Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
🗒 اتحاد قالیباف و رائفیپور علیه پدرخواندهها یا سرکشی موقتی؟
✍ امتداد - داوود حشمتی: خبر دیدار قالیباف و رائفی پور درحالی منتشر شد که هر دوی آنها در وضعیت منگنه قرار دارند. همین مساله هم اهمیت این دیدار را بیشتر میکند. هر دو طرف دیدار میخواهند پیامی را به اصولگرایان سنتی منتقل کنند.
📌حمله هفته گذشته روزنامه فرهیختگان به رائفیپور به تنهایی یک موضوع قابل بررسی و مهم بود. خصوصا اینکه هیچ کدام از رسانه ها و اشخاص اصولگرا نسبت به این پرونده مفصل کوچکترین واکنشی نداشتند. پروندهای که در آن رائفی پور و حرفهایش رسما «مصاف»و جنگ «با عقل» خوانده شده بود. هیچ کس حاضر به دفاع از او در مقابل سفارشدهندگان آن پرونده نشد. تمام نشریات، رسانهها و افراد شاخص جریان اصولگرایی محافظهکار، ترجیح دادند از سیاست «شتر دیدی ندیدی» استفاده کنند. این مساله هم تحلیل روشنی دارد. عموم آنها توجیه شده بودند که باید به رائفیپور یادآوری کنند که صندلیکه روی آن سخنرانی میکند و پامنبریهایی که با دهان باز برایش هورا میکشند، را چه کسانی برایش جمع کردهاند. اینگونه است که میخواستند به او تفهیم کنند، توهمِ لیست دادن و ورود به عرصه کنشگری سیاسی بیش از حد و اندازه اوست.
📌از طرف دیگر قالیباف هم تحت فشار است. پایداریها از او و جریان ائتلاف شاکی هستند. آنها معتقدند با ارائه اخبار غلط مبنی بر اینکه اصلاح طلبان قصد دارند بار دیگر با یک تکرار خاتمی در شب آخر اصولگرایان را زیرو رو و کیش و مات کنند، پایداری را وادار به ائتلاف کردند. درحالی که میدانستند خبرهای ضبط پیام تصویری خاتمی (که به صورت هماهنگ در رسانههای اصولگرا سرشاخههای مجازی منتشر شد)، کاملا دروغ بود. پایداریها به خاطر اینکه با چنین تردستی سرشان کلاه رفته امروز شاکی هستند.
📌شورای ائتلاف درحالی که زیرفشار پایداری است، خود با قالیباف مشکل دارد. قالیباف پیشتر آنها را «پدرخواندههای سیاست اصولگرایی» میدانست که «سیاست بلد نیستند» و باید با نواصولگرایی در مقابل آنها ایستاد. اما در جریان انتخابات ناچار شد سرش را به زیر انداخته و حرف آنها را برای بازگشت به سیاست گوش کند. اما هنوز پایشان به مجلس نرسیده اتحادشان برهم خورده است.
📌آنها حاضر نیستند درحالی که قالیباف سودای رفتن به پاستور دارد، او را بر کرسی ریاست مجلس بنشانند. برای قالیباف هم نشستن پایین مجلس یعنی پایان راه. برای همین میخواهند از قالیباف میثاقنامه عدم حضور در انتخابات دریافت کنند. قالیباف اما دیگر قصد ندارد به حرف آنها گردن نهد. از همین رو با انتشار خبر جلسهای که به دعوت حدادعادل قرار بود برگزار شود در رسانههای جریان مخالف به بهانه روزهای کرونایی و سوزاندن این جلسه عملا مانع از ارائه میثاقنامه در حضور راهیافتگان به مجلس جدید شدند.
📌در این شرایط است که دیدار قالیباف و رائفیپور اهمیت پیدا میکند. اما واقعیت این است که در این راه قالیباف بیشتر از رائفیپور به این دیدار نیاز داشت. برای همین به سراغ رائفیپور رفت تا از شبکه حامیان مجازیاش بهرهمند شود و از این طریق بتواند پدرخواندهها را تحت فشار قرار دهد.
📌اتحاد قالیباف و رائفیپور اما مشخص نیست دوام داشته باشد. چراکه که با این کار ادعاهای هواداران رائفیپور در مورد فسادستیزی به باد فنا میرود. فعلا آنها آبروی خود را به پای قالیباف ریختند که هنوز پرونده قائم مقامش بعد از سه سال به خاطر حجم و گستردگی زیاد به دادگاه نرسیده است. هم پایداریها و تیم رائفیپور را پس از این باید شریک و متحد قالیباف به حساب آورد که باوجود اطلاع از پرونده عیسی شریفی در شهرداری تهران چشم بر روی آن بستند.
#امتداد
emtedadnet
نسل سوم
نسل پیگیر و مطالبه گر
✍ امتداد - داوود حشمتی: خبر دیدار قالیباف و رائفی پور درحالی منتشر شد که هر دوی آنها در وضعیت منگنه قرار دارند. همین مساله هم اهمیت این دیدار را بیشتر میکند. هر دو طرف دیدار میخواهند پیامی را به اصولگرایان سنتی منتقل کنند.
📌حمله هفته گذشته روزنامه فرهیختگان به رائفیپور به تنهایی یک موضوع قابل بررسی و مهم بود. خصوصا اینکه هیچ کدام از رسانه ها و اشخاص اصولگرا نسبت به این پرونده مفصل کوچکترین واکنشی نداشتند. پروندهای که در آن رائفی پور و حرفهایش رسما «مصاف»و جنگ «با عقل» خوانده شده بود. هیچ کس حاضر به دفاع از او در مقابل سفارشدهندگان آن پرونده نشد. تمام نشریات، رسانهها و افراد شاخص جریان اصولگرایی محافظهکار، ترجیح دادند از سیاست «شتر دیدی ندیدی» استفاده کنند. این مساله هم تحلیل روشنی دارد. عموم آنها توجیه شده بودند که باید به رائفیپور یادآوری کنند که صندلیکه روی آن سخنرانی میکند و پامنبریهایی که با دهان باز برایش هورا میکشند، را چه کسانی برایش جمع کردهاند. اینگونه است که میخواستند به او تفهیم کنند، توهمِ لیست دادن و ورود به عرصه کنشگری سیاسی بیش از حد و اندازه اوست.
📌از طرف دیگر قالیباف هم تحت فشار است. پایداریها از او و جریان ائتلاف شاکی هستند. آنها معتقدند با ارائه اخبار غلط مبنی بر اینکه اصلاح طلبان قصد دارند بار دیگر با یک تکرار خاتمی در شب آخر اصولگرایان را زیرو رو و کیش و مات کنند، پایداری را وادار به ائتلاف کردند. درحالی که میدانستند خبرهای ضبط پیام تصویری خاتمی (که به صورت هماهنگ در رسانههای اصولگرا سرشاخههای مجازی منتشر شد)، کاملا دروغ بود. پایداریها به خاطر اینکه با چنین تردستی سرشان کلاه رفته امروز شاکی هستند.
📌شورای ائتلاف درحالی که زیرفشار پایداری است، خود با قالیباف مشکل دارد. قالیباف پیشتر آنها را «پدرخواندههای سیاست اصولگرایی» میدانست که «سیاست بلد نیستند» و باید با نواصولگرایی در مقابل آنها ایستاد. اما در جریان انتخابات ناچار شد سرش را به زیر انداخته و حرف آنها را برای بازگشت به سیاست گوش کند. اما هنوز پایشان به مجلس نرسیده اتحادشان برهم خورده است.
📌آنها حاضر نیستند درحالی که قالیباف سودای رفتن به پاستور دارد، او را بر کرسی ریاست مجلس بنشانند. برای قالیباف هم نشستن پایین مجلس یعنی پایان راه. برای همین میخواهند از قالیباف میثاقنامه عدم حضور در انتخابات دریافت کنند. قالیباف اما دیگر قصد ندارد به حرف آنها گردن نهد. از همین رو با انتشار خبر جلسهای که به دعوت حدادعادل قرار بود برگزار شود در رسانههای جریان مخالف به بهانه روزهای کرونایی و سوزاندن این جلسه عملا مانع از ارائه میثاقنامه در حضور راهیافتگان به مجلس جدید شدند.
📌در این شرایط است که دیدار قالیباف و رائفیپور اهمیت پیدا میکند. اما واقعیت این است که در این راه قالیباف بیشتر از رائفیپور به این دیدار نیاز داشت. برای همین به سراغ رائفیپور رفت تا از شبکه حامیان مجازیاش بهرهمند شود و از این طریق بتواند پدرخواندهها را تحت فشار قرار دهد.
📌اتحاد قالیباف و رائفیپور اما مشخص نیست دوام داشته باشد. چراکه که با این کار ادعاهای هواداران رائفیپور در مورد فسادستیزی به باد فنا میرود. فعلا آنها آبروی خود را به پای قالیباف ریختند که هنوز پرونده قائم مقامش بعد از سه سال به خاطر حجم و گستردگی زیاد به دادگاه نرسیده است. هم پایداریها و تیم رائفیپور را پس از این باید شریک و متحد قالیباف به حساب آورد که باوجود اطلاع از پرونده عیسی شریفی در شهرداری تهران چشم بر روی آن بستند.
#امتداد
emtedadnet
نسل سوم
نسل پیگیر و مطالبه گر
Forwarded from عدالتخانه
💢 میپرسند چرا شورای نگهبان شرط مدرک تحصیلی را سفت نمیگیرد؟
چون شرط اصلی تایید صلاحیت، "التزام عملی و بچه خوب و حرف گوش کن" بودن است.
این شرط است که عندالمطالبه است.
مابقی شروط، عندالمعامله اند.
@adalat_khaneh|توییت
چون شرط اصلی تایید صلاحیت، "التزام عملی و بچه خوب و حرف گوش کن" بودن است.
این شرط است که عندالمطالبه است.
مابقی شروط، عندالمعامله اند.
@adalat_khaneh|توییت
Forwarded from راه سوم
🔴 از سارتر تا سيمون از شراكت تا نافرماني!
✍ #امير_حسين_نوربخش
🔹صرف نظر از داستان روژه گارودي، گفته مي شود آخرين روزنامه نگاري كه در فرانسه زنداني شد، ژان پل سارتر بود.
🔹در سال ١٩٧٠ وي كه سر دبير نشريه آرمان خلق بود، روزنامه اش به ظن ارتباط با گروه هاي تروريستي الجزاير توقيف و ممنوع از پخش شد. سپس او تصميم گرفت تا در اعتراض به پايمال شدن آزادي بيان و مطبوعات، آگاهانه دست به نا فرماني مدني زده و همراه ديگر نويسندگان و هنرمندان، شخصا آن را توزيع كند. پليس او و شريكش سيمون دوبوار را بازداشت كرد.
🔹نقل است كه خبر به ژنرال دوگول، رييس جمهور فرانسه رسيد و او سريعا دستور ازادي وي و دوستانش را صادر كرد. دوگول در توضيح دليل دستورش گفته بود كه در كشور ولتر، نمي توان ولتر را زنداني كرد! دوبوار و سارتر يك بار ديگر هم اقدام به نقض راديكال قانون كردند و ان در اعتراض به تصويب قانون سقط جنين در فرانسه بود كه از نظر شريك عشقي سارتر، حق زن بر تنش را به نفع عقايد ارتجاعي از بين مي برد!
🔹لذا سارتر و سيمون تصميم گرفتند تا فرزند مشتركشان را هرگز به دنيا نياورند و جنين حاصل از ژنومشان سقط گرديد. با اعلام علني موضوع اين بار اما سيمون به زندان افتاد. هر چند كه دولت نهايتن مجبور به ازاد كردن دوبوار شد و قانون ممنوعيت و جرم انگاري سقط جنين را هم لغو نمود، برخي اما افسوس خوردند كه چرا ژان و سايمون از تجمع ژن هايشان براي تولد يك نوزاد خردمند جلوگيري كردند؟! اما گويا رهايي لحظه اي خلق فرانسه از يوغ محدوديت ها در ان لحظه برايشان مهم تر بود. چون آگاهي تكيني و خلوصي كه يك راديكال در اوج مقاومت تجربه مي كند، دريچه ي جديدي از فهم به هستي متراكم و نا همگون مدرن باز مي كند كه بازي هاي نظم سرمايه را بر هم زده و موقعيت هاي تعقلي و نمايشي را به قدرت بي بديل انديشه شديدا آلوده مي كند!
🔹اين همان فرار پيوسته از حالت تهوع اور اشياي در هم تنيده و تكراري زندگي مدرن است كه به سوي معنا بخشي اي بي پروا حركت مي كند. پيوستاري مناسب براي برهم زدن نظام باورهاي توجيح گر و اقناع كننده و حتي اغوا گر! ديالوگ يك روشنفكر در اين جا فقط همين است كه به ابعاد مختلف قدرت تنها و تنها "نه" بگويد و از گفتن حيله گرانه ي "نه...اما..." يا "نه...ولي..." دوري بجويد.
🔹واقعيت سياسي دوران اين زوج فكري، قدرت گرفتن آرماني پيرمردي مذهبي به نام شارل دوگول بود كه بسيار هم براي ازادي فرانسه از چنگال نازيسم و رژيم ويشي تلاش كرد اما از نظر انان حالا كه فرانسه ازاد شده بود، نبايست به دست فردي مسن و مذهبي مي افتاد كه افكار ملي گراي افراطي داشت و حتي محبت خانه هاي فرانسه را هم تعطيل كرد و فحشا را علنا به خيابان ها اورد! از نظر آن ها صحنه امدن اقاي رييس جمهور به تلويزيون و توصيه به نوشيدن ليوان شير به جاي شراب به جوانان كشور بسيار مسخره و توهين اميز بود!
🔹پس تصميم گرفتند تا بازي را بر هم بزنند. لذا زوجي عاشق فلسفه و ادبيات تصميم گرفتند تا از نهضت دانشجويي جوانان فرانسوي در ١٩٦٨ دفاع و حمايت كنند. وقتي سارتر از دنيا رفت، سيمون لحظه اي در كنار جسدش ارام نشست و گفت: "مي دانم كه ديگر هرگز يكديگر را نخواهيم ديد!"
@rahsevom
✍ #امير_حسين_نوربخش
🔹صرف نظر از داستان روژه گارودي، گفته مي شود آخرين روزنامه نگاري كه در فرانسه زنداني شد، ژان پل سارتر بود.
🔹در سال ١٩٧٠ وي كه سر دبير نشريه آرمان خلق بود، روزنامه اش به ظن ارتباط با گروه هاي تروريستي الجزاير توقيف و ممنوع از پخش شد. سپس او تصميم گرفت تا در اعتراض به پايمال شدن آزادي بيان و مطبوعات، آگاهانه دست به نا فرماني مدني زده و همراه ديگر نويسندگان و هنرمندان، شخصا آن را توزيع كند. پليس او و شريكش سيمون دوبوار را بازداشت كرد.
🔹نقل است كه خبر به ژنرال دوگول، رييس جمهور فرانسه رسيد و او سريعا دستور ازادي وي و دوستانش را صادر كرد. دوگول در توضيح دليل دستورش گفته بود كه در كشور ولتر، نمي توان ولتر را زنداني كرد! دوبوار و سارتر يك بار ديگر هم اقدام به نقض راديكال قانون كردند و ان در اعتراض به تصويب قانون سقط جنين در فرانسه بود كه از نظر شريك عشقي سارتر، حق زن بر تنش را به نفع عقايد ارتجاعي از بين مي برد!
🔹لذا سارتر و سيمون تصميم گرفتند تا فرزند مشتركشان را هرگز به دنيا نياورند و جنين حاصل از ژنومشان سقط گرديد. با اعلام علني موضوع اين بار اما سيمون به زندان افتاد. هر چند كه دولت نهايتن مجبور به ازاد كردن دوبوار شد و قانون ممنوعيت و جرم انگاري سقط جنين را هم لغو نمود، برخي اما افسوس خوردند كه چرا ژان و سايمون از تجمع ژن هايشان براي تولد يك نوزاد خردمند جلوگيري كردند؟! اما گويا رهايي لحظه اي خلق فرانسه از يوغ محدوديت ها در ان لحظه برايشان مهم تر بود. چون آگاهي تكيني و خلوصي كه يك راديكال در اوج مقاومت تجربه مي كند، دريچه ي جديدي از فهم به هستي متراكم و نا همگون مدرن باز مي كند كه بازي هاي نظم سرمايه را بر هم زده و موقعيت هاي تعقلي و نمايشي را به قدرت بي بديل انديشه شديدا آلوده مي كند!
🔹اين همان فرار پيوسته از حالت تهوع اور اشياي در هم تنيده و تكراري زندگي مدرن است كه به سوي معنا بخشي اي بي پروا حركت مي كند. پيوستاري مناسب براي برهم زدن نظام باورهاي توجيح گر و اقناع كننده و حتي اغوا گر! ديالوگ يك روشنفكر در اين جا فقط همين است كه به ابعاد مختلف قدرت تنها و تنها "نه" بگويد و از گفتن حيله گرانه ي "نه...اما..." يا "نه...ولي..." دوري بجويد.
🔹واقعيت سياسي دوران اين زوج فكري، قدرت گرفتن آرماني پيرمردي مذهبي به نام شارل دوگول بود كه بسيار هم براي ازادي فرانسه از چنگال نازيسم و رژيم ويشي تلاش كرد اما از نظر انان حالا كه فرانسه ازاد شده بود، نبايست به دست فردي مسن و مذهبي مي افتاد كه افكار ملي گراي افراطي داشت و حتي محبت خانه هاي فرانسه را هم تعطيل كرد و فحشا را علنا به خيابان ها اورد! از نظر آن ها صحنه امدن اقاي رييس جمهور به تلويزيون و توصيه به نوشيدن ليوان شير به جاي شراب به جوانان كشور بسيار مسخره و توهين اميز بود!
🔹پس تصميم گرفتند تا بازي را بر هم بزنند. لذا زوجي عاشق فلسفه و ادبيات تصميم گرفتند تا از نهضت دانشجويي جوانان فرانسوي در ١٩٦٨ دفاع و حمايت كنند. وقتي سارتر از دنيا رفت، سيمون لحظه اي در كنار جسدش ارام نشست و گفت: "مي دانم كه ديگر هرگز يكديگر را نخواهيم ديد!"
@rahsevom
Forwarded from كانال خبرى شبكه تشکل های محیط زیستی خراسان رضوی
🌹 اول ماه مه (۱۱اردیبهشت)
روز جهانی کارگر گرامی باد!
🍀اعلام روز جهانی کارگر در اول ماه مه، یازدهم اردیبهشت یادمان مبارزه کارگران شیکاگو در ماه مه سال ۱۸۸۶ است.
🍀 اول ماه مه مصادف است با روز جهانی کارگر؛ روزی که در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته میشود. هدف از گرامیداشت این روز جلب توجه افکار عمومی از راههای مختلف به معضلاتی است که کارگران با آن دست به گریبانند.
@NGOKhorasanR
روز جهانی کارگر گرامی باد!
🍀اعلام روز جهانی کارگر در اول ماه مه، یازدهم اردیبهشت یادمان مبارزه کارگران شیکاگو در ماه مه سال ۱۸۸۶ است.
🍀 اول ماه مه مصادف است با روز جهانی کارگر؛ روزی که در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته میشود. هدف از گرامیداشت این روز جلب توجه افکار عمومی از راههای مختلف به معضلاتی است که کارگران با آن دست به گریبانند.
@NGOKhorasanR
Forwarded from راه سوم
🔴 "سفره ی کوچکتر بدون طعمِ نان، کار و آزادی"
✍ فرانک چالاک
🔹اولین روز ماه می در جهان، روز جهانی کار و کارگر می باشد. این روز در سال فعلی مصادف با ۱۲ ام اردیبهشت ماه می باشد.
🔹تاریخچه ی نام گذاری این روز به نام کار و کارگر به سال۱۸۸۶ که طی آن کارگرانی معترض به شرایط کاری دشوار مانند ساعات کار بالا و همچنین پایین بودن نرخ دستمزدها در آمریکا باز می گردد که در آن روز با سرکوب شدید معترضان روبرو گشت و منجر به کشته و مجروح شده تعدادی از کارگران و اعدام چهار نفر گردید.
🔹بعدها این اعتراضات شکل اعتصاب در مراکز تولیدی و... درکشورهای مختلف به خود گرفت و نهایتاً در سال ۱۹۱۹ سازمان بین المللی کار تحت نظر مجمع عمومی سازمان ملل متحد (سازمان ملل فعلی در سال ۱۹۴۵ تاسیس و جایگزین جامعه ی ملل شده است.) و با اهداف متعدد از جمله رسیدگی به وضعیت کار و معیشت، نحوه ی مدیریت، آموزش های مورد نیاز و... با کشورهایی که عضو معاهده ی این سازمان بودند، شکل گرفت. پس از آن، این روز به عنوان"روز جهانی کارگر" جهت پاسداشت مقام این قشر از جامعه به نمادی در سرتاسر جهان تبدیل گردید.
🔹اولین نمودِ جنبش کارگری در ایران در سال ۱۳۲۵ با تظاهرات کارگران در کرمانشاه که با حمله ی پلیس ۱۴ کشته و ۱۲۰ زخمی برجا گذاشت، پدیدار گشت.
🔹پس از آن این گروه از جامعه طی سالیان متمادی به دنبال ایجاد تشکل های صنفی جهت احقاق حقوقِ خود و عدالت و برابری بودنددر هر دوره با برخوردهای خشن و ارعاب و دستگیری ها و... مواجه شدند.
🔹طی سالیان گذشته و با کوچک تر شدن سهم اقتصاد کشور، عدم توسعه ی ملیِ همه جانبه، رکود و تورم اقتصادی و حضور عوامل و عناصری که سهم عمده ایی از اقتصاد کشور را تصاحب و فساد سیستماتیکی را بر اقتصاد کشور مستولی کرده اند، موجب شده تا سهم کارگران از سفره ی اقتصاد کشور روز به روز کوچکتر شود.
🔹بحران های اقتصادی(دلایل برخی از آن ها در بالا ذکر گردید.) همواره تاثیر مستقیم بر زندگی کارگران داشته و دارد. فزون بر آن، عدم تناسب میان افزایش حقوق و دستمزد با میزان تورم، موجب فقر بیش از پیش این بخش، بیکاری فزون تر و... گردیده که به علت نگاه امنیتی به موضوع، هرگاه کارگران اعتراضی داشتند با تهدید، اخراج و حبس های طویل المدت مواجه شده اند.
نمونه ی های اخیر آن کارگران هفت تپه بودند.
🔹ادامه ی روند موجود و فقدان برنامه ی اقتصادی، کاهش عرضه و تقاضا و به تبع آن کاهش سهم تولید و... روز به روز بر بحران بیکاری و نارضایتی این گروه از جامعه رشدی فزاینده یافته و خواهد یافت که به صورت آتش زیر خاکستر و بغضی در گلو که هنگامه ی شکستن آن هر لحظه ممکن است فرا برسد، خود مساله ایی است که اگر حکومت اندیشه ایی فرای نگاه امنیتی_سیاسی بدان نداشته باشد و بُن مایه ی معضلات را در مراکز دیگر جز سفره ی معیشت، حق آزادی و اعتراض کارگران و ناشی از عملکرد اشتباه خود، جستجو نماید و در صدد مرتفع نمودن آن ها برآید، شاید روزی فرا رسد که در کشورمان"ایران" این روز را بتوان جشن گرفت و از تجمع کارگران و اعتراض بر حق شان نهراسد.
@rahsevom
✍ فرانک چالاک
🔹اولین روز ماه می در جهان، روز جهانی کار و کارگر می باشد. این روز در سال فعلی مصادف با ۱۲ ام اردیبهشت ماه می باشد.
🔹تاریخچه ی نام گذاری این روز به نام کار و کارگر به سال۱۸۸۶ که طی آن کارگرانی معترض به شرایط کاری دشوار مانند ساعات کار بالا و همچنین پایین بودن نرخ دستمزدها در آمریکا باز می گردد که در آن روز با سرکوب شدید معترضان روبرو گشت و منجر به کشته و مجروح شده تعدادی از کارگران و اعدام چهار نفر گردید.
🔹بعدها این اعتراضات شکل اعتصاب در مراکز تولیدی و... درکشورهای مختلف به خود گرفت و نهایتاً در سال ۱۹۱۹ سازمان بین المللی کار تحت نظر مجمع عمومی سازمان ملل متحد (سازمان ملل فعلی در سال ۱۹۴۵ تاسیس و جایگزین جامعه ی ملل شده است.) و با اهداف متعدد از جمله رسیدگی به وضعیت کار و معیشت، نحوه ی مدیریت، آموزش های مورد نیاز و... با کشورهایی که عضو معاهده ی این سازمان بودند، شکل گرفت. پس از آن، این روز به عنوان"روز جهانی کارگر" جهت پاسداشت مقام این قشر از جامعه به نمادی در سرتاسر جهان تبدیل گردید.
🔹اولین نمودِ جنبش کارگری در ایران در سال ۱۳۲۵ با تظاهرات کارگران در کرمانشاه که با حمله ی پلیس ۱۴ کشته و ۱۲۰ زخمی برجا گذاشت، پدیدار گشت.
🔹پس از آن این گروه از جامعه طی سالیان متمادی به دنبال ایجاد تشکل های صنفی جهت احقاق حقوقِ خود و عدالت و برابری بودنددر هر دوره با برخوردهای خشن و ارعاب و دستگیری ها و... مواجه شدند.
🔹طی سالیان گذشته و با کوچک تر شدن سهم اقتصاد کشور، عدم توسعه ی ملیِ همه جانبه، رکود و تورم اقتصادی و حضور عوامل و عناصری که سهم عمده ایی از اقتصاد کشور را تصاحب و فساد سیستماتیکی را بر اقتصاد کشور مستولی کرده اند، موجب شده تا سهم کارگران از سفره ی اقتصاد کشور روز به روز کوچکتر شود.
🔹بحران های اقتصادی(دلایل برخی از آن ها در بالا ذکر گردید.) همواره تاثیر مستقیم بر زندگی کارگران داشته و دارد. فزون بر آن، عدم تناسب میان افزایش حقوق و دستمزد با میزان تورم، موجب فقر بیش از پیش این بخش، بیکاری فزون تر و... گردیده که به علت نگاه امنیتی به موضوع، هرگاه کارگران اعتراضی داشتند با تهدید، اخراج و حبس های طویل المدت مواجه شده اند.
نمونه ی های اخیر آن کارگران هفت تپه بودند.
🔹ادامه ی روند موجود و فقدان برنامه ی اقتصادی، کاهش عرضه و تقاضا و به تبع آن کاهش سهم تولید و... روز به روز بر بحران بیکاری و نارضایتی این گروه از جامعه رشدی فزاینده یافته و خواهد یافت که به صورت آتش زیر خاکستر و بغضی در گلو که هنگامه ی شکستن آن هر لحظه ممکن است فرا برسد، خود مساله ایی است که اگر حکومت اندیشه ایی فرای نگاه امنیتی_سیاسی بدان نداشته باشد و بُن مایه ی معضلات را در مراکز دیگر جز سفره ی معیشت، حق آزادی و اعتراض کارگران و ناشی از عملکرد اشتباه خود، جستجو نماید و در صدد مرتفع نمودن آن ها برآید، شاید روزی فرا رسد که در کشورمان"ایران" این روز را بتوان جشن گرفت و از تجمع کارگران و اعتراض بر حق شان نهراسد.
@rahsevom
Forwarded from سیدجواد میری مینق
از شریعتی تا عبدالکریمی!
(باز نشر به بهانه ی بزرگداشت روز معلم)
چهل سال به طول انجامید تا جریان فکری شریعتی، نماینده ی قابل اعتماد خود را بازیابد، به سخن دیگر، نگارنده مدعی است که شخصیت ذو وجوهی چون شریعتی، که وجودش و کلامش گرم بود و گرمابخش، و متفکری بود صمیمی و دردآشنا، در شخصیت عبدالکریمی تداوم یافته است البته متناسب با افق زمانه ی خویش و حتی قدری مهربان تر با فلسفه. صد البته شریعتی خود تشخص خاص خود را دارا بود ولی به تعبیر خودش همیشه احساس می کرد که زمانش اندک است و باید مدام در حرکت باشد یک نفس بدود و عجبا که پس از گذشت چهار دهه عرصه برای متفکر همتای او نیز، به همان نسبت بل بیشتر، حساس و تنگ است...
شریعتی عمرش به دنیا نبود فرصت این را پیدا نکرد تا پروژه فکری خویش را تا نیل به سرحداتش دنبال کند و پیامدهایش را به محک جان بیازماید و خرسندی ها و ناخرسندی هایش را به ثبت تاریخ برساند ولی نمی توان منکر تحقق او در تاریخ تفکر معاصر ایران شد انقلابی زود رس سر زد و همین سرآغازی شد برای شروع برداشت ها و سوبرداشت ها از اندیشه شریعتی …
حالا ما شریعتی را نداریم و البته شاه را ولی عبدالکریمی را داریم و کلی تجربه از یک تاریخ درس آموز، اما باز برای بسیاری از چیزها دیر شده است ما نمی خواهیم تاریخ را تکرار کنیم ولی دردا که تاریخ با ما بر سر مهر نیست شریعتیِ (و چه بسا شریعتی هایِ) امروز خطابه را یک سو نهاده است کارهای نکرده را سامان می دهد پایان تئولوژی را که بالاخره باید نوشته می شد می نویسد حسنیه اش هیچ وقت کلوژودوفرانسی برای اسلام نشد اما با ترس و لرز به کشور شدن کشور می اندیشد و به بدعهدی روزگار...
امروز هم در روزگار ما همان کسانی که شریعتی را برای انقلاب متهم می کنند، مشخص نیست با چه منطقی از عبدالکریمی انقلاب می خواهند!
هر چند عمر کوتاه معلم انقلاب رخصت تماشای تحقق رویاهایش را به او نداد و ای بسا این هم از اقبال او بود. اما مغاکی که مدتها بود بین ایران و جهان بوجود آمده است در دوران پس از شریعتی عمیق تر هم شد و با شتاب گرفتن تحولات جاری، امروز ایران او تحت فشارهای بیشتری هم قرار گرفته است. حالا پس از رحیل نابهنگام او، عبدالکریمی به مثابه وجدان بیدار روشنفکری ایران تلاش می کند باب مفاهمه با قدرت سیاسی را باز کند در برابر خواهش های پوپولیستی توده مقاومت کند در برابر انفعالات روشنفکرمآبانه و فعالیتهای بنیادگرایانه تسلیم نشود ...کویر را تا سرحداتش بنمایاند و در واحه ها سوژه های واجد وجدان را بپروراند...اما، که چه بکند، که چه بکنند؟
که اولا به مسائل خود بیاندیشند و به اندیشه در آیند و ثانیا به مغاکی که بین ما و دنیا افتاده است فائق آیند ولی "مای " خود را درنبازند و البته هم چنان جایی از برای این ما یعنی "ایران" را داشته باشند. در این میان آنچه مهم است این است که به همت ایشان، تفکر بتواند راه خودش را برای آینده باز کند که هر چند دور و هر چند دیر باز هم خواهد کرد الباقی بایستنی ست در نتوانستن.
دکتر محمد حسین علایی
@seyedjavadmiri
(باز نشر به بهانه ی بزرگداشت روز معلم)
چهل سال به طول انجامید تا جریان فکری شریعتی، نماینده ی قابل اعتماد خود را بازیابد، به سخن دیگر، نگارنده مدعی است که شخصیت ذو وجوهی چون شریعتی، که وجودش و کلامش گرم بود و گرمابخش، و متفکری بود صمیمی و دردآشنا، در شخصیت عبدالکریمی تداوم یافته است البته متناسب با افق زمانه ی خویش و حتی قدری مهربان تر با فلسفه. صد البته شریعتی خود تشخص خاص خود را دارا بود ولی به تعبیر خودش همیشه احساس می کرد که زمانش اندک است و باید مدام در حرکت باشد یک نفس بدود و عجبا که پس از گذشت چهار دهه عرصه برای متفکر همتای او نیز، به همان نسبت بل بیشتر، حساس و تنگ است...
شریعتی عمرش به دنیا نبود فرصت این را پیدا نکرد تا پروژه فکری خویش را تا نیل به سرحداتش دنبال کند و پیامدهایش را به محک جان بیازماید و خرسندی ها و ناخرسندی هایش را به ثبت تاریخ برساند ولی نمی توان منکر تحقق او در تاریخ تفکر معاصر ایران شد انقلابی زود رس سر زد و همین سرآغازی شد برای شروع برداشت ها و سوبرداشت ها از اندیشه شریعتی …
حالا ما شریعتی را نداریم و البته شاه را ولی عبدالکریمی را داریم و کلی تجربه از یک تاریخ درس آموز، اما باز برای بسیاری از چیزها دیر شده است ما نمی خواهیم تاریخ را تکرار کنیم ولی دردا که تاریخ با ما بر سر مهر نیست شریعتیِ (و چه بسا شریعتی هایِ) امروز خطابه را یک سو نهاده است کارهای نکرده را سامان می دهد پایان تئولوژی را که بالاخره باید نوشته می شد می نویسد حسنیه اش هیچ وقت کلوژودوفرانسی برای اسلام نشد اما با ترس و لرز به کشور شدن کشور می اندیشد و به بدعهدی روزگار...
امروز هم در روزگار ما همان کسانی که شریعتی را برای انقلاب متهم می کنند، مشخص نیست با چه منطقی از عبدالکریمی انقلاب می خواهند!
هر چند عمر کوتاه معلم انقلاب رخصت تماشای تحقق رویاهایش را به او نداد و ای بسا این هم از اقبال او بود. اما مغاکی که مدتها بود بین ایران و جهان بوجود آمده است در دوران پس از شریعتی عمیق تر هم شد و با شتاب گرفتن تحولات جاری، امروز ایران او تحت فشارهای بیشتری هم قرار گرفته است. حالا پس از رحیل نابهنگام او، عبدالکریمی به مثابه وجدان بیدار روشنفکری ایران تلاش می کند باب مفاهمه با قدرت سیاسی را باز کند در برابر خواهش های پوپولیستی توده مقاومت کند در برابر انفعالات روشنفکرمآبانه و فعالیتهای بنیادگرایانه تسلیم نشود ...کویر را تا سرحداتش بنمایاند و در واحه ها سوژه های واجد وجدان را بپروراند...اما، که چه بکند، که چه بکنند؟
که اولا به مسائل خود بیاندیشند و به اندیشه در آیند و ثانیا به مغاکی که بین ما و دنیا افتاده است فائق آیند ولی "مای " خود را درنبازند و البته هم چنان جایی از برای این ما یعنی "ایران" را داشته باشند. در این میان آنچه مهم است این است که به همت ایشان، تفکر بتواند راه خودش را برای آینده باز کند که هر چند دور و هر چند دیر باز هم خواهد کرد الباقی بایستنی ست در نتوانستن.
دکتر محمد حسین علایی
@seyedjavadmiri
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
♨️ پیشینه روز معلم در ایران :
در روز 12 اردیبهشت سال 1340 خورشیدی، معلمان کشور جهت احقاق حقوق حقه خود و به رهبری زنده یاد محمد درخشش دست به اعتراض و اعتصاب سراسری زدند.
معلمین تهران در روز 12 اردیبهشت قصد ورود به محوطه وزارت فرهنگ واقع در خیابان اکباتان را داشتند که از ورود آنان جلوگیری به عمل آمد.
معلمان روانه میدان بهارستان گردیدند و جلو ساختمان مجلس روی زمین به تحصن نشستند.
پلیس برای متفرق کردن آنان از ماشین آبپاش استفاده کرد ولی معلمان از جای خود تکان نخوردند.
دکتر خانعلی دبیر 29 ساله دبیرستان جامی به اتفاق چند دانش آموز به بالای ماشین آبپاش رفته و جهت شیلنگ را عوض کردند.
آنگاه پلیس شروع به تیراندازی هوایی کرد ولی باز معلمان از جای خود بر نخواستند.
سرهنگ شهرستانی، رییس کلانتری 2، اقدام به شلیک نمود که دکتر خانعلی مورد اصابت گلوله قرار گرفت که در بیمارستان درگذشت.
محمد درخشش، رییس جامعه معلمان ایران و رهبر اعتصاب، دستگیر و به زندان افتاد.
از این به بعد اعتراض رنگ سیاسی گرفت و معلمان 4 شرط برای پایان اعتصاب بشرح زیر اعلام کردند:
1- سقوط دولت شریف امامی
2- مجازات قاتل دکتر خانعلی
3- آزادی درخشش
4- ترمیم حقوق معلمان طبق طرح باشگاه مهرگان.
روز 15 اردیبهشت شریف امامی استعفا داد و دکتر علی امینی مامور تشکیل کابینه گردید و درخشش از زندان آزاد گردید.
روز 18 اردیبهشت معلمان در باشگاه مهرگان کانون معلمان ایران اجتماع کرده و طی قطعنامه ای روز 12 اردیبهشت را به خاطر اعتصاب موفقیت آمیز خود و گرامیداشت دکتر خانعلی روز معلم اعلام نمودند و قرار شد که هر سال در چنین روزی تمام مدارس کشور برای بزرگداشت دکتر خانعلی تعطیل گردد.
در همین روز دکتر امینی در باشگاه مهرگان حضور یافت و به معلمان قول افزایش حقوق آنان را داد ولی معلمین نپذیرفتند و اعلام کردند که هیچ کس را به جز درخشش به عنوان وزیر فرهنگ نمی پذیرند.
روز 22 اردیبهشت درخشش به وزارت فرهنگ منصوب و اشل حقوق معلمان با حقوق مهندسین مساوی و به تصویب هیات وزیران رسید و به این ترتیب اعتصاب 10 روزه معلمان پایان یافت و روز 23 اردیبهشت معلمان به کلاسها رفتند.
دو سال مراسم روز معلم برگزار گردید ولی در تقویم ایران ثبت نگردید و کم کم به فراموشی سپرده شد.
تا آنکه در سال 1358 معلمین در صدد زنده کردن 12 اردیبهشت به عنوان روز معلم بر آمدند که مصادف شد با شهادت آیت الله مطهری که در شامگاه روز 11 اردیبهشت ترور شدند.
دولت وقت با یک روز تاخیر 12 اردیبهشت را روز شهادت آیت الله مطهری و روز معلم اعلام کرد و به این ترتیب روز معلم تثبیت شد.
و از ان زمان روز معلم مصادف با شهادت دکتر مطهری و دکتر خانعلی روز معلم نامگذاری گردید.
متاسفانه نام دکتر خانعلی معلم مبارز که جان خود را در راه احقاق حقوق و منزلت معلمان از دست داد در هیچ کدام از رسانه های گفتاری و نوشتاری و تصویری دیده نشد وکمتر می شناسیم
روز معلم بر معلمین عزیز و دلسوز و آگاه ایران مبارک باد🌹
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه گر
در روز 12 اردیبهشت سال 1340 خورشیدی، معلمان کشور جهت احقاق حقوق حقه خود و به رهبری زنده یاد محمد درخشش دست به اعتراض و اعتصاب سراسری زدند.
معلمین تهران در روز 12 اردیبهشت قصد ورود به محوطه وزارت فرهنگ واقع در خیابان اکباتان را داشتند که از ورود آنان جلوگیری به عمل آمد.
معلمان روانه میدان بهارستان گردیدند و جلو ساختمان مجلس روی زمین به تحصن نشستند.
پلیس برای متفرق کردن آنان از ماشین آبپاش استفاده کرد ولی معلمان از جای خود تکان نخوردند.
دکتر خانعلی دبیر 29 ساله دبیرستان جامی به اتفاق چند دانش آموز به بالای ماشین آبپاش رفته و جهت شیلنگ را عوض کردند.
آنگاه پلیس شروع به تیراندازی هوایی کرد ولی باز معلمان از جای خود بر نخواستند.
سرهنگ شهرستانی، رییس کلانتری 2، اقدام به شلیک نمود که دکتر خانعلی مورد اصابت گلوله قرار گرفت که در بیمارستان درگذشت.
محمد درخشش، رییس جامعه معلمان ایران و رهبر اعتصاب، دستگیر و به زندان افتاد.
از این به بعد اعتراض رنگ سیاسی گرفت و معلمان 4 شرط برای پایان اعتصاب بشرح زیر اعلام کردند:
1- سقوط دولت شریف امامی
2- مجازات قاتل دکتر خانعلی
3- آزادی درخشش
4- ترمیم حقوق معلمان طبق طرح باشگاه مهرگان.
روز 15 اردیبهشت شریف امامی استعفا داد و دکتر علی امینی مامور تشکیل کابینه گردید و درخشش از زندان آزاد گردید.
روز 18 اردیبهشت معلمان در باشگاه مهرگان کانون معلمان ایران اجتماع کرده و طی قطعنامه ای روز 12 اردیبهشت را به خاطر اعتصاب موفقیت آمیز خود و گرامیداشت دکتر خانعلی روز معلم اعلام نمودند و قرار شد که هر سال در چنین روزی تمام مدارس کشور برای بزرگداشت دکتر خانعلی تعطیل گردد.
در همین روز دکتر امینی در باشگاه مهرگان حضور یافت و به معلمان قول افزایش حقوق آنان را داد ولی معلمین نپذیرفتند و اعلام کردند که هیچ کس را به جز درخشش به عنوان وزیر فرهنگ نمی پذیرند.
روز 22 اردیبهشت درخشش به وزارت فرهنگ منصوب و اشل حقوق معلمان با حقوق مهندسین مساوی و به تصویب هیات وزیران رسید و به این ترتیب اعتصاب 10 روزه معلمان پایان یافت و روز 23 اردیبهشت معلمان به کلاسها رفتند.
دو سال مراسم روز معلم برگزار گردید ولی در تقویم ایران ثبت نگردید و کم کم به فراموشی سپرده شد.
تا آنکه در سال 1358 معلمین در صدد زنده کردن 12 اردیبهشت به عنوان روز معلم بر آمدند که مصادف شد با شهادت آیت الله مطهری که در شامگاه روز 11 اردیبهشت ترور شدند.
دولت وقت با یک روز تاخیر 12 اردیبهشت را روز شهادت آیت الله مطهری و روز معلم اعلام کرد و به این ترتیب روز معلم تثبیت شد.
و از ان زمان روز معلم مصادف با شهادت دکتر مطهری و دکتر خانعلی روز معلم نامگذاری گردید.
متاسفانه نام دکتر خانعلی معلم مبارز که جان خود را در راه احقاق حقوق و منزلت معلمان از دست داد در هیچ کدام از رسانه های گفتاری و نوشتاری و تصویری دیده نشد وکمتر می شناسیم
روز معلم بر معلمین عزیز و دلسوز و آگاه ایران مبارک باد🌹
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه گر
Forwarded from راه سوم
🔴زیباکلام: عارف ۱۰۰ هزار رای هم نداشت
زیباکلام:
🔹اصلاحات در دوم اسفند ۹۸، تمام شد؛ چون کرونا بود، نمیشد برایش ختم گرفت
🔹اگر عارف ثبت نام کرده بود، ۱۰۰ هزار رای هم نمیآورد
🔹اگر خاتمی چک سفید امضا از رهبری داشت و همه کاره مملکت بود، میخواست چه کار کند؟ نتوانستیم نتوانستیم بگوییم که چه کار میخواهیم بکنیم؛ بعد از ۲۲ سال فقط کلمات زیبا گفته ایم
🔹ما اصلاحطلبان خبط و خطا کم نداشتیم؛ خاتمی باید پاسخگو باشد/انتخاب
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
زیباکلام:
🔹اصلاحات در دوم اسفند ۹۸، تمام شد؛ چون کرونا بود، نمیشد برایش ختم گرفت
🔹اگر عارف ثبت نام کرده بود، ۱۰۰ هزار رای هم نمیآورد
🔹اگر خاتمی چک سفید امضا از رهبری داشت و همه کاره مملکت بود، میخواست چه کار کند؟ نتوانستیم نتوانستیم بگوییم که چه کار میخواهیم بکنیم؛ بعد از ۲۲ سال فقط کلمات زیبا گفته ایم
🔹ما اصلاحطلبان خبط و خطا کم نداشتیم؛ خاتمی باید پاسخگو باشد/انتخاب
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴املاء بنویس! انشاء ننویس!
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔹️تقدیم به همه معلمانی که عاشقانه و عالمانه، سودای ساختن ایرانی آباد و آزاد، از مسیر تربیت دانشآموزان و دانشجویانی خلّاق، قلندر و سرکش، نوآور، متعهد و مسئول در سر دارند.
🔹️ من برای خلاصه کردن آموزش و پرورش (آپ) ما در یک جمله مینویسم: «املاء بنویس! انشاء ننویس!»
🔹️ انشاء حتی اگر موضوعش همان جمله تکراری «علم بهتر است یا ثروت؟» باشد، عامل به حرکت درآوردن ذهن، خلّاقیت و درگیر شدن با دوراهیهای بنیادی زندگی است. ابوالفضل بیهقی بزرگ بیدلیل ننوشته است: «مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست ...».
🔹️ انشاء در فرهنگ معین چنین معنی شده است: «آفریدن، به وجود آوردن . 2 - آغاز کردن . 3 - از خود چیزی گفتن. 4 - سخنپردازی.» آپ باید آفریدن و خلق کردن بیاموزد، و دانشآموز خلاّق و آفرینشگر شود. انشاء آدمی را به ضرورت خلق کردن، فراتر رفتن از زندگی روزمره، اندیشیدن به مفاهیم مهم چون آزادی، عدالت، انسانیت، اخلاق، حقیقت، دین، معنای زندگی و ... آگاه میکند. انشاء نوشتن، چیزی فراتر از سیاه کردن کاغذ است.
🔹️ انشاء قدرت دادن به دانشآموز است. قدرت آنکه حرف متفاوتی بزند، جلوی جمع بایستد و بگوید من این گونه میاندیشم، خود را به داوری جمع بسپارد، وارد گفتوگو شود، و همه چیز را به چالش بکشد. رابطه قدرت افقی میشود. معلّم گوینده نیست، شنونده است.
🔹️ زنگ املاء را اما به خاطر بیاورید. هیچ ابداعی در آن نیست، کلماتی را که به خطر سپردهاید تکرار میکنید، رونویسی. سرت را زیر میاندازی و به حرف معلم گوش و عین آنرا تکرار میکنی. املاء که جای نوآوری، خلاقیت و خوداظهاری و بروز شخصیت نیست. رابطه قدرت است. معلّم املایت را تصحیح میکند، غلط میگیرد، گفتوگو هم نمیکند. خط میزند و نمره میدهد.
🔹️ املاء رابطه قدرت است. معلم بالای سرت، و معلم و دانشآموز هر دو یک چیز را تکرار میکنند، آنچه در مرجعی به نام کتاب لغت نوشته شده است، عین کتاب بنویس، همین!!
🔹️ هر قدر املاء تکرار مکررات است و رابطه قدرت، انشاء تکثر و تنوع است و بال و پر دادن به خیال تا فراتر برود از هر آنچه هست به هر آنچه دوست داری باشد، یا خیال میکنی باید باشد. انشاء دانشآموز را سرکش میآموزد و املاء اطاعت و رام بودن طلب میکند. هر قدر در این باره بنویسم کم است.
🔹️آموزش و پرورش ما هر قدر هم که در بند یک از فصل چهارم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهدافش برای تربیت انسان را ردیف کند، منطق رنگ باختن زنگ انشاء و جایگاه نوشتن در آپ و پررنگی املاء و ساختار املاءدوست، بیشتر آشکار میشود.
🔹️ تضعیف انشاء و پررنگی املاء و منطق املاءدوستی، دانشآموز را دوازده سال عمله بساط کنکور بار میآورد. این دوازده سال فضیلتی ندارد الا آمادگی برای رسیدن به کنکور، و حالا چهار سال بعدش هم فضیلتی ندارد جز رفتن به کنکور کارشناسی ارشد و همین طور الی آخر. تست زدن همان املاء نوشتن است، نه انشاء کردن.
🔹️ انشاء سرکشی و پرواز خیال میطلبد به فراسوی آنچه هست، و املاء منقاد و مطیع میطلبد و راضی به هر چه هست. املاءدوستی و انشاءگریزی منطق قدرت است. آموزش و پرورش این منطق قدرت را لخت و عریان، قبیح و دریده، بازتولید میکند. مرگ زنگ انشاء و قوت املاء فقط یک نشانه است.
🔹️ آب توسعه، آزادی، دموکراسی، دینداری، وطندوستی، معنویت و معیشت از این املاءدوست و انشاءگریز گرم نمیشود. اگر هنوز باریکهای از خلاقیت، انساندوستی، اخلاق و فضائل در خروجیهای این آپ هست، کارکرد خانواده و قوتهای جامعه ایرانی و زحمت معلمانی است که هنوز سر به اطاعت کامل این نظم املاءدوست ننهادهاند.
🔹️ اوج تناقض آنجاست که نسل جدید خیال انشاء کردن دارد و املاءگریز؛ و جماعت سیاستگذار سودای املاءکردن دارد و انشاءگریز؛ بازی سرجمع صفر، هیچ در هیچ، سراسر خسران. دستآورد: عمر بر بادرفته فرزندان خلایق و شکافی که عریضتر میشود.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔹️تقدیم به همه معلمانی که عاشقانه و عالمانه، سودای ساختن ایرانی آباد و آزاد، از مسیر تربیت دانشآموزان و دانشجویانی خلّاق، قلندر و سرکش، نوآور، متعهد و مسئول در سر دارند.
🔹️ من برای خلاصه کردن آموزش و پرورش (آپ) ما در یک جمله مینویسم: «املاء بنویس! انشاء ننویس!»
🔹️ انشاء حتی اگر موضوعش همان جمله تکراری «علم بهتر است یا ثروت؟» باشد، عامل به حرکت درآوردن ذهن، خلّاقیت و درگیر شدن با دوراهیهای بنیادی زندگی است. ابوالفضل بیهقی بزرگ بیدلیل ننوشته است: «مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست ...».
🔹️ انشاء در فرهنگ معین چنین معنی شده است: «آفریدن، به وجود آوردن . 2 - آغاز کردن . 3 - از خود چیزی گفتن. 4 - سخنپردازی.» آپ باید آفریدن و خلق کردن بیاموزد، و دانشآموز خلاّق و آفرینشگر شود. انشاء آدمی را به ضرورت خلق کردن، فراتر رفتن از زندگی روزمره، اندیشیدن به مفاهیم مهم چون آزادی، عدالت، انسانیت، اخلاق، حقیقت، دین، معنای زندگی و ... آگاه میکند. انشاء نوشتن، چیزی فراتر از سیاه کردن کاغذ است.
🔹️ انشاء قدرت دادن به دانشآموز است. قدرت آنکه حرف متفاوتی بزند، جلوی جمع بایستد و بگوید من این گونه میاندیشم، خود را به داوری جمع بسپارد، وارد گفتوگو شود، و همه چیز را به چالش بکشد. رابطه قدرت افقی میشود. معلّم گوینده نیست، شنونده است.
🔹️ زنگ املاء را اما به خاطر بیاورید. هیچ ابداعی در آن نیست، کلماتی را که به خطر سپردهاید تکرار میکنید، رونویسی. سرت را زیر میاندازی و به حرف معلم گوش و عین آنرا تکرار میکنی. املاء که جای نوآوری، خلاقیت و خوداظهاری و بروز شخصیت نیست. رابطه قدرت است. معلّم املایت را تصحیح میکند، غلط میگیرد، گفتوگو هم نمیکند. خط میزند و نمره میدهد.
🔹️ املاء رابطه قدرت است. معلم بالای سرت، و معلم و دانشآموز هر دو یک چیز را تکرار میکنند، آنچه در مرجعی به نام کتاب لغت نوشته شده است، عین کتاب بنویس، همین!!
🔹️ هر قدر املاء تکرار مکررات است و رابطه قدرت، انشاء تکثر و تنوع است و بال و پر دادن به خیال تا فراتر برود از هر آنچه هست به هر آنچه دوست داری باشد، یا خیال میکنی باید باشد. انشاء دانشآموز را سرکش میآموزد و املاء اطاعت و رام بودن طلب میکند. هر قدر در این باره بنویسم کم است.
🔹️آموزش و پرورش ما هر قدر هم که در بند یک از فصل چهارم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهدافش برای تربیت انسان را ردیف کند، منطق رنگ باختن زنگ انشاء و جایگاه نوشتن در آپ و پررنگی املاء و ساختار املاءدوست، بیشتر آشکار میشود.
🔹️ تضعیف انشاء و پررنگی املاء و منطق املاءدوستی، دانشآموز را دوازده سال عمله بساط کنکور بار میآورد. این دوازده سال فضیلتی ندارد الا آمادگی برای رسیدن به کنکور، و حالا چهار سال بعدش هم فضیلتی ندارد جز رفتن به کنکور کارشناسی ارشد و همین طور الی آخر. تست زدن همان املاء نوشتن است، نه انشاء کردن.
🔹️ انشاء سرکشی و پرواز خیال میطلبد به فراسوی آنچه هست، و املاء منقاد و مطیع میطلبد و راضی به هر چه هست. املاءدوستی و انشاءگریزی منطق قدرت است. آموزش و پرورش این منطق قدرت را لخت و عریان، قبیح و دریده، بازتولید میکند. مرگ زنگ انشاء و قوت املاء فقط یک نشانه است.
🔹️ آب توسعه، آزادی، دموکراسی، دینداری، وطندوستی، معنویت و معیشت از این املاءدوست و انشاءگریز گرم نمیشود. اگر هنوز باریکهای از خلاقیت، انساندوستی، اخلاق و فضائل در خروجیهای این آپ هست، کارکرد خانواده و قوتهای جامعه ایرانی و زحمت معلمانی است که هنوز سر به اطاعت کامل این نظم املاءدوست ننهادهاند.
🔹️ اوج تناقض آنجاست که نسل جدید خیال انشاء کردن دارد و املاءگریز؛ و جماعت سیاستگذار سودای املاءکردن دارد و انشاءگریز؛ بازی سرجمع صفر، هیچ در هیچ، سراسر خسران. دستآورد: عمر بر بادرفته فرزندان خلایق و شکافی که عریضتر میشود.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from ما حامی اصلاح قانون اساسی هستیم
اعتبار قانون اساسی !
۱- مشروعیت مؤسسان قانون اساسی: قانون اساسی زمانی مشروع است که توسط مؤسسان مشروع و منتخب همه اقشار و اصناف ملت با شرایط برابر و بدون هر گونه تمایز عددی یا حقوقی تدوین شده باشد.
به عبارتی ساده هر گونه برتری قشری یا حق وتو در مجلس مؤسسان قانون اساسی کلیت قانون را از مشروعیت ساقط می کند
۲- تصویب آگاهانه و آزادانه قانون اساسی توسط ملت: فصل فصل قانون اساسی باید مستقیما به رأی مردم گذاشته شود و اکثریت مطلق آرای ملت هر فصل را تصویب کند ، ( تجربه ثابت کرده است که گاهی یک فصل موجب باطل شدن عملی و منسوخ شدن ارکان اصلی قانون اساسی و در نتیجه هدم شالوده حقوق اساسی مردم شده است و این مسئله اهمیت نکته سنجی در تصویب قانون اساسی را به اثبات رسانده است ).
مجلس مؤسسان باید علاوه بر علنی کردن مذاکرات قانون اساسی ، فصل فصل قانون اساسی را توسط حقوق دانان خبره برای مردم تشریح کنند ، این کاری است که قبل از رأی گیری برای تصویب قانون اساسی باید انجام شود.
۳- منع تفسیر قانون اساسی : قانون اساسی حتی المقدور نباید قابل تفسیر باشد و در صورت ضرورت ایجابی ،متن تفسیر نهاد حقوقی از قانون باید مجددا به تصویب ملت برسد( حق تفسیر از نهاد حکومت سلب شود).
۴-نهاد حافظ قانون اساسی : دادگاه قانون اساسی باید عالی ترین مقام قضایی کشور باشد و به پشتوانه نیروهای مسلح بتواند هر فرد ونهاد متعارض با قانون اساسی را بدون فوت فرصت توقیف کند ( خود دادگاه قانون اساسی و فرماندهی نیروهای مسلح باید به مجلس پاسخ گو باشد)
۵- نهاد اعاده و اجرای قانون اساسی: رئیس دولت به عنوان مجری قانون اساسی باید در مقابل نمایندگان ملت پاسخ گو بوده و هر مانع و عامل توقف قانون اساسی را به نهاد محافظ قانون اساسی معرفی کند.
رئیس دولت در آگاه ساختن مردم به حقوق اساسی مسئول بوده و باید پاسخ گوی مطالبات حقوقی ملت باشد.
۶- بازنگری در قانون اساسی : حق بازنگری باید در اختیار ملت باشد ، حکومت و هیچ نهاد حکومتی نباید حق بازنگری در قانون را از آن خود بداند( بیم آن می رود که حاکمان قانون را به نفع خود و یا اقارب خود تغییر دهند)
@Eslaheganonasasi
۱- مشروعیت مؤسسان قانون اساسی: قانون اساسی زمانی مشروع است که توسط مؤسسان مشروع و منتخب همه اقشار و اصناف ملت با شرایط برابر و بدون هر گونه تمایز عددی یا حقوقی تدوین شده باشد.
به عبارتی ساده هر گونه برتری قشری یا حق وتو در مجلس مؤسسان قانون اساسی کلیت قانون را از مشروعیت ساقط می کند
۲- تصویب آگاهانه و آزادانه قانون اساسی توسط ملت: فصل فصل قانون اساسی باید مستقیما به رأی مردم گذاشته شود و اکثریت مطلق آرای ملت هر فصل را تصویب کند ، ( تجربه ثابت کرده است که گاهی یک فصل موجب باطل شدن عملی و منسوخ شدن ارکان اصلی قانون اساسی و در نتیجه هدم شالوده حقوق اساسی مردم شده است و این مسئله اهمیت نکته سنجی در تصویب قانون اساسی را به اثبات رسانده است ).
مجلس مؤسسان باید علاوه بر علنی کردن مذاکرات قانون اساسی ، فصل فصل قانون اساسی را توسط حقوق دانان خبره برای مردم تشریح کنند ، این کاری است که قبل از رأی گیری برای تصویب قانون اساسی باید انجام شود.
۳- منع تفسیر قانون اساسی : قانون اساسی حتی المقدور نباید قابل تفسیر باشد و در صورت ضرورت ایجابی ،متن تفسیر نهاد حقوقی از قانون باید مجددا به تصویب ملت برسد( حق تفسیر از نهاد حکومت سلب شود).
۴-نهاد حافظ قانون اساسی : دادگاه قانون اساسی باید عالی ترین مقام قضایی کشور باشد و به پشتوانه نیروهای مسلح بتواند هر فرد ونهاد متعارض با قانون اساسی را بدون فوت فرصت توقیف کند ( خود دادگاه قانون اساسی و فرماندهی نیروهای مسلح باید به مجلس پاسخ گو باشد)
۵- نهاد اعاده و اجرای قانون اساسی: رئیس دولت به عنوان مجری قانون اساسی باید در مقابل نمایندگان ملت پاسخ گو بوده و هر مانع و عامل توقف قانون اساسی را به نهاد محافظ قانون اساسی معرفی کند.
رئیس دولت در آگاه ساختن مردم به حقوق اساسی مسئول بوده و باید پاسخ گوی مطالبات حقوقی ملت باشد.
۶- بازنگری در قانون اساسی : حق بازنگری باید در اختیار ملت باشد ، حکومت و هیچ نهاد حکومتی نباید حق بازنگری در قانون را از آن خود بداند( بیم آن می رود که حاکمان قانون را به نفع خود و یا اقارب خود تغییر دهند)
@Eslaheganonasasi
Forwarded from راه سوم
🔴انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از منتخبان مجلس
✒روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔹️نباید از آفاتی که در کمین نظام جمهوری هستند غفلت کرد. آفت مستی قدرت، آفت فساد مالی، آفت فاصله گرفتن از مردم، آفت جنگ قدرت، آفت تفرقه و آفت غرق شدن در زندگی اشرافی و نادیده گرفتن رنجهای مردم.
🔹️اینها آفتهائی هستند که متأسفانه اکنون مسئولین نظام جمهوری اسلامی را تهدید میکنند. همین حالا که ماه ضیافت الهی است اخبار نگرانکنندهای درباره جنگ قدرت بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس یازدهم و سایر کرسیهای اسم و رسمدار آن به گوش میرسد.
🔹️نزدیک ۱۰ نفر، سودای ریاست مجلس در سر دارند، بعضی از آنها در شبهای ماه رمضان به جای خواندن دعای افتتاح و ابوحمزه، جلسات تقسیم مناصب برگزار میکنند و حتی آموزش چگونه به صندلی چسبیدن میدهند.
🔹️اصلاحطلبها که خراب کردند، حالا نوبت اصولگراهاست که نشان بدهند در عرصه امانتداری ملت چندمرده حلاجند.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
✒روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔹️نباید از آفاتی که در کمین نظام جمهوری هستند غفلت کرد. آفت مستی قدرت، آفت فساد مالی، آفت فاصله گرفتن از مردم، آفت جنگ قدرت، آفت تفرقه و آفت غرق شدن در زندگی اشرافی و نادیده گرفتن رنجهای مردم.
🔹️اینها آفتهائی هستند که متأسفانه اکنون مسئولین نظام جمهوری اسلامی را تهدید میکنند. همین حالا که ماه ضیافت الهی است اخبار نگرانکنندهای درباره جنگ قدرت بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس یازدهم و سایر کرسیهای اسم و رسمدار آن به گوش میرسد.
🔹️نزدیک ۱۰ نفر، سودای ریاست مجلس در سر دارند، بعضی از آنها در شبهای ماه رمضان به جای خواندن دعای افتتاح و ابوحمزه، جلسات تقسیم مناصب برگزار میکنند و حتی آموزش چگونه به صندلی چسبیدن میدهند.
🔹️اصلاحطلبها که خراب کردند، حالا نوبت اصولگراهاست که نشان بدهند در عرصه امانتداری ملت چندمرده حلاجند.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴امام دستور داد آواز خواندن زنان را پخش کنید
🗣ناگفته های عیسی کلانتری از نظر امام (ره) درباره تک خوانی زنان:
🔹️حضرت امام (ره) آواز خواندن زنان را حرام نمی دانستند
🔹️آقای خاتمی می گفت امام به بنده دستور دادند که چرا از آواز خواندن خانم ها استفاده نمی کنید؟
🔹️خاتمی می گفت من جرات و جسارت اجرای این کار را نداشتم!
🔹️آقای خاتمی (وزیر ارشاد وقت) قبل از استعفا در جلسه هیات دولت آن زمان گفتند حضرت امام این جمله را دو بار به بنده درباره آواز خواندن زنان دستوراتی به من دادند اما من جرات بیان و اجرای آن را نداشتم..حضرت امام (ره) تاکید داشتند " خانم هایی که صدای خوبی دارند نه خانمی که صدای خوبی ندارد اما به خاطر قیافه اش بیاوریم تا بخواند و به مردم تحویل دهیم . /دیده بان ایران
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
🗣ناگفته های عیسی کلانتری از نظر امام (ره) درباره تک خوانی زنان:
🔹️حضرت امام (ره) آواز خواندن زنان را حرام نمی دانستند
🔹️آقای خاتمی می گفت امام به بنده دستور دادند که چرا از آواز خواندن خانم ها استفاده نمی کنید؟
🔹️خاتمی می گفت من جرات و جسارت اجرای این کار را نداشتم!
🔹️آقای خاتمی (وزیر ارشاد وقت) قبل از استعفا در جلسه هیات دولت آن زمان گفتند حضرت امام این جمله را دو بار به بنده درباره آواز خواندن زنان دستوراتی به من دادند اما من جرات بیان و اجرای آن را نداشتم..حضرت امام (ره) تاکید داشتند " خانم هایی که صدای خوبی دارند نه خانمی که صدای خوبی ندارد اما به خاطر قیافه اش بیاوریم تا بخواند و به مردم تحویل دهیم . /دیده بان ایران
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 دکتر محسن رنانی استاد دانشگاه اصفهان: هیچ فرصتی را «برای ازدست دادن فرصت» از دست نداده ایم/ ساختاردنیای آینده با دنیای چهل سالهای که ما با آن خوگرفته بودیم کاملا متفاوت است
🔹 نظام را برای افق گشایی یاری کنیم
♦️ چهل سال تورم مستمر و بحران اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانشآموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند.
♦️ در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکلهای صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکلهای مستقل آنان را قلعوقمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند؛ تا پساندازها سرمایههایشان در صندوقهای بیمه بازیچه دولتها بشود؛ تا قدرت خرید دستمزدهایشان هر روز پایین بیاید؛ تا علیرغم افزایش تعدادشان، سهمشان از کیک درآمد ملی کاهش یابد.
♦️اگر یک کارگر، قبل از انقلاب با ۲۴ سال قسط دادن میتوانست صاحب خانه شود، اکنون در سال ۱۳۹۸ باید ۱۳۷ سال قسط بدهد تا صاحب خانه شود؛ اگر در سال ۵۸ با پسانداز ۱۳ ماه دستمزدش میتوانست یک پیکان بخرد اکنون در سال ۹۸ با ۴۶ ماه دستمزدش میتواند یک پراید بخرد. اگر در سال ۵۷ با یک ماه حقوقش میتوانست ۱۲ گرم طلا بخرد اکنون با یک ماه حقوقش تنها میتواند ۳ و نیم گرم طلا بخرد. در یک جمله، سفره یک خانواده کارگری اکنون حدود یک چهارم سفره او در اوایل انقلاب است.
♦️ آری، اینها چکیده دستاوردهای ماست در این چهل سال برای کارگرانمان. تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفره کارگران و انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بنبستهای استخوان سوز هست؟
♦️تحلیل کردهام که چرا ضروری است که نظام سیاسی هر چه سریعتر دست به افقگشایی در حوزههای مختلف بزند و با اتخاذ تصمیمات دشوار و جراحیهای سخت، کشور را آماده ورود به دنیای پساکرونایی کند. تاریخ چهل ساله گذشته نشان داده است که جمهوری اسلامی همواره هیچ فرصتی را «برای ازدست دادن فرصت» از دست نمیدهد. امیدوارم اینبار فرصتی را که کرونا در اختیار آنها قرار داده است، ضایع نکنند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 نظام را برای افق گشایی یاری کنیم
♦️ چهل سال تورم مستمر و بحران اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانشآموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند.
♦️ در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکلهای صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکلهای مستقل آنان را قلعوقمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند؛ تا پساندازها سرمایههایشان در صندوقهای بیمه بازیچه دولتها بشود؛ تا قدرت خرید دستمزدهایشان هر روز پایین بیاید؛ تا علیرغم افزایش تعدادشان، سهمشان از کیک درآمد ملی کاهش یابد.
♦️اگر یک کارگر، قبل از انقلاب با ۲۴ سال قسط دادن میتوانست صاحب خانه شود، اکنون در سال ۱۳۹۸ باید ۱۳۷ سال قسط بدهد تا صاحب خانه شود؛ اگر در سال ۵۸ با پسانداز ۱۳ ماه دستمزدش میتوانست یک پیکان بخرد اکنون در سال ۹۸ با ۴۶ ماه دستمزدش میتواند یک پراید بخرد. اگر در سال ۵۷ با یک ماه حقوقش میتوانست ۱۲ گرم طلا بخرد اکنون با یک ماه حقوقش تنها میتواند ۳ و نیم گرم طلا بخرد. در یک جمله، سفره یک خانواده کارگری اکنون حدود یک چهارم سفره او در اوایل انقلاب است.
♦️ آری، اینها چکیده دستاوردهای ماست در این چهل سال برای کارگرانمان. تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفره کارگران و انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بنبستهای استخوان سوز هست؟
♦️تحلیل کردهام که چرا ضروری است که نظام سیاسی هر چه سریعتر دست به افقگشایی در حوزههای مختلف بزند و با اتخاذ تصمیمات دشوار و جراحیهای سخت، کشور را آماده ورود به دنیای پساکرونایی کند. تاریخ چهل ساله گذشته نشان داده است که جمهوری اسلامی همواره هیچ فرصتی را «برای ازدست دادن فرصت» از دست نمیدهد. امیدوارم اینبار فرصتی را که کرونا در اختیار آنها قرار داده است، ضایع نکنند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
ايران زير سيطره مافیا !
بيچاره مردم كه با اين همه مافيا زندگي مي كنند!
#مافیا چیست ؟
مافيا به گروههايی در سايه گفته میشود که به صورت اختاپوسی بر شبکه های مالی ، تجاری و صنعتی يک کشور پنجه میاندازند ، مافياییها با برخورداری از ثروت بیحد وحصر خود سعی ميکنند ارادۀ خود را به سیاستمداران تحميل کرده و شبکۀ ثروت را از پشتيبانی سياسيون برخوردار نمايند تا این گونه برای خود مصونيت آهنين ايجاد کنند
#مافیای_نفت
ساليان سال است كه اعضای مافيای نفت شناسايی شدهاند ولی آنقدر قدرت مانور در نفت دارند و وصل به قدرتهای بزرگ هستند كه هیچكس جرأت نمیكند به آنها نزديک شود چون برخورد با اينها حتی احتمال منجر به صدمات جانی برای برخورد كنندگان را خواهد داشت ، این گفتههای نايب رئيس كميسيون انرژی مجلس است که در مصاحبه با بهارنیوز مطرح کرده است
#مافيای_دارو
همایون یوسفی عضو كميسيون بهداشت مجلس به ایلنا گفته : مافيای دارو به دنبال انحصار بازار دو هزار و 400 ميليارد تومانی دارو در کشور است ، آنها با مختل كردن سيستم دارويی كشور به دنبال سودهای كلان هستند زیرا سودی كه در تجارت دارو وجود دارد در بحث مواد مخدر نیز پیدا نمی شوند
#مافيای_واردات_پوشاک
تقی بهرامی دبير شورای مركزی خانۀ صنعت و معدن گفته : مافيای واردات پوشاک ِ نامرغوب به کشور مانع از نتيجه بخش بودن طرح نوسازی صنعت نساجی شده است
#مافيای_كنكور
شهريار مشيری با استقبال از طرح حذف كنكور گفته : طرح حذف كنكور به رغم ادعای برخی به آسانی قابلیت اجرا شدن را دارد اما مافيای كنكور و آموزشگاههای مرتبط با اين بازار مانع از پیش بردن این برنامه میشوند
#مافيای_چای
چای يکی از محصولات پر مصرف در کشور است که ظرفيتهای قابل توجهی برای تولید آن در داخل وجود دارد اما مافيای چای با واردات اين محصول چه قانونی و چه غير قانونی باعث رکود در توليد داخلی ، ورشکستگی کارخانههای چای و انبار شدن چای توليدی کشاورزان شده است
#مافيای_آب
نماينده مردم بوشهر در مجلس گفته : وجود مافيای آب ، باعث نیمه تمام ماندن خط انتقال آب کوثر در عسلویه شده است زیرا آنها این طرح را در تضاد با منافع شخصی خود میبينند !!
#مافیای_خودرو
در صورت برخورد با مافیای خودرو، پراید ۲۰ میلیون تومان میشود
سید جواد حسینیکیا عضو هیات رئیسه کمیسیون صنایع و معادن مجلس اظهار داشته : صنعت خودرو کشور را مافیای دلالی ملتهب کرده که بخشی از خودروسازان نیز در آن دست دارند. همچنین در صورت برخورد قاطع با عوامل ملتهب کننده و اعدام چهار دانهدرشت مافیای صنعت خودرو، قیمت پراید به ۲۰ میلیون تومان باز خواهد گشت
البته به موارد بالا مافيای وامهای كلان بانكی ، مافيای مسكن كه در مدت كوتاهی باعث چند برابر شدن قيمت مسكن شدند ، مافيای چاپ ، مافيای وارد كننده گان گوشی همراه ، مافيای آهن و مصالح ساختمانی ، مافیای خودرو و دهها مافيای دیگر را نام برد ، وجه مشترک همه مافياهای ياد شده بدست آوردن سودهای عظیم و وخيم كردن وضعيت اقتصادی قشر عظيمی از مردم است
سوال اساسی اين است كه آيا در كشوری که نیروهای امنیتی آن آنقدر قوی هستند که از ذرات معلق در هوا تا محتوای تمام کانالهای تلگرامی را چک میکنند چگونه این همه مافیا در حال جولان دادن هستند و هیچکس به آنها هیچ کاری ندارد ؟
و بیچاره مردم ما که با این همه مافیاها زندگی میکنند و با هر انتخاباتی منتظر اصلاح امور هستند
امید است نمایندگان این دور مجلس که با حداقل ترین میزان رای تاریخ کشور انتخاب شده اند در صدد اصلاح این امور بر ایند .
ودیگر شاهد وجود مافیا ، یقه سفید ها ،سلطان ها ، وانحصار و رانت افراد و دستگاه ها و نهادهای خاص در کشور اسلامی و انقلابی نباشند ، و گرنه دیگر کسی نامی از مجلس و نماینده و مسئول انقلابی بر خود ننهد ،
و نام کشور را بگذارند شرکت سهامی خاص و شرکاء.
نسل سوم
نسل پیگیر و مطالبه گر
بيچاره مردم كه با اين همه مافيا زندگي مي كنند!
#مافیا چیست ؟
مافيا به گروههايی در سايه گفته میشود که به صورت اختاپوسی بر شبکه های مالی ، تجاری و صنعتی يک کشور پنجه میاندازند ، مافياییها با برخورداری از ثروت بیحد وحصر خود سعی ميکنند ارادۀ خود را به سیاستمداران تحميل کرده و شبکۀ ثروت را از پشتيبانی سياسيون برخوردار نمايند تا این گونه برای خود مصونيت آهنين ايجاد کنند
#مافیای_نفت
ساليان سال است كه اعضای مافيای نفت شناسايی شدهاند ولی آنقدر قدرت مانور در نفت دارند و وصل به قدرتهای بزرگ هستند كه هیچكس جرأت نمیكند به آنها نزديک شود چون برخورد با اينها حتی احتمال منجر به صدمات جانی برای برخورد كنندگان را خواهد داشت ، این گفتههای نايب رئيس كميسيون انرژی مجلس است که در مصاحبه با بهارنیوز مطرح کرده است
#مافيای_دارو
همایون یوسفی عضو كميسيون بهداشت مجلس به ایلنا گفته : مافيای دارو به دنبال انحصار بازار دو هزار و 400 ميليارد تومانی دارو در کشور است ، آنها با مختل كردن سيستم دارويی كشور به دنبال سودهای كلان هستند زیرا سودی كه در تجارت دارو وجود دارد در بحث مواد مخدر نیز پیدا نمی شوند
#مافيای_واردات_پوشاک
تقی بهرامی دبير شورای مركزی خانۀ صنعت و معدن گفته : مافيای واردات پوشاک ِ نامرغوب به کشور مانع از نتيجه بخش بودن طرح نوسازی صنعت نساجی شده است
#مافيای_كنكور
شهريار مشيری با استقبال از طرح حذف كنكور گفته : طرح حذف كنكور به رغم ادعای برخی به آسانی قابلیت اجرا شدن را دارد اما مافيای كنكور و آموزشگاههای مرتبط با اين بازار مانع از پیش بردن این برنامه میشوند
#مافيای_چای
چای يکی از محصولات پر مصرف در کشور است که ظرفيتهای قابل توجهی برای تولید آن در داخل وجود دارد اما مافيای چای با واردات اين محصول چه قانونی و چه غير قانونی باعث رکود در توليد داخلی ، ورشکستگی کارخانههای چای و انبار شدن چای توليدی کشاورزان شده است
#مافيای_آب
نماينده مردم بوشهر در مجلس گفته : وجود مافيای آب ، باعث نیمه تمام ماندن خط انتقال آب کوثر در عسلویه شده است زیرا آنها این طرح را در تضاد با منافع شخصی خود میبينند !!
#مافیای_خودرو
در صورت برخورد با مافیای خودرو، پراید ۲۰ میلیون تومان میشود
سید جواد حسینیکیا عضو هیات رئیسه کمیسیون صنایع و معادن مجلس اظهار داشته : صنعت خودرو کشور را مافیای دلالی ملتهب کرده که بخشی از خودروسازان نیز در آن دست دارند. همچنین در صورت برخورد قاطع با عوامل ملتهب کننده و اعدام چهار دانهدرشت مافیای صنعت خودرو، قیمت پراید به ۲۰ میلیون تومان باز خواهد گشت
البته به موارد بالا مافيای وامهای كلان بانكی ، مافيای مسكن كه در مدت كوتاهی باعث چند برابر شدن قيمت مسكن شدند ، مافيای چاپ ، مافيای وارد كننده گان گوشی همراه ، مافيای آهن و مصالح ساختمانی ، مافیای خودرو و دهها مافيای دیگر را نام برد ، وجه مشترک همه مافياهای ياد شده بدست آوردن سودهای عظیم و وخيم كردن وضعيت اقتصادی قشر عظيمی از مردم است
سوال اساسی اين است كه آيا در كشوری که نیروهای امنیتی آن آنقدر قوی هستند که از ذرات معلق در هوا تا محتوای تمام کانالهای تلگرامی را چک میکنند چگونه این همه مافیا در حال جولان دادن هستند و هیچکس به آنها هیچ کاری ندارد ؟
و بیچاره مردم ما که با این همه مافیاها زندگی میکنند و با هر انتخاباتی منتظر اصلاح امور هستند
امید است نمایندگان این دور مجلس که با حداقل ترین میزان رای تاریخ کشور انتخاب شده اند در صدد اصلاح این امور بر ایند .
ودیگر شاهد وجود مافیا ، یقه سفید ها ،سلطان ها ، وانحصار و رانت افراد و دستگاه ها و نهادهای خاص در کشور اسلامی و انقلابی نباشند ، و گرنه دیگر کسی نامی از مجلس و نماینده و مسئول انقلابی بر خود ننهد ،
و نام کشور را بگذارند شرکت سهامی خاص و شرکاء.
نسل سوم
نسل پیگیر و مطالبه گر
Forwarded from Goli
یکی از ویژگی های برجسته جامعه ایرانی داشتن اطلاعات وسیع می باشد ولی همیشه اصلی ترین ایراد و معضلِ همین جامعه، نداشتن قوه پردازش و تحلیل اطلاعات است. مثال های متعددی را می توان نام برد، مثلا جامعه دانشگاهی ما در حوزه های مهندسی، اطلاعات و علم بسیاری دارند ولی در قدرت تحلیل آن داده ها و پرداخت تکنولوژی در صنعت بسیار عقب مانده هستیم، در حوزه علوم انسانی نیز افراد با اطلاعات و نابغه کم نداریم ولی فیلسوف و علامه نمی شوند یا سیاست مداران تحلیل گر خوبی نداریم. این معضل به آن خاطر است که هیچگاه نتوانستیم علوم را به صورت کاربردی و تحلیلی در مدارس مان آموزش دهیم و فقط اطلاعات وسیعی را در اختیار آنان گذاشتیم.
حال درباره جریان سوم و جریان اصلاحات با مثالی توضیح می دهم؛ چه کسی می تواند بگوید رونالدو بهتر است یا سلنا گومز؟ آیا اصلا می توان مثال مربوط به سینما را با ورزش مقایسه کرد؟
جریان سوم یک جریان اجتماعی است که وسعت آن شاید به اندازه ۶۰ میلیون در ایران برسد ولی خاستگاه آن نه سیاسی است، نه اقتصادی و نه فرهنگی. مهمترین عاملی که این جمعیت وسیع را در زیر این جریان قرار می دهد، تلاش برای “خوب زندگی کردن” است، قطعا بروز آن ممکن است سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشد ولی مانیفست مشخصی ندارن جز همان زندگی کردن، اگر شعار امروز می گوید نه اصولگرا نه اصلاح طلب، چون هر دو را مقصر ناکامی خود می داند ولی مبنای سیاسی یا چارچوب مشخصی ندارد، آنان می خواهند راحت زندگی کنند، حال اگر امروز صدایشان بلند تر شده است چون ظلم بیشتری در حق شان شده ولی این جریان از زمانی که انسان زندگی اجتماعی را شروع کرده بوده و از این به بعد هم خواهد بود.
نکته ای که امروز کنشگران سیاسی می خواهند بر روی آن موج سواری بکنند این است که جامعه مدنی را می خواهند در قالب یک گروه سیاسی قرار دهند و مقابل گروه های دیگر صف آرایی کنند. اصلاح طلبان، اصولگرایان، ولاییون، مجاهدین و سلطنت طلبان و جمهوری خواهان همه و همه دارای مانیفست های مشخص و حد و مرزهای واقعی هستند که جریان سوم یا جامعه مدنی هر روز ممکن است یکی از آنان را قبول کند و نکند، خاصیت گروه های سیاسی این است. ولی نمی توان جریان سوم را همانند جریان های سالیان ۵۰ تا ۵۷ دانست، آنان گروه های مشخص و اهداف مشخص بودند. به همین دلیل همیشه بر این اعتقاد هستم که هیچ گاه اتفاق سال ۵۷ دوباره در این مملکت رخ نخواهد داد زیرا مردم از سلطه استعمار گروه ها، مکتب ها و مذاهب رها شدند و جامعه مدنی را شکل دادند، جامعه مدنی ای که هر روز هزاران شکل و چهره متفاوت به خود می بیند و موج پایداری ایجاد نمیکند. زیرا اولویت آن زندگی است حال انفعال بیش از حد اصلاح طلبان، نهادهای انتصابی قدرت، اصولگرایان مکتب گرا باعث وخامت شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شده است، این خود باعث خواهد شد جامعه مدنی بیشتر از زمان دیگر واکنش نشان دهد، حتی امروز مشابه این جریان سوم را میتوان در عراق و مابقی کشورهای در حال توسعه یافت. به همین خاطر دعوای مدافعين اصلاح طلبان و جریان سوم را تهی از مبنا مشترک می دانم، زیرا در دو حوزه متفاوت باید هر کدام را بررسی کرد. اگر قرار است آلترناتیوی شکل گیرد و جریان سیاسی را از دست اصلاح طلب و اصولگرا بگیرند، حتما باید مبنا و مانیفیست مشخص داشته باشند، قطعا نمیتوان جریان سوم یا جامعه مدنی را آلترناتیو دانست، این جامعه انتخاب کننده گروهها است نه خود گروه. برمی گردم به سخن ابتدا متن که ما مطلع های خوبی هستیم ولی قدرت تجزیه و تحلیل داده ها را نداریم، هزاران هزار کلمه و لغت مختلف را به هم میچسبانیم ولی بر روی محتوا کار تحلیلی نمیکنیم، کمی اندیشیدن و پردازش واقعیت ها را مشخص می کند، این بزرگترین معضل جامعه مدنی ما است، ولی همین که امروز از سیطره استعمار گروه و مکاتب در آمده ایم قدم خوبی برای رسیدن به یک جامعه مدنی پیشرو است.
مریم گل
حال درباره جریان سوم و جریان اصلاحات با مثالی توضیح می دهم؛ چه کسی می تواند بگوید رونالدو بهتر است یا سلنا گومز؟ آیا اصلا می توان مثال مربوط به سینما را با ورزش مقایسه کرد؟
جریان سوم یک جریان اجتماعی است که وسعت آن شاید به اندازه ۶۰ میلیون در ایران برسد ولی خاستگاه آن نه سیاسی است، نه اقتصادی و نه فرهنگی. مهمترین عاملی که این جمعیت وسیع را در زیر این جریان قرار می دهد، تلاش برای “خوب زندگی کردن” است، قطعا بروز آن ممکن است سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشد ولی مانیفست مشخصی ندارن جز همان زندگی کردن، اگر شعار امروز می گوید نه اصولگرا نه اصلاح طلب، چون هر دو را مقصر ناکامی خود می داند ولی مبنای سیاسی یا چارچوب مشخصی ندارد، آنان می خواهند راحت زندگی کنند، حال اگر امروز صدایشان بلند تر شده است چون ظلم بیشتری در حق شان شده ولی این جریان از زمانی که انسان زندگی اجتماعی را شروع کرده بوده و از این به بعد هم خواهد بود.
نکته ای که امروز کنشگران سیاسی می خواهند بر روی آن موج سواری بکنند این است که جامعه مدنی را می خواهند در قالب یک گروه سیاسی قرار دهند و مقابل گروه های دیگر صف آرایی کنند. اصلاح طلبان، اصولگرایان، ولاییون، مجاهدین و سلطنت طلبان و جمهوری خواهان همه و همه دارای مانیفست های مشخص و حد و مرزهای واقعی هستند که جریان سوم یا جامعه مدنی هر روز ممکن است یکی از آنان را قبول کند و نکند، خاصیت گروه های سیاسی این است. ولی نمی توان جریان سوم را همانند جریان های سالیان ۵۰ تا ۵۷ دانست، آنان گروه های مشخص و اهداف مشخص بودند. به همین دلیل همیشه بر این اعتقاد هستم که هیچ گاه اتفاق سال ۵۷ دوباره در این مملکت رخ نخواهد داد زیرا مردم از سلطه استعمار گروه ها، مکتب ها و مذاهب رها شدند و جامعه مدنی را شکل دادند، جامعه مدنی ای که هر روز هزاران شکل و چهره متفاوت به خود می بیند و موج پایداری ایجاد نمیکند. زیرا اولویت آن زندگی است حال انفعال بیش از حد اصلاح طلبان، نهادهای انتصابی قدرت، اصولگرایان مکتب گرا باعث وخامت شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شده است، این خود باعث خواهد شد جامعه مدنی بیشتر از زمان دیگر واکنش نشان دهد، حتی امروز مشابه این جریان سوم را میتوان در عراق و مابقی کشورهای در حال توسعه یافت. به همین خاطر دعوای مدافعين اصلاح طلبان و جریان سوم را تهی از مبنا مشترک می دانم، زیرا در دو حوزه متفاوت باید هر کدام را بررسی کرد. اگر قرار است آلترناتیوی شکل گیرد و جریان سیاسی را از دست اصلاح طلب و اصولگرا بگیرند، حتما باید مبنا و مانیفیست مشخص داشته باشند، قطعا نمیتوان جریان سوم یا جامعه مدنی را آلترناتیو دانست، این جامعه انتخاب کننده گروهها است نه خود گروه. برمی گردم به سخن ابتدا متن که ما مطلع های خوبی هستیم ولی قدرت تجزیه و تحلیل داده ها را نداریم، هزاران هزار کلمه و لغت مختلف را به هم میچسبانیم ولی بر روی محتوا کار تحلیلی نمیکنیم، کمی اندیشیدن و پردازش واقعیت ها را مشخص می کند، این بزرگترین معضل جامعه مدنی ما است، ولی همین که امروز از سیطره استعمار گروه و مکاتب در آمده ایم قدم خوبی برای رسیدن به یک جامعه مدنی پیشرو است.
مریم گل
Forwarded from M Hemmati
هویت جریان سوم
🔺 در یک چشم انداز کلی و با مروری اجمالی به جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ایران ، می توان گفت همواره شاهد دو گانه ای بوده ایم که در ادوار مختلف با عناوین متناسب هر فصل ظهور یافتند. مانند «چپ و راست» که در دهه ۶۰ ، دهه ۷۰ دوگانه «محافظه کار و اصلاح طلب» که در میانه دهه ۸۰ این دوگانه جای خود را به «اصولگرا و اصلاح طلب» داد.
در طول این چهار دهه، هر یک از این دو گانه جریان های سیاسی، از درون مواجه با چرخش ها، ریزش ها و رویش هایی بودند و به همین دلیل همواره در کنار دوگانه تاثیر گذار بر سیاست کشور، گروهی را مشاهده مینماییم که در هر دوره با عناوین خاص ،خود را فارغ از دوگانه مذکور و دسته بندی های رایج تعریف و نوعا ادعای جریان سوم بودن را مطرح نموده اند به طوری که تکرار فرآیند یکسان شکل گیری، هویت این جریان ها را آشکار ساخت .
🔺با این مقدمه اکنون میدانیم جریان سوم های سابق دارای هویتی معلوم به شرح فوق بوده و بحثی در ان نیست .
موضوع مورد بحث امروز این است که ؛
اولا- آیا در حال حاضر جریان سوم وجود خارجی دارد ؟
ثانیا - در صورت ظهور این جریان، آیا برای شناخت هویت آن استصحاب وضع جریان های سابق کافیست، یا اینکه جریان سوم معاصر میتواند با هویت متفاوت ظاهر گردد و گفتمانی نوین و مستند و مستدل پیش روی قرار دهد.
🥇جریان سوم معاصر
در مورد جریان سوم معاصر، پیش از این زمزمه های بسیار شنیده و طیف گسترده ای از مطالب و موضوعات در فضای مجازی منتسب به این جریان را است و همین مسئله موجب عدم شناخت آن و حتی تردید در اصل وجود جریان است . در بین اشخاص صاحب نظر که تا کنون در مورد جریان سوم اظهار نظر فرمودند، گفتمانی که تاب مقاومت در برابر چالشهای تئوریک را داشته باشد، نیافتم تا وقتی که دکتر نوربخش در این مورد اظهار نظر فرمودند و پس از مطالعه نظرات ایشان ، اولین خروجی ذهن من ، طرح این پرسش بود که، (برنامه جریان سوم چیست؟)
دکتر نوربخش در پاسخی ارزشمند، چشم اندازی از این جریان ترسیم نمودند که نوعا جریان سوم معاصر را از جریان سوم های سابق متفاوت ساخته و البته با توجه به اینکه بنده در جایگاه یک شاگرد ، نسبت به برخی از موضوعات مطرح در پاسخ ایشان، نظر دیگری دارم، لذا با احترام به نظر دکتر نور بخش، ذیلا توضیحات و نظرات خود را معروض میدارم.
🥈بخشی از پاسخ دکتر نوربخش به سوال #برنامه_جریان_سوم_چیست؟
🔺بنیاد دیدگاه جریان سوم بازگشت به آن اصل اساسی در الهیات رهاییبخش انقلاب اسلامی و نظریه سیاسی جمهوری اسلامی است که «خداوند هرکس را حاکم بر سرنوشت خویش قرار داده» و این اصل اساسی طرد تمام اشکال «قیممآبانه و پدرسالارانه» را ایجاب می کند. فرم سیاستورزی کنونی بنیاد سیاست را در «خشونت» میداند و به همین دلیل است که من در الگوی جدیدی که پیشنهاد میکنم از «زنانه شدن سیاست» به طور جدی دفاع می کنم.
🔺پرسشهای ناظر به ایدئولوژی و حزب و سران و نخبگان پیشرو و مرزبندیهای هویتی تماماً استراتژیهای تفرقه و اختلافند که در بطن خود رقابت قدرت و جزماندیشی و انقیاد را دنبال میکنند و در صورت پیروزی هم تنها به شیوه امنیتی قادر به حفظ وحدت هستند. در مقابل در استراتژی زنانهی سیاستورزی، تک تک سوژهها اهمیت دارند و هیچ مرکز پدرسالارانهای در کار نیست که افراد مجبور باشند با ارجاع هویت خود به آن، مشروعیت بدست بیاورند. در جنبش مقاومت فرهنگی چپ نوی مسلمان، هر نفر، هر اکانت، هر خانه و هر گروهی، فکر، معنا و عمل تازه و باارزشی به صحنه میآورد و البته همه اینها در جهان گفتگو و نقد فرهنگی به تکامل عقلانی میرسد. حقانیت و مشروعیت نه از منطق جزمی و قیاسی متافیزیکی و الهیاتی و سلسله مراتب نخبگانی و خبرگانی، بلکه از منطق محک و اشتراک و توافق و تعهد عقلایی و با بازگشت به تجربیات عینی و وجودی و مشترک همه شهروندان تبعیت میکند. در این جنبش فرهنگی «پرچم»ها نیستند که یونیفرمِ معرف افرادند، بلکه افرادند که با اشتراک خود رنگهای تازهای می آفرینند.
🥉توضیحات مهدی همتی
🔺آنچه از فرمایشات جناب دکتر قابل استنباط است ، نفی حاکمیت دارای قدرت خشن و تایید حکومت دارای قدرت نرم و همچنین ارج نهادن به هر شخص با هر اندیشه در بهره وری از امکانات و فرصتها
نظرات جناب دکتر نوربخش، بدون در نظر گرفتن عوامل محیطی و سرزمینی، کاملا صحیح و بلحاظ تئوریک ، رویکردی مترقی و متضمن بخشی از حقوق بشر است ، ولیکن در صورت لحاظ نمودن سایر عوامل، کاملا در تعارض با امنیت کشور است .
طبیعی ترین واکنش ذهن شما مخاطب گرامی طرح این پرسش است که چرا و چگونه حکومت بدون قدرت خشن موجب تهدید امنیت است و آیا کشورهای دیگری که حاکمیت انها با قدرت نرم است ، امنیت ندارند ؟
در پاسخ به این سوال و به منظور درک بهتر از موضوع ، فرض بفرمایید دو خانواده را، که یکی فقیر است و در خانه اش چیزی جز چند قرص
🔺 در یک چشم انداز کلی و با مروری اجمالی به جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ایران ، می توان گفت همواره شاهد دو گانه ای بوده ایم که در ادوار مختلف با عناوین متناسب هر فصل ظهور یافتند. مانند «چپ و راست» که در دهه ۶۰ ، دهه ۷۰ دوگانه «محافظه کار و اصلاح طلب» که در میانه دهه ۸۰ این دوگانه جای خود را به «اصولگرا و اصلاح طلب» داد.
در طول این چهار دهه، هر یک از این دو گانه جریان های سیاسی، از درون مواجه با چرخش ها، ریزش ها و رویش هایی بودند و به همین دلیل همواره در کنار دوگانه تاثیر گذار بر سیاست کشور، گروهی را مشاهده مینماییم که در هر دوره با عناوین خاص ،خود را فارغ از دوگانه مذکور و دسته بندی های رایج تعریف و نوعا ادعای جریان سوم بودن را مطرح نموده اند به طوری که تکرار فرآیند یکسان شکل گیری، هویت این جریان ها را آشکار ساخت .
🔺با این مقدمه اکنون میدانیم جریان سوم های سابق دارای هویتی معلوم به شرح فوق بوده و بحثی در ان نیست .
موضوع مورد بحث امروز این است که ؛
اولا- آیا در حال حاضر جریان سوم وجود خارجی دارد ؟
ثانیا - در صورت ظهور این جریان، آیا برای شناخت هویت آن استصحاب وضع جریان های سابق کافیست، یا اینکه جریان سوم معاصر میتواند با هویت متفاوت ظاهر گردد و گفتمانی نوین و مستند و مستدل پیش روی قرار دهد.
🥇جریان سوم معاصر
در مورد جریان سوم معاصر، پیش از این زمزمه های بسیار شنیده و طیف گسترده ای از مطالب و موضوعات در فضای مجازی منتسب به این جریان را است و همین مسئله موجب عدم شناخت آن و حتی تردید در اصل وجود جریان است . در بین اشخاص صاحب نظر که تا کنون در مورد جریان سوم اظهار نظر فرمودند، گفتمانی که تاب مقاومت در برابر چالشهای تئوریک را داشته باشد، نیافتم تا وقتی که دکتر نوربخش در این مورد اظهار نظر فرمودند و پس از مطالعه نظرات ایشان ، اولین خروجی ذهن من ، طرح این پرسش بود که، (برنامه جریان سوم چیست؟)
دکتر نوربخش در پاسخی ارزشمند، چشم اندازی از این جریان ترسیم نمودند که نوعا جریان سوم معاصر را از جریان سوم های سابق متفاوت ساخته و البته با توجه به اینکه بنده در جایگاه یک شاگرد ، نسبت به برخی از موضوعات مطرح در پاسخ ایشان، نظر دیگری دارم، لذا با احترام به نظر دکتر نور بخش، ذیلا توضیحات و نظرات خود را معروض میدارم.
🥈بخشی از پاسخ دکتر نوربخش به سوال #برنامه_جریان_سوم_چیست؟
🔺بنیاد دیدگاه جریان سوم بازگشت به آن اصل اساسی در الهیات رهاییبخش انقلاب اسلامی و نظریه سیاسی جمهوری اسلامی است که «خداوند هرکس را حاکم بر سرنوشت خویش قرار داده» و این اصل اساسی طرد تمام اشکال «قیممآبانه و پدرسالارانه» را ایجاب می کند. فرم سیاستورزی کنونی بنیاد سیاست را در «خشونت» میداند و به همین دلیل است که من در الگوی جدیدی که پیشنهاد میکنم از «زنانه شدن سیاست» به طور جدی دفاع می کنم.
🔺پرسشهای ناظر به ایدئولوژی و حزب و سران و نخبگان پیشرو و مرزبندیهای هویتی تماماً استراتژیهای تفرقه و اختلافند که در بطن خود رقابت قدرت و جزماندیشی و انقیاد را دنبال میکنند و در صورت پیروزی هم تنها به شیوه امنیتی قادر به حفظ وحدت هستند. در مقابل در استراتژی زنانهی سیاستورزی، تک تک سوژهها اهمیت دارند و هیچ مرکز پدرسالارانهای در کار نیست که افراد مجبور باشند با ارجاع هویت خود به آن، مشروعیت بدست بیاورند. در جنبش مقاومت فرهنگی چپ نوی مسلمان، هر نفر، هر اکانت، هر خانه و هر گروهی، فکر، معنا و عمل تازه و باارزشی به صحنه میآورد و البته همه اینها در جهان گفتگو و نقد فرهنگی به تکامل عقلانی میرسد. حقانیت و مشروعیت نه از منطق جزمی و قیاسی متافیزیکی و الهیاتی و سلسله مراتب نخبگانی و خبرگانی، بلکه از منطق محک و اشتراک و توافق و تعهد عقلایی و با بازگشت به تجربیات عینی و وجودی و مشترک همه شهروندان تبعیت میکند. در این جنبش فرهنگی «پرچم»ها نیستند که یونیفرمِ معرف افرادند، بلکه افرادند که با اشتراک خود رنگهای تازهای می آفرینند.
🥉توضیحات مهدی همتی
🔺آنچه از فرمایشات جناب دکتر قابل استنباط است ، نفی حاکمیت دارای قدرت خشن و تایید حکومت دارای قدرت نرم و همچنین ارج نهادن به هر شخص با هر اندیشه در بهره وری از امکانات و فرصتها
نظرات جناب دکتر نوربخش، بدون در نظر گرفتن عوامل محیطی و سرزمینی، کاملا صحیح و بلحاظ تئوریک ، رویکردی مترقی و متضمن بخشی از حقوق بشر است ، ولیکن در صورت لحاظ نمودن سایر عوامل، کاملا در تعارض با امنیت کشور است .
طبیعی ترین واکنش ذهن شما مخاطب گرامی طرح این پرسش است که چرا و چگونه حکومت بدون قدرت خشن موجب تهدید امنیت است و آیا کشورهای دیگری که حاکمیت انها با قدرت نرم است ، امنیت ندارند ؟
در پاسخ به این سوال و به منظور درک بهتر از موضوع ، فرض بفرمایید دو خانواده را، که یکی فقیر است و در خانه اش چیزی جز چند قرص
Forwarded from M Hemmati
نان وجود ندارد .و خانواده دیگرغنی و متمول، که چند میلیون دلار وجه نقد و طلا در خانه دارد . حال اگر به هر یک از این خانواده ها خبر بدهیم "اخیرا سرقت افزایش یافته و سارقین شهر را نا امن نموند " آیا واکنش این دو خانواده یکسان است ؟
آیا مفهوم امنیت در ذهن هر دو یکسان است ؟
مسلما خانواده مبتلا به فقر نه تنها هراسی از آمدن دزد ندارد بلکه دعا میکند دزد بیاید تا اگر قوتی همراه داشت با او شریک شوند .
همین موضوع در ابعاد بزرگتر در مورد کشورها صدق می نماید .
یعنی کشوری که ثروت ندارد هراسی از ورود بیگانگان به سرزمین خود ندارد و چه بسا که ورود بیگانگان برای انها خیر و برکتی هم داشته باشد اما ایران کشور ثروتمندی است و استعمار و استثمار هم قدمتی کهن دارد و انکار ناپذیر است . قواعد بین الملل هم، اگرچه وجود دارند ،لکن ضمانت اجرا ندارند یا بهتر است بگوییم قواعد بین الملل تاب مقاومت در برابر اراده ابر قدرتها را ندارد و از طرفی هم یکی از کهن ترین شیوه های رایج غارت کشور ها استفاده از عناصر داخلی همان کشور مستعمره است. این عناصر که مامور و اجیر دولتهای ابر قدرت هستند به طور معمول، هیچ منطقی برای گفتگو ندارند و هیچ استدلالی را نمیپذیرند. چون مامور به اجرای دستور هستند و منافع آنها در اجرای ماموریت است نه در توقف آن . حال بفرمایید در برخورد با افرادی که خود را به خواب زده اند و اساسا قصد قانع شدن ندارند ، صرفا با قدرت نرم میتواند حافظ منافع ملی باشد ؟
(تهدید امنیت با منشاء برون مرزی) این فقط یکی از موارد متعددی است که ضرورت بکار گیری قدرت خشن در کشور ایران را فراهم اورده است.
(تهدید امنیت با منشاء درون مرزی) در حوزه داخلی نیز، برخورد با مجرمان حرفه ای که تعرض به جان و مال و ناموس دیگر شهروندان تفریح آنها محسوب می گردد ، از تکالیف حکومت است.
حکومت بدون قدرت خشن، حکومت نیست بلکه تنها یک سازمتن مردم نهاد است .
البته لازم است تاکید نمایم ، بیان مطالب فوق به منظور توجیه سوء استفاده از قدرت خشن نیست و دقیقا محل اختلاف نظر همین نقطه است که نفی قدرت خشن از بنیاد! صحیح نیست . اما محدود نمودن آن از طریق ایجاد سازمانهای مردم نهاد ، امری معقول و متناسب با وضعیت کشور ایران می باشد و این یعنی جایگزینی "سیاست زنانه" بجای "سیاست مردانه" یا پدر سالار، مردود است .
گمان میرود عرایض فوق در انتقال منظور کفایت نماید، لذا با پرهیز از تطویل کلام و با اشاره به به این مهم که، بحث در موضوع امنیت بسیار گسترده است و از حوصله این مطلب خارج و با توجه به اهمیت این موضوع ، مستقلا بدان خواهیم پرداخت و در پایان دو سوال را پیش روی جریان سوم نهاده تا در چکش کاری وسیقل دادن این جریان به نفع گفتمان انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران، ادای تکلیف نماییم .
۱-با توجه به شهوت ابر قدرتها به نفت و منابع کشور های خاور میانه ، و همچنین بکار گیری شیوه های سخت و نرم توسط انها در چپاول دارایی ملتها، راهبرد جریان سوم برای حفظ منافع ملی و دفاع از تمامیت دارایی کشور چیست؟
۲-آیا "سیاست زنانه" یا به عبارت دیگر دولتی که صرفا از قدرت نرم برخوردار باشد، قادر به تامین همه نیازهای جامعه هست؟
یا حق
۱۳۹۹/۰۲/۱۳
مهدی همتی
آیا مفهوم امنیت در ذهن هر دو یکسان است ؟
مسلما خانواده مبتلا به فقر نه تنها هراسی از آمدن دزد ندارد بلکه دعا میکند دزد بیاید تا اگر قوتی همراه داشت با او شریک شوند .
همین موضوع در ابعاد بزرگتر در مورد کشورها صدق می نماید .
یعنی کشوری که ثروت ندارد هراسی از ورود بیگانگان به سرزمین خود ندارد و چه بسا که ورود بیگانگان برای انها خیر و برکتی هم داشته باشد اما ایران کشور ثروتمندی است و استعمار و استثمار هم قدمتی کهن دارد و انکار ناپذیر است . قواعد بین الملل هم، اگرچه وجود دارند ،لکن ضمانت اجرا ندارند یا بهتر است بگوییم قواعد بین الملل تاب مقاومت در برابر اراده ابر قدرتها را ندارد و از طرفی هم یکی از کهن ترین شیوه های رایج غارت کشور ها استفاده از عناصر داخلی همان کشور مستعمره است. این عناصر که مامور و اجیر دولتهای ابر قدرت هستند به طور معمول، هیچ منطقی برای گفتگو ندارند و هیچ استدلالی را نمیپذیرند. چون مامور به اجرای دستور هستند و منافع آنها در اجرای ماموریت است نه در توقف آن . حال بفرمایید در برخورد با افرادی که خود را به خواب زده اند و اساسا قصد قانع شدن ندارند ، صرفا با قدرت نرم میتواند حافظ منافع ملی باشد ؟
(تهدید امنیت با منشاء برون مرزی) این فقط یکی از موارد متعددی است که ضرورت بکار گیری قدرت خشن در کشور ایران را فراهم اورده است.
(تهدید امنیت با منشاء درون مرزی) در حوزه داخلی نیز، برخورد با مجرمان حرفه ای که تعرض به جان و مال و ناموس دیگر شهروندان تفریح آنها محسوب می گردد ، از تکالیف حکومت است.
حکومت بدون قدرت خشن، حکومت نیست بلکه تنها یک سازمتن مردم نهاد است .
البته لازم است تاکید نمایم ، بیان مطالب فوق به منظور توجیه سوء استفاده از قدرت خشن نیست و دقیقا محل اختلاف نظر همین نقطه است که نفی قدرت خشن از بنیاد! صحیح نیست . اما محدود نمودن آن از طریق ایجاد سازمانهای مردم نهاد ، امری معقول و متناسب با وضعیت کشور ایران می باشد و این یعنی جایگزینی "سیاست زنانه" بجای "سیاست مردانه" یا پدر سالار، مردود است .
گمان میرود عرایض فوق در انتقال منظور کفایت نماید، لذا با پرهیز از تطویل کلام و با اشاره به به این مهم که، بحث در موضوع امنیت بسیار گسترده است و از حوصله این مطلب خارج و با توجه به اهمیت این موضوع ، مستقلا بدان خواهیم پرداخت و در پایان دو سوال را پیش روی جریان سوم نهاده تا در چکش کاری وسیقل دادن این جریان به نفع گفتمان انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران، ادای تکلیف نماییم .
۱-با توجه به شهوت ابر قدرتها به نفت و منابع کشور های خاور میانه ، و همچنین بکار گیری شیوه های سخت و نرم توسط انها در چپاول دارایی ملتها، راهبرد جریان سوم برای حفظ منافع ملی و دفاع از تمامیت دارایی کشور چیست؟
۲-آیا "سیاست زنانه" یا به عبارت دیگر دولتی که صرفا از قدرت نرم برخوردار باشد، قادر به تامین همه نیازهای جامعه هست؟
یا حق
۱۳۹۹/۰۲/۱۳
مهدی همتی