♦️جشن ولادت حضرت سید الشهدا
🔶وتجدید دیدار زائران راهیان نور
💬با سخنرانی حجت الاسلام فلاح
🔊بامداحی: برادر ربیعی
🗓تاریخ: سه شنبه ۲۰ فروردین
⏰زمان: ساعت ۱۸
🚍حرکت اتوبوس ها: از مقابل مسجد امام رضا(ع)
📍مکان: معراج الشهدای مشهد
#والفجر_40
🆔 @rahian_eshgh
🔶وتجدید دیدار زائران راهیان نور
💬با سخنرانی حجت الاسلام فلاح
🔊بامداحی: برادر ربیعی
🗓تاریخ: سه شنبه ۲۰ فروردین
⏰زمان: ساعت ۱۸
🚍حرکت اتوبوس ها: از مقابل مسجد امام رضا(ع)
📍مکان: معراج الشهدای مشهد
#والفجر_40
🆔 @rahian_eshgh
الگوریتم فتح
🔴 مهلت ارسال آثار و تصاویر مربوط به مسابقه #قاب_خاکی به پایان رسیده است. 🔰 قابل توجه شرکت کنندگان در این مسابقه : 🔹آثار برتر در بخش #داوری_تخصصی پس از بررسی توسط داوران ، در مراسم اختتامیه کاروان راهیان نور دانشگاه فردوسی مشهد اعلام خواهند شد و جوایز خود…
✅ قابل توجه شرکت کنندگان در مسابقه عکاسی قاب خاکی
🚫 آخرین مهلت رای گیری برای انتخاب #عکس_برتر_از_دیدگاه_مخاطبین
ساعت 24 روز 20 فروردین ماه می باشد و پس از آن ، عکس منتخب اعلام خواهد شد و سپس در مراسم اختتامیه راهیان نور ، از ایشان تقدیر به عمل خواهد آمد
#قاب_خاکی
#والفجر_40
🆔 @rahian_eshgh
🚫 آخرین مهلت رای گیری برای انتخاب #عکس_برتر_از_دیدگاه_مخاطبین
ساعت 24 روز 20 فروردین ماه می باشد و پس از آن ، عکس منتخب اعلام خواهد شد و سپس در مراسم اختتامیه راهیان نور ، از ایشان تقدیر به عمل خواهد آمد
#قاب_خاکی
#والفجر_40
🆔 @rahian_eshgh
💠 و خدا خواست، نبی گفت، علی نیز نوشت...:
❣" پسرِ فاطمه آقای جوانان بهشت !"❣
#والفجر۴۰
#میلاد_آقای_خوبی_ها_مبارک🌿
🆔 @rahian_eshgh
❣" پسرِ فاطمه آقای جوانان بهشت !"❣
#والفجر۴۰
#میلاد_آقای_خوبی_ها_مبارک🌿
🆔 @rahian_eshgh
سرود | ای آبروی آب ای گوهر نایاب
حاج مهدی رسولی
ای آبروی آب
ای گوهر نایاب
ارباب گدا بر درتان آمده دریاب
با نوای حــــاج #مهدی_رسولی
❣ولادت امام حسین علیه السلام ❣
🔸ک ماه و سه خورشید در این ماه آمد 🔸
#عيدکم_مبروک 🌸
#والفجر۴۰
@rahian_eshgh
ای گوهر نایاب
ارباب گدا بر درتان آمده دریاب
با نوای حــــاج #مهدی_رسولی
❣ولادت امام حسین علیه السلام ❣
🔸ک ماه و سه خورشید در این ماه آمد 🔸
#عيدکم_مبروک 🌸
#والفجر۴۰
@rahian_eshgh
❇️ویژه برنامه ولادت حضرت ابوالفضل(ع ) و روز جانباز
"دقایقی با جانبازان"
🔷زمان : پنج شنبه22فرودین ماه
ساعت :8:30صبح
🔶مرکز توانبخشی امام خمینی(ره)
#ویژه_خواهران
#والفجر۴۰
#تجدید_دیدار
جهت ثبت نام برنامه ی فردا به آیدی زیر مراجعه نمایید👇
@didar_rahian97
🆔 @rahian_eshgh
"دقایقی با جانبازان"
🔷زمان : پنج شنبه22فرودین ماه
ساعت :8:30صبح
🔶مرکز توانبخشی امام خمینی(ره)
#ویژه_خواهران
#والفجر۴۰
#تجدید_دیدار
جهت ثبت نام برنامه ی فردا به آیدی زیر مراجعه نمایید👇
@didar_rahian97
🆔 @rahian_eshgh
✨ انعکاس ماه در آب را دیدهای چقدر زیباست؟!
تصور کن تو باشی و چشمان خیس از اشکت و انعکاس تصویر ماه بنیهاشم در نگاه مشتاقت...!
🌺"میلاد اسوهی مهروماه وفا مبارک"🌺
#والفجر۴۰
#تجدید_دیدار
🆔 @rahian_eshgh
تصور کن تو باشی و چشمان خیس از اشکت و انعکاس تصویر ماه بنیهاشم در نگاه مشتاقت...!
🌺"میلاد اسوهی مهروماه وفا مبارک"🌺
#والفجر۴۰
#تجدید_دیدار
🆔 @rahian_eshgh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 |روايت حاج حسین یکتا از نوجوان آرپيجي زن در والفجر ٨.
📍برشي از شب هاي بله برون
#والفجر۴۰
#شلمچه
#دلتنگی..
#شب_جمعه
🆔 @rahian_eshgh
📍برشي از شب هاي بله برون
#والفجر۴۰
#شلمچه
#دلتنگی..
#شب_جمعه
🆔 @rahian_eshgh
#اینک_شوکران۱❣
#بخش_اول
🔹"هرچه یک دختر به سن و سال او دلش میخواست داشته باشد او داشت.هر جا می خواست میرفت و هر کار می خواست میکرد می ماند یک آرزو: اینکه که یک سینی بامیه متري بگذارد روي سرش و ببرد بفروشد.تنها کار ي که پدرش مخالف بود فرشته انجام بدهد،واو گاهی غرو لند میکرد چه طور می توانند او را از این لذت محروم کنند.
آخر،یک شب پدر یک سینی بامیه خرید و به
فرشته گفت تو ي خانه به خودمان بفروش.حالا دیگر آرزویی نداشت که بر آورده نشده باشد.
🔹پدر همیشه هوای ما را داشت.لب تر می کردیم همه چیز آماده بود.ما چهارتا خواهر بودیم و دوتا برادر.فریبا که سال بعد از
من با جمشید -برادرمنوچهر ازدواج کرد،
فرانک،فهیمه ومن،محسن و فریبرز.
توي خانه ما براي همه آزادي به یک اندازه
بود.پدرم می گفت:هر کاری میخواهید،بکنید فقط سالم زندگی کنید .
🔹چهارده پانزده سالم بود که شروع کردم به کتاب خواندن.
همان سالها ي پنجاه و شش وپنجاه و هفت،
هزار ویک فرقه باب بود و
می خواستم ببینم این چیز ها که میشنوم ومیبینم یعنی چه؟از کتابها ي توده ای خوشم نیامد.من با همه وجود خدا را حس می کردم و دوستش داشتم.نمی توانستم باور کنم که نیست.نمی تونستم با قلبم و با خودم
بجنگم.گذاشتمشان کنار.
دیگر کتابهاشان را نخواندم.کتابهاي مجاهدین از شکنجه هایی که می شدند می نوشتند. ازاین
کارشان بدم آمد.با خودم قرار گذاشتم اول اسلام را بشناسم بعد بروم دنبال فرقه ها.به هوای درس خواندن با دوستان مینشستیم کتابهاي دکتر شریعتی را می خواندیم .کم کم دوست داشتم حجاب داشته باشم.مادرم از چادر خوشش نمی
آمد.گفته بودم برا ي وقتی که با دوستانم می رویم زیارت چادر بدوزد.
هر روز چادر را تا می کردم می گذاشتم ته کیفم و
کتابها می را میچیدم رویش از خانه که می آمدم بیرون سرم میکردم تا وقتی بر میگشتم.آن سالها چادر یک موضع سیاسی
بود.خانواده ام از سیاسی شدن خوششان نمی آمد
.پدر می گفت:من ته ماجرا را میبنم شما شر وشورش را .
اما من انقلابی
شده بودم،می دانستم این رژیم باید از بین برود.
#ادامه_دارد
#والفجر۴۰
#یک_قاچ_کتاب 🍉
🆔 @rahian_eshgh
#بخش_اول
🔹"هرچه یک دختر به سن و سال او دلش میخواست داشته باشد او داشت.هر جا می خواست میرفت و هر کار می خواست میکرد می ماند یک آرزو: اینکه که یک سینی بامیه متري بگذارد روي سرش و ببرد بفروشد.تنها کار ي که پدرش مخالف بود فرشته انجام بدهد،واو گاهی غرو لند میکرد چه طور می توانند او را از این لذت محروم کنند.
آخر،یک شب پدر یک سینی بامیه خرید و به
فرشته گفت تو ي خانه به خودمان بفروش.حالا دیگر آرزویی نداشت که بر آورده نشده باشد.
🔹پدر همیشه هوای ما را داشت.لب تر می کردیم همه چیز آماده بود.ما چهارتا خواهر بودیم و دوتا برادر.فریبا که سال بعد از
من با جمشید -برادرمنوچهر ازدواج کرد،
فرانک،فهیمه ومن،محسن و فریبرز.
توي خانه ما براي همه آزادي به یک اندازه
بود.پدرم می گفت:هر کاری میخواهید،بکنید فقط سالم زندگی کنید .
🔹چهارده پانزده سالم بود که شروع کردم به کتاب خواندن.
همان سالها ي پنجاه و شش وپنجاه و هفت،
هزار ویک فرقه باب بود و
می خواستم ببینم این چیز ها که میشنوم ومیبینم یعنی چه؟از کتابها ي توده ای خوشم نیامد.من با همه وجود خدا را حس می کردم و دوستش داشتم.نمی توانستم باور کنم که نیست.نمی تونستم با قلبم و با خودم
بجنگم.گذاشتمشان کنار.
دیگر کتابهاشان را نخواندم.کتابهاي مجاهدین از شکنجه هایی که می شدند می نوشتند. ازاین
کارشان بدم آمد.با خودم قرار گذاشتم اول اسلام را بشناسم بعد بروم دنبال فرقه ها.به هوای درس خواندن با دوستان مینشستیم کتابهاي دکتر شریعتی را می خواندیم .کم کم دوست داشتم حجاب داشته باشم.مادرم از چادر خوشش نمی
آمد.گفته بودم برا ي وقتی که با دوستانم می رویم زیارت چادر بدوزد.
هر روز چادر را تا می کردم می گذاشتم ته کیفم و
کتابها می را میچیدم رویش از خانه که می آمدم بیرون سرم میکردم تا وقتی بر میگشتم.آن سالها چادر یک موضع سیاسی
بود.خانواده ام از سیاسی شدن خوششان نمی آمد
.پدر می گفت:من ته ماجرا را میبنم شما شر وشورش را .
اما من انقلابی
شده بودم،می دانستم این رژیم باید از بین برود.
#ادامه_دارد
#والفجر۴۰
#یک_قاچ_کتاب 🍉
🆔 @rahian_eshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 سوی دیار عاشقان، رو به خدا می رویم..
🔻 مبدأ: مسجد امام رضا، دانشگاه فردوسی مشهد.
🔺 مقصد : مناطق عملیاتی جنوب
رمز : یا زهرا (سلام الله علیها)
🕦 ساعت حرکت : 11:45 دقیقه روز شنبه 18 اسفند ماه 1397
#کاروان_خواهران
#والفجر۴۰
#ادامه_دارد..
🆔 @rahian_eshgh
🔻 مبدأ: مسجد امام رضا، دانشگاه فردوسی مشهد.
🔺 مقصد : مناطق عملیاتی جنوب
رمز : یا زهرا (سلام الله علیها)
🕦 ساعت حرکت : 11:45 دقیقه روز شنبه 18 اسفند ماه 1397
#کاروان_خواهران
#والفجر۴۰
#ادامه_دارد..
🆔 @rahian_eshgh