Forwarded from Andish System
ارزیابی اولیه نرمافزار Microsoft Dynamics CRM 2016 (ترجمه)
شرکت مایکروسافت در سپتامبر سال جاری، راهنمای اولیه نسخه ۲۰۱۶ از نرمافزار مایکروسافت داینامکس را منتشر کرد (نسخه پیدیاف راهنما، را در ادامه این مطلب دانلود کنید) که به معرفی قابلیتهای جدید این نرمافزار میپردازد. با این که این مستند دارای اصطلاحات جدیدی است که درک کردنشان ساده نیست، ولی سعی کردم نکاتی را که از مطالعه آن برداشت میکنم، با شما به اشتراک بگذارم. ده موردی که توجه من را به خود جلب کرد، عبارتند از:
بازاریابی پیامکی: به بازاریابان این امکان را میدهد که پیامک ارسال کنند و کارایی کمپینهای پیامکی را محاسبه نمایند. اخیرا درگیر چند پروژه بودم که ارسال پیامک، نقش کلیدی در برقراری ارتباط با مشتریان بر عهده داشت و ما مجبور بودیم ارسال پیامک را با نرمافزارهای پیمانکاران بیرونی انجام دهیم. به نظر میرسد مایکروسافت داینامیکس با ارسال داخلی پیامک، گام بزرگی به جلو برداشته است.
یکپارچگی با اکسل: امکان جدید یکپارچگی با اکسل به کاربران اجازه میدهد در حین کار با CRM، به طور مستقیم اطلاعات خود را در اکسل ویراش کنند و نتایج را به CRM ارسال نمایند. به نظر میرسد امکان خروجی گرفتن در فرمتهای از پیش تعریف شده اکسل هم به وجود آمده است. قضاوت در مورد امکانات ایجاد شده قبل از به کارگیری نرمافزار، کار صحیحی نیست ولی اگر این امکان جدید باعث شود کارکنان فروش، تحلیلهای خود را به جای اکسل در CRM انجام دهند، گام بزرگی به جلو برداشتهاند.
راهاندازی خدمت OneDrive : مایکروسافت امکان OneDrive for Business را به نسخه جدید اضافه کرده است، بنابراین کارکنان میتوانند از طریق SharePoint و Office 365 به مستندات OndeDrive دسترسی داشته باشند.
سادهسازی در تولید مستندات: این اتفاق برای من خیلی مهم است. تعدادی از مشتریانم در ارسال مستندات کاغذی از طریق ایمیل مشکل دارند. این امکان باعث کوتاهتر شدن فعالیتهای وقتگیر میشود. اگر مستندات تنها با چند کلیک ایجاد شوند، تفاوت عمیقی در این نرمافزار به وجود آمده است.
ابزارهای تحقیق: یک امکان جالب دیگر! نسخه جدید نرمافزار به کاربران اجازه میدهد پرسشنامه بسازند، آنها را برای مشتریان ارسال نمایند و نتایج نظرسنجی را در CRM بایگانی کنند. اطلاعات عظیمی که در اپلیکشنهایی مانند SurveyMokney ذخیره میشوند، هیچگاه به CRM منتقل نمیگردند. ایدهی مجهز نمودن CRM به ابزارهای تحقیق و پیگیری نتایج، بسیار جذاب است.
ارتقاء سطح خدمترسانی به مشتری: مایکروسافت توضیح میدهد که در نسخه جدید، مرکز خدمترسانی تعاملی ایجاد کرده که داشبورد آن به طور خاص برای پشتیبانی از کارکنان خدمات، سفارشیسازی شده است.
قابلیت دنبال کردن گفتگوهای اجتماعی: این قابلیت، پس از خرید NetBreeze در سال ۲۰۱۳ ایجاد شد که به کاربران اجازه میدهد مکالمات اجتماعی و احساسات کاربران نسبت به هر موضوع یا کلید واژه را پایش کنند و در مواقع لزوم در CRM نسبت به تعریف سرنخ یا فرصت، اقدام نمایند. این خدمات به ۱۴ زبان ارائه میشود.
خدمات آفلاین بر روی تلفن همراه: زمانی که کاربران آفلاین هستند، اپلیکیشنهای موبایل این امکان را به آنان میدهند که رکوردهای داده را اضافه، بروز یا حذف نمایند و در زمان اتصال بعدی، تمامی این تغییرات را در پایگاه داده اصلی اعمال نمایند. ظاهرا این امکان حداکثر برای ۳۰ کاربر قابل دسترسی است.
مدیریت از طریق تلفن همراه: هنگامی که کاربران از طریق تلفنهای همراهشان به CRM متصل میشوند، نگرانی از سطح امنیت سیستم بالا میرود. مایکروسافت قابلیتهای مدیریت از طریق موبایل را با بهرهگیری از تکنیکهای زیر به نسخه جدید افزوده است: یکپارچگی با نرمافزار Intune، ملزم کردن به ورود پین، کدگذاری دادهها و پاک کردن آنها.
بارگذاری موقت دادهها: ویژگی جدیدی در نرمافزار ایجاد شده که به مدیران سیستم اجازه میدهد دادهها را قبل از انتقال نهایی به CRM، به طور موقت در فضایی ابری بارگذاری کنند. این خدمت از دادههای ورودی/خروجی نیز پشتیبانی مینماید. این قابلیت، کابران را قادر میسازد تا انتقال دادههای پیچیده به نرمافزار را بدون نیاز به ابزارهای دیگر، انجام دهند.
برگرفته از سایت: Mareeba
شرکت مایکروسافت در سپتامبر سال جاری، راهنمای اولیه نسخه ۲۰۱۶ از نرمافزار مایکروسافت داینامکس را منتشر کرد (نسخه پیدیاف راهنما، را در ادامه این مطلب دانلود کنید) که به معرفی قابلیتهای جدید این نرمافزار میپردازد. با این که این مستند دارای اصطلاحات جدیدی است که درک کردنشان ساده نیست، ولی سعی کردم نکاتی را که از مطالعه آن برداشت میکنم، با شما به اشتراک بگذارم. ده موردی که توجه من را به خود جلب کرد، عبارتند از:
بازاریابی پیامکی: به بازاریابان این امکان را میدهد که پیامک ارسال کنند و کارایی کمپینهای پیامکی را محاسبه نمایند. اخیرا درگیر چند پروژه بودم که ارسال پیامک، نقش کلیدی در برقراری ارتباط با مشتریان بر عهده داشت و ما مجبور بودیم ارسال پیامک را با نرمافزارهای پیمانکاران بیرونی انجام دهیم. به نظر میرسد مایکروسافت داینامیکس با ارسال داخلی پیامک، گام بزرگی به جلو برداشته است.
یکپارچگی با اکسل: امکان جدید یکپارچگی با اکسل به کاربران اجازه میدهد در حین کار با CRM، به طور مستقیم اطلاعات خود را در اکسل ویراش کنند و نتایج را به CRM ارسال نمایند. به نظر میرسد امکان خروجی گرفتن در فرمتهای از پیش تعریف شده اکسل هم به وجود آمده است. قضاوت در مورد امکانات ایجاد شده قبل از به کارگیری نرمافزار، کار صحیحی نیست ولی اگر این امکان جدید باعث شود کارکنان فروش، تحلیلهای خود را به جای اکسل در CRM انجام دهند، گام بزرگی به جلو برداشتهاند.
راهاندازی خدمت OneDrive : مایکروسافت امکان OneDrive for Business را به نسخه جدید اضافه کرده است، بنابراین کارکنان میتوانند از طریق SharePoint و Office 365 به مستندات OndeDrive دسترسی داشته باشند.
سادهسازی در تولید مستندات: این اتفاق برای من خیلی مهم است. تعدادی از مشتریانم در ارسال مستندات کاغذی از طریق ایمیل مشکل دارند. این امکان باعث کوتاهتر شدن فعالیتهای وقتگیر میشود. اگر مستندات تنها با چند کلیک ایجاد شوند، تفاوت عمیقی در این نرمافزار به وجود آمده است.
ابزارهای تحقیق: یک امکان جالب دیگر! نسخه جدید نرمافزار به کاربران اجازه میدهد پرسشنامه بسازند، آنها را برای مشتریان ارسال نمایند و نتایج نظرسنجی را در CRM بایگانی کنند. اطلاعات عظیمی که در اپلیکشنهایی مانند SurveyMokney ذخیره میشوند، هیچگاه به CRM منتقل نمیگردند. ایدهی مجهز نمودن CRM به ابزارهای تحقیق و پیگیری نتایج، بسیار جذاب است.
ارتقاء سطح خدمترسانی به مشتری: مایکروسافت توضیح میدهد که در نسخه جدید، مرکز خدمترسانی تعاملی ایجاد کرده که داشبورد آن به طور خاص برای پشتیبانی از کارکنان خدمات، سفارشیسازی شده است.
قابلیت دنبال کردن گفتگوهای اجتماعی: این قابلیت، پس از خرید NetBreeze در سال ۲۰۱۳ ایجاد شد که به کاربران اجازه میدهد مکالمات اجتماعی و احساسات کاربران نسبت به هر موضوع یا کلید واژه را پایش کنند و در مواقع لزوم در CRM نسبت به تعریف سرنخ یا فرصت، اقدام نمایند. این خدمات به ۱۴ زبان ارائه میشود.
خدمات آفلاین بر روی تلفن همراه: زمانی که کاربران آفلاین هستند، اپلیکیشنهای موبایل این امکان را به آنان میدهند که رکوردهای داده را اضافه، بروز یا حذف نمایند و در زمان اتصال بعدی، تمامی این تغییرات را در پایگاه داده اصلی اعمال نمایند. ظاهرا این امکان حداکثر برای ۳۰ کاربر قابل دسترسی است.
مدیریت از طریق تلفن همراه: هنگامی که کاربران از طریق تلفنهای همراهشان به CRM متصل میشوند، نگرانی از سطح امنیت سیستم بالا میرود. مایکروسافت قابلیتهای مدیریت از طریق موبایل را با بهرهگیری از تکنیکهای زیر به نسخه جدید افزوده است: یکپارچگی با نرمافزار Intune، ملزم کردن به ورود پین، کدگذاری دادهها و پاک کردن آنها.
بارگذاری موقت دادهها: ویژگی جدیدی در نرمافزار ایجاد شده که به مدیران سیستم اجازه میدهد دادهها را قبل از انتقال نهایی به CRM، به طور موقت در فضایی ابری بارگذاری کنند. این خدمت از دادههای ورودی/خروجی نیز پشتیبانی مینماید. این قابلیت، کابران را قادر میسازد تا انتقال دادههای پیچیده به نرمافزار را بدون نیاز به ابزارهای دیگر، انجام دهند.
برگرفته از سایت: Mareeba
Forwarded from Andish System
استاندارد PMBOK مراحل انجام پروژه را به 5 فرآیند به شرح زیر تقسیم میکند
PMBOK: project Management Body of Knowledge
١- گروه فرآیندهای آغازین (Initiating Process Group)
فعالیتهای لازم برای اخذ مجوزها و اختیارات رسمی شروع یک پروژه را گویند. خلاصه این فعالیتها شامل دو مرحله اصلی زیر است:
1-1- تهیه چارت پروژه : شامل اخذ مجوزهای پروژه، ادامات اولیه، شناسایی حامی مالی، ذینفعان و افراد کلیدی، مستند سازی نیازها، تشکیل تیم آغازین پروژه و مدیر آن، برنامه ها، جلسات مذاکره، رویه های کنترلی آغازین، بیانیه پروژه(Statement of Work).
1-2- ایجاد بیانیه(اولیه) محدوده پروژه(scope): این سند شامل مستندات نیازهای تحویل شدنی های اصلی، محدوده های اصلی یا مرزهای پروژه، روشهای تایید و کنترل سطح بالای محدوده میشود.
2- گروه فرآیندهای برنامه ریزی (Planning Process Group)
این فعالیتها بسیار وسیع تر از فعالیتهای زمانبندی پروژه(Project Scheduling) هستند. در واقع Scheduling زیر مجموعهPlanning است .
3- گروه فرآیندهای اجرایی (Executing Process Group)
شامل تمام اقدامات و هماهنگی های لازم برای اجرای برنامه ها و تولید شدنی ها طبق کیفیت و مشخصات خواسته شده است.
4- گروه فرآیندهای کنترلی (Controlling Process Group)
فعالیتهایی شبیه کنترل و اندازه گیری عملکردها ونتایج، مقایسه نتایج عملکردها با پیش بینی ها، شناخت علل انحرافات و انتخاب یک استراتژی مناسب
5- گروه فرآیندهای اختتامی Closing Process Group
فرآیندهای مورد نیاز برای خاتمه رسمی پروژه است. این فعالیتها شامل تحویل اقلام قابل تحویل و یا پایان دادن به یک پروژه منحل شده Cancelled ProjecT
PMBOK: project Management Body of Knowledge
١- گروه فرآیندهای آغازین (Initiating Process Group)
فعالیتهای لازم برای اخذ مجوزها و اختیارات رسمی شروع یک پروژه را گویند. خلاصه این فعالیتها شامل دو مرحله اصلی زیر است:
1-1- تهیه چارت پروژه : شامل اخذ مجوزهای پروژه، ادامات اولیه، شناسایی حامی مالی، ذینفعان و افراد کلیدی، مستند سازی نیازها، تشکیل تیم آغازین پروژه و مدیر آن، برنامه ها، جلسات مذاکره، رویه های کنترلی آغازین، بیانیه پروژه(Statement of Work).
1-2- ایجاد بیانیه(اولیه) محدوده پروژه(scope): این سند شامل مستندات نیازهای تحویل شدنی های اصلی، محدوده های اصلی یا مرزهای پروژه، روشهای تایید و کنترل سطح بالای محدوده میشود.
2- گروه فرآیندهای برنامه ریزی (Planning Process Group)
این فعالیتها بسیار وسیع تر از فعالیتهای زمانبندی پروژه(Project Scheduling) هستند. در واقع Scheduling زیر مجموعهPlanning است .
3- گروه فرآیندهای اجرایی (Executing Process Group)
شامل تمام اقدامات و هماهنگی های لازم برای اجرای برنامه ها و تولید شدنی ها طبق کیفیت و مشخصات خواسته شده است.
4- گروه فرآیندهای کنترلی (Controlling Process Group)
فعالیتهایی شبیه کنترل و اندازه گیری عملکردها ونتایج، مقایسه نتایج عملکردها با پیش بینی ها، شناخت علل انحرافات و انتخاب یک استراتژی مناسب
5- گروه فرآیندهای اختتامی Closing Process Group
فرآیندهای مورد نیاز برای خاتمه رسمی پروژه است. این فعالیتها شامل تحویل اقلام قابل تحویل و یا پایان دادن به یک پروژه منحل شده Cancelled ProjecT
Forwarded from Andish System
آشنایی با مفهوم چابکی (Agile) در مدیریت پروژه 👆🏻👆🏻👆🏻
دلایل شکست پروژه...
💎💡💎💡💎💡💎💡💎💡
دلایل گوناگونی برای شکست یک پروژه وجود دارد، ولی مدیر پروژه نباید از این بابت نگران شود چرا که بیشتر این دلایل می توانند تحت کنترل وی باشند و از این بابت جای امیدواری است.
١- منابع ناکافی (Insufficient resource)
٢- مهلت های غیر ممکن (Impossible deadlines)
٣- ارتباطات ضعیف (Poor communication)
۴- عدم تمرکز (Lack of focus)
۵- دلگرمی ضیعف (Low morale)
۶- پشتیبانی ناکافی (Insufficient support)
٧- خزش محدوده پروژه (Scope creep)
٨- چارچوب زمانی طولانی (Lengthy timeframes )
٩- نبود ابزار مناسب (Lack of tools)
١٠- عدم مشارکت مشتری(Customer involvement)
1- منابع ناکافی (Insufficient resource)
مدیر پروژه گاهی در شروع پروژه منابع و بودجه ناکافی به پروژه اختصاص می دهد. مدیر پروژه باید میزان منابع و بودجه کافی که نیاز دارد و آنها را در اختیار ندارد به سرمایه گذار (حامی) پروژه بدون فوت وقت اطلاع دهد.
2- مهلت های غیر ممکن (Impossible deadlines)
در برخی از موارد مهلت های پروژه دستیافتنی نیستند. در چنین مواردی مدیر پروژه باید این موضوع را با حامی پروژه مطرح کرده و وی را توجیه نماید تا بتواند زمانبندی این مهلت ها را منطقی نماید.
3- ارتباطات ضعیف (Poor communication)
مدیر پروژه در تشریح وضعیت پروژه به اعضای پروژه و حامی پروژه ناموفق است و همه فکر می کنن که پروژه به خوبی در حال پیشرفت است تا اینکه نتایج مورد انتظار در مهلت های از پیش تعیین شده بدست نمی آید. مدیر پروژه باید بی درنگ و از همان ابتدای پروژه تمامی لغزش ها را گزارش دهد و آن ها را پنهان نسازد. در این صورت به ذینفعان پروژه این فرصت را داده می شود تا برای بازگشت به وضعیت مناسب به مدیر پروژه کمک کنند.
4- عدم تمرکز (Lack of focus)
هنگامی که گروه پروژه نمی دانند چه انتظاری از آنها وجود دارد، تمرکز خود را روی پروژه از دست می دهند. از آنها خواسته می شود تا وظیفه ای را انجام دهند ولی به آنها گفته نمی شود چه چیزی و در چه زمانی مورد نیاز است. هر یک از اعضای پروژه باید هدف مشخصی برای برآورده شدن داشته باشند. آنها باید مهلت برای کارهایشان داشته باشند و مدیر پروژه باید میزان پیشرفت کارهای محوله به آنها را در هر مرحله از پروژه پایش و اندازه گیری نماید.
5- دلگرمی ضیعف (Low morale)
حین پیشرفت پروژه اگر دلگرمی به گروه پروژه داده نشود آنها انگیزه ای نخواهند داشت. وقتی مدیر پروژه از گروه پروژه رعایت چارچوب های زمانی را انتظار دارد باید انگیزه کافی برای پیشرفت پروژه را نیز ایجاد نماید. همچنین مدیر پروژه باید به خودش نیز انگیزه قوی بدهد. تنها با سلامت بخشیدن، آرامش خاطر دادن و ایجاد انگیزه واقعی مدیر پروژه می تواند این دلگرمی را به دیگران در گروه پروژه اعطا نماید.
6- پشتیبانی ناکافی (Insufficient support)
مدیر پروژه معمولا از حمایت ناکافی حامی پروژه برخوردار است. هیچ کس نیست تا برای حل مسایل پروژه یا تامین منابع بیشتر در مواقع ضروری کمک کند. در موارد این چنینی مدیر پروژه باید موضوع را با حامی پروژه در میان گذشته و با او به طور شفاف و رک گفتگو کند و آنچه را که مورد نیاز است به او یادآوری نماید.
7- خزش محدوده پروژه (Scope creep)
گستره کاری پروژه معمولا تغییر می کند، به طوری که مدیر پروژه قادر نخواهد بود با انتظارات ثابتی روبرو باشد. گستره کاری پروژه باید به طور شفاف تعریف شود و سپس طی فرآیندی مشخص تغییرات درخواست شده به طور رسمی تایید شوند.
8- چارچوب زمانی طولانی (Lengthy timeframes)
دامنه زمانی پروژه ممکن است به سادگی طولانی شود. هر گاه نیازمندی های مشتری زمان بندی پروژه را تغییر دهد، مدیر پروژه باید پروژه را به پروژه های کوچک و قابل تحویل تفکیک نماید.
9- نبود ابزار مناسب (Lack of tools)
فقدان ابزاهای مناسب برای انجام وظایف پروژه می تواند باعث بروز مسایل گوناگونی شود. استفاده از ابزارهای کیفیت خوب مانند الگوها، فرآیندها و یک روش شناسی برای پروژه، پروژه را با موفقیت همراه خواهد ساخت.
10- عدم مشارکت مشتری (Customer involvement)
به مشارکت نگرفتن مشتری باعث بروز خطاهای مهلکی در پروژه می شود. مدیر پروژه باید مشارکت مشتری را حین اجرای پروژه به منظور حصول اطمینان از اینکه نیازمندی ها وی تامین می گردد، جلب نماید. این نکته مهم را باید به یاد داشت چنانچه مشتری راضی باشد پروژه موفقیت آمیز تلقی می گردد.
💎💡💎💡💎💡💎💡💎💡
دلایل گوناگونی برای شکست یک پروژه وجود دارد، ولی مدیر پروژه نباید از این بابت نگران شود چرا که بیشتر این دلایل می توانند تحت کنترل وی باشند و از این بابت جای امیدواری است.
١- منابع ناکافی (Insufficient resource)
٢- مهلت های غیر ممکن (Impossible deadlines)
٣- ارتباطات ضعیف (Poor communication)
۴- عدم تمرکز (Lack of focus)
۵- دلگرمی ضیعف (Low morale)
۶- پشتیبانی ناکافی (Insufficient support)
٧- خزش محدوده پروژه (Scope creep)
٨- چارچوب زمانی طولانی (Lengthy timeframes )
٩- نبود ابزار مناسب (Lack of tools)
١٠- عدم مشارکت مشتری(Customer involvement)
1- منابع ناکافی (Insufficient resource)
مدیر پروژه گاهی در شروع پروژه منابع و بودجه ناکافی به پروژه اختصاص می دهد. مدیر پروژه باید میزان منابع و بودجه کافی که نیاز دارد و آنها را در اختیار ندارد به سرمایه گذار (حامی) پروژه بدون فوت وقت اطلاع دهد.
2- مهلت های غیر ممکن (Impossible deadlines)
در برخی از موارد مهلت های پروژه دستیافتنی نیستند. در چنین مواردی مدیر پروژه باید این موضوع را با حامی پروژه مطرح کرده و وی را توجیه نماید تا بتواند زمانبندی این مهلت ها را منطقی نماید.
3- ارتباطات ضعیف (Poor communication)
مدیر پروژه در تشریح وضعیت پروژه به اعضای پروژه و حامی پروژه ناموفق است و همه فکر می کنن که پروژه به خوبی در حال پیشرفت است تا اینکه نتایج مورد انتظار در مهلت های از پیش تعیین شده بدست نمی آید. مدیر پروژه باید بی درنگ و از همان ابتدای پروژه تمامی لغزش ها را گزارش دهد و آن ها را پنهان نسازد. در این صورت به ذینفعان پروژه این فرصت را داده می شود تا برای بازگشت به وضعیت مناسب به مدیر پروژه کمک کنند.
4- عدم تمرکز (Lack of focus)
هنگامی که گروه پروژه نمی دانند چه انتظاری از آنها وجود دارد، تمرکز خود را روی پروژه از دست می دهند. از آنها خواسته می شود تا وظیفه ای را انجام دهند ولی به آنها گفته نمی شود چه چیزی و در چه زمانی مورد نیاز است. هر یک از اعضای پروژه باید هدف مشخصی برای برآورده شدن داشته باشند. آنها باید مهلت برای کارهایشان داشته باشند و مدیر پروژه باید میزان پیشرفت کارهای محوله به آنها را در هر مرحله از پروژه پایش و اندازه گیری نماید.
5- دلگرمی ضیعف (Low morale)
حین پیشرفت پروژه اگر دلگرمی به گروه پروژه داده نشود آنها انگیزه ای نخواهند داشت. وقتی مدیر پروژه از گروه پروژه رعایت چارچوب های زمانی را انتظار دارد باید انگیزه کافی برای پیشرفت پروژه را نیز ایجاد نماید. همچنین مدیر پروژه باید به خودش نیز انگیزه قوی بدهد. تنها با سلامت بخشیدن، آرامش خاطر دادن و ایجاد انگیزه واقعی مدیر پروژه می تواند این دلگرمی را به دیگران در گروه پروژه اعطا نماید.
6- پشتیبانی ناکافی (Insufficient support)
مدیر پروژه معمولا از حمایت ناکافی حامی پروژه برخوردار است. هیچ کس نیست تا برای حل مسایل پروژه یا تامین منابع بیشتر در مواقع ضروری کمک کند. در موارد این چنینی مدیر پروژه باید موضوع را با حامی پروژه در میان گذشته و با او به طور شفاف و رک گفتگو کند و آنچه را که مورد نیاز است به او یادآوری نماید.
7- خزش محدوده پروژه (Scope creep)
گستره کاری پروژه معمولا تغییر می کند، به طوری که مدیر پروژه قادر نخواهد بود با انتظارات ثابتی روبرو باشد. گستره کاری پروژه باید به طور شفاف تعریف شود و سپس طی فرآیندی مشخص تغییرات درخواست شده به طور رسمی تایید شوند.
8- چارچوب زمانی طولانی (Lengthy timeframes)
دامنه زمانی پروژه ممکن است به سادگی طولانی شود. هر گاه نیازمندی های مشتری زمان بندی پروژه را تغییر دهد، مدیر پروژه باید پروژه را به پروژه های کوچک و قابل تحویل تفکیک نماید.
9- نبود ابزار مناسب (Lack of tools)
فقدان ابزاهای مناسب برای انجام وظایف پروژه می تواند باعث بروز مسایل گوناگونی شود. استفاده از ابزارهای کیفیت خوب مانند الگوها، فرآیندها و یک روش شناسی برای پروژه، پروژه را با موفقیت همراه خواهد ساخت.
10- عدم مشارکت مشتری (Customer involvement)
به مشارکت نگرفتن مشتری باعث بروز خطاهای مهلکی در پروژه می شود. مدیر پروژه باید مشارکت مشتری را حین اجرای پروژه به منظور حصول اطمینان از اینکه نیازمندی ها وی تامین می گردد، جلب نماید. این نکته مهم را باید به یاد داشت چنانچه مشتری راضی باشد پروژه موفقیت آمیز تلقی می گردد.
مدل کانو در تحلیل نیازهای مشتریان
تصور کنید قرار است برای منزلتان یک دستگاه تلویزیون خریداری کنید. هنگامی که به بازار لوازم خانگی میروید، با محصولات بسیار متنوعی مواجه میشوید. برای این که بتوانید در بین این همه گزینه، تصمیم بگیرید، باید مشخص کنید که چه انتظاراتی از این دستگاه دارید و میخواهید کدام یک از خواستهها و نیازهایتان را برآورده کند. آیا امکاناتی نظیر اتصال تلویزیون به اینترنت، کنترل دستگاه با فرمان صوتی و اشاره، نمایش سه بعدی، قابلیت نصب وبکم و... برای شما مهم است یا این که این قبیل امکانات را لوکس و اضافه میدانید؟
پروفسور نوریاکی کانو در دهه 1970 مدلی ساده و کاربردی برای طبقهبندی نیازهای مشتریان ابداع کرد که به "مدل کانو" معروف است. در این مدل، نیازهای مشتریان یا ویژگیهای محصول را به سه دستهی "نیازهای اساسی"، "نیازهای عملکردی" و "نیازهای انگیزشی" تقسیم میکند:
نیازهای اساسی، اشاره به ویژگیهایی از محصول دارد که اگر برآورده نشوند، موجب نارضایتی شدید یا رویگردانی مشتری میگردند. معمولا مشتریان به صورت پیش فرض انتظار دارند که این ویژگیها در محصول وجود داشته باشد، به همین دلیل برآورده شدن این نیازها، رضایت مشتری را افزایش نمیدهد. در مورد مثال تلویزیون، وجود کنترل از راه دور، یک نیاز اساسی است و بعید است امروزه کسی برای منزلش تلویزیونی بخرد که کنترل نداشته باشد.
نیازهای عملکردی، به آن دسته از ویژگیهای محصول اشاره دارد که به اندازه برآورده شدنشان، باعث رضایت مشتری میشوند و هرچه کمتر برآورده شوند، نارضایتی بیشتری به همراه خواهند داشت. معمولا این نیازها به طور صریح توسط مشتری بیان میشوند. در مثال تلویزیون، کیفیت صدا، تفکیک رنگ، درگاههای ارتباطی و... جزو نیازهای عملکردی هستند.
نیازهای انگیزشی، به آن دسته از ویژگیها اشاره دارد که شرکتهای پیشرو به محصول یا خدمت خودشان اضافه میکنند تا از سایر رقبا متمایز شوند. این ویژگیها، مورد انتظار مشتری نیستند و عدم وجود آنها باعث ناراضایتی نمیشود ولی بودنشان، رضایت مشتری را به صورت شگفتانگیزی افزایش میدهد. در مثال تلویزیون، فرض کنید تلویزیونی ساخته شود که بتوانید اندازه صفحه آن را کوچک و بزرگ کنید؛ یعنی این امکان را به شما بدهد که با توجه به مکان قرارگیری و فاصله بیننده، اندازه صفحه را طوری تغییر بدهید که تصویر، خیلی بزرگ یا خیلی کوچک به نظر نرسد. آیا حاضرید تلویزیونتان را کنار بگذارید و یکی از اینها را بخرید؟
نکته جالب اینجاست که وقتی شما یک ویژگی جدید به محصول یا خدمت خودتان اضافه میکنید، بعد از مدتی رقبایتان هم از شما الگو برداری میکنند و آن امکان جدید، کم کم به یک ویژگی عملکردی تبدیل میشود. با گذر زمان، انتظارات مشتریان بالاتر میرود و همان ویژگی، یک الزام اساسی خواهد شد که اگر محصولی آن را نداشته باشد، از گزینههای خرید مشتری خارج میشود. برای مثال میتوان به وجود کنترل از راه دور برای تلویزیون اشاره کرد که در ابتدا، به عنوان یک تمایز در نظر گرفته میشد و امروزه یک نیاز اساسی است.
شما چقدر نیازهای اساسی، عملکردی و انگیزشی مشتریان خودتان را میشناسید؟ آیا میتوانید امکان جدیدی به محصول یا خدمتتان اضافه کنید که تا کنون در صنف شما بیسابقه بوده و باعث غافلگیر کردن مشتریانتان بشوید؟
@Andish_System
تصور کنید قرار است برای منزلتان یک دستگاه تلویزیون خریداری کنید. هنگامی که به بازار لوازم خانگی میروید، با محصولات بسیار متنوعی مواجه میشوید. برای این که بتوانید در بین این همه گزینه، تصمیم بگیرید، باید مشخص کنید که چه انتظاراتی از این دستگاه دارید و میخواهید کدام یک از خواستهها و نیازهایتان را برآورده کند. آیا امکاناتی نظیر اتصال تلویزیون به اینترنت، کنترل دستگاه با فرمان صوتی و اشاره، نمایش سه بعدی، قابلیت نصب وبکم و... برای شما مهم است یا این که این قبیل امکانات را لوکس و اضافه میدانید؟
پروفسور نوریاکی کانو در دهه 1970 مدلی ساده و کاربردی برای طبقهبندی نیازهای مشتریان ابداع کرد که به "مدل کانو" معروف است. در این مدل، نیازهای مشتریان یا ویژگیهای محصول را به سه دستهی "نیازهای اساسی"، "نیازهای عملکردی" و "نیازهای انگیزشی" تقسیم میکند:
نیازهای اساسی، اشاره به ویژگیهایی از محصول دارد که اگر برآورده نشوند، موجب نارضایتی شدید یا رویگردانی مشتری میگردند. معمولا مشتریان به صورت پیش فرض انتظار دارند که این ویژگیها در محصول وجود داشته باشد، به همین دلیل برآورده شدن این نیازها، رضایت مشتری را افزایش نمیدهد. در مورد مثال تلویزیون، وجود کنترل از راه دور، یک نیاز اساسی است و بعید است امروزه کسی برای منزلش تلویزیونی بخرد که کنترل نداشته باشد.
نیازهای عملکردی، به آن دسته از ویژگیهای محصول اشاره دارد که به اندازه برآورده شدنشان، باعث رضایت مشتری میشوند و هرچه کمتر برآورده شوند، نارضایتی بیشتری به همراه خواهند داشت. معمولا این نیازها به طور صریح توسط مشتری بیان میشوند. در مثال تلویزیون، کیفیت صدا، تفکیک رنگ، درگاههای ارتباطی و... جزو نیازهای عملکردی هستند.
نیازهای انگیزشی، به آن دسته از ویژگیها اشاره دارد که شرکتهای پیشرو به محصول یا خدمت خودشان اضافه میکنند تا از سایر رقبا متمایز شوند. این ویژگیها، مورد انتظار مشتری نیستند و عدم وجود آنها باعث ناراضایتی نمیشود ولی بودنشان، رضایت مشتری را به صورت شگفتانگیزی افزایش میدهد. در مثال تلویزیون، فرض کنید تلویزیونی ساخته شود که بتوانید اندازه صفحه آن را کوچک و بزرگ کنید؛ یعنی این امکان را به شما بدهد که با توجه به مکان قرارگیری و فاصله بیننده، اندازه صفحه را طوری تغییر بدهید که تصویر، خیلی بزرگ یا خیلی کوچک به نظر نرسد. آیا حاضرید تلویزیونتان را کنار بگذارید و یکی از اینها را بخرید؟
نکته جالب اینجاست که وقتی شما یک ویژگی جدید به محصول یا خدمت خودتان اضافه میکنید، بعد از مدتی رقبایتان هم از شما الگو برداری میکنند و آن امکان جدید، کم کم به یک ویژگی عملکردی تبدیل میشود. با گذر زمان، انتظارات مشتریان بالاتر میرود و همان ویژگی، یک الزام اساسی خواهد شد که اگر محصولی آن را نداشته باشد، از گزینههای خرید مشتری خارج میشود. برای مثال میتوان به وجود کنترل از راه دور برای تلویزیون اشاره کرد که در ابتدا، به عنوان یک تمایز در نظر گرفته میشد و امروزه یک نیاز اساسی است.
شما چقدر نیازهای اساسی، عملکردی و انگیزشی مشتریان خودتان را میشناسید؟ آیا میتوانید امکان جدیدی به محصول یا خدمتتان اضافه کنید که تا کنون در صنف شما بیسابقه بوده و باعث غافلگیر کردن مشتریانتان بشوید؟
@Andish_System
تحلیل های مصور برای تصمیم گیری های هوشمندانه @Andish_System
https://tdwi.org/research/2015/07/best-practices-report-visual-analytics-for-smarter-decisions.aspx?tc=page0
@Andish_System
@Andish_System
tdwi.org
Best Practices Report | Visual Analytics for Making Smarter Decisions Faster
Download this report to examine how visual analytics fits with this and other important goals and trends that are enabling organizations to realize higher value from their data.