❤53🐳5💯1🎃1👾1
پروفایل شاهکار. (هرکس نقدی داره توی کامنتها بگه تا یه /sban بزنم روش)
🤣27❤1😭1
Forwarded from 𝐒𝐀𝐘𝐎𝐓𝐄𝐀𝐌 | سایوتیم (𝐀𝐌𝐈𝐍)
سایوتیم با افتخار تقدیم میکند.
👩🎨 مانگا: Blue Giant - غول آبی
🎭 ژانر: موسیقی، درام، رشد شخصیتی
📖 مانگاکا: شینیچی ایشیزوکا
📂 𝐷𝑂𝑊𝑁𝐿𝑂𝐴𝐷⟡
📂 𝐂𝐇𝐀𝐏𝐓𝐄𝐑 𝟎𝟏[کیفیت اصلی]
📂 𝐂𝐇𝐀𝐏𝐓𝐄𝐑 𝟎𝟏[نسخه کم حجم]
⛓ #Blue_Giant #Manga
📣 @SAYOTeam
خلاصه داستان:
مانگا Blue Giant میاموتو نوجوانی دبیرستانی است که پس از دیدن یک اجرای زنده جز مسیر زندگی اش کاملاً تغییر میکند.
او بدون هیچ پیش زمینه ای ساکسوفون می خرد و تصمیم می گیرد بهترین نوازنده جز دنیا شود. دای با تمرین های روزانه و طاقت فرسا از تفریح خواب و زندگی عادی می زند تا به هدفش نزدیک تر شود.
در مسیرش با نوازندگان مختلف روبه رو میشود و طعم تحقير، شکست و تردید را می چشد. اما هر شکست سوختی تازه برای پیش رفتن او میشود.
این مانگا بیشتر از موسیقی درباره اراده و رشد شخصی است.
داستان Blue Giant روایت کسی است که میخواهد با تمام وجودش شنیده شود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥13❤4
خوانشی تطبیقی از قطعهٔ «آغوش» بهرام و ارن یگر در فصل چهارم Attack on Titan
قطعهی «آغوش» بهرام را میتوان متنی دانست که نه بر روایت خطی، بلکه بر تجربهٔ زیستهٔ گسست استوار است. راوی در وضعیتی قرار دارد که حرکت برای او به عادت بدل شده، اما این حرکت فاقد مقصد است. جابهجایی در این قطعه نه انتخابی آزادانه، بلکه پیامد ناتوانی از ماندن است. او حضور دارد، اما این حضور واجد معنا، مطالبه یا امکان ارتباط نیست؛ نوعی حضور حداقلی که صرفاً برای استمرار کافیست.
ارن یگر در فصل چهارم Attack on Titan نیز در موقعیتی مشابه قرار میگیرد. آگاهی او از گذشته و آینده، کنش را از حوزهٔ انتخاب خارج میکند. ارن نه در مقام قهرمان، بلکه بهعنوان سوژهای عمل میکند که پیشاپیش به پیامد اعمال خود واقف است. از این منظر، کنشهای او نه حاصل اراده، بلکه نتیجهٔ دانستناند. همانگونه که راوی «آغوش» میگوید «من هم اینجام، ولی نه اونقدر…»، ارن نیز در جهان حاضر است، اما نه بهعنوان انسانی قابل لمس؛ او به مکانیزمی بدل میشود که فاجعه را پیش میبرد، بیآنکه بتواند درون آن فاجعه سکونت کند.
حرکت در «آغوش» با تصاویری چون باد، چمدان با مقصد نامعلوم صورتبندی میشود. این عناصر بر وضعیت بیخانگی دلالت دارند؛ نه بازگشت ممکن است و نه آیندهای قابل زیستن وجود دارد. در روایت Attack on Titan نیز پیشروی ارن حرکتی ناگزیر است؛ حرکتی که از امید تغذیه نمیشود، بلکه از قطعیت. او پیش میرود، نه برای رسیدن، بلکه برای آنکه امکان بازگشت بهطور کامل مسدود شود.
نقطهٔ اتصال بنیادین میان این دو متن، جایگاه کودکی است. کودکی در «آغوش» نه یک خاطرهٔ عاطفی، بلکه آخرین ساختار پایدار معناست؛ جایی که هنوز تکرار، سادگی و رابطه امکانپذیر است. مواجهه با کودکی، بازگشت نیست، بلکه تأیید این واقعیت است که تنها نقطهٔ سالم، همان نقطهایست که دیگر دسترسپذیر نیست. ارن نیز در فضای Paths با کودکی خود روبهرو میشود؛ مواجههای که نه به آشتی میانجامد و نه به ترمیم، بلکه به تثبیت فهمی تراژیک از اجبار.
در اینجا، نقش زیک یگر اهمیت تعیینکننده پیدا میکند. زیک در Paths نه بهعنوان صاحب خاطره، بلکه بهعنوان ناظر و تحلیلگر حضور دارد. او کودکی را منشأ رنج میداند و راهحل را در حذف امکان تداوم آن جستوجو میکند. نگاه زیک نگاهی عقلانی و فاصلهگذار است؛ نگاهی که میکوشد مسئلهٔ رنج را با قطع ریشه حل کند. در مقابل، ارن همچون راوی «آغوش» کودکی را حفظ میکند، حتی اگر این حفظکردن خود به منبع ویرانی بدل شود. Paths از این منظر نه فقط محل بازخوانی خاطرات، بلکه صحنهٔ تقابل دو موضع است؛ یکی که کودکی را خطایی ساختاری میداند و دیگری که آن را شرط انسان بودن تلقی میکند.
سطر «شب آبی میده غروب صورتی» صورتبندی فشردهٔ همین تقابل است. آبی دلالت بر آگاهی سرد، تقدیر و تثبیت دارد؛ در حالی که صورتی یادگار احساس، کودکی و زخمیست که هنوز زنده مانده. اهمیت این سطر در فعل «میدهد» نهفته است؛ آگاهی احساس را نفی نمیکند، بلکه آن را بازتولید میکند. دانستن نه به خاموشی عاطفه، بلکه به تشدید آن میانجامد. ارن نیز دقیقاً در چنین وضعیتی قرار دارد؛ آگاه است، اما این آگاهی او را از احساس تهی نمیکند. برعکس، رنج را به شکلی حلناشدنی تثبیت میکند.
در پایان، تصویر «آغوش سرد ماه» بهمثابهٔ تولدی دوباره مطرح میشود؛ تولدی فاقد گرما، رابطه و پناه. این تولد بازگشت به انسان بودن نیست، بلکه گذار به وضعیتی غیرانسانی است. ارن نیز در نقطهٔ نهایی مسیر خود به چنین وضعیتی میرسد؛ نه قربانی صرف است و نه فاعل اخلاقی کامل، بلکه سوژهایست که در نتیجهٔ آگاهی از امکان زیست انسانی فاصله گرفته است.
در مجموع، «آغوش» و فصل چهارم Attack on Titan با محوریت تقابل ارن و زیک دو بازنمایی از یک مسئله مشترکاند؛ وضعیتی که در آن آگاهی نه نجاتبخش، بلکه عامل تثبیت رنج است و کودکی بهجای پناه به یادآوری دائمی چیزی بدل میشود که حذف کردنش ناممکن و حفظ کردنش ویرانگر است.
🔗 تیم تحلیل انیمهی مجلهی خبری انیمباز
🖋 نویسنده: هستی عزتی
💬 #Review
@AnimBuzz | انیمباز
قطعهی «آغوش» بهرام را میتوان متنی دانست که نه بر روایت خطی، بلکه بر تجربهٔ زیستهٔ گسست استوار است. راوی در وضعیتی قرار دارد که حرکت برای او به عادت بدل شده، اما این حرکت فاقد مقصد است. جابهجایی در این قطعه نه انتخابی آزادانه، بلکه پیامد ناتوانی از ماندن است. او حضور دارد، اما این حضور واجد معنا، مطالبه یا امکان ارتباط نیست؛ نوعی حضور حداقلی که صرفاً برای استمرار کافیست.
ارن یگر در فصل چهارم Attack on Titan نیز در موقعیتی مشابه قرار میگیرد. آگاهی او از گذشته و آینده، کنش را از حوزهٔ انتخاب خارج میکند. ارن نه در مقام قهرمان، بلکه بهعنوان سوژهای عمل میکند که پیشاپیش به پیامد اعمال خود واقف است. از این منظر، کنشهای او نه حاصل اراده، بلکه نتیجهٔ دانستناند. همانگونه که راوی «آغوش» میگوید «من هم اینجام، ولی نه اونقدر…»، ارن نیز در جهان حاضر است، اما نه بهعنوان انسانی قابل لمس؛ او به مکانیزمی بدل میشود که فاجعه را پیش میبرد، بیآنکه بتواند درون آن فاجعه سکونت کند.
حرکت در «آغوش» با تصاویری چون باد، چمدان با مقصد نامعلوم صورتبندی میشود. این عناصر بر وضعیت بیخانگی دلالت دارند؛ نه بازگشت ممکن است و نه آیندهای قابل زیستن وجود دارد. در روایت Attack on Titan نیز پیشروی ارن حرکتی ناگزیر است؛ حرکتی که از امید تغذیه نمیشود، بلکه از قطعیت. او پیش میرود، نه برای رسیدن، بلکه برای آنکه امکان بازگشت بهطور کامل مسدود شود.
نقطهٔ اتصال بنیادین میان این دو متن، جایگاه کودکی است. کودکی در «آغوش» نه یک خاطرهٔ عاطفی، بلکه آخرین ساختار پایدار معناست؛ جایی که هنوز تکرار، سادگی و رابطه امکانپذیر است. مواجهه با کودکی، بازگشت نیست، بلکه تأیید این واقعیت است که تنها نقطهٔ سالم، همان نقطهایست که دیگر دسترسپذیر نیست. ارن نیز در فضای Paths با کودکی خود روبهرو میشود؛ مواجههای که نه به آشتی میانجامد و نه به ترمیم، بلکه به تثبیت فهمی تراژیک از اجبار.
در اینجا، نقش زیک یگر اهمیت تعیینکننده پیدا میکند. زیک در Paths نه بهعنوان صاحب خاطره، بلکه بهعنوان ناظر و تحلیلگر حضور دارد. او کودکی را منشأ رنج میداند و راهحل را در حذف امکان تداوم آن جستوجو میکند. نگاه زیک نگاهی عقلانی و فاصلهگذار است؛ نگاهی که میکوشد مسئلهٔ رنج را با قطع ریشه حل کند. در مقابل، ارن همچون راوی «آغوش» کودکی را حفظ میکند، حتی اگر این حفظکردن خود به منبع ویرانی بدل شود. Paths از این منظر نه فقط محل بازخوانی خاطرات، بلکه صحنهٔ تقابل دو موضع است؛ یکی که کودکی را خطایی ساختاری میداند و دیگری که آن را شرط انسان بودن تلقی میکند.
سطر «شب آبی میده غروب صورتی» صورتبندی فشردهٔ همین تقابل است. آبی دلالت بر آگاهی سرد، تقدیر و تثبیت دارد؛ در حالی که صورتی یادگار احساس، کودکی و زخمیست که هنوز زنده مانده. اهمیت این سطر در فعل «میدهد» نهفته است؛ آگاهی احساس را نفی نمیکند، بلکه آن را بازتولید میکند. دانستن نه به خاموشی عاطفه، بلکه به تشدید آن میانجامد. ارن نیز دقیقاً در چنین وضعیتی قرار دارد؛ آگاه است، اما این آگاهی او را از احساس تهی نمیکند. برعکس، رنج را به شکلی حلناشدنی تثبیت میکند.
در پایان، تصویر «آغوش سرد ماه» بهمثابهٔ تولدی دوباره مطرح میشود؛ تولدی فاقد گرما، رابطه و پناه. این تولد بازگشت به انسان بودن نیست، بلکه گذار به وضعیتی غیرانسانی است. ارن نیز در نقطهٔ نهایی مسیر خود به چنین وضعیتی میرسد؛ نه قربانی صرف است و نه فاعل اخلاقی کامل، بلکه سوژهایست که در نتیجهٔ آگاهی از امکان زیست انسانی فاصله گرفته است.
در مجموع، «آغوش» و فصل چهارم Attack on Titan با محوریت تقابل ارن و زیک دو بازنمایی از یک مسئله مشترکاند؛ وضعیتی که در آن آگاهی نه نجاتبخش، بلکه عامل تثبیت رنج است و کودکی بهجای پناه به یادآوری دائمی چیزی بدل میشود که حذف کردنش ناممکن و حفظ کردنش ویرانگر است.
🔗 تیم تحلیل انیمهی مجلهی خبری انیمباز
🖋 نویسنده: هستی عزتی
💬 #Review
@AnimBuzz | انیمباز
❤31👍1
کمپین متوقف کردن ساخت فصل سوم انیمهی وان پانچ من | روز بیست و هفتم
👍54🤣15🔥2👎1
AnimBuzz | اخبار انیمه و مانگا
کمپین متوقف کردن ساخت فصل سوم انیمهی وان پانچ من | روز بیست و هفتم
کمپین اخراج کردن امیر | روز سوم
🤣71🗿3👍2
AnimBuzz | اخبار انیمه و مانگا
کمپین اخراج کردن امیر | روز سوم
کمپین، حذف کمپینها | روز اول
👍100🤣18👎5
AnimBuzz | اخبار انیمه و مانگا
کمپین، حذف کمپینها | روز اول
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤔11🤣7🗿2
AnimBuzz | اخبار انیمه و مانگا
خوانشی تطبیقی از قطعهٔ «آغوش» بهرام و ارن یگر در فصل چهارم Attack on Titan قطعهی «آغوش» بهرام را میتوان متنی دانست که نه بر روایت خطی، بلکه بر تجربهٔ زیستهٔ گسست استوار است. راوی در وضعیتی قرار دارد که حرکت برای او به عادت بدل شده، اما این حرکت فاقد مقصد…
انیمباز، تنها جایی که شما میتونید حتی مقالههای تطبیق موسیقی رپ با انیمه رو پیدا کنید.
🔥27
AnimBuzz | اخبار انیمه و مانگا
کمپین، حذف کمپینها | روز اول
فقط تو ایران میشه با زدن یه کمپین برای حذف کمپینها، بیشترین رای رو بیاری😂
🤣51
Forwarded from BaziBuzz | بازیباز | رسانه گیمینگ (Amir)
آقای Vince Zampella، خالق بازیهای Call of Duty در سن ۵۵ سالگی بر اثر سانحه رانندگی درگذشت. 🖤
🆕#News
@Bazi_Buzz | بازیباز
🆕#News
@Bazi_Buzz | بازیباز
💔91😭7❤2
اینترنت اینقدر قویه که از ساعت ۹:۱۴ دقیقه منتظرم ۱۰ قسمت از گاچیاکوتا دانلود بشه و هنوز نصفش مونده.
😭30💔8
AnimBuzz | اخبار انیمه و مانگا
اینترنت اینقدر قویه که از ساعت ۹:۱۴ دقیقه منتظرم ۱۰ قسمت از گاچیاکوتا دانلود بشه و هنوز نصفش مونده.
ایرانسل انیمبازیها منتظر مقالهن زود باش!
🤩22😭1