ازنو | AzNo – Telegram
ازنو | AzNo
506 subscribers
132 photos
18 videos
15 files
83 links
نگرشی نو در خلق محصول

صفحه لینکدین:
https://www.linkedin.com/company/aznow

صفحه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/azno.academy/
Download Telegram
اندازه‌گیری ارزش در توسعه محصول 📊

بخش "معیارهای ارزش" در فصل ۳ تأکید می‌کند که برای انطباق مؤثر یک محصول و حداکثر کردن تحویل ارزش، مالک محصول نیاز به شواهد ملموس برای بررسی دارد. در اینجا انتخاب معیارهای مناسب اهمیت پیدا می‌کند. اگرچه معیارهای سنتی مانند سرعت توسعه (Velocity)، پوشش کد (Code Coverage)، و تعداد ایرادات (Defect Count) اهمیت دارند، اما این معیارها از نظر ارزش خنثی هستند و فقط کارایی فرآیند توسعه را نشان می‌دهند، نه ارزش واقعی ارائه‌شده به کسب‌وکار یا مشتری. ⚠️

مشکل معیارهای مربوط به تحویل 🚧

تمرکز بر کارایی به‌جای ارزش:
نویسنده هشدار می‌دهد که تمرکز صرف بر معیارهای تحویل می‌تواند گمراه‌کننده باشد. این معیارها به بهبود فرآیند توسعه کمک می‌کنند، اما تضمین نمی‌کنند که محصول نتایج مطلوب کسب‌وکار را ارائه دهد.

ذهنیت تقلیدی (Cargo Cult Mentality):
تکیه بیش‌ازحد بر معیارهای تحویل می‌تواند منجر به تقلید کورکورانه از سازمان‌های موفق شود، بدون درک اصول زیربنایی یا تطبیق آنها با نیازهای خاص کسب‌وکار.

مثال:
شرکت پخش پیتزایی را تصور کنید که برای کاهش ۶۰ ثانیه از زمان تحویل، الگوریتم‌های پیچیده بهینه‌سازی مسیر را اجرا می‌کند، بدون اینکه بررسی کند آیا مشتریان واقعاً تحویل سریع‌تر را ارزشمند می‌دانند یا اینکه این سرمایه‌گذاری بازگشت سرمایه مثبتی دارد. 🍕🚗

تغییر تمرکز به نتایج کسب‌وکار 📈💡
آقای جوچام پیشنهاد می‌دهد که تمرکز از معیارهای تحویل به معیارهایی که مستقیماً بازتاب‌دهنده نتایج کسب‌وکار هستند، تغییر کند. در زیر تفاوت دیدگاه بین این دو دسته معیار گفته شده است:

معیارهای تحویل: سرعت توسعه، تعداد تست‌ها، پوشش کد، تعداد ایرادات، اتصال و انسجام، زمان چرخه و تحویل، پیچیدگی کد، خرابی‌های ساخت، رعایت فرآیند، خطوط کد.

معیارهای کسب‌وکار: درآمد، هزینه‌ها، رضایت مشتری، رضایت کارکنان، نرخ نوآوری، میزان استفاده.

نگاه به معیارهای ارزشمند 🚀

کتاب تأکید می‌کند که درحالی‌که معیارهای تحویل برای بهبود فرآیند داخلی مهم هستند، تیم‌های نرم‌افزاری باید برای معیارهای کسب‌وکار مسئول باشند، نه معیارهای صرفاً فرآیندی.

مثال خلبان هواپیما:
در کابین خلبان، خلبان‌ها به ده‌ها نشانگر و ابزار برای کارایی هواپیما تکیه می‌کنند. اما ارزش ارائه‌شده به خطوط هوایی و مشتریان با دقت زمانی پروازها، ایمنی و هزینه سوخت اندازه‌گیری می‌شود، نه معیارهای داخلی کابین خلبان. 🛫✔️

این نگاه به تیم‌های توسعه کمک می‌کند تا معیارهای ارزشمندتر و مشتری‌ محور تر را برای اندازه‌گیری موفقیت محصولاتشان انتخاب کنند. 🎯💡


گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱

برای عمق بیشتر در یادگیری مسیر مالک محصول حرفه ای، شما رو دعوت میکنیم تا به دوره آموزشی آقای رالف جوچام نویسنده کتاب بالا بپیوندید تا از آموزه ها و تجربیات ایشون استفاده کنیم.
ثبت نام در Azno.Academy
👍1👏1
استفاده از داده‌ها برای تصمیم‌گیری بهتر: مدیریت مبتنی بر شواهد 📊📈

بخش "مدیریت مبتنی بر شواهد" (Evidence-Based Management) در فصل سوم، این مفهوم را به‌عنوان رویکردی قدرتمند برای تصمیم‌گیری در توسعه محصول معرفی می‌کند. نویسنده بین تکامل حوزه‌های پزشکی و مدیریت مقایسه‌ای انجام می‌دهد و اشاره می‌کند که هر دو برای مدت‌ها به جای شواهد تجربی، بر شهود، سنت‌ها، و راه‌حل‌های نامطمئن تکیه داشتند. 🧠

کتاب توضیح می‌دهد که مدیریت مبتنی بر شواهد (EBMgt)، روشی است که در حوزه فناوری رواج پیدا کرده و توسط رهبران صنعتی همچون کِن شوابِر توصیه می‌شود. این رویکرد بر استفاده از داده‌ها و شواهد برای هدایت تصمیم‌ها تأکید دارد و وابستگی به فرضیات و احساسات درونی را کاهش می‌دهد. نویسنده اشاره می‌کند که EBMgt به رهبران فناوری اطلاعات امکان می‌دهد سرمایه‌گذاری‌ها را بر اساس بازده سرمایه‌گذاری (ROI) و ارزش مدیریت کنند، با بازرسی مکرر نتایج، ریسک‌ها را محدود کنند و فرهنگی ایجاد کنند که سریع‌تر از رقبا از فرصت‌ها بهره‌برداری کند. 🚀

حوزه‌های کلیدی ارزش (KVA) و متریک ها (KVM)

این کتاب چارچوبی برای EBMgt ارائه می‌دهد که حول سه حوزه کلیدی ارزش (KVA) سازماندهی شده است. هر حوزه شامل اندازه‌گیری‌های کلیدی ارزش (KVM) خاصی است:

ارزش فعلی
درآمد: مجموع درآمد حاصل از محصول. 💰
هزینه: کل هزینه توسعه و نگهداری محصول. 🏗
رضایت مشتری: اندازه‌گیری رضایت مشتریان از محصول که معمولاً از طریق نظرسنجی‌ها یا شاخص تبلیغ‌کننده خالص (NPS) انجام می‌شود. 😊
رضایت کارمندان: ارزیابی روحیه و مشارکت کارمندان که می‌توان از طریق نظرسنجی‌ها، مصاحبه‌ها، یا مشاهده انجام داد. 🤝

زمان عرضه به بازار
تناوب انتشار: میزان دفعات انتشار نسخه‌ها یا ویژگی‌های جدید محصول. 🔄
پایداری انتشار: زمانی که طول می‌کشد تا یک نسخه جدید پایدار و عاری از مشکلات عمده شود. 🛠
شاخص فعالیت روی محصول: درصد زمانی که تیم توسعه صرف کار بر روی ویژگی‌های ارزش‌آفرین می‌کند، در مقابل فعالیت‌هایی مانند رفع اشکال یا کاهش بدهی فنی.

توانایی نوآوری
نرخ نوآوری: درصد زمانی که تیم توسعه به ایجاد ویژگی‌ها یا محصولات جدید اختصاص می‌دهد.
بدهی فنی: مقدار کار مجدد یا بازسازی که به دلیل اتخاذ میانبرها یا مصالحه‌های کیفی در طول توسعه لازم است. ⚙️
شاخص استفاده: اندازه‌گیری نحوه استفاده مشتریان از محصول و ویژگی‌های آن. 📱

شاخص‌های پیشرو و پسرو

کتاب بین دو نوع اندازه‌گیری کلیدی ارزش تفاوت قائل می‌شود:
شاخص‌های پیشرو: این معیارها عملکرد آینده را پیش‌بینی می‌کنند و شامل رضایت کارمندان و شاخص استفاده می‌شوند. برای مثال، رضایت بالای کارمندان می‌تواند پیش‌بینی‌کننده بهره‌وری و نوآوری بیشتر در آینده باشد. 🔮
شاخص‌های پسرو: این معیارها عملکرد گذشته را منعکس می‌کنند و شامل درآمد، رضایت مشتری، و بدهی فنی می‌شوند. برای مثال، درآمد بالا نتیجه تلاش‌های موفق گذشته در توسعه محصول و بازاریابی است. 📉

مثال: Usage Index
نویسنده، شاخص استفاده را به‌عنوان یک KVM ارزشمند در حوزه توانایی نوآوری برجسته می‌کند. این شاخص تعامل مشتریان با محصول را پیگیری می‌کند و نشان می‌دهد:

استفاده از ویژگی‌ها: کدام ویژگی‌ها بیشتر استفاده می‌شوند، کدام کمتر استفاده می‌شوند، و کدام اصلاً استفاده نمی‌شوند.
رفتار کاربران: آیا مشتریان از ویژگی‌ها مطابق انتظار استفاده می‌کنند یا به روش‌های غیرمنتظره؟
این اطلاعات می‌تواند تصمیم‌گیری درباره توسعه آینده، اولویت‌بندی ویژگی‌ها، و بهبود رابط کاربری را راهنمایی کند. 📊

مزایای مدیریت مبتنی بر شواهد

آقای رالف جوچام بیان می‌کند که EBMgt از طرق زیر به سازمان‌ها کمک می‌کند:
تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری بهتری انجام دهند با تمرکز بر ابتکاراتی که بالاترین بازده سرمایه‌گذاری را ارائه می‌دهند. 💡
ریسک‌ها را کاهش دهند با بازرسی مکرر نتایج و تطبیق با تغییرات. 🔄
فرهنگ بهبود مستمر را تقویت کنند با ترویج تصمیم‌گیری مبتنی بر داده و آزمایش. 🌟

محدودیت‌های مدیریت مبتنی بر شواهد

اگرچه کتاب از EBMgt حمایت می‌کند، اما محدودیت‌های احتمالی آن عبارتند از:
کیفیت داده‌ها: EBMgt به داده‌های دقیق و قابل‌اعتماد متکی است. کیفیت پایین داده‌ها می‌تواند به نتیجه‌گیری‌های نادرست و تصمیمات گمراه‌کننده منجر شود.
چالش‌های اندازه‌گیری: برخی از KVM ها، مانند رضایت مشتری یا نرخ نوآوری، ممکن است به‌دقت قابل‌اندازه‌گیری نباشند.
وابستگی بیش از حد به داده‌ها: اگرچه داده‌ها باید تصمیم‌ها را اطلاع دهند، اما نباید جایگزین کامل قضاوت و شهود انسانی شوند. 🧠
هزینه اندازه‌گیری: اجرای و پیگیری معیارهای EBMgt ممکن است به زمان، تلاش، و منابع نیاز داشته باشد. 💸
👍1
نتیجه‌گیری
بخش "مدیریت مبتنی بر شواهد" EBMgt را به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود تصمیم‌گیری در توسعه محصول معرفی می‌کند. با تمرکز بر داده‌ها و شواهد، سازمان‌ها می‌توانند از حدس و گمان فاصله بگیرند و به رویکردی عینی‌تر و مؤثرتر برای ساخت محصولات ارزشمند حرکت کنند. 🚀


گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱

برای عمق بیشتر در یادگیری مسیر مالک محصول حرفه ای، شما رو دعوت میکنیم تا به دوره آموزشی آقای رالف جوچام نویسنده کتاب بالا بپیوندید تا از آموزه ها و تجربیات ایشون استفاده کنیم.
ثبت نام در Azno.Academy
نظارت و تصویرسازی ارزش: ردیابی معیارها و بررسی جریان مالی 💰📊

در فصل سوم، بخش‌های "ردیابی معیارها" و "جایی که پولتان می‌رود" بر اهمیت انتخاب معیارهای ارزش مناسب و ایجاد سیستمی برای پیگیری آن‌ها در طول زمان تأکید دارند. این نظارت مستمر به مالکین محصول کمک می‌کند تا روندها را شناسایی کرده و با بینش‌هایی که به دست می‌آورند، محصول و فرآیندها را بهبود دهند.

شناسایی روندها با تصویرسازی 📈👀

کتاب پیشنهاد می‌کند که تصویرسازی معیارها می‌تواند روندها را واضح‌تر و قابل‌فهم‌تر کند. دو تکنیک تصویرسازی معرفی شده است:

نمودارهای راداری (Spider Graphs) 🕸
این نمودارها چندین معیار را روی یک شبکه دایره‌ای رسم می‌کنند و امکان مقایسه عملکرد در بخش‌های مختلف در طول زمان را فراهم می‌سازند. کتاب مثالی از یک نمودار راداری ارائه می‌دهد (شکل زیر) که تغییرات چندین معیار ارزش کلیدی (KVMs) را در دوره‌های مختلف نشان می‌دهد.

جداول امتیازدهی (Scoreboard Spreadsheets) 📋
استفاده از Spreadsheets برای ایجاد جداول امتیازدهی که طیف گسترده‌ای از معیارها را در قالبی جدولی سازمان‌دهی و ردیابی می‌کنند توصیه شده است. این روش معیارهای پیشرفت (مانند Velocity)، معیارهای ارزش پیشرو (مانند رضایت کارکنان) و معیارهای عقب‌افتاده (مانند درآمد) را به طور واضح جدا می‌کند تا یک نمای کلی جامع از عملکرد محصول ارائه دهد. همچنین پیشنهاد می‌شود این جداول در مکانی مشترک نمایش داده شوند تا شفافیت را ارتقا دهند و دیدگاه محصول و ارزش آن را برای تیم توسعه و ذینفعان در ذهن نگه دارند.

تصویرسازی از هدررفت ارزش: جایی که پولتان می‌رود 💸⚠️

با استفاده از مفهوم KVMها، نویسنده تصویری قدرتمند معرفی می‌کند که نشان می‌دهد چه مقدار از ارزش واقعاً به مشتری تحویل داده می‌شود و چه مقدار به دلایل مختلف از دست می‌رود.

این تصویرسازی چهار معیار کلیدی ارزش – نرخ نوآوری (Innovation Rate)، شاخص روی محصول (On-Product Index)، شاخص استفاده (Usage Index)، و شاخص نسخه نصب‌شده (Installed Version Index) – را ترکیب می‌کند تا هدررفت ارزش بالقوه را نشان دهد.

کتاب مثالی با استفاده از میانگین‌های صنعتی ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد برای هر دلار سرمایه‌گذاری شده، تنها شش سنت به بازده سرمایه‌گذاری (ROI) واقعی تبدیل می‌شود. این تصویر واضح، امکان هدررفت ارزش را برجسته کرده و بر نیاز به بهبود مستمر و بهینه‌سازی تأکید دارد.

تأثیرگذاری تصویرسازی بر تصمیم‌گیری 🎯🔍
این تصویرسازی به‌ویژه در انتقال تأثیر عوامل مختلف بر تحویل ارزش به ذینفعان مؤثر است. همچنین می‌تواند سرمایه‌گذاری در ابتکارات استراتژیک مانند کاهش بدهی فنی، بهینه‌سازی ساختار تیم، خودکارسازی فرآیندها و هدایت کاربران را توجیه کند.

آقای رالف جوچام تأکید می‌کند که پیگیری جریان مالی اطلاعات ارزشمندی ارائه می‌دهد که می‌تواند تصمیم‌گیری‌ها را هدایت کرده و به تخصیص مؤثرتر منابع منجر شود.

نتیجه‌گیری 🔑
با ترکیب ردیابی معیارها و تصویرسازی از هدررفت ارزش، مالکین محصول می‌توانند درک واضح‌تری از عملکرد محصول خود به دست آورده و حوزه‌های بهبود را شناسایی کنند. این رویکرد داده‌محور تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر را ممکن کرده و در نهایت به توسعه محصول موفق‌تر منجر می‌شود. 🚀


گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
1
ممنون بابت همراهی همه شما عزیزان 🎉🌱
5
خلاصه‌ای از ارزش منفی در توسعه محصول 🚨

همیشه به یاد داشته باشید که همه اقدامات در توسعه محصول به ارزش مثبت منجر نمی‌شوند. ارزش منفی می‌تواند از اقداماتی یا ویژگی‌هایی ناشی شود که به تجربه مشتری آسیب می‌زنند یا منجر به هدر رفت منابع و تلاش می‌شوند.

ارزش منفی مشهود

ارزش منفی مشهود به تأثیرات منفی‌ای اشاره دارد که به‌طور مستقیم توسط مشتری تجربه می‌شوند. نمونه‌هایی از این نوع ارزش منفی عبارتند از:

🐞 ایجاد باگ‌های جدیدی که ویژگی‌های مهم را غیرقابل استفاده می‌کنند.
از کار افتادن مکرر سیستم.
🐢 کاهش عملکرد.
😵‍💫 رابط کاربری پیچیده‌تر و دشوارتر.
این مشکلات می‌توانند به نارضایتی مشتری و آسیب به شهرت محصول منجر شوند.

ارزش منفی غیر مشهود

ارزش منفی غیر مشهود از مشکلات داخلی ناشی می‌شود که ممکن است برای مشتری قابل مشاهده نباشند، اما همچنان بر فرآیند توسعه محصول تأثیر منفی می‌گذارند. نمونه‌هایی از این نوع ارزش منفی شامل موارد زیر هستند:

🛠 توسعه ویژگی‌هایی که هیچ‌کس از آن‌ها استفاده نمی‌کند. این مسئله باعث هدر رفت تلاش‌ها و منابعی می‌شود که می‌توانستند صرف ابتکارات ارزشمندتر شوند.
🕒 فشار آوردن به تیم توسعه که منجر به بدهی فنی می‌شود. کاهش کیفیت کار برای رعایت ضرب‌الاجل‌ها ممکن است باعث تولید کدهای ضعیف و افزایش هزینه‌های نگهداری در آینده شود.
💡 اگرچه بدهی فنی گاهی می‌تواند یک تصمیم استراتژیک باشد، اما بسیار مهم است که پیامدهای بلندمدت آن را در نظر بگیریم و برای رسیدگی به آن اولویت قائل شویم تا از انباشت ارزش منفی جلوگیری کنیم.

نکته پایانی 📌
این مثال‌ها تنها بخشی از مواردی هستند که می‌توانند به ارزش منفی در توسعه محصول منجر شوند. با درک مفهوم ارزش منفی و شکل‌های مختلف آن، مالکین محصول می‌توانند تصمیماتی آگاهانه‌تر بگیرند و تلاش کنند تا ارزش مثبت را حداکثر و پیامدهای منفی را به حداقل برسانند. 🌟

گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
👍41
6
بی‌طرفی ارزش‌ها و انحراف در معیارها 📊⚖️

بی‌طرفی ارزش‌ها در زمینه معیارها به این معناست که داده‌ها به خودی خود نه خوب هستند و نه بد، بلکه فقط بازتابی از واقعیت فعلی هستند. معیارها باید به‌عنوان نشانگرهای عینی در نظر گرفته شوند که بینشی از فرآیند توسعه محصول و ارزشی که ارائه می‌شود، فراهم می‌کنند.

انحراف در معیارها ⚠️
اما وقتی معیارها به اهداف تبدیل می‌شوند، می‌توان آن‌ها را دستکاری کرد و اثربخشی خود را به‌عنوان نشانگرهای قابل اعتماد از دست می‌دهند. این پدیده با نام انحراف در معیارها شناخته می‌شود. کتاب چند نمونه از چگونگی وقوع این انحراف را ارائه می‌دهد:

تعیین پاداش بر اساس معیارهای خاص می‌تواند به پیامدهای ناخواسته منجر شود. به‌عنوان مثال، پاداش دادن به رانندگان پیک پیتزا فقط بر اساس سرعت تحویل ممکن است آن‌ها را به رانندگی خطرناک تشویق کند و ایمنی را به خطر بیندازد. 🚗⚡️

تمرکز بیش‌ازحد بر معیارهای قابل‌شمارش اما کم‌معنا می‌تواند از خلق ارزش واقعی بازدارد. اندازه‌گیری بهره‌وری توسعه‌دهندگان بر اساس خطوط کد ممکن است برنامه‌نویسی "کپی-پیست" و افزایش بی‌رویه حجم کد را بدون ارائه عملکرد واقعی تشویق کند. 🖥👨‍💻

تنبیه تیم‌ها برای نوسانات معیارهایی مانند Velocity می‌تواند ترس ایجاد کند و شفافیت را کاهش دهد. تیم‌ها ممکن است Velocity خود را به‌طور مصنوعی ثابت نگه دارند تا از بررسی‌های دقیق دور بمانند، و این کار معیار را برای پیش‌بینی و بهبود فرآیند بی‌اثر می‌کند. 📉🚫

داستان یارانه شیر اتحادیه اروپا نمونه‌ای از انحراف در معیارها در زمینه‌ای خارج از نرم‌افزار است. برای کاهش تولید شیر، کشاورزان تشویق شدند گاوهای خود را ذبح کنند و گوش‌های آن‌ها را به‌عنوان مدرک ارسال کنند. این سیاست وقتی به نتیجه معکوس رسید که کشاورزان متوجه شدند می‌توانند بدون ذبح گاوها، فقط گوش‌های آن‌ها را جدا کنند و از یک نقص در سیستم اندازه‌گیری سوءاستفاده کنند. 🐄✂️

نویسنده بر اهمیت استفاده از معیارها به‌عنوان ابزارهایی برای بازرسی و سازگاری به‌جای اهدافی برای دستیابی تأکید دارند. وقتی معیارها به‌عنوان نشانگرهای بی‌طرف از واقعیت در نظر گرفته شوند، می‌توانند به مالکان محصول کمک کنند تا زمینه‌های بهبود را شناسایی کرده و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند. اما وقتی معیارها تحت فشارها و مشوق‌های خارجی تحریف شوند، ارزش خود را به‌عنوان سازوکارهای بازخورد از دست می‌دهند و حتی می‌توانند به رفتارهای زیان‌آور منجر شوند. 🚦📈

گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
5👏1
5
دریافت بازخورد از بازار و اعتبارسنجی محصول 🛍🔍

کتاب تأکید می‌کند که بازخورد بازار بهترین معیار برای اعتبارسنجی ایده محصول است. در حالی که بازخورد داخلی از ذینفعان ارزشمند است، معیار واقعی موفقیت در نحوه پذیرش محصول توسط بازار نهفته است. حداقل محصول پذیرفتنی (MVP) نقش کلیدی در این فرآیند ایفا می‌کند.

درک مفهوم حداقل محصول پذیرفتنی (MVP) 🚀
رMVP نسخه‌ای اولیه از محصول است که دارای حداقل ویژگی‌ها برای جذب کاربران اولیه و جمع‌آوری بازخورد ارزشمند است. این نسخه به اعتبارسنجی فرضیات مرتبط با امکان‌پذیری فنی و تقاضای بازار کمک می‌کند. منابع بر شجاعتی که برای عرضه یک MVP لازم است تأکید دارند، زیرا اغلب این نسخه ناقص به نظر می‌رسد. با این حال، اعتبارسنجی زودهنگام بازار برای ساخت محصولات منحصربه‌فرد و نوآورانه ضروری است.

در این کتاب از تشبیه ترموستات برای توضیح MVP استفاده شده است. یک ترموستات برای کارایی مؤثر نیازی به درک کامل ترمودینامیک ندارد. به همین شکل، MVP نیز نباید کامل باشد تا بتواند اطلاعات ارزشمند ارائه دهد. 🌡

چرخه بازخورد ساخت-اندازه‌گیری-یادگیری 🔄
اریک ریس در کتاب خود، The Lean Startup، اصل ساخت-اندازه‌گیری-یادگیری را معرفی می‌کند که نسخه‌ای ساده‌تر و محصول‌محور از روش علمی برای تسریع چرخه بازخورد است. این فرآیند تکراری شامل موارد زیر است:

ساخت یک MVP بر اساس یک فرضیه.
اندازه‌گیری عملکرد آن در بازار از طریق جمع‌آوری داده‌ها. 📊
یادگیری از داده‌ها و تطبیق محصول بر اساس آن.

نویسنده این اصل را به سه رکن اسکرام پیوند می‌دهند: شفافیت (اندازه‌گیری)، بازرسی (یادگیری)، و انطباق (ساخت). همچنین این اصل به سه V مدیریت محصول مرتبط است: چشم‌انداز (ایده‌ها)، ارزش (پتانسیل محصول)، و اعتبارسنجی (داده‌ها). 🌟

الگوهای MVP
نویسنده چند الگوی MVP ارائه می‌دهد که می‌توانند به‌عنوان نقاط عطف اولیه برای محصولات داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گیرند:

رMVP تبلیغاتی: ایجاد هیجان و تبلیغ محصول پیش از عرضه کامل. این الگو شامل کمپین‌های بازاریابی زودهنگام، صفحات فرود با نمایش ویژگی‌های کلیدی، یا گزینه‌های پیش‌خرید می‌شود. 📢

رMVP داده‌کاوی: تمرکز بر جمع‌آوری داده‌ها و بینش‌ها درباره رفتار و ترجیحات کاربران. این الگو ممکن است شامل ارائه نسخه‌ای ساده از محصول با عملکرد محدود یا آزمایش A/B برای مقایسه روش‌های مختلف باشد. 📈

رMVP صفحه فرود: آزمایش تقاضای بازار با ایجاد یک صفحه فرود همراه با پیشنهاد ارزشمند و دعوت به اقدام. تحلیل تعامل کاربران و نرخ تبدیل اطلاعات ارزشمندی درباره علاقه بازار ارائه می‌دهد. 🌐

رMVP جادوگر اوز: شبیه‌سازی عملکرد محصول پشت صحنه، حتی اگر فناوری واقعی به طور کامل توسعه نیافته باشد. این روش امکان تست زودهنگام کاربران و دریافت بازخورد را بدون سرمایه‌گذاری اولیه بزرگ فراهم می‌کند. 🎩

رMVP با یک ویژگی خاص: تمرکز بر عرضه یک ویژگی کلیدی که ارزش قابل‌توجهی ارائه می‌دهد. با جمع‌آوری بازخورد درباره این عرضه اولیه، مالک محصول می‌تواند اولویت توسعه‌های بعدی را تعیین کند. ⭐️

تصمیم‌گیری: چرخش یا ادامه مسیر 🔀
یکی از جنبه‌های مهم چرخه ساخت-اندازه‌گیری-یادگیری، تصمیم‌گیری برای چرخش یا ادامه مسیر است. بر اساس بازخورد جمع‌آوری‌شده از MVP، مالکان محصول باید تصمیم بگیرند:

ادامه مسیر: اگر بازخورد فرضیه اولیه را تأیید کرد، به توسعه محصول در مسیر فعلی ادامه دهند.
چرخش: اگر بازخورد نشان‌دهنده نیاز به تغییرات بود، مسیر را تغییر داده و محصول را با توجه به بینش‌های جدید تطبیق دهند.
این فرآیند تصمیم‌گیری تضمین می‌کند که توسعه محصول با تقاضای بازار همسو باقی بماند و شانس موفقیت به حداکثر برسد. 📌

اهمیت بازخورد و پاسخگویی 🤝
منابع نقش بازبینی اسپرینت را در جمع‌آوری بازخورد سهامداران و گنجاندن آن در بک‌لاگ محصول برجسته می‌کنند. چرخه‌های بازخورد منظم به:

ایجاد حس همکاری و مالکیت از طریق شنیده شدن نظرات سهامداران.
اصلاح مسیر در مراحل اولیه، جلوگیری از توسعه طولانی‌مدت در جهت اشتباه.
افزایش پاسخگویی با ایجاد شفافیت و جلوگیری از کناره‌گیری سهامداران از فرآیند.
کتاب به ایجاد فرهنگ باز بودن و شفافیت توصیه می‌کند که به "مانند محافظ شفاف در یک ساندویچ‌فروشی" تشبیه شده است. این تصویر بر اهمیت وضوح و ارتباط در کل فرآیند توسعه محصول تأکید دارد. 🥪

گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
4👍1
3👍2
Forwarded from Mohammad Hossein Rohany
🔸ماجراجویی در مسیر نوآوری و کارآفرینی🔸

🚀 اگر ایده نوآورانه‌ای دارید و به دنبال جذب سرمایه برای رشد کسب‌وکارتان هستید، این رویداد مختص شماست!

👉 #تریگ‌آپ و #گرین‌تک به عنوان برگزارکنندگان این رویداد بزرگ در محدوده خراسان و با محوریت مشهد، فرصتی را فراهم کرده‌اند تا کارآفرینان جسور و استارتاپ‌ها بتوانند ایده‌های خود را در به داوران و سرمایه‌گذاران معتبر ارائه دهند.

💡 این رویداد به تیم‌های استارتاپی این امکان را می‌دهد تا پس از گذراندن مراحل مختلف، در یک رویداد حضوری به معرفی کسب‌وکار خود پرداخته، با سرمایه‌گذاران ارتباط برقرار کرده و برای ادامه مسیر رشد و توسعهِ ایده نوآورانه خود جذب سرمایه کنند.

🌱 تا ۲۵ آذر ماه فرصت دارید طرح و ایده خودتون رو ثبت کنید

https://trigate.ir/adventure-mashhad
👍2
نیازمندی ها در توسعه محصول 📌💡
کتاب دیدگاه جامعی از نیازمندی ها در زمینه توسعه محصول ارائه می‌دهد و به‌طور ویژه بر نقش آن‌ها در چارچوب های چابک مانند اسکرام تأکید دارد.

نیازمندی چیست؟
نیازمندی، اساساً هر چیزی است که برای تحقق هدف یک محصول ضروری یا مطلوب باشد. این تعریف فراتر از مفهوم سنتی نیازمندی ها به‌عنوان مستنداتی ثابت ارائه می شود. در عوض، نیازمندی ها به‌عنوان موجودیت‌هایی پویا در نظر گرفته می‌شوند که ممکن است با گذشت زمان تغییر کرده و شفاف‌تر شوند. ✍️

نویسنده اشاره می‌کند که نیازمندی ها برای وجود داشتن، لزوماً نیازی به مستندسازی ندارند. این نیازمندی ها می‌توانند شامل نیازهای مشتری، اهداف کسب‌وکار، محدودیت‌های فنی، یا حتی چالش‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای باشند که در طول فرآیند توسعه پدیدار می‌شوند.
به‌طور کلی، تمام نیازمندی ها را می‌توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:

1.عملکردی: چگونگی و چرایی استفاده از سیستم. این نیازمندی ها ویژگی‌ها و قابلیت‌هایی را مشخص می‌کنند که محصول باید به کاربران خود ارائه دهد. ⚙️
2.غیر عملکردی: چگونگی رفتار سیستم از نظر ویژگی‌های کیفی، مانند عملکرد، امنیت، قابلیت استفاده، و مقیاس‌پذیری. 🔒📈
3.قوانین کسب‌وکار: قوانین و محدودیت‌های اساسی که بر حوزه کسب‌وکار حاکم هستند، مانند مقررات قانونی، استانداردهای صنعتی، یا فرآیندهای تعیین‌شده. 📜

سطح جزئیاتی که برای ثبت یک نیازمندی لازم است، به هدف بستگی دارد. برای وظایف ساده یا یادآوری‌ها، یک توضیح مختصر کافی است. اما برای سیستم‌های پیچیده یا موقعیت‌هایی با اهمیت بالا، ممکن است مستندات مفصل لازم باشد.
کتاب از قیاس "لیست کارهای شخصی" استفاده می‌کنند. یک آیتم در لیست کارها یادآوری ساده‌ای برای انجام یک وظیفه است، و جزئیات چگونگی اجرای آن معمولاً بعداً مشخص می‌شود. به‌طور مشابه، در اسکرام، بک‌لاگ محصول به‌عنوان "لیست کارهای" مالک محصول عمل می‌کند که شامل فهرستی اولویت‌بندی‌شده از نیازمندی ها است. جزئیات هر نیازمندی در طی فرآیند پالایش و توسعه بیشتر مشخص می‌شود. 📝

بک‌لاگ محصول به‌عنوان مخزن نیازمندی ها
نویسنده توضیح می‌دهد که در اسکرام، بک‌لاگ محصول به‌عنوان مخزن مرکزی برای تمام نیازمندی ها شناخته‌شده محصول عمل می‌کند. این سند زنده است که به‌طور مداوم به‌روزرسانی و پالایش می‌شود، زیرا محصول و درک از نیازمندی ها آن تکامل می‌یابد. مسئولیت محتوا، دسترسی، و ترتیب بک‌لاگ محصول در نهایت بر عهده مالک محصول است.

بک‌لاگ محصول می‌تواند انواع مختلفی از آیتم‌ها را شامل شود، از جمله:
• درخواست‌های ویژگی: قابلیت‌های خاصی که توسط ذینفعان درخواست شده‌اند.
• نیازمندی ها غیر عملکردی: ویژگی‌های کیفی که محصول باید نشان دهد. 🛡
• آزمایش‌ها: تست‌هایی برای جمع‌آوری بازخورد و اعتبارسنجی فرضیات. 🔬
• داستان‌های کاربر: یادداشت‌هایی برای گفتگو درباره نیازها و ارزش‌های کاربران. 🗨
• اشکالات/باگ ها: مسائلی که باید رفع شوند. 🐞
• موارد کاربرد: توضیحات دقیقی از تعامل کاربران با سیستم. 👩‍💻
• قابلیت‌ها: کانال‌ها یا حالت‌های مختلف برای دسترسی به عملکرد محصول. 📲

اگرچه اسکرام فرمت خاصی را برای این آیتم‌ها نیازمندی نمی‌کند، اما داستان‌های کاربر یکی از گزینه‌های رایج برای نمایش نیازمندی ها در بک‌لاگ محصول هستند.
درک ماهیت نیازمندی ها و نحوه نمایش آن‌ها در بک‌لاگ محصول برای توسعه مؤثر محصول در محیط چابک بسیار حیاتی است. 🚀

گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
5
🙏3
مرتب‌سازی بک‌لاگ محصول: فراتر از اولویت‌بندی 🚀

کتاب تأکید می‌کند که مرتب‌سازی بک‌لاگ محصول چیزی فراتر از تخصیص اولویت‌ها بر اساس ارزش کسب‌وکار است. در حالی که ارزش کسب‌وکار مهم است، اما تنها عامل تأثیرگذار بر ترتیب اقلام در بک‌لاگ محصول نیست.

راهنمای اسکرام در سال ۲۰۱۱، برای تاکید بر این مفهوم، از اصطلاح "اولویت‌بندی" به "مرتب‌سازی" تغییر کرد. واژه "اولویت" اغلب به اشتباه فقط به دسته‌بندی‌هایی مانند بالا، متوسط، پایین یا MoSCoW (باید، باید، می‌تواند، نخواهد) محدود می‌شد.

در عوض، مرتب‌سازی نیاز به رویکردی چندبعدی دارد که عوامل مختلفی را در نظر بگیرد، از جمله:

•ارزش کسب‌وکار: ایجاد درآمد، صرفه‌جویی در هزینه، حفظ مشتری و هم‌راستایی با چشم‌انداز محصول. 💵
•ریسک: مواجهه با موقعیت‌های مضر، چه کسب‌وکاری (مانند ضرب‌الاجل‌های قانونی) و چه فنی (مانند فناوری‌های جدید). هرچه ریسک بالاتر باشد، جایگاه آیتم در بک‌لاگ بالاتر است. ⚠️
•هزینه/اندازه: تلاش و زمانی که برای پیاده‌سازی لازم است و عمدتاً منعکس‌کننده دیدگاه تیم توسعه است.
•وابستگی: محدودیت‌های فنی یا کسب‌وکاری که ترتیب تکمیل را دیکته می‌کنند. برای مثال، یک ویژگی احراز هویت ممکن است قبل از ویژگی‌های دیگر که ارزش بیشتری دارند، لازم باشد.

نویسنده فرمولی را برای کمک به کمّی‌سازی این متغیرها و ایجاد رتبه‌بندی ترتیب پیشنهاد می‌دهد:

(ارزش کسب‌وکار + ریسک) / اندازه = رتبه ترتیب

اعداد بالاتر نشان‌دهنده جایگاه بالاتر در بک‌لاگ محصول است. سپس می‌توان بر اساس وابستگی‌های شناسایی‌شده تنظیمات لازم را اعمال کرد.

بصری‌سازی مرتب‌سازی و عملی نگه‌داشتن آن 🎯

این فرمول چارچوبی برای مرتب‌سازی داده‌محور ارائه می‌دهد، اما نباید به عنوان یک قانون مطلق استفاده شود. مالک محصول انعطاف‌پذیری لازم برای تنظیم ترتیب را بر اساس بینش‌ها، بحث‌ها و اولویت‌های در حال تغییر دارد.
شکل زیر تعامل ارزش کسب‌وکار، ریسک و اندازه را به عنوان ابعاد مرتب‌سازی بک‌لاگ محصول به صورت تصویری نشان می‌دهد.
کتاب همچنین توصیه می‌کند که تمرکز بیش از حد روی مرتب‌سازی کل بک‌لاگ محصول پرهیز شود. در عوض، بهتر است روی آیتم‌هایی که برای چند اسپرینت بعدی برنامه‌ریزی شده‌اند، تمرکز شود، زیرا پالایش مداوم به طور طبیعی ترتیب باقی‌مانده بک‌لاگ را شکل خواهد داد.

فرآیند مرتب‌سازی خود باعث گفت‌وگوهای ارزشمندی بین تیم اسکرام و ذی‌نفعان می‌شود، که منجر به:
•شفاف‌سازی فرضیات
•شناسایی سوءتفاهم‌ها
•حل وابستگی‌ها
•کاهش پیچیدگی‌های اتفاقی
این بحث‌ها در نهایت درک را بهبود می‌بخشند و ریسک را کاهش می‌دهند و به طور قابل‌توجهی به فرآیند توسعه محصول کمک می‌کنند. 🚀

گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
5👍4
🤩3
«آماده» و «تمام‌شده» در توسعه چابک محصول 🎯🤝
پیشاپیش از ترجمه Ready و Done عذرخواهی میکنم. بواسطه به همریختگی متن در تلگرام ترجیح دادم از معادل فارسی استفاده کنم.😔

کتاب تأکید می‌کنند که «تمام‌شده» و «آماده» مفاهیمی حیاتی برای موفقیت در توسعه چابک محصول هستند، به‌ویژه در چارچوب اسکرام. این دو، حالت‌های مختلف اما مرتبط برای اقلام بک‌لاگ محصول را نشان می‌دهند.

درک مفهوم «تمام‌شده»

تعریف: «تمام‌شده» به این معناست که یک آیتم بک‌لاگ محصول یا یک افزایش (Increment) کاملاً تکمیل شده و هیچ کاری باقی نمانده است. به این معنی که آیتم آماده انتشار است. تعریف «تمام‌شده» باید برای همه اعضای تیم مشترک و قابل درک باشد.
اهمیت: یک تعریف شفاف از «تمام‌شده» شفافیت را تضمین کرده، ریسک‌ها را کاهش داده و تحویل مستمر را ترویج می‌دهد. این تعریف مانند یک میدان مغناطیسی عمل می‌کند و تیم را هدایت کرده و مطمئن می‌سازد که پیشرفت به سمت نتیجه‌ای ارزشمند حاصل می‌شود.
دامنه: تعریف «تمام‌شده» به کل افزایش (Increment) اعمال می‌شود و جنبه‌های فنی (مانند تست واحد و بازبینی کد) و نیازهای حوزه (مانند مقررات و تطابق) را شامل می‌شود.
تمام‌شده» مداوم: به طور ایدئال، آیتم‌های بک‌لاگ باید در طول اسپرینت به تعریف «تمام‌شده» برسند، نه فقط در پایان. این کار ریسک را کاهش داده و امکان انتشار مداوم را فراهم می‌کند.
انعطاف‌پذیری: تعریف «تمام‌شده» جهان‌شمول نیست و می‌تواند بین تیم‌ها بسیار متفاوت باشد. این تعریف باید به شرایط خاص محصول و تیم تطبیق داده شود.
پویا بودن: تعریف «تمام‌شده» ثابت نیست و باید با گذشت زمان تکامل یابد. جلسه بازنگری اسپرینت (Sprint Retrospective) مکان خوبی برای اعمال تغییرات است.

ذهنیت «آماده» 🧠🚦

مفهوم: «آماده» یک چک‌لیست نیست، بلکه یک ذهنیت است که اطمینان می‌دهد اقلام بک‌لاگ محصول به‌طور کافی پیش از ورود به اسپرینت آماده هستند. این ذهنیت به ایجاد درکی مشترک در تیم اسکرام کمک می‌کند. اگر در ابتدای اسپرینت «آماده» نباشید، در پایان «تمام‌شده» نخواهید بود.
هدف: «آماده» به جلوگیری از اصل «ورود زباله ، خروج زباله » کمک می‌کند. به عبارت دیگر، اطمینان حاصل می‌شود که اقلام بک‌لاگی که به درستی تعریف یا درک نشده‌اند، خروجی بی‌کیفیت تولید نکنند.

جنبه‌های کلیدی:

به‌اندازه کافی کوچک: اقلام بک‌لاگ باید آن‌قدر کوچک باشند که در یک اسپرینت تکمیل شوند.
اندازه‌گیری شده: میزان تلاش مورد نیاز برای یک آیتم بک‌لاگ باید با توجه به کل بک‌لاگ محصول درک شود.
به‌اندازه کافی جزئی: هر آیتم باید جزئیات و معیارهای قبولی کافی برای اطمینان از عملکرد موردنظر داشته باشد.
درک‌شده: تیم توسعه باید هدف آیتم بک‌لاگ را به‌طور کامل درک کند.
انعطاف‌پذیری: نویسنده تأکید می‌کند که «آماده» یک قرارداد سخت نیست. تیم باید بتواند اقلام بک‌لاگی را در نظر بگیرد که کاملاً معیارهای «آماده» را برآورده نکرده‌اند تا همکاری و تطبیق‌پذیری را ترغیب کند.
خط «آماده»: یک خط «آماده» که اغلب همراه با نگاشت داستان استفاده می‌شود، می‌تواند به تجسم پیشرفت اقلام بک‌لاگ محصول در فرایند پالایش کمک کند.
رویکرد ناب: رسیدن به «آماده» برای یک آیتم بک‌لاگ به معنی بیان داستان پشت تصویر به روشی است که تیم توسعه بتواند بر اساس آن اقدام کند. این کار باید درست قبل از توسعه انجام شود. صرف زمان بیش‌ازحد برای «آماده» هدررفت محسوب می‌شود. کافی است مقدار مشخصی از بک‌لاگ برای چند اسپرینت آینده «آماده» باشد.

رابطه بین «تمام‌شده» و «آماده» 🔄

آماده» پیش از «تمام‌شده» می‌آید: حالت «آماده» اقلام بک‌لاگ محصول را برای توسعه آماده می‌کند، درحالی‌که «تمام‌شده» به معنای تکمیل موفقیت‌آمیز آن‌ها است.
معیارهای پذیرش: معیارهای پذیرش به آیتم‌های خاص بک‌لاگ محصول مربوط می‌شوند. برای دستیابی به ارزش آیتم، معیارهای پذیرش و همچنین معیارهای کلی «تمام‌شده» باید رعایت شوند.
تمام‌شده» یک معیار پذیرش جهانی است: اگر یک آیتم بک‌لاگ حذف شود، معیارهای پذیرش آن نیز حذف می‌شوند، اما معیارهای «تمام‌شده» پابرجا می‌مانند.
بهبود مستمر: «تمام‌شده» و «آماده» باید به طور مداوم بررسی و تطبیق داده شوند تا مرتبط و مؤثر باقی بمانند.

گروه تخصصی ازنو 🤝

صفحه لینکدین 💎

صفحه اینستاگرام 📱
2👍2
👍21