به نام خدا؛
سلام به همه شما؛
چه شمایی که الان که مدت کمی از تأسیس این کانال میگذره دارین این پیامو میخونین، چه شمایی که بعدا که براتون جذاب بوده روزای اول تأسیس این کانال رو ببینین، اومدین و دارین به روزای اول این کانال سر میزنین.
خلاصه، خوشاومدین. تموم سعی ما اینه که بهتون کمک کنیم و تلاش کنیم با هم رشد کنیم و بهتر بشیم(از این نظر ببخشید که کمی شعاری شد). در مجموع این کانال که مرتبط با کانون کتاب دانشگاه سمنان هستش با همکاری چندین نفر تأسیس شده و همه ما امیدواریم که کانون بتونه توی مسیر رشد ما موفق باشه .
در نهایت امیدواریم موفق و سربلند و همیشه تو راه نیکی و سرافرازی باشین ، به امید خدا 💙.
سلام به همه شما؛
چه شمایی که الان که مدت کمی از تأسیس این کانال میگذره دارین این پیامو میخونین، چه شمایی که بعدا که براتون جذاب بوده روزای اول تأسیس این کانال رو ببینین، اومدین و دارین به روزای اول این کانال سر میزنین.
خلاصه، خوشاومدین. تموم سعی ما اینه که بهتون کمک کنیم و تلاش کنیم با هم رشد کنیم و بهتر بشیم(از این نظر ببخشید که کمی شعاری شد). در مجموع این کانال که مرتبط با کانون کتاب دانشگاه سمنان هستش با همکاری چندین نفر تأسیس شده و همه ما امیدواریم که کانون بتونه توی مسیر رشد ما موفق باشه .
در نهایت امیدواریم موفق و سربلند و همیشه تو راه نیکی و سرافرازی باشین ، به امید خدا 💙.
🔥7❤2
#خودمونی
⚪️یه توضیح کوچیکی راجع به کتاب بدم،
شاید همتون بدونید کتاب چیه اما یه سری تعریفها رو بشنویم بهتره...
تا الان تعریف کامل و واضحی برای واژه کتاب ارائه نشده اما یکی از تعاریف که مربوط به سازمان یونسکو هست میگه:کتاب نوعی اثر چاپی صحافیشدهاست که بیشتر از ۴۹ صفحه داشته باشد و مانندِ نشریات، تحت یک عنوان ثابت، بهصورت دورهای منتشر نشود.
همونطور که میبینین بعد کمی تغییرات، زیاد تعریف جامعی نیست... چطوره ما یکم از این حرفا فاصله بگیریم. کتاب تیکههای کوچیکی از بال هستش. نیاز به مراقبت داره. یکی که کمی نوازشش کنه. شنیدم از اون چیزی که میترسی سرت میاد... انگاری واقعیه، خیلی وقتا میشه که خاک میخوره. جلد سختش کم کم خسته میشه و آسترش خیلی وقته به بدرقه نرفته. خب اونایی که میرن، پیشوازشو میبینن. خلاصه که یه مهمون ناخونده هم براش جذابه، یه مهمونی خودمونی.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
⚪️یه توضیح کوچیکی راجع به کتاب بدم،
شاید همتون بدونید کتاب چیه اما یه سری تعریفها رو بشنویم بهتره...
تا الان تعریف کامل و واضحی برای واژه کتاب ارائه نشده اما یکی از تعاریف که مربوط به سازمان یونسکو هست میگه:کتاب نوعی اثر چاپی صحافیشدهاست که بیشتر از ۴۹ صفحه داشته باشد و مانندِ نشریات، تحت یک عنوان ثابت، بهصورت دورهای منتشر نشود.
همونطور که میبینین بعد کمی تغییرات، زیاد تعریف جامعی نیست... چطوره ما یکم از این حرفا فاصله بگیریم. کتاب تیکههای کوچیکی از بال هستش. نیاز به مراقبت داره. یکی که کمی نوازشش کنه. شنیدم از اون چیزی که میترسی سرت میاد... انگاری واقعیه، خیلی وقتا میشه که خاک میخوره. جلد سختش کم کم خسته میشه و آسترش خیلی وقته به بدرقه نرفته. خب اونایی که میرن، پیشوازشو میبینن. خلاصه که یه مهمون ناخونده هم براش جذابه، یه مهمونی خودمونی.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥5
#سالروز #شاعران #شهریار
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی، معروف به شهریار، یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان قرن بیستم بود. او در ۱۳۰۴ در تبریز به دنیا آمد و در ۱۳۷۵ در همان شهر درگذشت. شهریار، شاعری با دیدگاه عمیق و فلسفی بود که با استفاده از زبان ساده و روان، اشعاری پرمعنا و تاثیرگذار خلق کرد.
او در طول عمر خود، مجموعه های شعر فارسی و ترکی منتشر کرد. اشعار فارسی او شامل "دیوان شهریار" و "هفت اقلیم" است. اما شاید معروف ترین اثر او، "حیدر بابا سلام" باشد که به زبان ترکی آذربایجانی نوشته شده است.
شهریار با استفاده از زبان ساده و روان، مسائل پیچیده را توضیح داد. او با استفاده از تصاویر زندگی روزمره، مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی را به تصویر کشید. این استاد شعر، با دستاوردهای خود در زمینه شعر فارسی و ترکی، جای خود را در میان بزرگترین شاعران ایران باقی گذاشت.
روز شعر و ادب فارسی و سالروز بزرگداشت استاد شهریار مبارک و فرخنده باد.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی، معروف به شهریار، یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان قرن بیستم بود. او در ۱۳۰۴ در تبریز به دنیا آمد و در ۱۳۷۵ در همان شهر درگذشت. شهریار، شاعری با دیدگاه عمیق و فلسفی بود که با استفاده از زبان ساده و روان، اشعاری پرمعنا و تاثیرگذار خلق کرد.
او در طول عمر خود، مجموعه های شعر فارسی و ترکی منتشر کرد. اشعار فارسی او شامل "دیوان شهریار" و "هفت اقلیم" است. اما شاید معروف ترین اثر او، "حیدر بابا سلام" باشد که به زبان ترکی آذربایجانی نوشته شده است.
شهریار با استفاده از زبان ساده و روان، مسائل پیچیده را توضیح داد. او با استفاده از تصاویر زندگی روزمره، مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی را به تصویر کشید. این استاد شعر، با دستاوردهای خود در زمینه شعر فارسی و ترکی، جای خود را در میان بزرگترین شاعران ایران باقی گذاشت.
روز شعر و ادب فارسی و سالروز بزرگداشت استاد شهریار مبارک و فرخنده باد.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
👍4🔥1
#شعر #غزل #شهریار
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
“شهریارا” گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
—استاد شهریار
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
“شهریارا” گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
—استاد شهریار
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤4🔥1
#سالروز #نویسندگان
میکا والتاری نویسنده شناخته شده فنلاندی سال 1908میلادی (1278 ه.ش) در چنین روزی متولد شد. او بیشتر به خاطر کتاب "سینوهه: پزشک مخصوص فرعون" شناخته شده. از تلاش های او برای تحقیقات دقیق در به تصویر کشیدن مصر قدیم با عنوان تحسین برانگیز یاد میشود.
پیوند ها:
[1].نظرات
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
میکا والتاری نویسنده شناخته شده فنلاندی سال 1908میلادی (1278 ه.ش) در چنین روزی متولد شد. او بیشتر به خاطر کتاب "سینوهه: پزشک مخصوص فرعون" شناخته شده. از تلاش های او برای تحقیقات دقیق در به تصویر کشیدن مصر قدیم با عنوان تحسین برانگیز یاد میشود.
پیوند ها:
[1].نظرات
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥5
#سخن_بزرگان
«آنکه در پی منافع خویش است، از نادانی دیگران رنج نمیبرد.»
-- ژان پل (Bemerkungen über uns närrische Menschen - جلد دوم/ فوریه ۱۷۹۳)
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
«آنکه در پی منافع خویش است، از نادانی دیگران رنج نمیبرد.»
-- ژان پل (Bemerkungen über uns närrische Menschen - جلد دوم/ فوریه ۱۷۹۳)
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
👍3🔥1
#سالروز #شاعران
امروز زادروز فریدون مشیری، شاعر برجسته معاصر کشور است. او را بیشتر با شعرهای نیماییاش میشناسند. از آثار او میتوان به "ابر و کوچه"، "تشنه طوفان" و ... اشاره کرد.
—-شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید—-
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
امروز زادروز فریدون مشیری، شاعر برجسته معاصر کشور است. او را بیشتر با شعرهای نیماییاش میشناسند. از آثار او میتوان به "ابر و کوچه"، "تشنه طوفان" و ... اشاره کرد.
—-شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید—-
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
👍3🔥1
#معرفی_کتاب
یوستین گردر در کتاب دنیای سوفی که یکی از پرفروشترین و شگفتانگیزترین کتابهای دنیاست با خلاقیتی بیهمتا، نکات ارزشمندی که هر فردی باید در مورد علم فلسفه بداند را با زبانی ساده و روان و در قالب رمان بیان میکند.
دنیای سوفی (Sophie’s world) گزیدهای از سخنان با ارزش فیلسوفان بزرگ دنیا در 3 هزار سال گذشته و داستانی پیرامون تاریخ فلسفهی کل جهان است. یوستین گردر (Jostein Gaarder) نویسندهی نروژی این اثر معروف در واقع معلمی پر مشغله بود که بیشتر سالهای عمرش را به تدریس درس فلسفه و تاریخ عقاید گذراند و به دنبال راهی برای انتقال آسانتر مفاهیم فلسفی به جوانان میگشت.
ترجمه پیشنهادی:حسن کامشاد
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
یوستین گردر در کتاب دنیای سوفی که یکی از پرفروشترین و شگفتانگیزترین کتابهای دنیاست با خلاقیتی بیهمتا، نکات ارزشمندی که هر فردی باید در مورد علم فلسفه بداند را با زبانی ساده و روان و در قالب رمان بیان میکند.
دنیای سوفی (Sophie’s world) گزیدهای از سخنان با ارزش فیلسوفان بزرگ دنیا در 3 هزار سال گذشته و داستانی پیرامون تاریخ فلسفهی کل جهان است. یوستین گردر (Jostein Gaarder) نویسندهی نروژی این اثر معروف در واقع معلمی پر مشغله بود که بیشتر سالهای عمرش را به تدریس درس فلسفه و تاریخ عقاید گذراند و به دنبال راهی برای انتقال آسانتر مفاهیم فلسفی به جوانان میگشت.
ترجمه پیشنهادی:حسن کامشاد
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤4🔥1
#سالروز #نویسندگان
در چنین روزی نویسنده محبوب داستانهای زیبا و تأثیرگذار، استیون کینگ، در سال 1947م (1326ه.ش) به دنیا آمد. از مهمترین آثار ادبی او که اقتباسهای سینمایی آنها را نیز شاهد بودیم میتوان به "مسیر سبز"، "درخشش" و "رستگاری در شاوشنگ" اشاره کرد.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
در چنین روزی نویسنده محبوب داستانهای زیبا و تأثیرگذار، استیون کینگ، در سال 1947م (1326ه.ش) به دنیا آمد. از مهمترین آثار ادبی او که اقتباسهای سینمایی آنها را نیز شاهد بودیم میتوان به "مسیر سبز"، "درخشش" و "رستگاری در شاوشنگ" اشاره کرد.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤3🔥1
#شعر
اوزیماندیاس
از پرسی بیش شلی
.
مسافری را ملاقات کردم از سرزمینی باستانی
که میگفت: دو پای عظیم و بی تنه سنگی در بیابان ایستاده اند
نزدیک آنها , روی شن های بیابان
چهره درهم شکسته ی نیمه غرق شده ای , در ماسه زار آرمیده است
چهره ای که اخم و لبهای درهم کشیده اش و استهزائ فرمان سرد و بی اثرش
حاکی از آنست که پیکر تراش , به خوبی احساسات فرمانروا را درک کرده است
دست پیکرتراشی که آن احساسات را به تصویر کشیده و قلبی که آنها را پرورانده
و برپایه مجسمه این کلمات نقش بسته است :
“نام من اوزیماندیاس است , شاه شاهان
ای قدرتمندان , اعمال مرا بنگرید و نومید شوید “
چیزی باقی نمانده گرداگرد تکه پاره های آن پیکره عظیم
و انزوای ممتد و عریان شنهایی روان , که تا دوردستها گسترده اند
.
مترجم: سمانه تیموریان
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
اوزیماندیاس
از پرسی بیش شلی
.
مسافری را ملاقات کردم از سرزمینی باستانی
که میگفت: دو پای عظیم و بی تنه سنگی در بیابان ایستاده اند
نزدیک آنها , روی شن های بیابان
چهره درهم شکسته ی نیمه غرق شده ای , در ماسه زار آرمیده است
چهره ای که اخم و لبهای درهم کشیده اش و استهزائ فرمان سرد و بی اثرش
حاکی از آنست که پیکر تراش , به خوبی احساسات فرمانروا را درک کرده است
دست پیکرتراشی که آن احساسات را به تصویر کشیده و قلبی که آنها را پرورانده
و برپایه مجسمه این کلمات نقش بسته است :
“نام من اوزیماندیاس است , شاه شاهان
ای قدرتمندان , اعمال مرا بنگرید و نومید شوید “
چیزی باقی نمانده گرداگرد تکه پاره های آن پیکره عظیم
و انزوای ممتد و عریان شنهایی روان , که تا دوردستها گسترده اند
.
مترجم: سمانه تیموریان
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥4
کانون کتاب دانشگاه سمنان
#سالروز #نویسندگان در چنین روزی نویسنده محبوب داستانهای زیبا و تأثیرگذار، استیون کینگ، در سال 1947م (1326ه.ش) به دنیا آمد. از مهمترین آثار ادبی او که اقتباسهای سینمایی آنها را نیز شاهد بودیم میتوان به "مسیر سبز"، "درخشش" و "رستگاری در شاوشنگ" اشاره کرد.…
#نقد
نقد شعر اوزیماندیاس از پرسی بیش شلی
.
خلاصه:
ابتدا شاعر نقل میکند که "مسافری از سرزمین باستانی را ملاقات کرد که به او درباره خرابههای مجسمهای بیتن در سحراهای کشورش توضیح میدهد. مسافر همچین به او میگوید که "استهزا فرمان سرد" که روی چهره مجسمه نقش بسته نشان دهنده آن است که مجسمه ساز به خوبی احساسات سوژه آن مجسمه را درک کرده، و با وجود اینکه مجسمه ساز و سوژه هر دو مردهاند، خاطرات این احساسات بر روی مجسمه نقش بستهاند. بر پایه مجسمه هم این کلمات نقش بستهاند: "نام من اوزیماندیاس است، شاه شاهان. ای قدرتمندان، اعمال مرا بنگرید و نومید شوید."
اما اطراف مجسمه خراب شده هیچ چیز باقی نمانده. تنها "شنهای منزوی روان" که گرداگرد آن را گرفتهاند.
بررسی:
تمام دور و بر مسافر را شن گرفته. به عبارت دیگر هیچ چیز آنجا سرسبز نیست. امّا مجسمه همچنان درباره پیروزیها و موفقیتهای تمدن گذشته اغراق میکند. به عبارتی دیگر سحرا نمایانگر سقوط تمامی قدرتهای بزرگ است و نشان میدهد که هیچ قدرت و ثروتی ابدی نخواهد ماند.
✍🏼 الف. مرداد
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
نقد شعر اوزیماندیاس از پرسی بیش شلی
.
خلاصه:
ابتدا شاعر نقل میکند که "مسافری از سرزمین باستانی را ملاقات کرد که به او درباره خرابههای مجسمهای بیتن در سحراهای کشورش توضیح میدهد. مسافر همچین به او میگوید که "استهزا فرمان سرد" که روی چهره مجسمه نقش بسته نشان دهنده آن است که مجسمه ساز به خوبی احساسات سوژه آن مجسمه را درک کرده، و با وجود اینکه مجسمه ساز و سوژه هر دو مردهاند، خاطرات این احساسات بر روی مجسمه نقش بستهاند. بر پایه مجسمه هم این کلمات نقش بستهاند: "نام من اوزیماندیاس است، شاه شاهان. ای قدرتمندان، اعمال مرا بنگرید و نومید شوید."
اما اطراف مجسمه خراب شده هیچ چیز باقی نمانده. تنها "شنهای منزوی روان" که گرداگرد آن را گرفتهاند.
بررسی:
تمام دور و بر مسافر را شن گرفته. به عبارت دیگر هیچ چیز آنجا سرسبز نیست. امّا مجسمه همچنان درباره پیروزیها و موفقیتهای تمدن گذشته اغراق میکند. به عبارتی دیگر سحرا نمایانگر سقوط تمامی قدرتهای بزرگ است و نشان میدهد که هیچ قدرت و ثروتی ابدی نخواهد ماند.
✍🏼 الف. مرداد
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
👍3🔥1
#کلمه_هفته
🖋 رایانِه
📋 معنی: {computer} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاهی برای پردازش خودکار دادهها (پیشنهاد فرهنگستان دوم).
نک کامپیوتر (فرهنگ معین)
📝 ریشه: معنی رایانیدن/رایاندن در لغت نامه دهخدا به شکل زیر است:
[ دَ ] (مص) رهنمائی نمودن به بیرون. هدایت کردن. (ناظم الاطباء).
در فارسیِ نو پسوند -ـه را میتوان به ستاک حال فعلها چسباند و اینگونه نام ابزار آن فعل حاصل میشود. اینجا پسوند -ـه را به ستاک حال "رایانـ-" تا نام ابزار این فعل ساخته شده. یعنی 《رایانه》 که به معنای 《ابزار نظم بخشیدن و سازماندهی (دادهها)》 میباشد. لازم به ذکر است که سازندگان این کلمه در هنگام انتخاب آن به معادل فرانسوی آن، یعنی ordinateur که در فرانسه از مصدر orde به معنای 《ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن》 ساخته شده. به عبارت دیگه معنادهی این واژه، نسبت به واژه انگليسي کامپیوتر (که به معنای محاسبهگر میباشد) متفاوت است.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🖋 رایانِه
📋 معنی: {computer} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاهی برای پردازش خودکار دادهها (پیشنهاد فرهنگستان دوم).
نک کامپیوتر (فرهنگ معین)
📝 ریشه: معنی رایانیدن/رایاندن در لغت نامه دهخدا به شکل زیر است:
[ دَ ] (مص) رهنمائی نمودن به بیرون. هدایت کردن. (ناظم الاطباء).
در فارسیِ نو پسوند -ـه را میتوان به ستاک حال فعلها چسباند و اینگونه نام ابزار آن فعل حاصل میشود. اینجا پسوند -ـه را به ستاک حال "رایانـ-" تا نام ابزار این فعل ساخته شده. یعنی 《رایانه》 که به معنای 《ابزار نظم بخشیدن و سازماندهی (دادهها)》 میباشد. لازم به ذکر است که سازندگان این کلمه در هنگام انتخاب آن به معادل فرانسوی آن، یعنی ordinateur که در فرانسه از مصدر orde به معنای 《ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن》 ساخته شده. به عبارت دیگه معنادهی این واژه، نسبت به واژه انگليسي کامپیوتر (که به معنای محاسبهگر میباشد) متفاوت است.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
👍3🔥1
#ابزار
چند تا نرمافزار مربوط به کتابخوانی که میتونه بدردتون بخوره
🔥Adobe acrobate Reader
برنامه معروف و رسمی Adobe، بسیار بهینه برای باز کردن فایلهای PDF
🔥Lithium: EPUB Reader Full
برنامه مناسب برای باز کردن فایل های EPUB
🔥Bookout:
این برنامه به شما کمک میکند وارد تعامل با کتابهای خود شوید. میتوانید یادداشت برداری کنید، پیشرفت خواندن خود را رصد کنید و آمارهای مربوط به کتابخوانیتان را ببینید.
🔥Barnes and noble NOOK:
برنامه برای دسترسی آنلاین به هزاران کتاب به صورت رایگان
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
چند تا نرمافزار مربوط به کتابخوانی که میتونه بدردتون بخوره
🔥Adobe acrobate Reader
برنامه معروف و رسمی Adobe، بسیار بهینه برای باز کردن فایلهای PDF
🔥Lithium: EPUB Reader Full
برنامه مناسب برای باز کردن فایل های EPUB
🔥Bookout:
این برنامه به شما کمک میکند وارد تعامل با کتابهای خود شوید. میتوانید یادداشت برداری کنید، پیشرفت خواندن خود را رصد کنید و آمارهای مربوط به کتابخوانیتان را ببینید.
🔥Barnes and noble NOOK:
برنامه برای دسترسی آنلاین به هزاران کتاب به صورت رایگان
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥4
#مقاله
۵ تا از خسته کنندهترین کلیشههای داستانها
۱. شخصیت اصلی خسته کننده
تقریبا عمده کتابها از این مشکل رنج میبرند. نویسنده طبیعتا سعی میکند شخصیت اصلی را طوری بنویسد که مورد علاقه خوانندگان باشد، و در تمام طول کتاب سعی میکند برای ما دلایلی را شرح دهد که شخصیت اصلی را خاص و جذاب میکند؛ امّا اگر دقت کرده باشید، برخی از شخصیتهای فرعی در اینجور داستانها بسیار جالب و مورد توجه هستند، و نویسنده تقریبا بدترین شخص را برای شخصیت اصلی بودن انتخاب کرده.
۲. تصادف
این کلیشه بیشتر در ادبیات قرن ۱۹ دیده میشود ولی امروزه هم (بیشتر در ادبیات فانتزی) در داستانها وجود دارد. شخصیتهای اصلی بدون هیچ دلیل خاصی و صرفا از روی تصادف به یکدیگر برخورد میکنند. آن هم نه فقط یکبار، بلکه چندین بار این "تصادف" در طول داستان اتفاق میافتد. طبیعتا چنین چیز غیرمنطقیای تنها خواننده را خسته میکند.
۳. شخصیت زن گرفتار
معمولا در داستانهای قدیمی این کلیشه به وفور دیده میشود. شخصیتهای زنی که گرفتارند و شخصیت اصلی هم باید آنها را از چنگال دردسر نجات دهد. طبیعتا چنین چیزی میتواند یک ابزار روایت مفید باشد، امّا استفاده زیاد از آن در ادبیات باعث شده این موضوع به یک کلیشه حوصله سر بر تبدیل شود.
۴. مرگ با خاطرات
به طور ساده، اگر داستان به طور کاملا ناگهانی، شروع به تعریف کردن گذشته و داستان زندگی یک شخصیت کند، به طوری که اینکار تمام بخشهای خالی داستان او را پر کند؛ احتمال زیادی وجود دارد که آن شخصیت جلوتر بمیرد. این کار امروزه در فیلمها و سریالها بیشتر دیده میشود اما امروزه نیز در داستانهای معروفی مثل هریپاتر و نغمه آتش و یخ دیده میشود
۵. تصمیمات اصلی هیچ عواقبی به دنبال ندارند.
نویسنده ناگهان تصمیم میگیرد یک شخصیت مهم را بکشد، و پس از آن دیگر هیچ حرفی از آن فرد زده نمیشود.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
۵ تا از خسته کنندهترین کلیشههای داستانها
۱. شخصیت اصلی خسته کننده
تقریبا عمده کتابها از این مشکل رنج میبرند. نویسنده طبیعتا سعی میکند شخصیت اصلی را طوری بنویسد که مورد علاقه خوانندگان باشد، و در تمام طول کتاب سعی میکند برای ما دلایلی را شرح دهد که شخصیت اصلی را خاص و جذاب میکند؛ امّا اگر دقت کرده باشید، برخی از شخصیتهای فرعی در اینجور داستانها بسیار جالب و مورد توجه هستند، و نویسنده تقریبا بدترین شخص را برای شخصیت اصلی بودن انتخاب کرده.
۲. تصادف
این کلیشه بیشتر در ادبیات قرن ۱۹ دیده میشود ولی امروزه هم (بیشتر در ادبیات فانتزی) در داستانها وجود دارد. شخصیتهای اصلی بدون هیچ دلیل خاصی و صرفا از روی تصادف به یکدیگر برخورد میکنند. آن هم نه فقط یکبار، بلکه چندین بار این "تصادف" در طول داستان اتفاق میافتد. طبیعتا چنین چیز غیرمنطقیای تنها خواننده را خسته میکند.
۳. شخصیت زن گرفتار
معمولا در داستانهای قدیمی این کلیشه به وفور دیده میشود. شخصیتهای زنی که گرفتارند و شخصیت اصلی هم باید آنها را از چنگال دردسر نجات دهد. طبیعتا چنین چیزی میتواند یک ابزار روایت مفید باشد، امّا استفاده زیاد از آن در ادبیات باعث شده این موضوع به یک کلیشه حوصله سر بر تبدیل شود.
۴. مرگ با خاطرات
به طور ساده، اگر داستان به طور کاملا ناگهانی، شروع به تعریف کردن گذشته و داستان زندگی یک شخصیت کند، به طوری که اینکار تمام بخشهای خالی داستان او را پر کند؛ احتمال زیادی وجود دارد که آن شخصیت جلوتر بمیرد. این کار امروزه در فیلمها و سریالها بیشتر دیده میشود اما امروزه نیز در داستانهای معروفی مثل هریپاتر و نغمه آتش و یخ دیده میشود
۵. تصمیمات اصلی هیچ عواقبی به دنبال ندارند.
نویسنده ناگهان تصمیم میگیرد یک شخصیت مهم را بکشد، و پس از آن دیگر هیچ حرفی از آن فرد زده نمیشود.
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥4
#فرهنگ_ادبیات
📌 ابنسینا پیشگام واژه سازی در زبان فارسی
بر پایهٔ پژوهشهای دکتر محمد معین و سیدمحمد مشکات، شمار واژگان آفریدهٔ ابنسینا در «دانشنامهٔ علایی» و «رگشناسی» ۱۰۳۹ واژه است.
برخی واژههای ساختهٔ ابنسینا در این دو اثر سترگ چنیناند:
«بُرینش» بهجای قطع (که در ریاضی و انداهه به کار میرفت)،
«پذیرا» بهجای قابل (در فلسفه)،
«روان» بهجای نفس،
«سربهسر» بهجای مساوی،
«کُنا» بهجای فاعل،
«گداخته» بهجای مایع،
«مایگی» بهجای مادیّت،
«نهاد» بهجای وضع،
«یکیای» بهجای وحدت،
«ایستادگی بهخودیخود» بهجای قائمِبالذاتبودن،
«بالش» (نمو، از بن واژهٔ بالیدن)،
«بَستَناکی» بهجای انجماد،
«بهرهپذیر» بهجای قابل قسمت،
«بیگسستگی» بهجای لاینقطع،
«پیداگر و پیوندپذیر»،
«جانِ سخنگویا» بهجای نفسِ ناطقه،
«جُنبایی» بهجای حرکت جنبشدار،
«جنبشِ راست» بهجای حرکتِ مستقیم،
«جنبش گِرد» بهجای حرکتِ مستدیر،
«چهچیزی» بهجای ماهیت دیرجنب،
«رایش» بهجای علمِ ریاضی،
«روشنسرشتی»،
«زایشدِه» بهجای مولّد،
«زِفر زبرین» بهجای فکِ اعلی،
«زِفر زیرین» بهجای فکِ اسفل،
«شاید بود» بهجای امکان،
«گوهر روینده» بهجای جوهر نامی،
«نادیداری» بهجای باطنی،
«هرآینگیبودن» بهجای وجوب،
«حدِّ کِهین»،
«حدِّ مِهین»،
«حدِّ میانگین»،
«علمِ ترازو» بهجای علمِ منطق،
«علمِ سپس طبیعت» بهجای علم مابعدالطبیعه،
«نبض درنگی»،
«نبض دمادم»،
«نبض ستبر»
و «نبض لرزنده».
مهیار دیباور، «پیشینهٔ واژهپردازی در پارسی پس از اسلام»، ۱تیر۱۳۹۳، بازبینی شده در ۲اسفند۱۳۹۳.
کانال منبع: پیوند
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
📌 ابنسینا پیشگام واژه سازی در زبان فارسی
بر پایهٔ پژوهشهای دکتر محمد معین و سیدمحمد مشکات، شمار واژگان آفریدهٔ ابنسینا در «دانشنامهٔ علایی» و «رگشناسی» ۱۰۳۹ واژه است.
برخی واژههای ساختهٔ ابنسینا در این دو اثر سترگ چنیناند:
«بُرینش» بهجای قطع (که در ریاضی و انداهه به کار میرفت)،
«پذیرا» بهجای قابل (در فلسفه)،
«روان» بهجای نفس،
«سربهسر» بهجای مساوی،
«کُنا» بهجای فاعل،
«گداخته» بهجای مایع،
«مایگی» بهجای مادیّت،
«نهاد» بهجای وضع،
«یکیای» بهجای وحدت،
«ایستادگی بهخودیخود» بهجای قائمِبالذاتبودن،
«بالش» (نمو، از بن واژهٔ بالیدن)،
«بَستَناکی» بهجای انجماد،
«بهرهپذیر» بهجای قابل قسمت،
«بیگسستگی» بهجای لاینقطع،
«پیداگر و پیوندپذیر»،
«جانِ سخنگویا» بهجای نفسِ ناطقه،
«جُنبایی» بهجای حرکت جنبشدار،
«جنبشِ راست» بهجای حرکتِ مستقیم،
«جنبش گِرد» بهجای حرکتِ مستدیر،
«چهچیزی» بهجای ماهیت دیرجنب،
«رایش» بهجای علمِ ریاضی،
«روشنسرشتی»،
«زایشدِه» بهجای مولّد،
«زِفر زبرین» بهجای فکِ اعلی،
«زِفر زیرین» بهجای فکِ اسفل،
«شاید بود» بهجای امکان،
«گوهر روینده» بهجای جوهر نامی،
«نادیداری» بهجای باطنی،
«هرآینگیبودن» بهجای وجوب،
«حدِّ کِهین»،
«حدِّ مِهین»،
«حدِّ میانگین»،
«علمِ ترازو» بهجای علمِ منطق،
«علمِ سپس طبیعت» بهجای علم مابعدالطبیعه،
«نبض درنگی»،
«نبض دمادم»،
«نبض ستبر»
و «نبض لرزنده».
مهیار دیباور، «پیشینهٔ واژهپردازی در پارسی پس از اسلام»، ۱تیر۱۳۹۳، بازبینی شده در ۲اسفند۱۳۹۳.
کانال منبع: پیوند
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤3🔥1
#سالروز
ناقوس مرگ صدای عطش زمین را به کرانههای آسمان رساند... آسمان لرزید و با تندری سلسله علل زمانه را به استهزاء گرفت. بار دیگر خورشید ندرخشید و بیشه و چمن غرق شد.
زمین بود؛ عطش بود؛ عطشِ جوهری غلیظ؛ عطش خون.
جرعه جرعه نوشید؛ اما دیگر بس بود. دیر زمانی بود که به این منوال عادت کرده بود. سینهاش مالامال تنشه بود و سخت بسته. به آسمان گفته بود که دست تقدیر را در دستش گذارد.
سرانجام بیدار شد. این هیبت عظیم ترسناک، این خونین برادر مرگ. جنگ. دستهای خسته و بی رمقش را به همی زد و چشمهای خون فوران کرد. پیمانهای نوشید و این هیبت عظیم جان گرفت. نعرهای کشید و کیست که اکنون او را کناری بکشد...
روز جهانی صلح مبارک، هنگامی که این متن را مینویسم... جنگ ردای کهنه اش را به رویم انداخته و بیشرمانه بازوان مرا میکشد. شاید کمی دیرتر از آنچه بود این قلم به دستتان برسد.
✍🏻جفاکش
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
ناقوس مرگ صدای عطش زمین را به کرانههای آسمان رساند... آسمان لرزید و با تندری سلسله علل زمانه را به استهزاء گرفت. بار دیگر خورشید ندرخشید و بیشه و چمن غرق شد.
زمین بود؛ عطش بود؛ عطشِ جوهری غلیظ؛ عطش خون.
جرعه جرعه نوشید؛ اما دیگر بس بود. دیر زمانی بود که به این منوال عادت کرده بود. سینهاش مالامال تنشه بود و سخت بسته. به آسمان گفته بود که دست تقدیر را در دستش گذارد.
سرانجام بیدار شد. این هیبت عظیم ترسناک، این خونین برادر مرگ. جنگ. دستهای خسته و بی رمقش را به همی زد و چشمهای خون فوران کرد. پیمانهای نوشید و این هیبت عظیم جان گرفت. نعرهای کشید و کیست که اکنون او را کناری بکشد...
روز جهانی صلح مبارک، هنگامی که این متن را مینویسم... جنگ ردای کهنه اش را به رویم انداخته و بیشرمانه بازوان مرا میکشد. شاید کمی دیرتر از آنچه بود این قلم به دستتان برسد.
✍🏻جفاکش
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥2🕊2