📌یقین قطعی
یقین به معنی «حتمی و قطعی» است. بنابراین با ذکر آن نیازی به آوردن «حتمی و قطعی» نیست
نمونه غیر معیار: یقین قطعی است که من مرتکب این کار نشدهام.
نمونه معیار: یقین است که من مرتکب این کار نشدهام.
#درست_نویسی
#حشو
منبع: انجمن ویراستاری ایران
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
یقین به معنی «حتمی و قطعی» است. بنابراین با ذکر آن نیازی به آوردن «حتمی و قطعی» نیست
نمونه غیر معیار: یقین قطعی است که من مرتکب این کار نشدهام.
نمونه معیار: یقین است که من مرتکب این کار نشدهام.
#درست_نویسی
#حشو
منبع: انجمن ویراستاری ایران
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤5👍3
🔥5🕊3👍2
Grises
Alejandro Karo
انسان همین شب است، این نیستیِ نابی که در بساطش دربرگیرندهی همهچیز است، قلمرویی سرشار از تصاویر و تصورات. [...] در اوهام و خیالات ِ پریشانش، شب گرداگردش را فراگرفته؛ ناگهان سرِ بریدهی خونآلودی پیشِ پایاش میافتد، شبحِ سفیدی آنسوتَرَک پدیدار میشود، و باز هر دو ناپدید میشوند. آدمی آنهنگامکه در چشمانِ دیگری مینگرد، همین شب را میبیند ـــــ شبی که هراس در دل میافکند؛ و یکایک ِ ما، در برابرِ شبِ جهان، آونگان و بیتکیهگاهایم..
👤گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
ترجمهی پویا ایمانی
@BCOSU✒️📘
👤گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
ترجمهی پویا ایمانی
@BCOSU✒️📘
❤3👍2🕊2
عاقبت دست بدان سروِ بلندش برسد
هر که را در طلبت همتِ او قاصر نیست
👤حافظ
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
هر که را در طلبت همتِ او قاصر نیست
👤حافظ
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🕊5❤3🔥1
پارسایی را دیدم بر کنارِ دریا که زخمِ پلنگ داشت و به هیچ دارو بِه نمیشد.
مدّتها در آن رنجور بود و شکر خدای، عَزَّوَجَّلَ، عَلَیالدَّوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گر مرا زار به کشتن دهد آن یارِ عزیز
تا نگویی که در آن دم غمِ جانم باشد
گویم: از بندهٔ مسکین چه گنه صادر شد
کاو دل آزرده شد از من؟ غمِ آنم باشد
👤سعدی
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
مدّتها در آن رنجور بود و شکر خدای، عَزَّوَجَّلَ، عَلَیالدَّوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گر مرا زار به کشتن دهد آن یارِ عزیز
تا نگویی که در آن دم غمِ جانم باشد
گویم: از بندهٔ مسکین چه گنه صادر شد
کاو دل آزرده شد از من؟ غمِ آنم باشد
👤سعدی
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥8👍2🕊2
وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشک هایم می چشید
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی
👤افشین یداللهی
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشک هایم می چشید
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی
👤افشین یداللهی
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤7🔥3👍2
«بحران» در لغت به معنی تغییری است که در بیماری حاصل میشود و زبانورزِ امروز آن را به معنی شرایط دشوار و پیچیده و اوج اتفاقات ناخوشایند فهم میکند. بعد از این کلمه نباید از لغات یا صفتهای منفی استفاده کرد.
❌ کشورهای جهان سوم با بحران کمبود منابع انسانی مواجهند.
✅ کشورهای جهان سوم با بحران منابع انسانی مواجهند.
منبع: حسین جاوید
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❌ کشورهای جهان سوم با بحران کمبود منابع انسانی مواجهند.
✅ کشورهای جهان سوم با بحران منابع انسانی مواجهند.
منبع: حسین جاوید
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
👍6🔥2🤔2❤1
کانون کتاب دانشگاه سمنان
«بحران» در لغت به معنی تغییری است که در بیماری حاصل میشود و زبانورزِ امروز آن را به معنی شرایط دشوار و پیچیده و اوج اتفاقات ناخوشایند فهم میکند. بعد از این کلمه نباید از لغات یا صفتهای منفی استفاده کرد. ❌ کشورهای جهان سوم با بحران کمبود منابع انسانی…
با توجه به توضیح بالا، کدام گزینه صحیح است؟
Anonymous Quiz
18%
پوتین در روسیه با بحران بیاعتمادی روبهرو است.
83%
پوتین در روسیه با بحران اعتماد روبهرو است.
🔥4❤2👍2🤔2🕊2
Sur Le Fil
Yann Tiersen
نیازی نبود که از من بتهوون یا باخ درآید، همینقدر میدانم که موسیقی، مونسی ماندنی و مداوم و توجیهی برای تمام هستیام بوده است.
👤هرمان هسه
@BCOSU✒️📘
👤هرمان هسه
@BCOSU✒️📘
❤7🕊3👍1
🕊5💔4🔥1
اَعرابی را دیدم در حلقهٔ جوهریانِ بصره که حکایت همیکرد که: وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنیٰ چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده، که همی ناگاه کیسهای یافتم پُر مروارید. هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندمِ بریان است، باز آن تلخی و نومیدی که معلوم کردم که مروارید است!
در بیابانِ خشک و ریگِ روان
تشنه را در دهان چه دُر چه صدف
مردِ بیتوشه کاوفتاد از پای
بر کمربندِ او چه زر چه خَزَف
👤سعدی
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
در بیابانِ خشک و ریگِ روان
تشنه را در دهان چه دُر چه صدف
مردِ بیتوشه کاوفتاد از پای
بر کمربندِ او چه زر چه خَزَف
👤سعدی
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤4🔥3👍1
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
👤حافظ
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
👤حافظ
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤4🔥3👍1
ای دوست دل از جفای دشمن درکش
با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای
وز نااهلان تمام دامن درکش
👤حافظ
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای
وز نااهلان تمام دامن درکش
👤حافظ
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤5🔥4👍1
سعی کنید چیزی را به دل نگیرید ، آنچه که آدم ها درباره ی شما میگویند بازتابی از خودشان است ، نه شما .
#ناپلئون_هیل
@BCOSU✒️📘
#ناپلئون_هیل
@BCOSU✒️📘
🤔3🕊3❤2👍2🔥1
مجتبی شکوری | تهدید هویت
「 تهران پادکست 」
پادکست دکتر مجتبی شکوری
تهدید هویت : (شخصیت شما اگر مبتنی بر نظراتتون راجع به چیز های مختلف باشه هر مخالفتی تهدیدی برای هویتتون هست پس شخصیتتون رو مبتنی بر ارزش هاتون بسازید)
# پادکست_روانشناسی
@BCOSU✒️📘
تهدید هویت : (شخصیت شما اگر مبتنی بر نظراتتون راجع به چیز های مختلف باشه هر مخالفتی تهدیدی برای هویتتون هست پس شخصیتتون رو مبتنی بر ارزش هاتون بسازید)
# پادکست_روانشناسی
@BCOSU✒️📘
🔥6❤5👍1
سوال: اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شدهاید نگران نمیشوید؟
البته که میشوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید: الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شدهام!
اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و…
آیا باز هم همین عکس العمل را نشان میدهید؟ نـه! با بیخیالی از کنارش میگذرید.
برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافه وزن میآورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند این حوادث دفعتاً اتفاق نمیافتد. یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی را میفرساید.
اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که مراقب شرایطی که به آن عادت میکنید باشید!
ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم میروم؟ آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشتهام هستم؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
آخرین راز شاد زیستن | آندرو ماتیوس
برگرفته از: کانال
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
البته که میشوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید: الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شدهام!
اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و…
آیا باز هم همین عکس العمل را نشان میدهید؟ نـه! با بیخیالی از کنارش میگذرید.
برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافه وزن میآورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند این حوادث دفعتاً اتفاق نمیافتد. یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی را میفرساید.
اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که مراقب شرایطی که به آن عادت میکنید باشید!
ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم میروم؟ آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشتهام هستم؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
آخرین راز شاد زیستن | آندرو ماتیوس
برگرفته از: کانال
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
❤8👍4🔥2
👍10❤3🔥2
🔍 سووشون
سیمین دانشور رمان سووشون را بر اساس تجربه زیسته خود نوشته است. او که اهل استان فارس است ،در زمانی که انگلیسیها به فارس حمله کردند از نزدیک شاهد این اتفاقات بوده و توانسته به خوبی این صحنه ها را در رمان خود نشان دهد.
بسیاری از شخصیتهای اصلی و فرعی سووشون از شخصیتهای واقعی الهام گرفته شده و با در هم آمیزی تخیل به شخصیتی متفاوت تبدیل شدهاند.
این رمان چشماندازی از آیندهٔ زنان و نقشی که آنها در تحولات اجتماعی ایفا میکنند، ترسیم میکند.
ادامش تو پست بعد...👀
#نقد_کتاب📚
@BCOSU✒️📘
سیمین دانشور رمان سووشون را بر اساس تجربه زیسته خود نوشته است. او که اهل استان فارس است ،در زمانی که انگلیسیها به فارس حمله کردند از نزدیک شاهد این اتفاقات بوده و توانسته به خوبی این صحنه ها را در رمان خود نشان دهد.
نام سووشون برگرفته از یک مراسم ایرانی در سوگ سیاوش، از قهرمانان ایران باستان است که مظلومانه کشته میشود و در خفا برایش عزاداری میکنند و دلیل انتخاب زیرکانه عنوان سووشون، بهدلیل شباهت یکی از شخصیتهای داستان و مرگ او به داستان مرگ سیاوش است.این رمان در دسته رمانهای رئال قرار میگیرد و البته با پیوند به تاریخ و اساطیر، وجه نمادین به خود میگیرد.
بسیاری از شخصیتهای اصلی و فرعی سووشون از شخصیتهای واقعی الهام گرفته شده و با در هم آمیزی تخیل به شخصیتی متفاوت تبدیل شدهاند.
دانشور با توجه به تجربهٔ زنانهٔ خود، در آفرینش شخصیتهای زن موفق بودهاست.
این رمان چشماندازی از آیندهٔ زنان و نقشی که آنها در تحولات اجتماعی ایفا میکنند، ترسیم میکند.
ادامش تو پست بعد...👀
#نقد_کتاب📚
@BCOSU✒️📘
❤7👍4
🧷شخصیت شناسی:
🧷روند داستان:
🖌سووشون ساختاری دو لایه دارد؛ یکی لایهٔ روایی یا داستانی و دیگری لایهٔ رمزی یا تمثیلی. لایهٔ روایی آن، داستانی جذاب در محیط اجتماعی ایران است که در آن از مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی و بیانی شاعرانه استفاده شدهاست. در لایهٔ زیرین، به برخی از شخصیتها و اشیا کارکرد رمزی داده شدهاست. البته سرنخهایی نیز برای کشف این تمثیلها وجود دارد و مخاطب میتواند ارتباط آن را قهرمانهای مذهبی یا ملی مانندحسین بن علی، سیاوش و یحیی پیدا کنند. دانشور در تمام داستان بر نقش فرهنگ و اختلاف فرهنگی انگلیسیها و ایرانیها اشاره میکند و بهصورت غیرمستقیم میگوید که هر کس سرانجام به اصل و ریشهٔ خود بازمیگردد. سووشون پایداری در برابر اشغالگر و شهادت در این راه را در درجهای والاتر از مذهب، عشق، علایق شخصی و خانواده میستاید. اگرچه این راه با کشتهشدن شخصیت محوری داستان ناکام میماند، اما نویسنده در پی انتقال این مفهوم است که نسل یا نسلهای آینده موفق به ادامهٔ راه ظلمستیزان و روشنفکران خواهند شد. اشارهٔ نویسنده، به تفکرات و احساسات ضداستعماری و غربستیزانهای است که میتوان اثر و دامنهٔ آن را در دهههای بعد در شکلگیری انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ مشاهده نمود.
#نقد_کتاب📚
@BCOSU✒️📘
👩زری: داستان از زاویهٔ دید زری روایت میشود و مخاطب با احساس، ترسها و آرزوهای او کاملاً آشنا میشود. زری یا خانم زهرا، شخصیت اصلی داستان، زن جوان تحصیلکردهای است که دغدغهٔ حفظ آرامش خانواده است.
👨یوسف: شوهر زری، در طول داستان شخصیتی مانا و پایدار دارد و حتی در آغاز داستان نیز میشود سرنوشت او را بررسی کرد؛ او مالکی تحصیلکرده و مخالف استعمار است که حاضر نیست محصولش را به قشون بیگانه بفروشد. او مردی خانوادهدوست است و سعی میکند اسباب آسایش همسر و فرزندانش را فراهم کند.
🧷روند داستان:
داستان با مراسم عقدکنان دختر حاکم شیراز شروع میشود که زری و یوسف در آن شرکت میکنند. در این مراسم علاوه بر اعیان و اشراف شهر،سران قشون انگلیس که شهر را اشغال کردهاند نیز حضور دارند. یکی از مقامات انگلیسی به نام سرجنت زینگر سعی میکند یوسف را راضی کند تا محصول زمینهایش را به قوای انگلیس بفروشد. اما یوسف تصمیم دارد مازاد محصول خود را به مردم قحطیزدهٔ شیراز بدهد. خان کاکا، برادر یوسف که در تلاش برای به دست آوردن مقام و منصب است، سعی میکند او را متقاعد کند که با حاکم شیراز و سران قشون انگلیس کنار بیاید. ایستادگی و سرسختی یوسف، زری را سخت نگرانِ از دست رفتن امنیت و آرامش خانه و خانوادهاش میکند.
🖌سووشون ساختاری دو لایه دارد؛ یکی لایهٔ روایی یا داستانی و دیگری لایهٔ رمزی یا تمثیلی. لایهٔ روایی آن، داستانی جذاب در محیط اجتماعی ایران است که در آن از مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی و بیانی شاعرانه استفاده شدهاست. در لایهٔ زیرین، به برخی از شخصیتها و اشیا کارکرد رمزی داده شدهاست. البته سرنخهایی نیز برای کشف این تمثیلها وجود دارد و مخاطب میتواند ارتباط آن را قهرمانهای مذهبی یا ملی مانند
#نقد_کتاب📚
@BCOSU✒️📘
❤10👍3
🔥🌹 ۲۵۰هزار تومن بن کتاب
با خرید یک میلیون تومن کتاب
هدیه وزارت ارشاد به همه شهروندان
پیوند فروشگاه بازار کتاب:
https://bazarketab.ir
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
با خرید یک میلیون تومن کتاب
هدیه وزارت ارشاد به همه شهروندان
هزینه پست کتاب هم رایگانه💫
پیوند فروشگاه بازار کتاب:
https://bazarketab.ir
«کانون کتاب دانشگاه سمنان»
@BCOSU✒️📘
🔥6❤2👍1
داشتن یا بودن
اریک فروم (1976)
چه فرقی است بین این دو؟ و چه مرزی است بین این دو؟!
به زمان قدیم فکر میکنم؟ چطور همه چیز را در صندوقچهای نگه میداشتند انگار نگهداری و مراقبت از چیزها لازمه خوب زندگی کردن بود اگر در گذشته شخصی چیزی داشت آن را خوب نگه میداشت چون میگفتند کهنه و قدیمی، زیباست.
ولی چرا امروز به راحتی از دست میدهیم؟
آیا این یک مدل از داشتن است؟ سعی میکنیم همه چیز را مدرن و جدید داشته باشیم کاش موضوع به همین مدرن بودن فیصله پیدا میکرد ولی اوضاع زمانی بدتر میشود که فقط صرف خریداری کردن و به روز بودن نیست، بحث مالکیت است.
دندانپزشک من، وکیل من، آرایشگر من، کارگر من، که اینها نشان از تملک دارد. اریک فروم در کتاب ارزنده «داشتن یا بودن» ماهیت داشتن را اینطور بیان میکند:
«داشتن، هر شخصی و هر چیزی را مُرده و بیروح و تابع قدرت دیگران میکند» با خواندن این جمله ترکیب «شئ سروری» در جامعه شناسی برایم تداعی میشود. انسانی که دچار شئ سروری شده است، اسباب و وسایلش است که برایش تصمیم میگیرند. انسان مصرفگرا و انحصار طلب.
مصرف نیز نوعی از داشتن است و افزایش مصرف زمانی بالا میرود که مصرف قبلی دیگر خاصیت رضایت بخش خود را از دست میدهد.
پس برای این است که فروید گفته: فردی که منحصراً به داشتن و مالکیت فکر میکند شخصی عصبی و روانی است. متأسفانه دنیای امروز به طرز عجیبی دچار داشتن شده است و لذت در داشتن وسایل است و برای همین است که احساس لذت و رضایت پایدار نیست و انسانها زود خسته میشوند و به دنبال تغییر وسایل و اسباب خود هستند. اما بودن، بودن به درون و ذات شخص میپردازد. بودن یعنی وسعت بخشیدن به تواناییها، بودن یعنی من را بدون ماشینم، موبایلم، ساعتم، قضاوت کنید. بودن یعنی مهر، عشقورزی، ایثار، گذشت، دوستی و حال خوب و گویی سخت است انتخاب میان این دو واژه!
ما آدم ها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و "داشتن " هستیم.
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه می کنیم و به آنها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم،
به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم،
سعی می کنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما می خواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند ....
به جای آنکه از لحظه ای در آن هستیم لذت ببریم، سعی می کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و....
شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم؛
می خواهیم همه چیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم،
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است،نو و سالم باقی بمانند...
در همه اینها ما دنبال " ثبات " و "قرار" هستیم، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم، نگرانی اینکه ثبات در مسائلی که به ما مربوط است، از بین برود..
در حالی که در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیزی "همانطوری که هست باقی نمی ماند".
و این قانونی است که ما مدام آن را از یاد می بریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسيم.
# خلاصه_کتاب📚
@BCOSU✒️📘
اریک فروم (1976)
چه فرقی است بین این دو؟ و چه مرزی است بین این دو؟!
به زمان قدیم فکر میکنم؟ چطور همه چیز را در صندوقچهای نگه میداشتند انگار نگهداری و مراقبت از چیزها لازمه خوب زندگی کردن بود اگر در گذشته شخصی چیزی داشت آن را خوب نگه میداشت چون میگفتند کهنه و قدیمی، زیباست.
ولی چرا امروز به راحتی از دست میدهیم؟
آیا این یک مدل از داشتن است؟ سعی میکنیم همه چیز را مدرن و جدید داشته باشیم کاش موضوع به همین مدرن بودن فیصله پیدا میکرد ولی اوضاع زمانی بدتر میشود که فقط صرف خریداری کردن و به روز بودن نیست، بحث مالکیت است.
دندانپزشک من، وکیل من، آرایشگر من، کارگر من، که اینها نشان از تملک دارد. اریک فروم در کتاب ارزنده «داشتن یا بودن» ماهیت داشتن را اینطور بیان میکند:
«داشتن، هر شخصی و هر چیزی را مُرده و بیروح و تابع قدرت دیگران میکند» با خواندن این جمله ترکیب «شئ سروری» در جامعه شناسی برایم تداعی میشود. انسانی که دچار شئ سروری شده است، اسباب و وسایلش است که برایش تصمیم میگیرند. انسان مصرفگرا و انحصار طلب.
مصرف نیز نوعی از داشتن است و افزایش مصرف زمانی بالا میرود که مصرف قبلی دیگر خاصیت رضایت بخش خود را از دست میدهد.
پس برای این است که فروید گفته: فردی که منحصراً به داشتن و مالکیت فکر میکند شخصی عصبی و روانی است. متأسفانه دنیای امروز به طرز عجیبی دچار داشتن شده است و لذت در داشتن وسایل است و برای همین است که احساس لذت و رضایت پایدار نیست و انسانها زود خسته میشوند و به دنبال تغییر وسایل و اسباب خود هستند. اما بودن، بودن به درون و ذات شخص میپردازد. بودن یعنی وسعت بخشیدن به تواناییها، بودن یعنی من را بدون ماشینم، موبایلم، ساعتم، قضاوت کنید. بودن یعنی مهر، عشقورزی، ایثار، گذشت، دوستی و حال خوب و گویی سخت است انتخاب میان این دو واژه!
ما آدم ها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و "داشتن " هستیم.
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه می کنیم و به آنها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم،
به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم،
سعی می کنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما می خواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند ....
به جای آنکه از لحظه ای در آن هستیم لذت ببریم، سعی می کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و....
شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم؛
می خواهیم همه چیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم،
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است،نو و سالم باقی بمانند...
در همه اینها ما دنبال " ثبات " و "قرار" هستیم، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم، نگرانی اینکه ثبات در مسائلی که به ما مربوط است، از بین برود..
در حالی که در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیزی "همانطوری که هست باقی نمی ماند".
و این قانونی است که ما مدام آن را از یاد می بریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسيم.
# خلاصه_کتاب📚
@BCOSU✒️📘
👍5❤3