آکادمی ارتباطات
یک استاد دانشگاه مالزی: اگر روایت ندهید، روایت علیه شما ساخته میشود تهران — یک استاد روابط عمومی در دانشگاه مالزی گفت: «در بحران سکوت نکنید. روایت اول برای مخاطب داخلی و خارجی داشته باشید در غیر این صورت رسانه رقیب جای خالی شما را پر می کند.» دکتر محمد…
Audio
🟧 دکتر محمد فاضل عرندس، استاد دانشگاه
Southern University College مالزی
فایل صوتی سخنرانی
🎙 بیست و یکمین سمپوزیوم بینالمللی روابط عمومی
📅 ۱۸ آذر ۱۴۰۴
📍 سالن همایشهای کتابخانه ملی، تهران
🔔 @CommaC
Southern University College مالزی
فایل صوتی سخنرانی
🎙 بیست و یکمین سمپوزیوم بینالمللی روابط عمومی
📅 ۱۸ آذر ۱۴۰۴
📍 سالن همایشهای کتابخانه ملی، تهران
🔔 @CommaC
آکادمی ارتباطات
رئیس انجمن متخصصان روابط عمومی مالزی گفت: پیروزی در جنگ امروز یعنی پیروزی در جنگ روایتها / در عصر دیجیتال، سرباز شاید استراحت کند، اما متخصص روابطعمومی هرگز تهران — رئیس انجمن متخصصان روابطعمومی مالزی، در یک سخنرانی آنلاین تأکید کرد که «پیروزی نظامی بدون…
Audio
🟧 داتوک کامالاناتان رئیس انجمن متخصصان روابط عمومی
فایل صوتی سخنرانی
🎙 بیست و یکمین سمپوزیوم بینالمللی روابط عمومی
📅 ۱۸ آذر ۱۴۰۴
📍 سالن همایشهای کتابخانه ملی، تهران
🔔 @CommaC
فایل صوتی سخنرانی
🎙 بیست و یکمین سمپوزیوم بینالمللی روابط عمومی
📅 ۱۸ آذر ۱۴۰۴
📍 سالن همایشهای کتابخانه ملی، تهران
🔔 @CommaC
آکادمی ارتباطات
🔴 تحریمها «سختترین سناریوی اقتصادی برای یک کشور» و «یک جنگ اقتصادی تمامعیار» است پژوهشگر برجسته ارتباطات بحران، تحریمها را «سختترین سناریوی اقتصادی برای یک کشور» خواند و گفت: روابطعمومی باید با استراتژیهای پویا، از سقوط زنجیره تأمین تا فشارهای آسیب…
Audio
🟧 تیموتی کومبز (Timothy Coombs) نظریهپرداز برجسته در حوزه ارتباطات بحران است که به خاطر تدوین «نظریه وضعیتی ارتباطات بحران» (Situational Crisis Communication Theory یا SCCT) شناخته میشود؛
نظریهای که بر اساس آن، استراتژیهای پاسخ به بحران باید بر اساس «وضعیت» بحران (میزان مسئولیت سازمان، شدت تهدید به شهرت، و سابقه سازمان) و درک عموم مردم از آن تنظیم شوند تا بتوانند به بازسازی شهرت و کاهش آسیبهای منفی کمک کنند.
فایل صوتی سخنرانی
🎙 بیست و یکمین سمپوزیوم بینالمللی روابط عمومی
📅 ۱۸ آذر ۱۴۰۴
📍 سالن همایشهای کتابخانه ملی، تهران
🔔 @CommaC
نظریهای که بر اساس آن، استراتژیهای پاسخ به بحران باید بر اساس «وضعیت» بحران (میزان مسئولیت سازمان، شدت تهدید به شهرت، و سابقه سازمان) و درک عموم مردم از آن تنظیم شوند تا بتوانند به بازسازی شهرت و کاهش آسیبهای منفی کمک کنند.
فایل صوتی سخنرانی
🎙 بیست و یکمین سمپوزیوم بینالمللی روابط عمومی
📅 ۱۸ آذر ۱۴۰۴
📍 سالن همایشهای کتابخانه ملی، تهران
🔔 @CommaC
💢 شبکه اجتماعی، محور اساسی جنگ های نوپدید؛
▪️در سال 1998، دریاسالار آرتور. کی.سر بروسکی و جان گارستکا مقاله مشترک خود را با عنوان "جنگ شبکه محور: مبدأ و آینده " منتشر کردند.
▪️اگرچه بیشتر به جنبههای سختافزاری فنّاوری ارتباطات نظامی و استراتژیهای استفاده از آنها پرداختند اما موضوع جنگ شبکه محور بسیار متناسب با انقلاب رنگی و سازگار با یکشکل اجتماعی است.
▪️بهعنوانمثال، لئونید ساوین مقایسههای ساختاری بین بهار عربی، کاربرد اجتماعی جنگ شبکه محور و نظریه آشوب انجام داده است.
▪️نویسندگان با ارجاع به مقاله موردنظر، قانون متکالف را با در نظر گفتن اینکه " قدرت " یک شبکه متناسب با تعداد تقریبی شبکه است دنبال میکنند. " قدرت " یا " بازدهی " از محاسبات شبکه محور ناشی از تعاملات فشرده اطلاعات بین تعداد بسیار زیادی از گرههای محاسباتی ناهمگن در دامنه شبکه است.
▪️آنها همچنین مینویسند که "در سطح ساختاری، جنگ شبکه محور نیاز به یک معماری عملیاتی با سه عنصر مهم دارد: شبکههای حسگر، شبکههای تراکنش و (تعامل) که توسط یک صفحهنمایش اطلاعاتی باکیفیت بالا میزبانی میشوند.
🆔 @Warfarehybrid
▪️در سال 1998، دریاسالار آرتور. کی.سر بروسکی و جان گارستکا مقاله مشترک خود را با عنوان "جنگ شبکه محور: مبدأ و آینده " منتشر کردند.
▪️اگرچه بیشتر به جنبههای سختافزاری فنّاوری ارتباطات نظامی و استراتژیهای استفاده از آنها پرداختند اما موضوع جنگ شبکه محور بسیار متناسب با انقلاب رنگی و سازگار با یکشکل اجتماعی است.
▪️بهعنوانمثال، لئونید ساوین مقایسههای ساختاری بین بهار عربی، کاربرد اجتماعی جنگ شبکه محور و نظریه آشوب انجام داده است.
▪️نویسندگان با ارجاع به مقاله موردنظر، قانون متکالف را با در نظر گفتن اینکه " قدرت " یک شبکه متناسب با تعداد تقریبی شبکه است دنبال میکنند. " قدرت " یا " بازدهی " از محاسبات شبکه محور ناشی از تعاملات فشرده اطلاعات بین تعداد بسیار زیادی از گرههای محاسباتی ناهمگن در دامنه شبکه است.
▪️آنها همچنین مینویسند که "در سطح ساختاری، جنگ شبکه محور نیاز به یک معماری عملیاتی با سه عنصر مهم دارد: شبکههای حسگر، شبکههای تراکنش و (تعامل) که توسط یک صفحهنمایش اطلاعاتی باکیفیت بالا میزبانی میشوند.
🆔 @Warfarehybrid
🔷 آیا داستانهایی که دربارۀ خودمان میسازیم بیمارمان میکنند؟
🔹 وقتی «تشخیصِ» بیماری به آغاز آن تبدیل میشود
🔸 وقتی بچه بودم، یک روز در تلویزیون خبر مرد خیلی چاقی را دیدم که در خواب سکته کرده بود و مجبور شده بودند او را با جرثقیل از آپارتمان بیرون بکشند. میترسیدم به سرنوشت او دچار شوم. خانم کالفین، معلم کلاس اول، میگوید چند روز پیاپی «فقط ناراحت مینشستی و به غذایت دست نمیزدی». یک هفته قبلتر، روز روزۀ غفران را در مدرسه جشن گرفته بودیم و فکرِ نخوردن از همانجا به سرم زده بود. اولین بار بود که میفهمیدم میشود به غذا «نه» گفت.
🔸 این تصمیم رنگ ایثار و ازخودگذشتگی به خود گرفت. چند روز بعد به مادرم گفتم سرم آنقدر گیج میرود که کم مانده بخورم به دیوار. پدرم روزها بیشتر از یک ساعت تلاش میکرد تا چیزی بخورم، ولی من گوش نمیدادم. پزشکم گفت در یک ماه گذشته وزنم دو کیلو کم شده است. بیمارستان اطفال را توصیه کرد و من را برای مشکل «ناتوانی در غذاخوردن» در بیمارستان پذیرش کردند.
🔸 یکی از پزشکها بعد از صحبت با والدینم، که یک سال قبلتر طلاق گرفته بودند، نوشته بود «مادرش میگوید که پدرش آدمهای چاق را مسخره میکند». پدرم هم گفته منشأ مشکل من مادرم است که «زیادی به غذا حساسیت نشان میدهد». روانشناس نوشته بود «بیماری او نمودی از آسیب در رابطۀ والدینش است؛ او تلاش میکند با رجوع به درونش احساساتی را که به او هجوم میآورند هضم کند» ولی درگیر نوعی «خودسرزنشگری» میشود.
🔸 این توصیفات میتوانست شامل حال هر کسی بشود، اما دکترها نتیجه گرفتند که من به «نوع نادری از بیاشتهاییِ عصبی» مبتلا شدهام. روانکاوی به نام بروخ در دهۀ ۱۹۶۰ نوشته بود که بیاشتهایی عصبی «جستوجوی کورکورانۀ هویت و فردیت» است. واژۀ «بیاشتهایی» چنان تأثیر نیرومندی بر من داشت که میترسیدم تکرارش کنم.
🔸 نونیا پیترزِ انسانشناس در مقالهای با نام «بیاشتهایِ ریاضتکش» میگوید این بیماری در چند مرحله بروز میکند. اول از همان فرهنگی شروع میشود که بسیاری از زنان را به رژیمگرفتن ترغیب میکند، و بعد، تصمیم به نخوردن جدی و جدیتر میشود و به مرحلهای میرسد که انصراف از آن سخت است. پیترز میگوید «وقتی کسی ریاضت را انتخاب کرد، رفتارهای مُرتاضانهاش انگیزههای مرتاضانه به وجود می آورد، نه برعکس».
🔸 در دفتر خاطرات کلاس دومم اینطور نوشتهام: «من یهجور مریزی گرفته بودم که اسمش بیاتشهابیه». پرستار سه مرتبه در روز کنارم مینشست و من غذاها را تماشا میکردم و جز چند لقمه چیزی نمیخوردم. سینیِ غذا را که میبردند، پرستار ۴۵ دقیقۀ دیگر مراقبم بود تا بالا نیاورم. آنموقع حتی نمیدانستم که آدم میتواند بهطور ارادی هم بالا بیاورد.
🔸 بعد از دو هفته، یک روز از غذا خوشم آمد و اصلاً نفهمیدم چطور تمامش را خوردم. پرستار گفت که امتیاز گرفتهام و میتوانم پدر و مادرم را ببینم. انگار طلسم شکست. برای آنکه ملاقاتها تکرار شوند، هرچه در سینی غذا بود میخوردم. بهار آن سال، یکی از روانشناسها نوشت که علائم بیماری برطرف شده. او نتیجه گرفت که بیاشتهاییِ من «یک روش مقابلهای برای تحمل فشارها» بوده است.
🔸 کودکان گاهی خشم و احساسِ عجزشان را با غذانخوردن ابراز میکنند، یکی از معدود روشهای اعتراض که برایشان فراهم است. متخصصان به این کودکان میگویند که این رفتار آشناست و نام خاصی دارد. بعد این بچهها، دانسته یا ندانسته، رفتارشان را منطبق با همان نام و همان گروهی میکنند که گفته میشود به آن تعلق دارند، و تدریجاً رفتاری عمدی به عادتی غیرارادی و تثبیتشده تبدیل میشود.
🔸 حالا شک دارم که اصلاً به آن بیماری مبتلا شده باشم. میگویند اختلالات روانی ما مهارناپذیرند و اختیار زندگیمان را به دست میگیرند، ولی من میگویم قصههایی که خود ما دربارۀ آنها میسازیم، بهخصوص در اوایل بیماری، ممکن است نقش مهمی در شکلگیری آنها داشته باشد. تفاسیر روانپزشکی خنثی نیستند: آنها «بینش» ما، یا داستانهایی که دربارۀ «خود» میسازیم، را تغییر میدهند و شناخت ما از ظرفیتمان را دگرگون میکنند.
🔺 آنچه خواندید برشی است از فصل اول کتاب «بیگانه با خود» نوشتۀ رِیچل اَویو و با ترجمۀ عرفان قادری. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/wf4668
🔸بیگانه با خود: ذهنهای پریشان و داستانهایی که زندگیمان را تغییر میدهند
✍🏻 نوشتۀ ریچل اَویو
✍🏻 ترجمۀ عرفان قادری
📚 ۲۸۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۷۶٫۳۰۰ تومان
↪️ @commac
🔹 وقتی «تشخیصِ» بیماری به آغاز آن تبدیل میشود
🔸 وقتی بچه بودم، یک روز در تلویزیون خبر مرد خیلی چاقی را دیدم که در خواب سکته کرده بود و مجبور شده بودند او را با جرثقیل از آپارتمان بیرون بکشند. میترسیدم به سرنوشت او دچار شوم. خانم کالفین، معلم کلاس اول، میگوید چند روز پیاپی «فقط ناراحت مینشستی و به غذایت دست نمیزدی». یک هفته قبلتر، روز روزۀ غفران را در مدرسه جشن گرفته بودیم و فکرِ نخوردن از همانجا به سرم زده بود. اولین بار بود که میفهمیدم میشود به غذا «نه» گفت.
🔸 این تصمیم رنگ ایثار و ازخودگذشتگی به خود گرفت. چند روز بعد به مادرم گفتم سرم آنقدر گیج میرود که کم مانده بخورم به دیوار. پدرم روزها بیشتر از یک ساعت تلاش میکرد تا چیزی بخورم، ولی من گوش نمیدادم. پزشکم گفت در یک ماه گذشته وزنم دو کیلو کم شده است. بیمارستان اطفال را توصیه کرد و من را برای مشکل «ناتوانی در غذاخوردن» در بیمارستان پذیرش کردند.
🔸 یکی از پزشکها بعد از صحبت با والدینم، که یک سال قبلتر طلاق گرفته بودند، نوشته بود «مادرش میگوید که پدرش آدمهای چاق را مسخره میکند». پدرم هم گفته منشأ مشکل من مادرم است که «زیادی به غذا حساسیت نشان میدهد». روانشناس نوشته بود «بیماری او نمودی از آسیب در رابطۀ والدینش است؛ او تلاش میکند با رجوع به درونش احساساتی را که به او هجوم میآورند هضم کند» ولی درگیر نوعی «خودسرزنشگری» میشود.
🔸 این توصیفات میتوانست شامل حال هر کسی بشود، اما دکترها نتیجه گرفتند که من به «نوع نادری از بیاشتهاییِ عصبی» مبتلا شدهام. روانکاوی به نام بروخ در دهۀ ۱۹۶۰ نوشته بود که بیاشتهایی عصبی «جستوجوی کورکورانۀ هویت و فردیت» است. واژۀ «بیاشتهایی» چنان تأثیر نیرومندی بر من داشت که میترسیدم تکرارش کنم.
🔸 نونیا پیترزِ انسانشناس در مقالهای با نام «بیاشتهایِ ریاضتکش» میگوید این بیماری در چند مرحله بروز میکند. اول از همان فرهنگی شروع میشود که بسیاری از زنان را به رژیمگرفتن ترغیب میکند، و بعد، تصمیم به نخوردن جدی و جدیتر میشود و به مرحلهای میرسد که انصراف از آن سخت است. پیترز میگوید «وقتی کسی ریاضت را انتخاب کرد، رفتارهای مُرتاضانهاش انگیزههای مرتاضانه به وجود می آورد، نه برعکس».
🔸 در دفتر خاطرات کلاس دومم اینطور نوشتهام: «من یهجور مریزی گرفته بودم که اسمش بیاتشهابیه». پرستار سه مرتبه در روز کنارم مینشست و من غذاها را تماشا میکردم و جز چند لقمه چیزی نمیخوردم. سینیِ غذا را که میبردند، پرستار ۴۵ دقیقۀ دیگر مراقبم بود تا بالا نیاورم. آنموقع حتی نمیدانستم که آدم میتواند بهطور ارادی هم بالا بیاورد.
🔸 بعد از دو هفته، یک روز از غذا خوشم آمد و اصلاً نفهمیدم چطور تمامش را خوردم. پرستار گفت که امتیاز گرفتهام و میتوانم پدر و مادرم را ببینم. انگار طلسم شکست. برای آنکه ملاقاتها تکرار شوند، هرچه در سینی غذا بود میخوردم. بهار آن سال، یکی از روانشناسها نوشت که علائم بیماری برطرف شده. او نتیجه گرفت که بیاشتهاییِ من «یک روش مقابلهای برای تحمل فشارها» بوده است.
🔸 کودکان گاهی خشم و احساسِ عجزشان را با غذانخوردن ابراز میکنند، یکی از معدود روشهای اعتراض که برایشان فراهم است. متخصصان به این کودکان میگویند که این رفتار آشناست و نام خاصی دارد. بعد این بچهها، دانسته یا ندانسته، رفتارشان را منطبق با همان نام و همان گروهی میکنند که گفته میشود به آن تعلق دارند، و تدریجاً رفتاری عمدی به عادتی غیرارادی و تثبیتشده تبدیل میشود.
🔸 حالا شک دارم که اصلاً به آن بیماری مبتلا شده باشم. میگویند اختلالات روانی ما مهارناپذیرند و اختیار زندگیمان را به دست میگیرند، ولی من میگویم قصههایی که خود ما دربارۀ آنها میسازیم، بهخصوص در اوایل بیماری، ممکن است نقش مهمی در شکلگیری آنها داشته باشد. تفاسیر روانپزشکی خنثی نیستند: آنها «بینش» ما، یا داستانهایی که دربارۀ «خود» میسازیم، را تغییر میدهند و شناخت ما از ظرفیتمان را دگرگون میکنند.
🔺 آنچه خواندید برشی است از فصل اول کتاب «بیگانه با خود» نوشتۀ رِیچل اَویو و با ترجمۀ عرفان قادری. برای مطالعۀ بخشهایی از کتاب و تهیۀ آن میتوانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید.
🔗 لینک خرید:
https://B2n.ir/wf4668
🔸بیگانه با خود: ذهنهای پریشان و داستانهایی که زندگیمان را تغییر میدهند
✍🏻 نوشتۀ ریچل اَویو
✍🏻 ترجمۀ عرفان قادری
📚 ۲۸۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۷۶٫۳۰۰ تومان
↪️ @commac
فروشگاه اینترنتی کتاب ترجمان
بیگانه با خود: ذهنهای پریشان و داستانهایی که زندگیمان را تغییر میدهند
نوشتههای مربوط به بیماری روانی اغلب بسیار شخصیاند؛ این نوشتهها به محل و نحوۀ زندگی افراد، و همچنین تأثیر نظر دیگران برهویت آنها، اهمیتی نمیدهند، اما این بیماری فقط در مغز نیست، روابط و جوامعمان نیز در شکلگیری و استمرار آن نقش دارند. خود من در کودکی…
🔵 متا پرداخت به ناشران را برای تقویت هوش مصنوعی از سر گرفت
🔹شرکت متا مالک فیسبوک و اینستاگرام، چندین قرارداد تجاری چندساله با ناشران خبری از جمله CNN، USA Today، Fox News و Le Monde منعقد کرده تا محتوای تأییدشده را برای ارائه در هوش مصنوعی خود در اختیار داشته باشد.
🔹بر اساس این توافقها، محتوای در دسترس شامل اخبار جهانی، گزارشهای سرگرمی، سبک زندگی و سایر موضوعات خبری است.
🔹هنگام طرح پرسشهای خبری از سوی کاربران، این چتباتها علاوه بر ارائه پاسخ، منبع اطلاعات را اعلام کرده و لینک مستقیم به مقالات منتشرشده در وبسایت ناشران را نیز نمایش میدهند تا کاربران بتوانند گزارش اصلی را هم مطالعه کنند.
🔹این توافق، نگرانی و سوالاتی درباره استقلال محتوایی و وابستگی به پلتفرمها را نیز مطرح میکند.
🔹مطابق توافق، شرکت متا باید تعادل میان شفافیت منابع، حقوق ناشران و قوانین رقابتی را مدیریت کند تا از نقدها و مشکلات قانونی احتمالی دوری کند.
لینک ادامه مطلب
@ITNA_IR
↪️ @commac
🔹شرکت متا مالک فیسبوک و اینستاگرام، چندین قرارداد تجاری چندساله با ناشران خبری از جمله CNN، USA Today، Fox News و Le Monde منعقد کرده تا محتوای تأییدشده را برای ارائه در هوش مصنوعی خود در اختیار داشته باشد.
🔹بر اساس این توافقها، محتوای در دسترس شامل اخبار جهانی، گزارشهای سرگرمی، سبک زندگی و سایر موضوعات خبری است.
🔹هنگام طرح پرسشهای خبری از سوی کاربران، این چتباتها علاوه بر ارائه پاسخ، منبع اطلاعات را اعلام کرده و لینک مستقیم به مقالات منتشرشده در وبسایت ناشران را نیز نمایش میدهند تا کاربران بتوانند گزارش اصلی را هم مطالعه کنند.
🔹این توافق، نگرانی و سوالاتی درباره استقلال محتوایی و وابستگی به پلتفرمها را نیز مطرح میکند.
🔹مطابق توافق، شرکت متا باید تعادل میان شفافیت منابع، حقوق ناشران و قوانین رقابتی را مدیریت کند تا از نقدها و مشکلات قانونی احتمالی دوری کند.
لینک ادامه مطلب
@ITNA_IR
↪️ @commac
🎯 تا سرحد مرگ خودمان رو سرگرم کردهایم
— چرا کتاب نیل پستمن، با گذشت چهل سال از انتشار، همچنان پرخواننده است؟
🔴 هرازگاهی کتابی دانشگاهی به اثری پرفروش تبدیل میشود. در سال ۱۹۷۹ همه دربارۀ فرهنگ خودشیفتگی کریستوفر لش سخن میگفتند و سال گذشته نیز نسل بیقرار نوشتهٔ جاناتان هایت سرنوشت مشابهی پیدا کرد. معمولاً چنین آثاری زمانی مطرح میشوند که نگرانی عمومی دربارهٔ یک موضوع خاص به اوج میرسد، اما درست همان ویژگیای که سبب موفقیتشان میشود، یعنی ارتباط عمیق با زمانه، اغلب باعث فراموشی سریعشان نیز خواهد شد. بااینهمه، کتاب سرگرمکردن خود تا سرحد مرگ اثر نیل پستمن، پس از چهل سال، همچنان پرخواننده است، چرا؟
🔴 زیدی اسمیت پستمن را «نابغهای پیشگو» میداند و به هر کسی که میشناسد نسخهای از کتاب را هدیه میدهد. جی کنگ، نویسندۀ نیویورکر، نیز ستون خود را با الهام از پستمن «بحثکردن تا سرحد مرگ» نامیده است.
🔴 نقطۀ مرکزی استدلال پستمن این است که هر رسانهٔ تازهای فرهنگ را بازسازی میکند. رسانهها صرفاً حامل پیام نیستند، بلکه شکل اندیشیدن، مفهوم دانایی و قالبهای بیان حقیقت را تعیین میکنند. بهزعم او، در دهۀ ۱۹۸۰ فرهنگ آمریکا از الگوی نوشتار، که بر نظم منطقی و استدلالی استوار بود، بهسوی تلویزیون حرکت میکرد که تابع الزامات نمایش بود. حتی برنامههای آموزشی نیز از منطق تبلیغات تلویزیونی تبعیت میکردند و آموزش را به سرگرمی تقلیل میدادند. پستمن بیش از همه از اخبار تلویزیونی انتقاد میکرد.
🔴 او معتقد بود اخبار تلویزیونی مخاطب را به مصرف اطلاعاتی عادت میدهد که هیچ ارتباطی با زندگی، کنش یا واقعیت ندارد: خبرهایی بیزمینه، بیپیامد و بیاهمیت که تنها کارکردشان سرگرمی است.
🔴 امروزه شبکههای اجتماعی جای تلویزیون را گرفتهاند، اما توصیف پستمن همچنان صدق میکند. رسانههای اجتماعی بهسبب ساختارشان انسجام، دقت و زمینهمندی را ناممکن میسازند. به عبارت دیگر، در جهانی که رقابت برای جلب توجه هر روز شدیدتر میشود، رسانهها بهطور طبیعی بهسوی اغراق، تحریک و مشاجره گرایش پیدا میکنند. مشارکت در جدلهای شبکههای اجتماعی به کاربر حس فعالیت سیاسی میدهد، درحالیکه همۀ این جنجالها بیشتر به سرگرمی شباهت دارد.
🔴 کنگ مینویسد امروز گفتوگوهای سیاسی آنقدر پرهیجان شدهاند که فکر میکنیم هر لحظه قرار است تصمیمات مهمی گرفته یا رد شوند، حال آنکه شکل این گفتوگوها، همان چیزی است که گفتوگوی واقعی را ناممکن ساخته است.
🔴 پستمن نوشتن این کتاب را در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد، سالی که عنوان رمان جورج اورول را به یاد میآورد. او میخواست نشان دهد آمریکا نه گرفتار سانسور اورولی، بلکه در حال فرورفتن در خوابآلودگی هاکسلی است، جامعهای که نه با ترس، بلکه با وفور سرگرمی خلع سلاح میشود. اما آنچه حتی او هم پیشبینی نکرده بود این بود که عوامفریبان قرن بیستویکمی میتوانند هر دو ابزار را همزمان به کار گیرند: رسانههای سرگرمکننده را برای کسب قدرت به خدمت بگیرند و سپس از همان قدرت برای سرکوب، سانسور و بهرهکشی استفاده کنند.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «تا سرحد مرگ خودمان رو سرگرم کردهایم» که در سیوششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب گزارشی است از «Still Amusing Ourselves» که نوشتۀ لورا میلر است و در تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۲۵ در وبسایت اسلیت منتشر شده است.
🔗 لینک خرید شمارۀ ۳۶ مجلۀ ترجمان:
https://B2n.ir/kz3315
↪️ @commac
— چرا کتاب نیل پستمن، با گذشت چهل سال از انتشار، همچنان پرخواننده است؟
🔴 هرازگاهی کتابی دانشگاهی به اثری پرفروش تبدیل میشود. در سال ۱۹۷۹ همه دربارۀ فرهنگ خودشیفتگی کریستوفر لش سخن میگفتند و سال گذشته نیز نسل بیقرار نوشتهٔ جاناتان هایت سرنوشت مشابهی پیدا کرد. معمولاً چنین آثاری زمانی مطرح میشوند که نگرانی عمومی دربارهٔ یک موضوع خاص به اوج میرسد، اما درست همان ویژگیای که سبب موفقیتشان میشود، یعنی ارتباط عمیق با زمانه، اغلب باعث فراموشی سریعشان نیز خواهد شد. بااینهمه، کتاب سرگرمکردن خود تا سرحد مرگ اثر نیل پستمن، پس از چهل سال، همچنان پرخواننده است، چرا؟
🔴 زیدی اسمیت پستمن را «نابغهای پیشگو» میداند و به هر کسی که میشناسد نسخهای از کتاب را هدیه میدهد. جی کنگ، نویسندۀ نیویورکر، نیز ستون خود را با الهام از پستمن «بحثکردن تا سرحد مرگ» نامیده است.
🔴 نقطۀ مرکزی استدلال پستمن این است که هر رسانهٔ تازهای فرهنگ را بازسازی میکند. رسانهها صرفاً حامل پیام نیستند، بلکه شکل اندیشیدن، مفهوم دانایی و قالبهای بیان حقیقت را تعیین میکنند. بهزعم او، در دهۀ ۱۹۸۰ فرهنگ آمریکا از الگوی نوشتار، که بر نظم منطقی و استدلالی استوار بود، بهسوی تلویزیون حرکت میکرد که تابع الزامات نمایش بود. حتی برنامههای آموزشی نیز از منطق تبلیغات تلویزیونی تبعیت میکردند و آموزش را به سرگرمی تقلیل میدادند. پستمن بیش از همه از اخبار تلویزیونی انتقاد میکرد.
🔴 او معتقد بود اخبار تلویزیونی مخاطب را به مصرف اطلاعاتی عادت میدهد که هیچ ارتباطی با زندگی، کنش یا واقعیت ندارد: خبرهایی بیزمینه، بیپیامد و بیاهمیت که تنها کارکردشان سرگرمی است.
🔴 امروزه شبکههای اجتماعی جای تلویزیون را گرفتهاند، اما توصیف پستمن همچنان صدق میکند. رسانههای اجتماعی بهسبب ساختارشان انسجام، دقت و زمینهمندی را ناممکن میسازند. به عبارت دیگر، در جهانی که رقابت برای جلب توجه هر روز شدیدتر میشود، رسانهها بهطور طبیعی بهسوی اغراق، تحریک و مشاجره گرایش پیدا میکنند. مشارکت در جدلهای شبکههای اجتماعی به کاربر حس فعالیت سیاسی میدهد، درحالیکه همۀ این جنجالها بیشتر به سرگرمی شباهت دارد.
🔴 کنگ مینویسد امروز گفتوگوهای سیاسی آنقدر پرهیجان شدهاند که فکر میکنیم هر لحظه قرار است تصمیمات مهمی گرفته یا رد شوند، حال آنکه شکل این گفتوگوها، همان چیزی است که گفتوگوی واقعی را ناممکن ساخته است.
🔴 پستمن نوشتن این کتاب را در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد، سالی که عنوان رمان جورج اورول را به یاد میآورد. او میخواست نشان دهد آمریکا نه گرفتار سانسور اورولی، بلکه در حال فرورفتن در خوابآلودگی هاکسلی است، جامعهای که نه با ترس، بلکه با وفور سرگرمی خلع سلاح میشود. اما آنچه حتی او هم پیشبینی نکرده بود این بود که عوامفریبان قرن بیستویکمی میتوانند هر دو ابزار را همزمان به کار گیرند: رسانههای سرگرمکننده را برای کسب قدرت به خدمت بگیرند و سپس از همان قدرت برای سرکوب، سانسور و بهرهکشی استفاده کنند.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «تا سرحد مرگ خودمان رو سرگرم کردهایم» که در سیوششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب گزارشی است از «Still Amusing Ourselves» که نوشتۀ لورا میلر است و در تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۲۵ در وبسایت اسلیت منتشر شده است.
🔗 لینک خرید شمارۀ ۳۶ مجلۀ ترجمان:
https://B2n.ir/kz3315
↪️ @commac
فروشگاه اینترنتی کتاب ترجمان
مجلۀ ترجمان، شمارۀ ۳۶
خرید فصلنامۀ ترجمان، شمارۀ ۳۳، با ده درصد تخفیف. فروشگاه اینترنتی ترجمان
«از جام جهاننما تا انقلابهای پلتفرمی و میان حوزه ای تو در تو»؛ نوشتاری از مریم سلیمی
شفقنا:یک دکترای علوم ارتباطات نوشت:
تلویزیون و سایر رسانهها مسیر طولانی از تغییر را پشت سر گذاشتهاند و با سرعت گرفتن تحولات، بهویژه در بخشهای فناورانه، این تغییرات شتاب بیشتری یافته است.طی همگراییهای مختلف پلتفرمی ومیانحوزهای – که خود بعضاَ چند لایه، هم زمان و در هم تنیده اند- رسانهها با انقلابهایی پیدرپی و تو درتو مواجه خواهند شد که شاید تصور آنها درحال حاضر دشوار باشد. عبور ازمرحله خطی و رسیدن به تلویزیون پلتفرمیِ چندخدمتی و چندحسی، از گامهای اولیه این مسیر است و آینده،فرجامی شگرف برای تلویزیون وسایر رسانهها ترسیم خواهد کرد؛ بهگونهای که نهتنها در ساختار و کارکرد، بلکه در نام، رسالت، وظایف و…نیز ممکن است دچار دگرگونی شوند. همزمان با شکلگیری رسانههای جدید حاصل از پیوندها و همگراییهای یادشده، تغییر، تبدیل، ادغام یا حتی حذف برخی رسانهها دور از انتظار نخواهد بود.
متن کامل در شفقنا
https://media.shafaqna.com/news/571371/
@graphicnews
↪️ @commac
شفقنا:یک دکترای علوم ارتباطات نوشت:
تلویزیون و سایر رسانهها مسیر طولانی از تغییر را پشت سر گذاشتهاند و با سرعت گرفتن تحولات، بهویژه در بخشهای فناورانه، این تغییرات شتاب بیشتری یافته است.طی همگراییهای مختلف پلتفرمی ومیانحوزهای – که خود بعضاَ چند لایه، هم زمان و در هم تنیده اند- رسانهها با انقلابهایی پیدرپی و تو درتو مواجه خواهند شد که شاید تصور آنها درحال حاضر دشوار باشد. عبور ازمرحله خطی و رسیدن به تلویزیون پلتفرمیِ چندخدمتی و چندحسی، از گامهای اولیه این مسیر است و آینده،فرجامی شگرف برای تلویزیون وسایر رسانهها ترسیم خواهد کرد؛ بهگونهای که نهتنها در ساختار و کارکرد، بلکه در نام، رسالت، وظایف و…نیز ممکن است دچار دگرگونی شوند. همزمان با شکلگیری رسانههای جدید حاصل از پیوندها و همگراییهای یادشده، تغییر، تبدیل، ادغام یا حتی حذف برخی رسانهها دور از انتظار نخواهد بود.
متن کامل در شفقنا
https://media.shafaqna.com/news/571371/
@graphicnews
↪️ @commac
گزارش خبری سمپوزیوم بین المللی روابط عمومی در شماره امروز پنجشنبه 20 آذر 1404 روزنامه آرمان امروز به چاپ رسیده است.
موضوع سمپوزیوم روابط عمومی در زمان جنگ بود.
دکتر مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران، نیز برای این سمپوزیوم پیامی ارسال کرده بود. دکتر پزشکیان گفته بود: روابط عمومیها باید برای وضعیتهای مختلف راهبردهای مشخصی داشته باشند و این یک ضرورت است تا در بحران، غافلگیر نشویم.
برای مشاهده گزارش کامل روزنامه اینجا را کلیک کنید.
فایل صوتی سخنرانان و متن خبری سخنرانان خارجی در کانال تلگرامی آکادمی ارتباطات، منتشر شده است.
↪️ @commac
موضوع سمپوزیوم روابط عمومی در زمان جنگ بود.
دکتر مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران، نیز برای این سمپوزیوم پیامی ارسال کرده بود. دکتر پزشکیان گفته بود: روابط عمومیها باید برای وضعیتهای مختلف راهبردهای مشخصی داشته باشند و این یک ضرورت است تا در بحران، غافلگیر نشویم.
برای مشاهده گزارش کامل روزنامه اینجا را کلیک کنید.
فایل صوتی سخنرانان و متن خبری سخنرانان خارجی در کانال تلگرامی آکادمی ارتباطات، منتشر شده است.
↪️ @commac
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚫 خبر فوری
گوگل جمینای رسما وارد زیرساخت هوش مصنوعی ارتش آمریکا شد
وزارت جنگ آمریکا سامانه هوش مصنوعی را برای صدها هزارنفر از نیروها و کارمندان خود فعال کرد.
اقدامی که به گفته مقامهای دفاعی گامی بلند به سمت ساخت مدلهای قدرتمندتر خدمات و تجهیزات تسلیحاتی و جنگی در سالهای آینده است.
↪️ @commac
گوگل جمینای رسما وارد زیرساخت هوش مصنوعی ارتش آمریکا شد
وزارت جنگ آمریکا سامانه هوش مصنوعی را برای صدها هزارنفر از نیروها و کارمندان خود فعال کرد.
اقدامی که به گفته مقامهای دفاعی گامی بلند به سمت ساخت مدلهای قدرتمندتر خدمات و تجهیزات تسلیحاتی و جنگی در سالهای آینده است.
↪️ @commac
💢شرط تازه برای ورود بدون ویزا به آمریکا؛ حسابهای شبکههای اجتماعی مسافران بررسی میشود
برای شهروندان کشورهایی که تا کنون میتوانستند بدون دردسر به آمریکا سفر کنند به زودی این سفر ممکن است فقط به بلیت و پاسپورت ختم نشود.
بر اساس یک پیشنهاد جدید از سوی اداره گمرک و حفاظت مرزی آمریکا که این هفته در دفتر ثبت فدرال منتشر شده، متقاضیان سفر به آمریکا ممکن است مجبور شوند هنگام درخواست برای سامانه الکترونیکی مجوز سفر (ESTA)، سابقه فعالیت شبکههای اجتماعی خود در پنج سال گذشته را بهصورت عمومی در اختیار دولت قرار دهند.
این مجوز برای اقامتهای کوتاهمدت شهروندان ۴۱ کشور مشمول برنامه لغو ویزا الزامی است. در حال حاضر ارائه اطلاعات شبکههای اجتماعی اختیاری است.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/XiRH
📍@commac
برای شهروندان کشورهایی که تا کنون میتوانستند بدون دردسر به آمریکا سفر کنند به زودی این سفر ممکن است فقط به بلیت و پاسپورت ختم نشود.
بر اساس یک پیشنهاد جدید از سوی اداره گمرک و حفاظت مرزی آمریکا که این هفته در دفتر ثبت فدرال منتشر شده، متقاضیان سفر به آمریکا ممکن است مجبور شوند هنگام درخواست برای سامانه الکترونیکی مجوز سفر (ESTA)، سابقه فعالیت شبکههای اجتماعی خود در پنج سال گذشته را بهصورت عمومی در اختیار دولت قرار دهند.
این مجوز برای اقامتهای کوتاهمدت شهروندان ۴۱ کشور مشمول برنامه لغو ویزا الزامی است. در حال حاضر ارائه اطلاعات شبکههای اجتماعی اختیاری است.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/XiRH
📍@commac
🔸هوش مصنوعی حفره امنیتی در ارتباطات ناسا را در ۴ روز شکار کرد
🔹️یک نقص امنیتی خطرناک که به مدت سه سال، ارتباطات زمین با فضاپیماهای ناسا از جمله مریخنوردها را در معرض نفوذ هکرها قرار داده بود، توسط یک هوش مصنوعی امنیتی تنها طی چهار روز شناسایی و برطرف شد.
🔹️ارتباطات حیاتی بین زمین و فضاپیماهای ناسا برای سالها در معرض تهدید جدی هکرها قرار داشت. این آسیبپذیری میتوانست کنترل کامل مأموریتهای فضایی میلیارد دلاری را به مهاجمان بسپارد. این وضعیت تا زمانی ادامه یافت که یک الگوریتم هوش مصنوعی، این نقص خطرناک را شناسایی و تنها در عرض چهار روز برطرف کرد.
🔹️مهاجمان میتوانستند با سرقت اطلاعات هویتی کارکنان ناسا، از این نقص در سامانه احراز هویت سوءاستفاده کنند. روشهای رایجی مانند فیشینگ یا آلودهسازی رایانهها با حافظههای یواِسبی مخرب که در دسترس کارکنان قرار میگرفت، میتوانست به سرقت نام کاربری و رمز عبور بینجامد.
لینک خبر
tv.irna.ir
@IRNA_1313
↪️ @commac
🔹️یک نقص امنیتی خطرناک که به مدت سه سال، ارتباطات زمین با فضاپیماهای ناسا از جمله مریخنوردها را در معرض نفوذ هکرها قرار داده بود، توسط یک هوش مصنوعی امنیتی تنها طی چهار روز شناسایی و برطرف شد.
🔹️ارتباطات حیاتی بین زمین و فضاپیماهای ناسا برای سالها در معرض تهدید جدی هکرها قرار داشت. این آسیبپذیری میتوانست کنترل کامل مأموریتهای فضایی میلیارد دلاری را به مهاجمان بسپارد. این وضعیت تا زمانی ادامه یافت که یک الگوریتم هوش مصنوعی، این نقص خطرناک را شناسایی و تنها در عرض چهار روز برطرف کرد.
🔹️مهاجمان میتوانستند با سرقت اطلاعات هویتی کارکنان ناسا، از این نقص در سامانه احراز هویت سوءاستفاده کنند. روشهای رایجی مانند فیشینگ یا آلودهسازی رایانهها با حافظههای یواِسبی مخرب که در دسترس کارکنان قرار میگرفت، میتوانست به سرقت نام کاربری و رمز عبور بینجامد.
لینک خبر
tv.irna.ir
@IRNA_1313
↪️ @commac
🔴*نشست «هوش مصنوعی و آینده پژوهش»*
(️به مناسبت هفته پژوهش)
با حضور:
🔸محمد ربیعی (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)
🔸مهدی علیپور حافظی (عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی)
🔸رحمان شریفزاده (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)
و دبیری:
🔹بهروز رسولی (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)
🔸*شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴- ساعت ۱۰*
🔹پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
🔺برخط: https://www.skyroom.online/ch/ricac/research
@cultureresearch
↪️ @commac
(️به مناسبت هفته پژوهش)
با حضور:
🔸محمد ربیعی (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)
🔸مهدی علیپور حافظی (عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی)
🔸رحمان شریفزاده (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)
و دبیری:
🔹بهروز رسولی (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)
🔸*شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴- ساعت ۱۰*
🔹پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
🔺برخط: https://www.skyroom.online/ch/ricac/research
@cultureresearch
↪️ @commac
🟧 کانالی جدید در یوتیوب در حوزه روابط عمومی و ارتباطات و هوش مصنوعی
🔹به توصیه تعدادی از دوستان، بالاخره کانال یوتیوبی ام را راهاندازی کردم و امروز شروع کردم به بارگزاری ویدئوهایی که از برگزاری دوره های مختلف یا سخنرانیها داشتم.
🔸منبعد هم سعی می کنم ویدئوهای بیشتری در حوزه روابط عمومی، هوش مصنوعی، رسانه و علوم ارتباطات در یوتیوب منتشر کنم.
🔹برای اینکه از ویدئوهای جدید هم مطلع شوید، خوشحال می شوم که لینک زیر را هم مشترک شوید و بر دکمه Subscribe بزنید.
ارادتمند همگی- حسین امامی
☘️ یوتیوب
➰ https://www.youtube.com/@Dr.HosseinEmami
☘️ لینکدین
➰ https://www.linkedin.com/in/hosseinemami/
🔔 @CommaC
🔹به توصیه تعدادی از دوستان، بالاخره کانال یوتیوبی ام را راهاندازی کردم و امروز شروع کردم به بارگزاری ویدئوهایی که از برگزاری دوره های مختلف یا سخنرانیها داشتم.
🔸منبعد هم سعی می کنم ویدئوهای بیشتری در حوزه روابط عمومی، هوش مصنوعی، رسانه و علوم ارتباطات در یوتیوب منتشر کنم.
🔹برای اینکه از ویدئوهای جدید هم مطلع شوید، خوشحال می شوم که لینک زیر را هم مشترک شوید و بر دکمه Subscribe بزنید.
ارادتمند همگی- حسین امامی
☘️ یوتیوب
➰ https://www.youtube.com/@Dr.HosseinEmami
☘️ لینکدین
➰ https://www.linkedin.com/in/hosseinemami/
🔔 @CommaC
❤11👍3
🎯 خانه غمگین است، بمانیم یا برویم؟
🔴 «دلکندن و رفتن» کاری نیست که آدمهای زیادی طرفدارش باشند. بیشترِ ما میل به ماندن داریم. به جایی که نامش را «خانه» گذاشتهایم، احساس تعلق میکنیم و نمیخواهیم از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمیمان جدا شویم. شاید به همین دلایل بود که وقتی اندرو، همسرِ جینت کوپرمن، جستارنویس و روزنامهنگار برجستۀ آمریکایی، از او پرسید: «میخواهی برویم کشور دیگری زندگی کنیم؟» جینت برآشفت و با خودش فکر کرد: دوستانم را رها کنم؟ از خانهای پر از کتاب و خرتوپرتهای یک عمر زندگی دل بکنم؟ من آدم جابهجاشدن نیستم».
🔴 اما اگر چارهای جز رفتن نباشد چه؟ اگر شرایط آنقدر سخت شود که ماندن دیگر منطقی نباشد چطور؟ شوهر او نگرانِ خیلی چیزها بود: بیثباتی فزایندۀ اجتماعی و سیاسی، افزایش هزینههای درمان و خوراک، ازبینرفتن حمایتهای اجتماعی، افول علم و آموزش و بحران محیط زیست.
🔴 جینت ابتدا با فکر مهاجرت مخالف بود، اما کم کم به آن علاقه پیدا کرد. شاید میتوانستند کلبهای دلپذیر در کشوری آرام پیدا کنند و از جنجال آمریکا بگریزند. اما زود مشکلات خودشان را نشان دادند: مشکل اول: «دیر شده». بهتر بود سالها قبل که اوضاع بهتر از این بود، مهاجرت میکردند. مشکل دوم: آیا رفتن از کشور، وقتی اوضاع بحرانی است، یکجور خیانت به شمار نمیآید؟ دوستانشان میگفتند: «فکرش را هم نکنید! باید همینجا بمانیم و جلوی ویرانی کشورمان را بگیریم».
🔴 جینت با خود میاندیشید: «دلم میخواهد با آدمهای شاد بگردم، کسانی که صدایشان لحنی شادمانه دارد، گرم و صمیمی لبخند میزنند و حس میکنند که دنیا همان است که باید باشد. کسانی که دوست دارند، با اینکه غریبهایم، با هم بخندیم. اما چنین لحظاتی، در آمریکا روزبهروز نایابتر میشوند.»
🔴 مهاجرت ممکن است باعث بحران هویت و سردرگمی شود. اما برای جینت مهم نبود. تصور اینکه فرانسوی یا ایسلندی شود برایش هیجانانگیز بود. میدانست که هرگز نخواهد توانست هویتی کاملاً جدید برای خودش بسازد، ولی عجالتاً ترجیح میداد به جای افتخار به تابعیت آمریکاییاش، پنهانش کند. در عین حال، از این «احساس سرد و خالی از تعصب» خودش نسبت به مکانی که بالغ بر شصت سال در آن زندگی کرده و آموخته و عشق ورزیده بود، عصبانی بود. از خودش میپرسید: «چه چیز آدم را به این همه زنگار وابسته میکند؟»
🔴 سنکا میگفت هر کدام از ما در دو اجتماع سکونت دارد: محل تولدمان و آن اجتماعی که «حقیقتاً بزرگ و حقیقتاً جهانی است، اجتماعی که نگاهمان به این گوشه یا آن گوشهاش نیست، و آفتاب مرزهایش را مشخص میکند». ولی اگر مجبور به انتخاب شویم، کدام را باید برگزینیم؟
🔴 اوضاع روز به زور بدتر میشود. پس آیا مقاومت مأموریتی بیحاصل است؟ جینت مینویسد: «ما از سیاست مأیوسیم، ولی من احساس تلخ و شیرین ناامیدی مدام از گذر زمان را هم دارم. شاید خرابیها دردناکتر از میزان تحملم شدهاند، و به همین دلیل است که نقشۀ شروعی تازه در جایی دیگر را در سر دارم. آیا طاقت دارم بمانم و ببینم دوستانم مریض میشوند و میمیرند، مکانهای محبوبم بسته یا خراب میشوند، و دلخوشیهای سابق همه از بین میروند؟ شاید تحمل این فقدانها در سرزمینهای دور آسانتر خواهد بود.» ولی در نهایت «میخواهم بمانم، احتمالاً میمانم».
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «خانه غمگین است، بمانیم یا برویم؟» که در سیوششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب گزارشی است از «She’s Leaving Home, Bye-Bye» که نوشتۀ جینت کوپرمن است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. این مطلب در تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵ در وبسایت کامنریدر منتشر شده است.
🔗 لینک خرید شمارۀ ۳۶ مجلۀ ترجمان:
https://B2n.ir/kz3315
📍@commac
🔴 «دلکندن و رفتن» کاری نیست که آدمهای زیادی طرفدارش باشند. بیشترِ ما میل به ماندن داریم. به جایی که نامش را «خانه» گذاشتهایم، احساس تعلق میکنیم و نمیخواهیم از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمیمان جدا شویم. شاید به همین دلایل بود که وقتی اندرو، همسرِ جینت کوپرمن، جستارنویس و روزنامهنگار برجستۀ آمریکایی، از او پرسید: «میخواهی برویم کشور دیگری زندگی کنیم؟» جینت برآشفت و با خودش فکر کرد: دوستانم را رها کنم؟ از خانهای پر از کتاب و خرتوپرتهای یک عمر زندگی دل بکنم؟ من آدم جابهجاشدن نیستم».
🔴 اما اگر چارهای جز رفتن نباشد چه؟ اگر شرایط آنقدر سخت شود که ماندن دیگر منطقی نباشد چطور؟ شوهر او نگرانِ خیلی چیزها بود: بیثباتی فزایندۀ اجتماعی و سیاسی، افزایش هزینههای درمان و خوراک، ازبینرفتن حمایتهای اجتماعی، افول علم و آموزش و بحران محیط زیست.
🔴 جینت ابتدا با فکر مهاجرت مخالف بود، اما کم کم به آن علاقه پیدا کرد. شاید میتوانستند کلبهای دلپذیر در کشوری آرام پیدا کنند و از جنجال آمریکا بگریزند. اما زود مشکلات خودشان را نشان دادند: مشکل اول: «دیر شده». بهتر بود سالها قبل که اوضاع بهتر از این بود، مهاجرت میکردند. مشکل دوم: آیا رفتن از کشور، وقتی اوضاع بحرانی است، یکجور خیانت به شمار نمیآید؟ دوستانشان میگفتند: «فکرش را هم نکنید! باید همینجا بمانیم و جلوی ویرانی کشورمان را بگیریم».
🔴 جینت با خود میاندیشید: «دلم میخواهد با آدمهای شاد بگردم، کسانی که صدایشان لحنی شادمانه دارد، گرم و صمیمی لبخند میزنند و حس میکنند که دنیا همان است که باید باشد. کسانی که دوست دارند، با اینکه غریبهایم، با هم بخندیم. اما چنین لحظاتی، در آمریکا روزبهروز نایابتر میشوند.»
🔴 مهاجرت ممکن است باعث بحران هویت و سردرگمی شود. اما برای جینت مهم نبود. تصور اینکه فرانسوی یا ایسلندی شود برایش هیجانانگیز بود. میدانست که هرگز نخواهد توانست هویتی کاملاً جدید برای خودش بسازد، ولی عجالتاً ترجیح میداد به جای افتخار به تابعیت آمریکاییاش، پنهانش کند. در عین حال، از این «احساس سرد و خالی از تعصب» خودش نسبت به مکانی که بالغ بر شصت سال در آن زندگی کرده و آموخته و عشق ورزیده بود، عصبانی بود. از خودش میپرسید: «چه چیز آدم را به این همه زنگار وابسته میکند؟»
🔴 سنکا میگفت هر کدام از ما در دو اجتماع سکونت دارد: محل تولدمان و آن اجتماعی که «حقیقتاً بزرگ و حقیقتاً جهانی است، اجتماعی که نگاهمان به این گوشه یا آن گوشهاش نیست، و آفتاب مرزهایش را مشخص میکند». ولی اگر مجبور به انتخاب شویم، کدام را باید برگزینیم؟
🔴 اوضاع روز به زور بدتر میشود. پس آیا مقاومت مأموریتی بیحاصل است؟ جینت مینویسد: «ما از سیاست مأیوسیم، ولی من احساس تلخ و شیرین ناامیدی مدام از گذر زمان را هم دارم. شاید خرابیها دردناکتر از میزان تحملم شدهاند، و به همین دلیل است که نقشۀ شروعی تازه در جایی دیگر را در سر دارم. آیا طاقت دارم بمانم و ببینم دوستانم مریض میشوند و میمیرند، مکانهای محبوبم بسته یا خراب میشوند، و دلخوشیهای سابق همه از بین میروند؟ شاید تحمل این فقدانها در سرزمینهای دور آسانتر خواهد بود.» ولی در نهایت «میخواهم بمانم، احتمالاً میمانم».
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «خانه غمگین است، بمانیم یا برویم؟» که در سیوششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب گزارشی است از «She’s Leaving Home, Bye-Bye» که نوشتۀ جینت کوپرمن است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. این مطلب در تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵ در وبسایت کامنریدر منتشر شده است.
🔗 لینک خرید شمارۀ ۳۶ مجلۀ ترجمان:
https://B2n.ir/kz3315
📍@commac