🔸رتبهبندی ۱۳۶ دانشگاه و موسسه آموزش عالی کشور
🔹رئیس مؤسسه استنادی و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) اعلام کرد: رتبهبندی و ارزیابی ۱۱۵ دانشگاه دولتی و ۲۱ دانشگاه غیر دولتی کشور توسط گروه رتبهبندی ISC انجام گرفت و نتایج این ارزیابی در جلسه ۹۸۰ شورای گسترش آموزش عالی وزارت علوم تأیید شد.
لینک خبر
@IRNA_1313
🆔 @commac
🔹رئیس مؤسسه استنادی و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) اعلام کرد: رتبهبندی و ارزیابی ۱۱۵ دانشگاه دولتی و ۲۱ دانشگاه غیر دولتی کشور توسط گروه رتبهبندی ISC انجام گرفت و نتایج این ارزیابی در جلسه ۹۸۰ شورای گسترش آموزش عالی وزارت علوم تأیید شد.
لینک خبر
@IRNA_1313
🆔 @commac
🔸️شماره جدید رسانه بر روی وبگاه نشریه
◀️ شماره ۱۳۷ فصلنامه رسانه، زمستان ۱۴۰۳ بر روی وبگاه نشریه قرار گرفت. علاقهمندان جهت دسترسی به مقالات و مطالعه، اینجا کلیک کنند.
◀️ دوره جدید نشریه به سردبیری استاد #مهدی_فرقانی و مدیرمسوولی #محمد_آقاسی منتشر میشود.
#فصلنامه_رسانه
#رسانه
#دفتر_مطالعات_برنامهریزی_رسانهها
🆔 @commac
◀️ شماره ۱۳۷ فصلنامه رسانه، زمستان ۱۴۰۳ بر روی وبگاه نشریه قرار گرفت. علاقهمندان جهت دسترسی به مقالات و مطالعه، اینجا کلیک کنند.
◀️ دوره جدید نشریه به سردبیری استاد #مهدی_فرقانی و مدیرمسوولی #محمد_آقاسی منتشر میشود.
#فصلنامه_رسانه
#رسانه
#دفتر_مطالعات_برنامهریزی_رسانهها
🆔 @commac
🔸به دنیای نوجوانان نزدیک شویم: کلیدهای گفتوگو
🔹نوجوانی دورهای حساس و سرنوشتساز است که میتواند سرشار از فرصتها یا چالشهای پیچیده باشد. والدین و مربیان نقش مهمی در هدایت این نسل دارند، اما نوع برخورد آنها میتواند تفاوتی اساسی ایجاد کند.
🔹والدین، مربیان و معلمان مدارس نقش کلیدی در هدایت نوجوانان در این مسیر دارند. اما چگونگی برخورد با آنها، تعیینکننده میزان موفقیت این راهنمایی است. نوجوانان نیاز به فضایی امن و بدون قضاوت دارند که بتوانند احساسات و دغدغههای خود را بیان کنند. روشهای سنتیِ کنترل و تحمیل نظرات، اغلب باعث مقاومت آنها میشود، درحالیکه گفتوگوی صمیمانه، شنیدن فعال و احترام به نظراتشان میتواند راه ارتباطی مؤثرتری باشد.
🔹مدارس نیز نباید تنها بر آموزش دروس تمرکز کنند، بلکه باید فضایی برای تقویت مهارتهای زندگی، هوش هیجانی و تفکر انتقادی فراهم کنند. مربیان میتوانند با ایجاد محیطی دوستانه، نوجوانان را در مسیر رشد شخصی و اجتماعیشان همراهی کنند و آنها را برای رویارویی با چالشهای واقعی زندگی آماده سازند.
لینک خبر
@IRNA_1313
🆔 @commac
🔹نوجوانی دورهای حساس و سرنوشتساز است که میتواند سرشار از فرصتها یا چالشهای پیچیده باشد. والدین و مربیان نقش مهمی در هدایت این نسل دارند، اما نوع برخورد آنها میتواند تفاوتی اساسی ایجاد کند.
🔹والدین، مربیان و معلمان مدارس نقش کلیدی در هدایت نوجوانان در این مسیر دارند. اما چگونگی برخورد با آنها، تعیینکننده میزان موفقیت این راهنمایی است. نوجوانان نیاز به فضایی امن و بدون قضاوت دارند که بتوانند احساسات و دغدغههای خود را بیان کنند. روشهای سنتیِ کنترل و تحمیل نظرات، اغلب باعث مقاومت آنها میشود، درحالیکه گفتوگوی صمیمانه، شنیدن فعال و احترام به نظراتشان میتواند راه ارتباطی مؤثرتری باشد.
🔹مدارس نیز نباید تنها بر آموزش دروس تمرکز کنند، بلکه باید فضایی برای تقویت مهارتهای زندگی، هوش هیجانی و تفکر انتقادی فراهم کنند. مربیان میتوانند با ایجاد محیطی دوستانه، نوجوانان را در مسیر رشد شخصی و اجتماعیشان همراهی کنند و آنها را برای رویارویی با چالشهای واقعی زندگی آماده سازند.
لینک خبر
@IRNA_1313
🆔 @commac
هوش مصنوعی Perplexity ربات رسمی خودش در تلگرام رو معرفی کرد، برای استفاده به این آدرس بروید:
@askplexbot
👥 همچنین میتوانید نشانی فوق را به عنوان عضو در چتهای گروه تلگرامی اضافه کنید و از @askplexbot سؤال خود را در گروه بپرسید
♦️ @commac
@askplexbot
👥 همچنین میتوانید نشانی فوق را به عنوان عضو در چتهای گروه تلگرامی اضافه کنید و از @askplexbot سؤال خود را در گروه بپرسید
♦️ @commac
🔶 سال ۱۴۰۳ در «ایتا» چه خبر بود؟ ۱۰۰میلیارد بازدید و ۴۰۰ میلیون پست
🔺 دادههای کمّی از استخراج محتوای سالانه کانالهای ایتایی از انتشار ۴۰۵ میلیون پست در این بستر از سوی ۳۰۵ هزار کانال خبر میدهد که موفق به دریافت حدود ۱۰۰ میلیارد بازدید (دقیقا ۹۸ میلیارد) شده است.
🔺 دلیل این میزان مشاهده پستهای ایتایی، به چرخش مداوم محتواها در کانالهای مختلف و همچنین الگوریتم ایتا در محاسبه میزان بازدید مربوط میشود که همه بازدیدها از زمان انتشار نخستین پست درج و در صورت بازنشر محتوا، میزان بازدیدها اضافه و انباشته میشود.
🔺 تحلیل کمی و کیفی هشتگهای پرتکرار در کانالهای ایتایی نشان میدهد هشتگهای سیاسی و مذهبی در اولویت گردانندگان این کانالها هستند و موضوع اقتصاد و سرگرمی که در این فضا از محبوبیت زیادی برخوردار است در اولویتهای بعدی انتشاردهندگان محتوا قرار دارند.
🔺 پرمحتواترین دورههای زمانی در سال ۱۴۰۳ به سقوط بالگرد شهید رئیسی، انتخابات ۱۴۰۳ ریاست جمهوری و ترور شهید سیدحسن نصرالله به ترتیب در اردیبهشت، تیر و مهرماه مربوط بوده است.
#داده_کاوی
گزارش را اینجا بخوانید
🆔 @irna_research
✅ @commac
🔺 دادههای کمّی از استخراج محتوای سالانه کانالهای ایتایی از انتشار ۴۰۵ میلیون پست در این بستر از سوی ۳۰۵ هزار کانال خبر میدهد که موفق به دریافت حدود ۱۰۰ میلیارد بازدید (دقیقا ۹۸ میلیارد) شده است.
🔺 دلیل این میزان مشاهده پستهای ایتایی، به چرخش مداوم محتواها در کانالهای مختلف و همچنین الگوریتم ایتا در محاسبه میزان بازدید مربوط میشود که همه بازدیدها از زمان انتشار نخستین پست درج و در صورت بازنشر محتوا، میزان بازدیدها اضافه و انباشته میشود.
🔺 تحلیل کمی و کیفی هشتگهای پرتکرار در کانالهای ایتایی نشان میدهد هشتگهای سیاسی و مذهبی در اولویت گردانندگان این کانالها هستند و موضوع اقتصاد و سرگرمی که در این فضا از محبوبیت زیادی برخوردار است در اولویتهای بعدی انتشاردهندگان محتوا قرار دارند.
🔺 پرمحتواترین دورههای زمانی در سال ۱۴۰۳ به سقوط بالگرد شهید رئیسی، انتخابات ۱۴۰۳ ریاست جمهوری و ترور شهید سیدحسن نصرالله به ترتیب در اردیبهشت، تیر و مهرماه مربوط بوده است.
#داده_کاوی
گزارش را اینجا بخوانید
🆔 @irna_research
✅ @commac
♦️فروپاشی ذهن آمریکایی: چگونه حماقت جای عقل را گرفت و آینده را به خطر انداخت! / نیویورک تایمز
🔹 فاجعه افت مهارتهای شناختی در آمریکا:
دادههای آزمونهای ملی پیشرفت تحصیلی (NAEP) نشان میدهد که مهارتهای خواندن در میان دانشآموزان آمریکایی به شدت افت کرده است. در سالهای اخیر، درصد دانشآموزان کلاس چهارم که نمیتوانند ترتیب وقایع یک داستان را درک کنند و کلاس هشتم که قادر به شناسایی ایده اصلی یک مقاله یا دیدگاههای مختلف در یک بحث نیستند، به بالاترین سطح در ۳۰ سال گذشته رسیده است. طبق گزارش OECD، ۳۰ درصد بزرگسالان آمریکایی در سطح خواندن یک کودک ۱۰ ساله هستند، که توانایی استدلال و تصمیمگیری در دنیای پیچیده را به شدت مختل میکند.
🔹 نقش نمایشگرها در تخریب ذهن:
از سال ۲۰۱۲، همزمان با گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، افت نمرات تحصیلی آغاز شد. پیمایش غیرفعال در پلتفرمهایی مثل تیکتاک و ایکس، برخلاف جستجوی فعال اطلاعات، به حافظه کاری، توانایی پردازش اطلاعات کلامی و تمرکز آسیب میرساند. دیوید بروکس این تأثیر را به «کوبیدن چکش بر سر» تشبیه میکند، که نشاندهنده شدت تخریب شناختی است.
🔹 شکاف فزاینده بین طبقات:
طبق تحلیل نات مالکوس از مؤسسه امریکن انترپرایز، افت نمرات در میان دانشآموزان با عملکرد پایینتر (پایینترین بخش توزیع) شدیدتر است، در حالی که دانشآموزان برتر تقریباً بدون تغییر باقی ماندهاند. این شکاف در آمریکا بزرگتر از هر کشور دیگری با دادههای مشابه است و نابرابری آموزشی را تشدید میکند، بهویژه برای گروههای محروم.
🔹 تحول فرهنگی علیه یادگیری:
ارزش سنتی تلاش برای بهبود ذهنی و یادگیری مادامالعمر در حال محو شدن است. در سال ۲۰۲۲-۲۳، ۲۶ درصد دانشآموزان بهصورت مزمن غیبت داشتند، که نشانه بیتوجهی والدین و جامعه به آموزش است. همچنین، طبق آمار مرکز ملی آمار آموزش، درصد دانشآموزان ۱۳ سالهای که برای لذت مطالعه میکنند از ۳۵ درصد در ۱۹۸۴ به ۱۴ درصد در ۲۰۲۳ کاهش یافته است. این تغییر فرهنگی، انگیزه برای رشد فکری را تضعیف کرده است.
🔹 بحران در دانشگاهها و آموزش عالی:
استادان دانشگاه از کاهش تواناییهای دانشجویان شکایت دارند. به گفته آنیا گالی رابرتسون، استاد جامعهشناسی دانشگاه دیتون، دانشجویانی که قبلاً میتوانستند کتابهای پیچیده را بخوانند و در بحثها شرکت کنند، اکنون در درک مطالب اولیه ناتواناند. مقالهای در آتلانتیک گزارش داد که دانشجویان نخبه دانشگاهها نمیتوانند کتابهایی مثل «جنایت و مکافات» را بخوانند. استفاده گسترده از هوش مصنوعی برای انجام تکالیف، بدون تعامل با محتوای درسی، این بحران را عمیقتر کرده است.
🔹 سیاستهای غیرمنطقی بهعنوان زنگ خطر:
بروکس سیاست تعرفهای دونالد ترامپ را نمادی از پیامدهای این افت شناختی میداند. این سیاست بدون هیچ پشتوانه منطقی، شواهد تجربی یا حمایت کارشناسان طراحی شده و تنها بر فرضیات نادرست استوار است. خودراضی بودن و نادیده گرفتن شواهد، همراه با تصمیمگیریهای شتابزده و بیبرنامه، نشاندهنده نقص عمیق در قضاوت است که میتواند به هرجومرج اقتصادی منجر شود.
🔹 تهدید برای آینده تمدن:
کاهش توانایی استدلال، توانایی افراد برای تصمیمگیریهای حیاتی مانند انتخاب همسر، رأی دادن یا مدیریت مالی را مختل میکند. بروکس هشدار میدهد که حرکت از فرهنگ مکتوب به فرهنگ نمایشگر، مشابه گذار از فرهنگ شفاهی به مکتوب در دوران هومر، میتواند تمدن را به خطر بیندازد. او معتقد است بدون تمرین ذهن از طریق مطالعه و نوشتن، افراد نمیتوانند پیچیدگیهای جهان را درک کنند یا قضاوتهای درستی داشته باشند.
🟡 کانال تلگرامی روندنگار بینالملل 🟡
⭕️ @Ravandnegarr
⭕️ https://news.1rj.ru/str/+7KNEY-7Ng_02OGRk
✅ @commac
🔹 فاجعه افت مهارتهای شناختی در آمریکا:
دادههای آزمونهای ملی پیشرفت تحصیلی (NAEP) نشان میدهد که مهارتهای خواندن در میان دانشآموزان آمریکایی به شدت افت کرده است. در سالهای اخیر، درصد دانشآموزان کلاس چهارم که نمیتوانند ترتیب وقایع یک داستان را درک کنند و کلاس هشتم که قادر به شناسایی ایده اصلی یک مقاله یا دیدگاههای مختلف در یک بحث نیستند، به بالاترین سطح در ۳۰ سال گذشته رسیده است. طبق گزارش OECD، ۳۰ درصد بزرگسالان آمریکایی در سطح خواندن یک کودک ۱۰ ساله هستند، که توانایی استدلال و تصمیمگیری در دنیای پیچیده را به شدت مختل میکند.
🔹 نقش نمایشگرها در تخریب ذهن:
از سال ۲۰۱۲، همزمان با گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، افت نمرات تحصیلی آغاز شد. پیمایش غیرفعال در پلتفرمهایی مثل تیکتاک و ایکس، برخلاف جستجوی فعال اطلاعات، به حافظه کاری، توانایی پردازش اطلاعات کلامی و تمرکز آسیب میرساند. دیوید بروکس این تأثیر را به «کوبیدن چکش بر سر» تشبیه میکند، که نشاندهنده شدت تخریب شناختی است.
🔹 شکاف فزاینده بین طبقات:
طبق تحلیل نات مالکوس از مؤسسه امریکن انترپرایز، افت نمرات در میان دانشآموزان با عملکرد پایینتر (پایینترین بخش توزیع) شدیدتر است، در حالی که دانشآموزان برتر تقریباً بدون تغییر باقی ماندهاند. این شکاف در آمریکا بزرگتر از هر کشور دیگری با دادههای مشابه است و نابرابری آموزشی را تشدید میکند، بهویژه برای گروههای محروم.
🔹 تحول فرهنگی علیه یادگیری:
ارزش سنتی تلاش برای بهبود ذهنی و یادگیری مادامالعمر در حال محو شدن است. در سال ۲۰۲۲-۲۳، ۲۶ درصد دانشآموزان بهصورت مزمن غیبت داشتند، که نشانه بیتوجهی والدین و جامعه به آموزش است. همچنین، طبق آمار مرکز ملی آمار آموزش، درصد دانشآموزان ۱۳ سالهای که برای لذت مطالعه میکنند از ۳۵ درصد در ۱۹۸۴ به ۱۴ درصد در ۲۰۲۳ کاهش یافته است. این تغییر فرهنگی، انگیزه برای رشد فکری را تضعیف کرده است.
🔹 بحران در دانشگاهها و آموزش عالی:
استادان دانشگاه از کاهش تواناییهای دانشجویان شکایت دارند. به گفته آنیا گالی رابرتسون، استاد جامعهشناسی دانشگاه دیتون، دانشجویانی که قبلاً میتوانستند کتابهای پیچیده را بخوانند و در بحثها شرکت کنند، اکنون در درک مطالب اولیه ناتواناند. مقالهای در آتلانتیک گزارش داد که دانشجویان نخبه دانشگاهها نمیتوانند کتابهایی مثل «جنایت و مکافات» را بخوانند. استفاده گسترده از هوش مصنوعی برای انجام تکالیف، بدون تعامل با محتوای درسی، این بحران را عمیقتر کرده است.
🔹 سیاستهای غیرمنطقی بهعنوان زنگ خطر:
بروکس سیاست تعرفهای دونالد ترامپ را نمادی از پیامدهای این افت شناختی میداند. این سیاست بدون هیچ پشتوانه منطقی، شواهد تجربی یا حمایت کارشناسان طراحی شده و تنها بر فرضیات نادرست استوار است. خودراضی بودن و نادیده گرفتن شواهد، همراه با تصمیمگیریهای شتابزده و بیبرنامه، نشاندهنده نقص عمیق در قضاوت است که میتواند به هرجومرج اقتصادی منجر شود.
🔹 تهدید برای آینده تمدن:
کاهش توانایی استدلال، توانایی افراد برای تصمیمگیریهای حیاتی مانند انتخاب همسر، رأی دادن یا مدیریت مالی را مختل میکند. بروکس هشدار میدهد که حرکت از فرهنگ مکتوب به فرهنگ نمایشگر، مشابه گذار از فرهنگ شفاهی به مکتوب در دوران هومر، میتواند تمدن را به خطر بیندازد. او معتقد است بدون تمرین ذهن از طریق مطالعه و نوشتن، افراد نمیتوانند پیچیدگیهای جهان را درک کنند یا قضاوتهای درستی داشته باشند.
🟡 کانال تلگرامی روندنگار بینالملل 🟡
⭕️ @Ravandnegarr
⭕️ https://news.1rj.ru/str/+7KNEY-7Ng_02OGRk
✅ @commac
NY Times
Opinion | Producing Something This Stupid Is the Achievement of a Lifetime
Maybe we’re just not good at thinking anymore.
🎯 آیا زندگی در جهانی بدون «سرزنش» خوشایندتر است؟
🔴 سی سال گذشته را دوران شکوفایی «فرهنگ سرزنش» میدانند. رسانهها و مطبوعات ما پر از سرزنش است. به هر قشری که نگاه میکنید، از سیاستمداران و فعالان اقتصادی، تا معلمان و پدر و مادرها، همه در حال سرزنشکردناند. چرا ما اینقدر مصرانه به سرزنشکردن ادامه میدهیم؟ آیا سرزنش اخلاقی است؟
🔴 از نظر باربارا فرید، استاد حقوق دانشگاه استنفورد، یکی از مهمترین دلایل افزایش سرزنش در جامعه امروز فراگیرشدن ایدۀ «مسئولیت فردی» در افکار عمومی بوده است.
🔴 ایدۀ مسئولیت فردی میگوید هر فرد مسئول اتفاقاتی است که برای او میافتد، چرا که انسانها اراده و اختیار و آزادی دارند، پس وقتی تصمیمی میگیرند باید مسئولیتِ پیامدهای آن تصمیم را هم بپذیرند. بر این اساس، اگر تصادف کنید، ورشکست شوید، یا ازدواجتان به بنبست برسد، در درجۀ اول، تقصیرِ خودتان است و میشود سرزنشتان کرد که چرا مواظب نبودهاید یا بهتر عمل نکردهاید.
🔴 اکثر فلاسفۀ اخلاق طرفدار سرزنشاند. آنها سرزنش را نشانۀ «احترام بنیادین» به فرد مقابل میدانند و میگویند نوعی «برتریطلبی» ناروا در سرزنشنکردن وجود دارد. چرا که فقط بچههای خیلی کوچک را سرزنش نمیکنیم، و دیوانگان را.
🔴 اما مسئله اینجاست در زندگی واقعی تا کجا آزاد و مختار هستیم؟ به تعبیر فرید ما «عاملان محدودشده»ای هستیم که ژنها، خانواده، مدرسه، شرایط اقتصادی و دهها مسئلۀ دیگر، اثراتی تعیینکننده بر تصمیمات ما میگذارد. در نتیجه، هر چه دانش ما دربارۀ تصمیمات انسانی افزایش مییابد، باور قدیمیمان به آزادیِ اراده با چالشهای جدیتری روبهرو میشود.
🔴 آدمی که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده و در محلهای فقرزده بزرگ شده، احتمال زیادی دارد که در آینده فقیر شود. اما آیا این فقر «صرفاً» انتخاب شخصی او بوده است؟
🔴 باربارا فرید میگوید علیرغم استدلالهایی که در دفاع از اخلاقیبودن سرزنش وجود دارد، در عمل، سرزنشکردن جامعۀ بدتری برای ما خواهد ساخت. از نظر او میشود به اختیارِ نسبی آدمها معتقد بود، اما در عین حال، به جای سرزنش، با آنها همدلی کرد. سرزنش نه واکنش طبیعی و غریزی ما، بلکه انتخابی فرهنگی است که جامعه به ما آموخته است و میتوانیم شدت آن را کاهش دهیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «آیا زندگی در جهانی بدون سرزنش آسانتر است؟» که در دهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۷ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ باربارا فرید است و مهدی رعنائی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/em3518
@tarjomaanweb
✅ @commac
🔴 سی سال گذشته را دوران شکوفایی «فرهنگ سرزنش» میدانند. رسانهها و مطبوعات ما پر از سرزنش است. به هر قشری که نگاه میکنید، از سیاستمداران و فعالان اقتصادی، تا معلمان و پدر و مادرها، همه در حال سرزنشکردناند. چرا ما اینقدر مصرانه به سرزنشکردن ادامه میدهیم؟ آیا سرزنش اخلاقی است؟
🔴 از نظر باربارا فرید، استاد حقوق دانشگاه استنفورد، یکی از مهمترین دلایل افزایش سرزنش در جامعه امروز فراگیرشدن ایدۀ «مسئولیت فردی» در افکار عمومی بوده است.
🔴 ایدۀ مسئولیت فردی میگوید هر فرد مسئول اتفاقاتی است که برای او میافتد، چرا که انسانها اراده و اختیار و آزادی دارند، پس وقتی تصمیمی میگیرند باید مسئولیتِ پیامدهای آن تصمیم را هم بپذیرند. بر این اساس، اگر تصادف کنید، ورشکست شوید، یا ازدواجتان به بنبست برسد، در درجۀ اول، تقصیرِ خودتان است و میشود سرزنشتان کرد که چرا مواظب نبودهاید یا بهتر عمل نکردهاید.
🔴 اکثر فلاسفۀ اخلاق طرفدار سرزنشاند. آنها سرزنش را نشانۀ «احترام بنیادین» به فرد مقابل میدانند و میگویند نوعی «برتریطلبی» ناروا در سرزنشنکردن وجود دارد. چرا که فقط بچههای خیلی کوچک را سرزنش نمیکنیم، و دیوانگان را.
🔴 اما مسئله اینجاست در زندگی واقعی تا کجا آزاد و مختار هستیم؟ به تعبیر فرید ما «عاملان محدودشده»ای هستیم که ژنها، خانواده، مدرسه، شرایط اقتصادی و دهها مسئلۀ دیگر، اثراتی تعیینکننده بر تصمیمات ما میگذارد. در نتیجه، هر چه دانش ما دربارۀ تصمیمات انسانی افزایش مییابد، باور قدیمیمان به آزادیِ اراده با چالشهای جدیتری روبهرو میشود.
🔴 آدمی که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده و در محلهای فقرزده بزرگ شده، احتمال زیادی دارد که در آینده فقیر شود. اما آیا این فقر «صرفاً» انتخاب شخصی او بوده است؟
🔴 باربارا فرید میگوید علیرغم استدلالهایی که در دفاع از اخلاقیبودن سرزنش وجود دارد، در عمل، سرزنشکردن جامعۀ بدتری برای ما خواهد ساخت. از نظر او میشود به اختیارِ نسبی آدمها معتقد بود، اما در عین حال، به جای سرزنش، با آنها همدلی کرد. سرزنش نه واکنش طبیعی و غریزی ما، بلکه انتخابی فرهنگی است که جامعه به ما آموخته است و میتوانیم شدت آن را کاهش دهیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «آیا زندگی در جهانی بدون سرزنش آسانتر است؟» که در دهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۷ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ باربارا فرید است و مهدی رعنائی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/em3518
@tarjomaanweb
✅ @commac
ترجمان
آیا زندگی در جهانی بدون سرزنش آسانتر است؟
باربارا اچ. فرید، بوستون ریویو — دانشمند علوم سیاسی، جیمز ک. ویلسن، در مقالهای که مدت کوتاهی پیش از مرگش منتشر شد، به پرسش عظیم اختیار و مسئولیت اخلاقی پرداخت: آیا این حقیقت که زیستشناسی، بیش از چیزی که قبلاً فکر میکردیم تعیینکنندۀ اندیشه و رفتار ماست،…
👍1
چین، بازار سیاه دادههای شخصی
اکونومیست نوشت:
یک روزنامهنگار آمریکایی شاید به طور تصادفی به یک گفتوگوی گروهی خصوصی با مقامات ارشد امنیت ملی آمریکا اضافه شد اما در چین اتفاقی رخ داد که تصادف در آن نقشی نداشت. دختر مدیر اجرایی غول فناوری بایدو (Baidu) پس از یک مشاجره آنلاین، اطلاعات خصوصی مخالفان صحبتهایش را در اینترنت منتشر کرد.
در زبان انگلیسی به چنین کاری عنوان doxxing و در چین به آن kaihe (باز کردن جعبه) یا renrou sousuo (جستجوی گوشت انسان) میگویند.
[داکسینگ به جمعآوری اطلاعات خصوصی کاربر در چندین پلتفرم (از جمله رسانههای اجتماعی) توسط یک فرد غیرمجاز اشاره دارد. این فرد برای شرمسار کردن یا اخاذی از کاربر این اطلاعات را منتشر میکند.]
کارشناسان میگویند دختر مدیراجرایی بایدو از طریق پدرش به این اطلاعات دست یافته است اما واقعیت این است که چین بازار سیاه پر رونق دادههای شخصیست.
در چین همه اطلاعات از مکان فعلی تلفن همراه یک فرد گرفته تا تاریخچه خریدهای آنلاینش را میتوان خرید. تجار، پدرشوهرها، عشاق، شریک زندگی، داماد... حتی آنهایی که میخواهند وام بگیرند به راحتی میتوانند اطلاعات طرف مقابل خود را بخرند.
در سال 2020 یک نظرسنجی توسط دانشگاه پکن نشان داد که چینیها بیشتر از آلمانیها، ژاپنیها، سعودیها، سنگاپوریها یا آمریکاییها نگران حریم خصوصی هستند.
باجگیری و کلاهبرداری از طریق دادههای شخصی در چین رواج دارد. باندهای کلاهبرداران که اغلب در آسیای جنوب شرقی مستقر هستند، بیشترین تقاضا را برای دادههای شخصی چینیها ایجاد میکنند. چین از ژانویه تا نوامبر سال گذشته بیش از 67000 نفر را به اتهام کلاهبرداری آنلاین و تلفنی دستگیر کرد که نسبت به سال قبل 60 درصد افزایش داشت.
دولت چین در حال مقابله با این تهدید است. این کشور در سال 2021 قانونی تصویب کرد که الزامات سختگیرانهای را برای شرکتهای اینترنتی برای محدودکردن جمعآوری و فروش دادههای شخصی تعیین کرد. از آن زمان، رگلاتورهای اینترنتی جریمههای هنگفتی را برای غولهای فناوری وضع کردهاند.
دیدی (Didi) یک شرکت حمل و نقل است که در سال 2022 به دلیل مدیریت ضعیف داده، 1.2 میلیارد دلار جریمه شد. سال گذشته پلیس ادعا کرد که 7000 پرونده مربوط به تجارت غیرقانونی دادهها را کشف کرده است. در برخی موارد، کارمندان شرکتهای حقوقی، شرکتهای تحویل کالا و مشاوران آموزشی، دادههای مشتریان خود را به باندهای جنایی فروخته بودند. در برخی دیگر، هکرها دادهها را از برنامههای تلفن همراه استخراج کرده بودند.
مقامات چین خود بخش بزرگی از مشکل هستند. بزرگترین دولت نظارتی جهان در جمعآوری دادههای شهروندان خود بسیار خوب عمل میکند اما در ایمن نگهداشتن چنین دادههایی بسیار ضعیف است.
مثالها فراوان است و رسانههای چینی گاه در پوشش این موضوع جسورانه عمل کردهاند. در سال 2020 فاش شد یک مدرسه دولتی در استان سیچوان، در جنوب غربی چین، به منظور آموزش یک سیستم تشخیص چهره، عکسهای دانشآموزان خود را به همراه نام، نمرات و شماره کارت شناسایی آنها در پایگاه داده آنلاین ناامن آپلود کرده است.
در سال 2022 یک هکر که خود را «ChinaDan» مینامید، سوابق یک میلیارد اطلاعات شخصی و پروندههای جنایی را از پایگاه داده پلیس شانگهای به سرقت برد.
روجیه کریمرز از دانشگاه لیدن در هلند میگوید که فساد به همان اندازه چالشبرانگیز است که بیکفایتی مسئولان. مجموعهای از دادهها از طریق مقاماتی دستبهدست میشود که نظارتی بر آنها نیست، بنابراین جای تعجب نیست که تعداد زیادی از این دادهها به بازار سیاه برسد.
در ماه ژانویه، دولت چین «برنامه اقدامی» را اعلام کرد که قول میداد «صنعت سیاه و خاکستری را که به طور غیرقانونی دادهها را به دست میآورند، میفروشند یا ارائه میکنند» سرکوب خواهد کرد.
در حال حاضر شهروندان چینی هنوز به دولت اعتماد دارند (تا حدی به این دلیل که اخبار بد، مانند درز اطلاعات پلیس شانگهای، اغلب سانسور میشود). اما اگر مشکلات ادامه یابد، ممکن است این اعتماد هم تغییر کند.
کریمرز میگوید: «مردم شما را با قولهایتان میپذیرند. اگر شما مسئول همه چیز هستید، چرا این مشکل را حل نمیکنید؟»
✍️ترجمه و خلاصه شده: فاطمه لطفی
@NewJournalism
🆔 @commac
اکونومیست نوشت:
یک روزنامهنگار آمریکایی شاید به طور تصادفی به یک گفتوگوی گروهی خصوصی با مقامات ارشد امنیت ملی آمریکا اضافه شد اما در چین اتفاقی رخ داد که تصادف در آن نقشی نداشت. دختر مدیر اجرایی غول فناوری بایدو (Baidu) پس از یک مشاجره آنلاین، اطلاعات خصوصی مخالفان صحبتهایش را در اینترنت منتشر کرد.
در زبان انگلیسی به چنین کاری عنوان doxxing و در چین به آن kaihe (باز کردن جعبه) یا renrou sousuo (جستجوی گوشت انسان) میگویند.
[داکسینگ به جمعآوری اطلاعات خصوصی کاربر در چندین پلتفرم (از جمله رسانههای اجتماعی) توسط یک فرد غیرمجاز اشاره دارد. این فرد برای شرمسار کردن یا اخاذی از کاربر این اطلاعات را منتشر میکند.]
کارشناسان میگویند دختر مدیراجرایی بایدو از طریق پدرش به این اطلاعات دست یافته است اما واقعیت این است که چین بازار سیاه پر رونق دادههای شخصیست.
در چین همه اطلاعات از مکان فعلی تلفن همراه یک فرد گرفته تا تاریخچه خریدهای آنلاینش را میتوان خرید. تجار، پدرشوهرها، عشاق، شریک زندگی، داماد... حتی آنهایی که میخواهند وام بگیرند به راحتی میتوانند اطلاعات طرف مقابل خود را بخرند.
در سال 2020 یک نظرسنجی توسط دانشگاه پکن نشان داد که چینیها بیشتر از آلمانیها، ژاپنیها، سعودیها، سنگاپوریها یا آمریکاییها نگران حریم خصوصی هستند.
باجگیری و کلاهبرداری از طریق دادههای شخصی در چین رواج دارد. باندهای کلاهبرداران که اغلب در آسیای جنوب شرقی مستقر هستند، بیشترین تقاضا را برای دادههای شخصی چینیها ایجاد میکنند. چین از ژانویه تا نوامبر سال گذشته بیش از 67000 نفر را به اتهام کلاهبرداری آنلاین و تلفنی دستگیر کرد که نسبت به سال قبل 60 درصد افزایش داشت.
دولت چین در حال مقابله با این تهدید است. این کشور در سال 2021 قانونی تصویب کرد که الزامات سختگیرانهای را برای شرکتهای اینترنتی برای محدودکردن جمعآوری و فروش دادههای شخصی تعیین کرد. از آن زمان، رگلاتورهای اینترنتی جریمههای هنگفتی را برای غولهای فناوری وضع کردهاند.
دیدی (Didi) یک شرکت حمل و نقل است که در سال 2022 به دلیل مدیریت ضعیف داده، 1.2 میلیارد دلار جریمه شد. سال گذشته پلیس ادعا کرد که 7000 پرونده مربوط به تجارت غیرقانونی دادهها را کشف کرده است. در برخی موارد، کارمندان شرکتهای حقوقی، شرکتهای تحویل کالا و مشاوران آموزشی، دادههای مشتریان خود را به باندهای جنایی فروخته بودند. در برخی دیگر، هکرها دادهها را از برنامههای تلفن همراه استخراج کرده بودند.
مقامات چین خود بخش بزرگی از مشکل هستند. بزرگترین دولت نظارتی جهان در جمعآوری دادههای شهروندان خود بسیار خوب عمل میکند اما در ایمن نگهداشتن چنین دادههایی بسیار ضعیف است.
مثالها فراوان است و رسانههای چینی گاه در پوشش این موضوع جسورانه عمل کردهاند. در سال 2020 فاش شد یک مدرسه دولتی در استان سیچوان، در جنوب غربی چین، به منظور آموزش یک سیستم تشخیص چهره، عکسهای دانشآموزان خود را به همراه نام، نمرات و شماره کارت شناسایی آنها در پایگاه داده آنلاین ناامن آپلود کرده است.
در سال 2022 یک هکر که خود را «ChinaDan» مینامید، سوابق یک میلیارد اطلاعات شخصی و پروندههای جنایی را از پایگاه داده پلیس شانگهای به سرقت برد.
روجیه کریمرز از دانشگاه لیدن در هلند میگوید که فساد به همان اندازه چالشبرانگیز است که بیکفایتی مسئولان. مجموعهای از دادهها از طریق مقاماتی دستبهدست میشود که نظارتی بر آنها نیست، بنابراین جای تعجب نیست که تعداد زیادی از این دادهها به بازار سیاه برسد.
در ماه ژانویه، دولت چین «برنامه اقدامی» را اعلام کرد که قول میداد «صنعت سیاه و خاکستری را که به طور غیرقانونی دادهها را به دست میآورند، میفروشند یا ارائه میکنند» سرکوب خواهد کرد.
در حال حاضر شهروندان چینی هنوز به دولت اعتماد دارند (تا حدی به این دلیل که اخبار بد، مانند درز اطلاعات پلیس شانگهای، اغلب سانسور میشود). اما اگر مشکلات ادامه یابد، ممکن است این اعتماد هم تغییر کند.
کریمرز میگوید: «مردم شما را با قولهایتان میپذیرند. اگر شما مسئول همه چیز هستید، چرا این مشکل را حل نمیکنید؟»
✍️ترجمه و خلاصه شده: فاطمه لطفی
@NewJournalism
🆔 @commac
💢حساسیت به مذاکرات کاهش یافته است
🔹در ده روز گذشته، مذاکراتی میان نمایندگان ایران و آمریکا با میزبانی عمان در جریان بوده است. این مذاکرات که در روزهای ۲۳ و ۳۰ فروردینماه انجام شد، توجه بسیاری از مردم و کاربران شبکههای اجتماعی را بهخود جلب کرد.
🔸دادهها نشان میدهد که دور اول مذاکرات در ۲۳ فروردینماه، به مراتب بیش از دور دوم آن در ۳۰ فروردین مورد توجه قرار گرفته است. حجم محتوای منتشر شده راجع به مذاکرات در دور دوم، در پلتفرم توییتر نصف، در تلگرام ۰.۴ و در ایتا ۰.۲۲ محتوای منتشر شده در دور اول است.
🔹دادههای گوگل ترندز نیز روند مشابهی را نشان میدهد و جستجو راجع به مذاکرات در دور دوم نصف شده است.
🔸این دادهها نشان میدهد که حساسیت نسبت به مذاکرات کاهش یافته و کاربران شبکههای اجتماعی (و احتمالا عموم مردم) دور اول مذاکرات را مهمتر دانسته و احتمالا اکنون ارزیابی از نتیجه نهایی مذاکرات دارند و بههمین خاطر آن را با حساسیت کمتری دنبال میکنند.شیب کمتر کاهش قیمت ارز و طلا پس از دور دوم مذاکرات را نیز ممکن است ریشه در همین موضوع داشته باشد.
📲 @socialMediaAnalysis
🆔 @commac
🔹در ده روز گذشته، مذاکراتی میان نمایندگان ایران و آمریکا با میزبانی عمان در جریان بوده است. این مذاکرات که در روزهای ۲۳ و ۳۰ فروردینماه انجام شد، توجه بسیاری از مردم و کاربران شبکههای اجتماعی را بهخود جلب کرد.
🔸دادهها نشان میدهد که دور اول مذاکرات در ۲۳ فروردینماه، به مراتب بیش از دور دوم آن در ۳۰ فروردین مورد توجه قرار گرفته است. حجم محتوای منتشر شده راجع به مذاکرات در دور دوم، در پلتفرم توییتر نصف، در تلگرام ۰.۴ و در ایتا ۰.۲۲ محتوای منتشر شده در دور اول است.
🔹دادههای گوگل ترندز نیز روند مشابهی را نشان میدهد و جستجو راجع به مذاکرات در دور دوم نصف شده است.
🔸این دادهها نشان میدهد که حساسیت نسبت به مذاکرات کاهش یافته و کاربران شبکههای اجتماعی (و احتمالا عموم مردم) دور اول مذاکرات را مهمتر دانسته و احتمالا اکنون ارزیابی از نتیجه نهایی مذاکرات دارند و بههمین خاطر آن را با حساسیت کمتری دنبال میکنند.شیب کمتر کاهش قیمت ارز و طلا پس از دور دوم مذاکرات را نیز ممکن است ریشه در همین موضوع داشته باشد.
📲 @socialMediaAnalysis
🆔 @commac
📊 تحلیل داغترین رخدادهای فضای مجازی در سال ۱۴۰۳
🔹در سال ۱۴۰۳، بیشتر گفتوگوها و اخبار داغ به موضوعات سیاسی اختصاص داشتهاند. در میان انبوه این موضوعات، المپیک پاریس تنها بهعنوان یک رخداد غیرسیاسی توانسته جایگاهی در این موضوعات پیدا کند.
▫️نمودار سمت راست حجم محتوای انتشار یافته و نمودار سمت چپ تعداد منابع تولیدکننده محتوا را در دو پلتفرم ایکس و تلگرام نشان میدهد.
🗳 در صدر این فهرست، انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ قرار دارد که بیشترین حجم محتوا را به خود اختصاص داده و در پلتفرم ایکس، با فاصله زیاد پیشتاز بوده است. این الگو در سایر موضوعات سیاسی نیز تکرار شده است؛ به ویژه اختلاف میزان محتوای توییتر و تلگرام در موضوعاتی همچون عملیات وعده صادق (در دو مقطع) و شهادت آیت الله رییسی فراوان است.
♦️پلتفرم ایکس (توییتر) نقش پررنگتری در بازتاب رویدادهای سیاسی ایفا کرده است. در مقابل، تلگرام بیشتر بستر بازنشر و پوشش منابع متنوع بوده تا بحث و گفتگو. این اختلاف معنادار میتواند ناشی از تفاوت در فرهنگ استفاده کاربران هر پلتفرم باشد؛ بهطوریکه در ایکس، بیشتر از آن برای اظهار نظر و واکنشهای سریع استفاده میشود، در حالی که تلگرام عمدتاً بستر اطلاعرسانی و فعالیت کانالهای رسمی است.
✔️@LifewebIR
✅ @commac
🔹در سال ۱۴۰۳، بیشتر گفتوگوها و اخبار داغ به موضوعات سیاسی اختصاص داشتهاند. در میان انبوه این موضوعات، المپیک پاریس تنها بهعنوان یک رخداد غیرسیاسی توانسته جایگاهی در این موضوعات پیدا کند.
▫️نمودار سمت راست حجم محتوای انتشار یافته و نمودار سمت چپ تعداد منابع تولیدکننده محتوا را در دو پلتفرم ایکس و تلگرام نشان میدهد.
🗳 در صدر این فهرست، انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ قرار دارد که بیشترین حجم محتوا را به خود اختصاص داده و در پلتفرم ایکس، با فاصله زیاد پیشتاز بوده است. این الگو در سایر موضوعات سیاسی نیز تکرار شده است؛ به ویژه اختلاف میزان محتوای توییتر و تلگرام در موضوعاتی همچون عملیات وعده صادق (در دو مقطع) و شهادت آیت الله رییسی فراوان است.
♦️پلتفرم ایکس (توییتر) نقش پررنگتری در بازتاب رویدادهای سیاسی ایفا کرده است. در مقابل، تلگرام بیشتر بستر بازنشر و پوشش منابع متنوع بوده تا بحث و گفتگو. این اختلاف معنادار میتواند ناشی از تفاوت در فرهنگ استفاده کاربران هر پلتفرم باشد؛ بهطوریکه در ایکس، بیشتر از آن برای اظهار نظر و واکنشهای سریع استفاده میشود، در حالی که تلگرام عمدتاً بستر اطلاعرسانی و فعالیت کانالهای رسمی است.
✔️@LifewebIR
✅ @commac
🔸پرونده ۲۰۰ متقاضی عنوان پژوهشگر مستقل تایید شد
🔹دبیرکل شورای علوم، تحقیقات و فناوری گفت: طرح ساماندهی پژوهشگران مستقل در حال انجام است و تاکنون حدود ۲۰۰ پرونده متقاضی دریافت این عنوان تایید شده است.
🔹هفته گذشته، جلسهای در این زمینه برگزار شد و پرونده متقاضیان به طور مرتب در حال بررسی است و باید شرایط داوطلبان در کارگروه مربوطه تایید شود.
🔹وی با بیان اینکه جلسات پژوهشگران مستقل هر ماه یک بار برگزار میشود، افزود: پس از اینکه داوطلب امتیاز لازم را طبق اساسنامه از کارگروه مربوطه کسب کرد و تایید شد نام وی به عنوان پژوهشگر مستقل به فهرست مربوطه اضافه و اسامی، اعلام میشود.
🔹تاکنون چند هزار نفر برای انتخاب به عنوان پژوهشگر مستقل درخواست خود را در سامانه مربوطه ثبت کردهاند و حدود ۲۰۰ نفر تایید شدند و امتیاز لازم را طبق آییننامه به دست آوردهاند.
لینک خبر
@IRNA_1313
✅ @commac
🔹دبیرکل شورای علوم، تحقیقات و فناوری گفت: طرح ساماندهی پژوهشگران مستقل در حال انجام است و تاکنون حدود ۲۰۰ پرونده متقاضی دریافت این عنوان تایید شده است.
🔹هفته گذشته، جلسهای در این زمینه برگزار شد و پرونده متقاضیان به طور مرتب در حال بررسی است و باید شرایط داوطلبان در کارگروه مربوطه تایید شود.
🔹وی با بیان اینکه جلسات پژوهشگران مستقل هر ماه یک بار برگزار میشود، افزود: پس از اینکه داوطلب امتیاز لازم را طبق اساسنامه از کارگروه مربوطه کسب کرد و تایید شد نام وی به عنوان پژوهشگر مستقل به فهرست مربوطه اضافه و اسامی، اعلام میشود.
🔹تاکنون چند هزار نفر برای انتخاب به عنوان پژوهشگر مستقل درخواست خود را در سامانه مربوطه ثبت کردهاند و حدود ۲۰۰ نفر تایید شدند و امتیاز لازم را طبق آییننامه به دست آوردهاند.
لینک خبر
@IRNA_1313
✅ @commac
🎯 به عصر سلطنت وایبها خوش آمدید
🔴 در ۲۵۰ سال گذشته، واقعیتها بر جهان حاکم بودند. معیار تصمیمگیری، آمار و مستندات بود و عقلانیت حرف اول را میزد. اما امروز، «احساسات شخصی» تعیینکننده اند. یا به عبارت رایجتر «همهچیز به وایب برمیگردد». تعریف وایب سخت است. وایبها همهجا حاضرند و برای توضیح هر پدیدهای به کار میروند؛ از دلیل موفقیت یک آلبوم موسیقی بگیرید، تا چرایی رأیندادن مردم به یک سیاستمدار، یا برای توصیف شخصیت آدمها. حتی گوگلمپز، این روزها علاوهبر نقشۀ محلهها، وایب آنها را هم اعلام میکند.
🔴 کلمۀ وایب بهطور کلی بهمعنای حسوحالی است که یک موقعیت به ما میدهد. این کلمه قبلاً گاهی برای اشاره به نوستالژی دهۀ ۶۰ میلادی، و لذتجویی و سیگارکشیدنها و مواد زدنهای افراطی آن دهه به کار میرفت اما امروزه وایبها واقعاً اهمیت پیدا کردهاند.
🔴 از نظر برخی، این وضعیت «وایب بدی» دارد! بهطور مثال تد گویا، منتقد فرهنگی، معتقد است که ما درست در میانۀ گونهای «بحران جدیت» قرار گرفتهایم و، مانند کودکان نوپای لجباز، جهان را بر اساس اینکه لبخندی به لبانمان میآورد یا نه داوری میکنیم. ما کمتر به خوبی و بدی اهمیت میدهیم و بیشتر بر احساس خوب متمرکزیم. امروزه ما نهتنها از صنعت سرگرمی، بلکه از سیاستمداران نیز انتظار سرگرمشدن داریم. و اینگونه است که سیاستمداران برای سرگرمکردن ما صف کشیدهاند و کارزارهای انتخاباتی خود را با میمها و ویدئوهای تیکتاک پر میکنند.
🔴 سوزان سانتاگ، سیسال پیش، هشدار داد که «جدیت در حال ازدستدادن اعتبار خویش است … و فرهنگی در حال غلبه است که مهمترین ارزشهای آن از صنایع سرگرمی گرفته شدهاند». از دید برخی، این هشدارها امروز محقق شدهاند.
🔴 مفهوم وایب بیش از پنجاهسال است که در حاشیۀ فرهنگ حضور داشته، اما از حدود سال ۲۰۱۶، ناگهان فراگیر شد. این تاریخ، دقیقاً همزمان است با انفجار اخبار جعلی و از دست رفتن اعتماد عمومی؛ واقعیتها ارزششان را از دست دادند و وایبها جایشان را گرفتند. لوئیس یمز، مدیر استراتژی در یک آژانس خلاقیت، با اشاره به فراگیری این مفهوم، میگوید: «ظهور وایبها نشان میدهد توجه و تمرکز کاهشیافتۀ امروزی چگونه به کاستیهای زبانی انجامیده است.» اینکه از یک کلمه برای توضیح دهها چیز استفاده میکنیم، یعنی تواناییهای زبانیمان شدیداً فرسایش یافته است.
🔴 نقطۀ عطف بعدی، همهگیری کرونا بود که حیات احساسی انسانها را در سطح جهان به لرزه درآورد. آنتونیا وارد که از سال ۲۰۲۰ به تحلیل وایبها مشغول است، میگوید: بعد از این مقطع کاربران شروع کردند به انتشار کلاژگونۀ زندگی خودشان، چون ترکیب احساساتشان واقعاً پیچیده شده بود.
🔴 اگرچه وایبها حکایتگر احساسات پیچیدهاند، اما به هماناندازه هم سیال و موقتی هستند و با سادهگیری ذاتی نسل زد هماهنگی دارند. وایبها با برنامهریزی و وسواس جور در نمیآیند، بلکه حاصل خوشگذرانی و لذتجویی لحظهای هستند. آنها همزمان اموری بنیادین و مهملاتی زودگذرند؛ جدیدند و درعینحال قدیمی. به همین دلیل است که نفوذ آنها به حوزۀ اقتصاد و سیاست میتواند خطرناک باشد. چرا که اگر زندگی را بر اساس وایبها سامان دهیم، بسیار محتمل است که در حال ویرانکردن آینده باشیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چگونه وایبها همه چیز را به تسخیر خود درآوردند؟» که در سیوچهارمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ بهمن ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ جس کارتنر است و علی حاتمیان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
b2n.ir/z04474
@tarjomaanweb
✅ @commac
🔴 در ۲۵۰ سال گذشته، واقعیتها بر جهان حاکم بودند. معیار تصمیمگیری، آمار و مستندات بود و عقلانیت حرف اول را میزد. اما امروز، «احساسات شخصی» تعیینکننده اند. یا به عبارت رایجتر «همهچیز به وایب برمیگردد». تعریف وایب سخت است. وایبها همهجا حاضرند و برای توضیح هر پدیدهای به کار میروند؛ از دلیل موفقیت یک آلبوم موسیقی بگیرید، تا چرایی رأیندادن مردم به یک سیاستمدار، یا برای توصیف شخصیت آدمها. حتی گوگلمپز، این روزها علاوهبر نقشۀ محلهها، وایب آنها را هم اعلام میکند.
🔴 کلمۀ وایب بهطور کلی بهمعنای حسوحالی است که یک موقعیت به ما میدهد. این کلمه قبلاً گاهی برای اشاره به نوستالژی دهۀ ۶۰ میلادی، و لذتجویی و سیگارکشیدنها و مواد زدنهای افراطی آن دهه به کار میرفت اما امروزه وایبها واقعاً اهمیت پیدا کردهاند.
🔴 از نظر برخی، این وضعیت «وایب بدی» دارد! بهطور مثال تد گویا، منتقد فرهنگی، معتقد است که ما درست در میانۀ گونهای «بحران جدیت» قرار گرفتهایم و، مانند کودکان نوپای لجباز، جهان را بر اساس اینکه لبخندی به لبانمان میآورد یا نه داوری میکنیم. ما کمتر به خوبی و بدی اهمیت میدهیم و بیشتر بر احساس خوب متمرکزیم. امروزه ما نهتنها از صنعت سرگرمی، بلکه از سیاستمداران نیز انتظار سرگرمشدن داریم. و اینگونه است که سیاستمداران برای سرگرمکردن ما صف کشیدهاند و کارزارهای انتخاباتی خود را با میمها و ویدئوهای تیکتاک پر میکنند.
🔴 سوزان سانتاگ، سیسال پیش، هشدار داد که «جدیت در حال ازدستدادن اعتبار خویش است … و فرهنگی در حال غلبه است که مهمترین ارزشهای آن از صنایع سرگرمی گرفته شدهاند». از دید برخی، این هشدارها امروز محقق شدهاند.
🔴 مفهوم وایب بیش از پنجاهسال است که در حاشیۀ فرهنگ حضور داشته، اما از حدود سال ۲۰۱۶، ناگهان فراگیر شد. این تاریخ، دقیقاً همزمان است با انفجار اخبار جعلی و از دست رفتن اعتماد عمومی؛ واقعیتها ارزششان را از دست دادند و وایبها جایشان را گرفتند. لوئیس یمز، مدیر استراتژی در یک آژانس خلاقیت، با اشاره به فراگیری این مفهوم، میگوید: «ظهور وایبها نشان میدهد توجه و تمرکز کاهشیافتۀ امروزی چگونه به کاستیهای زبانی انجامیده است.» اینکه از یک کلمه برای توضیح دهها چیز استفاده میکنیم، یعنی تواناییهای زبانیمان شدیداً فرسایش یافته است.
🔴 نقطۀ عطف بعدی، همهگیری کرونا بود که حیات احساسی انسانها را در سطح جهان به لرزه درآورد. آنتونیا وارد که از سال ۲۰۲۰ به تحلیل وایبها مشغول است، میگوید: بعد از این مقطع کاربران شروع کردند به انتشار کلاژگونۀ زندگی خودشان، چون ترکیب احساساتشان واقعاً پیچیده شده بود.
🔴 اگرچه وایبها حکایتگر احساسات پیچیدهاند، اما به هماناندازه هم سیال و موقتی هستند و با سادهگیری ذاتی نسل زد هماهنگی دارند. وایبها با برنامهریزی و وسواس جور در نمیآیند، بلکه حاصل خوشگذرانی و لذتجویی لحظهای هستند. آنها همزمان اموری بنیادین و مهملاتی زودگذرند؛ جدیدند و درعینحال قدیمی. به همین دلیل است که نفوذ آنها به حوزۀ اقتصاد و سیاست میتواند خطرناک باشد. چرا که اگر زندگی را بر اساس وایبها سامان دهیم، بسیار محتمل است که در حال ویرانکردن آینده باشیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چگونه وایبها همه چیز را به تسخیر خود درآوردند؟» که در سیوچهارمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ بهمن ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ جس کارتنر است و علی حاتمیان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
b2n.ir/z04474
@tarjomaanweb
✅ @commac
ترجمان
چگونه وایبها همه چیز را به تسخیر خود درآوردند؟
جس کارتنر مرلی، گاردین— از عصر روشنگری تا سدۀ حاضر، حدود ۲۵۰ سال، واقعیتهابر جهان حکمفرما بودند و پذیرفتنی به شمار میآمدند. اما اینک دوران واقعیتها به پایان رسیده و آمار و ارقام کارایی گذشته را ندارند. اکنون احساس شخص بیش از هر چیز به حساب میآید. به…
🙏1
🔴 فراخوان جذب پاره وقت مدرسان هوش مصنوعی
یک موسسه آموزشی خصوصی در تهران در راستای توسعه خدمات آموزشی خود، از متخصصان و مدرسان حرفهای **هوش مصنوعی** دعوت به همکاری مینماید. نحوه همکاری به صورت موردی و پاره وقت است.
🔹 اهداف همکاری
- تدریس در سازمانها و شرکتهای خصوصی
- برگزاری دورههای آزاد تخصصی
- تدریس در مدارس و دانشگاهها
- توسعه محتوای آموزشی استاندارد
🔸 ویژگیهای مورد نیاز
- تسلط علمی و عملی بر مباحث هوش مصنوعی
- توانایی ارائه مطالب به شیوهای روان و قابل فهم
- سابقه تدریس و برگزاری دورههای آموزشی مرتبط
- تعهد به اصول آموزشی و حرفهای
- آشنایی با روشهای نوین تدریس و برگزاری کارگاه عملی
🔹نحوه ثبتنام و ارسال مدارک
لطفاً برای اعلام آمادگی، موارد زیر را تا تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ به اکانت زیر ارسال نمایید:
@digital_radman
۱. رزومه کامل شامل سوابق تحصیلی، پژوهشی و تدریس
۲. حوزههای تخصصی مورد علاقه برای تدریس (حداکثر سه مورد)
۳. نمونه تدریس به صورت فایل ویدیویی یا لینک به محتوای آموزشی که پیش از این ارائه کردهاید
۴. حقالزحمه پیشنهادی خود را برای ساعات تدریس اعلام فرمایید.
♦️ حوزههای مورد نیاز
- هوش مصنوعی کاربردی در صنایع مختلف
- و سایر تخصصهای مرتبط با هوش مصنوعی
🔻 مزایای همکاری
- امکان تدریس در سازمانهای معتبر
- شرایط قراردادی منعطف
- فرصتهای توسعه حرفهای
🟣 توجه:
اولویت همکاری با افرادی است که دارای سابقه تدریس موفق و توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبانی ساده و کاربردی هستند. مدرک دانشگاهی مرتبط با مهندسی و هوش مصنوعی نیاز نیست.
ارسال رزومه:
🔈 @digital_radman
✅ @commac
یک موسسه آموزشی خصوصی در تهران در راستای توسعه خدمات آموزشی خود، از متخصصان و مدرسان حرفهای **هوش مصنوعی** دعوت به همکاری مینماید. نحوه همکاری به صورت موردی و پاره وقت است.
🔹 اهداف همکاری
- تدریس در سازمانها و شرکتهای خصوصی
- برگزاری دورههای آزاد تخصصی
- تدریس در مدارس و دانشگاهها
- توسعه محتوای آموزشی استاندارد
🔸 ویژگیهای مورد نیاز
- تسلط علمی و عملی بر مباحث هوش مصنوعی
- توانایی ارائه مطالب به شیوهای روان و قابل فهم
- سابقه تدریس و برگزاری دورههای آموزشی مرتبط
- تعهد به اصول آموزشی و حرفهای
- آشنایی با روشهای نوین تدریس و برگزاری کارگاه عملی
🔹نحوه ثبتنام و ارسال مدارک
لطفاً برای اعلام آمادگی، موارد زیر را تا تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ به اکانت زیر ارسال نمایید:
@digital_radman
۱. رزومه کامل شامل سوابق تحصیلی، پژوهشی و تدریس
۲. حوزههای تخصصی مورد علاقه برای تدریس (حداکثر سه مورد)
۳. نمونه تدریس به صورت فایل ویدیویی یا لینک به محتوای آموزشی که پیش از این ارائه کردهاید
۴. حقالزحمه پیشنهادی خود را برای ساعات تدریس اعلام فرمایید.
♦️ حوزههای مورد نیاز
- هوش مصنوعی کاربردی در صنایع مختلف
- و سایر تخصصهای مرتبط با هوش مصنوعی
🔻 مزایای همکاری
- امکان تدریس در سازمانهای معتبر
- شرایط قراردادی منعطف
- فرصتهای توسعه حرفهای
🟣 توجه:
اولویت همکاری با افرادی است که دارای سابقه تدریس موفق و توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبانی ساده و کاربردی هستند. مدرک دانشگاهی مرتبط با مهندسی و هوش مصنوعی نیاز نیست.
ارسال رزومه:
🔈 @digital_radman
✅ @commac
حضرتی: اقناع مخاطبان نیازمند حقیقتیابی با ابزار رسانه است
🔹رئیس شورای اطلاع رسانی دولت نخستین نشست شورای هماهنگی مدیران روابط عمومی صنعت بیمه در سال ۱۴۰۴، خاطر نشان کرد: اعتمادسازی، سرعت انتقال و کشف حقیقت سه گام روابط عمومی هاست که با بهره گیری از ظرفیت های روابط عمومی، شکل خواهد گرفت.
🔹وی اظهار داشت: نقش روابط عمومی ها در ترسیم واقعی فضای اقتصادی و اجتماعی کشور غیرقابل انکار است و یکی از مهمترین ماموریت های این مراکز ارتباطی به شمار می رود.
🔹وی با تاکید بر تاثیر روابط عمومیها در برقراری ارتباط میان سازمانهای متبوعه و ذینفعان گفت: روابط عمومیها میتوانند با بهرهگیری از منافع و فهم مشترک، در مسیر ساخت اعتماد عمومی نقش آفرین باشند.
لینک خبر
@IRNA_1313
🆔 @commac
🔹رئیس شورای اطلاع رسانی دولت نخستین نشست شورای هماهنگی مدیران روابط عمومی صنعت بیمه در سال ۱۴۰۴، خاطر نشان کرد: اعتمادسازی، سرعت انتقال و کشف حقیقت سه گام روابط عمومی هاست که با بهره گیری از ظرفیت های روابط عمومی، شکل خواهد گرفت.
🔹وی اظهار داشت: نقش روابط عمومی ها در ترسیم واقعی فضای اقتصادی و اجتماعی کشور غیرقابل انکار است و یکی از مهمترین ماموریت های این مراکز ارتباطی به شمار می رود.
🔹وی با تاکید بر تاثیر روابط عمومیها در برقراری ارتباط میان سازمانهای متبوعه و ذینفعان گفت: روابط عمومیها میتوانند با بهرهگیری از منافع و فهم مشترک، در مسیر ساخت اعتماد عمومی نقش آفرین باشند.
لینک خبر
@IRNA_1313
🆔 @commac
🎯 آدما وقتی میمیرن کجا میرن؟
— چطور با کودکان دربارۀ مرگ حرف بزنیم؟
🔴 در گذشته مرگ بخشی از زندگی بود. آدمها کنار هم زندگی میکردند و در خانههای خودشان از دنیا میرفتند. بچهها سالخوردگان یا بیماران را میدیدند که بدحال میشوند و روزی از دنیا میروند. اما در دنیای امروز، تعداد کمی از کودکان کنار سالخوردگان زندگی میکنند و پدر و مادرها بیشتر عمر میکنند. اغلب مرگها نیز در بیمارستان و به دور از چشم بچهها رخ میدهد. به همین دلیل درک مفهوم پیچیدۀ مرگ برای کودکان امروزی سختتر شده است.
🔴 پدر و مادرها نیز ترجیح میدهند مرگ نزدیکان را از کودکان پنهان کنند، یا به هر نحوی از حرفزدن دربارۀ آن طفره بروند. بااینحال، فهم مرگ برای رشد عقلی و عاطفی کودکان لازم است.
🔴 پراگیا آگاروال، نویسنده و محقق هندیتبار، وقتی با این مسئله روبهرو شد که پدرش را در دوران همهگیری کرونا از دست داد و دوقلوهای چهارسالهاش مدام از او میپرسیدند که «نانا کجا رفته؟». از طرفی خودش داغدار بود و از طرفی نمیدانست چطور باید جواب بچههایش را بدهد. این بهانهای شد تا در این باره بیشتر بخواند. اولین چیزی که فهمید این بود: بچههای زیر ششسال مرگ را با فرایندهای زیستی بهتر درک میکنند.
🔴 اگر کودک چهار پنج سالهای کنجکاو است بداند مردن یعنی چه، بهتر است در قدم اول به او بگویید: مرگ یعنی بدن آدم دیگر کار نکند، دیگر نتواند تکان بخورد، یا قلبش دیگر نزند.
🔴 ماریا ناگی، روانشناسی که دربارۀ فهم کودکان از مرگ تحقیق میکرد، معتقد است بچهها در سه مرحله مرگ را درک میکنند. از سه تا پنجسالگی فکر میکنند مرگ موقتی است. مثل سفر یا خواب. در شش سالگی اندکاندک میفهمند که مرگ بازگشتناپذیر است، بااینحال، معمولاً تا دوازدهسالگی طول میکشد تا مفهوم «استمرار» در مرگ را کاملاً درک کنند و متوجه شوند خودشان هم روزی خواهند مرد.
🔴 فرهنگی که کودک در آن زندگی میکند هم در این مسئله نقش دارد. تحقیقات نشان میدهد در فرهنگهایی که مراسم تشییع و گرامیداشت مردگان پررنگ است، کودکان در سنین پایینتر درک بهتری از مرگ دارند.
🔴 نکتۀ مهم این است: کودکان بهدلیل درک خودمرکزپندارشان از جهان، بسیار محتمل است که فکر کنند مرگ نزدیکانشان تقصیر آنهاست. آنها غم و اندوه اطرافیان را میفهمند، اما اگر موضوع از آنها پنهان شود، نمیتوانند درک درستی از شرایط داشته باشند. شرکتدادن آنها در مراسم تشییع و سوگواری، و حرفزدن صادقانه دربارۀ مرگ به آنها کمک میکند تا این مرحلۀ دشوار را راحتتر پشت سر بگذارند.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «وقتی آدما میميرن کجا میرن؟» که در بیستویکمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ پراگیا آگاروال است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/te2005
@tarjomaanweb
🆔 @commac
— چطور با کودکان دربارۀ مرگ حرف بزنیم؟
🔴 در گذشته مرگ بخشی از زندگی بود. آدمها کنار هم زندگی میکردند و در خانههای خودشان از دنیا میرفتند. بچهها سالخوردگان یا بیماران را میدیدند که بدحال میشوند و روزی از دنیا میروند. اما در دنیای امروز، تعداد کمی از کودکان کنار سالخوردگان زندگی میکنند و پدر و مادرها بیشتر عمر میکنند. اغلب مرگها نیز در بیمارستان و به دور از چشم بچهها رخ میدهد. به همین دلیل درک مفهوم پیچیدۀ مرگ برای کودکان امروزی سختتر شده است.
🔴 پدر و مادرها نیز ترجیح میدهند مرگ نزدیکان را از کودکان پنهان کنند، یا به هر نحوی از حرفزدن دربارۀ آن طفره بروند. بااینحال، فهم مرگ برای رشد عقلی و عاطفی کودکان لازم است.
🔴 پراگیا آگاروال، نویسنده و محقق هندیتبار، وقتی با این مسئله روبهرو شد که پدرش را در دوران همهگیری کرونا از دست داد و دوقلوهای چهارسالهاش مدام از او میپرسیدند که «نانا کجا رفته؟». از طرفی خودش داغدار بود و از طرفی نمیدانست چطور باید جواب بچههایش را بدهد. این بهانهای شد تا در این باره بیشتر بخواند. اولین چیزی که فهمید این بود: بچههای زیر ششسال مرگ را با فرایندهای زیستی بهتر درک میکنند.
🔴 اگر کودک چهار پنج سالهای کنجکاو است بداند مردن یعنی چه، بهتر است در قدم اول به او بگویید: مرگ یعنی بدن آدم دیگر کار نکند، دیگر نتواند تکان بخورد، یا قلبش دیگر نزند.
🔴 ماریا ناگی، روانشناسی که دربارۀ فهم کودکان از مرگ تحقیق میکرد، معتقد است بچهها در سه مرحله مرگ را درک میکنند. از سه تا پنجسالگی فکر میکنند مرگ موقتی است. مثل سفر یا خواب. در شش سالگی اندکاندک میفهمند که مرگ بازگشتناپذیر است، بااینحال، معمولاً تا دوازدهسالگی طول میکشد تا مفهوم «استمرار» در مرگ را کاملاً درک کنند و متوجه شوند خودشان هم روزی خواهند مرد.
🔴 فرهنگی که کودک در آن زندگی میکند هم در این مسئله نقش دارد. تحقیقات نشان میدهد در فرهنگهایی که مراسم تشییع و گرامیداشت مردگان پررنگ است، کودکان در سنین پایینتر درک بهتری از مرگ دارند.
🔴 نکتۀ مهم این است: کودکان بهدلیل درک خودمرکزپندارشان از جهان، بسیار محتمل است که فکر کنند مرگ نزدیکانشان تقصیر آنهاست. آنها غم و اندوه اطرافیان را میفهمند، اما اگر موضوع از آنها پنهان شود، نمیتوانند درک درستی از شرایط داشته باشند. شرکتدادن آنها در مراسم تشییع و سوگواری، و حرفزدن صادقانه دربارۀ مرگ به آنها کمک میکند تا این مرحلۀ دشوار را راحتتر پشت سر بگذارند.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «وقتی آدما میميرن کجا میرن؟» که در بیستویکمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ پراگیا آگاروال است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/te2005
@tarjomaanweb
🆔 @commac
ترجمان
وقتی آدما میميرن کجا میرن؟
پراگیا آگاروال، ایان— یکی از دوقلوهای چهارسالهام خیلی به مرگ فکر میکند. دلش میخواهد همهچیز را دربارۀ مردن بداند. دائم از من میپرسد وقتی آدمها میمیرند چه میشود. اول کمی تعجب میکردم که چه دلبستگی عمیقی، بهقول خودش، به «مُردیدهها» دارد، ولی…
اپلیکیشن هوش مصنوعی Cluely برای تقلب در مصاحبههای کاری و آزمونها معرفی شد
🔹«چونگین روی لی»، دانشجوی ٢١ سالهای که اخیراً از دانشگاه کلمبیا تعلیق شده بود، حالا با راهاندازی استارتاپ جدیدی به نام Cluely توجهها را به خود جلب کرده است. این استارتاپ مستقر در سانفرانسیسکو، اپلیکیشنی مبتنی بر برای مرورگر ارائه کرده که به کاربران اجازه میدهد بدون اطلاع مصاحبهگر یا ناظر آزمون، در مصاحبههای شغلی یا حتی امتحانات تقلب کنند.
🔹قابلیت اصلی این اپلیکیشن، باز کردن یک پنجره مخفی در مرورگر است که پاسخها یا اطلاعات لازم را بدون دیدهشدن توسط طرف مقابل، در اختیار کاربر قرار میدهد. به گفته تیم سازنده، کاربران میتوانند از این ابزار در مصاحبههای شغلی، تماسهای فروش و حتی آزمونهای آنلاین استفاده کنند.
🔹طبق توضیح وبسایت رسمی این استارتاپ، این ابزار «یک دستیار دسکتاپ کاملاً غیرقابل شناسایی است که صفحهنمایش و صدای شما را میبیند و میشنود». حتی اگر مصاحبهگر از شما بخواهد صفحهتان را به اشتراک بگذارید، پنجره نیمهشفاف Cluely که تنها برای کاربر قابل مشاهده است، از دید او پنهان میماند.
🖥 @IT_Fouri
🆔 @commac
🔹«چونگین روی لی»، دانشجوی ٢١ سالهای که اخیراً از دانشگاه کلمبیا تعلیق شده بود، حالا با راهاندازی استارتاپ جدیدی به نام Cluely توجهها را به خود جلب کرده است. این استارتاپ مستقر در سانفرانسیسکو، اپلیکیشنی مبتنی بر برای مرورگر ارائه کرده که به کاربران اجازه میدهد بدون اطلاع مصاحبهگر یا ناظر آزمون، در مصاحبههای شغلی یا حتی امتحانات تقلب کنند.
🔹قابلیت اصلی این اپلیکیشن، باز کردن یک پنجره مخفی در مرورگر است که پاسخها یا اطلاعات لازم را بدون دیدهشدن توسط طرف مقابل، در اختیار کاربر قرار میدهد. به گفته تیم سازنده، کاربران میتوانند از این ابزار در مصاحبههای شغلی، تماسهای فروش و حتی آزمونهای آنلاین استفاده کنند.
🔹طبق توضیح وبسایت رسمی این استارتاپ، این ابزار «یک دستیار دسکتاپ کاملاً غیرقابل شناسایی است که صفحهنمایش و صدای شما را میبیند و میشنود». حتی اگر مصاحبهگر از شما بخواهد صفحهتان را به اشتراک بگذارید، پنجره نیمهشفاف Cluely که تنها برای کاربر قابل مشاهده است، از دید او پنهان میماند.
🖥 @IT_Fouri
🆔 @commac
🔴 رسانه جریانساز ضلع سوم میز مذاکره
دکتر مجید رضاییان/ استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
اول. یک پرسش: چرا ترامپ و تیم همکار او رسانهها را در هر مذاکرهای دور میز مذاکره میبییند تا غایب میز مذاکره؟ برای پاسخ به این پرسش باید برویم سراغ تئوری «فضای عمومی هابرماس».
او معتقد است رسانهها، فضای عمومی را میسازند؛ اما نه صرفا هر رسانهای، بلکه «رسانه جریانساز».
ویلبر شرام هم که خیلی پیشتر از تئوری «پاداش مخاطبان» و «عرفیسازی ارتباطات» در دوره پیش از وب سخن گفت، عملا تلاش داشت این نکته را گوشزد کند که رسانه با دو عنصر «محتوا و مخاطب» سنجیده میشود و بس. این نوع نگاه -از ویلبر شرام تا هابرماس- چه درسی را به ما گوشزد میکند؟ اینکه بپذیریم رسانه با پاداشی به نام محتوا شناخته میشود، نه صرفا با ضلع سیاست رسانه. محتوایی که در ژورنالیسم و فرمهای وابسته به آن، ابتدا صیقل میخورد و سرانجام در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و فصای عمومی را میسازد.
این یعنی تقدم «مطالعات روزنامهنگاری» بر «مطالعات رسانه». به همین دلیل، شاهدیم که امروز رئیسجمهور آمریکا بر این باور است که رسانههای جریانساز قادر هستند چهبسا بیش از دیپلماتها دور میز مذاکره ایفای نقش کنند. چه نفشی؟ «نقش جریانساز».
دوم. عمومیشدن ارتباطات از ویلبر شرام تا هابرماس، درس دیگری را هم به ما میدهد: «تمرکز بر نگاه غیررسمی تا نگاه رسمی و حکومتی». روزنامهنگار در جای رسمی ننشسته است که صرفا نگاه رسمی و مواضع وزارت خارجه و دیپلماتها را بازتاب دهد. از رسانههای این روزهای آمریکایی تا اروپایی بیاموزیم که عملا بازوی غیررسمی دیپلماتهای خودشان هستند. چگونه؟ با «تمرکز بر سوژههای غیررسمی» اما «محتمل» و قابل پیشبینی. چه ایرادی دارد که رسانههای ما نیز -با شرط نگاه کارشناسی و قدرتمند- جریانساز باشند و دست دیپلماتهای ما را دور میز مذاکره بازتر کنند. این امر زمانی شدنی است که نگاه حاکمیتی به رسانههای ایران از «منعکسکننده خبری» به «پیگیری تحلیلی خبر» تغییر کند.
سوم. پرسش دیگر اینکه چرا ژانر روزنامهنگاری تحلیلی همچنان یک ژانر مسلط در جهان رسانهای امروز است؟ پاسخ روشن اما قدری پیچیده است. مدتهاست مخاطبان دیروز و کاربران امروز در جهان واقعی و جهان سایبری از مرز چیستی عبور کردهاند و بر عناصر داینامیک روزنامهنگاری -یعنی چگونگی و چرایی رویدادها- متمرکز شدهاند.
این وجه روشن پاسخ به این پرسش است.
وجه پیچیده پاسخ، لزوم نگاه «کارشناسی و تحلیلی» است که با ظهور «روزنامهنگاری رباتیک»، پرچالشتر خواهد شد، اما همچنان خواهد درخشید. با اینهمه، بدون نگاه دقیق و تخصصی نمیتوان مدعی روزنامهنگاری تحلیلی در هر حوزهای شد. این هم وجه دوم پاسخ این پرسش.
نتیجه نهایی اینکه روزنامهنگاران از قضا موظف هستند با تکیه بر روزنامهنگاری تحلیلی، پای همه سوژهها و موارد عینی در حال وقوع یا بهاصطلاح «محتمل» را به میان بکشند و درباره آن جریانسازی مثبت کنند تا مفهوم واقعی رسانه جریانساز -با تکیه بر ژانر روزنامهنگاری تحلیلی- جلوهگر شود. آخر. تیم یا جناح سرمایهگذاری ترامپ در کاخ سفید در برابر نئوکانهای جنگطلب، از قضا رسانهها را «سرمایه» قلمداد میکنند تا مزاحم و موی دماغ.
همین نگاه را در ایران باید متناسب با شرایط کشور ایجاد و ترویج کرد. نگاهی که رسانه تحلیلی و جریانساز را «مستقل اما سرمایه» بپندارد تا رسانه «تابع و منفعل». تردید نکنیم این نگاه منتهی میشود به رسانه حاضر در دور میز مذاکره و نه غایب.
منبع: روزنامه شرق
🆔 @commac
دکتر مجید رضاییان/ استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
اول. یک پرسش: چرا ترامپ و تیم همکار او رسانهها را در هر مذاکرهای دور میز مذاکره میبییند تا غایب میز مذاکره؟ برای پاسخ به این پرسش باید برویم سراغ تئوری «فضای عمومی هابرماس».
او معتقد است رسانهها، فضای عمومی را میسازند؛ اما نه صرفا هر رسانهای، بلکه «رسانه جریانساز».
ویلبر شرام هم که خیلی پیشتر از تئوری «پاداش مخاطبان» و «عرفیسازی ارتباطات» در دوره پیش از وب سخن گفت، عملا تلاش داشت این نکته را گوشزد کند که رسانه با دو عنصر «محتوا و مخاطب» سنجیده میشود و بس. این نوع نگاه -از ویلبر شرام تا هابرماس- چه درسی را به ما گوشزد میکند؟ اینکه بپذیریم رسانه با پاداشی به نام محتوا شناخته میشود، نه صرفا با ضلع سیاست رسانه. محتوایی که در ژورنالیسم و فرمهای وابسته به آن، ابتدا صیقل میخورد و سرانجام در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و فصای عمومی را میسازد.
این یعنی تقدم «مطالعات روزنامهنگاری» بر «مطالعات رسانه». به همین دلیل، شاهدیم که امروز رئیسجمهور آمریکا بر این باور است که رسانههای جریانساز قادر هستند چهبسا بیش از دیپلماتها دور میز مذاکره ایفای نقش کنند. چه نفشی؟ «نقش جریانساز».
دوم. عمومیشدن ارتباطات از ویلبر شرام تا هابرماس، درس دیگری را هم به ما میدهد: «تمرکز بر نگاه غیررسمی تا نگاه رسمی و حکومتی». روزنامهنگار در جای رسمی ننشسته است که صرفا نگاه رسمی و مواضع وزارت خارجه و دیپلماتها را بازتاب دهد. از رسانههای این روزهای آمریکایی تا اروپایی بیاموزیم که عملا بازوی غیررسمی دیپلماتهای خودشان هستند. چگونه؟ با «تمرکز بر سوژههای غیررسمی» اما «محتمل» و قابل پیشبینی. چه ایرادی دارد که رسانههای ما نیز -با شرط نگاه کارشناسی و قدرتمند- جریانساز باشند و دست دیپلماتهای ما را دور میز مذاکره بازتر کنند. این امر زمانی شدنی است که نگاه حاکمیتی به رسانههای ایران از «منعکسکننده خبری» به «پیگیری تحلیلی خبر» تغییر کند.
سوم. پرسش دیگر اینکه چرا ژانر روزنامهنگاری تحلیلی همچنان یک ژانر مسلط در جهان رسانهای امروز است؟ پاسخ روشن اما قدری پیچیده است. مدتهاست مخاطبان دیروز و کاربران امروز در جهان واقعی و جهان سایبری از مرز چیستی عبور کردهاند و بر عناصر داینامیک روزنامهنگاری -یعنی چگونگی و چرایی رویدادها- متمرکز شدهاند.
این وجه روشن پاسخ به این پرسش است.
وجه پیچیده پاسخ، لزوم نگاه «کارشناسی و تحلیلی» است که با ظهور «روزنامهنگاری رباتیک»، پرچالشتر خواهد شد، اما همچنان خواهد درخشید. با اینهمه، بدون نگاه دقیق و تخصصی نمیتوان مدعی روزنامهنگاری تحلیلی در هر حوزهای شد. این هم وجه دوم پاسخ این پرسش.
نتیجه نهایی اینکه روزنامهنگاران از قضا موظف هستند با تکیه بر روزنامهنگاری تحلیلی، پای همه سوژهها و موارد عینی در حال وقوع یا بهاصطلاح «محتمل» را به میان بکشند و درباره آن جریانسازی مثبت کنند تا مفهوم واقعی رسانه جریانساز -با تکیه بر ژانر روزنامهنگاری تحلیلی- جلوهگر شود. آخر. تیم یا جناح سرمایهگذاری ترامپ در کاخ سفید در برابر نئوکانهای جنگطلب، از قضا رسانهها را «سرمایه» قلمداد میکنند تا مزاحم و موی دماغ.
همین نگاه را در ایران باید متناسب با شرایط کشور ایجاد و ترویج کرد. نگاهی که رسانه تحلیلی و جریانساز را «مستقل اما سرمایه» بپندارد تا رسانه «تابع و منفعل». تردید نکنیم این نگاه منتهی میشود به رسانه حاضر در دور میز مذاکره و نه غایب.
منبع: روزنامه شرق
🆔 @commac
❤2
پنجره جوهری (Johari Window)
مدلی است برای درک بهتر خود و روابط بینفردی. این مدل شامل ۴ بخش است:
۱. منطقه باز: چیزهایی که خودمان و دیگران دربارهمان میدانند (مثل رفتارهای آشکار).
۲. منطقه کور: چیزهایی که دیگران دربارهمان میدانند ولی ما نمیدانیم (مثل عادتهای ناپسند).
۳. منطقه پنهان: چیزهایی که خودمان میدانیم ولی از دیگران پنهان کردهایم (مثل احساسات درونی).
۴. منطقه ناشناخته: چیزهایی که نه خودمان و نه دیگران از آن آگاهیم (مثل تواناییهای پنهان).
دانستن پنجره جوهری مهم است چون باعث
شناخت بهتر خود و دیگران باعث ارتباط مؤثرتر، اعتماد بیشتر و کاهش سوءتفاهم میشود.
پنجره جوهری کمک میکند رشد کنیم، بهتر شنیده شویم و بهتر بفهمیم.
🆔 @commac
مدلی است برای درک بهتر خود و روابط بینفردی. این مدل شامل ۴ بخش است:
۱. منطقه باز: چیزهایی که خودمان و دیگران دربارهمان میدانند (مثل رفتارهای آشکار).
۲. منطقه کور: چیزهایی که دیگران دربارهمان میدانند ولی ما نمیدانیم (مثل عادتهای ناپسند).
۳. منطقه پنهان: چیزهایی که خودمان میدانیم ولی از دیگران پنهان کردهایم (مثل احساسات درونی).
۴. منطقه ناشناخته: چیزهایی که نه خودمان و نه دیگران از آن آگاهیم (مثل تواناییهای پنهان).
دانستن پنجره جوهری مهم است چون باعث
شناخت بهتر خود و دیگران باعث ارتباط مؤثرتر، اعتماد بیشتر و کاهش سوءتفاهم میشود.
پنجره جوهری کمک میکند رشد کنیم، بهتر شنیده شویم و بهتر بفهمیم.
🆔 @commac
👍6