فلسفه دیزاین – Telegram
فلسفه دیزاین
6.94K subscribers
68 photos
12 videos
1 file
1.2K links
این کانال چکیده‌ای از مقالات روز، نمونه‌های موفق، ابزارهایی‌ست که ما در DeXign Studio با آن برخورد داشته و معرفی‌شان می‌کنیم.

ارتباط با کانال:
@mohsenissapour

منابع و ابزارهای دیزاین:
DexignResources.com

دسخط:
https://daskhat.dexignresources.com
Download Telegram
سفر به اعماق ذهن کاربر

مصاحبه با کاربر یکی از متدهای تحقیقات کاربر است که در زمان کم اطلاعات بیشماری درباره رفتارها، عادت‌ها و روش‌ استفاده‌ی کاربر از محصول بدست می‌دهد.

مصاحبه تنها پرسیدن چند سوال درباره علایق کاربر و محصولی که دوست دارد ساخته شود نیست بلکه هدف اصلی مصاحبه این است که طراح دریابد کاربر چگونه فکر می‌کند و برای رسیدن به هدف خود چه مسیری را طی می‌کند.

برای رسیدن به این مقصود باید از پرسیدن سوال‌هایی که جواب را در خود دارند و ذهن کاربر را به سمت خاصی هدایت می‌کنند دوری کرد. همچنین سوال‌هایی با پاسخ‌های کوتاه اطلاعات دقیقی نمی‌دهند.

از همین رو لازم است پیش از مصاحبه سوال‌ها و اهدافی که مصاحبه برای آن طراحی شده است را مرور کرد و با داشتن برنامه‌ی مناسب پیش رفت.

در مقاله‌ی زیر اطلاعات بیشتری درباره ویژگی‌‌های یک مصاحبه‌ی کاربردی آمده است که آن را به شما پیشنهاد می‌کنم:

http://bit.ly/dxgn605

شما چه تجربه‌ای هنگام مصاحبه با کاربر داشته‌اید؟ آن را با ما و دیگر دوستان درمیان بگذارید.

(مدت زمان حدودی مطالعه: ۱۵ دقیقه)

نویسنده: پریسا حسینی

#تجربه_کاربری #مصاحبه

@Dexign فلسفه دیزاین

ـــــــــ
سبک سوئیس در طراحی وب

سبک تایپوگرافی بین‌المللی که با عنوان سبک سوئیس نیز شناخته می‌شود، سبکی در هنر گرافیک است که آغاز آن به دهه‌های ۲۰ و ۳۰ میلادی در کشورهای روسیه، هلند و آلمان بازمی‌گردد. این سبک که در دهه ۱۹۵۰ میلادی در کشور سوئیس توسعه پیدا کرده است بر مسائلی همچون پاکیزگی، خوانایی و واقع‌بینی در هنر گرافیک و تایپوگرافی تاکید دارد. در بسیاری از کارهای اولیه سبک تایپوگرافی بین‌المللی، تایپوگرافی به عنوان عنصر اصلی طراحی، به ویژه در متن‌ها مورد استفاده قرار گرفته است و دلیل نامگذاری این سبک نیز همین مسئله می‌باشد.

عیار و نشان‌های اصلی جنبش سبک سوئیسی به عنوان یک سبک مدرن، در استفاده از گرید‌ها و صفحه‌بندی‌های نامتقارن، تایپ‌فیس‌های صنعتی مانند Sans-Serif و Akzidenz-Grotesk *، تمرکز بر دقت، سادگی، عینیت، انتزاع هندسی و به استفاده از عکس‌ها به جای تصویرسازی می‌باشد.

بر خلاف تصور عموم طراحان سبک سویس تنها در پوسترها و طرح‌های گرافیکی کاربرد ندارد؛ بلکه می‌توان نتایج خوبی هم از به کار بردن آن در طراحی وب بدست آورد. تمام ویژگی‌های ذکر شده این سبک قابل پیاده‌سازی در طراحی وب‌سایت‌ها نیز می‌باشند و مزیت اصلی بهره گیری از این روش در طراحی، این است که سبک سویس با ایجاد رابط‌های کاربر پسند سازگار در ارتباط می‌باشد.

فونت Akzidenz-Grotesk*یک فونت قرن نوزدهمی ساده، کاربردی و فراگیر بوده که تمامی ویژگی‌های فونت‌های مدرن را دارد. ویژگی‌های این فونت تأثیر زیادی بر سبک سوئیس گذاشته است. این فونت بعدها الهام بخش فونت محبوب Helvetica بوده است.

http://bit.ly/dxgn606

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#سبک‌سویس #طراحی‌گرافیک #طراحی‌وب‌سایت

@Dexign فلسفه دیزاین

ــــــــ
قانون آشنایی جیکوب

الگوهای طراحی یا (Design Patterns) زمانی ایجاد می‌شوند که مدت زیادی را کاربران با آن رابط و تجربه‌ی کاربری مشغول هستند و بهترین راه‌حل ممکن را دریافت کرده‌اند.

حتما بسیاری از وبسایت‌های فانتزی را مشاهده کرده‌اییدکه هنگام ورود به آن‌ها، با گیجی و سردرگمی فراوان روبرو می‌شوید و احساس می‌کنید هیچی از آن بلد نیستید و به کلی هدف خود را از باز کردن آن صفحه از یاد می‌برید و اینجاست که دکمه‌ی ضربدر را فشار می‌دهید.

ذهن انسان این ناآشنایی و عدم شناخت را دوست ندارد. به همین دلیل بزرگترین اشتباه در دیزاین محصولات، خارج شدن از چهارچوب الگوهای طراحیست.
به همین دلیل Jakob Nielsen مشاور کاربری طراحی وب و دانشمند علوم کامپیوتری، قانونی ثابت در این زمینه دارد که با آن آشنا می‌شویم.

bit.ly/dxgn607

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#تجربه_کاربری #قانون_آشنایی_جیکوب #الگوی_طراحی

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
دنیای جذاب میکرو اینتراکشن‌ها

دیزاین خوب همه را عاشق خودش می‌کند.

یکی از مهمترین بخش‌های هر دیزاین خوبی، نمایش زنده بودن طرح است.

کاربر چطور باید احساس کند طرح زنده است؟ اگر توجه کرده‌باشید ما کاربران همیشه «بازخورد» در اپلیکیشن‌ها و وبسایت‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنیم را دوست داریم. بازخورد یعنی زمانی که طرح به رفتار شما به عنوان کاربر، پاسخ می‌دهد.

فرض کنیم:
شما وارد یک وب‌سایت می‌شوید، تعدادی باتن می‌بینید، هنگامی که روی آن‌ها با ماوس Hover می‌کنید، هیج اتفاقی نمی‌افتد. برای لحظه‌ای به آدم حس فریز شدن دست می‌دهد، گویی وب‌سایت از کار افتاده است.

دنیای فیدبک‌ها و میکرواینتراکشن‌ها بسیار جذاب و دوست‌داشتنی است، چون بر پایه احساسات غریزی انسان بنا شده است.

ما دوست داریم هر کاری می‌کنیم - حتی بردن نشانگر ماوس روی یک دکمه - یک بازخورد داشته باشد، آن دکمه کمی تیره‌تر شود یا کمی بزرگتر. بالاخره یک اتفاقی بیفتد.

البته مساله میکرواینتراکشن‌ها کمی پیچیده‌تر و جذاب‌تر از مساله Feedbackهاست.

میکرواینتراکشن‌ها همانطور که از اسمشان پیداست، به اتفاقات انیمیشنی کوچکی گفته می‌شود که با بهتر عمل‌کردن «تجربه کاربری» رابطه مستقیم دارد.

وقتی یک لینک را به «نشان‌کرده»های خود اضافه می‌کنید، آیکن آن لینک به بخش «نشان‌شده‌ها» می‌پرد!

وقتی آمار بازدید‌های ویدیوهای یوتیوب شما بالا می‌رود، اعداد جدید، اعداد قدیمی را به سمت بالا هل می‌دهند تا خود جای آن‌ها را بگیرند.

زمانی که می‌خواهید یک ایمیل را پاک کنید یا به گزینه‌های سریع ایمیل دسترسی داشته‌باشید تنها کافیست تا انگشتتان را روی آن ایمیل به سمت راست یا چپ بکشید. آیکن‌های اتفاق‌های کوچک و مهم برای شما به ترتیب و با انیمیشنی به نمایش در می‌آیند.

از آنجایی که اکثر مقوله‌های دیزاینی به نوعی زیرمجموعه «تجربه کاربری» هستند و قرار است به بهبود آن کمک کنند، حتی «رابط کاربری» مانند میکرو اینتراکشن‌ها و انیمیشن‌ها، فیدبک‌ها و جلوه‌هایی بصری هستند که با کمک کردن به «رابط کاربری» در نهایت تجربه خوشایندی برای کاربر تولید می‌کنند.

مقاله‌ای که امروز به شما معرفی می‌کنیم درباره لزوم استفاده از میکرواینتر‌اکشن‌ها و چگونگی بهبود رابط و تجربه کاربری
توسط آن است.

bit.ly/dxgn608

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#میکرواینتراکشن #تجربه_کاربری

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
هر آنچه در مورد UX Writing باید بدانید

اگر به روند طراحی UX در سال گذشته توجه کرده باشید، بدون شک بارها با عبارت UX writing برخورد کرده‌اید. مدتی است که بحث نوشتن به عنوان یک "مهارت یکپارچه طراحی" مورد ستایش طراحان دنیا قرار گرفته‌است. به طوری که این تخصص در دیزاین دیگر صرفاً یک تخصص تکمیلی نبوده و به عنوان یک عنصر تخصصی جداگانه و با اهمیت مورد توجه کلیه طراحان قرار گرفته است. همین موضوع باعث شده است تا نویسنده‌های UX به طور فزاینده‌ای به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تیم های طراحی شناخته شوند.

گواه این امر را می‌توان در شرکت‌های معتبری چون فیس بوک، گوگل، مایکروسافت و آمازون مشاهده کرد که در آن‌ها نویسندگان UX را به عنوان عضو اصلی گروه دیزاین در تیم‌های طراحی خود به حساب می‌آورند. بنابراین با‌توجه به نیاز روزافزون شركت‌ها به نویسندگان UX، لازم است طراحان در مورد چیستی این نقش و نحوه افزودن ارزش‌های آن به روند كلی طراحی آگاهی داشته باشند.

در این مقاله، نویسنده با تمرکز بر نقش نویسنده UX، سعی دارد تا مخاطبین مقاله را با پتانسیل این نقش و کلیه وظایف آن آشنا کند.

bit.ly/dxgn609

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#طراحی‌تجربه‌کاربری #UXWriting

@Dexign فلسفه دیزاین

__
نکاتی برای بهبود طراحی رابط کاربری

وقتی به طراحی یک رابط کاربری فکر می‌کنیم و هنوز برای انجام آن وارد عمل نشده‌ایم، معمولا همه چیز خیلی ساده و راحت به نظر می‌آید و می‌توانیم در ذهنمان بهترین رابط کاربری را برای هدف مد نظر خود طراحی کنیم.
اما وقتی دست به کار می‌شویم و افکار و ایده‌های خود را از ذهن به روی کاغذ یا نرم‌افزار منتقل می‌کنیم، قضیه کمی متفاوت می‌شود. گاهی می‌بینیم نتیجه آن چیزی نیست که در ذهن داشتیم و یا هرچقدر تلاش می‌کنیم نمی‌توانیم دقیقا آن چیزی را پیاده‌سازی و طراحی کنیم که در ذهن داشته‌ایم.

این اتفاق معمولا با افزایش تجربه و همچنین افزایش مهارت در استفاده از ابزارهای طراحی کمتر می‌شود و می‌توان ساده‌تر و سریع‌تر نکاتی که در ذهن داریم به یک رابط کاربری طراحی شده تبدیل کنیم. در این مسیر شناخت درست ابزارها، روش‌ها و نکات ریز فنی می‌تواند بسیار موثر و کارگشا باشد و خروجی کار را به چیزی دلخواه برای طراح، مشتری و کاربر تبدیل کند.

همانطور که ذکر شد، کسب تجربه و استفاده از تجارب دیگران می‌تواند تاثیر به‌سزایی بر بهبود طراحی رابط کاربری داشته باشد و طراحی ما را از یک طرح مبتدی و کاملا معمولی، به یک طرح خاص و حرفه‌ای تبدیل کند.

در مقاله زیر نکاتی برای بهبود طراحی رابط کاربری ارائه شده است که طراحی شما را یک قدم به پیش برده و تبدیل به طرحی حرفه‌ای و منسجم می‌کند.

http://bit.ly/dxgn610

(زمان حدودی مطالعه: 7 دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#رابط_کاربری #طراحی

@Dexign فلسفه دیزاین

______
نقش پررنگ تایپوگرافی در طراحی رابط کاربری

اشکالی که ما در زندگی آن‌ها را می‌بینیم، همگی پس از مدتی روی ذهن ما اثر می‌گذارند و هرکدام به صورت ناخواگاه درون ذهن ما مفاهیمی را یادآوری می‌کنند.

درواقع اشکال مختلف باعث می‌شوند حس‌های مختلفی را تجربه کنیم.

دقیقا همین احساسات بر پایه اشکال، می‌تواند پیش‌زمینه تصمیم‌گیری طراحان برای انتخاب بین یک شکل یا شکلی دیگر شوند.

برای مثال زمانی که نیاز است در یک طرح، داخل یک صفحه کتاب را نمایش دهیم، میزان تیز بودن یا نرم بودن فونت استفاده‌شده حس‌های مختلف و گاه متضادی را تولید می‌کند.

البته هرچقدر درصد خطای ما به عنوان طراح، نسبت به انتخاب اشکال مختلف به عنوان دیزاین‌سیستم کمتر باشد، راحت‌تر به هدف میرسیم.

مقاله‌ای که امروز معرفی می‌کنم، درباره اهمیت دقت به فونت انتخابی و استفاده از تمام تنظیمات فوتت‌ها برای گرفتن نتیجه بهتر است.

این نکات شاید خیلی کوچک به نظر برسد ولی یادمان باشد فرق ما با دیکران همین اهمیت دادن به جزئیات خواهد بود.

http://bit.ly/dxgn611

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#رابط_کاربری #فونت
@Dexign فلسفه دیزاین

__
مبانی سلسله مراتب بصری

ما در دوران خیلی شلوغی زندگی می‌کنیم و با هیاهوی موبایل، لپ‌تاپ، تلوزیون و امثال آن احاطه شده‌ایم. وقتی که در یک اپلیکیشن یا محصول دیجیتال سیر می‌کنیم، چیزی به صورت طبیعی احساس می‌شود و جریان دارد که ما دلیل آن را نمی‌دانیم. آن چیز اغلب ترکیب بصری المان‌ها است که در کنار هم قرار گرفته‌اند. زمانی که این المان‌های بصری به صورت درست و منسجم در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، کاربر به سادگی می‌تواند محصول را درک کرده و به سیر در آن بپردازند.
توانایی ساخت داستانی مجذوب کننده با استفاده از فونت‌ها و سلسله مراتب بصری چیزی است که هر دیزاینری باید با آن آشنا باشد و با اصول و قواعد آن به عنوان ابزاری برای تاثیر بر روی تجربه کاربری آشنا باشد. هنگامی که اجزای مختلف، هوشمندانه در کنار هم قرار می‌گیرند، کاربران می‌توانند بدون گسست و تلاش زیاد با محصول تعامل داشته و در نتیجه تجربه‌ای لذت‌بخش داشته باشند.

ایجاد سلسله مراتب بصری مبنای ساخت هر محصول موفق است. سلسله مراتب بصری، ترتیب المان‌های مختلف براساس اهمیت آن‌ها را مشخص می‌کند تا توجه کاربر را هدایت و استفاده از اطلاعات را برای او راحت‌تر کند. با استفاده از رنگ‌ها، تضاد و بافت رنگی، با شکل‌ها، تعیین موقعیت‌ها و جهت‌ها و اندازه‌ها، مهم‌ترین اطلاعات قابل نمایش هستند. سلسله مراتب به ساخت نقاط کانونی و هدایت کاربر به سمت مهم‌ترین اطلاعات کمک می‌کند.

از حدود یک قرن قبل، دانشمندان به بررسی و مطالعه نحوه برداشت انسان‌ها از محیط و درک آن پرداختند و نتیجه این مطالعات قوانینی از جمله قانون گشتالت، هیکز، میلر و ... است. از جمله این قواعد می‌توان به نحوه استفاده از فضای سفید، تایپوگرافی، اندازه‌ها و رنگ و نیز تضاد رنگی اشاره کرد.

برای آشنایی بیشتر با اصول ایجاد و بهبود سلسله مراتب بصری مقاله زیر را مطالعه کنید:

https://bit.ly/dxgn612

(زمان حدودی مطالعه: 15 دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#سلسله_مراتب #طراحی_بصری #تجربه_کاربری

@Dexign فلسفه دیزاین

______
نکات موثر برای کار از راه دور

این روزها بیشتر تیم‌های کاری همانند تیم ما؛ دیزاین استودیو، به دلیل شیوع ویروس کرونا تصمیم گرفته‌اند تا دور‌کاری را جایگزین فعالیت حضوری کارکنان در شرکت نمایند. ایده دورکاری و اینکه از محدودیت های زندگی اداری به سمت آزادی کار در خانه بریم در نگاه اول بسیار جذاب و ساده بنظر می‌رسد. اما اجرای آن در واقع به این سادگی نیست و شاید تیم شما هم در این مدت در تجربه اجرای این روش با چالش‌های متفاوتی روبرو شده باشد. برای اینکه بتوایم از راه دور با اعضای تیم خود همکاری موثرتری داشته باشیم بسیار مهم است که در گام نخست اصولی را برای خود تعیین کرده و در طول مدت دورکاری به آن‌ها پایبند باشیم. در این راستا می‌توانید اصول زیر را به عنوان برخی راهکارهای مفید برای افزایش بهره‌وری در روزهایی که مجبور به فعالیت در محیطی خارج از دفتر می‌باشید، در نظر داشته باشید:

۱- فضای کاری مشخصی برای خود در خانه ایجاد کنید.

۲- بین فعالیت‌های شغلی و کارهای شخصی خود در خانه مرزبندی ایجاد کنید.

۳- ساعت کار منظمی برای خود تعیین کنید و در آن زمان در دسترس سایر اعضای تیم باشید.

۴- وضعیت کاری خود را به طور مستمر با هم تیمی‌های خود به اشتراک بگذارید.

۵- با اعضای تیم خود در ارتباط باشید و در مسائل مختلف همفکری کنید.

۶- از ابزارهای برنامه‌ریزی مثل ترلو، آسانا، تسکولو و ... جهت ایجاد نظم در فعالیت‌های تیم استفاده کنید.

برخی از شرکت‌ها این امکان را برای شما فراهم می‌کنند تا در دورکاری از برنامه کاری انعطاف پذیری برخوردار باشید. اگر شرکت شما نیز از این قبیل شرکت‌ها می‌باشد، حتماً توجه داشته باشید که تعیین دوره‌های اوج کار شما، به منظور افزایش بهره‌وری بسیار مهم خواهد بود. آیا شما بهترین بازدهی کاری را در ابتدای صبح دارید؟ یا اینکه در بازه ظهر بیشتر فعال هستید؟

دانستن اینکه چه موقع از روز بهتر کار می‌کنید، می‌تواند به شما کمک کند تا بهترین و مفیدترین استفاده را از روز کاری خود داشته باشید. به طوری که در برنامه زمانبندی خود اجرای وظایف مهم را در این دوره‌ها قرار داده و سایر کارها را که نیاز به تمرکز کمتری دارند به دوره‌هایی که احتمالاً دچار خستگی ذهنی خواهید بود موکول کنید.

اگر شما هم تجربیات مشابهی در این زمنیه دارید خوشحال می‌شویم که آن‌ها در قسمت کامنت‌ها با ما در میان بگذارید.

https://bit.ly/dxgn613

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#دورکاری #کارتیمی
@Dexign فلسفه دیزاین

______
جبران کمبود تحقیقات میدانی

یکی از مهمترین بخش‌های طراحی تجربه کاربری، دریافت نتیجه تحلیل‌های میدانی از یک موضوع است.

برای مثال زمانی که می‌خواهیم تاثیر یک سبک دیزاین فرم ثبت‌نام یا فرم پرداخت را بر رفتار کاربر مطالعه کنیم، نیاز به بررسی رفتار دقیق کاربر نسبت به طرح خودمان داریم و این بررسی اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه بتوانیم تحقیقات و نظرسنجی‌های واقعی برگزار کنیم.

پس تا اینجای کار ما به عنوان طراح رابط و تجربه کاربری نیاز به سیستم تحقیقاتی روی طرح‌های خودمان را احساس کردیم.

حال فرض کنید یک تیم تنها به بررسی و مطالعه رفتار کاربران روی انواع طرح‌های مختلف بپردازد و همینطور نقاط قوت و نقض‌های طرح‌های مختلف را با ارائه دلیل درست مشخص کند.

طبیعتا بار تحقیقاتی عجیبی از روی دوش ما برداشته خواهد شد و از آن مهمتر، می‌توانیم خیلی بهتر به نتیجه تحقیقاتی که توسط یک تیم خاص تحقیقاتی حاصل‌شده، اعتماد و تکیه کنیم.

امروز می‌خواهم انستیتوی baymard را به شما معرفی کنم.
این انستیتو نتیجه بیش از ۴۹٬۰۰۰ ساعت تحقیق تجربه کاربری را برای کاربران روی وبسایت خودش قرار داده و این نتایج را به تفکیک نوع صفحات جداسازی کرده است.

یکی از نکات جالب این سرویس این است که از هر طرحی، مثلا طرح صفحه پرداخت، مطرح‌ترین سرویس‌های دنیا را مورد بررسی قرار داده و از هر سبکی بهترین‌ها و حتی بدترین‌ها را هم به شما نمایش می‌دهد.

https://bit.ly/dxgn614

نویسنده: آرش اصغری

#تجربه_کاربری #دیزاین

@Dexign فلسفه دیزاین

______
قانون فیتس

«زمان دستیابی به هدف، تابعی از فاصله و اندازه‌ی هدف است.»

این قانون در سال ۱۹۵۴ توسط روانشناسی به نام پائول فیتس مطرح شد. او با بررسی سیستم حرکتی انسان، نشان داد که زمان لازم برای حرکت به یک هدف، به مسافت آن بستگی؛ و با اندازه‌ی آن رابطه‌ی عکس دارد.
طبق قانون او به دلیل سبک-سنگین کردن کاربر بین دقت و سرعت، حرکات سریع و اهداف کوچک منجر به خطای بیشتری می‌شود.

یکی از مثال‌های واضحی که برای اعمال این قانون در رابط کاربری می‌توان بیان کرد، همین بزرگ بودن دکمه‌های CTA است که هرچقدر بزرگتر و در دسترس‌تر باشد، کاربر زمان کمتری را، صَرفِ کلیک بر روی آن می‌کند. البته این بزرگی دکمه نباید بیش از اندازه شود چون تناسب طرح شما را بهم می‌ریزد و نتیجه‌ی معکوس و منفی‌ای ایجاد می‌کند.

اما این قانون در بسیاری از رابط‌های کاربری‌ای که در روزمره با آن سروکار داریم دیده می‌شود و شما شگفت‌زده خواهید شد که چرا دکمه‌های بستن، منوی‌ ویندوز و … در گوشه‌های مانیتور شما قرار دارند. برای فهمیدن دلیل آن و نیز به‌کاربری این قانون در دیگر موارد رابطه کاربری، شما را به خواندن مقاله‌های زیر دعوت می‌کنم:

https://bit.ly/dxgn615-1

https://bit.ly/dxgn615-2

و همینطور صفحه‌ی ویکیپدیای این قانون به راحتی از طریق لینک زیر قابل دسترسی است:

https://bit.ly/dxgn615wiki

(زمان حدودی مطالعه‌ی مقاله‌‌ی اول: ۹ دقیقه، مقاله‌ی دوم: ۱۱ دقیقه )

نویسنده: حسین میرزاده

#تجربه_کاربری #قانون_فیتس #طراحی_تعاملی #فاصله #اندازه

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
انتخاب عنوان مناسب برای دکمه‌ها

عنوان و متن دکمه‌ها به اندازه ظاهر و طراحی آن‌ها دارای اهمیت است. استفاده از عناوین اشتباه برای دکمه‌ها می‌تواند باعث سردرگمی کاربر، کار بیشتر و پایین آمدن سرعت انجام کارها شود. برای اینکه به کاربر کمک کنید تا کاری را به راحتی انجام دهد، باید از عناوین درست برای دکمه‌ها استفاده کنید.

در اینجا قصد داریم به معرفی پنج اصلی بپردازیم که به شما کمک خواهد کرد تا عناوین درست برای دکمه‌ها انتخاب کنید و آن‌ها را از لحاظ عملکردی بهبود ببخشید.با اعمال این اصول، به کاربر کمک خواهید کرد که مشکلی در انتخاب عملکرد درست در هنگام مواجهه با دکمه‌ها نداشته باشد.

قانون اول: استفاده از افعال عملکردی
عناوین دکمه‌ها باید احساس عمل به یک فرمان را به کاربر القا کند. هنگامی که کاربران یک فعل عملکردی را می‌خوانند، دقیقا متوجه می‌شوند که آن دکمه چه کاری انجام می‌دهد.
به عنوان مثال برای پاسخ به سوال "تغییرات ذخیره شود؟"، عنوان دکمه "ذخیر کردن" بسیار گویاتر از عنوان کلی "بله" خواهد بود.
هنگامی که از عبارت بله/خیر برای عناوین دکمه‌ها استفاده می‌شود، کاربر باید تمام پیام نمایش داده شده را بخواند تا بتواند دکمه صحیح را انتخاب کند و اشتباه در خواندن پیام می‌تاوند منجر به انتخاب گزینه اشتباه شود.

قانون دوم: استفاده از بیان دقیق
هر فعلی که استفاده می‌کنید، معنی و مفهوم خاص خود را دارد. اگر بیان شما دقیق نباشد، ممکن است کاربر در فهم عملکرد دکمه دچار مشکل شود. به عنوان مثال دو عبارت "Delete" و "Remove" می‌توانند معنی یکسان داشته باشند اما مفهوم آن‌ها می‌تواند با هم متفاوت باشد.
به عنوان مثال در یک پلی‌لیست موسیقی، عبارت "Delete" می‌تواند به معنی حذف آهنگ از کل سیستم باشد، اما عبارت "Remove" می‌تواند به معنی حدف آن آهنگ از پلی‌لیست مورد نظر باشد.

قانون سوم: استفاده از زبان عملکرد-محور
عناوین مبهم و عمومی برای دکمه‌ها باعث ایجاد شک و تردید برای کاربر خواهد شد و آن‌ها تردید خواهند کرد که آن دکمه چه عملکردی دارد. کاربرها باید نتیجه عملکرد خود را بدانند و این امر تنها با استفاده از زبان عملکرد-محور قابل انجام است.
به عنوان مثال برای یه فرم ارسال نظر می‌توان از دو عنوان "انتشار" یا "ثبت" استفاده کرد. عنوان "ثبت" یک عنوان کلی و فنی است که شما می‌توانید برای هر دکمه‌ای استفاده کنید.اما عنوان "انتشار" کاملا عملکرد-محور است و کاربر کاملا متوجه می‌شود که با فشردن ان دکمه چه اتفاقی خواهد افتاد.

قانون چهارم: استفاده از حالت دستوری فعال
کلمات زیاد در عنوان دکمه، کاربر را مجبور می‌کند بیشتر بخوانند. اما هنگامی که از حالت دستوری فعال استفاده می‌کنید، تعداد کلمه‌ها را کمتر کرده و خواندن و اسکن آن را ساده‌تر می‌کنید.
به عنوان مثال برای پیام بروزرسانی نرم‌افزار دکمه‌های زیر را در نظر بگیرید:
حالت اول) نه، بعدا به من یادآوری کن/ بله،الان بروزرسانی را دانلود کن
حالت ذوم) بعدا یادآوری کن / دانلود بروزرسانی
حالت دستوری فعال، فعل‌ها را به دستور تبدیل می‌کند. این حالت به شما اجازه می‌دهد کلمات غیرضروری را حذف کرده و عنوان دقیق‌تری داشته باشید.

قانون پنجم: استفاده از حروف بزرگ به سبک جمله
(البته این قانون فقط در زبان انگلیسی کاربرد دارد!)
شکل نوشتاری و استفاده از حروف بزرگ و کوچک بیانگر لحن شما به کاربر خواهد بود. لحن آن چیزی نیست که به کاربر می‌گویید، بلکه چگونگی گفتن آن است. این ویژگی می‌تواند عکل‌العمل احساسی کاربران را در پی داشته و باعث شود آن‌ها جذب شده یا دفع شوند.
به عنوان مثال عبارت "Start free trial" که از حروف بزرگ به سبک جمله استفاده کرده، لحنی آرام‌تر و دوستانه‌تر از عبارت "Start Free Trial" دارد بیشتر باعث جذب کاربر برای فشردن دکمه خواهد شد.

این قوانین ضمانت خواهند کرد که دکمه‌ها باعث جذب عملکرد کاربر شده و کاربر دچار ابهام و سردرگمی هنگام مواجه با آن‌ها نخواهد شد. برای آشنایی بیشتر با این قوانین و مشاهده نمونه‌های آن می‌توانید مقاله زیر را مطالعه کنید:

https://bit.ly/dxgn616

(زمان حدودی مطالعه: 10 دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#طراحی #دکمه
@Dexign فلسفه دیزاین

_____
قانون منطقه‌ی مشترک

«عناصر، زمانی به صورت یک گروه درک می‌شوند که آن‌ها با یکدیگر منطقه‌ای را با مرز کاملا مشخص به اشتراک بگذارند.»

این قانون تجربه‌ی کاربری یکی دیگر از قوانین اصلی #گشتالت می‌باشد که قبلا درباره‌ی مجموع قوانین آن صحبت کرده‌ایم که می‌توانید با فشردن یا کلیک بر روی هشتگ به آن‌ها دست پیدا کنید. اما امروز به طور خاص درباره‌ی این قانون صحبت می‌کنیم.

اگر زمانی در دیزاین‌های شلوغ خود دچار بی‌نظمی و سردرگمی کاربر شده‌اییم، این اصل بسیار به کارمان می‌آید.
می‌توانیم با ایجاد پس‌زمینه، حاشیه، فضای خالی و … باعث تفاوت در کارکردها و تفکیک محتوا شویم و در نهایت اندکی آرامش را به چشمان کاربر برگردانیم.

یک مرز یا یک حاشیه‌ی ساده می تواند روند استخراج اطلاعات از یک صفحه نمایش را سرعت ببخشد. ما قادریم توجه کاربر را به موارد خاص هدایت کنیم تا اطلاعات صحیح را در زمان مناسب به کاربران ارائه دهیم. برای اطلاعات و مثال‌های بیشتر درباره‌ی این قانون، شما را به خواندن مقالات زیر دعوت می‌کنم:

http://bit.ly/dxgn535_1

https://bit.ly/dxgn617-2

و نیز مطلبی مرتبط در ویکیپدیا با عنوان اصول گروه‌بندی را نیز پیشنهاد می‌کنم:

https://bit.ly/dxgn617wiki

(زمان حدودی مطالعه‌ی مقاله‌‌ی اول: ۱۰ دقیقه، مقاله‌ی دوم: ۶ دقیقه )

نویسنده: حسین میرزاده

#تجربه_کاربری #قانون_منطقه_مشترک #گروه #گشتالت

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
نتایج یک آزمایش: استفاده از رنگ مشکی در نوشتار

انسان بعد از مدتی نسبت به اتفاقات و صحنه‌های اطراف خود یک «حس» تولید می‌کند.

برای مثال، هر از چندگاهی در تلویزیون تبلیغاتی می‌بینیم که نمی‌دانیم چرا انقدر از آن‌ها تنفر داریم.

یا متنی دو خطی می‌خوانیم و دقیقا نمی‌دانیم چرا انقدر از اینکه آن متن را در یک قالب خاص خواندیم لذت بردیم و اگر کسی آن متن را برایمان پیامک می‌کرد شاید آن لذت را نمی‌بردیم.

بخش مهمی از درک انسان نسبت به مسائل مختلف بخاطر نحوه ارائه آن‌هاست.

فرض کنیم ما یک متن را با فونت بزرگ و کاملا سیاه روی پس‌زمینه سفید می‌خوانیم، این عمل بعد از مدتی مارا از خواندن بیزار می‌کند.

حال فرض کنیم رنگ پس‌زمینه و رنگ متن، در تعامل باهم انتخاب شده‌باشند و باعث شده باشند تا چشممان از یک فضای صفر و یکی خارج شود. این باعث می‌شود تا روند انجام یک عمل برای ما خسته‌کننده نباشد.

در همین راستا، توجه شما را به مقاله امروز جلب می‌کنم.
این مقاله درباره تاثیر استفاده از رنگ‌های مختلف «مشکی» روی درک مخاطب از طرح می‌باشد که می‌تواند در لایه‌های داخلی دیزاین شما، تغییرات جالبی را بوجود آورد.

https://bit.ly/dxgn618

(زمان حدودی مطالعه: ۹ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#تجربه_کاربری #دیزاین

@Dexign فلسفه دیزاین

_
قانون کاراییِ زیبایی

شاید مثال نه زیاد درست و نه زیاد غلط «عقل مردم به چشمشان است» را شنیده باشید. امروز به بررسی همین موضوع می‌پردازیم.

اثر کارایی زیبایی در واقع یکی از قوانین اصلی تجربه‌ی کاربری است که به طور صریح می‌گوید:
«کاربران غالباً طراحی زیبا و جذاب را به عنوان دیزاین کاراتر درک می‌کنند.»

این به بدین معناست که طراحی بصری زیبا باعث ایجاد پاسخ مثبت در مغز افراد می‌شود و آنها را به این باور سوق می‌دهد که این دیزاین، واقعاً بهتر عمل می‌کند. در نتیجه باعث می‌شود که مشکلات تجربه‌ی کاربری پنهان شود و از کشف آن‌‌ها نیز هنگام تست کاربردپذیری جلوگیری شود.

به طور کلی این اثر نشان‌دهنده‌ی یک اتفاق خوب در دیزاین است؛ و کاربران را دربرابر ناکارآمدی‌های جزیی سیستم صبورتر می‌کند ولی در مقیاس‌های پیچیده‌تر و بزرگ‌تر منجر به شکست می‌شود.

در ۲ مقاله‌ی زیر به بررسی این موارد و نیز چگونگی تست کاربر هنگامی که قاضی او فقط چشمانش هستند می‌پردازیم.

https://bit.ly/dxgn619-1

https://bit.ly/dxgn619-2

(زمان حدودی مطالعه‌ی مقاله‌‌ی اول: ۵ دقیقه، مقاله‌ی دوم: ۶ دقیقه )

نویسنده: حسین میرزاده

#تجربه_کاربری #قانون_کارایی_زیبایی #زیبایی_بصری #کاربردپذیری

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
قانون ۲۰-۸۰ یا اصل پارتو

«۸۰ درصد رخدادها از ۲۰ درصد دلایل به‌وجود می‌آید.»

ویلفردو پارتو اقتصاددان ایتالیایی در سال ۱۹۰۶ دریافت که ۸۰ درصد زمین‌های ایتالیا در دست ۲۰ درصد مردم آن کشور است؛ همچنین پارتو دریافته بود که ۸۰ درصد نخودفرنگی‌های باغچه‌اش در ۲۰ درصد غلاف‌های نخودفرنگی قرار دارند.

اصل ۲۰-۸۰ در تصمیم‌گیری‌های سریع مدیریتی و نیز تجربه‌ی کاربری بسیار کارساز است. شما باید بیشترین تلاش را روی مناطقی متمرکز کنید که بیشترین مزیت را برای اکثر کاربران به همراه داشته باشد.

در خیلی از پروژه‌ها، زمان و بودجه‌ی اندکی داریم و به علت همین منابع محدود، باید وقت و تلاش خودمان را در قسمت‌های اصلی سرمایه‌گذاری کنیم. با خواندن مقاله‌ی زیر با کارایی اصلی این قانون، آشنا می‌شوید:

https://bit.ly/dxgn620

(زمان حدودی مطالعه‌ی مقاله‌‌: ۵ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#تجربه_کاربری #اصل_پارتو #قانون_۲۰_۸۰ #بهره_وری

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
قدرت داستان‌گویی در ایجاد همدلی

داستان‌گویی نقش مهمی در طراحی تجربه کاربر و روند تفکر طراحی ایفا می‌کند. داستان‌گویی باعث می‌شود افرادی که طراحی برای آن‌ها صورت می‌گیرد با روایتی قانع‌کننده روبرو شوند و ما به عنوان دیزاینر می‌توانیم شناختی عمیق و احساسی درباره علایق و نیازهای آن‌ها داشته باشیم. داستان‌ها می‌توانند یک موضوع مشترک در پروژه شکل دهند که اعضای تیم می‌توانند بر روی آن تمرکز کرده و به نوعی منبع الهام آن‌ها باشد. داستان‌ها روشی خوب برای تزریق همدلی به پروژه طراحی بوده و در تفکر طراحی بسیار مفید و کاربردی هستند. ما در اینجا قصد داریم به بررسی ویژگی‌های یک داستان‌گویی خوب بپردازیم و روش‌های مختلف دیزاین که با استفاده از آن‌ها می‌توان داستان‌گویی را وارد پروژه و روند طراحی کرد، معرفی کنیم.

تیم براون مدیرعامل موسسه IDEO نحوه استفاده از داستان و پیاده‌سازی روند داستان گویی در تفکر طراحی را اینگونه بیان می‌کند: «نکته بسیار مهم در این باره این است که داستان‌گویی باید در اولین مراحل شکل‌گیری یک پروژه آغاز شود و با هر جنبه از خلاقیت در روند طراحی در هم تنیده باشد. برای این منظور تیم‌های طراحی نویسندگانی را وارد تیم خود می‌کنند تا از ابتدا به این داستان‌گویی کمک کنند.»

برای شناخت بهتر قدرت داستان‌ها و فهمیدن دلیل این که چرا داستان‌ها چیزهای زیادی درباره کسانی که مورد مطالعه قرار می‌دهیم به ما می‌آموزند، می‌توانیم به سراغ ارسطو معلم باستانی داستان‌سرایی برویم. ۷ مشخصه داستان‌گویی خوب از نگاه ارسطو به ما کمک می‌کند با پرسیدن سوالات مناسب با افرادی که برایشان طراحی می‌کنیم، همدلی کنیم. پرسیدن سوالات مناسب به ما کمک می‌کند مخاطب خود را شناخته و بیشترین درک را از نیازها، انگیزه‌ها و مشکلات او داشته باشیم. این ۷ مشخصه شامل موارد زیر است:

۱- طرح: طرح داستان به ما می‌گوید که فرد چگونه در آینده تغییر می‌کند و معمولا در مورد چیره شدن بر موانع و چالش‌ها است. در پروژه تفکر طراحی، طرح داستان درباره مشکلات افراد و چگونگی تلاش آن‌ها برای بهبود جوانب مختلف زندگیشان، برای ما سخن می‌گوید.

۲- کاراکتر: داستان‌گویی در تفکر طراحی به وضوح در مورد ایجاد حس همدلی با افرادی است که برای آن‌ها طراحی می‌کنیم. هنگامی که درباره کاربران خود داستان می‌گوییم، باید بیشنی عمیق نسبت به نیازها، انگیزه‌ها و احساسات آن‌ها داشته باشیم.

۳- تم: تم داستان به ما می‌گوید که مانع فراگیر که باید از آن عبور کرد و یا هدف نهایی که باید به آن رسید چیست. با استفاده از تم بر روی مساله خود متمرکز بمانید و تیم خود را در مسیر درست پیش ببرید.

۴- دیالوگ: توجه به نحوه گفتگو با افراد و صحبت‌های آن‌ها بسیار مهم است. گاهی افراد بیشتر از آنچه می‌گویند، با حرف‌هایی که نمی‌گویند می‌توانند به ما در شناخت خود کمک کنند.

۵- ملودی: برای موثر بودن داستان شما باید ملودی دلنشینی داشته باشد که با احساسات و اعتقادات شما همراه شود. قدرت داستان‌گویی گاهی وابسته به توانایی بر هم زدن احساسات و تشویق ما برای یافتن راه حل است. هنگام طراحی یک راه حل با همدلی، داستانی که برای کاربران خود تعریف می‌کنید نیز به موفقیت آن کمک می‌کند.

۶- دکور: شامل فضای فیزیکی است که داستان‌گویی در آن جریان دارد. اهمیت دکور از آن جهت است که گاهی تعامل کاربر با محیط می‌تواند اطلاعاتی در مورد او به ما بدهد. در روند تفکر طراحی، باید به موانع و فرصت‌های موجود در فضای کاربر خود اهمیت دهید.

۷- منظره: فضا یا چیزی است که شنونده داستان شما به خاطر می‌سپارد و باعث ایجاد ایده‌ها و گفتگوها می‌شود. اگر داستان تفکر طراحی شما منظره خوبی داشته باشد، ابزاری قوی برای پیشبرد پروژه شما خواهد بود.

۷ مشخصه داستان‌گویی خوب ارسطو به ما نشان می‌دهد که چگونه یک داستان خوب می‌تواند به ما کمک کند تا درکی همدلانه از کاربران داشته باشیم و همچنین تیم طراحی را در یافتن راه حل به سمت جلو پیش ببرد.

این نوشته برداشتی بود از مقاله زیر که می‌توانید برای مطالعه دقیق‌تر به آن مراجعه کنید:

https://bit.ly/dxg621-1

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#تفکر_طراحی #همدلی #داستان‌گویی

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
شرکت‌های مطرح از یک دیزاینر چه می‌خواهند؟

شخصا به دانستن شیوه کار و مدیریت شرکت‌های بزرگ در زمینه دیزاین و تکنولوژی، علاقه بسیاری دارم.
دوست دارم بدانم شرکت‌هایی که هزاران نفر کارمند در سراسر دنیا دارند، چطور از پس مشکلات بر می‌آیند و محصولاتی تولید می‌کنند که کاملا یکپارچه به نظر می‌رسد؟

خیلی به این مساله فکر کردم که این شرکت‌ها چگونه افرادی را استخدام می‌کنند و از آن افراد چه می‌خواهند؟

همه ما می‌دانیم که «دیزاین» مدتهاست از تک‌کلمه‌ای بودن یا تک‌مفهمومی بودن خارج شده است. دیزاین در هر بخشی معنی خاص خودش را دارد، می‌توان فکر، زندگی، مسافرت و حتی روش انجام یک بازی را دیزاین کرد.

دیزاین خارج از بحث‌های رابط و تجربه کاربری زنده است و به هرگونه برنامه‌ریزی برای انجام کاری هم می‌توان آن را نسبت داد.

میزان بزرگی شرکتی که در آن استخدام می‌شوید همیشه به میزان هنرمندی یک طراح رابط کاربری در به کار بردن میزان سایه‌های مختلف روی یک دکمه محدود نمی‌شود. شرکت‌های بزرگتر بجای مدرک و گاهی حتی سابقه کار، بیشتر به دنبال جهان‌بینی یک دیزاینر هستند، اینکه او از اثرات مهم کارش با خبر باشد و از هیچ‌چیز سرسری رد نشود.

دقت به جزئیاتی که دیگران ممکن است آن‌ها را کوچک بشمارند، تفاوت شما نسبت به بقیه است.

فست‌کمپانی، مقاله‌ای منتشر کرده که در آن به مواردی که شرکت‌های بزرگ برای استخدام دیزاینرها در نظر می‌گیرند اشاره می‌کند.

جالب است بدانید که این مقاله با کمک کسی نوشته شده که به صورت اختصاصی برای شرکت‌های بزرگ نیروی کار استخدام می‌کند.

این مقاله هرچند کوتاه است ولی شامل نکاتی می‌شود که ممکن است دید مخاطبان را نسبت به جهان‌بینی شرکت‌های بزرگ بازتر کند.

https://bit.ly/dxgn622

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#استخدام #دیزاین

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
قانون اتصالِ یکپارچه

«عناصری که با خصوصیات بصری یکنواخت با یکدیگر اتصال برقرار کرده‌اند، بیشتر از سایر عناصرِ بدون اتصال؛ با یکدیگر مرتبط هستند.»

این قانون یکی دیگر از قوانین معروف گشتالت با عنوان گروه‌بندی است. با توجه به قانون مجاورت که یکی‌ دیگر از اصول گروه‌بندی است، اتصال یکپارچه‌ی عناصر با یکدیگر باعث می‌شود که ما آن‌ها را به صورت یک گروه هدفمند درک کنیم و آن‌ها را چیزهای تکی و نامربوط به یکدیگر نبینیم.
عملکردهای گروهی، ماهیت مشابه دارند، بنابراین از طریق روش‌های دیداری مانند رنگ ها، خطوط، قاب‌ها یا اشکال دیگر به هم متصل می‌شوند.

در بین تمامی اصولی که عناصر را به یکدیگر مرتبط می‌کند. قانون اتصال یکپارچه، قوی‌ترین آن‌هاست. می‌پرسید چرا؟ شما را به خواندن مقالات زیر دعوت می‌کنم:

https://bit.ly/dxgn623-1

https://bit.ly/dxgn623-2

(زمان حدودی مطالعه‌ی مقاله‌‌ی اول: ۶ دقیقه، مقاله‌ی دوم: ۸ دقیقه )

نویسنده: حسین میرزاده

#تجربه_کاربری #قانون_اتصال_یکپارچه #گشتالت #گروه_بندی

@Dexign فلسفه دیزاین

_____
نقش اساسی تصویرسازی در Airbnb

گرچه کلمات می‌توانند صدای یک شرکت باشند، اما این تصاویر هستند که چهره آن شرکت را ماندگار می‌سازند. در دنیای فناوری اما متاسفانه تصویرسازی هنوز موقعیت شاخصی پیدا نکرده‌است و در اغلب موارد از سوی مالکان شرکت‌ها مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. مخصوصا این مساله که تصویرسازی می‌تواند برای درک بهتر پیام‌های پیچیده و یا اضافه کردن جذابیت نیز مورد استفاده قرار گیرد و در نهایت این تصویرسازی است که هویت بصری یک شرکت را تشکیل می‌دهد.

پس از گذشت سال‌های متمادی و بی‌مهری صنعت فناوری به امر تصویرسازی، سرانجام و در سالهای اخیر نشانه‌هایی از علاقه صنعت فناوری به تصویرسازی مشاهده می‌شود. امروزه خوشبختانه شرکت‌ها در حال درک ارزش تصویرسازی هستند و می‌دانند که ‌با استفاده درست از آن می‌توانند مخاطبان خود را آگاه ساخته و خوشحال نگاه دارند. علیرغم وجود این آگاهی از محبوبیت روزافزون تصویرسازی، این زمینه کاری هنوز هم در سطح جهانی به عنوان یک زمینه کاری مشخص و مستقل شناخته نمی‌شود.

نویسنده مقاله امروزه ما خانم Jennifer Hom مدیر طراحی تجربه تصویر سازی محصولات در Airbnb است که به بیان تجربیات خود از فعالیت در این زمینه می‌پردازد. به گفته ایشان یکی از اهداف اصلی همکاری وی با Airbnb بالا بردن کیفیت تصویرسازی در صنعت فناوری بوده است. دیزاین برند Airbnb داری یک هارمونی متاثر از زمینه‌های مختلف کاری است. تجربه‌ای از گروه‌هایی که در زمینه‌های مختلفی همچون موشن دیزاین، عکاسی، نویسندگی، تجسم داده‌ها و تصویرسازی فعال هستند. با پیوستن خانم جنیفر هام به تیم دیزاین Airbnb به ایشان این فرصت داده شده بود تا سبک تصویر سازی شرکت را به عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی سیستم هویت برند Airbnb ریدیزاین نماید. در ادامه شما را به خواندن تجربه جذاب خانم Jennifer Hom دعوت می‌کنم.

https://bit.ly/dxgn624

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#تصویرسازی #دیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین

_____
موفقیت در دیزاین به سبک اپل

اگر اخبار دنیای تکنولوژی را دنبال کرده باشید، احتمالا خبر معرفی محصولی جدید از سری گوشی‌های شرکت اپل به گوشتان رسیده است. بار دیگر محصولی جذاب و هیجان‎انگیز به سبد محصولات اپل اضافه شد و آیفون SE جدید به عنوان رقیبی برای گوشی‌های میان‌رده بازار، پا به میدان نهاد. همین موضوع دوباره صحبت درباره این کمپانی و محصولات آن را بر سر زبان‌ها انداخت و طرفداران این کمپانی به بحث و بررسی در مورد این محصول پرداختند. وقتی بحث محصولات این کمپانی در میان باشد، طرفداران متعصب اپل آنچنان با هیجان به صحبت درباره آن خواهند پرداخت که هیچ کس جرأت نقد و زیر سوال بردن آن را نخواهد داشت. اما این موفقیت در بازار و جذب مخاطبان از کجا ناشی شده است؟ چه چیزی باعث شده تا طرفداران اپل حاضر نباشند گوشی آیفون خود را با هیچ گوشی دیگری عوض کنند؟ در ادامه می‌خواهیم در مورد روند طراحی محصولات اپل و رمز موفقیت آن‌ها صحبت کنیم.

کمپانی اپل یکی از کمپانی‌های پیشرو در زمینه نوآوری، طراحی، استراتژی محصول و پیاده‌سازی آن است. در حالی که اپل مغرور از ساخت تجربه‌ای بهتر برای کاربران است، ما فراموش کرده‌ایم که چه چیزی سبب این موفقیت شده است. در دهه 1970 که استیو جابز فقید اولین کامپیوتر اپل را طراحی کرد، سودای تغییر جهان را در سر داشت. و پس از مدتی این رویا به حقیقت پیوست و توانست دنیای فناوری و تکنولوژی را دگرگون کند. اما چه چیزی در تمام این دوران‌ها اپل را اینگونه محبوب و پرطرفدار کرده است؟ آیا فناوری نوآورانه باعث این موضوع بوده است؟ ایده‌های چالش برانگیز سبب شده؟ طراحی ساده محصولات کلید موفقیت بوده؟ در واقع تمام این موارد در موفقیت این کمپانی نقش داشته‌اند. اینجاست که "روند طراحی" پا به عرصه می‌گذارد. اپل با هریک از محصولات خود چیز جدیدی را وارد بازار کرده اما ما باید به قبل از ورود محصولات به بازار برگردیم و آنجا به دنبال جواب سوال خود باشیم.

اگر نیم نگاهی هم به شعار این شرکت "Think Different" داشته باشیم، می‌توان دریافت که رمز موفقیت آن در نحوه تفکر درباره محصول نهفته است. روند طراحی محصولات اپل درواقع شیوه تفکر در مورد آن است. شیوه‌ای که همه کارکنان اپل در پیش می‌گیرند تا محصولی در جهت تغییر دنیا طراحی کنند. این شیوه تفکر با متحول کردن نحوه مدیریت، همراه ساختن کارکنان، توجه ویژه به جزئیات، تاکید ویژه بر روی سادگی محصول و تمرکز بر روی طراحی باعث شد محصولاتی متفاوت تولید شوند و دنیای تکنولوژی را تحت تاثیر قرار داده و تغییر دهند.

برای اینکه با رمز و رازهای موفقیت اپل در تسخیر بازار و قلب طرفداران آن بیشتر آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله زیر را مطالعه کنید:

https://bit.ly/dxgn625

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#دیزاین #تفکر_طراحی #تجربه_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین

_