ساخت صفحه Splash screen کارآمد
به احتمال زیاد شما از شنیدن جمله "ساخت یک صفحه نمایش اسپلش اسکرین بینقص چقدر سخت است؟" متعجب میشوید. درست است ما در مورد همان صفحه نمایشی صحبت میکنیم که فقط برای چند ثانیه قابل مشاهده خواهد بود و قبل از ناپدید شدن، تنها لوگوی محصول را به کاربر نشان میدهد. پس قاعدتاً ساخت این صفحه نباید آنقدر پیچیدگی داشته باشد. ولی در عمل ثابت شده که این تفکر اشتباه است.
اولین نکته مهم در مورد یک صفحه نمایش اسپلش اسکرین کارآمد این است که باید حتماً در طراحی آن ویژگیهای کلیدی برنامه شما، از منظر تجربه کاربر و عملکردی مستتر باشد. این ویژگیها در بیشتر صفحههای اسپلش اسکرینی که در اپهای تلفن همراه خود مشاهده میکنید، در زیر سطح پنهان شدهاند.
دانستن این قبیل ویژگیهای محصول کمکی است که بتوانید طراحی زیبا و کارآمدی برای صفحه نمایش اسپلش اسکرین محصول خود داشته باشید.
به یاد داشته باشید که از منظر طراحی، اسپلش اسکرین، اولین تجربهی دیداری مخاطب از اپلیکیشن است و درست در زمان مردهای که سختافزار در تلاش برای راهاندازی است، تصویری برای جلب توجه مخاطب ارائه میدهد. به عبارت دیگر صفحه نمایش اسپلش اسکرین صحنه را برای مشاهده بقیه برنامه تنظیم میکند و میتواند توجه کاربران را از برنامههای سرد و روتین روزانه به صحنهای گرم و چشم نواز دعوت نماید.
اگر این انتقال به درستی انجام شود و انتظارات اولیه کاربران برآورده گردد کار طراح به درستی انجام شده است و برعکس اگر این انتقال به درستی صورت نپذیرد احتمالاٌ مخاطب قبل از اینکه حتی بتواند تجربه کاربری کاملی از محصول شما داشته باشد، آن را حذف خواهد نمود.
هرچند اسپلش اسکرین اولین صفحهای است که توسط کاربران مشاهده میشود اما در روند طراحی اولین صفحهای که طراحی میشود نیست. برای آشنایی با نحوه طراحی اصولی و کارآمد این صفحه شما را به خواندن مقاله کاربردی امروز دعوت میکنم.
https://bit.ly/dxgn650
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه)
نویسنده: نیما حکیمرابط
#اسپلشاسکرین #طراحیرابطکاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
به احتمال زیاد شما از شنیدن جمله "ساخت یک صفحه نمایش اسپلش اسکرین بینقص چقدر سخت است؟" متعجب میشوید. درست است ما در مورد همان صفحه نمایشی صحبت میکنیم که فقط برای چند ثانیه قابل مشاهده خواهد بود و قبل از ناپدید شدن، تنها لوگوی محصول را به کاربر نشان میدهد. پس قاعدتاً ساخت این صفحه نباید آنقدر پیچیدگی داشته باشد. ولی در عمل ثابت شده که این تفکر اشتباه است.
اولین نکته مهم در مورد یک صفحه نمایش اسپلش اسکرین کارآمد این است که باید حتماً در طراحی آن ویژگیهای کلیدی برنامه شما، از منظر تجربه کاربر و عملکردی مستتر باشد. این ویژگیها در بیشتر صفحههای اسپلش اسکرینی که در اپهای تلفن همراه خود مشاهده میکنید، در زیر سطح پنهان شدهاند.
دانستن این قبیل ویژگیهای محصول کمکی است که بتوانید طراحی زیبا و کارآمدی برای صفحه نمایش اسپلش اسکرین محصول خود داشته باشید.
به یاد داشته باشید که از منظر طراحی، اسپلش اسکرین، اولین تجربهی دیداری مخاطب از اپلیکیشن است و درست در زمان مردهای که سختافزار در تلاش برای راهاندازی است، تصویری برای جلب توجه مخاطب ارائه میدهد. به عبارت دیگر صفحه نمایش اسپلش اسکرین صحنه را برای مشاهده بقیه برنامه تنظیم میکند و میتواند توجه کاربران را از برنامههای سرد و روتین روزانه به صحنهای گرم و چشم نواز دعوت نماید.
اگر این انتقال به درستی انجام شود و انتظارات اولیه کاربران برآورده گردد کار طراح به درستی انجام شده است و برعکس اگر این انتقال به درستی صورت نپذیرد احتمالاٌ مخاطب قبل از اینکه حتی بتواند تجربه کاربری کاملی از محصول شما داشته باشد، آن را حذف خواهد نمود.
هرچند اسپلش اسکرین اولین صفحهای است که توسط کاربران مشاهده میشود اما در روند طراحی اولین صفحهای که طراحی میشود نیست. برای آشنایی با نحوه طراحی اصولی و کارآمد این صفحه شما را به خواندن مقاله کاربردی امروز دعوت میکنم.
https://bit.ly/dxgn650
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه)
نویسنده: نیما حکیمرابط
#اسپلشاسکرین #طراحیرابطکاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
Building the perfect splash screen
In the first part of our series on “App Designer’s Toolkit”, Duncan Campbell, creative director at Gorilla Arm turns his attention to the…
۵ اصل برای تعامل بهتر بین طراح و توسعهدهنده
مسیری که در ابتدا دیدهایم، این بود که طراح، طرح خود را با استفاده از ابزار طراحی میکرد و سپس فایلهای سورس و رندرشده را روی هارد ذخیره میکرد و سپس این فایلها به توسعهدهنده تحویل داده میشد تا به صورت دستی، ارقام و متغیرهای مورد استفاده از آنها را استخراج و در کدهای خود استفاده کند.
در طی این سالها، روشهای تعامل طراح با توسعهدهنده بارها تغییر یافته! برخی روشها بهتر از سایرین کار کردهاند. در بسیاری از موارد، روشهایی که در یک پروژه بصورت عالی جواب داده بودند در پروژهای بعدی بصورت فاجعهآمیزی شکست خورده و به طور کلی کنار گذاشته شدهاند.
بنابراین در این مقاله تعدادی از اصول را بیان میکنیم که بر خلاف روشهایی که در این سالها تغییرات زیادی داشتهاند از ماندگاری بیشتری برخوردارند. از طرفی دیگر، میتوان روشهایی را بر پایهی این اصول برای هر تیم فارغ از هر نوع و اندازه ابداع کرد.
https://bit.ly/dxgn651
(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#اصولتعامل #طراح #توسعهدهنده #تیمدیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
مسیری که در ابتدا دیدهایم، این بود که طراح، طرح خود را با استفاده از ابزار طراحی میکرد و سپس فایلهای سورس و رندرشده را روی هارد ذخیره میکرد و سپس این فایلها به توسعهدهنده تحویل داده میشد تا به صورت دستی، ارقام و متغیرهای مورد استفاده از آنها را استخراج و در کدهای خود استفاده کند.
در طی این سالها، روشهای تعامل طراح با توسعهدهنده بارها تغییر یافته! برخی روشها بهتر از سایرین کار کردهاند. در بسیاری از موارد، روشهایی که در یک پروژه بصورت عالی جواب داده بودند در پروژهای بعدی بصورت فاجعهآمیزی شکست خورده و به طور کلی کنار گذاشته شدهاند.
بنابراین در این مقاله تعدادی از اصول را بیان میکنیم که بر خلاف روشهایی که در این سالها تغییرات زیادی داشتهاند از ماندگاری بیشتری برخوردارند. از طرفی دیگر، میتوان روشهایی را بر پایهی این اصول برای هر تیم فارغ از هر نوع و اندازه ابداع کرد.
https://bit.ly/dxgn651
(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#اصولتعامل #طراح #توسعهدهنده #تیمدیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
5 principles for better designer-developer collaboration
Humans love step-by-step tutorials. As the editor of a design publication myself, it’s not uncommon to see articles such as “The 10 Steps…
رابط کاربری بازیمحور
اگر این روزها به ریدیزاین شبکههای اجتماعی محبوب دنیا توجه کنیم متوجه میشویم که سبک طراحی جدید کاملا با سبک قدیمیتر متفاوت است.
چرا که ذائقه کاربران جدید نسبت به کاربران قدیمی تغییر کرده است.
از آنجایی که کاربر جدید به نوعی حوصله و وقت ارتباط سازنده با رابط کاربری را ندارد، اگر طراحی رابط کاربری شما به شکل اداری و خشکی صورت بگیرد عموما شکست میخورد.
دلیل این امر هم ساده است. دنیا به سمت سرعت بیشتر جلو میرود و هر سیستمی با این وضعیت سازگار بود میتواند به حیات خود ادامه دهد.
طراحی رابط کاربری بازیمحور با استفاده از حسهایی که ما به بازخورد گرفتن و مدلهای مختلف اشیا داریم، ذهن ما را برای پذیرش سادهتر محتوای مورد نظر آماده میکند.
اخیرا مقالهای از Ludmila Shevchenko پیدا کردم که روند روانشناختی و سیستم طراحی رابط کاربری بازیمحور را واکاوی کرده بود.
خواندن این مقاله جذاب را شدیدا توصیه میکنم چون به نظر آینده طراحی، طراحی بازیمحور است.
https://bit.ly/dxgn652
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: آرش اصغری
#رابط_کاربری
#بازی_محور
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
اگر این روزها به ریدیزاین شبکههای اجتماعی محبوب دنیا توجه کنیم متوجه میشویم که سبک طراحی جدید کاملا با سبک قدیمیتر متفاوت است.
چرا که ذائقه کاربران جدید نسبت به کاربران قدیمی تغییر کرده است.
از آنجایی که کاربر جدید به نوعی حوصله و وقت ارتباط سازنده با رابط کاربری را ندارد، اگر طراحی رابط کاربری شما به شکل اداری و خشکی صورت بگیرد عموما شکست میخورد.
دلیل این امر هم ساده است. دنیا به سمت سرعت بیشتر جلو میرود و هر سیستمی با این وضعیت سازگار بود میتواند به حیات خود ادامه دهد.
طراحی رابط کاربری بازیمحور با استفاده از حسهایی که ما به بازخورد گرفتن و مدلهای مختلف اشیا داریم، ذهن ما را برای پذیرش سادهتر محتوای مورد نظر آماده میکند.
اخیرا مقالهای از Ludmila Shevchenko پیدا کردم که روند روانشناختی و سیستم طراحی رابط کاربری بازیمحور را واکاوی کرده بود.
خواندن این مقاله جذاب را شدیدا توصیه میکنم چون به نظر آینده طراحی، طراحی بازیمحور است.
https://bit.ly/dxgn652
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: آرش اصغری
#رابط_کاربری
#بازی_محور
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
Playful UI Runs the World
Emotion in design. Why most popular services get rebranding with playful and fun elements. What’s the secret sauce of this approach?
اثر زیگارنیک
«افراد، کارهای ناتمام یا متوقفشده را بهتر از کارهای تکمیلشده به خاطر میآورند.»
همین الان به ذهن خود رجوع کنید. چه مشغلههایی دارید؟ اگر بین آنها یک مقایسهای انجام دهید حتما به نقطه مشترک آنها میرسید که با اولویت بالا، چیزهایی ذهن شما را مشغول کردهاند که هنوز به اتمام نرسیدهاند.
بلوما والفوونا زیگارنیک (۱۹۸۸ - ۱۹۰۱) روانشناس و روانپزشک اهل روسیه، مطالعهی این پدیده را زمانی شروع کرد که استاد او متوجه این موضوع شد که پیشخدمت رستوران، سفارشات هنوز پرداختنشده را بهتر به ذهن خود میسپارد. اما وقتی که سفارش به اتمام برسد و پرداخت صورت گیرد، دیگر جزئیات زیادی را از آن سفارشها به یاد نمیآورد!
این اتفاق را میتوان با نگاهی به تئوری میدانی لوین توضیح داد: یک کار (وظیفه) زمانی که شروع شده است با خود یک تنش یا فشار مخصوص به خود را نیز آغاز میکند که باعث بهبود دسترسی شناختی ما به هرگونه اطلاعات مرتبط میشود.
این استرس ایجاد شده با اتمام موفقیتآمیز کار، تسکین مییابد. در صورت ایجاد هرگونه خللی در کار، هیچ کاهش استرس یا فشاری رخ نمیدهد. با ادامهی این تنش، اطلاعات مربوطه در دسترسی بیشتر قرار گرفته و راحتتر به یاد آورده میشوند.
در بیان دیگر؛ اگر شما یک کار را برای رسیدن به هدفی شروع کنید و نتوانید به آن هدف برسید، افکار مربوط به آن به صورت مداوم در ذهن شما ظاهر میشوند. حتی زمانی که مشغول به انجام کارهای دیگری هستید؛ تا به شما یادآوری کند که برای رسیدن به آن هدف به مسیر خود برگردید.
حال که با شوق فراوان انسان به پایان دادن کارهای نیمهتمام آشنا شدید، شما را با دو مقالهی زیر آشنا میکنم تا طوری دیزاین کنیم که این ویژگی کاربر، تحریک شده و کارها را با موفقیت و حال خوب به اتمام برساند.
پ.ن: تجربهی شما در مورد این اصل تجربهی کابری، بسیار مفید خواهد بود، خوشحال میشویم که آن را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.
https://bit.ly/dxgn653-1
https://bit.ly/dxgn653-2
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۳ دقیقه و مقالهی دوم: ۲ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_زیگارنیک #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
«افراد، کارهای ناتمام یا متوقفشده را بهتر از کارهای تکمیلشده به خاطر میآورند.»
همین الان به ذهن خود رجوع کنید. چه مشغلههایی دارید؟ اگر بین آنها یک مقایسهای انجام دهید حتما به نقطه مشترک آنها میرسید که با اولویت بالا، چیزهایی ذهن شما را مشغول کردهاند که هنوز به اتمام نرسیدهاند.
بلوما والفوونا زیگارنیک (۱۹۸۸ - ۱۹۰۱) روانشناس و روانپزشک اهل روسیه، مطالعهی این پدیده را زمانی شروع کرد که استاد او متوجه این موضوع شد که پیشخدمت رستوران، سفارشات هنوز پرداختنشده را بهتر به ذهن خود میسپارد. اما وقتی که سفارش به اتمام برسد و پرداخت صورت گیرد، دیگر جزئیات زیادی را از آن سفارشها به یاد نمیآورد!
این اتفاق را میتوان با نگاهی به تئوری میدانی لوین توضیح داد: یک کار (وظیفه) زمانی که شروع شده است با خود یک تنش یا فشار مخصوص به خود را نیز آغاز میکند که باعث بهبود دسترسی شناختی ما به هرگونه اطلاعات مرتبط میشود.
این استرس ایجاد شده با اتمام موفقیتآمیز کار، تسکین مییابد. در صورت ایجاد هرگونه خللی در کار، هیچ کاهش استرس یا فشاری رخ نمیدهد. با ادامهی این تنش، اطلاعات مربوطه در دسترسی بیشتر قرار گرفته و راحتتر به یاد آورده میشوند.
در بیان دیگر؛ اگر شما یک کار را برای رسیدن به هدفی شروع کنید و نتوانید به آن هدف برسید، افکار مربوط به آن به صورت مداوم در ذهن شما ظاهر میشوند. حتی زمانی که مشغول به انجام کارهای دیگری هستید؛ تا به شما یادآوری کند که برای رسیدن به آن هدف به مسیر خود برگردید.
حال که با شوق فراوان انسان به پایان دادن کارهای نیمهتمام آشنا شدید، شما را با دو مقالهی زیر آشنا میکنم تا طوری دیزاین کنیم که این ویژگی کاربر، تحریک شده و کارها را با موفقیت و حال خوب به اتمام برساند.
پ.ن: تجربهی شما در مورد این اصل تجربهی کابری، بسیار مفید خواهد بود، خوشحال میشویم که آن را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.
https://bit.ly/dxgn653-1
https://bit.ly/dxgn653-2
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۳ دقیقه و مقالهی دوم: ۲ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_زیگارنیک #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
The Zeigarnik Effect: Why it is so hard to leave things incomplete.
We remember better that which is unfinished or incomplete.
چهار اصل بصری برای طراحان تجربه کاربری تازه وارد
اگر شما نیز از زمینههای غیردیزاینی به دنیای دیزاین وارد شدهاید شاید در ابتدا با مشکلات زیادی در زمینه طراحی بصری روبرو خواهید شد. اما نگران نباشید چون شناخت تعدادی از اصول اولیه مهم و پرکابرد دیزاین به شما کمک خواهد کرد که طراحی UI بهتری را اجرا نمایید.
مجموع این اصول به تمام مولفه هایی اشاره دارد که با کمک آنها شما میتوانید در طراحی رابط کاربری خود تعادل برقرار نمایید مولفههایی مانند متن، اشکال، تصاویر، دکمههای CTA و ...
در اینجا به اختصار با برخی از این اصول آشنا میشویم:
کنتراست: کنتراست از نقش مهمی در هر دیزاین بصری برخوردار است و معمولا به منظور نمایش سلسله مراتب استفاده میشود. به عبارت سادهتر «میزان اهمیت هر عنصر که در صفحه قرار دارد بر اساس تغییر در اندازه، استایل و یا محل قرارگیری آن عنصر مشخص میگردد.»
اصل منطقه مشترک: یکی از اصول گشتالت که فوق العاده مفید و کاربردی است و میتواند به گروهبندی اطلاعات و سازماندهی محتوا کمک کند. از این اصل میتوان در ارتقاء سلسله مراتب، بهبود خوانایی، افزایش درک مطلب و نمایش بهینه اطلاعات استفاده نمود. اصل منطقه مشترک میتواند عناصر مختلفی را یک جا جمع کرده و در گروههای بزرگتر متحد سازد. معمولا میتوان با استفاده از خط، رنگ، شکل و سایه به این امر دست یافت. از این اصل اغلب در بولد کردن عناصر، نشان دادن تعامل بین اجزا و یا نشان دادن میزان اهمیت آنها استفاده میشود.
تناسبات طلایی: استفاده از نسبت طلایی ۱.۶۱۸ به دیزاینرها کمک میکند تا طرحهایی خلق کنند که پردازش آنها برای چشم و مغز کاربران جذاب و آسان باشد. استفاده از نسبت طلایی به عنوان یک راهنمای کلی به ما به عنوان دیزاینر کمک میکند تا عناصر بصری را به روشی متعادل در صفحه قرار دهیم.
قانون یک سوم: این قانون روشی ساده برای قرار دادن عناصر در جایی است که چشم کاربران به صورت غریزی بیشتر به سمت آن مناطق هدایت میشود. با قرار دادن عناصر کلیدی (مانند CTAها) در این محدوده، چشم کاربران به طور خودکار به سمت آنها میرود. بنابراین میتوان از این قابلیت در راستای یک طراحی متناسب با هدف محصول استفاده کرد.
در مقاله امروز، نویسنده به مجموعهای از اصول که با توجه به تجربه شخصی خود در طول سالیان متمادی طراحی تجربه کاربری آموخته، اشاره میکند تا به ما کمک کند که یک UI بینقص اجرا کنیم. برای آشنایی بیشتر با این موضوع شما را به خواندن مقاله جذاب امروز دعوت میکنم.
https://bit.ly/dxgn654
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه)
نویسنده: نیما حکیمرابط
#اصولبصری #طراحیرابطکاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
اگر شما نیز از زمینههای غیردیزاینی به دنیای دیزاین وارد شدهاید شاید در ابتدا با مشکلات زیادی در زمینه طراحی بصری روبرو خواهید شد. اما نگران نباشید چون شناخت تعدادی از اصول اولیه مهم و پرکابرد دیزاین به شما کمک خواهد کرد که طراحی UI بهتری را اجرا نمایید.
مجموع این اصول به تمام مولفه هایی اشاره دارد که با کمک آنها شما میتوانید در طراحی رابط کاربری خود تعادل برقرار نمایید مولفههایی مانند متن، اشکال، تصاویر، دکمههای CTA و ...
در اینجا به اختصار با برخی از این اصول آشنا میشویم:
کنتراست: کنتراست از نقش مهمی در هر دیزاین بصری برخوردار است و معمولا به منظور نمایش سلسله مراتب استفاده میشود. به عبارت سادهتر «میزان اهمیت هر عنصر که در صفحه قرار دارد بر اساس تغییر در اندازه، استایل و یا محل قرارگیری آن عنصر مشخص میگردد.»
اصل منطقه مشترک: یکی از اصول گشتالت که فوق العاده مفید و کاربردی است و میتواند به گروهبندی اطلاعات و سازماندهی محتوا کمک کند. از این اصل میتوان در ارتقاء سلسله مراتب، بهبود خوانایی، افزایش درک مطلب و نمایش بهینه اطلاعات استفاده نمود. اصل منطقه مشترک میتواند عناصر مختلفی را یک جا جمع کرده و در گروههای بزرگتر متحد سازد. معمولا میتوان با استفاده از خط، رنگ، شکل و سایه به این امر دست یافت. از این اصل اغلب در بولد کردن عناصر، نشان دادن تعامل بین اجزا و یا نشان دادن میزان اهمیت آنها استفاده میشود.
تناسبات طلایی: استفاده از نسبت طلایی ۱.۶۱۸ به دیزاینرها کمک میکند تا طرحهایی خلق کنند که پردازش آنها برای چشم و مغز کاربران جذاب و آسان باشد. استفاده از نسبت طلایی به عنوان یک راهنمای کلی به ما به عنوان دیزاینر کمک میکند تا عناصر بصری را به روشی متعادل در صفحه قرار دهیم.
قانون یک سوم: این قانون روشی ساده برای قرار دادن عناصر در جایی است که چشم کاربران به صورت غریزی بیشتر به سمت آن مناطق هدایت میشود. با قرار دادن عناصر کلیدی (مانند CTAها) در این محدوده، چشم کاربران به طور خودکار به سمت آنها میرود. بنابراین میتوان از این قابلیت در راستای یک طراحی متناسب با هدف محصول استفاده کرد.
در مقاله امروز، نویسنده به مجموعهای از اصول که با توجه به تجربه شخصی خود در طول سالیان متمادی طراحی تجربه کاربری آموخته، اشاره میکند تا به ما کمک کند که یک UI بینقص اجرا کنیم. برای آشنایی بیشتر با این موضوع شما را به خواندن مقاله جذاب امروز دعوت میکنم.
https://bit.ly/dxgn654
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه)
نویسنده: نیما حکیمرابط
#اصولبصری #طراحیرابطکاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
4 visual principles for junior designers
A Muggle’s Guide to User Interface Design
روشهای اولویتبندی امکانات در روند طراحی محصول
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در روند طراحی و توسعه یک محصول با درخواستهایی از طرف همکاران یا دیگر گروههای مرتبط مواجه شده باشید که خواستهشان اضافه کردن یک امکان به محصول بوده باشد و شما به عنوان طراح محصول با آن موافقت یا مخالف کرده باشید. این موافقت یا مخالفت به معنی اولویتبندی امکانات مختلف برای توسعه و طراحی از طرف شما است.
در روند طراحی محصولات دیجیتال، این درخواستها از طرف گروههای مختلف داخلی یا خارجی مانند کاربران، مالکان محصول، سرمایهگذاران و دیگران ارائه میشود. برای اینکه بتوانید این درخواستها و نیازها را مدیریت کرده و برای طراحی اولویت بندی و مدیریت کنید، به روشی کارا و بهینه نیاز خواهید داشت.
در این مقاله شش روش مختلف برای این منظور معرفی شدهاند که از جنبههای مختلف به اولیتبندی امکانات محصول میپردازند. برخی از این روشها با استفاده از امتیازدهی، امکانات مد نظر را اولویتبندی میکنند و برخی دیگر به شما کمک میکنند تا متوجه شوید که چرا یکی از امکانات از دیگری مهمتر است. در ادامه توضیح مختصری درباره این روشها ارائه شده است.
۱- مدل کانو (Kano Model): این روش، ترجیحات مشتری را در ۵ دسته مختلف شامل «ابتدایی»، «عملکردی»، «سرگرمکننده»، «بیتفاوت» و «معکوس» دستهبندی میکند. در ادامه با بررسی امکانات مد نظر و ارزیابی آنها بر مبنای این دستهبندی، اولویت هریک از آنها را نشان میدهد.
۲- روش RICE: این روش با استفاده از چهار فاکتور «دسترسی»، «تاثیر»، «اطمینان» و «تلاش» امتیازی را برای هریک از امکانات مد نظر محاسبه میکند و در اولیتبندی آنها به شما کمک خواهد کرد.
۳- ماتریس تلاش-تاثیر: این روش که با عنوان ماتریس ارزش-پیچیدگی نیز شناخته میشود، ابزاری نسبتا ساده برای اولویتبندی است. بر مبنای این ماتریس دو وجهی، امکانات مختلف بر مبنای میزان تلاش مورد نیاز برای توسعه یک عملکرد و تاثیر آن در چهار دسته مختلف طبقهبندی میشوند.
۴- روش MoSCOW: این روش که بیشتر در توسعه نرمافزار کاربرد دارد، نیازها را در چهار دسته «حتما باید باشد»، «باید باشد»، «میتواند باشد» و «نیازی نیست باشد» طبقهبندی میکند. این روش، روشی مناسب برای اولویتبندی نیازهای حساس به زمان در چارچوب زمانی ثابت است تا اطمینان حاصل شود که مهمترین قسمتها زودتر توسعه داده میشوند.
۵- اولویتبندی WSJF: این روش که نام آن مخفف عبارت «Weighted Shortest Job First» است، معادلهای متشکل از چهار مولفه برای رتبهبندی امکانات است. این مولفهها شامل «ارزش کاربر-بیزینس»، «بحران زمانی»، «کاهش ریسک و یا ایجاد شانس» و «حجم کار» است. با محاسبه این فاکتور برای نیازهای مختلف، میتوان آنها را اولویتبندی کرد.
۶- ماتریس آیزنهاور: این ماتریس نیز به شکلی است که با طبقهبندی امکانات و نیازها در چهار دسته مختلف شامل «انجام دادن»، «زمانبندی»، «حواله کردن» و «حذف کردن» مهمترین امکانات برای طراحی و توسعه را مشخص میکند.
برای آشنایی دقیقتر با این روشها و به کار بردن آنها میتوانید مقاله زیر را مطالعه کنید:
https://bit.ly/dxgn655
(زمان حدودی مطالعه: ۱۵ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا پناهی
#طراحی_محصول #اولویتبندی
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در روند طراحی و توسعه یک محصول با درخواستهایی از طرف همکاران یا دیگر گروههای مرتبط مواجه شده باشید که خواستهشان اضافه کردن یک امکان به محصول بوده باشد و شما به عنوان طراح محصول با آن موافقت یا مخالف کرده باشید. این موافقت یا مخالفت به معنی اولویتبندی امکانات مختلف برای توسعه و طراحی از طرف شما است.
در روند طراحی محصولات دیجیتال، این درخواستها از طرف گروههای مختلف داخلی یا خارجی مانند کاربران، مالکان محصول، سرمایهگذاران و دیگران ارائه میشود. برای اینکه بتوانید این درخواستها و نیازها را مدیریت کرده و برای طراحی اولویت بندی و مدیریت کنید، به روشی کارا و بهینه نیاز خواهید داشت.
در این مقاله شش روش مختلف برای این منظور معرفی شدهاند که از جنبههای مختلف به اولیتبندی امکانات محصول میپردازند. برخی از این روشها با استفاده از امتیازدهی، امکانات مد نظر را اولویتبندی میکنند و برخی دیگر به شما کمک میکنند تا متوجه شوید که چرا یکی از امکانات از دیگری مهمتر است. در ادامه توضیح مختصری درباره این روشها ارائه شده است.
۱- مدل کانو (Kano Model): این روش، ترجیحات مشتری را در ۵ دسته مختلف شامل «ابتدایی»، «عملکردی»، «سرگرمکننده»، «بیتفاوت» و «معکوس» دستهبندی میکند. در ادامه با بررسی امکانات مد نظر و ارزیابی آنها بر مبنای این دستهبندی، اولویت هریک از آنها را نشان میدهد.
۲- روش RICE: این روش با استفاده از چهار فاکتور «دسترسی»، «تاثیر»، «اطمینان» و «تلاش» امتیازی را برای هریک از امکانات مد نظر محاسبه میکند و در اولیتبندی آنها به شما کمک خواهد کرد.
۳- ماتریس تلاش-تاثیر: این روش که با عنوان ماتریس ارزش-پیچیدگی نیز شناخته میشود، ابزاری نسبتا ساده برای اولویتبندی است. بر مبنای این ماتریس دو وجهی، امکانات مختلف بر مبنای میزان تلاش مورد نیاز برای توسعه یک عملکرد و تاثیر آن در چهار دسته مختلف طبقهبندی میشوند.
۴- روش MoSCOW: این روش که بیشتر در توسعه نرمافزار کاربرد دارد، نیازها را در چهار دسته «حتما باید باشد»، «باید باشد»، «میتواند باشد» و «نیازی نیست باشد» طبقهبندی میکند. این روش، روشی مناسب برای اولویتبندی نیازهای حساس به زمان در چارچوب زمانی ثابت است تا اطمینان حاصل شود که مهمترین قسمتها زودتر توسعه داده میشوند.
۵- اولویتبندی WSJF: این روش که نام آن مخفف عبارت «Weighted Shortest Job First» است، معادلهای متشکل از چهار مولفه برای رتبهبندی امکانات است. این مولفهها شامل «ارزش کاربر-بیزینس»، «بحران زمانی»، «کاهش ریسک و یا ایجاد شانس» و «حجم کار» است. با محاسبه این فاکتور برای نیازهای مختلف، میتوان آنها را اولویتبندی کرد.
۶- ماتریس آیزنهاور: این ماتریس نیز به شکلی است که با طبقهبندی امکانات و نیازها در چهار دسته مختلف شامل «انجام دادن»، «زمانبندی»، «حواله کردن» و «حذف کردن» مهمترین امکانات برای طراحی و توسعه را مشخص میکند.
برای آشنایی دقیقتر با این روشها و به کار بردن آنها میتوانید مقاله زیر را مطالعه کنید:
https://bit.ly/dxgn655
(زمان حدودی مطالعه: ۱۵ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا پناهی
#طراحی_محصول #اولویتبندی
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
6 methods to prioritize features
Figuring out what to work on first, second and last
بازی با چماق و هویج!
بسیاری از ما علاقه خاصی به بازی داریم و از انجام آن لذت میبریم، ولی آیا انگیزه ما از این کار رسیدن به یک پاداش مشخص است یا از روند آزمایش و خطا و اتفاقهای جدید هنگام بازی کردن لذت برده و با آن سرگرم میشویم؟
آزمایشهای انجام شده این موضوع را روشن میکند که گاهی لذتبخش بودن فرایند، بیشتر از اعطای یک پاداش مشخص میتواند باعث ایجاد انگیزه باشد. چرا که انسان تمایل ذاتی برای جستجو، شرکت در چالشها، گسترش و استفاده از ظرفیتهای خود، اکتشاف و یادگیری دارد و شادی پس از حل یک مساله به خودی خود در او ایجاد انگیزه میکند. حتی نتیجه بعضی از این آزمایشها نشان میدهد که گاهی مشخص کردن پاداشهای خارجی مانند پول برای برخی از فعالیتها باعث میشود که انگیزه طولانی مدت برای ادامه در آنها کاهش پیدا کند و افراد علاقه خود را برای انجام آن فعالیت را از دست بدهند، بنابراین برای رشد و تقویت انگیزه ذاتی نباید روی عوامل انگیزه بیرونی مانند پاداشهای پولی تمرکز کرد.
بسیاری از اپلیکیشنها و سرویسهایی که کاربران به صورت روزانه با آنها سروکار دارند تلاش میکنند تا با استفاده از مفهموم "Gamification" گیمیفیکیشن انگیزه کاربران برای استفاده از امکاناتشان را بالا برده و با بهرهگرفتن از علاقه ذاتی انسانها به انجام ماموریت و تلاش برای پیدا کردن راههایی برای رسیدن به هدف، کاربران را با ماموریتهای غیرقابل تکرار روزانه درگیر و آنها را وارد جریانی تازه کنند. نمونه این موضوع را در اپلیکیشنهای محبوبی مثل دولینگو «Duolingo» میتوان دید که تلاش میکند تا با ایجاد انگیزه در کاربران با هدف یادگیری یک زبان جدید، آنها را با چالشهای روزانه درگیر کند.
از طرفی پاداش تلاشهای روزانه معمولا چیزی منحصر به فرد است که معمولا در جای دیگر یافت نمیشود و از راه دیگری نمیتوان به آن رسید. به این ترتیب اگر انجام یک تلاش بتواند به خودی خود یک پاداش و چالش باشد به کاربران کمک میکند تا یک مهارت فردی را در روند انجام آن بهبود بخشند، اگر کاربران فرایند را دوست داشته باشند به روندکار نیز علاقهمند میشوند.
باید به این نکته توجه کنیم که پذیرفتن یک هدف، تلاش برای رسیدن به آن و بازخورد گرفتن از تلاش و بهبود مهارت شاید نیاز به بازی نداشته باشد ولی بازیها روشی کارآمد و باورنکردنی برای رسیدن به اهداف هستند.
فرصتهای مدوام برای امتحان کردن استراتژیهای مختلف و بازخورد گرفتن از آنها کمک میکند تا نهتنها از بازی لذت ببریم بلکه طرز تفکر ما نیز در دراز مدت تغییر کرده و مغز ما برای رسیدن به چیزهایی تلاش کند که پیش از این برای او قابل دستیابی نبودند. به این ترتیب مغز ما این انتظار را پیدا میکند که یاد بگیرد، پیشرفت کند و موفق شود و این بهترین ویژگی بهبود مدل گیمیفیکیشن با تنوع روزانه است.
درباره استفاده از مفهوم گیمیفیکیشن با تنوع روزانه و روند بالا بردن انگیزه کاربران بیشتر بخوانید.
https://bit.ly/dxgn656
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: فیروزه ایمانی
#بازی #گیمیفیکیشن #تجربه_کاربری #طراحی_محصول
@Dexign فلسفه دیزاین
______
بسیاری از ما علاقه خاصی به بازی داریم و از انجام آن لذت میبریم، ولی آیا انگیزه ما از این کار رسیدن به یک پاداش مشخص است یا از روند آزمایش و خطا و اتفاقهای جدید هنگام بازی کردن لذت برده و با آن سرگرم میشویم؟
آزمایشهای انجام شده این موضوع را روشن میکند که گاهی لذتبخش بودن فرایند، بیشتر از اعطای یک پاداش مشخص میتواند باعث ایجاد انگیزه باشد. چرا که انسان تمایل ذاتی برای جستجو، شرکت در چالشها، گسترش و استفاده از ظرفیتهای خود، اکتشاف و یادگیری دارد و شادی پس از حل یک مساله به خودی خود در او ایجاد انگیزه میکند. حتی نتیجه بعضی از این آزمایشها نشان میدهد که گاهی مشخص کردن پاداشهای خارجی مانند پول برای برخی از فعالیتها باعث میشود که انگیزه طولانی مدت برای ادامه در آنها کاهش پیدا کند و افراد علاقه خود را برای انجام آن فعالیت را از دست بدهند، بنابراین برای رشد و تقویت انگیزه ذاتی نباید روی عوامل انگیزه بیرونی مانند پاداشهای پولی تمرکز کرد.
بسیاری از اپلیکیشنها و سرویسهایی که کاربران به صورت روزانه با آنها سروکار دارند تلاش میکنند تا با استفاده از مفهموم "Gamification" گیمیفیکیشن انگیزه کاربران برای استفاده از امکاناتشان را بالا برده و با بهرهگرفتن از علاقه ذاتی انسانها به انجام ماموریت و تلاش برای پیدا کردن راههایی برای رسیدن به هدف، کاربران را با ماموریتهای غیرقابل تکرار روزانه درگیر و آنها را وارد جریانی تازه کنند. نمونه این موضوع را در اپلیکیشنهای محبوبی مثل دولینگو «Duolingo» میتوان دید که تلاش میکند تا با ایجاد انگیزه در کاربران با هدف یادگیری یک زبان جدید، آنها را با چالشهای روزانه درگیر کند.
از طرفی پاداش تلاشهای روزانه معمولا چیزی منحصر به فرد است که معمولا در جای دیگر یافت نمیشود و از راه دیگری نمیتوان به آن رسید. به این ترتیب اگر انجام یک تلاش بتواند به خودی خود یک پاداش و چالش باشد به کاربران کمک میکند تا یک مهارت فردی را در روند انجام آن بهبود بخشند، اگر کاربران فرایند را دوست داشته باشند به روندکار نیز علاقهمند میشوند.
باید به این نکته توجه کنیم که پذیرفتن یک هدف، تلاش برای رسیدن به آن و بازخورد گرفتن از تلاش و بهبود مهارت شاید نیاز به بازی نداشته باشد ولی بازیها روشی کارآمد و باورنکردنی برای رسیدن به اهداف هستند.
فرصتهای مدوام برای امتحان کردن استراتژیهای مختلف و بازخورد گرفتن از آنها کمک میکند تا نهتنها از بازی لذت ببریم بلکه طرز تفکر ما نیز در دراز مدت تغییر کرده و مغز ما برای رسیدن به چیزهایی تلاش کند که پیش از این برای او قابل دستیابی نبودند. به این ترتیب مغز ما این انتظار را پیدا میکند که یاد بگیرد، پیشرفت کند و موفق شود و این بهترین ویژگی بهبود مدل گیمیفیکیشن با تنوع روزانه است.
درباره استفاده از مفهوم گیمیفیکیشن با تنوع روزانه و روند بالا بردن انگیزه کاربران بیشتر بخوانید.
https://bit.ly/dxgn656
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: فیروزه ایمانی
#بازی #گیمیفیکیشن #تجربه_کاربری #طراحی_محصول
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Gamification: Motivation Model
The broken way of carrot and stick
دراپداونها
همانطور که از اسمشان پیداست و همه میدانیم، دراپداونها، باتنهایی هستند که وقتی روی آنها کلیک میکنیم، بجای اینکه ما را به صفحهای دیگر ببرند، منوی خاصی را برای ما باز میکنند و امکاناتی را در اختیار ما میگذارند.
برای مثال، وقتی روی دراپداون انتخاب تاریخ کلیک میکنیم، بجای اینکه لزومی داشته باشد خودمان تاریخ را بنویسیم — که ممکن است هر کاربر به شیوه خاص خود تاریخ را بنویسد — یک تقویم باز میشود و به کاربر این امکان را میدهد که با دقت بصری بیشتری تاریخ مورد نظرش را انتخاب کند.
دراپداونها به دلیل اینکه انواع مختلفی که دارند، یکی از عناصر مهم در طراحی رابط کاربری به شمار میروند، همینطور طراحی نسخه موبایل آنها هم از چالشهای مخصوصی برخوردار است.
معمولا زمانی که عنصری کوچک، اهمیت زیادی در یک دیزاینسیستم پیدا میکند، تاثیر اشتباه در استفاده از آنها هم در تجربه کاربری بیشتر میشود.
در مقالهای که امروز به شما معرفی میکنیم، Jeremiah Lam انواع مدلهای دراپداونها را بررسی کرده و به شناخت حالتهای درست و غلط آنها پرداخته است. همینطور این مقاله قوانینی را در استفاده یا عدم استفاده از دراپداون در موارد خاص توضیح میدهد.
https://bit.ly/dxgn657
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: آرش اصغری
#تجربه_کاربری #طراحی_محصول
@Dexign فلسفه دیزاین
______
همانطور که از اسمشان پیداست و همه میدانیم، دراپداونها، باتنهایی هستند که وقتی روی آنها کلیک میکنیم، بجای اینکه ما را به صفحهای دیگر ببرند، منوی خاصی را برای ما باز میکنند و امکاناتی را در اختیار ما میگذارند.
برای مثال، وقتی روی دراپداون انتخاب تاریخ کلیک میکنیم، بجای اینکه لزومی داشته باشد خودمان تاریخ را بنویسیم — که ممکن است هر کاربر به شیوه خاص خود تاریخ را بنویسد — یک تقویم باز میشود و به کاربر این امکان را میدهد که با دقت بصری بیشتری تاریخ مورد نظرش را انتخاب کند.
دراپداونها به دلیل اینکه انواع مختلفی که دارند، یکی از عناصر مهم در طراحی رابط کاربری به شمار میروند، همینطور طراحی نسخه موبایل آنها هم از چالشهای مخصوصی برخوردار است.
معمولا زمانی که عنصری کوچک، اهمیت زیادی در یک دیزاینسیستم پیدا میکند، تاثیر اشتباه در استفاده از آنها هم در تجربه کاربری بیشتر میشود.
در مقالهای که امروز به شما معرفی میکنیم، Jeremiah Lam انواع مدلهای دراپداونها را بررسی کرده و به شناخت حالتهای درست و غلط آنها پرداخته است. همینطور این مقاله قوانینی را در استفاده یا عدم استفاده از دراپداون در موارد خاص توضیح میدهد.
https://bit.ly/dxgn657
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: آرش اصغری
#تجربه_کاربری #طراحی_محصول
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
The essential guide to dropdown menu design
Even the simplest component can be tricky when designing for usability.
۸ نکته کوتاه دیگر برای بهبودبخشی رابطکاربری — قسمت دوم
طراحی رابطکاربری زیبا، قابلاستفاده و کارآمد به خصوص تغییرات مداومی که باعث رضایت مشتریان، کاربران و در نهایت خود شما میشود، به زمان نیاز دارد. اما تعدادی از نکات در طی سالها توسط Mark Andrew (سازندهی یکی از دیزاینسیستمهای معروف به نام Cabana برای نرمافزار طراحی Sketch) جمعآوری شده است که با استفاده از آنها بهبودهای محسوسی را در طراحیهای خود خواهید یافت.
در این مقاله، این نکات کوچک و آسان برای استفاده را، به شما یاد خواهیم داد، که با اندکی تلاش، نه تنها طراحیهای اخیر شما را بهبود میبخشند بلکه برای شروع پروژههای آینده شما نیز اثرات مفیدی خواهند داشت.
https://bit.ly/dxgn658-1
قسمت اول این مقاله را از اینجا بخوانید.
(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#طراحی #رابطکاربری #نکته
@Dexign فلسفه دیزاین
______
طراحی رابطکاربری زیبا، قابلاستفاده و کارآمد به خصوص تغییرات مداومی که باعث رضایت مشتریان، کاربران و در نهایت خود شما میشود، به زمان نیاز دارد. اما تعدادی از نکات در طی سالها توسط Mark Andrew (سازندهی یکی از دیزاینسیستمهای معروف به نام Cabana برای نرمافزار طراحی Sketch) جمعآوری شده است که با استفاده از آنها بهبودهای محسوسی را در طراحیهای خود خواهید یافت.
در این مقاله، این نکات کوچک و آسان برای استفاده را، به شما یاد خواهیم داد، که با اندکی تلاش، نه تنها طراحیهای اخیر شما را بهبود میبخشند بلکه برای شروع پروژههای آینده شما نیز اثرات مفیدی خواهند داشت.
https://bit.ly/dxgn658-1
قسمت اول این مقاله را از اینجا بخوانید.
(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#طراحی #رابطکاربری #نکته
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
8 (more) tips to quickly improve your UIs
More small and easy to put into practice tips to improve your designs.
اثر وان رستورف یا قانون انزوا
«میان چیزهای مشابه، آن موردی بهتر به خاطر سپرده میشود که با بقیه فرق میکند.»
این تئوری توسط روانپزشک آلمانی هدویگ وان رستورف (۱۹۶۲-۱۹۰۶) ابداع شد. او در مطالعه خود در سال ۱۹۳۳ دریافت که وقتی به شرکتکنندگان، لیستی از موارد کاملاً مشابه همراه با یک مورد متمایز و منزوی از بقیه ارائه میشود، به خاطر آوردن آن مورد، بهبود مییابد.
این اثر، موضوعی را به نظرمان آشنا میآورد. دلیل اصلی تفاوت دکمههای CTA از بقیهی دکمهها همین است. کاربر باید بتواند بین یک دکمهی ساده و یک دکمهی CTA تفاوت قائل شده تا یک درک کاملا روشنی از عملکرد این دکمه داشته باشد. در عین حال در طول استفادهی او از محصول، به خوبی این دکمه را به خاطر بسپارد.
این تنها یکی از استفادههای این قانون جذاب در دنیای زیبای دیزاین است. شما را به خواندن مقالات زیر دعوت میکنم تا با دیگر کاربردهای آن آشنا شوید.
https://bit.ly/dxgn659-1
https://bit.ly/dxgn659-2
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۵ دقیقه و مقالهی دوم: ۶ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_وان_رستورف #روانشناسی #انزوا #جداسازی
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
«میان چیزهای مشابه، آن موردی بهتر به خاطر سپرده میشود که با بقیه فرق میکند.»
این تئوری توسط روانپزشک آلمانی هدویگ وان رستورف (۱۹۶۲-۱۹۰۶) ابداع شد. او در مطالعه خود در سال ۱۹۳۳ دریافت که وقتی به شرکتکنندگان، لیستی از موارد کاملاً مشابه همراه با یک مورد متمایز و منزوی از بقیه ارائه میشود، به خاطر آوردن آن مورد، بهبود مییابد.
این اثر، موضوعی را به نظرمان آشنا میآورد. دلیل اصلی تفاوت دکمههای CTA از بقیهی دکمهها همین است. کاربر باید بتواند بین یک دکمهی ساده و یک دکمهی CTA تفاوت قائل شده تا یک درک کاملا روشنی از عملکرد این دکمه داشته باشد. در عین حال در طول استفادهی او از محصول، به خوبی این دکمه را به خاطر بسپارد.
این تنها یکی از استفادههای این قانون جذاب در دنیای زیبای دیزاین است. شما را به خواندن مقالات زیر دعوت میکنم تا با دیگر کاربردهای آن آشنا شوید.
https://bit.ly/dxgn659-1
https://bit.ly/dxgn659-2
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۵ دقیقه و مقالهی دوم: ۶ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_وان_رستورف #روانشناسی #انزوا #جداسازی
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
The Von Restorff effect
Offering visual examples of how certain UX Laws can help you to create a better user experience.
آبنباتهای دوستداشتنی
تجزیه و تحلیل طراحی تجربه کاربری محصولات و خدمات موفق باعث میشود تا طراحان از سبک آنها ایده بگیرند و آن را در طرحهای خود بهکار برند. بازی کندی کراش (Candy Crush) یکی از محبوبترین بازیهای موبایل است و تقریبا کمتر کسی وجود دارد که برای یکبار هم که شده جابهجا کردن این آبنباتهای دوستداشتنی و خوشرنگ را را امتحان نکرده باشد. این بازی محبوب در سراسر جهان طرفداران زیادی دارد همین دلایل است که مطالعه و بررسی تجربه کاربری این بازی را جالب توجه میکند.
تجزیه و تحلیل طراحی این بازی را میتوان از نظر یکپارچگی (Consistency)، بهرهوری (Efficiency) و توجه به جزییات (Attention to Detail) مورد بررسی قرار داد.
بررسی این بازی مجموعهای از قوتها و ضعفها را در کنار هم نشان میدهد، برای مثال استفاده از سبکی یکپارچه باعث کاهش سردرگمی کاربران میشود، و از سوی دیگر استفاده از فونتهای سبک در بعضی از قسمتها باعث کم شدن خوانایی میشود. یا با وجود اینکه سیستم منوی کندی کراش ساده است اما هنوز کارهایی وجود دارد که برای انجام آنها باید چندبار کلیک کرد.
در بخشهایی از بازی نیز برای حل مشکلات طراحی از روشهای خلاقانهای استفاده شده است که شاید در کمتر اپلیکیشنی دیده شود. اما در نهایت همه اینها در کنار یکدیگر بازی محبوبی را میسازد که کاربرانش روزانه چند ساعت از وقت خود را برای بازی با آن صرف میکنند و در مواردی برای استفاده از بعضی از امکانات، از پرداختهای درون برنامهای استفاده کرده و هزینه پرداخت میکنند.
درباره تجزیه و تحلیل طراحی تجربه کاربری کندیکراش بیشتر بخوانید.
https://bit.ly/dxgn660
(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)
نویسنده: فیروزه ایمانی
#بازی #تجربه_کاربری #طراحی_محصول
@Dexign فلسفه دیزاین
______
تجزیه و تحلیل طراحی تجربه کاربری محصولات و خدمات موفق باعث میشود تا طراحان از سبک آنها ایده بگیرند و آن را در طرحهای خود بهکار برند. بازی کندی کراش (Candy Crush) یکی از محبوبترین بازیهای موبایل است و تقریبا کمتر کسی وجود دارد که برای یکبار هم که شده جابهجا کردن این آبنباتهای دوستداشتنی و خوشرنگ را را امتحان نکرده باشد. این بازی محبوب در سراسر جهان طرفداران زیادی دارد همین دلایل است که مطالعه و بررسی تجربه کاربری این بازی را جالب توجه میکند.
تجزیه و تحلیل طراحی این بازی را میتوان از نظر یکپارچگی (Consistency)، بهرهوری (Efficiency) و توجه به جزییات (Attention to Detail) مورد بررسی قرار داد.
بررسی این بازی مجموعهای از قوتها و ضعفها را در کنار هم نشان میدهد، برای مثال استفاده از سبکی یکپارچه باعث کاهش سردرگمی کاربران میشود، و از سوی دیگر استفاده از فونتهای سبک در بعضی از قسمتها باعث کم شدن خوانایی میشود. یا با وجود اینکه سیستم منوی کندی کراش ساده است اما هنوز کارهایی وجود دارد که برای انجام آنها باید چندبار کلیک کرد.
در بخشهایی از بازی نیز برای حل مشکلات طراحی از روشهای خلاقانهای استفاده شده است که شاید در کمتر اپلیکیشنی دیده شود. اما در نهایت همه اینها در کنار یکدیگر بازی محبوبی را میسازد که کاربرانش روزانه چند ساعت از وقت خود را برای بازی با آن صرف میکنند و در مواردی برای استفاده از بعضی از امکانات، از پرداختهای درون برنامهای استفاده کرده و هزینه پرداخت میکنند.
درباره تجزیه و تحلیل طراحی تجربه کاربری کندیکراش بیشتر بخوانید.
https://bit.ly/dxgn660
(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)
نویسنده: فیروزه ایمانی
#بازی #تجربه_کاربری #طراحی_محصول
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Does Candy Crush have a good UX?
A UX/UI design analysis.
۱۰ قانون طراحی اینتراکشن که هرگز نباید شکست!
درست همچون زندگی در طراحی رابط کاربری نیز قوانینی وجود دارد که در صورت شکستن آنها مجبورید تاوان سختی بپردازید. به این قوانین اکتشافی یا اصولی گفته میشود.
این موارد الگوهایی قابل تکرار هستند که در طول زمان آزمایش شدهاند و به کاربران کمک میکنند تا مسیر درست را بپیمایند.
یک رابط کاربری خوب همیشه از اصولی که در ادامه مقاله به آنها اشاره خواهیم کرد، پیروی میکند. در مقابل یک رابط کاربری نامناسب فاقد یک یا چند مورد از این اصول است. اگر شما طراح رابط کاربری هستید بهتر است این اصول را رعایت کنید پیش از آن که کاربرانتان دچار سردرد شوند 😉
این اصول عبارتند از:
۱- قابلیت مشاهده وضعیت سیستم
سیستم باید همیشه از طریق دریافت بازخورد مناسب در مدت زمان معقول، کاربران را از آنچه رخ میدهد مطلع کند.
۲- هماهنگی بین سیستم و دنیای واقعی
سیستم باید با استفاده از کلمات، عبارات و مفاهیم آشنا برای کاربر، به جای اصطلاحات مبتنی بر سیستم، به زبان کاربران صحبت کند.
۳- رعایت هماهنگی و استانداردها
کاربران باید به هماهنگی بین اجزای سیستم، اعمال و اشکال عادت کنند.
پیشنهاد میکنیم برای مطالعه ادامهی این اصول و توضیحات کامل لینک زیر را بخوانید:
https://bit.ly/dxgn661
(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#طراحی #رابطکاربری #نکته #قوانین #اصول #اینتراکشن
@Dexign فلسفه دیزاین
______
درست همچون زندگی در طراحی رابط کاربری نیز قوانینی وجود دارد که در صورت شکستن آنها مجبورید تاوان سختی بپردازید. به این قوانین اکتشافی یا اصولی گفته میشود.
این موارد الگوهایی قابل تکرار هستند که در طول زمان آزمایش شدهاند و به کاربران کمک میکنند تا مسیر درست را بپیمایند.
یک رابط کاربری خوب همیشه از اصولی که در ادامه مقاله به آنها اشاره خواهیم کرد، پیروی میکند. در مقابل یک رابط کاربری نامناسب فاقد یک یا چند مورد از این اصول است. اگر شما طراح رابط کاربری هستید بهتر است این اصول را رعایت کنید پیش از آن که کاربرانتان دچار سردرد شوند 😉
این اصول عبارتند از:
۱- قابلیت مشاهده وضعیت سیستم
سیستم باید همیشه از طریق دریافت بازخورد مناسب در مدت زمان معقول، کاربران را از آنچه رخ میدهد مطلع کند.
۲- هماهنگی بین سیستم و دنیای واقعی
سیستم باید با استفاده از کلمات، عبارات و مفاهیم آشنا برای کاربر، به جای اصطلاحات مبتنی بر سیستم، به زبان کاربران صحبت کند.
۳- رعایت هماهنگی و استانداردها
کاربران باید به هماهنگی بین اجزای سیستم، اعمال و اشکال عادت کنند.
پیشنهاد میکنیم برای مطالعه ادامهی این اصول و توضیحات کامل لینک زیر را بخوانید:
https://bit.ly/dxgn661
(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#طراحی #رابطکاربری #نکته #قوانین #اصول #اینتراکشن
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
10 interaction design rules you must never break
UI Design Best Practices
گافهای مدیران محصول شرکتهای معتبر
محصولات بد همه جا هستند. کالاهایی که مفید نیستند، درست کار نمیکنند و یا اینکه فرآیند فروش آنها بسیار زمانبر پیش میرود. برای پیشگیری از مواجهه با این قبیل مشکلات باید توجه داشته باشید که موفقیت محصولات تابع پیشرفت درست عوامل زیادی است که یکی از مهمترین این عوامل عملکرد مناسب مدیر محصول میباشد. تجربه ثابت کرده است که برخی از مشکلات آسیبرسانی که به طور مکرر برای مدیران محصول اتفاق میافتد در عموم محصولات بد مشترک هسنتد.
به طور مثال تخمین زده میشود که از هر پنج محصول جدید، چهار محصول قادر به کسب موفقیت در وضع موجود بازار رقابتی نیستند. به همین دلیل آشنایی با انواع اشتباهات رایج در حوزه مدیریت محصول که میتواند منجر به قضاوت بد مدیران محصول و به تبع آن ایجاد ناامیدیهای جدی در آنها و در نهایت شکست یک محصول جدید گردد؛ امری ضروری برای همه مدیران محصول کسب و کارهای مختلف است.
در مقاله جذاب امروز، نویسنده در مصاحبه با پنج مدیر محصول شرکتهای معروفی همچون Pintrest ، Shopify ، HubSpot و ... از آنها خواسته است تا از اشتباهات خود بگویند و آنچه را که در نتیجه این اشتباهات آموختهاند با مخاطبین به اشتراک بگذارند. در ادامه شما را به خواندن این مقاله دعوت میکنیم.
https://bit.ly/dxgn662
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه)
نویسنده: نیما حکیمرابط
#مدیریتمحصول #اشتباهات
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
محصولات بد همه جا هستند. کالاهایی که مفید نیستند، درست کار نمیکنند و یا اینکه فرآیند فروش آنها بسیار زمانبر پیش میرود. برای پیشگیری از مواجهه با این قبیل مشکلات باید توجه داشته باشید که موفقیت محصولات تابع پیشرفت درست عوامل زیادی است که یکی از مهمترین این عوامل عملکرد مناسب مدیر محصول میباشد. تجربه ثابت کرده است که برخی از مشکلات آسیبرسانی که به طور مکرر برای مدیران محصول اتفاق میافتد در عموم محصولات بد مشترک هسنتد.
به طور مثال تخمین زده میشود که از هر پنج محصول جدید، چهار محصول قادر به کسب موفقیت در وضع موجود بازار رقابتی نیستند. به همین دلیل آشنایی با انواع اشتباهات رایج در حوزه مدیریت محصول که میتواند منجر به قضاوت بد مدیران محصول و به تبع آن ایجاد ناامیدیهای جدی در آنها و در نهایت شکست یک محصول جدید گردد؛ امری ضروری برای همه مدیران محصول کسب و کارهای مختلف است.
در مقاله جذاب امروز، نویسنده در مصاحبه با پنج مدیر محصول شرکتهای معروفی همچون Pintrest ، Shopify ، HubSpot و ... از آنها خواسته است تا از اشتباهات خود بگویند و آنچه را که در نتیجه این اشتباهات آموختهاند با مخاطبین به اشتراک بگذارند. در ادامه شما را به خواندن این مقاله دعوت میکنیم.
https://bit.ly/dxgn662
(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه)
نویسنده: نیما حکیمرابط
#مدیریتمحصول #اشتباهات
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
5 product managers share their rookie mistakes
Don’t just learn from your product management mistakes. Learn from the blunders of others!
قانون پراگنانز یا اصل فُرمگرایی
«تصاویر مبهم و پیچیده در ذهن انسان به سادهترین شکل ممکن فهمیده میشوند، زیرا این فهم، به کمترین تلاش شناختی ما نیاز دارد.»
در سال ۱۹۱۰، Max Wertheimer روانشناس، با مشاهدهی چراغهای گذرگاه راهآهن که خاموش و روشن میشدند، به یاد چگونگی خاموش و روشن شدن چراغهای مارپیچی تابلوهای سینما افتاد. در نظر انسان، اینطور درک میشود که یک چراغ واحد در حال حرکت است، ولی در واقعیت یک سری لامپ، فقط روشن و خاموش میشوند و چراغها جابجا نمیشوند. این مشاهده منجر به مجموعهای از اصول توصیفی در مورد چگونگی درک بصری اشیاء شد. این اصول تقریباً در هر کاری که بصورت گرافیکی به عنوان یک دیزاینر انجام میدهیم، وجود دارد.
کلمهی Pragnanz یک اصطلاح آلمانی به معنای "فرم خوب" است. گاهی اوقات به عنوان قانون سادگی نیز معرفی میشود. این قانون از اساسیترین قوانین گشتالت محسوب میشود که قبلترها در مورد آن اشاره کردیم.
ما چیزهای ساده، واضح و مرتب را ترجیح میدهیم. به صورت ذاتی این موارد برای ما امنتر جلوه میکند. درواقع زمان کمتری برای پردازش نیاز است و کمتر سورپرایز میشویم. چشم انسان دوست دارد این سادگی و نظم را در اشکال پیچیده پیدا کند، زیرا مانع از غرق شدن او در اطلاعات میشود.
حال که با این قانون آشنا شدیم برای اینکه با موارد کاربرد آن در دیزاین نیز آشنا شویم، مقالات زیر را پیشنهاد میکنم:
https://bit.ly/dxgn663-1
https://bit.ly/dxgn663-2
پ.ن: شما میتوانید با فشردن هشتگ #گشتالت یا جستجوی این کلمه در کانال، مطالب گذشته در مورد این موضوع را پیدا کنید.
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۵ دقیقه و مقالهی دوم: ۱۵ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_پراگنانز #اصل_فرم_گرایی #گشتالت #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
«تصاویر مبهم و پیچیده در ذهن انسان به سادهترین شکل ممکن فهمیده میشوند، زیرا این فهم، به کمترین تلاش شناختی ما نیاز دارد.»
در سال ۱۹۱۰، Max Wertheimer روانشناس، با مشاهدهی چراغهای گذرگاه راهآهن که خاموش و روشن میشدند، به یاد چگونگی خاموش و روشن شدن چراغهای مارپیچی تابلوهای سینما افتاد. در نظر انسان، اینطور درک میشود که یک چراغ واحد در حال حرکت است، ولی در واقعیت یک سری لامپ، فقط روشن و خاموش میشوند و چراغها جابجا نمیشوند. این مشاهده منجر به مجموعهای از اصول توصیفی در مورد چگونگی درک بصری اشیاء شد. این اصول تقریباً در هر کاری که بصورت گرافیکی به عنوان یک دیزاینر انجام میدهیم، وجود دارد.
کلمهی Pragnanz یک اصطلاح آلمانی به معنای "فرم خوب" است. گاهی اوقات به عنوان قانون سادگی نیز معرفی میشود. این قانون از اساسیترین قوانین گشتالت محسوب میشود که قبلترها در مورد آن اشاره کردیم.
ما چیزهای ساده، واضح و مرتب را ترجیح میدهیم. به صورت ذاتی این موارد برای ما امنتر جلوه میکند. درواقع زمان کمتری برای پردازش نیاز است و کمتر سورپرایز میشویم. چشم انسان دوست دارد این سادگی و نظم را در اشکال پیچیده پیدا کند، زیرا مانع از غرق شدن او در اطلاعات میشود.
حال که با این قانون آشنا شدیم برای اینکه با موارد کاربرد آن در دیزاین نیز آشنا شویم، مقالات زیر را پیشنهاد میکنم:
https://bit.ly/dxgn663-1
https://bit.ly/dxgn663-2
پ.ن: شما میتوانید با فشردن هشتگ #گشتالت یا جستجوی این کلمه در کانال، مطالب گذشته در مورد این موضوع را پیدا کنید.
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۵ دقیقه و مقالهی دوم: ۱۵ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_پراگنانز #اصل_فرم_گرایی #گشتالت #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
The Designer’s Guide to the Law of Prägnanz
Fundamental principle of the Gestalt Theory
۴ کتاب اخیری که هر طراح محصولی باید بخواند!
در حال حاضر، اگر در مصاحبه با طراحان محصول بپرسید که کتابهای پیشنهادی آنها در مورد طراحی تجربه کاربری یا طراحی محصولی چیست، حتما یکی از دو کتاب Don't Make Me Think یا Design of Everyday Things را معرفی خواهند کرد. اما این نشان دهنده آن است که این افراد اطلاعات کمی در ارتباط با طراحی محصول دارند. البته این به معنی آن نیست که این کتابها بد هستند اما آن کتابها در زمان خود از بهترین منابع بودهاند، زمانی که دانش خیلی کمی درباره اهمیت و نقش طراحی وجود داشت و طراحی به صورت عمده توسط توسعهدهندگان و با حداقل درگیری کاربر انجام میشد.
آن کتابها اولین و بهترین استانداردهای اساسی را ارائه دادند، اما این استاندادها به حدود ۲۰ سال قبل برمیگردند! (با توجه به اینکه، این کتابها در طول سالها بروز و ویرایش شدهاند اما هسته اصلی آنها تقریبا به همان صورت باقی مانده است)
همچنین بعضی از طراحها نسبت به کتابها بیاعتنایی میکنند، با بهانه مشغولبودن به کار، یادگیری مسائل تئوری را ساده میانگارند و اعتقاد دارند تمرین به وسیلهی انجام کار بهتر از یادگیری تئوری است. در حالی که این بزرگترین اشتباه است.
یا در کنار این مسائل، منابع مختلفی همچون پادکستها، وبلاگها و … را بهتر از کتاب میدانند، اما مسئلهای که در اینجا مطرح است اینست که “یک کتاب میتواند در عمق بیشتر از آنچه هر پادکست یا نوشته وبلاگی قادر به انجام آن است، به توضیح موضوعی بپردازد، حداقل اگر کتاب خوبی باشد”.
قبول داریم که برخی از کتابها نیز، موضوعات با ایدههای تکراری را بیجهت در چند ده صفحه جای دادهاند، در حالی که میتوانند بدون از دستدادن قسمتهای مهم، در یک نوشته وبلاگی یا پادکست گنجانده شوند. به همین دلیل، ۴ مورد از کتابهای مهم را، در ادامه لیست کردهایم، با ما همراه باشید.
https://bit.ly/dxgn664
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#طراحی #تجربهکاربری #محصول #کتاب
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در حال حاضر، اگر در مصاحبه با طراحان محصول بپرسید که کتابهای پیشنهادی آنها در مورد طراحی تجربه کاربری یا طراحی محصولی چیست، حتما یکی از دو کتاب Don't Make Me Think یا Design of Everyday Things را معرفی خواهند کرد. اما این نشان دهنده آن است که این افراد اطلاعات کمی در ارتباط با طراحی محصول دارند. البته این به معنی آن نیست که این کتابها بد هستند اما آن کتابها در زمان خود از بهترین منابع بودهاند، زمانی که دانش خیلی کمی درباره اهمیت و نقش طراحی وجود داشت و طراحی به صورت عمده توسط توسعهدهندگان و با حداقل درگیری کاربر انجام میشد.
آن کتابها اولین و بهترین استانداردهای اساسی را ارائه دادند، اما این استاندادها به حدود ۲۰ سال قبل برمیگردند! (با توجه به اینکه، این کتابها در طول سالها بروز و ویرایش شدهاند اما هسته اصلی آنها تقریبا به همان صورت باقی مانده است)
همچنین بعضی از طراحها نسبت به کتابها بیاعتنایی میکنند، با بهانه مشغولبودن به کار، یادگیری مسائل تئوری را ساده میانگارند و اعتقاد دارند تمرین به وسیلهی انجام کار بهتر از یادگیری تئوری است. در حالی که این بزرگترین اشتباه است.
یا در کنار این مسائل، منابع مختلفی همچون پادکستها، وبلاگها و … را بهتر از کتاب میدانند، اما مسئلهای که در اینجا مطرح است اینست که “یک کتاب میتواند در عمق بیشتر از آنچه هر پادکست یا نوشته وبلاگی قادر به انجام آن است، به توضیح موضوعی بپردازد، حداقل اگر کتاب خوبی باشد”.
قبول داریم که برخی از کتابها نیز، موضوعات با ایدههای تکراری را بیجهت در چند ده صفحه جای دادهاند، در حالی که میتوانند بدون از دستدادن قسمتهای مهم، در یک نوشته وبلاگی یا پادکست گنجانده شوند. به همین دلیل، ۴ مورد از کتابهای مهم را، در ادامه لیست کردهایم، با ما همراه باشید.
https://bit.ly/dxgn664
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#طراحی #تجربهکاربری #محصول #کتاب
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Blog | Imaginary Cloud
The 4 most recent product design books | Imaginary Cloud
Expand your product design knowledge and complement your hands-on experience with the ultimate product design books to read right now.
فرازهایی از سیستم دیزاین جدید اپل
کمتر از یک ماه پیش، اپل کنفرانسی در زمینه نسخه جدید سیستمهای عامل خود برگذار کرد. اگرچه این کنفرانس از پیش ضبطشده بود، مثل همیشه اپل توانست با سلیقه خوب خود، خلا نبود تماشاگران را پر کند.
در کنفرانسی که دیدیم، شاهد تغییرات جذابی در iOS و macOS بودیم و یکی از بحث برانگیزترین تغییرات، بروزرسانی سیستم دیزاین آیکنهای اپل بعد از چند سال بود.
اپل پس از نسخه هفتم iOS، شیوه طراحی جدیدی را در پیش گرفت. شاید این تغییرات نیاز آن دوره بود و بالاخره باید از سبک طراحی اسکیومورفیزم به سمت طراحی فلت _که ویندوز موبایل از آن استفاده میکرد_ میرفتیم …
ولی باز هم اپل سلیقه خوبش را به سبک طراحی فلت تزریق کرد و نقطهای میان طراحی واقعگرا و طراحی فلت ایجاد کرد.
حالا، شاهد بروزرسانی جدیدی هستیم که آیکنها در آن شکل جدیدی به خود گرفتهاند. به نظر میآیند سبک طراحی واقعگرا، حالا بزرگ شده و پیشرفت کرده. با استانداردهای روز هماهنگ شده است.
در روزهای گذشته، بحثهای زیادی پیرامون اینکه آیا طراحی واقعگرا مرده یا همچنان زنده است شکل گرفته.
به نظر من بجای اینکه درباره چرایی استفاده از یک سیستم دیزاین صحبت کنیم، باید ببینیم از تغییر مسیر پیشرقت سیستم دیزاین اپل چه چیزهایی میتوانیم بیاموزیم و چطور میتوانیم سلیقهمان در تشخیص یک طرح خوب تربیت کنیم.
مقالهای که امروز به شما معرفی میکنیم درباره نکاتیست که میتوانیم از دیزاین جدید macOS و iOS استخراج کنیم.
https://bit.ly/dxgn670
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: آرش اصغری
#رابط_کاربری #تجربه_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
کمتر از یک ماه پیش، اپل کنفرانسی در زمینه نسخه جدید سیستمهای عامل خود برگذار کرد. اگرچه این کنفرانس از پیش ضبطشده بود، مثل همیشه اپل توانست با سلیقه خوب خود، خلا نبود تماشاگران را پر کند.
در کنفرانسی که دیدیم، شاهد تغییرات جذابی در iOS و macOS بودیم و یکی از بحث برانگیزترین تغییرات، بروزرسانی سیستم دیزاین آیکنهای اپل بعد از چند سال بود.
اپل پس از نسخه هفتم iOS، شیوه طراحی جدیدی را در پیش گرفت. شاید این تغییرات نیاز آن دوره بود و بالاخره باید از سبک طراحی اسکیومورفیزم به سمت طراحی فلت _که ویندوز موبایل از آن استفاده میکرد_ میرفتیم …
ولی باز هم اپل سلیقه خوبش را به سبک طراحی فلت تزریق کرد و نقطهای میان طراحی واقعگرا و طراحی فلت ایجاد کرد.
حالا، شاهد بروزرسانی جدیدی هستیم که آیکنها در آن شکل جدیدی به خود گرفتهاند. به نظر میآیند سبک طراحی واقعگرا، حالا بزرگ شده و پیشرفت کرده. با استانداردهای روز هماهنگ شده است.
در روزهای گذشته، بحثهای زیادی پیرامون اینکه آیا طراحی واقعگرا مرده یا همچنان زنده است شکل گرفته.
به نظر من بجای اینکه درباره چرایی استفاده از یک سیستم دیزاین صحبت کنیم، باید ببینیم از تغییر مسیر پیشرقت سیستم دیزاین اپل چه چیزهایی میتوانیم بیاموزیم و چطور میتوانیم سلیقهمان در تشخیص یک طرح خوب تربیت کنیم.
مقالهای که امروز به شما معرفی میکنیم درباره نکاتیست که میتوانیم از دیزاین جدید macOS و iOS استخراج کنیم.
https://bit.ly/dxgn670
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
نویسنده: آرش اصغری
#رابط_کاربری #تجربه_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
What can designers learn from iOS 14 and macOS Big Sur?
With the introduction of iOS 14 and macOS Big Sur, we are the witness of the next big thing in UI Desing. Changes are…
چگونه طرح خود را ارائه کنیم؟ و بتوانیم به خوبی از آن دفاع کنیم.
هر طراح محصول باید بتواند محصول خود را به مشتریان یا مدیران ارائه کند. اما اسرار ارائه موفق محصول چیست؟
ارائه طراحی چیست؟
آیا این مربوط به یک رویداد سخنرانی عمومی است یا زندگی روتین یک طراح؟! جواب هر دو است. این نکته مهم است که طراحان در هر لحظه راه حل طراحی خود را ارائه میدهند. فارغ از اینکه شما در یک تیم کوچک یا شرکت بزرگ کار میکنید، همواره راهحل خود را برای همتیمیهای خود توصیف میکنید. برای مثال، شما یک برنامه کاربردی به نام XYZ میسازید و در برخی موارد باید یک نمونهی اولیه از آن محصول بسازید. پس از اتمام، در حضور مدیر خود، کل عملکرد و جزئیات برنامه را نشان میدهید. بله، این یک ارائه است.
درک ارائه برای طراحان
اول از همه، باید این را در نظر داشته باشید که ارائه یک رویداد انفرادی نیست. درباره ارائه و سوال و جواب بعد از آن فکر کنید، خودتان را به عنوان معلم و مخاطبان را به عنوان شاگردان خود تصور کنید. این سادهترین راه برای آمادهسازی خود برای یک ارائهی درست است.
چرا ما در مورد ارائه صحبت میکنیم؟! شما به عنوان یک طراح، محصول جدیدی را به نمایش بگذارید. بله، شما جزئیات محصول را همراه با سناریوهای کاربر، محدودیتهای کسب وکار و … توصیف خواهید کرد، اما مردم متفاوت از شما فکر میکنند. برای مثال، می توانید مرحله تست را در نظر بگیرید. هنگامی که شما یک ویژگی را طراحی میکنید و دوست دارید آن را در میان مخاطبان خود تست کنید، اغلب مشاهده کردهاید که بسیاری از مردم خارج از سناریوی پیشنهادی شما فکر میکنند یا راهحل متفاوتی برای مشکل شما دارند. در ارائه نیز، شما یک راهحل پیشنهاد میدهید، اما مردم برخی جنبههای آن را روشن میکنند. شما نیز در مورد نظرهای متفاوت و مشابه آنها میپرسید. درک تنوع کلید اصلی موفقیت برای یک طراح است چرا که همهی ما ذهنیت متفاوتی داریم.
برای کسب اطلاع در مورد جنبههای مختلف یک ارائه موفق، همراه ما در ادامهی این مقاله باشید!
https://bit.ly/dxgn671
(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#ارائه #طراحمحصول #محصول #کاربر
@Dexign فلسفه دیزاین
_______
هر طراح محصول باید بتواند محصول خود را به مشتریان یا مدیران ارائه کند. اما اسرار ارائه موفق محصول چیست؟
ارائه طراحی چیست؟
آیا این مربوط به یک رویداد سخنرانی عمومی است یا زندگی روتین یک طراح؟! جواب هر دو است. این نکته مهم است که طراحان در هر لحظه راه حل طراحی خود را ارائه میدهند. فارغ از اینکه شما در یک تیم کوچک یا شرکت بزرگ کار میکنید، همواره راهحل خود را برای همتیمیهای خود توصیف میکنید. برای مثال، شما یک برنامه کاربردی به نام XYZ میسازید و در برخی موارد باید یک نمونهی اولیه از آن محصول بسازید. پس از اتمام، در حضور مدیر خود، کل عملکرد و جزئیات برنامه را نشان میدهید. بله، این یک ارائه است.
درک ارائه برای طراحان
اول از همه، باید این را در نظر داشته باشید که ارائه یک رویداد انفرادی نیست. درباره ارائه و سوال و جواب بعد از آن فکر کنید، خودتان را به عنوان معلم و مخاطبان را به عنوان شاگردان خود تصور کنید. این سادهترین راه برای آمادهسازی خود برای یک ارائهی درست است.
چرا ما در مورد ارائه صحبت میکنیم؟! شما به عنوان یک طراح، محصول جدیدی را به نمایش بگذارید. بله، شما جزئیات محصول را همراه با سناریوهای کاربر، محدودیتهای کسب وکار و … توصیف خواهید کرد، اما مردم متفاوت از شما فکر میکنند. برای مثال، می توانید مرحله تست را در نظر بگیرید. هنگامی که شما یک ویژگی را طراحی میکنید و دوست دارید آن را در میان مخاطبان خود تست کنید، اغلب مشاهده کردهاید که بسیاری از مردم خارج از سناریوی پیشنهادی شما فکر میکنند یا راهحل متفاوتی برای مشکل شما دارند. در ارائه نیز، شما یک راهحل پیشنهاد میدهید، اما مردم برخی جنبههای آن را روشن میکنند. شما نیز در مورد نظرهای متفاوت و مشابه آنها میپرسید. درک تنوع کلید اصلی موفقیت برای یک طراح است چرا که همهی ما ذهنیت متفاوتی داریم.
برای کسب اطلاع در مورد جنبههای مختلف یک ارائه موفق، همراه ما در ادامهی این مقاله باشید!
https://bit.ly/dxgn671
(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا وفائی
#ارائه #طراحمحصول #محصول #کاربر
@Dexign فلسفه دیزاین
_______
Medium
How to Present Your Design and Protect It Successfully
Understand presentation correct
مصوّرسازی نتایج کیفی تحقیقات کاربر با هدف افزایش تاثیر آن
هنگامی که صحبت از مصوّرسازی نتایج تحقیقات به میان میآید، اکثر افراد ناخودآگاه به یاد نمودارها میافتند. این اتفاق احتمالا برای شما هم رخ دهد، زیرا استفاده از نمودارها و مصورسازی دادهها، باعث تسهیل و بهبود برداشت نتیجه از دادهها، شناخت روندها و تشخیص ناهنجاریها خواهد شد.
اما مسالهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که موارد اشاره شده از روی دادههای تحقیقات کاربری کمی قابل استنتاج است. نمودارها گاهی روش مناسب برای دریافت اطلاعات از نتایج تحقیقات کیفی مانند مصاحبهها یا مشاهدات نیستند. معمولا تعداد شرکتکنندهها در این نوع از مطالعات بسیار کم است و برای ساخت نمودارهای معنادار کافی نیست. از سویی دیگر برخی مفاهیم و اطلاعاتی که شما به دنبال آن هستید، از طریق اعداد و ارقام قابل سنجش و انتقال نیست.
پس بیایید نگاهی بیاندازیم به روشهایی که با استفاده از آنها میتوانیم دادههای موضوعی و فازی حاصل از تحقیقات کیفی را به نحوی بیان کنیم که برای همه ذینفعان مناسب باشد.
وقتی شما نتایج حاصل از تحقیقات کاربری کیفی را به اشتراک میگذارید، به احتمال زیاد بر روی ایجاد شناخت از زندگی افراد، کارهایی که باید انجام دهند و تعاملی که باید داشته باشند تا به هدفی مشخص برسند، تمرکز خواهید کرد. براساس گروهی که شما به دنبال شناخت آنها هستید و اطلاعاتی که قصد دارید جمعآوری کنید، روشی که برای مصورسازی دادهها مورد استفاده قرار خواهد گرفت، متفاوت خواهد بود.
برای مصورسازی دادههای کیفی میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد که بنا به نیازها و نتایج لازم برای تحقیقات، متفاوت خواهد بود. از جمله این روشها میتوان به نمودار افینیتی «Affinity Diagram»، نقشه همدلی «Empathy Map» و نقشه سفر کاربر «User Journey Map» اشاره کرد.
برای آشنایی با این روشها میتوانید به مقاله زیر مراجعه کرده و توضیح جامع هریک از آنها را مطالعه کنید:
https://bit.ly/dxgn672
(زمان حدودی مطالعه: 15 دقیقه)
نویسنده: محمدرضا پناهی
#تحقیقات_کاربری #داده #مصورسازی
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
هنگامی که صحبت از مصوّرسازی نتایج تحقیقات به میان میآید، اکثر افراد ناخودآگاه به یاد نمودارها میافتند. این اتفاق احتمالا برای شما هم رخ دهد، زیرا استفاده از نمودارها و مصورسازی دادهها، باعث تسهیل و بهبود برداشت نتیجه از دادهها، شناخت روندها و تشخیص ناهنجاریها خواهد شد.
اما مسالهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که موارد اشاره شده از روی دادههای تحقیقات کاربری کمی قابل استنتاج است. نمودارها گاهی روش مناسب برای دریافت اطلاعات از نتایج تحقیقات کیفی مانند مصاحبهها یا مشاهدات نیستند. معمولا تعداد شرکتکنندهها در این نوع از مطالعات بسیار کم است و برای ساخت نمودارهای معنادار کافی نیست. از سویی دیگر برخی مفاهیم و اطلاعاتی که شما به دنبال آن هستید، از طریق اعداد و ارقام قابل سنجش و انتقال نیست.
پس بیایید نگاهی بیاندازیم به روشهایی که با استفاده از آنها میتوانیم دادههای موضوعی و فازی حاصل از تحقیقات کیفی را به نحوی بیان کنیم که برای همه ذینفعان مناسب باشد.
وقتی شما نتایج حاصل از تحقیقات کاربری کیفی را به اشتراک میگذارید، به احتمال زیاد بر روی ایجاد شناخت از زندگی افراد، کارهایی که باید انجام دهند و تعاملی که باید داشته باشند تا به هدفی مشخص برسند، تمرکز خواهید کرد. براساس گروهی که شما به دنبال شناخت آنها هستید و اطلاعاتی که قصد دارید جمعآوری کنید، روشی که برای مصورسازی دادهها مورد استفاده قرار خواهد گرفت، متفاوت خواهد بود.
برای مصورسازی دادههای کیفی میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد که بنا به نیازها و نتایج لازم برای تحقیقات، متفاوت خواهد بود. از جمله این روشها میتوان به نمودار افینیتی «Affinity Diagram»، نقشه همدلی «Empathy Map» و نقشه سفر کاربر «User Journey Map» اشاره کرد.
برای آشنایی با این روشها میتوانید به مقاله زیر مراجعه کرده و توضیح جامع هریک از آنها را مطالعه کنید:
https://bit.ly/dxgn672
(زمان حدودی مطالعه: 15 دقیقه)
نویسنده: محمدرضا پناهی
#تحقیقات_کاربری #داده #مصورسازی
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
The Interaction Design Foundation
How to Visualize Your Qualitative User Research Results for Maximum Impact
When thinking about visualization of research results, many people will automatically have an image of a graph in mind. Do you have that image, too? You would be right in thinking that many research r...
قانون مجاورت
«چیزهایی که به یکدیگر نزدیک هستند، به عنوان یک گروه در نظر گرفته میشوند.»
این قانون یکی دیگر از قوانین گشتالت میباشد که قبلتر به صورت مفصل دربارهی آنها توضیح دادهایم. این اصل ارتباط نزدیکی با قانون اتصال یکپارچه و منطقهی مشترک دارد.
قانون مجاورت به ایجاد ارتباط با اشیاء مجاور کمک بسیاری میکند. کاربران را راهنمایی میکند تا اطلاعات را سریعتر و همچنین مؤثرتر، درک و سازماندهی کنند.
رابطهای کاربری معمولا با متون و اِلمانهای گرافیکی زیادی سرو کله میزنند؛ باید طوری دیزاین شوند که در اسکن اولیهی کاربر، اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنند. این اصل به دیزاینر کمک می کند که ساختار صفحه را طوری سازمان دهد که برای کاربر به راحتی قابل درک باشد.
برای اینکه با این قانون و نحوهی استفادهی آن در دیزاین آشنا شوید، خواند مقالات زیر را پیشنهاد میکنم:
http://bit.ly/dxgn673-1
http://bit.ly/dxgn673-2
http://bit.ly/dxgn673-3
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۱۳ دقیقه
مقالهی دوم: ۱۰ دقیقه
و مقالهی سوم: ۱۵ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_مجاورت #نزدیکی #گشتالت #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
«چیزهایی که به یکدیگر نزدیک هستند، به عنوان یک گروه در نظر گرفته میشوند.»
این قانون یکی دیگر از قوانین گشتالت میباشد که قبلتر به صورت مفصل دربارهی آنها توضیح دادهایم. این اصل ارتباط نزدیکی با قانون اتصال یکپارچه و منطقهی مشترک دارد.
قانون مجاورت به ایجاد ارتباط با اشیاء مجاور کمک بسیاری میکند. کاربران را راهنمایی میکند تا اطلاعات را سریعتر و همچنین مؤثرتر، درک و سازماندهی کنند.
رابطهای کاربری معمولا با متون و اِلمانهای گرافیکی زیادی سرو کله میزنند؛ باید طوری دیزاین شوند که در اسکن اولیهی کاربر، اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنند. این اصل به دیزاینر کمک می کند که ساختار صفحه را طوری سازمان دهد که برای کاربر به راحتی قابل درک باشد.
برای اینکه با این قانون و نحوهی استفادهی آن در دیزاین آشنا شوید، خواند مقالات زیر را پیشنهاد میکنم:
http://bit.ly/dxgn673-1
http://bit.ly/dxgn673-2
http://bit.ly/dxgn673-3
(زمان حدودی مطالعهی مقالهی اول: ۱۳ دقیقه
مقالهی دوم: ۱۰ دقیقه
و مقالهی سوم: ۱۵ دقیقه)
نویسنده: حسین میرزاده
#تجربه_کاربری #قانون_مجاورت #نزدیکی #گشتالت #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Telegram
فلسفه دیزاین
قانون اتصالِ یکپارچه
«عناصری که با خصوصیات بصری یکنواخت با یکدیگر اتصال برقرار کردهاند، بیشتر از سایر عناصرِ بدون اتصال؛ با یکدیگر مرتبط هستند.»
این قانون یکی دیگر از قوانین معروف گشتالت با عنوان گروهبندی است. با توجه به قانون مجاورت که یکی دیگر از اصول…
«عناصری که با خصوصیات بصری یکنواخت با یکدیگر اتصال برقرار کردهاند، بیشتر از سایر عناصرِ بدون اتصال؛ با یکدیگر مرتبط هستند.»
این قانون یکی دیگر از قوانین معروف گشتالت با عنوان گروهبندی است. با توجه به قانون مجاورت که یکی دیگر از اصول…
دسترسیپذیری رنگها در طراحی محصول
گاهی استفاده از یک محصول برای کسانی که مبتلا به ناتوانیهای خاص هستند به هیچ عنوان ممکن نیست. به همین دلیل یکی از وظایف مهم طراحان محصول این است که هنگام طراحی این افراد را نیز درنظر بگیرند و تلاش کنند تا محصولی جامع طراحی کنند که استفاده از آن برای همه ممکن باشد.
قابلیتی که به طراحی محصولی برای همه کمک میکند، Accessibility یا دسترسیپذیری نامیده میشود.
این قابلیت با تمرکز روی افراد مبتلا به ناتوانیهای خاص و با اصول و استانداردهایی که توسط سازمانهایی همچون شورای دسترسی ایالات متحده (Section 508) و کنسرسیوم جهانی وب (W3C) تدوین شدهاند، به طراحان و توسعهدهندگان کمک میکند تا محصولی بسازند که افراد مبتلا به ناتوانیهای خاص مانند مشکلات و ناتوانی جسمی و یا ضعف بینایی، کوررنگی و مشکلات جسمی و حرکتی هستند نیز بتوانند از آن استفاده کنند.
در این میان انتخاب صحیح رنگها یکی از اصولی است که در دسترسیپذیری یک محصول اهمیت زیادی دارد. بنابر تخمین سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۷، تقریباً ۲۱۷ میلیون نفر با نوعی اختلال بینایی متوسط تا شدید زندگی میکردهاند. این آمار به تنهایی دلیل کافی برای این است که طراحان هنگام انتخاب پالت رنگ، به دسترسی پذیر بودن آنها دقت کرده و تلاش کنند تا با رعایت کنتراست رنگها، استفاده از نمادها، بافت و الگوهای خاص و رعایت قوائد دسترسپذیری در رنگ به افراد مبتلا به اختلالات بینایی یا نقص بینایی رنگ کمک کنند تا با تجربیات دیجیتالی ارتباط برقرار کنند.
درباره اصول دسترسیپذیری رنگها در طراحی محصول بیشتر بخوانید.
http://bit.ly/dxgn674
(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)
نویسنده: فیروزه ایمانی
#دسترسیپذیری #تجربهکاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
__
گاهی استفاده از یک محصول برای کسانی که مبتلا به ناتوانیهای خاص هستند به هیچ عنوان ممکن نیست. به همین دلیل یکی از وظایف مهم طراحان محصول این است که هنگام طراحی این افراد را نیز درنظر بگیرند و تلاش کنند تا محصولی جامع طراحی کنند که استفاده از آن برای همه ممکن باشد.
قابلیتی که به طراحی محصولی برای همه کمک میکند، Accessibility یا دسترسیپذیری نامیده میشود.
این قابلیت با تمرکز روی افراد مبتلا به ناتوانیهای خاص و با اصول و استانداردهایی که توسط سازمانهایی همچون شورای دسترسی ایالات متحده (Section 508) و کنسرسیوم جهانی وب (W3C) تدوین شدهاند، به طراحان و توسعهدهندگان کمک میکند تا محصولی بسازند که افراد مبتلا به ناتوانیهای خاص مانند مشکلات و ناتوانی جسمی و یا ضعف بینایی، کوررنگی و مشکلات جسمی و حرکتی هستند نیز بتوانند از آن استفاده کنند.
در این میان انتخاب صحیح رنگها یکی از اصولی است که در دسترسیپذیری یک محصول اهمیت زیادی دارد. بنابر تخمین سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۷، تقریباً ۲۱۷ میلیون نفر با نوعی اختلال بینایی متوسط تا شدید زندگی میکردهاند. این آمار به تنهایی دلیل کافی برای این است که طراحان هنگام انتخاب پالت رنگ، به دسترسی پذیر بودن آنها دقت کرده و تلاش کنند تا با رعایت کنتراست رنگها، استفاده از نمادها، بافت و الگوهای خاص و رعایت قوائد دسترسپذیری در رنگ به افراد مبتلا به اختلالات بینایی یا نقص بینایی رنگ کمک کنند تا با تجربیات دیجیتالی ارتباط برقرار کنند.
درباره اصول دسترسیپذیری رنگها در طراحی محصول بیشتر بخوانید.
http://bit.ly/dxgn674
(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)
نویسنده: فیروزه ایمانی
#دسترسیپذیری #تجربهکاربری
@Dexign فلسفه دیزاین
__
Medium
A guide to color accessibility in product design
There’s a lot of talk about accessible design, but have you ever thought about color accessibility?
👍1
اصول مقدماتی طراحی دکمهها
دکمهها یکی از المانهای اصلی در طراحی تعاملی هستند. آنها نقش اساسی در ایجاد ارتباط بین کاربر و سیستم دارند. بنابراین نحوه طراحی آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله ۷ اصل اساسی برای طراحی دکمهها بیان شده است که در ادامه به اختصار بیان شده است.
۱- دکمهها را شبیه دکمه طراحی کنید!
وقتی پای تعامل میان کاربر و سیستم به میان میآید، کاربر باید به راحتی متوجه شود چه چیزهایی قابل کلیک هستند و چه چیزهایی نیستند. هرچقدر زمان لازم برای اینکه کاربر نحوه تعامل با سیستم را تشخیص دهد بیشتر شود، رابط کاربری کاربردپذیری کمتری خواهد داشت. بنابراین طراحی دکمهها باید به گونهای باشد که کمترین میزان فشار بر روی کاربر برای تشخیص عملکرد آن را داشته باشد.
۲- دکمهها را در جای درست قرار دهید.
تعامل کاربران با سیستمهای مختلف باعث میشود برخی الگوها در ذهن کاربر شناختهتر و آشناتر باشند. پیروی از این الگوها و قرارگیری دکمهها در جاهایی که کاربر انتظار آن را دارد، باعث سهولت دسترسی کاربر به آن خواهد شد.
۳- عنوان دکمهها منطبق بر عملکرد آنها باشد.
دکمههایی که عنوان کلی یا گمراهکننده داشته باشند، سبب سردرگمی و ابهام برای کاربر میشوند و کاربر عملکرد صحیح آن را تشخیص نخواهد داد. همین امر موجب افزایش میزان خطا در تعامل کاربر با سیستم خواهد شد.
۴- اندازه دکمهها را به درستی انتخاب کنید.
اندازه دکمهها میتواند میزان اهمیت آنها نسبت به هم را منعکس کرده و همچنین کلیکپذیری آنها را تحت تاثیر قرار دهد. پس بر اساس اندازه دکمهها میتوان آنها را براساس اولویت طبقهبندی کرده و عملکرد آنها را بهبود بخشید.
۵- ترتیب دکمهها را رعایت کنید.
ترتیب دکمهها باید به گونهای باشد که ماهیت تعامل بین کاربر و سیستم را در خود حفظ کند. به عنوان مثال در صفحاتی که دکمههای قبلی و بعدی دارند، ترتیب این دکمهها میتواند منطبق بر جهت ورق خوردن کتاب باشد.
۶- از دکمههای زیاد اجتناب کنید.
استفاده از دکمههای زیاد در یک صفحه، باعث سردرگمی کاربر شده و در نهایت باعث عدم انجام کار توسط او خواهد شد. بنابراین باید تا حد امکان تعداد آنها را کاهش داد تا انتخابهای پیش روی کاربر بهینه و حداقل باشد.
۷- استفاده از بازخورد صوتی یا بصری برای دکمهها.
هنگامی که کاربر بر روی دکمهای اشاره میکند، انتظار دارد تا بازخوردی از سوی سیستم دریافت کند. با استفاده از افکتهای صوتی یا گرافیکی میتوان این حس تعامل را انتقال داد.
برای آشنایی بیشتر با این اصول قواعد میتوانید مقاله زیر را مطالعه کنید:
http://bit.ly/dxgn675
(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا پناهی
#طراحی_تعاملی #دکمه
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
دکمهها یکی از المانهای اصلی در طراحی تعاملی هستند. آنها نقش اساسی در ایجاد ارتباط بین کاربر و سیستم دارند. بنابراین نحوه طراحی آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله ۷ اصل اساسی برای طراحی دکمهها بیان شده است که در ادامه به اختصار بیان شده است.
۱- دکمهها را شبیه دکمه طراحی کنید!
وقتی پای تعامل میان کاربر و سیستم به میان میآید، کاربر باید به راحتی متوجه شود چه چیزهایی قابل کلیک هستند و چه چیزهایی نیستند. هرچقدر زمان لازم برای اینکه کاربر نحوه تعامل با سیستم را تشخیص دهد بیشتر شود، رابط کاربری کاربردپذیری کمتری خواهد داشت. بنابراین طراحی دکمهها باید به گونهای باشد که کمترین میزان فشار بر روی کاربر برای تشخیص عملکرد آن را داشته باشد.
۲- دکمهها را در جای درست قرار دهید.
تعامل کاربران با سیستمهای مختلف باعث میشود برخی الگوها در ذهن کاربر شناختهتر و آشناتر باشند. پیروی از این الگوها و قرارگیری دکمهها در جاهایی که کاربر انتظار آن را دارد، باعث سهولت دسترسی کاربر به آن خواهد شد.
۳- عنوان دکمهها منطبق بر عملکرد آنها باشد.
دکمههایی که عنوان کلی یا گمراهکننده داشته باشند، سبب سردرگمی و ابهام برای کاربر میشوند و کاربر عملکرد صحیح آن را تشخیص نخواهد داد. همین امر موجب افزایش میزان خطا در تعامل کاربر با سیستم خواهد شد.
۴- اندازه دکمهها را به درستی انتخاب کنید.
اندازه دکمهها میتواند میزان اهمیت آنها نسبت به هم را منعکس کرده و همچنین کلیکپذیری آنها را تحت تاثیر قرار دهد. پس بر اساس اندازه دکمهها میتوان آنها را براساس اولویت طبقهبندی کرده و عملکرد آنها را بهبود بخشید.
۵- ترتیب دکمهها را رعایت کنید.
ترتیب دکمهها باید به گونهای باشد که ماهیت تعامل بین کاربر و سیستم را در خود حفظ کند. به عنوان مثال در صفحاتی که دکمههای قبلی و بعدی دارند، ترتیب این دکمهها میتواند منطبق بر جهت ورق خوردن کتاب باشد.
۶- از دکمههای زیاد اجتناب کنید.
استفاده از دکمههای زیاد در یک صفحه، باعث سردرگمی کاربر شده و در نهایت باعث عدم انجام کار توسط او خواهد شد. بنابراین باید تا حد امکان تعداد آنها را کاهش داد تا انتخابهای پیش روی کاربر بهینه و حداقل باشد.
۷- استفاده از بازخورد صوتی یا بصری برای دکمهها.
هنگامی که کاربر بر روی دکمهای اشاره میکند، انتظار دارد تا بازخوردی از سوی سیستم دریافت کند. با استفاده از افکتهای صوتی یا گرافیکی میتوان این حس تعامل را انتقال داد.
برای آشنایی بیشتر با این اصول قواعد میتوانید مقاله زیر را مطالعه کنید:
http://bit.ly/dxgn675
(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)
نویسنده: محمدرضا پناهی
#طراحی_تعاملی #دکمه
@Dexign فلسفه دیزاین
_____
Medium
7 Basic Rules for Button Design
by Nick Babich