✅ جامعه شناسی مصرف؛ خرید افیون توده زن ایرانی
🖋 حسین کمالوند
📍 یکی از مهمترین مسائل در فضای فرهنگیِ ایران کنونی، مسئله " خرید کردنِ خانمهاست".
خرید در شرایط کنونی برای زن ایرانی، کارکرد( function ) متفاوتی پیدا کرده است. خرید برای زنان صرفا ابزاری برای رفع نیازهایِ مادیِ فردی و خانوادگی شان نیست، بلکه کارکردی روان شناختی نیز پیدا کرده است. در پس امر خریدِ زنِ ایرانی دو نوع خواسته ی متفاوت در هم آمیخته شده است:
رفع نیاز مادی و اساسی خانوادگی یا شخصی: که شامل تمامی نیازهای اولیه و ضروری میباشد که در سطح فردی و خانوادگی مطرح میشوند.
رفع نیاز های روانی و اجتماعی در سطح فردی: که شامل مواردی از قبیل توجه، آزادی، در دید عامه ی مردم بودن، پر کردن اوقات فراغت، عزت نفس، سرگرمی، لذت، آرامش، شاد بودن و بویژه خودشکوفایی میشود....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2819
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 حسین کمالوند
📍 یکی از مهمترین مسائل در فضای فرهنگیِ ایران کنونی، مسئله " خرید کردنِ خانمهاست".
خرید در شرایط کنونی برای زن ایرانی، کارکرد( function ) متفاوتی پیدا کرده است. خرید برای زنان صرفا ابزاری برای رفع نیازهایِ مادیِ فردی و خانوادگی شان نیست، بلکه کارکردی روان شناختی نیز پیدا کرده است. در پس امر خریدِ زنِ ایرانی دو نوع خواسته ی متفاوت در هم آمیخته شده است:
رفع نیاز مادی و اساسی خانوادگی یا شخصی: که شامل تمامی نیازهای اولیه و ضروری میباشد که در سطح فردی و خانوادگی مطرح میشوند.
رفع نیاز های روانی و اجتماعی در سطح فردی: که شامل مواردی از قبیل توجه، آزادی، در دید عامه ی مردم بودن، پر کردن اوقات فراغت، عزت نفس، سرگرمی، لذت، آرامش، شاد بودن و بویژه خودشکوفایی میشود....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2819
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ نئولیبرالیسم در ایران؛ گسترش غارت و فساد 🖋 نظام بهرامی کمیل، دکترای جامعهشناسی سیاسی لیبرالیسم مکتبی است که بر فرد و آزادیهای او تاکید دارد و به ترویج ارزشهایی مانند انسانباوری؛ فردگرایی، عقلگرایی و خودبنیادی، تکثرگرایی، مدار، آزادیها و حقوق سیاسی،…
🔸 نئولیبرالیسم و ضعف آن در تحلیل
🖋 نظام بهرامی کمیل
در مقالهی نئولیبرالیسم در ایران؛ گسترش غارت و فساد که پیشتر منتشر شد؛ بکارگیری اصطلاح «نئولیبرالیسم» را برای تحلیل شرایط اقتصادی و سیاسی ایران، مناسب ندانستم. دلیل مخالفتم این بود که اولا تعریف نئولیبرالیسم مانع نیست؛ زیرا معتقدان به این مفهوم تمام کشورهای جهان را کما و بیش نئولیبرالیستی میدانند و ما نمیفهمیم که بطور عینی و مصداقی چه کشورهایی غیرنئولیبرالیستی هستند.
اشکال مهمتر را با استفاده از نظر برتراندراسل دوباره مطرح میکنم. به نظر من مفهوم نئولیبرالیسم و تعریف آن؛ «تحلیلگر» نیست. به عبارت دیگر تعاریف باید جامع، مانع و مهمتر از همه تحلیلگر باشند. با ارایه مصادیق متعدد ضعف قدرت تحلیلی این مفهوم را نشان دادم. برای مثال گفتم طبق نظر برخی چپهای ایرانی بعد از فوت امام و از دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی به بعد، نئولیبرالیسم در ایران حاکم شده است؛ بنابر این این گروه بطور ضمنی تفاوت ذاتی و عمیقی بین این دو دوره قایل میشوند. درحالی که به نظر میرسد حکومت جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته تغییر ساختاری و بنیادینی نکرده است. در آن مقاله گفتم آقای اباذری، مجری معروف تلویزیون آقای فردوسیپور را جاده صاف کن و کارگزار نئولیبرالیسم در فوتبال میدانست؛ اما پس از اخراج او توسط مدیر جوان شبکه سه، تحلیل و تفسیری برای ارایه نداشت.
چند روز پیش و در حاشیه سران گروه بیست ولادیمر پوتین گفت؛ ارزشهای لیبرال و عصر لیبرالیسم و دموکراسی لیبرال تمام شده و دنیا منتظر رهبران مقتدر و بزرگ (همچون خودش) هست. برخی کشورهای اروپایی و مقامات اتحادیه اروپا به این گفتار واکنش تندی نشان دادند و از آرمانهای لیبرالیسم و دموکراسی لیبرال دفاع کردند. اما تحلیلگرانی که از صبح تا شب اسم رمز نئولیبرالیسم را بکار میبرند و روسیه و چین را کنار دانمارک و هلند و کانادا قرار میدهند؛ هیچ تفسیر و تحلیلی از سخنان پوتین و پاسخ اروپاییان ارایه نکردند. دلیل مشخص است؛ نئولیبرالیسم ظرفیت چندانی برای تحلیل چنین وقایع و اخباری ندارد. پرسش این است که؛ اگر این دو گروه همگی کشورهای نئولیبرال هستند؛ پس چرا ناگهان در دو اردوگاه متضاد صف آرایی میکنند؟ اگر روزی بین روسیه و چین و کره شمالی از یک طرف و اروپا و آمریکا و کانادا از طرف دیگر، جنگی شروع شود منتقدان نئولیبرالیسم طرف کدامیک را میگیرند؟ پاسخ را در واکنش اجداد این گروهها در به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان و کودتای 28 مرداد 1332 در ایران پیدا کنید.
نئولیبرالیسم نمیتواند بین «دیکتاتوری سرمایهداری» که توسط موسولینی، هیتلر، پینوشه و پوتین اجرا میشود با «سرمایهداری لیبرال» که توسط اتحادیه اروپا، کانادا، ژاپن، استرالیا و آمریکا اجرا میشود؛ تفاوتی قایل شود؛ زیرا این مفهوم قدرت تحلیلی چندانی ندارد.
🔸اگر نوشته را خواندید و لذت بردید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 نظام بهرامی کمیل
در مقالهی نئولیبرالیسم در ایران؛ گسترش غارت و فساد که پیشتر منتشر شد؛ بکارگیری اصطلاح «نئولیبرالیسم» را برای تحلیل شرایط اقتصادی و سیاسی ایران، مناسب ندانستم. دلیل مخالفتم این بود که اولا تعریف نئولیبرالیسم مانع نیست؛ زیرا معتقدان به این مفهوم تمام کشورهای جهان را کما و بیش نئولیبرالیستی میدانند و ما نمیفهمیم که بطور عینی و مصداقی چه کشورهایی غیرنئولیبرالیستی هستند.
اشکال مهمتر را با استفاده از نظر برتراندراسل دوباره مطرح میکنم. به نظر من مفهوم نئولیبرالیسم و تعریف آن؛ «تحلیلگر» نیست. به عبارت دیگر تعاریف باید جامع، مانع و مهمتر از همه تحلیلگر باشند. با ارایه مصادیق متعدد ضعف قدرت تحلیلی این مفهوم را نشان دادم. برای مثال گفتم طبق نظر برخی چپهای ایرانی بعد از فوت امام و از دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی به بعد، نئولیبرالیسم در ایران حاکم شده است؛ بنابر این این گروه بطور ضمنی تفاوت ذاتی و عمیقی بین این دو دوره قایل میشوند. درحالی که به نظر میرسد حکومت جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته تغییر ساختاری و بنیادینی نکرده است. در آن مقاله گفتم آقای اباذری، مجری معروف تلویزیون آقای فردوسیپور را جاده صاف کن و کارگزار نئولیبرالیسم در فوتبال میدانست؛ اما پس از اخراج او توسط مدیر جوان شبکه سه، تحلیل و تفسیری برای ارایه نداشت.
چند روز پیش و در حاشیه سران گروه بیست ولادیمر پوتین گفت؛ ارزشهای لیبرال و عصر لیبرالیسم و دموکراسی لیبرال تمام شده و دنیا منتظر رهبران مقتدر و بزرگ (همچون خودش) هست. برخی کشورهای اروپایی و مقامات اتحادیه اروپا به این گفتار واکنش تندی نشان دادند و از آرمانهای لیبرالیسم و دموکراسی لیبرال دفاع کردند. اما تحلیلگرانی که از صبح تا شب اسم رمز نئولیبرالیسم را بکار میبرند و روسیه و چین را کنار دانمارک و هلند و کانادا قرار میدهند؛ هیچ تفسیر و تحلیلی از سخنان پوتین و پاسخ اروپاییان ارایه نکردند. دلیل مشخص است؛ نئولیبرالیسم ظرفیت چندانی برای تحلیل چنین وقایع و اخباری ندارد. پرسش این است که؛ اگر این دو گروه همگی کشورهای نئولیبرال هستند؛ پس چرا ناگهان در دو اردوگاه متضاد صف آرایی میکنند؟ اگر روزی بین روسیه و چین و کره شمالی از یک طرف و اروپا و آمریکا و کانادا از طرف دیگر، جنگی شروع شود منتقدان نئولیبرالیسم طرف کدامیک را میگیرند؟ پاسخ را در واکنش اجداد این گروهها در به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان و کودتای 28 مرداد 1332 در ایران پیدا کنید.
نئولیبرالیسم نمیتواند بین «دیکتاتوری سرمایهداری» که توسط موسولینی، هیتلر، پینوشه و پوتین اجرا میشود با «سرمایهداری لیبرال» که توسط اتحادیه اروپا، کانادا، ژاپن، استرالیا و آمریکا اجرا میشود؛ تفاوتی قایل شود؛ زیرا این مفهوم قدرت تحلیلی چندانی ندارد.
🔸اگر نوشته را خواندید و لذت بردید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
نئولیبرالیسم در ایران؛ گسترش غارت و فساد | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
سایر موضوعات را کنار گذاشته و به بحثی که بین طرفداران و مخالفان سرمایهداری، لیبرالیسم و نئولیبرالیسم جریان دارد متمرکز میشوم. منتقدان با استناد به نظریات
✅ سیاست اجتماعی نامتوازن در ایران (آموزش و اشتغال زنان)
🖋 معصومه قاراخانی | هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
📍 سیاستهای اجتماعی متوازن در ابعاد و سطوح مختلف، تلاشی برای دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب و همسو در سیاستگذاری است. در میان انواع گروههای ذینفع سیاستهای اجتماعی، زنان از این جهت که هم ایجادکنندگان و هم دریافتکنندگان خدمات اجتماعی هستند، اهمیت قابل توجهی دارند و سبب شده تا موضوع مستقیم و غیرمستقیم سیاستهای اجتماعی قرارگیرند. اما این سیاستها هیچگاه بدون چالش نبوده و موقعیت اجتماعی و وضعیت رفاهی آنان را متأثر ساخته است. این سیاستها از یک سو در جهت «شهروندی جنسیتی» و از سوی دیگر در جهت تحقق «شهروندی فعال» زنان بوده است. حال پرسش این است که: آیا این موقعیت شهروندی دوگانه میتواند ناشی از عدم توازن و ناهماهنگی سیاستهای اجتماعی برای زنان باشد؟ این مقاله، با اتخاذ رویکرد نهادگرایی تاریخی و با استفاده از روش تحلیل اسناد نشان خواهد داد، یکی از دلایل ناهمسانی موقعیت شهروندی زنان را بایستی در سیاستهای اجتماعی نامتوازن در دو بعد اشتغال و آموزش جستجو کرد. در حالی که، به منظور دستیابی به نتایج مطلوب سیاستگذاری، اتخاذ سیاستهایی که در تدوین و اجرا دارای انسجام و پیوستگی باشند، ضروری است. تحقق این هدف مستلزم تحول نظام نهادی، و همزمان حرکت از ترجیحات فردی سیاستگذار به سوی تصمیمگیری نهادی است.
🔸 مطالعه آنلاین و دانلود #مقاله در لینک زیر 🔻
📎 https://engare.net/non-uniformity-social-policy-in-iran
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 معصومه قاراخانی | هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
📍 سیاستهای اجتماعی متوازن در ابعاد و سطوح مختلف، تلاشی برای دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب و همسو در سیاستگذاری است. در میان انواع گروههای ذینفع سیاستهای اجتماعی، زنان از این جهت که هم ایجادکنندگان و هم دریافتکنندگان خدمات اجتماعی هستند، اهمیت قابل توجهی دارند و سبب شده تا موضوع مستقیم و غیرمستقیم سیاستهای اجتماعی قرارگیرند. اما این سیاستها هیچگاه بدون چالش نبوده و موقعیت اجتماعی و وضعیت رفاهی آنان را متأثر ساخته است. این سیاستها از یک سو در جهت «شهروندی جنسیتی» و از سوی دیگر در جهت تحقق «شهروندی فعال» زنان بوده است. حال پرسش این است که: آیا این موقعیت شهروندی دوگانه میتواند ناشی از عدم توازن و ناهماهنگی سیاستهای اجتماعی برای زنان باشد؟ این مقاله، با اتخاذ رویکرد نهادگرایی تاریخی و با استفاده از روش تحلیل اسناد نشان خواهد داد، یکی از دلایل ناهمسانی موقعیت شهروندی زنان را بایستی در سیاستهای اجتماعی نامتوازن در دو بعد اشتغال و آموزش جستجو کرد. در حالی که، به منظور دستیابی به نتایج مطلوب سیاستگذاری، اتخاذ سیاستهایی که در تدوین و اجرا دارای انسجام و پیوستگی باشند، ضروری است. تحقق این هدف مستلزم تحول نظام نهادی، و همزمان حرکت از ترجیحات فردی سیاستگذار به سوی تصمیمگیری نهادی است.
🔸 مطالعه آنلاین و دانلود #مقاله در لینک زیر 🔻
📎 https://engare.net/non-uniformity-social-policy-in-iran
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ نظریه قدرت فوکو
🖋 سمانه کوهستانی
📍 این مقاله،تلاش دارد تا دیدگاه فوکو درباره ی قدرت و رابطه ی آن با مفاهیمی چون، دانش و معرفت و انوع قدرت و مکانیزم های آن،انضباط و ....و تا حدودی انتقادات وارد بر این دیدگاه را مورد بررسی قرار دهد،فوکو به طور کلی قدرت را یک وضعیت استراتژیکی پیچیده و مرتبط و تفکیک ناپذیر از دانش و معرفت می داند که صرفاً در مالکیت نیست بلکه در همه جا و همه ی مکان ها حضوری دائمی و چشم گیر دارد.
قدرت،یکی از عام ترین مفاهیم در علوم انسانی و اجتماعی است و شاید دلیل این عام بودن،حضور همیشگی اش در روابط اجتماعی و انسانی باشد.قدرت،ذاتی روابط اجتماعی است و جامعه به واسطه آن به سامان می شود. در نگرش سیاسی و فلسفی عمومی معاصر،قدرت همواره معادل حکومت تلقی می شود و حکومت،تنها صاحب امتیاز قدرت به حساب می آید و مردم فاقد آن هستند.بر پایه ی این نگرش،کشمکش اصلی در جوامع،تضاد بین فرادستان”صاحبان قدرت” و فرو دستان”افراد فاقد قدرت” می باشد،بنابراین،در این دیدگاه،چالش اصلی عبارت است از تلاش فرودستان در جهت به دست گرفتن تمام یا بخشی از قدرت و…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2749
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 سمانه کوهستانی
📍 این مقاله،تلاش دارد تا دیدگاه فوکو درباره ی قدرت و رابطه ی آن با مفاهیمی چون، دانش و معرفت و انوع قدرت و مکانیزم های آن،انضباط و ....و تا حدودی انتقادات وارد بر این دیدگاه را مورد بررسی قرار دهد،فوکو به طور کلی قدرت را یک وضعیت استراتژیکی پیچیده و مرتبط و تفکیک ناپذیر از دانش و معرفت می داند که صرفاً در مالکیت نیست بلکه در همه جا و همه ی مکان ها حضوری دائمی و چشم گیر دارد.
قدرت،یکی از عام ترین مفاهیم در علوم انسانی و اجتماعی است و شاید دلیل این عام بودن،حضور همیشگی اش در روابط اجتماعی و انسانی باشد.قدرت،ذاتی روابط اجتماعی است و جامعه به واسطه آن به سامان می شود. در نگرش سیاسی و فلسفی عمومی معاصر،قدرت همواره معادل حکومت تلقی می شود و حکومت،تنها صاحب امتیاز قدرت به حساب می آید و مردم فاقد آن هستند.بر پایه ی این نگرش،کشمکش اصلی در جوامع،تضاد بین فرادستان”صاحبان قدرت” و فرو دستان”افراد فاقد قدرت” می باشد،بنابراین،در این دیدگاه،چالش اصلی عبارت است از تلاش فرودستان در جهت به دست گرفتن تمام یا بخشی از قدرت و…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2749
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
👍1🔥1
انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ قانون کاری برای قرن بیستویکم 🖋 نویسنده : آلن سوپیو | مترجم : بهنام ذوقی 📍 قوانین کار امروزی برای جهان کاریای طراحی شدهاند که دیگر وجود ندارد. فشارهای نئولیبرالیسم بر افراد و جامعه مستلزم قوانین کاری است که از دفاع یا تخریب عوامل اطمینانبخش گذشته فراتر…
✅ زبان به کام سیاست
🖋 محمد مختاری
📍هرروزه در خبرها و مصاحبهها و رسانهها واژه یا ترکیبهایی به کار میرود که در صورت و معنا و نحوهی کاربردشان غرابتی احساس میشود، و آنچه خواننده و شنونده در آغاز از آنها میفهمد، اغلب همان نیست که گوینده و نویسنده اراده کرده است. ازاینگونه کاربردهاست: تعديل، آزادسازی، اقشار آسیبپذیر، منطقهی آزاد، خصوصیسازی، مشارکت مردمی در آموزش دانشگاهی، ریزش نیرو، تعدیل نیروی انسانی، کارگران تعدیلشده، مدارس غیرانتفاعی، مدارس نمونهی مردمی، غیرمتمرکز کردن آموزشوپرورش، واگذاری آموزشوپرورش به مردم، خودیاری، مقررات زدایی، شرکتهای مضاربهای، همیاری، هماهنگی خبری، خودکفایی و…
البته عدول از معنای معمول و غرابت در کاربردهای زبانی، در هر دورهای از زندگی زبان محسوس است. زبان همیشه در تاریخ تحول خود بر همین روال رفته است. همیشه واژهای منسوخشده است؛ واژهای ساختهشده است؛ واژهای از رواج افتاده است؛ واژهای شیوع یافته است. ترکیبی از معنایی به معنایی گراییده است. با اصطلاح و معنا صورتی بهضرورت و بنا بر ایجابهای تازه به گسترهی زبان افزودهشده است. اما غرابت کاربردهایی که منظور من است از گونهی ویژهای است. و به سبب دخالتهای ارادهگرایانه با چرخش و گرایشی در تاکتیکها و عقاید یا سیاستگذاریها و عملکردهای اهل سیاست در زبان رخ میدهد. به همین سبب نیز از قاعده و روال معمول تحول زبان جداست، یا دستکم وجه خاصی از آن است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/tongue-to-politics/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 محمد مختاری
📍هرروزه در خبرها و مصاحبهها و رسانهها واژه یا ترکیبهایی به کار میرود که در صورت و معنا و نحوهی کاربردشان غرابتی احساس میشود، و آنچه خواننده و شنونده در آغاز از آنها میفهمد، اغلب همان نیست که گوینده و نویسنده اراده کرده است. ازاینگونه کاربردهاست: تعديل، آزادسازی، اقشار آسیبپذیر، منطقهی آزاد، خصوصیسازی، مشارکت مردمی در آموزش دانشگاهی، ریزش نیرو، تعدیل نیروی انسانی، کارگران تعدیلشده، مدارس غیرانتفاعی، مدارس نمونهی مردمی، غیرمتمرکز کردن آموزشوپرورش، واگذاری آموزشوپرورش به مردم، خودیاری، مقررات زدایی، شرکتهای مضاربهای، همیاری، هماهنگی خبری، خودکفایی و…
البته عدول از معنای معمول و غرابت در کاربردهای زبانی، در هر دورهای از زندگی زبان محسوس است. زبان همیشه در تاریخ تحول خود بر همین روال رفته است. همیشه واژهای منسوخشده است؛ واژهای ساختهشده است؛ واژهای از رواج افتاده است؛ واژهای شیوع یافته است. ترکیبی از معنایی به معنایی گراییده است. با اصطلاح و معنا صورتی بهضرورت و بنا بر ایجابهای تازه به گسترهی زبان افزودهشده است. اما غرابت کاربردهایی که منظور من است از گونهی ویژهای است. و به سبب دخالتهای ارادهگرایانه با چرخش و گرایشی در تاکتیکها و عقاید یا سیاستگذاریها و عملکردهای اهل سیاست در زبان رخ میدهد. به همین سبب نیز از قاعده و روال معمول تحول زبان جداست، یا دستکم وجه خاصی از آن است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/tongue-to-politics/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ «انسان دانشگاهی» ایرانی و مشکل زبان
🖋 ناصر فکوهی
📍 کشور ما یکی از بزرگترین نسبت های دانشجویان و دانش آموختگان را در سطح عالی، به نسبت کل جمعیت در جهان دارد. با وجود این، اکثریت قریب به اتفاق کنشگران آموزش عالی معتقد به آن نیستند که «جماعت دانشگاهی» در مفهوم متعارف این واژه در ایران به وجود آمده باشد. در این مقاله ضمن تبیین این موضوع و رابطه و مباحث آن در همین حوزه از علوم، به نسبت آن با مفهوم بوردیویی «انسان دانشگاهی» و به طور خاص به اهمیت زبان و تاثیر آن در این فرایند، اشاره خواهیم کرد. پرسش اصلی مقاله بنابراین، در کنار تشریح وضعیت موجود،…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3177
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 ناصر فکوهی
📍 کشور ما یکی از بزرگترین نسبت های دانشجویان و دانش آموختگان را در سطح عالی، به نسبت کل جمعیت در جهان دارد. با وجود این، اکثریت قریب به اتفاق کنشگران آموزش عالی معتقد به آن نیستند که «جماعت دانشگاهی» در مفهوم متعارف این واژه در ایران به وجود آمده باشد. در این مقاله ضمن تبیین این موضوع و رابطه و مباحث آن در همین حوزه از علوم، به نسبت آن با مفهوم بوردیویی «انسان دانشگاهی» و به طور خاص به اهمیت زبان و تاثیر آن در این فرایند، اشاره خواهیم کرد. پرسش اصلی مقاله بنابراین، در کنار تشریح وضعیت موجود،…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3177
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ دانلود کتاب جامعهشناسی خودمانی (چرا درماندهایم؟)
🖋 حسن نراقی
📍 کتاب جامعهشناسی خودمانی نوشته ی حسن نراقیست. او در اول کتاب خود آورده «تولستوی میگوید باید گفتنی هایی را گفت که احتمالاً بسیاری میدانند ولی جرات ابراز آن را حتی برای خودشان ندارند.» قصد نهایی این کتاب نیز مروری است بر همین حرفها درباره خودمان و درباره جامعه ایرانی.
البته ذکر این نکته نیز الزامی است که باید توجه داشت که بررسی کلیشهای ویژگیهای ایرانی نقدهای بسیاری دارد و میتوان به آن خرده گرفت که از ساحت جامعهشناسی دور است.
🔸 مطالعه آنلاین و دانلود کتاب در لینک زیر 🔻
📎 https://engare.net/?p=6968
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 حسن نراقی
📍 کتاب جامعهشناسی خودمانی نوشته ی حسن نراقیست. او در اول کتاب خود آورده «تولستوی میگوید باید گفتنی هایی را گفت که احتمالاً بسیاری میدانند ولی جرات ابراز آن را حتی برای خودشان ندارند.» قصد نهایی این کتاب نیز مروری است بر همین حرفها درباره خودمان و درباره جامعه ایرانی.
البته ذکر این نکته نیز الزامی است که باید توجه داشت که بررسی کلیشهای ویژگیهای ایرانی نقدهای بسیاری دارد و میتوان به آن خرده گرفت که از ساحت جامعهشناسی دور است.
🔸 مطالعه آنلاین و دانلود کتاب در لینک زیر 🔻
📎 https://engare.net/?p=6968
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ هراس اخلاقی و انزواطلبی سیاسی در ایران امروز
🖋 محمدرضا کلاهی
📍 منازعه بر سر اخلاق از صدوپنجاه سال پیش در ایران مطرح بوده. این منازعه که پیش از مشروطه آغاز شده و تا دوران پهلوی و پس از انقلاب و تا امروز ادامه داشته، موضوع گفتوگوهای بسیار بوده است. گفتار حاضر بیشتر معطوف به اخلاق و نگرانیهای اخلاقی در دوران بعد از انقلاب است و بهخصوص به پانزده-بیست سال گذشته بازمیگردد. در حدود دو دههی اخیر نگرانی دربارهی وضعیت اخلاقی در ایران شدت گرفته و امروز در اوج خود قرار دارد. پرسشی که این گفتار در پی پاسخاش است آن است که چرا چنین نگرانیهایی بروز یافته؟ چه عواملی در دو دههی اخیر موجب بروز نگرانی دربارهی وضعیت اخلاقی جامعه شده است؟ پیش از رسیدن به پاسخ این پرسش ابتدا باید بدانیم این نگرانیها چیست؟ چه نگرانیهایی دربارهی چه مشکلاتی وجود دارد؟
نگرانی دربارهی اخلاق، در مقطعهایی مختلف پس از انقلاب به صورتهای مختلفی مطرح بوده است. مثلاً در مقطعهای مختلفی در گذشته، گروهی، نگرانیهایی دربارهی تهاجم فرهنگ غربی، ضعف دینداری، سستحجابی و مانند اینها ابراز میکردهاند. (گرچه البته این گروه، در کنار این نکوهشها، مردم را به خاطر صفاتی از قبیل «حضورِ پرشور در صحنه» یا «دفاع از ارزشها» ستایش هم کردهاند). اما بیش از یک دهه است که چنان نگرانیهایی کمتر طرح میشود در حالی که وضعیت موجود دینداری و ارزشهای دینی نسبت به زمانی که آن نگرانیها طرح میشد بهتر نشده و در مواردی بدتر شده است. در یکی-دو دههی اخیر دغدغههای دیگری از جنسی دیگر توسط گروههای دیگر طرح میشود و فراگیر میشود. نوشتار حاضر دربارهی این نوعِ تازهی نگرانیهای اخلاقی است....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/moral-panic
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 محمدرضا کلاهی
📍 منازعه بر سر اخلاق از صدوپنجاه سال پیش در ایران مطرح بوده. این منازعه که پیش از مشروطه آغاز شده و تا دوران پهلوی و پس از انقلاب و تا امروز ادامه داشته، موضوع گفتوگوهای بسیار بوده است. گفتار حاضر بیشتر معطوف به اخلاق و نگرانیهای اخلاقی در دوران بعد از انقلاب است و بهخصوص به پانزده-بیست سال گذشته بازمیگردد. در حدود دو دههی اخیر نگرانی دربارهی وضعیت اخلاقی در ایران شدت گرفته و امروز در اوج خود قرار دارد. پرسشی که این گفتار در پی پاسخاش است آن است که چرا چنین نگرانیهایی بروز یافته؟ چه عواملی در دو دههی اخیر موجب بروز نگرانی دربارهی وضعیت اخلاقی جامعه شده است؟ پیش از رسیدن به پاسخ این پرسش ابتدا باید بدانیم این نگرانیها چیست؟ چه نگرانیهایی دربارهی چه مشکلاتی وجود دارد؟
نگرانی دربارهی اخلاق، در مقطعهایی مختلف پس از انقلاب به صورتهای مختلفی مطرح بوده است. مثلاً در مقطعهای مختلفی در گذشته، گروهی، نگرانیهایی دربارهی تهاجم فرهنگ غربی، ضعف دینداری، سستحجابی و مانند اینها ابراز میکردهاند. (گرچه البته این گروه، در کنار این نکوهشها، مردم را به خاطر صفاتی از قبیل «حضورِ پرشور در صحنه» یا «دفاع از ارزشها» ستایش هم کردهاند). اما بیش از یک دهه است که چنان نگرانیهایی کمتر طرح میشود در حالی که وضعیت موجود دینداری و ارزشهای دینی نسبت به زمانی که آن نگرانیها طرح میشد بهتر نشده و در مواردی بدتر شده است. در یکی-دو دههی اخیر دغدغههای دیگری از جنسی دیگر توسط گروههای دیگر طرح میشود و فراگیر میشود. نوشتار حاضر دربارهی این نوعِ تازهی نگرانیهای اخلاقی است....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/moral-panic
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ عمل (Practice) از نگاه لویی آلتوسر
🖋 لویی آلتوسر/ مترجم: نیما عیسیپور
📍 کلمهی «عمل» (practice) مبیّن رابطهای فعّال با امر واقعی است. بنابراین فرد زمانی یک ابزار را «خیلی عملی» توصیف میکند که خاصه با یک کارِ (labor) معیّن بر یک مادهی معیّن مطابقت داشته باشد، و نتایجی قابل انتظار بهبار آورد. بدین ترتیب، وقتی از شخصی سخن میگوییم که «تسلط خوبی» [bonne pratique] بر زبان انگلیسی دارد منظور شخصی است که با این زبان تماس مستقیم دارد و میتواند آن را «بهکار گیرد»، یعنی میتواند از این زبان بهگونهای مؤثر استفاده کند. بدین اعتبار، وقتی میگوییم فلان شخص در ارتباط با ماشینآلات کشاورزی «هیچ تجربهای» ندارد، منظور این است که وی تنها از طریق کتابها چیزهایی دربارهی آنها میداند، آنهم بدون اینکه از نحوهی بهکارانداختنشان چیزی بداند.
ازاینرو، ایدهی عمل واجدِ مفهوم عامل انسانی (یا سوژه) است. و از آنجا که سوژه یا عامل انسانی، برخلاف حیوانات، موجودی است که میتواند «در ذهن خود طرح یک کنش را پی ریزد»، میتوان با این عقیده، حداقل بهطور کلی، موافق بود که اختصاص کلمهی «عمل» برای اطلاق به تماس فعال با امر واقعی خصلت انسان است. بنابراین، باوجود کارهای اعجابآوری که زنبور میتواند انجام دهد، کسی از «عمل زنبورها» سخن نمیگوید، اما از عمل نجار، مکانیک، معمار، مهندس، پزشک، حقوقدان، سیاستمدار و غیره میشود حرف زد.
لیکن بلافاصله متوجه میشویم، از آنجاییکه عمل به انسان نسبت داده میشود، و انسان حیوانی است که....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/practice-from-althusser
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 لویی آلتوسر/ مترجم: نیما عیسیپور
📍 کلمهی «عمل» (practice) مبیّن رابطهای فعّال با امر واقعی است. بنابراین فرد زمانی یک ابزار را «خیلی عملی» توصیف میکند که خاصه با یک کارِ (labor) معیّن بر یک مادهی معیّن مطابقت داشته باشد، و نتایجی قابل انتظار بهبار آورد. بدین ترتیب، وقتی از شخصی سخن میگوییم که «تسلط خوبی» [bonne pratique] بر زبان انگلیسی دارد منظور شخصی است که با این زبان تماس مستقیم دارد و میتواند آن را «بهکار گیرد»، یعنی میتواند از این زبان بهگونهای مؤثر استفاده کند. بدین اعتبار، وقتی میگوییم فلان شخص در ارتباط با ماشینآلات کشاورزی «هیچ تجربهای» ندارد، منظور این است که وی تنها از طریق کتابها چیزهایی دربارهی آنها میداند، آنهم بدون اینکه از نحوهی بهکارانداختنشان چیزی بداند.
ازاینرو، ایدهی عمل واجدِ مفهوم عامل انسانی (یا سوژه) است. و از آنجا که سوژه یا عامل انسانی، برخلاف حیوانات، موجودی است که میتواند «در ذهن خود طرح یک کنش را پی ریزد»، میتوان با این عقیده، حداقل بهطور کلی، موافق بود که اختصاص کلمهی «عمل» برای اطلاق به تماس فعال با امر واقعی خصلت انسان است. بنابراین، باوجود کارهای اعجابآوری که زنبور میتواند انجام دهد، کسی از «عمل زنبورها» سخن نمیگوید، اما از عمل نجار، مکانیک، معمار، مهندس، پزشک، حقوقدان، سیاستمدار و غیره میشود حرف زد.
لیکن بلافاصله متوجه میشویم، از آنجاییکه عمل به انسان نسبت داده میشود، و انسان حیوانی است که....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/practice-from-althusser
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ انتخابات و آزادی | آنتونیو گرامشی
🖋 ترجمه علی معظمی
📍 معنای حقیقی و مشخص برابری بورژوایی رفته رفته در تمام واقعیت عریان خود آشکار می شود و این حقایق حتی از سوی بیبصیرت ترین و عقب نگه داشته شده ترین اقشار پرولتاریا نیز قابل فهم اند.بورژوازی کارخانه دار و زمین دار صدها و هزارها روزنامه و مطبوعه دارد: تمام کارخانه های کاغذسازی هم در تملک اوست. پرولتاریا با منابع خود تنها می تواند روزنامه های معدودی چاپ کند. خرابکاری های انجام شده و تهدیدهای باریده بر سر چاپچی هایی که از احزاب طبقه کارگر کار قبول می کنند، وضعیت فرودست طبقه بی چیز را حتی غریب تر هم کرده است.…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=6987
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 ترجمه علی معظمی
📍 معنای حقیقی و مشخص برابری بورژوایی رفته رفته در تمام واقعیت عریان خود آشکار می شود و این حقایق حتی از سوی بیبصیرت ترین و عقب نگه داشته شده ترین اقشار پرولتاریا نیز قابل فهم اند.بورژوازی کارخانه دار و زمین دار صدها و هزارها روزنامه و مطبوعه دارد: تمام کارخانه های کاغذسازی هم در تملک اوست. پرولتاریا با منابع خود تنها می تواند روزنامه های معدودی چاپ کند. خرابکاری های انجام شده و تهدیدهای باریده بر سر چاپچی هایی که از احزاب طبقه کارگر کار قبول می کنند، وضعیت فرودست طبقه بی چیز را حتی غریب تر هم کرده است.…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=6987
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ روانشناسی مثبتگرا صورتمسئله فساد و نابرابری را پاک میکند
🖋 مهدی یوسفی در گفتوگو با طاهره نمرودی (نویسا)
📍 روانشناسی مثبتگرا هرروز دارد جهان ما را بیشتر میبلعد؛ پرفروشترین کتابهای بازار همچنان «بیشعوری» و کتابهای موفقیت هستند و مشاوران تحصیلی هنوز به دانشآموزان میگویند:«کافی است اراده کنی تا بتوانی». اما همه اینها چه نسبتی با امید در جامعه دارد؟
روانشناسی مثبتگرا را میتوانیم چیزی بفهمیم که میشل فوکو به آن «تکنولوژیهای خود» میگوید؛ یعنی شما چگونه بر روی خود مسلط باشید. روانشناسی مثبتگرا نیز به شما راههای تربیت نفستان را نشان میدهد و تلاش میکند چهرهای از خودش نشان دهد که انگار ارزشگذاری در آن وجود ندارد اما نبود این ارزشگذاری اصلا امکان ندارد....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=6993
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مهدی یوسفی در گفتوگو با طاهره نمرودی (نویسا)
📍 روانشناسی مثبتگرا هرروز دارد جهان ما را بیشتر میبلعد؛ پرفروشترین کتابهای بازار همچنان «بیشعوری» و کتابهای موفقیت هستند و مشاوران تحصیلی هنوز به دانشآموزان میگویند:«کافی است اراده کنی تا بتوانی». اما همه اینها چه نسبتی با امید در جامعه دارد؟
روانشناسی مثبتگرا را میتوانیم چیزی بفهمیم که میشل فوکو به آن «تکنولوژیهای خود» میگوید؛ یعنی شما چگونه بر روی خود مسلط باشید. روانشناسی مثبتگرا نیز به شما راههای تربیت نفستان را نشان میدهد و تلاش میکند چهرهای از خودش نشان دهد که انگار ارزشگذاری در آن وجود ندارد اما نبود این ارزشگذاری اصلا امکان ندارد....
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=6993
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ فاشیسم ابدی | اومبرتو اکو
🖋 مترجم: رضا غالبی
📍 فاشیسم به این دلیل به صورت واژه ای فراگیر در آمد که می توان یک یا دو خصیصه را از یک رژیم فاشیست حذف کرد، اما همچنان آن را به عنوان یک رژیم فاشیست شناسایی نمود. امپریالیسم را از فاشیسم جدا کنید، رژیم های فرانکو و سالازار را خواهید داشت. استعمار را از فاشیسم بگیرید، اوستاژ های کرواسی را خواهید داشت. به فاشیسم ایتالیا ضدیت با سرمایه داری (که به راستی موسولینی هرگز شیفته آن نشد) را اضافه کنید، ازرا پاوند Ezra Pound پدیدار می شود. اندکی اسطوره گرایی های سلتی Celtic و عرفان مسیحی به فاشیسم وارد کنید، جولیوس اوولا Julius Evola یکی از محترم ترین شخصیت های فاشیسم (اگر چه هرگز به طور رسمی به حزب نپیوست) را می بینیم.
من معتقدم که فراسوی این همه تناقض و ابهام می توان فهرستی از ویژگی هایی که من آنها را فاشیسم ابدی یا « فاشیسم ناب» می خوانم، تدوین کرد. این ویژه گی ها را نمی توان در چهار چوب یک نظام سازمان داد، زیرا بسیاری از آنها با هم تناقض دارند و نیز در زمره مشخصه های انواع دیگر استبداد و تعصب گرایی قرار دارند. اما وجود تنها یکی از این ویژه گی ها به فاشیسم فرصت می دهد تا بر محور آن رشد کند.....
🔸متن کامل نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/ur-fascism
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مترجم: رضا غالبی
📍 فاشیسم به این دلیل به صورت واژه ای فراگیر در آمد که می توان یک یا دو خصیصه را از یک رژیم فاشیست حذف کرد، اما همچنان آن را به عنوان یک رژیم فاشیست شناسایی نمود. امپریالیسم را از فاشیسم جدا کنید، رژیم های فرانکو و سالازار را خواهید داشت. استعمار را از فاشیسم بگیرید، اوستاژ های کرواسی را خواهید داشت. به فاشیسم ایتالیا ضدیت با سرمایه داری (که به راستی موسولینی هرگز شیفته آن نشد) را اضافه کنید، ازرا پاوند Ezra Pound پدیدار می شود. اندکی اسطوره گرایی های سلتی Celtic و عرفان مسیحی به فاشیسم وارد کنید، جولیوس اوولا Julius Evola یکی از محترم ترین شخصیت های فاشیسم (اگر چه هرگز به طور رسمی به حزب نپیوست) را می بینیم.
من معتقدم که فراسوی این همه تناقض و ابهام می توان فهرستی از ویژگی هایی که من آنها را فاشیسم ابدی یا « فاشیسم ناب» می خوانم، تدوین کرد. این ویژه گی ها را نمی توان در چهار چوب یک نظام سازمان داد، زیرا بسیاری از آنها با هم تناقض دارند و نیز در زمره مشخصه های انواع دیگر استبداد و تعصب گرایی قرار دارند. اما وجود تنها یکی از این ویژه گی ها به فاشیسم فرصت می دهد تا بر محور آن رشد کند.....
🔸متن کامل نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/ur-fascism
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ سکوت گفتوگوی علمی در فرهنگ رایج دانشگاه امروز
🖋 بیت الله محمودی- عضو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد
📍 یکی از مهمترین کارکردهای جوامع مدرن و معاصر، شکل گیری فرهنگ گفتوگو، تبادل نظر و ایده و در نهایت بسترسازی توسعه تفکر و ارزیابی انتقادی در نهادها و لایه های مختلف نهادهای اجتماعی است. دانشگاه اصلی ترین نهاد خلق فضای گفتوگو و نگاه نقادانه در هر جامعه ای به شمار می رود، که تنها در این بستر می تواند مقدمات رشد علمی و اجتماعی جامعه را فراهم نماید. آیا دانشگاههای امروز ما در شکل دادن چنین فضایی موفق عمل می کنند؟ شواهد زیست شده در محیط های دانشگاهی نشان می دهد نه تنها چنین فضایی رونق ندارد، بلکه روز به روز در حال منزوی تر شدن نیز هست.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7057
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 بیت الله محمودی- عضو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد
📍 یکی از مهمترین کارکردهای جوامع مدرن و معاصر، شکل گیری فرهنگ گفتوگو، تبادل نظر و ایده و در نهایت بسترسازی توسعه تفکر و ارزیابی انتقادی در نهادها و لایه های مختلف نهادهای اجتماعی است. دانشگاه اصلی ترین نهاد خلق فضای گفتوگو و نگاه نقادانه در هر جامعه ای به شمار می رود، که تنها در این بستر می تواند مقدمات رشد علمی و اجتماعی جامعه را فراهم نماید. آیا دانشگاههای امروز ما در شکل دادن چنین فضایی موفق عمل می کنند؟ شواهد زیست شده در محیط های دانشگاهی نشان می دهد نه تنها چنین فضایی رونق ندارد، بلکه روز به روز در حال منزوی تر شدن نیز هست.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7057
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل دانشگاهی
🖋 محمد امین قانعی راد، امیر ملکی، زهرا محمدی
📍 نهاد علم و دانشگاه فرهنگ خاص خود را دارد که همانند سایر پدیدهها در گذر زمان تحولاتی داشته است. بهنظر میرسد فرهنگ دانشگاهی ایران طی سالهای اخیر تغییر کرده است. این پژوهش درصدد است تا دگرگونی فرهنگی در دانشگاه را بررسی و پیامدهای آن را مورد مطالعه قرار دهد.
این مقاله مواردی که نسل جدید اساتید را از نسل قدیم آن متمایز میکند را مشخص میکند. مواردی مانند پولی شدن آموزش که به پولی شدن اساتید انجامیده است و یا آییننامههای ارتقاء اساتید که رابطه استاد-شاگردی را حذف کرده و به ماراتونی برای ارتقاء آنها تبدیل کرده است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7062
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 محمد امین قانعی راد، امیر ملکی، زهرا محمدی
📍 نهاد علم و دانشگاه فرهنگ خاص خود را دارد که همانند سایر پدیدهها در گذر زمان تحولاتی داشته است. بهنظر میرسد فرهنگ دانشگاهی ایران طی سالهای اخیر تغییر کرده است. این پژوهش درصدد است تا دگرگونی فرهنگی در دانشگاه را بررسی و پیامدهای آن را مورد مطالعه قرار دهد.
این مقاله مواردی که نسل جدید اساتید را از نسل قدیم آن متمایز میکند را مشخص میکند. مواردی مانند پولی شدن آموزش که به پولی شدن اساتید انجامیده است و یا آییننامههای ارتقاء اساتید که رابطه استاد-شاگردی را حذف کرده و به ماراتونی برای ارتقاء آنها تبدیل کرده است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7062
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🎥 هر نفر از ما، در زمینه تولید پلاستیک در برابر آیندگانمان چقدر مسئولیم ؟!؟
https://www.instagram.com/p/B0VKIhsg8op
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology
@engarenet
https://www.instagram.com/p/B0VKIhsg8op
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology
@engarenet
Instagram
شبکه جامعه شناسی علامه
. هر نفر از ما، در زمینه تولید پلاستیک در برابر آیندگانمان چقدر مسئولیم؟!؟ @Atu_Sociology @engarenet
✅ پزشک پیشگو و چالش اعطای «نقش سالم»
🖋 سیمین کاظمی (پزشک و دکترای جامعه شناسی)
📍 امروزه کنترل اجتماعی از طریق پزشکان، حوزه های جدیدی را در بر می گیرد، تا جایی که پزشکان علاوه به اعطای نقش مریض، عهده دار تعریف «نقش سالم» برای افراد شده اند. در واقع براساس رویکرد بیومدیکال به سلامت و گسترش طبقه بندی بیماری ها و توسعه ابزارهای تشخیصی، دیگر نمی توان هر فرد بدون علایم آشکارِ بیماری را سالم تلقی کرد و با این فرض که هر فرد، یک بیمار بالقوه است، پزشک برای اعطای «نقش سالم» موظف به ردّ این فرضیه است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7084
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 سیمین کاظمی (پزشک و دکترای جامعه شناسی)
📍 امروزه کنترل اجتماعی از طریق پزشکان، حوزه های جدیدی را در بر می گیرد، تا جایی که پزشکان علاوه به اعطای نقش مریض، عهده دار تعریف «نقش سالم» برای افراد شده اند. در واقع براساس رویکرد بیومدیکال به سلامت و گسترش طبقه بندی بیماری ها و توسعه ابزارهای تشخیصی، دیگر نمی توان هر فرد بدون علایم آشکارِ بیماری را سالم تلقی کرد و با این فرض که هر فرد، یک بیمار بالقوه است، پزشک برای اعطای «نقش سالم» موظف به ردّ این فرضیه است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7084
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ در همدستیِ سیاست و سلبریتیها
چطور نیروهای کنترلکنندهی فرهنگ، “استمرار”سازی میکنند؟
🖋 آرزو رضایی مجاز
📍 نیروی سیاسیِ کنترل کنندهی فرهنگ میتواند به تولید نوعی سلبریتی دست بزند که هرچند در وهلهی نخست، در تضاد با الگوهای پیشفرضِ ایدئولوژی حاکم قرار میگیرد، اما از آنجا که میتواند ابتذال فرهنگی را در خوراکی بستهبندیشده به بدنهی اجتماعی برساند، پس میشود از رویاروییاش با گفتمان رسمی چشم پوشید. تردیدی نیست که رابطهی سلبریتی و نیروهای سیاسی در بازتولید ابتذال فرهنگی دیالکتیکیست؛ نیروی حاکم برای آنها رسانه و بُرد فضای مجازی را تدارک میبیند اما پیشتر، یک تقابل نمایشی را طرحریزی میکند، تا دامنهی دیدهشدن آنها در مدیاهای گوناگون شدتمندتر شود، ضمنآنکه برای این اجرای موفق، نکتهای را در نظر میگیرد؛ فضاسازی خبری حولِ همان تقابل اولیه و درنهایت؛ القای مبارزهی سلبریتیِ دستساز با ساختار ایدئولوگِ حاکم.
درواقع شاکلهی بازی، روی صحنه قهرمانی میسازد تا مفهومی ایدئولوژیک را برابر افکار عمومی عریان کند (اما مفهومی که پیشتر از گیتِ نیروی سیاسی گذشته و بیخطریاش مورد تأیید قرار گرفته است). و درمقابل، سلبریتی سرانجامِ این بازی، حداقل سه اتفاق را در جهت منافع گفتمان رسمی رقم میزند؛ افکار عمومی:
پشت آن قهرمان پوشالی میایستند، فناش میشوند و از نمایشی که دیدهاند، احساس "آزادی کاذب" میکنند. بخش سرگردان بدنهی اجتماعی (از لحاظ نوع مطالبه و شکل بیان آن) اعتراض فروخوردهی خود را در اجرایِ تمیز آن "مجری" میبیند.
از آن موضوعِ برهنه شده روی صحنه میگذرند، بهطوری که دیگر مسألهاش را نخواهند داشت.
روی "موجهای سیستماتیکِ" پیشِرو نیز، برای تجربهی دوبارهی آن لذت در درک آنیِ آزادی، سوار میشوند و بدینترتیب، کنشگران واقعی را در میدانهای امر اجتماعی تنها میگذارند.
«با آزادی نامحدود شروع میکنم و میرسم به استبداد نامحدود»، این سخن "شیگالف" در داستانِ "شیطانها"ی داستایوفسکیست؛ سازوکاری که در آنچه بیان شد نیز بهوضوح دیده میشود. سلبریتیها مشغول نمایشدادن شکلی از آزادیبیان (در داخل و خارج) هستند که بهمثابهی سوپاپ اطمینان در افکار عمومی عمل میکند؛ آنها فراغتی را در ذهنیت عموم نسبت به مسائل ایجاد میکنند که در مکانیسمی فرافکن، تا مدتها بخشی از بدنهی اجتماعی را نسبت به وظیفهی مطالبهگریاش خاطرجمع مینماید. این "ما"ی رامشده، بر "احساس جعلی آزادی" شناور میشود که درواقع، بستری برای بیحسیِ دائمیست.
همین پروسه نشان میدهد کالاییشدن فرهنگ، تنها معطوف به موجودیت مادیِ فرهنگ نیست؛ اوج این فرآیند را در تبدیل ذهنیت انسانی به خوراکی میبینیم که در ابعاد تودهای، برای بقای نیروهای حاکم، روی میزها چیده میشوند. تولید انبوه ایندست نمایشها ازطریق قدرت رسانه، اعتراضهای یکبار مصرفی میسازد که بهزودی هم دور انداخته میشوند. اما در این بین پرسش اساسی این است که:
آیا این مصرفگرایی و دامنهگرفتن نوعی فرهنگ رضایتمندی در جامعهای که با چشم تحسین به "ساسیمانکن"، "تتلو"، "جوان"، "مدیری"، "علینژاد"، "افشار"، "رهنما" و... نگاه میکند درواقع، مکانیزمهای عملاش را در تثبیت وضع موجود بهکار نینداخته است؟
آیا همین رویه نیست که باعث شده، "استمرار" بهجای "اصلاح" در محوری جانشین، به یکمعنا گفته و در ادبیات سیاسیِ ما تکرار و تکرار شود؟
و آیا ضمن این فرمهای بیانگر و الگوهای رفتاری میتوان از براندازیِ محتوایی گفت که تکصدا، بر تمامی گفتمانهای اصلاحی سایه انداخته است؟
یادداشت را در انگاره بخوانید
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@Atu_Sociology
چطور نیروهای کنترلکنندهی فرهنگ، “استمرار”سازی میکنند؟
🖋 آرزو رضایی مجاز
📍 نیروی سیاسیِ کنترل کنندهی فرهنگ میتواند به تولید نوعی سلبریتی دست بزند که هرچند در وهلهی نخست، در تضاد با الگوهای پیشفرضِ ایدئولوژی حاکم قرار میگیرد، اما از آنجا که میتواند ابتذال فرهنگی را در خوراکی بستهبندیشده به بدنهی اجتماعی برساند، پس میشود از رویاروییاش با گفتمان رسمی چشم پوشید. تردیدی نیست که رابطهی سلبریتی و نیروهای سیاسی در بازتولید ابتذال فرهنگی دیالکتیکیست؛ نیروی حاکم برای آنها رسانه و بُرد فضای مجازی را تدارک میبیند اما پیشتر، یک تقابل نمایشی را طرحریزی میکند، تا دامنهی دیدهشدن آنها در مدیاهای گوناگون شدتمندتر شود، ضمنآنکه برای این اجرای موفق، نکتهای را در نظر میگیرد؛ فضاسازی خبری حولِ همان تقابل اولیه و درنهایت؛ القای مبارزهی سلبریتیِ دستساز با ساختار ایدئولوگِ حاکم.
درواقع شاکلهی بازی، روی صحنه قهرمانی میسازد تا مفهومی ایدئولوژیک را برابر افکار عمومی عریان کند (اما مفهومی که پیشتر از گیتِ نیروی سیاسی گذشته و بیخطریاش مورد تأیید قرار گرفته است). و درمقابل، سلبریتی سرانجامِ این بازی، حداقل سه اتفاق را در جهت منافع گفتمان رسمی رقم میزند؛ افکار عمومی:
پشت آن قهرمان پوشالی میایستند، فناش میشوند و از نمایشی که دیدهاند، احساس "آزادی کاذب" میکنند. بخش سرگردان بدنهی اجتماعی (از لحاظ نوع مطالبه و شکل بیان آن) اعتراض فروخوردهی خود را در اجرایِ تمیز آن "مجری" میبیند.
از آن موضوعِ برهنه شده روی صحنه میگذرند، بهطوری که دیگر مسألهاش را نخواهند داشت.
روی "موجهای سیستماتیکِ" پیشِرو نیز، برای تجربهی دوبارهی آن لذت در درک آنیِ آزادی، سوار میشوند و بدینترتیب، کنشگران واقعی را در میدانهای امر اجتماعی تنها میگذارند.
«با آزادی نامحدود شروع میکنم و میرسم به استبداد نامحدود»، این سخن "شیگالف" در داستانِ "شیطانها"ی داستایوفسکیست؛ سازوکاری که در آنچه بیان شد نیز بهوضوح دیده میشود. سلبریتیها مشغول نمایشدادن شکلی از آزادیبیان (در داخل و خارج) هستند که بهمثابهی سوپاپ اطمینان در افکار عمومی عمل میکند؛ آنها فراغتی را در ذهنیت عموم نسبت به مسائل ایجاد میکنند که در مکانیسمی فرافکن، تا مدتها بخشی از بدنهی اجتماعی را نسبت به وظیفهی مطالبهگریاش خاطرجمع مینماید. این "ما"ی رامشده، بر "احساس جعلی آزادی" شناور میشود که درواقع، بستری برای بیحسیِ دائمیست.
همین پروسه نشان میدهد کالاییشدن فرهنگ، تنها معطوف به موجودیت مادیِ فرهنگ نیست؛ اوج این فرآیند را در تبدیل ذهنیت انسانی به خوراکی میبینیم که در ابعاد تودهای، برای بقای نیروهای حاکم، روی میزها چیده میشوند. تولید انبوه ایندست نمایشها ازطریق قدرت رسانه، اعتراضهای یکبار مصرفی میسازد که بهزودی هم دور انداخته میشوند. اما در این بین پرسش اساسی این است که:
آیا این مصرفگرایی و دامنهگرفتن نوعی فرهنگ رضایتمندی در جامعهای که با چشم تحسین به "ساسیمانکن"، "تتلو"، "جوان"، "مدیری"، "علینژاد"، "افشار"، "رهنما" و... نگاه میکند درواقع، مکانیزمهای عملاش را در تثبیت وضع موجود بهکار نینداخته است؟
آیا همین رویه نیست که باعث شده، "استمرار" بهجای "اصلاح" در محوری جانشین، به یکمعنا گفته و در ادبیات سیاسیِ ما تکرار و تکرار شود؟
و آیا ضمن این فرمهای بیانگر و الگوهای رفتاری میتوان از براندازیِ محتوایی گفت که تکصدا، بر تمامی گفتمانهای اصلاحی سایه انداخته است؟
یادداشت را در انگاره بخوانید
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@Atu_Sociology
✅ چرا نسخه «خوب» خودمان نیستیم؟!
🖋 علی خورسندی طاسکوه
📍 در دانش توسعه شناسی، میان توسعه و پژوهش نسبتی متعین و معنادار مفروض است. «توسعه یافتگی» یک کشور به قدر و میزانی است که «پژوهش» در آن کشور اعتبار دارد. اسناد و گزارش های بین المللی نشان می دهد، پژوهش در کشورهای پیشرفته (و گروه بیست G20) متاثر از سه ویژگی مشترک است. ویژگی مشترک اول، «بالا بودن» میزان و سهم منابع مالی پژوهش از تولید ناخالص ملی (GDP) است. سهم منابع مالی پژوهش در کشورهای پیشرفته اکثرا بین ۳ تا ۴.۵ درصد از تولید ناخالص ملی است. به عنوان نمونه، میانگین سهم منابع مالی پژوهش از تولید ناخالص ملی…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7106
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 علی خورسندی طاسکوه
📍 در دانش توسعه شناسی، میان توسعه و پژوهش نسبتی متعین و معنادار مفروض است. «توسعه یافتگی» یک کشور به قدر و میزانی است که «پژوهش» در آن کشور اعتبار دارد. اسناد و گزارش های بین المللی نشان می دهد، پژوهش در کشورهای پیشرفته (و گروه بیست G20) متاثر از سه ویژگی مشترک است. ویژگی مشترک اول، «بالا بودن» میزان و سهم منابع مالی پژوهش از تولید ناخالص ملی (GDP) است. سهم منابع مالی پژوهش در کشورهای پیشرفته اکثرا بین ۳ تا ۴.۵ درصد از تولید ناخالص ملی است. به عنوان نمونه، میانگین سهم منابع مالی پژوهش از تولید ناخالص ملی…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7106
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🌱 وبسایت انگاره با محوریت موضوعی علوم اجتماعی، به منظور انتشار یادداشتهای تحلیلی، آموزشهای این حوزه، رویدادهای مرتبط، محتوای چندرسانهای (نظیر فیلم، عکس و فایل صوتی)، معرفی کتاب و ... فروردین 97 به صورت رسمی کار خودش را شروع کرد.
🔻 در 15 ماه گذشته، سعی کردیم که این مسیر را با همراهی نویسندگان این حوزه، جلو ببریم و افتان و خیزانی نیز در این مسیر داشتیم که به هر حال حل شد.
🔹 نسخه 2 انگاره، از ابتدای تیر شروع به کار کرد. با طراحی جدیدتر، سرعتی بالاتر و امنیتی بیشتر. بخشهای معرفی کتاب و اخبار نیز به اهداف سایت اضافه شد.
✅ در صورتی که تمایل به انتشار یادداشتهای خود در انگاره دارید، میتوانید با آیدی زیر در ارتباط باشید؛
@Atu_Sociolog
📃 یادداشتهای شما،پس از تایید با نام نویسنده منتشر میشود. در صورت که تعداد یادداشتها بالا رفت، پروفایل نویسنده با نام و عکس وی ساخته میشود.
انگاره، در تایید و رد یادداشتها و محتوای ارسالی آزاد میباشد.
🌱 انگاره، به عنوان پروژهای مستقل و جزئی از شبکه جامعهشناسی علامه به فعالیت میپردازد.
🔰 Engare.Net
🌱 @EngareNet
🔻 در 15 ماه گذشته، سعی کردیم که این مسیر را با همراهی نویسندگان این حوزه، جلو ببریم و افتان و خیزانی نیز در این مسیر داشتیم که به هر حال حل شد.
🔹 نسخه 2 انگاره، از ابتدای تیر شروع به کار کرد. با طراحی جدیدتر، سرعتی بالاتر و امنیتی بیشتر. بخشهای معرفی کتاب و اخبار نیز به اهداف سایت اضافه شد.
✅ در صورتی که تمایل به انتشار یادداشتهای خود در انگاره دارید، میتوانید با آیدی زیر در ارتباط باشید؛
@Atu_Sociolog
📃 یادداشتهای شما،پس از تایید با نام نویسنده منتشر میشود. در صورت که تعداد یادداشتها بالا رفت، پروفایل نویسنده با نام و عکس وی ساخته میشود.
انگاره، در تایید و رد یادداشتها و محتوای ارسالی آزاد میباشد.
🌱 انگاره، به عنوان پروژهای مستقل و جزئی از شبکه جامعهشناسی علامه به فعالیت میپردازد.
🔰 Engare.Net
🌱 @EngareNet
✅ نظریه فرهنگ انبوه (تودهوار) | Mass Culture
🖋 پرویز اجلالی
📍 مفهوم فرهنگ انبوه یا تودهوار ، بهعنوان محصول صنعت فرهنگ، در فاصله سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ در میان روشنفکران آمریکایی و سپس اروپا رواج یافت و بهعنوان یکی از پایههای مهم نقد و ارزیابی آثار رسانهای مورداستفاده وسیع قرار گرفت و در قالب دیدگاههای جدیدتر نیز باقی ماند و هنوز هم یکی از دیدگاههای مهمی است که در مطالعات رسانهای و سینمایی تأثیرگذار است. اما کسانی که این مفاهیم و نظریه مبتنی بر آن را مطرح کردند آمریکایی نبودند، بلکه یک گروه کوچک از روشنفکران مارکسگرای آلمانی بودند که در تحلیل خود از سرمایهداری تأکید بیشتری بر فرهنگ داشتند. این…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7111
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 پرویز اجلالی
📍 مفهوم فرهنگ انبوه یا تودهوار ، بهعنوان محصول صنعت فرهنگ، در فاصله سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ در میان روشنفکران آمریکایی و سپس اروپا رواج یافت و بهعنوان یکی از پایههای مهم نقد و ارزیابی آثار رسانهای مورداستفاده وسیع قرار گرفت و در قالب دیدگاههای جدیدتر نیز باقی ماند و هنوز هم یکی از دیدگاههای مهمی است که در مطالعات رسانهای و سینمایی تأثیرگذار است. اما کسانی که این مفاهیم و نظریه مبتنی بر آن را مطرح کردند آمریکایی نبودند، بلکه یک گروه کوچک از روشنفکران مارکسگرای آلمانی بودند که در تحلیل خود از سرمایهداری تأکید بیشتری بر فرهنگ داشتند. این…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7111
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ دانشجو، کالای مصرفی در نظام آموزش عالی
🖋 بیتالله محمودی
📍 پذیرش در دانشگاه و دانشجو شدن بی تردید از شیرین ترین و خاطره انگیزترین لحظات زندگی است. اما دانشجو بودن و تجربه زیست در دانشگاه و مرور گذشته های دانشجویی چندان برای همه رنگی، شیرین و هیجان انگیز نیست. تلخی تجربه های این دوران صرفا حسی حزن انگیز و موقتی نیست، بلکه حاکی از زخم های عمیق و سرپوشیده و عیانی است که دیگر درمانی برای آنها پیدا نیست. چند روز پیش مطالبی صریح و بی پرده از چند دانشجو و فارغالتحصیل به دستم رسید که به نظر می رسد بیش از پیش باید در خصوص جایگاه و اهمیت دانشجوی امروزی در نظام آموزش عالی به بحث و گفتگو نشست و لایههای پنهان مخرب و جامعه برانداز آن را به خوبی عیان کرد.
تجربه محیط جدید و بزرگ آموزشی، دوستان و معاشرتهای جدید، مدرسانی جدید، زندگی خوابگاهی و ...، بدون هیچ تردیدی هدف و انگیزه اصیل دانشجویی برای ورود به دانشگاه برای هیچ دانشجویی نبوده است و نیست. شور دانشجویی در زمان ورود و حضور در دانشگاه صرفا و تنها برای مواجهه با خود آکادمیک دانشجوست که هیجان و تپش دارد. حال اما سوال اساسی اینجاست که دانشگاه و نظام آموزش عالی با این شور و خود آکادمیک چه کرده است و چه می کند؟
او با این ذهنیت به حق و صحیحی که در دانشگاه به دلیل مفهوم و رسالت آن، همه چیز باید به اندازه در جای و زمان خود قرار داشته باشد وارد دانشگاه می شود و به مرور حس و لمس می کند که این اصل و تئوری چندان جایگاهی ندارد و می تواند و می شود هر چیزی در هر زمانی و مکانی در جایی باشد که نباید باشد. او به آهستگی در حال گم کردن چیزهای زیادی است که با خود از فطرت، خانواده و گاها از مدرسه به دانشگاه آورده است: شور و انگیزه دانشجویی، پویایی و امید به آینده، صداقت و شجاعت و ... . او به شکل اعجاب آوری شاهد از بین رفتن قبح اعمال و نابهنجاری هایی است که چاشنی و برچسب هیأت علمی، کارمند و مدیر بودن می تواند به آنها وجاهت حرفه ای و اخلاقی نیز بدهد.
او به مرور می فهمد که خود و هویت دانشجویی اش را نیز از دستش ربوده اند و ابزار دست طمع و منفعت ارکان دانشگاه شده است. او متوجه می شود صرفا باید باشد تا منافع از قبل پیشبینی شده تحقق یابند. او باید باشد تا چراغ رشد و تعالی فیزیکی دانشگاه، مدیران و استادان آن روشن بماند. او میماند و می بیند زخم هایی را که به روح پاک و معصومش روا داشته اند. او به ظاهر ساکت و متین اما در درون آشفته و حیران نظارهگر رشد هیولاهای علمی در اطراف و نمو خطرناک بذر ریاکاری و هیولاگری در وجود خویش است.
او میداند که کالایی است مصرفی و در خدمت و اختیار اهداف دانشگاه و مانند هر کالای دیگر زمان مصرفی دارد و برای اینکه دچار پرتشدگی علمی نشود باید هر چه زودتر خدمات خود را ارائه و صحنه دانشگاه را ترک نماید برای ورود کالاهای جدید. چرا که بیشتر ماندش در محیط دانشگاه دیگر سودی ندارد و اگر به هر دلیلی مجبور به ماندگاری بیشتری شد خدمت مالی را باید به سایر خدمات دانشجویی خود اضافه کند و به تعبیر دانشگاهی اش تمدید ترم کند با پرداخت شهریه مصوب! او می داند حتی تلاش هایی که برای توانمندی علمی و اجرایی اش می شود صرفا به خاطر این است که بتواند خدمات بیشتری را نصیب دانشگاه و استادانش کند.
دانشجو کالا نیست او یک انسان است و نیازمند دیدن و شنیدن و اجرای رفتار و کردارهای انسانی در محیط دانشگاهی است. او به دانشگاه آمده تا انسان بهتری از خود بسازد. او را چون خود از درون تهی کرده ایم!
🔸 یادداشت را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7122
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
@EngareNet
@Atu_Sociology
🖋 بیتالله محمودی
📍 پذیرش در دانشگاه و دانشجو شدن بی تردید از شیرین ترین و خاطره انگیزترین لحظات زندگی است. اما دانشجو بودن و تجربه زیست در دانشگاه و مرور گذشته های دانشجویی چندان برای همه رنگی، شیرین و هیجان انگیز نیست. تلخی تجربه های این دوران صرفا حسی حزن انگیز و موقتی نیست، بلکه حاکی از زخم های عمیق و سرپوشیده و عیانی است که دیگر درمانی برای آنها پیدا نیست. چند روز پیش مطالبی صریح و بی پرده از چند دانشجو و فارغالتحصیل به دستم رسید که به نظر می رسد بیش از پیش باید در خصوص جایگاه و اهمیت دانشجوی امروزی در نظام آموزش عالی به بحث و گفتگو نشست و لایههای پنهان مخرب و جامعه برانداز آن را به خوبی عیان کرد.
تجربه محیط جدید و بزرگ آموزشی، دوستان و معاشرتهای جدید، مدرسانی جدید، زندگی خوابگاهی و ...، بدون هیچ تردیدی هدف و انگیزه اصیل دانشجویی برای ورود به دانشگاه برای هیچ دانشجویی نبوده است و نیست. شور دانشجویی در زمان ورود و حضور در دانشگاه صرفا و تنها برای مواجهه با خود آکادمیک دانشجوست که هیجان و تپش دارد. حال اما سوال اساسی اینجاست که دانشگاه و نظام آموزش عالی با این شور و خود آکادمیک چه کرده است و چه می کند؟
او با این ذهنیت به حق و صحیحی که در دانشگاه به دلیل مفهوم و رسالت آن، همه چیز باید به اندازه در جای و زمان خود قرار داشته باشد وارد دانشگاه می شود و به مرور حس و لمس می کند که این اصل و تئوری چندان جایگاهی ندارد و می تواند و می شود هر چیزی در هر زمانی و مکانی در جایی باشد که نباید باشد. او به آهستگی در حال گم کردن چیزهای زیادی است که با خود از فطرت، خانواده و گاها از مدرسه به دانشگاه آورده است: شور و انگیزه دانشجویی، پویایی و امید به آینده، صداقت و شجاعت و ... . او به شکل اعجاب آوری شاهد از بین رفتن قبح اعمال و نابهنجاری هایی است که چاشنی و برچسب هیأت علمی، کارمند و مدیر بودن می تواند به آنها وجاهت حرفه ای و اخلاقی نیز بدهد.
او به مرور می فهمد که خود و هویت دانشجویی اش را نیز از دستش ربوده اند و ابزار دست طمع و منفعت ارکان دانشگاه شده است. او متوجه می شود صرفا باید باشد تا منافع از قبل پیشبینی شده تحقق یابند. او باید باشد تا چراغ رشد و تعالی فیزیکی دانشگاه، مدیران و استادان آن روشن بماند. او میماند و می بیند زخم هایی را که به روح پاک و معصومش روا داشته اند. او به ظاهر ساکت و متین اما در درون آشفته و حیران نظارهگر رشد هیولاهای علمی در اطراف و نمو خطرناک بذر ریاکاری و هیولاگری در وجود خویش است.
او میداند که کالایی است مصرفی و در خدمت و اختیار اهداف دانشگاه و مانند هر کالای دیگر زمان مصرفی دارد و برای اینکه دچار پرتشدگی علمی نشود باید هر چه زودتر خدمات خود را ارائه و صحنه دانشگاه را ترک نماید برای ورود کالاهای جدید. چرا که بیشتر ماندش در محیط دانشگاه دیگر سودی ندارد و اگر به هر دلیلی مجبور به ماندگاری بیشتری شد خدمت مالی را باید به سایر خدمات دانشجویی خود اضافه کند و به تعبیر دانشگاهی اش تمدید ترم کند با پرداخت شهریه مصوب! او می داند حتی تلاش هایی که برای توانمندی علمی و اجرایی اش می شود صرفا به خاطر این است که بتواند خدمات بیشتری را نصیب دانشگاه و استادانش کند.
دانشجو کالا نیست او یک انسان است و نیازمند دیدن و شنیدن و اجرای رفتار و کردارهای انسانی در محیط دانشگاهی است. او به دانشگاه آمده تا انسان بهتری از خود بسازد. او را چون خود از درون تهی کرده ایم!
🔸 یادداشت را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7122
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
@EngareNet
@Atu_Sociology