✅ نشانههای اجتماعی را جدی نمیگیرند
🖋 مقصود فراستخواه پیامدهای اجتماعی اعتراضات اخیر در ایران را بررسی میکند
📍 بازیگران اصلی اعتراضات اخیر چه کسانی هستند؟ میشود اعتراضات اخیر از دی ماه تا کنون را به جوانان منتسب کرد؟
در ابتدا باید بگویم، مخاطب مسئول این اتفاقات فقط دولت و قوهمجریه نیست، بلکه کل حکومت باید این اعتراضات را به خود بگیرد. کل سیستم اجتماعی ما و بزرگترهای جامعه باید این اعتراضات را به خود بگیرند و نباید آن را به گردن بخش اجرائی بیندازند؛ هرچند آنها هم به نوبه خود مخاطب مسئول این اعتراضات محسوب میشوند. البته باید این نکته را در نظر داشت که این اعتراضات صدای همه مردم جامعه ایران نیست؛ حتی صدای مخالفان و منتقدان اجتماعی نیست ولی بههرحال صدایی مهم است و حق شنیدهشدن دارد و باید شنیده شود. درهرصورت به نظر میرسد، مسئله عمدهای که باعث اتفاقات اخیر در جامعه شده است، به شکست نشاندهشدن دیپلماسی در کشور است؛ یعنی متأسفانه ارادهای معطوف به شکست دیپلماسی در کشور وجود دارد و این به اعتراضات و این ژانر از اعتراضات دامن زده است. باید توجه داشت که این اعتراضات، وقفهای است و به اشکال مختلف خودش را نشان میدهد و در هر مقطع به شکلی بروز میکند. مسئله مهم این است که ما از اجماع نخبگان هم برای حل این مشکلات استفاده نکردهایم. خود مجموعه حکومت در این چهار دهه، نخبگانی پرورش داده است و به نظر میرسد آنها باید به اجماعی برسند.
در واقع همه نوع دیدگاهی در این چهار دهه در میان نخبگان پرورشیافته حضور داشته است که باید در نظر گرفت آنها به شیوههای اداره کشور و شیوههای اداره جمعیت این سرزمین انتقاد دارند. درحالحاضر انتقاداتی بسیار جدی در داخل نخبگان حکومت وجود دارد؛ اما از آنجایی که خبری از آشتی نیست، نمیشود حداقل تفاهمی بین نخبگان صورت بگیرد تا مشخص شود چه تعارضاتی در شهرها وجود دارد، چه نابرابریهایی وجود دارد تا بتوان بر اساس آن فقر گروههای اجتماعی را بررسی کرد. به نظر میرسد که نکته شما درباره حضور جوانان در این اعتراضات درست است. واقعیت این است این گرهها و تعارفها باعث شده تا تغییرات نسلی در ایران اصلا به رسمیت شناخته نشود. ما درباره نسلی صحبت میکنیم که هیچ خاطرهای از انقلاب ایران ندارند و افقهای دیگر و سبک دیگری از زندگی را دنبال میکنند و طبیعی است که معترضتر و ناراحتتر هستند. خاطرات و تجربه زیسته این نسل غیر از تجربه زیستههای ما بزرگترهاست؛ آنها نسل متفاوتی هستند که در مجموع حاکمیت قدرت را در دست دارند و ما بزرگترهای رسمی خودمان را سوژه اصلی کردهایم، درحالیکه جوانها حالا میگویند ما میخواهیم سوژه و ابژه باشیم و دیدگاههایی برای زندگیکردن داریم. از طرف دیگر تغییرات زیادی در جامعه هم اتفاق افتاده و سطح فرهنگی و تحصیلات بالا رفته است.
به نظر شما این تغییرات نسلی و خواستههای این قشر از جامعه چقدر موردنظر مسئولان است؟
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2482
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مقصود فراستخواه پیامدهای اجتماعی اعتراضات اخیر در ایران را بررسی میکند
📍 بازیگران اصلی اعتراضات اخیر چه کسانی هستند؟ میشود اعتراضات اخیر از دی ماه تا کنون را به جوانان منتسب کرد؟
در ابتدا باید بگویم، مخاطب مسئول این اتفاقات فقط دولت و قوهمجریه نیست، بلکه کل حکومت باید این اعتراضات را به خود بگیرد. کل سیستم اجتماعی ما و بزرگترهای جامعه باید این اعتراضات را به خود بگیرند و نباید آن را به گردن بخش اجرائی بیندازند؛ هرچند آنها هم به نوبه خود مخاطب مسئول این اعتراضات محسوب میشوند. البته باید این نکته را در نظر داشت که این اعتراضات صدای همه مردم جامعه ایران نیست؛ حتی صدای مخالفان و منتقدان اجتماعی نیست ولی بههرحال صدایی مهم است و حق شنیدهشدن دارد و باید شنیده شود. درهرصورت به نظر میرسد، مسئله عمدهای که باعث اتفاقات اخیر در جامعه شده است، به شکست نشاندهشدن دیپلماسی در کشور است؛ یعنی متأسفانه ارادهای معطوف به شکست دیپلماسی در کشور وجود دارد و این به اعتراضات و این ژانر از اعتراضات دامن زده است. باید توجه داشت که این اعتراضات، وقفهای است و به اشکال مختلف خودش را نشان میدهد و در هر مقطع به شکلی بروز میکند. مسئله مهم این است که ما از اجماع نخبگان هم برای حل این مشکلات استفاده نکردهایم. خود مجموعه حکومت در این چهار دهه، نخبگانی پرورش داده است و به نظر میرسد آنها باید به اجماعی برسند.
در واقع همه نوع دیدگاهی در این چهار دهه در میان نخبگان پرورشیافته حضور داشته است که باید در نظر گرفت آنها به شیوههای اداره کشور و شیوههای اداره جمعیت این سرزمین انتقاد دارند. درحالحاضر انتقاداتی بسیار جدی در داخل نخبگان حکومت وجود دارد؛ اما از آنجایی که خبری از آشتی نیست، نمیشود حداقل تفاهمی بین نخبگان صورت بگیرد تا مشخص شود چه تعارضاتی در شهرها وجود دارد، چه نابرابریهایی وجود دارد تا بتوان بر اساس آن فقر گروههای اجتماعی را بررسی کرد. به نظر میرسد که نکته شما درباره حضور جوانان در این اعتراضات درست است. واقعیت این است این گرهها و تعارفها باعث شده تا تغییرات نسلی در ایران اصلا به رسمیت شناخته نشود. ما درباره نسلی صحبت میکنیم که هیچ خاطرهای از انقلاب ایران ندارند و افقهای دیگر و سبک دیگری از زندگی را دنبال میکنند و طبیعی است که معترضتر و ناراحتتر هستند. خاطرات و تجربه زیسته این نسل غیر از تجربه زیستههای ما بزرگترهاست؛ آنها نسل متفاوتی هستند که در مجموع حاکمیت قدرت را در دست دارند و ما بزرگترهای رسمی خودمان را سوژه اصلی کردهایم، درحالیکه جوانها حالا میگویند ما میخواهیم سوژه و ابژه باشیم و دیدگاههایی برای زندگیکردن داریم. از طرف دیگر تغییرات زیادی در جامعه هم اتفاق افتاده و سطح فرهنگی و تحصیلات بالا رفته است.
به نظر شما این تغییرات نسلی و خواستههای این قشر از جامعه چقدر موردنظر مسئولان است؟
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2482
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ راهنمای روزنامه نگاری مستقل (پاورپوینت)
📍 منبع پاورپوینت، کتاب راهنمای روزنامه نگاری مستقل اثر دبورا پاتر میباشد. دبورا پاتر در کتاب راهنمای روزنامه نگاری مستقل اشکال روزنامه نگاری مکتوب، رادیویی، تلویزیونی، روزنامه نگاری اینترنتی و مهارتهای خبرنگاری را تشریح می کند.
او که بیش از ۲۰ سال در بخش اخبار تلویزیونی اشتغال داشته و ۱۶ سال از این مدت را گزارشگر بوده است در بخشی از کتاب که به رادیو، تلویزیون و اینترنت اختصاص یافته، نوشته است: « خبرنگاری رادیو - تلویزیونی و اینترنت اشکال مخصوصی هستند با الزامات و نیازهای بیشتر و خبرنگارهایی که در رادیو – تلویزیون فعالیت دارند نه تنها از واژه ها بلکه از صدا و تصویر نیز برای تنظیم گزارش خود بهره می گیرند.
بخشهایی از کتاب را بخوانید:
"بدون دموکراسی نمیتوان روزنامههای واقعی داشت، و بدون روزنامه، دموکراسی ممکن نیست."
روزنامهنگاری هم یک شغل و هم یک فن است ، چرا که روزنامهنگاران از مهارتهای تخصصی بهره میگیرند و پایبند به معیارهای خاصی هستند. بنابراین چه چیزی روزنامهنگاری را از شغلهای دیگر مانند پزشکی یا حقوق، که آنها نیز میتوانند به همین شکل تعریف شوند، متمایز میسازد؟ شاید، بارزترین تفاوت بین روزنامهنگاری و شغلهای دیگر، نقش خاصی است که رسانههای خبری در یک جامعه آزاد ایفا میکنند...
🔸 مشاهده آنلاین و دانلود در🔻
📎 https://engare.net/?p=2488
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
📍 منبع پاورپوینت، کتاب راهنمای روزنامه نگاری مستقل اثر دبورا پاتر میباشد. دبورا پاتر در کتاب راهنمای روزنامه نگاری مستقل اشکال روزنامه نگاری مکتوب، رادیویی، تلویزیونی، روزنامه نگاری اینترنتی و مهارتهای خبرنگاری را تشریح می کند.
او که بیش از ۲۰ سال در بخش اخبار تلویزیونی اشتغال داشته و ۱۶ سال از این مدت را گزارشگر بوده است در بخشی از کتاب که به رادیو، تلویزیون و اینترنت اختصاص یافته، نوشته است: « خبرنگاری رادیو - تلویزیونی و اینترنت اشکال مخصوصی هستند با الزامات و نیازهای بیشتر و خبرنگارهایی که در رادیو – تلویزیون فعالیت دارند نه تنها از واژه ها بلکه از صدا و تصویر نیز برای تنظیم گزارش خود بهره می گیرند.
بخشهایی از کتاب را بخوانید:
"بدون دموکراسی نمیتوان روزنامههای واقعی داشت، و بدون روزنامه، دموکراسی ممکن نیست."
روزنامهنگاری هم یک شغل و هم یک فن است ، چرا که روزنامهنگاران از مهارتهای تخصصی بهره میگیرند و پایبند به معیارهای خاصی هستند. بنابراین چه چیزی روزنامهنگاری را از شغلهای دیگر مانند پزشکی یا حقوق، که آنها نیز میتوانند به همین شکل تعریف شوند، متمایز میسازد؟ شاید، بارزترین تفاوت بین روزنامهنگاری و شغلهای دیگر، نقش خاصی است که رسانههای خبری در یک جامعه آزاد ایفا میکنند...
🔸 مشاهده آنلاین و دانلود در🔻
📎 https://engare.net/?p=2488
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ مبنای تئوریک دولت رفاه از دیدگاه پوپر (مقاله)
بررسی بنیان های فلسفی و نحوه شکل گیری وعملکرد دولت رفاه از دیدگاه کارل پوپر
🖋 مجید فولادیان، زینب فاطمی امین، محمد غفاری زاده
📍در دهه ۱۹۳۰ و به دليل اعتقاد به توانايي نيروهاي چپ در ارائه راه حل براي مقابله با مصائب و بدبختي هايي كه در اثر بحران اقتصادي دامنگير مردم در جوامع صنعتي شده بود، همچنين فقر گسترده، گرسنگي و بيماري هاي همه گير كه ميليون ها انسان را به ورطه نااميدي و يأس كشانده بود، ايده تأمين رفاه همگاني و دولت رفاه در كشورهاي صنعتي پديد آمد. در ابتدا دولت هاي رفاهي با موفقيت هاي چشمگير روبرو شدند اما در پايان قرن بيستم افول اين دولت ها آغاز شد. ايرادهاي اساسي كه منتقدان به دولتهاي رفاه داشتند بيش از هر چيز بنيان هاي فلسفي دولت هاي رفاه را نشانه رفته بود، زيرا مباني تئوريك دولتهاي رفاه از تناقضهاي ذاتي رنج مي برد كه بنيانگذاران آن مرتكب شده بودند.
در اين مقاله كوشش شده است ابتدا به بررسي مباني تئوريك دولت هاي رفاه پرداخته شود و تناقض ها و مشكلات منطقي آنها آشكار گردد. سپس بر اساس ديدگاه فلسفي و همچنين انديشه هاي اجتماعي پوپر به صورت بندي مباني تئوريك دولت رفاه در تقابل با انديشه هاي «جرمی بنتام» و «جان استوارت ميل» پرداخته شده است. در پايان نشان داده شده که پوپر برخلاف بسیاری دیگر از لیبرال ها که با هرگونه پدرسالاری دولت مخالفت میکنند، برآنست تا وجوهی ازآن را که برای ایجاد جامعهای کمتر محروم لازم است، حفظ شود. پوپر وجود دولت را ضروری میداند و حتی بر این عقیده است که در بعضی از مواقع باید اختیارات خاصی را به دولت بدهیم. تا دولت از پس اهداف رفاهی خود برای افراد جامعه برآید. اوبرخلاف بنتام و ميل كه بيشترين خير را براي بيشترين افرادخواستاربودند، عقيده داشت كه مي بايست فشار و رنج قابل اجتناب را به حداقل برسانيم. او براي رسيدن به اين اهداف استراتژي «مهندسي اجتماعي تدريجي» را پيشنهاد ميكند.
🔸 مطالعه آنلاین و دانلود 🔻
📎 https://engare.net/?p=2501
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
بررسی بنیان های فلسفی و نحوه شکل گیری وعملکرد دولت رفاه از دیدگاه کارل پوپر
🖋 مجید فولادیان، زینب فاطمی امین، محمد غفاری زاده
📍در دهه ۱۹۳۰ و به دليل اعتقاد به توانايي نيروهاي چپ در ارائه راه حل براي مقابله با مصائب و بدبختي هايي كه در اثر بحران اقتصادي دامنگير مردم در جوامع صنعتي شده بود، همچنين فقر گسترده، گرسنگي و بيماري هاي همه گير كه ميليون ها انسان را به ورطه نااميدي و يأس كشانده بود، ايده تأمين رفاه همگاني و دولت رفاه در كشورهاي صنعتي پديد آمد. در ابتدا دولت هاي رفاهي با موفقيت هاي چشمگير روبرو شدند اما در پايان قرن بيستم افول اين دولت ها آغاز شد. ايرادهاي اساسي كه منتقدان به دولتهاي رفاه داشتند بيش از هر چيز بنيان هاي فلسفي دولت هاي رفاه را نشانه رفته بود، زيرا مباني تئوريك دولتهاي رفاه از تناقضهاي ذاتي رنج مي برد كه بنيانگذاران آن مرتكب شده بودند.
در اين مقاله كوشش شده است ابتدا به بررسي مباني تئوريك دولت هاي رفاه پرداخته شود و تناقض ها و مشكلات منطقي آنها آشكار گردد. سپس بر اساس ديدگاه فلسفي و همچنين انديشه هاي اجتماعي پوپر به صورت بندي مباني تئوريك دولت رفاه در تقابل با انديشه هاي «جرمی بنتام» و «جان استوارت ميل» پرداخته شده است. در پايان نشان داده شده که پوپر برخلاف بسیاری دیگر از لیبرال ها که با هرگونه پدرسالاری دولت مخالفت میکنند، برآنست تا وجوهی ازآن را که برای ایجاد جامعهای کمتر محروم لازم است، حفظ شود. پوپر وجود دولت را ضروری میداند و حتی بر این عقیده است که در بعضی از مواقع باید اختیارات خاصی را به دولت بدهیم. تا دولت از پس اهداف رفاهی خود برای افراد جامعه برآید. اوبرخلاف بنتام و ميل كه بيشترين خير را براي بيشترين افرادخواستاربودند، عقيده داشت كه مي بايست فشار و رنج قابل اجتناب را به حداقل برسانيم. او براي رسيدن به اين اهداف استراتژي «مهندسي اجتماعي تدريجي» را پيشنهاد ميكند.
🔸 مطالعه آنلاین و دانلود 🔻
📎 https://engare.net/?p=2501
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ مردم از نسخه های اصلاح طلبانه و اصولگرایانه رویگردان شده اند
🖋 علی جنادله
📍 «علی جنادله» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت و گو با گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی، ناامیدی مردم از دو گفتمان امیدبخش اصلاح طلبی و اصولگرایی را ریشه ناآرامی های اخیر می داند. به باور او این گفتمان ها که خود برخاسته از گفتمان مدرنیته- سنت هستند به علت محدودیت نظر و منفعت طلبی دیگر قادر به پوشش تمام مطالبات جامعه نیستند و بخش های بسیاری را به حاشیه رانده اند. از نظر وی حاشیه نشینان همان کسانی هستند که برای رسیدن به خواسته های بر زمین...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2506
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 علی جنادله
📍 «علی جنادله» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت و گو با گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی، ناامیدی مردم از دو گفتمان امیدبخش اصلاح طلبی و اصولگرایی را ریشه ناآرامی های اخیر می داند. به باور او این گفتمان ها که خود برخاسته از گفتمان مدرنیته- سنت هستند به علت محدودیت نظر و منفعت طلبی دیگر قادر به پوشش تمام مطالبات جامعه نیستند و بخش های بسیاری را به حاشیه رانده اند. از نظر وی حاشیه نشینان همان کسانی هستند که برای رسیدن به خواسته های بر زمین...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2506
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ و نگذاریم زندگی از قلمرو هستی برود
🖋 مدیا کاشیگر
و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد
و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون
و بدانیم اگر کرم نبود ، زندگی چیزی کم داشت
و اگر خنج نبود ، لطمه می خورد به قانون درخت
سهراب سپهری ، صدای پای آب
📍 یکی بود ، یکی نبود . روزی روزگاری در چین خاقان بزرگی حکومت می کرد که در بزرگی به فوهسو ، یعنی همان خاقان افسانه ای پهلو می زد که می گویند ۲۷۰۰ سال پیش از آنکه مسیح به جهان آید، خط و خرد ایچینگ را کشف کرد.
روزی از روزها، دهقانی به رسالت از سوی همه برزگران چین به پایتخت خاقان آمد، بار خواست و چون خاقان ، عدالتدوست و خلقنواز بود ، بارش دادند .
“روزگار پیشوای سرزمین هزارهها دراز باد و شوکت و شکوه حکومتش هر روز افزونتر ، زیرا پیشوا با نیروی عقل و دعای خود و زور لشکریانش ، زادبوم ما را از چنگال بیگانگان و ستمگران رها کرد و دولت را برداد استوار ساخت . اما فغان ، فغان از ستم گنجشکان که همه ساله بر حاصل کار دهقان می تازند و خمس محصولی را به تاراج می برند که باید خمس جمعیت زمین را خوراک دهد. ”
خاقان از شنیدن این سخن خشمگین شد و بیدرنگ همه وزیران و خردمندان سرزمین کهنسال چین را برای رایزنی فراخواند و خردمندان پس از رایزنی بسیار ، سرانجام راهی یافتند که این دشمن را نیز از پای در می آورد و خاقان در پیامی برای مردم ، چنین فرمان داد:
“چینیان با دست برهنه دیوار بزرگ را ساختند تا دیوار پاسدارشان از هجوم بیگانگان باشد. آیا سازندگان دیوار از تاراندن و کشتن مشتی گنجشک ناتوان اند؟ چنین مباد.”
در روز جمعه از عید ماه نو، همه چینینان از زن و مرد و از کوچک و بزرگ، در وقت سپیده با چوب بر طبل خواهند کوبید تا صبح صادق : هیاهو اگر گنجشکان را نکشد، فراری خواهد داد “.
و در جمعه عید ماه نو، از سپیده تا طلوع ، از اقیانوس یخزده شمالگان تا مرزهای هند و چین و از دریای ژاپن تا دیوار بزرگ و کوههای تبت و هند، چینیان فرمان پیشوای محبوب خود را اطاعت کردند و چنان هیاهویی چین را برداشت که گنجشکان را از وحشت درجا کشت : پرندگان از ترس و در جستجوی سکوت به هر سو میگریختند، به هم می خوردند و می مردند و اگر به هم نمی خوردند، هجوم همه سویه صدا سرانجام قلبشان را از حرکت باز می ایستاند .
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2512
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مدیا کاشیگر
و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد
و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون
و بدانیم اگر کرم نبود ، زندگی چیزی کم داشت
و اگر خنج نبود ، لطمه می خورد به قانون درخت
سهراب سپهری ، صدای پای آب
📍 یکی بود ، یکی نبود . روزی روزگاری در چین خاقان بزرگی حکومت می کرد که در بزرگی به فوهسو ، یعنی همان خاقان افسانه ای پهلو می زد که می گویند ۲۷۰۰ سال پیش از آنکه مسیح به جهان آید، خط و خرد ایچینگ را کشف کرد.
روزی از روزها، دهقانی به رسالت از سوی همه برزگران چین به پایتخت خاقان آمد، بار خواست و چون خاقان ، عدالتدوست و خلقنواز بود ، بارش دادند .
“روزگار پیشوای سرزمین هزارهها دراز باد و شوکت و شکوه حکومتش هر روز افزونتر ، زیرا پیشوا با نیروی عقل و دعای خود و زور لشکریانش ، زادبوم ما را از چنگال بیگانگان و ستمگران رها کرد و دولت را برداد استوار ساخت . اما فغان ، فغان از ستم گنجشکان که همه ساله بر حاصل کار دهقان می تازند و خمس محصولی را به تاراج می برند که باید خمس جمعیت زمین را خوراک دهد. ”
خاقان از شنیدن این سخن خشمگین شد و بیدرنگ همه وزیران و خردمندان سرزمین کهنسال چین را برای رایزنی فراخواند و خردمندان پس از رایزنی بسیار ، سرانجام راهی یافتند که این دشمن را نیز از پای در می آورد و خاقان در پیامی برای مردم ، چنین فرمان داد:
“چینیان با دست برهنه دیوار بزرگ را ساختند تا دیوار پاسدارشان از هجوم بیگانگان باشد. آیا سازندگان دیوار از تاراندن و کشتن مشتی گنجشک ناتوان اند؟ چنین مباد.”
در روز جمعه از عید ماه نو، همه چینینان از زن و مرد و از کوچک و بزرگ، در وقت سپیده با چوب بر طبل خواهند کوبید تا صبح صادق : هیاهو اگر گنجشکان را نکشد، فراری خواهد داد “.
و در جمعه عید ماه نو، از سپیده تا طلوع ، از اقیانوس یخزده شمالگان تا مرزهای هند و چین و از دریای ژاپن تا دیوار بزرگ و کوههای تبت و هند، چینیان فرمان پیشوای محبوب خود را اطاعت کردند و چنان هیاهویی چین را برداشت که گنجشکان را از وحشت درجا کشت : پرندگان از ترس و در جستجوی سکوت به هر سو میگریختند، به هم می خوردند و می مردند و اگر به هم نمی خوردند، هجوم همه سویه صدا سرانجام قلبشان را از حرکت باز می ایستاند .
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2512
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ افایتیاف (FATF) ،پول شویی ، تروریسم
🖋 احمدرضا ونکی
📍یکی از موضوعات روز در مجلس جمهوری اسلامی ایران این روز ها پیوستن یا عدم پیوستن به اف ای تی اف (FATF) یا همان گروه ویژه اقدام مالی (در پول شویی) است که یک سازمان بین دولتی محسوب می گردد . این سازمان در سال ۱۹۸۹ با ابتکار جی ۷ با توجه به سیاست های توسعه برای مبارزه با پول شویی تاسیس شده است و در سال ۲۰۰۱ فعالیت های خود را در مسیر مبارزه با تامین مالی تروریسم گسترش می دهد . در سال ۲۰۱۲ آخرین ویرایش توصیه نامه این نهاد برای مبارزه با جرائم مالی ( تامین مالی تروریسم ، تامین مالی فعالیت های اشاعه ای ، پول شویی و ... ) منتشر شده است .
کشورهای عضو سازمان با پذیرش توصیه نامه مربوطه نه تنها ملزم به تنظیم قوانین خود در مسیر داده های مزبور می باشند بلکه این نهاد میزان پیشرفت کشورهای عضو در زمینه پیاده سازی توصیه های این گروه را رصد می کند .
گروه ویژه اقدام مالی پول شویی همواره یک لیست سیاه از کشورهایی که مقررات مالی و پول شویی نگران کننده ای دارند منتشر می کنند . تا سال ۲۰۱۵ ایران و کره شمالی در لیست مزبور به عنوان کشورهای خطرناک شناخته شده بودند ، اما تعهدات ایران مبنی بر اجرای( برنامه اقدام )در ۱۲ ماه آینده (اقدام متقابل ) علیه ایران را برای مدت یک سال به تعلیق در آورد . لازم به ذکر است اگر چه قرار گرفتن در لیست سیاه موجب هیچ تحریم رسمی نمی شود اما خود موجب ایجاد تنگ ناهای مالی در عرصه بین المللی می گردد ، چه این که قرار گرفتن در لیست سیاه باعث پیش بینی حداکثر احتیاط ها در ارتباطات بانکی توسط معتبرترین بانک های دنیا می تواند باشد .
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2522
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 احمدرضا ونکی
📍یکی از موضوعات روز در مجلس جمهوری اسلامی ایران این روز ها پیوستن یا عدم پیوستن به اف ای تی اف (FATF) یا همان گروه ویژه اقدام مالی (در پول شویی) است که یک سازمان بین دولتی محسوب می گردد . این سازمان در سال ۱۹۸۹ با ابتکار جی ۷ با توجه به سیاست های توسعه برای مبارزه با پول شویی تاسیس شده است و در سال ۲۰۰۱ فعالیت های خود را در مسیر مبارزه با تامین مالی تروریسم گسترش می دهد . در سال ۲۰۱۲ آخرین ویرایش توصیه نامه این نهاد برای مبارزه با جرائم مالی ( تامین مالی تروریسم ، تامین مالی فعالیت های اشاعه ای ، پول شویی و ... ) منتشر شده است .
کشورهای عضو سازمان با پذیرش توصیه نامه مربوطه نه تنها ملزم به تنظیم قوانین خود در مسیر داده های مزبور می باشند بلکه این نهاد میزان پیشرفت کشورهای عضو در زمینه پیاده سازی توصیه های این گروه را رصد می کند .
گروه ویژه اقدام مالی پول شویی همواره یک لیست سیاه از کشورهایی که مقررات مالی و پول شویی نگران کننده ای دارند منتشر می کنند . تا سال ۲۰۱۵ ایران و کره شمالی در لیست مزبور به عنوان کشورهای خطرناک شناخته شده بودند ، اما تعهدات ایران مبنی بر اجرای( برنامه اقدام )در ۱۲ ماه آینده (اقدام متقابل ) علیه ایران را برای مدت یک سال به تعلیق در آورد . لازم به ذکر است اگر چه قرار گرفتن در لیست سیاه موجب هیچ تحریم رسمی نمی شود اما خود موجب ایجاد تنگ ناهای مالی در عرصه بین المللی می گردد ، چه این که قرار گرفتن در لیست سیاه باعث پیش بینی حداکثر احتیاط ها در ارتباطات بانکی توسط معتبرترین بانک های دنیا می تواند باشد .
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2522
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ ساز و کارها و چشم اندازهای اقصاد سیاسی ایران – قسمت چهارم
🖋 محمد مالجو
📍محمد مالجو در این مجموعه درسگفتارهای کوتاه با شناسایی شش حلقهی کلیدی در زنجیره ی انباشت سرمایه در اقتصاد ایران و صورتبندی شش منازعهی کلیدی در صحنهی اقتصاد سیاسی ایران و واکاوی شش بحران کلیدی حاصله در جامعه ی ایران نشان خواهد داد که تعمیق مناسبات طبقاتی سرمایه داری به موازات تضعیف تولید سرمایه دارانه چگونه بحران کنترل ناپذیری اقتصاد ایران را فراهم می سازد.
🔸 مشاهده فیلم آموزشی در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2399
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 محمد مالجو
📍محمد مالجو در این مجموعه درسگفتارهای کوتاه با شناسایی شش حلقهی کلیدی در زنجیره ی انباشت سرمایه در اقتصاد ایران و صورتبندی شش منازعهی کلیدی در صحنهی اقتصاد سیاسی ایران و واکاوی شش بحران کلیدی حاصله در جامعه ی ایران نشان خواهد داد که تعمیق مناسبات طبقاتی سرمایه داری به موازات تضعیف تولید سرمایه دارانه چگونه بحران کنترل ناپذیری اقتصاد ایران را فراهم می سازد.
🔸 مشاهده فیلم آموزشی در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2399
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ زنگ خطر آسیب های اجتماعی و تعمیق شکاف جنسیتی به صدا درآمده است
🖋 سیمین کاظمی
📍 لازم نیست کسی جامعه شناسی خوانده باشد یا متخصص مسایل اجتماعی باشد تا دریابد که با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و سقوط ۵۰ درصد مردم به وضعیت فقر مطلق چه اتفاقات نامطلوبی در انتظار جامعه ماست.
با اندکی دقت در حال و روز جامعه می توان صدای زنگ خطر آسیب های اجتماعی را شنید؛ و با کمی فراست می توان در آینه امروز ، فردای نزدیکی را دید که علاوه بر بزه و جرایم خشن و غیر خشن مسایلی همچون اعتیاد، ناتوانی و بازماندن سومصرف کنندگان مواد از ورود به روند درمان، روسپیگری، افزایش کودکان کار، بی خانمانی، بدتر شدن وضع سالمندان و افراد کم توان در آن افزایش یافته است.
با توجه به توزیع جنسیتی نابرابر فقر که زنان را بیش از مردان در خود فرو می برد، آنچه در چنین فردایی در انتظار زنان، به ویژه زنان طبقات پایین و متوسط پایین است، به مراتب ناگوارتر از مردان خواهد بود. تعمیق شکاف جنسیتی، اخراج زنان از مشاغل متزلزل، کاهش دستمزد یا افزایش نیافتن دستمزد، کاهش استخدام یا امتناع از به کار گرفتن زنان، افزایش خشونت خانوادگی، ازدواج دختربچه ها و رانده شدن زنان سرپرست خانوار به وضعیت فلاکت بار از محتمل ترین مسایلی هستند که با بدتر شدن وضعیت اقتصادی زنان را تهدید می کنند.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2538
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 سیمین کاظمی
📍 لازم نیست کسی جامعه شناسی خوانده باشد یا متخصص مسایل اجتماعی باشد تا دریابد که با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و سقوط ۵۰ درصد مردم به وضعیت فقر مطلق چه اتفاقات نامطلوبی در انتظار جامعه ماست.
با اندکی دقت در حال و روز جامعه می توان صدای زنگ خطر آسیب های اجتماعی را شنید؛ و با کمی فراست می توان در آینه امروز ، فردای نزدیکی را دید که علاوه بر بزه و جرایم خشن و غیر خشن مسایلی همچون اعتیاد، ناتوانی و بازماندن سومصرف کنندگان مواد از ورود به روند درمان، روسپیگری، افزایش کودکان کار، بی خانمانی، بدتر شدن وضع سالمندان و افراد کم توان در آن افزایش یافته است.
با توجه به توزیع جنسیتی نابرابر فقر که زنان را بیش از مردان در خود فرو می برد، آنچه در چنین فردایی در انتظار زنان، به ویژه زنان طبقات پایین و متوسط پایین است، به مراتب ناگوارتر از مردان خواهد بود. تعمیق شکاف جنسیتی، اخراج زنان از مشاغل متزلزل، کاهش دستمزد یا افزایش نیافتن دستمزد، کاهش استخدام یا امتناع از به کار گرفتن زنان، افزایش خشونت خانوادگی، ازدواج دختربچه ها و رانده شدن زنان سرپرست خانوار به وضعیت فلاکت بار از محتمل ترین مسایلی هستند که با بدتر شدن وضعیت اقتصادی زنان را تهدید می کنند.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2538
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ معنای دیالکتیک در تاریخ فلسفه غرب
🖋 ترجمه:شهرام پازوکی
📍 واژه دیالکتیک، ماخوذ از عبارت یونانی (dialectike techne) است که به معنای فن مباحثه است. اگر وجه اشتراک معانی مختلف دیالکتیک را در نظر گیریم، شاید بتوان آن را روشی تحقیقی دانست که گاه با ابتناء بر استدلال به حقیقت منجر میشود. اما چنین توصیف کلی از دیالکتیک نیز اگر بخواهد در تمامی موارد مختلف صادق باشد، باز همچنان ابهامی در خود خواهد داشت که آن را بیاعتبار میکند و تازه حق مطلب را درباره معنای دیالکتیک در نظر اصحاب هگل و مارکس، که در حکم یک جریان تاریخی است، ادا نخواهد کرد. اهم مهانی این اصطلاح عبارتند از:
روش ابطال از طریق آزمونِ نتایجِ منطقی
استدلال سوفسطایی
روش تقسیم یا تحلیل منطقی مکررِ اجناس به انواع
تحقیق در مفاهیم کاملا مجرد طی استدلالاتی که از موارد خاص یا فرضیات شروع کرده، به آن مفاهیم منتهی میشود.
استدلال منطقی یا بحصی که در آن از مقدماتی استفاده میشود که از مظنونات (محتملات) یا مشهورات است
منطق صوری
نقادی منطقِ مبتنی بر توهم و نشان دادن تعارضاتی که عقل هنگام رفتن به ماوراء تجربه و تحقیق در موضوعات استعلائی بدان دچا رمیشود
سیر منطقی فکر یا واقعیت در وضع (تز)، وضع متقابل (آنتی تز) به منظور رسیدن به وضع مجامع این دو متقابل (سنتز)
معنای دوم دیالکتیک امروزه نیز به نحو قابل توجهی رواج دارد، لذا این واژه غالبا به معنای ناخوشاسند آن به کار میرود. در دنباله بحث فوق، معانی مختلف دیالکتیک به ترتیب تاریخی آن شرح داده میشود.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2545
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 ترجمه:شهرام پازوکی
📍 واژه دیالکتیک، ماخوذ از عبارت یونانی (dialectike techne) است که به معنای فن مباحثه است. اگر وجه اشتراک معانی مختلف دیالکتیک را در نظر گیریم، شاید بتوان آن را روشی تحقیقی دانست که گاه با ابتناء بر استدلال به حقیقت منجر میشود. اما چنین توصیف کلی از دیالکتیک نیز اگر بخواهد در تمامی موارد مختلف صادق باشد، باز همچنان ابهامی در خود خواهد داشت که آن را بیاعتبار میکند و تازه حق مطلب را درباره معنای دیالکتیک در نظر اصحاب هگل و مارکس، که در حکم یک جریان تاریخی است، ادا نخواهد کرد. اهم مهانی این اصطلاح عبارتند از:
روش ابطال از طریق آزمونِ نتایجِ منطقی
استدلال سوفسطایی
روش تقسیم یا تحلیل منطقی مکررِ اجناس به انواع
تحقیق در مفاهیم کاملا مجرد طی استدلالاتی که از موارد خاص یا فرضیات شروع کرده، به آن مفاهیم منتهی میشود.
استدلال منطقی یا بحصی که در آن از مقدماتی استفاده میشود که از مظنونات (محتملات) یا مشهورات است
منطق صوری
نقادی منطقِ مبتنی بر توهم و نشان دادن تعارضاتی که عقل هنگام رفتن به ماوراء تجربه و تحقیق در موضوعات استعلائی بدان دچا رمیشود
سیر منطقی فکر یا واقعیت در وضع (تز)، وضع متقابل (آنتی تز) به منظور رسیدن به وضع مجامع این دو متقابل (سنتز)
معنای دوم دیالکتیک امروزه نیز به نحو قابل توجهی رواج دارد، لذا این واژه غالبا به معنای ناخوشاسند آن به کار میرود. در دنباله بحث فوق، معانی مختلف دیالکتیک به ترتیب تاریخی آن شرح داده میشود.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2545
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ ضربه فرهنگی و سه راهی ناگزیر
🖋 مدیر سایت
📍 مفهومی در جامعه شناسی داریم با عنوان”ضربه (شوک) فرهنگی” (Culture shock). ضربه ی فرهنگی به وضعیتی اشاره دارد که فرد با وجود زندگی در یک مجموعه و قبول مسئولیت در آن، در باورهای اساسی خود با دیگران وجه اشتراکی نداشته، چنان که شیوه ی رفتاری و گفتاری جماعت در نزد وی تحقیر آمیز و وی با آنان دچار کیفیتِ غیر قابل تحمل ِ”بیگانگی” است. با یک مثال سعی می شود که مفهوم فوق تبیین و تشریح گردد : دوستداران فوتبال به یاد دارند که “آری هان” ، فوتبالیست سالهای دور کشور هلند به عنوان مربی به ایران دعوت شد. ۲۴...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2549
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مدیر سایت
📍 مفهومی در جامعه شناسی داریم با عنوان”ضربه (شوک) فرهنگی” (Culture shock). ضربه ی فرهنگی به وضعیتی اشاره دارد که فرد با وجود زندگی در یک مجموعه و قبول مسئولیت در آن، در باورهای اساسی خود با دیگران وجه اشتراکی نداشته، چنان که شیوه ی رفتاری و گفتاری جماعت در نزد وی تحقیر آمیز و وی با آنان دچار کیفیتِ غیر قابل تحمل ِ”بیگانگی” است. با یک مثال سعی می شود که مفهوم فوق تبیین و تشریح گردد : دوستداران فوتبال به یاد دارند که “آری هان” ، فوتبالیست سالهای دور کشور هلند به عنوان مربی به ایران دعوت شد. ۲۴...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2549
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ منابع شوم
📍 سالهاست در دنیا پدیده ای به نام شومی منابع یا Resource Curse مورد توجه قرار گرفته است. دقت کنید که «شومی منابع» یک بحث متافیزیکی نیست که بگوییم همینکه زیر زمین در کشور شما سرشار از منابع بود شما روی زمین بدبخت خواهید زیست. این یک بحث مشخص استراتژیک و اقتصادی است. زمانی که منابع طبیعی شما استخراج میشوند و به درآمد ملی تبدیل میشوند، بدبختیها شروع میشوند. خصوصاً اگر این منابع تجدیدناپذیر باشند.
برخی از نتایج وجود «منابع زیرزمینی قابل فروش و صادرات» به این شرح است:
تزریق پول حاصل از منابع زیرزمینی، «رشد کاذب اقتصادی» و «سرمایهی در گردش» ایجاد میکند. این رشد اقتصادی به معنای رشد واقعی «تولید» و «خدمات» نیست. بلکه به معنای باز شدن بیشتر «سوراخهایی به زیر زمین» است. در کشورهایی که «منابع زیرزمینی» وجود دارند و صادر میشوند، اکثر «شاخص های اقتصادی» معنای واقعی خود را ندارند.
استقلال دولت از منابع مالیاتی یا وابستگی کمتر به درآمد مالیاتی و تکیه بر درآمد نفتی، باعث میشود «دولتها» عملاً خود را به مردم پاسخگو ندانند. واژهی «مالیات دهندگان» که در بسیاری از کشورها معادل «ملت» به کار برده میشوند، صرفاً به معنای «افراد بی دست و پایی خواهد بود که توانایی فرار از پرداخت مالیات نداشته اند!».
«مدیریت کلان» در این چنین کشورهایی دیگر یک «شغل غیر جذاب پر مسئولیت» با «درآمدی بسیار کمتر از میزان مسئولیت» نخواهد بود. بلکه به معنای «داشتن کلید صندوقچهای» است که متعلق به نسل های بعد است و هر چه از آن بردارید، مشکلی پیش نخواهد آمد چون «نسل آینده» هنوز «نیامده» است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2555
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
📍 سالهاست در دنیا پدیده ای به نام شومی منابع یا Resource Curse مورد توجه قرار گرفته است. دقت کنید که «شومی منابع» یک بحث متافیزیکی نیست که بگوییم همینکه زیر زمین در کشور شما سرشار از منابع بود شما روی زمین بدبخت خواهید زیست. این یک بحث مشخص استراتژیک و اقتصادی است. زمانی که منابع طبیعی شما استخراج میشوند و به درآمد ملی تبدیل میشوند، بدبختیها شروع میشوند. خصوصاً اگر این منابع تجدیدناپذیر باشند.
برخی از نتایج وجود «منابع زیرزمینی قابل فروش و صادرات» به این شرح است:
تزریق پول حاصل از منابع زیرزمینی، «رشد کاذب اقتصادی» و «سرمایهی در گردش» ایجاد میکند. این رشد اقتصادی به معنای رشد واقعی «تولید» و «خدمات» نیست. بلکه به معنای باز شدن بیشتر «سوراخهایی به زیر زمین» است. در کشورهایی که «منابع زیرزمینی» وجود دارند و صادر میشوند، اکثر «شاخص های اقتصادی» معنای واقعی خود را ندارند.
استقلال دولت از منابع مالیاتی یا وابستگی کمتر به درآمد مالیاتی و تکیه بر درآمد نفتی، باعث میشود «دولتها» عملاً خود را به مردم پاسخگو ندانند. واژهی «مالیات دهندگان» که در بسیاری از کشورها معادل «ملت» به کار برده میشوند، صرفاً به معنای «افراد بی دست و پایی خواهد بود که توانایی فرار از پرداخت مالیات نداشته اند!».
«مدیریت کلان» در این چنین کشورهایی دیگر یک «شغل غیر جذاب پر مسئولیت» با «درآمدی بسیار کمتر از میزان مسئولیت» نخواهد بود. بلکه به معنای «داشتن کلید صندوقچهای» است که متعلق به نسل های بعد است و هر چه از آن بردارید، مشکلی پیش نخواهد آمد چون «نسل آینده» هنوز «نیامده» است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2555
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ بدن، زیبایی شناسی و قدرت
🖋 علی طایفی
📍 بحث بدن از منظر جامعه شناختی باتوجه به نوپدید بودن آن ناگفته های زیادی بهمراه دارد. از مایکل فوکو تا برایان ترنر و دیگران مقوله بدن موضوع ساده ای نیست که بتوان فقط از یک منظر بدان نگریست.
بدن دیگر فقط یک مقوله زیست شناختی نیست و یا فقط یک مقوله پزشکی. البته این کشف جدیدی نیست. بدن در تاریخ رویکردهای مربوط بدان همواره از منظر سیاسی با نقشنگاری، از بعد نظامی با انتخاب بدن های نیرومند در نمایش قدرت، از نگاه حقوقی وکیفری با مجازات بدن و مثله یا اعدام بدن و حتی شکنجه، از منظر اقتصادی با شیوع روش برده داری نژادی و جنسی، از بعد شغلی با گروهبندی شغلی مبتنی برآن، از بعد فرهنگی با نمایش جنسی و پوشش های متناسب بدان، از چشم انداز اجتماعی با تبيین بدن طبقاتی، و حتی از زاويه هنری با تاتو و آویزان سازی و اتصال اشیا و فلزات و نقش نگاری و ... مورد توجه بشر بوده و هست.
به تعبیر فوکو نگاه به بدن در تبيین و اعمال خشونت و مجازات یکی از مهمترین رویکردهای قضایی و کیفری بوده که امروزه دربسیاری از ممالک مدرن تغییر یافته است. نقش نگاری یا تاتو بر روی بدن نیز روزگاری نشانه تمايز طبقاتی بوده ولی امروزه به یک فرهنگ عمومی دربین جوانان مبدل شده است که تظاهر زیبایی گرایی و خاص گرایی است.
دراینجا قصد دارم از منظر قدرت و شهوت به موضوع نگاه کنم. به تعبیر فوکو رابطه قوی بین بدن و قدرت وجود دارد. بنظر می رسد عزم تغییر در فرم و ساختار بدن نشانه های این قدرت زدایی از جامعه و رویکرد بسوی قدرت فردی است. نوعی رویارویی به قدرتی است که ما انتخاب نکرده ایم. به هر دلیلی از تعبیر مورد زشتی يا زيبايي ایرنیان تا تعبیر شهوت در متون نظری دردستکاری بدن می توان به این امر پی برد که این دگرگون سازی بنوعی رویارویی با قدرت طبیعت، قدرت اجتماعی در ساختارهای کلان و زمخت اجتماعی و قدرت سیاسی درجامعه ایران امروز است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2562
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 علی طایفی
📍 بحث بدن از منظر جامعه شناختی باتوجه به نوپدید بودن آن ناگفته های زیادی بهمراه دارد. از مایکل فوکو تا برایان ترنر و دیگران مقوله بدن موضوع ساده ای نیست که بتوان فقط از یک منظر بدان نگریست.
بدن دیگر فقط یک مقوله زیست شناختی نیست و یا فقط یک مقوله پزشکی. البته این کشف جدیدی نیست. بدن در تاریخ رویکردهای مربوط بدان همواره از منظر سیاسی با نقشنگاری، از بعد نظامی با انتخاب بدن های نیرومند در نمایش قدرت، از نگاه حقوقی وکیفری با مجازات بدن و مثله یا اعدام بدن و حتی شکنجه، از منظر اقتصادی با شیوع روش برده داری نژادی و جنسی، از بعد شغلی با گروهبندی شغلی مبتنی برآن، از بعد فرهنگی با نمایش جنسی و پوشش های متناسب بدان، از چشم انداز اجتماعی با تبيین بدن طبقاتی، و حتی از زاويه هنری با تاتو و آویزان سازی و اتصال اشیا و فلزات و نقش نگاری و ... مورد توجه بشر بوده و هست.
به تعبیر فوکو نگاه به بدن در تبيین و اعمال خشونت و مجازات یکی از مهمترین رویکردهای قضایی و کیفری بوده که امروزه دربسیاری از ممالک مدرن تغییر یافته است. نقش نگاری یا تاتو بر روی بدن نیز روزگاری نشانه تمايز طبقاتی بوده ولی امروزه به یک فرهنگ عمومی دربین جوانان مبدل شده است که تظاهر زیبایی گرایی و خاص گرایی است.
دراینجا قصد دارم از منظر قدرت و شهوت به موضوع نگاه کنم. به تعبیر فوکو رابطه قوی بین بدن و قدرت وجود دارد. بنظر می رسد عزم تغییر در فرم و ساختار بدن نشانه های این قدرت زدایی از جامعه و رویکرد بسوی قدرت فردی است. نوعی رویارویی به قدرتی است که ما انتخاب نکرده ایم. به هر دلیلی از تعبیر مورد زشتی يا زيبايي ایرنیان تا تعبیر شهوت در متون نظری دردستکاری بدن می توان به این امر پی برد که این دگرگون سازی بنوعی رویارویی با قدرت طبیعت، قدرت اجتماعی در ساختارهای کلان و زمخت اجتماعی و قدرت سیاسی درجامعه ایران امروز است.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2562
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ ساز و کارها و چشم اندازهای اقصاد سیاسی ایران – قسمت پنجم/آخر
🖋 مدیر سایت
📍محمد مالجو در این مجموعه درسگفتارهای کوتاه با شناسایی شش حلقهی کلیدی در زنجیره ی انباشت سرمایه در اقتصاد ایران و صورتبندی شش منازعهی کلیدی در صحنهی اقتصاد سیاسی ایران و واکاوی شش بحران کلیدی حاصله در جامعه ی ایران نشان خواهد داد که تعمیق مناسبات طبقاتی سرمایه داری به موازات تضعیف تولید سرمایه دارانه چگونه بحران کنترل ناپذیری اقتصاد ایران را فراهم می سازد.
🔸 مشاهده فیلم آموزشی در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2402
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مدیر سایت
📍محمد مالجو در این مجموعه درسگفتارهای کوتاه با شناسایی شش حلقهی کلیدی در زنجیره ی انباشت سرمایه در اقتصاد ایران و صورتبندی شش منازعهی کلیدی در صحنهی اقتصاد سیاسی ایران و واکاوی شش بحران کلیدی حاصله در جامعه ی ایران نشان خواهد داد که تعمیق مناسبات طبقاتی سرمایه داری به موازات تضعیف تولید سرمایه دارانه چگونه بحران کنترل ناپذیری اقتصاد ایران را فراهم می سازد.
🔸 مشاهده فیلم آموزشی در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2402
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ راز بقاء مدیران چهار فصل
🖋 دکتر علی قربانی
📍 این یادداشت، مسئله راز بقاء مدیران در طول سالیان دراز را واکاوی می کند تا علاوه بر شفافیت و شناخت نحوه عملکرد مدیران چهار فصل، سرنخهای درمان این مسئله نیز هویدا گردد.
راز اول، مثلث سازی قدرت
مدیران با سابقه معمولا به تنهایی فعالیت نمی کنند و مثلثی را با اضلاع مکمل خود تشکیل می دهند. این مثلث سازی کمک می کند در طول هیجانات سیاسی که جناحهای مختلف راست و چپ جابجا می شوند، با حاکم شدن جناح مخالف، ضلع دیگر مثلث همپیمان به روی کار بیاید و این مدیران به صورت موقت به سطوح معاونت یا مدیرکل تنزل یابند و در آینده نزدیک که جناح موافق مجددا حاکم شد، دوباره بر راس مثلث تکیه زده و سایر همپیمانان در اضلاع دیگر سکنی گزینند (پورعزت، ۱۳۸۹). اینچنین است که اضلاع مثلث ها و بعضا مربع ها و چندضلعی های قدرت ممکن است در کوتاه مدت بچرخد و مدیران در اضلاع آن جابجا شوند ولی کسان دیگری خارج از این چندضلعیهای قدرت اجازه ورود به آن را نمی یابند.
راز دوم، سوداگری اداری
مدیران با سابقه معمولا در زمانی که در راس قدرت هستند چنان به معامله منافع سازمانی با سایر پایگاه های قدرت می پردازند، که از منافع اعطایی حاصل از پست فعلی به عنوان مقاومسازهای جایگاه خود بهره می برد. سایر پایگاههای قدرت نیز بر این مسئله واقفاند که این مدیران بهتر می توانند منافع ایشان را تامین کنند و بنابراین بر حمایت و تحکیم جایگاه مدیران باقی می افزایند.
راز سوم، سرمایه ارتباطاتی
سرمایه ای است که حاصل سوداگری اداری است و حتی در صورت عزل از مسئولیت فعلی در سایر سیستم های مرتبط و غیرمرتبط، پایگاهی برای روزهای ورشکستگی سیاسی فراهم می کند. سرمایه ارتباطی اغلب به سبب دفع ضرر مدیران باقی ایفای نقش می کند.
نکته: در بسیاری از موارد هنگام برکناری مدیران، معضل اصلی مدیران برکنارکننده این است که مدیر برکنار شده را کجا (در کدام پست دیگر) بگذارند!؟
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2565
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 دکتر علی قربانی
📍 این یادداشت، مسئله راز بقاء مدیران در طول سالیان دراز را واکاوی می کند تا علاوه بر شفافیت و شناخت نحوه عملکرد مدیران چهار فصل، سرنخهای درمان این مسئله نیز هویدا گردد.
راز اول، مثلث سازی قدرت
مدیران با سابقه معمولا به تنهایی فعالیت نمی کنند و مثلثی را با اضلاع مکمل خود تشکیل می دهند. این مثلث سازی کمک می کند در طول هیجانات سیاسی که جناحهای مختلف راست و چپ جابجا می شوند، با حاکم شدن جناح مخالف، ضلع دیگر مثلث همپیمان به روی کار بیاید و این مدیران به صورت موقت به سطوح معاونت یا مدیرکل تنزل یابند و در آینده نزدیک که جناح موافق مجددا حاکم شد، دوباره بر راس مثلث تکیه زده و سایر همپیمانان در اضلاع دیگر سکنی گزینند (پورعزت، ۱۳۸۹). اینچنین است که اضلاع مثلث ها و بعضا مربع ها و چندضلعی های قدرت ممکن است در کوتاه مدت بچرخد و مدیران در اضلاع آن جابجا شوند ولی کسان دیگری خارج از این چندضلعیهای قدرت اجازه ورود به آن را نمی یابند.
راز دوم، سوداگری اداری
مدیران با سابقه معمولا در زمانی که در راس قدرت هستند چنان به معامله منافع سازمانی با سایر پایگاه های قدرت می پردازند، که از منافع اعطایی حاصل از پست فعلی به عنوان مقاومسازهای جایگاه خود بهره می برد. سایر پایگاههای قدرت نیز بر این مسئله واقفاند که این مدیران بهتر می توانند منافع ایشان را تامین کنند و بنابراین بر حمایت و تحکیم جایگاه مدیران باقی می افزایند.
راز سوم، سرمایه ارتباطاتی
سرمایه ای است که حاصل سوداگری اداری است و حتی در صورت عزل از مسئولیت فعلی در سایر سیستم های مرتبط و غیرمرتبط، پایگاهی برای روزهای ورشکستگی سیاسی فراهم می کند. سرمایه ارتباطی اغلب به سبب دفع ضرر مدیران باقی ایفای نقش می کند.
نکته: در بسیاری از موارد هنگام برکناری مدیران، معضل اصلی مدیران برکنارکننده این است که مدیر برکنار شده را کجا (در کدام پست دیگر) بگذارند!؟
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2565
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ ابعاد سازمانی قدرت
🖋 رونالد کوروین، ترجمه از حسین مدنی
📍قدرت اجتماعي، امكان تحمیل خواست يك فرد يا گروه به مخالفان است.1 از آنجا كه قدرت در بيشتر روابط اجتماعي حضور دارد، ميتوان آن را در مواردي مانند موارد زير مشاهده كرد: وقتي كه ارتشها ميجنگند، اتحاديهها سياستمداران را تطميع ميكنند، كارفرمايان كاركنان خود را نظارت و كنترل ميكنند، يك كانديداي سياسي بر رأي دهندگان اثر ميگذارد، معلمان دانشآموزان خود را ارزشيابي ميكنند، نگهبانان بر روي زندانيان شورشي آتش ميگشايند، والدين براي فرزندان خود سرمشق ارايه ميكنند، و هنگامي كه اتحاديهها با مديران وارد بحث و مذاكره ميشوند. همچنين، قدرت ميتواند توسط افراد در موقعيتهاي ميان فردي به كار برده شود و قدرت نهايي در هر جامعه توسط گروهها كنترل ميشود. بحث حاضر بر روي ابعاد سازماني قدرت متمركز است.
اشكال قدرت
قدرت ميتواند به دو روش اندازهگيري شود. يكي از طريق درجهي احتمالي كه مقاومت به پايان ميرسد. اين نيز به نوبهي خود به توان كاربرد زور بستگي دارد و مربوط است به شدت اجباري كه ميتواند به كار برده شود2. اگر احتمال بالايي وجود داشته باشد كه عليرغم مقاومت شديد، حكم و دستوري به اجرا درآيد اين حالت را ميتوان كنترل ناميد.3 وقتي كه قدرت بيشتر جنبهي احتمالي و امكاني دارد ميتوان آن را نفوذ ناميد. كنترل ممكن است نيازمند مجازات بسيار شديد شامل تهديد زندگي يا معيشت ديگران باشد در حالي كه نفوذ بيشتر بر اساس فشارهاي نامحسوس مانند تشويق يا تهديد به قطع ارتباط دوستانه استوار است. ميزان قدرت اعمال شده را ميتوان به وسيلهي تعداد محدودههاي رفتاري كه تحت نفوذ يا كنترل درآمدهاند و تعداد افراد و گروههايي كه از آن تأثير ميپذيرند اندازهگيري كرد.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2570
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 رونالد کوروین، ترجمه از حسین مدنی
📍قدرت اجتماعي، امكان تحمیل خواست يك فرد يا گروه به مخالفان است.1 از آنجا كه قدرت در بيشتر روابط اجتماعي حضور دارد، ميتوان آن را در مواردي مانند موارد زير مشاهده كرد: وقتي كه ارتشها ميجنگند، اتحاديهها سياستمداران را تطميع ميكنند، كارفرمايان كاركنان خود را نظارت و كنترل ميكنند، يك كانديداي سياسي بر رأي دهندگان اثر ميگذارد، معلمان دانشآموزان خود را ارزشيابي ميكنند، نگهبانان بر روي زندانيان شورشي آتش ميگشايند، والدين براي فرزندان خود سرمشق ارايه ميكنند، و هنگامي كه اتحاديهها با مديران وارد بحث و مذاكره ميشوند. همچنين، قدرت ميتواند توسط افراد در موقعيتهاي ميان فردي به كار برده شود و قدرت نهايي در هر جامعه توسط گروهها كنترل ميشود. بحث حاضر بر روي ابعاد سازماني قدرت متمركز است.
اشكال قدرت
قدرت ميتواند به دو روش اندازهگيري شود. يكي از طريق درجهي احتمالي كه مقاومت به پايان ميرسد. اين نيز به نوبهي خود به توان كاربرد زور بستگي دارد و مربوط است به شدت اجباري كه ميتواند به كار برده شود2. اگر احتمال بالايي وجود داشته باشد كه عليرغم مقاومت شديد، حكم و دستوري به اجرا درآيد اين حالت را ميتوان كنترل ناميد.3 وقتي كه قدرت بيشتر جنبهي احتمالي و امكاني دارد ميتوان آن را نفوذ ناميد. كنترل ممكن است نيازمند مجازات بسيار شديد شامل تهديد زندگي يا معيشت ديگران باشد در حالي كه نفوذ بيشتر بر اساس فشارهاي نامحسوس مانند تشويق يا تهديد به قطع ارتباط دوستانه استوار است. ميزان قدرت اعمال شده را ميتوان به وسيلهي تعداد محدودههاي رفتاري كه تحت نفوذ يا كنترل درآمدهاند و تعداد افراد و گروههايي كه از آن تأثير ميپذيرند اندازهگيري كرد.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2570
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ دانلود کتاب نظریه بیگانگی مارکس
🖋 ایشتوان مساروش | ترجمه: حسن شمسآوری، کاظم فیروزمند
📍 مفهوم بیگانگی (آلیناسیون) یا از خود بیگانگی انسان در وجوه متفاوت آن، بیگانگی از خود، بیگانگی از طبیعت و بیگانگی از انسانها؛ از مفاهیم کانونی نظریات کارل مارکس (فیلسوف، اقتصاددان و جامعهشناس آلمانی) است که البته در اندیشه سیاسی و فلسفی پیش از او نیز سابقه شایان توجهی داشته است. بدنه اصلی دیدگاههای مارکس در این مورد در دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی (۱۸۴۴) آمده است و کتاب حاضر با تاکید بر آن اثر، البته در چارچوب کلیت آثار مارکس، به بررسی و تحلیل و معرفی این دیدگاهها پرداخته است. کتاب در سه بخش اصلی سامان یافته است:
خاستگاهها و ساختار نظریه مارکسی
وجوه بیگانگی
دلالت های معاصر نظریه بیگانگی مارکس
بخش نخست به بررسی خاستگاه تاریخی و ساختار نظری این مفهوم و تحولات معنایی آن و نظرات فیلسوفان دیگر درباره آن میپردازد و در بخش دوم وجوه اقتصادی، سیاسی، بود شناختی، اخلاقی و زیبا شناختی بیگانگی بررسی میشود. بخش سوم به دلالتهای معاصر نظریه بیگانگی مارکس در اندیشههای جامعهشناسان اختصاص یافته است.
🔸 دانلود و مطالعه آنلاین در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2587
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 ایشتوان مساروش | ترجمه: حسن شمسآوری، کاظم فیروزمند
📍 مفهوم بیگانگی (آلیناسیون) یا از خود بیگانگی انسان در وجوه متفاوت آن، بیگانگی از خود، بیگانگی از طبیعت و بیگانگی از انسانها؛ از مفاهیم کانونی نظریات کارل مارکس (فیلسوف، اقتصاددان و جامعهشناس آلمانی) است که البته در اندیشه سیاسی و فلسفی پیش از او نیز سابقه شایان توجهی داشته است. بدنه اصلی دیدگاههای مارکس در این مورد در دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی (۱۸۴۴) آمده است و کتاب حاضر با تاکید بر آن اثر، البته در چارچوب کلیت آثار مارکس، به بررسی و تحلیل و معرفی این دیدگاهها پرداخته است. کتاب در سه بخش اصلی سامان یافته است:
خاستگاهها و ساختار نظریه مارکسی
وجوه بیگانگی
دلالت های معاصر نظریه بیگانگی مارکس
بخش نخست به بررسی خاستگاه تاریخی و ساختار نظری این مفهوم و تحولات معنایی آن و نظرات فیلسوفان دیگر درباره آن میپردازد و در بخش دوم وجوه اقتصادی، سیاسی، بود شناختی، اخلاقی و زیبا شناختی بیگانگی بررسی میشود. بخش سوم به دلالتهای معاصر نظریه بیگانگی مارکس در اندیشههای جامعهشناسان اختصاص یافته است.
🔸 دانلود و مطالعه آنلاین در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2587
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ دانشگاه به کجا میرود؟
🖋 علی رضا چمن زار
📍 ارزش نیروهای انسانی که تاکنون بهوسیله دانشگاههای ایران بهجامعه آمریکا و دیگر کشورها عرضه شدهاست از ارزش مجموع کمکهای بلاعوض و به شکل قرضه که از هر طریق به ایران دادهشدهاست، بیشتر میباشد.
دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزشی عالی در ایران وظیفه دارند که بهدومین مرحله حیات خود، قدم بگذارند. در 1313 که دانشگاه تهران پایهگذاری می شد تنها یک ضرورت درک و احساس میشد و آن لزوم داشتن موسسهای به اسم دانشگاه بود. همه استدلال میکردند که چون ملل مترقی جهان دانشگاه دارند ما هم باید داشته باشیم و وقتی هم که دانشگاه گشوده شد همه احساس کردند که یکی از آرزوهای ملی ما بر آورده شده است.
متأسفانه امروز که متجاوز از 80 سال از آن تاریخ میگذرد ما هنوز در حال ذوق کردن هستیم که صاحب دانشگاه شدهایم، هنوز استدلال ما مانند مردان سالهای پیش آنست که چون کشورهای توسعهیافته فلان دستگاه را دارند ما هم باید داشتهباشیم، چون فلان رشته را دارند ما هم باید داشتهباشیم و مرتباً دانشگاه خود را به تقلید ملل مترقی و فقط به تقلید بسط و توسعه دادهایم.
امروزه خدا را شکر صاحب دانشگاه بزرگی هستیم که از راه دلخوشی گاه آن را بزرگترین دانشگاه خاورمیانه هم میخوانیم. ولی چرخ زمان با سرعت بسیار گشتهاست، امروز دیگر برای هیچ کشوری کافی نیست که دارای دانشگاه عریض و طویلی باشد که در آن هر گونه موسسهای برای بازدید وجود داشته باشد بلکه امروز باید دانشگاه و دیگر مراکز آموزش عالی آن توانایی را داشتهباشند که تحولات زمان را درک کنند و سازمان خود را به خاطر تامین نیازمندیهای حال و آینده کشور از لحاظ پرسنل هدایت کننده شالوده ریزند. دانشگاه از آنجا که مجهز به عالیترین مراکز تحقیق است و یا باید باشد در برابر همه مشکلات سیاسی و اجتماعی کشور مسئول است.
علت و ریشه همه گرفتاریها از هر قبیل که دانشگاه بررسی و آشکار شود. تحقیقات دانشگاه باید بهعنوان مبانی و مدارک هر طرح سازندهای مورد توجه قرار گیرد.
دانشگاه باید دقیقاً در جریان برنامهگزاریهای کشور باشد و از نیازمندیهای آینده مطلع شود و سازمانهای خود را بهطوری تنظیم کند که جوابگوی احتیاجات بعدی باشد.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2498
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 علی رضا چمن زار
📍 ارزش نیروهای انسانی که تاکنون بهوسیله دانشگاههای ایران بهجامعه آمریکا و دیگر کشورها عرضه شدهاست از ارزش مجموع کمکهای بلاعوض و به شکل قرضه که از هر طریق به ایران دادهشدهاست، بیشتر میباشد.
دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزشی عالی در ایران وظیفه دارند که بهدومین مرحله حیات خود، قدم بگذارند. در 1313 که دانشگاه تهران پایهگذاری می شد تنها یک ضرورت درک و احساس میشد و آن لزوم داشتن موسسهای به اسم دانشگاه بود. همه استدلال میکردند که چون ملل مترقی جهان دانشگاه دارند ما هم باید داشته باشیم و وقتی هم که دانشگاه گشوده شد همه احساس کردند که یکی از آرزوهای ملی ما بر آورده شده است.
متأسفانه امروز که متجاوز از 80 سال از آن تاریخ میگذرد ما هنوز در حال ذوق کردن هستیم که صاحب دانشگاه شدهایم، هنوز استدلال ما مانند مردان سالهای پیش آنست که چون کشورهای توسعهیافته فلان دستگاه را دارند ما هم باید داشتهباشیم، چون فلان رشته را دارند ما هم باید داشتهباشیم و مرتباً دانشگاه خود را به تقلید ملل مترقی و فقط به تقلید بسط و توسعه دادهایم.
امروزه خدا را شکر صاحب دانشگاه بزرگی هستیم که از راه دلخوشی گاه آن را بزرگترین دانشگاه خاورمیانه هم میخوانیم. ولی چرخ زمان با سرعت بسیار گشتهاست، امروز دیگر برای هیچ کشوری کافی نیست که دارای دانشگاه عریض و طویلی باشد که در آن هر گونه موسسهای برای بازدید وجود داشته باشد بلکه امروز باید دانشگاه و دیگر مراکز آموزش عالی آن توانایی را داشتهباشند که تحولات زمان را درک کنند و سازمان خود را به خاطر تامین نیازمندیهای حال و آینده کشور از لحاظ پرسنل هدایت کننده شالوده ریزند. دانشگاه از آنجا که مجهز به عالیترین مراکز تحقیق است و یا باید باشد در برابر همه مشکلات سیاسی و اجتماعی کشور مسئول است.
علت و ریشه همه گرفتاریها از هر قبیل که دانشگاه بررسی و آشکار شود. تحقیقات دانشگاه باید بهعنوان مبانی و مدارک هر طرح سازندهای مورد توجه قرار گیرد.
دانشگاه باید دقیقاً در جریان برنامهگزاریهای کشور باشد و از نیازمندیهای آینده مطلع شود و سازمانهای خود را بهطوری تنظیم کند که جوابگوی احتیاجات بعدی باشد.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2498
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ فروش کلیه و اقتصاد مقاومتی
🖋 رضا امیدی
📍 «عدهای دوست دارند که پیوند زنده به زندۀ کلیه را متوقف کنند چون در این کار «منفعت» دارند و دستگاه و تجهیزات دیالیز را خریداری و وارد میکنند... زمانی که ما در مورد «اقتصاد مقاومتی» صحبت میکنیم بهترین کار همان پیوند کلیه است، چراکه هزینهها نیز کاهش مییابد چون دیالیز هزینههای بسیار بالایی دارد و تعداد زیادی دستگاه باید خریداری شود... چه اشکالی دارد فردی کلیهاش را بفروشد وقتی که در فقر به سر می برد و با دریافت 20 الی 30 میلیون زندگیاش متحول میشود».
اینها بخشی از گفتههای نمایندۀ مردم «زاهدان» و رییس فعلی «کمیسیون بهداشت و درمان مجلس» است که در اسفندماه 1395 بیان شده است. در همان زمان طیفی از پزشکان از منظر تخصصی نیز از کلیهفروشی فقرا دفاع کردند. به باور اینها امکان شرعی فروش کلیه موجب شده تا ایران بهلحاظ پیوند کلیه جزو کشورهای موفق بهشمار آید و «متخصصان» بهدلیل تعدد جراحی پیوند کلیه بسیار «باتجربه» شدهاند، و ازاینرو، نقدهای مطرحشده دربارۀ فروش کلیه و سایر اعضای بدن را نوعی «پز اخلاقی» قلمداد کردند.
مضمونهای بهکاررفته در این گفتهها، دینامیزم غالب در نظام سیاستگذاری و منازعههای بین گروههای ذینفوذ است: انتخاب یک برچسب به گروه منتقد سیاست، توسل به یک مضمون غالب و بعضاً ایدئولوژیک، برشمردن بعضاً واژگونۀ کارکردهای اخلاقی و تخصصی، و برنده نشاندادن قربانیان (فقرا). در این دینامیزم گاه دفاع از یک پدیده/ اقدام کاملاً پارادوکسیکال و مضحک میشود.
«زیگمونت بامن» کتابی دارد به نام کوری اخلاقی (moral blindness) که در آن نشان میدهد چگونه برخی سازوکارها در دنیای مدرن انسان را به کوری و بیتفاوتی در مواجهه با بیاخلاقیهای پیرامونی میکشاند و حتی غیراخلاقیترین اقدامات و پدیدهها را اخلاقی جلوه میدهد.
🔸 نوشته های بیشتر در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2575
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 رضا امیدی
📍 «عدهای دوست دارند که پیوند زنده به زندۀ کلیه را متوقف کنند چون در این کار «منفعت» دارند و دستگاه و تجهیزات دیالیز را خریداری و وارد میکنند... زمانی که ما در مورد «اقتصاد مقاومتی» صحبت میکنیم بهترین کار همان پیوند کلیه است، چراکه هزینهها نیز کاهش مییابد چون دیالیز هزینههای بسیار بالایی دارد و تعداد زیادی دستگاه باید خریداری شود... چه اشکالی دارد فردی کلیهاش را بفروشد وقتی که در فقر به سر می برد و با دریافت 20 الی 30 میلیون زندگیاش متحول میشود».
اینها بخشی از گفتههای نمایندۀ مردم «زاهدان» و رییس فعلی «کمیسیون بهداشت و درمان مجلس» است که در اسفندماه 1395 بیان شده است. در همان زمان طیفی از پزشکان از منظر تخصصی نیز از کلیهفروشی فقرا دفاع کردند. به باور اینها امکان شرعی فروش کلیه موجب شده تا ایران بهلحاظ پیوند کلیه جزو کشورهای موفق بهشمار آید و «متخصصان» بهدلیل تعدد جراحی پیوند کلیه بسیار «باتجربه» شدهاند، و ازاینرو، نقدهای مطرحشده دربارۀ فروش کلیه و سایر اعضای بدن را نوعی «پز اخلاقی» قلمداد کردند.
مضمونهای بهکاررفته در این گفتهها، دینامیزم غالب در نظام سیاستگذاری و منازعههای بین گروههای ذینفوذ است: انتخاب یک برچسب به گروه منتقد سیاست، توسل به یک مضمون غالب و بعضاً ایدئولوژیک، برشمردن بعضاً واژگونۀ کارکردهای اخلاقی و تخصصی، و برنده نشاندادن قربانیان (فقرا). در این دینامیزم گاه دفاع از یک پدیده/ اقدام کاملاً پارادوکسیکال و مضحک میشود.
«زیگمونت بامن» کتابی دارد به نام کوری اخلاقی (moral blindness) که در آن نشان میدهد چگونه برخی سازوکارها در دنیای مدرن انسان را به کوری و بیتفاوتی در مواجهه با بیاخلاقیهای پیرامونی میکشاند و حتی غیراخلاقیترین اقدامات و پدیدهها را اخلاقی جلوه میدهد.
🔸 نوشته های بیشتر در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2575
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ بررسی رابطه میزان دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی
🖋 دکتر سیدحسین سراج زاده; دکتر سارا شریعتی مزینانی; سیروس صابر
📍 مدارا از جمله موضوعات مهم اجتماعی و سیاسی است که در جامعه ما پژوهشهای تجربی ناچیزی درباره آن انجام شده است. در این مقاله بر اساس یک نمونه ۳۳۵ نفره از دانشجویان، رابطه میزان و انواع دینداری با مدارای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تأثیر میزان دینداری بر ابعاد و مؤلفههای مختلف مدارا متفاوت است. هرچه افراد دیندارتر باشند، مدارای آنان نسبت به موضوعاتی مثل مسائل جنسی، جرم، و ارتباط با غیرمسلمانان کمتر است. اما دینداری بر مدارای سیاسی، مدارای ملیتی، و مدارای قومی تأثیر چندانی ندارد. از طرف دیگر، اثر نوع دینداری، که در این پژوهش به کثرتگرا، شمولگرا، و انحصارگرا تقسیم شده است، بر انواع مدارا بیش از میزان دینداری است. در مجموع بر اساس یافتههای این پژوهش نمیتوان از رابطه یکبعدی بین دینداری و مدارا صحبت کرد، بلکه برای رسیدن به یک رابطه واقعی و دقیق درباره دینداری و مدارا، لازم است هم ابعاد و موضوع مورد مدارا و هم نوع دینداری مشخص شود. در موضوعاتی که هنجارها و قواعد دینی مشخص و صریح هستند، مدارای دینداران نیز کمتر میشود. همچنین، در مقایسه با سایر متغیرهای مورد بررسی، نوع دینداری اصلیترین متغیر برای تبیین تغییرات مدارای اجتماعی است.
کلمات کلیدی: دینداری، مدارا، کثرتگرایی، انحصارگرایی
مطالعه آنلاین و دانلود:
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2598
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 دکتر سیدحسین سراج زاده; دکتر سارا شریعتی مزینانی; سیروس صابر
📍 مدارا از جمله موضوعات مهم اجتماعی و سیاسی است که در جامعه ما پژوهشهای تجربی ناچیزی درباره آن انجام شده است. در این مقاله بر اساس یک نمونه ۳۳۵ نفره از دانشجویان، رابطه میزان و انواع دینداری با مدارای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تأثیر میزان دینداری بر ابعاد و مؤلفههای مختلف مدارا متفاوت است. هرچه افراد دیندارتر باشند، مدارای آنان نسبت به موضوعاتی مثل مسائل جنسی، جرم، و ارتباط با غیرمسلمانان کمتر است. اما دینداری بر مدارای سیاسی، مدارای ملیتی، و مدارای قومی تأثیر چندانی ندارد. از طرف دیگر، اثر نوع دینداری، که در این پژوهش به کثرتگرا، شمولگرا، و انحصارگرا تقسیم شده است، بر انواع مدارا بیش از میزان دینداری است. در مجموع بر اساس یافتههای این پژوهش نمیتوان از رابطه یکبعدی بین دینداری و مدارا صحبت کرد، بلکه برای رسیدن به یک رابطه واقعی و دقیق درباره دینداری و مدارا، لازم است هم ابعاد و موضوع مورد مدارا و هم نوع دینداری مشخص شود. در موضوعاتی که هنجارها و قواعد دینی مشخص و صریح هستند، مدارای دینداران نیز کمتر میشود. همچنین، در مقایسه با سایر متغیرهای مورد بررسی، نوع دینداری اصلیترین متغیر برای تبیین تغییرات مدارای اجتماعی است.
کلمات کلیدی: دینداری، مدارا، کثرتگرایی، انحصارگرایی
مطالعه آنلاین و دانلود:
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2598
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ انقلاب
🖋 مدیر سایت
📍 در تفکر سیاسی، انقلاب به معنای مصادره ی غیرقانونی و معمولاً خشونت آمیز قدرت است که موجب تغییر بنیادی در نهادهای حکومت می شود. اما مفهوم انقلاب به شیوه های گوناگون و به معناهای متفاوت به کار می رود. «انقلاب» گاهی برای توصیف هر تغییر بنیادی، خواه خشونت آمیز و ناگهانی باشد یا نباشد، به کار می رود. به همین معناست که درباره ی «انقلاب صنعتی» یا «انقلاب علمی» سخن می گوییم. گاهی تغییر بنیادی در حکومت را که از انتخاب رخ می دهد و مصادره ی خشونت آمیز قدرت نیست انقلاب می خوانند. برای مثال، «انقلاب نازی» در آلمان...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2603
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مدیر سایت
📍 در تفکر سیاسی، انقلاب به معنای مصادره ی غیرقانونی و معمولاً خشونت آمیز قدرت است که موجب تغییر بنیادی در نهادهای حکومت می شود. اما مفهوم انقلاب به شیوه های گوناگون و به معناهای متفاوت به کار می رود. «انقلاب» گاهی برای توصیف هر تغییر بنیادی، خواه خشونت آمیز و ناگهانی باشد یا نباشد، به کار می رود. به همین معناست که درباره ی «انقلاب صنعتی» یا «انقلاب علمی» سخن می گوییم. گاهی تغییر بنیادی در حکومت را که از انتخاب رخ می دهد و مصادره ی خشونت آمیز قدرت نیست انقلاب می خوانند. برای مثال، «انقلاب نازی» در آلمان...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2603
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ اکتبر ۱۹۱۷: امکان پیروزی
🖋 آلن بدیو | ترجمه صالح نجفی
📍 در عمر کوتاه یک آدم، مشاهده پیرشدن، چروکخوردن، پلاسیدن و سپس مردن یک رخداد تاریخی همیشه تجربه تاثیرگذاری است. مردن برای یک رخداد تاریخی یعنی تقریبا عالم و آدم همه از یادت میبرند: وقتی آن رخداد، به جای نوربخشیدن و راهنمودن به زندگانی توده مردم، دیگر هیچجا نمودی نداشته باشد مگر در کتابهای تخصصی رشته تاریخ، و حتی در آنها هم جلوه خاصی برایش نماند. آری، رخداد مرده در گردوغبار آرشیوها دفن میشود.
راستش من میتوانم بگویم در طول زندگیام، با چشمان خودم اگر نه مردن انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ را دستکم جانکندن و نفسهای آخر آن را دیدهام. حتما خواهید گفت: ای آقا، آخر شما آنقدر جوان نیستید و تازه، شما بیست سال پس از آن انقلاب به دنیا آمدید. با اینهمه، این انقلاب سرگذشت زیبایی داشته! هرچه نباشد، همهجا حرف از صدمین سالگرد آن است.
در جواب این حرفها خواهم گفت: این صدمین سالگرد، عملا همه جا، محل نزاع واقعی انقلاب اکتبر را میپوشاند و از قلم میاندازد؛ چرا؟ چون، دستکم در شصت سال گذشته، این انقلاب در رگ میلیونها انسان در سراسر کره خاکی خونِ شوق و امید جاری کرده است، از اروپا تا آمریکای لاتین، از یونان تا چین، از آفریقای جنوبی تا اندونزی. و البته که طی همین دوره انقلاب اکتبر وحشت به جان گروه اندکشمار اربابان واقعی دنیای ما، یعنی الیگارشی مالکان سرمایههای کلان، انداخته است و در عین حال بر اثر بدبیاریهای مهمی در سراسر جهان با محدودیتهایی مواجه شده است.
آری، آدم باید حاق واقعیت را تغییر دهد تا بتواند مرگ یک رخداد انقلابی را در حافظه مردم ممکن سازد و آن را به داستانی شوم و پر از کشتوکشتار بدل کند. مرگ یک رخداد به یاری افترازدنی عالمانه و فاضلانه حاصل میشود. آدم دربارهاش حرف میزند، مراسم صدمین سالگردش را برگزار میکند، بله! منتها به شرطی که صاحبنظران بدین وسیله بتوانند به این نتیجه برسند: دیگر هرگز!
مایلم به یادتان آورم که این قضیه در مورد انقلاب فرانسه هم مصداق داشت. قهرمانان این انقلاب، روبسپیر و سنژوست و ژرژ کوتُن، دهههای متمادی به صورت حاکمانی جبار تصویر میشدند، مردانی جاهطلب و گوشتتلخ که جامه آدمکشهای حرفهای به تن کردهاند. حتی ژول میشُله (مورخ شهیر فرانسه در قرن ۱۹) که خود را هواخواه پروپاقرص انقلاب فرانسه میدانست قصد داشت از روبسپیر چهرهای دیکتاتورمآب ترسیم کند
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2611
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 آلن بدیو | ترجمه صالح نجفی
📍 در عمر کوتاه یک آدم، مشاهده پیرشدن، چروکخوردن، پلاسیدن و سپس مردن یک رخداد تاریخی همیشه تجربه تاثیرگذاری است. مردن برای یک رخداد تاریخی یعنی تقریبا عالم و آدم همه از یادت میبرند: وقتی آن رخداد، به جای نوربخشیدن و راهنمودن به زندگانی توده مردم، دیگر هیچجا نمودی نداشته باشد مگر در کتابهای تخصصی رشته تاریخ، و حتی در آنها هم جلوه خاصی برایش نماند. آری، رخداد مرده در گردوغبار آرشیوها دفن میشود.
راستش من میتوانم بگویم در طول زندگیام، با چشمان خودم اگر نه مردن انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ را دستکم جانکندن و نفسهای آخر آن را دیدهام. حتما خواهید گفت: ای آقا، آخر شما آنقدر جوان نیستید و تازه، شما بیست سال پس از آن انقلاب به دنیا آمدید. با اینهمه، این انقلاب سرگذشت زیبایی داشته! هرچه نباشد، همهجا حرف از صدمین سالگرد آن است.
در جواب این حرفها خواهم گفت: این صدمین سالگرد، عملا همه جا، محل نزاع واقعی انقلاب اکتبر را میپوشاند و از قلم میاندازد؛ چرا؟ چون، دستکم در شصت سال گذشته، این انقلاب در رگ میلیونها انسان در سراسر کره خاکی خونِ شوق و امید جاری کرده است، از اروپا تا آمریکای لاتین، از یونان تا چین، از آفریقای جنوبی تا اندونزی. و البته که طی همین دوره انقلاب اکتبر وحشت به جان گروه اندکشمار اربابان واقعی دنیای ما، یعنی الیگارشی مالکان سرمایههای کلان، انداخته است و در عین حال بر اثر بدبیاریهای مهمی در سراسر جهان با محدودیتهایی مواجه شده است.
آری، آدم باید حاق واقعیت را تغییر دهد تا بتواند مرگ یک رخداد انقلابی را در حافظه مردم ممکن سازد و آن را به داستانی شوم و پر از کشتوکشتار بدل کند. مرگ یک رخداد به یاری افترازدنی عالمانه و فاضلانه حاصل میشود. آدم دربارهاش حرف میزند، مراسم صدمین سالگردش را برگزار میکند، بله! منتها به شرطی که صاحبنظران بدین وسیله بتوانند به این نتیجه برسند: دیگر هرگز!
مایلم به یادتان آورم که این قضیه در مورد انقلاب فرانسه هم مصداق داشت. قهرمانان این انقلاب، روبسپیر و سنژوست و ژرژ کوتُن، دهههای متمادی به صورت حاکمانی جبار تصویر میشدند، مردانی جاهطلب و گوشتتلخ که جامه آدمکشهای حرفهای به تن کردهاند. حتی ژول میشُله (مورخ شهیر فرانسه در قرن ۱۹) که خود را هواخواه پروپاقرص انقلاب فرانسه میدانست قصد داشت از روبسپیر چهرهای دیکتاتورمآب ترسیم کند
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2611
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet