🌐 تفاوت مشکل با مسأله در چیست؟
♦️استاد دکتر رضا داوری اردکانی در یادداشت ایران و مسائل و مشکلاتش و در جملات پایانی بخش چهارم می فرمایند : در طریق این تحقق، مدام مشکل ها پیش می آمد و برای اینکه رفع شود می بایست به مسئله مبدل شود. دانش اروپا پیش رفت زیرا مسئله داشت. اما تفاوت مشکل با مسئله چیست؟ که تبدیل مشکل به مسأله باعث پیشرفت جوامع کوچک و بزرگ می شود.
♦️ در یک پاسخ ساده در نظامهای زندگی فردی و اجتماعی اگر موضوعاتی که پیش می آیند از قبل پیش بینی شده باشند تبدیل به مسأله و در غیر این صورت تبدیل به مشکل می شوند. مسأله در نظام های فکری ساختار بررسی و برای آن راه حل پیدا می شود . وقتی که در صبح یکی روز کاری در خیابان با باران مواجه می شوید اگر از قبل برای آن برنامه ریزی داشته و چتر و لباس مناسب همراه دارید، باران برای شما یک مسأله و در غیر این صورت، شما با یک مشکل مواجه می شوید. مسأله محوری همچنین مبتنی بر وضعیت های ساختاری و بومی است که پاسخ آن هم تا حدودی بومی و محیطی است.
♦️ آقای دکترسید جواد میری عضو هیئت علمی (دانشیار) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی : پژوهش باید مبتنی بر نظام دانائی و برنامه ریزی مرتبط با آن باشد . پژوهش ، پژوهشگری و برنامه پژوهشی ، اگر بر محورمسأله یا پرابلم Probleme نباشد ، بر مدار مشکلات یا ترابل Trouble خواهد چرخید . ترابل کلاف های درهم پیچیده هستند.
♦️ باز اندیشی از نوعی بستر محوری یا کانتکست محوری حادث می شود و در مقابل آن، نوعی محوریت ترجمه قرار می گیرد . دلیل آنکه ما گاهی نمی توانیم مسأله محور یا پرابلم محور باشیم و در یک حالت تزاحم ذهنی قرار می گیریم آن است که ما وضع ، مقام وموضع سوژه ایرانی را در ذهن ، فکر ، اندیشه و حالت های مفهوم سازی خود در نظر نمی گیریم . به بیان دیگر هنگامی که یک پژوهشگر نتواند موضع و مقام خود را از نظر جغرافیا ، تاریخ و فرهنگ و گرایش های دینی ومذهبی و آنچه را که باعث شده است در طول تاریخ ذهن و سوژه ایرانی شکل بگیرد ، حفظ نماید ، این شرایط تداعی می شود .
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️استاد دکتر رضا داوری اردکانی در یادداشت ایران و مسائل و مشکلاتش و در جملات پایانی بخش چهارم می فرمایند : در طریق این تحقق، مدام مشکل ها پیش می آمد و برای اینکه رفع شود می بایست به مسئله مبدل شود. دانش اروپا پیش رفت زیرا مسئله داشت. اما تفاوت مشکل با مسئله چیست؟ که تبدیل مشکل به مسأله باعث پیشرفت جوامع کوچک و بزرگ می شود.
♦️ در یک پاسخ ساده در نظامهای زندگی فردی و اجتماعی اگر موضوعاتی که پیش می آیند از قبل پیش بینی شده باشند تبدیل به مسأله و در غیر این صورت تبدیل به مشکل می شوند. مسأله در نظام های فکری ساختار بررسی و برای آن راه حل پیدا می شود . وقتی که در صبح یکی روز کاری در خیابان با باران مواجه می شوید اگر از قبل برای آن برنامه ریزی داشته و چتر و لباس مناسب همراه دارید، باران برای شما یک مسأله و در غیر این صورت، شما با یک مشکل مواجه می شوید. مسأله محوری همچنین مبتنی بر وضعیت های ساختاری و بومی است که پاسخ آن هم تا حدودی بومی و محیطی است.
♦️ آقای دکترسید جواد میری عضو هیئت علمی (دانشیار) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی : پژوهش باید مبتنی بر نظام دانائی و برنامه ریزی مرتبط با آن باشد . پژوهش ، پژوهشگری و برنامه پژوهشی ، اگر بر محورمسأله یا پرابلم Probleme نباشد ، بر مدار مشکلات یا ترابل Trouble خواهد چرخید . ترابل کلاف های درهم پیچیده هستند.
♦️ باز اندیشی از نوعی بستر محوری یا کانتکست محوری حادث می شود و در مقابل آن، نوعی محوریت ترجمه قرار می گیرد . دلیل آنکه ما گاهی نمی توانیم مسأله محور یا پرابلم محور باشیم و در یک حالت تزاحم ذهنی قرار می گیریم آن است که ما وضع ، مقام وموضع سوژه ایرانی را در ذهن ، فکر ، اندیشه و حالت های مفهوم سازی خود در نظر نمی گیریم . به بیان دیگر هنگامی که یک پژوهشگر نتواند موضع و مقام خود را از نظر جغرافیا ، تاریخ و فرهنگ و گرایش های دینی ومذهبی و آنچه را که باعث شده است در طول تاریخ ذهن و سوژه ایرانی شکل بگیرد ، حفظ نماید ، این شرایط تداعی می شود .
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 مردم ایران اصلاحطلبند یا اصولگرا؟/ ایرانی ها نه دچار خود برتر بینی نژادی اند و نه مانند متوهمان داعش، در اندیشه بسط ایدئولوژی و نه همانند امثال ترامپ، داعیه قلدری جهانی دارند
♦️ بازنشر از فضای مجازی : مردم ایران بیشتر طرفدار اصلاح طلبان هستند یا تمایلات اصولگرایانه دارند؟ دغدغه اغلب مردم ایران چیست؟
♦️ اکثر مردم ایران، فقط یک چیز می خواهند و آن، “زندگی عادی” است.ایرانی ها نه مانند مردم آلمان دوران هیتلر، دچار خود برتر بینی نژادی اند و نه مانند متوهمان داعش، در اندیشه بسط ایدئولوژی خود بر جهان به ضرب و زور شمشیرند و نه همانند امثال ترامپ، داعیه قلدری جهانی دارند؛ آنها فقط یک چیز می خواهند و آن، زندگی عادی است، مانند میلیاردها انسان دیگر که در این جهان زندگی می کنند.
♦️ زندگی عادی یعنی این که با همه جهان دوست باشیم. زندگی عادی یعنی این که تاجر ایرانی بتواند مثل تاجر افغان و تاجیک و هندی و بنگلادشی در جهان امروز کار کند و برای کشورش سود بیاورد .
♦️ زندگی عادی یعنی این که با روزی ۸ ساعت و حتی با ۱۰ ساعت کار، بتوان معیشتی متعارف داشت، مسکنی تهیه کرد، خورد و خوراکی در حد نیاز داشت، نگران بهداشت و درمان نبود، سالی یکی دو سفر داخلی و یک سفر خارجی کوتاه رفت و درباره آینده فرزندان، نگرانی نامتعارف نداشت.زندگی عادی یعنی این که شب نخوابی و صبح بیدار شوی و ببینی ارزش پول توی جیبت، نصف شده است.
♦️ این ها، هیچ کدام مطالبات عجیب و غریبی نیستند؛ مگر آن که عده ای زندگی عادی را غیرعادی بدانند! زندگی عادی نه با عزت در تضاد است و نه با منافع ملی و مگر این همه انسان که در کشورهای مختلف جهان، زندگی عادی دارند و بدون استرس زندگی می کنند، عزت ندارند و به فکر منافع شان نیستند؟! زندگی عادی، حق مردم ایران است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ بازنشر از فضای مجازی : مردم ایران بیشتر طرفدار اصلاح طلبان هستند یا تمایلات اصولگرایانه دارند؟ دغدغه اغلب مردم ایران چیست؟
♦️ اکثر مردم ایران، فقط یک چیز می خواهند و آن، “زندگی عادی” است.ایرانی ها نه مانند مردم آلمان دوران هیتلر، دچار خود برتر بینی نژادی اند و نه مانند متوهمان داعش، در اندیشه بسط ایدئولوژی خود بر جهان به ضرب و زور شمشیرند و نه همانند امثال ترامپ، داعیه قلدری جهانی دارند؛ آنها فقط یک چیز می خواهند و آن، زندگی عادی است، مانند میلیاردها انسان دیگر که در این جهان زندگی می کنند.
♦️ زندگی عادی یعنی این که با همه جهان دوست باشیم. زندگی عادی یعنی این که تاجر ایرانی بتواند مثل تاجر افغان و تاجیک و هندی و بنگلادشی در جهان امروز کار کند و برای کشورش سود بیاورد .
♦️ زندگی عادی یعنی این که با روزی ۸ ساعت و حتی با ۱۰ ساعت کار، بتوان معیشتی متعارف داشت، مسکنی تهیه کرد، خورد و خوراکی در حد نیاز داشت، نگران بهداشت و درمان نبود، سالی یکی دو سفر داخلی و یک سفر خارجی کوتاه رفت و درباره آینده فرزندان، نگرانی نامتعارف نداشت.زندگی عادی یعنی این که شب نخوابی و صبح بیدار شوی و ببینی ارزش پول توی جیبت، نصف شده است.
♦️ این ها، هیچ کدام مطالبات عجیب و غریبی نیستند؛ مگر آن که عده ای زندگی عادی را غیرعادی بدانند! زندگی عادی نه با عزت در تضاد است و نه با منافع ملی و مگر این همه انسان که در کشورهای مختلف جهان، زندگی عادی دارند و بدون استرس زندگی می کنند، عزت ندارند و به فکر منافع شان نیستند؟! زندگی عادی، حق مردم ایران است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی / ایران و مسائل و مشکلاتش
بخش پنجم/ ما ملتفت نبودیم و در نظام جهانی تجدد وارد شدیم، ما همه رسوم مدیریت را از اروپا و آمریکا آموختیم، بی آنکه بدانیم اروپا چرا اروپا شده است
مهم تر آنکه تصویری اروپا از ما ساخت و ما درصدد برنیامدیم که در عمل نشان دهیم آنچه آنها می گویند نیستیم
♦️ سرمقاله نشریه فرهنگستان علوم: اروپا وقتی به قرن نوزدهم رسید خود را در برابر دشواری های بزرگ و در وضع بحرانی یافت. در انقلاب فرانسه شاید برای اولین بار پرسیده شد که فقر چیست و از کجاست؟ نام آن را هم مسئله اجتماعی گذاشتند. تا آن زمان مسئله اجتماعی و تاریخی وجود نداشت و طرح آن نشانه نظر تازه به زندگی و سیاست و تاریخ بود.
♦️ آدمی از آغاز خلقت مسئله داشته است. فلسفه با طرح مسائل پدید آمد و مدام مسائلش بیشتر شد. یونانیان به طرح مسائل زندگی در مدینه و سیاست نزدیک شدند اما طرح مسئله اجتماعی تا زمان انقلاب فرانسه به تعویق افتاد. مارکسیسم و علوم اجتماعی به عهده گرفتند که راه گذشت از بحران را نشان دهند و البته بی اثر هم نبودند.
♦️ عیب بزرگ اروپا غرور بود و با این غرور در اقوام و مردمان جهان به چشم تحقیر و حقارت نگاه می کرد و چون نظم عقلی تجدد را مطلق می دانست، کار و بار دیگران را با آن قیاس میکرد و آنها را ناپسند می یافت و به جهل و نادانی و ناتوانی نسبت میداد.
♦️ در مقابل بعضی اقوام غیر اروپایی هم چون با خرد اروپا و قوام و نظم آن آشنا نبودند، اروپا را صنعتگر بی فرهنگ و بی پروا نسبت به دین و اخلاق میشناختند و حتی وقتی خود را به صنعت اروپا نیازمند دیدند گفتند صنعت را اخذ کنیم و فلسفه و ادب و فرهنگش را واگذاریم که مبادا مایه فساد در فکر و اعتقادات شود.
♦️ تصویری که ما از اروپا داشتیم، در سرنوشت اروپا اثر نگذاشت بلکه ما را از درک تاریخ جدید بازداشت، اما تصویری که اروپا از ما ساخت نه فقط مورد قبول جهان غربی قرار گرفت بلکه ما خود نیز آن تصویر را با سکوت یا با آری گفتنمان تأیید کردیم و خود را با آن مطابق دانستیم یا تطبیق کردیم و درصدد برنیامدیم که در عمل نشان دهیم آنچه آنها می گویند نیستیم.
♦️ نویسندگان و سفرنامه نویسان اروپایی از زمان صفویان تا کنون اخلاق و خلقیات ما ایرانیان را مذموم دانسته اند. آنها ما را با خود قیاس می کردند. این قیاس از حیث روش درست نبود و به تفاوت های تاریخی هم اعتنا نداشت اما از آن جهت اهمیت داشت که شیوه زندگی اروپایی در همه جا گسترش پیدا می کرد و ما هم مستثنی نبودیم و کمکم بی آنکه ملتفت باشیم در نظام تجدد وارد می شدیم.
♦️ آشنایی با فکر و شیوه زندگی اروپایی پیوند ما را با گذشته سست می کرد مخصوصاً شرق شناسی در تغییر نگاه ما نسبت به خودمان و گذشته تاریخیمان بسیار مؤثر بود. پژوهندگان ما در نظر به گذشته و اکنون ایران، عینک شرقشناسی به چشم زدند، ما همه رسوم مدیریت را از اروپا و آمریکا آموختیم. برنامه مدرسه را نیز از آنجا وام کردیم. دانشگاه تأسیس کردیم و طبیعی بود که برنامه و نظم و قواعدش اروپایی باشد. کتاب های درسیمان هم ترجمه احیاناً ناقص کتاب هایی بود که اروپاییان و آمریکاییان نوشته بودند. ما حتی خور و خواب و زندگی هر روزیمان را با قرار و مدار گردش چرخ زندگی اروپا و آمریکا میزان کردیم.
♦️در این حال اگر می خواستیم در نظام تجدد شریک شویم و پیرو محض نباشیم می بایست به خلقیات و روحیه و رفتارمان توجه کنیم و چون توجه نکردیم، و حتی درصدد توجیه آن برآمدیم.
♦️ ما نمی دانیم اروپا چرا اروپا شده است. عظمت پایدیای یونانی و علم و هنر و تفکر جای انکار ندارد. اروپای جدید هم با عزمی که برای آینده داشت و چشم اندازی را که اجمالاً فراروی خود یافته بود به یونان مراجعه کرد و آن را به نحو دیگری و با فهم تازه دریافت. در این سودا و با این فهم بود که اروپا کم و بیش تکلیف خود را شناخت.
♦️هر تاریخی با تحول در اخلاق و شیوه خاص اتخاذ تصمیم و اقدام و عمل قوام می یابد، نمی توان ایرانیان را بالذات بدکردار و تبهگن دانست. آنها هم مثل همه مردم جهان وقتی در موقع و مقام نامناسب با روابط و مناسبات ناسالم قرار می گیرند فاسد می شوند و اگر شرایط برای زندگی سالم و قرار گرفتن در جایگاه مناسب فراهم باشد کار و وظیفه خود را به درستی انجام می دهند و از نظم و قانون پیروی می کنند. پژوهش ها و شواهد آشکار و مأنوسی در این خصوص وجود دارد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
بخش پنجم/ ما ملتفت نبودیم و در نظام جهانی تجدد وارد شدیم، ما همه رسوم مدیریت را از اروپا و آمریکا آموختیم، بی آنکه بدانیم اروپا چرا اروپا شده است
مهم تر آنکه تصویری اروپا از ما ساخت و ما درصدد برنیامدیم که در عمل نشان دهیم آنچه آنها می گویند نیستیم
♦️ سرمقاله نشریه فرهنگستان علوم: اروپا وقتی به قرن نوزدهم رسید خود را در برابر دشواری های بزرگ و در وضع بحرانی یافت. در انقلاب فرانسه شاید برای اولین بار پرسیده شد که فقر چیست و از کجاست؟ نام آن را هم مسئله اجتماعی گذاشتند. تا آن زمان مسئله اجتماعی و تاریخی وجود نداشت و طرح آن نشانه نظر تازه به زندگی و سیاست و تاریخ بود.
♦️ آدمی از آغاز خلقت مسئله داشته است. فلسفه با طرح مسائل پدید آمد و مدام مسائلش بیشتر شد. یونانیان به طرح مسائل زندگی در مدینه و سیاست نزدیک شدند اما طرح مسئله اجتماعی تا زمان انقلاب فرانسه به تعویق افتاد. مارکسیسم و علوم اجتماعی به عهده گرفتند که راه گذشت از بحران را نشان دهند و البته بی اثر هم نبودند.
♦️ عیب بزرگ اروپا غرور بود و با این غرور در اقوام و مردمان جهان به چشم تحقیر و حقارت نگاه می کرد و چون نظم عقلی تجدد را مطلق می دانست، کار و بار دیگران را با آن قیاس میکرد و آنها را ناپسند می یافت و به جهل و نادانی و ناتوانی نسبت میداد.
♦️ در مقابل بعضی اقوام غیر اروپایی هم چون با خرد اروپا و قوام و نظم آن آشنا نبودند، اروپا را صنعتگر بی فرهنگ و بی پروا نسبت به دین و اخلاق میشناختند و حتی وقتی خود را به صنعت اروپا نیازمند دیدند گفتند صنعت را اخذ کنیم و فلسفه و ادب و فرهنگش را واگذاریم که مبادا مایه فساد در فکر و اعتقادات شود.
♦️ تصویری که ما از اروپا داشتیم، در سرنوشت اروپا اثر نگذاشت بلکه ما را از درک تاریخ جدید بازداشت، اما تصویری که اروپا از ما ساخت نه فقط مورد قبول جهان غربی قرار گرفت بلکه ما خود نیز آن تصویر را با سکوت یا با آری گفتنمان تأیید کردیم و خود را با آن مطابق دانستیم یا تطبیق کردیم و درصدد برنیامدیم که در عمل نشان دهیم آنچه آنها می گویند نیستیم.
♦️ نویسندگان و سفرنامه نویسان اروپایی از زمان صفویان تا کنون اخلاق و خلقیات ما ایرانیان را مذموم دانسته اند. آنها ما را با خود قیاس می کردند. این قیاس از حیث روش درست نبود و به تفاوت های تاریخی هم اعتنا نداشت اما از آن جهت اهمیت داشت که شیوه زندگی اروپایی در همه جا گسترش پیدا می کرد و ما هم مستثنی نبودیم و کمکم بی آنکه ملتفت باشیم در نظام تجدد وارد می شدیم.
♦️ آشنایی با فکر و شیوه زندگی اروپایی پیوند ما را با گذشته سست می کرد مخصوصاً شرق شناسی در تغییر نگاه ما نسبت به خودمان و گذشته تاریخیمان بسیار مؤثر بود. پژوهندگان ما در نظر به گذشته و اکنون ایران، عینک شرقشناسی به چشم زدند، ما همه رسوم مدیریت را از اروپا و آمریکا آموختیم. برنامه مدرسه را نیز از آنجا وام کردیم. دانشگاه تأسیس کردیم و طبیعی بود که برنامه و نظم و قواعدش اروپایی باشد. کتاب های درسیمان هم ترجمه احیاناً ناقص کتاب هایی بود که اروپاییان و آمریکاییان نوشته بودند. ما حتی خور و خواب و زندگی هر روزیمان را با قرار و مدار گردش چرخ زندگی اروپا و آمریکا میزان کردیم.
♦️در این حال اگر می خواستیم در نظام تجدد شریک شویم و پیرو محض نباشیم می بایست به خلقیات و روحیه و رفتارمان توجه کنیم و چون توجه نکردیم، و حتی درصدد توجیه آن برآمدیم.
♦️ ما نمی دانیم اروپا چرا اروپا شده است. عظمت پایدیای یونانی و علم و هنر و تفکر جای انکار ندارد. اروپای جدید هم با عزمی که برای آینده داشت و چشم اندازی را که اجمالاً فراروی خود یافته بود به یونان مراجعه کرد و آن را به نحو دیگری و با فهم تازه دریافت. در این سودا و با این فهم بود که اروپا کم و بیش تکلیف خود را شناخت.
♦️هر تاریخی با تحول در اخلاق و شیوه خاص اتخاذ تصمیم و اقدام و عمل قوام می یابد، نمی توان ایرانیان را بالذات بدکردار و تبهگن دانست. آنها هم مثل همه مردم جهان وقتی در موقع و مقام نامناسب با روابط و مناسبات ناسالم قرار می گیرند فاسد می شوند و اگر شرایط برای زندگی سالم و قرار گرفتن در جایگاه مناسب فراهم باشد کار و وظیفه خود را به درستی انجام می دهند و از نظم و قانون پیروی می کنند. پژوهش ها و شواهد آشکار و مأنوسی در این خصوص وجود دارد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 کانال ساختارهای ایرانی
نگاه ساختارگرا به هویت تاریخی و معاصر ایران
♦️فلسفه، علم، دین، شناخت شناسی و نسبتی که با ساختارهای ایرانی دارند.
عضویت در کانال:
@Iranianstructures
نگاه ساختارگرا به هویت تاریخی و معاصر ایران
♦️فلسفه، علم، دین، شناخت شناسی و نسبتی که با ساختارهای ایرانی دارند.
عضویت در کانال:
@Iranianstructures
🌐 هر ساختاری با مسأله دیگراندیشان مواجه است، لازم است کسی و یا سازمانی این بخشها را به صورت رسمی و شناخته شده نمایندگی کند/ هر هژمونی با خودش ضدهژمون به همراه میآورد
♦️ دکترمقصود فراستخواه جامعه شناس و استاد مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی: هر حاکمیتی و از آن جمله حاکمیت در کشورما با مسأله دیگراندیشان مواجه است. حتی حکومتهای دموکراتیک، برای مرزبندی بین "خود" و "دیگریها" دست به تعریف "خود" زده اند. بنابراین همه ساختارهای موجود باید برنامه ای برای "دیگریهایی" که در جامعه ایجاد می شود داشته باشند.
♦️ اولین این دسته "دیگریهای سیاسی" هستند که از زاویه سیاست، فعال هستند. وقتی شما مخالف فعال من هستید، من باید شما را به رسمیت بشناسم و بتوانم اختلافاتم با شما را به صورت رضایتبخش و معقول و دوجانبه حل و فصل کنم؛ مثلا دوطرف حاضر به گفتگو شویم. دسته های دیگر را ، "دیگریهای فکری و فرهنگی" ، "دیگریهای صنفی و حرفهای" و "دیگریهای اجتماعی" تشکیل میدهند.
♦️ این افراد نباید از دایره مشارکت سیاسی بیرون باشند و لازم است کسی و یا سازمانی این بخشهای جدا افتاده از نظام را به صورت رسمی وشناخته شده نمایندگی کنند، تا در جریان یک دیالوگ درون ساختاری ، خواستهها طرح گردد. در نتیجه این امر، مطالبات و خواستههای این "دیگری" انباشته نمی گردد. و امیدی برای شناسائی حقوق افراد به طور طبیعی پدید می آید و به این ترتیب هیچ گونه خشونتی معنا ندارد.
♦️ در خصوص شکل گیری این غیریت یا دیگری سازی ها باید گفت هژمونی و سلطه با خودش ضدهژمون به همراه میآورد. ضدهژمون هم همان خشونت و اعتراض نامنظم و در عین حال غیرسازنده است ولی متأسفانه راه دیگری را پیدا نمی کند. دوگانههایی مثل حق و باطل، و ناب و التقاطی هم یکی از این ساز و کارهاست. مثلا من میگویم من حق هستم یا ناب فکر میکنم و شما التقاطی یا باطل هستید. وقتی من خودرا متولی یا نگهبان یک هویت یا دین بدانم از سازوکارهای دیگری ساختن است.
♦️طبقات ممتاز و خاص همه جا هستند. در ایران یقه سفیدهایی داریم که به طبقات ممتاز تبدیل شدهاند. من این یقه سفیدها را هم به سه دسته تقسیم میکنم. یقه سفیدهای بوروکرات که در درون دولت مشغول بکارند، یقه سفیدهای تکنوکرات و یقه سفیدهای تئوکرات که روحانیون قدرتمند هستند.
♦️ایران کشوری است که به لحاظ درآمد ناخالص داخلی رتبه ۲۷ دنیا را طبق آمار ۲۰۱۷دارد. یعنی یکی از کشورهای ثروتمند جهان به حساب میآید. اما در شاخص نیکبختی اجتماعی در رتبه ۱۰۸ و در روند رشد ده سال اخیر در رتبه بدتر از این یعنی ۱۱۲هستیم. پس معلوم است که مدیریت ثروت، تقسیم منابع، برنامه ریزی برای حقوق رفاه اجتماعی و برخورداری شهروندان از بختهای اجتماعی ایراد دارد.
♦️در یک روند اصولی انباشت نارضایتیها در جامعه مرتب منعقد میشود. احساس نابرابری، سلب حقوق و به رسمیت شناخته نشدن که میتواند برای ارکان ساختار در کشور هشدار دهنده باشد و در نهایت ممکن است به شرایطی منجر شود که من آن را به ضرر مصالح عمومی کشور میدانم. بهترین شانس اینست که در چارچوبها تجدید نظر صورت گیرد و اجازه داد که تهی دستان در درجه اول دیده شوند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ دکترمقصود فراستخواه جامعه شناس و استاد مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی: هر حاکمیتی و از آن جمله حاکمیت در کشورما با مسأله دیگراندیشان مواجه است. حتی حکومتهای دموکراتیک، برای مرزبندی بین "خود" و "دیگریها" دست به تعریف "خود" زده اند. بنابراین همه ساختارهای موجود باید برنامه ای برای "دیگریهایی" که در جامعه ایجاد می شود داشته باشند.
♦️ اولین این دسته "دیگریهای سیاسی" هستند که از زاویه سیاست، فعال هستند. وقتی شما مخالف فعال من هستید، من باید شما را به رسمیت بشناسم و بتوانم اختلافاتم با شما را به صورت رضایتبخش و معقول و دوجانبه حل و فصل کنم؛ مثلا دوطرف حاضر به گفتگو شویم. دسته های دیگر را ، "دیگریهای فکری و فرهنگی" ، "دیگریهای صنفی و حرفهای" و "دیگریهای اجتماعی" تشکیل میدهند.
♦️ این افراد نباید از دایره مشارکت سیاسی بیرون باشند و لازم است کسی و یا سازمانی این بخشهای جدا افتاده از نظام را به صورت رسمی وشناخته شده نمایندگی کنند، تا در جریان یک دیالوگ درون ساختاری ، خواستهها طرح گردد. در نتیجه این امر، مطالبات و خواستههای این "دیگری" انباشته نمی گردد. و امیدی برای شناسائی حقوق افراد به طور طبیعی پدید می آید و به این ترتیب هیچ گونه خشونتی معنا ندارد.
♦️ در خصوص شکل گیری این غیریت یا دیگری سازی ها باید گفت هژمونی و سلطه با خودش ضدهژمون به همراه میآورد. ضدهژمون هم همان خشونت و اعتراض نامنظم و در عین حال غیرسازنده است ولی متأسفانه راه دیگری را پیدا نمی کند. دوگانههایی مثل حق و باطل، و ناب و التقاطی هم یکی از این ساز و کارهاست. مثلا من میگویم من حق هستم یا ناب فکر میکنم و شما التقاطی یا باطل هستید. وقتی من خودرا متولی یا نگهبان یک هویت یا دین بدانم از سازوکارهای دیگری ساختن است.
♦️طبقات ممتاز و خاص همه جا هستند. در ایران یقه سفیدهایی داریم که به طبقات ممتاز تبدیل شدهاند. من این یقه سفیدها را هم به سه دسته تقسیم میکنم. یقه سفیدهای بوروکرات که در درون دولت مشغول بکارند، یقه سفیدهای تکنوکرات و یقه سفیدهای تئوکرات که روحانیون قدرتمند هستند.
♦️ایران کشوری است که به لحاظ درآمد ناخالص داخلی رتبه ۲۷ دنیا را طبق آمار ۲۰۱۷دارد. یعنی یکی از کشورهای ثروتمند جهان به حساب میآید. اما در شاخص نیکبختی اجتماعی در رتبه ۱۰۸ و در روند رشد ده سال اخیر در رتبه بدتر از این یعنی ۱۱۲هستیم. پس معلوم است که مدیریت ثروت، تقسیم منابع، برنامه ریزی برای حقوق رفاه اجتماعی و برخورداری شهروندان از بختهای اجتماعی ایراد دارد.
♦️در یک روند اصولی انباشت نارضایتیها در جامعه مرتب منعقد میشود. احساس نابرابری، سلب حقوق و به رسمیت شناخته نشدن که میتواند برای ارکان ساختار در کشور هشدار دهنده باشد و در نهایت ممکن است به شرایطی منجر شود که من آن را به ضرر مصالح عمومی کشور میدانم. بهترین شانس اینست که در چارچوبها تجدید نظر صورت گیرد و اجازه داد که تهی دستان در درجه اول دیده شوند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐مفهوم انتخابات در نظام اجتماعی جامعه ایران دچار تعلیق شده است/ در این شرایط ساختار ایرانی نمی داند چرا انتخابات برگزار می کند
♦️دکتر سید جواد میری هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی : من شاهد سه سنخ از انتخابات در سه سطح در جامعه ایران در طی این یکسال اخیر بوده ام : انتخابات انجمن جامعه شناسی ایران؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات هیئت ممیزه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که در وزارت علوم برگزار گردید.
♦️ نکته مهمی که مخرج مشترک هر سه از این سه سنخ از "انتخابات" است تهی شدن مفهوم انتخاب مبتنی بر معنای آزاد بودن جریان گزینش است که صرفاً محدود به نیروهای سیاسی جامعه نیست. به سخن دیگر، انجمن جامعه شناسی به عنوان یک نهاد مدنی که فعالیت در آن ذیل مفهوم "کنش داوطلبانه" قابل تعریف است و مجلس شورای اسلامی که رای دادن در آن ذیل مفهوم "کنش سیاسی" قابل تحدید است و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که فعالیت در آن ذیل مفهوم ذیل "کنش آکادمیک" قابل تبیین است، هر سه در تحلیل انتقادی از "اجرای انتخاباتی" در این سه ساحت ذیل یک الگو قابل مفهوم پردازی است و آن "زد و بند" برای تحکیم پایه های قدرتِ فسادآور و نه چرخش نخبگانی برای "ارتقاء" نظم اجتماعی در معنای کلان آن که می تواند به بهبود انسجام و همبستگی در هر سه سطح مدنی و سیاسی و سازمانی یاری برساند.
♦️ بسیاری از تحلیگران در جامعه ایران مشکلات جامعه را "سیاسی" می دانند ولی به نظر می آید که عامل سیاسی یکی از فاکتورهای فسادآور در تخریب نظم جامعوی در ایران است و فاکتورهای دیگر هم به همان نسبت به چرخه فساد یاری می رسانند.
به عبارت دیگر، برای برون رفت از این "وضع آچمز" شاید نخستین گام تفکیک نیروهای اجرایی و نیروهای نظارتی در جامعه باشد تا نوعی خودآگاهی در کنشگران جامعه ایران متولد شود و این دور باطل در یکجایی بالاخره قطع گردد. زیرا عدم تغییر در این رویه های نادرست "اعتماد" را در سطوح گوناگون نابود می کند و "انسجام" اجتماعی در هر سه سطح را تخریب می کند.
♦️ مناصب عمومی "ملکِ طلق" افراد نیستتد بل "ملک مشاع" هستند و باید بر اساس قاعده مصلحت عمومی و "عام المنفعه" بودن ارزیابی گردند و اگر به این صفات متصف نیستند یقیناً کارایی نخواهند داشت و به ضد خود تبدیل خواهند شد.
@seyedjavadmiri
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️دکتر سید جواد میری هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی : من شاهد سه سنخ از انتخابات در سه سطح در جامعه ایران در طی این یکسال اخیر بوده ام : انتخابات انجمن جامعه شناسی ایران؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات هیئت ممیزه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که در وزارت علوم برگزار گردید.
♦️ نکته مهمی که مخرج مشترک هر سه از این سه سنخ از "انتخابات" است تهی شدن مفهوم انتخاب مبتنی بر معنای آزاد بودن جریان گزینش است که صرفاً محدود به نیروهای سیاسی جامعه نیست. به سخن دیگر، انجمن جامعه شناسی به عنوان یک نهاد مدنی که فعالیت در آن ذیل مفهوم "کنش داوطلبانه" قابل تعریف است و مجلس شورای اسلامی که رای دادن در آن ذیل مفهوم "کنش سیاسی" قابل تحدید است و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که فعالیت در آن ذیل مفهوم ذیل "کنش آکادمیک" قابل تبیین است، هر سه در تحلیل انتقادی از "اجرای انتخاباتی" در این سه ساحت ذیل یک الگو قابل مفهوم پردازی است و آن "زد و بند" برای تحکیم پایه های قدرتِ فسادآور و نه چرخش نخبگانی برای "ارتقاء" نظم اجتماعی در معنای کلان آن که می تواند به بهبود انسجام و همبستگی در هر سه سطح مدنی و سیاسی و سازمانی یاری برساند.
♦️ بسیاری از تحلیگران در جامعه ایران مشکلات جامعه را "سیاسی" می دانند ولی به نظر می آید که عامل سیاسی یکی از فاکتورهای فسادآور در تخریب نظم جامعوی در ایران است و فاکتورهای دیگر هم به همان نسبت به چرخه فساد یاری می رسانند.
به عبارت دیگر، برای برون رفت از این "وضع آچمز" شاید نخستین گام تفکیک نیروهای اجرایی و نیروهای نظارتی در جامعه باشد تا نوعی خودآگاهی در کنشگران جامعه ایران متولد شود و این دور باطل در یکجایی بالاخره قطع گردد. زیرا عدم تغییر در این رویه های نادرست "اعتماد" را در سطوح گوناگون نابود می کند و "انسجام" اجتماعی در هر سه سطح را تخریب می کند.
♦️ مناصب عمومی "ملکِ طلق" افراد نیستتد بل "ملک مشاع" هستند و باید بر اساس قاعده مصلحت عمومی و "عام المنفعه" بودن ارزیابی گردند و اگر به این صفات متصف نیستند یقیناً کارایی نخواهند داشت و به ضد خود تبدیل خواهند شد.
@seyedjavadmiri
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐دکتر سید جواد میری هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی :
مناصب عمومی "ملکِ طلق" افراد نیستتد بل "ملک مشاع" هستند و باید بر اساس قاعده مصلحت عمومی و "عام المنفعه" بودن ارزیابی گردند و اگر به این صفات متصف نیستند یقینناً کارایی نخواهند داشت و به ضد خود تبدیل خواهند شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
مناصب عمومی "ملکِ طلق" افراد نیستتد بل "ملک مشاع" هستند و باید بر اساس قاعده مصلحت عمومی و "عام المنفعه" بودن ارزیابی گردند و اگر به این صفات متصف نیستند یقینناً کارایی نخواهند داشت و به ضد خود تبدیل خواهند شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دانشیار دانشگاه علامه : مبدأ دانشگاه درایران ، همواره مبتنی بر امر سیاسی و قدرت بوده و ذات دانشگاه از اهمیت بنیادین برخوردار نبوده است، این دانشگاه فاقد هرگونه کارکرد مسقل است
♦️ ساختارهای ایرانی : دانشگاهها ساختارهائی مدرن هستند و مبتنی بر کارکردهای ذاتی برای آینده ، قدرت و مناسبات ملت ها مرجع تصمیم گیری، برنامه ریزی و در این خصوص نهادی بدون جانشین هستند.
اگر زنجیره تولید آگاهی را به ترتیب شامل داده ، اطلاعات ، علم ، دانش ، حکمت ، ومعنی مفروض بگیریم، آنچه در مطالعات آکادمیک ودانشگاهی صورت می گیرد از داده آغاز و تمامی حلقه های زنجیره اخیر را شامل می شود، یعنی کسب و یا تولید معنی و دانش در دانشگاه دارای ساختاری مستقل است و نوعی جهت گیری فرانگرانه یا فلسفی را درمتن خود دارد .
♦️ درامر کسب دانش در دانشگاه ، پای یک امر معناگرایانه درمیان است که از آن می توان با عنوان "کسب تام" یا کسب زنجیره کامل تولید آگاهی نام برد . مراد از کسب تام در اینجا کسب یک دانش دارای متن با تمام مفاهیم پیشینی و پسینی است . مفاهیم پیشینی ، فلسفی و پسینی جامعه شناسانه هستند.
♦️ دانشگاهها درایران، از شرایطی از جمله تابع بودنِ دانشگاه نسبت به امر سیاسی برخوردارند واین امر می تواند بخشی از چالشی که ممکن است به عنوان یک مسأله فراروی دانشگاهها بروز نماید خود را نشان دهد، به طوری که عملکرد دانشگاه را به محاق ببرد.
♦️دکتر قاسم پورحسن درزی دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی : دانشگاه، نهادی مستقل است. یک مفهوم اعتباری و بخشنامه ای نیست . یک ساختار تفننی وشیء گونه نیست . دانشگاه دارای یک ذات اصیل است که مبتنی بر آن، ظهور و بروز می یابد . نظام دانائی در دانشگاه از یک روند و فرآیند تکاملی برخوردار است و واجد درونمایه ای از نظم منحصر آکادمیک است نتیجه آنکه دانشگاه ابژه ها و مسائل را به روش و با دیدگاه خود مطالعه می کند.
مبدأ دانشگاه درایران ، همواره مبتنی بر امر سیاسی و قدرت بوده و ذات دانشگاه از اهمیت بنیادین برخوردار نبوده است . این شرایط دانشگاه را دچار انقیادی نموده که در آن "دانشگاه به مثابه دانشگاه" فاقد هرگونه کارکرد مسقل است . کارکرد غیر مستقل دانشگاه معمولاً نمی تواند منجر به شکل گیری یک سپهر دانائی و بینش مستقل آکادمیک شود .
♦️چالش دیگر که معمولاً دانشگاه با آن مواجه باشد نگاه خُردگرایانه به آن است . این چالش می تواند ناشی از نگاه پسینی به موضوع دانشگاه باشد . این درحالی است که ساختار دانشگاه با نگاه پیشینی و فرانگرانه آغاز می شود . به بیانی، دانشگاه نوعی نگرشِ منحصر به جهان و نظامهای درونی آن است.
♦️نگاه پسینی ، حوادث ، لواحق ، عوارض و سوانح دانشگاه را رصد می نماید وکارکردهای صرف اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی دانشگاه را گزارش می نماید . درحالی که در غرب ، فلسفه به صورتی پیشینی به ذات دانشگاه می پردازد و اندیشمندانی مانند کانت ، نیچه و هایدگر در رأس این فلا سفه هستند.
♦️نگاه پیشینی به دانشگاه جایگاه راهبری و تصمیم سازی اعطا می کند وبرای آن فلسفه و حوزه خردورزی قائل است . در حالی که نگاه خردگرایانه برای دانشگاه مرکزیت نمی شناسد و به آن نگاه ابزاری دارد. اکنون سؤال این است که آیا ساختارهای سیاسی و اجتماعی درکشور اصولاً امردانشگاهی و دانشگاه را درچنین جایگاهی تصور می نمایند ؟ آیا دانشگاه در پژوهش های خود در مرز مشخصی قدرت مانور دارد یا به عنوان مرکزی برای تولید محتوی وتئوری می تواند نقش پیشران اجتماعی داشته باشد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ ساختارهای ایرانی : دانشگاهها ساختارهائی مدرن هستند و مبتنی بر کارکردهای ذاتی برای آینده ، قدرت و مناسبات ملت ها مرجع تصمیم گیری، برنامه ریزی و در این خصوص نهادی بدون جانشین هستند.
اگر زنجیره تولید آگاهی را به ترتیب شامل داده ، اطلاعات ، علم ، دانش ، حکمت ، ومعنی مفروض بگیریم، آنچه در مطالعات آکادمیک ودانشگاهی صورت می گیرد از داده آغاز و تمامی حلقه های زنجیره اخیر را شامل می شود، یعنی کسب و یا تولید معنی و دانش در دانشگاه دارای ساختاری مستقل است و نوعی جهت گیری فرانگرانه یا فلسفی را درمتن خود دارد .
♦️ درامر کسب دانش در دانشگاه ، پای یک امر معناگرایانه درمیان است که از آن می توان با عنوان "کسب تام" یا کسب زنجیره کامل تولید آگاهی نام برد . مراد از کسب تام در اینجا کسب یک دانش دارای متن با تمام مفاهیم پیشینی و پسینی است . مفاهیم پیشینی ، فلسفی و پسینی جامعه شناسانه هستند.
♦️ دانشگاهها درایران، از شرایطی از جمله تابع بودنِ دانشگاه نسبت به امر سیاسی برخوردارند واین امر می تواند بخشی از چالشی که ممکن است به عنوان یک مسأله فراروی دانشگاهها بروز نماید خود را نشان دهد، به طوری که عملکرد دانشگاه را به محاق ببرد.
♦️دکتر قاسم پورحسن درزی دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی : دانشگاه، نهادی مستقل است. یک مفهوم اعتباری و بخشنامه ای نیست . یک ساختار تفننی وشیء گونه نیست . دانشگاه دارای یک ذات اصیل است که مبتنی بر آن، ظهور و بروز می یابد . نظام دانائی در دانشگاه از یک روند و فرآیند تکاملی برخوردار است و واجد درونمایه ای از نظم منحصر آکادمیک است نتیجه آنکه دانشگاه ابژه ها و مسائل را به روش و با دیدگاه خود مطالعه می کند.
مبدأ دانشگاه درایران ، همواره مبتنی بر امر سیاسی و قدرت بوده و ذات دانشگاه از اهمیت بنیادین برخوردار نبوده است . این شرایط دانشگاه را دچار انقیادی نموده که در آن "دانشگاه به مثابه دانشگاه" فاقد هرگونه کارکرد مسقل است . کارکرد غیر مستقل دانشگاه معمولاً نمی تواند منجر به شکل گیری یک سپهر دانائی و بینش مستقل آکادمیک شود .
♦️چالش دیگر که معمولاً دانشگاه با آن مواجه باشد نگاه خُردگرایانه به آن است . این چالش می تواند ناشی از نگاه پسینی به موضوع دانشگاه باشد . این درحالی است که ساختار دانشگاه با نگاه پیشینی و فرانگرانه آغاز می شود . به بیانی، دانشگاه نوعی نگرشِ منحصر به جهان و نظامهای درونی آن است.
♦️نگاه پسینی ، حوادث ، لواحق ، عوارض و سوانح دانشگاه را رصد می نماید وکارکردهای صرف اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی دانشگاه را گزارش می نماید . درحالی که در غرب ، فلسفه به صورتی پیشینی به ذات دانشگاه می پردازد و اندیشمندانی مانند کانت ، نیچه و هایدگر در رأس این فلا سفه هستند.
♦️نگاه پیشینی به دانشگاه جایگاه راهبری و تصمیم سازی اعطا می کند وبرای آن فلسفه و حوزه خردورزی قائل است . در حالی که نگاه خردگرایانه برای دانشگاه مرکزیت نمی شناسد و به آن نگاه ابزاری دارد. اکنون سؤال این است که آیا ساختارهای سیاسی و اجتماعی درکشور اصولاً امردانشگاهی و دانشگاه را درچنین جایگاهی تصور می نمایند ؟ آیا دانشگاه در پژوهش های خود در مرز مشخصی قدرت مانور دارد یا به عنوان مرکزی برای تولید محتوی وتئوری می تواند نقش پیشران اجتماعی داشته باشد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 در کشور ما ذات دانشگاه از اهمیت بنیادین برخوردار نیست
♦️ دکتر قاسم پورحسن دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی: مبدأ دانشگاه درایران ، همواره مبتنی بر امر سیاسی و قدرت بوده و ذات دانشگاه از اهمیت بنیادین برخوردار نبوده است . این شرایط دانشگاه را دچار انقیادی نموده که در آن "دانشگاه به مثابه دانشگاه" فاقد هرگونه کارکرد مسقل است . کارکرد غیر مستقل دانشگاه معمولاً نمی تواند منجر به شکل گیری یک سپهر دانائی و بینش مستقل آکادمیک شود .
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
♦️ دکتر قاسم پورحسن دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی: مبدأ دانشگاه درایران ، همواره مبتنی بر امر سیاسی و قدرت بوده و ذات دانشگاه از اهمیت بنیادین برخوردار نبوده است . این شرایط دانشگاه را دچار انقیادی نموده که در آن "دانشگاه به مثابه دانشگاه" فاقد هرگونه کارکرد مسقل است . کارکرد غیر مستقل دانشگاه معمولاً نمی تواند منجر به شکل گیری یک سپهر دانائی و بینش مستقل آکادمیک شود .
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 دکتر احمد نقیب زاده پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در برنامه زاویه درخصوص روند حذف
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر محمود عباس زاده مشکینی منتخب مجلس یازدهم: مجلس عملاً در راس امور نیست. بررسی ساختار موجود مدیریت مجلس و جایگاه و نقش نمایندگان مجلس اساسی ترین اولویت ها است
♦️ این روزها نمایندگان منتخب مجلس یازدهم کمابیش مشغول رایزانی پیرامون هیات رئیسه مجلس بویژه ریاست مجلس هستند و برخی ازعزیزان هم مشغول رایزنی برای جلب نظر منتخبان با هدف کسب جایگاه ریاست هستند.
♦️ این در حالی است که به نظر می رسد ساختار موجود مدیریت مجلس و اختیارات رئیس مجلس و جایگاه و نقش نمایندگان مجلس اساسی ترین اولویت ها و مسائل مرتبط با مجلس باشد.
♦️ باید روشن گردد که چرا مجلس علیرغم اختیارات گسترده در بعد تقنینی و نظارتی عملا در راس امور نیست؟ چالش ها و اولویت های کاری مجلس کدام است ؟ دلیل عدم اجرای برخی از مصوبات مجلس یا اجرای ناقص و سلیقه ای قوانین کدام است ؟ ناکارآمدی امرنظارت درکشور و ضعف نهادهای نظارتی در مقابله با فساد به چه دلیل است؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ این روزها نمایندگان منتخب مجلس یازدهم کمابیش مشغول رایزانی پیرامون هیات رئیسه مجلس بویژه ریاست مجلس هستند و برخی ازعزیزان هم مشغول رایزنی برای جلب نظر منتخبان با هدف کسب جایگاه ریاست هستند.
♦️ این در حالی است که به نظر می رسد ساختار موجود مدیریت مجلس و اختیارات رئیس مجلس و جایگاه و نقش نمایندگان مجلس اساسی ترین اولویت ها و مسائل مرتبط با مجلس باشد.
♦️ باید روشن گردد که چرا مجلس علیرغم اختیارات گسترده در بعد تقنینی و نظارتی عملا در راس امور نیست؟ چالش ها و اولویت های کاری مجلس کدام است ؟ دلیل عدم اجرای برخی از مصوبات مجلس یا اجرای ناقص و سلیقه ای قوانین کدام است ؟ ناکارآمدی امرنظارت درکشور و ضعف نهادهای نظارتی در مقابله با فساد به چه دلیل است؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر پرویز امینی : هیچ گونه شواهدی برای فروپاشی آمریکا در نتیجه تأثیرات شرایط پس از کرونا وجود ندارد
🔹 سؤال این است که این امکان های آلتر ناتیو مقبول و مشروع و پذیرفته شده عمومی به عنوان تمدن معنوی کجا هستند؟
♦️ دکتر پرویز امینی استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم : جهان پس از کرونا مفهومی مبهم و اغواگر است و ما را دچار خطا در فهم شرایط می کند .
♦️ دیدگاهی بلندپروازانه وجود دارد که معتقد است که جهان پسا کرونا با تغییرات بزرگ نظیر جابجائی های بزرگ در عرصه معرفت ، اندیشه و سبک زندگی روبروست. روایتگران این دیدگاه معتقدند نظم اجتماعی موجود درحال فروپاشی است و نظم جدیدی شکل خواهد گرفت.
♦️ برخی نیز معتقدند ما درحال گذار از یک تمدن مادی به معنوی هستیم. اما سؤال این است که این امکان های آلتر ناتیو مقبول و مشروع و پذیرفته شده عمومی به عنوان تمدن معنوی کجا هستند؟
♦️به نظر می رسد بنیادافکن دیدن رخدادها تنها در پس و پشت ذهن ما جان می گیرد که آن را می توان سندرم نمادگرائی در تفکر و فرهنگ و سیاست نامگذاری کرد .
♦️هیچ معرفت شناسی در سطح جهان وجود ندارد که مدعیِ تأثیر کرونا بر ادراک افراد ازجهان باشد، یا بگوید کرونا درک من را از جهان تغییر داد. یا بپذیرد که ما در حال گذار از تمدن معنوی به مادی هستیم و یا اینکه خداوند شیاطین را اذن داده و آزاد گذاشته که ما را برای یک شرایط جدید آماده کنند. اینگونه مدعیات غیر قابل داوری است.
♦️اینکه کرونا منجر به تغییرات در حد جابجائی در نظام اندیشه و فکر در ساختارهای اجتماعی می شود، افسانه سرائی است. وقایع بزرگ ارادی و طبیعی موجب تحول آفرینی در معرفت و نظام اندیشه های او و یا درسبک زندگی بشر می شود.
♦️هیچ گونه شواهدی برای فروپاشی آمریکا مانند آنچه که در شوروی اتفاق افتاد در نتیجه تأثیرات شرایط پس از کرونا وجود ندارد. چین نه تنها الان بلکه هیچ وقت یک قدر ت بزرگ و هژمون درون جهان و نظام بین الملل نخواهد شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 سؤال این است که این امکان های آلتر ناتیو مقبول و مشروع و پذیرفته شده عمومی به عنوان تمدن معنوی کجا هستند؟
♦️ دکتر پرویز امینی استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم : جهان پس از کرونا مفهومی مبهم و اغواگر است و ما را دچار خطا در فهم شرایط می کند .
♦️ دیدگاهی بلندپروازانه وجود دارد که معتقد است که جهان پسا کرونا با تغییرات بزرگ نظیر جابجائی های بزرگ در عرصه معرفت ، اندیشه و سبک زندگی روبروست. روایتگران این دیدگاه معتقدند نظم اجتماعی موجود درحال فروپاشی است و نظم جدیدی شکل خواهد گرفت.
♦️ برخی نیز معتقدند ما درحال گذار از یک تمدن مادی به معنوی هستیم. اما سؤال این است که این امکان های آلتر ناتیو مقبول و مشروع و پذیرفته شده عمومی به عنوان تمدن معنوی کجا هستند؟
♦️به نظر می رسد بنیادافکن دیدن رخدادها تنها در پس و پشت ذهن ما جان می گیرد که آن را می توان سندرم نمادگرائی در تفکر و فرهنگ و سیاست نامگذاری کرد .
♦️هیچ معرفت شناسی در سطح جهان وجود ندارد که مدعیِ تأثیر کرونا بر ادراک افراد ازجهان باشد، یا بگوید کرونا درک من را از جهان تغییر داد. یا بپذیرد که ما در حال گذار از تمدن معنوی به مادی هستیم و یا اینکه خداوند شیاطین را اذن داده و آزاد گذاشته که ما را برای یک شرایط جدید آماده کنند. اینگونه مدعیات غیر قابل داوری است.
♦️اینکه کرونا منجر به تغییرات در حد جابجائی در نظام اندیشه و فکر در ساختارهای اجتماعی می شود، افسانه سرائی است. وقایع بزرگ ارادی و طبیعی موجب تحول آفرینی در معرفت و نظام اندیشه های او و یا درسبک زندگی بشر می شود.
♦️هیچ گونه شواهدی برای فروپاشی آمریکا مانند آنچه که در شوروی اتفاق افتاد در نتیجه تأثیرات شرایط پس از کرونا وجود ندارد. چین نه تنها الان بلکه هیچ وقت یک قدر ت بزرگ و هژمون درون جهان و نظام بین الملل نخواهد شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 در بحث کرونا اینکه خداوند شیاطین را اذن داده و آزاد گذاشته که ما را برای یک شرایط جدید آماده کنند مدعیاتی غیر قابل داوری است
♦️ دکتر پرویز امینی استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم : هیچ معرفت شناسی در سطح جهان وجود ندارد که مدعیِ تأثیر کرونا بر ادراک افراد ازجهان باشد، یا بگوید کرونا درک من را از جهان تغییر داد. یا بپذیرد که ما در حال گذار از تمدن معنوی به مادی هستیم و یا اینکه خداوند شیاطین را اذن داده و آزاد گذاشته که ما را برای یک شرایط جدید آماده کنند. اینگونه مدعیات غیر قابل داوری است.
♦️چین نه تنها الان بلکه هیچ وقت یک قدرت بزرگ و هژمون درون جهان و نظام بین الملل نخواهد شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ دکتر پرویز امینی استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم : هیچ معرفت شناسی در سطح جهان وجود ندارد که مدعیِ تأثیر کرونا بر ادراک افراد ازجهان باشد، یا بگوید کرونا درک من را از جهان تغییر داد. یا بپذیرد که ما در حال گذار از تمدن معنوی به مادی هستیم و یا اینکه خداوند شیاطین را اذن داده و آزاد گذاشته که ما را برای یک شرایط جدید آماده کنند. اینگونه مدعیات غیر قابل داوری است.
♦️چین نه تنها الان بلکه هیچ وقت یک قدرت بزرگ و هژمون درون جهان و نظام بین الملل نخواهد شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ایران با آمریکا مذاکره میکند، وقتی که خیلی دیر شود
علی ملکپور
@alimalekpour1
♦️ ایران حتماً با امریکا مذاکره میکند، اما زمانیکه نتواند امتیازی بگیرد. این تاکتیک ایران است و در این زمینه تجربههایی سترگ دارد.
♦️این تجربه مخصوص ایران است، زمانی برای مذاکره صلح یا حتی آتش بس در جنگ ایران و عراق گفته می شد که صلح بین حق و باطل معنی ندارد، و این زمانی بود که ایران در جنگ ۸ ساله در مقاطعی دست بالا داشت و میتوانست از موضع برتر در مذاکره صلح پیشقدم شود .نهایتا با عراق آتشبس و مذاکره شد اما درست زمانی که در جبهه ها عقبنشینی کرده و هیچ برگ برندهای در میز مذاکرات نداشتیم.
♦️در قضیه گروگانگیری سفارت آمریکا در سال ۵۸، ایران باز هم حاضر به مذاکره نشد و امتیازاتی را که دولت جیمی کارتر پیشنهاد میکرد، نپذیرفت و کوتاه نیامد. کارتر به علت همین ناکامی در انتخابات بعدی شکست خورد و قدرت را به رونالد ریگان واگذار کرد. وقتی حمله صدام و جنگ عراق عرصه را بر ایران تنگ کرده بود. در آن شرایط، پرزیدنت ریگان ایران را تهدید کرد دولتمردان ایران وقتی مطمئن شدند که دیگر نمیتوانند امتیازی بگیرند، بدون قید و شرط گروگانها را آزاد کردند.
♦️زمانی دیگر دولت باراک اوباما خواهان مذاکره و حل و فصل مسائل چندین ساله بین ایران و امریکا شد، ولی ایران نپذیرفت چون هم پول نفت بی دردسر می رسید و هم اینکه طرفین در شرایط بالنسبه متعادلی بودند و احتمال کسب امتیاز برای ایران وجود داشت و ایران عادت ندارد مذاکره ای کند که امتیاز بگیرد.
♦️ایران در قضیه هستهای زمانی کانون توجه اروپا بود و سه وزیر خارجه اروپایی همزمان به ایران آمدند تا با پیشنهادهای سیاسی و بازرگانی خوب، ایران را به تعدیل در برنامه هستهای متقاعد کنند ولی ایران موافقت نمیکرد. چون هنوز در آن موقع احتمال کسب امتیاز وجود داشت و ایران علاقه ندارد در مذاکرهای شرکت کند که امتیازی برایش ببار آورد. این شگرد اختصاصی ایران است.
♦️ایران در مذاکرات موسوم به "برجام" شرکت کرد. برجام نمونه یک مذاکره خوب و پرامتیاز برای ایران و طرفهای مذاکره کننده بود؛ همه گیج شدند که پس چه شد که ایران در مذاکرات امتیازاتی گرفت. این بیسابقه بود و حتی غیرمتعارف! اما بعد از برجام آن قدر بد و بیراه و مشت و موشک و موش دواندند و پرچم سوزاندند و شعار "مرگ بر.... " را محکم تر سردادند که نهایتاً با تحریک ترامپ و فرصتطلبی او، برجام ناکام شد.
♦️اکنون ترامپ همه احتمالات امتیازگیری ایران را مشکل و بلکه محال کرده است، تحریمهای سختگیرانه و غیرمنصفانه دولت و ملت ایران را غافلگیر کرده است و تورم و گرانی و تیرگی در افق اقتصاد و روابط بینالمللی ایران مشهود است.اما یک نقطه امید وجود دارد که ما را از بیم و یأس دور میدارد، اینکه اکنون ایران بیش از هر زمان دیگری به مذاکره و تعامل با جهان و از جمله با امریکا نیازمند است.
♦️نتیجه آنکه ایران با امریکا مذاکره میکند چون وضعیت برابری و احتمال کسب امتیاز برای ایران در شرایط کنونی از هر زمان دیگری کمرنگ تر شده است. این تاکتیک ویژه ایران، دانشمندان علم سیاست و خبرگان روابط بین الملل را گیج کرده، ولی در عوض شهروندان به آغاز رویکردی متفاوت امیدوارند تا شاید راهی برای تنگناهای فعلی پیدا شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
علی ملکپور
@alimalekpour1
♦️ ایران حتماً با امریکا مذاکره میکند، اما زمانیکه نتواند امتیازی بگیرد. این تاکتیک ایران است و در این زمینه تجربههایی سترگ دارد.
♦️این تجربه مخصوص ایران است، زمانی برای مذاکره صلح یا حتی آتش بس در جنگ ایران و عراق گفته می شد که صلح بین حق و باطل معنی ندارد، و این زمانی بود که ایران در جنگ ۸ ساله در مقاطعی دست بالا داشت و میتوانست از موضع برتر در مذاکره صلح پیشقدم شود .نهایتا با عراق آتشبس و مذاکره شد اما درست زمانی که در جبهه ها عقبنشینی کرده و هیچ برگ برندهای در میز مذاکرات نداشتیم.
♦️در قضیه گروگانگیری سفارت آمریکا در سال ۵۸، ایران باز هم حاضر به مذاکره نشد و امتیازاتی را که دولت جیمی کارتر پیشنهاد میکرد، نپذیرفت و کوتاه نیامد. کارتر به علت همین ناکامی در انتخابات بعدی شکست خورد و قدرت را به رونالد ریگان واگذار کرد. وقتی حمله صدام و جنگ عراق عرصه را بر ایران تنگ کرده بود. در آن شرایط، پرزیدنت ریگان ایران را تهدید کرد دولتمردان ایران وقتی مطمئن شدند که دیگر نمیتوانند امتیازی بگیرند، بدون قید و شرط گروگانها را آزاد کردند.
♦️زمانی دیگر دولت باراک اوباما خواهان مذاکره و حل و فصل مسائل چندین ساله بین ایران و امریکا شد، ولی ایران نپذیرفت چون هم پول نفت بی دردسر می رسید و هم اینکه طرفین در شرایط بالنسبه متعادلی بودند و احتمال کسب امتیاز برای ایران وجود داشت و ایران عادت ندارد مذاکره ای کند که امتیاز بگیرد.
♦️ایران در قضیه هستهای زمانی کانون توجه اروپا بود و سه وزیر خارجه اروپایی همزمان به ایران آمدند تا با پیشنهادهای سیاسی و بازرگانی خوب، ایران را به تعدیل در برنامه هستهای متقاعد کنند ولی ایران موافقت نمیکرد. چون هنوز در آن موقع احتمال کسب امتیاز وجود داشت و ایران علاقه ندارد در مذاکرهای شرکت کند که امتیازی برایش ببار آورد. این شگرد اختصاصی ایران است.
♦️ایران در مذاکرات موسوم به "برجام" شرکت کرد. برجام نمونه یک مذاکره خوب و پرامتیاز برای ایران و طرفهای مذاکره کننده بود؛ همه گیج شدند که پس چه شد که ایران در مذاکرات امتیازاتی گرفت. این بیسابقه بود و حتی غیرمتعارف! اما بعد از برجام آن قدر بد و بیراه و مشت و موشک و موش دواندند و پرچم سوزاندند و شعار "مرگ بر.... " را محکم تر سردادند که نهایتاً با تحریک ترامپ و فرصتطلبی او، برجام ناکام شد.
♦️اکنون ترامپ همه احتمالات امتیازگیری ایران را مشکل و بلکه محال کرده است، تحریمهای سختگیرانه و غیرمنصفانه دولت و ملت ایران را غافلگیر کرده است و تورم و گرانی و تیرگی در افق اقتصاد و روابط بینالمللی ایران مشهود است.اما یک نقطه امید وجود دارد که ما را از بیم و یأس دور میدارد، اینکه اکنون ایران بیش از هر زمان دیگری به مذاکره و تعامل با جهان و از جمله با امریکا نیازمند است.
♦️نتیجه آنکه ایران با امریکا مذاکره میکند چون وضعیت برابری و احتمال کسب امتیاز برای ایران در شرایط کنونی از هر زمان دیگری کمرنگ تر شده است. این تاکتیک ویژه ایران، دانشمندان علم سیاست و خبرگان روابط بین الملل را گیج کرده، ولی در عوض شهروندان به آغاز رویکردی متفاوت امیدوارند تا شاید راهی برای تنگناهای فعلی پیدا شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 اصلاح از کوچه و بازار شروع نمی شود. روندهاو ساختارها باید مسأله باشند. منصب داران کشور در اطاق شیشه ای زندگی کنند. اکنون مردم ایران با فراتناقض و سوپرپارادوکس مواجه اند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: باید به دنبال پارادایمی باشیم که به جای تمرکز بر تغییرات روبنائی و سیاسی، به تحول و کارآمدی ساختارهای موجود کشور منجر شود. در این پارادایم فقر مدام گسترش نمی یابد و در هر دوره اقلیتی نیرومندتر از دیگران، متولد نمی شود
♦️ دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف و استاد دانشگاه : راهی نداریم جز آنکه میان آنچه در ذهن داریم و واقعیت های اجتماعی Social fact همواره به دنبال رابطه ای باشیم. ما نیازمند به یک پارادایم برای کشور هستیم . این پارادایم با جمع بندی نکات و نقطه نظرهای علمی شکل می گیرد. این پارادایم باید بتواند راهی برای برون از اختلاف ها وانسداد ها ایجاد نماید.
♦️برای دستیابی به چنین پارادایمی ذکر این نکته ضروری است که اگر بخواهیم مسأله کشور را شناسائی کنیم باید توجه داشته باشیم که ساختارهای سیاسی وجه بیرونی، سطحی و روئی مسأله ایران هستند و هستی واقعی اجتماعی و واقع بوده گی اجتماعی و اقتصادی لایه های درونی تر و زیرین را شکل می دهند و به این ترتیب این امر بخشی از بصیرت بنیادین نوین ما را شکل می دهد.
♦️ما از زمان مشروطه تا امروز حداقل دو انقلاب بزرگ نهضت مشروطه و انقلاب در سال1357 را داشته ایم . این در حالی است که نهضت ملی را به عنوان انقلاب تلقی نکرده باشیم. ما، هم حکومت سکولار پهلوی را تجربه کرده ایم و هم حکومت دینی و مذهبی را در کارنامه داریم. همچنین در طی چهل سال اخیر در دولت های سازندگی، دولت اصلاحات، دولت مهر و دولت تدبیر و امید بخت خویش را آزموده ایم. اما در همه این سالها زندگی ما یک روند واحد داشته است و آن اینکه هر روز پول ملی ضعیف و ضعیف تر شده است . شأن اقتصادی فرد ایرانی در جهان ضعیف و ضعیف تر شده است . این در حالی است که قمیت زمین افزایش یافته و تورم بیشتر شده است و به این ترتیب سطح زندگی ما بدتر و بدتر شده است.
♦️این نشان می دهد، برخلاف آنچه که در ذهن اکثریت قریب به اتفاق مردم جامعه ما حاکم است و در این میان فرقی میان پوزیسیون و اپوزیسیون نیست و فرقی میان دانشگاه و حوزه های علمیه وجود ندارد و فرقی میان تکنوکرات ها، بوروکرات ها و روشنفکران ما در بروز و اعتقاد به این نگاه وجود ندارد، این است که مسأله اصلی ما مسأله سیاسی نیست و نباید پاسخ ها به مشکلات را در میان کلماتی دوگانه با بار سیاسی متفاوت و متضاد پیدا کرد. ما باید به دنبال راه حلی باشیم که واقع بوده گی اجتماعی و هستی اقتصادی جامعه خود را دگرگون کنیم.
♦️اگر ما هشتاد میلیون ایرانی مثل آنچه در سال 57 اتفاق افتاد به خیابان بیائیم که در آن مورد موجب سرنگونی نظام پهلوی شد اما ساختارها کماکان به حال خود رها شدند و باقی ماندند، اگر آن حادثه امروز تکرار شود تجربه ثابت کرده است، اتفاق بزرگی در مناصبات اجتماعی ما صورت نخواهد گرفت و باز محرومین محروم تر و خط فقر گسترش پیدا خواهد کرد و اقلیتی نیز هر روز نیرومندتر خواهند شد. حال این اقلیت در هر دوره ای یک فرم لباس خواهد پوشید و یک شعار خواهد داد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف و استاد دانشگاه : راهی نداریم جز آنکه میان آنچه در ذهن داریم و واقعیت های اجتماعی Social fact همواره به دنبال رابطه ای باشیم. ما نیازمند به یک پارادایم برای کشور هستیم . این پارادایم با جمع بندی نکات و نقطه نظرهای علمی شکل می گیرد. این پارادایم باید بتواند راهی برای برون از اختلاف ها وانسداد ها ایجاد نماید.
♦️برای دستیابی به چنین پارادایمی ذکر این نکته ضروری است که اگر بخواهیم مسأله کشور را شناسائی کنیم باید توجه داشته باشیم که ساختارهای سیاسی وجه بیرونی، سطحی و روئی مسأله ایران هستند و هستی واقعی اجتماعی و واقع بوده گی اجتماعی و اقتصادی لایه های درونی تر و زیرین را شکل می دهند و به این ترتیب این امر بخشی از بصیرت بنیادین نوین ما را شکل می دهد.
♦️ما از زمان مشروطه تا امروز حداقل دو انقلاب بزرگ نهضت مشروطه و انقلاب در سال1357 را داشته ایم . این در حالی است که نهضت ملی را به عنوان انقلاب تلقی نکرده باشیم. ما، هم حکومت سکولار پهلوی را تجربه کرده ایم و هم حکومت دینی و مذهبی را در کارنامه داریم. همچنین در طی چهل سال اخیر در دولت های سازندگی، دولت اصلاحات، دولت مهر و دولت تدبیر و امید بخت خویش را آزموده ایم. اما در همه این سالها زندگی ما یک روند واحد داشته است و آن اینکه هر روز پول ملی ضعیف و ضعیف تر شده است . شأن اقتصادی فرد ایرانی در جهان ضعیف و ضعیف تر شده است . این در حالی است که قمیت زمین افزایش یافته و تورم بیشتر شده است و به این ترتیب سطح زندگی ما بدتر و بدتر شده است.
♦️این نشان می دهد، برخلاف آنچه که در ذهن اکثریت قریب به اتفاق مردم جامعه ما حاکم است و در این میان فرقی میان پوزیسیون و اپوزیسیون نیست و فرقی میان دانشگاه و حوزه های علمیه وجود ندارد و فرقی میان تکنوکرات ها، بوروکرات ها و روشنفکران ما در بروز و اعتقاد به این نگاه وجود ندارد، این است که مسأله اصلی ما مسأله سیاسی نیست و نباید پاسخ ها به مشکلات را در میان کلماتی دوگانه با بار سیاسی متفاوت و متضاد پیدا کرد. ما باید به دنبال راه حلی باشیم که واقع بوده گی اجتماعی و هستی اقتصادی جامعه خود را دگرگون کنیم.
♦️اگر ما هشتاد میلیون ایرانی مثل آنچه در سال 57 اتفاق افتاد به خیابان بیائیم که در آن مورد موجب سرنگونی نظام پهلوی شد اما ساختارها کماکان به حال خود رها شدند و باقی ماندند، اگر آن حادثه امروز تکرار شود تجربه ثابت کرده است، اتفاق بزرگی در مناصبات اجتماعی ما صورت نخواهد گرفت و باز محرومین محروم تر و خط فقر گسترش پیدا خواهد کرد و اقلیتی نیز هر روز نیرومندتر خواهند شد. حال این اقلیت در هر دوره ای یک فرم لباس خواهد پوشید و یک شعار خواهد داد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: باید به دنبال پارادایمی باشیم که به جای تمرکز بر تغییرات روبنائی و سیاسی، به تحول و کارآمدی ساختارهای موجود کشور منجر شود
♦️ در این پارادایم فقر مدام گسترش نمی یابد و در هر دوره اقلیتی نیرومندتر از دیگران، متولد نمی شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ در این پارادایم فقر مدام گسترش نمی یابد و در هر دوره اقلیتی نیرومندتر از دیگران، متولد نمی شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐دکتر بیژن عبدالکریمی :
قبل و بعد از انقلاب رفتار یکسانی داشته ایم و فقط آدمهای بد را نقد کرده ایم و به سراغ ساختارها نرفته ایم. براستی چرا انقلاب عظیم اسلامی هم مسائل ما را حل نکرد؟ اینک سؤال اصلی هر ایرانی باید این باشد که به جای افراد، چگونه می توان ساختارها را اصلاح و کارآمد ساخت؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
قبل و بعد از انقلاب رفتار یکسانی داشته ایم و فقط آدمهای بد را نقد کرده ایم و به سراغ ساختارها نرفته ایم. براستی چرا انقلاب عظیم اسلامی هم مسائل ما را حل نکرد؟ اینک سؤال اصلی هر ایرانی باید این باشد که به جای افراد، چگونه می توان ساختارها را اصلاح و کارآمد ساخت؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی / ایران و مسائل و مشکلاتش
🔹بخش ششم / مشکل بزرگ و اصلی : جامعه و کشوری هستیم که داشتهها و فرآوردههای تجدد را صرفاً به حکم تقلید، یا برای مصرف و نه به عنوان یک سیستم به هم پیوسته اخذ کرده ایم
سیر از مشکل به مسئله : اگر ریشه مشکل را ندانیم، راه پدید آمدن و پیچیده تر شدن آن را نمیتوانیم سد کنیم
♦️ سرمقاله نشریه فرهنگستان علوم : مشکل بزرگ و اصلی، مشکل چشم انداز تاریخی و روابط و مناسبات و نظم است. کارشناسان معمولاً امور را تخصصی می بینند و می پندارند که با تصمیم های موضعی می توان مشکل های کلی و ساختاری را رفع کرد ولی سازمانی که به درستی نمی داند برای چه به وجود آمده و چه می تواند و باید بکند و چه جایگاهی دارد از عهده چه کاری می تواند برآید. ما هر چه را که در جهان تجدد پدید آمده خواسته و در حد توانایی اخذ کرده و همه را در کنار هم قرار داده ایم.
♦️ گویی اینها اشیاء مستقل از یکدیگرند و مهم نیست که در کجا قرار گیرند. مثلاً در نظر ما دانشگاه هر جا باشد کار خود را می تواند انجام دهد و ارتباطش با فرهنگ کشور و زندگی و نیازهای مردم و توجه به فرهنگ و تاریخ اهمیت ندارد بلکه مهم آموختن و اخذ تکنولوژی است ولی وقتی شئون تجدد بی توجه به جایگاه و پیوستگی های آنها در جایی که نمی دانیم مناسب است یا نه، قرار گیرند راه به تحقق تجدد نمی برند زیرا تجدد و توسعه مجموعه اشیاء و سازمان ها و گفتارها و رسوم نیست بلکه یک نظم و وحدت و صورتی از فهم و خرد قابل تحقق در تاریخ است که در پانصد سال اخیر اوج و حضیض و قوت و ضعف داشته است.
♦️ وقتی اشیا و شئون تجدد بدون توجه به جایگاهشان اخذ می شوند و در جای مناسب قرار نمی گیرند، پژمرده می مانند و ثمر نمی دهند و خیلی زود دچار مشکل ها و احیاناً مشکل زا می شوند. جامعه و کشوری که داشتهها و فرآوردههای تجدد را صرفاً به حکم تقلید یا برای مصرف و نه به عنوان یک سیستم به هم پیوسته می گیرند، دچار مشکلهایی میشوند که نمی دانند آن مشکل ها از کجا و چرا آمده است.
♦️ مشکل ها معمولاً به هم بسته اند و از آنجا ناشی می شوند که امور و شئون کشور که باید همبسته و به هم پیوسته باشند پراکنده و بی ارتباطند. پس باید تأمل و تحقیق کرد که مشکل ها از هر جنس که باشند از کجا آمده اند. اگر ریشه مشکل را ندانیم، راه پدید آمدن و پیچیده تر شدن آن را نمیتوانیم سد کنیم.
♦️ با تحلیل مشکلات و ریشه یابی آنها بر اساس شناخت وضع تاریخی کشور و آمادگی برای عمل است که می توان به طرح مسئله راه برد یعنی از مشکل به مسئله رسید. سیر از مشکل به مسئله چنانکه اشاره شد مستلزم تحول در وجود آدمی و پدید آمدن چشم اندازی تاریخی است که وقتی در نظر می آید جان ها امیدوار و مستعد رفع بعضی مشکل ها می شوند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹بخش ششم / مشکل بزرگ و اصلی : جامعه و کشوری هستیم که داشتهها و فرآوردههای تجدد را صرفاً به حکم تقلید، یا برای مصرف و نه به عنوان یک سیستم به هم پیوسته اخذ کرده ایم
سیر از مشکل به مسئله : اگر ریشه مشکل را ندانیم، راه پدید آمدن و پیچیده تر شدن آن را نمیتوانیم سد کنیم
♦️ سرمقاله نشریه فرهنگستان علوم : مشکل بزرگ و اصلی، مشکل چشم انداز تاریخی و روابط و مناسبات و نظم است. کارشناسان معمولاً امور را تخصصی می بینند و می پندارند که با تصمیم های موضعی می توان مشکل های کلی و ساختاری را رفع کرد ولی سازمانی که به درستی نمی داند برای چه به وجود آمده و چه می تواند و باید بکند و چه جایگاهی دارد از عهده چه کاری می تواند برآید. ما هر چه را که در جهان تجدد پدید آمده خواسته و در حد توانایی اخذ کرده و همه را در کنار هم قرار داده ایم.
♦️ گویی اینها اشیاء مستقل از یکدیگرند و مهم نیست که در کجا قرار گیرند. مثلاً در نظر ما دانشگاه هر جا باشد کار خود را می تواند انجام دهد و ارتباطش با فرهنگ کشور و زندگی و نیازهای مردم و توجه به فرهنگ و تاریخ اهمیت ندارد بلکه مهم آموختن و اخذ تکنولوژی است ولی وقتی شئون تجدد بی توجه به جایگاه و پیوستگی های آنها در جایی که نمی دانیم مناسب است یا نه، قرار گیرند راه به تحقق تجدد نمی برند زیرا تجدد و توسعه مجموعه اشیاء و سازمان ها و گفتارها و رسوم نیست بلکه یک نظم و وحدت و صورتی از فهم و خرد قابل تحقق در تاریخ است که در پانصد سال اخیر اوج و حضیض و قوت و ضعف داشته است.
♦️ وقتی اشیا و شئون تجدد بدون توجه به جایگاهشان اخذ می شوند و در جای مناسب قرار نمی گیرند، پژمرده می مانند و ثمر نمی دهند و خیلی زود دچار مشکل ها و احیاناً مشکل زا می شوند. جامعه و کشوری که داشتهها و فرآوردههای تجدد را صرفاً به حکم تقلید یا برای مصرف و نه به عنوان یک سیستم به هم پیوسته می گیرند، دچار مشکلهایی میشوند که نمی دانند آن مشکل ها از کجا و چرا آمده است.
♦️ مشکل ها معمولاً به هم بسته اند و از آنجا ناشی می شوند که امور و شئون کشور که باید همبسته و به هم پیوسته باشند پراکنده و بی ارتباطند. پس باید تأمل و تحقیق کرد که مشکل ها از هر جنس که باشند از کجا آمده اند. اگر ریشه مشکل را ندانیم، راه پدید آمدن و پیچیده تر شدن آن را نمیتوانیم سد کنیم.
♦️ با تحلیل مشکلات و ریشه یابی آنها بر اساس شناخت وضع تاریخی کشور و آمادگی برای عمل است که می توان به طرح مسئله راه برد یعنی از مشکل به مسئله رسید. سیر از مشکل به مسئله چنانکه اشاره شد مستلزم تحول در وجود آدمی و پدید آمدن چشم اندازی تاریخی است که وقتی در نظر می آید جان ها امیدوار و مستعد رفع بعضی مشکل ها می شوند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐دکتر رضا داوری اردکانی : وقتی سیاست از زمین و زمان جدا می شود ...
♦️ وقتی سیاست از زمین و زمان جدا می شود، چون ماهی بیرون افتاده از آب است. این سیاست نظم و تعادل را از دست می دهد و به مجموعه ای از دستورالعمل های پراکنده مبدل می شود. سیاستی که همه کاره است، وقتی به خرد زمان پشت کند، همه کارها معطل می ماند. در جهان توسعه نیافته چگونگی دخالت سیاست در کارها اهمیت بسیار دارد و اگر این دخالت با خرد کارساز صورت نگیرد، پریشانی ها بیشتر و مردمان بیش از پیش نومید و بی اعتماد و اهمال کار و ندانم کار می شوند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ وقتی سیاست از زمین و زمان جدا می شود، چون ماهی بیرون افتاده از آب است. این سیاست نظم و تعادل را از دست می دهد و به مجموعه ای از دستورالعمل های پراکنده مبدل می شود. سیاستی که همه کاره است، وقتی به خرد زمان پشت کند، همه کارها معطل می ماند. در جهان توسعه نیافته چگونگی دخالت سیاست در کارها اهمیت بسیار دارد و اگر این دخالت با خرد کارساز صورت نگیرد، پریشانی ها بیشتر و مردمان بیش از پیش نومید و بی اعتماد و اهمال کار و ندانم کار می شوند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures