Drdavariimmpdf.pdf
837.2 KB
🌐 سخن اول دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف و متفکر برجسته ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور در نشریه این فرهنگستان تحت عنوان ایران و مسائل و مشکلاتش
♦️ نسخه پی دی اف
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ نسخه پی دی اف
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 پیرامون انقلاب اسلامی در ایران°
🔹 داریوش آشوری
🔹توضیح: طرح نقطه نظرات دگراندیش نسبت به هر ساختاری به امر بازفهم درونی آن یاری می رساند. (ساختارهای ایرانی)
🔹بخش اول
♦️ انقلاب اسلامی در ایران در اواخر قرن بیستم، پدیدهای شوکآور و پیشبینیناپذیر در بافتار تاریخِ مدرن بود. نشانه دینی آن، حضور روحانیان شیعه در مقام محرکِ بسیجِ مردم و سرانجام، قرابت غیرمعمولِ اسلام و انقلاب، ترکیبی از دو عنصرِ بیگانه به لحاظ مفهومی، بیگانه و بیسابقه، با مدعیاتِ ایدئولوژیکی، مدل خاصی از دولت و کشورداری پدید آورد.
♦️ این دولت جدید خود را با نشانههای خاص، نمادها، شعارها، گفتمانها، و رفتارها نشان داد، همچنین با تملک ابزارهای مدرنِ تبلیغات ، استفاده از رفتار انقلابی، و قدرت سازماندهیشده در ساختارِ یک دولت تجسم یافته، خود را به صورت قدرت جدیدِ سیاسی و ایدئولوژیکِ به جهان معرفی کرد.
♦️ براستی این رخداد به غایت غیرمنتظره چگونه میتوانست اتفاق افتد؟ ریشهیابیهایِ این رخداد که بر حضور و نقش سیاسیِ شیعه محوری و روحانیت در تاریخ ایران متمرکز است .با شماری پرسشهای بنیادین همراه است.
♦️ چگونه دستگاه حاکمه دینیِ اساساً سنتگرا، که معمولا انقلابهای مدرن آن را غیرمدرن میدانند، توانست با رادیکالترین گروهها و دیدگاههای انقلابی ادغام شود؟
♦️ پیامدهای جهانشمولِ چنین ترکیب "شیمیایی" برای دین گرائی religionism آنجهانی و انقلابیگریِ سکولار چیست؟ چگونه آنها اساساً در عمل و گفتمان نسبت به قبل متفاوت اند؟ نهفتهترین نیروهای تاریخی که این پدیده به ظاهر ناممکن را ممکن کرد، چه بود؟
♦️ در این شرایط پرسشِ از عقبنشینی وجه سکولار ، بازتابِ تشویشِ نهفتهای ست در خصوص اینکه در دهههای اخیر چه بر جهان معاصر ما میرود؟ آیا این امر حمله بنیادگراییِ دینی به ارزشهای اینجهانی است؟ آیا این رخدادِ پیشبینینشده، به چشماندازهای جهانِ کاملاً سکولارشدهای که روشنفکران مدرن در همه جا به تصویر کشیدهاند، تاخته است و آن را بیاعتبار کرده است؟
♦️ اختلاطِ مفاهیمِ اسلام و انقلاب، ترکیبی از این دو ترمِ به ظاهر ناسازگار پدید آورد. این صورتبندیِ تازه از قدرت دولتی، با نسخهبرداری از شعارهای جنبشهای سکولار و انقلابی انترناسیونالیست، تحت رهبری یک شخصیتِ قاطع دینی، نه تنها با الگوی "اسلامی" از حکومت و ارزشها و هنجارهای اجتماعی مصمم به تغییر شکل جامعه ایران شد، بلکه ارکان مشترکی بین این پدیده انقلابی جدید و جنبشهای مشابه دیگر با نشانههای سکولار در جهان مدرن وجود داشت. عمدهترین خصوصیتهای مشترک، رفتارهای مردم گرایانه ، و در عمل، به کارگیری قدرت دولتی و ابزارهای مدرنِ تبلیغاتی، است.
♦️ چگونه این رخدادِ کاملا غیرمنتظره توانست اتفاق بیافتد؟ چگونه یک دستگاه حاکمه اساساً دینیِ سنتگرا، که معمولا منتقدانش آن را به شدت محافظهکار میدانند، توانست دیدگاههای رادیکالِ انقلابیِ سکولار و تجربههای دوران مدرن را جذب کند؟ چگونه اسلام، انقلابی شد و انقلاب "اسلامی"؟ آیا امکانی تاریخی برای وحدتبخشی بین سکولاریسم و دین گرائی وجود دارد؟ #پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 داریوش آشوری
🔹توضیح: طرح نقطه نظرات دگراندیش نسبت به هر ساختاری به امر بازفهم درونی آن یاری می رساند. (ساختارهای ایرانی)
🔹بخش اول
♦️ انقلاب اسلامی در ایران در اواخر قرن بیستم، پدیدهای شوکآور و پیشبینیناپذیر در بافتار تاریخِ مدرن بود. نشانه دینی آن، حضور روحانیان شیعه در مقام محرکِ بسیجِ مردم و سرانجام، قرابت غیرمعمولِ اسلام و انقلاب، ترکیبی از دو عنصرِ بیگانه به لحاظ مفهومی، بیگانه و بیسابقه، با مدعیاتِ ایدئولوژیکی، مدل خاصی از دولت و کشورداری پدید آورد.
♦️ این دولت جدید خود را با نشانههای خاص، نمادها، شعارها، گفتمانها، و رفتارها نشان داد، همچنین با تملک ابزارهای مدرنِ تبلیغات ، استفاده از رفتار انقلابی، و قدرت سازماندهیشده در ساختارِ یک دولت تجسم یافته، خود را به صورت قدرت جدیدِ سیاسی و ایدئولوژیکِ به جهان معرفی کرد.
♦️ براستی این رخداد به غایت غیرمنتظره چگونه میتوانست اتفاق افتد؟ ریشهیابیهایِ این رخداد که بر حضور و نقش سیاسیِ شیعه محوری و روحانیت در تاریخ ایران متمرکز است .با شماری پرسشهای بنیادین همراه است.
♦️ چگونه دستگاه حاکمه دینیِ اساساً سنتگرا، که معمولا انقلابهای مدرن آن را غیرمدرن میدانند، توانست با رادیکالترین گروهها و دیدگاههای انقلابی ادغام شود؟
♦️ پیامدهای جهانشمولِ چنین ترکیب "شیمیایی" برای دین گرائی religionism آنجهانی و انقلابیگریِ سکولار چیست؟ چگونه آنها اساساً در عمل و گفتمان نسبت به قبل متفاوت اند؟ نهفتهترین نیروهای تاریخی که این پدیده به ظاهر ناممکن را ممکن کرد، چه بود؟
♦️ در این شرایط پرسشِ از عقبنشینی وجه سکولار ، بازتابِ تشویشِ نهفتهای ست در خصوص اینکه در دهههای اخیر چه بر جهان معاصر ما میرود؟ آیا این امر حمله بنیادگراییِ دینی به ارزشهای اینجهانی است؟ آیا این رخدادِ پیشبینینشده، به چشماندازهای جهانِ کاملاً سکولارشدهای که روشنفکران مدرن در همه جا به تصویر کشیدهاند، تاخته است و آن را بیاعتبار کرده است؟
♦️ اختلاطِ مفاهیمِ اسلام و انقلاب، ترکیبی از این دو ترمِ به ظاهر ناسازگار پدید آورد. این صورتبندیِ تازه از قدرت دولتی، با نسخهبرداری از شعارهای جنبشهای سکولار و انقلابی انترناسیونالیست، تحت رهبری یک شخصیتِ قاطع دینی، نه تنها با الگوی "اسلامی" از حکومت و ارزشها و هنجارهای اجتماعی مصمم به تغییر شکل جامعه ایران شد، بلکه ارکان مشترکی بین این پدیده انقلابی جدید و جنبشهای مشابه دیگر با نشانههای سکولار در جهان مدرن وجود داشت. عمدهترین خصوصیتهای مشترک، رفتارهای مردم گرایانه ، و در عمل، به کارگیری قدرت دولتی و ابزارهای مدرنِ تبلیغاتی، است.
♦️ چگونه این رخدادِ کاملا غیرمنتظره توانست اتفاق بیافتد؟ چگونه یک دستگاه حاکمه اساساً دینیِ سنتگرا، که معمولا منتقدانش آن را به شدت محافظهکار میدانند، توانست دیدگاههای رادیکالِ انقلابیِ سکولار و تجربههای دوران مدرن را جذب کند؟ چگونه اسلام، انقلابی شد و انقلاب "اسلامی"؟ آیا امکانی تاریخی برای وحدتبخشی بین سکولاریسم و دین گرائی وجود دارد؟ #پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 پیرامون انقلاب اسلامی در ایران°
🔹 داریوش آشوری
🔹 بخش دوم
🔹 دین گرائی و سکولاریسم نظری در شکل معتدل شان، نسبت به یکدیگر از خود تساهل نشان میدهند و میتوانند در صحنههای حیات اجتماعی همزیستی کنند
🔹 در اروپای غربی و در خسوفِ الهیات قرون وسطا، دیدگاههای آخرتشناختی، صحنه را ترک نکردند، بلکه خود را در شکل الهیات تاریخی از نو زنده کردند
♦️ کیمیاگری ایدهها
♦️ ایدهها در حیاتِ واقعیِ تاریخی، به منزله ارکان سازنده ایدئولوژیها و گفتمانها، تمایل به تغییر و ادغام در یکدیگر دارند حتی ادغام در آنچه معمولا متضادهایشان یا، در کلام هگلی، آنتیتزهایشان تلقی میشود. تاثیرگذاریِ ارکانِ ایمانِ پیشا اسلامیِ ایرانیان بر یهودیت، ارکانِ یهودی، مسیحی بر اسلام، یا بودیسم بر تائویسم، نمونههایی کلاسیک است که ارزش ذکر کردن دارد.
♦️ اما گاهی فرایند تاثیرگذاری و آمیزش، بین ارکانِ هویتهایِ به ظاهر ناسازگار و متضاد رخ میدهد .تاثیر دیدگاه فلسفی و عقلی یونانی بر روحِ فرمانبرِ خداترسِ یهودیت، و سپس بر مسیحیت و اسلام، یکی از برجستهترین نمونههاست. این آمیزش تا حد زیادی جو ابتداییِ فرهنگیِ این ادیان را به خاطر سهیم بودنِ در رشدِ سیستمهای الهیاتی، فلسفی، و حتی عرفانیِ هریک از آنها تغییر داد.
♦️ از قضای روزگار، این همگراییها، زمانی رخ میدهد که طرفینِ متضاد، به لحاظ ایدئولوژیکی و عملی، گرفتارِ مبارزه اند. بلاغتِ ایدئولوژیکی نقش مهمی در فرایندِ ادغامِ ایدههای به ظاهر ناسازگار یا متضاد بازی میکند .
♦️ ادلهآوریِ بلاغی، بنا به موقعیت، از ابزارهای متفاوتِ تهییج، از جمله با نقل قول از سرودههای فراموش شده، بازنویسی متنی مقدس، یا گزین گویههای عامه پسند از چهرههای بسیار معتبر استفاده میکند.
♦️ همچنین به طور دلبخواهی، بیرون کشیدنِ سازمایه های گزینشی از حاشیه و دادن جایگاه مرکزی به آنها و تفسیر مجدد آنها در متنِ جو سیاسی واجتماعیِ جدید، و سرانجام تصدیق آنها به منزله ایمان راسخ، عوامل این ادغام هستند. همه این شیوههای درگیرکردنِ مردم، روش هایی برای تبدیل باورهای کهن به چیزی سازگار با روح و خواستههای زمانه، یا اسلحهای موثر در پهنه حرکت است.
♦️ دین گرائی معمولا با مرکزیت دادن به اصول ایمانیِ متافیزیکی و آخرتشناختی در ساخت خود تعریف میشود حال آنکه سکولاریسم نظری با اعتقادات راسخِ ضدمتافیزیکی و انکار یا نادیده گرفتن همه ادعاهای آخرتشناختی تعریف میشود. هردوی آنها، در شکل معتدل شان، نسبت به یکدیگر از خود تساهل نشان میدهند و میتوانند در صحنههای حیات اجتماعی همزیستی کنند.
♦️ دین، در شکل رادیکالش، در شرایط اجتماعی معین، ابعادِ اجتماعی سیاسیِ و قدرتمندی خود را بروز میدهد، حال آنکه سکولاریسم رادیکال همانطور که تجربههای تاریخی نشان می دهد- مستعدِ تبدیل شدن به آخرتشناسیِ نیمه دینی است.
♦️ در دوران مدرن، تعریفِ انسان چونان "وضعیت سیاسی" برگرفته از ارسطو به مفهوم بنیادیِ اومانیسم فلسفی بسط یافت. بنابراین، از قرن هجدهم، رهاییِ فرجامین بشریت از زنجیرهای بردگی با کنش سیاسی، و در بالاترین درجه با قیام انقلابی، رکن مرکزیِ ایدئولوژیک شد. خودِ این مفهوم، که کلِ زندگیِ تاریخیِ بشر را سراسر به صورت اخیر تفسیر میکند، تبدیل به مفهومِ بنیادینِ سکولار در دوران مدرن شده است.
♦️ در اروپای غربی، خسوفِ الهیات قرون وسطا و دیدگاه آخرتشناختیاش برای زندگی انسان، با یک جامعهی سکولار و اومانیستی جایگزین شد که دارای نوعی بینش الهیاتِ تاریخی بود. دیدگاههای آخرتشناختی، صحنه را ترک نکردند، بلکه خود را در شکل الهیات تاریخی از نو زنده کردند. #پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 داریوش آشوری
🔹 بخش دوم
🔹 دین گرائی و سکولاریسم نظری در شکل معتدل شان، نسبت به یکدیگر از خود تساهل نشان میدهند و میتوانند در صحنههای حیات اجتماعی همزیستی کنند
🔹 در اروپای غربی و در خسوفِ الهیات قرون وسطا، دیدگاههای آخرتشناختی، صحنه را ترک نکردند، بلکه خود را در شکل الهیات تاریخی از نو زنده کردند
♦️ کیمیاگری ایدهها
♦️ ایدهها در حیاتِ واقعیِ تاریخی، به منزله ارکان سازنده ایدئولوژیها و گفتمانها، تمایل به تغییر و ادغام در یکدیگر دارند حتی ادغام در آنچه معمولا متضادهایشان یا، در کلام هگلی، آنتیتزهایشان تلقی میشود. تاثیرگذاریِ ارکانِ ایمانِ پیشا اسلامیِ ایرانیان بر یهودیت، ارکانِ یهودی، مسیحی بر اسلام، یا بودیسم بر تائویسم، نمونههایی کلاسیک است که ارزش ذکر کردن دارد.
♦️ اما گاهی فرایند تاثیرگذاری و آمیزش، بین ارکانِ هویتهایِ به ظاهر ناسازگار و متضاد رخ میدهد .تاثیر دیدگاه فلسفی و عقلی یونانی بر روحِ فرمانبرِ خداترسِ یهودیت، و سپس بر مسیحیت و اسلام، یکی از برجستهترین نمونههاست. این آمیزش تا حد زیادی جو ابتداییِ فرهنگیِ این ادیان را به خاطر سهیم بودنِ در رشدِ سیستمهای الهیاتی، فلسفی، و حتی عرفانیِ هریک از آنها تغییر داد.
♦️ از قضای روزگار، این همگراییها، زمانی رخ میدهد که طرفینِ متضاد، به لحاظ ایدئولوژیکی و عملی، گرفتارِ مبارزه اند. بلاغتِ ایدئولوژیکی نقش مهمی در فرایندِ ادغامِ ایدههای به ظاهر ناسازگار یا متضاد بازی میکند .
♦️ ادلهآوریِ بلاغی، بنا به موقعیت، از ابزارهای متفاوتِ تهییج، از جمله با نقل قول از سرودههای فراموش شده، بازنویسی متنی مقدس، یا گزین گویههای عامه پسند از چهرههای بسیار معتبر استفاده میکند.
♦️ همچنین به طور دلبخواهی، بیرون کشیدنِ سازمایه های گزینشی از حاشیه و دادن جایگاه مرکزی به آنها و تفسیر مجدد آنها در متنِ جو سیاسی واجتماعیِ جدید، و سرانجام تصدیق آنها به منزله ایمان راسخ، عوامل این ادغام هستند. همه این شیوههای درگیرکردنِ مردم، روش هایی برای تبدیل باورهای کهن به چیزی سازگار با روح و خواستههای زمانه، یا اسلحهای موثر در پهنه حرکت است.
♦️ دین گرائی معمولا با مرکزیت دادن به اصول ایمانیِ متافیزیکی و آخرتشناختی در ساخت خود تعریف میشود حال آنکه سکولاریسم نظری با اعتقادات راسخِ ضدمتافیزیکی و انکار یا نادیده گرفتن همه ادعاهای آخرتشناختی تعریف میشود. هردوی آنها، در شکل معتدل شان، نسبت به یکدیگر از خود تساهل نشان میدهند و میتوانند در صحنههای حیات اجتماعی همزیستی کنند.
♦️ دین، در شکل رادیکالش، در شرایط اجتماعی معین، ابعادِ اجتماعی سیاسیِ و قدرتمندی خود را بروز میدهد، حال آنکه سکولاریسم رادیکال همانطور که تجربههای تاریخی نشان می دهد- مستعدِ تبدیل شدن به آخرتشناسیِ نیمه دینی است.
♦️ در دوران مدرن، تعریفِ انسان چونان "وضعیت سیاسی" برگرفته از ارسطو به مفهوم بنیادیِ اومانیسم فلسفی بسط یافت. بنابراین، از قرن هجدهم، رهاییِ فرجامین بشریت از زنجیرهای بردگی با کنش سیاسی، و در بالاترین درجه با قیام انقلابی، رکن مرکزیِ ایدئولوژیک شد. خودِ این مفهوم، که کلِ زندگیِ تاریخیِ بشر را سراسر به صورت اخیر تفسیر میکند، تبدیل به مفهومِ بنیادینِ سکولار در دوران مدرن شده است.
♦️ در اروپای غربی، خسوفِ الهیات قرون وسطا و دیدگاه آخرتشناختیاش برای زندگی انسان، با یک جامعهی سکولار و اومانیستی جایگزین شد که دارای نوعی بینش الهیاتِ تاریخی بود. دیدگاههای آخرتشناختی، صحنه را ترک نکردند، بلکه خود را در شکل الهیات تاریخی از نو زنده کردند. #پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 دکتر مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه در برنامه ریزی توسعه آموزش عالی : مسؤولیت اجتماعی علم، نقد و روشنگری، رفرم اجتماعی و کیفیت زندگی است
♦️ انسان در جهان های مختلف زندگی می کند یکی از این جهان ها، جهان علم است که باید از سوی مروجان علم به جامعه اعطا شود.
♦️ جامعه باید زبان علم را برای بهبود و ارتقاء شرایط زیستی خود وتقلیل مرارت های خود بیاموزد. با زبان علم مسائل زندگی خود را حل کند وبرای زندگی خود مسأله های تازه ای طرح کند . یعنی هم مسأله را کشف وهم صورت بندی وهم حل کند.
♦️ علم تنها ملفوظاتی برای تلفظ و پرتاب نیست، بلکه درواقع امری اگزیستانسیل شونده است. علم امری برای تدبیر منزل ، برای ارتباط افراد خانواده با همدیگر، برای زیستن در ساختمانی با چند واحد آپارتمانی و ارتباط با همسایگان، برای کار و فعالیت و مشارکت اجتماعی و حل مسائل پیش آمده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ انسان در جهان های مختلف زندگی می کند یکی از این جهان ها، جهان علم است که باید از سوی مروجان علم به جامعه اعطا شود.
♦️ جامعه باید زبان علم را برای بهبود و ارتقاء شرایط زیستی خود وتقلیل مرارت های خود بیاموزد. با زبان علم مسائل زندگی خود را حل کند وبرای زندگی خود مسأله های تازه ای طرح کند . یعنی هم مسأله را کشف وهم صورت بندی وهم حل کند.
♦️ علم تنها ملفوظاتی برای تلفظ و پرتاب نیست، بلکه درواقع امری اگزیستانسیل شونده است. علم امری برای تدبیر منزل ، برای ارتباط افراد خانواده با همدیگر، برای زیستن در ساختمانی با چند واحد آپارتمانی و ارتباط با همسایگان، برای کار و فعالیت و مشارکت اجتماعی و حل مسائل پیش آمده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 پیرامون انقلاب اسلامی در ایران°
🔹 داریوش آشوری
🔹 بخش سوم
🔹 جهانِ خودآیینِ اسلامی، توانایی قابل توجهی را برای رشد فرهنگِ چندبعدی وحتی سکولار همراه با طیفِ وسیعی از بینشها مبتنی بر قدرتِ زیاد هرمنوتیکی در هسته هر متن، گفتمان، و سنت، در مدت زمان طولانیِ حیاتِ تاریخی خود نشان داده است
♦️ سیاسی شدن یا نیمه سکولار شدن اسلام
♦️ ادیان توحیدی، به ویژه اسلام، به خاطر باورشان به حاکمیتِ پروردگار متعال در مقام قدرت جهانی، حاملِ رکنی قدرتمند از الهیات سیاسی در شکلبندیشان هستند که با قدرتِ پیشبرندهاش، تلاش میکند حضور کامل سیاسی و اجتماعی دین را در شرایط تاریخیِ معین نشان دهد.
تا هنگامِ روبرو شدن با جهان مدرن و سکولاریسماش، جهانِ خودآیینِ اسلامی، توانایی قابل توجهی را برای رشد فرهنگِ چندبعدی همراه با طیفِ وسیعی از بینشها نشان داده بود.
♦️ یک رکنِ اساسی برای این توانایی، قدرتِ زیاد هرمنوتیکی در هسته هر متن، گفتمان، و سنت، در مدت زمان طولانیِ حیاتِ تاریخیشان است.
♦️ فرهنگ اسلامی، در میان دیگر فرهنگها، سنت عظیمِ گفتمانِ عرفانی و باطنی را با اشاعه اشکالِ رمزی و جادوییِ زندگی غیرسیاسی، پروراند و دستکم در نسخه فارسیاش، پهلو به پهلوی آن، یک روشِ فردگرا و لذتجویانه از زندگی و اندیشه مبتنی بردیدگاههای عرفانی را با عنوان مذهب رندی پرورش داد که شاعران عارفمسلک فارسی، عمدتا حافظ و سعدی، مبلغانِ بسیار با نفوذِ آن بودند.
♦️ سیاسیشدنِ اسلام، که به صورت نیمه سکولارکردن آن قابل تفسیر است، رخدادی بیشتر از دوران اخیر است که از بطنِ الهیات سیاسیِ حاوی نوعی هرمنوتیکِ دینی زاده شده است و به این ترتیب در این دوران، نوعی اسلام هستۀ مرکزی پا به عرصه گذاشت که در خصوص شکلِ زندگیِ اجتماعیِ تمدنِ مدرن بی تفاوت نیست.
♦️ به این ترتیب اسلام با این قرائت، پدیده انقلابیِ دوران مدرن است. نمونه کلاسیکِ رشدِ هرمنوتیکِ سیاسیِ اسلام، در نوشتههای آیت الله خمینی صریحاً بیان شده است.
♦️ کشف الاسرار، مانیفست اسلام سیاسی
♦️ کشفالاسرار کتابی است نوشته آیت الله خمینی که آن را میتوان مانیفیستِ اسلام سیاسی تلقی کرد.
♦️ نویسنده می گوید که طرح کاملی برای دولت دینی در قرآن و در آرای شیعه وجود دارد و دکترینِ بنیادی اسلامی را با استفاده از استخراج و تفسیر سازمایههای قرآنی و دیگر منابع معتبر، برای سازماندهی و عملکرد چنین دولتی توصیف میکند.
♦️ آیتالله خمینی در زمانی به این ایده فکر میکرد و مینوشت که هیچ کس، نمیتوانست امکان تحقق چنین رؤیایی را به ذهن خود راه دهد .او خوانش سیاسی خود را از اسلام و قرآن، با حداکثر اعتماد به نفس یک فرد مقتدرِ دینی، بسط و تفصیل میدهد.
♦️ به این طریق، آیتالله خمینی ، با بیاعتنایی به باورهای رایج شیعه به قضا و قدر predestination ، دیدگاهِ کنشباوریِ اختیارگرایی را برای تحقق چنین دولتی با کمک اراده جمعیِ مردانِ با ایمانِ شجاع و ایثارگر، طرح ریزی مینماید.
♦️ آیت الله تئوری خود را از حکومت اسلامی با گفتن اینکه، برخلاف حکومتهای دیگر، این حکومت دیکتاتوری نخواهد بود، با حضور مومنان مسئولیتپذیر در قبال اجرای قوانین در جامعه شرح میدهد .او وارد جزئیات طرحش میشود و رکن اصلیِ ساختارِ دولت مدرن یعنی تفکیک سه گانه قدرت را میپذیرد.
♦️ یکی از ویژگیهای گفتمان آیت الله خمینی در کتابش، سبک زبانی آن است، که عامدانه از زبان سنتیِ آخوندها و حوزه فاصله میگیرد. زبان گفتاری و نوشتاری سنتیِ روحانیت، مملو از لغات عجیب عربی و نحو تو در تو بود .بنابراین، آگاهانه، نوعی سبکِ ساده شده نوشتاری را برگزید با واژگان عربی کمتر و استفاده از واژه های فارسی که به کار می رفت.
#پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 داریوش آشوری
🔹 بخش سوم
🔹 جهانِ خودآیینِ اسلامی، توانایی قابل توجهی را برای رشد فرهنگِ چندبعدی وحتی سکولار همراه با طیفِ وسیعی از بینشها مبتنی بر قدرتِ زیاد هرمنوتیکی در هسته هر متن، گفتمان، و سنت، در مدت زمان طولانیِ حیاتِ تاریخی خود نشان داده است
♦️ سیاسی شدن یا نیمه سکولار شدن اسلام
♦️ ادیان توحیدی، به ویژه اسلام، به خاطر باورشان به حاکمیتِ پروردگار متعال در مقام قدرت جهانی، حاملِ رکنی قدرتمند از الهیات سیاسی در شکلبندیشان هستند که با قدرتِ پیشبرندهاش، تلاش میکند حضور کامل سیاسی و اجتماعی دین را در شرایط تاریخیِ معین نشان دهد.
تا هنگامِ روبرو شدن با جهان مدرن و سکولاریسماش، جهانِ خودآیینِ اسلامی، توانایی قابل توجهی را برای رشد فرهنگِ چندبعدی همراه با طیفِ وسیعی از بینشها نشان داده بود.
♦️ یک رکنِ اساسی برای این توانایی، قدرتِ زیاد هرمنوتیکی در هسته هر متن، گفتمان، و سنت، در مدت زمان طولانیِ حیاتِ تاریخیشان است.
♦️ فرهنگ اسلامی، در میان دیگر فرهنگها، سنت عظیمِ گفتمانِ عرفانی و باطنی را با اشاعه اشکالِ رمزی و جادوییِ زندگی غیرسیاسی، پروراند و دستکم در نسخه فارسیاش، پهلو به پهلوی آن، یک روشِ فردگرا و لذتجویانه از زندگی و اندیشه مبتنی بردیدگاههای عرفانی را با عنوان مذهب رندی پرورش داد که شاعران عارفمسلک فارسی، عمدتا حافظ و سعدی، مبلغانِ بسیار با نفوذِ آن بودند.
♦️ سیاسیشدنِ اسلام، که به صورت نیمه سکولارکردن آن قابل تفسیر است، رخدادی بیشتر از دوران اخیر است که از بطنِ الهیات سیاسیِ حاوی نوعی هرمنوتیکِ دینی زاده شده است و به این ترتیب در این دوران، نوعی اسلام هستۀ مرکزی پا به عرصه گذاشت که در خصوص شکلِ زندگیِ اجتماعیِ تمدنِ مدرن بی تفاوت نیست.
♦️ به این ترتیب اسلام با این قرائت، پدیده انقلابیِ دوران مدرن است. نمونه کلاسیکِ رشدِ هرمنوتیکِ سیاسیِ اسلام، در نوشتههای آیت الله خمینی صریحاً بیان شده است.
♦️ کشف الاسرار، مانیفست اسلام سیاسی
♦️ کشفالاسرار کتابی است نوشته آیت الله خمینی که آن را میتوان مانیفیستِ اسلام سیاسی تلقی کرد.
♦️ نویسنده می گوید که طرح کاملی برای دولت دینی در قرآن و در آرای شیعه وجود دارد و دکترینِ بنیادی اسلامی را با استفاده از استخراج و تفسیر سازمایههای قرآنی و دیگر منابع معتبر، برای سازماندهی و عملکرد چنین دولتی توصیف میکند.
♦️ آیتالله خمینی در زمانی به این ایده فکر میکرد و مینوشت که هیچ کس، نمیتوانست امکان تحقق چنین رؤیایی را به ذهن خود راه دهد .او خوانش سیاسی خود را از اسلام و قرآن، با حداکثر اعتماد به نفس یک فرد مقتدرِ دینی، بسط و تفصیل میدهد.
♦️ به این طریق، آیتالله خمینی ، با بیاعتنایی به باورهای رایج شیعه به قضا و قدر predestination ، دیدگاهِ کنشباوریِ اختیارگرایی را برای تحقق چنین دولتی با کمک اراده جمعیِ مردانِ با ایمانِ شجاع و ایثارگر، طرح ریزی مینماید.
♦️ آیت الله تئوری خود را از حکومت اسلامی با گفتن اینکه، برخلاف حکومتهای دیگر، این حکومت دیکتاتوری نخواهد بود، با حضور مومنان مسئولیتپذیر در قبال اجرای قوانین در جامعه شرح میدهد .او وارد جزئیات طرحش میشود و رکن اصلیِ ساختارِ دولت مدرن یعنی تفکیک سه گانه قدرت را میپذیرد.
♦️ یکی از ویژگیهای گفتمان آیت الله خمینی در کتابش، سبک زبانی آن است، که عامدانه از زبان سنتیِ آخوندها و حوزه فاصله میگیرد. زبان گفتاری و نوشتاری سنتیِ روحانیت، مملو از لغات عجیب عربی و نحو تو در تو بود .بنابراین، آگاهانه، نوعی سبکِ ساده شده نوشتاری را برگزید با واژگان عربی کمتر و استفاده از واژه های فارسی که به کار می رفت.
#پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 خبرهای ساختاری
♦️ جامعه ای داریم که جوانان دانشمندش "ماهواره" راهی مدار زمین می کنند، و پیران عالمش بر سر رؤیت ماه ماجرا دارند. این فاصله همه جا هست. کسی به فکر این فاصله نیست. این فاصله ها جامعه را قطبی می کند. جامعه چند قطبی چند هدف دارد. جامعه ای که چند هدف دارد، چند مسیر را انتخاب می کند.(باکمک حسین دهباشی)
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ جامعه ای داریم که جوانان دانشمندش "ماهواره" راهی مدار زمین می کنند، و پیران عالمش بر سر رؤیت ماه ماجرا دارند. این فاصله همه جا هست. کسی به فکر این فاصله نیست. این فاصله ها جامعه را قطبی می کند. جامعه چند قطبی چند هدف دارد. جامعه ای که چند هدف دارد، چند مسیر را انتخاب می کند.(باکمک حسین دهباشی)
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 پیرامون انقلاب اسلامی در ایران°
🔹 داریوش آشوری
🔹 بخش چهارم و پایانی
🔹 واقعنگری سیاسیِ پس از انقلاب دینی۱۹۷۹، که در همه انقلابهای مدرن سیاسی جهان تجربه شده، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در جهت سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است
♦️ ظهورِ یک خطیب پرانرژی، به نام دکترعلی شریعتی
♦️ در این دوره تاریخی، ظهورِ یک خطیب پرانرژی، به نام دکترعلی شریعتی، گامی بزرگ در روندِ استفاده از شگردهایِ هرمنوتیکیِ دورنزا برای طرح ریزی شیعهگرائی و اسطورهها و چهرههای مقدس¬اش درون شکلبندیِ سیاسی و انقلابی، از راه ترکیبِ باورهای دینیِ سنتی با ارزشها و آرمانهای سیاسی و اجتماعیِ آزادیخواهانه و دنیای مدرن بود.
♦️ شریعتی بیانگرِ پدیده نوینی در جو اجتماعی و سیاسیِ ایران بود، پدیدهای که بعدها به عنوان "روشنفکران دینی" ارجاع داده شد.
تلاشهای او برای تفسیر "ایدئولوژی" به منزله یک نیروی تاریخیِ انقلابی که زندگانی معنویِ بشری را ترویج میکند، و پیامبران را در مقام برترین ایدئولوگها توصیف میکند، نقشی اساسی در از نو باب کردنِ اسلام شیعی به عنوان ایدئولوژی انقلابی روز داشت.
♦️ مهارت او در سخنرانی و نوشتههای بلاغی، محرک قوی برای بسیجِ نسلهای تحصیلکرده جوانتر با ریشههای دینی بود تا آنها تحت رهبری آیت الله خمینی، علیه رژیمِ بیاعتبارشده برای تحققِ آرمان برخیزند.
♦️ نسخه "اسلامیِ" ایدههای انقلابیِ جهان سوم، همانطور که شریعتی ترسیم کرده بود، در آمیختن با نسخه آرمانی حکومت اسلامی، سرانجام موفق شد کل قدرت سیاسی را در انقلاب ۱۹۷۹ از آن خود کند.
♦️ دیالوگ بین آرمان و رئالیسم سیاسی
♦️ آیت الله خمینی، در "علوم" مدرسی اسلامی، عالم بود و نسبت به ساختار بسیار پیچیده دولت مدرن و عملکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی آن، در این "علوم" تبحر بیشتری داشت. او، در امر احیای قدرت سیاسیِ اسلام، شریعت را بدنه جامعِ قوانین می دانست که نه تنها برای نیازهای معنوی و مادیِ جامعه، بلکه برای اداره دولت مدرن راهحل دارد.
♦️ ایده قانونگذاریِ "جمهوری اسلامی" با رفراندوم عمومی، و بعدها تلاش برای قالبِ قانون اساسی به آن دادن، بر اساس تفکیک قوا و حق رای همگانی، سازماندهیاش را با پذیرشِ ساختارِ مدرن یک جمهوری تعریف کرد، اما چالش هائی نیز در این میان پدید آمد که گاهی بذرِ تنش شدیدی را در قلبِ موجودیتِ سیاسیِ می کاشت.
♦️ این چالش ها، در همان سالهای اول حکومت، شکاف و فاصله بین دولت آرمانی اسلامی ، که مبتنی بر "قوانین الهی" بود، و واقعیتهای اداره یک دستگاه مدرن حکومتی با سازماندهی پیچیده عملکردهای داخلی و روابط بینالمللی را شامل می شد.
همین امر باعث گردید تا ساختار، با زبردستیِ ونوعی تفقه در احکام دین، اصلی را برای حل مشکلات صورتبندی نماید. این اصل حفظ "ساختار حکومت اسلامی" را به عنوان ضرورتِ مطلق مقدم بر اجرای قوانین شریعت، واجب میشمارد.
♦️ اولویتِ مطلق در ساختارگرائی ، صریحاً سیستم را به نادیده گرفتن یا تعلیق حتی احکام اصلی دین، هر جا که ضرورت دارد، مجاز میکند.
این نوع صورتبندیِ راهبردی، علت وجودیِ حکومت اسلامی را که در اصل باید ابزاری برای اعمال قوانین شریعت باشد برای حفظ ساختار آن دارای اهمیت ثانوی گرفته است.
♦️ برای عملی کردن این حکم، مجمع تشخیص مصلحت، بالاترین نهاد قانونگذاریِ جمهوری اسلامی، تاسیس شد. این مجمع قدرت برتر حاکم بر شورای نگهبان قانون اساسی است.
♦️ این شورا قدرتی است که میتواند مصوبات مجلس اسلامی را هر زمان که تشخیص داد با شریعت یا قانون اساسی مغایرت دارد، لغو کند. اما مجمع میتواند همان مصوبات را، علیرغم ناسازگاری شان با شریعت، تحت عنوان "مصلحت نظام" دوباره صورت قانون دهد.
♦️ واقعنگری سیاسیِ پس از انقلاب، در خدمت به مصالح کشور ، به اولویتِ مصلحتِ با هر گونه وسیله قابل تصور حکم میدهد. این داستان، که در همه انقلابهای مدرن سیاسی تجربه شده، طبعا در انقلاب اسلامی ایران هم تکرار شد.
♦️ در میان ایرانیان فرهیخته که تلاش میکنند جنبههای مثبت انقلاب اسلامی را ارزیابی کنند، قول رایجی هست که می گوید علیرغم همه دینداریِ تأکیدی، عملکردها و سبک اداره کشور، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است.
#پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 داریوش آشوری
🔹 بخش چهارم و پایانی
🔹 واقعنگری سیاسیِ پس از انقلاب دینی۱۹۷۹، که در همه انقلابهای مدرن سیاسی جهان تجربه شده، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در جهت سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است
♦️ ظهورِ یک خطیب پرانرژی، به نام دکترعلی شریعتی
♦️ در این دوره تاریخی، ظهورِ یک خطیب پرانرژی، به نام دکترعلی شریعتی، گامی بزرگ در روندِ استفاده از شگردهایِ هرمنوتیکیِ دورنزا برای طرح ریزی شیعهگرائی و اسطورهها و چهرههای مقدس¬اش درون شکلبندیِ سیاسی و انقلابی، از راه ترکیبِ باورهای دینیِ سنتی با ارزشها و آرمانهای سیاسی و اجتماعیِ آزادیخواهانه و دنیای مدرن بود.
♦️ شریعتی بیانگرِ پدیده نوینی در جو اجتماعی و سیاسیِ ایران بود، پدیدهای که بعدها به عنوان "روشنفکران دینی" ارجاع داده شد.
تلاشهای او برای تفسیر "ایدئولوژی" به منزله یک نیروی تاریخیِ انقلابی که زندگانی معنویِ بشری را ترویج میکند، و پیامبران را در مقام برترین ایدئولوگها توصیف میکند، نقشی اساسی در از نو باب کردنِ اسلام شیعی به عنوان ایدئولوژی انقلابی روز داشت.
♦️ مهارت او در سخنرانی و نوشتههای بلاغی، محرک قوی برای بسیجِ نسلهای تحصیلکرده جوانتر با ریشههای دینی بود تا آنها تحت رهبری آیت الله خمینی، علیه رژیمِ بیاعتبارشده برای تحققِ آرمان برخیزند.
♦️ نسخه "اسلامیِ" ایدههای انقلابیِ جهان سوم، همانطور که شریعتی ترسیم کرده بود، در آمیختن با نسخه آرمانی حکومت اسلامی، سرانجام موفق شد کل قدرت سیاسی را در انقلاب ۱۹۷۹ از آن خود کند.
♦️ دیالوگ بین آرمان و رئالیسم سیاسی
♦️ آیت الله خمینی، در "علوم" مدرسی اسلامی، عالم بود و نسبت به ساختار بسیار پیچیده دولت مدرن و عملکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی آن، در این "علوم" تبحر بیشتری داشت. او، در امر احیای قدرت سیاسیِ اسلام، شریعت را بدنه جامعِ قوانین می دانست که نه تنها برای نیازهای معنوی و مادیِ جامعه، بلکه برای اداره دولت مدرن راهحل دارد.
♦️ ایده قانونگذاریِ "جمهوری اسلامی" با رفراندوم عمومی، و بعدها تلاش برای قالبِ قانون اساسی به آن دادن، بر اساس تفکیک قوا و حق رای همگانی، سازماندهیاش را با پذیرشِ ساختارِ مدرن یک جمهوری تعریف کرد، اما چالش هائی نیز در این میان پدید آمد که گاهی بذرِ تنش شدیدی را در قلبِ موجودیتِ سیاسیِ می کاشت.
♦️ این چالش ها، در همان سالهای اول حکومت، شکاف و فاصله بین دولت آرمانی اسلامی ، که مبتنی بر "قوانین الهی" بود، و واقعیتهای اداره یک دستگاه مدرن حکومتی با سازماندهی پیچیده عملکردهای داخلی و روابط بینالمللی را شامل می شد.
همین امر باعث گردید تا ساختار، با زبردستیِ ونوعی تفقه در احکام دین، اصلی را برای حل مشکلات صورتبندی نماید. این اصل حفظ "ساختار حکومت اسلامی" را به عنوان ضرورتِ مطلق مقدم بر اجرای قوانین شریعت، واجب میشمارد.
♦️ اولویتِ مطلق در ساختارگرائی ، صریحاً سیستم را به نادیده گرفتن یا تعلیق حتی احکام اصلی دین، هر جا که ضرورت دارد، مجاز میکند.
این نوع صورتبندیِ راهبردی، علت وجودیِ حکومت اسلامی را که در اصل باید ابزاری برای اعمال قوانین شریعت باشد برای حفظ ساختار آن دارای اهمیت ثانوی گرفته است.
♦️ برای عملی کردن این حکم، مجمع تشخیص مصلحت، بالاترین نهاد قانونگذاریِ جمهوری اسلامی، تاسیس شد. این مجمع قدرت برتر حاکم بر شورای نگهبان قانون اساسی است.
♦️ این شورا قدرتی است که میتواند مصوبات مجلس اسلامی را هر زمان که تشخیص داد با شریعت یا قانون اساسی مغایرت دارد، لغو کند. اما مجمع میتواند همان مصوبات را، علیرغم ناسازگاری شان با شریعت، تحت عنوان "مصلحت نظام" دوباره صورت قانون دهد.
♦️ واقعنگری سیاسیِ پس از انقلاب، در خدمت به مصالح کشور ، به اولویتِ مصلحتِ با هر گونه وسیله قابل تصور حکم میدهد. این داستان، که در همه انقلابهای مدرن سیاسی تجربه شده، طبعا در انقلاب اسلامی ایران هم تکرار شد.
♦️ در میان ایرانیان فرهیخته که تلاش میکنند جنبههای مثبت انقلاب اسلامی را ارزیابی کنند، قول رایجی هست که می گوید علیرغم همه دینداریِ تأکیدی، عملکردها و سبک اداره کشور، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است.
#پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
PEEDIPDF.pdf
117.3 KB
🌐 پیرامون انقلاب اسلامی در ایران°
🔹 داریوش آشوری
🔹 نسخه پی دی اف
♦️ انقلاب اسلامی در ایران در اواخر قرن بیستم، پدیدهای شوکآور و پیشبینیناپذیر در بافتار تاریخِ مدرن بود. چگونه دستگاه حاکمه دینیِ اساساً سنتگرا، که معمولا انقلابهای مدرن آن را غیرمدرن میدانند، توانست با دیدگاههای انقلابی ادغام شود؟
♦️ دین گرائی و سکولاریسم نظری در شکل معتدل شان، نسبت به یکدیگر از خود تساهل نشان میدهند و میتوانند در صحنههای حیات اجتماعی همزیستی کنند.
♦️ اولویتِ مطلق در ساختارگرائی با تفقه در احکام دین ، صریحاً سیستم را به نادیده گرفتن یا تعلیق حتی احکام اصلی دین، هر جا که ضرورت دارد، مجاز میکند.
♦️ در میان ایرانیانی که تلاش میکنند جنبههای مثبت انقلاب اسلامی را ارزیابی کنند، قول رایجی هست که می گوید علیرغم همه دینداریِ تأکیدی، عملکردها و سبک اداره کشور، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است.
#پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 داریوش آشوری
🔹 نسخه پی دی اف
♦️ انقلاب اسلامی در ایران در اواخر قرن بیستم، پدیدهای شوکآور و پیشبینیناپذیر در بافتار تاریخِ مدرن بود. چگونه دستگاه حاکمه دینیِ اساساً سنتگرا، که معمولا انقلابهای مدرن آن را غیرمدرن میدانند، توانست با دیدگاههای انقلابی ادغام شود؟
♦️ دین گرائی و سکولاریسم نظری در شکل معتدل شان، نسبت به یکدیگر از خود تساهل نشان میدهند و میتوانند در صحنههای حیات اجتماعی همزیستی کنند.
♦️ اولویتِ مطلق در ساختارگرائی با تفقه در احکام دین ، صریحاً سیستم را به نادیده گرفتن یا تعلیق حتی احکام اصلی دین، هر جا که ضرورت دارد، مجاز میکند.
♦️ در میان ایرانیانی که تلاش میکنند جنبههای مثبت انقلاب اسلامی را ارزیابی کنند، قول رایجی هست که می گوید علیرغم همه دینداریِ تأکیدی، عملکردها و سبک اداره کشور، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است.
#پیرامون_انقلاب_اسلامی_در_ایران
#داریوش_آشوری
° متن بازنویسی و تلخیص شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 سیر و ساختار دموکراسی در ایران معاصر از نگاه یک تحلیل¬گر عرب
🔹 جدا از آنکه دموکراسی در کشورهای عربی در چه وضعیتی است، این گونه متن ها در نوع خود جالب توجه است. نویسنده این مقاله که بازنویسی و تلخیص شده است، در یک مؤسسه مطالعات راهبردی در خصوص کشورمان فعالیت می کند.
🔹 محمد السلمی/ العربیه
🔹 بخش اول
♦️ آشنائی با اصول و ارزش های تمدن غرب/ آغاز قرن نوزده
♦️ مساله ساختارهای دموکراتیک در ایران هر از چند گاهی مطرح می شود. جامعه ایران در اوایل قرن نوزدهم یعنی تقریبا سال ۱۲۰۰ به بعد به ویژه بعد از شکست ارتش ایران در جنگ با روسیه در سال های ۱۸۰۳ و ۱۸۲۷ میلادی با مظاهر و اصول و ارزش های تمدن غرب آشنا شد.
♦️ تاثیرگرفتن از اندیشه جنبش روشنگری غرب/ دهه های پایانی قرن نوزده
♦️ درایران، تقریباً آثاری از اندیشه غربی قبل از سه دهه پایانی قرن نوزدهم در تولید فکری روشنفکران و اهل قلم بروز نکرده بود. می توان در اینجا به چهره های عصر روشنگری مثل فتحعلی آخوند زاده و آقاخان کرمانی و ملکم خان و غیره اشاره کرد. آنها تحت تاثیر اندیشه جنبش روشنگری غرب بعد از انقلاب فرانسه و نظریه های معروف آن دوره قرار گرفتند.
♦️ جنبش مشروطه/ آغاز قرن بیستم
♦️ چهره های متعددی در ایران با آغاز قرن بیستم خواستار یک نظام دموکراتیک به جای حکومت قاجار بودند. جنبش شش ساله مشروطه از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ میلادی یعنی۱۲۸۴ تا ۱۲۹۰ خورشیدی یکی از نمادهای بارز این تحرکات است. مجلس برای نخستین بار در ایران تشکیل شد و فرمان مشروطه با الهام از الگوهای غربی امضا شد. کشورهائی مانند انگلیس از انقلاب مشروطه و تثبیت آن در ایران حمایت کردند.
♦️ انقلاب مشروطه با جهت گیری ملی گرایانه و دموکراتیک مرحله کودتاهای خونین و جنگ های داخلی را پشت سر گذاشته و زمینه را برای آزادی های سیاسی و مطبوعات فراهم کرد. اما دیری نپایید که این صفحه از تاریخ ایران ورق خورد و ناکام شد. آزادیخواهان در ایران هزینه سنگینی پرداخت کردند و خون مبارزان فراوانی ریخته شد و شماری از آنان از ایران گریختند.
♦️ جنبش بعد از پایان مشروطیت/ فاصله میان جنگ جهانی اول و کودتای رضا خان
♦️ جنبش دیگری هم بعد از پایان این دوره بروز کرد که البته با جنبش مشروطیت متفاوت بود. چه اینجا فضای روشنفکری و به کارگیری قلم به جای اسلحه در فاصله میان جنگ جهانی اول(1914-1918) و کودتای رضا خان فرمانده نظامی که بعدا به رضا شاه پهلوی معروف شد در جامعه ایران حاکم شد.
♦️ با مروری بر مطبوعات و نشریه های آن دوره می توان گفت که چطور اندیشه برقراری حکومت سکولار و فراخوان برای تشکیل نظام جمهوری مبتنی بر فرهنگ غربی و مرزبندی میان فرهنگ و سنت از حکومت و برقراری نظام جمهوری به جای شاهنشاهی متبلور شد.
♦️ چهره هایی همچون حسن تقی زاده و حسین کاظم زاده ایرانشهر و ابراهیم پور داوود و محمود افشار و علامه محمد قزوینی از نظریه پردازان این دوره هستند که نظریه های خود را در نشریه های داخل و خارج کشور منتشر می کردند.
♦️ این برهه تاریخی که از نظر نگارنده بسیار کوتاه بود یکی از پیچیده ترین بخش های تاریخ معاصر ایران است. اولین بذر ناسیونالیسم ایرانی بر مبنای الگوی غربی در این دوره کاشته شد. سازمان های غیر دولتی سیاسی و اجتماعی و زنان در این دوره راه اندازی شدند. ترویج فرهنگ و تاریخ ایران در دوره ساسانیان و امپراتوری های ایرانی پیش از آن و موارد متعدد دیگری از این قبیل از ویژگی های این دوره به شمار می روند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 جدا از آنکه دموکراسی در کشورهای عربی در چه وضعیتی است، این گونه متن ها در نوع خود جالب توجه است. نویسنده این مقاله که بازنویسی و تلخیص شده است، در یک مؤسسه مطالعات راهبردی در خصوص کشورمان فعالیت می کند.
🔹 محمد السلمی/ العربیه
🔹 بخش اول
♦️ آشنائی با اصول و ارزش های تمدن غرب/ آغاز قرن نوزده
♦️ مساله ساختارهای دموکراتیک در ایران هر از چند گاهی مطرح می شود. جامعه ایران در اوایل قرن نوزدهم یعنی تقریبا سال ۱۲۰۰ به بعد به ویژه بعد از شکست ارتش ایران در جنگ با روسیه در سال های ۱۸۰۳ و ۱۸۲۷ میلادی با مظاهر و اصول و ارزش های تمدن غرب آشنا شد.
♦️ تاثیرگرفتن از اندیشه جنبش روشنگری غرب/ دهه های پایانی قرن نوزده
♦️ درایران، تقریباً آثاری از اندیشه غربی قبل از سه دهه پایانی قرن نوزدهم در تولید فکری روشنفکران و اهل قلم بروز نکرده بود. می توان در اینجا به چهره های عصر روشنگری مثل فتحعلی آخوند زاده و آقاخان کرمانی و ملکم خان و غیره اشاره کرد. آنها تحت تاثیر اندیشه جنبش روشنگری غرب بعد از انقلاب فرانسه و نظریه های معروف آن دوره قرار گرفتند.
♦️ جنبش مشروطه/ آغاز قرن بیستم
♦️ چهره های متعددی در ایران با آغاز قرن بیستم خواستار یک نظام دموکراتیک به جای حکومت قاجار بودند. جنبش شش ساله مشروطه از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ میلادی یعنی۱۲۸۴ تا ۱۲۹۰ خورشیدی یکی از نمادهای بارز این تحرکات است. مجلس برای نخستین بار در ایران تشکیل شد و فرمان مشروطه با الهام از الگوهای غربی امضا شد. کشورهائی مانند انگلیس از انقلاب مشروطه و تثبیت آن در ایران حمایت کردند.
♦️ انقلاب مشروطه با جهت گیری ملی گرایانه و دموکراتیک مرحله کودتاهای خونین و جنگ های داخلی را پشت سر گذاشته و زمینه را برای آزادی های سیاسی و مطبوعات فراهم کرد. اما دیری نپایید که این صفحه از تاریخ ایران ورق خورد و ناکام شد. آزادیخواهان در ایران هزینه سنگینی پرداخت کردند و خون مبارزان فراوانی ریخته شد و شماری از آنان از ایران گریختند.
♦️ جنبش بعد از پایان مشروطیت/ فاصله میان جنگ جهانی اول و کودتای رضا خان
♦️ جنبش دیگری هم بعد از پایان این دوره بروز کرد که البته با جنبش مشروطیت متفاوت بود. چه اینجا فضای روشنفکری و به کارگیری قلم به جای اسلحه در فاصله میان جنگ جهانی اول(1914-1918) و کودتای رضا خان فرمانده نظامی که بعدا به رضا شاه پهلوی معروف شد در جامعه ایران حاکم شد.
♦️ با مروری بر مطبوعات و نشریه های آن دوره می توان گفت که چطور اندیشه برقراری حکومت سکولار و فراخوان برای تشکیل نظام جمهوری مبتنی بر فرهنگ غربی و مرزبندی میان فرهنگ و سنت از حکومت و برقراری نظام جمهوری به جای شاهنشاهی متبلور شد.
♦️ چهره هایی همچون حسن تقی زاده و حسین کاظم زاده ایرانشهر و ابراهیم پور داوود و محمود افشار و علامه محمد قزوینی از نظریه پردازان این دوره هستند که نظریه های خود را در نشریه های داخل و خارج کشور منتشر می کردند.
♦️ این برهه تاریخی که از نظر نگارنده بسیار کوتاه بود یکی از پیچیده ترین بخش های تاریخ معاصر ایران است. اولین بذر ناسیونالیسم ایرانی بر مبنای الگوی غربی در این دوره کاشته شد. سازمان های غیر دولتی سیاسی و اجتماعی و زنان در این دوره راه اندازی شدند. ترویج فرهنگ و تاریخ ایران در دوره ساسانیان و امپراتوری های ایرانی پیش از آن و موارد متعدد دیگری از این قبیل از ویژگی های این دوره به شمار می روند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 سیر و ساختار دموکراسی در ایران معاصر از نگاه یک تحلیل¬گر عرب
🔹 محمد السلمی/ العربیه
🔹 بخش دوم
♦️ حکومت پهلوی در سال1925
♦️ ولی بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ حکومت پهلوی در سال ۱۹۲۵ میلادی یا۱۳۰۴ خورشیدی روی کار آمد. رژیم پهلوی تلاش های فراوانی برای ایجاد محدودیت برای فعالیت حوزه های علمیه و علوم دینی صورت داد.
♦️ دکتر محمد مصدق
♦️ تنها مورد تلاش برای برقراری حکومت دموکراتیک در ایران توسط دکتر محمد مصدق در اوایل نیمه دوم قرن بیستم انجام شد. او در اوایل نیمه دوم قرن بیستم یا۱۳۳۱ خورشیدی بعد از انتصاب به سمت نخست وزیر به فرمانده پلیس تهران دستور داد تا از برخورد با روزنامه نگاران منتقد دولت خودداری کند.
♦️ دکتر مسعود کاظم زاده در سال ۲۰۰۳ میلادی به مناسبت پنجاهمین سالگرد کودتا علیه طرح ملی مصدق در سال ۱۹۵۳ میلادی یا۱۳۳۲ خورشیدی توسط ساواک و سی آی ای در یادداشتی نوشت: روزی که دموکراسیِ جوان در ایران مرد.
♦️ بی نتیجه بودن تلاش های هر چند محدود و نگرشی که در همه دوره ها ماند
♦️ اکنون سؤال این است چرا تلاش های هر چند محدود در این دوره ها بی نتیجه می ماند؟ وقتی هدف یک اندیشه معین حفظ یک ویژگی فرهنگی، سنتی یا مذهبی با نگاه حذف دگر اندیشی است، حتی اگر این دیگری هموطن و همشهری باشد پاسخ این سؤال مشخص است. ایران در دوره های مختلف ازاین نگرش رهایی نیافت.
♦️ برخوردهای گزینشی با اندیشه مدرن و گرایش های غیرملی و درمواردی رو به گسترش در جامعه ایران مانعی بر سر راه برقراری دموکراسی است. واقعیتی که دل بسیاری از شهروندان ایرانی دوستدار کشورشان و هوادار یکپارچگی و اتحاد بین مردم را به درد می آورد.
♦️ اگر این گرایش کنار گذاشته نشود برقراری دموکراسی در ایران یک آرزوی ناممکن است. این سخن به چه معناست؟ یعنی اینکه اندیشه مبتنی بر وابستگی ایدئولوژیک، قومی و منطقه ای ممکن است مقدم تر بر وابستگی به میهن بزرگ ایران باشد. اندیشه تنگ نظرانه مانع تطبیق دموکراسی فراگیر در کشور می شود.
♦️ در پاسخ کسانی که مورد کشورهای غربی را در این موارد مثال می زنند باید گفت مسأله ایران و کشورهای جهان سوم با این کشورها تفاوت چشمگیری دارند. بافت جمعیتی در ایران و کشورهای جهان سوم پیچیده است اما ساختار جمعیتی در کشورهای غربی از چنین حساسیت شدید و مباحث اتینیک° رنج نمی برد.
♦️ مردم سوئیس این مرحله و این طرز تفکر را پشت سر گذاشته اند
♦️ شما به کشور کوچکی مثل سوئیس نگاه کنید. سوئیس چهار زبان رسمی دارد. مردم به هر زبانی که سخن بگویند در معرض برخورد نژادپرستانه قرار نمی گیرند چرا که مردم سوئیس این مرحله و این طرز تفکر را پشت سر گذاشته اند.
°ethnic قومی، نژادی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 محمد السلمی/ العربیه
🔹 بخش دوم
♦️ حکومت پهلوی در سال1925
♦️ ولی بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ حکومت پهلوی در سال ۱۹۲۵ میلادی یا۱۳۰۴ خورشیدی روی کار آمد. رژیم پهلوی تلاش های فراوانی برای ایجاد محدودیت برای فعالیت حوزه های علمیه و علوم دینی صورت داد.
♦️ دکتر محمد مصدق
♦️ تنها مورد تلاش برای برقراری حکومت دموکراتیک در ایران توسط دکتر محمد مصدق در اوایل نیمه دوم قرن بیستم انجام شد. او در اوایل نیمه دوم قرن بیستم یا۱۳۳۱ خورشیدی بعد از انتصاب به سمت نخست وزیر به فرمانده پلیس تهران دستور داد تا از برخورد با روزنامه نگاران منتقد دولت خودداری کند.
♦️ دکتر مسعود کاظم زاده در سال ۲۰۰۳ میلادی به مناسبت پنجاهمین سالگرد کودتا علیه طرح ملی مصدق در سال ۱۹۵۳ میلادی یا۱۳۳۲ خورشیدی توسط ساواک و سی آی ای در یادداشتی نوشت: روزی که دموکراسیِ جوان در ایران مرد.
♦️ بی نتیجه بودن تلاش های هر چند محدود و نگرشی که در همه دوره ها ماند
♦️ اکنون سؤال این است چرا تلاش های هر چند محدود در این دوره ها بی نتیجه می ماند؟ وقتی هدف یک اندیشه معین حفظ یک ویژگی فرهنگی، سنتی یا مذهبی با نگاه حذف دگر اندیشی است، حتی اگر این دیگری هموطن و همشهری باشد پاسخ این سؤال مشخص است. ایران در دوره های مختلف ازاین نگرش رهایی نیافت.
♦️ برخوردهای گزینشی با اندیشه مدرن و گرایش های غیرملی و درمواردی رو به گسترش در جامعه ایران مانعی بر سر راه برقراری دموکراسی است. واقعیتی که دل بسیاری از شهروندان ایرانی دوستدار کشورشان و هوادار یکپارچگی و اتحاد بین مردم را به درد می آورد.
♦️ اگر این گرایش کنار گذاشته نشود برقراری دموکراسی در ایران یک آرزوی ناممکن است. این سخن به چه معناست؟ یعنی اینکه اندیشه مبتنی بر وابستگی ایدئولوژیک، قومی و منطقه ای ممکن است مقدم تر بر وابستگی به میهن بزرگ ایران باشد. اندیشه تنگ نظرانه مانع تطبیق دموکراسی فراگیر در کشور می شود.
♦️ در پاسخ کسانی که مورد کشورهای غربی را در این موارد مثال می زنند باید گفت مسأله ایران و کشورهای جهان سوم با این کشورها تفاوت چشمگیری دارند. بافت جمعیتی در ایران و کشورهای جهان سوم پیچیده است اما ساختار جمعیتی در کشورهای غربی از چنین حساسیت شدید و مباحث اتینیک° رنج نمی برد.
♦️ مردم سوئیس این مرحله و این طرز تفکر را پشت سر گذاشته اند
♦️ شما به کشور کوچکی مثل سوئیس نگاه کنید. سوئیس چهار زبان رسمی دارد. مردم به هر زبانی که سخن بگویند در معرض برخورد نژادپرستانه قرار نمی گیرند چرا که مردم سوئیس این مرحله و این طرز تفکر را پشت سر گذاشته اند.
°ethnic قومی، نژادی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 وجوه پرابلماتیک علم در ایران
🔹 دکتر مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه در برنامه ریزی توسعه آموزش عالی : ما از علم "هم" استفاده می کنیم در حالی که به آن نگاهی مثبت ، مبهم و کلی گرا داریم
🔹 پیمایش های صورت گرفته نشان می دهد 78درصد جامعه ایران تقدیرگرا هستند
🔹 تحقیقات نشان می دهد بسیاری از عناصر دانشگاهی هم عوام هستند/ دانشگاه با علم اداره نمی شود
🔹 بخش اول
♦️ مسأله جمعیت شناختی علم
♦️ علم در ایران دارای یک مسأله جمعیت شناختی و وجوه دموکراتیک است. جمعیتی در ایران به دنبال آموزش است و برای آن هزینه می کند و با این امر به دنبال ارتقاء سرمایه اجتماعی خود هستند. گاهی از این تب یادگیری با عنوان و برچسب مدرک گرائی یاد می شود و البته است که این تمنای یادگیری در زیست جهان جامعه ما وجود دارد .
♦️ اختیارات معرفت شناختی
♦️ علاوه بر اینکه علم دارای یک مسأله جمعیت شناختی است، دارای یک مسأله نهادی و سیاسی نیز هست. علم در جامعه ما فاقد اختیارات معرفت شناختی است. علم روش های معین برای نتایج نامعین است. علم در جامعه ما اختیار معرفت شناختی ندارد. این به معنای آن است که محققین معمولاً از نتایج کار اطلاع قطعی ندارند، بنابراین اگر نتایج تحقیقات خطوط بنیادی و قرمز را پشت سرگذاشت، تکلیف نامشخص است.
♦️ به این ترتیب در جامعه ما مشخص نیست که نتایج تفکر چه خواهد شد. و پاسخ به این سؤال واضح نیست که آیا ما برای دانشگاه استقلال و برای حوزه علم اختیارات معرفت شناختی قائل هستیم؟ پاسخ مثبت دادن به این سؤال به سادگی نیست.
♦️ واقعیت آن است که اگر ساختار دولت خود را نماینده حقیقت تمام بداند، امکانی برای علم در راستای کشف حقیقت باقی نمی ماند ، این در حالی است که یک بخش از حقیقت را علم باید توضیح بدهد.
♦️ مسأله علم مسأله آینده ایران
♦️ مسأله علم مسأله ایران است ، مسأله آینده ایران است. برای محافظت از آینده ایران باید مسأله علم به نحوی رضایت بخش پاسخ داده شود. هرضعف و قوتی که در علم باشد به ضعف و قوت در ایران منتج خواهد شد و مانع پیشرفت های توسعه ای و زیرساختی خواهدشد. پس استقرار و استقلال معرفت علمی و تأثیرعلم از بزرگترین مسائل ایران در آینده است.
♦️ تأثیر، پرفورمانس وعملکرد خلاق علم در جامعه / علم آموزی ایرانی در آسمان
♦️ نسبت ما باعلم ابزارانگار، ریاکارانه، تصنعی و در بهترین حالت تکنوکراتیک است. درتفکرِ ما علم یک ابزار است که می توانیم در موارد و مواقع دلخواه استفاده کنیم . در تصور ما علم مانند چاقوئی دولبه است که با هر باور و جهان بینی و داشتن هرسبک از نظام ارزشها، هنجارها و سبک زندگی می توان از آن استفاده کرد.
♦️ به همین دلیل علم آموزی ایرانی در آسمان می درخشد اما در زمین جاری نیست . مانند موارد دیگری که در آن آسمان پرستاره داریم اما زمین اهریمنی است .
♦️ علم ما در آسمان مدارک دانشگاهی، ادعاها و تبلیغاتی که داریم مانند یک پروپاگاندا درحال درخشش است. این درحالی است که زمین ما باعلم اداره نمی شود . رانندگان در هنگام رانندگی باعلم رانندگی نمی کنند . سیاستمداری که سیاست می ورزد و اقدام می کند، با علم به این کار اقدام نمی کند . نهادها و سازمان های ما با علم اداره نمی شود .
♦️ دانشگاه با علم اداره نمی شود . با کسانی که صلاحیت های لازم معرفتی، علمی ، تخصصی و بین رشته ای دارا هستند برنامه ریزی نمی شود . بنابراین علم فاقد نفوذ و Influence است. علم فاقد تأثیر اجتماعی یا Social impact است.
♦️ در واقع بین نگاه علمی با نگاه فرهنگی وسنتی ما تعارض های درونی وجود دارد. گاهی ما به دنبال حفظ نگاه سنتی هستیم و به این موضوع که علم به کجا رسیده است کاری نداریم . در این صحنه و شرایط ما از علم استفاده "هم" می کنیم در حالی که به آن نگاهی مثبت ، مبهم و کلی داریم . پیمایش های صورت گرفته نشان می دهد 78درصد جامعه ایران تقدیرگرا هستند. بین 20 تا 30درصد در جامعه علم گرائی وجود دارد .
♦️ تحقیقات نشان می دهد بسیاری از عناصر دانشگاهی هم عوام هستند. سطح دانش پاسخگویان ایرانی از معلومات علمی و دانش علمی پائین است.
#دکتر_مقصود_فراستخواه
#وجوه_پرابلماتیک_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه در برنامه ریزی توسعه آموزش عالی : ما از علم "هم" استفاده می کنیم در حالی که به آن نگاهی مثبت ، مبهم و کلی گرا داریم
🔹 پیمایش های صورت گرفته نشان می دهد 78درصد جامعه ایران تقدیرگرا هستند
🔹 تحقیقات نشان می دهد بسیاری از عناصر دانشگاهی هم عوام هستند/ دانشگاه با علم اداره نمی شود
🔹 بخش اول
♦️ مسأله جمعیت شناختی علم
♦️ علم در ایران دارای یک مسأله جمعیت شناختی و وجوه دموکراتیک است. جمعیتی در ایران به دنبال آموزش است و برای آن هزینه می کند و با این امر به دنبال ارتقاء سرمایه اجتماعی خود هستند. گاهی از این تب یادگیری با عنوان و برچسب مدرک گرائی یاد می شود و البته است که این تمنای یادگیری در زیست جهان جامعه ما وجود دارد .
♦️ اختیارات معرفت شناختی
♦️ علاوه بر اینکه علم دارای یک مسأله جمعیت شناختی است، دارای یک مسأله نهادی و سیاسی نیز هست. علم در جامعه ما فاقد اختیارات معرفت شناختی است. علم روش های معین برای نتایج نامعین است. علم در جامعه ما اختیار معرفت شناختی ندارد. این به معنای آن است که محققین معمولاً از نتایج کار اطلاع قطعی ندارند، بنابراین اگر نتایج تحقیقات خطوط بنیادی و قرمز را پشت سرگذاشت، تکلیف نامشخص است.
♦️ به این ترتیب در جامعه ما مشخص نیست که نتایج تفکر چه خواهد شد. و پاسخ به این سؤال واضح نیست که آیا ما برای دانشگاه استقلال و برای حوزه علم اختیارات معرفت شناختی قائل هستیم؟ پاسخ مثبت دادن به این سؤال به سادگی نیست.
♦️ واقعیت آن است که اگر ساختار دولت خود را نماینده حقیقت تمام بداند، امکانی برای علم در راستای کشف حقیقت باقی نمی ماند ، این در حالی است که یک بخش از حقیقت را علم باید توضیح بدهد.
♦️ مسأله علم مسأله آینده ایران
♦️ مسأله علم مسأله ایران است ، مسأله آینده ایران است. برای محافظت از آینده ایران باید مسأله علم به نحوی رضایت بخش پاسخ داده شود. هرضعف و قوتی که در علم باشد به ضعف و قوت در ایران منتج خواهد شد و مانع پیشرفت های توسعه ای و زیرساختی خواهدشد. پس استقرار و استقلال معرفت علمی و تأثیرعلم از بزرگترین مسائل ایران در آینده است.
♦️ تأثیر، پرفورمانس وعملکرد خلاق علم در جامعه / علم آموزی ایرانی در آسمان
♦️ نسبت ما باعلم ابزارانگار، ریاکارانه، تصنعی و در بهترین حالت تکنوکراتیک است. درتفکرِ ما علم یک ابزار است که می توانیم در موارد و مواقع دلخواه استفاده کنیم . در تصور ما علم مانند چاقوئی دولبه است که با هر باور و جهان بینی و داشتن هرسبک از نظام ارزشها، هنجارها و سبک زندگی می توان از آن استفاده کرد.
♦️ به همین دلیل علم آموزی ایرانی در آسمان می درخشد اما در زمین جاری نیست . مانند موارد دیگری که در آن آسمان پرستاره داریم اما زمین اهریمنی است .
♦️ علم ما در آسمان مدارک دانشگاهی، ادعاها و تبلیغاتی که داریم مانند یک پروپاگاندا درحال درخشش است. این درحالی است که زمین ما باعلم اداره نمی شود . رانندگان در هنگام رانندگی باعلم رانندگی نمی کنند . سیاستمداری که سیاست می ورزد و اقدام می کند، با علم به این کار اقدام نمی کند . نهادها و سازمان های ما با علم اداره نمی شود .
♦️ دانشگاه با علم اداره نمی شود . با کسانی که صلاحیت های لازم معرفتی، علمی ، تخصصی و بین رشته ای دارا هستند برنامه ریزی نمی شود . بنابراین علم فاقد نفوذ و Influence است. علم فاقد تأثیر اجتماعی یا Social impact است.
♦️ در واقع بین نگاه علمی با نگاه فرهنگی وسنتی ما تعارض های درونی وجود دارد. گاهی ما به دنبال حفظ نگاه سنتی هستیم و به این موضوع که علم به کجا رسیده است کاری نداریم . در این صحنه و شرایط ما از علم استفاده "هم" می کنیم در حالی که به آن نگاهی مثبت ، مبهم و کلی داریم . پیمایش های صورت گرفته نشان می دهد 78درصد جامعه ایران تقدیرگرا هستند. بین 20 تا 30درصد در جامعه علم گرائی وجود دارد .
♦️ تحقیقات نشان می دهد بسیاری از عناصر دانشگاهی هم عوام هستند. سطح دانش پاسخگویان ایرانی از معلومات علمی و دانش علمی پائین است.
#دکتر_مقصود_فراستخواه
#وجوه_پرابلماتیک_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 وجوه پرابلماتیک علم در ایران
🔹 دکتر مقصود فراستخواه،: علم در جامعه ما فاقد اختیارات معرفت شناختی است. به این ترتیب در جامعه ما مشخص نیست که نتایج تفکر چه خواهد شد.
♦️ اگر ساختار دولت خود را نماینده حقیقت تمام بداند، امکانی برای علم در راستای کشف حقیقت باقی نمی ماند.
♦️ نسبت ما باعلم ابزارانگار، تصنعی و در بهترین حالت تکنوکراتیک است. درتفکرِ ما علم یک ابزار است که می توانیم در موارد و مواقع دلخواه استفاده کنیم .
♦️به همین دلیل علم آموزی ایرانی در آسمان می درخشد اما در زمین جاری نیست .
♦️علم ما در آسمان مدارک دانشگاهی، ادعاها و تبلیغاتی که داریم مانند یک پروپاگاندا درحال درخشش است. این درحالی است که زمین ما باعلم اداره نمی شود .
♦️ دانشگاه با علم اداره نمی شود . با کسانی که صلاحیت های لازم معرفتی، علمی ، تخصصی و بین رشته ای دارا هستند برنامه ریزی نمی شود .
♦️پیمایش های صورت گرفته نشان می دهد 78درصد جامعه ایران تقدیرگرا هستند. بین 20 تا 30درصد در جامعه علم گرائی وجود دارد .
#دکتر_مقصود_فراستخواه
#وجوه_پرابلماتیک_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر مقصود فراستخواه،: علم در جامعه ما فاقد اختیارات معرفت شناختی است. به این ترتیب در جامعه ما مشخص نیست که نتایج تفکر چه خواهد شد.
♦️ اگر ساختار دولت خود را نماینده حقیقت تمام بداند، امکانی برای علم در راستای کشف حقیقت باقی نمی ماند.
♦️ نسبت ما باعلم ابزارانگار، تصنعی و در بهترین حالت تکنوکراتیک است. درتفکرِ ما علم یک ابزار است که می توانیم در موارد و مواقع دلخواه استفاده کنیم .
♦️به همین دلیل علم آموزی ایرانی در آسمان می درخشد اما در زمین جاری نیست .
♦️علم ما در آسمان مدارک دانشگاهی، ادعاها و تبلیغاتی که داریم مانند یک پروپاگاندا درحال درخشش است. این درحالی است که زمین ما باعلم اداره نمی شود .
♦️ دانشگاه با علم اداره نمی شود . با کسانی که صلاحیت های لازم معرفتی، علمی ، تخصصی و بین رشته ای دارا هستند برنامه ریزی نمی شود .
♦️پیمایش های صورت گرفته نشان می دهد 78درصد جامعه ایران تقدیرگرا هستند. بین 20 تا 30درصد در جامعه علم گرائی وجود دارد .
#دکتر_مقصود_فراستخواه
#وجوه_پرابلماتیک_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 استاد دکتر محسن رنانی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان: کشورهای زیادی در جهان وجود دارند که طبیعی تر از ما تعارضات را حل کرده اند و همزیستی مسالمت آمیز بین طیفی از فرهنگ ها در آنها وجود دارد.
♦️ باید گذشته را چراغ راه آینده قرار داد. نباید با نگاه ایدئولوژیک جرأت تغییر را از خود سلب کرد.
♦️ ما قبل و بعد از انقلاب خط کشی کردیم و همه را سیاه و سفید دیدیم.
♦️ موضوع تنوع انسانی در ادیان آسمانی جدی است وتنوع فرهنگ ها در آنها به رسمیت شناخته شده است. ادیان آسمانی طیف های مختلف را قبول دارند.
#دکتر_محسن_رنانی
#نگاه_طیفی_در_ادیان_آسمانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ باید گذشته را چراغ راه آینده قرار داد. نباید با نگاه ایدئولوژیک جرأت تغییر را از خود سلب کرد.
♦️ ما قبل و بعد از انقلاب خط کشی کردیم و همه را سیاه و سفید دیدیم.
♦️ موضوع تنوع انسانی در ادیان آسمانی جدی است وتنوع فرهنگ ها در آنها به رسمیت شناخته شده است. ادیان آسمانی طیف های مختلف را قبول دارند.
#دکتر_محسن_رنانی
#نگاه_طیفی_در_ادیان_آسمانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 امام خمینی: نمی شود تحمیل عقاید کرد. اعتراف به خطا شما را کوچک نمیکند، تلاش برای به کرسی نشاندن خطا دیکتاتوری است
🔹 صحیفه:ج 14 ص 93
♦️ اگر رئیس و فرماندار شدید، این خوی تحمیل عقاید را که در انسان هست از خودتان زایل کنید.
توجه به این معنا داشته باشید که مبادا مبتلا به این خودخواهی عظیم باشید که منشا دیکتاتوری و منشا همه مفاسد است.
♦️ اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید، اعتراف کنید. این اعتراف، شما را در نظر ملتها بزرگ میکند؛ نه اینکه اعتراف به خطا شما را کوچک میکند.
♦️ انسان یک حرفی زده است و خطا گفته است؛ بعد که دید خطا گفته است، اگر پایبند به این خطا باشد و دنبال این باشد که این خطای خودش را به کرسی بنشاند، این همان دیکتاتوری بسیار فاسد است و لو در صورت غیر دیکتاتوری باشد، لکن دیکتاتوری است.
#امام_خمینی
#نمی شود_تحمیل_عقاید_کرد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 صحیفه:ج 14 ص 93
♦️ اگر رئیس و فرماندار شدید، این خوی تحمیل عقاید را که در انسان هست از خودتان زایل کنید.
توجه به این معنا داشته باشید که مبادا مبتلا به این خودخواهی عظیم باشید که منشا دیکتاتوری و منشا همه مفاسد است.
♦️ اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید، اعتراف کنید. این اعتراف، شما را در نظر ملتها بزرگ میکند؛ نه اینکه اعتراف به خطا شما را کوچک میکند.
♦️ انسان یک حرفی زده است و خطا گفته است؛ بعد که دید خطا گفته است، اگر پایبند به این خطا باشد و دنبال این باشد که این خطای خودش را به کرسی بنشاند، این همان دیکتاتوری بسیار فاسد است و لو در صورت غیر دیکتاتوری باشد، لکن دیکتاتوری است.
#امام_خمینی
#نمی شود_تحمیل_عقاید_کرد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 جریانهائی آکادمیک درباره "مسئله ایران" در حوزه های علوم انسانی در دانشگاهها در حال شکلگیری است
🔹 یونس احمدی دکترای دین پژوهی، دانشگاه ادیان و مذاهب
🔹 گفت و گو با ایسنا
♦️ هر ساختار سیاسی و اجتماعی و حاکمیتی در جهان مانند یک واقعیت یا fact در مسئله پردازی های خود با نقاط قوت و ضعف روبروست. کشورما هم البته از این قاعده مستثنی نیست. البته در اینکه، اکنون مسئله اصلی و فرعی در کشور چیست تفاوت دیدگاه وجود دارد.
♦️مسئله مندی در هر ساختاری، نظامهایِ حرکتی و اولویت ها را مشخص می کند. به عنوان مثال همیشه ساخت و آبادانی داخلی نسبت به ساخت و پیگیری آرمانی دارای اولویت است.
♦️مسئله مندی گاهی بسیار پیچیده می شود و بخصوص در بخش های اجتماعی و ساختاری، یک حوزه مفصلِ اندیشه ورزی در حد شکل گیری پارادایم ایجاد می کند.
♦️ مسأله مندی های مهم درجوامع، بیشتر زمانی ایجاد و روی آن حساسیت وجود دارد که جامعه ای به سر دوراهی برسد ، آنهم دوراهی های بزرگ.
♦️ دوراهی های بزرگی همواره بر سر راه ملت های ریشه دار قرار گرفته اند و به هیچ ساختاری اجازه نمی دهند بدون حل کردن آنها کسی روی آرامش را ببیند. یکی ار مهمترین این دوراهی ها زمانی است که یک ملت باید بین فرهنگ و سنت و نظامهای جدید و مدرن یک راه یا راه سومی را انتخاب کند.
♦️ اندیشمندان جوامع باید حتماً این مسائل را ببینند و سپس برای حل کردن آن به توافق جمعی برسند. تجربه نشان داده است، تشخیص و تمییز و اعتراف به مسئله و اقدام برای حل کردن یک چیز است و توافق ملی، جمعیتی و ساختاری روی آن یک مسئله دیگر.
♦️ فرض کنید از یک مبدأ خارج می شوید و قصد مقصد جدید دارید. به اولین دوراهی که رسیدید، لااقل دوگروه می شوید که هرگروه یک مسیر را انتخابِ درست می داند. این در حالی است که در ظاهر این دو راه فاصله و زاویه بسیاری هم با هم دارند و بیشتر دو راه متضاد به نظر می رسند. در این میان یا باید گروهها سر انتخاب راه به گفتگو تن دهند یا آنکه به تشخیص و اصرارِ یک گروه "به هر دلیل ترجیحی" دیگران به دنبال آنها راه بیفتند. اینجا گفته می شود جامعه قطبی شده و چند سر دارد و بی تردید چند هوا در سر.
♦️ اگر بخواهیم روی ریل بزرگان علمی کشور بخصوص در حوزه علوم انسانی حرکت کنیم و در یک پازل مشخص صحبت کنیم، این بزرگان معتقدند که ایران پنج قرن است در سراشیبی و دو قرن است به طور جدی مسئله مند شده است. این مسئله مندی مربوط به مواجهه ایرانی با دنیای مدرن است، بعد از آنکه در جنگ با روسها زمینگیر شدیم و این سؤال برای ما پیش آمد که چرا چنین شد.
♦️ ایرانی ها ظاهراً دوقرن است که دارای مسئله هستند و به سر دو راهی رسیده اند و متأسفانه نتوانسته اند راه مشترک خود را انتخاب کنند. برای همین دو قرنِ ناآرام را پشت سر گذاشته اند. دو قرن که در آن، هر روز، آدم ها در فرهنگ های قطبی متولد شده اند و این امر در ظاهر رفتار ما در هرجا که هستیم مشخص است .
♦️دوگانه سنتی و مدرن در رفتارمان دیده می شود. برخی در یک سمت این دوگانه و برخی در سوی دیگر آن هستیم. این تولدیافتگیِ قطبی را نه تنها در میان استراتژیست ها و نخبگان بلکه در کوچه و بازار و میان مردم یک شهر قابل مشاهده است. به این ترتیب ما لااقل دو دنیای بی ارتباط و بی گفت وگو در این سرزمین فراهم کرده ایم.
♦️ در جریان شناسی مناسبات علمی و تحرکات دانشگاهی بخصوص در حوزه علوم انسانی، به نظر می رسد دانشگاه در این خصوص آستین را بالازده باشد و به این موضوع پرداخته است. اساتید بزرگ دانشگاهی در این زمینه در حال نظریه پردازی هستند.
♦️ این جریان دانشگاهی در حال متقاعد کردن سیاست به این است که ایران یک سرزمین مسئله مند است. دانشگاه در حال نشان دادن علائم این مسئله مندی است. از خصوصیات این جریان دانشگاهی خلق و خوی پوزیسیونی، ساختارگرایانه و اصلاحی آن است.
♦️ دانشگاه معتقد است از متن جریان موجود اجتماعی و حاکمیتی باید این مسئله مندی ها پیگیری شود. صلاح و اصلاح جامعه ایرانی در همین است.
♦️هدف نهائی این جریان دانشگاهی گفت و گو محور تأثیرگذاری بر جریان های های کلان سیاستگذاری به منظور افزایش مشارکتِ اثرگذار و واقعی آحاد افراد جامعه در تصمیم گیری ها و کاهش هزینه و بهره وری در جامعه به منظور افزایش رفاه و بهبودهای اقتصادی است.
♦️ بسیاری از مسیر های طی شده کنونی به قدری برای جامعه گران تمام می شود که صحت طی کردن آنها در هاله ای از ابهام است.
#یونس_احمدی_دکترای_دین_پژوهی
#شکل_گیری_مسئله_ایران_در_دانشگاهها
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی دکترای دین پژوهی، دانشگاه ادیان و مذاهب
🔹 گفت و گو با ایسنا
♦️ هر ساختار سیاسی و اجتماعی و حاکمیتی در جهان مانند یک واقعیت یا fact در مسئله پردازی های خود با نقاط قوت و ضعف روبروست. کشورما هم البته از این قاعده مستثنی نیست. البته در اینکه، اکنون مسئله اصلی و فرعی در کشور چیست تفاوت دیدگاه وجود دارد.
♦️مسئله مندی در هر ساختاری، نظامهایِ حرکتی و اولویت ها را مشخص می کند. به عنوان مثال همیشه ساخت و آبادانی داخلی نسبت به ساخت و پیگیری آرمانی دارای اولویت است.
♦️مسئله مندی گاهی بسیار پیچیده می شود و بخصوص در بخش های اجتماعی و ساختاری، یک حوزه مفصلِ اندیشه ورزی در حد شکل گیری پارادایم ایجاد می کند.
♦️ مسأله مندی های مهم درجوامع، بیشتر زمانی ایجاد و روی آن حساسیت وجود دارد که جامعه ای به سر دوراهی برسد ، آنهم دوراهی های بزرگ.
♦️ دوراهی های بزرگی همواره بر سر راه ملت های ریشه دار قرار گرفته اند و به هیچ ساختاری اجازه نمی دهند بدون حل کردن آنها کسی روی آرامش را ببیند. یکی ار مهمترین این دوراهی ها زمانی است که یک ملت باید بین فرهنگ و سنت و نظامهای جدید و مدرن یک راه یا راه سومی را انتخاب کند.
♦️ اندیشمندان جوامع باید حتماً این مسائل را ببینند و سپس برای حل کردن آن به توافق جمعی برسند. تجربه نشان داده است، تشخیص و تمییز و اعتراف به مسئله و اقدام برای حل کردن یک چیز است و توافق ملی، جمعیتی و ساختاری روی آن یک مسئله دیگر.
♦️ فرض کنید از یک مبدأ خارج می شوید و قصد مقصد جدید دارید. به اولین دوراهی که رسیدید، لااقل دوگروه می شوید که هرگروه یک مسیر را انتخابِ درست می داند. این در حالی است که در ظاهر این دو راه فاصله و زاویه بسیاری هم با هم دارند و بیشتر دو راه متضاد به نظر می رسند. در این میان یا باید گروهها سر انتخاب راه به گفتگو تن دهند یا آنکه به تشخیص و اصرارِ یک گروه "به هر دلیل ترجیحی" دیگران به دنبال آنها راه بیفتند. اینجا گفته می شود جامعه قطبی شده و چند سر دارد و بی تردید چند هوا در سر.
♦️ اگر بخواهیم روی ریل بزرگان علمی کشور بخصوص در حوزه علوم انسانی حرکت کنیم و در یک پازل مشخص صحبت کنیم، این بزرگان معتقدند که ایران پنج قرن است در سراشیبی و دو قرن است به طور جدی مسئله مند شده است. این مسئله مندی مربوط به مواجهه ایرانی با دنیای مدرن است، بعد از آنکه در جنگ با روسها زمینگیر شدیم و این سؤال برای ما پیش آمد که چرا چنین شد.
♦️ ایرانی ها ظاهراً دوقرن است که دارای مسئله هستند و به سر دو راهی رسیده اند و متأسفانه نتوانسته اند راه مشترک خود را انتخاب کنند. برای همین دو قرنِ ناآرام را پشت سر گذاشته اند. دو قرن که در آن، هر روز، آدم ها در فرهنگ های قطبی متولد شده اند و این امر در ظاهر رفتار ما در هرجا که هستیم مشخص است .
♦️دوگانه سنتی و مدرن در رفتارمان دیده می شود. برخی در یک سمت این دوگانه و برخی در سوی دیگر آن هستیم. این تولدیافتگیِ قطبی را نه تنها در میان استراتژیست ها و نخبگان بلکه در کوچه و بازار و میان مردم یک شهر قابل مشاهده است. به این ترتیب ما لااقل دو دنیای بی ارتباط و بی گفت وگو در این سرزمین فراهم کرده ایم.
♦️ در جریان شناسی مناسبات علمی و تحرکات دانشگاهی بخصوص در حوزه علوم انسانی، به نظر می رسد دانشگاه در این خصوص آستین را بالازده باشد و به این موضوع پرداخته است. اساتید بزرگ دانشگاهی در این زمینه در حال نظریه پردازی هستند.
♦️ این جریان دانشگاهی در حال متقاعد کردن سیاست به این است که ایران یک سرزمین مسئله مند است. دانشگاه در حال نشان دادن علائم این مسئله مندی است. از خصوصیات این جریان دانشگاهی خلق و خوی پوزیسیونی، ساختارگرایانه و اصلاحی آن است.
♦️ دانشگاه معتقد است از متن جریان موجود اجتماعی و حاکمیتی باید این مسئله مندی ها پیگیری شود. صلاح و اصلاح جامعه ایرانی در همین است.
♦️هدف نهائی این جریان دانشگاهی گفت و گو محور تأثیرگذاری بر جریان های های کلان سیاستگذاری به منظور افزایش مشارکتِ اثرگذار و واقعی آحاد افراد جامعه در تصمیم گیری ها و کاهش هزینه و بهره وری در جامعه به منظور افزایش رفاه و بهبودهای اقتصادی است.
♦️ بسیاری از مسیر های طی شده کنونی به قدری برای جامعه گران تمام می شود که صحت طی کردن آنها در هاله ای از ابهام است.
#یونس_احمدی_دکترای_دین_پژوهی
#شکل_گیری_مسئله_ایران_در_دانشگاهها
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 استاد دکتر بیژن عبدالکریمی : تا به ساحت نظر وتفکر عمیق در مورد بحرانها نرسیم، به جائی نمی رسیم، چهل سال بیشتراست این روند را تکرار می کنیم.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#نظریه_پرداز_گفت_و_گو_برای_ایران_امروز
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#نظریه_پرداز_گفت_و_گو_برای_ایران_امروز
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 استاد دکتر بیژن عبدالکریمی: باید به دنبال پارادایمی باشیم که به جای تمرکز بر تغییرات روبنائی و سیاسی، به تحول و کارآمدی ساختارهای موجود کشور منجر شود.
♦️ ایران امروز نیازمند اندیشمندان چند کتاب است. کسانی که هم زبان مدرنیته را بدانند، هم زبان سنت را و این فرهیختگی می خواهد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#نظریه_پرداز_گفت_و_گو_برای_ایران_امروز
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ ایران امروز نیازمند اندیشمندان چند کتاب است. کسانی که هم زبان مدرنیته را بدانند، هم زبان سنت را و این فرهیختگی می خواهد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#نظریه_پرداز_گفت_و_گو_برای_ایران_امروز
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 جریان شناسی مفهوم انحطاط در ایران معاصر/ تا اوایل قاجاریه ایرانی ها خود را کانون جهان می دانند
🔹 دکترداریوش رحمانیان استاد ممتاز دانشگاه تهران: تا اوایل قاجاریه ما مرجع خودمان هستیم، همچنان ایرانی هستیم و خود را کانون جهان و نَه حاشیه جهان، می دانیم
🔹 بررسی تاریخ علت شناسی انحطاط و عقبماندگی ایرانیان و مسلمین نشان می دهد که هیچ کدام از این علت شناسی ها باعث تحول پارادیمی در اندیشه ما نشد و ما همچنان مشغول اندیشیدن به انحطاط هستیم.
🔹 بخش اول
♦️ اگر کسی بخواهد در مورد گذشتۀ این جهانِ انسانی بیندیشد، باید دستگاه مفهومی و نظریهاش محکم و استوار و شفاف باشد و در یک کلام، منطق علم و پژوهش را بپذیرد. باید به لحاظ به کارگیری مفاهیم دقت کنیم تا بار سیاسی و ایدئولوژیزده پیدا نکنند.
♦️ اکنون مفهوم های انحطاط و عقب ماندگی بار منفی حمل کرده و در واقع بار سیاسی و ایدولوژیک دارند؛ این مفاهیم باید به صورت جدی تنقیح شده و در حقیقت روشن و دقیق و روشمند در مورد وضعیت کنونی ایران به کار برده شود.
♦️ ما نمی توانیم نوآوری داشته باشیم بدون آنکه در گذشته تامل کرده باشیم، ما مفهوم قدیمی را به نام انحطاط و زوال، تنزل دادیم. باید تاریخ تاملات، اندیشه های ما ایرانیان و البته در کنار ما ایرانیان و کمی فراتر مسلمانان و غربی ها نیز عنایت داشته باشیم، تا ریشه یابی کنیم.
وقتی وارد دنیای شاهنامه می شویم متوجه می شویم که دغدغه اصلی فردوسی زوال و انحطاط است. آثار شیخ اجل سعدی شیرازی، از بابت انحطاط شناسی بسیار قابل تامل است.
♦️ اما این موارد هیچ کدام باعث تحول پارادیمی در اندیشه ما نشد و ما همچنان داریم به انحطاط فکر می کنیم یعنی از فرازی به نشیب آمده ایم و از یک وضعیت طلایی در گذشته به زوال گراییده ایم.
♦️ تا اوایل قاجاریه ما مرجع خودمان هستیم، همچنان ایرانی هستیم و خود را کانون جهان و نَه حاشیه جهان، می دانیم. البته درست است که دوره صفویه به حاشیه رفته ایم اما ایرانی هنوز آن حس را دارد که ایران دل عالم است و پادشاه ایران هم قبله عالم است و ایران در مرکز عالم است و در واقع یک حس برتری نسبت به دیگران را دارد.
♦️ اما به تدریج در سفرنامه ها، روس و روسیه برای ما تبدیل به آمار و آرزو شده و مرجعیت پیدا کرده و مرجعیت خودمان از دست می رود و اینجاست که مفهوم عقب ماندگی شکل می گیرد که مفهومی مدرن و وضعیتی جدید است.
♦️ بسیاری معتقد بودند عامل بدبختی ما استبداد و عامل پیشرفت غربی ها دموکراسی است، اما کسی سوال نکرد که چرا استبداد اینجا آمد و ریشه دار شد و آن سو چگونه دموکراسی آمد.
♦️ اگر قرار باشد که وضعیت تفکر ما بهبود یابد مورخان باید دست به دست هم بدهند و تاملی فیلسوفانه در تاریخ داشته باشند و دست از این کلانروایت ها و کلیشهها که در تاریخ ما جا افتاده بردارند و فارغ از تبعات و درگیری های ایدئولوژیک ، به شکل روشمند درمورد مسئله بیندیشند.
#دکتر_داریوش_رحمانیان
#جریان_شناسی_مفهوم_انحطاط_در_ایران_معاصر
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکترداریوش رحمانیان استاد ممتاز دانشگاه تهران: تا اوایل قاجاریه ما مرجع خودمان هستیم، همچنان ایرانی هستیم و خود را کانون جهان و نَه حاشیه جهان، می دانیم
🔹 بررسی تاریخ علت شناسی انحطاط و عقبماندگی ایرانیان و مسلمین نشان می دهد که هیچ کدام از این علت شناسی ها باعث تحول پارادیمی در اندیشه ما نشد و ما همچنان مشغول اندیشیدن به انحطاط هستیم.
🔹 بخش اول
♦️ اگر کسی بخواهد در مورد گذشتۀ این جهانِ انسانی بیندیشد، باید دستگاه مفهومی و نظریهاش محکم و استوار و شفاف باشد و در یک کلام، منطق علم و پژوهش را بپذیرد. باید به لحاظ به کارگیری مفاهیم دقت کنیم تا بار سیاسی و ایدئولوژیزده پیدا نکنند.
♦️ اکنون مفهوم های انحطاط و عقب ماندگی بار منفی حمل کرده و در واقع بار سیاسی و ایدولوژیک دارند؛ این مفاهیم باید به صورت جدی تنقیح شده و در حقیقت روشن و دقیق و روشمند در مورد وضعیت کنونی ایران به کار برده شود.
♦️ ما نمی توانیم نوآوری داشته باشیم بدون آنکه در گذشته تامل کرده باشیم، ما مفهوم قدیمی را به نام انحطاط و زوال، تنزل دادیم. باید تاریخ تاملات، اندیشه های ما ایرانیان و البته در کنار ما ایرانیان و کمی فراتر مسلمانان و غربی ها نیز عنایت داشته باشیم، تا ریشه یابی کنیم.
وقتی وارد دنیای شاهنامه می شویم متوجه می شویم که دغدغه اصلی فردوسی زوال و انحطاط است. آثار شیخ اجل سعدی شیرازی، از بابت انحطاط شناسی بسیار قابل تامل است.
♦️ اما این موارد هیچ کدام باعث تحول پارادیمی در اندیشه ما نشد و ما همچنان داریم به انحطاط فکر می کنیم یعنی از فرازی به نشیب آمده ایم و از یک وضعیت طلایی در گذشته به زوال گراییده ایم.
♦️ تا اوایل قاجاریه ما مرجع خودمان هستیم، همچنان ایرانی هستیم و خود را کانون جهان و نَه حاشیه جهان، می دانیم. البته درست است که دوره صفویه به حاشیه رفته ایم اما ایرانی هنوز آن حس را دارد که ایران دل عالم است و پادشاه ایران هم قبله عالم است و ایران در مرکز عالم است و در واقع یک حس برتری نسبت به دیگران را دارد.
♦️ اما به تدریج در سفرنامه ها، روس و روسیه برای ما تبدیل به آمار و آرزو شده و مرجعیت پیدا کرده و مرجعیت خودمان از دست می رود و اینجاست که مفهوم عقب ماندگی شکل می گیرد که مفهومی مدرن و وضعیتی جدید است.
♦️ بسیاری معتقد بودند عامل بدبختی ما استبداد و عامل پیشرفت غربی ها دموکراسی است، اما کسی سوال نکرد که چرا استبداد اینجا آمد و ریشه دار شد و آن سو چگونه دموکراسی آمد.
♦️ اگر قرار باشد که وضعیت تفکر ما بهبود یابد مورخان باید دست به دست هم بدهند و تاملی فیلسوفانه در تاریخ داشته باشند و دست از این کلانروایت ها و کلیشهها که در تاریخ ما جا افتاده بردارند و فارغ از تبعات و درگیری های ایدئولوژیک ، به شکل روشمند درمورد مسئله بیندیشند.
#دکتر_داریوش_رحمانیان
#جریان_شناسی_مفهوم_انحطاط_در_ایران_معاصر
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 بازخوانی یک توصیه امام خمینی: اگر خلافی کردم همه هجوم آورید که چرا این کار را میکنی؟ من سر جایم می نشینم
🔹 ایسنا نوشت:
♦️ اگر یکی تان یک کاری بکند، دیگری ساکت باشد، او هم مسئول است. اگر یکی خلاف کرده، همه باید بروید دنبالش که آقا چرا؟
♦️ اگر یک نفر خلاف کرد، بیست نفر از شماها رفت گفت نکن، این کار صحیح نیست، تحت تأثیر واقع می شود. اگر یک معمّم، یک کار خلاف کرد، از اطراف، معمّمین هجوم به آن آوردند که چرا این کار را می کنی؟ نمی کند دیگر.
♦️ اگر من یک خلافی کردم همه تان هجوم آورید که چرا این کار را می کنی؟ من سر جایم می نشینم. همه تان مسئولید، همه مان مسئولیم. امروز مسئولیت، بزرگ است برای ما، ما نصف راه هستیم و من خوف این را دارم که قضیه ما قضیه هیتلر بشود.
صحیفه ؛ ج ۸ ، ص ۵۱۱-۵۱۲
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 ایسنا نوشت:
♦️ اگر یکی تان یک کاری بکند، دیگری ساکت باشد، او هم مسئول است. اگر یکی خلاف کرده، همه باید بروید دنبالش که آقا چرا؟
♦️ اگر یک نفر خلاف کرد، بیست نفر از شماها رفت گفت نکن، این کار صحیح نیست، تحت تأثیر واقع می شود. اگر یک معمّم، یک کار خلاف کرد، از اطراف، معمّمین هجوم به آن آوردند که چرا این کار را می کنی؟ نمی کند دیگر.
♦️ اگر من یک خلافی کردم همه تان هجوم آورید که چرا این کار را می کنی؟ من سر جایم می نشینم. همه تان مسئولید، همه مان مسئولیم. امروز مسئولیت، بزرگ است برای ما، ما نصف راه هستیم و من خوف این را دارم که قضیه ما قضیه هیتلر بشود.
صحیفه ؛ ج ۸ ، ص ۵۱۱-۵۱۲
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر سید جواد میری، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: بررسی به کارگیری استعاره ها در یک قالب خاص در جامعه
🔹 استعاره ممکن است خبری از آینده باشد
🔹 از روی زبان میتوانیم بفهمیم قدرت دست کیست
♦️ اینکه از ادبیات برای توصیف امر اجتماعی و ساحتهای گوناگون آن استفاده میشود به یک معنا میشود گفت یک استعاره است. استعارهها میتوانند نشان دهند که قدرت و مکنت دست چه کسانی است.
♦️ یک زبانشناس به نام جرج لاکوف در دانشگاه برکلی معتقد است اینطور نیست که ما خیلی راحت استعارهها را استفاده کنیم، بدون اینکه هیچ ربط وثیقی با ساختار اجتماعی ما داشته باشد.
♦️ استعارهها هیچوقت بیطرف نیستند و گسترش و بسط شبکهی خاصی از فرهنگ لغات و استعارهها نشان از بروز و ظهور یک سری واقعیاتی میدهد و به گونهای نوع هستی اجتماعی یک جامعه را در پیش روی ما ترسیم میکند.
♦️ اگر ادبیات نظامی در ذهن و زبان جامعه و مسئولان به راحتی استفاده میشود یکی به تجربهی زیستهی خود مسئولان است که بیشتر آنها ممکن است عقبهی نظامی داشته باشند که باعث می شود وقتی میخواهند صحبت کنند و امر اجتماعی را صورتبندی کنند، بدون توجه به ساحتی که در آن هستند از این نوع استعارهها استفاده کنند.
♦️ در جامعهی امریکا این ادبیات خیلی ظهور و بروز دارد اما در جامعهی سوییس یا سنگاپور یا مالزی استفاده از استعارههای نظامی برای صورتبندی امر اجتماعی کمتر دیده میشود.
♦️ گاهی مدیران بر تمامی جامعهی ایران مدیریت ذهن و زبانی ندارند. مثلا وقتی در یک پلتفرمی صحبت میکنند و میگویند ملت ایران با اینکه میگویند «ملت ایران» اما مجموعهی مردم ایران مخاطب آنها نیستند. درصد خاصی از مردم که در ذیل آن استعارهها، نظام معنایی خودشان را صورتبندی کردند و درونی هم کردند حضور پیدا میکنند.
♦️ دلیل این امر این است که بقیهی مردم خودشان را سهیم در قدرت، ثروت، منزلت و مکنت نمیبینند. در حاشیهی آن متن قرار گرفتند.
♦️ اگر میبینیم استعارههای خاصی مربوط به گروهی کاربرد دارد یا توان این را دارد که در صحنهی رسانه، امر اجتماعی و جامعهی ایران را ذیل خود دربیاورد؛ دلیلش این است که این گروهها چون مشروعیت قدرت و ثروت در دست آنها تعریف میشود و از طریق آنها در جامعه توزیع میشود و یک سری سلسله مراتب دارد، استعارههای آنها هم رشد و بسط پیدا میکند.
♦️ به این ترتیب اگر روزی زیربنای جامعه و ائتلافهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قدرت جامعه تغییر کند. آرام آرام میبینیم استعارههای دیگر ظهور خواهد کرد. برای مطالعهی هر جامعه از این جهت که در آن جامعه کدام نیروها، نیروهای واقعی هستند و قدرت و ثروت واقعی در دست آنها است، از روی زبان میتوانیم بفهمیم.
♦️ در جائی مانند دانشگاه یا بیمارستان از واژهی پرسنل استفاده شود نشان می دهد نوع مدیریت در این بیمارستان یا دانشگاه، نوع مدیریت فرماندهی نیست. وقتی کسی مدیر پژوهشگاه میشود یا رییس دانشگاه میشود، دیگر فرماندهی آنجا نیست. قرار است مدیریت کند، کسانی که با او کار میکنند هم سربازش نیستند که به آنها امر کند.
♦️ برخی نهادها total institution هستند، به معنای اینکه به آنها نهاد تمامیتخواه گفته میشود. یعنی در این نهادها ارزش فرد فقط به چیزی که در ذهن دارد نیست، فرمانبری ارزش است. یکی از پیامدهای حاصل از نوعی ترویج استعاره های خاص، فراگیر شدن نوع نگاه تمامیتخواهانه است که اساسا مبنای آن بر فرمانبری از فرمانده است.
منبع: انصاف نیوز/ پریسا صالحی/ تلخیص و بازنویسی شد.
#دکتر_سید_جواد_میری
#بازاندیشی_استعاره_های_جدید_در_جامعه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 استعاره ممکن است خبری از آینده باشد
🔹 از روی زبان میتوانیم بفهمیم قدرت دست کیست
♦️ اینکه از ادبیات برای توصیف امر اجتماعی و ساحتهای گوناگون آن استفاده میشود به یک معنا میشود گفت یک استعاره است. استعارهها میتوانند نشان دهند که قدرت و مکنت دست چه کسانی است.
♦️ یک زبانشناس به نام جرج لاکوف در دانشگاه برکلی معتقد است اینطور نیست که ما خیلی راحت استعارهها را استفاده کنیم، بدون اینکه هیچ ربط وثیقی با ساختار اجتماعی ما داشته باشد.
♦️ استعارهها هیچوقت بیطرف نیستند و گسترش و بسط شبکهی خاصی از فرهنگ لغات و استعارهها نشان از بروز و ظهور یک سری واقعیاتی میدهد و به گونهای نوع هستی اجتماعی یک جامعه را در پیش روی ما ترسیم میکند.
♦️ اگر ادبیات نظامی در ذهن و زبان جامعه و مسئولان به راحتی استفاده میشود یکی به تجربهی زیستهی خود مسئولان است که بیشتر آنها ممکن است عقبهی نظامی داشته باشند که باعث می شود وقتی میخواهند صحبت کنند و امر اجتماعی را صورتبندی کنند، بدون توجه به ساحتی که در آن هستند از این نوع استعارهها استفاده کنند.
♦️ در جامعهی امریکا این ادبیات خیلی ظهور و بروز دارد اما در جامعهی سوییس یا سنگاپور یا مالزی استفاده از استعارههای نظامی برای صورتبندی امر اجتماعی کمتر دیده میشود.
♦️ گاهی مدیران بر تمامی جامعهی ایران مدیریت ذهن و زبانی ندارند. مثلا وقتی در یک پلتفرمی صحبت میکنند و میگویند ملت ایران با اینکه میگویند «ملت ایران» اما مجموعهی مردم ایران مخاطب آنها نیستند. درصد خاصی از مردم که در ذیل آن استعارهها، نظام معنایی خودشان را صورتبندی کردند و درونی هم کردند حضور پیدا میکنند.
♦️ دلیل این امر این است که بقیهی مردم خودشان را سهیم در قدرت، ثروت، منزلت و مکنت نمیبینند. در حاشیهی آن متن قرار گرفتند.
♦️ اگر میبینیم استعارههای خاصی مربوط به گروهی کاربرد دارد یا توان این را دارد که در صحنهی رسانه، امر اجتماعی و جامعهی ایران را ذیل خود دربیاورد؛ دلیلش این است که این گروهها چون مشروعیت قدرت و ثروت در دست آنها تعریف میشود و از طریق آنها در جامعه توزیع میشود و یک سری سلسله مراتب دارد، استعارههای آنها هم رشد و بسط پیدا میکند.
♦️ به این ترتیب اگر روزی زیربنای جامعه و ائتلافهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قدرت جامعه تغییر کند. آرام آرام میبینیم استعارههای دیگر ظهور خواهد کرد. برای مطالعهی هر جامعه از این جهت که در آن جامعه کدام نیروها، نیروهای واقعی هستند و قدرت و ثروت واقعی در دست آنها است، از روی زبان میتوانیم بفهمیم.
♦️ در جائی مانند دانشگاه یا بیمارستان از واژهی پرسنل استفاده شود نشان می دهد نوع مدیریت در این بیمارستان یا دانشگاه، نوع مدیریت فرماندهی نیست. وقتی کسی مدیر پژوهشگاه میشود یا رییس دانشگاه میشود، دیگر فرماندهی آنجا نیست. قرار است مدیریت کند، کسانی که با او کار میکنند هم سربازش نیستند که به آنها امر کند.
♦️ برخی نهادها total institution هستند، به معنای اینکه به آنها نهاد تمامیتخواه گفته میشود. یعنی در این نهادها ارزش فرد فقط به چیزی که در ذهن دارد نیست، فرمانبری ارزش است. یکی از پیامدهای حاصل از نوعی ترویج استعاره های خاص، فراگیر شدن نوع نگاه تمامیتخواهانه است که اساسا مبنای آن بر فرمانبری از فرمانده است.
منبع: انصاف نیوز/ پریسا صالحی/ تلخیص و بازنویسی شد.
#دکتر_سید_جواد_میری
#بازاندیشی_استعاره_های_جدید_در_جامعه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures