🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: ما باید توبه کنیم. باید بپذیریم همانگونه که در جبهههای جنگ خوش درخشیدیم، در برخی عرصهها خوش ندرخشیدیم
🌐 ما فاقد یک روح مشترک و واحد هستیم. ملت ما یک جهتگیری واحد ندارد
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه
🔹 نشست راهبرد ایرانی با موضوع الزامات سیاستهای هویتی در ایران
🔹 مجمع تشخیص مصلحت نظام
🔹 بخش دوم
♦️ قصور دوم این بود که نوعی منطق میلیتاریستی بر کل کشور حاکم شد و همه مسائل در چارچوب منطق پلیسی و امنیتی درج شد. به تمام NGO هایی که در حدود حقوق بشر بودند به چشم امنیتی نگاه شد. فمینیسم را یک فهم سیاسی و امنیتی کردیم.
♦️ جوانان ما گفتند زبان مادری، ولی ما این را مسئله جداسازی از کشور دیدیم. اقلیتهای دینی و مسائل محیطزیست را با چشم امنیتی دیدیم. این اواخر با مؤسسات خیریه هم مواجهه پلیسی داشتیم. این پاشنه آشیل ما است.
♦️ یکی از فرماندهان نظامی که سپاسگزار همه تلاشهایش در جنگ با عراق و چند دهه مبارزه با اشرار هستم، اعلام کرده بود اگر اساتید دانشگاه نتوانند در جهت اسلامیسازی دانشگاه و علوم انسانی قدم بردارند، ما دخالت میکنیم.
♦️ کسی که اهل فرهنگ است میفهمد این حرف چقدر بیبنیه و غلط است. ما باید توبه کنیم. باید بپذیریم همانگونه که در جبهههای جنگ خوش درخشیدیم، در این عرصهها خوش ندرخشیدیم.
♦️ ما یک جامعه دو قطبی شدهایم. جامعه ما وجدان اجتماعی و تاریخیاش ترک برداشته است. دیگر دو زیستجهان مختلف وجود دارد. گروهی که تعطیلاتشان به جمکران میروند و گروهی که تعطیلات به آنتالیا میروند. گروهی که رسانه خبریشان صداوسیمای جمهوری اسلامی است و گروهی که هر شب پای BBC و من و تو مینشینند.
♦️ من دارم تیپسازی میکنم. این را در تمامی ابعاد حیات اجتماعیمان میبینیم. انقلاب مشروطه ما شکست خورد چون این دو گروه در برابر هم قرار گرفتند. یعنی مشروطهخواهان در برابر مشروعهخواهان قرار گرفتند. نهضت ملی شدن نفت شکست خورد چون کاشانی و مصدق در برابر هم قرار گرفتند. نظام پهلوی فقط نوگرایان را دید و سنتگرایان را آدم حساب نکرد.
♦️ ما فاقد یک روح مشترک و واحد هستیم. ملت ما یک جهتگیری واحد ندارد. ما دو ملت درون یک سرزمین هستیم و مهمترین مسئله سیاستگذاری هویتی ما این است که چگونه پلی میان این دو قطب برقرار کنیم.
♦️ امروز به مسائل کشورمان یک بار هم شده از منظر کلانتری نگاه کنیم و نه از منظر پوزیسیونی و اپوزیسیونی، نه از منظر سیاسی و جناحی. به اعتقاد من در شرایط تاریخی امروز، باز هم احتمال دارد جامعه ما آبستن تحولات زیادی باشد. میخواهم روی emergency بودن شرایط کنونی کشور تأکید کنم.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ما_فاقد_یک_روح_مشترک_و_واحد_هستیم
#نوعی_منطق_میلیتاریستی_بر_کل_کشور_حاکم_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ما فاقد یک روح مشترک و واحد هستیم. ملت ما یک جهتگیری واحد ندارد
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه
🔹 نشست راهبرد ایرانی با موضوع الزامات سیاستهای هویتی در ایران
🔹 مجمع تشخیص مصلحت نظام
🔹 بخش دوم
♦️ قصور دوم این بود که نوعی منطق میلیتاریستی بر کل کشور حاکم شد و همه مسائل در چارچوب منطق پلیسی و امنیتی درج شد. به تمام NGO هایی که در حدود حقوق بشر بودند به چشم امنیتی نگاه شد. فمینیسم را یک فهم سیاسی و امنیتی کردیم.
♦️ جوانان ما گفتند زبان مادری، ولی ما این را مسئله جداسازی از کشور دیدیم. اقلیتهای دینی و مسائل محیطزیست را با چشم امنیتی دیدیم. این اواخر با مؤسسات خیریه هم مواجهه پلیسی داشتیم. این پاشنه آشیل ما است.
♦️ یکی از فرماندهان نظامی که سپاسگزار همه تلاشهایش در جنگ با عراق و چند دهه مبارزه با اشرار هستم، اعلام کرده بود اگر اساتید دانشگاه نتوانند در جهت اسلامیسازی دانشگاه و علوم انسانی قدم بردارند، ما دخالت میکنیم.
♦️ کسی که اهل فرهنگ است میفهمد این حرف چقدر بیبنیه و غلط است. ما باید توبه کنیم. باید بپذیریم همانگونه که در جبهههای جنگ خوش درخشیدیم، در این عرصهها خوش ندرخشیدیم.
♦️ ما یک جامعه دو قطبی شدهایم. جامعه ما وجدان اجتماعی و تاریخیاش ترک برداشته است. دیگر دو زیستجهان مختلف وجود دارد. گروهی که تعطیلاتشان به جمکران میروند و گروهی که تعطیلات به آنتالیا میروند. گروهی که رسانه خبریشان صداوسیمای جمهوری اسلامی است و گروهی که هر شب پای BBC و من و تو مینشینند.
♦️ من دارم تیپسازی میکنم. این را در تمامی ابعاد حیات اجتماعیمان میبینیم. انقلاب مشروطه ما شکست خورد چون این دو گروه در برابر هم قرار گرفتند. یعنی مشروطهخواهان در برابر مشروعهخواهان قرار گرفتند. نهضت ملی شدن نفت شکست خورد چون کاشانی و مصدق در برابر هم قرار گرفتند. نظام پهلوی فقط نوگرایان را دید و سنتگرایان را آدم حساب نکرد.
♦️ ما فاقد یک روح مشترک و واحد هستیم. ملت ما یک جهتگیری واحد ندارد. ما دو ملت درون یک سرزمین هستیم و مهمترین مسئله سیاستگذاری هویتی ما این است که چگونه پلی میان این دو قطب برقرار کنیم.
♦️ امروز به مسائل کشورمان یک بار هم شده از منظر کلانتری نگاه کنیم و نه از منظر پوزیسیونی و اپوزیسیونی، نه از منظر سیاسی و جناحی. به اعتقاد من در شرایط تاریخی امروز، باز هم احتمال دارد جامعه ما آبستن تحولات زیادی باشد. میخواهم روی emergency بودن شرایط کنونی کشور تأکید کنم.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ما_فاقد_یک_روح_مشترک_و_واحد_هستیم
#نوعی_منطق_میلیتاریستی_بر_کل_کشور_حاکم_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: در شرایط تاریخی امروز، باز هم احتمال دارد جامعه ما آبستن تحولات زیادی باشد. میخواهم روی emergency بودن شرایط کنونی کشور تأکید کنم
🔹 نشست راهبرد ایرانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام
♦️ ما نیاز به یک گفتمان تازه داریم که از اتحاد مجموع نیروهای اصیل انقلاب و نیروهای ملی در سراسر کشور حاصل شود.
♦️ من فکر میکنم باید این نیروها همدیگر را پیدا کنند و یک گفتمان تازه را شکل دهیم.
♦️مرز ما از کسانی که سپاه را تروریست میدانند یا مثلاً بچههای بسیج را نیروی سرکوب میدانند، جداست.
♦️اما نیروهای انقلابی در کشور ما دو کوتاهی عمده داشتند. بر اثر برخورداری از منطق نظامی و رؤیایی امنیتی، درکی از ساختارهای زیرین اجتماعی نداشتند.
♦️ قصور دوم این بود که نوعی منطق میلیتاریستی بر کل کشور حاکم شد و همه مسائل در چارچوب منطق پلیسی و امنیتی درج شد.
♦️ ما باید توبه کنیم. باید بپذیریم همانگونه که در جبهههای جنگ خوش درخشیدیم، در این عرصهها خوش ندرخشیدیم.
♦️ ما یک جامعه دو قطبی شدهایم. جامعه ما وجدان اجتماعی و تاریخیاش ترک برداشته است.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 نشست راهبرد ایرانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام
♦️ ما نیاز به یک گفتمان تازه داریم که از اتحاد مجموع نیروهای اصیل انقلاب و نیروهای ملی در سراسر کشور حاصل شود.
♦️ من فکر میکنم باید این نیروها همدیگر را پیدا کنند و یک گفتمان تازه را شکل دهیم.
♦️مرز ما از کسانی که سپاه را تروریست میدانند یا مثلاً بچههای بسیج را نیروی سرکوب میدانند، جداست.
♦️اما نیروهای انقلابی در کشور ما دو کوتاهی عمده داشتند. بر اثر برخورداری از منطق نظامی و رؤیایی امنیتی، درکی از ساختارهای زیرین اجتماعی نداشتند.
♦️ قصور دوم این بود که نوعی منطق میلیتاریستی بر کل کشور حاکم شد و همه مسائل در چارچوب منطق پلیسی و امنیتی درج شد.
♦️ ما باید توبه کنیم. باید بپذیریم همانگونه که در جبهههای جنگ خوش درخشیدیم، در این عرصهها خوش ندرخشیدیم.
♦️ ما یک جامعه دو قطبی شدهایم. جامعه ما وجدان اجتماعی و تاریخیاش ترک برداشته است.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 اگر قرار است تحولی کارآمد ایجاد شود، نوبت آن است که جامعۀ ما از صدر تا ذیل برای گره گشائی، سراغِ فلاسفه، اندیشمندان و الاهیدانان صاحب سبک و پارادایمِ کشور مانند آقایان دکتر ابراهیمی دینانی ، دکتر داوری اردکانی و دکتر بیژن عبدالکریمی برود
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا
🔹 میزگرد تحول جلسه دوم/ بخش اول
♦️ موضوع تحول برای اثرگذاری باید در قالب های کمی و قابل دستیابی ارائه شود. باید شاخص هائی عملیاتی در حوزۀ فردی و اجتماعی طرح و بعد عمل تطبیق و مقایسه انجام شود.
♦️ این رفتار تطبیق و مقایسه نشان می دهد که در موضوع تحول در شرایط کنونی کشور که برخی شاخص ها مشخص شده اند و آژیر خطر و هشدار به صدا در آمده است، یک ضرورتِ وجودیِ غیر قابل اجتناب است.
♦️ اولین مشخصۀ این امر هم " تحول در بسترِ ساختار" است. یعنی هیچ تحولی که منجر به ساختارشکنی گردد سازنده و مطلوب نخواهد بود. مشخصۀ دیگر نقد بی امانِ ساختاری است. نقد در ذات خود مرز نمی شناسد. پس اگر قرار است تحولی واقعی، علمی و روزآمد صورت گیرد باید از دروزاه نقد بی پایان به موضوع ورود کرد.
♦️ در بحث تحول و مبانیِ آن نکته مهم این است که این تحول امروز در ابعاد اجتماعی آغاز شده است و ما شاهد برخی رفتارهای اجتماعی هستیم که در بدنه خلاق جامعه دیده می شود.
♦️ پدیدار تحول در جامعه با انگیزه هائی منحصر بفرد و غیر قابل دستکاری های مصلحتی صورت می گیرد. تحول در جامعه همواره امری پوزیتیو و پیش برنده نیست. گاهی جامعه با رفتاهای بازدارنده و واکنشیِ خود از ما می خواهد که در مسیر، تغییر و تحول ایجاد کنیم.
♦️ جامعه دار و ندار همه ساختارهاست. جامعه تبلور همه فرهیختگی ها و محل بروز نقطه ضعف ایده هاست. Fact های اجتماعی از واقعی ترین Fact ها، هستند.
♦️ پیامهای جامعه، گاهی صریح است مانند نوعی عدم مشارکت و چیزی که در انتخابات آخر مجلس شورای اسلامی به وضوح، اتفاق افتاد و دارای پیام مشخص بود. این پیام باید بسیاری از آنتن ها را حساس می کرد.
♦️ اما این پیامها گاهی صرفاٌ تاکتیکی و شوک آور و دارای تب تند نیست بلکه، استراتژیک، مزمن و دارای تب کند است و مستتر در یک رفتار عمیق تر مانند کاهشِ نرخِ باروری در جامعه و به تبع آن کاهشِ جمعیت و از سوی دیگر افزایش طلاق است.
♦️ این یک واقعیت اجتماعی است که اکنون جامعه ما با آن روبروست. این یک تحولِ معکوس و بازدارنده است و نوعی عدم مشارکتِ استراتژیک محسوب می شود.
♦️ نامشارکت ورزی های اجتماعیِ استراتژیک باید عقل دور ساختار را به درد بیاورد. ساختارها هم دارای عقل نزدیک و هم دارای عقل دور هستند. عقل دور، فلسفه است.
♦️ ممکن است نگرش یا ذهنیتی در تحلیل های خود، این نوع درک از موضوع را نداشته باشد اما این امر از واقعیت های موجود، چیزی را تغییر نمی دهد. جامعه ای که با کاهش دادن جمعیتِ خود، پالس ارسال می کند، ممکن است بخواهد نشان بدهد که دچار بی تفاوتی شده است.
♦️ سرِ خودش را جدا کرده است و با ساختارهای موجود سرِ همخوانی و هم نوائی ندارد و خواستار تحول است.
♦️ به این ترتیب در فضای کنونی می بینیم که جامعه واکنش هائی مختلف به کنش های رسمی و حاکمیتی را در بطن خود آماده کرده است. از آنجا که پیام این واکنش ها مشخص است، به نوعی تحولاتی، اگر قرار است در آینده در فضای رسمی و سیاسی صورت گیرد باید گفت محور، نوع و بُعد این تحولات از نوع "پیامها و هشدارهای اجتماعی" از قبل مشخص شده است.
♦️ به عنوان مثال اگر قرار است تحولی در آینده در جامعه باشد یکی از شاخص های اصلی آن افزایش مشارکت های تاکتیکی یا مرحله ای و استراتژیکِ مردم در ابعاد حکومت داری و تجلی های اجتماعی است.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#مشخصه_تحول_تحول_در_بستر_ساختار
#مشخصه_تحول_نقد_بی_امان_ساختاری
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا
🔹 میزگرد تحول جلسه دوم/ بخش اول
♦️ موضوع تحول برای اثرگذاری باید در قالب های کمی و قابل دستیابی ارائه شود. باید شاخص هائی عملیاتی در حوزۀ فردی و اجتماعی طرح و بعد عمل تطبیق و مقایسه انجام شود.
♦️ این رفتار تطبیق و مقایسه نشان می دهد که در موضوع تحول در شرایط کنونی کشور که برخی شاخص ها مشخص شده اند و آژیر خطر و هشدار به صدا در آمده است، یک ضرورتِ وجودیِ غیر قابل اجتناب است.
♦️ اولین مشخصۀ این امر هم " تحول در بسترِ ساختار" است. یعنی هیچ تحولی که منجر به ساختارشکنی گردد سازنده و مطلوب نخواهد بود. مشخصۀ دیگر نقد بی امانِ ساختاری است. نقد در ذات خود مرز نمی شناسد. پس اگر قرار است تحولی واقعی، علمی و روزآمد صورت گیرد باید از دروزاه نقد بی پایان به موضوع ورود کرد.
♦️ در بحث تحول و مبانیِ آن نکته مهم این است که این تحول امروز در ابعاد اجتماعی آغاز شده است و ما شاهد برخی رفتارهای اجتماعی هستیم که در بدنه خلاق جامعه دیده می شود.
♦️ پدیدار تحول در جامعه با انگیزه هائی منحصر بفرد و غیر قابل دستکاری های مصلحتی صورت می گیرد. تحول در جامعه همواره امری پوزیتیو و پیش برنده نیست. گاهی جامعه با رفتاهای بازدارنده و واکنشیِ خود از ما می خواهد که در مسیر، تغییر و تحول ایجاد کنیم.
♦️ جامعه دار و ندار همه ساختارهاست. جامعه تبلور همه فرهیختگی ها و محل بروز نقطه ضعف ایده هاست. Fact های اجتماعی از واقعی ترین Fact ها، هستند.
♦️ پیامهای جامعه، گاهی صریح است مانند نوعی عدم مشارکت و چیزی که در انتخابات آخر مجلس شورای اسلامی به وضوح، اتفاق افتاد و دارای پیام مشخص بود. این پیام باید بسیاری از آنتن ها را حساس می کرد.
♦️ اما این پیامها گاهی صرفاٌ تاکتیکی و شوک آور و دارای تب تند نیست بلکه، استراتژیک، مزمن و دارای تب کند است و مستتر در یک رفتار عمیق تر مانند کاهشِ نرخِ باروری در جامعه و به تبع آن کاهشِ جمعیت و از سوی دیگر افزایش طلاق است.
♦️ این یک واقعیت اجتماعی است که اکنون جامعه ما با آن روبروست. این یک تحولِ معکوس و بازدارنده است و نوعی عدم مشارکتِ استراتژیک محسوب می شود.
♦️ نامشارکت ورزی های اجتماعیِ استراتژیک باید عقل دور ساختار را به درد بیاورد. ساختارها هم دارای عقل نزدیک و هم دارای عقل دور هستند. عقل دور، فلسفه است.
♦️ ممکن است نگرش یا ذهنیتی در تحلیل های خود، این نوع درک از موضوع را نداشته باشد اما این امر از واقعیت های موجود، چیزی را تغییر نمی دهد. جامعه ای که با کاهش دادن جمعیتِ خود، پالس ارسال می کند، ممکن است بخواهد نشان بدهد که دچار بی تفاوتی شده است.
♦️ سرِ خودش را جدا کرده است و با ساختارهای موجود سرِ همخوانی و هم نوائی ندارد و خواستار تحول است.
♦️ به این ترتیب در فضای کنونی می بینیم که جامعه واکنش هائی مختلف به کنش های رسمی و حاکمیتی را در بطن خود آماده کرده است. از آنجا که پیام این واکنش ها مشخص است، به نوعی تحولاتی، اگر قرار است در آینده در فضای رسمی و سیاسی صورت گیرد باید گفت محور، نوع و بُعد این تحولات از نوع "پیامها و هشدارهای اجتماعی" از قبل مشخص شده است.
♦️ به عنوان مثال اگر قرار است تحولی در آینده در جامعه باشد یکی از شاخص های اصلی آن افزایش مشارکت های تاکتیکی یا مرحله ای و استراتژیکِ مردم در ابعاد حکومت داری و تجلی های اجتماعی است.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#مشخصه_تحول_تحول_در_بستر_ساختار
#مشخصه_تحول_نقد_بی_امان_ساختاری
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 اگر قرار است تحولی کارآمد ایجاد شود نوبت آن است که جامعه ما از صدر تا ذیل برایِ گره گشائی، سراغِ فلاسفه، اندیشمندان و الاهیدانان صاحب سبک و پارادایمِ کشور مانند آقایان دکتر ابراهیمی دینانی ، دکتر داوری اردکانی و دکتر بیژن عبدالکریمی برود
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا
🔹 میزگرد تحول جلسه دوم/ بخش دوم
♦️ در خصوص ابعاد تحول باید گفت فکت های اجتماعی دلایل مختلفی دارند. واقعیت ها را در جامعه اصولی خاص تبیین می کنند و به وجود می آورند. یعنی علل و عوامل فرایندهای اجتماعی تک ساحتی نیست بلکه مجموعه ای از عوامل، سطحی از واقعیت اجتماعی و جریان اجتماعی را ایجاد می کنند.
♦️ در یک مدلِ مفروض، واقعیت هایِ کنونی جامعه ما، نشان می دهد که تبیین ها و عواملِ فلسفی_الاهیاتی و سپس عوامل جامعه شناختی_اقتصادی و در نهایت سیاسی_آرمانی دلایل شکل گیری حضور و مشارکت اجتماعی هستند.
♦️ یعنی نگاه فلسفی_الاهیاتی سطحی پایه از مشارکت در جامعه ایجاد کرده است و هر مقدار رضایتمندی هایِ اجتماعی_اقتصادی و سپس آرمان پردازانه و سیاسی در جامعه زیاد شود مشارکت مردم در امور تقویت می شود.
♦️به عبارتی ما سه سطح مشارکت پایه فلسفی، میانیِ اقتصادی و بالایِ سیاسی با سهم تقریباً یکسان را در جامعۀ معاصر ایرانی داشته ایم و تجربه نشان داده است که تنگی یا گشایش های اقتصادی و یا فضای باز و بستۀ سیاسی در مشارکت های بنیادین اجتماعی، در جامعۀ ما، تا سالهای اخیر بی اثر و یا کم اثر بوده است.
♦️ اتفاق تازه و نوپدیدی که در سالهای اخیر افتاده است و نماد آن در آخرین انتخابات رسمی کشور مشخص گردید کاهش سطح مشارکت در میان طبقه و لایه بنیادی و پایه ای است. شواهد نشان می دهد کشور ما "در سطحِ اجرائی" و در دهه اخیر نه شاهد گشایش های موقت یا دائمِ اقتصادی بوده است بلکه مواضع اقتصادی مردم همواره در حال افول و سقوط بوده است و نه شاهد فضای گشایشگر سیاسی و آرمانی که امواج مشارکت را به جریان اندازد.
♦️ به این ترتیب، و بر اساس فرضی که داشتیم، رخنه در صفِ دوسوم آحاد جامعه یا شصت درصد آنها برای حضور و مشاکت امری قابل توجیه است. اما اتفاقِ قابل پیش بینی در سالهای اخیر عدم مشارکت کفِ سنتی، الاهیاتی و فلسفی است. یعنی کسانی که روزی در هر شرایطی در صحنه بوده اند امروز دیگر این نقش را بازی نمی کنند، به این ترتیب مشاهده می شود ساختار با رخنه فلسفی هم مواجه است.
♦️ با این نگرش بُعد و عمق تحول مشخص، و معلوم می شود ما نیازمند نگرش های نوین و تحولات فلسفی_الاهیاتی هستیم.
♦️ نسخۀ این تحولات را کسانی که "مشارکت فعلی محصول اندیشهِ آنان است" نمی توانند بنویسند.
♦️ به این ترتیب و علی رغم آنکه سعی این گروه مشکور است اما اگر کمی مصداقی تر باشیم، اکنون دیگر نوبت آن است که جامعه ما برای گره گشائی "از صدر تا ذیل" سراغ تئوری ها و دیدگاههای فلاسفه، اندیشمندان و الاهیدانان صاحب سبک و پارادایم کشور مانند آقایان دکتر دینانی ، دکتر داوری اردکانی و دکتر بیژن عبدالکریمی برود.
♦️ اگر قرار است اتفاقی بیفتند و تحولی ایجاد شود، راه همین است و راه دیگری وجود ندارد، سایر راهها، تنهاقیل و قالِ سیاست و آدرس اشتباه است.
♦️ تا آنجا که مشخص است هم اکنون در جامعه دانشگاهی گفت و گوهای جمع بندی شده و پارادایمیکی در خصوص مسائل کشور در جریان است که همه باید محوریت فلسفی این تلاشها را مانند آنچه در میان ملت های توسعه یافته تر اتفاق افتاده است بپذیریم.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#اتفاق_تازه_و_نوپدید_در_کاهش_سطح_مشارکت_مردم
#فلاسفه_اندیشمندان_و_الاهیدانان_صاحب_سبک_و_پارادایم_کشور
#دکتر_ابراهیمی_دینانی_دکتر_داوری_اردکانی_و_دکتر_بیژن_عبدالکریمی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا
🔹 میزگرد تحول جلسه دوم/ بخش دوم
♦️ در خصوص ابعاد تحول باید گفت فکت های اجتماعی دلایل مختلفی دارند. واقعیت ها را در جامعه اصولی خاص تبیین می کنند و به وجود می آورند. یعنی علل و عوامل فرایندهای اجتماعی تک ساحتی نیست بلکه مجموعه ای از عوامل، سطحی از واقعیت اجتماعی و جریان اجتماعی را ایجاد می کنند.
♦️ در یک مدلِ مفروض، واقعیت هایِ کنونی جامعه ما، نشان می دهد که تبیین ها و عواملِ فلسفی_الاهیاتی و سپس عوامل جامعه شناختی_اقتصادی و در نهایت سیاسی_آرمانی دلایل شکل گیری حضور و مشارکت اجتماعی هستند.
♦️ یعنی نگاه فلسفی_الاهیاتی سطحی پایه از مشارکت در جامعه ایجاد کرده است و هر مقدار رضایتمندی هایِ اجتماعی_اقتصادی و سپس آرمان پردازانه و سیاسی در جامعه زیاد شود مشارکت مردم در امور تقویت می شود.
♦️به عبارتی ما سه سطح مشارکت پایه فلسفی، میانیِ اقتصادی و بالایِ سیاسی با سهم تقریباً یکسان را در جامعۀ معاصر ایرانی داشته ایم و تجربه نشان داده است که تنگی یا گشایش های اقتصادی و یا فضای باز و بستۀ سیاسی در مشارکت های بنیادین اجتماعی، در جامعۀ ما، تا سالهای اخیر بی اثر و یا کم اثر بوده است.
♦️ اتفاق تازه و نوپدیدی که در سالهای اخیر افتاده است و نماد آن در آخرین انتخابات رسمی کشور مشخص گردید کاهش سطح مشارکت در میان طبقه و لایه بنیادی و پایه ای است. شواهد نشان می دهد کشور ما "در سطحِ اجرائی" و در دهه اخیر نه شاهد گشایش های موقت یا دائمِ اقتصادی بوده است بلکه مواضع اقتصادی مردم همواره در حال افول و سقوط بوده است و نه شاهد فضای گشایشگر سیاسی و آرمانی که امواج مشارکت را به جریان اندازد.
♦️ به این ترتیب، و بر اساس فرضی که داشتیم، رخنه در صفِ دوسوم آحاد جامعه یا شصت درصد آنها برای حضور و مشاکت امری قابل توجیه است. اما اتفاقِ قابل پیش بینی در سالهای اخیر عدم مشارکت کفِ سنتی، الاهیاتی و فلسفی است. یعنی کسانی که روزی در هر شرایطی در صحنه بوده اند امروز دیگر این نقش را بازی نمی کنند، به این ترتیب مشاهده می شود ساختار با رخنه فلسفی هم مواجه است.
♦️ با این نگرش بُعد و عمق تحول مشخص، و معلوم می شود ما نیازمند نگرش های نوین و تحولات فلسفی_الاهیاتی هستیم.
♦️ نسخۀ این تحولات را کسانی که "مشارکت فعلی محصول اندیشهِ آنان است" نمی توانند بنویسند.
♦️ به این ترتیب و علی رغم آنکه سعی این گروه مشکور است اما اگر کمی مصداقی تر باشیم، اکنون دیگر نوبت آن است که جامعه ما برای گره گشائی "از صدر تا ذیل" سراغ تئوری ها و دیدگاههای فلاسفه، اندیشمندان و الاهیدانان صاحب سبک و پارادایم کشور مانند آقایان دکتر دینانی ، دکتر داوری اردکانی و دکتر بیژن عبدالکریمی برود.
♦️ اگر قرار است اتفاقی بیفتند و تحولی ایجاد شود، راه همین است و راه دیگری وجود ندارد، سایر راهها، تنهاقیل و قالِ سیاست و آدرس اشتباه است.
♦️ تا آنجا که مشخص است هم اکنون در جامعه دانشگاهی گفت و گوهای جمع بندی شده و پارادایمیکی در خصوص مسائل کشور در جریان است که همه باید محوریت فلسفی این تلاشها را مانند آنچه در میان ملت های توسعه یافته تر اتفاق افتاده است بپذیریم.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#اتفاق_تازه_و_نوپدید_در_کاهش_سطح_مشارکت_مردم
#فلاسفه_اندیشمندان_و_الاهیدانان_صاحب_سبک_و_پارادایم_کشور
#دکتر_ابراهیمی_دینانی_دکتر_داوری_اردکانی_و_دکتر_بیژن_عبدالکریمی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 تنها 114 سال است که در ایران واژه «ملت» زیست مستقل دارد/ هجرت از حاشیه مناطق پیرامونی جهان به قلب و به مرکز جهان
🔹 دکتر علی ربیعی: دانشیار دانشگاه پیام نور
🔹 روزنامه ایران
♦️ صدوچهارده سال پیش با صدور فرمان مشروطیت پیش ملت ما گام بزرگی برداشت که مسیر زندگی مردم را تغییر داد. مشروطه نقطه آغاز قانون اساسیگرایی ایرانیان است که هویت ملی از طریق یک ارزش جهانشمول بشری تکامل و بسط نوینی را تجربه میکند.
♦️ پدران مشروطه احساس تعلق به هویت ملی را با احساس تعلق به یک واحد بزرگتر جهانی یعنی «دول صاحب قانون اساسی» در هم آمیخته بودند.
♦️ قانون اساسی داشتن در آن دوران یک نوع هجرت از حاشیه مناطق پیرامونی جهان به قلب و به مرکز جهان محسوب میشد.
با جنبش معطوف به قانون اساسی است که ملت و هویت ملی آزاد شده و در مفهوم مدرن و دموکراتیک این واژه «ملت» وارد میشود که در همه قرون گذشته زیست مستقلی نداشت.
♦️ امضای فرمان مشروطیت بلافاصله ما را به جزیره امن مردم سالاری نرساند ولی در عوض ما را در معرض آزمون اراده برای رسیدن به یک مردمسالاری پرمانع قرار داد. از آن زمان تاکنون مردم ما در راه حاکمیت قانون، حقوق شهروندی و مردمسالاری، بارها و بارها به عقب رانده شدند و به زمین خوردند ولی دوباره برخاستهاند.
♦️ ما در بیش از این یک قرن گذشته، تجربههای فراوانی آموختهایم. مشروطه در طول سالها دچار انحراف شد و ما نیز در قرن گذشته تجربیات فراوانی از همین انحراف آموختهایم و مهمترین آنها این که مردمسالاری چقدر شکننده است.
♦️ انقلاب اسلامی گامی بلندتر برای تحقق مشروطیت و مشروعیت حاکمیت برخاسته از خواست و اراده مردم بود اما از ابتدا میدانستیم بدون تلاش بیوقفه، نمیتوانیم تضمینی برای دستیابی به آرمانهای مردمسالاری دینی پیدا کنیم.
♦️ چه نهضت مشروطه و چه انقلاب اسلامی، آرمانهایی در دل خود پروراندند که از فرهنگ، اعتقادات و آرزوهای دیرینه ملت ما سرچشمه گرفته بود.
♦️ ما نباید کاستیها و شاید برخی اشتباهات خودمان را در دفاع از ارزشهای مردمسالاری و انقلاب اسلامی نادیده بگیریم.
♦️ مبارزه ما در راه دفاع از مردم سالاری و حکومت نظم و قانون باید ادامه پیدا کند. این مسئولیت ماست که از کارآمدی نهادها به طوری که خواست مردم را برآورده کنند، حفاظت کنیم.
♦️ این مسئولیت ماست که قانون اساسی را بیکم وکاست اجرا کنیم، به شفافیت، دفاع از آزادیها و حقوق قانونی مردم متعهد و در فسادستیزی مصمم و تبعیض ناپذیر باشیم.
♦️ این وظیفه ماست که پاسخگو باشیم و در ورای مناقشات حزبی و جناحی و کسب قدرت اصول مردمسالاری دینی را به میثاقی ملی تبدیل کنیم و بر آن پای بفشاریم.
♦️ باید مراقب باشیم که به خاطر تأمین امنیت و مقاومت در برابر زورگویی و بدخواهی، در دام دیدگاههای مخالف مردمسالاری گرفتار نشویم که این خواست مخالفان استقلال و پایداری ایران است.
♦️ ما فقط نباید آزادیهای مردم و تسهیلات استفاده از امکانات و فناوریهای ارتباطی را برای مردم حفظ کنیم بلکه باید این آزادیها و تسهیلات را گسترش بدهیم تا مردم ما بتوانند حداکثر قابلیت خود را در کنشهای اجتماعی سازنده و مفید به حال اقتصاد و امنیت و فرهنگ پیدا کنند.
#دکتر_علی_ربیعی_دانشیار_دانشگاه_پیام_نور
#هجرت_ایران_از_حاشیه_مناطق_پیرامونی_جهان_به_مرکز_جهان
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر علی ربیعی: دانشیار دانشگاه پیام نور
🔹 روزنامه ایران
♦️ صدوچهارده سال پیش با صدور فرمان مشروطیت پیش ملت ما گام بزرگی برداشت که مسیر زندگی مردم را تغییر داد. مشروطه نقطه آغاز قانون اساسیگرایی ایرانیان است که هویت ملی از طریق یک ارزش جهانشمول بشری تکامل و بسط نوینی را تجربه میکند.
♦️ پدران مشروطه احساس تعلق به هویت ملی را با احساس تعلق به یک واحد بزرگتر جهانی یعنی «دول صاحب قانون اساسی» در هم آمیخته بودند.
♦️ قانون اساسی داشتن در آن دوران یک نوع هجرت از حاشیه مناطق پیرامونی جهان به قلب و به مرکز جهان محسوب میشد.
با جنبش معطوف به قانون اساسی است که ملت و هویت ملی آزاد شده و در مفهوم مدرن و دموکراتیک این واژه «ملت» وارد میشود که در همه قرون گذشته زیست مستقلی نداشت.
♦️ امضای فرمان مشروطیت بلافاصله ما را به جزیره امن مردم سالاری نرساند ولی در عوض ما را در معرض آزمون اراده برای رسیدن به یک مردمسالاری پرمانع قرار داد. از آن زمان تاکنون مردم ما در راه حاکمیت قانون، حقوق شهروندی و مردمسالاری، بارها و بارها به عقب رانده شدند و به زمین خوردند ولی دوباره برخاستهاند.
♦️ ما در بیش از این یک قرن گذشته، تجربههای فراوانی آموختهایم. مشروطه در طول سالها دچار انحراف شد و ما نیز در قرن گذشته تجربیات فراوانی از همین انحراف آموختهایم و مهمترین آنها این که مردمسالاری چقدر شکننده است.
♦️ انقلاب اسلامی گامی بلندتر برای تحقق مشروطیت و مشروعیت حاکمیت برخاسته از خواست و اراده مردم بود اما از ابتدا میدانستیم بدون تلاش بیوقفه، نمیتوانیم تضمینی برای دستیابی به آرمانهای مردمسالاری دینی پیدا کنیم.
♦️ چه نهضت مشروطه و چه انقلاب اسلامی، آرمانهایی در دل خود پروراندند که از فرهنگ، اعتقادات و آرزوهای دیرینه ملت ما سرچشمه گرفته بود.
♦️ ما نباید کاستیها و شاید برخی اشتباهات خودمان را در دفاع از ارزشهای مردمسالاری و انقلاب اسلامی نادیده بگیریم.
♦️ مبارزه ما در راه دفاع از مردم سالاری و حکومت نظم و قانون باید ادامه پیدا کند. این مسئولیت ماست که از کارآمدی نهادها به طوری که خواست مردم را برآورده کنند، حفاظت کنیم.
♦️ این مسئولیت ماست که قانون اساسی را بیکم وکاست اجرا کنیم، به شفافیت، دفاع از آزادیها و حقوق قانونی مردم متعهد و در فسادستیزی مصمم و تبعیض ناپذیر باشیم.
♦️ این وظیفه ماست که پاسخگو باشیم و در ورای مناقشات حزبی و جناحی و کسب قدرت اصول مردمسالاری دینی را به میثاقی ملی تبدیل کنیم و بر آن پای بفشاریم.
♦️ باید مراقب باشیم که به خاطر تأمین امنیت و مقاومت در برابر زورگویی و بدخواهی، در دام دیدگاههای مخالف مردمسالاری گرفتار نشویم که این خواست مخالفان استقلال و پایداری ایران است.
♦️ ما فقط نباید آزادیهای مردم و تسهیلات استفاده از امکانات و فناوریهای ارتباطی را برای مردم حفظ کنیم بلکه باید این آزادیها و تسهیلات را گسترش بدهیم تا مردم ما بتوانند حداکثر قابلیت خود را در کنشهای اجتماعی سازنده و مفید به حال اقتصاد و امنیت و فرهنگ پیدا کنند.
#دکتر_علی_ربیعی_دانشیار_دانشگاه_پیام_نور
#هجرت_ایران_از_حاشیه_مناطق_پیرامونی_جهان_به_مرکز_جهان
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: جامعه با اجبار دینی نمی شود، عجالتاً باید ادعاهای غیر عملیاتی را کنار گذاشت
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ از عوامل وضع کنونی، توهم و "ادعاهای غیرعملیاتی" در تحقق آرمانهای انقلابی ودینی کشور است.
♦️ دست کشیدن از این توهمات بخش عظیمی از مسائل کنونی کشور را بلاموضوع می کند.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#جامعه_با_اجبار_دینی_نمی_شود
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ از عوامل وضع کنونی، توهم و "ادعاهای غیرعملیاتی" در تحقق آرمانهای انقلابی ودینی کشور است.
♦️ دست کشیدن از این توهمات بخش عظیمی از مسائل کنونی کشور را بلاموضوع می کند.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#جامعه_با_اجبار_دینی_نمی_شود
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی نظام بین الملل: جامعه بین الملل International society
🔹 نویسنده: مارتین گریفیتس
🔹 مترجم: علیرضا طیب
♦️مفهوم جامعه در نظریه اجتماعی به طور کلی متضمن مفاهیم انسجام فرهنگی و همگرایی اجتماعی بوده است که در جوامع ملی وجود دارد. در نتیجه، این اندیشه که شاید مناسبات میان دولت ها در چارچوب نوعی جامعه بین الملل صورت بندد تا حدودی شگفت به نظر می رسد.
♦️ مفهوم جامعه بین الملل اشاره به گروهی از دولت ها با برخی منافع با ارزشهای مشترک دارد که با هم نهادهای بین المللی را حفظ می کنند.
♦️در گذشته می شد به تمدن مشترک دولت ها اشاره کرد که ارتباط گیری و همکاری آن ها را با هم تسهیل می کرد.
♦️مسیحیت غربی در سده های شانزدهم و هفدهم یا شاید فرهنگ سیاسی اروپا در سده های هجدهم و نوزدهم مانع از این می شد که دولت ها منافع شخصی خودشان را در محیطی کاملاً اقتدارگریز پی بگیرند.
♦️بیش تر محققان، ریشه های جامعه بین الملل معاصر را به اروپا به ویژه به صلح 1648 وستفالی می رسانند که قواعد اساسی همزیستی دولت ها با هم را رقم می زد.
♦️جامعه بین الملل امروزی کل جهان را در برمی گیرد و این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا گوناگونی مذهبی و فرهنگی مناسبات بین المللی معاصر، این مفهوم را به مثابه یک ابزار تحلیل، از موضوعیت نمی اندازد.
♦️برخی چنین اعتقادی ندارند زیرا به گفته آنان قواعد جامعه بین الملل معاصر همچنان نقش مهمی در حفظ نظم بین المللی دارد. حقوق بین الملل همچنان اولویت نظام دولت ها را تأیید و تقویت می کند، کم ترین شرایط لازم برای همزیستی دولت ها با هم را مشخص می سازد، و ضوابط همکاری میان آن ها را در انواع زمینه ها مختلف تنظیم می کند.
♦️اصطلاح «جامعه بین الملل» از این جهت اهمیت دارد که توجه ما را به دو جنبه اساسی روابط بین الملل جلب می کند.
♦️نخست، این اصطلاح حکایت از آن دارد که تلاش های صورت گرفته برای دو گانه پنداری سفت و سخت سیاست داخلی به عنوان قلمرو سلسله مراتب، نظم و شاید عدالت و روابط بین الملل به عنوان قلمرو اقتدارگریزی، نبود نظم، و عرصه سیاست قدرت، محکوم به شکست است.
♦️به بیانی روابط بین الملل قاعده مند است یعنی قواعد آن صرفاً تجلی قدرت نیست بلکه به محدودسازی آن قدرت نیز کمک می کند.
دوم، اصطلاح «جامعه بین الملل» اشاره به آن دارد که مناسبات میان دولت ها با معنا و دلالت هنجاری آمیخته است. دولت ها با هم نه صرفاً در چارچوب کشمکش بر سر قدرت بلکه در بستر ادعاهایی درباره حقوق و تکالیف ارتباط برقرار می کنند.
♦️این هر دو جنبه روابط بین الملل پرسش های جالب توجهی را مطرح می سازد. قواعد همزیستی میان دولت ها در خدمت منافع کیست؟ آیا این قواعد می توانند با منافع افراد سازگار شوند یا تنها برای حمایت از دولت ها در انداخته شده اند؟ آیا جامعه بین الملل مفهومی با قابلیت کاربست جهانی است یا این که دامنه کاربرد آن به دولت ها و مناطق خاصی محدود می شود؟
♦️پاسخ به این پرسش ها و طیف پاسخ های ارائه شده به آن ها همچنان در کانون مناقشات امروزی حوزه روابط بین الملل قرار دارد. از دید برخی پژوهندگان، مفهوم جامعه بین الملل شناخت ما را از روابط بین الملل افزایش می دهد.
♦️جامعه بین الملل مفهوم ایستایی نیست. قدرت آن بسته به زمان و مکان تغییر می کند. در اوج دوران جنگ سرد که روابط بین الملل عرصه کشمکش خطرناک ایدئولوژیک بر سر شرایط نظم بین الملل بود، به نظر می رسید شواهد چندانی در تأیید وجود جامعه ای از دولت ها در دست نبود. اما در ماه های پس از پایان جنگ سرد، این مفهوم دوباره به مثابه عنصر نیرومندی سربرآورد که اقدام دستجمعی برای بیرون راندن عراق از کویت را تسهیل کرد.
♦️در دوران جهانی شدن باید به بررسی امکان تحقق یافتن روابط بین الملل در جامعه جهانیِ فراخ تری بپردازیم که در آن، دولت ها تنها یکی از بازیگران مهم شکل دهنده جهان هستند. به عنوان نمونه برای حصول عدالت جهانی تنها کافی نیست که دولت ها یکدیگر را تحمل کنند بلکه باید در پروژه مشترک دامنه دارتری شرکت جویند که نقطه آغازش برطرف ساختن مشکلات مشترکی چون زوال محیط زیست و نابرابری انسان هاست.
♦️منبع: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمۀ علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
#ساخت_شناسی_نظام_بین_الملل
#جامعه_بین_الملل
#دولتها_با_برخی_منافع_و_ارزشهای_مشترک
#حفظ_نهادهای_بین_المللی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 نویسنده: مارتین گریفیتس
🔹 مترجم: علیرضا طیب
♦️مفهوم جامعه در نظریه اجتماعی به طور کلی متضمن مفاهیم انسجام فرهنگی و همگرایی اجتماعی بوده است که در جوامع ملی وجود دارد. در نتیجه، این اندیشه که شاید مناسبات میان دولت ها در چارچوب نوعی جامعه بین الملل صورت بندد تا حدودی شگفت به نظر می رسد.
♦️ مفهوم جامعه بین الملل اشاره به گروهی از دولت ها با برخی منافع با ارزشهای مشترک دارد که با هم نهادهای بین المللی را حفظ می کنند.
♦️در گذشته می شد به تمدن مشترک دولت ها اشاره کرد که ارتباط گیری و همکاری آن ها را با هم تسهیل می کرد.
♦️مسیحیت غربی در سده های شانزدهم و هفدهم یا شاید فرهنگ سیاسی اروپا در سده های هجدهم و نوزدهم مانع از این می شد که دولت ها منافع شخصی خودشان را در محیطی کاملاً اقتدارگریز پی بگیرند.
♦️بیش تر محققان، ریشه های جامعه بین الملل معاصر را به اروپا به ویژه به صلح 1648 وستفالی می رسانند که قواعد اساسی همزیستی دولت ها با هم را رقم می زد.
♦️جامعه بین الملل امروزی کل جهان را در برمی گیرد و این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا گوناگونی مذهبی و فرهنگی مناسبات بین المللی معاصر، این مفهوم را به مثابه یک ابزار تحلیل، از موضوعیت نمی اندازد.
♦️برخی چنین اعتقادی ندارند زیرا به گفته آنان قواعد جامعه بین الملل معاصر همچنان نقش مهمی در حفظ نظم بین المللی دارد. حقوق بین الملل همچنان اولویت نظام دولت ها را تأیید و تقویت می کند، کم ترین شرایط لازم برای همزیستی دولت ها با هم را مشخص می سازد، و ضوابط همکاری میان آن ها را در انواع زمینه ها مختلف تنظیم می کند.
♦️اصطلاح «جامعه بین الملل» از این جهت اهمیت دارد که توجه ما را به دو جنبه اساسی روابط بین الملل جلب می کند.
♦️نخست، این اصطلاح حکایت از آن دارد که تلاش های صورت گرفته برای دو گانه پنداری سفت و سخت سیاست داخلی به عنوان قلمرو سلسله مراتب، نظم و شاید عدالت و روابط بین الملل به عنوان قلمرو اقتدارگریزی، نبود نظم، و عرصه سیاست قدرت، محکوم به شکست است.
♦️به بیانی روابط بین الملل قاعده مند است یعنی قواعد آن صرفاً تجلی قدرت نیست بلکه به محدودسازی آن قدرت نیز کمک می کند.
دوم، اصطلاح «جامعه بین الملل» اشاره به آن دارد که مناسبات میان دولت ها با معنا و دلالت هنجاری آمیخته است. دولت ها با هم نه صرفاً در چارچوب کشمکش بر سر قدرت بلکه در بستر ادعاهایی درباره حقوق و تکالیف ارتباط برقرار می کنند.
♦️این هر دو جنبه روابط بین الملل پرسش های جالب توجهی را مطرح می سازد. قواعد همزیستی میان دولت ها در خدمت منافع کیست؟ آیا این قواعد می توانند با منافع افراد سازگار شوند یا تنها برای حمایت از دولت ها در انداخته شده اند؟ آیا جامعه بین الملل مفهومی با قابلیت کاربست جهانی است یا این که دامنه کاربرد آن به دولت ها و مناطق خاصی محدود می شود؟
♦️پاسخ به این پرسش ها و طیف پاسخ های ارائه شده به آن ها همچنان در کانون مناقشات امروزی حوزه روابط بین الملل قرار دارد. از دید برخی پژوهندگان، مفهوم جامعه بین الملل شناخت ما را از روابط بین الملل افزایش می دهد.
♦️جامعه بین الملل مفهوم ایستایی نیست. قدرت آن بسته به زمان و مکان تغییر می کند. در اوج دوران جنگ سرد که روابط بین الملل عرصه کشمکش خطرناک ایدئولوژیک بر سر شرایط نظم بین الملل بود، به نظر می رسید شواهد چندانی در تأیید وجود جامعه ای از دولت ها در دست نبود. اما در ماه های پس از پایان جنگ سرد، این مفهوم دوباره به مثابه عنصر نیرومندی سربرآورد که اقدام دستجمعی برای بیرون راندن عراق از کویت را تسهیل کرد.
♦️در دوران جهانی شدن باید به بررسی امکان تحقق یافتن روابط بین الملل در جامعه جهانیِ فراخ تری بپردازیم که در آن، دولت ها تنها یکی از بازیگران مهم شکل دهنده جهان هستند. به عنوان نمونه برای حصول عدالت جهانی تنها کافی نیست که دولت ها یکدیگر را تحمل کنند بلکه باید در پروژه مشترک دامنه دارتری شرکت جویند که نقطه آغازش برطرف ساختن مشکلات مشترکی چون زوال محیط زیست و نابرابری انسان هاست.
♦️منبع: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمۀ علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
#ساخت_شناسی_نظام_بین_الملل
#جامعه_بین_الملل
#دولتها_با_برخی_منافع_و_ارزشهای_مشترک
#حفظ_نهادهای_بین_المللی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 بايد بپذيريم كه اعتماد مردم به مسؤولان در قياس با گذشته بسياركمتر شده است/ ما اسلام را بدنام کردیم
🔹 دکتر احمد توكلي
🔹 گفت و گو با اعتماد
♦️ در طول زمان برخي افراد در املاك و اموال بنیاد مستضعفان دست به تصرفات دزدانه و جائرانه زدند.
♦️ مگر مردم امروز، به سازمان اداري وزارت راه و شهرسازي اعتماد دارند؟ نخير! ميگويند آنجا نيز بخور بخور است.
♦️ اگر سؤال این است که شفافيت بهطور كلي در نهادهاي فعال در نظام جمهوري اسلامي وجود دارد؟ پاسخ نخیر است.
♦️ وقتي كه جمع كثيري از مسوولان يك نظام به مردم دروغ ميگويند و حقيقت را پنهان ميكنند، مردم اين اقدام را به كل مسوولان آن نظام و ساختار سياسي تعميم ميدهند.
♦️ ما نبايد فراموش كنيم كه اميرالمومنين در زمان حكومتش، مخالفانش نماز جماعت او را برهم زده و عليه ش حرف ميزدند و كسي متعرض آنان نميشد.
♦️ علي(ع) حق خودش را ميبخشيد ولي از يك دينار از مال مردم كوتاه نميآمد ولي در جمهوري اسلامي اينچنين نيست.
♦️ اين مسائل است که ما را از اسلام دور و دورتر كرده است. ما اسلام را بدنام كرده و ميكنيم.
#دکتر_احمد_توکلی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر احمد توكلي
🔹 گفت و گو با اعتماد
♦️ در طول زمان برخي افراد در املاك و اموال بنیاد مستضعفان دست به تصرفات دزدانه و جائرانه زدند.
♦️ مگر مردم امروز، به سازمان اداري وزارت راه و شهرسازي اعتماد دارند؟ نخير! ميگويند آنجا نيز بخور بخور است.
♦️ اگر سؤال این است که شفافيت بهطور كلي در نهادهاي فعال در نظام جمهوري اسلامي وجود دارد؟ پاسخ نخیر است.
♦️ وقتي كه جمع كثيري از مسوولان يك نظام به مردم دروغ ميگويند و حقيقت را پنهان ميكنند، مردم اين اقدام را به كل مسوولان آن نظام و ساختار سياسي تعميم ميدهند.
♦️ ما نبايد فراموش كنيم كه اميرالمومنين در زمان حكومتش، مخالفانش نماز جماعت او را برهم زده و عليه ش حرف ميزدند و كسي متعرض آنان نميشد.
♦️ علي(ع) حق خودش را ميبخشيد ولي از يك دينار از مال مردم كوتاه نميآمد ولي در جمهوري اسلامي اينچنين نيست.
♦️ اين مسائل است که ما را از اسلام دور و دورتر كرده است. ما اسلام را بدنام كرده و ميكنيم.
#دکتر_احمد_توکلی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: باید ببینیم تا چه حد از مرحله علم آموزشی و آموختنی عبور کردهایم و پژوهشهایمان چه نسبتی با اکنون و آینده دارد
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش اول
♦️ وقتی از نسبت میان اخلاق و علم یا شرایط اخلاقی رو کردن به دانش و پژوهش سخن به میان میآید، مراد اخلاق عادی و آداب و رسوم قومی و ملی نیست که این عادات و رسوم نسبت مستقیم با علم ندارند یعنی نه مانع راه علمند نه رو کردن به آن را تسهیل میکنند.
♦️اخلاقی که شرط پدید آمدن علم است، از سنخ آداب و عادات نیست. پدید آمدن علم و نظر به فرمان باطن یعنی به چیزی نظیر و شبیه قانون اخلاقی کانت نیاز دارد.
♦️شاید کانت هم در طرح اخلاق خود به وظیفه تاریخی ساختن جهان جدید و متجدد نظر داشته است.
♦️جهان در حال توسعه نیز که علم را از اروپا و امریکا فراگرفته است در صورتی به مرحله توسعه وارد میشود که با فهم و درک تجدد آشنا شود و به آزادی در طرح مسائل برسد.
♦️میگویند ما سالهاست که با نوشتن مقالات بسیار در کار علم با جهان شریک شدهایم و به رتبههای بالا رسیدهایم.
♦️درست میگویند ما از حیث تعداد آثار و مقالات علمی جایگاه مناسبی در جهان داریم، اما باید ببینیم تا چه حد از مرحله علم آموزشی و آموختنی عبور کردهایم و پژوهشهایمان چه نسبتی با اکنون و آینده دارد.
♦️علم و پژوهش مصرفی شده است.
♦️اگر این پژوهشها در حد تمرین و تکرار پژوهش است باید همت کنیم که از این مرحله بگذریم. جهان توسعهنیافته در زمینه علم و پژوهش یک مشکل بزرگ دیگر نیز دارد. علم و پژوهش در همه جا مثل همه چیز مصرفی شده است و پژوهشها بیشتر پژوهشهای روز است که به صورت تکنولوژی درمیآیند که شاید انتظارشان را هم نداشته باشیم و بیخبر میآیند اما از آمدنشان هم تعجب نمیکنیم چنانکه در زمینه مخابرات و ارتباطات شاهد این وضع هستیم.
♦️در کشورهای توسعهنیافته هم مخصوصاً در جایی که دانشمندان ممتاز هستند شاید این قبیل پژوهشها صورت گیرد اما جهان توسعهنیافته چون نمیتواند مصرفکننده علم باشد علمش را دیگران مصرف میکنند.
♦️علم جدید که از ابتدای تجدد، ستون قدرت این جهان بوده است، از شئون دیگر تجدد جدا نیست و در طی زمان به تدریج با سازمان و سیاست و اقتصاد و تکنولوژی و بازار پیش رفته است.
♦️در جهان توسعهنیافته، علم نه ستون قدرت جامعه است و نه با شئون زندگی چنانکه باید پیوند دارد. در کشور ما نیز که هرگز به شرایط تاریخی علم اعتنا نداشتهاند، قهراً علم جدا از جامعه بوده و در نظام کشور وارد نشده است.
♦️یعنی ما علم را فراگرفتهایم بیآنکه مسئله داشته باشیم و اگر پژوهش میکنیم برای این است که میخواستهایم پژوهش هم داشته باشیم، ولی مشکل علم ما از اول در نبود و کمبود پژوهش نبود.
♦️پرسش برای پژوهش نداریم
♦️مشکل این بود که پرسش برای پژوهش نداشتیم. اگر مسئله نباشد و به علم برای حل آن رو نشود، پژوهش به چیزی در حدّ تفنن و زینت مبدّل میشود. آیا ما امکان گذشت از این وضع را داریم؟
♦️در کشور ما دانشمندان بزرگ وجود دارند و اگر در کشور برنامه توسعه تدوین و اجرا شود آنها قادرند که عمده بار سنگین توسعه را به دوش بگیرند.
♦️عده بالنسبه زیادی از دانشمندان ایرانی نیز که در خارج از کشور به کار آموزش و پژوهش مشغولند و شاید در کار پژوهش موفقتر و مؤثرتر باشند؛ به دانشمندان مقیم کشور مدد میرسانند.
♦️امتیازی که اینها دارند اینست که علم در آنجاها بر خلاف جهان توسعهنیافته کم و بیش نظام و هماهنگی دارد و پژوهشها در آن نظام، جایی دارند.
♦️به این جهت وظیفه بزرگ اخلاقی دانشمندان ما پیش از مشارکت در مسابقه مقالهنویسی، کوشش برای قرار دادن علم در جایگاه مناسب آن است. متأسفانه آنها هنوز کمتر به این امر پی بردهاند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#شرایط_اخلاقی_و_تاریخی_پیشرفت_علم
#شرایط_اخلاقی_روکردن_به_دانش_و_پژوهش
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش اول
♦️ وقتی از نسبت میان اخلاق و علم یا شرایط اخلاقی رو کردن به دانش و پژوهش سخن به میان میآید، مراد اخلاق عادی و آداب و رسوم قومی و ملی نیست که این عادات و رسوم نسبت مستقیم با علم ندارند یعنی نه مانع راه علمند نه رو کردن به آن را تسهیل میکنند.
♦️اخلاقی که شرط پدید آمدن علم است، از سنخ آداب و عادات نیست. پدید آمدن علم و نظر به فرمان باطن یعنی به چیزی نظیر و شبیه قانون اخلاقی کانت نیاز دارد.
♦️شاید کانت هم در طرح اخلاق خود به وظیفه تاریخی ساختن جهان جدید و متجدد نظر داشته است.
♦️جهان در حال توسعه نیز که علم را از اروپا و امریکا فراگرفته است در صورتی به مرحله توسعه وارد میشود که با فهم و درک تجدد آشنا شود و به آزادی در طرح مسائل برسد.
♦️میگویند ما سالهاست که با نوشتن مقالات بسیار در کار علم با جهان شریک شدهایم و به رتبههای بالا رسیدهایم.
♦️درست میگویند ما از حیث تعداد آثار و مقالات علمی جایگاه مناسبی در جهان داریم، اما باید ببینیم تا چه حد از مرحله علم آموزشی و آموختنی عبور کردهایم و پژوهشهایمان چه نسبتی با اکنون و آینده دارد.
♦️علم و پژوهش مصرفی شده است.
♦️اگر این پژوهشها در حد تمرین و تکرار پژوهش است باید همت کنیم که از این مرحله بگذریم. جهان توسعهنیافته در زمینه علم و پژوهش یک مشکل بزرگ دیگر نیز دارد. علم و پژوهش در همه جا مثل همه چیز مصرفی شده است و پژوهشها بیشتر پژوهشهای روز است که به صورت تکنولوژی درمیآیند که شاید انتظارشان را هم نداشته باشیم و بیخبر میآیند اما از آمدنشان هم تعجب نمیکنیم چنانکه در زمینه مخابرات و ارتباطات شاهد این وضع هستیم.
♦️در کشورهای توسعهنیافته هم مخصوصاً در جایی که دانشمندان ممتاز هستند شاید این قبیل پژوهشها صورت گیرد اما جهان توسعهنیافته چون نمیتواند مصرفکننده علم باشد علمش را دیگران مصرف میکنند.
♦️علم جدید که از ابتدای تجدد، ستون قدرت این جهان بوده است، از شئون دیگر تجدد جدا نیست و در طی زمان به تدریج با سازمان و سیاست و اقتصاد و تکنولوژی و بازار پیش رفته است.
♦️در جهان توسعهنیافته، علم نه ستون قدرت جامعه است و نه با شئون زندگی چنانکه باید پیوند دارد. در کشور ما نیز که هرگز به شرایط تاریخی علم اعتنا نداشتهاند، قهراً علم جدا از جامعه بوده و در نظام کشور وارد نشده است.
♦️یعنی ما علم را فراگرفتهایم بیآنکه مسئله داشته باشیم و اگر پژوهش میکنیم برای این است که میخواستهایم پژوهش هم داشته باشیم، ولی مشکل علم ما از اول در نبود و کمبود پژوهش نبود.
♦️پرسش برای پژوهش نداریم
♦️مشکل این بود که پرسش برای پژوهش نداشتیم. اگر مسئله نباشد و به علم برای حل آن رو نشود، پژوهش به چیزی در حدّ تفنن و زینت مبدّل میشود. آیا ما امکان گذشت از این وضع را داریم؟
♦️در کشور ما دانشمندان بزرگ وجود دارند و اگر در کشور برنامه توسعه تدوین و اجرا شود آنها قادرند که عمده بار سنگین توسعه را به دوش بگیرند.
♦️عده بالنسبه زیادی از دانشمندان ایرانی نیز که در خارج از کشور به کار آموزش و پژوهش مشغولند و شاید در کار پژوهش موفقتر و مؤثرتر باشند؛ به دانشمندان مقیم کشور مدد میرسانند.
♦️امتیازی که اینها دارند اینست که علم در آنجاها بر خلاف جهان توسعهنیافته کم و بیش نظام و هماهنگی دارد و پژوهشها در آن نظام، جایی دارند.
♦️به این جهت وظیفه بزرگ اخلاقی دانشمندان ما پیش از مشارکت در مسابقه مقالهنویسی، کوشش برای قرار دادن علم در جایگاه مناسب آن است. متأسفانه آنها هنوز کمتر به این امر پی بردهاند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#شرایط_اخلاقی_و_تاریخی_پیشرفت_علم
#شرایط_اخلاقی_روکردن_به_دانش_و_پژوهش
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: وظیفه بزرگ اخلاقی دانشمندان ما پیش از مشارکت در مسابقه مقالهنویسی، کوشش برای قرار دادن علم در جایگاه مناسب آن است
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/1
♦️ وقتی از نسبت میان اخلاق و علم سخن به میان میآید، مراد اخلاقی است که شرط پدید آمدن علم است.
♦️ جهانی که علم را از اروپا و امریکا فراگرفته است در صورتی به مرحله توسعه وارد میشود که با فهم و درک تجدد آشنا شود و به آزادی در طرح مسائل برسد.
♦️ ما باید ببینیم تا چه حد از مرحله علم آموزشی و آموختنی عبور کردهایم و پژوهشهایمان چه نسبتی با اکنون و آینده دارد.
♦️ علم جدید که از ابتدای تجدد، ستون قدرت این جهان بوده است، از شئون دیگر تجدد جدا نیست.
♦️ در جهان توسعهنیافته، علم نه ستون قدرت جامعه است و نه با شئون زندگی پیوند دارد.
♦️ در کشور ما نیز که هرگز به شرایط تاریخی علم اعتنا نداشتهاند، قهراً علم جدا از جامعه بوده و در نظام کشور وارد نشده است.
♦️ یعنی ما علم را فراگرفتهایم بیآنکه مسئله داشته باشیم.
♦️آیا ما امکان گذشت از این وضع را داریم؟
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/1
♦️ وقتی از نسبت میان اخلاق و علم سخن به میان میآید، مراد اخلاقی است که شرط پدید آمدن علم است.
♦️ جهانی که علم را از اروپا و امریکا فراگرفته است در صورتی به مرحله توسعه وارد میشود که با فهم و درک تجدد آشنا شود و به آزادی در طرح مسائل برسد.
♦️ ما باید ببینیم تا چه حد از مرحله علم آموزشی و آموختنی عبور کردهایم و پژوهشهایمان چه نسبتی با اکنون و آینده دارد.
♦️ علم جدید که از ابتدای تجدد، ستون قدرت این جهان بوده است، از شئون دیگر تجدد جدا نیست.
♦️ در جهان توسعهنیافته، علم نه ستون قدرت جامعه است و نه با شئون زندگی پیوند دارد.
♦️ در کشور ما نیز که هرگز به شرایط تاریخی علم اعتنا نداشتهاند، قهراً علم جدا از جامعه بوده و در نظام کشور وارد نشده است.
♦️ یعنی ما علم را فراگرفتهایم بیآنکه مسئله داشته باشیم.
♦️آیا ما امکان گذشت از این وضع را داریم؟
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: مشکل اصلی جهان توسعهنیافته دوری از فهم زمان است. علوم انسانی و اجتماعی و مخصوصاً فلسفه در این میان وظیفهای بزرگ دارند.
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش دوم
♦️دانشگاهها و پژوهشگاهها نیز غالباً به تولید انبوه مقاله مشغولند.
♦️این شرایط هر بحث و سخنی در باب علم مانع «تولید علم» و احیاناً علم ستیزی تلقی میشود. پیداست که وجود این روحیه، تغییر و تحول در نگاه به علم و ادای وظیفه دانشمندی را دشوار میکند.
♦️وقتی گفته میشود باید در تلقی از علم و پژوهش تجدید نظر کرد و بعضی از پژوهشگران و مخاطبان این پیشنهاد را ضدیت با علم میدانند، باید فکر کرد که این دوری و سوءتفاهم از کجاست و چه پیش آمده است که بجا و نابجا با هم اشتباه میشود.
♦️مشکل اصلی جهان توسعهنیافته دوری از فهم زمان است. علوم انسانی و اجتماعی و مخصوصاً فلسفه در این میان وظیفهای بزرگ دارند. آنها باید زمان اکنون را دریابند ولی این کار آسان نیست بخصوص که فهم ما نیز جزئی از این اکنون است و با دگرگون شدن فهم است که زمان را میتوان شناخت، ولی ما هنوز در مرحله شناخت ظاهر زمان هم مشکلها داریم.
♦️علم تا حدود نیم قرن پیش از نظریه جدا نبود. اکنون در علم نظریه وجود ندارد. آیا ما هیچ وقت فکر کردهایم که چرا دیگر نظریههای بزرگ طرح نمیشود و این درست نیست که گاهی پژوهشهای رسمی و عادی را با چشم نظریه مینگرند و میگویند ما پژوهشگریم و به کاربرد علم کاری نداریم.
♦️رو کردن به علم بدون چشمداشت نتیجه، در ظاهر نشان بلندنظری و حرمت به علم است، اما اگر در سخن مذکور خوب بنگریم درمییابیم که سخن اخلاقی دانشمند در جای خود قرار نگرفته است.
♦️وقتی نظام علم نباشد میان مقاله عالمانه و ساختگی تفاوتی نیست
♦️دانشمند کارمند اداره علم نیست که وظیفه رسمی هر روزی خود را انجام دهد.
♦️البته در نظام اداری دانشگاه، کارمندان علمی هم مثل بقیه کارمندان وقتی سر کار خود میروند وظیفهای برایشان مقرر شده است که باید انجام دهند و این وظایف را به درجات کم و بیش ناقص یا کافی انجام میدهند.
♦️دانشمندانی هم هستند که در هر شرایطی میخواهند دانشمند بمانند و علم را سهل نمیانگارند. آنها حتی در شرایط دشوار کارهای بزرگ میکنند و مگر بعضی از مقالاتی که پژوهشگران ما مینویسند جایی ممتاز در میان پژوهشهای علمی جهان ندارد؟ ولی چه کنیم که وقتی نظام علم نباشد میان مقاله عالمانه و ساختگی تفاوتی نیست و از آنها به نحو یکسان استفاده آماری میشود.
♦️با توجه به آنچه گفته شد میتوان اهل علم در این زمان را دو گروه دانست؛
♦️گروهی که شغل علمی دارند و کاری که در آموزش و پژوهش میکنند؛ ادای وظیفه اداری و شغلی آنهاست و اگر این وظیفه را به درستی انجام دهند، اخلاقی عمل کردهاند ولی اخلاقشان اخلاق شغلی و حرفهای است.
♦️ اما گروه دیگر بسته علمند. اینها نیز شغل علمی دارند و کاری که میکنند ادای وظیفه شغلی است، اما نگاهشان به علم و نسبتی که با آن دارند نگاه به شغل و نسبت با شغل نیست آنها زندگیشان به علم بسته است و غم علم میخورند.
♦️وظیفه اخلاقی دانشمند هم در شرایط کنونی غمخواری علم است. دانشمندی که غمخوار علم است نمیتواند به کار علمی و مطالعات و پژوهشهای خود توجه نداشته باشد.
♦️او باید شأن و جایگاه علم را بشناسد و بداند که علم در چه وضعی است و با زندگی مردمان چه نسبت دارد و مبادا غریبه مشهور و نامداری باشد که هر جا برود با احترام نگاهش میکنند و در مجالس خود از فضایلش میگویند، اما بود و نبودش برایشان تفاوت ندارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#جهان_توسعهنیافته_و_دوری_از_فهم_زمان
#وقتی_نظام_علم_نباشد_میان_مقاله_عالمانه_و_ساختگی_تفاوتی_نیست
#دانشمندی_که_غمخوار_علم_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش دوم
♦️دانشگاهها و پژوهشگاهها نیز غالباً به تولید انبوه مقاله مشغولند.
♦️این شرایط هر بحث و سخنی در باب علم مانع «تولید علم» و احیاناً علم ستیزی تلقی میشود. پیداست که وجود این روحیه، تغییر و تحول در نگاه به علم و ادای وظیفه دانشمندی را دشوار میکند.
♦️وقتی گفته میشود باید در تلقی از علم و پژوهش تجدید نظر کرد و بعضی از پژوهشگران و مخاطبان این پیشنهاد را ضدیت با علم میدانند، باید فکر کرد که این دوری و سوءتفاهم از کجاست و چه پیش آمده است که بجا و نابجا با هم اشتباه میشود.
♦️مشکل اصلی جهان توسعهنیافته دوری از فهم زمان است. علوم انسانی و اجتماعی و مخصوصاً فلسفه در این میان وظیفهای بزرگ دارند. آنها باید زمان اکنون را دریابند ولی این کار آسان نیست بخصوص که فهم ما نیز جزئی از این اکنون است و با دگرگون شدن فهم است که زمان را میتوان شناخت، ولی ما هنوز در مرحله شناخت ظاهر زمان هم مشکلها داریم.
♦️علم تا حدود نیم قرن پیش از نظریه جدا نبود. اکنون در علم نظریه وجود ندارد. آیا ما هیچ وقت فکر کردهایم که چرا دیگر نظریههای بزرگ طرح نمیشود و این درست نیست که گاهی پژوهشهای رسمی و عادی را با چشم نظریه مینگرند و میگویند ما پژوهشگریم و به کاربرد علم کاری نداریم.
♦️رو کردن به علم بدون چشمداشت نتیجه، در ظاهر نشان بلندنظری و حرمت به علم است، اما اگر در سخن مذکور خوب بنگریم درمییابیم که سخن اخلاقی دانشمند در جای خود قرار نگرفته است.
♦️وقتی نظام علم نباشد میان مقاله عالمانه و ساختگی تفاوتی نیست
♦️دانشمند کارمند اداره علم نیست که وظیفه رسمی هر روزی خود را انجام دهد.
♦️البته در نظام اداری دانشگاه، کارمندان علمی هم مثل بقیه کارمندان وقتی سر کار خود میروند وظیفهای برایشان مقرر شده است که باید انجام دهند و این وظایف را به درجات کم و بیش ناقص یا کافی انجام میدهند.
♦️دانشمندانی هم هستند که در هر شرایطی میخواهند دانشمند بمانند و علم را سهل نمیانگارند. آنها حتی در شرایط دشوار کارهای بزرگ میکنند و مگر بعضی از مقالاتی که پژوهشگران ما مینویسند جایی ممتاز در میان پژوهشهای علمی جهان ندارد؟ ولی چه کنیم که وقتی نظام علم نباشد میان مقاله عالمانه و ساختگی تفاوتی نیست و از آنها به نحو یکسان استفاده آماری میشود.
♦️با توجه به آنچه گفته شد میتوان اهل علم در این زمان را دو گروه دانست؛
♦️گروهی که شغل علمی دارند و کاری که در آموزش و پژوهش میکنند؛ ادای وظیفه اداری و شغلی آنهاست و اگر این وظیفه را به درستی انجام دهند، اخلاقی عمل کردهاند ولی اخلاقشان اخلاق شغلی و حرفهای است.
♦️ اما گروه دیگر بسته علمند. اینها نیز شغل علمی دارند و کاری که میکنند ادای وظیفه شغلی است، اما نگاهشان به علم و نسبتی که با آن دارند نگاه به شغل و نسبت با شغل نیست آنها زندگیشان به علم بسته است و غم علم میخورند.
♦️وظیفه اخلاقی دانشمند هم در شرایط کنونی غمخواری علم است. دانشمندی که غمخوار علم است نمیتواند به کار علمی و مطالعات و پژوهشهای خود توجه نداشته باشد.
♦️او باید شأن و جایگاه علم را بشناسد و بداند که علم در چه وضعی است و با زندگی مردمان چه نسبت دارد و مبادا غریبه مشهور و نامداری باشد که هر جا برود با احترام نگاهش میکنند و در مجالس خود از فضایلش میگویند، اما بود و نبودش برایشان تفاوت ندارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#جهان_توسعهنیافته_و_دوری_از_فهم_زمان
#وقتی_نظام_علم_نباشد_میان_مقاله_عالمانه_و_ساختگی_تفاوتی_نیست
#دانشمندی_که_غمخوار_علم_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: وقتی نظام علم نباشد میان مقاله عالمانه و ساختگی تفاوتی نیست و از آنها به نحو یکسان استفاده آماری میشود
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/2
♦️علم تا حدود نیم قرن پیش از نظریه جدا نبود. آیا ما هیچ وقت فکر کردهایم که چرا دیگر نظریههای بزرگ طرح نمیشود؟
♦️رو کردن به علم بدون چشمداشت نتیجه، تنها در ظاهر، نشان بلندنظری و حرمت به علم است.
♦️دانشمند کارمند اداره علم نیست که وظیفه رسمی هر روزی خود را انجام دهد.
♦️دانشمندانی هم هستند که میخواهند دانشمند بمانند و علم را سهل نمیانگارند.
♦️میتوان اهل علم در این زمان را دو گروه دانست؛
♦️گروهی که شغل علمی دارند و کاری که میکنند؛ ادای وظیفه اداری و شغلی آنهاست.
♦️اما گروه دیگر بسته علمند. نگاهشان به علم نسبت با شغل نیست.آنها می خواهند شأن و جایگاه علم را بشناسند و بداند با زندگی مردمان چه نسبتی دارد.
♦️مبادا علم غریبه نامداری باشد که هر جا برود با احترام نگاهش میکنند و در مجالس خود از فضایلش میگویند، اما بود و نبودش برایشان تفاوت ندارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/2
♦️علم تا حدود نیم قرن پیش از نظریه جدا نبود. آیا ما هیچ وقت فکر کردهایم که چرا دیگر نظریههای بزرگ طرح نمیشود؟
♦️رو کردن به علم بدون چشمداشت نتیجه، تنها در ظاهر، نشان بلندنظری و حرمت به علم است.
♦️دانشمند کارمند اداره علم نیست که وظیفه رسمی هر روزی خود را انجام دهد.
♦️دانشمندانی هم هستند که میخواهند دانشمند بمانند و علم را سهل نمیانگارند.
♦️میتوان اهل علم در این زمان را دو گروه دانست؛
♦️گروهی که شغل علمی دارند و کاری که میکنند؛ ادای وظیفه اداری و شغلی آنهاست.
♦️اما گروه دیگر بسته علمند. نگاهشان به علم نسبت با شغل نیست.آنها می خواهند شأن و جایگاه علم را بشناسند و بداند با زندگی مردمان چه نسبتی دارد.
♦️مبادا علم غریبه نامداری باشد که هر جا برود با احترام نگاهش میکنند و در مجالس خود از فضایلش میگویند، اما بود و نبودش برایشان تفاوت ندارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دانش علمی ، دانش عامه: ساختارمندی، ویژگی هر دو نظام دانشی عامه و علمی است/ در واقع هر فعالیتی برای پاسخ به این سؤال "که جهان چگونه کار میکند؟" میتواند منجر به تولید دانش گردد
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت اول
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ دانش علمی، یک نظام پژوهشی مدرن، مبتنی بر فهمی همدلانه، نقادانه و تجربی است، و با کمک آن نظام مدرن میتوان تغییر و تحولات تاریخی و اجتماعیِ موضوع مورد مطالعه آن دانش را در جهان معاصر با استفاده از سبک و روش علمی و آکادمیک و در نهایت مدرن درک و تحلیل کرد.
♦️در بحث روش شناسی علم میخواهیم بگوئیم دانشی ، یک دانش علمی است که براصول و معیارهای دانش علمی استوار است و در واقع نقشها و نقدهای این نوع دانش را میپذیرد.
♦️در مقایسه و سنجش دو موضع دانش علمی و غیرِ آن ، دانش علمی ، با تمرکز بر پژوهشهای مسأله محور شکل میگیرد و این رفتار در دل ساختارهائی مانند پارادایم علم و روش شناسی علم، بسط مییابد.
♦️به این ترتیب بحث مهمی آغاز میشود که در آن مفاهیمی مانند ساختار و بنیان دانش، دانش علمی، پاردایم علم، اقلیم دانش و دانشگاه، منابع معرفتی، معرفت علمی، و همچنین واقعیت، جامعه و روش شناسی باید در یک نظام مرتبط و البته جامعه ای که از آن برخاسته است توضیح داده شوند.
♦️عموماً این گونه مباحث و خصوصاً روش شناسی علم زمانی مطرح میشود که ما بحث دانش علمی را در ذهن داشته باشیم و از خود بپرسیم " دانش علمی چیست؟ و چه زمانی ما میتوانیم مدعی باشیم که به یک دانش علمی دست یافته ایم؟ "
♦️شاید این پرسش اندکی گزنده به نظر آید که یک ساختار، ما را با این سؤال مواجه سازد که آیا اصولاً در حال تولید دانش علمی هستیم. به عبارت دیگر بحث روش شناسی علم در حالی که پژوهشگر و محقق خود را در میانه یک فعالیت به ظاهر علمی میبیند به این دلیل تعیین کننده تر است.
♦️یعنی این روش شناسی است که مشخص میکند آیا دانش علمی تولید شده است و یا آنکه اتفاق دیگری در شرف تکوین است.
♦️در نگاهی دیگر پاسخ به این سؤال در بستر کاربردی یک دانشگاه میتواند این نکته را روشن نماید که آیا آنچه تحت عنوان فعالیت علمی در دانشگاه آموزش داده و پژوهش میشود بر بستر یک دانش علمی استوار است و تولیدات آن از سوی روش شناسی علم پشتیبانی میشود.
♦️در خصوص تعریف علم اتفاق نظری که وجود دارد این است که علم پاسخی به این سؤال است که جهان چگونه کار میکند؟ البته این جهان میتواند جهان طبیعی، جهان فیزیکی و یا جهان اجتماعی باشد.
♦️برای پاسخ به این سؤال ما نیازمند متودولوژی و روش شناسی هستیم. معمولاً دو نوع سبک روش شناسی عامه و علمی برای پاسخ به سؤال چگونگی فعالیت جهان تا کنون طرح ریزی شده است. ساختارمندی، ویژگی هر دو نظام عامه و علمی است. در واقع هر فعالیتی برای پاسخ به این سؤال "که جهان چگونه کار میکند؟" میتواند منجر به تولید دانش گردد.
♦️دانشی که از "پشتیبانی فرآیندهای علمی" درمراحل شکل گیری ذهنی و اجرائی بهره مند نباشد در واقع دانش عامه نامیده میشود.
♦️«انسانها باتکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از عقلانیت و خلاقیت در مقابل مشکلات، مسائل، رویدادها و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشوند، موضع میگیرند. این موضع گیری میتواند ذهنی باشد و یا حتی به کنش و رفتار منجر گردد. نکته حائز اهمیت در اینجا این است که فرآیند این موضع گیری، میتواند به عنوان یک فرآیند پژوهش عام در جایگاه توجه باشد و در متن یک نظام کاربردی قرار گیرد» °.
♦️بنابراین همواره این تهدید وجود دارد که در مرز همواره مشترک و ظریف میان دو دانش علمی وعامه نوعی خلط و بهم در آمیختگی پدید آید.
♦️روش شناسی دانش که امری فراتر از روش شناسی پژوهش است در کشورهائی که آن را جدی میدانند گاهی در حد یک پارادایم علم مطرح میشود و فرآیندی بسیار وسیع از نگرشها را شامل میشود.
♦️ولی در برخی کشورها و از جمله ایران در حد یک تکنیک و شرح مختصری از آن از سوی محقق وپژوهشگر در میدان تحقیق است. در فهم تقلیل یافته از روش شناسی، به توضیحی از مواجهه با دیتاها و دادههای تحقیق کاسته شده است. دیتاهائی که معمولاً در دامنههای نظام اجتماعی قابل فهم هم نیستند °. در حالی که روش شناسی دانش در واقع دنیای دانش علمی را از سایرین و از جمله از دانش عامه مرزبندی میکند.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی
#دانش_عامه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت اول
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ دانش علمی، یک نظام پژوهشی مدرن، مبتنی بر فهمی همدلانه، نقادانه و تجربی است، و با کمک آن نظام مدرن میتوان تغییر و تحولات تاریخی و اجتماعیِ موضوع مورد مطالعه آن دانش را در جهان معاصر با استفاده از سبک و روش علمی و آکادمیک و در نهایت مدرن درک و تحلیل کرد.
♦️در بحث روش شناسی علم میخواهیم بگوئیم دانشی ، یک دانش علمی است که براصول و معیارهای دانش علمی استوار است و در واقع نقشها و نقدهای این نوع دانش را میپذیرد.
♦️در مقایسه و سنجش دو موضع دانش علمی و غیرِ آن ، دانش علمی ، با تمرکز بر پژوهشهای مسأله محور شکل میگیرد و این رفتار در دل ساختارهائی مانند پارادایم علم و روش شناسی علم، بسط مییابد.
♦️به این ترتیب بحث مهمی آغاز میشود که در آن مفاهیمی مانند ساختار و بنیان دانش، دانش علمی، پاردایم علم، اقلیم دانش و دانشگاه، منابع معرفتی، معرفت علمی، و همچنین واقعیت، جامعه و روش شناسی باید در یک نظام مرتبط و البته جامعه ای که از آن برخاسته است توضیح داده شوند.
♦️عموماً این گونه مباحث و خصوصاً روش شناسی علم زمانی مطرح میشود که ما بحث دانش علمی را در ذهن داشته باشیم و از خود بپرسیم " دانش علمی چیست؟ و چه زمانی ما میتوانیم مدعی باشیم که به یک دانش علمی دست یافته ایم؟ "
♦️شاید این پرسش اندکی گزنده به نظر آید که یک ساختار، ما را با این سؤال مواجه سازد که آیا اصولاً در حال تولید دانش علمی هستیم. به عبارت دیگر بحث روش شناسی علم در حالی که پژوهشگر و محقق خود را در میانه یک فعالیت به ظاهر علمی میبیند به این دلیل تعیین کننده تر است.
♦️یعنی این روش شناسی است که مشخص میکند آیا دانش علمی تولید شده است و یا آنکه اتفاق دیگری در شرف تکوین است.
♦️در نگاهی دیگر پاسخ به این سؤال در بستر کاربردی یک دانشگاه میتواند این نکته را روشن نماید که آیا آنچه تحت عنوان فعالیت علمی در دانشگاه آموزش داده و پژوهش میشود بر بستر یک دانش علمی استوار است و تولیدات آن از سوی روش شناسی علم پشتیبانی میشود.
♦️در خصوص تعریف علم اتفاق نظری که وجود دارد این است که علم پاسخی به این سؤال است که جهان چگونه کار میکند؟ البته این جهان میتواند جهان طبیعی، جهان فیزیکی و یا جهان اجتماعی باشد.
♦️برای پاسخ به این سؤال ما نیازمند متودولوژی و روش شناسی هستیم. معمولاً دو نوع سبک روش شناسی عامه و علمی برای پاسخ به سؤال چگونگی فعالیت جهان تا کنون طرح ریزی شده است. ساختارمندی، ویژگی هر دو نظام عامه و علمی است. در واقع هر فعالیتی برای پاسخ به این سؤال "که جهان چگونه کار میکند؟" میتواند منجر به تولید دانش گردد.
♦️دانشی که از "پشتیبانی فرآیندهای علمی" درمراحل شکل گیری ذهنی و اجرائی بهره مند نباشد در واقع دانش عامه نامیده میشود.
♦️«انسانها باتکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از عقلانیت و خلاقیت در مقابل مشکلات، مسائل، رویدادها و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشوند، موضع میگیرند. این موضع گیری میتواند ذهنی باشد و یا حتی به کنش و رفتار منجر گردد. نکته حائز اهمیت در اینجا این است که فرآیند این موضع گیری، میتواند به عنوان یک فرآیند پژوهش عام در جایگاه توجه باشد و در متن یک نظام کاربردی قرار گیرد» °.
♦️بنابراین همواره این تهدید وجود دارد که در مرز همواره مشترک و ظریف میان دو دانش علمی وعامه نوعی خلط و بهم در آمیختگی پدید آید.
♦️روش شناسی دانش که امری فراتر از روش شناسی پژوهش است در کشورهائی که آن را جدی میدانند گاهی در حد یک پارادایم علم مطرح میشود و فرآیندی بسیار وسیع از نگرشها را شامل میشود.
♦️ولی در برخی کشورها و از جمله ایران در حد یک تکنیک و شرح مختصری از آن از سوی محقق وپژوهشگر در میدان تحقیق است. در فهم تقلیل یافته از روش شناسی، به توضیحی از مواجهه با دیتاها و دادههای تحقیق کاسته شده است. دیتاهائی که معمولاً در دامنههای نظام اجتماعی قابل فهم هم نیستند °. در حالی که روش شناسی دانش در واقع دنیای دانش علمی را از سایرین و از جمله از دانش عامه مرزبندی میکند.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی
#دانش_عامه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دانش علمی ، دانش عامه: دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده از بحث روش شناسی را شامل میشود/ در دانش غیر علمی پاسخها عموماً مملو از انتزاع و سابجکتیویتی هستند
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت دوم
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ مهمترین خروجی دانشها این است که معمولاً به رویدادها ورود میکنند و آنها را دستکاری، اصلاح و معرفی میکنند. معمولاً نتایج حاصل از این دانشها وارد تصمیم سازیهای کلان اجتماعی میشود.
♦️در تعریف و تقسیم بندیهای روش شناسانه، دانشهای عامه معمولاً با پیش فرضهای فلسفی خاص خود و خارج از پاردایمهای علم، عمل میکنند.
♦️هستی شناسی این دانشها معمولاً بین خلاقانه و عقلانی به سمت خلاقیت متمایل است. پس دانش عامه نوعی دانش خلاقانه است.
در برابر این امر در دانشهای علمی علاوه بر روش مندی در پارادایمهای اصلی سه گانه، با هستی شناسی عقلانی به اثبات، تفسیر و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی میپردازند. وبه این ترتیب دانش علمی اثباتی، دانش علمی تفسیری و دانش علمی انتقادی پدید میآید.
♦️دانش علمی بر خلاف دانش عامه که محصول خلاقیت محسوب میشود، محصول عقلانیت، هستی شناسی عقلانی و دارای ساختار و کنش نظام مند است.
♦️دانش علمی دارای بن مایه و هستی شناسی فلسفی و منطقی، روش مندی پارادایمی و مبتنی بر ساختار تجربه گرا و مشاهده محور است.
پس از مرزبندی میان دانش علمی و عامه باید به نکته مهمی اشاره کرد که دانش علمی امری بی بدیل و منحصر است.
♦️«در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها از جمله فلسفه و عرفان باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند. این امر به این معنی است که فلسفه برای ورود به عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. در این توضیح استفاده فیلسوف از تکنیک و مشاهده رویکرد فلسفی نیست. اصولاً یک فیلسوف نمیتواند به دنبال متودولوژی باشد. فیلسوفی که به دنبال متودولوژی است درک درستی از فلسفه ندارد. یک دانشمند علم هم نمیتواند به دنبال منطق در جستجو باشد. باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد. علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است» °.
♦️دانش علمی به لحاظ قدرت به حوزه متودولوژی وابسته است. متودولوژی بستر و ظرف تولید و بازتولید دانش علمی است. چون دانش علمی، دانشی روش شناختی و متودولوژیکال است، و در این متودولوژی است که منطق و نظریه و روش توأمان با هم فعالیت میکنند.
یعنی در متودولوژی سه رکن منطق، نظریه و روش باید روشن باشد. این روش شناسی است که منجر به انتزاع رویداد در ذهن محقق میشود. این نوع از روشناسی است که کارکرد علم ما را مشخص میکند و علم را هویت یابی میکند.
♦️اما اینکه دانش علمی به لحاظ سیر تاریخی تکوین علم در چه مرحله ای قرار دارد و به عبارتی در خصوص ضرورتهای تاریخی شکل گیری علم باید به این موضوع اشاره کرد که تا قبل از پاسخهای علمی به مسائل بشری منشأ پاسخهای بشری عمدتاً فلسفی و مذهبی و یا اینکه دینی بوده است.
♦️به عبارتی دیگرِ جوابها دارای بنیانهای کاملاً منطقی یا باورهای کاملاً مذهبی بوده اند. معنی این جمله آن است که پاسخها عموماً مملو از انتزاع و سابجکتیویتی یا ذهنیت گرائی بوده اند. این پاسخها معمولاً در پارادایمِ خود رها از مشاهده، شواهد و مدارک و مستندات بوده اند. این درحالی است که در دانش علمی مشاهده و مستندات، بنیاد و ضرورت برای ادعاهای علمی هستند. در دانش علمی مشاهدات نیز تخصصی تر میشوند و به عبارتی باید مشاهدات واقعی باشد.
♦️شواهد و مستندات به مخاطب دانش علمی این فرصت را میدهد که ادعای علمی را شخصاً مشاهده کند و با آن بی واسطه ارتباط برقرار کند.
♦️«به این ترتیب دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده از بحث روش شناسی را شامل میشود و اصولاً روش شناسی دانش علمی یا متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست. به این ترتیب متودولوژی چگونگی تولید و بازتولید نظریه و آزمون نظریه را شامل میشود»°.
♦️علاوه بر ساختار منحصر و مبتنی بر مشاهدات واقعی در دانش علمی، این دانش دارای منطق و رفتار پاردایمی در تولید علم است که لازم است به خوبی شناسائی شود. امروزه پارادایم علم از مباحث مهم در فلسفه علوم است.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی_ترکیبی_از_تفکر_منطقی_با_سطحی_به_نام_مشاهده
#دانش_علمی_دانش_متودولوژیکال
#دانش_عامه_مملو_از_انتزاع_و_ذهینت_گرائی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت دوم
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ مهمترین خروجی دانشها این است که معمولاً به رویدادها ورود میکنند و آنها را دستکاری، اصلاح و معرفی میکنند. معمولاً نتایج حاصل از این دانشها وارد تصمیم سازیهای کلان اجتماعی میشود.
♦️در تعریف و تقسیم بندیهای روش شناسانه، دانشهای عامه معمولاً با پیش فرضهای فلسفی خاص خود و خارج از پاردایمهای علم، عمل میکنند.
♦️هستی شناسی این دانشها معمولاً بین خلاقانه و عقلانی به سمت خلاقیت متمایل است. پس دانش عامه نوعی دانش خلاقانه است.
در برابر این امر در دانشهای علمی علاوه بر روش مندی در پارادایمهای اصلی سه گانه، با هستی شناسی عقلانی به اثبات، تفسیر و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی میپردازند. وبه این ترتیب دانش علمی اثباتی، دانش علمی تفسیری و دانش علمی انتقادی پدید میآید.
♦️دانش علمی بر خلاف دانش عامه که محصول خلاقیت محسوب میشود، محصول عقلانیت، هستی شناسی عقلانی و دارای ساختار و کنش نظام مند است.
♦️دانش علمی دارای بن مایه و هستی شناسی فلسفی و منطقی، روش مندی پارادایمی و مبتنی بر ساختار تجربه گرا و مشاهده محور است.
پس از مرزبندی میان دانش علمی و عامه باید به نکته مهمی اشاره کرد که دانش علمی امری بی بدیل و منحصر است.
♦️«در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها از جمله فلسفه و عرفان باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند. این امر به این معنی است که فلسفه برای ورود به عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. در این توضیح استفاده فیلسوف از تکنیک و مشاهده رویکرد فلسفی نیست. اصولاً یک فیلسوف نمیتواند به دنبال متودولوژی باشد. فیلسوفی که به دنبال متودولوژی است درک درستی از فلسفه ندارد. یک دانشمند علم هم نمیتواند به دنبال منطق در جستجو باشد. باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد. علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است» °.
♦️دانش علمی به لحاظ قدرت به حوزه متودولوژی وابسته است. متودولوژی بستر و ظرف تولید و بازتولید دانش علمی است. چون دانش علمی، دانشی روش شناختی و متودولوژیکال است، و در این متودولوژی است که منطق و نظریه و روش توأمان با هم فعالیت میکنند.
یعنی در متودولوژی سه رکن منطق، نظریه و روش باید روشن باشد. این روش شناسی است که منجر به انتزاع رویداد در ذهن محقق میشود. این نوع از روشناسی است که کارکرد علم ما را مشخص میکند و علم را هویت یابی میکند.
♦️اما اینکه دانش علمی به لحاظ سیر تاریخی تکوین علم در چه مرحله ای قرار دارد و به عبارتی در خصوص ضرورتهای تاریخی شکل گیری علم باید به این موضوع اشاره کرد که تا قبل از پاسخهای علمی به مسائل بشری منشأ پاسخهای بشری عمدتاً فلسفی و مذهبی و یا اینکه دینی بوده است.
♦️به عبارتی دیگرِ جوابها دارای بنیانهای کاملاً منطقی یا باورهای کاملاً مذهبی بوده اند. معنی این جمله آن است که پاسخها عموماً مملو از انتزاع و سابجکتیویتی یا ذهنیت گرائی بوده اند. این پاسخها معمولاً در پارادایمِ خود رها از مشاهده، شواهد و مدارک و مستندات بوده اند. این درحالی است که در دانش علمی مشاهده و مستندات، بنیاد و ضرورت برای ادعاهای علمی هستند. در دانش علمی مشاهدات نیز تخصصی تر میشوند و به عبارتی باید مشاهدات واقعی باشد.
♦️شواهد و مستندات به مخاطب دانش علمی این فرصت را میدهد که ادعای علمی را شخصاً مشاهده کند و با آن بی واسطه ارتباط برقرار کند.
♦️«به این ترتیب دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده از بحث روش شناسی را شامل میشود و اصولاً روش شناسی دانش علمی یا متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست. به این ترتیب متودولوژی چگونگی تولید و بازتولید نظریه و آزمون نظریه را شامل میشود»°.
♦️علاوه بر ساختار منحصر و مبتنی بر مشاهدات واقعی در دانش علمی، این دانش دارای منطق و رفتار پاردایمی در تولید علم است که لازم است به خوبی شناسائی شود. امروزه پارادایم علم از مباحث مهم در فلسفه علوم است.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی_ترکیبی_از_تفکر_منطقی_با_سطحی_به_نام_مشاهده
#دانش_علمی_دانش_متودولوژیکال
#دانش_عامه_مملو_از_انتزاع_و_ذهینت_گرائی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 استاد دکتر محمدتقی ایمان: "روش شناسی" مشخص میکند آیا دانشی علمی تولید شده است و یا آنکه اتفاق دیگری در شرف تکوین است
🔹دانشگاه شیراز
♦️فرد با تکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از خلاقیت در مقابل مشکلات و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشود، موضع میگیرد.
♦️در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند.
♦️این امر به این معنی است که فلسفه برای ورودبه عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. استفاده از مشاهده رویکرد فلسفی نیست.
♦️یک دانشمند علم هم باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد.
♦️علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است.
♦️دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده را شامل میشود و اصولاً متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دانشگاه شیراز
♦️فرد با تکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از خلاقیت در مقابل مشکلات و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشود، موضع میگیرد.
♦️در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند.
♦️این امر به این معنی است که فلسفه برای ورودبه عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. استفاده از مشاهده رویکرد فلسفی نیست.
♦️یک دانشمند علم هم باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد.
♦️علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است.
♦️دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده را شامل میشود و اصولاً متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 نسخۀ تحول را کسانی که "مشارکت فعلی محصول اندیشهِ آنان است" نمی توانند بنویسند
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا/ میزگرد تحول/ جلسه دوم
♦️ پیامها گاهی مزمن و دارای تب کند است و مستتر در یک رفتار عمیق تر مانند کاهشِ نرخِ باروری در جامعه و به تبع آن کاهشِ جمعیت است .
♦️ در یک مدلِ مفروض، واقعیت های کنونی جامعه ما نشان می دهد که تبیین ها و عواملِ فلسفی-الاهیاتی و سپس عوامل جامعه شناختی-اقتصادی و در نهایت سیاسی-آرمانی دلایل شکل گیری حضور و مشارکت اجتماعی هستند.
♦️ تجربه نشان داده است که تنگی یا گشایش های اقتصادی و یا فضای باز و بسته سیاسی در مشارکت های بنیادین اجتماعی در جامعه ما، تا سالهای اخیر بی اثر و یا کم اثر بوده است.
♦️ اتفاق تازه و نوپدیدی که در سالهای اخیر افتاده است و نماد آن در آخرین انتخابات رسمی کشور مشخص گردید کاهش سطح مشارکت در میان طبقه و لایه بنیادی است.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا/ میزگرد تحول/ جلسه دوم
♦️ پیامها گاهی مزمن و دارای تب کند است و مستتر در یک رفتار عمیق تر مانند کاهشِ نرخِ باروری در جامعه و به تبع آن کاهشِ جمعیت است .
♦️ در یک مدلِ مفروض، واقعیت های کنونی جامعه ما نشان می دهد که تبیین ها و عواملِ فلسفی-الاهیاتی و سپس عوامل جامعه شناختی-اقتصادی و در نهایت سیاسی-آرمانی دلایل شکل گیری حضور و مشارکت اجتماعی هستند.
♦️ تجربه نشان داده است که تنگی یا گشایش های اقتصادی و یا فضای باز و بسته سیاسی در مشارکت های بنیادین اجتماعی در جامعه ما، تا سالهای اخیر بی اثر و یا کم اثر بوده است.
♦️ اتفاق تازه و نوپدیدی که در سالهای اخیر افتاده است و نماد آن در آخرین انتخابات رسمی کشور مشخص گردید کاهش سطح مشارکت در میان طبقه و لایه بنیادی است.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 از مسائل مهم که ایرانی ها باید تصمیم خود را بگیرند این است: پذیرش یا رد نظم بینالملل!
🔹 احمد زید آبادی: روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ایرانی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم و آن را معمولاً گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ البته نظم بینالملل از پیچیدهترین و حتی شاید بتوان گفت مبهمترین موضوعات سیاست است که همچون ماهی سرشتی لغزنده دارد و به راحتی قابل تبیین و تعیّن دقیق و روشن نیست.
♦️ در واقع این مفهوم هم تا اندازهای مانند مفهوم "دمکراسی" از نوعی تناقض ذاتی رنج میبرد. برای مثال، اساس دمکراسی بر رأی آزاد عموم مردم است، اما وقتی که در شرایطی استثنایی همین مردم به فرد یا حزبی رأی میدهند که آشکارا خود را دشمن دمکراسی و نهادهای آن معرفی میکند، تناقض لاینحل ذاتی آن هویدا میشود.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است که "نباید" از آن تخطی شود و داور این "نباید" هم قدرتهای بینالمللی برخوردار از ابزار و امکانات تنبیه و مجازات طرف خاطی هستند!
♦️ بر همین اساس، در سالهای اخیر، دو تعبیر "کشور یاغی" و "کشور متعارف" در ادبیات دیپلماتیک آمریکا رواج یافته است که برای توصیف کشورها از آن استفاده میشود. از نگاه دولتمردان آمریکا، کشور یاغی کشوری است که نظم بینالملل را برنمیتابد و برای به هم زدن آن تلاش میکند. کشور متعارف یا نرمال هم کشوری است که گرچه ممکن است نسبت به عادلانه یا منطقی بودن نظم بینالملل منتقد باشد، اما نسبت به آن پایبندی و التزام عملی دارد.
♦️ از منظر آمریکایی، فقط یک کشور نرمال یا متعارف میتواند از مزایا و مواهب و حقوق ناشی از پایبندیاش به نظم بینالملل برخوردار شود. روی دیگر این سخن این است که کشوری که علیه این نظم طغیان کند و در صدد به هم زدن آن از راه اعمال قدرت برآید، از چنین حقوقی محروم میشود.
♦️ بر همین اساس، عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند تا در مواقع عادی و بخصوص بحرانی بتوانند از حقوق ناشی از آن بهره ببرند.
♦️ البته در تاریخ معاصر، برخی رهبران کشورهای کمونیستی از جمله مائو تسه تونگ رهبرانقلاب چین در ابتدای کار خود، اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانسته ، گرچه بعدها به دلیل نیاز به استفاده از حقوق ناشی از آن، در رویکرد خود تجدیدنظر کردهاند.
♦️ در این میان، جمهوری اسلامی از معدود نظامهای سیاسی دنیاست که از سوی آمریکا به "یاغیگری" علیه نظم بینالملل متهم است، عنوانی که به شدت مورد حساسیت دیپلماتهای ایرانی است و آن را با خشم تمام رد میکنند.
♦️ مشکل اما اینجاست که جمهوری اسلامی از توصیف خود به عنوان یک "نظام عادی و متعارف" نیز به همان اندازه بیزار است و نسبت به آن واکنش منفی نشان میدهد.
♦️ در واقع، مقامهای جمهوری اسلامی ضمن آنکه نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری و مبتنی بر ظلم آشکار میدانند و هیچ مشروعیتی برای آن قائل نیستند، در عین حال، بر این نکته نیز اصرار دارند که جمهوری اسلامی عضو مسئول و متعهد نظام بینالملل است.
♦️ این نوع برخورد گونهای تناقض به وجود میآورد که دردسر بزرگی برای دیپلماتهای ایرانی در محافل جهانی ایجاد کرده است چراکه آنها باید توأماً نفی و پذیرش قواعد بینالملل را به نمایش بگذارند و این، طرف مقابل را گیج و بعضاً عصبی میکند.
♦️ هنری کیسینجر که در پیرانهسری همچنان قویترین مغز استراتژیک سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود، در سال های اخیر بارها تأکید کرده است که ایران از بین دو گزینۀ پذیرش نظم بینالملل یا اصرار به طغیان علیه آن یکی را باید انتخاب کند.
♦️ ظاهراً نظر کیسینجر بازتاب وسیعی در ادبیات دیپلماسی آمریکا و متحدان منطقهای آن پیدا کرده است به طوری که مرتب از لزوم نرمال شدن جمهوری اسلامی سخن میگویند.
♦️ به زعم آمریکاییها، جمهوری اسلامی فقط در صورتی میتواند از مواهب حقوق بینالملل برخوردار باشد که به نظم بینالملل تن دهد اما اگر قصد براندازی این نظم را دارد، از حقوق هم خبری نخواهد بود!
♦️ این یعنی اینکه "زورگویی" علیه ایران از نظر آمریکا به امری مباح تبدیل شده است!آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند!/ با اندکی تصرف
#احمد_زید_آبادی
#ساخت_شناسی_نظام_بینالملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 احمد زید آبادی: روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ایرانی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم و آن را معمولاً گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ البته نظم بینالملل از پیچیدهترین و حتی شاید بتوان گفت مبهمترین موضوعات سیاست است که همچون ماهی سرشتی لغزنده دارد و به راحتی قابل تبیین و تعیّن دقیق و روشن نیست.
♦️ در واقع این مفهوم هم تا اندازهای مانند مفهوم "دمکراسی" از نوعی تناقض ذاتی رنج میبرد. برای مثال، اساس دمکراسی بر رأی آزاد عموم مردم است، اما وقتی که در شرایطی استثنایی همین مردم به فرد یا حزبی رأی میدهند که آشکارا خود را دشمن دمکراسی و نهادهای آن معرفی میکند، تناقض لاینحل ذاتی آن هویدا میشود.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است که "نباید" از آن تخطی شود و داور این "نباید" هم قدرتهای بینالمللی برخوردار از ابزار و امکانات تنبیه و مجازات طرف خاطی هستند!
♦️ بر همین اساس، در سالهای اخیر، دو تعبیر "کشور یاغی" و "کشور متعارف" در ادبیات دیپلماتیک آمریکا رواج یافته است که برای توصیف کشورها از آن استفاده میشود. از نگاه دولتمردان آمریکا، کشور یاغی کشوری است که نظم بینالملل را برنمیتابد و برای به هم زدن آن تلاش میکند. کشور متعارف یا نرمال هم کشوری است که گرچه ممکن است نسبت به عادلانه یا منطقی بودن نظم بینالملل منتقد باشد، اما نسبت به آن پایبندی و التزام عملی دارد.
♦️ از منظر آمریکایی، فقط یک کشور نرمال یا متعارف میتواند از مزایا و مواهب و حقوق ناشی از پایبندیاش به نظم بینالملل برخوردار شود. روی دیگر این سخن این است که کشوری که علیه این نظم طغیان کند و در صدد به هم زدن آن از راه اعمال قدرت برآید، از چنین حقوقی محروم میشود.
♦️ بر همین اساس، عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند تا در مواقع عادی و بخصوص بحرانی بتوانند از حقوق ناشی از آن بهره ببرند.
♦️ البته در تاریخ معاصر، برخی رهبران کشورهای کمونیستی از جمله مائو تسه تونگ رهبرانقلاب چین در ابتدای کار خود، اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانسته ، گرچه بعدها به دلیل نیاز به استفاده از حقوق ناشی از آن، در رویکرد خود تجدیدنظر کردهاند.
♦️ در این میان، جمهوری اسلامی از معدود نظامهای سیاسی دنیاست که از سوی آمریکا به "یاغیگری" علیه نظم بینالملل متهم است، عنوانی که به شدت مورد حساسیت دیپلماتهای ایرانی است و آن را با خشم تمام رد میکنند.
♦️ مشکل اما اینجاست که جمهوری اسلامی از توصیف خود به عنوان یک "نظام عادی و متعارف" نیز به همان اندازه بیزار است و نسبت به آن واکنش منفی نشان میدهد.
♦️ در واقع، مقامهای جمهوری اسلامی ضمن آنکه نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری و مبتنی بر ظلم آشکار میدانند و هیچ مشروعیتی برای آن قائل نیستند، در عین حال، بر این نکته نیز اصرار دارند که جمهوری اسلامی عضو مسئول و متعهد نظام بینالملل است.
♦️ این نوع برخورد گونهای تناقض به وجود میآورد که دردسر بزرگی برای دیپلماتهای ایرانی در محافل جهانی ایجاد کرده است چراکه آنها باید توأماً نفی و پذیرش قواعد بینالملل را به نمایش بگذارند و این، طرف مقابل را گیج و بعضاً عصبی میکند.
♦️ هنری کیسینجر که در پیرانهسری همچنان قویترین مغز استراتژیک سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود، در سال های اخیر بارها تأکید کرده است که ایران از بین دو گزینۀ پذیرش نظم بینالملل یا اصرار به طغیان علیه آن یکی را باید انتخاب کند.
♦️ ظاهراً نظر کیسینجر بازتاب وسیعی در ادبیات دیپلماسی آمریکا و متحدان منطقهای آن پیدا کرده است به طوری که مرتب از لزوم نرمال شدن جمهوری اسلامی سخن میگویند.
♦️ به زعم آمریکاییها، جمهوری اسلامی فقط در صورتی میتواند از مواهب حقوق بینالملل برخوردار باشد که به نظم بینالملل تن دهد اما اگر قصد براندازی این نظم را دارد، از حقوق هم خبری نخواهد بود!
♦️ این یعنی اینکه "زورگویی" علیه ایران از نظر آمریکا به امری مباح تبدیل شده است!آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند!/ با اندکی تصرف
#احمد_زید_آبادی
#ساخت_شناسی_نظام_بینالملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 محافل علمی در کشور باید فصلی از دیالوگ در خصوص "درک ایرانی از نظم بین الملل" را دنبال کنند
🔹 احمد زید آبادی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم.
♦️ ما با نظم بین الملل به گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است.
♦️ که "نباید" از آن تخطی شود .
♦️ این یک واقعیت است که عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند.
♦️ مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در ابتدا اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانست ، اما بعدها در رویکرد خود تجدیدنظر کرد.
♦️ مقامهای جمهوری اسلامی نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری میدانند.
♦️ آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند.
@ahmadzeidabad
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 احمد زید آبادی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم.
♦️ ما با نظم بین الملل به گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است.
♦️ که "نباید" از آن تخطی شود .
♦️ این یک واقعیت است که عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند.
♦️ مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در ابتدا اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانست ، اما بعدها در رویکرد خود تجدیدنظر کرد.
♦️ مقامهای جمهوری اسلامی نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری میدانند.
♦️ آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند.
@ahmadzeidabad
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 در غیبت من سازمانی در سازمانهای ایرانی/ سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است
🔹 دکتر سید جواد میری: دانشیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔹 روزنامه همدلی
♦️ مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟ آیا هیچ راهی جز انقلاب و جنگ برای تغییر رویه های نادرست وجود ندارد؟
به نظر من این پرسشی است که در ذهن تک تک افراد این جامعه و حتی مسئولان و مدیران کشور خانه کرده است ولی صورتبندی درستی برای عبور از این نوع مشکلات هنوز نیافته اند.
♦️ یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️ به سخن دیگر، حتی قدیمی ترین نهادهای بشری مثلاً خانواده و دین که پیش از نظم نوین ملت/دولت وجود داشتند با ظهور نظم سازمان یافته دولت این نهادها هم دگرگون شده اند ولو ظاهر آنها محفوظ باقی مانده باشد اما بافتارهای درونی آنها کن فیکون شده اند.
♦️ به عبارت دیگر، سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است. اما ایجاد و نهادینه شدن و بسط این اصل مهم تبعات بنیادینی برای انسان بوجود می آورد که انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است و در برابر آن پادزهری بومی خلق کرده است که مانند موریانه سازمان یافتگی جامعه را خرد و پودر و خمیر می کند.
♦️اصل رفاقت و تیپولوژی تکثیر مدل های رفاقتی برای دور زدن پرنسیپ سازمانی تا اجازه ظهور و بروز و نهادینه شدن و بسط و توسعه منِ سازمانی ناممکن شود و در جای آن منِ رفاقتی شکل گیرد و گسترش پیدا کند و چرخه اتلاف در یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک مدل کلاسیک در علوم اجتماعی بشود.
♦️ به زبان صریحتر بگویم، جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است و دولت برآمده از جامعه رفیق باز نمی تواند مانند دولت ژاپن رفتار کند و اگر این کند جامعه منفجر خواهد شد.
♦️ به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند و اگر زمانی زد و خوردی یا افشاگری ممکن می گردد به دلیل این است که خللی در ساختار رفاقت ها ایجاد شده است نه اینکه منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان که باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد و بر اساس آن پاسخگو باشد رفتار کرده است.
♦️ شاید وقت آن رسیده است که اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند و دائم از بدیو و بوردیو سخنرانی می کنند تاملی در باب تضعیف منِ رفاقتی در درون سازمانِ دولت به معنای وسیع کلمه بنمایند و راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند.
♦️البته این بدین معنا نیست که رفاقت امری مذموم است بل جایِ رفاقت در سازمان نیست بل در عرصه های دیگر و حوزه های دیگر حیات است. باید بین حوزه سیستم و ساحت حیات تفکیک قائل شد و منطق هر کدام را به دقت فرا گرفت تا بتوان از سنگلاخ مشکلات عبور کرد.
#دکتر_سید_جواد_میری_جامعهشناس_و_دینپژوه
#ساخت_شناسی_نظام_داخلی_در_ایران
#سازمان_بنیان_اصلی_و_رکن_رکین_جامعه_کنونی_در_جهان
#جامعه_ایرانی_جامعه_سازمان_یافته_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر سید جواد میری: دانشیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔹 روزنامه همدلی
♦️ مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟ آیا هیچ راهی جز انقلاب و جنگ برای تغییر رویه های نادرست وجود ندارد؟
به نظر من این پرسشی است که در ذهن تک تک افراد این جامعه و حتی مسئولان و مدیران کشور خانه کرده است ولی صورتبندی درستی برای عبور از این نوع مشکلات هنوز نیافته اند.
♦️ یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️ به سخن دیگر، حتی قدیمی ترین نهادهای بشری مثلاً خانواده و دین که پیش از نظم نوین ملت/دولت وجود داشتند با ظهور نظم سازمان یافته دولت این نهادها هم دگرگون شده اند ولو ظاهر آنها محفوظ باقی مانده باشد اما بافتارهای درونی آنها کن فیکون شده اند.
♦️ به عبارت دیگر، سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است. اما ایجاد و نهادینه شدن و بسط این اصل مهم تبعات بنیادینی برای انسان بوجود می آورد که انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است و در برابر آن پادزهری بومی خلق کرده است که مانند موریانه سازمان یافتگی جامعه را خرد و پودر و خمیر می کند.
♦️اصل رفاقت و تیپولوژی تکثیر مدل های رفاقتی برای دور زدن پرنسیپ سازمانی تا اجازه ظهور و بروز و نهادینه شدن و بسط و توسعه منِ سازمانی ناممکن شود و در جای آن منِ رفاقتی شکل گیرد و گسترش پیدا کند و چرخه اتلاف در یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک مدل کلاسیک در علوم اجتماعی بشود.
♦️ به زبان صریحتر بگویم، جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است و دولت برآمده از جامعه رفیق باز نمی تواند مانند دولت ژاپن رفتار کند و اگر این کند جامعه منفجر خواهد شد.
♦️ به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند و اگر زمانی زد و خوردی یا افشاگری ممکن می گردد به دلیل این است که خللی در ساختار رفاقت ها ایجاد شده است نه اینکه منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان که باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد و بر اساس آن پاسخگو باشد رفتار کرده است.
♦️ شاید وقت آن رسیده است که اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند و دائم از بدیو و بوردیو سخنرانی می کنند تاملی در باب تضعیف منِ رفاقتی در درون سازمانِ دولت به معنای وسیع کلمه بنمایند و راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند.
♦️البته این بدین معنا نیست که رفاقت امری مذموم است بل جایِ رفاقت در سازمان نیست بل در عرصه های دیگر و حوزه های دیگر حیات است. باید بین حوزه سیستم و ساحت حیات تفکیک قائل شد و منطق هر کدام را به دقت فرا گرفت تا بتوان از سنگلاخ مشکلات عبور کرد.
#دکتر_سید_جواد_میری_جامعهشناس_و_دینپژوه
#ساخت_شناسی_نظام_داخلی_در_ایران
#سازمان_بنیان_اصلی_و_رکن_رکین_جامعه_کنونی_در_جهان
#جامعه_ایرانی_جامعه_سازمان_یافته_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می کنیم.
🌐 جایِ رفاقت در سازمان نیست/ سیستم و سازمان برای ما ایرانی ها یک شوخی است
🔹 یادداشت ارزشمند دکتر سید جواد میری در روزنامه همدلی
🔹در غیبت من سازمانی در سازمانهای ایرانی
♦️مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟
♦️یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است، اما انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است.
♦️جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است.
♦️به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند.
♦️منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان، باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد.
♦️اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند./ با تلخیص
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یادداشت ارزشمند دکتر سید جواد میری در روزنامه همدلی
🔹در غیبت من سازمانی در سازمانهای ایرانی
♦️مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟
♦️یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است، اما انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است.
♦️جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است.
♦️به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند.
♦️منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان، باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد.
♦️اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند./ با تلخیص
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures