با سلام
** برنامه باشگاه فیزیک اصفهان - نشست ششم اسفند ماه 1397 **
* سخنرانی: آقای دکتر حسین ایزدان با موضوع "رنگ، علل ایجاد رنگ و رنگ سنجی" - ساعت 17:00 الی 17:40به مدت 40 دقیقه ( 10 دقیقه پاسخ گویی به پرسش حضار) مدت زمان سخنرانی و پرسش و پاسخ در مجموع: 50 دقیقه .
* استراحت و پذیرایی : به مدت 10 دقیقه - از ساعت 18:00 الی 18:10.
* معرفی کتاب: آقای دکتر فرهنگ لران به مدت 20 دقیقه از ساعت 18:10 الی 18:30.
* پرسش ماه و اهدایای جوایز: خانم سپیده قاضی عسگر به مدت 15 دقیقه - از ساعت 18:30 الی 18:45.
* خبرنشست: آقای دکترفرهاد شهبازی به مدت 15 (الی 20 ) دقیقه - از ساعت 18:45 الی 19:00.
* عکس دسته جمعی :ساعت 19:00
** برنامه باشگاه فیزیک اصفهان - نشست ششم اسفند ماه 1397 **
* سخنرانی: آقای دکتر حسین ایزدان با موضوع "رنگ، علل ایجاد رنگ و رنگ سنجی" - ساعت 17:00 الی 17:40به مدت 40 دقیقه ( 10 دقیقه پاسخ گویی به پرسش حضار) مدت زمان سخنرانی و پرسش و پاسخ در مجموع: 50 دقیقه .
* استراحت و پذیرایی : به مدت 10 دقیقه - از ساعت 18:00 الی 18:10.
* معرفی کتاب: آقای دکتر فرهنگ لران به مدت 20 دقیقه از ساعت 18:10 الی 18:30.
* پرسش ماه و اهدایای جوایز: خانم سپیده قاضی عسگر به مدت 15 دقیقه - از ساعت 18:30 الی 18:45.
* خبرنشست: آقای دکترفرهاد شهبازی به مدت 15 (الی 20 ) دقیقه - از ساعت 18:45 الی 19:00.
* عکس دسته جمعی :ساعت 19:00
باشگاه فيزيك اصفهان pinned «با سلام ** برنامه باشگاه فیزیک اصفهان - نشست ششم اسفند ماه 1397 ** * سخنرانی: آقای دکتر حسین ایزدان با موضوع "رنگ، علل ایجاد رنگ و رنگ سنجی" - ساعت 17:00 الی 17:40به مدت 40 دقیقه ( 10 دقیقه پاسخ گویی به پرسش حضار) مدت زمان سخنرانی و پرسش…»
به زودي فايل كتابي كه آقای دكتر لران معرفي كردند بر روي كانال باشگاه فيزيك اصفهان و خانه فيزيك اصفهان قرار خواهد گرفت.
IMG_8734.JPG
1.8 MB
اين قاب بماند به يادگار ، به تاريخ ششم اسفندماه ٩٧- باشگاه فيزيك اصفهان 🖼📸😊🌿
Forwarded from دِرَنـــگ (Keivan Aghababaei Samani)
🔷 استبداد سنجهها
اول دبیرستان که بودم در کتاب فیزیکمان میخواندیم: میتوان با اطمینان گفت اگر ما نتوانیم شیئی را اندازه بگیریم، دربارهٔ آن چیز معنیداری نمیدانیم.
کمی اغراقآمیز است ولی بههرحال روشن است که اندازهگیری و سنجش عددی نقش مهمی در علم و فناوری و همینطور در زندگی روزمره دارد. اندازهگیری ابزاری برای شناخت و ارزیابی است و در طراحی، برنامهریزی ومدیریت هم بهکار میآید. مثل هر ابزار دیگری، از اندازهگیری هم میتوان استفادهٔ نابهجا کرد. مسأله این است که گاهی این استفادهٔ نابهجا چنان گسترده و فراگیر میشود که حتی شک کردن به آن هم نابخشودنی است، چه رسد به نقد آن.
ما پیشرفت دانشآموزان را با نمرههایی که میگیرند میسنجیم. کیفیت کار معلم و مدرسه را با میانگین نمرههای کلاس یا تعداد قبولی در دانشگاه میسنجیم. استادان دانشگاه با تعداد مقالههایی که چاپ کرده اند یا تعداد ارجاعاتی که مقالههای آنها گرفته است سنجیده میشوند.
خب، ایراد این کار چیست؟ مگر بد است که دقیق باشیم، دقیق حرف بزنیم و برای مطالعهٔ میزان پیشرفت و برای تشویق یا تنبیه از معیارهای دقیق عددی استفاده کنیم؟
کتاب «استبداد سنجهها» به همین موضوع میپردازد: استفادهٔ افراطی و نابهجا از سنجهها و در واقع گرفتار شدن در بند آنها. کتاب ازچهار بخش تشکیل شده است. بخش اول کتاب به طرح بحث میپردازد و ویژگیهای استفادهٔ نادرست از سنجهها و معیارهای عددی را برمیشمرد:
▪️باور به این که میتوان و باید قضاوت انسانی را با نشانگرهای عددی که از دادههای استاندارد بهدست میآیند (سنجهها) جایگزین کرد.
▪️باور به این که انتشار این دادهها (شفافیت) همیشه موجب پیشرفت نهادها میشود.
▪️باور به این که بهترین راه برای ایجاد انگیزه در سازمانها یا محیطهای کار تشویق و تنبیه افراد بر اساس معیارهای کمّی است. تشویقی که یا از نوع پول است یا از نوع رتبه.
بخش دوم کتاب به مرور زمینهٔ تاریخی و روند فراگیر شدن استفادهٔ مکانیکی از معیارهای عددی میپردازد و همینطور نقد آنها از دیدگاه نظری.
بخش سوم به چند مطالعهٔ موردی در آمریکا اختصاص داده شده است. مدرسهها، دانشگاهها، نظام سلامت، پلیس و ... . از آنجا که نویسنده خود استاد دانشگاه است، فصل مربوط به دانشگاهها مفصلتر است.
بخش چهارم، شامل نتیجهگیری و خلاصهای از نتایج نامطلوب استفاده از سنجهها است. در این بخش، نویسنده فهرستی ارائه کرده است از نکاتی که برای پیشگیری از عوارض ناخواستهٔ معیارهای عددی باید در نظر گرفت.
هنگام استفاده از سنجهها باید توجه کنیم که چه چیزی را اندازه میگیریم و به چه منظوری اندازه میگیریم. همهٔ ویژگیهای مهم قابل اندازهگیری نیستند. از طرفی، هرچیز اندازهپذیر لزوماً مهم نیست. گاهی، ازآنجاکه نمیتوانیم آنچه را که مد نظرمان است اندازهگیری یا حتی بهدرستی تعریف کنیم (مثلاً بهرهای که دانشآموز از تحصیل در مدرسه میبرد)، به چیزهای قابلاندازهگیری بسنده میکنیم (مثلاً نمره و معدل).
سنجهها فقط ابزاری برای ارزیابی و بهدست آوردن اطلاعات از سامانهٔ مورد مطالعه نیستند؛ روی عملکرد سامانه هم تأثیر میگذارند: اگر شما سنجهها را برای تشویق یا تنبیه به کار ببرید، افراد بهسرعت یاد میگیرند که خود را با آنها تطبیق دهند. مثلاً استاد دانشگاهی که نگران ارتقا یا ترفیع یا تبدیل وضعیتاش است، و همهٔ اینها با معیارهایی مانند تعداد مقالهها یا ارجاعات یا نمرهٔ ارزشیابی تعیین میشوند، مجبور است به اهداف کوتاه مدت برای کسب امتیازهای لازم روی بیاورد. بههمین دلیل استفاده از سنجههای عددی برای تشویق یا تنبیه، در این کتاب بهشدت نکوهش شده است.
مطالعهٔ این کتاب میتواند برای بسیاری از تصمیمگیران و برنامهریزان مفید باشد، بهویژه کسانی که آییننامه تدوین میکنند و جدول امتیاز درست میکنند و مردم را به سمتی سوق میدهند که بهجای استفاده از فکر و خلاقیت و استعداد خود، فقط به فکر کسب امتیازهای لازم برای جلب رضایت کارفرما باشند.
باشد تا بهجای شمردن تعداد برگهای درختان و اندازهگیری قطر و بلندی آنها کمی هم به درخت بهعنوان «درخت» نگاه کنیم؛ درک مفهوم جنگل پیشکش.
@k1samani_channel
اول دبیرستان که بودم در کتاب فیزیکمان میخواندیم: میتوان با اطمینان گفت اگر ما نتوانیم شیئی را اندازه بگیریم، دربارهٔ آن چیز معنیداری نمیدانیم.
کمی اغراقآمیز است ولی بههرحال روشن است که اندازهگیری و سنجش عددی نقش مهمی در علم و فناوری و همینطور در زندگی روزمره دارد. اندازهگیری ابزاری برای شناخت و ارزیابی است و در طراحی، برنامهریزی ومدیریت هم بهکار میآید. مثل هر ابزار دیگری، از اندازهگیری هم میتوان استفادهٔ نابهجا کرد. مسأله این است که گاهی این استفادهٔ نابهجا چنان گسترده و فراگیر میشود که حتی شک کردن به آن هم نابخشودنی است، چه رسد به نقد آن.
ما پیشرفت دانشآموزان را با نمرههایی که میگیرند میسنجیم. کیفیت کار معلم و مدرسه را با میانگین نمرههای کلاس یا تعداد قبولی در دانشگاه میسنجیم. استادان دانشگاه با تعداد مقالههایی که چاپ کرده اند یا تعداد ارجاعاتی که مقالههای آنها گرفته است سنجیده میشوند.
خب، ایراد این کار چیست؟ مگر بد است که دقیق باشیم، دقیق حرف بزنیم و برای مطالعهٔ میزان پیشرفت و برای تشویق یا تنبیه از معیارهای دقیق عددی استفاده کنیم؟
کتاب «استبداد سنجهها» به همین موضوع میپردازد: استفادهٔ افراطی و نابهجا از سنجهها و در واقع گرفتار شدن در بند آنها. کتاب ازچهار بخش تشکیل شده است. بخش اول کتاب به طرح بحث میپردازد و ویژگیهای استفادهٔ نادرست از سنجهها و معیارهای عددی را برمیشمرد:
▪️باور به این که میتوان و باید قضاوت انسانی را با نشانگرهای عددی که از دادههای استاندارد بهدست میآیند (سنجهها) جایگزین کرد.
▪️باور به این که انتشار این دادهها (شفافیت) همیشه موجب پیشرفت نهادها میشود.
▪️باور به این که بهترین راه برای ایجاد انگیزه در سازمانها یا محیطهای کار تشویق و تنبیه افراد بر اساس معیارهای کمّی است. تشویقی که یا از نوع پول است یا از نوع رتبه.
بخش دوم کتاب به مرور زمینهٔ تاریخی و روند فراگیر شدن استفادهٔ مکانیکی از معیارهای عددی میپردازد و همینطور نقد آنها از دیدگاه نظری.
بخش سوم به چند مطالعهٔ موردی در آمریکا اختصاص داده شده است. مدرسهها، دانشگاهها، نظام سلامت، پلیس و ... . از آنجا که نویسنده خود استاد دانشگاه است، فصل مربوط به دانشگاهها مفصلتر است.
بخش چهارم، شامل نتیجهگیری و خلاصهای از نتایج نامطلوب استفاده از سنجهها است. در این بخش، نویسنده فهرستی ارائه کرده است از نکاتی که برای پیشگیری از عوارض ناخواستهٔ معیارهای عددی باید در نظر گرفت.
هنگام استفاده از سنجهها باید توجه کنیم که چه چیزی را اندازه میگیریم و به چه منظوری اندازه میگیریم. همهٔ ویژگیهای مهم قابل اندازهگیری نیستند. از طرفی، هرچیز اندازهپذیر لزوماً مهم نیست. گاهی، ازآنجاکه نمیتوانیم آنچه را که مد نظرمان است اندازهگیری یا حتی بهدرستی تعریف کنیم (مثلاً بهرهای که دانشآموز از تحصیل در مدرسه میبرد)، به چیزهای قابلاندازهگیری بسنده میکنیم (مثلاً نمره و معدل).
سنجهها فقط ابزاری برای ارزیابی و بهدست آوردن اطلاعات از سامانهٔ مورد مطالعه نیستند؛ روی عملکرد سامانه هم تأثیر میگذارند: اگر شما سنجهها را برای تشویق یا تنبیه به کار ببرید، افراد بهسرعت یاد میگیرند که خود را با آنها تطبیق دهند. مثلاً استاد دانشگاهی که نگران ارتقا یا ترفیع یا تبدیل وضعیتاش است، و همهٔ اینها با معیارهایی مانند تعداد مقالهها یا ارجاعات یا نمرهٔ ارزشیابی تعیین میشوند، مجبور است به اهداف کوتاه مدت برای کسب امتیازهای لازم روی بیاورد. بههمین دلیل استفاده از سنجههای عددی برای تشویق یا تنبیه، در این کتاب بهشدت نکوهش شده است.
مطالعهٔ این کتاب میتواند برای بسیاری از تصمیمگیران و برنامهریزان مفید باشد، بهویژه کسانی که آییننامه تدوین میکنند و جدول امتیاز درست میکنند و مردم را به سمتی سوق میدهند که بهجای استفاده از فکر و خلاقیت و استعداد خود، فقط به فکر کسب امتیازهای لازم برای جلب رضایت کارفرما باشند.
باشد تا بهجای شمردن تعداد برگهای درختان و اندازهگیری قطر و بلندی آنها کمی هم به درخت بهعنوان «درخت» نگاه کنیم؛ درک مفهوم جنگل پیشکش.
@k1samani_channel
press.princeton.edu
The Tyranny of Metrics
How the obsession with quantifying human performance threatens our schools, medical care, businesses, and government