🔺اخیرا سخنرانی ۹ اسفند ۶۲ امام در جمع کارکنان صداوسیما در هشدار نسبت به اینکه مبادا مجتهدین مداخله در سیاست را حق انحصاری خود بدانند، با ذوقزدگی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. جالب آنکه امام چند ماه قبل آن در ۲۰ آذر ۶۲ در جمع اعضای شورای نگهبان در رویکردی معکوس صراحتا عدول از نظر قبلی خود درباره عدم مداخله روحانیون در امور اجرایی را اعلام میکند: «ولو بگویند کشور ملایان، حکومت آخوندیسم!»
🔺این ابهامها و مناقشات نشان میدهد ماهیت نظریه و ساختار ولایت مطلقه فقیه که امری فراسوی درک بسیط از شرع و اراده عمومی، مرجعیت فقهی و جمهوریت است همچنان پس از چهل سال مبهم و ناشناخته باقی مانده است. به عقیده من گفته امام در معارضه با حق انحصاری مجتهدین را باید در نسبت با تحول نظریه ولایت مشروعه فقیه (۴۸ تا ۵۶) به ولایت مطلقه فقیه (۶۰-۶۷) فهمید. گذاری که تنها با انتشار فیلم تعیین جانشین رهبری در سال ۹۶ بود که معلوم شد توسط مرحوم آذری قمی بر پایه مفهوم واسطی به نام ولایت عدول مؤمنین و در فاصله میان دو قانون اساسی تثبیت و به جمهوری دوم منتقل شده و بعدها بدون دقت نظری و عملی همچنان همان صورت اولیه ولایت فقیه تلقی گشت.
🔺این ابهامها و مناقشات نشان میدهد ماهیت نظریه و ساختار ولایت مطلقه فقیه که امری فراسوی درک بسیط از شرع و اراده عمومی، مرجعیت فقهی و جمهوریت است همچنان پس از چهل سال مبهم و ناشناخته باقی مانده است. به عقیده من گفته امام در معارضه با حق انحصاری مجتهدین را باید در نسبت با تحول نظریه ولایت مشروعه فقیه (۴۸ تا ۵۶) به ولایت مطلقه فقیه (۶۰-۶۷) فهمید. گذاری که تنها با انتشار فیلم تعیین جانشین رهبری در سال ۹۶ بود که معلوم شد توسط مرحوم آذری قمی بر پایه مفهوم واسطی به نام ولایت عدول مؤمنین و در فاصله میان دو قانون اساسی تثبیت و به جمهوری دوم منتقل شده و بعدها بدون دقت نظری و عملی همچنان همان صورت اولیه ولایت فقیه تلقی گشت.
ارتجاع برنامهریزی توسعه در ایران و استثنای احمدینژاد
🔴 بعد از قریب ده سال مطالعه و درگیری در حوزه مطالعات توسعه، به این نتیجه رسیدهام که ذهنیت برنامهریزی و سیاستگذاری در ایران در دهه ۱۹۶۰ میلادی متوقف مانده است: پارادایم برنامهریزی تکنوکراتیک-بورکراتیک دولتی. به لحاظ فلسفه سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی، توسعه در این پارادایم یک ساختار پدرسالارانه و حامیپرورانه (patron-clientelism) آمرانه، محافظهکارانه، تمرکزگرایانه، آریستوکراتیک، رانتیر، ضد اجتماعی، ضد سیاسی، ضد تولید و نوآوری، و در یک کلام ضدتوسعهایست. در این پارادایم فرقی نمیکند برنامهریزان و اربابان مثل محمدرضاشاه جهتگیری کورپوراتیستی-فاشیستی داشته باشند، یا مثل مرحوم هاشمی رفسنجانی جهتگیری سرمایهدارانه-خردهبورژوایی یا مثل میرحسین موسوی جهتگیری سوسیالیستی-دولت رفاهی یا مثل وضعیت سپاهی-روحانی کنونی جهتگیری امنیتی-نولیبرال؛ چون همگی توسعه را به مثابه استثمار سیستماتیک و پدرسالارانه جامعه و منابع عمومی توسط دولت درک میکنند و صفات گفته شده تنها طبقه غارتگری را متمایز میکند که در ادوار مختلف فراسوی جامعه انحصار حقوقی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای را در اختیار میگیرد و به سرکوب باقی الیگارشها و توده ملت میپردازد.
🔴 بنابراین ناگفته پیداست که منازعات ایدئولوژیک در ایران یکصدسال اخیر که با تعابیر مختلف سوسیالیسم و لیبرالیسم و اسلامیسم و ناسیونالیسم و چپ و راست و اسلامی و سکولار و شرقی و غربی دائماً تکرار میشود، در فقدان حوزه عمومی همگی با یک از جاکندگی ساختاری از زیربنا به روبنا، تماماً مجادلاتی پوچ در صیانت از منافع طبقه مسلطی هستند که در ادوار مختلف با تسلط بر رسانه ها به بسیج فرهنگی طبقات ذی نفع و همکاسه با خود میپردازند. از همینجاست که میدان رسانه و فرهنگ و آموزش در ایران به اهرم اصلی کنترل اجتماعی و ایجاد انقیاد ملی مبدل میشود.
🔴همین مسأله عیناً درباره گفتارهای تکنوکراتیک مدعی علمی، تخصصی و کارشناسانه بودن وجود دارد و تمامی آنچه در ادوار مختلف با ژستی علمی و بیطرفانه توسط تکنوکراتها بیان میشود، چه ابتهاج و امیرعباس هویدا و حسنعلی منصور و جمشید آموزگار باشند، چه نیلی و مشایخی و جهانگیری و عارف و نوبخت، چه محسن رنانی و محمد فاضلی و علی ربیعی، و چه اخیراً پاسدار-تکنوکراتهای نهادهایی مثل معاونت علمی و دفتر همکاریها و دبیرخانه مجمع تشخیص و اندیشکدهها و مؤسسات جوانان مؤمن حزباللهی؛ تماماً ترکیبی گفتمانی از ایدئولوژی و تکنیک حفظ و بسط قدرت طبقه مسلط و استثمارکننده است. امر اجتماعی و امر سیاسی و مسائل و مشکلات روزافزون مردم و کیفیت حیات مدنی ما هیچ اهمیت و مدخلیتی در اینها ندارد، مگر آنکه تأثیری در معادلات رقابت قدرت میان باندهای مختلف تیولداران پدرسالار داشته باشد.
♦️در چنین زمینهایست که مباحث مدیریت ایرانی محمود احمدینژاد به عنوان تنها استثنا در برنامهریزی معاصر ایرانی مطرح میشود که مستقیماً اصلاح بنیادین این ساخت معیوب و مخرب میراث پهلوی و حفاظت شده به آب مقدس اسلامگرایان و فقهای اصولگرا و اصلاحطلب را هدف گرفته است. بر خلاف تصور چپهای عقبماندهای که در مناسبات دوران جنگ سرد باقی ماندهاند، در کشورهای جهان سومی مثل ایران، نه بازار و سرمایهداری، بلکه نهاد دولت است که استثمار سیستماتیک را برعهده دارد، همانطور که در بیاطلاعی این جماعت، مارکس در بحث از استبداد آسیایی و وبر در بحث از پاتریمونیالیسم هم همین نظر را مطرح کردهاند. توسعه و پیشرفت ایران در سیاهچاله دولت پدرسالاری که چنگالهایش را تا درون خانه های جامعه فرو برده، اسیر مانده است و فراسوی همه لفاظیهای روشنفکرانه، تنها برگرداندن واقعی قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از دولت به سمت جامعه است که میتواند آینده ایران را از این سیاهچاله تاریخی برهاند.
🔴 بعد از قریب ده سال مطالعه و درگیری در حوزه مطالعات توسعه، به این نتیجه رسیدهام که ذهنیت برنامهریزی و سیاستگذاری در ایران در دهه ۱۹۶۰ میلادی متوقف مانده است: پارادایم برنامهریزی تکنوکراتیک-بورکراتیک دولتی. به لحاظ فلسفه سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی، توسعه در این پارادایم یک ساختار پدرسالارانه و حامیپرورانه (patron-clientelism) آمرانه، محافظهکارانه، تمرکزگرایانه، آریستوکراتیک، رانتیر، ضد اجتماعی، ضد سیاسی، ضد تولید و نوآوری، و در یک کلام ضدتوسعهایست. در این پارادایم فرقی نمیکند برنامهریزان و اربابان مثل محمدرضاشاه جهتگیری کورپوراتیستی-فاشیستی داشته باشند، یا مثل مرحوم هاشمی رفسنجانی جهتگیری سرمایهدارانه-خردهبورژوایی یا مثل میرحسین موسوی جهتگیری سوسیالیستی-دولت رفاهی یا مثل وضعیت سپاهی-روحانی کنونی جهتگیری امنیتی-نولیبرال؛ چون همگی توسعه را به مثابه استثمار سیستماتیک و پدرسالارانه جامعه و منابع عمومی توسط دولت درک میکنند و صفات گفته شده تنها طبقه غارتگری را متمایز میکند که در ادوار مختلف فراسوی جامعه انحصار حقوقی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای را در اختیار میگیرد و به سرکوب باقی الیگارشها و توده ملت میپردازد.
🔴 بنابراین ناگفته پیداست که منازعات ایدئولوژیک در ایران یکصدسال اخیر که با تعابیر مختلف سوسیالیسم و لیبرالیسم و اسلامیسم و ناسیونالیسم و چپ و راست و اسلامی و سکولار و شرقی و غربی دائماً تکرار میشود، در فقدان حوزه عمومی همگی با یک از جاکندگی ساختاری از زیربنا به روبنا، تماماً مجادلاتی پوچ در صیانت از منافع طبقه مسلطی هستند که در ادوار مختلف با تسلط بر رسانه ها به بسیج فرهنگی طبقات ذی نفع و همکاسه با خود میپردازند. از همینجاست که میدان رسانه و فرهنگ و آموزش در ایران به اهرم اصلی کنترل اجتماعی و ایجاد انقیاد ملی مبدل میشود.
🔴همین مسأله عیناً درباره گفتارهای تکنوکراتیک مدعی علمی، تخصصی و کارشناسانه بودن وجود دارد و تمامی آنچه در ادوار مختلف با ژستی علمی و بیطرفانه توسط تکنوکراتها بیان میشود، چه ابتهاج و امیرعباس هویدا و حسنعلی منصور و جمشید آموزگار باشند، چه نیلی و مشایخی و جهانگیری و عارف و نوبخت، چه محسن رنانی و محمد فاضلی و علی ربیعی، و چه اخیراً پاسدار-تکنوکراتهای نهادهایی مثل معاونت علمی و دفتر همکاریها و دبیرخانه مجمع تشخیص و اندیشکدهها و مؤسسات جوانان مؤمن حزباللهی؛ تماماً ترکیبی گفتمانی از ایدئولوژی و تکنیک حفظ و بسط قدرت طبقه مسلط و استثمارکننده است. امر اجتماعی و امر سیاسی و مسائل و مشکلات روزافزون مردم و کیفیت حیات مدنی ما هیچ اهمیت و مدخلیتی در اینها ندارد، مگر آنکه تأثیری در معادلات رقابت قدرت میان باندهای مختلف تیولداران پدرسالار داشته باشد.
♦️در چنین زمینهایست که مباحث مدیریت ایرانی محمود احمدینژاد به عنوان تنها استثنا در برنامهریزی معاصر ایرانی مطرح میشود که مستقیماً اصلاح بنیادین این ساخت معیوب و مخرب میراث پهلوی و حفاظت شده به آب مقدس اسلامگرایان و فقهای اصولگرا و اصلاحطلب را هدف گرفته است. بر خلاف تصور چپهای عقبماندهای که در مناسبات دوران جنگ سرد باقی ماندهاند، در کشورهای جهان سومی مثل ایران، نه بازار و سرمایهداری، بلکه نهاد دولت است که استثمار سیستماتیک را برعهده دارد، همانطور که در بیاطلاعی این جماعت، مارکس در بحث از استبداد آسیایی و وبر در بحث از پاتریمونیالیسم هم همین نظر را مطرح کردهاند. توسعه و پیشرفت ایران در سیاهچاله دولت پدرسالاری که چنگالهایش را تا درون خانه های جامعه فرو برده، اسیر مانده است و فراسوی همه لفاظیهای روشنفکرانه، تنها برگرداندن واقعی قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از دولت به سمت جامعه است که میتواند آینده ایران را از این سیاهچاله تاریخی برهاند.
دولت بهار
نظریه ' مدیریت ایرانی ' دکتر محمود احمدینژاد؛ ساختار تصمیم گیری/ بخش دوم + فیلم
انتخاباتی برای عبرت نسل ما
🔴 محمود احمدینژاد و مصطفی تاجزاده، دو مرد سفیدپوست فارسزبان شیعه اثناعشری طبقه متوسطی متشرع با همسران چادری، با چهل سال سابقه اجرایی در رده های بالا در جمهوری اسلامی، هر دو نه تنها وابسته حزب جمهوری اسلامی، بلکه نزدیکتر به جناح راست محافظهکار و میانهرو حزب که دیروز و پریروز در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ثبت نام کردند و برای ثبت در تاریخ دو نطق بسیار مهم در وزارت کشور ایراد کردند و طبعاً بیدرنگ هم رد صلاحیت خواهند شد، هردو متولد ۱۳۳۶ هستند. هردو چهار سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد به دنیا آمدهاند اما در برابر نسل متولدین دوران رضاشاه همچنان حرفی برای گفتن ندارند.
🔴 من متولد ۱۳۶۶ هستم، سه فرزند دهه نودی دارم و پدرم که تقریباً هم سن و سال تاجزاده و احمدینژاد است صاحب چندین نوه است. با اینکه وارد قرن پانزدهم شمسی شدهایم نه تنها صحنه رقابت برای مشارکت در قدرت و حق تعیین سرنوشت سیاسی در ایران در همان چهاردهه اول قرن چهاردهم شمسی متوقف مانده است بلکه حتی پدربزرگهای متولد دهه سی و چهل که میانگین، بازنشستگانی شصت سالهاند، هربار بیش از پیش صحنه را به نسل پدران خود میبازند!
♦ اینک که ما دهه شصتی و هفتادی و هشتادیها برای چندمین بار محکومیم به تماشای نمایش بیمزهی رقابت ورشکستگان دستچندمی چون لاریجانی و رییسی و قالیباف و جلیلی و محمد و و ضرغامی و جهانگیری و امثالهم، بیشتر از هرچیز و فراتر از اخبار و اختلافات مبتذل سیاسی، فرصتی مبسوط برای فکر کردن به این مسأله داریم که وقتی آن دسته از پدران وفادار دهه سیای ما که اندکی و فقط اندکی سخنی «دیگر» داشتهاند به چنین وضع تراژیکی دچارند و از میان پسران نسل «اجداد»، بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترینهایشان برکشیده شدند ، ما در این صحنه چه کارهایم و با بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین آقازادههای همین بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین فرزندان نسل اول «مؤسسان نظام» چه خواهیم کرد...؟
🔴 محمود احمدینژاد و مصطفی تاجزاده، دو مرد سفیدپوست فارسزبان شیعه اثناعشری طبقه متوسطی متشرع با همسران چادری، با چهل سال سابقه اجرایی در رده های بالا در جمهوری اسلامی، هر دو نه تنها وابسته حزب جمهوری اسلامی، بلکه نزدیکتر به جناح راست محافظهکار و میانهرو حزب که دیروز و پریروز در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ثبت نام کردند و برای ثبت در تاریخ دو نطق بسیار مهم در وزارت کشور ایراد کردند و طبعاً بیدرنگ هم رد صلاحیت خواهند شد، هردو متولد ۱۳۳۶ هستند. هردو چهار سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد به دنیا آمدهاند اما در برابر نسل متولدین دوران رضاشاه همچنان حرفی برای گفتن ندارند.
🔴 من متولد ۱۳۶۶ هستم، سه فرزند دهه نودی دارم و پدرم که تقریباً هم سن و سال تاجزاده و احمدینژاد است صاحب چندین نوه است. با اینکه وارد قرن پانزدهم شمسی شدهایم نه تنها صحنه رقابت برای مشارکت در قدرت و حق تعیین سرنوشت سیاسی در ایران در همان چهاردهه اول قرن چهاردهم شمسی متوقف مانده است بلکه حتی پدربزرگهای متولد دهه سی و چهل که میانگین، بازنشستگانی شصت سالهاند، هربار بیش از پیش صحنه را به نسل پدران خود میبازند!
♦ اینک که ما دهه شصتی و هفتادی و هشتادیها برای چندمین بار محکومیم به تماشای نمایش بیمزهی رقابت ورشکستگان دستچندمی چون لاریجانی و رییسی و قالیباف و جلیلی و محمد و و ضرغامی و جهانگیری و امثالهم، بیشتر از هرچیز و فراتر از اخبار و اختلافات مبتذل سیاسی، فرصتی مبسوط برای فکر کردن به این مسأله داریم که وقتی آن دسته از پدران وفادار دهه سیای ما که اندکی و فقط اندکی سخنی «دیگر» داشتهاند به چنین وضع تراژیکی دچارند و از میان پسران نسل «اجداد»، بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترینهایشان برکشیده شدند ، ما در این صحنه چه کارهایم و با بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین آقازادههای همین بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین فرزندان نسل اول «مؤسسان نظام» چه خواهیم کرد...؟
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (s.k)
🔸 *درخواست جمعی از نیروهای عدالتخواه از شورای نگهبان برای تایید صلاحیت نامزدهای همه سلایق سیاسی* 🔸
بسمه تعالی
اعضای محترم شورای نگهبان قانون اساسی
با سلام
▪️با پایان یافتن مهلت قانونی ثبتنام نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شاهد حضور طیف گسترده و متنوعی از نیروهای سیاسی هستیم که داوطلب تصدی صندلی اول قدرت اجرایی در کشور هستند.
▪️تنوع موجود در ثبتنامکنندگان، اولا امکان بیان این ادعا را فراهم میکند که اغلب طیفها و سلایق سیاسی کشور، اکنون نامزدی در بین داوطلبان دارند؛ و ثانیا، حاکی از این نگاه امیدوارانه است که نمایندگان سلایق مختلف، همچنان اصلاح و تغییر را از بسترهای قانونی و درونی نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر میبینند.
▪️در چنین بستری و همزمان با برخی زمزمهها و تلاشهای داخلی و خارجی برای دلسرد کردن مردم از حضور در پای صندوقهای رای و البته بحران اعتماد عمومی و پیشگیری از وقوع آنچه در انتخابات مجلس گذشته رخ داد، امضاءکنندگان این بیانیه از اعضای محترم شورای نگهبان درخواست دارند که امکانی فراهم شود تا نمایندگان سلایق مختلف سیاسی که نگاه و کنش آنها مطالبات بخشی از جامعه را نمایندگی میکند، بدون استثنا و به شکل آزاد بتوانند خود و ایدههای متنوع برای ادارۀ کشور را به پیشگاه ملت عرضه کنند و مورد محک آحاد جامعه قرار گیرند.
▪️برای نیل به این مهم، لازمست تمام نامزدهای طیفهای مختلف که برخوردار از تجربه سیاسی و اجرایی بوده و فاقد محکومیت قضایی در حوزه مفاسد اقتصادی هستند تایید صلاحیت شوند تا امکان رقابت عادلانه در یک مشارکت بالا و فضای پرنشاط سیاسی فراهم شود.
▪️ما معتقدیم جامعه ایران پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب و با از سر گذراندن تجربیات مختلف، به آن حد از بلوغ رسیده است که بتوانند صلاح خویش را تشخیص و سره را از ناسره تفکیک دهد. همچنین معتقدیم در شرایط کنونی آزادی سیاسی، اعتماد به جامعه و بالا بردن عاملیت مردم، مقوم عدالت اجتماعی، امنیت ملی و تنها راه عبور از تنگناهای کنونی کشور است.
▪️در دستور قرار گرفتن این رویکرد مبارک، هر گونه شائبه دربارۀ دخالت شورای نگهبان، مهندسی انتخابات و محدود کردن دایرۀ انتخاب آزادانه را منتفی کرده و آن شورای محترم را در جایگاه واقعی خود، یعنی حراست از میثاق ملی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مینشاند.
با احترام
جمعی از فعالین عدالتخواه
یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🖇️امضاءکنندگان:
امیر تفرشی - سلمان کدیور - وحید اشتری - میلاد گودرزی - مهدی صدرالساداتی - محمد حسین بادامچی - میلاد دخانچی - یاسر عرب
بسمه تعالی
اعضای محترم شورای نگهبان قانون اساسی
با سلام
▪️با پایان یافتن مهلت قانونی ثبتنام نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شاهد حضور طیف گسترده و متنوعی از نیروهای سیاسی هستیم که داوطلب تصدی صندلی اول قدرت اجرایی در کشور هستند.
▪️تنوع موجود در ثبتنامکنندگان، اولا امکان بیان این ادعا را فراهم میکند که اغلب طیفها و سلایق سیاسی کشور، اکنون نامزدی در بین داوطلبان دارند؛ و ثانیا، حاکی از این نگاه امیدوارانه است که نمایندگان سلایق مختلف، همچنان اصلاح و تغییر را از بسترهای قانونی و درونی نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر میبینند.
▪️در چنین بستری و همزمان با برخی زمزمهها و تلاشهای داخلی و خارجی برای دلسرد کردن مردم از حضور در پای صندوقهای رای و البته بحران اعتماد عمومی و پیشگیری از وقوع آنچه در انتخابات مجلس گذشته رخ داد، امضاءکنندگان این بیانیه از اعضای محترم شورای نگهبان درخواست دارند که امکانی فراهم شود تا نمایندگان سلایق مختلف سیاسی که نگاه و کنش آنها مطالبات بخشی از جامعه را نمایندگی میکند، بدون استثنا و به شکل آزاد بتوانند خود و ایدههای متنوع برای ادارۀ کشور را به پیشگاه ملت عرضه کنند و مورد محک آحاد جامعه قرار گیرند.
▪️برای نیل به این مهم، لازمست تمام نامزدهای طیفهای مختلف که برخوردار از تجربه سیاسی و اجرایی بوده و فاقد محکومیت قضایی در حوزه مفاسد اقتصادی هستند تایید صلاحیت شوند تا امکان رقابت عادلانه در یک مشارکت بالا و فضای پرنشاط سیاسی فراهم شود.
▪️ما معتقدیم جامعه ایران پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب و با از سر گذراندن تجربیات مختلف، به آن حد از بلوغ رسیده است که بتوانند صلاح خویش را تشخیص و سره را از ناسره تفکیک دهد. همچنین معتقدیم در شرایط کنونی آزادی سیاسی، اعتماد به جامعه و بالا بردن عاملیت مردم، مقوم عدالت اجتماعی، امنیت ملی و تنها راه عبور از تنگناهای کنونی کشور است.
▪️در دستور قرار گرفتن این رویکرد مبارک، هر گونه شائبه دربارۀ دخالت شورای نگهبان، مهندسی انتخابات و محدود کردن دایرۀ انتخاب آزادانه را منتفی کرده و آن شورای محترم را در جایگاه واقعی خود، یعنی حراست از میثاق ملی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مینشاند.
با احترام
جمعی از فعالین عدالتخواه
یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🖇️امضاءکنندگان:
امیر تفرشی - سلمان کدیور - وحید اشتری - میلاد گودرزی - مهدی صدرالساداتی - محمد حسین بادامچی - میلاد دخانچی - یاسر عرب
Forwarded from 🇮🇷🇵🇸 مکشوفات
🔸جمعی از نیروهای عدالتخواه طی نامهای به شورای نگهبان خواستار تایید صلاحیت نامزدهای همه سلایق سیاسی شدهاند.
👈متن کامل این نامه و اسامی امضاکنندگان آنرا میتوانید از اینجا ببینید.
👈برای امضاء این نامه به @maktubadmin پیام دهید.
@maktubaat
👈متن کامل این نامه و اسامی امضاکنندگان آنرا میتوانید از اینجا ببینید.
👈برای امضاء این نامه به @maktubadmin پیام دهید.
@maktubaat
Audio
🔹الهیات صغارت، دولت پدر سالار و #حق_تعیین_سرنوشت
🔈صوت گفتگوی مدرسه آزادفکری با دکتر محمد حسین بادامچی، جامعه شناس و فعال سیاسی
🔻ما به اشتباه درباره قانون اساسی بحث میکنیم. فرض قانون اساسی این است که میثاقی بین انسانهای آزاد و برابر است، در حالی که چنین چیزی الان وجود ندارد.
🔻در جامعه ای که هنوز به بلوغ نرسیده باشد، دموکراسی منجر به فاشیسم میشود. شاید یک پدر کنار گذاشته شود اما احساس یتیم بودن منجر به شکل گیری قیّمی مقتدرتر از قبلی میشود.
🔻درباره معضل شهروندی و حق تعیین سرنوشت، تنها تجربه مقاومت زنانه از زیستن در نظام ولایت-صغارت است که می تواند نقطه عزیمتی برای حرکت به سمت بلوغ و نقد و تغییر در این ساختار باشد
🆔 @AzadFekriSchool
🔈صوت گفتگوی مدرسه آزادفکری با دکتر محمد حسین بادامچی، جامعه شناس و فعال سیاسی
🔻ما به اشتباه درباره قانون اساسی بحث میکنیم. فرض قانون اساسی این است که میثاقی بین انسانهای آزاد و برابر است، در حالی که چنین چیزی الان وجود ندارد.
🔻در جامعه ای که هنوز به بلوغ نرسیده باشد، دموکراسی منجر به فاشیسم میشود. شاید یک پدر کنار گذاشته شود اما احساس یتیم بودن منجر به شکل گیری قیّمی مقتدرتر از قبلی میشود.
🔻درباره معضل شهروندی و حق تعیین سرنوشت، تنها تجربه مقاومت زنانه از زیستن در نظام ولایت-صغارت است که می تواند نقطه عزیمتی برای حرکت به سمت بلوغ و نقد و تغییر در این ساختار باشد
🆔 @AzadFekriSchool
Forwarded from مبارزه
گفتگوی مجازی :
🔴 عدالت چیست؟ عدالتخواه کیست؟
👋 در کلاب استودیو مبارزه
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87
امروز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰
🔖 شما هم دعوتید
➖➖➖➖➖➖
راهی جز مبارزه نمانده است ✊
🆔 @mobareze_ir
🔴 عدالت چیست؟ عدالتخواه کیست؟
👋 در کلاب استودیو مبارزه
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87
امروز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰
🔖 شما هم دعوتید
➖➖➖➖➖➖
راهی جز مبارزه نمانده است ✊
🆔 @mobareze_ir
🔺روزگاری که ولیّ دم خود قاتل سریالی فرزندان خویش است و میگوید «عذاب وجدان ندارم چون کسانی که کشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند!»
این «پیشپاافتادگی قساوت» (به تعبیر هانا آرنت banality of evil) محصول چیست؟
در همین رابطه:
🔗پیشپاافتادگی قساوت و دینداری ما
🔗قساوت مردانه و فسق زنانه
🔗طغیان وحشیانه پدرسالاری مغلوب شده
🔗از جوکر به بیجه: آغاز باشکوه قرن
🔗رومینا، جامعه حبابی و حبابهای آبرویی که روزی بالاخره خواهد ترکید
این «پیشپاافتادگی قساوت» (به تعبیر هانا آرنت banality of evil) محصول چیست؟
در همین رابطه:
🔗پیشپاافتادگی قساوت و دینداری ما
🔗قساوت مردانه و فسق زنانه
🔗طغیان وحشیانه پدرسالاری مغلوب شده
🔗از جوکر به بیجه: آغاز باشکوه قرن
🔗رومینا، جامعه حبابی و حبابهای آبرویی که روزی بالاخره خواهد ترکید
چهار خرداد ۱۴۰۰ را بخاطر بسپارید
🔴تصمیم امروز شورای نگهبان نه تنها درخوابماندگان سیاسی بلکه بدبینترین ناظران صحنه را هم علیرغم همه آمادگیهای ذهنی و روانی شوکه کرد. به عقیده من آنچه امروز اتفاق افتاد، به لحاظ اهمیت سیاسی و تاریخی تنها با تصمیم شبانه افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ و حمایت یک روز بعد رهبری از آن قابل مقایسه است. همچون آبان و دی ۹۸ تحلیل آنچه امروز اتفاق افتاد بر پایه ادوات تحلیل متعلق به دوران پیشاآبان ۹۸، یعنی نمودار زوال امر سیاسی و جمهوریت و آزادی و عدالت و چپزدایی از ۸۸ تا ۹۸ سادهلوحانه است. ما پس از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی و بویژه پس از آبان ۹۸ وارد مرحله جدیدی از حیات جمهوری دوم شدهایم که تعارف و تشریفات کنار گذاشته شده و مستقیما، با اقتدار و باشتاب به سوی هدفی اعلام نشده در حرکتیم. در این برهه، آنها که اندک شرافتی برایشان باقی مانده اما آمادگی این وضع جدید را در سالهای اخیر در خود بوجود نیاوردند زیر پا له خواهند شد و آگاهان، در سالهای سختی که پیش رو داریم، مسئولیتی دشوار و خطیر بر عهده دارند...
🔴تصمیم امروز شورای نگهبان نه تنها درخوابماندگان سیاسی بلکه بدبینترین ناظران صحنه را هم علیرغم همه آمادگیهای ذهنی و روانی شوکه کرد. به عقیده من آنچه امروز اتفاق افتاد، به لحاظ اهمیت سیاسی و تاریخی تنها با تصمیم شبانه افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ و حمایت یک روز بعد رهبری از آن قابل مقایسه است. همچون آبان و دی ۹۸ تحلیل آنچه امروز اتفاق افتاد بر پایه ادوات تحلیل متعلق به دوران پیشاآبان ۹۸، یعنی نمودار زوال امر سیاسی و جمهوریت و آزادی و عدالت و چپزدایی از ۸۸ تا ۹۸ سادهلوحانه است. ما پس از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی و بویژه پس از آبان ۹۸ وارد مرحله جدیدی از حیات جمهوری دوم شدهایم که تعارف و تشریفات کنار گذاشته شده و مستقیما، با اقتدار و باشتاب به سوی هدفی اعلام نشده در حرکتیم. در این برهه، آنها که اندک شرافتی برایشان باقی مانده اما آمادگی این وضع جدید را در سالهای اخیر در خود بوجود نیاوردند زیر پا له خواهند شد و آگاهان، در سالهای سختی که پیش رو داریم، مسئولیتی دشوار و خطیر بر عهده دارند...
Forwarded from کتابهای در دستِ ترجمۀ حوزۀ فلسفه
○ عنوان اثر: making social science matter
○ نویسنده: بنت فلوبیر
○ عنوان اثر به فارسی: احیای علوم اجتماعی با عقل عملی
○ مترجم اثر: محمدحسین بادامچی/ امیرحسین بازوبندی
○ ناشر: سوره
○ وضعیت: میانه ترجمه.
@preparing
○ نویسنده: بنت فلوبیر
○ عنوان اثر به فارسی: احیای علوم اجتماعی با عقل عملی
○ مترجم اثر: محمدحسین بادامچی/ امیرحسین بازوبندی
○ ناشر: سوره
○ وضعیت: میانه ترجمه.
@preparing
Forwarded from جامعه اندیشکدهها
📣 سیاستگذاری در ایران گلنگی و کوتاهمدت است
♨️ گفتوگوی جامعه اندیشکدهها با دکتر محمدحسین بادامچی، مدیر اندیشکده راهبردی مهاجر، پیرامون مسئله زنان و ضرورت چرخش در حکمرانی ایران
🔶 دکتر محمدحسین بادامچی، محقق و ارائهدهنده پژوهش «کرونا؛ بازگشت به خانه و الگوی نوظهور زنان خانهدار مجازی» در پنل فرهنگ و آموزش مرحله دوم جایزه ملی سیاستگذاری، درباره روند شکلگیری این پروژه و رویکرد زیربنایی اندیشکده مهاجر به مسائل کشور میگوید.
🔷 از نظر بادامچی عدم اتکای توصیههای راهبردی بر تحلیل و بررسی لایههای زیرین مسائل و پدیدههای اجتماعی، منجر به شکلگیری روال معیوبی از سیاستگذاری در ایران شده است؛ روالی که به تعبیر وی کلنگی و کوتاهمدت است و قابلیت حل مسئله حتی در روبناییترین حالت ممکن را ندارد.
📃 متن کامل مصاحبه:
🔗 iranthinktanks.com/news250
#اخبار
#مصاحبه
🆔 @IranThinktanks
♨️ گفتوگوی جامعه اندیشکدهها با دکتر محمدحسین بادامچی، مدیر اندیشکده راهبردی مهاجر، پیرامون مسئله زنان و ضرورت چرخش در حکمرانی ایران
🔶 دکتر محمدحسین بادامچی، محقق و ارائهدهنده پژوهش «کرونا؛ بازگشت به خانه و الگوی نوظهور زنان خانهدار مجازی» در پنل فرهنگ و آموزش مرحله دوم جایزه ملی سیاستگذاری، درباره روند شکلگیری این پروژه و رویکرد زیربنایی اندیشکده مهاجر به مسائل کشور میگوید.
🔷 از نظر بادامچی عدم اتکای توصیههای راهبردی بر تحلیل و بررسی لایههای زیرین مسائل و پدیدههای اجتماعی، منجر به شکلگیری روال معیوبی از سیاستگذاری در ایران شده است؛ روالی که به تعبیر وی کلنگی و کوتاهمدت است و قابلیت حل مسئله حتی در روبناییترین حالت ممکن را ندارد.
📃 متن کامل مصاحبه:
🔗 iranthinktanks.com/news250
#اخبار
#مصاحبه
🆔 @IranThinktanks
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺یادی از نامه سیصدنفره (و نهایتا هشتصد نفره) موجی از تداوم انقلاب ۵۷ در بسیجیان دهه شصتی که برای امربهمعروف و نهیازمنکر شجاعانه به پا خاست و به سختی در هم شکسته شد. امید که ملامتگران آینده نام ما را در زمره بزرگمردان و زنان انذاردهنده بنویسند و از سستی و قعودمان در گذرند.
Forwarded from سیدجواد میری مینق
#این متن را دو سال پیش در جولای ۲۰۱۹ نوشته بودم و در اینجا بازنشر می کنم.
رئیس جمهور اصلاح طلب یا اصولگرا یا سپاهی یا هیچکدام و فقط "وزیر بیت"
پایان قرن پرتلاطم چهاردهم خورشیدی نزدیک و نزدیکتر می گردد. دو انقلاب و جنگ جهانی دوم و اشغال ایران و انقراض سلسله قاجار و برآمدن و افول سلسله پهلوی و جنبش ملی صنعت نفت و مبارزه با استعمار انگلیس و سرآخر طلوع انقلاب ۱۳۵۷ و تاسیس جمهوری اسلامی ایران ... حاصل یک قرن تکاپوی ملت ایران در صحنه جهانی بود و اکنون ما به انتهای یک قرن نزدیک می شویم. کماکان ساحت سیاسی و چگونگی مدیریت امر سیاسی و رابطه قدرت و ملت یکی از "بقیه هایی" است که ملت ایران با خود به قرن پانزدهم خورشیدی به یدک می کشد و هنوز رابطه "اراده ملت" و "دموکراسی" و نقش دین در دنیای ملت ایران محل بحث می باشد. نیروهای سیاسی انقلابی پس از پایان جنگ دچار تحولات عمیقی شدند و رابطه با "غرب" یکی از محورهایی بود که این اختلافات را تشدید کرد ولی این تنها محوری نبود که موجبات تشتت سیاسی در بین نیروهای برآمده از انقلاب را ایجاد کرد بل محور مهم دیگر نقش و جایگاه "ولایت فقیه" (و امر ولایی) در ساختار امر سیاسی در جمهوری اسلامی بود که جناح اصلاح طلبان را از جناح راست (و سپس اصولگرایان) متمایز می کرد. به سخن دیگر، رفورمیست ها به دنبال تحدید امر ولایی بودند و در این پروژه شکست خوردند و تمامی تلاش آنها پس از این شکست معطوف به نوعی "چانه زنی" برای ماندن در حاشیه قدرت و کارگزار بودن امر ولایی گردید ولی "رتوریک رهایی بخشی" را در برابر جامعه با ادبیات احساسی حفظ کردند تا بتوانند مقبولیت اجتماعی داشته باشند اما با روحانی این اندک مقبولیت هم "دود شد و به هوا رفت". اما ماجرای اصولگرایان کمی متفاوت بود. زیرا آنان خود را در خدمت بسط "امر ولایی" تعریف کرده بودند ولی این مهم تا زمانی تداوم داشت که آنها در جایگاه ریاست جمهوری قرار نگرفته بودند ولی با ظهور احمدی نژاد و تبیین خاص آنها از امر ولایی و بسط ولایت آنها هم عملا از دایره "سخت قدرت" به بیرون افتادند و این دو تجربه به وضوح نشان داد که امر ولایی در جمهوری اسلامی یک پدیده تشریفاتی نیست بل معنای جمهوری اسلامی ذیل آن قابل تبیین است و هر تعریفی غیر از این "ضد" ولایت تحدید می گردد. البته چهار دهه طول کشید تا نظام ولایی در ذهن و زبان کنشگران انقلابی "جا" بیفتد و وجدان کنند شعارهایی را که خود سر می دادند -"روح منی خمینی بت شکنی خمینی" - چه پیامدهایی برای سازوکار سیاست و شاکله امر سیاسی در ایران دارد. اما اکنون پس از گذشتن چهار دهه از سیاستورزی باید به این نکته توجه کرد که مقام "ولایت فقیه" یک جایگاه سمبلیک نیست بل پستی است که شاکله ساحت اجرایی سیاستورزی در ایران را نه تنها تبیین می کند بل راهبری هم می کند و هر جریان سیاسی این را درک نکند و یا درک کند و بخواهد با جامعه (برای گرفتن رای) تزویر کند یا درک کند و بخواهد جایگاه امر ولایی را تضعیف کند بشدت مطرود هم جامعه می گردد و هم قدرت سخت سیاسی آن را کنار می زند. نمونه های اعلای رویکرد نخست اصلاح طلبان و اعتدالیون هستند و نمونه رویکرد دوم اصولگرایان ذیل ائتلاف احمدی نژاد و مشایی می باشند که اولی ها به شدت مطرود جامعه شدند و دومی مطرود قدرت. حال با از میان رفتن "بازی" چپ و راست و عدم درک درست هر دو جناح از محتوای امر ولایی در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی راه پیش روی چیست؟ برخی که ساده اندیشانه به امر سیاسی می پردازند بر این باورند که یک شخصیت سپاهی می تواند جایگاه ریاست جمهوری را بگیرد و مناسبات پست ریاست جمهوری و پست ولایت فقیه را ترمیم کند و منطق آنان برای این استدلال بر حول "محتوای امر سیاسی" نیست بل بر روی شخصیت افراد سپاهی است که "ولایت پذیر" هستند اما این استدلال از پایه دوگانه ریاست "جمهور" و ولایت "فقیه" را درک نکرده و این امر را پس از چهار دهه وجدان نکرده است که جمهورِ فقیه با جمهورِ لیبرالیسم و سوسیالیسم متفاوت است و راه سیاستورزی در آینده جمهوری اسلامی تشدید و استمرار این دوگانه نیست بل حذف نظام ریاستیِ جمهور است. اما به جای آن چه باید قرار دهیم؟ این بحث دراز دامنی است ولی خلاصه آنرا اینجا می گویم و آن این است که بهترین گزینه پیش روی "وزیر بیت" است که برای عملی شدن آن نه نیاز به فداکاری از نوع جناب خاتمی است و نه نیاز به تشدید تضادها از نوع جناب احمدی نژاد و نه نیاز به استفاده ابزاری از ولایت فقیه از نوع طیف راستی چون آقایان حداد عادل و ولایتی و ... که در هر حال محتوای امر سیاسی ولایی در قالب نظام جمهوری اسلامی از منظر تئوریک مغفول و در-حاشیه می باشد.
سیدجوادمیری
#انتخابات
#پایان دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا
@seyedjavadmiri
رئیس جمهور اصلاح طلب یا اصولگرا یا سپاهی یا هیچکدام و فقط "وزیر بیت"
پایان قرن پرتلاطم چهاردهم خورشیدی نزدیک و نزدیکتر می گردد. دو انقلاب و جنگ جهانی دوم و اشغال ایران و انقراض سلسله قاجار و برآمدن و افول سلسله پهلوی و جنبش ملی صنعت نفت و مبارزه با استعمار انگلیس و سرآخر طلوع انقلاب ۱۳۵۷ و تاسیس جمهوری اسلامی ایران ... حاصل یک قرن تکاپوی ملت ایران در صحنه جهانی بود و اکنون ما به انتهای یک قرن نزدیک می شویم. کماکان ساحت سیاسی و چگونگی مدیریت امر سیاسی و رابطه قدرت و ملت یکی از "بقیه هایی" است که ملت ایران با خود به قرن پانزدهم خورشیدی به یدک می کشد و هنوز رابطه "اراده ملت" و "دموکراسی" و نقش دین در دنیای ملت ایران محل بحث می باشد. نیروهای سیاسی انقلابی پس از پایان جنگ دچار تحولات عمیقی شدند و رابطه با "غرب" یکی از محورهایی بود که این اختلافات را تشدید کرد ولی این تنها محوری نبود که موجبات تشتت سیاسی در بین نیروهای برآمده از انقلاب را ایجاد کرد بل محور مهم دیگر نقش و جایگاه "ولایت فقیه" (و امر ولایی) در ساختار امر سیاسی در جمهوری اسلامی بود که جناح اصلاح طلبان را از جناح راست (و سپس اصولگرایان) متمایز می کرد. به سخن دیگر، رفورمیست ها به دنبال تحدید امر ولایی بودند و در این پروژه شکست خوردند و تمامی تلاش آنها پس از این شکست معطوف به نوعی "چانه زنی" برای ماندن در حاشیه قدرت و کارگزار بودن امر ولایی گردید ولی "رتوریک رهایی بخشی" را در برابر جامعه با ادبیات احساسی حفظ کردند تا بتوانند مقبولیت اجتماعی داشته باشند اما با روحانی این اندک مقبولیت هم "دود شد و به هوا رفت". اما ماجرای اصولگرایان کمی متفاوت بود. زیرا آنان خود را در خدمت بسط "امر ولایی" تعریف کرده بودند ولی این مهم تا زمانی تداوم داشت که آنها در جایگاه ریاست جمهوری قرار نگرفته بودند ولی با ظهور احمدی نژاد و تبیین خاص آنها از امر ولایی و بسط ولایت آنها هم عملا از دایره "سخت قدرت" به بیرون افتادند و این دو تجربه به وضوح نشان داد که امر ولایی در جمهوری اسلامی یک پدیده تشریفاتی نیست بل معنای جمهوری اسلامی ذیل آن قابل تبیین است و هر تعریفی غیر از این "ضد" ولایت تحدید می گردد. البته چهار دهه طول کشید تا نظام ولایی در ذهن و زبان کنشگران انقلابی "جا" بیفتد و وجدان کنند شعارهایی را که خود سر می دادند -"روح منی خمینی بت شکنی خمینی" - چه پیامدهایی برای سازوکار سیاست و شاکله امر سیاسی در ایران دارد. اما اکنون پس از گذشتن چهار دهه از سیاستورزی باید به این نکته توجه کرد که مقام "ولایت فقیه" یک جایگاه سمبلیک نیست بل پستی است که شاکله ساحت اجرایی سیاستورزی در ایران را نه تنها تبیین می کند بل راهبری هم می کند و هر جریان سیاسی این را درک نکند و یا درک کند و بخواهد با جامعه (برای گرفتن رای) تزویر کند یا درک کند و بخواهد جایگاه امر ولایی را تضعیف کند بشدت مطرود هم جامعه می گردد و هم قدرت سخت سیاسی آن را کنار می زند. نمونه های اعلای رویکرد نخست اصلاح طلبان و اعتدالیون هستند و نمونه رویکرد دوم اصولگرایان ذیل ائتلاف احمدی نژاد و مشایی می باشند که اولی ها به شدت مطرود جامعه شدند و دومی مطرود قدرت. حال با از میان رفتن "بازی" چپ و راست و عدم درک درست هر دو جناح از محتوای امر ولایی در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی راه پیش روی چیست؟ برخی که ساده اندیشانه به امر سیاسی می پردازند بر این باورند که یک شخصیت سپاهی می تواند جایگاه ریاست جمهوری را بگیرد و مناسبات پست ریاست جمهوری و پست ولایت فقیه را ترمیم کند و منطق آنان برای این استدلال بر حول "محتوای امر سیاسی" نیست بل بر روی شخصیت افراد سپاهی است که "ولایت پذیر" هستند اما این استدلال از پایه دوگانه ریاست "جمهور" و ولایت "فقیه" را درک نکرده و این امر را پس از چهار دهه وجدان نکرده است که جمهورِ فقیه با جمهورِ لیبرالیسم و سوسیالیسم متفاوت است و راه سیاستورزی در آینده جمهوری اسلامی تشدید و استمرار این دوگانه نیست بل حذف نظام ریاستیِ جمهور است. اما به جای آن چه باید قرار دهیم؟ این بحث دراز دامنی است ولی خلاصه آنرا اینجا می گویم و آن این است که بهترین گزینه پیش روی "وزیر بیت" است که برای عملی شدن آن نه نیاز به فداکاری از نوع جناب خاتمی است و نه نیاز به تشدید تضادها از نوع جناب احمدی نژاد و نه نیاز به استفاده ابزاری از ولایت فقیه از نوع طیف راستی چون آقایان حداد عادل و ولایتی و ... که در هر حال محتوای امر سیاسی ولایی در قالب نظام جمهوری اسلامی از منظر تئوریک مغفول و در-حاشیه می باشد.
سیدجوادمیری
#انتخابات
#پایان دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا
@seyedjavadmiri
Forwarded from دفتر تحکیم وحدت | تبریز
نشریه اصلی.pdf
583.1 KB
فایل پی دی اف نشریه امیدیه
🔰شماره هشتم نشریه #امیدیه
گاهنامه سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز
💠 مرجع ضمیر «امنیت داریم» کیست؟
🔹مرثیه ای بر بحران سرمایه ای و اعتماد عمومی در ایران
💠مردم کجای داستانند؟
🔹بررسی ویژگی های یک رئیس جمهور مردمی
💠مهجوریت جمهوریت!
🔹هر روزی مردم گفتند «نه» نه میشود.
💠مشارکت سیاسی از فرصت تا بحران
🔹مشارکت از فروردین ۵۸ تا خرداد ۱۴۰۰
💠فرجام برجام چه میشود
🔹 بررسی چالش های احیای برجام
#امنیت
#مردم سالاری
#مهجوریت_جمهوریت
#مشارکت
#برجام
🆔@anjoman_eslami_tbz
🔰شماره هشتم نشریه #امیدیه
گاهنامه سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز
💠 مرجع ضمیر «امنیت داریم» کیست؟
🔹مرثیه ای بر بحران سرمایه ای و اعتماد عمومی در ایران
💠مردم کجای داستانند؟
🔹بررسی ویژگی های یک رئیس جمهور مردمی
💠مهجوریت جمهوریت!
🔹هر روزی مردم گفتند «نه» نه میشود.
💠مشارکت سیاسی از فرصت تا بحران
🔹مشارکت از فروردین ۵۸ تا خرداد ۱۴۰۰
💠فرجام برجام چه میشود
🔹 بررسی چالش های احیای برجام
#امنیت
#مردم سالاری
#مهجوریت_جمهوریت
#مشارکت
#برجام
🆔@anjoman_eslami_tbz
Forwarded from بسیج دانشگاه امیرکبیر
💢 ناشناختهترین آشنا
◀️ به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)
✅ با موضوع:
امام خمینی؛ پرورش انسان انقلابی و ایجاد نهضت اجتماعی انقلابی
❇️ با حضور :
دکتر محمدحسین بادامچی
حجتالاسلام مجتبی نامخواه
🕒 زمان : جمعه، چهاردهم خرداد، ساعت ۲۱
🌐 پخش زنده از صفحه اینستاگرام بسیج دانشگاه امیرکبیر
#آیین_و_اندیشه
🆔 @basijaut
◀️ به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)
✅ با موضوع:
امام خمینی؛ پرورش انسان انقلابی و ایجاد نهضت اجتماعی انقلابی
❇️ با حضور :
دکتر محمدحسین بادامچی
حجتالاسلام مجتبی نامخواه
🕒 زمان : جمعه، چهاردهم خرداد، ساعت ۲۱
🌐 پخش زنده از صفحه اینستاگرام بسیج دانشگاه امیرکبیر
#آیین_و_اندیشه
🆔 @basijaut
ابراهیم رییسی، اولین و آخرین رییس جمهور قرن جدید
🔴 آنچه در چهارم خرداد ۱۴۰۰ بدست شورای نگهبان اتفاق افتاد، وقتی در زمینه تحولات پس از وفات مرحوم هاشمی رفسنجانی، حذف سیاسی محمود احمدینژاد، بیانیه گام دوم و وارد شدن جوانان مؤمن حزباللهی، حوادث سال ۹۶ و ۹۸، غارت اندک داراییهای ملت در بورس، دادگاه طبری، افزایش اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام فوق مجلس و دولت، انتخابات مجلس سال ۹۸ و ریاست قالیباف، تأسیس شورای عالی فضای مجازی و ساترا، قرارداد پنهانی ۲۵ ساله با چین و مذاکرات محرمانه با روسیه و علنی کردن چرخش گفتمان رسمی علیه دموکراسی و عدالت و آزادی و مستضعفین در منابر قرار میگیرد، نشان از تغییر و تحولات عظیمی دارد که در مدیریت گذار از جمهوری دوم به جمهوری سوم، یا به تعبیر بهتر گذار از جمهوری دوم به دولت اسلامی اول در فقدان آلترناتیوهای جمهوری سوم، در حال رخ دادن است.
🔴 ساخت دوطبقه جمهوری دوم در سطح حاکمیت (تفکیک لایه فوقانیِ سیاسی-الهیاتی و انتصابی حاکمیت از لایه زیرین اقتصادی-تکنوکراتیک و انتخابی دولت) و دوحزبی در سطح ریاست جمهوری و مجلس (دو قطبی دائماً حفاظتشده اصولگرایان-اصلاحطلبان) که بیش از هرچیز معماری سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، در حال فروپاشیدن است و مبلغین بسیاری پس از چهارم خرداد به طور علنی و بیپروا با انتقاد از انتخاباتهای قبلی، از انتخابات تکقطبی ۱۴۰۰ بعنوان انتخابات نمونه و تراز حکومت اسلامی پس از رحلت امام یاد کردهاند (کسانی مانند حجج اسلام اراکی، سعیدی، علمالهدی، خاتمی، پناهیان و حسن عباسی از شبکه تریبوندارانی هستند که در روزهای اخیر این تحول بنیادین را رونمایی کردهاند و طبعاً در روزهای آینده خیل عظیم روحانیون و مداحان هم پس از توجیه به آنها خواهند پیوست).
🔴با توجه به اهمیت مافوق ریاست جمهوری انتخابات ۱۴۰۰، به نظر میرسد که ابراهیم رییسی را نباید با معیارهای معمول ریاست جمهوری مورد ارزیابی قرار داد. به عبارت دیگر روند حاکم بر دینامیسم سیاسی داخل در جمهوری دوم و همینطور منطق حاکم بر دولتهای برآمده از انقلابها، ایجاب میکند که ابراهیم رییسی به آخرین رییس جمهور، رییس جمهوری برای پایان دادن به نهاد ریاست جمهوری تبدیل شود.
♦️در جریان بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸، مطابق طرح آیت الله هاشمی رفسنجانی نظام پارلمانی کنار گذاشته شد و قدرت اجرایی از نخستوزیر به دولت مقتدر و متمرکز توسعهگرا منتقل شد و نهاد رهبری نیز از نهادی نظارتی و ارشادی به نهادی مولایی و حاکمیتی و سیاسی ارتقاء یافت. با تجربه چالش مداوم میان دولت و حاکمیت در چنددهه اخیر و به تاوان تمرد مکرر رؤسای جمهور چنین به نظر میرسد که این نهاد ریاست جمهوری است که باید صحنه را به نفع یک معماری عمودیتر و منسجمتر ترک کند. این مرحله سوم از مراحل پنجگانه تمدن اسلامی در دیدگاه آیت الله خامنهای، یعنی مرحله دولتسازی یا دولت اسلامی است که در آن به سرمیبریم. کمربندهای خود را محکم ببندید!
🔴 آنچه در چهارم خرداد ۱۴۰۰ بدست شورای نگهبان اتفاق افتاد، وقتی در زمینه تحولات پس از وفات مرحوم هاشمی رفسنجانی، حذف سیاسی محمود احمدینژاد، بیانیه گام دوم و وارد شدن جوانان مؤمن حزباللهی، حوادث سال ۹۶ و ۹۸، غارت اندک داراییهای ملت در بورس، دادگاه طبری، افزایش اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام فوق مجلس و دولت، انتخابات مجلس سال ۹۸ و ریاست قالیباف، تأسیس شورای عالی فضای مجازی و ساترا، قرارداد پنهانی ۲۵ ساله با چین و مذاکرات محرمانه با روسیه و علنی کردن چرخش گفتمان رسمی علیه دموکراسی و عدالت و آزادی و مستضعفین در منابر قرار میگیرد، نشان از تغییر و تحولات عظیمی دارد که در مدیریت گذار از جمهوری دوم به جمهوری سوم، یا به تعبیر بهتر گذار از جمهوری دوم به دولت اسلامی اول در فقدان آلترناتیوهای جمهوری سوم، در حال رخ دادن است.
🔴 ساخت دوطبقه جمهوری دوم در سطح حاکمیت (تفکیک لایه فوقانیِ سیاسی-الهیاتی و انتصابی حاکمیت از لایه زیرین اقتصادی-تکنوکراتیک و انتخابی دولت) و دوحزبی در سطح ریاست جمهوری و مجلس (دو قطبی دائماً حفاظتشده اصولگرایان-اصلاحطلبان) که بیش از هرچیز معماری سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، در حال فروپاشیدن است و مبلغین بسیاری پس از چهارم خرداد به طور علنی و بیپروا با انتقاد از انتخاباتهای قبلی، از انتخابات تکقطبی ۱۴۰۰ بعنوان انتخابات نمونه و تراز حکومت اسلامی پس از رحلت امام یاد کردهاند (کسانی مانند حجج اسلام اراکی، سعیدی، علمالهدی، خاتمی، پناهیان و حسن عباسی از شبکه تریبوندارانی هستند که در روزهای اخیر این تحول بنیادین را رونمایی کردهاند و طبعاً در روزهای آینده خیل عظیم روحانیون و مداحان هم پس از توجیه به آنها خواهند پیوست).
🔴با توجه به اهمیت مافوق ریاست جمهوری انتخابات ۱۴۰۰، به نظر میرسد که ابراهیم رییسی را نباید با معیارهای معمول ریاست جمهوری مورد ارزیابی قرار داد. به عبارت دیگر روند حاکم بر دینامیسم سیاسی داخل در جمهوری دوم و همینطور منطق حاکم بر دولتهای برآمده از انقلابها، ایجاب میکند که ابراهیم رییسی به آخرین رییس جمهور، رییس جمهوری برای پایان دادن به نهاد ریاست جمهوری تبدیل شود.
♦️در جریان بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸، مطابق طرح آیت الله هاشمی رفسنجانی نظام پارلمانی کنار گذاشته شد و قدرت اجرایی از نخستوزیر به دولت مقتدر و متمرکز توسعهگرا منتقل شد و نهاد رهبری نیز از نهادی نظارتی و ارشادی به نهادی مولایی و حاکمیتی و سیاسی ارتقاء یافت. با تجربه چالش مداوم میان دولت و حاکمیت در چنددهه اخیر و به تاوان تمرد مکرر رؤسای جمهور چنین به نظر میرسد که این نهاد ریاست جمهوری است که باید صحنه را به نفع یک معماری عمودیتر و منسجمتر ترک کند. این مرحله سوم از مراحل پنجگانه تمدن اسلامی در دیدگاه آیت الله خامنهای، یعنی مرحله دولتسازی یا دولت اسلامی است که در آن به سرمیبریم. کمربندهای خود را محکم ببندید!
Audio
🔴 "فرآیند اصلاحات ساختاری چیست؟"
⭕️ فایل صوتی کامل لایو روز چهارشنبه ١٩ خرداد دکتر سعید زیباکلام
🆔 @saeidzibakalam
⭕️ فایل صوتی کامل لایو روز چهارشنبه ١٩ خرداد دکتر سعید زیباکلام
🆔 @saeidzibakalam
سقوط زبان فارسی به زبان بردگان
🔴انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه عریان شدن روندهای قهقرایی طولانی مدتی تبدیل شده که تا پیش از این تنها اهل بصیرت از آن آگاه بوده بدان هشدار میدادند. پیشرفت سرطانی این روندها به گونهای بوده که تمام طبقات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی را زایل کرده و جامعه ایران را به دو پاره کاملاً متضاد «ذینفعان و غیرذینفعان» تقسیم کرده است. اختلاف جامعه ذینفعان و غیرذینفعان از اختلاف در سطح آگاهی و ایدئولوژی فراتر رفته و در حال در نوردیدن سطوح زبانی و دینی و هستیشناختیست.
🔴در این میان مسأله اینجاست که در مقابل «خشم الکن» گداختهی جامعه غیرذینفعان، تمام گفتارهای رسمی زبانی متعلق به جامعه دارای رسانهی ذینفعان است و با قهقرای جامعه ذینفعان، این اساس زبان فارسی و اصل معانی سیاسی و حقوقی و فرهنگی است که به مخاطرهای تاریخی افتاده است. به لحاظ فلسفه سیاسی تمام آنچه امروز در کلماتی مثل انتخابات، اسلامیت، جمهوریت، فقه، قانون اساسی، رأی، تصمیم سیاسی، ریاست جمهوری، برنامه، رجل سیاسی و امثالهم در گفتار رسمی نمودار میشود، پس از آنچه در چهارم خرداد هزاروچهارصد رخ داد، آشکارا در قلمرویی پیشامدنی در حال طرح است. تقلیل حق اختیار سیاسی به حق اطاعت از رییس خانواده، اساساً سیر تاریخی استخفاف زبان فارسی به زبان بردگان را تکمیل کرده است. در چنین شرایطی است که در مقابل تسلیم و انقیاد جامعه ذینفعان در برابر قیمان پدرسالار، جامعهی زیر پا له شدهی غیرذینفعان موقعیتی زنانه (و نه مادرانه) مییابد و تنها به همین دلیل است که در غیاب زبان مدنی و قهقرای زبان فارسی، زبان زنانه مقاومت به تنها امکان حفظ شرافت و فضیلت مبدل میشود.
🔴انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه عریان شدن روندهای قهقرایی طولانی مدتی تبدیل شده که تا پیش از این تنها اهل بصیرت از آن آگاه بوده بدان هشدار میدادند. پیشرفت سرطانی این روندها به گونهای بوده که تمام طبقات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی را زایل کرده و جامعه ایران را به دو پاره کاملاً متضاد «ذینفعان و غیرذینفعان» تقسیم کرده است. اختلاف جامعه ذینفعان و غیرذینفعان از اختلاف در سطح آگاهی و ایدئولوژی فراتر رفته و در حال در نوردیدن سطوح زبانی و دینی و هستیشناختیست.
🔴در این میان مسأله اینجاست که در مقابل «خشم الکن» گداختهی جامعه غیرذینفعان، تمام گفتارهای رسمی زبانی متعلق به جامعه دارای رسانهی ذینفعان است و با قهقرای جامعه ذینفعان، این اساس زبان فارسی و اصل معانی سیاسی و حقوقی و فرهنگی است که به مخاطرهای تاریخی افتاده است. به لحاظ فلسفه سیاسی تمام آنچه امروز در کلماتی مثل انتخابات، اسلامیت، جمهوریت، فقه، قانون اساسی، رأی، تصمیم سیاسی، ریاست جمهوری، برنامه، رجل سیاسی و امثالهم در گفتار رسمی نمودار میشود، پس از آنچه در چهارم خرداد هزاروچهارصد رخ داد، آشکارا در قلمرویی پیشامدنی در حال طرح است. تقلیل حق اختیار سیاسی به حق اطاعت از رییس خانواده، اساساً سیر تاریخی استخفاف زبان فارسی به زبان بردگان را تکمیل کرده است. در چنین شرایطی است که در مقابل تسلیم و انقیاد جامعه ذینفعان در برابر قیمان پدرسالار، جامعهی زیر پا له شدهی غیرذینفعان موقعیتی زنانه (و نه مادرانه) مییابد و تنها به همین دلیل است که در غیاب زبان مدنی و قهقرای زبان فارسی، زبان زنانه مقاومت به تنها امکان حفظ شرافت و فضیلت مبدل میشود.