جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
مدل توسعه در دولت سیزدهم
🔺تداوم برنامه‌ریزی و حکمرانی منهای مردم در مدل توسعه آمرانه در ایران معاصر؛ به بهانه پروژه جامعه‌شناسی سفرهای استانی رییس جمهور در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری؛ ۱۳ بهمن ۱۴۰۰
🔺میزگرد بررسی رابطه نهاد علم و حکمرانی با حضور

دکتر سعید نریمان
مهندس مهدی خراتیان
دکتر محمدحسین بادامچی

چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۶ در محل خانه اندیشه‌ورزان ایران/ به همت مرکز فرهنگ سدید
📽امشب و در دهمین قسمت [نقد] به میزبانی محمد رضوانی‌پور در خانه اندیشه ورزان همراه دکتر میلاد دخانچی، دکتر محمدحسین بادامچی، دکتر تینا امین و جواد موگویی به نقد و بررسی #ضد و #خائن_کشی به ترتیب ساخته #امیر_عباس_ربیعی و #مسعود_کیمیایی خواهیم پرداخت،این برنامه را از دست ندهید!!

🔴این برنامه به شکل #حضوری در #خانه_اندیشه_ورزان برگزار شده و به شکل #مجازی در صفحه اینستاگرام مدرسه براکت جیوگی و اپلیکشن‌های همراه اول (روبیکا و ای گپ) قابل دسترسی خواهد بود.

🔻حضور در این جلسه برای عموم آزاد و رایگان است و محفلی جذاب برای اهالی سینما دوست خواهد بود.

ساعت ۲۱:۳۰ منتظرمون باشید✌🏻

#فیلم #جشنواره_فجر #فجر_۱۴۰۰ #براکت_جیوگی
💢مناظره جنجالی دخانچی،موگویی و بادامچی!

⁉️فیلمی که از نظر دخانچی بهترین فیلم این جشنواره است!

برای دیدن این اپیزود از براکت نقد کلیک کنید.
صداقت یا حقیقت؟

🔴در عالم دین و اندیشه و سیاست چالشی همیشگی بر سر این است که «فلانی درست می‌گوید» و «آن یکی راست نمی‌گوید» و «حق با فلانی است»... اما عجیب که تفاوت بنیادینی که عقل سلیم مردمان عادی از این واژگان برداشت می‌کنند و آنچه نخبگان و اهالی علم و اندیشه دانشگاهی و حوزوی و روشنفکران از آن می‌فهمند تا کنون کمتر مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است.

🔴در واقع مسأله اینجاست که به محض اینکه پرسش از «راستی و درستی و صدق» فکر و عملی به میان می‌آید، اهل نظر در یک ترفند پنهان و زیرکانه بحث را از «قلمرو عمل» به «قلمرو نظر» جابه جا کرده بحث از صدق را که بحثی عملی و همه فهم است به بحث از «حقیقت» که بحثی نظری و آریستوکراتیک است منتقل می‌کنند. اینچنین می‌شود که در قرنها الهیات و فلسفه سیاسی اسکولاستیک و اخیراً ایدئولوژیک ما خروار خروار بحث متافیزیکی و معرفت‌شناختی درباره «گزاره صادق و کاذب» و «ظن و یقین» هست ولی درباره «راستگویی و دروغگویی» هیچ نیست.

🔴مسأله فراتر از این اینجاست که اگر نیک بنگریم صداقت در گفتمان حقیقت جایی ندارد، چرا «حقیقت» فی نفسه چنان ارزشی دارد که در قاموس آن «صداقت» رنگ می‌بازد و بالاتر آنکه برای «صیانت از حقیقت» در بسیاری اوقات «کذب و بی‌صداقتی» مباح و حتی مستحب و واجب شمرده می‌شود. حتی چالش «حقیقت‌گرایی و حقیقت‌اندیشی» با فضیلت اخلاقی و سیاسی در جایی بسیار عمیقتر پنهان شده، آنجا که «حقیقت» خشونت را مجاز و مشروع و حتی واجب می‌کند و حتی با بازی با کلمه «حق» و انتقال آن از حوزه حقوق به معرفت‌شناسی، حقیقت را معیار «حقوق آدمی» یا به تعبیر بهتر «انسان شمردن آدمیان» قرار می‌دهد و جان بیرون‌ماندگان و محذوفان و مطرودان «قلمرو حقیقت» را بی‌ارزش، و حیات و ممات آنها را مرهون منت و صدقه‌ی اقلیت نجبا و اشراف اهل حق می‌پندارد.

♦️اما صداقت (که گمان می‌کنم در یک سوء تفاهم اساسی بسیاری از آیات قرآن درباره آن و نه درباره حقیقت است) نه صفت گزاره‌های ذهنی، که ملکه خلق و قلب و عمل آدمی است. در صداقت مسأله مسأله صدق و کذب گزاره ها و تطابق آنها با ذات استعلایی نیست، مسأله «روراستی» و نبود کژی در قلب است. همان چیزی که در پیامبران بزرگ و امامان و مصلحان هرجنبده‌ای از انسانهای له شده زیر پای اشراف اهل حق را شیفته خود می‌کرد و نفس وجود آن در قلب یک شهروند، بزرگترین چالش امنیت ملی برای رژیمهای حقیقت محسوب می‌شد تا هرآنچه دارند هزینه کنند تا «صداقت» از گوشه گوشه های چنین جامعه‌ای ریشه‌کن شود. اینجاست که آشکار می‌شود نام «علی» چه رمزی است که قرنها در این دیار دوام آورده و «صادق مردمان این دیار ایران‌نام» چه بزرگ‌مردان و زنانی هستند...


مطلب مرتبط:
📍حقیقت، آزادگی و زنانگی
📍درباره چرخش عملی در روش‌شناسی علوم اجتماعی ایرانی
📍درباره ضرورت چرخش عملی در الهیات
برنامه_همایش_فرهنگ_و_دانشگاه_در_ایران.pdf
301.2 KB
🔺برنامه همایش فرهنگ و دانشگاه / دوشنبه تا چهارشنبه دوم تا چهارم اسفند/ موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی b2n.ir/Iscs

🔺در پنل روز سه‌شنبه ساعت ۱۵ تا ۱۷ این همایش مقاله‌ای با این عنوان را ارائه خواهم کرد:

📍تغییر قرارداد اجتماعی دانشگاه ایرانی از علمی-فرهنگی به فناوری-اقتصادی در دهه نود شمسی و ضرورت تغییر استراتژی در نهادهای فرهنگی
Culture and University Conf- Badamchi.pptx
9.1 MB
🔺چکیده مقاله شفاهی: دانشگاه ایرانی در دهه هفتاد و هشتاد شمسی بیش از هرچیز چه از سوی دانشجویان و خانواده هایشان، چه از سوی اساتید و کارکنان دانشگاه و چه از سوی مسئولان و سیاستگذاران آن، نهادی علمی-فرهنگی شمرده می شد که آموزش، پژوهش و فرهنگ، کلاس و مقاله و کانونهای فعال دانشجویی سه رکن اصلی و ارزشمند آن تلقی می شدند، اما همانطور که گزارش آنکتاد (2016) و یونسکو (2021) از تحولات دانشگاه ایرانی بیان می کند این تصویر در ده سال اخیر به کلی دستخوش تغییر شده است و اینک ارزشهای نوین فناوری، نوآوری، کسب و کار، اقتصاد دانش بنیان، استارت آپ، بازار و ارزش افزوده اقتصادی به ارزشهای پیشروی دانشگاه های برتر و مراکز بالادستی سیاستگذاری علم و تکنولوژی کشور تبدیل شده است. پرسش اینجاست که آیا دیدگاه سنتی جداانگاری فرهنگ از علم و تکنولوژی می تواند در شرایط کنونی نیز ادامه یابد؟ در این مقاله شفاهی می کوشم که استراتژی فرهنگی نوینی تحت عنوان «سیاستگذاری فرهنگی-اجتماعی تکنوساینس» پیشنهاد کنم که باید در تمایز از رویکردهای علوم انسانی و مهندسی و مدیریت و سیاستگذاری گذشته، بر پایه مطالعات اجتماعی و فرهنگی تکنولوژی و نوآوری استوار شود.
فرهنگ و دانشگاه کارآفرین
🔺صوت مقاله شفاهی «تغییر قرارداد اجتماعی دانشگاه ایرانی از علمی-فرهنگی به فناوری-اقتصادی در دهه نود شمسی و ضرورت تغییر استراتژی در نهادهای فرهنگی»/ ارائه شده در همایش فرهنگ و دانشگاه / سوم اسفند ۱۴۰۰/ موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی

📍لینک چکیده و پاورپوینت ارائه
دوگین- تئوری چهارم سیاست.pdf
1.9 MB
🔺درباره بنیانهای نظری بلوک شرق جدید

📍برای شناخت روسیه پوتین و البته موقعیت خودمان پس از چرخش جمهوری دوم به شرق خواندن کتاب «تئوری چهارم سیاست» نوشته الکساندر دوگین (۲۰۰۹) که در سال‌های اخیر بعنوان سخنران مراسم ۲۲ بهمن به ایران دعوت می‌شود لازم است. در صفحه ۱۷۵ این کتاب بر پایه نظریه نازیستی فضاهای بزرگ رایش، ضرورت حرکت روسیه به سمت اوکراین مطرح شده است:

🔖 اشمیت جهانی را می دید که از "امپراتوري ها"، "فضاهاي بزرگ"، "رایش ها" تشکیل شده است. با
کاربرد دیدگاه هاي او در عصر معاصر، به خوبی می توان در آینده "امپراتوري" آتلانتیکی (با ایالات متحده در
مرکز آن)، "امپراتوري" آسیایی (با فرماندهی چین پس از جنگ جهانی دوم)، "امپراتوري" اروپایی (مطابق با اندیشه هاي اشمیت)، و بالاخره، "امپراتوري" اورآسیایی را از یکدیگر مجزا کرد. اشمیت خود را به عنوان ناظر امپراتوري اروپایی می دید...
اورآسیایی ها اساس جهان بینی مشابهی را طراحی کردند. آن ها فقط از روسیه به جهان می نگریستند. روسیه به تازگی بخش هاي بزرگی از "فضاي بزرگ" خود
را از دست داده است، اما بتدریج در سمت اروپایی حرکت می کند که ابتکارات همگرایی گویاي این امر است.
جوکر یا اسکوئید گیم؟

1️⃣اولین بار اسم «جوکر» را در معنای جدید آن بعنوان اسم برنامه‌ی طنزی ساخته احسان علیخانی که این روزها در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود از زبان هم‌کلاسیهای دخترم وقتی سرویس مدرسه‌شان بودم شنیدم. شکل و شمایل بازی «خنداندن و نخندیدن» برای بچه‌ها جذاب است و من هم به اصرار دخترم چند قسمتی را دور هم دیدیم. اسم بی‌مسمای برنامه یعنی «جوکر» که هیچ سابقه کاربردی در زبان فارسی ندارد و بوضوح به زور به جای زیرعنوان «لطیفه‌گو» چپانده شده بود تا معنای انقلابی جوکر تاد فیلیپس را در خاطره‌ها کمرنگ کند، از همان ابتدا معلوم می‌کرد که با یک طنز معمولی مواجه نیستیم. در واقع از همان یکی دوبار اول معلوم شد که اساساً با طنز و خنده‌ای ایرانی به سبک مهران مدیری و رامبد جوان و رضا عطاران روبرو نیستیم. چیزی عجیب تلخ‌ و به غایت مخرب برای کودکان در پس این نمایش پنهان بود. چیزی از جنس اسکویید گیم (سریال بازی مرکب).

2️⃣خنده در زیست‌جهان ایرانی نوعی تکنیک روانی بسیار هوشمندانه برای مقاومت در برابر هجوم تیرگی و ضعف و خوف و فلاکتِ روزگاران سیاه و نکبت‌بار است که جای کوچکی برای زنده‌گی، برای زنده ماندن، برای تنفس را حفظ می‌کند. چیزی شبیه به تکنیکی که جی کی رولینگ در دنیای هری پاتر برای مقابله با ترسناکترین هیولاها به جادوگران اهل مقاومت می‌آموزد (که برای مبارزا با هیولا، او را کاریکاتوری کنید و به آن بخندید) یا کاری که آن مرد یهودی در فیلم بی‌نظیر «زندگی زیباست» در اردوگاه نسل‌کشی نازی‌ها با به طنز کشیدن محیط و خندادن فرزندش می‌کند تا از او دربرابر موج سبعیت و قساوت محافظت کند. همین خنده که کاخ عنکبوتی ستم را به سخره می‌گیرد، جوهر سیاسی زهرداری است که جوکری انقلابی می‌سازد که تنها اپوزوسیون انقلابی گاتامی است که بر قساوت و جنایت بنا شده و بتمن حافظ آن است.


3️⃣اما علیخانی در تلاش برای بومی کردن جوکر تدفیلیپس با زمینه و زمانه کنونی ایرانی به گمان من بسیار عالی عمل کرده، وقتی «جوکر» را به «اسکویید گیم» استحاله کرده است. علیخانی خنده را از یک «اکت آزاد و فراگیر و صادقانه مقاومت فرودستان» به «تکنیک ریاکارانه حذف رقیب توسط فرادستان برای دستیابی به جایزه بزرگ» تبدیل کرده است. «تلخی زهرآگین» خنده‌های پشت جوکر علیخانی از جنس «تلخی شیرین» خنده‌های طنز مهران مدیری نیست، چرا که هیچ صداقتی در آن نیست. خنده همچون گریه از صادقانه‌ترین رفتارهای آدمیست که چون دوگانگی و نقاب چهره را از درون می‌شکند، میان دیگر آدمیان نیز فراگیر می‌شود و تسری می‌یابد. خنداننده‌ی صادق، شعفی را که درون خود دارد با دیگران به اشتراک می‌گذارد، اما لطیفه‌گوی علیخانی (مثل روضه‌خوان صفوی شریعتی) صاحب قلبی سیاه است که بیشترین انرژی او مصروف این می‌شود که میان قلب و چهره‌اش دیواری آهنی بکشد. از همینروست که هرکس لحظه‌ای منافق نباشد بازنده این اسکویید گیم فانتزی است. خنده‌ی جوکر علیخانی، خنده سیاهی است که آدمی را از تو می‌خورد، همانطور که یکی از فینالیستهای اسکویید گیم عمق ویرانگری این خنداندنهای کثیف را که نمادی از تظاهرات روزمره‌ی طبقه کفتارصفت همیشه برنده ایرانی است، به بیانی زیبا چنین بازگو کرد: «حس می‌کنم که حیوانم. گویی چیزی از آدم بودن در من باقی نمانده»...
معمای بازتولید خشونت و‌ پدرسالاری و ارعاب در موقعیت مقاومت ضداستعماری
درباره کتاب «اسلام‌گرایی، سومین جنبش مقاومت رادیکال» نوشته ارنست نولته

🔴همیشه فکر می‌کردم که چرا با اینکه در ایران همه گروه‌های سیاسی مخالفین خود را به عنوان لیبرال و غربزده طرد و نابود می‌کنند چرا اینقدر فکر آزادی ‌و عدالت و دموکراسی و سنت تفکر حقوقی و دفاع از شهروندی و حتی دفاع از آزادی بازار در ایران نحیف و حتی معدوم است و عمده طیفهای سیاسی در ایران جمعیا پدرسالارانه و قیم‌مآبانه و دولت‌گرایانه‌ و نخبه‌مآبانه می‌اندیشند. (ن.ک مقاله شفاهی یک قرن دولت پدرسالار در ایران و ضرورت چرخش زنانه) ارنست نولته در این کتاب به گمان من پاسخ مناسبی به این پرسش داده است.

🔴در واقع مساله به موقعیت خاص «مقاومت کشورهای پیرامونی در برابر لیبرال-دموکراسی استعمارگر» مربوط است که همچون سیاهچاله‌ای در تمدید چرخه شوم الیگارشی عمل می‌کند. نولته با طرح استادانه شباهتهای میان جنبش‌های مقاومت کمونیستی، فاشیستی و اسلامیستی بخوبی نشان می‌دهد که جنبش‌های استقلال‌طلبانه ما مسلمانها همواره در ائتلاف با فاشیسم و کمونیسم و خشونت هویت‌گرایانه کوشیده در برابر قدرت استعماری غرب بایستد.

🔴نکته بسیار جالب دیگر کتاب معرفی صهیونیسم بعنوان اولین جنبش مقاومت دینی مدرن و نقش اساسی تشکیل دولت اسرائیل در ایدئولوژیک شدن اسلام مقاومتی در قرن اخیر است. در واقع با خواندن این کتاب به خوبی روشن می‌شود آنچه که در خوانشهای متافیزیکی و الهیاتی و فلسفه تاریخ به عنوان تقدیر ازلی و ابدی بسط حکومت دینی از آدم تا امام موعود تلقی می‌شود، چیزی بیش از واکنشی کاملا زمان‌مند و مکان‌مند به اوضاع زمانه نیست، واکنشی که از قضا یهودیان در صورت‌بندی الهیاتی-سیاسی آن پیشگام بوده‌اند و با توجه به تحرکات اخیر پوتین به نظر می‌رسد کلیسای رومی ارتدکس روسیه نسل بعدی آن محسوب می‌شود.

♦️با توجه به همین موقعیت پاردوکسیکال مقاومت است که طرح روی جلد نسخه فارسی کتاب که تصویر یک زن مجاهد برقع‌پوش مسلح است، بسیار معنادار به نظر می‌رسد. مقاومت در برابر استعمارگر بیرونی که خود موقعیتی زنانه است، لاجرم خود بازتولید‌کننده پدرسالاری درونی است. نولته راه‌حلی بر این معما نمی‌یابد اما به گمان من «مقاومت زنانه» می‌تواند تنها پاسخ ممکن به این موقعیت دشوار تاریخی باشد.
نشست علم و حکمرانی
🔺صوت میزگرد بررسی رابطه نهاد علم و حکمرانی با حضور

دکتر سعید نریمان
مهندس مهدی خراتیان
دکتر محمدحسین بادامچی

برگزار شده در چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۶ در محل خانه اندیشه‌ورزان ایران/ متن کامل در سایت فرهنگ سدید
رابطه نهاد علم و حکمرانی در ایران
بریده‌ای از نشست

🔺…اما این ساختار بعد از انقلاب ادامه پیدا نمی‌کند. با وقوع انقلاب فرهنگی، طبقه نخبگان رژیم قبلی، به طور سیستماتیک کنار گذاشته می‌شوند، البته این اتفاق منطقی است. چون دستگاه نخبگانی رژیم شاه تحت سلطه پروژه نوسازی استعماری معنا پیدا می‌کرد و چیزی هم به نام تولید دانش در آن وجود نداشت. بلکه ارتباط موجود بین نهاد علم و حکمرانی، نوعی از فرآیند‌های انتقال دانش تکنیکال از متروپل به پیرامون بود. اما شکاف بین طبقه نخبگان و حکومت بعد از انقلاب اسلامی، به این دلیل است که نظام نتوانست نسبت خود را به درستی با طبقه نخبگان مشخص کند و به نظر من این مسأله تا همین امروز ادامه داشته است. شاهد ادعای بنده تداوم نهادی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی است. یعنی یک پروژه‌ای که قرار بود به سرعت انجام شود، در ابتدا منجر شد به تعطیلی دانشگاه‌ها به مدت ۲ سال، و بعد تبدیل به نهادی شد که موجودیت آن به ۲۰ سال و بعد ۴۰ سال دیگر تمدید شد و اکنون هم در گام دوم به دستور رهبری ضرورت تداوم آن دستور کاری جدی است؛ بنابراین نهاد دانشگاه که طبق الگوی غالب نوسازی اقتدارگرا در ایران قرار بود متولی تولید علم مدرن -که در معنای ایرانی آن دانش تکنیکال نوسازی تکنوکراتیک بالابه پایین است- و نخبگان قدرت در سازمان اداره دولتی باشد به مدت ۴۰ سال به یک مسأله اساسی برای نظام تبدیل شده و موضع مشخصی در قبال آن اتخاذ نشده است.

🔺پس اساساً انتظار تاثیرگذاری سیاسی و سیاستی و معطوف به قدرت و هر نوعی از جریان‌سازی‌های اجتماعی و سیاسی از نهاد دانشگاه و علم در ایران غلط است. به دلیل اینکه ساختار و کانالی برای ورود و دخالت نهاد علم در نظام تعریف و تعبیه نشده است. با این اوصاف این سؤال پیش می‌آید که آیا قطع بودن رابطه ارگانیک دانشگاه و نظام به معنای فقدان هرگونه رابطه‌ای میان علم و حکمرانی است؟ پاسخ منفی است: به عقیده من، بعد از انقلاب ما با یک ساختار دوطبقه ویلسونی، تفکیکی میان «سیاست» politics و «سیاستگذاری» policy را مشاهده می‌کنیم که باعث بوجود آمدن دو طبقه از نخبگان قدرت در جمهوری اسلامی می‌شود. (دقت کنید که این‌ها متمایز از نخبگان تحصیلی و دانشگاهی هستند که قبل از این درباره‌شان صحبت کردم) یک لایه‌ی بالاتر یعنی لایه سیاسی و فوقانی که در آن سیاست‌های کلی نظام مدون می‌شود. این لایه با ترکیبی از وجوه الهیاتی، امنیتی و ایدئولوژیک، متشکل از سه گروه روحانیون، نظامی-امنیتی‌ها و گروه محدودی از نیرو‌های سیاسی-ایدئولوژیک فعال از ابتدای انقلاب بوجود آمده‌است. در این لایه مسأله‌ی باز و پرسشی وجود ندارد که نیازی به پاسخ و تولید دانش داشته باشد، پاسخ‌ها همه از پیش آماده هستند و به نظر بنده در این ۴ دهه اخیر امکان طرح پرسش هم در این لایه وجود نداشته است -که چرایی آن خود نیاز به تحلیل مستقل دارد-. به‌همین خاطر است که رئیس شورای نگهبان ما که یک نهاد مهم در طبقه سیاسی فوقانی است، قریب به ۱۰۰ سال عمر دارد و هنوز بر مسند ریاست است. به همین ترتیب مسائل پژوهشی، نهادسازی دانشی و گردش نخبگان در این لایه معنایی پیدا نمی‌کند و موضوعیت ندارد.

🔺در لایه پایین‌تر یعنی لایه سیاستگذاری، دانش‌هایی که بیشتر جنبه تکنیکال دارند، درحال تولید یا بهتر بگویم انتقال و مونتاژند که با یک نوع بازخوانی از علم و تکنولوژی و برنامه‌ریزی مدرن در چهارچوب و عناوینی جدید ارائه می‌شوند و به دلیل همین ویژگی و کارکرد تکنیکال آن‌ها در خدمت قدرت، بسیار به الگوی حاکم در دوران پهلوی شبیه‌اند. مسئولیت اصلی این نهاد‌ها تولید دانش‌های تکنیکال در حوزه سیاستگذاری است، تا کارگزاران یا تکنوکرات‌هایی را تربیت کنند که در چهارچوب سیاست‌های کلی نظام اثرگذار باشند و فعالیت کنند. نسلی از دانشگاه‌های دینی مثل دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه‌های نظامی مثل دانشگاه دفاع ملی، مراکز نزدیک به ستاد‌های توسعه‌ای دولت مثل دفتر همکاری‌های ریاست جهموری و اخیراً اندیشکده‌ها در این دسته قرار دارند. در این لایه علمی تولید نمی‌شود بلکه با تمهیدات تکنیکال در جهت اجرایی شدن سیاست‌های کلی مواجه هستیم.

♦️هدف بنده از طرح این مباحث، مشخص کردن زمینه بحث بود، که بحث با بررسی‌های کلی درباره رابطه علم و حکمرانی به بیراهه نرود و مشخصاً به سراغ واقعیت تاریخی و الگو‌های مستقر خودمان برویم. رابطه نهاد علم و حکمرانی در قبل و بعد از انقلاب، به عقیده من بیشتر از چیزی که گفته شد نبوده است.


متن کامل در
بخش اول
https://farhangesadid.com/0001eO

بخش دوم
https://farhangesadid.com/0001en

صوت در
https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/1230
خبرنامه پاییز 1400 12 اسفند.pdf
24.4 MB
🔺گزارش مکتوب سه نشست مطالعات فناوری زیر در این خبرنامه آمده است:

- نقد و بررسی کتاب فلسفه سیاسی تکنولوژی اطلاعات با حضور مؤلف دکتر اسلامی
- نقد و بررسی کتاب ذهن برتر از ماشین با حضور مترجم یاسر خوشنویس
- نقد و بررسی کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه با حضور مترجم کمیل سوهانی
⚪️دانشگاه یا بنگاه همه‌چیز فروشی الّا علم!

🖊جایگاه دانشگاه در حکمرانی و تولید علم در میزگردی با حضور محمدحسین بادامچی، سعید نریمان و مهدی خراتیان؛

🔶ما بعد از انقلاب با یک ساختار دوطبقه ویلسونی، تفکیکی میان «سیاست» politics و «سیاستگذاری» policy را مشاهده می‌کنیم که باعث بوجود آمدن دو طبقه از نخبگان قدرت در جمهوری اسلامی می‌شود. (دقت کنید که این‌ها متمایز از نخبگان تحصیلی و دانشگاهی هستند که قبل از این درباره‌شان صحبت کردم) یک لایه‌ی بالاتر یعنی لایه سیاسی و فوقانی که در آن سیاست‌های کلی نظام مدون می‌شود.

🔶میزان مداخلات دولت در نهاد علم بسیار زیاد بوده است، آمار‌ها نشان می‌دهد عزل‌ونصب اعضای هیات علمی تا عزل‌ونصب معاونین و روسای دانشگاه توسط دولت بسیار اتفاق افتاده است، که برخلاف قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است

🔗https://farhangesadid.com/0001en

🆔 @farhangesadid
📣 مسئله حجاب در ایران امروز؛ چه باید کرد؟

🔊 دومین رویداد گفت‌وگومحور اندیش‌گو با مشارکت جامعه اندیشکده‌ها و پژوهشکده زن و خانواده

🔸 اندیش‌گو، یک رویداد گفت‌وگومحور موضوعی، به صورت خصوصی و بدون پوشش رسانه‌ای است که با حضور اندیشه‌ورزان فعال اندیشکده‌ها، نخبگان، سیاست‌گذاران و جمعی از اندیشه‌جویان برگزار می‌شود.
🔹 این رویداد باهدف تسهیل ارتباطات میان اندیشکده ها و همچنین تبادل دانش میان اندیشه‌ورزان و در نهایت اثرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های نظام حکمرانی کشور صورت می‌گیرد.

👥 ظرفیت شرکت در این رویداد محدود و بر اساس رزومه افراد است. برای ثبت‌نام با شماره 09376168057 از طریق واتس‌اپ در تماس باشید.

زمان: یکشنبه 28 فروردین 1401 ساعت 16:30 تا 19:30 (به همراه افطاری)

📃 اطلاعات بیشتر:
🔗 iranthinktanks.com/news654
#اخبار
#اندیش‌گو
🆔 @IranThinktanks
چرا دچار بحران نمی‌شویم؟


🔴آونگ تاریخ ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم یک دور کامل حول دین را تجربه کرده است اما شواهدی وجود ندارد که این تجربه سنگین تاریخی، آمادگی خروج از این دور قهقرایی را برای ما پدید آورده باشد. برعکس همه چیز دال بر آن است که بیش از چهاردهه اصرار ساده‌لوحانه بر «دین پاسخگوی همه مشکلات است»، اینک قطب مخالف خود یعنی «دین منشأ همه مشکلات است» را به خوبی تولید کرده. در این رفت وبرگشتهای تاریخی دو سده اخیر ذهن ایرانی به جز معدود مواردی همواره «ایدئولوژیک» بوده که مع‌الاسف با قدرت تمام به قرن پانزدهم شمسی نیز در حال انتقال است.

🔴واقعیت این است که این «ذهنیت ایدئولوژیک» مانع از آن شده که علی رغم این همه خرابیها و عقب‌ماندگیها و ناگواریهای پیش رو، روان ایرانی به تشویش بیفتد. ساختار ذهن ایرانی به گونه‌ایست که اگرچه در دریای طوفان‌زده اسیر است، هنوز دلخوش به ساحل آرامی است که «هست» و تنها کافی است که زمانی دست دراز کند و آنرا «مالک شود» و «پیاده کند». این ساحل آرام در ساختار روانی کهن ایرانی «حکمت» است، خواه در علم، خواه در دین، خواه در فلسفه، خواه در قانون، خواه جایی در میان ایدئولوژیها، حکمتی جاودان و رهایی‌بخش و رستگارکننده چون منبع نوری لایزال هست و تنها کافی است که ما دست بجنبانیم و همگی با هم آنرا بخواهیم و در جامعه‌مان به نحو احسن به اجرا درآوریم تا بار دیگر به عرصه ملتهای خوشبخت جهان بازگردیم.

🔴ذهنیت ایدئولوژیک، این ذهنیت حکمی کهن، اما درست‌تر آن است که آنرا یک بیماری روانی تاریخی بدانیم. نوعی فرافکنی تخیلی شخصیتی مستأصل که نمی‌خواهد واقعیت «غرقه بودن در طوفان» و «نبود هیچ ساحل امنی در اطراف» را بپذیرد. جهان غرب با همه عظمت خود یکبار در دهه ۱۹۶۰ م به تشویشی عظیم در بنیانهای خود دچار شد و در این چند دهه هربار به دلیلی، از جنگ ویتنام و شورش زنان و سیاهان تا گرمایش زمین و کرونا، تواضع و فروتنی را بیشتر آموخت، اما در تمام این ایام تکبر ایرانی چنان ژرف است که هنوز ناچیز بودن و تنها بودن خود در این مقطع تاریخی را انکار می‌کند.

🔴این تنها حاکمیت، روحانیون یا نظامیان ما نیستند که متکبرانه هیچ نهیبی «وعده رستگاری موهوم» آنان را برآشفته نمی‌کند بلکه تجربه حدود یک دهه نگارش متون و فعالیت پژوهشی و سیاسی انتقادی به من نشان داد که تک‌تک اجزاء این جامعه در حس استغنای روانی شریک است. حس استغنایی که ایرانی را به این طلسم وحشتناک دچار کرده که اگرچه بدترین مصائب را متحمل شود، لحظه‌ای ریشه تحقیرها و ضعفها را درون خود نجوید و همواره در آرزوی «نسخه‌ای شفابخش از بیرون» در انتظار بماند.

🔴در شرایطی که ذهنیت ایدئولوژیک ما ایرانیان همواره درگیر بحث درباره این بوده که «کدام نسخه شفابخشتر است» تا در یک دور باطل دیگر آن نسخه شفابخش را ابزار خشونت مطلقه و دیکتاتوری منور جدیدی کنیم، این اصل ایده نسخه شفابخش بیرونی است که با سحر خود ما را فلج کرده و از پرداختن عمیق و موشکافانه به وضیت وخیمی که در آن هستیم جلوگیری کرده است. این واقعیت تلخ که ما در این دو سده بیداری ایرانیان دائماً در جا زده‌ایم و تنها زیر پای خود را خالی کرده‌ایم، بیش از همه در این واقعیت تلختر ریشه دارد که ما در شناخت ضعفهای خود یک قدم هم برنداشته‌ایم و به جای آن همواره به دنبال پرچمی بوده‌ایم که دور آنرا بگیریم و سینه بزنیم.

♦️ما با این همه خرابی و فلاکت، هنوز دچار بحران نشده‌ایم چون صغارت تاریخی همچنان نویدمان می‌دهد که راه روشن است و تنها رهرو می‌خواهد. اینچنین است که در این مقطع بی‌شکوه تاریخی با بی‌مسئولیتی تمام دربرابر روزگار تباه فرزندانمان، هنوز امید داریم که «می‌شود یک شبه امور را اصلاح کرد». ما هنوز با این واقعیت بس سیاه و تاریک روبرو نشده‌ایم که «نسخه‌ای وجود ندارد» و «نمی‌توانیم خودمان را هم عوض کنیم». ما حاملان نگون‌بخت بیماریهای تاریخی اعصار پیش از خودیم و لنگرگاهی معرفتی یا سیاسی، بیرون خودمان نداریم که به آن بیاویزیم...
👍1
🔰 واحد آیین و اندیشه بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر برگزار می‌کند:

💠 اندیشه مطهر
به مناسبت شهادت شهید مرتضی مطهری

🔺چرا جامعه امروزی نیازمند متفکر است؟
🔺متفکرین برای حرکت جامعه باید چه کنند؟

🔹 گفتگو با حضور آقایان:

🔸 دکتر سجاد صفار هرندی
دکتری جامعه شناسی فرهنگی
رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی

🔸 دکتر سید جواد میری
دکتری تخصصی جامعه شناسی
هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

🔸 دکتر محمدحسین بادامچی
دکتری جامعه شناسی فرهنگی
هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماهی وزارت علوم

🗓 تاریخ: یکشنبه ۱۴۰۱/۰۲/۱۱
🕒 زمان: ساعت ۱۵:۰۰
📍 مکان: آمفی تئاتر بهمن

🌐 برنامه به صورت مجازی در صفحه اینستاگرام بسیج پخش خواهد شد.

#آیین_و_اندیشه



@seyedjavadmiri