جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
Audio
🔺نشست نقد و بررسی کتاب نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن/ارائه محمدحسین بادامچی درباره پارادایم آموزش مدرن قاجار و پهلوی و بحران دوگانگی ساختاری در آموزش عالی بعد از انقلاب
Audio
نقد و بررسی نویسنده و مترجم کتاب نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن توسط آقای دکتر باقری و خانم دکتر ایروانی +پرسش و پاسخ
♦️⁩در صورت تکرار وضعیت فوق العاده، قطعی اینترنت جهانی وانتقال دوباره به کانال شبکه ملی اطلاعات؛ جهت حفظ ارتباط و تعامل فکری فعالیتهای این کانال موقتا در آدرس زیر ادامه خواهد یافت.

https://ble.im/islamicleft
Audio
🔺ارائه محمد حسین بادامچی در نشست جوکر و حوادث آبان با عنوان «امتناع امر سیاسی و ورود به سیکل جوکری -بتمنی در تاریخ ایران»/ هشتم دی ۱۳۹۸/ آمفی تئاتر دانشگاه شریف
جمهورى سوم
🔺ارائه محمد حسین بادامچی در نشست جوکر و حوادث آبان با عنوان «امتناع امر سیاسی و ورود به سیکل جوکری -بتمنی در تاریخ ایران»/ هشتم دی ۱۳۹۸/ آمفی تئاتر دانشگاه شریف
بازتاب : نقد و نظر برادر Eric بر صحبتهای من

https://news.1rj.ru/str/EricNotes/3429

او می‌گوید بتمن قهرمان چپ نخبه سالار آمریکاست و ربطی به جامعه ما ندارد. با این حال من بتمن را بیش از هرچیز به عنوان «اعلام وضعیت فوق العاده» و «ظهور شکل عریان حاکمیت» و «تعطیلی قانون و دموکراسی» و «خشونت استوار بر تکنولوژی » یافتم. این همان ایده «دولت آمریکا» در داخل آن و در جهان است، که اتفاقا میدان مغناطیسی ای پدید آورده که باقی بازیگران داخلی و خارجی را لاجرم به جوکر یا بتمنی کوچکتر تبدیل میکند. اتفاقا هر دو ایده جوکر و بتمن نسبتی با چپ دارند از این جهت که از چپ می‌رویند اما بر خشونت خودبنیاد خود استوار میشوند و با اراده تمامیت خواهانه خود، هر سوژه سیاسی دیگری را طرد و بلوک تازه ای از راست را پدید می آورند. جوکری در سطح بین المللی که معارض بتمن است میتواند درون مرزهای خود بتمنی کوچکتر برای مردمان خویش باشد.
هیاهوها فرو می نشیند
و آنچه باقی میماند جام زهر روی میز است




🔴تحریم، تهدید به جنگ، رفرم اقتصادی، فیلترینگ اینترنت، قلع و قمع منتقدین سیاسی، تضعیف جامعه مدنی، سرکوب اعتراضات، تمرکزگرایی بیشتر در حاکمیت، لایحه بودجه ۹۹ و حالا ترور سردار سلیمانی در عراق مجموعه به هم پیوسته ای از پروژه «استحاله» در آستانه جمهوری سوم و به قول نادر فتوره چی «گذار به سبک ایرانی» است ، که تنها و تنها در یک بستر خشک و خشن قابل پیگیری است و آن «وضعیت فوق العاده امنیتی»، «تعطیل امر سیاسی» و «استیلای خشونت تکنیکی بر قدرت مردمی» است.


🔴پیشنهاد میکنم برای فهم موقعیتی که ما را در آن قرار داده اند و اینکه چگونه حوادث آبان به ترور سردار سلیمانی مربوط میشود، مصاحبه هفته گذشته محسن رنانی را بخوانید. او به خوبی توصیف می‌کند که چگونه نظام در چهل سال گذشته بدست خود مهمترین موانع نرمالیزاسیون و استحاله خود یعنی قوای اجتماعی محمل روح انقلابی را به نحوی بی سابقه نابود یا ناکارآمد کرده است : روحانیت ، سوژه سیاسی، دموکراسی، نهادهای مدنی غیرلیبرال، علوم انسانی چپ گرا و تکیه بر مستضعفین به جای اشراف؛ و به جای آن روز به روز بیشتر به سمت «توسعه آمرانه» یا همان ساخت سیاسی-اقتصادی رژیم سابق حرکت کرده است. رنانی می‌گوید بعد از حوادث آبان که برای وقوع آن دعا میکرده، خیلی بیشتر به آینده ایران امیدوار شده، چرا که نظام نشان داده که در شرایط حساس امنیتی است که تصمیمات عقلانی را به اجبار می پذیرد. او می‌گوید هر روز برای سلامتی رهبری دعا می‌کند چرا که معتقد است که تنها اوست که با تأمین امنیت و ثبات و حاکمیت یکپارچه می‌تواند امکان این گذار را پیش از آنکه نیروهای دیگر در آن مداخله کنند فراهم کند.


🔴بسیاری از جوانان تازه به دوران رسیده حزب اللهی البته به تبع برخی کوردلان نسل قبلی، کلمات دهه شصتی را در معنایی نا به هنگام به کار می برند . پیروزی خون بر شمشیر یا طرح روییدن هزاران رزمنده از خون یک شهید متعلق به برهه انقلابی و وضعیت گشودگی امر سیاسی است که قدرت مردمی بر خشونت میلیتاریستی غلبه یافته و خون شهید آتشی بر خرمن جانان می اندازد. در شرایط انسداد امر سیاسی ، نزاع میان خشونت تکنولوژیک است: پهپاد آمریکایی را سامانه موشکی پیشرفته ایرانی ساقط میکند و سردار موشکهای دوربرد ایرانی را پهپاد آمریکایی. جنگ در غیبت امر سیاسی فاقد حماسه است و مرگ سرداران در چارچوب معادلات «امنیت ملی» تفسیر میشود و تنها بر ترس دامن میزند. شجاعت خارجی تنها می‌تواند امتداد شجاعت داخلی باشد و در شرایطی که شجاعان داخلی خانه نشین شده اند، ادامه ایران مال و میدان و عصر جدید و توسعه استارت آپی، نه شهید پروری بلکه معامله بر سر منافع طبقه بالا خواهد بود.


🔴این هیاهوها فرو می نشیند و آنچه باقی میماند جام زهری است که مقابل رهبری قرار می گیرد. در هرحال در غیاب دموکراسی و امر سیاسی و قدرت مردمی و گفتمان انقلاب و البته جوانان شجاع طغیان کرده بر صغارت دینی، استحاله یک گام دیگر به پیش خواهد رفت...
پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها

📍بخش اول
 

 
1⃣ما از سه گونه نیروی نظامی در ایران بعد از انقلاب می توانیم صحبت کنیم: نیروی نظامی حافظ مرزهای فیزیکی دولت موجود که بیشتر منطبق بر ارتش است، نیروی نظامی توسعه دهنده مرزهای دولت موجود که سپاه این نقش را بر عهده دارد، و نیروی نظامی ای که بیرون از مرزهای دولت عمل می کند و در سازمانهای منقرض شده جنگهای نامنظم (آنگونه که چمران نمادی از آن است) بسیج (آنگونه که آوینی روایتگر آن است) و نهضتهای آزادی بخش در دهه شصت و جمهوری اول تجلی داشت و امروز اثری از آن وجود ندارد. این مطلب، مسأله ای کلیدی است که تلاش برای فائق آمدن دولت بر تفکر و قوای نظامی برآمده از انقلاب یکی از مهمترین چالشهای دولت سازی در ایران بعد از انقلاب و یکی از محورهای عمده فرآینده استحاله انقلاب، نرمالیزاسیون یا بلعیده شدن انقلاب توسط نظام بوده است و سیری مشخص در این چهار دهه داشته است. به گمان من این سیر دیروز کامل شد. چیزی که می توان آنرا «پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها» نام نهاد.

 
2⃣در تفکر انقلابی «جهاد» مقوم دولت نیست، بلکه نوعی «عمل فضیلت مندانه رهایی بخش» است. نوعی مبارزه سیاسی است که اگرچه به اضطرار مسلح شده است، اما هدف آن پیروزی و بسط اقتدار یک دولت مرکزی بر پایه محاسبات مادی نیست، بلکه خود مبارزه فی نفسه هدف است. اگر بخواهیم از مفاهیم هانا آرنت کمک بگیریم، می توان گفت که جهاد تولید «قدرت» می کند اما تولید «خشونت» نه، چرا که قدرت «از انسان» برمی خیزد و «در انسان» اراده می آفریند، اما خشونت از ابزارها و اسلحه ها برمی خیزد و انسان را به انقیاد خود درمی آورد. جنگ در پارادایم دولتی تنها وقتی مشروع است که به پیروزی منجر شود، اما جهاد کاملاً بی اعتنا به امکان مادی پیروزی پیش می رود. جهاد همان تجلی مفهوم بسیار پیچیده و عاشورایی «پیروزی خون بر شمشیر» است. نوعی مبارزه مدنی و سیاسی است که شمشیر را نه چون حیوانات درنده بلکه چون رقاصی عاشق و هنرمند در دست گرفته است. اینجاست که چمران تکرارناشدنی انقلاب ما می نویسد «رقصی چنین میانه میدانم آرزوست».

 
3⃣اما از زمانی که هاشمی رفسنجانی شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» را به شعار جنگ جنگ تا یک پیروزی تغییر داد، مجاهدین، بسیجیان و پاسدارها به اسارات دیپلماتها درآمدند. آرمان اولی نجات مستضعفین و آزادگان جهان بود، اما دومی آرمانی نداشت و مثل همه حاکمان و دولتمردان می خواست دولت مرکزی را حفظ کند. همان چیزی که حاتمی کیا به فراست آنرا «بادیگارد» نامید و تصویر کرد. رفسنجانی نگاهی ابزاری به جنگ و خون شهدا و مجاهدت بسیجیان داشت و می خواست خون آنها را در شیشه کند، در معادله ای عرفی به خاکی که تصرف شده مبدل کند و روی میز مذاکره بگذارد و با معامله با منافع مادی دیگر دولتها، منافع دولت خود را حفظ کند. به همین دلیل بود که همزمان که رزمندگان را تهییج می نمود، از پشت سر با مک فارلین هم مذاکره می کرد. هاشمی نه خائن بود و نه شرور، او یک مصلحت اندیش و دولتمرد محافظه کار و محاسبه گر بود. او ماکیاولی ایران بود، همانطور که معاویه را برخی ماکیاولی صدر اسلام نامیده اند. همینجا و خیلی قبلتر از تحولات دهه هفتاد بود که او سپاه را از یک نهضت جهادی و انقلابی به یک سازمان دولتی مبدل کرده بود.

 
4⃣علی رغم کوشش هاشمی، اما هنوز دیپلماتهای وزارت خارجه به طور کامل کنترل سپاه را در اختیار نداشتند و این بویژه بدان دلیل بود که با ظهور احمدی نژاد، خط مورد نظر هاشمی به خوبی پیش نرفت، میان او و آیت الله خامنه ای شقاقی پدیدار شد و نوعی دوگانگی در دولت ایرانی بوجود آمد: دو دولت نوسازی با دو تلقی متفاوت از امنیت ملی، منافع ملی، هویت ملی و حدود مرزهای دولت. هردو توسعه گرا، هردو حامی سرمایه داری دولتی، هر دو حامی امنیت ملی، هردو تمرکزگرا، هر دو مخالف ظهور امر سیاسی غیردولتی، هر دو منتقد آرمانهای چپ دهه شصتی مثل مستضعفین و صدور انقلاب و مردم سالاری و جامعه بی طبقه و روشنفکری و هردو بدبین به مداخله مرجعیت دینی در امور دولتی؛ اما دارای اختلاف نظر شدید در نسبت «دولت و توسعه» پدیدار شد. اولی قائل به اولویت دولت بر توسعه و دومی قائل به اولویت توسعه بر دولت. فلذا اولی متمایل به الگوهای شرقی توسعه و دومی متمایل به الگوهای غربی توسعه. اینچنین بود که نهادسازی های موازی آغاز شد و نقطه اوج آن قطعاً پدید آمدن یک نهاد امنیتی-اطلاعاتی موازی در سپاه بود. با رفتن احمدی نژاد و با استقبال هردو طرف از برجام این شقاق تا حد زیادی ترمیم شد اما مشکل اساسی همچنان باقی مانده بود: پاسدارها تحت کنترل دیپلماتها نبودند و خودسرانه مانور موشکی ای با تبلیغات ضد اسرائیلی اجرا کردند.

ادامه 👇👇👇
پیروزی دیپلمات ها بر پاسدار ها

📍بخش دوم


5⃣برجام در بازسازی دولت ایرانی موفق بود، اما مشخصاً هنوز رگه های انقلابی در سپاه باقی مانده بود که مانع کرنش آنها در مقابل دیپلماتها می شد و تعارض میان امامت انقلابی و ولایت حکومتی در رأس به طور کامل برطرف نشده بود. اینچنین بود که برجام دو در ادامه برجام یک و با نقش آفرینی بازیگری کاملاً متفاوت به نام ترامپ کلید خورد. چرا پاسدارها در برجام توانستند از کنترل دیپلماتها خارج شوند؟ چون در مدلی که هاشمی رفسنجانی در دهه شصت تعریف کرده بود، سپاه روی زمین عملیات می کرد، از کار عینی آنها اقتدار نمادین دولتی بوجود می آمد و دیپلمات به پشتوانه آن، سر میز مذاکره می نشست. بنابراین رابطه خاصی میان دیپلمات و پاسدار برقرار بود: از یکطرف پاسدار جلوتر از دیپلمات حرکت می کرد، از سوی دیگر دیپلمات بود که روی کار پاسدار نرخ می گذاشت و آنرا به اقتدار دولتی نمادین و حقوقی در عرف بین المللی تبدیل می کرد. برجام بین دیپلماتها و در قلمرویی غیرنظامی بود و این خون شهدای هسته ای و نه فعالیتهای سپاه بود که معامله می شد و بنابراین پاسدار –که متخصص هم نبود- فارغبال بیرون ایستاده بود و اگرچه اعتراضی نداشت، مسیر حاکمیت دوگانه خود را ادامه داد. رقابت بین دولت و حاکمیت ظاهرا در قلمرویی عرفی و فرعی تعریف شده بود که در انتخاباتها تعیین تکلیف می شد و شماری از نیروهای درجه دو دلمشغول آن بودند.

 
6⃣اما اینبار ماجرا فرق می کرد. ترامپ ضربه را نظامی به خود سپاه زد. این یعنی اینکه ترامپ آشکارا و در عمل معادله قدرت برجام را زیرپا گذاشت و خواستار تعیین تازه معادلات قدرت شد. ترامپ می دانست که متاسفانه قدرت مدنی (داخلی) و حقوقی (عرف بین الملل) جمهوری اسلامی بسیار افت کرده است و در نتیجه برجام دیگر معتبر نیست. باید اینرا به نحوی نشان می داد. خشونت آشکار از خود نشان داد و قاسم سلیمانی را به طور ناگهانی به شهادت رساند. حالا توپ در زمین سپاه بود و نه دیپلماتها.

 
7⃣اینکه توپ در زمین سپاه است، یعن اینکه حاکمیت دوگانه تمام شد. ترامپ منازعه میان دو تلقی دولتی-حکومتی از امنیت ملی (که اولی اقتصادی می اندیشد و دومی هویتی)، و منازعه میان سپاه و دیپلماتها را فیصله داد و عملگرایانه خواستار آن شد که معادلات جدید روی زمین و نه در مذاکرات و نه در منازعات نظری بر سر «مرگ بر امریکا» یا «مرگ بر روسیه» یا «مرگ بر عربستان» تعیین شود. «مرگ بر امریکا» که نسبت آن با مصلحت حکومتی، محل نزاع آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و مدت کوتاهی «مرگ بر داعش» جای آنرا گرفته بود، حالا عملاً به چالش کشیده شد.

 
8⃣سپاه به زورآزمایی عملی فراخوانده شده بود. بر پایه تقسیم سه گونه نیروی نظامی در نسبت با دولت، سپاه سه سناریو پیش روی خود داشت:

🔺۱. عمل جهادی شهادت طلبانه مستقل از اقتدار دولتی و محاسبات مادی پیروزی: این سناریو در همان دهه شصت منقرض شده بود. در چند دهه اخیر هیچگونه مبارزه سیاسی و مدنی علیه امریکا در داخل و خارج از ایران وجود نداشته و همه وجوه امریکاستیزی صرف تقویت پایه های دولت مرکزی شده است. تفکر چپ ضد استکباری و تفکر جهادی انسانگرا و غیردولتی و حتی اسلامیستی و سیدقطبی از اولین قربانیان فرآیند دولت سازی بعد از انقلاب بودند. بنابراین چنین سناریویی به کلی محال بوده و هست.

🔺۲. زورآزمایی کنترل شده در مدل مورد نظر هاشمی که سپاه با شهامتِ نیروهای خود، هزینه بازسازی قوای دولتی را فراهم کند و وقتی روی زمین پیشروی حاصل شد و ضربات جدی به دشمن وارد شد، دیپلماتها برای جمع کردن قدرت و جلو بردن مرزهای دولت وارد کار شوند. یعنی همان مدل جنگ جنگ تا یک پیروزی.

🔺۳. آتش بس در میدان عملیات جنگی، تسلیم پاسداران به دیپلماتها و ورود دیپلماتها برای تثبیت مرزهای عقب نشسته: در حالت سوم پیشروی عملی ممکن نیست و خشونت قوای متخاصم به حدی است که ماجرا وارونه می شود: اگر تا قبل از این قرار بود پاسدارها به دیپلماتها کمک کنند، حالا دیپلماتها باید برای جلوگیری از ریخته شدن بیشتر خون پاسداران به آنها کمک کنند. انرژی این کمک مشخصاً با تمکین به اراده دشمن و توافق جدید حاصل می شود. این همان چیزی است که پس از ورود امریکا به جنگ ایران و عراق، سرنگونی هواپیمای مسافربری، شکست استراتژی جنگ جنگ تا پیروزی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ انجام شد. همان چیزی که امام خمینی از آن به «نوشیدن جام زهر» تعبیر کرد.

 

🔴از اینجا به بعد را باید بگویم «هم قلم بشکست و هم کاغذ درید». می گویند آمار ۸۰ کشته امریکایی دروغ بوده، دیپلماتها حمله موشکی را از قبل به امریکاییها خبر داده بودند و حتی یک امریکایی هم کشته نشده. هنوز امیدوارم که این شایعات دروغ باشند و آنچه من قبلاً بعنوان روند تدریجی امور پیش بینی کرده بودم رخ نداده باشد... بی تعارف می گویم «شهدا شرمنده ایم...»

 

 
🔺چهار دهه است که «سایه جنگ» توجیه ورود نیروهای نظامی و امنیتی به همه عرصه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و مذهبی است.

🔸حالا سایه جنگ به «خود جنگ» تبدیل شد. وقت آزمون عملی نیروهای مسلح و قوای نظامی ما فرارسیده بود.
انتظار داشتیم که نیروهای مسلح ما اینبار نه در یک مسأله داخلی بلکه در یک مقابله نظامی خارجی و کاملا دفاعی و مشروع از نظر داخلی و خارجی کارکرد واقعی خود را نشان دهند.

🔹اما دیپلمات‌ها و دولت مرعوب حسن روحانی بر سپاه و ارتش ما پیروز شدند و مانع کشیدن اسلحه ای شدند که دقیقا همینجا کاربرد داشت.

🔸تا اینکه خبر امروز صبح هم رسید . یکجا اسلحه کشیده شده ولی متاسفانه...

🔹حالا فاجعه ابعادی بسیار فراتر از آنچه تصور میکردم پیدا کرده

🔸پیشنهاد میکنم حضرات یک ماه اینترنت را قطع کنند تا صداوسیما و منابر و تبلیغات مذهبی و رسانه ای فرصت کافی برای ماله کشی این تحقیر ملی داشته باشند.

🔴دخترم می پرسد بابا چی شده ؟ نمی خواهم هیچ چیزی به او بگویم. ای کاش این مقطع را از کتابهای تاریخشان حذف کنند که مثل ما اینچنین از شرمندگی و تحقیر و خشم در خود نپیچند ...
👎1
جمهورى سوم pinned «♦️⁩در صورت تکرار وضعیت فوق العاده، قطعی اینترنت جهانی وانتقال دوباره به کانال شبکه ملی اطلاعات؛ جهت حفظ ارتباط و تعامل فکری فعالیتهای این کانال موقتا در آدرس زیر ادامه خواهد یافت. https://ble.im/islamicleft»
Forwarded from آزاد | Azad
🔹پیش‌درآمدی بر فصل جدید درس-گفتگوهای مدرسه آزادفکری

🔸مناسبات امنیت و آزادی در جامعه ایران

🎥لایو اینستا با دکتر محمدحسین بادامچی

🕙 سه شنبه 24 دی ساعت 22

🔗صفحه اینستاگرام مدرسه آزادفکری

🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
🔺🔺با اینکه دوستان و تشکل‌های دانشجویی مختلفی در سطح کشور جهت امضای این نامه اعلام آمادگی کردند، با توجه به چهار اتفاق جدید زیر تصور میکنم فعلا برای انتشار این نامه (یا شکل اصلاح شده ای از آن) باید تا روز جمعه منتظر ماند:

1⃣اعلام رسمی برگزاری خطبه های نماز جمعه این هفته به امامت آیت الله خامنه ای، اولین بار بعد از خطبه معروف ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ و خطبه بیداری اسلامی سال ۹۰، که قطعا در رابطه با حادثه سقوط هواپیما خواهد بود.

2⃣صحبتهای امروز شیخ حسن روحانی که ابتکار عمل را در دست گرفت و رسما خون شهدای هواپیمایی را برای تخطئه و کنترل بی کفایتی سپاه پاسداران «پیراهن عثمان» کرد.

3⃣ اعلام نتایج رد صلاحیت های گسترده نامزدهای غیراصولگرا توسط شورای نگهبان که متاسفانه در کنار برخورد امنیتی با سوگواران خشمگین و در ادامه حوادث آبان، اصرار مداوم نظام بر تکرار اشتباهات گذشته و بازی کردن در نقشی بسیار محافظه کار و منفی و دقیقا در راستای سیکل طراحی شده استحاله محسوب میشود

4⃣ عدم تمایل عجیب سرداران سپاه به دفاع از خود و توضیح پیرامون جنبه های مبهم و تاریک حادثه سقوط هواپیما و بویژه نقش احتمالی آمریکایی ها در آن؛ و اصرار بر اتخاذ موضع پارادوکسیکال «به گردن گرفتن اشتباه فاحش با سرهای بالا»
محمدحسین بادامچی | امنیت و آزادی
مدرسه آزادفکری
🔈صوت گفت و گو با دکتر محمدحسین بادامچی پیرامون «آزادی و امنیت در تاریخ معاصر ایران»

🎥فایل تصویری در صفحه اینستاگرام مدرسه آزاد فکری
🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
Forwarded from آزاد | Azad
📝آزادی و امنیت در تاریخ معاصر ایران
👈🏻گزارش لایو اینستا با دکتر محمدحسین بادامچی

🔹بحث من درباره نسبت امنیت و آزادی در متن تاریخ معاصر ایران صورت می‌گیرد و نه به طور فلسفی و معرفتی. در بستر تاریخ معاصر ایران همواره امنیت و آزادی در مقابل یکدیگر تعریف شده‌اند.

🔸امنیت زیربنای تحولات اجتماعی در تاریخ معاصر ایران بوده اما علوم انسانی ما نتوانسته خودآگاهی لازم را برای تحلیل این شرایط ایجاد کند. از زمان جنگ های ایران و روس(عباس میرزا) که اصطلاحا به آن "بیداری" می‌گویند اما در واقع بیشتر بیداری نظامی-امنیتی است، دیگر ما نمی‌توانیم از امر اقتصادی، امر اجتماعی و امر فرهنگی و امر آموزشی به طور مستقل سخن بگوییم و همه چیز زیر مجموعه امر امنیتی قرار می‌گیرد.

🔹بر خلاف غرب که دولت محصول جامعه مدنی و تحولات اجتماعی و اقتصادی است، در ایران جامعه محصول دولت است و دولت امنیتی به جامعه شکل می‌دهد. ما در ایران نه به طور مستقل بازار داریم، نه جامعه و نه حتی نهاد علم و مدرسه. تاسیس دارالفنون در یک پادگان نظامی، تاسیس دانشگاه تهران توسط رضاخان که یک فرد نظامی بود، تاسیس دانشگاه آریامهر(شریف) توسط شاه که باز هم به دلیل مسائل امنیتی بود، و حتی تاسیس دانشگاه آزاد سابق برای جلوگیری از تجمع دانشجویان چپ در تهران، همگی دلایلی امنیتی داشتند.

🔸تا قبل از انقلاب، می‌توانستیم نهاد دین را خارج از سیطره امر امنیتی تعریف کنیم که پس از انقلاب این هم دیگر وجود نداشت. تنها امری که خارج از امر امنیتی در تاریخ معاصر ما همچنان وجود دارد، امر سیاسی است که در ادوار مختلفی به صورت «نهضت» به دولت امنیتی واکنش نشان داده‌است.

🔹در ایران ما با شکل عریان دولت مدرن سر و کار داریم؛ برخلاف غرب که در آن با جمعی بین دولت و جامعه( بازار) مواجهیم و تجربه‌ای از آزادی اقتصادی وجود دارد و سپس لویاتان روی آن سوار می‌شود و بعد تنش میان لویاتان و جامعه مدنی شکل می‌گیرد. در ایران اما تاسیس دولت مدرن و پروژه دولت-ملت سازی اساسا مسئله‌ای نظامی-امنیتی بوده‌است.

🔸اولین نهاد مدرن که به طور جدی به آن توجه شد ارتش بود. در جهان سنتی ایران، هیچ وقت انحصار امنیت در اختیار دولت نبوده‌است و همه مردم(به خصوص عشایر) مسلح بوده‌اند، اما پس از تاسیس دولت مدرن، سازمان رسمی اعمال خشونت ارتش می‌شود. پس از ارتش، دولت سعی کرد با نهادسازی‌اش، در همه حوزه‌ها ورود کند و به نوعی خشونت و اقتدار نرم را در آن‌ها اعمال کند. از جمله نهاد آموزش، فرهنگ و ... . در واقع نهادهای دولتی، بسط خشونت به صورت نرم هستند و هیچ کدام به خودی خود اصالت ندارند. در این بستر، اساسا چیزی به نام آزادی، اعم از آزادی سیاسی، آکادمیک، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و ... وجود ندارد.

🔹در دولت امنیتی، ترس (از دشمن داخلی و خارجی )، سیاست‌زدایی (چیزی به نام شهروند نداریم)، نبودن حقوق (مدام تعلیق می‌شوند)، ابهام قضایی (نیروهای امنیتی در موضع تعیین تکلیف قرار می‌گیرند و چیزی به نام قضاوت به‌شدت تضعیف می‌شود)، نوع خاصی از سیاست خارجی(سایه جنگ) همگی پازل تکمیل‌کننده این ساختار هستند.

🔸امر سیاسی که در دوره‌هایی به زحمت توانست خودش را از سیطره دولت امنیتی خارج کند و علم آزادی‌خواهی را بلند کنند عبارت بودند از: جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت‌های قبل از ظهور رضاخان (جنگل، خیابانی و ...)، نهضت ملی مصدق، نهضت‌های سال ۴۱ و ۴۲، انقلاب ۵۷، دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴. این‌ها نقاطی بوده‌اند که در تاریخ معاصر محمل آزادی هستند و هدف همه شان ایجاد نظامی بوده که بتواند آزادی را تضمین کند اما هیچ‌کدام به موفقیت نرسیدند.

🔹سنت آزادی ما یک سنت نهضتی در حوزه امر سیاسی است، در حالی که عینیت جامعه ایران را در دو سده اخیر دولت امنیتی با زایل کردن آزادی‌ها ساخته‌است.

🔸اگر بتوانیم از این نگاه حاکم بر نهادهای موجود در ایران که همواره امنیت و آزادی را در مقابل یکدیگر تعریف می‌کنند گذر کنیم، آنگاه پس از آن می‌توانیم نگاهی بهتر به نسبت میان امنیت و آزادی داشته باشیم. در این نگاه جدید می‌توان امنیت را نه برای دولت، بلکه برای شهروندان دانست و هر چیزی که ضد کرامت انسانی و رشد شهروندان باشد را ضد امنیت در نظر گرفت.

🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
جمهورى سوم
🔺🔺با اینکه دوستان و تشکل‌های دانشجویی مختلفی در سطح کشور جهت امضای این نامه اعلام آمادگی کردند، با توجه به چهار اتفاق جدید زیر تصور میکنم فعلا برای انتشار این نامه (یا شکل اصلاح شده ای از آن) باید تا روز جمعه منتظر ماند: 1⃣اعلام رسمی برگزاری خطبه های نماز…
🔺🔺🔺در حوادث گوناگون موضع دو گروه همیشه مشخص است، یکی آنانکه در هرحال همه بدیها را در اراده شر حاکمیت می دانند و دیگری آنانکه همه خوبیها را در حاکمیت می دانند و منتظر اعلام موضع رسمی می شوند تا با خیال راحت از آن دفاع کنند.

🔸هردو گروه شاید این عقاید خویش را بدون تأمل چندانی از خانواده و محیط خویش گرفته اند و شاید هم در دوره ای خاص از زندگی خود، ملتهب و نگران در تب و تاب پرسشهای خویش بوده اند، آزمون و خطا کرده اند تا اینکه در نهایت در موضع جزمی کنونی امروزشان ثابت گشته اند. در هرحال فرقی نمی کند،

▪️ اندیشه آنها امروز دیگر از جنس «تفکر» نیست ، بلکه عقیده و ایدئولوژی و کلام است
▪️سخن گفتن آنها دیگر از جنس «گفتگو» نیست بلکه تبلیغات خوانده میشود
▪️کنشهای آنها دیگر از جنس «عمل» نیست بلکه رفتاری همیشگی و تکراری است

🔹در حوادث آبان موضع گیری سریع رهبری در حمایت از تصمیم شورای سه نفره سران قوا و مشخصا دولت، صفوف اجتماعی و سیاسی را چنان به سرعت به دوگانه حامیان امنیت و ولایت/اغتشاشگران مبدل کرد که مجال کنش و تفکر و هشدار درباره پوست خربزه ای که دولت زیر پای نظام انداخته بود به سرعت از بین رفت.

🔸در حادثه سهمگین سقوط هواپیمای مسافربری که به اعتقاد من پوست خربزه بزرگتری زیر پای نظام بود، اما اندک امیدی داشتم که پیش از شکل گرفتن صفوف دو قطبی حامیان ولایت و امنیت/ فتنه گران و مشخصا در این مورد «عزاداران حاج قاسم/ خونخواهان کشته شدگان هواپیما» بتوان عمل و تفکر سومی را سامان داد که هم نسبت به روی پوست خربزه رفتن به نظام هشدار دهد، هم توجه به احساسات جریحه دار شده ملت و تسکین آنرا خواستار شود و هم در راستای خنثی شدن توطئه دشمنان و نفوذی ها در «پیراهن عثمان» کردن خون کشته شدگان هواپیما بکوشد.

♦️با اینحال این فرصت از دست رفت و بار دیگر دوقطبی بد دیگری به نظام تحمیل شد که دقیقا همچون آبان سرمایه اجتماعی نظام را تحلیل خواهد برد و تنها حسن روحانی هوشمندانه برای بازسازی محبوبیت ویران شده اش از آن بهره لازم را برد.

بعد از آبان، حالا دیگر دی نیز به پایان رسید...
Forwarded from سیاهه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
- من دیگه نمی تونم محافظ سیاسی‌ها باشم
+ تو که به همه چی شک نکردی؟!
- نمی‌دونم...

‌t.me/siaaheh
«سایه جنگ»: بازی فریب دولت با جنگ و صلح


🔴همانطور که در جامعه ما مردم و صاحب نظران بر سر دوگانه کاذبی به نام «اقتصاد خصوصی و دولتی» سالها و سالها منازعه می کنند و یقه پاره می کنند و مدح و ناسزا می گویند و رأی می دهند و نان می خورند اما واقعیت اقتصاد ایران اساسا چیز دیگری است و در ساختار «خصولتی-خصونتی» (خصولتی یعنی خصوصی-دولتی و خصونتی یعنی خصوصی-رانتی) پیچیده و پنهانی ذیل دولت امنیتی گسترش می یابد و به ضرر بخش خصوصی واقعی و بخش عمومی، طبقه نوکسیه ای از سرمایه داران رانتی را در بهره کشی از ثروت مالی و استثمار طبقات دیگر در رقابت بین دو بلوک قدرت به پیش می راند، صحنه منازعه بر سر دو مفهوم «جنگ و صلح» نیز از همین قماش است و نه تنها هیچ ربطی به دو مفهوم «جنگ» و «صلح» ندارد بلکه اساسا در میدان دیگری در حال وقوع است که من مایلم آنرا «سایه جنگ» بنامم.


🔴واقعیت این است که جنگ و صلح واقعی در این کشور هوادار ندارد و طبق معمول همه چیز در «مرکز» و «راست میانه» از معنا تهی شده است، چه جنگ و صلح دو پدیده عینی و نیرومندند که اساسا «دولت» را زیر سوال می برند و به همین دلیل است که با ایجاد مفهوم «سایه جنگ» ذیل دولت مدیریت می شوند. صلح آن نیروی بزرگی است که انسان را بر مرکز می نشاند و مرزهای خودساخته دولت-ملتی را زیر پا میگذارد. صلح به حمایت از انسان در هر ملیتی می اندیشد و چنانچه خوانشی سیاسی، چپ و غیربورژوایی از آن داشته باشیم، برای دفاع از انسان در مقابل هر سلطه گری -هرکس و در هرکجا که باشد- به «جهاد» هم برمی خیزد. نیروی صلح ( و جهاد که ملازم آن است) به تقویت هیچ دولتی نمی انجامد و تنها و تنها «انسان» را بر صدر می نشاند. بنابراین دولتها نمی توانند مدافع صلحی باشند که مرزهای آنها را تضعیف می کند، بلکه به اسم دفاع از صلح، آنرا برای بقای خود و مقاصد امنیتی شان مصرف می کنند. 


 🔴درباره جنگ هم همین است. نگاه دولت به نیروهای مسلح یک نگاه نمایشی است، چه به گفته صاحب نظران حوزه امنیت ملی و علوم راهبردی، در ساختار سیاسی  بعد از جنگ جهانی دوم، سلاح ها نه برای زدن، بلکه برعکس برای «نزدن» ساخته می شوند و کارکرد اصلی آنها بازدارندگی است  و نه جنگ. به تعبیر بهتر همه دولت ها ترجیح می دهند که در جهان نمادینی که با تبلیغات و رسانه و پول و هژمونی ایجاد کرده اند، میان این سرمایه های نمادین با هم معامله کنند و هیچوقت درگیر یک نزاع عینی و جدی در عالم واقع نشوند. جالب اینکه کارکرد رسانه و پول و هژمونی هر سه ربوی و تکنیکال است و هیچ اتکایی بر عالم واقع و کار واقعی ندارد بلکه با درهم شکستن جهان واقعی مردم  و استثمار پنهان و تدریجی آن، بدون اتکا بر کار، از هیچ، سرمایه ای بوجود می آورد که به طور تصاعدی بر آن افزوده می شود. هیچکس نمی داند که این ارزش افزوده عجیب در فعالیت رسانه ای، سرمایه دارانه و هژمونیک حضرات از کجا می آید و تحلیل دقیق نشان می دهد که هیچ ریشه ای در صداقت، عینیت، کار و تلاش رقابتی، مولد و سازنده ندارد و تنها از مدیریت ذهن های ترسیده و مصرف گنجینه های تاریخی ملت پدیدار می شود. 


🔴از این حیث است که می گویم «جنگ» یک فضیلت است چون در لحظه ای غیرمنتظره حبابها را می ترکاند و به جای آدمک ها، آدمهای واقعی را به هماوردی می طلبد. دقیقا کاری که ترامپ در لحظه دستور ترور قاسم سلیمانی انجام داد و ما در لحظه شلیک به پایگاه امریکایی انجام ندادیم. برعکس در تفکر دولتی-بوروکراتیک-دیپلماتیک این «سایه جنگ» است که ارزشمند است ولی خود جنگ بسیار بد و ناپسند چون دولت را وارد جهانی می کند که هیچ از آن نمی داند. جهانی که اسلحه دیگر نمایشی نیست و حماسه و شجاعت و خون و شخصیت حقیقی افراد به آزمون گذاشته می شود. سایه جنگ است که امنیتی بودن دائمی جامعه و تسلط نیروهای نظامی-امنیتی بر دیگر ساحتها را توجیه می کند، اما خود جنگ از نیروی نظامی-امنیتی می خواهد که در جای اصلی خود قرار بگیرد و از جامعه صیانت کند.


♦️سلاح ضد امریکایی سپاه از معدود مواردی بود که حالت نمایشی نداشت. در خوانش آرمانی خاصی که مردم ایران از سردار قاسم سلیمانی عرضه کردند، سلاح مقدس سپاه آنست که «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» باشد، گلوی دشمنان را ببرد و حتی انگشت طفلهای شیرخواره ما را نیز  زخمی نکند... استخوان در گلو می مانیم و بیش از این درباره آنچه بویژه به طراحی دشمنان و همراهی دوستان (جاهل یا خائن) در آبان و دی بر سرمان آوردند چیزی نمی گوییم…