سلام و عرض ادب
امروز تصمیم گرفتم در مورد یکی از جنجال بر انگیز ترین توزیع های موجود چند خطی توضیح بدم ( و در واقع نهی از منکر کنم )
بار ها دیدید که توی گروه های مختلف لینوکس به محض اینکه کسی اسم کالی رو میگه همه خیلی تند و خشن باهاش برخورد میکنن و جوابش رو نمیدن و میگن کالی فلانه و کالی ..... ، و خلاصه جوری جواب میدن که بنده خدا فکر کنه گناه کبیره انجام داده کالی نصب کرده
قبل از همه چیز بگم که کالی هم مثل همه ی توزیع های موجود یه توزیع عادی دبین بیس با یه تعداد ابزار پیشفرضه ( کاری ندارم به این که چه ابزاری )
ولی خوب این مجموعه که اسمش شده کالی لینوکس یه عیب هایی داره که باعث میشه همه ازش متنفر باشن ، مثل همین تفکری که الان بین مردم شایع شده و همه فکر میکنن با نصب کالی هکر میشن
خوب حالا واقعا چرا کالی نه ؟
جواب عامیانه ای که میشه بهش داد اینه که : خودِ هکرها هم نصبش نمیکنن ، شما چطور واسه هکر شدن نصبش میکنید ؟
ولی جواب تخصصی :
اول از همه موقع نصب از طریق USB اروری دریافت میکنید که میگه دیسکی که از روش فایل هارو بخونم و نصب رو ادامه بدم پیدا نشد . این مشکل بجز با تجربه ، با هیچ چیز حل نمیشه !
وقتی شما کالی رو نصب کردید با اولین مشکلی که مواجه میشید فیلتر بودن یه بخش عمده ای از مخازنش تو ایرانه ، که به مظرم خودش یه دلیل کامل واسه ی اینه که چرا کالی نه
از این مرحله که رد بشید حالا با tor یا vpn یا ...
به مشکلی بر میخورید به نام بــــاگ که سر تا سر سیستم عامل رو پوشش داده و سعی کرده هیچ جایی بدون باگ نمونه :)
از باگ ها که چشم پوشی کنیم میرسیم به تعداد زیادی ابزار تست نفوذ که به صورت پیش فرض نصب هستن ، خوب نصب بودن به صورت عادی چیز عجیبی نیست ، ولی مشکل اینه که توی کالی یوزر روت به عنوان یه اکانت در اختیار کاربر قرار میگیره ( که خودش امنیت رو به شدت میاره پایین )
این دسترسی و اون بسته ها کنار هم میتونن یه تهدید جدی برای کاربری باشن که ندونسته کالی رو نصب میکنه .
این چند مورد تقریبا اصلی ترین مشکلات کالی بود ، حالا اگر من بخوام کالی رو توصیف کنم اینجوری توصیف میکنم :
«کالی یک سیستم عامل کامل نیست ، کالی یه جعبه ابزاره که فقط ظاهرش خوشگله ولی جنسش آشغاله»
پیشنهاد من به کسایی که میخوان واقعا وارد حوضه ی امنیت بشن اینه که یه سیستم عامل معقول نصب کنن ( حالا یا اوبونتو یا دبین یا فدورا یا ... ) و ابزار های لازم رو روی اون نصب کنن .
البته ، یه امنیت کار حرفه ای ( کسی که واقعا میشه بهش گفت هکر ) قطعا سیستم عامل شخصی سازی شده ی خودش رو داره :)
#Kali
🆔 @LinuxTops
امروز تصمیم گرفتم در مورد یکی از جنجال بر انگیز ترین توزیع های موجود چند خطی توضیح بدم ( و در واقع نهی از منکر کنم )
بار ها دیدید که توی گروه های مختلف لینوکس به محض اینکه کسی اسم کالی رو میگه همه خیلی تند و خشن باهاش برخورد میکنن و جوابش رو نمیدن و میگن کالی فلانه و کالی ..... ، و خلاصه جوری جواب میدن که بنده خدا فکر کنه گناه کبیره انجام داده کالی نصب کرده
قبل از همه چیز بگم که کالی هم مثل همه ی توزیع های موجود یه توزیع عادی دبین بیس با یه تعداد ابزار پیشفرضه ( کاری ندارم به این که چه ابزاری )
ولی خوب این مجموعه که اسمش شده کالی لینوکس یه عیب هایی داره که باعث میشه همه ازش متنفر باشن ، مثل همین تفکری که الان بین مردم شایع شده و همه فکر میکنن با نصب کالی هکر میشن
خوب حالا واقعا چرا کالی نه ؟
جواب عامیانه ای که میشه بهش داد اینه که : خودِ هکرها هم نصبش نمیکنن ، شما چطور واسه هکر شدن نصبش میکنید ؟
ولی جواب تخصصی :
اول از همه موقع نصب از طریق USB اروری دریافت میکنید که میگه دیسکی که از روش فایل هارو بخونم و نصب رو ادامه بدم پیدا نشد . این مشکل بجز با تجربه ، با هیچ چیز حل نمیشه !
وقتی شما کالی رو نصب کردید با اولین مشکلی که مواجه میشید فیلتر بودن یه بخش عمده ای از مخازنش تو ایرانه ، که به مظرم خودش یه دلیل کامل واسه ی اینه که چرا کالی نه
از این مرحله که رد بشید حالا با tor یا vpn یا ...
به مشکلی بر میخورید به نام بــــاگ که سر تا سر سیستم عامل رو پوشش داده و سعی کرده هیچ جایی بدون باگ نمونه :)
از باگ ها که چشم پوشی کنیم میرسیم به تعداد زیادی ابزار تست نفوذ که به صورت پیش فرض نصب هستن ، خوب نصب بودن به صورت عادی چیز عجیبی نیست ، ولی مشکل اینه که توی کالی یوزر روت به عنوان یه اکانت در اختیار کاربر قرار میگیره ( که خودش امنیت رو به شدت میاره پایین )
این دسترسی و اون بسته ها کنار هم میتونن یه تهدید جدی برای کاربری باشن که ندونسته کالی رو نصب میکنه .
این چند مورد تقریبا اصلی ترین مشکلات کالی بود ، حالا اگر من بخوام کالی رو توصیف کنم اینجوری توصیف میکنم :
«کالی یک سیستم عامل کامل نیست ، کالی یه جعبه ابزاره که فقط ظاهرش خوشگله ولی جنسش آشغاله»
پیشنهاد من به کسایی که میخوان واقعا وارد حوضه ی امنیت بشن اینه که یه سیستم عامل معقول نصب کنن ( حالا یا اوبونتو یا دبین یا فدورا یا ... ) و ابزار های لازم رو روی اون نصب کنن .
البته ، یه امنیت کار حرفه ای ( کسی که واقعا میشه بهش گفت هکر ) قطعا سیستم عامل شخصی سازی شده ی خودش رو داره :)
#Kali
🆔 @LinuxTops
DejaVuSans.ttf
875.5 KB
برای تغییر کلی فونت فارسی سیستمتون به فونت yekan از این فایل و دستور زیر استفاده کنید :)
#Font
🆔 @LinuxTops
بر اساس مطلبی از سایت LinuxForLife.ir
sudo cp DejaVuSans.ttf /usr/share/fonts/truetype/dejavu/DejaVuSans.ttf#Font
🆔 @LinuxTops
بر اساس مطلبی از سایت LinuxForLife.ir
_xmppاستفاده_از_برای_ایجاد_محیطی.pdf
46.4 KB
به نام حضرت دوست ایجاد محیطی فوق امن با xmpp فایل اول : توضیحاتی ساده برای راه اندازی #xmpp #security 🆔 @LinuxTops
بهترین های لینوکس سابق
_xmppاستفاده_از_برای_ایجاد_محیطی.pdf
سلام و عرض ادب
این نوشته نوشته های بود از دوست عزیزی که نا آشناست
جا داره همین جا از ایشون بابت تهیه دیدن این متن ها و همچنین مطلب های بعدی در مورد این موضوع تشکر ویژه داشته باشم
و همچنین از تمام دوستانی که زحمت میکشن و مطلب حاضر میکنن و اطلاعات و دانش خودشون و به اشتراک قرار میدهند
زکات علم نشر آن است
این نوشته نوشته های بود از دوست عزیزی که نا آشناست
جا داره همین جا از ایشون بابت تهیه دیدن این متن ها و همچنین مطلب های بعدی در مورد این موضوع تشکر ویژه داشته باشم
و همچنین از تمام دوستانی که زحمت میکشن و مطلب حاضر میکنن و اطلاعات و دانش خودشون و به اشتراک قرار میدهند
زکات علم نشر آن است
https://ssshojaei.ir/tdesktop/
زبانفارسی برای تلگرام دسکتاپ!
زبانفارسی برای تلگرام دسکتاپ!
#linux
Run levels & Shutdown
یک توضیح در مورد shutdown کردن ، امیدوارم بدردتون بخوره . شاید خیلی وقت ها دیده باشید که چندین راه وجود داره تا شما یک سیستم رو خاموش و یا ریبوت کنید.ولی هر کدوم چیکار می کنن؟
روش اول ->
یکی از ساده ترین و در عین حال خطرناک ترین روش خاموش کردن سیستم با استفاده از دکمه power یا restart سیستم هستش که عواقبی مثل از دست دادن OS و یا آسیب به سخت افزاری می تونه به همراه داشته باشه .
روش دوم ->
شاید شما بار ها و بار ها در مورد init شنیده باشید . Init در واقع پروسه مادر یک سیستم لینوکسی هستش . ولی جدیدا به عنوان بخش اصلی برای کانفیگوریشن خیلی به کار نمی ره و می شه گفت روش های دیگه ای جای init رو گرفتن . داخل لینوکس مجموعا ما ۷ تا runlevel داریم که خود runlevel کامند هستش و می تونید متوجه بشید که الان در چه مرحله ای از runlevel قرار دارید که قابل تغییره .
0 -> Halt (وقتی سیستم خاموش هستش)
1 -> single user mode ( معمولا برای ریکاوری استفاده می شه)
2 -> Debian/Ubuntu default
3 -> RHEL/Fedora/SUSE text mode (محیط کامندلاین یا به عبارتی محیط تکست)
4 -> free (دلخواه)
5 -> RHEL/Fedora/SUSE graphical mode (محیط گرافیکی)
6 -> **** reboot ****
شما می تونید در هر لحظه ای که دلتون خواست بین این runlevel ها جا به جا بشید . دستوراتی که می تونید باهاشون این کار رو بکنید ->
init
telinit
شما می تونید با گرفتن خروجی فایل inittab در ادرس ->
/etc/inittab
حالت دیفالت رو چک کنید .(قابل توجه که چون قدیمیه ممکنه روی سیستم شما همچین فایلی وجود نداشته باشه) برای راحتی کار ->
grep "^id:" /etc/inittab
که بهتون یک خط می ده . برای مثال ->
id:5:init:default
که می تونید با تغییر 5 به عددی بین 0 تا 6 ران لول دلخواه رو انتخاب کنید .
اگر از کامند init 6 استفاده کنید در فایل
/etc/rc.d/ rc 6
رو یکنگاهی بندازید متوجه می شید که اول اسم فایل ها K هستش که به معنای kill کردن هستش . یعنی وقتی شما reboot رو می زنید هر یوزری هست بدون اینکه متوجه بشه درجا سیستمش ریبوت می شه بدون هیچ نوتیفای خاصی که روش خوبی به حساب نمیاد .
روش سوم ->
استفاده از کامند shutdown جزو بهترین راه حل ها هستش . یک جورایی این کامند روشی هستش که سیگنالی می فرسته به همه برنامه ها تا مطلع بشن از خاموش شدن سیستم . علاوه بر اون می شه به یوزر ها خبر داد که در طی مثلا ۱۰ دقیقه دیگه سیستم ها همه خاموش یا ریبوت می شن .در صورتی که خود کاربر ها نرم افزار هاشون رو kill نکردن طبق اون تایم داده شده توسط ما کل پروسس ها رو در اون زمان kill یا به اصطلاح می بنده . این کامند سویچ های جالب و کمی داره که توصیه می کنم man page این کامند رو حتما یک مطالعه ای بکنید .
روش های دیگه ای هم وجود داره ولی رفتار هاشون تقریبا با این سه مورد مشابه هستن که با سرچ کردن می تونید متوجه بشید که نوع فعالیتشون به چه صورتی هستش .
موفق باشید 😊
تشکر از دوست خوب مون :
@MDX1219
🆔 @LinuxTops
Run levels & Shutdown
یک توضیح در مورد shutdown کردن ، امیدوارم بدردتون بخوره . شاید خیلی وقت ها دیده باشید که چندین راه وجود داره تا شما یک سیستم رو خاموش و یا ریبوت کنید.ولی هر کدوم چیکار می کنن؟
روش اول ->
یکی از ساده ترین و در عین حال خطرناک ترین روش خاموش کردن سیستم با استفاده از دکمه power یا restart سیستم هستش که عواقبی مثل از دست دادن OS و یا آسیب به سخت افزاری می تونه به همراه داشته باشه .
روش دوم ->
شاید شما بار ها و بار ها در مورد init شنیده باشید . Init در واقع پروسه مادر یک سیستم لینوکسی هستش . ولی جدیدا به عنوان بخش اصلی برای کانفیگوریشن خیلی به کار نمی ره و می شه گفت روش های دیگه ای جای init رو گرفتن . داخل لینوکس مجموعا ما ۷ تا runlevel داریم که خود runlevel کامند هستش و می تونید متوجه بشید که الان در چه مرحله ای از runlevel قرار دارید که قابل تغییره .
0 -> Halt (وقتی سیستم خاموش هستش)
1 -> single user mode ( معمولا برای ریکاوری استفاده می شه)
2 -> Debian/Ubuntu default
3 -> RHEL/Fedora/SUSE text mode (محیط کامندلاین یا به عبارتی محیط تکست)
4 -> free (دلخواه)
5 -> RHEL/Fedora/SUSE graphical mode (محیط گرافیکی)
6 -> **** reboot ****
شما می تونید در هر لحظه ای که دلتون خواست بین این runlevel ها جا به جا بشید . دستوراتی که می تونید باهاشون این کار رو بکنید ->
init
telinit
شما می تونید با گرفتن خروجی فایل inittab در ادرس ->
/etc/inittab
حالت دیفالت رو چک کنید .(قابل توجه که چون قدیمیه ممکنه روی سیستم شما همچین فایلی وجود نداشته باشه) برای راحتی کار ->
grep "^id:" /etc/inittab
که بهتون یک خط می ده . برای مثال ->
id:5:init:default
که می تونید با تغییر 5 به عددی بین 0 تا 6 ران لول دلخواه رو انتخاب کنید .
اگر از کامند init 6 استفاده کنید در فایل
/etc/rc.d/ rc 6
رو یکنگاهی بندازید متوجه می شید که اول اسم فایل ها K هستش که به معنای kill کردن هستش . یعنی وقتی شما reboot رو می زنید هر یوزری هست بدون اینکه متوجه بشه درجا سیستمش ریبوت می شه بدون هیچ نوتیفای خاصی که روش خوبی به حساب نمیاد .
روش سوم ->
استفاده از کامند shutdown جزو بهترین راه حل ها هستش . یک جورایی این کامند روشی هستش که سیگنالی می فرسته به همه برنامه ها تا مطلع بشن از خاموش شدن سیستم . علاوه بر اون می شه به یوزر ها خبر داد که در طی مثلا ۱۰ دقیقه دیگه سیستم ها همه خاموش یا ریبوت می شن .در صورتی که خود کاربر ها نرم افزار هاشون رو kill نکردن طبق اون تایم داده شده توسط ما کل پروسس ها رو در اون زمان kill یا به اصطلاح می بنده . این کامند سویچ های جالب و کمی داره که توصیه می کنم man page این کامند رو حتما یک مطالعه ای بکنید .
روش های دیگه ای هم وجود داره ولی رفتار هاشون تقریبا با این سه مورد مشابه هستن که با سرچ کردن می تونید متوجه بشید که نوع فعالیتشون به چه صورتی هستش .
موفق باشید 😊
تشکر از دوست خوب مون :
@MDX1219
🆔 @LinuxTops
تبریک عرض میکنم
خدمت تمام فدورا دوستان چرا که با افتخار اعلام میکنم
فدورا ۲۹ منتشر شد🤠🥳🥳
خدمت تمام فدورا دوستان چرا که با افتخار اعلام میکنم
فدورا ۲۹ منتشر شد🤠🥳🥳
بهترین های لینوکس سابق pinned «تبریک عرض میکنم خدمت تمام فدورا دوستان چرا که با افتخار اعلام میکنم فدورا ۲۹ منتشر شد🤠🥳🥳»
#linux
Partitions
خیلی مواقع ممکنه توی گروه های لینوکسی سوالی بپرسید مبتنی " چه جوری پارتیشن بندی کنم و هر کدوم به چه مقداری باید باشه؟"
ما با سه حالت مختلف این مورد می خوایم آشنا بشیم .
حالت اول -> سیستم خانگی
شاید از فردی سوال بپرسید که یک سیستم خانگی اگر بخوایم partition بندی کنیم نیاز به چه دایرکتوری های مجزایی داره .
/
/home
/var
/boot (استاندارد ۱۰۰ مگابایت)
/swap (دو برابر رم)
خب ، در واقع واسه یک سیستم خانگی بهترین کار اینه ->
/boot -> 100 mb
/swap -> دو برابر مقدار رم
و در اخر هم روی دایرکتوری / که ریشه سیستم هستش می تونید سیستم عامل رو نصب کنید .
*نکته در مورد swap : این دایرکتوری زمانی به کار ما میاد که رم کم میاره و شما قسمتی از هارد رو قرض می گیرید تا کل سیستم کرش نشه و این واضحه که سرعت مناسبی نداره و کند هستش . شاید بگید رم شما بالاست و نیازی نیست ، ولی ریسک نکنید . هارد انقدر جا داره که 8gb واسه یدونه پارتیشن swap ناچیز به حساب بیاد . برای رم های کمتر از 2gb یا خود 2gb الزامیه و همچنین فراموش نکنید که بیشتر از 8gb واسه swap منطقی نیست.
حالت دوم -> پارتیشن بندی سیستم لینوکسی در شبکه (کلاینت)
مثل قبل دایرکتوری boot به مقدار 100mb قرار داده میشه .
ولی داخل شبکه شما نمی تونید کل هاردی که قراره استفاده کنید رو بندازید روی دایرکتوری / .
پس داریم ->
/home -> (*تحت شبکه)
/boot -> 100mb
/swap -> دوبرابر رم
و در اخر هم 20gb برای دایرکتوری / البته می تونید بیشتر بدید مثلا 30gb یا 40gb تا دیگه تضمینی کم نیاد ولی 20 کافیه .
نکته ای که اینجا ممکنه براتون سوال باشه دایرکتوری /home هستش که گفتیم تحت شبکه قرار می دیم . با استفاده از nfs می تونیم استوریج های تحت شبکه داشته باشیم . معادلش توی ویندوز smb هستش .
حالت سوم -> پارتیشن بندی سیستم لینوکسی در شبکه (سرور)
نکته ای که باید در مورد سرور بدونید اهمیت دایرکتوری var هستش . برای مثال فایل های لاگ و فایل های وب سرور و مواردی از این قبیل داخل این دایرکتوری وجود دارن .
بنابراین می تونیم از این روش استفاده کنیم ->
/boot -> 100mb
/var -> 100gb
/usr -> 10gb
و در اخر هر چقدر از هارد موند به دایرکتوری / اختصاص می دیم .
علت درست کردن دایرکتوری usr به خاطر این هستش که ما می خوایم از لحاظ امنیتی تا حدی جلو بریم . سودش برامون این هستش که اگر شخصی نفوذ کرد و به سرور دسترسی پیدا کرد نتونه روی /usr چیزی رایت کنه یا حالا فایلی اضافه کنه (read only) . و همچنین ممکنه از روی نتورک mount کنیم .
مثال -> ما کلی وب سرور داریم ، می خوایم همشون رو آپدیت کنیم ، با این کار دیگه نیازی نیست تک تک اپدیت کنیم .
و قابل توجه که دیگه سرور اصلا نیازی به swap نداره!
برای چک کردن و ایجاد پارتیشن از سه دستور زیر همراه با سویچ های مختلفشون می تونید استفاده کنید ->
fdisk -l
parted
gparted (گرافیکی)
cat /proc/partitions ( فقط برای دیدن پارتیشن ها)
با تشکر از دوست خوبمون:
@MDX1219
🆔 @LinuxTops
Partitions
خیلی مواقع ممکنه توی گروه های لینوکسی سوالی بپرسید مبتنی " چه جوری پارتیشن بندی کنم و هر کدوم به چه مقداری باید باشه؟"
ما با سه حالت مختلف این مورد می خوایم آشنا بشیم .
حالت اول -> سیستم خانگی
شاید از فردی سوال بپرسید که یک سیستم خانگی اگر بخوایم partition بندی کنیم نیاز به چه دایرکتوری های مجزایی داره .
/
/home
/var
/boot (استاندارد ۱۰۰ مگابایت)
/swap (دو برابر رم)
خب ، در واقع واسه یک سیستم خانگی بهترین کار اینه ->
/boot -> 100 mb
/swap -> دو برابر مقدار رم
و در اخر هم روی دایرکتوری / که ریشه سیستم هستش می تونید سیستم عامل رو نصب کنید .
*نکته در مورد swap : این دایرکتوری زمانی به کار ما میاد که رم کم میاره و شما قسمتی از هارد رو قرض می گیرید تا کل سیستم کرش نشه و این واضحه که سرعت مناسبی نداره و کند هستش . شاید بگید رم شما بالاست و نیازی نیست ، ولی ریسک نکنید . هارد انقدر جا داره که 8gb واسه یدونه پارتیشن swap ناچیز به حساب بیاد . برای رم های کمتر از 2gb یا خود 2gb الزامیه و همچنین فراموش نکنید که بیشتر از 8gb واسه swap منطقی نیست.
حالت دوم -> پارتیشن بندی سیستم لینوکسی در شبکه (کلاینت)
مثل قبل دایرکتوری boot به مقدار 100mb قرار داده میشه .
ولی داخل شبکه شما نمی تونید کل هاردی که قراره استفاده کنید رو بندازید روی دایرکتوری / .
پس داریم ->
/home -> (*تحت شبکه)
/boot -> 100mb
/swap -> دوبرابر رم
و در اخر هم 20gb برای دایرکتوری / البته می تونید بیشتر بدید مثلا 30gb یا 40gb تا دیگه تضمینی کم نیاد ولی 20 کافیه .
نکته ای که اینجا ممکنه براتون سوال باشه دایرکتوری /home هستش که گفتیم تحت شبکه قرار می دیم . با استفاده از nfs می تونیم استوریج های تحت شبکه داشته باشیم . معادلش توی ویندوز smb هستش .
حالت سوم -> پارتیشن بندی سیستم لینوکسی در شبکه (سرور)
نکته ای که باید در مورد سرور بدونید اهمیت دایرکتوری var هستش . برای مثال فایل های لاگ و فایل های وب سرور و مواردی از این قبیل داخل این دایرکتوری وجود دارن .
بنابراین می تونیم از این روش استفاده کنیم ->
/boot -> 100mb
/var -> 100gb
/usr -> 10gb
و در اخر هر چقدر از هارد موند به دایرکتوری / اختصاص می دیم .
علت درست کردن دایرکتوری usr به خاطر این هستش که ما می خوایم از لحاظ امنیتی تا حدی جلو بریم . سودش برامون این هستش که اگر شخصی نفوذ کرد و به سرور دسترسی پیدا کرد نتونه روی /usr چیزی رایت کنه یا حالا فایلی اضافه کنه (read only) . و همچنین ممکنه از روی نتورک mount کنیم .
مثال -> ما کلی وب سرور داریم ، می خوایم همشون رو آپدیت کنیم ، با این کار دیگه نیازی نیست تک تک اپدیت کنیم .
و قابل توجه که دیگه سرور اصلا نیازی به swap نداره!
برای چک کردن و ایجاد پارتیشن از سه دستور زیر همراه با سویچ های مختلفشون می تونید استفاده کنید ->
fdisk -l
parted
gparted (گرافیکی)
cat /proc/partitions ( فقط برای دیدن پارتیشن ها)
با تشکر از دوست خوبمون:
@MDX1219
🆔 @LinuxTops
#linux
Unix directories
/
دایرکتوری که کل سیستم رو داخل خودش جای داده . اگر بخوایم کل استوریج داخل لینوکس رو در نظر بگیریم همه چیز مثل یک شاخه ی درختی می مونه که همین طوری به صورت نا محدود ادامه پیدا می کنه . برای مثال داخل / کلی دایرکتوری هست که داخل اون دایرکتوری ها باز فایل ها و دایرکتوری های دیگه ای وجود داره . درست مثل یک شاخه درخت .
در بعضی مواقع به این دایرکتوری ، می گن ریشه ی سیستم و در بعضی مواقع می گن دایرکتوری روت که فرقی نداره (با home directory روت فرق داره!)
/bin
دستورات و باینری ها پیش فرض و مقدماتی که ثابت هستن داخل این دایرکتوری قرار می گیرن .
/boot
فایل های مربوط به بوت لودر داخل این دایرکتوری قرار می گیرن .
/dev
تمامی فایل ها و دستگاه هایی که به سیستم شما متصل هستن داخل این دایرکتوری قرار دارند .
/etc
اکثر فایل های کانفیگ داخل این دایرکتوری قرار دارن (مثال -> به شما می گن سرور apache راه اندازی کن ، در اولین قدم برای کانفیگ باید به خاطر بیارید که فایل های کانفیگ داخل این دایرکتوری قرار دارند)
/lib
این دایرکتوری در واقعا لایبری هایی که بین همه نرم افزار ها share هستن رو داخل خودش قرار داده . این یک مزیت خوبی که داره واسه لینوکسی ها این هستش که نرم افزار ها از یک هسته ای استفاده می کنن و اگر قرار باشه لایبری اپدیت بشه ، یک دور اپدیت می کنید و برای همه نرم افزار هایی که از اون لایبری استفاده می کنن مشکل بر طرف می شه . (مثال -> تمامی نرم افزار هایی که از کیبورد فارسی استفاده می کنن . ) البته قابل توجه که ماژول هایی که قراره برای کرنل مورد استفاده قرار بگیره هم داخل این دایرکتوری قرار می گیره .
/media
قابل توجه که ممکنه این دایرکتوری رو با dev قاطی کنید برای همین تفاوتشون رو اینجوری در نظر بگیرید ->
همه ی دستگاه های خارجی که از طریق usb به دستگاه شما متصل شدن داخل این دایرکتوری قرار می گیرن . (مثال -> هارد اکسترنال ، usb و ...)
/mnt
این فایل یکم مفصل تره ، مثلا استوریج هایی مثل nfs رو اگر بخواید mount کنید میاد داخل اینجا .
/opt
برنامه هایی که بخشی از خود لینوکس نیستن داخل این فایل قرار می گیرن . (مثال -> اگر اوراکل نصب کنید یا گیم *اگر استاندارد نباشه* میاد اینجا )
/sbin
فکر کنید مثل bin هستش ولی دستوراتی داخلش قرار داره مثل فرمت کردن پارتیشن ها ، که توسط super user یا root اجرا می شن .
/root
در واقع home directory *یوزر* روت داخل این دایرکتوری قرار می گیره .
/srv
دیتا هایی که سیستم provide می کنه .
/tmp
داخل این دایرکتوری فایل های موقتی قرار داده میشه که معمولا (داخل اوبونتو)بعد از ریبوت کردن سیستم کل فایل های داخلش پاک می شن .
/usr
مثل دایرکتوری روت می مونه اما ارزش دیتا هایی که داخلش قرار می گیرن کم اهمیت ترن یا برای یوزر ها هستش (به طور خاص) اگر داخل این دایرکتوری رو بخوایم بررسی کنیم یک محیطی رو می بینیم که دایرکتوری های lib , bin , share , sbin و ... رو داخل خودش جای داده .
/var
داخل var ، بک آپ ها ، لاگ ها ، نرم افزار هایی که کرش کردن ، دیتا های وب سرور و ... داخل این دایرکتوری قرار دارن که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستش.
/home
داخل این دایرکتوری home directory یوزر های ایجاد شده قرار داده شده .
تشکر از دوست خوبمون:
@MDX1219
🆔 @LinuxTops
Unix directories
/
دایرکتوری که کل سیستم رو داخل خودش جای داده . اگر بخوایم کل استوریج داخل لینوکس رو در نظر بگیریم همه چیز مثل یک شاخه ی درختی می مونه که همین طوری به صورت نا محدود ادامه پیدا می کنه . برای مثال داخل / کلی دایرکتوری هست که داخل اون دایرکتوری ها باز فایل ها و دایرکتوری های دیگه ای وجود داره . درست مثل یک شاخه درخت .
در بعضی مواقع به این دایرکتوری ، می گن ریشه ی سیستم و در بعضی مواقع می گن دایرکتوری روت که فرقی نداره (با home directory روت فرق داره!)
/bin
دستورات و باینری ها پیش فرض و مقدماتی که ثابت هستن داخل این دایرکتوری قرار می گیرن .
/boot
فایل های مربوط به بوت لودر داخل این دایرکتوری قرار می گیرن .
/dev
تمامی فایل ها و دستگاه هایی که به سیستم شما متصل هستن داخل این دایرکتوری قرار دارند .
/etc
اکثر فایل های کانفیگ داخل این دایرکتوری قرار دارن (مثال -> به شما می گن سرور apache راه اندازی کن ، در اولین قدم برای کانفیگ باید به خاطر بیارید که فایل های کانفیگ داخل این دایرکتوری قرار دارند)
/lib
این دایرکتوری در واقعا لایبری هایی که بین همه نرم افزار ها share هستن رو داخل خودش قرار داده . این یک مزیت خوبی که داره واسه لینوکسی ها این هستش که نرم افزار ها از یک هسته ای استفاده می کنن و اگر قرار باشه لایبری اپدیت بشه ، یک دور اپدیت می کنید و برای همه نرم افزار هایی که از اون لایبری استفاده می کنن مشکل بر طرف می شه . (مثال -> تمامی نرم افزار هایی که از کیبورد فارسی استفاده می کنن . ) البته قابل توجه که ماژول هایی که قراره برای کرنل مورد استفاده قرار بگیره هم داخل این دایرکتوری قرار می گیره .
/media
قابل توجه که ممکنه این دایرکتوری رو با dev قاطی کنید برای همین تفاوتشون رو اینجوری در نظر بگیرید ->
همه ی دستگاه های خارجی که از طریق usb به دستگاه شما متصل شدن داخل این دایرکتوری قرار می گیرن . (مثال -> هارد اکسترنال ، usb و ...)
/mnt
این فایل یکم مفصل تره ، مثلا استوریج هایی مثل nfs رو اگر بخواید mount کنید میاد داخل اینجا .
/opt
برنامه هایی که بخشی از خود لینوکس نیستن داخل این فایل قرار می گیرن . (مثال -> اگر اوراکل نصب کنید یا گیم *اگر استاندارد نباشه* میاد اینجا )
/sbin
فکر کنید مثل bin هستش ولی دستوراتی داخلش قرار داره مثل فرمت کردن پارتیشن ها ، که توسط super user یا root اجرا می شن .
/root
در واقع home directory *یوزر* روت داخل این دایرکتوری قرار می گیره .
/srv
دیتا هایی که سیستم provide می کنه .
/tmp
داخل این دایرکتوری فایل های موقتی قرار داده میشه که معمولا (داخل اوبونتو)بعد از ریبوت کردن سیستم کل فایل های داخلش پاک می شن .
/usr
مثل دایرکتوری روت می مونه اما ارزش دیتا هایی که داخلش قرار می گیرن کم اهمیت ترن یا برای یوزر ها هستش (به طور خاص) اگر داخل این دایرکتوری رو بخوایم بررسی کنیم یک محیطی رو می بینیم که دایرکتوری های lib , bin , share , sbin و ... رو داخل خودش جای داده .
/var
داخل var ، بک آپ ها ، لاگ ها ، نرم افزار هایی که کرش کردن ، دیتا های وب سرور و ... داخل این دایرکتوری قرار دارن که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستش.
/home
داخل این دایرکتوری home directory یوزر های ایجاد شده قرار داده شده .
تشکر از دوست خوبمون:
@MDX1219
🆔 @LinuxTops
⚠️ اخطار : NVIDIA از آنچه که فکر میکنید ، به شما ، نزدیک تر است ‼️
پ.ن : من اصلا تاحالا NVIDIA نداشتم 😰
#Fun
🆔 @LinuxTops
پ.ن : من اصلا تاحالا NVIDIA نداشتم 😰
#Fun
🆔 @LinuxTops