Quantum problems – Telegram
Quantum problems
1.74K subscribers
66 photos
17 videos
29 files
84 links
Download Telegram
Quantum problems
📚معرفی درس: سمینار فیزیک بنیادی 📎 مدرس: دکتر مهدی گلشنی جلسۀ نخست: 14 مهر، ساعت 8:30 🚩 گروه فلسفه علم دانشگاه شریف 🆔 @QMproblems
با عرض ادب و احترام

دوستانی که مایلند در جریان جزئیات برگزاری و موضوعات سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی قرار بگیرند یک ایمیل به آدرس زیر ارسال نمایند.

با سپاس فراوان
📨 cosmology.consciousness@gmail.com

🆔 @QMproblems
Quantum problems
Elegance and Enigma.pdf
مسئله اندازه‌گیری.pdf
587.9 KB
📚 خلاصۀ کتاب
📝 خلاصه فصل ۷ کتاب زیبایی و معما
مشکل اندازه گیری در نظریۀ کوانتوم؟
🙏 با سپاس از آقای مهدی رجبی

🆔 @QMproblems
⭕️ سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی
📎 نقش بنیادی اصول عام در علوم
👤 دکتر مهدی گلشنی
شنبه ۱۷ آذر، ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰
🚩 دانشکدۀ فیزیک شریف، سالن پرتوی

🆔 @QMproblems
نقش بنيادي اصول عام.m4a
40.3 MB
⭕️ فایل صوتی سمینار فیزیک بنیادی

🔍 نقش بنیادی اصول عام در علوم

👤 دکتر مهدی گلشنی

🗓 آذر ۹۷

🆔 @QMproblems
⭕️ سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی
📎 آزمایش ذهنی همکار ویگنر و نمونه های تعمیم یافته ی آن
👤 محمد انصاری فرد
شنبه 24 آذر، ساعت 8:30 الی 10
🚩 دانشکدۀ فیزیک شریف، سالن پرتوی

🆔 @QMproblems
⭕️ آیا ارتباط فوق نوری با نسبیت در تضاد است؟
🗓 چهارشنبه ۲۱ آذر ساعت ۱۵
🚪 کلاس ف۲ دانشکده فیزیک شریف

©️@Zharfa90
🆔 @QMproblems
⭕️ سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی
📎 آیا گرانش یک نیروی بنیادی است؟
👤 علی آیت اله رفسنجانی
شنبه 1 دی، ساعت 8:30 الی 10
🚩 دانشکدۀ فیزیک شریف، سالن پرتوی

🆔 @QMproblems
Audio
⭕️ فایل صوتی سمینار فیزیک بنیادی

🔍 آزمایش ذهنی همکار ویگنر و نمونه های تعمیم یافته ی آن

👤 محمد انصاری فرد

🗓 آذر ۹۷

🆔 @QMproblems
⭕️ تعبیر وادوسی: تلاشی ناقص برای حل مسائل کوانتوم

باوجود تمام تلاش هایی که در تعبیر اورت برای حل معضل اندازه گیری انجام شد هنوز ابعادی از این معضل باقی مانده بود که این تعبیر به آن نپرداخته بود. از جمله این موارد مسئله عدم مشاهده تداخل کوانتومی در سطح ماکروسکوپی و وجود پایه های مرجح در مشاهدات بود. به دنبال حل این مسائل ، در سال 1970 ، تعبیر وادوسی ارائه شد. این تعبیر که توسط یک فیزیکدان آلمانی به نام هاینز دیتر زه معرفی شد، از سال 1980 به یک بحث داغ در حوزۀ تحقیقاتی کوانتوم تبدیل شد.

ایدۀ اصلی این تعبیر کنار گذاشتن فرض منزوی بودن سیستم کوانتومی است، این فرض به واقعیت نزدیکتر است، چون حتی در ابعاد اتمی و زیر اتمی هم سیستم ها با محیط اطراف خود برهمکنش دارند. به عنوان مثال میدانیم که تابش زمینۀ کیهانی همیشه در همه جا وجود دارد و ما حتی اگر بتوانیم سیستم را در خلأ مادی منزوی کنیم نمی توانیم آن را از این اقیانوس فوتونی که همه اشیاء در آن غوطه ورند جدا کنیم. در نتیجۀ این عدم انزوا و برهمکنش با محیط ، سیستم با محیط اطراف درهم تنیده میشود ، به این معنا که دیگر نمیتوان به سیستم یک تابع موج مجزا نسبت داد و دیگر نمیتوان حالت کل را به صورت ضرب حالت سیستم و محیط نوشت.

حال اگر بتوانیم حالت محیط را مشاهده کنیم حالت سیستم را هم می توانیم بفهمیم و این به این معناست که محیط، اطلاعات سیستم را در خود ذخیره کرده است. یعنی بدون اینکه مشاهده ای توسط ناظری هوشمندی انجام گیرد اطلاعاتِ سیستم (به محیط) نشر پیدا کرده است. پس شاید بتوان این نتیجه را گرفت که محیط میتواند به عنوان یک ناظر عمل کند و علت اینکه ما نمی توانیم اثرات تداخلی را در سطح ماکرو مشاهده کنیم، یعنی در واقعیت هیچوقت گربه را در برهمنهی از حالتهای زنده و مرده نمی بینیم ، همین پدیده باشد، زیرا هرچه ابعاد سیستم بزرگتر میشود محیط اطراف آن هم بزرگتر میشود ، در نتیجه، احتمال برهمکنش های آن با محیط بیشتر میشود ، پس ما نمی توانیم پدیده های کوانتومی را در روزمره مشاهده کنیم.

اگرچه تعبیر وادوسی باعث روشن تر شدنِ فرآیند مرموزِ اندازه گیری شده است و به ما نشان میدهد که چگونه نتایج مرجح اتفاق می افتند، ولی در حل معضلاتِ دیگرِ اندازه گیری، همچون نتایج احتمالاتی ، دوگانگیِ فرآیندِ تحول و مسئلۀ تقلیلِ تابع موج، موفقیت چندانی نداشته است و آقای واینبرگ، در کتاب خود، راجع به این تعبیر اینگونه میگوید:

’’در سالهای اخیر یک تصویر واضحتر از آنچه که در واقعیت، در اندازه گیری رخ میدهد، پدیدار شده است. این موضوع، بیشتر، ناشی از توجه به پدیدۀ وادوسی است. اما همانطور که من سعی میکنم نشان دَهَم، حتی با وجودِ این شفاف سازی، هنوز به نظر میرسد یک چیزی در فهمِ حالِ حاضرِ ما از کوانتوم، از دست رفته است.‘‘

کاری که تعبیر وادوسی انجام میدهد این است که نشان میدهد نباید برهمکنش سیستم و محیط را نادیده گرفت و با در نظر گرفتن آن، مسئلۀ نتایج مرجح و عدم مشاهدۀ تداخل در سطح ماکروسکپیک را حل میکند. اما معضلِ تقلیل تابع موج، همچنان پابرجاست.

🆔 @QMproblems
Audio
⭕️ فایل صوتی سمینار فیزیک بنیادی

🔍 آیا گرانش یک نیروی بنیادی است؟

👤 علی آیت اله رفسنجانی

🗓 دی ۹۷

🆔 @QMproblems
"احتمالا اکثر افرادی که به خوبی با فیزیک آشنا نیستند فکر می کنند کاری که یک فیزیکدان می کند انجام محاسبات فوق العاده پیچیده است، اما واقعا این ماهیت فیزیک نیست. ماهیت فیزیک این است که دربارۀ مفاهیم است و میخواهد مفاهیم را بفهمد، اصولی که جهان با آن کار میکند.‘‘

👤 ادوارد ویتن

🆔 @QMproblems
⭕️ گرانش برخاسته: از خلأ مطلق تا ملأ عام

مسئلۀ پیدا کردن فرمالیزمی برای گرانش کوانتومی سالهاست که ذهن فیزیکدانان را به خود مشغول کرده است. تا به حال ایده های مختلفی برای حل این مسئله ارائه شده که یکی از آن ها ایدۀ گرانش برخاسته است. یکی از اولین کسانی که این ایده را مطرح کرد اریک ورلینده است که در مقالۀ 2011 خود با عنوان "منشاء گرانش و قوانین نیوتون" قانون لختی نیوتن و گرانش کلاسیک و نسبیتی را از مفاهیم برخاستۀ ترمودینامیکی استخراج کرد. او در مقدمۀ مقاله اش می گوید:

" در این مقاله با یک سناریوی هولوگرافیکی قانون گرانش نیوتون بدست آورده شده است و گرانش به عنوان یک نیروی آنتروپیک ناشی از تغییر اطلاعات مبتنی بر موقعیت اجسام مادی شناسایی شده است. تعمیم نسبیتی این موضوع منجر به معادلات اینشتین می شود... اصل هم ارزی اقتضا می کند که قانون لختی نیز آنتروپیک باشد"

البته از خیلی قبل تر افراد دیگری با مشاهدۀ خواص ترمودینامیکی سیاه چاله ها به این فکر می کردند که شاید منشأ قوانین گرانشی ترمودینامیکی باشد. این بدان معناست که می توان ساختار فضا زمان را متشکل از یک سری ذرات بنیادی تر با خواص ترمودینامیکی و هیدرودینامیکی در نظر گرفت. به عنوان مثال آقای پادمانابان، کیهان شناس برجسته، در کتاب گرانش 2010 خود نشان میدهد که معادلۀ گرانش اینشتین معادل با قانون اول ترمودینامیک است و همچنین از قانون دوم تصحیح معادلۀ اینشتین را استخراج میکند. او همچنین در مقاله ای با عنوان "هیدرودینامیک اتم های فضا-زمان: معادلۀ میدان گرانشی معادلۀ ناویر-استوکس است" می نویسد:

"مدارک قابل توجهی وجود دارد که پیشنهاد می دهد معادلۀ میدان گرانش یک وضعیت مفهومی مشابه با معادلات هیدرودینامیک دارد. ما یک شاهد بر این پارادایم اضافه میکنیم که نشان می دهد معادلۀ میدان اینشتین، وقتی که روی هر صفحۀ نورگونه تصویر می شود، فرم یکسانی با معادلات ناویر-استوکس هیدرودینامیک خواهد داشت"

در سال 2016 ورلینده در مقاله ای ادعا کرد که می توان هر دو مسئلۀ مادۀ تاریک و انرژی تاریک را با این رویکرد حل کرد. ان شاالله در آینده به بررسی بیشتر این رویکرد و همچنین مفاهیم پدیده های برخاسته، نیروی آنتروپیک و فضا زمان برخاسته خواهیم پرداخت.

🆔 @QMproblems
⭕️ با عرض ادب و احترام خدمت شما بزرگواران

فرا رسیدن سال جدید را به همۀ عزیزان تبریک عرض می نماییم و برای شما آرزوی موفقیت روز افزون به همراه افزایش اندوخته های علمی داریم.

ان شاالله در سال پیش رو قصد داریم رسالت این کانال را گسترش دهیم و در کنار بررسی مسائل بنیادی فیزیک، به وضعیت ساختاری دانشگاه ها و دانشکده های علوم پایه بپردازیم تا بتوانیم موانع پیشرفت این علوم را دقیق تر بررسی نماییم.

در یک نظر سنجی که سال گذشته در کانال فیزیک بنیادی دربارۀ وضعیت علم فیزیک در دانشگاه های ایران انجام شد، 75 درصد افراد نمرۀ زیر 10 به این علم در ایران داده بودند. این عدم رضایت عمومی از وضعیت فیزیک در ایران دلایل مختلفی دارد؛ اما به نظر می رسد که بخش عمدۀ این دلایل به ساختار آموزش عالی کشور و همچنین به نگرش و عملکرد اساتید این حوزه بر می گردد. لذا گام نخست برای اصلاح و پیشرفت در این حوزۀ مهم و تأثیرگذار بررسی دقیق این دلایل و آگاهی بیشتر از شرایط موجود و موانع پیشرفت است.

با توجه به این مقدمات تصمیم گرفته ایم تا با کمک شما بزرگواران در مسیر اصلاح این ساختار قدم برداریم و برای شروع میخواهیم به بیان تجربیات شخصی خود بپردازیم؛ تجربیاتی که در محیط دانشگاهی و در مواجهه با اساتید، مسئولین و دانشجویان برایمان پیش آمده و ما را متوجه یک یا چند ایراد اساسی در ساختار، تفکر و نگرش افراد کرده است. این موضوع به ما کمک می کند تا مشکلات اساسی و نگرش های غلط را شناسایی کرده و در اصلاح این نگرش های غلط تلاش نماییم و وقتی بتوانیم نگرش افراد را اصلاح کنیم، ساختار نیز به مرور به شکل صحیح خود نزدیک می شود. به همین منظور از شما عزیزان نیز تقاضا داریم اگر با ایرادی در ساختار دانشگاهی و به خصوص در علوم پایه مواجه شده اید آن را با ما در میان بگذارید تا با اشتراک آن به آگاهی بیشتری از این مسئله برسیم.

با سپاس فراوان

🆔 @QMproblems
🔦 دفاع از رساله دکتری؛ گرایش فیزیک بنیادی

📝بررسی ترمودینامیکی سیستم های کوانتومی
🗣ارائه: مهدی رمضانی
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
چهارشنبه؛4 اردیبهشت، ساعت 9:30
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف

🆔 @QMproblems
⭕️ تحمیل عقاید؛ عاملی موثر در عقب ماندگی علمی (قسمت اول)

حدود دو سال پیش بود که رسالۀ ارشد خود را جهت داوری اولیه به دانشکده تحویل دادم. یک روز معاون تحصیلات تکمیلی که یکی از اساتید گرایش ذرات بنیادی بود من را به صورت اتفاقی در آسانسور دانشکده دید و به من گفت حتما یک روز از من وقت بگیر تا صحبت کنیم. من هم وقت گرفتم و رفتم. حدس میزدم ایشان میخواهد دربارۀ مسائل درون رساله بحثی علمی داشته باشد و یا راجع به تصمیم برای ادامۀ راه در مقطع دکتری صحبت کند. اما ایشان بحث جالبی را مطرح کرد که من را در کامل کردن پازل دلایل عقب افتادگی فضای علمی کشور بسیار کمک کرد.

از آنجایی که دو درس با ایشان گذرانده بودم کاملا با بنده آشنا بودند. ایشان به من گفتند که ما از شما به عنوان کسی که در دانشکده رتبۀ اول بودی توقع داشتیم موضوع بهتری را انتخاب کنی. کمی جا خوردم چون موضوع رسالۀ من خیلی قبل تر توسط استاد راهنمایم جناب دکتر گلشنی تایید و به تصویب دانشکده رسیده بود. همچنین ایمیل هایی که در راستای پایان نامۀ خود به اساتید مطرح فیزیک در دنیا زده بودم پاسخ های مثبت و بعضا تحسین کننده ای را در پی داشت که من را مجاب میکرد که موضوع مناسبی را انتخاب کرده ام. موضوعی که الان ذهن بسیاری از بزرگان فیزیک که در مرزهای علم کار می کنند را درگیر کرده است و آن ایرادات نظریۀ کوانتوم بود.

از ایشان پرسیدم که می شود بیشتر توضیح دهید؟ ایشان یک پایان نامۀ قطور را از روی میز خود برداشت و جلوی من گذاشت و گفت این پایان نامۀ یکی از دانشجویان دانشگاه تهران است که در حوزۀ فیزیک ذرات کار کرده است. ایشان هم در حوزۀ الهیات تحصیل میکند و هم بر روی مسائل محاسباتی و به اصطلاح ضرب و تقسیم می پردازد. برایم واقعا حیرت آور بود. به خود می گفتم یعنی استاد ما فرق میان دو حوزۀ فیزیک بنیادی و الهیات را تشخیص نمی دهد؟ برای اطمینان مجدد پرسیدم منظورتان چیست؟ گفتند شما به عنوان یک دانشجوی ممتاز باید می رفتید و مسئلۀ جدید حل می کردید. این رسالۀ شما بیشتر متن دارد تا فرمول! (این حرفشان واقعا مرا دلسرد کرد. اگر بنا باشد که قوت یک اثر علمی به چگالی فرمول هایش باشد، باید اکثر کارهای شاخص علمی که باعث تحول شده اند را فاقد اعتبار دانست.) به ایشان گفتم برای حل یک مسئلۀ جدید باید بر جوانب موضوع مسلط شد و از دید جامع به مسئله نگاه کرد. نمی شود وقتی نمیدانیم موضوع چیست و چه مبنایی دارد صرفا با سرِ پایین به ضرب و تقسیم پرداخت.

هرچه دفاع کردیم متاسفانه ایشان منظور ما را متوجه نمی شدند. گویی تمام فیزیک همین نظریات موجود است ولاغیر؛ وباید صرفا در چارچوب نظریات متداول فعلی به حل مسئله پرداخت. حال این که این چارچوب متداول از کجا آمده است و آیا ایرادی دارد یا نه اصلا نباید مطرح شود. یادم نمی رود، در جلسۀ مصاحبۀ دکتری، وقتی موضوع پایان نامه ام را گفتم چند استاد برانگیخته شدند. یکی از اساتیدی که در حوزۀ اطلاعات کوانتومی کار می کرد به من گفت کجای کوانتوم مشکل دارد؟ بنده توضیحاتی دادم. بعد با اعتماد به نفس کامل گفتند کوانتوم هیچ ایرادی ندارد و تعبیر GRW تمامی معضلات را رفع می کند. من هم چون با این تعبیر زیاد آشنا نبودم از دفاع متعصبانه پرهیز کردم و به آن استاد گفتم که چشم، مطالعه می کنم. جالب است وقتی که به آقای گیراردی (بنیانگذار تعبیرGRW) نامه ای نوشتم و از او دربارۀ ایرادات کوانتوم پرسیدم، ایشان صریح تر از بقیه به متناقض بودن و غیر قابل دفاع بودن کوانتوم اشاره کرد و به هیچ عنوان اعتقاد نداشت که تعبیر او تمام مشکلات کوانتوم را رفع می کند!

🆔 @QMproblems
⭕️ آزمایش های انتخاب با تأخیر: تأثیر آینده بر گذشته یا هماهنگی آینده و گذشته؟

یکی از ویژگی های عجیب در دنیای کوانتومی، رفتار موج-ذره است. طبق اصل مکملیت بور، اشیاء کوانتومی یا از خود خاصیت موجی بروز میدهند و یا خاصیت ذره ای. مثلا در آزمایش دوشکاف اگر یک دسته الکترون را به سمت شکاف ها شلیک کنیم، تا زمانی که ندانیم آن الکترون ها چه مسیری دارند و مکان آنها چیست خاصیت موجی فعال است. با برخورد موج به دو شکاف نیز طرح تداخل موجی را بر روی پرده مشاهده می کنیم. اما به محض اینکه در محل شکاف ها یک آشکارساز قرار دهیم تا متوجه شویم که الکترون ها از کدام شکاف عبور کردند، طرح موجی از بین رفته و خاصیت ذره ای فعال می شود. این حالت برای ذرات نور (فوتون) هم وجود دارد.

جان ویلر در سال 1978 آزمایش شگفت انگیزتری را طراحی کرد. او سعی داشت بفهمد که چه زمانی فوتون تصمیم میگیرد که موجی یا ذره ای رفتار کند. او به آزمایش دو شکاف یک لنز عدسی اضافه کرد که در جلوی شکاف ها قرار میگیرد. کار این عدسی متمرکز کردن نوری است که از هر شکاف عبور می کند. موج های عبوری از هردو شکاف ابتدا به سمت هم همگرا می شوند و در ادامه از هم جدا شده و هر یک مسیر جداگانه ای را طی می کنند(تصویر زیر). حال اگر پردۀ آشکارساز در خارج از کانون (جایی که مسیرها از هم متمایزند) قرار داشته باشد ما خاصیت ذره ای را مشاهده میکنیم. اما اگر پرده را درست در کانون قرار دهیم (به دلیل تداخل دو موج عبوری) خاصیت موجی پدید می آید.

نکتۀ شگفت انگیز اینجاست که وقتی قرار باشد نور خاصیت ذره ای داشته باشد پس فوتون باید مانند ذره فقط از یک شکاف عبور کرده باشد. اما وقتی قرار باشد که ما خاصیت موجی را ببینیم نور باید مانند موج از هر دو شکاف عبورکرده باشد و در نقطۀ کانون با هم تداخل کنند. حال اگر ما اجازه دهیم که نور ابتدا تصمیم خود را بگیرد و از دو شکاف عبور کند و آنوقت ما تصمیم بگیریم که پردۀ آشکار ساز را در کجا بگذاریم چه اتفاقی می افتد؟ آیا ممکن است که نور بخواهد موج باشد و آنوقت ما آشکارساز را در خارج از کانون عدسی بگذاریم؟ (در این صورت هم خاصیت موجی و هم خاصیت ذره ای اتفاق می افتد و اصل مکملیت نقض میشود) آزمایش های انجام شده نشان می دهد که پاسخ این سوال منفی است!

در این آزمایش نیز ما همواره یک نقاب از موج-ذره را مشاهده می کنیم، با این تفاوت که انتخاب نقاب وابسته به شرایط آزمایش در آینده است! گویی نوری که به سمت دو شکاف می آید از تصمیم آیندۀ ما دربارۀ محل قرار دادن پرده باخبر است و طبق آن تصمیم خود را میگیرد. اگر ما بخواهیم پرده را در کانون بگذاریم پس نور باید مانند موج از دو شکاف عبور کند و اگر بخواهیم خارج از کانون بگذاریم نور مجبور بوده مانند یک ذره تنها از یک شکاف رد شده باشد. بعد از این ایدۀ ویلر آزمایشات بسیار دقیق تر و پیچیده تری انجام شد که حاکی از صحت این امر دارد. حتی ویلر آزمایشاتی در ابعاد کیهان طراحی کرد تا نشان دهد این موضوع برای فوتون هایی که چند میلیون سال قبل، از لنز گرانشی کهکشان ها رد شده اند هم صادق است. علیرغم سکوت همیشکی کوانتوم کپنهاگی در پاسخ به این دسته آزمایشات، کوانتوم بوهمی توضیح زیبایی برای این پدیده دارد. ان شاالله در آینده به آزمایش های دیگر و تعبیرهایی که برای توجیه این آزمایشات ارائه شده می پردازیم.

🆔 @QMproblems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ استیون واینبرگ (برندۀ نوبل فیزیک):

" احتمالا درحال رفتن به سمت انقلابی در علم، مشابه گذار از فیزیک کلاسیک به کوانتوم، هستیم. ممکن است فردا صبح یک مقاله از یک دانشجوی کارشناسی ارشد این کار را انجام دهد."

سخنرانی سال ٢٠١٦ با عنوان "مشکل مکانیک کوانتوم چیست؟"

🆔 @QMproblems
Quantum problems
⭕️ تحمیل عقاید؛ عاملی موثر در عقب ماندگی علمی (قسمت اول) حدود دو سال پیش بود که رسالۀ ارشد خود را جهت داوری اولیه به دانشکده تحویل دادم. یک روز معاون تحصیلات تکمیلی که یکی از اساتید گرایش ذرات بنیادی بود من را به صورت اتفاقی در آسانسور دانشکده دید و به من…
⭕️ عدم خودباوری؛ عاملی موثر در عقب ماندگی علمی (قسمت دوم)

بعد دفاع از پایان نامه ام بود که یکی از اساتید بنام و باسابقۀ دانشکده را در دفتر آموزش دیدم. از آنجایی که در دوران لیسانس از شاگردان خوب ایشان بودم و مباحثاتی نیز باهم داشتیم، من را به خوبی میشناختند. بعد از سلام و احوالپرسی، ایشان بی مقدمه به من گفتند که شما با این روندی که میروی به هیچ جایی نمیرسی! این جمله از جانب این استاد، که تأثیرگذاری زیادی میان دانشجویان داشت، برایم بسیار سنگین بود. با خود سریع مروری کردم تا ببینم کجای کارم مشکل داشتم که ایشان اینگونه واکنش نشان داده است. چون عجله داشتم و حدس میزدم ایشان هم وقت ندارد از بحث پرهیز کردم و خداحافظی نمودم.

بعد از آن دیدار ذهنم به شدت مشغول شد. هرچه فکر میکردم که کجای مسیر را اشتباه کرده ام به هیچ نکته ای نمی رسیدم، زیرا برای انتخاب راه پژوهشی خود تفکر بسیاری کرده و با چندین نفر از بزرگان فیزیک در داخل و خارج مشورت کرده بودم. به هرحال آن استاد نیز جایگاه بالایی در ذهن من داشت و نمی توانستم نظر ایشان را نادیده بگیرم. به هر ترتیبی که بود باید مسئله را برای خود روشن میکردم. از این رو همان شب ایمیلی زدم و از ایشان تقاضای وقت ملاقات کردم. فردای آن روز به دفتر ایشان رفتم تا از علت صحبت دیروزشان بپرسم. ابتدا ازشان تشکر کردم و به ایشان گفتم که حرفشان نشان از علاقه ایشان به بنده دارد و برایشان توضیح دادم که چرا گرایش بنیادی و موضوع معضلات کوانتوم را برای پایان نامه انتخاب کردم.

چون در حوزۀ نظریۀ ریسمان متخصص بودند، برایشان نتیجۀ ایمیل به آقایان ساسکایند، ویتن و وفا، که از سرآمدان نظریۀ رسیمان هستند را ارائه کردم. با توضیحاتی که دادم و اشاره به پاسخ های آن اساتید ایشان کمی از موضع خود پایین آمدند و گفتند: "من هم می دانم نظریۀ کوانتوم مشکل دارد. اکثر اساتید میدانند. اما تا الان که در آزمایش به مشکلی برنخوردیم که بخواهیم آن را عوض کنیم." این صحبتشان برایم واقعا عجیب بود، چون خود ایشان بر روی نظریه ای کار میکردند که تا الان نیاز تجربی پشت آن نبوده و شاید تا چندین دهۀ آینده هم نتوان به فناوری ای رسید تا پیش بینی های آن را آزمایش کرد. از طرفی این یک واقعیت است که تمام نظریات فیزیک فعلی تنها دربارۀ 5 درصد از مادۀ عالم است و ما هیچ نظریه ای برای توصیف 95 درصد دیگر نداریم.

به ایشان یادآور شدم که تنها انگیزۀ اینشتین برای ارائۀ تئوری نسبیت خاص یک ایدۀ بنیادی، یعنی ایجاد وحدت نظری میان تبدیلات الکترومغناطیس و مکانیک بود و به گفتۀ خود اینشتین، او از آزمایش مایکلسون-مورلی اطلاع نداشت. الان هم اکثر فیزیکدانان مطرح منتظر یک تحول بزرگ در بنیان های فیزیک هستند. ایشان با لبخندی گفت: "بله، باید بر روی این زمینه ها کار کرد اما این کار من و شما نیست!" بلافاصله پرسیدم پس کار چه کسی است؟ ایشان پاسخ قابل تأملی دادند و گفتند: "اینها کار همان امثال واینبرگ و ویتن است. ما در سطحی نیستیم که بتوانیم بر روی این مسائل بنیادی کار کنیم. کار ما فعلا همین ضرب و تقسیم های اولیه است و باید این ها را به خوبی انجام دهیم." این حرفشان واقعا مرا متعجب کرد. مجددا برایشان مثال اینشتین را زدم که تا 26 سالگی با کارهایش بخش بزرگی از فیزیک را متحول کرده بود.

خلاصه آنکه نه ایشان قانع شد که ما میتوانیم و باید بر روی مسائل بنیادی کار کنیم و نه من از صحبت های ایشان قانع شده بودم، اما این دیدار نکات جدید و عمیقی را از دلایل عدم سهیم بودن ما در مسیر پیشرفت علم برایم روشن ساخت. متوجه شدم تا وقتی که مروّجان اصلی علم در ایران چنین نگرشی دارند ما هیچگاه نمی توانیم نسلی نوآور، مبتکر و با اعتماد به نفس تربیت کنیم. حالا دیگر میفهمیدم دلیل اصلی مخالفت ها و سنگ اندازی های دانشکده بر سر راه دانشجویانی که میخواستند گرایش بنیادی را انتخاب کنند، چه بوده است. اما سوال مهمی نیز گریبانم را گرفته بود؛ به راستی برای تغییر این نگرش مخرب چه کاری از دست ما دانشجویان برمی آید؟

🆔 @QMproblems
"کاش می توانستم به زندگی ابدی معتقد باشم زیرا تصور این که آدمی فقط ماشینی است که متاسفانه از نظر خودش، از موهبت برخوردار است در من احساس بدبختی پدید می آورد."

👤 برتراند راسل

🆔 @QMproblems