در باب توسعه آمرانه!
خاطره ای از یکی از دختران هوادار گروه های چپ می خواندم که تجربه حضورش در خیابان انقلاب را چند روز پیش از 22 بهمن 57 شرح می داد. می گفت که از ترکیب جمعیت حاضر و برخی رفتارها متعجب شده بود. پیشتر با کسانی شبیه خودش روبه رو می شد که برای رهایی پرولتاریا با هم بحث سیاسی می کردند و شعر می خواندند و ... اما الان آدم هایی را می دید با زبان و رفتار متفاوت که گویا متلکی هم به او پرانده بودند. احساس ناامنی کرده بود و مجبور شد محل را ترک کند. اما فکر کنم به خوبی فهمید که «پرولتاریا» واقعی با چیزی که او در بحث های حزبی با آن آشنا شده بود متفاوت است. آزادی البته عالی است ولی باید واقعیت های روی زمین را هم در نظر داشت.
شخصا و از نگاهی لیبرال باور دارم که رشد و پیشرفت مملکت از دل انتخاب آزاد شهروندان آن می گذرد. در کوتاه مدت می توان با مداخله دولتی کارهایی کرد ولی با پیچیده تر شدن اقتصاد و جامعه باید به بازار سلام کرد. از منظر سیاسی هم که بعید است کسی با آزادی های مدنی و مشارکت و ... مخالفتی داشته باشد. اما مقصد را نباید با مسیر اشتباه گرفت! برای رسیدن به آزادی مجبوری با دشمنان آزادی ستیز کنی! ما حق نداریم دنیا را کارتون ببینیم؛ واقعیت ها جدیتر از این هستند که بتوان نادیده شان گرفت. یک لیبرال رادیکال می تواند به مردانی سیاه پوش با ریش انبوه و پرچم سیاه وسفید داعش هم حق آزادی بیان و ترویج عقاید بدهد ولی آدم عاقلی که از گذشته درخشان (و آینده درخشانتر!) سیاه پوش های خلافت اسلامی خبر دارد خیلی پای آزادی بیان را در این موارد پیش نمی کشد!
اما توسعه آمرانه. از دو منظر می شود به آن نگاه کرد: یکی اینکه اتوریته سیاسی تخصیص منابع را برای اهداف سیاسی-اقتصادی تغییری اساسی دهد و منطق تخصیص بازار را به درجاتی ندیده بگیرد؛ دوم اینکه بازارها نیاز به بستر و شرایطی برای فعالیت خود دارند که تنها با ابزارهای سیاسی می توان به وجودشان آورد. چالش های مالکیت و نظم بدون خشونت که پیش نیاز عمل بازارهاست یا آشوب گروه های قدرتمندی که اساسا نظم بازاری را تاب نمی آورند.
درباره منظر اول می شود نقدهای جدی داشت ولی دومی به ویژه در صحاری خاورمیانه بحثی جدی است، اساسا باید کسی در ابتدا بربرهای دشمن آزادی را به جهنم بفرستد تا تو عزیز لیبرال بتوانی به آزادی فکر کنی! اسلحه و توحش دستکم در کوتاه مدت بر هرگونه استدلال نظری پیروز است! در میدان عمل نیز حق با کسی است که علاوه بر ایده های خوب از زور بیشتری برخوردار باشد و البته اراده اعمال آن را هم داشته باشد. توسعه آمرانه چیزی خوبی نیست ولی مشروط بر اینکه نوع غیرآمرانه آن دم دست باشد!
اما چرا امروز و الان این حرف ها را می زنیم؟ بربریتی ارتجاعی این گربه بزرگ (ایران) را تهدید می کند و آن هم چیزی نیست جز «سیاست ورزی قومیتی»؛ ارتجاعی که سیاسیون نادان (چه در قدرت و چه در سودای قدرت!) آن را ترویج می کنند و فقط بر نفرت می افزاید! تنها چیزی که به نظر می تواند این شکاف را پر کند «توسعه» است (اگر غیرآمرانه سراغ دارید که عالی است!)؛ ایران برای همه اقوامش جا دارد ولی اول باید ایرانی باشد که بتوان به آینده اش فکر کرد! در این مسیر همه اوباش ایران ستیز را هم باید تبعید کرد به غار! الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
خاطره ای از یکی از دختران هوادار گروه های چپ می خواندم که تجربه حضورش در خیابان انقلاب را چند روز پیش از 22 بهمن 57 شرح می داد. می گفت که از ترکیب جمعیت حاضر و برخی رفتارها متعجب شده بود. پیشتر با کسانی شبیه خودش روبه رو می شد که برای رهایی پرولتاریا با هم بحث سیاسی می کردند و شعر می خواندند و ... اما الان آدم هایی را می دید با زبان و رفتار متفاوت که گویا متلکی هم به او پرانده بودند. احساس ناامنی کرده بود و مجبور شد محل را ترک کند. اما فکر کنم به خوبی فهمید که «پرولتاریا» واقعی با چیزی که او در بحث های حزبی با آن آشنا شده بود متفاوت است. آزادی البته عالی است ولی باید واقعیت های روی زمین را هم در نظر داشت.
شخصا و از نگاهی لیبرال باور دارم که رشد و پیشرفت مملکت از دل انتخاب آزاد شهروندان آن می گذرد. در کوتاه مدت می توان با مداخله دولتی کارهایی کرد ولی با پیچیده تر شدن اقتصاد و جامعه باید به بازار سلام کرد. از منظر سیاسی هم که بعید است کسی با آزادی های مدنی و مشارکت و ... مخالفتی داشته باشد. اما مقصد را نباید با مسیر اشتباه گرفت! برای رسیدن به آزادی مجبوری با دشمنان آزادی ستیز کنی! ما حق نداریم دنیا را کارتون ببینیم؛ واقعیت ها جدیتر از این هستند که بتوان نادیده شان گرفت. یک لیبرال رادیکال می تواند به مردانی سیاه پوش با ریش انبوه و پرچم سیاه وسفید داعش هم حق آزادی بیان و ترویج عقاید بدهد ولی آدم عاقلی که از گذشته درخشان (و آینده درخشانتر!) سیاه پوش های خلافت اسلامی خبر دارد خیلی پای آزادی بیان را در این موارد پیش نمی کشد!
اما توسعه آمرانه. از دو منظر می شود به آن نگاه کرد: یکی اینکه اتوریته سیاسی تخصیص منابع را برای اهداف سیاسی-اقتصادی تغییری اساسی دهد و منطق تخصیص بازار را به درجاتی ندیده بگیرد؛ دوم اینکه بازارها نیاز به بستر و شرایطی برای فعالیت خود دارند که تنها با ابزارهای سیاسی می توان به وجودشان آورد. چالش های مالکیت و نظم بدون خشونت که پیش نیاز عمل بازارهاست یا آشوب گروه های قدرتمندی که اساسا نظم بازاری را تاب نمی آورند.
درباره منظر اول می شود نقدهای جدی داشت ولی دومی به ویژه در صحاری خاورمیانه بحثی جدی است، اساسا باید کسی در ابتدا بربرهای دشمن آزادی را به جهنم بفرستد تا تو عزیز لیبرال بتوانی به آزادی فکر کنی! اسلحه و توحش دستکم در کوتاه مدت بر هرگونه استدلال نظری پیروز است! در میدان عمل نیز حق با کسی است که علاوه بر ایده های خوب از زور بیشتری برخوردار باشد و البته اراده اعمال آن را هم داشته باشد. توسعه آمرانه چیزی خوبی نیست ولی مشروط بر اینکه نوع غیرآمرانه آن دم دست باشد!
اما چرا امروز و الان این حرف ها را می زنیم؟ بربریتی ارتجاعی این گربه بزرگ (ایران) را تهدید می کند و آن هم چیزی نیست جز «سیاست ورزی قومیتی»؛ ارتجاعی که سیاسیون نادان (چه در قدرت و چه در سودای قدرت!) آن را ترویج می کنند و فقط بر نفرت می افزاید! تنها چیزی که به نظر می تواند این شکاف را پر کند «توسعه» است (اگر غیرآمرانه سراغ دارید که عالی است!)؛ ایران برای همه اقوامش جا دارد ولی اول باید ایرانی باشد که بتوان به آینده اش فکر کرد! در این مسیر همه اوباش ایران ستیز را هم باید تبعید کرد به غار! الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
👍97❤17👎17🤩1
در باب دولت و خصوصی سازی و اقتصاد سیاسی در حوالی ما
«دولت» همه جا بنا به تعریف معمول آن «نهاد (غیرشخصی) دارای حق حاکمیت بر قلمرو سرزمینی معین با استفاده از بوروکراسی» نیست؛ نهادی که ثبات و استمرار سیاسی را در عین تحولات پرشمار ممکن می سازد. «دولت» در جایی مثل سوریه صرفا نام دیگری است برای یک فرد؛ مثل سیدالرئیس در عراق که دولتی بیرون از او وجود نداشت و حاکم و حکومت مترادف بودند.
وقتی از خصوصی سازی و دیگر مفاهیم اقتصاد سیاسی استفاده می کنیم باید توجه کرد که دولت خاورمیانه ای (اگر چنین نامی درست باشد) با یک دولت یکپارچه با بوروکراسی وبری بسیار متفاوت است! خصوصی سازی خاورمیانه ای هم یعنی همین دارایی قبلا به اسم دولت «مال» سیاسیون بود الان مالکیتش واضح است! در حوالی ما وقتی می گوییم چیزی دولتی است یعنی آدمی سیاسی به صلاحدید شخصی برایش تصمیم می گیرد و سازوکاری هم برای محدود کردن وی وجود ندارد! اینجا وقتی از خصوصی سازی صحبت می کنیم ناله از اینکه الیگارش ها اموال عمومی را غارت کردند زیادی شیک به نظر می رسد، در حالت قبل از آن هم آن الیگارش ها! خیلی محدودیتی ندارند و منتظر اجازه ما ننشسته اند! فقط در این حالت کار «دولتی» است و بقیه خیلی از جزئیاتش خبر ندارند مگر آنکه یک گروه سیاسی بخواهد دیگری را اذیت کند که چیزهایی افشا می شود!
خلاصه از عشق هایتان افسانه نسازید؛ این پیشنهادهای «دولت باید ...» را در صحاری خاورمیانه با احتیاط استفاده کنید ضرر ندارد، الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
«دولت» همه جا بنا به تعریف معمول آن «نهاد (غیرشخصی) دارای حق حاکمیت بر قلمرو سرزمینی معین با استفاده از بوروکراسی» نیست؛ نهادی که ثبات و استمرار سیاسی را در عین تحولات پرشمار ممکن می سازد. «دولت» در جایی مثل سوریه صرفا نام دیگری است برای یک فرد؛ مثل سیدالرئیس در عراق که دولتی بیرون از او وجود نداشت و حاکم و حکومت مترادف بودند.
وقتی از خصوصی سازی و دیگر مفاهیم اقتصاد سیاسی استفاده می کنیم باید توجه کرد که دولت خاورمیانه ای (اگر چنین نامی درست باشد) با یک دولت یکپارچه با بوروکراسی وبری بسیار متفاوت است! خصوصی سازی خاورمیانه ای هم یعنی همین دارایی قبلا به اسم دولت «مال» سیاسیون بود الان مالکیتش واضح است! در حوالی ما وقتی می گوییم چیزی دولتی است یعنی آدمی سیاسی به صلاحدید شخصی برایش تصمیم می گیرد و سازوکاری هم برای محدود کردن وی وجود ندارد! اینجا وقتی از خصوصی سازی صحبت می کنیم ناله از اینکه الیگارش ها اموال عمومی را غارت کردند زیادی شیک به نظر می رسد، در حالت قبل از آن هم آن الیگارش ها! خیلی محدودیتی ندارند و منتظر اجازه ما ننشسته اند! فقط در این حالت کار «دولتی» است و بقیه خیلی از جزئیاتش خبر ندارند مگر آنکه یک گروه سیاسی بخواهد دیگری را اذیت کند که چیزهایی افشا می شود!
خلاصه از عشق هایتان افسانه نسازید؛ این پیشنهادهای «دولت باید ...» را در صحاری خاورمیانه با احتیاط استفاده کنید ضرر ندارد، الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
👍39❤7👎2
هفت استمباد! در باب «واقعی» کردن قیمت ها
1. قیمت واقعی یعنی قیمت بازار؛ واقعی تر از آن نداریم چرا که علامت مطلوبیت اهالی اقتصاد است و تمامی تصمیم های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد. فقط بحث مصرف نیست و به طور خاص پس انداز و سرمایه گذاری و دیگر تصمیم های اقتصادی هم متاثر می شوند.
2. قیمت بازاری مستلزم اینست که مالکیت کالای مورد مبادله (خاویار، طلا، ارز، بنزین یا هر چیز دیگر) مشخص باشد و رجحان ها و خواست وی را بازتاب دهد؛ این هم یعنی مالکیت «خصوصی» آن کالا؛ یک چیز از میزس یاد بگیریم اینست که وقتی دولت «مالک» یک کالاست یعنی مالک واقعی ندارد! وقتی در مورد کالاهایی مثل بنزین صحبت می کنیم که خروجی یک زنجیره تولید هستند که از چاه نفت شروع می شود کار دشوارتر هم می شود.
3. از کدام بازار صحبت می کنیم ؟ شهر؟ استان؟ کشور؟ قاره؟ سراسر جهان؟ بازار یعنی جایی که عرضه و تقاضا به هم می خورند! یعنی طرفین به صورت خودخواسته (داوطلبانه) و بدون اجبار سیاسی پای کار بیایند! در این معنا چه بسا یک قیمت یکسان برای همه جغرافیای ایران بی معنا باشد (دستکم در کوتاه مدت!).
4. کشف قیمت بازاری در شرایط تحریم و منع نقش آفرینی شرکت ها و بنگاه های خارجی اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار است!
5. قیمت های «غیرواقعی» شبکه ذینفعان خاص خود را به وجود می آورند و تغییر آن بسیار دشوار است؛ به زبان ساده، کسانی جیبشان پر می شود که در شرایط یک بازار آزاد نمی شد.
6. در کشورهایی مثل ایران «غیرواقعی» بودن قیمت بعضی از کالاها را باید جزئی از قرارداد اجتماعی دولت و مردم به حساب آورد، برای رفتن به سوی قیمت بازار باید در آن قرارداد اجتماعی بازنگری شود که در دوره انسداد سیاسی شدنی نیست.
7. اصلاح قیمت ها در کوتاه مدت نیازمند یک پروژه سیاسی است؛ مردم باید به امیدی فشارهای کوتاه مدت را تحمل کنند و آینده ای مطلوب را متصور شوند. باید مشوق هایی برای آنها تدارک دید که دوران گذار را تحمل کنند. این هم کار مشترک اهالی اقتصاد و سیاست است و نیازمند هوشمندی سیاسی، شانس مساعد و درجاتی از عوام گرایی و ... (خاویر میلی را ببینید!) چنین جمعی در فضای سیاسی ایران نداریم.
واقعی کردن قیمت ها دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد اما به اصطلاح قاطعیت! در اجرای آن باعث می شود مثل آبان 98 مردم در خیابان پرپر شوند. ژست بیسمارک را نگیرید و بدون یک روابط عمومی هوشمندانه و ارتباط خوب با مردم با یک جامعه در حال انفجار بازی نکنید که مصیبت کم نداریم. الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
1. قیمت واقعی یعنی قیمت بازار؛ واقعی تر از آن نداریم چرا که علامت مطلوبیت اهالی اقتصاد است و تمامی تصمیم های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد. فقط بحث مصرف نیست و به طور خاص پس انداز و سرمایه گذاری و دیگر تصمیم های اقتصادی هم متاثر می شوند.
2. قیمت بازاری مستلزم اینست که مالکیت کالای مورد مبادله (خاویار، طلا، ارز، بنزین یا هر چیز دیگر) مشخص باشد و رجحان ها و خواست وی را بازتاب دهد؛ این هم یعنی مالکیت «خصوصی» آن کالا؛ یک چیز از میزس یاد بگیریم اینست که وقتی دولت «مالک» یک کالاست یعنی مالک واقعی ندارد! وقتی در مورد کالاهایی مثل بنزین صحبت می کنیم که خروجی یک زنجیره تولید هستند که از چاه نفت شروع می شود کار دشوارتر هم می شود.
3. از کدام بازار صحبت می کنیم ؟ شهر؟ استان؟ کشور؟ قاره؟ سراسر جهان؟ بازار یعنی جایی که عرضه و تقاضا به هم می خورند! یعنی طرفین به صورت خودخواسته (داوطلبانه) و بدون اجبار سیاسی پای کار بیایند! در این معنا چه بسا یک قیمت یکسان برای همه جغرافیای ایران بی معنا باشد (دستکم در کوتاه مدت!).
4. کشف قیمت بازاری در شرایط تحریم و منع نقش آفرینی شرکت ها و بنگاه های خارجی اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار است!
5. قیمت های «غیرواقعی» شبکه ذینفعان خاص خود را به وجود می آورند و تغییر آن بسیار دشوار است؛ به زبان ساده، کسانی جیبشان پر می شود که در شرایط یک بازار آزاد نمی شد.
6. در کشورهایی مثل ایران «غیرواقعی» بودن قیمت بعضی از کالاها را باید جزئی از قرارداد اجتماعی دولت و مردم به حساب آورد، برای رفتن به سوی قیمت بازار باید در آن قرارداد اجتماعی بازنگری شود که در دوره انسداد سیاسی شدنی نیست.
7. اصلاح قیمت ها در کوتاه مدت نیازمند یک پروژه سیاسی است؛ مردم باید به امیدی فشارهای کوتاه مدت را تحمل کنند و آینده ای مطلوب را متصور شوند. باید مشوق هایی برای آنها تدارک دید که دوران گذار را تحمل کنند. این هم کار مشترک اهالی اقتصاد و سیاست است و نیازمند هوشمندی سیاسی، شانس مساعد و درجاتی از عوام گرایی و ... (خاویر میلی را ببینید!) چنین جمعی در فضای سیاسی ایران نداریم.
واقعی کردن قیمت ها دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد اما به اصطلاح قاطعیت! در اجرای آن باعث می شود مثل آبان 98 مردم در خیابان پرپر شوند. ژست بیسمارک را نگیرید و بدون یک روابط عمومی هوشمندانه و ارتباط خوب با مردم با یک جامعه در حال انفجار بازی نکنید که مصیبت کم نداریم. الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
❤42👍24😢1
این چارچوب به پنج حلقه واردن معروف است که سلسله مراتبی از اهداف را بر حسب اهمیت برای درهم شکستن دشمن را نشان می دهد؛ حرفش اینست که دشمن را فقط نباید با سازوبرگ های نظامی و ملموسش (حلقه بیرونی) تعریف کرد بلکه ارگانیسمی پیچیده و تودرتوست که برای فلج استراتژیک او باید مغزش (رهبری، درونی ترین حلقه) را مورد اصابت قرار داد.
این حلقه درونی اشاره به تصمیم گیرندگان کلیدی و چهره های شاخص و ابزارهای کنترلی و هماهنگی آنهاست ، حلقه بعدی منابع حیاتی نظیر پالایشگاه ها، نیروگاه ها، مراکز مالی و امثالهم است، حلقه بعدی زیرساخت ها نظیر جاده ها، راه آهن و مسیرهای ترابری است، حلقه دیگر جمعیت است که بر کاهش حمایت مردم از رهبری سیاسی-نظامی و ایجاد تردید در آنها برای ادامه جنگ و واکنش دلالت دارد و حلقه بیرونی هم سازوبرگ معمول نظامی است که از قضا از کمترین اهمیت نسبی برخوردار است. تفسیر بیشتر با شما، الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
این حلقه درونی اشاره به تصمیم گیرندگان کلیدی و چهره های شاخص و ابزارهای کنترلی و هماهنگی آنهاست ، حلقه بعدی منابع حیاتی نظیر پالایشگاه ها، نیروگاه ها، مراکز مالی و امثالهم است، حلقه بعدی زیرساخت ها نظیر جاده ها، راه آهن و مسیرهای ترابری است، حلقه دیگر جمعیت است که بر کاهش حمایت مردم از رهبری سیاسی-نظامی و ایجاد تردید در آنها برای ادامه جنگ و واکنش دلالت دارد و حلقه بیرونی هم سازوبرگ معمول نظامی است که از قضا از کمترین اهمیت نسبی برخوردار است. تفسیر بیشتر با شما، الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
👍78❤25👎4😢3🤩1
در باب ایران و همبستگی ملی
در بخشی از فیلمی که نامش یادم نیست بازیگر می گفت آشویتس و داخائو نشان داد که ادم ها چه بلاهایی می توانند بر سر هم بیاورند! هشداری است که همواره باید پیش چشم باشد؛ کمبودها و کینه ها در ترکیب با هم می توانند از انسان های درظاهر متمدن جانورانی درنده بسازند.
در نبرد 12 روزه با اسرائیل (جنگ تازه شروع شده!) کسانی از همبستگی گفتند؛ در نجابت بسیاری از ایرانی ها که حرفی نیست ولی رتوریک سیاسی نباید ما را بفریبد. همبستگی اجتماعی باید خود را در همراهی با اهالی قدرت در هنگام اصلاحات نشان دهد، اما بعید بدانم حتی پرت ترین سیاستمدار وطنی هم چنین همراهی را فرض بگیرد! واقعیت اینست که وضع بد فعلی خیلی زود می تواند به بحرانی تمام عیار بدل شود؛ بحران تامین انرژی که به تدریج خود را نشان می دهد فقط نوک کوه یخ است؛ کاهش رشد اقتصادی، ناامیدی عمومی فزاینده و بی آیندگی اوضاع را از این هم بدتر خواهد کرد. در نبردهای بعدی زیرساخت ها هم به طور جدی زیر ضرب خواهند رفت؛ بعید بدانم با قطع پی در پی آب و برق و گاز بشود خیلی روی همبستگی ایرانی ها حساب کرد.
از اهالی اقتصاد می پرسی همه دست نگه داشته اند تا ببینند چه می شود و کی ماشه را می چکانند. در چنین فضایی «توسعه» کالای لوکس می شود! فراموش نکنید ایران فعلی با امپراتوری ژاپن و آلمان هیتلری متفاوت است و حتی در کوتاه مدت هم نمی تواند دست به دامن میلیتاریسم شکوه مند! بشود تا جانی به اقتصادش بدهد. راستش آن دوران گذشته و کشوری وسیع با جمعیتی متننوع و مرزهای رها و نارضایتی شدید سیاسی و بوروکراسی فشل تکلیفش روشن است. بازی بازی تکنولوژی است و ماجرا پیچیده تر از اینهاست که با صرف حرف درمانی بشود کار را پیش برد.
عده ای هم مثل طوطی تکرار می کنند اول امنیت بعد اقتصاد؛ بدترین اشتباه اینست که این دو را از هم تفکیک کنیم! اقتصاد یک مولفه اصلی امنیت است نه چیزی فرعی پس از امنیت! باور ندارید؟ امتحان کنید و سعی کنید بدون یک اقتصاد قدرتمند امنیت پایدار ایجاد کنید! رئالیسم درسیاست یعنی اول از همه رئالیسم نسبت به قدرت خود؛ نه تکرار بدیهیاتی نظیر دنیا را قدرت می چرخاند و قدرت چیز خوبی است! نابودی یک کشور فقط این نیست که تمام ساختمان هایش ویران شود وقتی به تدریج توان اثرگذاری اش از دست می رود هم در واقع نابود شده! زمان علیه بقای این کشور در حال حرکت است و البته ظاهرا از کسی هم کاری برنمی آید و برای خیلی حرف ها دیر شده! ما در شرایط عراق بین دو جنگ خلیج فارس هستیم و تازه در آغاز جنگی ظاهرا طولانی! اما یک چیز روشن است راه خروج از سیاست می گذرد و همواره سیاستمداران کاربلد ما را شگفت زده کرده اند. خداوند ایران را حفظ کند.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در بخشی از فیلمی که نامش یادم نیست بازیگر می گفت آشویتس و داخائو نشان داد که ادم ها چه بلاهایی می توانند بر سر هم بیاورند! هشداری است که همواره باید پیش چشم باشد؛ کمبودها و کینه ها در ترکیب با هم می توانند از انسان های درظاهر متمدن جانورانی درنده بسازند.
در نبرد 12 روزه با اسرائیل (جنگ تازه شروع شده!) کسانی از همبستگی گفتند؛ در نجابت بسیاری از ایرانی ها که حرفی نیست ولی رتوریک سیاسی نباید ما را بفریبد. همبستگی اجتماعی باید خود را در همراهی با اهالی قدرت در هنگام اصلاحات نشان دهد، اما بعید بدانم حتی پرت ترین سیاستمدار وطنی هم چنین همراهی را فرض بگیرد! واقعیت اینست که وضع بد فعلی خیلی زود می تواند به بحرانی تمام عیار بدل شود؛ بحران تامین انرژی که به تدریج خود را نشان می دهد فقط نوک کوه یخ است؛ کاهش رشد اقتصادی، ناامیدی عمومی فزاینده و بی آیندگی اوضاع را از این هم بدتر خواهد کرد. در نبردهای بعدی زیرساخت ها هم به طور جدی زیر ضرب خواهند رفت؛ بعید بدانم با قطع پی در پی آب و برق و گاز بشود خیلی روی همبستگی ایرانی ها حساب کرد.
از اهالی اقتصاد می پرسی همه دست نگه داشته اند تا ببینند چه می شود و کی ماشه را می چکانند. در چنین فضایی «توسعه» کالای لوکس می شود! فراموش نکنید ایران فعلی با امپراتوری ژاپن و آلمان هیتلری متفاوت است و حتی در کوتاه مدت هم نمی تواند دست به دامن میلیتاریسم شکوه مند! بشود تا جانی به اقتصادش بدهد. راستش آن دوران گذشته و کشوری وسیع با جمعیتی متننوع و مرزهای رها و نارضایتی شدید سیاسی و بوروکراسی فشل تکلیفش روشن است. بازی بازی تکنولوژی است و ماجرا پیچیده تر از اینهاست که با صرف حرف درمانی بشود کار را پیش برد.
عده ای هم مثل طوطی تکرار می کنند اول امنیت بعد اقتصاد؛ بدترین اشتباه اینست که این دو را از هم تفکیک کنیم! اقتصاد یک مولفه اصلی امنیت است نه چیزی فرعی پس از امنیت! باور ندارید؟ امتحان کنید و سعی کنید بدون یک اقتصاد قدرتمند امنیت پایدار ایجاد کنید! رئالیسم درسیاست یعنی اول از همه رئالیسم نسبت به قدرت خود؛ نه تکرار بدیهیاتی نظیر دنیا را قدرت می چرخاند و قدرت چیز خوبی است! نابودی یک کشور فقط این نیست که تمام ساختمان هایش ویران شود وقتی به تدریج توان اثرگذاری اش از دست می رود هم در واقع نابود شده! زمان علیه بقای این کشور در حال حرکت است و البته ظاهرا از کسی هم کاری برنمی آید و برای خیلی حرف ها دیر شده! ما در شرایط عراق بین دو جنگ خلیج فارس هستیم و تازه در آغاز جنگی ظاهرا طولانی! اما یک چیز روشن است راه خروج از سیاست می گذرد و همواره سیاستمداران کاربلد ما را شگفت زده کرده اند. خداوند ایران را حفظ کند.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
❤101👍57🔥5😢5👎4😁2
در باب مزایای سفته بازی
از معایب سفته بازی زیاد شنیده اید که باعث نوسان شدید قیمت ها می شود و به رفتارهای قمارگونه دامن می زند؛ منشاء و بانی حباب های مختلف است و شرایطی به وجود می آورد که حتی شایعات بتوانند ثبات اقتصادی را به طور جدی به هم بزنند. به همین منظور رندان اهل سیاست هم به سراغ مالیات های مختلف برای کنترل این شر مجسم می روند!
اما سفته بازی مزایایی هم دارد که اغلب ناگفته می ماند؛ مهمترین آنها افزایش نقدینگی (نقدشوندگی) دارایی هاست که سفته بازجماعت با خریدوفروش مکرر، باعث خریدوفروش سریعتر و آسانتر داراییها می شود؛ تصور کنید در همین بازار مسکن سفته بازان حضور نداشتند طبیعی بود که پیدا کردن خریدار و فروشنده دشوارتر می شد که از نظر اقتصادی خبر خوبی نیست. دومی کشف دقیقتر قیمت هاست؛ سفته باز که اغلب ادمی اهل بخیه است با تحلیل و پیشبینی آینده باعث می شود قیمتها بازتابی دقیقتری از اطلاعات موجود درباره دارایی باشند.
سومی بحث مدیریت ریسک است که سفته بازها ریسک نوسان قیمت را بر عهده می گیرند و تولیدکننده و مصرف کننده می توانند با خیال جمع با قیمت های مشخص کارکنند؛ اهل فن می دانند که کل سازوکار بازار آتی روی چنین منطقی می چرخد. بحث کارایی بازار و واکنش سریعتر به تغییرات قیمتی هم هست که سفته بازان نقش مهمی در آن دارند و حتی در مورد سرمایه گذاری های خطرپذیر و ابزارهای مالی جدید هم حضور آنها بسیار موثر است.
اینها که گفتیم مزایای سفته بازی در یک اقتصاد متعارف است ولی در اقتصادی با تورم بالا مثل ایران مزیت دیگری هم پیدا می شود و آن حفظ ارزش پول و مدیریت بهتر سرمایه در گردش بنگاه هاست. در شرایط کاهش شدید ارزش پول، عجیب نیست که اهل کسب وکار برای مدیریت سرمایه در گردش، پول را تبدیل به دارایی های سختتر بکنند و در زمان مناسب برای پرداخت هزینه های جاری دوباره آن را بفروشند؛ حال فرض کنید در این اوضاع دولت فخیمه بخواهد سفته بازی را مهار کند راستش یک چیز بیشتر به ذهنم نمی رسد: شمای دولت زیادی بی پول شدی! الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
از معایب سفته بازی زیاد شنیده اید که باعث نوسان شدید قیمت ها می شود و به رفتارهای قمارگونه دامن می زند؛ منشاء و بانی حباب های مختلف است و شرایطی به وجود می آورد که حتی شایعات بتوانند ثبات اقتصادی را به طور جدی به هم بزنند. به همین منظور رندان اهل سیاست هم به سراغ مالیات های مختلف برای کنترل این شر مجسم می روند!
اما سفته بازی مزایایی هم دارد که اغلب ناگفته می ماند؛ مهمترین آنها افزایش نقدینگی (نقدشوندگی) دارایی هاست که سفته بازجماعت با خریدوفروش مکرر، باعث خریدوفروش سریعتر و آسانتر داراییها می شود؛ تصور کنید در همین بازار مسکن سفته بازان حضور نداشتند طبیعی بود که پیدا کردن خریدار و فروشنده دشوارتر می شد که از نظر اقتصادی خبر خوبی نیست. دومی کشف دقیقتر قیمت هاست؛ سفته باز که اغلب ادمی اهل بخیه است با تحلیل و پیشبینی آینده باعث می شود قیمتها بازتابی دقیقتری از اطلاعات موجود درباره دارایی باشند.
سومی بحث مدیریت ریسک است که سفته بازها ریسک نوسان قیمت را بر عهده می گیرند و تولیدکننده و مصرف کننده می توانند با خیال جمع با قیمت های مشخص کارکنند؛ اهل فن می دانند که کل سازوکار بازار آتی روی چنین منطقی می چرخد. بحث کارایی بازار و واکنش سریعتر به تغییرات قیمتی هم هست که سفته بازان نقش مهمی در آن دارند و حتی در مورد سرمایه گذاری های خطرپذیر و ابزارهای مالی جدید هم حضور آنها بسیار موثر است.
اینها که گفتیم مزایای سفته بازی در یک اقتصاد متعارف است ولی در اقتصادی با تورم بالا مثل ایران مزیت دیگری هم پیدا می شود و آن حفظ ارزش پول و مدیریت بهتر سرمایه در گردش بنگاه هاست. در شرایط کاهش شدید ارزش پول، عجیب نیست که اهل کسب وکار برای مدیریت سرمایه در گردش، پول را تبدیل به دارایی های سختتر بکنند و در زمان مناسب برای پرداخت هزینه های جاری دوباره آن را بفروشند؛ حال فرض کنید در این اوضاع دولت فخیمه بخواهد سفته بازی را مهار کند راستش یک چیز بیشتر به ذهنم نمی رسد: شمای دولت زیادی بی پول شدی! الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
👍60❤12👎2🔥1🤩1
نخوانده نروید!
دوستی مدتها پیش متنی از کتاب جامعه قوی و دولت ضعیف جوئل میگدال را اینجا گذاشته بود:
«مشکل اصلی کشورهای جهان سوم قدرت بیش از حد دولت نیست ،مشکل ضعیف بودن و ناکارا بودن آن است . در کشورهای جهان سوم جامعه مدنی ضعیف نیست برعکس بسیار پویا و توانمند است ، مشکل اصلی این نیست که دولت بر تمام شئون اجتماعی مسلط است، مشکل اینجاست که دولت تقریبا بر چیزی مسلط نیست . در فرایند مدرنیزاسیون در کشورهای جهان سوم دولت مدرن تقریبا زائده ای بود در شبکه ای پیچیده و درهم تنیده از نهادها و بازیگران پیشا مدرنی و جامعه ای مدنی که بسیار توانمند تر از قدرت دولت بودند . شبکه ای از روحانیون ، پاسداران نهادهای سنتی ، خان های محلی ، روسای عشایر و... که همگی در توافقی در تقسیم منابع نظم کهن را حفاظت می کردند .
در چنین شرایطی دولت عملا در اجرای دو کارویژه اصلی خود یعنی بسط اقتدار و قانونگذاری کاملا ناتوان بود زیرا نه می توانست خود را بعنوان تنها منبع دارای مشروعیت قانونی تثبیت کند و نه سایر بازیگران به به تصمیمات آن وقعی می گذارند . در غرب گسترش دولت تقریبا با منکوب کردن سایر بازیگران و از تار ومار کردن شبکه گسترده جامعه مدنی پیشا مدرنی همراه بود. قدرت گرفتن دولت مدرن و رشد نهادهای بازار آزاد تقویت کننده یکدیگر اند ، تنها بازیگرانی که همیشه منافع مشترک داشته اند . گسترش نظام بازار موجب کوچکتر شدن حوزه قدرت بازیگران و شبکه ای مدنی پیشامدرن می شود و بسط الزامات دولت مدرن را در پی دارد .جامعه مدنی مدرن کاملا در تضاد با جامعه مدنی پیشا مدرن است ، شبکه تشکیل شده از کنشگران فردی نه گروهای اجتماعی که بدنباب افزایش منافع فردی خود هستند نه حفظ پرستیژ اجتماعی گروه اجتماعی منسوب به آن . دولت در چنین شبکه ای بعنوان قدرتمند تریت بازیگر با سازوکاری خود محور داور و قانون گذار عرصه منازعات جامعه مدنی است نه بازیگری در ردیف سایر بازیگران و.......»
از این گفته وی ساده نگذرید که در آن نکته هاست برای اهل دل، الله اعلم.
http://bit.ly/4mmrTQt
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
دوستی مدتها پیش متنی از کتاب جامعه قوی و دولت ضعیف جوئل میگدال را اینجا گذاشته بود:
«مشکل اصلی کشورهای جهان سوم قدرت بیش از حد دولت نیست ،مشکل ضعیف بودن و ناکارا بودن آن است . در کشورهای جهان سوم جامعه مدنی ضعیف نیست برعکس بسیار پویا و توانمند است ، مشکل اصلی این نیست که دولت بر تمام شئون اجتماعی مسلط است، مشکل اینجاست که دولت تقریبا بر چیزی مسلط نیست . در فرایند مدرنیزاسیون در کشورهای جهان سوم دولت مدرن تقریبا زائده ای بود در شبکه ای پیچیده و درهم تنیده از نهادها و بازیگران پیشا مدرنی و جامعه ای مدنی که بسیار توانمند تر از قدرت دولت بودند . شبکه ای از روحانیون ، پاسداران نهادهای سنتی ، خان های محلی ، روسای عشایر و... که همگی در توافقی در تقسیم منابع نظم کهن را حفاظت می کردند .
در چنین شرایطی دولت عملا در اجرای دو کارویژه اصلی خود یعنی بسط اقتدار و قانونگذاری کاملا ناتوان بود زیرا نه می توانست خود را بعنوان تنها منبع دارای مشروعیت قانونی تثبیت کند و نه سایر بازیگران به به تصمیمات آن وقعی می گذارند . در غرب گسترش دولت تقریبا با منکوب کردن سایر بازیگران و از تار ومار کردن شبکه گسترده جامعه مدنی پیشا مدرنی همراه بود. قدرت گرفتن دولت مدرن و رشد نهادهای بازار آزاد تقویت کننده یکدیگر اند ، تنها بازیگرانی که همیشه منافع مشترک داشته اند . گسترش نظام بازار موجب کوچکتر شدن حوزه قدرت بازیگران و شبکه ای مدنی پیشامدرن می شود و بسط الزامات دولت مدرن را در پی دارد .جامعه مدنی مدرن کاملا در تضاد با جامعه مدنی پیشا مدرن است ، شبکه تشکیل شده از کنشگران فردی نه گروهای اجتماعی که بدنباب افزایش منافع فردی خود هستند نه حفظ پرستیژ اجتماعی گروه اجتماعی منسوب به آن . دولت در چنین شبکه ای بعنوان قدرتمند تریت بازیگر با سازوکاری خود محور داور و قانون گذار عرصه منازعات جامعه مدنی است نه بازیگری در ردیف سایر بازیگران و.......»
از این گفته وی ساده نگذرید که در آن نکته هاست برای اهل دل، الله اعلم.
http://bit.ly/4mmrTQt
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
👍73❤14👎13🔥1
برنامه زمینه شروع شد
هر دو هفته یک بار همراه با دکتر آرش رئیسینژاد در برنامه زمینه به یک موضوع روز در حوزه سیاست بینالملل و ژئوپلیتیک میپردازیم. این برنامه درباره ترامپ و ترامپیسم صحبت کردیم. ببینید و پیشنهاد بهبود دارید هم که منت بگذارید و بگویید، الله اعلم.
نسخه کامل در تلگرام
نسخه کامل در سایت
@ecoiran_webtv
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
هر دو هفته یک بار همراه با دکتر آرش رئیسینژاد در برنامه زمینه به یک موضوع روز در حوزه سیاست بینالملل و ژئوپلیتیک میپردازیم. این برنامه درباره ترامپ و ترامپیسم صحبت کردیم. ببینید و پیشنهاد بهبود دارید هم که منت بگذارید و بگویید، الله اعلم.
نسخه کامل در تلگرام
نسخه کامل در سایت
@ecoiran_webtv
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
❤50👍35👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی شیردل کوچک بود!
روانشناسی سیاسی از رشته های جذابی است که در ایران آنقدرها قدرش را نمی دانند، اینجا یکی از مشهورترین کتاب ها در مورد روانشناسی ترامپ را می خوانیم که با رویکرد روانکاوی کاربردی به بررسی او پرداخته است. طبیعتا نقدهای روشی بر چنین ارزیابی های هست و دموکرات جماعت هم از کوبیدن شیردل لذت می برند؛ شخصا او را آدمی باهوش و متفاوت می دانم که بررسی روانشناسی او ارزش وقت را دارد، اینجا به مرور مختصر آن پرداخته ایم؛ ویدئو کامل را ببینید که به نظرم حرف ها ی خوبی دارد . الله اعلم
نسخه کامل در تلگرام
نسخه کامل در سایت
@ecoiran_webtv
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
روانشناسی سیاسی از رشته های جذابی است که در ایران آنقدرها قدرش را نمی دانند، اینجا یکی از مشهورترین کتاب ها در مورد روانشناسی ترامپ را می خوانیم که با رویکرد روانکاوی کاربردی به بررسی او پرداخته است. طبیعتا نقدهای روشی بر چنین ارزیابی های هست و دموکرات جماعت هم از کوبیدن شیردل لذت می برند؛ شخصا او را آدمی باهوش و متفاوت می دانم که بررسی روانشناسی او ارزش وقت را دارد، اینجا به مرور مختصر آن پرداخته ایم؛ ویدئو کامل را ببینید که به نظرم حرف ها ی خوبی دارد . الله اعلم
نسخه کامل در تلگرام
نسخه کامل در سایت
@ecoiran_webtv
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
❤45👍28👎4🔥2
چند نکته در باب سرقت قانونی اخیر (مالیات بر سفته بازی و سوداگری)
1. پس انداز (حفظ قدرت خرید) با سرمایه گذاری (کسب سود با تحمل ریسک) فرق دارد. خرید طلا و دارایی های مشابه هم عمدتا به نیت اولی انجام می شود. فرد با درآمدش خرید می کند که در ابتدا مالیاتش را پرداخته است.
2. اگر هدف اعلامی جلوگیری از سفته بازی ( خرید و فروش سریع در کوتاه مدت) است پس دوره اعمال مالیات بر عایدی باید محدود باشد؛ طرف 3 سال پیش طلا خریده و حتی به فرض نبود تورم، هزار اتفاق در بازارهای جهانی افتاده و قیمت طلا بالا رفته؛ اینجا دیگر سفته بازی موضوعیت ندارد پس چرا باید مالش را غصب کرد؟
3. نرخ تغییر شاخص قیمت مصرف کننده CPI حتی برآورد نزدیکی برای کاهش قدرت خرید پول نیست که مبنای اخذ مالیات باشد.
4. هزینه نگهداری طلا صفر نیست که سود مبادله را معادل تفاوت قیمت ها بگیریم و مثل یک شرکت! بر آن مالیات ببندیم.
5. در عادلانه بودن آن 25 درصد سود شرکتی هم حرف و حدیث زیاد است.
6. فرض کنید خریدها با هدف سفته بازی و کسب سود کوتاه مدت انجام می شود؛ دولت زیان را جبران نمی کند پس منطقا شراکت در سود هم وجهی ندارد. اگر بناست مالیاتی هم باشد چیزی از جنس ارزش افزوده برای هر خرید و فروش باز منطقی تر به نظر می رسد.
دولت ها وقتی خرجشان زیاد می شود به بهانه های مختلف جیب رعیت را می زنند ولی شنونده باید عاقل باشد و به هر توجیهی گوش ندهد! چنین مالیات هایی به ویژه در اقتصادهای تورمی مصداقی از راهزنی آشکار است و هدفی جز افزایش درآمد دولت ندارد؛ اینکه در برخی کشورهای دیگر هم به اشکال مختلف اجرا می شود تغییری در این واقعیت نمی دهد. کار درست اینست که مخارج دولتی کم شود که به دلایل مشخص زیربارش نمی روند. الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
1. پس انداز (حفظ قدرت خرید) با سرمایه گذاری (کسب سود با تحمل ریسک) فرق دارد. خرید طلا و دارایی های مشابه هم عمدتا به نیت اولی انجام می شود. فرد با درآمدش خرید می کند که در ابتدا مالیاتش را پرداخته است.
2. اگر هدف اعلامی جلوگیری از سفته بازی ( خرید و فروش سریع در کوتاه مدت) است پس دوره اعمال مالیات بر عایدی باید محدود باشد؛ طرف 3 سال پیش طلا خریده و حتی به فرض نبود تورم، هزار اتفاق در بازارهای جهانی افتاده و قیمت طلا بالا رفته؛ اینجا دیگر سفته بازی موضوعیت ندارد پس چرا باید مالش را غصب کرد؟
3. نرخ تغییر شاخص قیمت مصرف کننده CPI حتی برآورد نزدیکی برای کاهش قدرت خرید پول نیست که مبنای اخذ مالیات باشد.
4. هزینه نگهداری طلا صفر نیست که سود مبادله را معادل تفاوت قیمت ها بگیریم و مثل یک شرکت! بر آن مالیات ببندیم.
5. در عادلانه بودن آن 25 درصد سود شرکتی هم حرف و حدیث زیاد است.
6. فرض کنید خریدها با هدف سفته بازی و کسب سود کوتاه مدت انجام می شود؛ دولت زیان را جبران نمی کند پس منطقا شراکت در سود هم وجهی ندارد. اگر بناست مالیاتی هم باشد چیزی از جنس ارزش افزوده برای هر خرید و فروش باز منطقی تر به نظر می رسد.
دولت ها وقتی خرجشان زیاد می شود به بهانه های مختلف جیب رعیت را می زنند ولی شنونده باید عاقل باشد و به هر توجیهی گوش ندهد! چنین مالیات هایی به ویژه در اقتصادهای تورمی مصداقی از راهزنی آشکار است و هدفی جز افزایش درآمد دولت ندارد؛ اینکه در برخی کشورهای دیگر هم به اشکال مختلف اجرا می شود تغییری در این واقعیت نمی دهد. کار درست اینست که مخارج دولتی کم شود که به دلایل مشخص زیربارش نمی روند. الله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
Hamibash
کانال راهبرد
یادداشت های سیاست و اقتصاد
5👍179❤41👎5😁1
دولت ایران بزرگ است؟
کسانی با بررسی شاخص های مثل تعداد کارکنان دولت یا نسبت هزینه های دولت/بودجه/مالیات به کل خروجی اقتصاد (تولید ناخالص داخلی) ادعا می کنند که دولت ایران بزرگ نیست؛ از این بگذریم که این نوع نگاه حاکی از ضعف تئوریک و نادیده گرفتن اقتصاد سیاسی خاص ایران است؛ یک کتاب جالب به نام «اندازه واقعی دولت» یک یک ایده خوب را مطرح می کند که تعداد کارکنان دولت اصلا شاخص مناسبی برای سنجیدن اندازه دولت نیست؛ اشاره کتاب به تجربه امریکاست که بسیاری از کارهای سابقا دولتی برونسپاری شده اند یا با دریافت کمک هزینه های دولت فدرال انجام می شوند (مثلا پژوهشگران دانشگاهی که از کمک NIH استفاده می کنند)؛ اینها امتداد دولتند.
شاید در لیست حقوق دولت نباشند ولی «دولتی» به حساب می آیند. مقایسه کنید حدود 2 میلیون نفر کارمند رسمی با چیزی نزدیک به 11 میلیون نفر با احتساب پیمانکار و گرنت بگیران! در بحران ها هم این تعداد افزایش می یابد که از قضا بر خلاف تصور رایج هزینه بالاتری هم ایجاد می کنند (به دلیل دولتی بودن). در ایران به دلیل مناسبات سیاسی خاص باید جزئیات بیشتری به این عدد بیفزایید جز پیمانکاران؛ بنگاه های دولتی و شبه دولتی و همینطور به اصطلاح نهادهای شبه عمومی para-public مثل بنیادها و وابستگان نهادهای نظامی و امثالهم. یک نکته جالب هم شاید بحث نظام وظیفه اجباری باشد که آیا سربازان وظیفه هم در دوران گذراندن خدمت باید «نوعی» کارمند دولت تلقی شوند؟ شواهد تاییدکننده برای جواب مثبت به این سوال زیاد است! الله اعلم!
https://bit.ly/485qpGn
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
کسانی با بررسی شاخص های مثل تعداد کارکنان دولت یا نسبت هزینه های دولت/بودجه/مالیات به کل خروجی اقتصاد (تولید ناخالص داخلی) ادعا می کنند که دولت ایران بزرگ نیست؛ از این بگذریم که این نوع نگاه حاکی از ضعف تئوریک و نادیده گرفتن اقتصاد سیاسی خاص ایران است؛ یک کتاب جالب به نام «اندازه واقعی دولت» یک یک ایده خوب را مطرح می کند که تعداد کارکنان دولت اصلا شاخص مناسبی برای سنجیدن اندازه دولت نیست؛ اشاره کتاب به تجربه امریکاست که بسیاری از کارهای سابقا دولتی برونسپاری شده اند یا با دریافت کمک هزینه های دولت فدرال انجام می شوند (مثلا پژوهشگران دانشگاهی که از کمک NIH استفاده می کنند)؛ اینها امتداد دولتند.
شاید در لیست حقوق دولت نباشند ولی «دولتی» به حساب می آیند. مقایسه کنید حدود 2 میلیون نفر کارمند رسمی با چیزی نزدیک به 11 میلیون نفر با احتساب پیمانکار و گرنت بگیران! در بحران ها هم این تعداد افزایش می یابد که از قضا بر خلاف تصور رایج هزینه بالاتری هم ایجاد می کنند (به دلیل دولتی بودن). در ایران به دلیل مناسبات سیاسی خاص باید جزئیات بیشتری به این عدد بیفزایید جز پیمانکاران؛ بنگاه های دولتی و شبه دولتی و همینطور به اصطلاح نهادهای شبه عمومی para-public مثل بنیادها و وابستگان نهادهای نظامی و امثالهم. یک نکته جالب هم شاید بحث نظام وظیفه اجباری باشد که آیا سربازان وظیفه هم در دوران گذراندن خدمت باید «نوعی» کارمند دولت تلقی شوند؟ شواهد تاییدکننده برای جواب مثبت به این سوال زیاد است! الله اعلم!
https://bit.ly/485qpGn
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
The Volcker Alliance
The True Size of Government
This paper by Paul C.
👍65❤19😱2👎1
شروع ترجمه کتاب جدید: پول هوشمند و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی؛ نعمت یا نقمت؟
«دونالد ترامپ در ۱۸ ژانویه ۲۰۲۴ در ایالت نیوهمپشایر یک سخنرانی انتخاباتی جالب داشت. بد نیست بدانیم منطقه مشهور «برتون وودز» که هشتاد سال قبل و پس از جنگ جهانی دوم، نظم پولی جهان در آن زاده شد نیز در همین ایالت قرار دارد. ترامپ از چند وعده انتخاباتی خود گفت و بعد یکباره مکث کرد. او که مخاطبان پرشورش را خوب می شناخت گفت که «قول میدهد از آمریکاییها در مقابل جباریت پاسداری کند». اما منظورش نه «چایـنا » بود، نه تمام کردن جنگ اوکراین و نه حتی گندهگوییهای همیشگیاش درباره کره شمالی.
نامزد جمهوریخواهان از تهدیدی یکسره تازه میگفت: «اگر رئیسجمهور شما بشوم هیچ وقت نمیذارم یه ارز دیجیتال بانک مرکزی (ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی ) به وجود بیاد، میدونید که…» هنوز حرفش را تمام نکرده بود که جمعیت فریادی از شادی کشید. ترامپ که به وضوح تکان خورده بود گفت: «اوه… نمیدانستم اینقدر میدونید!» و این بار صدای تشویق جمعیت بلندتر شد. «خب، مردم نیوهمپشایر کلهشون کار می کنه و حواسشون هست؛ میدونید که اینا چی میگن!؟ دولت فدرال با ارز [دیجیتالِ] بانک مرکزی میتونه با پولتون همه کار بکنه. میتونند بدون اینکه متوجه بشید پولتون رو بگیرند. این خطر بزرگیه که داره آزادی ما رو تهدید میکنه و من نمیذارم پاش به آمریکا باز بشه.»
ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی در واقع نسخه دیجیتالِ پولهای دولتیاند. آنهایی که در غرب چیزکی از ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی شنیده باشند از مواضع ترامپ خیلی تعجب نمیکنند. مردم یا بهتر بگوییم همان افکار عمومی این قبیل ارزها را در بهترین حالت «پیشنهادی از روی شکمسیری » میببینند و در بدترین حالت هم ابزاری برای نظارت و فضولی حداکثری دولت.
قضاوت غالب در دنیای غرب اینست که این ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی از اساس هدفی جز نقض حریم خصوصی شهروندان ندارند و طراحی شدهاند تا آزادیهای مدنی آنها را محدود کند. شواهدی هم دارند؛ میبینیم که یوانِ دیجیتال چین که تا اندازه زیادی هم عملیاتی شده درواقع ستون آن دم و دستگاه جهنمی «اعتبار اجتماعی» چینیها است».
پ.ن: ترجمه کتاب «پول هوشمند» را به تازگی شروع کردم درباره موضوع جذاب ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCs) با روایتی جالب از جنگ سرد جدید و بازی قدرت ها و پیامدهای آن در نظام پولی جهان، تلاش می کنم زودتر تمام شود؛ الله اعلم.
صفحه کتاب
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
«دونالد ترامپ در ۱۸ ژانویه ۲۰۲۴ در ایالت نیوهمپشایر یک سخنرانی انتخاباتی جالب داشت. بد نیست بدانیم منطقه مشهور «برتون وودز» که هشتاد سال قبل و پس از جنگ جهانی دوم، نظم پولی جهان در آن زاده شد نیز در همین ایالت قرار دارد. ترامپ از چند وعده انتخاباتی خود گفت و بعد یکباره مکث کرد. او که مخاطبان پرشورش را خوب می شناخت گفت که «قول میدهد از آمریکاییها در مقابل جباریت پاسداری کند». اما منظورش نه «چایـنا » بود، نه تمام کردن جنگ اوکراین و نه حتی گندهگوییهای همیشگیاش درباره کره شمالی.
نامزد جمهوریخواهان از تهدیدی یکسره تازه میگفت: «اگر رئیسجمهور شما بشوم هیچ وقت نمیذارم یه ارز دیجیتال بانک مرکزی (ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی ) به وجود بیاد، میدونید که…» هنوز حرفش را تمام نکرده بود که جمعیت فریادی از شادی کشید. ترامپ که به وضوح تکان خورده بود گفت: «اوه… نمیدانستم اینقدر میدونید!» و این بار صدای تشویق جمعیت بلندتر شد. «خب، مردم نیوهمپشایر کلهشون کار می کنه و حواسشون هست؛ میدونید که اینا چی میگن!؟ دولت فدرال با ارز [دیجیتالِ] بانک مرکزی میتونه با پولتون همه کار بکنه. میتونند بدون اینکه متوجه بشید پولتون رو بگیرند. این خطر بزرگیه که داره آزادی ما رو تهدید میکنه و من نمیذارم پاش به آمریکا باز بشه.»
ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی در واقع نسخه دیجیتالِ پولهای دولتیاند. آنهایی که در غرب چیزکی از ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی شنیده باشند از مواضع ترامپ خیلی تعجب نمیکنند. مردم یا بهتر بگوییم همان افکار عمومی این قبیل ارزها را در بهترین حالت «پیشنهادی از روی شکمسیری » میببینند و در بدترین حالت هم ابزاری برای نظارت و فضولی حداکثری دولت.
قضاوت غالب در دنیای غرب اینست که این ارزهای دیجیتالِ بانک مرکزی از اساس هدفی جز نقض حریم خصوصی شهروندان ندارند و طراحی شدهاند تا آزادیهای مدنی آنها را محدود کند. شواهدی هم دارند؛ میبینیم که یوانِ دیجیتال چین که تا اندازه زیادی هم عملیاتی شده درواقع ستون آن دم و دستگاه جهنمی «اعتبار اجتماعی» چینیها است».
پ.ن: ترجمه کتاب «پول هوشمند» را به تازگی شروع کردم درباره موضوع جذاب ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCs) با روایتی جالب از جنگ سرد جدید و بازی قدرت ها و پیامدهای آن در نظام پولی جهان، تلاش می کنم زودتر تمام شود؛ الله اعلم.
صفحه کتاب
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
👍55❤25
در باب کوچک کردن دولت و اصلاح نظام اداری
طی زمان قرارداد اجتماعی نانوشتهای میان دولت و مردم شکل گرفته است که تغییرش آسان نیست. برای تقریب به ذهن، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را در نظیر بگیرید. دولت به مردم پول و رفاه پرداخت میکند و در عوض اطاعت سیاسی خریداری میکند. چنین رویکردی با کمی تفاوت دههها در ایران نیز حاکم بوده است. دولت و نظام سیاسی سعی داشته با بعضی از امکانات رفاهی، اطاعت سیاسی را از آن خود کند. این فرآیند، همان حامیپروری است که در نظام سیاسی وجود دارد و اهالی سیاست آن را تقویت میکنند. طبیعی است که نمیتوان بهیکباره این نگاه را تغییر داد و با نگاه صرفاً کاراییمحور و فنی که در مدیریت دولت نوین وجود دارد، اقدام به کم کردن حجم دولت کرد که هزینهها کاهش یابد و دولت به وظایف ذاتی خودش بپردازد. همه این عوامل نیازمند آمادگی سیاسی و حس ضرورت ایجاد کردن است. بدیهی است که بسیاری با این اقدامها مقابله میکنند چراکه هنگام تغییر، خیلیها از نردبان قدرت بالا میروند و خیلیها پایین میآیند
این بخشی از میزگرد تجارت فردا با حضور بنده مخلص و دکتر فاطمی است، به نظرم حرف های خوبی زده شده؛ الله اعلم.
متن کامل گفتگو
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
طی زمان قرارداد اجتماعی نانوشتهای میان دولت و مردم شکل گرفته است که تغییرش آسان نیست. برای تقریب به ذهن، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را در نظیر بگیرید. دولت به مردم پول و رفاه پرداخت میکند و در عوض اطاعت سیاسی خریداری میکند. چنین رویکردی با کمی تفاوت دههها در ایران نیز حاکم بوده است. دولت و نظام سیاسی سعی داشته با بعضی از امکانات رفاهی، اطاعت سیاسی را از آن خود کند. این فرآیند، همان حامیپروری است که در نظام سیاسی وجود دارد و اهالی سیاست آن را تقویت میکنند. طبیعی است که نمیتوان بهیکباره این نگاه را تغییر داد و با نگاه صرفاً کاراییمحور و فنی که در مدیریت دولت نوین وجود دارد، اقدام به کم کردن حجم دولت کرد که هزینهها کاهش یابد و دولت به وظایف ذاتی خودش بپردازد. همه این عوامل نیازمند آمادگی سیاسی و حس ضرورت ایجاد کردن است. بدیهی است که بسیاری با این اقدامها مقابله میکنند چراکه هنگام تغییر، خیلیها از نردبان قدرت بالا میروند و خیلیها پایین میآیند
این بخشی از میزگرد تجارت فردا با حضور بنده مخلص و دکتر فاطمی است، به نظرم حرف های خوبی زده شده؛ الله اعلم.
متن کامل گفتگو
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
هفته نامه تجارت فردا
سهل ممتنع
مریم رحیمی: چابک نبودن نظام اداری در ایران، بحث جدیدی نیست. سالهاست که اربابرجوعان، فعالان اقتصادی و مقامهای دولتی به راهروهای طویل و تودرتوی
11👍40❤12👎1
نئولیبرالیسم نه، فاشیسم!
«قالبی که اتفاقاً کمتر به آن پرداخته شده اما قرابت بسیار زیادی با اقتصاد کشور ما دارد، فاشیسم است. از نظر من نظام حکمرانی اقتصادی در کشور ما نوعی اقتدارگرایی شدید و تمایل به مالکیت و مدیریت بنگاههای بزرگ بهصورت مستقیم دارد که بین ایسمهای مختلف آن را با فاشیسم بهتر و بیشتر میتوان توصیف کرد. حکمرانی اقتصادی میخواهد این بنگاههای استراتژیک را زیر نظر خودش داشته باشد تا بتواند برای خیر عمومی آنها را هزینه کند چون قرارداد خاصی با مردم دارد و ایده سیاسی مشخصی را دنبال میکند که لازمه آن در اختیار داشتن بخش عمده اقتصاد و بهویژه بنگاههای بزرگ است. از طرفی نوعی بیاعتمادی هم به فعالان بخش خصوصی دارد که اگر بخش خصوصی قدرت بگیرد ممکن است در برابر فرامین حکمرانی مقاومت کند. بنگاههای خرد و کوچک و درنهایت متوسط که فعالیت آنها مشکلی برای حکمرانی ایجاد نمیکنند میتوانند دست بخش خصوصی و بازار باشند اما آنها هم باید با ابزارهای مشخصی تنظیم و مدیریت شوند.
اما بنگاههای اقتصادی بزرگ با نیروی سیاسی کنترل میشوند. به همین دلیل است که چین مدل محبوب سیاستمداران ایرانی است که فوبیای بازار دارند، مسئلهای که البته مختص ایران نیست و در بسیاری کشورهای آسیایی و آفریقایی و حتی اروپا هم وجود دارد که از بزرگ شدن و تسلط فعالان اقتصادی هراس دارند و فکر میکنند اگر دولت امکان مداخله موثر و جدی در سطح کلان اقتصاد نداشته باشد پس عملاً از پس تدبیر امور جمعی برنمیآید. بنابراین به فکر تملک و مدیریت بنگاههای بزرگ و متوسط هستند و حتی بنگاههای کوچک را هم بهطور غیرمستقیم با مقرراتگذاری بیش از حد کنترل میکنند.
در چنین اقتصادی بهطور طبیعی نشانهای از آزادی ابزار تولید و مالکیت فردی در ابعاد کوچک وجود دارد اما بزرگ شدن از یک حد مشخصی صرفاً برای دولت مهیاست و حتی اگر بنگاهی در اسم خصوصی باشد، همانطور که ما در اقتصاد ایران زیاد میشنویم، اما در عمل در اختیار دولت و شبهدولت است. از فاشیسم هم بهعنوان راه سوم یاد میشد که نه کمونیسم روسی است و نه سرمایهداری انگلیسی و یک راه بینابین است که در آن هم دولت حضور دارد و هم بازار. از این رو فکر میکنم فاشیسم با اقتصاد ما تطابق زیادی دارد. آنچه امروز بهعنوان «اقتصاد دستوری» برای اقتصاد ما زیاد مطرح میشود در واقع همانند فاشیسم است که به نوعی با خوشایندگویی بیان میشود.»
گفتگوی کامل بنده مخلص با دکتر چشمی درباره نئولیبرالیسم عملا ناموجود! در اقتصاد ایران را بخوانید
لینک گفتگو
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
«قالبی که اتفاقاً کمتر به آن پرداخته شده اما قرابت بسیار زیادی با اقتصاد کشور ما دارد، فاشیسم است. از نظر من نظام حکمرانی اقتصادی در کشور ما نوعی اقتدارگرایی شدید و تمایل به مالکیت و مدیریت بنگاههای بزرگ بهصورت مستقیم دارد که بین ایسمهای مختلف آن را با فاشیسم بهتر و بیشتر میتوان توصیف کرد. حکمرانی اقتصادی میخواهد این بنگاههای استراتژیک را زیر نظر خودش داشته باشد تا بتواند برای خیر عمومی آنها را هزینه کند چون قرارداد خاصی با مردم دارد و ایده سیاسی مشخصی را دنبال میکند که لازمه آن در اختیار داشتن بخش عمده اقتصاد و بهویژه بنگاههای بزرگ است. از طرفی نوعی بیاعتمادی هم به فعالان بخش خصوصی دارد که اگر بخش خصوصی قدرت بگیرد ممکن است در برابر فرامین حکمرانی مقاومت کند. بنگاههای خرد و کوچک و درنهایت متوسط که فعالیت آنها مشکلی برای حکمرانی ایجاد نمیکنند میتوانند دست بخش خصوصی و بازار باشند اما آنها هم باید با ابزارهای مشخصی تنظیم و مدیریت شوند.
اما بنگاههای اقتصادی بزرگ با نیروی سیاسی کنترل میشوند. به همین دلیل است که چین مدل محبوب سیاستمداران ایرانی است که فوبیای بازار دارند، مسئلهای که البته مختص ایران نیست و در بسیاری کشورهای آسیایی و آفریقایی و حتی اروپا هم وجود دارد که از بزرگ شدن و تسلط فعالان اقتصادی هراس دارند و فکر میکنند اگر دولت امکان مداخله موثر و جدی در سطح کلان اقتصاد نداشته باشد پس عملاً از پس تدبیر امور جمعی برنمیآید. بنابراین به فکر تملک و مدیریت بنگاههای بزرگ و متوسط هستند و حتی بنگاههای کوچک را هم بهطور غیرمستقیم با مقرراتگذاری بیش از حد کنترل میکنند.
در چنین اقتصادی بهطور طبیعی نشانهای از آزادی ابزار تولید و مالکیت فردی در ابعاد کوچک وجود دارد اما بزرگ شدن از یک حد مشخصی صرفاً برای دولت مهیاست و حتی اگر بنگاهی در اسم خصوصی باشد، همانطور که ما در اقتصاد ایران زیاد میشنویم، اما در عمل در اختیار دولت و شبهدولت است. از فاشیسم هم بهعنوان راه سوم یاد میشد که نه کمونیسم روسی است و نه سرمایهداری انگلیسی و یک راه بینابین است که در آن هم دولت حضور دارد و هم بازار. از این رو فکر میکنم فاشیسم با اقتصاد ما تطابق زیادی دارد. آنچه امروز بهعنوان «اقتصاد دستوری» برای اقتصاد ما زیاد مطرح میشود در واقع همانند فاشیسم است که به نوعی با خوشایندگویی بیان میشود.»
گفتگوی کامل بنده مخلص با دکتر چشمی درباره نئولیبرالیسم عملا ناموجود! در اقتصاد ایران را بخوانید
لینک گفتگو
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
هفته نامه تجارت فردا
خیلی خیلی دور
درحالیکه گروهی از چهرههای صاحب تریبون و فعال در رسانهها و شبکههای اجتماعی بر طبل نئولیبرال بودن اقتصاد ایران میکوبند و سیاستهای نئولیبرالی را عامل شرایط بد اقتصاد ایران معرفی میکنند، واقعیتها نشان میدهد که هیچ نسبتی بین اقتصاد ایران و نئولیبرالیسم…
👍64❤17
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کوبا میشویم؟
این گفتگوی بنده مخلص با دکتر درودیان را ببینید؛ به نظرم چیز خوبی درآمده است، الله اعلم!
لینک ویدئو
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
این گفتگوی بنده مخلص با دکتر درودیان را ببینید؛ به نظرم چیز خوبی درآمده است، الله اعلم!
لینک ویدئو
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
6❤45👍17🔥3
در باب آزادسازی قیمت ها
اینجا گفتگویی با رفقای اقتصادنیوز داشتم و پیام اصلی اینکه بدون رفع تعارض های خارجی و نرمال شدن روابط با کشورهای دیگر (منظور دقیقا ایالات متحده است) بعید است آزاد سازی (بخوانید افزایش دستوری قیمت ها) کمکی به بهبود اوضاع کند؛ الله اعلم.
پ.ن: اقتصاددان هم خودتونید! 😊
متن کامل
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
اینجا گفتگویی با رفقای اقتصادنیوز داشتم و پیام اصلی اینکه بدون رفع تعارض های خارجی و نرمال شدن روابط با کشورهای دیگر (منظور دقیقا ایالات متحده است) بعید است آزاد سازی (بخوانید افزایش دستوری قیمت ها) کمکی به بهبود اوضاع کند؛ الله اعلم.
پ.ن: اقتصاددان هم خودتونید! 😊
متن کامل
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
❤37👍13😁3
چرا پول، پول می شود؟ چون دولت با آن مالیات می گیرد؟
نگاهی در اقتصاد هست که به آن می گویند چارتالیسم؛ به زبان ساده یعنی: پول دولتی ارزش دارد چون ملت با آن مالیات می دهند! خب یعنی چه؟
این طور ببینید که دولت با خرجکردن، پول را وارد اقتصاد میکند. این پول به خودی خود ارزشی ندارد ولی مردم قبولش میکنند چون باید با آن مالیات بدهند. پس چون باید با آن مالیات داد برای پول دولت هم تقاضا پیدا می شود. نتیجه؟ پول دولتی تبدیل به «پول» میشود.
پِر بیلوند می فرماید این حرف مفت است به چند دلیل:
1. اگر دولت بگوید مقلا با آبگوشب بزباش یا سنگ مرمر مالیات بدهید ملت همه جا با آبگوشت و سنگ معامله می کنند؟ قطعاً نه. پس قابلیت پرداخت مالیات، بهتنهایی پولبودنِ یک چیز را توضیح نمیدهد.
2. اگر با فلان پول فقط باید مالیات داد، آدم عاقل فقط به اندازهٔ مالیاتش پول میخواه، نه بیشتر. مثلاً اگر بناست 200 میلیون چوق مالیات بدهی چرا باید صدها هزار چوق پول دولتی بخواهی؟ ملت حقوقشان را به ریال میگیرند، با ریال معامله میکنند و با ریال هم پس انداز می کنند اینها را فقط با آن ایده مالیات گیری نمی شود توضیح داد.
3. وقتی بناست مالیات مثلاً آذر سال بعد پرداخت میشود، چرا ملت باید امروز ریال قبول کنند و امروز حقوقشان را به ریال بگیرند و حتی با ریال پس انداز کنند بهخصوص وقتی ارزش پول با تورم به سرعت کم می شود؟
4. طی تاریخ هم دولت ها پول های سالم دیگری مثل طلا و نقره را هم برای مالیات قبول میکردند و اسکناسهای دولتی هم قابل تبدیل به پول سالم بودند، نه فقط ابزار پرداختِ مالیات. پس تاریخ هم به ما نمیگوید که پول فقط بهخاطر مالیات ارزش دارد. اگر فقط بحث مالیات است چرا دولت باید پشتوانه ای مثل طلا را دستکم روی کاغذ به مردم معرفی کند؟
5. حضرت کارل منگر می فرماید: پول به شکل خودجوش و خودخواسته در بازار شکل میگیرد چون ملت کمکم از یک کالای خاص بیشتر برای مبادله استفاده میکنند. طلا و نقره پول شدند چون مردم آنها را میخواستند، نه چون دولت گفت با طلا مالیات بدهید. دولتها بعداً وارد شدند و پول را دست گرفتند (مفصل این را در کتاب استاندارد دستوری گفته ایم).
6. بیشتر انحضار و زور دولتی کار پول دولتی را پیش برد نه مالیات! قوانین «پول رسمی» و منع انتشار پول خصوصی و عدم تبدیل پول به طلا خیلی بیشتر از مالیات شده پول دولتی باقی بماند.
۷. پول پول می شود چون ملت به آن اعتماد می کنند و به آن عادت کرده اند نه چون باید مالیات بدهند. مردم سراغ فلان پول می روند؛ چون همیشه با آن معامله کردهاند و میدانند بقیه هم آن را میپذیرند.
ماجرا یک آزمون سرراست دارد اگر دولت به پول اعتبار می دهد پس لزومی ندارد با زور قانون آن را محدود کنیم، خود رقابت پولی آن را حذف می کند، اما بعید است هیچ دولتی زیر بار آن برود چون نتیجه را از قبل می داند، الله اعلم.
متن کامل مقاله
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
نگاهی در اقتصاد هست که به آن می گویند چارتالیسم؛ به زبان ساده یعنی: پول دولتی ارزش دارد چون ملت با آن مالیات می دهند! خب یعنی چه؟
این طور ببینید که دولت با خرجکردن، پول را وارد اقتصاد میکند. این پول به خودی خود ارزشی ندارد ولی مردم قبولش میکنند چون باید با آن مالیات بدهند. پس چون باید با آن مالیات داد برای پول دولت هم تقاضا پیدا می شود. نتیجه؟ پول دولتی تبدیل به «پول» میشود.
پِر بیلوند می فرماید این حرف مفت است به چند دلیل:
1. اگر دولت بگوید مقلا با آبگوشب بزباش یا سنگ مرمر مالیات بدهید ملت همه جا با آبگوشت و سنگ معامله می کنند؟ قطعاً نه. پس قابلیت پرداخت مالیات، بهتنهایی پولبودنِ یک چیز را توضیح نمیدهد.
2. اگر با فلان پول فقط باید مالیات داد، آدم عاقل فقط به اندازهٔ مالیاتش پول میخواه، نه بیشتر. مثلاً اگر بناست 200 میلیون چوق مالیات بدهی چرا باید صدها هزار چوق پول دولتی بخواهی؟ ملت حقوقشان را به ریال میگیرند، با ریال معامله میکنند و با ریال هم پس انداز می کنند اینها را فقط با آن ایده مالیات گیری نمی شود توضیح داد.
3. وقتی بناست مالیات مثلاً آذر سال بعد پرداخت میشود، چرا ملت باید امروز ریال قبول کنند و امروز حقوقشان را به ریال بگیرند و حتی با ریال پس انداز کنند بهخصوص وقتی ارزش پول با تورم به سرعت کم می شود؟
4. طی تاریخ هم دولت ها پول های سالم دیگری مثل طلا و نقره را هم برای مالیات قبول میکردند و اسکناسهای دولتی هم قابل تبدیل به پول سالم بودند، نه فقط ابزار پرداختِ مالیات. پس تاریخ هم به ما نمیگوید که پول فقط بهخاطر مالیات ارزش دارد. اگر فقط بحث مالیات است چرا دولت باید پشتوانه ای مثل طلا را دستکم روی کاغذ به مردم معرفی کند؟
5. حضرت کارل منگر می فرماید: پول به شکل خودجوش و خودخواسته در بازار شکل میگیرد چون ملت کمکم از یک کالای خاص بیشتر برای مبادله استفاده میکنند. طلا و نقره پول شدند چون مردم آنها را میخواستند، نه چون دولت گفت با طلا مالیات بدهید. دولتها بعداً وارد شدند و پول را دست گرفتند (مفصل این را در کتاب استاندارد دستوری گفته ایم).
6. بیشتر انحضار و زور دولتی کار پول دولتی را پیش برد نه مالیات! قوانین «پول رسمی» و منع انتشار پول خصوصی و عدم تبدیل پول به طلا خیلی بیشتر از مالیات شده پول دولتی باقی بماند.
۷. پول پول می شود چون ملت به آن اعتماد می کنند و به آن عادت کرده اند نه چون باید مالیات بدهند. مردم سراغ فلان پول می روند؛ چون همیشه با آن معامله کردهاند و میدانند بقیه هم آن را میپذیرند.
ماجرا یک آزمون سرراست دارد اگر دولت به پول اعتبار می دهد پس لزومی ندارد با زور قانون آن را محدود کنیم، خود رقابت پولی آن را حذف می کند، اما بعید است هیچ دولتی زیر بار آن برود چون نتیجه را از قبل می داند، الله اعلم.
متن کامل مقاله
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
👍29❤14
آن سوی مازاد تجاری یک تریلیون دلاری
اگر صادرات نفتی ایران خیلی بالا برود احتمالا کسانی به درستی نگران می شوند که این لزوما خبر خوبی نیست و وابستگی به عایدات نفت می تواند در آینده ثبات اقتصادی را به خطر بیندازد؛ به جای نفت بگذارید کل صادرات و به جای ایران هم بگذارید چین؛ همچنان جای نگرانی هست! اما چرا؟
چین در ۱۱ ماه اول امسایل بیش از ۱ تریلیون دلار مازاد تجاری کالایی که عدد غریبی است؛ یادمان باشد که تعداد کشورهای جهان که کل اقتصادشان بیش از 1 تریلیون دلار است به 20 هم نمی رسد! ماجرای جنگ تعرفه ها و رقابت تجاری چین و امریکا را هم که اضافه کنید عظمت این رقم بیشتر مشخص می شود
اما این عدد را باید با دقت بیشتری تحیل کرد و نتایج غریب از آن نگرفت: نخست آنکه عدد ۱ تریلیون فقط مربوط به کالاها ست و خدمات را به حساب نیاورده؛ با توجه به کسری مبادلات حوزه خدمت باید حدود 180 میلیارد را از آن کسر کنید؛ بحث معاملات شرکتهای چندملیتی داخل مناطق آزاد چین هم هست که عدد تراز کالایی را فربه تر کرده است.
دوم، اگر به جای مازاد کالا به شاخص دقیقتر یعنی مازاد حساب جاری نگاه کنیم عدد به حدود ۶۵۰ میلیارد دلار می رسد که حدود 3 تا 4 درصد کل اقتصد چینی هاست و اگر این نسبت مازاد تجاری به کل اقتصاد را در نظر بگیریم ۴۵ کشور عملکرد بهتری از چین دارند که 8 تا از آنها در اتحادیه اروپا هستند.
سوم، اروپایی ابراز نگرانی کرده اند که این برتری چینی ها باعث مشکلات زیادی می شود ولی مشکل اصلی اروپا چین نیست، اینست که بنیه صنعت داخلی آن ضعیف شده و رقابت پذیر نیست؛ شرکتهای اروپایی از پس رقبت با خودروسازان و تولیدکنندگان الکترونیک چین بر نمی آیند حتی اگر مازاد تجاری چین صفر شود، مشکل رقابتپذیری اروپا همچنان باقی است.
چهارم؛ چین پولش را در بالش نمی گذارد بلکه دارایی خارجی اعم از اوراق قرضه و سهام میخرد یا وام می دهد و شرکت در بیرون از چین تاسیس می کند؛ به زبان ساده چین امروز کالا میفروشد ولی در عوض حق دریافت کالا و عایدات در آینده را می خرد.
پنجم، پیشتر مازاد چین خطرناک بود ولی الان جای نگرانی نیست؛ یعنی چه؟ بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ کل دنیا با کمبود تقاضا روبهرو بود و مردم و دولتها کمتر خرج میکردند و نرخ بهره نزدیک صفر بود و صادرات زیاد چین در عمل تقاضا را از بقیه کشورها میمکید و به ضرر بقیه عمل می کرد ولی امروز اوضاع خیلی متفاوت است و اقتصاد جهان امروز میتواند مازاد تولید چین را راحتتر جذب کند.
ششم و مهمتر از همه این مازاد بیشتر مشکل خود چین است؛ چین تنها اقتصاد بزرگ دنیاست که تورمش بهطور نگرانکنندهای پایین است؛ بازار مسکنش دچار رکود است و رشد اشتغال هم پایین آمده و وضعیت اعتماد مصرفکنندهها هم تعریفی ندارد. رشد اقتصاد چین وابسته به صادرات است نه مصرف داخلی و این چیز خطرناکی است؛ زیرا اگر جنگ تجاری به اروپا کشیده شود یا اقتصاد جهانی مثلاً بهدلیل ترکیدن حباب هوش مصنوعی ضعیف شود، چین به مشکل می خورد! چین مجبور میشود با بسته های مشوق بودجه ای سراغ تحریک تقاضای داخلی برود که هرچه دیرتر شود هزینه بیشتری خواهد داشت. الله اعلم.
http://bit.ly/4j19Crq
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
اگر صادرات نفتی ایران خیلی بالا برود احتمالا کسانی به درستی نگران می شوند که این لزوما خبر خوبی نیست و وابستگی به عایدات نفت می تواند در آینده ثبات اقتصادی را به خطر بیندازد؛ به جای نفت بگذارید کل صادرات و به جای ایران هم بگذارید چین؛ همچنان جای نگرانی هست! اما چرا؟
چین در ۱۱ ماه اول امسایل بیش از ۱ تریلیون دلار مازاد تجاری کالایی که عدد غریبی است؛ یادمان باشد که تعداد کشورهای جهان که کل اقتصادشان بیش از 1 تریلیون دلار است به 20 هم نمی رسد! ماجرای جنگ تعرفه ها و رقابت تجاری چین و امریکا را هم که اضافه کنید عظمت این رقم بیشتر مشخص می شود
اما این عدد را باید با دقت بیشتری تحیل کرد و نتایج غریب از آن نگرفت: نخست آنکه عدد ۱ تریلیون فقط مربوط به کالاها ست و خدمات را به حساب نیاورده؛ با توجه به کسری مبادلات حوزه خدمت باید حدود 180 میلیارد را از آن کسر کنید؛ بحث معاملات شرکتهای چندملیتی داخل مناطق آزاد چین هم هست که عدد تراز کالایی را فربه تر کرده است.
دوم، اگر به جای مازاد کالا به شاخص دقیقتر یعنی مازاد حساب جاری نگاه کنیم عدد به حدود ۶۵۰ میلیارد دلار می رسد که حدود 3 تا 4 درصد کل اقتصد چینی هاست و اگر این نسبت مازاد تجاری به کل اقتصاد را در نظر بگیریم ۴۵ کشور عملکرد بهتری از چین دارند که 8 تا از آنها در اتحادیه اروپا هستند.
سوم، اروپایی ابراز نگرانی کرده اند که این برتری چینی ها باعث مشکلات زیادی می شود ولی مشکل اصلی اروپا چین نیست، اینست که بنیه صنعت داخلی آن ضعیف شده و رقابت پذیر نیست؛ شرکتهای اروپایی از پس رقبت با خودروسازان و تولیدکنندگان الکترونیک چین بر نمی آیند حتی اگر مازاد تجاری چین صفر شود، مشکل رقابتپذیری اروپا همچنان باقی است.
چهارم؛ چین پولش را در بالش نمی گذارد بلکه دارایی خارجی اعم از اوراق قرضه و سهام میخرد یا وام می دهد و شرکت در بیرون از چین تاسیس می کند؛ به زبان ساده چین امروز کالا میفروشد ولی در عوض حق دریافت کالا و عایدات در آینده را می خرد.
پنجم، پیشتر مازاد چین خطرناک بود ولی الان جای نگرانی نیست؛ یعنی چه؟ بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ کل دنیا با کمبود تقاضا روبهرو بود و مردم و دولتها کمتر خرج میکردند و نرخ بهره نزدیک صفر بود و صادرات زیاد چین در عمل تقاضا را از بقیه کشورها میمکید و به ضرر بقیه عمل می کرد ولی امروز اوضاع خیلی متفاوت است و اقتصاد جهان امروز میتواند مازاد تولید چین را راحتتر جذب کند.
ششم و مهمتر از همه این مازاد بیشتر مشکل خود چین است؛ چین تنها اقتصاد بزرگ دنیاست که تورمش بهطور نگرانکنندهای پایین است؛ بازار مسکنش دچار رکود است و رشد اشتغال هم پایین آمده و وضعیت اعتماد مصرفکنندهها هم تعریفی ندارد. رشد اقتصاد چین وابسته به صادرات است نه مصرف داخلی و این چیز خطرناکی است؛ زیرا اگر جنگ تجاری به اروپا کشیده شود یا اقتصاد جهانی مثلاً بهدلیل ترکیدن حباب هوش مصنوعی ضعیف شود، چین به مشکل می خورد! چین مجبور میشود با بسته های مشوق بودجه ای سراغ تحریک تقاضای داخلی برود که هرچه دیرتر شود هزینه بیشتری خواهد داشت. الله اعلم.
http://bit.ly/4j19Crq
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
The Economist
Don’t fear China’s trillion-dollar trade surplus
It is a problem not for the rest of the world, but for China
❤33👍16🔥1
این هم منتشر شد
شاید اولین تکست بوک اقتصاد اتریشی که به کار اهالی دانشگاه هم می آید
با تشکر از دوست بزرگوار جناب فرهاد مقدم سلیمی و صرافی افکس که بدون حمایت ایشان چاپ این کتاب ممکن نبود.
این کتاب به استاد بزرگوار دکتر موسی غنی نژاد تقدیم شده است؛ عمرت دراز مرشد آزادی
لینک خرید با 15 درصد تخفیف
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
شاید اولین تکست بوک اقتصاد اتریشی که به کار اهالی دانشگاه هم می آید
با تشکر از دوست بزرگوار جناب فرهاد مقدم سلیمی و صرافی افکس که بدون حمایت ایشان چاپ این کتاب ممکن نبود.
این کتاب به استاد بزرگوار دکتر موسی غنی نژاد تقدیم شده است؛ عمرت دراز مرشد آزادی
لینک خرید با 15 درصد تخفیف
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
110❤67👍26🔥2😁2👎1