ایران‌نامه – Telegram
ایران‌نامه
1.6K subscribers
58 photos
70 videos
8 files
376 links
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعه‌شناسی هستم. ایران‌نامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
Download Telegram
✳️فیلتر تلگرام و داستان پهلوان لاف‌زن!✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
حتما داستان آن پهلوان مثنوی که می‌خواست نقش شیر را بر بدن خالکوبی کند، اما چون طاقت درد سوزن نداشت اول از دلاک خواست که دم شیر را از خالکوبی حذف کند و بعد طلب حذف گوشش کرد و در نهایت حذف شکمش را شنیده‌اید، دلاک در پاسخ به این درخواست‌ها:
بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد
شیر بی‌دم و سر و اشکم که دید
این‌چنین شیری خدا کی آفرید
تحقق شعارهای زیبای سیاست‌مداران و افزایش کارآمدی معنادار در نظام حکمرانی ایران، استلزام‌هایی دارد که طبیعتا بدون درد و درسر نیست.
اگر دولت و در راس آن رئیس جمهوری محترم، خواهان زدن نقش شیر بر نظام حکمرانی ایران و بهبود وضعیت کشور است، باید ایستاد و درد سوزن را تحمل کرد؛ وگرنه نقش شیری بر این نظام حک نخواهد شد؛ و بهبودی نیز در وضعیت ایجاد نمی‌شود؛ و پایان ناخوشایند مسیر کنونی نیز مشخص است.
جلوگیری از فیلتر تلگرام به نظرم یکی از آن سوزن‌هایی است که دولت و شخص رئیس‌جمهور اگر خواهان بهبود وضعیت کشور است باید درد ایستادگی در برابر آن را تحمل کند.
فیلتر تلگرام، صرفا فیلتر یک پیام‌رسان خارجی نیست و برای دولت، نقش یکی از آخرین سوزن‌هایی است که اگر درد آن را تحمل نکند باید نظاره‌گر فروریختن سرمایه اجتماعی خود باشد.
یادمان باشد یکی از عوامل ناکامی تحول‌خواهان در انتخابات 1384 و رخدادهای بعدی، عدم تحمل درد سوزن‌هایی بود که دولت اصلاحات و رئیس‌جمهور در مقاطعی باید تحمل می‌کرد و بنا به دلایل گوناگون نکرد.
این سخن مولانای بزرگ را در آخرین فرصت‌های تحمل درد نیش به خاطر داشته باشیم:
ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ جرم محمد رضا درد وطن است!
تقدیم به حسن روحانی
(سجاد فتاحی)
اندوه در وصف نمی‌آید از خبری که کوتاهی آن نسبتی با اهمیت آن ندارد: محمد رضا جلائی‌پور را گرفته‌اند.
نیازی نیست کند و کاو چندانی کنید؛ من جرمش را می‌دانم، جرمش درد وطن است!
چند ماه قبل نوشتم که :
«چهره محمد رضا برای من، با عکس او در محکمه‌ای که پس از وقایع سال 88 برگزار شد پیوند خورده است؛ هرگاه او را می‌بینم بی اختیار تصویر جوانی با لباس زندان و نشسته بر روی صندلی قرمز محکمه به یادم می‌آید؛ که با لبخندی دوست داشتنی به دوربین می‌نگرد. چند ماهی است که از نزدیک با او برخورد دارم؛ به اندازه همان عکس و حتی بیشتر دوست‌داشتنی است. مطمئنم اگر اصلاح‌طلبان به جوانانی چون او بیشتر میدان داده و پندهای ارزشمندشان را بیشتر بشنوند، می‌توانند سرمایه اجتماعی خود را بهبود دهند؛ سرمایه‌ای که بنا به دلایل گوناگون، آسیب‌هایی جدی به آن وارد شده است.»
کارآمدسازی اصلاح‌طلبان و بازسازی سرمایه اجتماعی آنها، که پروژه محمد رضا در این چند وقت اخیر بود و در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش آشکارا از آن سخن می‌گفت، گناهی نابخشودنی است؛ چون اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان ناکارآمد به کار استمرار شرایط ناگوار کنونی می‌آیند و اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان کارآمد به کار برون رفت از شرایط کنونی؛ و محمد رضا این را فهمیده بود.
دولت، اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان باید بدانند که بازداشت محمد رضا صرفا بازداشت یک جوان نیست؛ بازداشت تمامی جوانانی است که درد وطن دارند؛ جوانانی که اگر آنها را از دولت و تحول‌خواهان بنا به دلایل گوناگون گرفتند کارشان تمام است.
آقای روحانی! دیروز در متنی نوشتم که جلوگیری از فیلتر تلگرام، یکی از آن سوزن‌هایی است که برای آنکه شما و دولتتان تبدیل به «پهلوان لاف‌زن» نشوید باید درد آن را تحمل کنید؛ از این پس باید درد سوزن‌های زیادی را برای حک نقش شیر بر نظام حکمرانی ایران، که برای برون رفت از شرایط کنونی لازم است تحمل کنید.
آقای روحانی! آزادی هر چه سریعتر محمد رضا جلایی‌پور نه به عنوان یک جوان، بلکه به عنوان نمونه‌ای از جوانانی که دل در گرو وطن دارند نیز یکی دیگر از آن سوزن‌هاست. اتفاقات چند وقت اخیر و آخرین آن که همین بازداشت محمد رضاست آغاز پروژه‌ای برای زمین‌گیر کردن دولت در مدت زمان باقی مانده و اجرای پروژه‌ای خطرناک برای آینده ایران است.
ما هنوز امیدواریم و مطمئن باشید که به رسیدن روزی که در آن وطن را آزاد و آباد ببینیم امیدوار خواهیم ماند؛ اما امیدمان را از خودتان و دولت‌تان ناامید نکنید.
⚠️ لطفا این متن و تمام متن‌هایی را که برای آزادی محمد رضا نوشته خواهد شد تا آزادی او منتشر کنید.
✳️حجاب اجباری، انباشت خشونت در جامعه و متهمین اصلی ✳️

🖋(سجاد فتاحی – جامعه‌شناس)
@governancesystems
از روزگذشته فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است، که از برخورد نامناسب ماموران انتظامی با گروهی از دختران این سرزمین حکایت دارد.
قصدم تبرئه ماموران حاضر در این صحنه نیست. اما سخنم این است که صحنه‌های دردناک این فیلم، پایان فرایندی است که اگر کل آن را در نظر نگیریم ممکن است جایگاه قربانی و متهم عوض شده و یا دست‌کم متهمینی دست چندم مورد مواخذه و تنبیه قرار گیرند.
قوانین نوشته و نانوشته فراوانی جامعه ایران را به سمت فروپاشی و خشونت داخلی سوق می‌دهند؛ قوانینی که از منظر منافع ملی تهیه و تصویب نشده‌اند، از مجلسی ملی بر نیامده‌اند و تنها تامین کننده آمال و آرزوها و البته منافع اقتصادی و سیاسی عده‌ای قلیل‌اند. یکی از این قوانین، همین حجاب اجباری است.
حجاب اجباری در تمامی سال‌های گذشته در حال تکثیر خشونت، انباشت نفرت و افزایش تظاهر در جامعه ایران بوده است و گروهی بدون توجه به تبعات و هزینه‌های مادی و معنوی سنگین آن تنها بر اجرای آن پای فشرده‌اند؛ تا چند صباحی بیشتر ظاهر جامعه را منطبق بر آمال و آرزوهای غیر واقعی خود کنند؛ آمال و آرزوهایی که هر روز بیش از پیش دود می‌شوند و به هوا می‌روند.
از نظر من، ماموران حاضر در فیلم، اگر نگوییم خود قربانی‌اند اما بی‌گمان متهمینی دست چندم‌اند. برای شناسایی متهمین اصلی باید دوربین تصویر بردار این صحنه‌های رنج آور را گرداند و زمان را به عقب برد، تا امکان شناسایی متهمین اصلی فراهم شود؛ متهمینی که برخی از آنها عبارتند از:
-قانون‌گذاران و مسئولانی که در تمامی سال‌های گذشته بدون توجه به تبعات ویرانگر حجاب اجباری، از آن دفاع کرده‌اند، برای آن بخش‌نامه نوشته‌اند و اجرای آن را دستور داده‌اند.
-نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی که بنا به ملاحظات گوناگون، اثرات و آسیب‌های فراوان حجاب اجباری را دیده‌اند اما دم فرو بسته اند و برای تغییر آن عملی انجام نداده‌اند و یا در اعتراض به آن سخنی نگفته‌اند.
-و مهمتر از همه نظام حکمرانی‌ای که منافع ملی را نادیده گرفته و زمینه را برای بروز و ظهور دو عامل فوق فراهم کرده است.
آن ماموران، بی گمان متهم‌اند اما نباید متهمان اصلی تکثیر خشونت در جامعه ایران، و کسانی که با قانون‌گذاری‌ها و بخش‌نامه‌های خود ماموران انتظامی و مردمان این سرزمین را در چنین موقعیت‌هایی قرار می‌دهند فراموش کنیم؛ نکند با متهمینی دست چندم برخورد شود و متهمین اصلی را به دست فراموشی بسپاریم.
بی گمان موضع‌گیری برخی مقام‌های دولتی از قبیل خانم ابتکار و وزیر کشور گامی روبه جلوست؛ اما اگر قرار است آنها اقدامی در این جهت انجام دهند باید کل فرایند منتهی به صحنه‌های دلخراش این فیلم را بررسی کنند؛ به گمانم پیش از آن ماموران و بیش از آنها، شاید خودشان و بسیاری از مسئولان و سیاست‌گذاران کشور نیز در جایگاه متهمین قرار گیرند. سیاست‌گذاران و مسئولانی که سیستم حکمرانی ناکارآمد، مجال سیاست‌گذاری‌هایی چنین ویرانگر را به آنها داده است که صحنه‌های دلخراش این فیلم تنها یکی از بی‌شمار پیامدهای ویرانگر آنها است.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ یک خبر و چند پرسش

📢 وزارت بهداشت اعلام کرده است که سکته مغزی و قلبی عامل ۴۰ درصد از مرگ‌ومیرها در ایران است.
📢 مشاور معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرده است که «سازمان اورژانس کشور، دانشگاه‌های علوم پزشکی و وزارت بهداشت هماهنگی‌های لازم را با یکدیگر انجام داده‌اند تا اگر بیمار دچار سکته شد و پس از آن خانواده با اورژانس تماس گرفت، بیمارتا کمتر از ۹۰ دقیقه به مرکز درمانی آماده در حوزه سکته قلبی و مغزی منتقل شود.»
⭕️آیا وزارت بهداشت تا کنون مجموعه عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موثر بر ابتلای ایرانیان به سکته مغزی و قلبی را شناسایی کرده است؟
⭕️ چند درصد از بودجه‌های وزارت بهداشت صرف کاهش بیماری، از طریق کنترل مجموعه عوامل موثر بر بروز بیماری‌ها و چند درصد آن صرف افزایش تعداد بیمارستان‌ها، تخت‌های بیمارستانی، افزایش آمبولانس‌ها و کاهش زمان رسیدن بیمار به بیمارستان شده است؟
پاسخ این پرسش‌ها، مشخص کننده میزان کارآمدی سیستم حکمرانی کشور در زمینه بهداشت است و به ما نقاط ضعف این سیستم را نشان خواهد داد؛ نقاط ضعفی که برطرف کردن آنها به شدت با حوزه اقتصاد سیاسی بیماری پیوند خورده است.
مطلب مرتبط: وزارت بهداشت، وزارت نیرو و اقتصاد سیاسی بیماری و مصرف https://news.1rj.ru/str/governancesystems/105).
⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ کاهش سرمایه اجتماعی، هزینه عدم شفافیت در انتخاب شهردار
🖋(سجاد فتاحی – جامعه‌شناس)
@governancesystems

⭕️ توضیح: غلامحسین کرباسچی اعلام کرده است که هر 7 نامزد نهایی شهرداری تهران حاصل لابیگری است و گویا ملاک انتخاب شهردار کارآیی نبوده است. جدا از صحت و یا عدم صحت موضع‌گیری فوق، فرایند انتخاب شهردار جدید شهر تهران همانند کناره‌گیری شهردار سابق، فرایندی غیر شفاف و آسیب‌زاست که می‌تواند منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شورای شهر تهران و حتی انتخاب گزینه‌ای نامناسب شود. متن زیر را برای ارائه در جای دیگری تهیه کرده بودم که بنا به دلایلی منتشر نشد اما به نظر می‌رسد حاوی نکاتی است که در صورت توجه شورای شهر به آنها می‌تواند هم به این شورا در جهت انتخاب گزینه‌ای کارآمد کمک کند و هم بر سرمایه اجتماعی آن بیافزاید.
مکانیزم‌ انتخاب کنشگران کلیدی در سیستم‌های حکمرانی، اثری مستقیم بر کارآمدی و سرمایه اجتماعی این سیستم‌ها دارد. این مکانیزم‌ها به هر میزان که از شفافیت و کارآمدی بیشتری برخوردار باشند منجر به انتخاب بهترین افراد ممکن برای نقش‌های کلیدی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیستم‌های حکمرانی خواهند شد.
جدا از پرسش‌ها و ابهام‌های فراوانی که استعفای محمد علی نجفی در افکار عمومی ایجاد کرده است و شورای شهر در عمل به یکی از شعارهای خود که همانا شفافیت است باید نسبت به پاسخ‌گویی دقیق به این پرسش‌‌ها و رفع ابهام‌های ایجاد شده در رابطه با آن اقدام کند. این شورا در شرایط کنونی در موقعیتی قرار گرفته است که می‌تواند از طریق طراحی و اعلام شفاف سازوکاری سه مرحله ای برای انتخاب شهردار جدید تهران، گامی در جهت افزایش کارآمدی و شفافیت در شهرداری بردارد.
1️⃣ در گام نخست شورای شهر باید با تدوین مجموعه شاخصی دقیق و قابل سنجش، به صورت کمی یا کیفی، که مبین ویژگی‌هایی است که شهردار پایتخت ایران برای اداره بهینه امور باید از آن برخوردار باشد، طی فراخوانی عمومی از کلیه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی و حتی افراد حقیقی که تصور می کنند با این مجموعه شاخص‌ منطبق هستند بخواهد که وارد فرایند انتخاب شهردار جدید تهران شده و یا نامزدهای خود را برای تصدی این نقش معرفی کنند.
2️⃣ در گام بعد این شورا با انتخاب تیمی از متخصصینی معتبر و صاحب سرمایه اجتماعی، در حوزه‌های گوناگون، از جامعه‌شناسی و اقتصاد گرفته تا مطالعات شهری، فرایند ارزیابی نامزدها با توجه به شاخص‌های تعیین شده را به آنها واگذار کند.
3️⃣ در نهایت نیز شورای شهر نتیجه ارزیابی‌های انجام شده توسط این تیم و نمره هر فرد با توجه به شاخص‌های طرح شده را به صورت شفاف اعلام کرده و گزینه نهایی را از بین سه گزینه نخست، از طریق رای‌گیری انتخاب نماید.
این سازوکار از یک سو احتمال انتخاب شایسته‌ترین فرد ممکن برای تصدی این نقش کلیدی را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر گامی است در جهت تامین بیشینه منافع ملی و عملی شدن شعارهایی چون شایسته‌سالاری و شفافیت که از شعارهای اساسی نمایندگان کنونی شورای شهر در ایام انتخابات بوده است. حتی اگر با گزینه های نهایی انتخاب شده نیز از سوی نهادهای دیگر مخالفت شود بواسطه شفافیت مکانیزم هزینه آن بر عهده شورای شهر نخواهد بود.
همانطور که موضع‌گیری کرباسچی نیز نشان می‌دهد ادامه روند کنونی در انتخاب شهردار، تنها تضادها را تشدید نموده و کاهنده سرمایه اجتماعی شورای شهر و در سطحی کلان‌تر اصلاح‌طلبان است.
⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ «ناتوانی در گفتگو یا ناتوانی در بنیان‌گذاری»
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع»
🖋 (سجاد فتاحی)
تقدیم به استاد گرامیم محسن رنانی

@governancesystems
⭕️ توضیح: این متن را پس از انتشار مطلبی از استاد عزیزم محسن رنانی با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» نوشتم و برای ایشان ارسال کردم؛ اکنون که لطف کرده‌اند نقد را مطالعه نموده و اجازه انتشار آن را داده‌اند، آن را به صورت عمومی منتشر می‌کنم.
به نظرم ایده مرکزی طرح شده در آن متن، که هسته مرکزی سخنرانی‌ها و مطالب منتشر شده از محسن رنانی در چند مدت اخیر نیز هست، ایده‌ای قابل نقد است؛ که بواسطه حوزه گسترده اثرگذاری شخصیتی چون ایشان بر اهمیت نقد آن نیز افزوده می‌شود؛ چرا که اگر علت اصلی گشوده نشدن گره توسعه در ایران را به اشتباه شناسایی کنیم؛ ممکن است در شرایطی که زمینه برای گشودن این گره فراهم می‌شود بر عواملی تاکید کنیم که خود متغیر وابسته بوده‌اند و تلاش در جهت بهبود وضعیت آنها اثر چندانی در گشودن گره نخواهد داشت.
در یکی از آخرین گفتگوهای محسن رنانی که در کانال شخصی‌ ایشان نیز منتشر شده است، بیان کرده‌اند که «تحول در آموزش و پرورش نیازمند عزم سیاسی است»؛ برداشت من از این سخن رنانی این است که بهبود وضعیت رشد و پرورش کودکان ایرانی که دغدغه ارزشمند وی در چند سال اخیر است، تحت تاثیر متغیری سیاسی است؛ اگر این برداشت من از صحبت ایشان صحیح باشد، همین سخن می‌تواند نقدی بر ایده مرکزی رنانی مبنی بر توسعه نیافتگی ایران بواسطه عدم رشد در دوران کودکی و نیاموختن برخی مهارت‌ها از جمله گفتگو در این دوران باشد.
برای آنانی که حوصله مطالعه متنی در حدود 3700 کلمه را ندارند ایده مرکزی آن را می‌توان در 58 کلمه اینگونه خلاصه کرد که: راز فروبستگی توسعه در ایران، نه ناتوانی ما ایرانیان در گفتگو که از قضا تاریخ گواه آن است که از بسیاری از ملل توسعه یافته کنونی در آن تواناتریم، بلکه ناتوانی ما در بنیان‌گذاری سیستم‌‌های حکمرانی کارآمد پس از فروپاشی سیستم‌های حکمرانی ناکارآمد است؛ سیستم هایی که راز پرورش کودکانی توانا را نیز باید در آنها جستجو کرد.
برای مطالعه متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/3TuDYv
⚠️ همانطور که مقابله با ویدئو و ماهواره به سرانجامی نرسید و تنها هزینه های سنگینی را بر کشور تحمیل کرد، فیلتر تلگرام نیز به جایی نخواهد رسید، سیستم های حکمرانی ناکارآمد به جای حل مساله، صورت مساله را پاک می کنند و فیلتر تلگرام نیز یکی از این موارد است. مطالب کانال سیستم های حکمرانی به صورت همزمان بر روی وبلاگ های زیر نیز منتشر می شود:

http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
✳️دیباچه‌ای بر ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی ایران در بنیان‌گذاری ✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
در سال‌های پس از پیروزی انقلاب‌ها، آنچه به آن‌ها مشروعیت می‌دهد و یا از آن‌ها مشروعیت‌زدایی می‌کند، نه فداکاری‌ها و از جان‌گذشتگی‌های انجام‌شده برای پیروزی این انقلاب‌ها و یا نگهداشت آن‌ها، بلکه توانایی‌شان در آفرینش نظام‌های حکمرانی‌ای‌ کارآمدتر از نظام‌های حکمرانی پیشین است؛ نظام‌هایی که بتوانند به طور پیوسته جایگاه کشورهای موضوع انقلاب را در فضای حالت پایداری بهبود دهند. طبیعی است که تضعیف جایگاه کشورها در فضای حالت پایداری و عدم توجه انقلابیون به این موضوع می‌تواند منجر به مشروعیت‌زدایی از انقلاب و گسترش یاس و ناامیدی در جامعه شود و رفته‌رفته بنیان‌های پایداری انقلاب و کشور را متزلزل کند.
مطالعه متن کامل در

http://sspp.iranjournals.ir/article_31102_111a2f3b29ba0b8c0b0e9e44080f6700.pdf

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
دعوت وزیر نیرو به چالشی در زمینه موفقیت‌های کوچک
(سجاد فتاحی – جامعه‌شناس)
@governancesystems

سال پیش فرصتی فراهم شد تا به اصفهان سفر کنم، زاینده‌رود خشک و وضعیت منابع آبی استان نزدیک به حالت بحرانی بود، اما در اکثر قریب به اتفاق ادارات دولتی که در آنها حضور یافتم، هیچ‌گونه تمهیدی برای کاهش مصرف آب در این ادارات اندیشیده نشده بود و آب در این ادارت به گونه‌ای مصرف می‌شد که گویی حوضه در وضعیتی عادی است.
مدتی بعد از آن در اوج گرمای مرداد ماه به خوزستان سفر کردم. علیرغم گرمای نزدیک به 50 درجه محیط بیرون، دمای داخل ادارات دولتی به حدی پایین بود که با کت هم احساس سرما می‌کردی و چای داغ، نوشیدنی‌ای دلچسب در آنها بود. در مهمانسرا هم آنقدر درجه حرارت پایین بود که باید حتماً از پتو استفاده می‌شد، دقیقا در همین ایام، برق برخی مناطق شهر اهواز بواسطه کمبود انرژی قطع می‌شد و ادارات دولتی برای تامین کمک به شبکه در تامین برق منازل مسکونی، در ساعت 2 بعد از ظهر تعطیل می‌شدند. موضوع گرمای بیرون از ساختمان‌های دولتی و سرمای درون این ساختمان‌ها را با یکی از مقام های ارشد استان در میان گذاشتم و گفتم که چرا تمهیداتی برای کاهش مصرف، از طریق متعادل کردن دمای محیط داخلی نمی‌اندیشید؟ پاسخ داد ما خوزستانی‌ها، عادت کرده‌ایم که دما در این حد باشد!
زمستان سال گذشته نیز چندین بار به وزارت نیرو رفتم، درجه حرارت داخل برخی اتاق‌ها به حدی بالا بود که با پیراهن هم احساس گرما می‌کردی و ناگزیر بودی برای متعادل شدن دما، پنجره اتاق را باز کنی.
چندی است که محمد فاضلی # ایده موفقیت‌های کوچک را طرح کرده است؛ ایده‌ای که اگر صرفا از سوی شهروندان پیگیری شود اما تبدیل به مطالبه‌ای از مقام‌های دولتی برای دنبال نمودن موفقیت‌های کوچک با توجه به جایگاه‌شان و ارائه گزارش‌هایی شفاف در رابطه با این موفقیت‌ها نشود، کوچک‌تر از آن است که بتواند ایران‌زمین را از بحران‌های پیش‌رو عبور دهد و تنها در سطح کنش‌هایی فانتزی که پس از چندی شورانگیزی به دست فراموشی سپرده خواهد شد باقی می‌ماند؛ اما اگر تمهیدی اندیشیده شود که مقام‌های بلند پایه دولتی نیز با توجه به جایگاه خود به آن بپیوندند و در سازمان‌ها و دستگاه‌های تحت سرپرستی خود موفقیت‌هایی کوچک را دنبال نموده و گزارش‌هایی شفاف درباره این موفقیت‌ها و البته موانع دست‌یابی به آنها به جامعه ارائه دهند می‌توان امیدوار بود که در افزایش کارآیی و اثربخشی سیستم حکمرانی کشور و هم‌افزایی دولت و جامعه در جهت مواجهه بهینه با بحران‌ها موثر باشد.
ایده دعوت مقام‌های بلندپایه دولتی جهت پیوستن به # کمپین موفقیت‌های کوچک از طریق دعوت آنها به چالش‌هایی مرتبط با حوزه کاری آنها، تلاشی است در جهت افزایش اثرگذاری ایده موفقیت‌های کوچک. بر این اساس هر از چند گاهی یکی از مقام‌های بلندپایه دولتی، که در گام نخست وزاری دولت هستند، به چالش‌هایی مرتبط با حوزه کاریشان دعوت شده و از آنها خواسته می‌شود با پذیرش ورود به چالش طرح شده، گزارشی شفاف در رابطه با تلاش خود در جهت مواجهه با این چالش و دست‌یابی به موفقیتی کوچک در حوزه کاری خود ارائه دهند. افراد و متخصصان گوناگون نیز می‌توانند در صورت تمایل وزیر و درخواست او، ایده‌ها و طرح‌های خود را برای کمک به وزیر جهت عبور موفقیت آمیز از این چالش به او ارائه کنند.
با توجه به مطالب فوق در نخستین گام وزیر محترم نیرو جناب آقای اردکانیان را که می توان او را یکی از معدود انتخاب های مناسب در سطح وزرای دولت دوازدهم دانست، به چالشی در زمینه # موفقیت‌های کوچک دعوت می‌کنیم: # چالش کاهش مصرف آب و برق در ادارات دولتی که در فاز اول می‌تواند صرفا معطوف به ادارات و سازمان‌های زیرمجموعه وزارت نیرو باشد.
بدیهی است که پذیرش وزیر برای ورود به این چالش، می‌تواند هم در شناخت نقاط ضعف این وزارت‌خانه در جهت همراه نمودن ذی‌نفعان گوناگون برای کاهش مصرف آب و برق موثر باشد و هم در صورت موفقیت، زمینه را برای ورود اثرگذارتر وزارت نیرو به موفقیتی بزرگ چون کاهش مصرف آب و برق در ایران که برای عبور ایران از بحران کنونی لازم و ضروری است کمک کند.
یادمان باشد دولتی که خود بدیهیات صرفه‌جویی در مصرف انرژی و آب را رعایت نمی‌کند و یا از افزایش بهره‌وری در مصرف آنها در ادارات خود ناتوان است، هیچگاه نخواهد توانست همراهی بخش قابل توجهی از جامعه را برای صرفه‌جویی داوطلبانه در مصرف انرژی و آب جلب کند.
به گمانم دولت در ایران خود بزرگترین مصرف کننده انرژی است؛ و برای اصلاح الگوی مصرف باید از خود آغاز کند و از این‌روست که وزیر محترم نیرو به # چالش کاهش مصرف آب و برق در ادارات دولتی دعوت شده است.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ ایران و حرکت از پیچیدگی به آشوب ✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
سیستم‌های اجتماعی در دوران حیات خود مراحلی از پیچیدگی و آشوب را از سر می‌گذرانند؛ در دوران پیچیدگی، پیش‌بینی اگرچه به سختی اما تا حدودی امکان‌پذیر است؛ اما در شرایط آشوبناک بواسطه کثرت متغیرهای اثرگذار و حساسیت بالای سیستم اجتماعی، پیش‌بینی سمت و سوی حرکت سیستم امکان‌ناپذیر خواهد بود.
یکی از مهمترین بخش‌های سیستم‌های اجتماعی که می‌توان بر اساس نحوه پاسخ آن عبور جامعه از شرایط پیچیده به شرایط آشوبناک را تشخیص داد، بازار و سیستم‌های اقتصادی است. بر این اساس نوسانات اخیر بازار در ایران را می‌توان مهمترین نمود حرکت جامعه ایران از شرایط پیچیده به شرایط آشوبناک دانست. در چنین شرایطی راهکارها زودتر از آنچه که فکر می‌کنیم اعتبار و اثرگذاری خود را از دست می دهند.
همزمان با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تصور می‌کردم که چینش کارآمد کابینه، راهکاری مفید برای برون رفت از شرایط بحرانی است و در حد توان خود برای تحقق این امر تلاش کردم اما بنا به دلایل گوناگون نشد. دیروز به هنگام گفتگو با یکی از اساتید درباره راهکارهای برون رفت از وضعیت کنونی پس از صحبت دیدم که اعتقادم را به این راهکار نیز از دست داده‌ام؛ به عبارتی دیگر تصور نمی‌کنم که حتی انتخاب تیم اقتصادی قوی‌تری از تیم اقتصادی کنونی دولت، بتواند اثر چندان قابل توجهی در بهبود وضعیت کنونی کشور، دولت و نظام داشته باشد.
روز گذشته جمعی از فعالین سیاسی کشور در نامه‌ای به مسئولین نظام خواهان مذاکرات مستقیم و بدون قید و شرط با آمریکا شدند؛ این هم راهکاری است که ممکن است زودتر از آنچه که فکر می‌کنیم اثرگذاری و امکان اجرا را در شرایط کنونی از دست دهد.
باید حواسمان باشد که در شرایط آشوبناک، نه تنها بال زدن پروانه‌ای، طوفانی را ایجاد خواهد کرد و از این رو باید مراقب تمامی کردارها و گفتارهای خود باشیم، بلکه راهکارها نیز زودتر از آنچه که تصور می‌کنیم اثرگذاری و اعتبار خود را از دست می‌دهند.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
سیستم‌ حکمرانی ناکارآمد قربانی می‌خواهد و این بار نوبت روحانی است!
🖋(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس) (بازنشر)
@governancesystems
گروهی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی را اقدامی از سوی دولت در سایه می‌دانند و گروهی دیگر آن را نتیجه ضعف تیم اقتصادی دولت قلمداد می‌کنند. اما بحران‌های کنونی به صورت عام و بحران کنونی ارزی به صورت خاص، بزرگ‌تر از آن هستند که عواملی در سطح کنشگران فردی پدید آورنده آن باشند.
دو اصل درباره رفتار سیستم‌ها به صورت عام و سیستم‌های حکمرانی به صورت خاص وجود دارد که در تحلیل شرایط کنونی کشور می‌تواند کمک کننده باشد؛ این دو اصل عبارتند از:
1- یک سیستم بیش‌تر تمایل به تحریف اطلاعات به گونه‌ای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی می‌دهد که پیچیدگی موضوع را کم می‌کنند.
سیستم حکمرانی کشور نیز بر اساس دو اصل فوق در تمامی سال‌های گذشته اطلاعات را به گونه‌ای تحریف کرده است که بحران‌های برآمده از طراحی ناکارآمد و ضعف‌های خود را متوجه کنشگران فردی و یا قدرت‌های خارجی کرده است؛ بی دلیل نیست که تمامی روسای جمهور پیشین از منظر این سیستم، اکنون بی اعتبار شده‌اند؛ چرا که این سیستم برای پوشاندن نقاط ضعف خود به قربانی نیاز دارد و قربانی جدید حسن روحانی است.
در کشور در تمامی سال‌های گذشته و از قضا در مورد همین بحران کاهش ارزش پول ملی، گروه‌های سیاسی رسمی فعال در کشور از تنها عاملی که سخن به میان نمی‌آورند، ناکارآمدی سیستم حکمرانی کشور است.
از منظر این گروه‌ها، در بحران‌ها همواره مدیران، کنشگران و گروه‌های سیاسی رقیب مسئول‌ بوده‌اند و هیچگاه از علت اصلی پیدایش بحران، یعنی ناکارآمدی سیستم حکمرانی سخنی به میان آورده نمی‌شود. سخن اینجاست که مگر این سیستم حکمرانی در مجموع سال‌های گذشته در عرصه‌های آموزش، محیط زیست، میراث فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی عملکرد مثبت و رضایت بخشی داشته است که انتظار داریم در عرصه اقتصادی و مشخصا حفظ ارزش پول ملی عملکرد مناسبی داشته باشد.
روند نزولی کاهش ارزش پول ملی ارتباطی تنگاتنگ با عامل کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، کاهش سطح سرمایه اجتماعی فردی و نهادی، کاهش وسعت جنگل‌های کشور، کاهش ارزش پاسپورت ایران و تمامی کاهش‌ها و افزایش‌های نگران کننده ایران امروز دارد.
زمان آن رسیده است که درباره این علت مشترک گفتگو کنیم؛ به تعویق انداختن گفتگو درباره این علت، متهم کردن این کنشگر و یا آن کنشگر و تمرکز بر توصیه‌های اخلاقی به مردم عادی برای مصرف کمتر آب و نخریدن ارز، نه تنها کمکی به حل بحران نخواهد کرد بلکه زمان را برای جلوگیری از رسیدن کشور به مرز فروپاشی از بین خواهد برد و فضای ذهنی جامعه را مغشوش خواهد کرد.
اکنون دو راه بیشتر پیش‌رو نداریم: آغاز گفتگویی شفاف درباره ناکارآمدی‌های نظام حکمرانی و یا ادامه مسیر تا رسیدن به مرز سقوط.
آقای روحانی! بزرگترین مسئولیت شما در شرایط کنونی آغاز گفتگویی شفاف با جامعه ایرانی درباره ناکارآمدی‌های نظام حکمرانی است؛ بدون سخن گفتن از آنها که البته موجبات رنجش بسیاری و از جمله خودتان را فراهم خواهد کرد، رهایی از شرایط کنونی امکان‌پذیر نیست. سیستم‌های حکمرانی ناکارآمد برای ادامه حیات به کنشگرانی نیاز دارند که مسئولیت بحران‌های سیستمی را بر عهده آنها بگذارند تا از این طریق هم نقش خود را در پیدایش بحران‌ها بپوشانند و هم از پیچیدگی‌های موضوع بکاهند و این بار نوبت شماست.
⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️درس‌های کیروش برای روحانی✳️
🖋(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
میدان فوتبال با میدان سیاست، مشابهت‌های ساختاری فراوانی دارد؛ که همین مشابهت‌ها می‌تواند نحوه کنشگری کیروش در میدان فوتبال را تبدیل به آموزه‌هایی ارزشمند برای سیاست‌مداران عالی‌رتبه ایرانی و در شرایط کنونی مهم‌تر از همه حسن روحانی کند. اینکه در این نوشتار از درس‌های او برای حسن روحانی سخن می‌گویم صرفا از این‌روست که تغییر نحوه بازی روحانی در شرایط موجود، می‌تواند سبب تغییر نحوه بازی سایر سیاست‌مداران اثرگذار کشور شده و پیامدهای مثبت فراوانی در پی داشته باشد.
کیروش پیش از هر چیز به روحانی آموخت که برگزیدن تیمی شایسته، فارغ از روابط و سابقه آشنایی بازیکنان با مربی تیم، نه تنها دست‌یابی به نتایج بزرگ را امکان‌پذیر می‌کند، بلکه بواسطه عملکرد مناسب آن تیم، بر اعتبار مربی نیز می افزاید.
کیروش می‌تواند با اطمینان بالای 90 % به ما بگوید که تیمش، از بهترین بازیکنان کنونی ایران تشکیل شده است و از آن دفاع کند؛ اما آیا روحانی نیز می‌تواند با چنین اطمینانی بگوید که تیم دولت او نیز از بهترین بازیکنان ممکن تشکیل شده است؟ گرچه ممکن است تصور کنیم که اندکی دیر شده است اما هنوز روحانی می‌تواند با انتخاب شایسته‌ترین تیم ممکن برای این شرایط در میدان سیاست، بازی‌های بهتری را صورت دهد.
کیروش به روحانی آموخت که می‌توان با بازیکن تیمت دوست بود و به او علاقه قلبی داشت، اما از آنرو که بار امیدهای یک ملت بر دوش توست و اعتبار خودت نیز برایت مهم است، اگر آن بازیکن، بنا به هر دلیلی از توانایی‌های لازم برخوردار نباشد، همچنان او را دوست‌بداری اما از لیست تیمت او را حذف کنی تا جایش را به بازیکن دیگری دهی که به او علاقه کمتری داری؛ اما توانمندتر بودنش هم برای تو، هم برای تیمت و هم برای ملتی که بار امیدهای او را بر دوش می‌کشی مفیدتر است.
کیروش و تیم ملی در نهایت از عرصه رقابت‌های جام جهانی حذف شدند؛ اما او و تیمش به حسن روحانی آموخت که می‌توان باخت و حذف شد اما در عین حال، مردم این سرزمین برای تو و تیمت بایستند و حتی بعد از حذف در حمایت از آن تیم و شادی برای نحوه بازی کردن آن به خیابان‌ها بیایند و پای‌کوبی کنند. روحانی باید باور کند که برای این ملت، بیش از برد و باخت در میدان سیاست، نحوه بازی سیاست‌مداران مهم است. انتقادات کنونی مردم و فعالین سیاسی و مدنی به روحانی و کاهش امید آنها به او هیچ ارتباطی به نتیجه بازی روحانی و تیمش ندارد، بلکه بیش از هر چیز معطوف به نحوه بازیگری اوست؛ که البته نتیجه را نیز تعیین می‌کند.
کیروش به روحانی آموخت که علیرغم ناراحتی برخی، باید با مردم و با رسانه‌ها شفاف از موانع پیش‌روی موفقیت تیم ملی سخن گفت؛ تا در فردای شکست، تو به تنهایی مسئول موانعی نباشی که دیگران در پس پرده ایجاد کرده‌اند؛ اما در عین حال مسئولیت نهایی ناکامی‌های تیم ملی از آنرو که او مربیگری آن را پذیرفته است بر عهده اوست و باید برای حذف از رقابت‌های جام جهانی از مردم عذرخواهی کند؛ گرچه مردم دیگر او را مسئول این ناکامی ندانند. این را مقایسه کنید با نحوه عملکرد دولت در موضوع فیلتر تلگرام، در نهایت هنوز برای بخش قابل توجهی از مردم مشخص نیست که این دولت با فیلتر تلگرام موافق بود؟ مخالف بود؟ یا اهمیتی برایش نداشت. در حالی که روحانی و دولت می‌توانست با بازیگری بهتر و شفاف‌تری نشان دهد که با فیلتر تلگرام مخالف است، برای عدم فیلتر آن جنگیده است، اما در نهایت در برابر رقبا شکست خورد و البته باید برای این شکست از مردمی که بار امیدهای آنها را بر دوش می‌کشد عذرخواهی کند.
کیروش احتمالا درس‌هایی نیز در آینده به روحانی خواهد آموخت و آن این است که اکنون که موانع پیش‌روی تیم ملی را برای ایجاد تیمی قوی‌تر شناخته است، دیگر بدون گرفتن تضمین‌های لازم برای رفع آن موانع، در منصب مربی‌گری تیم ملی ایران باقی نخواهد ماند.
تمامی این موارد و بسیاری موارد دیگر است که کیروش را علیرغم پرتغالی بودن، دست کم در شرایط کنونی تبدیل به قهرمانی ملی برای ایرانیان کرده است. او با نحوه بازیگری خود، علیرغم شکست، حس غرور ملی را در مردم این سرزمین برانگیخت و شایسته تبدیل شدن به قهرمانی ملی در عرصه ورزش این کشور است.
تصور می‌کنم روحانی اگر به این درس‌ها و درس‌های بسیار دیگر توجه کند، هنوز می‌تواند سرمایه اجتماعی از دست رفته را ترمیم کرده و آینده بهتری را برای ایران و ایرانیانی که بار سنگین امیدهای آنها را بر دوش می‌کشد رقم زند.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
Forwarded from شمس - NPPS.IR
ایران و مساله پایداری
🔸 سجاد فتاحی، محدثه جلیلی، روح‌الله قاسمی و محمد فکری
چهارشنبه 1397.4.13 ساعت 12-10
ثبت‌نام از لینک زیر
yon.ir/HMV3Y
پخش لایو از اینستاگرام
https://www.instagram.com/css.ir/
✳️ایران و مساله پایداری✳️

پنجاهمین نشست از سلسله نشست های گفتگوهای راهبردی به ارائه گزارشی درباره نتایج اولیه پروژه‌ای پژوهشی با عنوان «پایداری ملی و سیستم‌های حکمرانی» اختصاص داشت که در یک سال و نیم گذشته در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری توسط چهار تن از پژوهشگران این مرکز (سجاد فتاحی، محدثه جلیلی، روح‌الله قاسمی و محمد فکری) دنبال شده و اکنون به مراحل نهایی رسیده است.

در این نشست، نتایج این پروژه، ذیل چهار بخش کلی «پایداری ملی، ابعاد و شاخص‌ها»، «جایگاه ایران در فضای حالت پایداری»، «پایداری ایران و کیفیت حکمرانی» و «کیفیت حکمرانی و سیستم حکمرانی» توسط یکی از پژوهشگران ارائه شد.
گزارشی از این نشست را می توانید در لینک زیر مطالعه کنید.

http://css.ir/fa/content/112898/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87_%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
اصرار نظام سیاسی در ایران بر عدم مذاکره با آمریکا، باعث وابستگی بیش از پیش کشور به روسیه شده و تبعات سنگینی برای منافع ملی ایران در چند دهه آینده خواهد داشت.
✳️آزاد سازی نرخ ارز، ضربه‌‌ی آخر فروپاشی ✳️
🖋(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
اخیرا به صورت مکرر از طرف برخی اقتصاد‌دانان و اقتصادخوانده‌ها، سیاست‌ آزادسازی نرخ ارز به عنوان راهکار و در برخی موارد نوشدارویی برای برون رفت از شرایط کنونی کشور تجویز می‌شود. این افراد با پیش فرض گرفتن اینکه نرخ دلار آزاد در شرایط کنونی در ایران در محدوده 8500 تومان است، دولت را ترغیب می‌کنند که با پذیرش این نرخ، اقدام به آزادسازی نرخ ارز نموده و مهار تعیین نرخ ارز را از این پس به دست بازار بسپارد.
من مطالعات چندانی در اقتصاد نداشته‌ام و تنها مبانی این علم را می‌دانم؛ اما تصور می‌کنم بخش قابل توجهی از افرادی که چنین پیشنهادی را طرح می‌کنند به کلی با علوم اجتماعی و سیاسی بیگانه‌اند. این افراد بواسطه تاکید و تمرکز صرف بر حوزه تخصصی خود که از قضا واقعیت پیچیده‌ کنونی در ایران را برای‌شان ساده‌سازی کرده و تبدیل به چند متغیر دم‌دستی قابل فهم و کنترل می‌کند، یک واقعیت را از نظر دور می‌دارند و آن واقعیت آن است که نرخ دلار 8500 تومانی در بازار آزاد کنونی، نرخ دلار در شرایطی است که هنوز جامعه ایرانی تصور می‌کند دولت و نظام سیاسی اندکی از اقتدار برخوردار است و دولت نیز حداقلی از سرمایه اجتماعی خود را حفظ کرده است. به محض آنکه دولت، نرخ ارز را آزاد اعلام کند، شرایط تغییر خواهد کرد و با از بین رفتن تصور اقتدار دولت و کاهش هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی آن، وارد فضای جدیدی می‌شویم که اصولا دیگر نرخ دلار آزاد در آن فضا، 8500 تومان نیست؛ چرا که دو فاکتور کلیدی تصور از اقتدار و سرمایه اجتماعی دولت که عموما از محاسبات اقتصاددانان بیرون گذاشته می‌شود، تغییر کرده و با اثرگذاری تغییر این دو متغیر بر نرخ دلار آزاد، تصور می‌کنم باید انتظار نرخ دلار را در کانال‌هایی بالاتر از 15000 تومان داشته باشیم.
اگرچه سیاست‌مداران این سخن را خوش ندارند و از قضا تاکید بر آن سبب به حاشیه رانده شدن جامعه‌شناسان و متخصصان علوم سیاسی شده و میدان را برای اقتصاد‌دانانی که صرفا از لنز رشته تخصصی‌شان به شرایط ایران می‌نگرند باز نموده است، اما باور کنیم که خروج از شرایط کنونی جز با اصلاحات سیاسی و اجتماعی امکان‌پذیر نیست؛ در چنین شرایطی هرگونه اصلاح اقتصادی (از آزادسازی نرخ ارز تا اصلاح نرخ بنزین) به هر میزان که اجرای آن از دقت برخوردار باشد که البته آن هم با سیستم اجرایی ناکارآمد کنونی محل بحث و تردید است، بواسطه ایجاد نوسانات و ناپایداری‌های شدید در شرایط آشوبناک کنونی، پیامدها و نتایج غیر قابل پیش‌بینی‌ای را به بار خواهد آورد.
از این روست که تصور می‌کنم آزادسازی نرخ ارز توسط دولت، آخرین ضربه برای فروپاشی است.
شروع اصلاحات از حوزه اقتصاد، در حالی که مشکلات این بخش ریشه در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی دارد، تنها به بی ثباتی و ناپایداری دامن می‌زند؛ برای پایدارتر کردن شرایط کشور و حتی شرایط اقتصادی آن اصلاحات باید از حوزه‌های اجتماعی و سیاسی آغاز شده و پس از مدتی به حوزه اقتصادی وارد شود.
عموما نظام‌های سیاسی هنگامی که در شرایط دشوار قرار می‌گیرند، مشاوران تلخ سخن و پیچیده‌گو را به حاشیه رانده و میدان را برای مشاورانی که با ساده‌سازی واقعیت پیچیده، راهکارهایی ساده برای برون رفت از آن ارائه می‌دهند باز می‌کنند و این عموما آخرین اشتباه این نظام‌هاست.
سیاست‌مداران ایرانی باید مواظب باشند و به راه‌حل‌های ساده در شرایط کنونی با دیده تردید بنگرند، هیچ راه حل ساده و بی دردی در شرایط موجود وجود ندارد و مطمئن‌ترین راه برای حفظ پایداری کشور و نظام، آغاز اصلاحات از حوزه‌های اجتماعی و سیاسی است.
@governancesystems
Forwarded from دغدغه ایران
اعداد مهم برای کسانی که می‌خواهند کمک کنند
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی شهید بهشتی)
قطعی برق این روزها رنج‌آفرین است. هر قطعی برق یعنی کودکانی که بر اثر گرما رنج می‌کشند، کارگرانی که ساعاتی بیکار می‌شوند و دستمزدی را از دست می‌دهند، بیمارانی که در مراکز درمانی معرض تهدید قرار می‌گیرند، و خلاصه هم‌وطنانی که آزار می‌بینند. برخی به هر دلیلی در «آگاهی انکار» فرو رفته‌اند و بر اثر ناامیدی یا هر دلیل دیگری قصدی برای کمک کردن به بهبود شرایط ندارند. نظر این گروه هم محترم است، اما دسته دومی هستند که فکر می‌کنند در این شرایط باید به فکر ایران بود و کوشید تا مردم کمترین رنج و ناراحتی را تحمل کنند. دانستن اعداد میزان مصرف برق مصرفی وسایل برقی به این عده کمک می‌کند تا تصمیم بهتری درباره مصرف‌شان بگیرند. اعداد زیر را از سایت شرکت‌های توزیع برق استخراج کرده‌ام و به ترتیب از پرمصرف‌ترین به کم‌مصرف‌ترین وسایل مرتب شده‌اند.
1. سرمایش مرکزی: 5000 وات
2. ماشین لباسشویی: 2500 وات
3. کولر گازی: 2400 وات
4. ماشین ظرفشویی: 2000 وات
5. اتو بخار: 1800 وات
6. سشوار: 1200 وات
7. اتو: 1100 وات
8. جاروبرقی: 1000 وات
9. ماشین خشک‌کن لباس: 1000 وات
10. اتو: 1000 وات
11. سماور برقی: 1000 وات
12. پلوپز: 800 وات
13. مایکروفر: 900 وات
14. کولر آبی: 600 وات
15. چرخ گوشت: 500 وات
16. غذاساز: 500 وات
17. کامپیوتر شخصی: 250 وات
18. تلویزیون پلاسما 42 اینچ: 280 وات
19. تلویزیون معمولی: 180 وات
20. چرخ خیاطی: 100 وات
21. پنکه: 80 وات
22. لامپ مهتابی: 40 وات
23. لامپ کم‌مصرف: 20 وات
ساعات اوج مصرف بین 12 ظهر تا ساعت 16 و هم‌چنین از غروب آفتاب تا حدود ساعت 22 شب است. اگر می‌خواهیم سهمی در کاهش احتمال قطعی برق و کاستن از رنج هم‌وطنان خود داشته باشیم، سعی کنیم:
🖌 وسایل ردیف 1 تا 13 را در ساعات اوج مصرف روشن نکنیم.
🖌 عمده‌ترین مصارف تابستان ناشی از کولرهای گازی است. هم‌وطنان استان‌های شمالی و جنوبی ما واقعاً به استفاده از کولرهای گازی نیاز دارند، اما در سایر استان‌ها واقعاً می‌توانیم با یک پنکه 80 واتی، گرمای هوا را تعدیل کرده و از روشن کردن کولر گازی 2400 واتی خودداری کنیم.
⭕️ اگر به هر دلیلی مایلید کولر گازی روشن کنید، لطفاً کولر را روی دمای 26 درجه تنظیم کنید.
⭕️ صنعت برق کشور، سرزمین ایران و هم‌وطنان‌مان به این همراهی نیاز دارند. لطفاً به کودکان، بیماران، کارگران، سالمندان و همه هم‌وطنانی فکر کنید که بر اثر ناهمراهی ما در رنج و سختی قرار خواهند گرفت.
(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.)
https://news.1rj.ru/str/fazeli_mohammad
✳️آیا رئیس‌جمهور رویایی در سر دارد؟✳️
(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
📣خبر آمده است که رئیس‌جمهور قرار است روز سه‌شنبه با مردم گفتگو کند.
در مورد چه نمی‌دانم.
اما می‌دانم که یکی از آخرین فرصت‌های حسن روحانی برای برقراری ارتباطی ثمربخش با مردم است.
⭕️ به نظرم روحانی باید در این گفتگو تکلیف مردم را با 4 پرسش کلیدی مشخص کند:
نخست آنکه او باید مشخص کند که آیا اصولا برای آینده ایران رویایی شفاف و بدون تناقض در سر دارد و یا خیر؛ اگر دارد آن رویا چیست؟
دوم آنکه باید مشخص کند که اگر رویایی برای آینده ایران در سر دارد، آیا حاضر است برای تحقق آن رویا مبارزه کند و یا خیر؟
سوم آنکه باید نشان دهد که اگر رویایی برای آینده ایران در سر دارد و اگر قصد مبارزه برای تحقق آن رویا را نیز دارد، می‌خواهد از این پس با مردم در مورد تلاش‌هایش برای تحقق این رویا و موانع پیش‌روی تحقق این رویا بی پرده و شفاف سخن بگوید و یا خیر؟
و
چهارم آنکه باید نشان دهد که آیا حاضر است برای تحقق آن رویا حتی از اعتبار و منافع خودش نیز بگذرد و یا خیر؟
⭕️ مجموع پاسخ‌های مثبت و یا منفی ما به پرسش‌های چهارگانه فوق تعیین کننده میزان امیدواری ما به نقشی است که حسن روحانی می‌تواند در تحقق رویاهای یک ملت داشته باشد.
⭕️ من نیز چون شما نمی‌دانم که آیا حسن روحانی برای آینده ایران رویایی در سر دارد و یا خیر
شاید برای یافتن پاسخ این پرسش باید منتظر ماند و به نظاره یکی از آخرین فرصت‌های او نشست.
@governancesystems
✳️ بحران روش در اصلاح طلبی✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems

آنچه که سبب ائتلاف بین جریان‌ها و گروه‌‌های سیاسی می‌شود اشتراک در هدف و روش تحقق هدف است. به هر اندازه که اشتراک در این دو سطح بیشتر باشد ائتلافی قوی‌تر نیز شکل خواهد گرفت.
با نگرشی واقع‌گرایانه اصلاح‌طلبی در ایران به بن‌بست رسیده است؛ و این بن‌بست، بیش از هر چیز نتیجه بحران روش در اصلاح‌طلبی است. بحرانی که اصلاح‌طلبان، علیرغم انذارهای مکرر به آن توجه نکرده و اکنون پیامد‌های آن را به نظاره نشسته‌اند.
مقایسه سخنان اصلاح‌طلبان و براندازان ایرانی از نظر آرزوها و آرمان‌هایی که برای فردای ایران دارند، نشان دهنده آن است که اصولا اکثریت قابل توجهی از آنها در این سطح، از تفاوت چندانی با یکدیگر برخوردار نیستند. به عبارتی هدف‌ها یکی است.
آنچه که سبب تمایز بین بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان و براندازان شده است روش آنها برای رسیدن به آن تصویر آرمانی است؛ و از قضا تصور میکنم آنچه که در چند صباح اخیر سبب کاهش مقبولیت اصلاح‌طلبی و اقبال بیشتر به روش ایجاد تغییرات اساسی شده است بحران روش در اصلاح‌طلبی است.
روش براندازان را دوست داشته باشیم و یا خیر در نهایت آنها خلأ روشی را که بواسطه بحران روش در اصلاح‌طلبی ایجاد شده بود پر کرده‌اند؛ اما روش اصلاح‌طلبان در دو دهه اخیر علیرغم تمامی تلاش‌های قابل تقدیرشان به سرانجامی نرسیده و نتوانسته است از تعمیق بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ایران جلوگیری کند.
آنچه که جامعه ایرانی، تشنه شنیدن آن از دهان اصلاح‌طلبان است نه تشویق مکرر جامعه به امیدواری در شرایط تعمیق بحران‌های گوناگون، که نقد روش گذشته و ارایه روشی جدید برای تحقق تصویری زیبا از آینده ایران است؛ روشی که بتوان آن را در برابر سایر روش‌ها قرار داد و به انتخابی مشخص رسید.
بزرگترین خطری که می‌تواند تیر آخر به مقبولیت اصلاح‌طلبان ایرانی باشد، ایجاد این تصویر در ذهن جامعه و مخاطبانشان است که آنها برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خود با جریان‌ها و گروه‌هایی هم پیمان شده‌اند که نه تنها در روش، بلکه در سطح آن تصویر آرمانی از آینده ایران نیز با آنها در تعارض‌اند.
نکته‌ای که اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری باید رعایت کنند حفظ مرزبندی با جریان‌هایی است که اساساً تصویر آنها از آینده ایران در تعارض با تصویر اصلاح‌طلبان قرار دارد.
ایران در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری به گفتگو بین جریان‌ها و گروه‌های سیاسی‌ای نیاز دارد که در سطح روش با یکدیگر اختلاف دارند اما تصویری نسبتا مشترک از آینده‌ای دارند که ایران باید از آن برخوردار باشد.
ایران‌گرایان اگر بتوانند جدا از ائتلاف در سطح هدف در سطح روش نیز به الگویی نسبتا مشترک دست یابند آنگاه زمینه برای حرکتی منسجم به سوی آینده‌ای روشن برای ایران فراهم خواهد شد.
⚠️ مراقب باشیم اختلاف‌های سطح روش منجر به شکاف‌هایی عمیق بین ایران‌گرایانی نشود که رویایی مشترک برای آینده ایران در سر دارند.
@governancesystems
✳️تقسیم‌کار ملی بین موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی ✳️
🖌(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
روی سخن این یادداشت با ایرانیانی است که مهر ایران در دل دارند؛ اما بنا به استدلال‌های مختلف، گروهی از آنها با تاکید بر شرایط مخاطره‌آمیز داخلی، منطقه‌ای و جهانی معتقدند که حفظ تمامیت ارضی ایران در شرایط استقرار جمهوری اسلامی و جلوگیری از فروپاشی آن امکان‌پذیر است (که آنها را اصلاح‌جویان می‌نامیم) و گروهی دیگر معتقدند که رقم زدن آینده‌ای بهتر برای ایران جز در سایه تغییر نظام سیاسی کنونی امکان‌پذیر نیست (که آنها را براندازان می‌خوانیم).
به نظرم این ایرانیان اگر چند نکته را در نظر گرفته و علیرغم اختلاف‌های بنیادینی که در روش با یکدیگر دارند اقداماتی را انجام دهند، هر دو در مجموع می‌توانند مخاطرات پیش‌روی ایران را کاهش داده و بازی برد -بردی را سامان دهند که در انتهای آن فارغ از سرنوشت نظام سیاسی کنونی، ایران و ایرانیان برنده خواهند بود.
⭕️ نخست آنکه از نگرش خصم‌آلود نسبت به یکدیگر بپرهیزند و اینگونه به موضوع نگاه کنند که هدف‌شان یکی است (ایجاد آینده‌ای بهتر برای ایران و ایرانیان)؛ اما بنا به تبیین‌های متفاوت‌شان از وضعیت کنونی و یا برآوردهایشان از میزان در خطر قرار گرفتن تمامیت ارضی ایران، در شرایط فروپاشی نظام سیاسی، روش‌های متفاوتی را برگزیده‌اند. نگاه خصم‌آلود به یکدیگر توسط این دو جریان، که شوربختانه رسانه‌ها و گفتارهای حامیان هر یک، این روزها سرشار از آن است، بر خلاف هدف اصلی‌شان یعنی رقم زدن آینده‌ای بهتر برای ایران است و تصور می‌کنم چون بر خلاف آن هدف است باید هر دو در آن تجدیدنظر کنند.
⭕️ دوم آنکه ایرانیان برانداز، باید در پی مرتفع کردن یکی از مهمترین دغدغه‌های اصلاح‌جویان ایرانی و البته تمامی ایران‌دوستان برآیند و آن دغدغه آن است که در شرایط فروپاشی نظام سیاسی کنونی، ممکن است تمامیت ارضی کشور با مخاطراتی جدی روبرو شود؛ از این رو این گروه‌ها باید با افراد، گروه‌ها و کشورهایی که بنا به دلایل گوناگون منافع‌شان در تغییر مرزهای کنونی ایران تعریف شده است یا منافعشان در تغییر مرزهای ایران نیست و طبیعتا نه نظام سیاسی کنونی و نه اصلاح‌جویان ایرانی نمی‌توانند با آنها گفتگو کنند، وارد گفتگو و مذاکره شده و فرایند و ائتلافی جهانی را شکل دهند که در مجموع، احتمال به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران در شرایط فروپاشی نظام سیاسی را کاهش داده و در بهترین حالت به صفر برساند.
⭕️سوم آنکه اصلاح‌جویان ایرانی نیز باید تمام هم و غم خود را معطوف به بهبود وضعیت کشور و تدوین روشی برای برون رفت از شرایط کنونی کنند؛ آنها باید باور کنند که بزرگترین رقیب‌شان، خودشان هستند و نه براندازان. به راستی اگر آنها روشی را مشخص کنند که در شرایط استقرار نظام سیاسی کنونی، می‌توان با اتکا به آن روش، به آینده‌ای زیبا برای ایران دست ‌یافت و این روش، با در نظر داشتن تجارب دهه‌های گذشته معقول و عملی باشد و در کوتاه مدت نیز نتایج خود را نشان دهد، بی گمان بخش‌های قابل توجهی از براندازان ایرانی نیز از آن حمایت کرده و به آنها خواهند پیوست.
به این ترتیب بازی باخت- باخت کنونی بین اصلاح‌جویان و براندازان ایرانی که بی‌گمان اکثریتی از آنها دل در گرو آینده‌ای بهتر برای ایران دارند، به بازی‌ برد- بردی تبدیل خواهد شد که فارغ از سرنوشت نظام سیاسی، هدف مشترک هر دو یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران و تحقق آینده‌ای زیبا برای این کشور و ساکنانش محقق می‌شود.
⚠️ ایران در شرایط حساسی قرار گرفته است که تمامی ایران‌گرایان باید دعواهای کودکانه را به کناری گذارده و یک گام در جهت تحقق آینده‌ای زیبا برای این کشور به پیش بردارند، اصلاح جویان و براندازان ایرانی باید باور کنند که تنها رقیب‌شان در این عرصه خودشان هستند و نه دیگری، اختلاف بین این دو جریان و دامن زدن به آن تنها آب به آسیاب جریان‌ها و گروه‌هایی خواهد ریخت که آنچه براشان اهمیتی ندارد سرنوشت ایران است.
@governancesystems
توضیح: پس از انتشار دو مطلب آخر در کانال درباره بحران روش در اصلاح طلبی و تقسیم کار ملی بین موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی، از دوستان مختلف بازخورد های گوناگونی دریافت کردم؛ یکی از این بازخوردها متن زیر از دوست گرامی ل. خ بود که تصور می کنم می تواند به اصلاح طلبان در شناخت برخی انتقادهای وارد بر آنها از سوی حامیان دیروز و منتقدان امروز کمک کند. امیدوارم برای گوش سپردن به این انتقادها و پاسخ‌گویی به آنها دیر نشده باشد.
________________________
با سلام.
در این سالها ،انقدر دایره جریان اصلاح طلبی ،گسترش یافته و از جریان های اصولگرایی ،اعتدال تا حتی مذهبیان افراطی به این دایره ورود کردند و توانستند به هسته های اولیه جریان نزدیک شوند که به نظر میرسد به جای انکه جریان اصلاح‌طلب بر اعضای خود تاثیر بگذارد، این اعضای جدید هستند که بر جریان تاثیر گذار بودند.
به گونه ای که جریانی که باید شجاعانه از اصلاح و تغییر و نقد جامعه پشتیبانی کند و راهکار بدهد،خود دست به سانسور خود و گاه واقعیت جامعه می زند.
در بسیاری موارد اخیر ،جریان ،منتظر عکس العمل عمومی نشسته و بعد از به راه افتادن موج احساسات مردمی به اعلام نظر خود می پردازد.
در جامعه بیش از انکه در خصوص روش جریان اصلاح‌طلبی ،در باب مسایل و بحران های کشور، سوال باشد،نگرش و عدم اعلام شفاف نظر و عقاید این جریان مورد پرسش مردم است.
در سالهای اخیر جریان اصلاح طلبی به ندرت اجازه داد مورد نقد تخصصی قرار بگیرد و هیچگاه شفاف و روشن به پرسش های مطرح شده پاسخ نگفت.
این پرسش ها از تسخیر سفارت امریکا / تا تصمیمات حوزه انتقال اب و احداث کارخانه های صنعتی اب بر در دل کویر در دولت اصلاحات ....را شامل می شود.

حتی این جریان هیچ گاه اظهار نظر شفاف و عملی برای موضوعات مورد نظر عموم نداشته، (تاکید می کنم اظهار نظر عملی و قبل از موج جریان احساسی مردمی،)
این جریان نظر شفاف خود را در باره مطالبات زنان در حال حاضر (از حجاب اجباری تا قوانین ارث ، حق ولایت فرزند ...)تامطالبات اقلیتهای مذهبی و قومی و حتی اعدام های اول انقلاب ،اعلام نکرده است.
این پرسش عمومی مطرح است که اگر به جریان اصلاح طلبی اعتماد دوباره کنیم، ایا با حرفهای تکراری (دست ما بسته است، گروه های خودسر نمیگذارند و ما تنها هستیم و... )از کنار موضوعات نخواهند گذشت.
یا انکه اگر فرض کنیم همه اختیارات حکومتی از آن دولت باشد ،یک دولت اصلاح‌طلب ،شجاعت شروع تغییرات را دارد؟؟؟
جریان اصلاح طلبی باید بپذیرد که اگر اصلاح را از خود اغاز نکند نباید انتظار اعتماد دوباره مردمی را داشته باشد.
جریان اصلاح طلبی با یک( ببخشید بزرگ) باید شروع کند.
درست است که در بر شمردن اشکالات و اشتباهات ،شاید سهم اصلاح طلب ها کمتر از دیگر جریانهای سیاسی باشد، امااز جریانی که ادعای اصلاح طلبی دارد ، توقع است که این ببخشید گفتن را اغاز کند.
اری با (ببخشید گفتن) هیچ مرده ای زنده نمیشود و هیچ عمر رفته ای باز نمیگردد ، و هیچ تضمینی نیست که بعد از آن بخشیده شوند ،اما شنیدن کلمه ببخشید سبب آرامش میشود و این حس منتقل میشود که، پس ما را میبینند و میدانند ما در چه شرایطی هستیم . این آرامش و این حس درک شدن آن چیزی است ، که جامعه به آن نیاز دارد.

آنچه امروز در وجود شهروندان ایرانیست، خشم دیده نشدن و درک نشدن است.
و این درد بیشتر می شود ،وقتی بزرگان جریان اصلاح طلبی هم در صف افرادی هستند که نمی بینند و نمی شنوند.