✳️ کاهش سرمایه اجتماعی، هزینه عدم شفافیت در انتخاب شهردار
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
⭕️ توضیح: غلامحسین کرباسچی اعلام کرده است که هر 7 نامزد نهایی شهرداری تهران حاصل لابیگری است و گویا ملاک انتخاب شهردار کارآیی نبوده است. جدا از صحت و یا عدم صحت موضعگیری فوق، فرایند انتخاب شهردار جدید شهر تهران همانند کنارهگیری شهردار سابق، فرایندی غیر شفاف و آسیبزاست که میتواند منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شورای شهر تهران و حتی انتخاب گزینهای نامناسب شود. متن زیر را برای ارائه در جای دیگری تهیه کرده بودم که بنا به دلایلی منتشر نشد اما به نظر میرسد حاوی نکاتی است که در صورت توجه شورای شهر به آنها میتواند هم به این شورا در جهت انتخاب گزینهای کارآمد کمک کند و هم بر سرمایه اجتماعی آن بیافزاید.
✅ مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی در سیستمهای حکمرانی، اثری مستقیم بر کارآمدی و سرمایه اجتماعی این سیستمها دارد. این مکانیزمها به هر میزان که از شفافیت و کارآمدی بیشتری برخوردار باشند منجر به انتخاب بهترین افراد ممکن برای نقشهای کلیدی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیستمهای حکمرانی خواهند شد.
✅ جدا از پرسشها و ابهامهای فراوانی که استعفای محمد علی نجفی در افکار عمومی ایجاد کرده است و شورای شهر در عمل به یکی از شعارهای خود که همانا شفافیت است باید نسبت به پاسخگویی دقیق به این پرسشها و رفع ابهامهای ایجاد شده در رابطه با آن اقدام کند. این شورا در شرایط کنونی در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند از طریق طراحی و اعلام شفاف سازوکاری سه مرحله ای برای انتخاب شهردار جدید تهران، گامی در جهت افزایش کارآمدی و شفافیت در شهرداری بردارد.
1️⃣ در گام نخست شورای شهر باید با تدوین مجموعه شاخصی دقیق و قابل سنجش، به صورت کمی یا کیفی، که مبین ویژگیهایی است که شهردار پایتخت ایران برای اداره بهینه امور باید از آن برخوردار باشد، طی فراخوانی عمومی از کلیه گروهها و جریانهای سیاسی و حتی افراد حقیقی که تصور می کنند با این مجموعه شاخص منطبق هستند بخواهد که وارد فرایند انتخاب شهردار جدید تهران شده و یا نامزدهای خود را برای تصدی این نقش معرفی کنند.
2️⃣ در گام بعد این شورا با انتخاب تیمی از متخصصینی معتبر و صاحب سرمایه اجتماعی، در حوزههای گوناگون، از جامعهشناسی و اقتصاد گرفته تا مطالعات شهری، فرایند ارزیابی نامزدها با توجه به شاخصهای تعیین شده را به آنها واگذار کند.
3️⃣ در نهایت نیز شورای شهر نتیجه ارزیابیهای انجام شده توسط این تیم و نمره هر فرد با توجه به شاخصهای طرح شده را به صورت شفاف اعلام کرده و گزینه نهایی را از بین سه گزینه نخست، از طریق رایگیری انتخاب نماید.
✅ این سازوکار از یک سو احتمال انتخاب شایستهترین فرد ممکن برای تصدی این نقش کلیدی را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر گامی است در جهت تامین بیشینه منافع ملی و عملی شدن شعارهایی چون شایستهسالاری و شفافیت که از شعارهای اساسی نمایندگان کنونی شورای شهر در ایام انتخابات بوده است. حتی اگر با گزینه های نهایی انتخاب شده نیز از سوی نهادهای دیگر مخالفت شود بواسطه شفافیت مکانیزم هزینه آن بر عهده شورای شهر نخواهد بود.
✅ همانطور که موضعگیری کرباسچی نیز نشان میدهد ادامه روند کنونی در انتخاب شهردار، تنها تضادها را تشدید نموده و کاهنده سرمایه اجتماعی شورای شهر و در سطحی کلانتر اصلاحطلبان است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
⭕️ توضیح: غلامحسین کرباسچی اعلام کرده است که هر 7 نامزد نهایی شهرداری تهران حاصل لابیگری است و گویا ملاک انتخاب شهردار کارآیی نبوده است. جدا از صحت و یا عدم صحت موضعگیری فوق، فرایند انتخاب شهردار جدید شهر تهران همانند کنارهگیری شهردار سابق، فرایندی غیر شفاف و آسیبزاست که میتواند منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شورای شهر تهران و حتی انتخاب گزینهای نامناسب شود. متن زیر را برای ارائه در جای دیگری تهیه کرده بودم که بنا به دلایلی منتشر نشد اما به نظر میرسد حاوی نکاتی است که در صورت توجه شورای شهر به آنها میتواند هم به این شورا در جهت انتخاب گزینهای کارآمد کمک کند و هم بر سرمایه اجتماعی آن بیافزاید.
✅ مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی در سیستمهای حکمرانی، اثری مستقیم بر کارآمدی و سرمایه اجتماعی این سیستمها دارد. این مکانیزمها به هر میزان که از شفافیت و کارآمدی بیشتری برخوردار باشند منجر به انتخاب بهترین افراد ممکن برای نقشهای کلیدی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیستمهای حکمرانی خواهند شد.
✅ جدا از پرسشها و ابهامهای فراوانی که استعفای محمد علی نجفی در افکار عمومی ایجاد کرده است و شورای شهر در عمل به یکی از شعارهای خود که همانا شفافیت است باید نسبت به پاسخگویی دقیق به این پرسشها و رفع ابهامهای ایجاد شده در رابطه با آن اقدام کند. این شورا در شرایط کنونی در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند از طریق طراحی و اعلام شفاف سازوکاری سه مرحله ای برای انتخاب شهردار جدید تهران، گامی در جهت افزایش کارآمدی و شفافیت در شهرداری بردارد.
1️⃣ در گام نخست شورای شهر باید با تدوین مجموعه شاخصی دقیق و قابل سنجش، به صورت کمی یا کیفی، که مبین ویژگیهایی است که شهردار پایتخت ایران برای اداره بهینه امور باید از آن برخوردار باشد، طی فراخوانی عمومی از کلیه گروهها و جریانهای سیاسی و حتی افراد حقیقی که تصور می کنند با این مجموعه شاخص منطبق هستند بخواهد که وارد فرایند انتخاب شهردار جدید تهران شده و یا نامزدهای خود را برای تصدی این نقش معرفی کنند.
2️⃣ در گام بعد این شورا با انتخاب تیمی از متخصصینی معتبر و صاحب سرمایه اجتماعی، در حوزههای گوناگون، از جامعهشناسی و اقتصاد گرفته تا مطالعات شهری، فرایند ارزیابی نامزدها با توجه به شاخصهای تعیین شده را به آنها واگذار کند.
3️⃣ در نهایت نیز شورای شهر نتیجه ارزیابیهای انجام شده توسط این تیم و نمره هر فرد با توجه به شاخصهای طرح شده را به صورت شفاف اعلام کرده و گزینه نهایی را از بین سه گزینه نخست، از طریق رایگیری انتخاب نماید.
✅ این سازوکار از یک سو احتمال انتخاب شایستهترین فرد ممکن برای تصدی این نقش کلیدی را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر گامی است در جهت تامین بیشینه منافع ملی و عملی شدن شعارهایی چون شایستهسالاری و شفافیت که از شعارهای اساسی نمایندگان کنونی شورای شهر در ایام انتخابات بوده است. حتی اگر با گزینه های نهایی انتخاب شده نیز از سوی نهادهای دیگر مخالفت شود بواسطه شفافیت مکانیزم هزینه آن بر عهده شورای شهر نخواهد بود.
✅ همانطور که موضعگیری کرباسچی نیز نشان میدهد ادامه روند کنونی در انتخاب شهردار، تنها تضادها را تشدید نموده و کاهنده سرمایه اجتماعی شورای شهر و در سطحی کلانتر اصلاحطلبان است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ «ناتوانی در گفتگو یا ناتوانی در بنیانگذاری»
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع»
🖋 (سجاد فتاحی)
تقدیم به استاد گرامیم محسن رنانی
@governancesystems
⭕️ توضیح: این متن را پس از انتشار مطلبی از استاد عزیزم محسن رنانی با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» نوشتم و برای ایشان ارسال کردم؛ اکنون که لطف کردهاند نقد را مطالعه نموده و اجازه انتشار آن را دادهاند، آن را به صورت عمومی منتشر میکنم.
به نظرم ایده مرکزی طرح شده در آن متن، که هسته مرکزی سخنرانیها و مطالب منتشر شده از محسن رنانی در چند مدت اخیر نیز هست، ایدهای قابل نقد است؛ که بواسطه حوزه گسترده اثرگذاری شخصیتی چون ایشان بر اهمیت نقد آن نیز افزوده میشود؛ چرا که اگر علت اصلی گشوده نشدن گره توسعه در ایران را به اشتباه شناسایی کنیم؛ ممکن است در شرایطی که زمینه برای گشودن این گره فراهم میشود بر عواملی تاکید کنیم که خود متغیر وابسته بودهاند و تلاش در جهت بهبود وضعیت آنها اثر چندانی در گشودن گره نخواهد داشت.
در یکی از آخرین گفتگوهای محسن رنانی که در کانال شخصی ایشان نیز منتشر شده است، بیان کردهاند که «تحول در آموزش و پرورش نیازمند عزم سیاسی است»؛ برداشت من از این سخن رنانی این است که بهبود وضعیت رشد و پرورش کودکان ایرانی که دغدغه ارزشمند وی در چند سال اخیر است، تحت تاثیر متغیری سیاسی است؛ اگر این برداشت من از صحبت ایشان صحیح باشد، همین سخن میتواند نقدی بر ایده مرکزی رنانی مبنی بر توسعه نیافتگی ایران بواسطه عدم رشد در دوران کودکی و نیاموختن برخی مهارتها از جمله گفتگو در این دوران باشد.
برای آنانی که حوصله مطالعه متنی در حدود 3700 کلمه را ندارند ایده مرکزی آن را میتوان در 58 کلمه اینگونه خلاصه کرد که: راز فروبستگی توسعه در ایران، نه ناتوانی ما ایرانیان در گفتگو که از قضا تاریخ گواه آن است که از بسیاری از ملل توسعه یافته کنونی در آن تواناتریم، بلکه ناتوانی ما در بنیانگذاری سیستمهای حکمرانی کارآمد پس از فروپاشی سیستمهای حکمرانی ناکارآمد است؛ سیستم هایی که راز پرورش کودکانی توانا را نیز باید در آنها جستجو کرد.
برای مطالعه متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/3TuDYv
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع»
🖋 (سجاد فتاحی)
تقدیم به استاد گرامیم محسن رنانی
@governancesystems
⭕️ توضیح: این متن را پس از انتشار مطلبی از استاد عزیزم محسن رنانی با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» نوشتم و برای ایشان ارسال کردم؛ اکنون که لطف کردهاند نقد را مطالعه نموده و اجازه انتشار آن را دادهاند، آن را به صورت عمومی منتشر میکنم.
به نظرم ایده مرکزی طرح شده در آن متن، که هسته مرکزی سخنرانیها و مطالب منتشر شده از محسن رنانی در چند مدت اخیر نیز هست، ایدهای قابل نقد است؛ که بواسطه حوزه گسترده اثرگذاری شخصیتی چون ایشان بر اهمیت نقد آن نیز افزوده میشود؛ چرا که اگر علت اصلی گشوده نشدن گره توسعه در ایران را به اشتباه شناسایی کنیم؛ ممکن است در شرایطی که زمینه برای گشودن این گره فراهم میشود بر عواملی تاکید کنیم که خود متغیر وابسته بودهاند و تلاش در جهت بهبود وضعیت آنها اثر چندانی در گشودن گره نخواهد داشت.
در یکی از آخرین گفتگوهای محسن رنانی که در کانال شخصی ایشان نیز منتشر شده است، بیان کردهاند که «تحول در آموزش و پرورش نیازمند عزم سیاسی است»؛ برداشت من از این سخن رنانی این است که بهبود وضعیت رشد و پرورش کودکان ایرانی که دغدغه ارزشمند وی در چند سال اخیر است، تحت تاثیر متغیری سیاسی است؛ اگر این برداشت من از صحبت ایشان صحیح باشد، همین سخن میتواند نقدی بر ایده مرکزی رنانی مبنی بر توسعه نیافتگی ایران بواسطه عدم رشد در دوران کودکی و نیاموختن برخی مهارتها از جمله گفتگو در این دوران باشد.
برای آنانی که حوصله مطالعه متنی در حدود 3700 کلمه را ندارند ایده مرکزی آن را میتوان در 58 کلمه اینگونه خلاصه کرد که: راز فروبستگی توسعه در ایران، نه ناتوانی ما ایرانیان در گفتگو که از قضا تاریخ گواه آن است که از بسیاری از ملل توسعه یافته کنونی در آن تواناتریم، بلکه ناتوانی ما در بنیانگذاری سیستمهای حکمرانی کارآمد پس از فروپاشی سیستمهای حکمرانی ناکارآمد است؛ سیستم هایی که راز پرورش کودکانی توانا را نیز باید در آنها جستجو کرد.
برای مطالعه متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/3TuDYv
Telegraph
«ناتوانی در گفتگو یا ناتوانی در بنیانگذاری»
نقدی بر متن «ناتوانی در گفتگو؛ از امیر کبیر تا شیخ شجاع» (سجاد فتاحی) درود بر استاد عزیزم به تازگی متنی را با عنوان «ناتوانی در گفتگو؛ از امیرکبیر تا شیخ شجاع» منتشر نمودهاید که حاوی نکاتی آموزنده و انذارهایی هوشمندانه است که باید با دقت از سوی سران نظام…
⚠️ همانطور که مقابله با ویدئو و ماهواره به سرانجامی نرسید و تنها هزینه های سنگینی را بر کشور تحمیل کرد، فیلتر تلگرام نیز به جایی نخواهد رسید، سیستم های حکمرانی ناکارآمد به جای حل مساله، صورت مساله را پاک می کنند و فیلتر تلگرام نیز یکی از این موارد است. مطالب کانال سیستم های حکمرانی به صورت همزمان بر روی وبلاگ های زیر نیز منتشر می شود:
http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
http://apathtoliberation.blog.ir/
http://socialsystems.blog.ir/
apathtoliberation.blog.ir
راهی به رهایی
هر انسان در جستجوی راهی به رهایی است؛ راهی که پایانی ندارد
✳️دیباچهای بر ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی ایران در بنیانگذاری ✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
✅ در سالهای پس از پیروزی انقلابها، آنچه به آنها مشروعیت میدهد و یا از آنها مشروعیتزدایی میکند، نه فداکاریها و از جانگذشتگیهای انجامشده برای پیروزی این انقلابها و یا نگهداشت آنها، بلکه تواناییشان در آفرینش نظامهای حکمرانیای کارآمدتر از نظامهای حکمرانی پیشین است؛ نظامهایی که بتوانند به طور پیوسته جایگاه کشورهای موضوع انقلاب را در فضای حالت پایداری بهبود دهند. طبیعی است که تضعیف جایگاه کشورها در فضای حالت پایداری و عدم توجه انقلابیون به این موضوع میتواند منجر به مشروعیتزدایی از انقلاب و گسترش یاس و ناامیدی در جامعه شود و رفتهرفته بنیانهای پایداری انقلاب و کشور را متزلزل کند.
مطالعه متن کامل در
http://sspp.iranjournals.ir/article_31102_111a2f3b29ba0b8c0b0e9e44080f6700.pdf
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
✅ در سالهای پس از پیروزی انقلابها، آنچه به آنها مشروعیت میدهد و یا از آنها مشروعیتزدایی میکند، نه فداکاریها و از جانگذشتگیهای انجامشده برای پیروزی این انقلابها و یا نگهداشت آنها، بلکه تواناییشان در آفرینش نظامهای حکمرانیای کارآمدتر از نظامهای حکمرانی پیشین است؛ نظامهایی که بتوانند به طور پیوسته جایگاه کشورهای موضوع انقلاب را در فضای حالت پایداری بهبود دهند. طبیعی است که تضعیف جایگاه کشورها در فضای حالت پایداری و عدم توجه انقلابیون به این موضوع میتواند منجر به مشروعیتزدایی از انقلاب و گسترش یاس و ناامیدی در جامعه شود و رفتهرفته بنیانهای پایداری انقلاب و کشور را متزلزل کند.
مطالعه متن کامل در
http://sspp.iranjournals.ir/article_31102_111a2f3b29ba0b8c0b0e9e44080f6700.pdf
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
دعوت وزیر نیرو به چالشی در زمینه موفقیتهای کوچک
(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
سال پیش فرصتی فراهم شد تا به اصفهان سفر کنم، زایندهرود خشک و وضعیت منابع آبی استان نزدیک به حالت بحرانی بود، اما در اکثر قریب به اتفاق ادارات دولتی که در آنها حضور یافتم، هیچگونه تمهیدی برای کاهش مصرف آب در این ادارات اندیشیده نشده بود و آب در این ادارت به گونهای مصرف میشد که گویی حوضه در وضعیتی عادی است.
مدتی بعد از آن در اوج گرمای مرداد ماه به خوزستان سفر کردم. علیرغم گرمای نزدیک به 50 درجه محیط بیرون، دمای داخل ادارات دولتی به حدی پایین بود که با کت هم احساس سرما میکردی و چای داغ، نوشیدنیای دلچسب در آنها بود. در مهمانسرا هم آنقدر درجه حرارت پایین بود که باید حتماً از پتو استفاده میشد، دقیقا در همین ایام، برق برخی مناطق شهر اهواز بواسطه کمبود انرژی قطع میشد و ادارات دولتی برای تامین کمک به شبکه در تامین برق منازل مسکونی، در ساعت 2 بعد از ظهر تعطیل میشدند. موضوع گرمای بیرون از ساختمانهای دولتی و سرمای درون این ساختمانها را با یکی از مقام های ارشد استان در میان گذاشتم و گفتم که چرا تمهیداتی برای کاهش مصرف، از طریق متعادل کردن دمای محیط داخلی نمیاندیشید؟ پاسخ داد ما خوزستانیها، عادت کردهایم که دما در این حد باشد!
زمستان سال گذشته نیز چندین بار به وزارت نیرو رفتم، درجه حرارت داخل برخی اتاقها به حدی بالا بود که با پیراهن هم احساس گرما میکردی و ناگزیر بودی برای متعادل شدن دما، پنجره اتاق را باز کنی.
چندی است که محمد فاضلی # ایده موفقیتهای کوچک را طرح کرده است؛ ایدهای که اگر صرفا از سوی شهروندان پیگیری شود اما تبدیل به مطالبهای از مقامهای دولتی برای دنبال نمودن موفقیتهای کوچک با توجه به جایگاهشان و ارائه گزارشهایی شفاف در رابطه با این موفقیتها نشود، کوچکتر از آن است که بتواند ایرانزمین را از بحرانهای پیشرو عبور دهد و تنها در سطح کنشهایی فانتزی که پس از چندی شورانگیزی به دست فراموشی سپرده خواهد شد باقی میماند؛ اما اگر تمهیدی اندیشیده شود که مقامهای بلند پایه دولتی نیز با توجه به جایگاه خود به آن بپیوندند و در سازمانها و دستگاههای تحت سرپرستی خود موفقیتهایی کوچک را دنبال نموده و گزارشهایی شفاف درباره این موفقیتها و البته موانع دستیابی به آنها به جامعه ارائه دهند میتوان امیدوار بود که در افزایش کارآیی و اثربخشی سیستم حکمرانی کشور و همافزایی دولت و جامعه در جهت مواجهه بهینه با بحرانها موثر باشد.
ایده دعوت مقامهای بلندپایه دولتی جهت پیوستن به # کمپین موفقیتهای کوچک از طریق دعوت آنها به چالشهایی مرتبط با حوزه کاری آنها، تلاشی است در جهت افزایش اثرگذاری ایده موفقیتهای کوچک. بر این اساس هر از چند گاهی یکی از مقامهای بلندپایه دولتی، که در گام نخست وزاری دولت هستند، به چالشهایی مرتبط با حوزه کاریشان دعوت شده و از آنها خواسته میشود با پذیرش ورود به چالش طرح شده، گزارشی شفاف در رابطه با تلاش خود در جهت مواجهه با این چالش و دستیابی به موفقیتی کوچک در حوزه کاری خود ارائه دهند. افراد و متخصصان گوناگون نیز میتوانند در صورت تمایل وزیر و درخواست او، ایدهها و طرحهای خود را برای کمک به وزیر جهت عبور موفقیت آمیز از این چالش به او ارائه کنند.
با توجه به مطالب فوق در نخستین گام وزیر محترم نیرو جناب آقای اردکانیان را که می توان او را یکی از معدود انتخاب های مناسب در سطح وزرای دولت دوازدهم دانست، به چالشی در زمینه # موفقیتهای کوچک دعوت میکنیم: # چالش کاهش مصرف آب و برق در ادارات دولتی که در فاز اول میتواند صرفا معطوف به ادارات و سازمانهای زیرمجموعه وزارت نیرو باشد.
بدیهی است که پذیرش وزیر برای ورود به این چالش، میتواند هم در شناخت نقاط ضعف این وزارتخانه در جهت همراه نمودن ذینفعان گوناگون برای کاهش مصرف آب و برق موثر باشد و هم در صورت موفقیت، زمینه را برای ورود اثرگذارتر وزارت نیرو به موفقیتی بزرگ چون کاهش مصرف آب و برق در ایران که برای عبور ایران از بحران کنونی لازم و ضروری است کمک کند.
یادمان باشد دولتی که خود بدیهیات صرفهجویی در مصرف انرژی و آب را رعایت نمیکند و یا از افزایش بهرهوری در مصرف آنها در ادارات خود ناتوان است، هیچگاه نخواهد توانست همراهی بخش قابل توجهی از جامعه را برای صرفهجویی داوطلبانه در مصرف انرژی و آب جلب کند.
به گمانم دولت در ایران خود بزرگترین مصرف کننده انرژی است؛ و برای اصلاح الگوی مصرف باید از خود آغاز کند و از اینروست که وزیر محترم نیرو به # چالش کاهش مصرف آب و برق در ادارات دولتی دعوت شده است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
(سجاد فتاحی – جامعهشناس)
@governancesystems
سال پیش فرصتی فراهم شد تا به اصفهان سفر کنم، زایندهرود خشک و وضعیت منابع آبی استان نزدیک به حالت بحرانی بود، اما در اکثر قریب به اتفاق ادارات دولتی که در آنها حضور یافتم، هیچگونه تمهیدی برای کاهش مصرف آب در این ادارات اندیشیده نشده بود و آب در این ادارت به گونهای مصرف میشد که گویی حوضه در وضعیتی عادی است.
مدتی بعد از آن در اوج گرمای مرداد ماه به خوزستان سفر کردم. علیرغم گرمای نزدیک به 50 درجه محیط بیرون، دمای داخل ادارات دولتی به حدی پایین بود که با کت هم احساس سرما میکردی و چای داغ، نوشیدنیای دلچسب در آنها بود. در مهمانسرا هم آنقدر درجه حرارت پایین بود که باید حتماً از پتو استفاده میشد، دقیقا در همین ایام، برق برخی مناطق شهر اهواز بواسطه کمبود انرژی قطع میشد و ادارات دولتی برای تامین کمک به شبکه در تامین برق منازل مسکونی، در ساعت 2 بعد از ظهر تعطیل میشدند. موضوع گرمای بیرون از ساختمانهای دولتی و سرمای درون این ساختمانها را با یکی از مقام های ارشد استان در میان گذاشتم و گفتم که چرا تمهیداتی برای کاهش مصرف، از طریق متعادل کردن دمای محیط داخلی نمیاندیشید؟ پاسخ داد ما خوزستانیها، عادت کردهایم که دما در این حد باشد!
زمستان سال گذشته نیز چندین بار به وزارت نیرو رفتم، درجه حرارت داخل برخی اتاقها به حدی بالا بود که با پیراهن هم احساس گرما میکردی و ناگزیر بودی برای متعادل شدن دما، پنجره اتاق را باز کنی.
چندی است که محمد فاضلی # ایده موفقیتهای کوچک را طرح کرده است؛ ایدهای که اگر صرفا از سوی شهروندان پیگیری شود اما تبدیل به مطالبهای از مقامهای دولتی برای دنبال نمودن موفقیتهای کوچک با توجه به جایگاهشان و ارائه گزارشهایی شفاف در رابطه با این موفقیتها نشود، کوچکتر از آن است که بتواند ایرانزمین را از بحرانهای پیشرو عبور دهد و تنها در سطح کنشهایی فانتزی که پس از چندی شورانگیزی به دست فراموشی سپرده خواهد شد باقی میماند؛ اما اگر تمهیدی اندیشیده شود که مقامهای بلند پایه دولتی نیز با توجه به جایگاه خود به آن بپیوندند و در سازمانها و دستگاههای تحت سرپرستی خود موفقیتهایی کوچک را دنبال نموده و گزارشهایی شفاف درباره این موفقیتها و البته موانع دستیابی به آنها به جامعه ارائه دهند میتوان امیدوار بود که در افزایش کارآیی و اثربخشی سیستم حکمرانی کشور و همافزایی دولت و جامعه در جهت مواجهه بهینه با بحرانها موثر باشد.
ایده دعوت مقامهای بلندپایه دولتی جهت پیوستن به # کمپین موفقیتهای کوچک از طریق دعوت آنها به چالشهایی مرتبط با حوزه کاری آنها، تلاشی است در جهت افزایش اثرگذاری ایده موفقیتهای کوچک. بر این اساس هر از چند گاهی یکی از مقامهای بلندپایه دولتی، که در گام نخست وزاری دولت هستند، به چالشهایی مرتبط با حوزه کاریشان دعوت شده و از آنها خواسته میشود با پذیرش ورود به چالش طرح شده، گزارشی شفاف در رابطه با تلاش خود در جهت مواجهه با این چالش و دستیابی به موفقیتی کوچک در حوزه کاری خود ارائه دهند. افراد و متخصصان گوناگون نیز میتوانند در صورت تمایل وزیر و درخواست او، ایدهها و طرحهای خود را برای کمک به وزیر جهت عبور موفقیت آمیز از این چالش به او ارائه کنند.
با توجه به مطالب فوق در نخستین گام وزیر محترم نیرو جناب آقای اردکانیان را که می توان او را یکی از معدود انتخاب های مناسب در سطح وزرای دولت دوازدهم دانست، به چالشی در زمینه # موفقیتهای کوچک دعوت میکنیم: # چالش کاهش مصرف آب و برق در ادارات دولتی که در فاز اول میتواند صرفا معطوف به ادارات و سازمانهای زیرمجموعه وزارت نیرو باشد.
بدیهی است که پذیرش وزیر برای ورود به این چالش، میتواند هم در شناخت نقاط ضعف این وزارتخانه در جهت همراه نمودن ذینفعان گوناگون برای کاهش مصرف آب و برق موثر باشد و هم در صورت موفقیت، زمینه را برای ورود اثرگذارتر وزارت نیرو به موفقیتی بزرگ چون کاهش مصرف آب و برق در ایران که برای عبور ایران از بحران کنونی لازم و ضروری است کمک کند.
یادمان باشد دولتی که خود بدیهیات صرفهجویی در مصرف انرژی و آب را رعایت نمیکند و یا از افزایش بهرهوری در مصرف آنها در ادارات خود ناتوان است، هیچگاه نخواهد توانست همراهی بخش قابل توجهی از جامعه را برای صرفهجویی داوطلبانه در مصرف انرژی و آب جلب کند.
به گمانم دولت در ایران خود بزرگترین مصرف کننده انرژی است؛ و برای اصلاح الگوی مصرف باید از خود آغاز کند و از اینروست که وزیر محترم نیرو به # چالش کاهش مصرف آب و برق در ادارات دولتی دعوت شده است.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ ایران و حرکت از پیچیدگی به آشوب ✳️
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
✅ سیستمهای اجتماعی در دوران حیات خود مراحلی از پیچیدگی و آشوب را از سر میگذرانند؛ در دوران پیچیدگی، پیشبینی اگرچه به سختی اما تا حدودی امکانپذیر است؛ اما در شرایط آشوبناک بواسطه کثرت متغیرهای اثرگذار و حساسیت بالای سیستم اجتماعی، پیشبینی سمت و سوی حرکت سیستم امکانناپذیر خواهد بود.
✅ یکی از مهمترین بخشهای سیستمهای اجتماعی که میتوان بر اساس نحوه پاسخ آن عبور جامعه از شرایط پیچیده به شرایط آشوبناک را تشخیص داد، بازار و سیستمهای اقتصادی است. بر این اساس نوسانات اخیر بازار در ایران را میتوان مهمترین نمود حرکت جامعه ایران از شرایط پیچیده به شرایط آشوبناک دانست. در چنین شرایطی راهکارها زودتر از آنچه که فکر میکنیم اعتبار و اثرگذاری خود را از دست می دهند.
✅ همزمان با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تصور میکردم که چینش کارآمد کابینه، راهکاری مفید برای برون رفت از شرایط بحرانی است و در حد توان خود برای تحقق این امر تلاش کردم اما بنا به دلایل گوناگون نشد. دیروز به هنگام گفتگو با یکی از اساتید درباره راهکارهای برون رفت از وضعیت کنونی پس از صحبت دیدم که اعتقادم را به این راهکار نیز از دست دادهام؛ به عبارتی دیگر تصور نمیکنم که حتی انتخاب تیم اقتصادی قویتری از تیم اقتصادی کنونی دولت، بتواند اثر چندان قابل توجهی در بهبود وضعیت کنونی کشور، دولت و نظام داشته باشد.
✅روز گذشته جمعی از فعالین سیاسی کشور در نامهای به مسئولین نظام خواهان مذاکرات مستقیم و بدون قید و شرط با آمریکا شدند؛ این هم راهکاری است که ممکن است زودتر از آنچه که فکر میکنیم اثرگذاری و امکان اجرا را در شرایط کنونی از دست دهد.
باید حواسمان باشد که در شرایط آشوبناک، نه تنها بال زدن پروانهای، طوفانی را ایجاد خواهد کرد و از این رو باید مراقب تمامی کردارها و گفتارهای خود باشیم، بلکه راهکارها نیز زودتر از آنچه که تصور میکنیم اثرگذاری و اعتبار خود را از دست میدهند.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
✅ سیستمهای اجتماعی در دوران حیات خود مراحلی از پیچیدگی و آشوب را از سر میگذرانند؛ در دوران پیچیدگی، پیشبینی اگرچه به سختی اما تا حدودی امکانپذیر است؛ اما در شرایط آشوبناک بواسطه کثرت متغیرهای اثرگذار و حساسیت بالای سیستم اجتماعی، پیشبینی سمت و سوی حرکت سیستم امکانناپذیر خواهد بود.
✅ یکی از مهمترین بخشهای سیستمهای اجتماعی که میتوان بر اساس نحوه پاسخ آن عبور جامعه از شرایط پیچیده به شرایط آشوبناک را تشخیص داد، بازار و سیستمهای اقتصادی است. بر این اساس نوسانات اخیر بازار در ایران را میتوان مهمترین نمود حرکت جامعه ایران از شرایط پیچیده به شرایط آشوبناک دانست. در چنین شرایطی راهکارها زودتر از آنچه که فکر میکنیم اعتبار و اثرگذاری خود را از دست می دهند.
✅ همزمان با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تصور میکردم که چینش کارآمد کابینه، راهکاری مفید برای برون رفت از شرایط بحرانی است و در حد توان خود برای تحقق این امر تلاش کردم اما بنا به دلایل گوناگون نشد. دیروز به هنگام گفتگو با یکی از اساتید درباره راهکارهای برون رفت از وضعیت کنونی پس از صحبت دیدم که اعتقادم را به این راهکار نیز از دست دادهام؛ به عبارتی دیگر تصور نمیکنم که حتی انتخاب تیم اقتصادی قویتری از تیم اقتصادی کنونی دولت، بتواند اثر چندان قابل توجهی در بهبود وضعیت کنونی کشور، دولت و نظام داشته باشد.
✅روز گذشته جمعی از فعالین سیاسی کشور در نامهای به مسئولین نظام خواهان مذاکرات مستقیم و بدون قید و شرط با آمریکا شدند؛ این هم راهکاری است که ممکن است زودتر از آنچه که فکر میکنیم اثرگذاری و امکان اجرا را در شرایط کنونی از دست دهد.
باید حواسمان باشد که در شرایط آشوبناک، نه تنها بال زدن پروانهای، طوفانی را ایجاد خواهد کرد و از این رو باید مراقب تمامی کردارها و گفتارهای خود باشیم، بلکه راهکارها نیز زودتر از آنچه که تصور میکنیم اثرگذاری و اعتبار خود را از دست میدهند.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
سیستم حکمرانی ناکارآمد قربانی میخواهد و این بار نوبت روحانی است!
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس) (بازنشر)
@governancesystems
✅ گروهی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی را اقدامی از سوی دولت در سایه میدانند و گروهی دیگر آن را نتیجه ضعف تیم اقتصادی دولت قلمداد میکنند. اما بحرانهای کنونی به صورت عام و بحران کنونی ارزی به صورت خاص، بزرگتر از آن هستند که عواملی در سطح کنشگران فردی پدید آورنده آن باشند.
✅ دو اصل درباره رفتار سیستمها به صورت عام و سیستمهای حکمرانی به صورت خاص وجود دارد که در تحلیل شرایط کنونی کشور میتواند کمک کننده باشد؛ این دو اصل عبارتند از:
1- یک سیستم بیشتر تمایل به تحریف اطلاعات به گونهای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی میدهد که پیچیدگی موضوع را کم میکنند.
✅ سیستم حکمرانی کشور نیز بر اساس دو اصل فوق در تمامی سالهای گذشته اطلاعات را به گونهای تحریف کرده است که بحرانهای برآمده از طراحی ناکارآمد و ضعفهای خود را متوجه کنشگران فردی و یا قدرتهای خارجی کرده است؛ بی دلیل نیست که تمامی روسای جمهور پیشین از منظر این سیستم، اکنون بی اعتبار شدهاند؛ چرا که این سیستم برای پوشاندن نقاط ضعف خود به قربانی نیاز دارد و قربانی جدید حسن روحانی است.
✅ در کشور در تمامی سالهای گذشته و از قضا در مورد همین بحران کاهش ارزش پول ملی، گروههای سیاسی رسمی فعال در کشور از تنها عاملی که سخن به میان نمیآورند، ناکارآمدی سیستم حکمرانی کشور است.
✅ از منظر این گروهها، در بحرانها همواره مدیران، کنشگران و گروههای سیاسی رقیب مسئول بودهاند و هیچگاه از علت اصلی پیدایش بحران، یعنی ناکارآمدی سیستم حکمرانی سخنی به میان آورده نمیشود. سخن اینجاست که مگر این سیستم حکمرانی در مجموع سالهای گذشته در عرصههای آموزش، محیط زیست، میراث فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی عملکرد مثبت و رضایت بخشی داشته است که انتظار داریم در عرصه اقتصادی و مشخصا حفظ ارزش پول ملی عملکرد مناسبی داشته باشد.
✅ روند نزولی کاهش ارزش پول ملی ارتباطی تنگاتنگ با عامل کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کاهش سطح سرمایه اجتماعی فردی و نهادی، کاهش وسعت جنگلهای کشور، کاهش ارزش پاسپورت ایران و تمامی کاهشها و افزایشهای نگران کننده ایران امروز دارد.
✅ زمان آن رسیده است که درباره این علت مشترک گفتگو کنیم؛ به تعویق انداختن گفتگو درباره این علت، متهم کردن این کنشگر و یا آن کنشگر و تمرکز بر توصیههای اخلاقی به مردم عادی برای مصرف کمتر آب و نخریدن ارز، نه تنها کمکی به حل بحران نخواهد کرد بلکه زمان را برای جلوگیری از رسیدن کشور به مرز فروپاشی از بین خواهد برد و فضای ذهنی جامعه را مغشوش خواهد کرد.
اکنون دو راه بیشتر پیشرو نداریم: آغاز گفتگویی شفاف درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی و یا ادامه مسیر تا رسیدن به مرز سقوط.
✅ آقای روحانی! بزرگترین مسئولیت شما در شرایط کنونی آغاز گفتگویی شفاف با جامعه ایرانی درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی است؛ بدون سخن گفتن از آنها که البته موجبات رنجش بسیاری و از جمله خودتان را فراهم خواهد کرد، رهایی از شرایط کنونی امکانپذیر نیست. سیستمهای حکمرانی ناکارآمد برای ادامه حیات به کنشگرانی نیاز دارند که مسئولیت بحرانهای سیستمی را بر عهده آنها بگذارند تا از این طریق هم نقش خود را در پیدایش بحرانها بپوشانند و هم از پیچیدگیهای موضوع بکاهند و این بار نوبت شماست.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس) (بازنشر)
@governancesystems
✅ گروهی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی را اقدامی از سوی دولت در سایه میدانند و گروهی دیگر آن را نتیجه ضعف تیم اقتصادی دولت قلمداد میکنند. اما بحرانهای کنونی به صورت عام و بحران کنونی ارزی به صورت خاص، بزرگتر از آن هستند که عواملی در سطح کنشگران فردی پدید آورنده آن باشند.
✅ دو اصل درباره رفتار سیستمها به صورت عام و سیستمهای حکمرانی به صورت خاص وجود دارد که در تحلیل شرایط کنونی کشور میتواند کمک کننده باشد؛ این دو اصل عبارتند از:
1- یک سیستم بیشتر تمایل به تحریف اطلاعات به گونهای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی میدهد که پیچیدگی موضوع را کم میکنند.
✅ سیستم حکمرانی کشور نیز بر اساس دو اصل فوق در تمامی سالهای گذشته اطلاعات را به گونهای تحریف کرده است که بحرانهای برآمده از طراحی ناکارآمد و ضعفهای خود را متوجه کنشگران فردی و یا قدرتهای خارجی کرده است؛ بی دلیل نیست که تمامی روسای جمهور پیشین از منظر این سیستم، اکنون بی اعتبار شدهاند؛ چرا که این سیستم برای پوشاندن نقاط ضعف خود به قربانی نیاز دارد و قربانی جدید حسن روحانی است.
✅ در کشور در تمامی سالهای گذشته و از قضا در مورد همین بحران کاهش ارزش پول ملی، گروههای سیاسی رسمی فعال در کشور از تنها عاملی که سخن به میان نمیآورند، ناکارآمدی سیستم حکمرانی کشور است.
✅ از منظر این گروهها، در بحرانها همواره مدیران، کنشگران و گروههای سیاسی رقیب مسئول بودهاند و هیچگاه از علت اصلی پیدایش بحران، یعنی ناکارآمدی سیستم حکمرانی سخنی به میان آورده نمیشود. سخن اینجاست که مگر این سیستم حکمرانی در مجموع سالهای گذشته در عرصههای آموزش، محیط زیست، میراث فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی عملکرد مثبت و رضایت بخشی داشته است که انتظار داریم در عرصه اقتصادی و مشخصا حفظ ارزش پول ملی عملکرد مناسبی داشته باشد.
✅ روند نزولی کاهش ارزش پول ملی ارتباطی تنگاتنگ با عامل کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کاهش سطح سرمایه اجتماعی فردی و نهادی، کاهش وسعت جنگلهای کشور، کاهش ارزش پاسپورت ایران و تمامی کاهشها و افزایشهای نگران کننده ایران امروز دارد.
✅ زمان آن رسیده است که درباره این علت مشترک گفتگو کنیم؛ به تعویق انداختن گفتگو درباره این علت، متهم کردن این کنشگر و یا آن کنشگر و تمرکز بر توصیههای اخلاقی به مردم عادی برای مصرف کمتر آب و نخریدن ارز، نه تنها کمکی به حل بحران نخواهد کرد بلکه زمان را برای جلوگیری از رسیدن کشور به مرز فروپاشی از بین خواهد برد و فضای ذهنی جامعه را مغشوش خواهد کرد.
اکنون دو راه بیشتر پیشرو نداریم: آغاز گفتگویی شفاف درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی و یا ادامه مسیر تا رسیدن به مرز سقوط.
✅ آقای روحانی! بزرگترین مسئولیت شما در شرایط کنونی آغاز گفتگویی شفاف با جامعه ایرانی درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی است؛ بدون سخن گفتن از آنها که البته موجبات رنجش بسیاری و از جمله خودتان را فراهم خواهد کرد، رهایی از شرایط کنونی امکانپذیر نیست. سیستمهای حکمرانی ناکارآمد برای ادامه حیات به کنشگرانی نیاز دارند که مسئولیت بحرانهای سیستمی را بر عهده آنها بگذارند تا از این طریق هم نقش خود را در پیدایش بحرانها بپوشانند و هم از پیچیدگیهای موضوع بکاهند و این بار نوبت شماست.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️درسهای کیروش برای روحانی✳️
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ میدان فوتبال با میدان سیاست، مشابهتهای ساختاری فراوانی دارد؛ که همین مشابهتها میتواند نحوه کنشگری کیروش در میدان فوتبال را تبدیل به آموزههایی ارزشمند برای سیاستمداران عالیرتبه ایرانی و در شرایط کنونی مهمتر از همه حسن روحانی کند. اینکه در این نوشتار از درسهای او برای حسن روحانی سخن میگویم صرفا از اینروست که تغییر نحوه بازی روحانی در شرایط موجود، میتواند سبب تغییر نحوه بازی سایر سیاستمداران اثرگذار کشور شده و پیامدهای مثبت فراوانی در پی داشته باشد.
✅ کیروش پیش از هر چیز به روحانی آموخت که برگزیدن تیمی شایسته، فارغ از روابط و سابقه آشنایی بازیکنان با مربی تیم، نه تنها دستیابی به نتایج بزرگ را امکانپذیر میکند، بلکه بواسطه عملکرد مناسب آن تیم، بر اعتبار مربی نیز می افزاید.
✅ کیروش میتواند با اطمینان بالای 90 % به ما بگوید که تیمش، از بهترین بازیکنان کنونی ایران تشکیل شده است و از آن دفاع کند؛ اما آیا روحانی نیز میتواند با چنین اطمینانی بگوید که تیم دولت او نیز از بهترین بازیکنان ممکن تشکیل شده است؟ گرچه ممکن است تصور کنیم که اندکی دیر شده است اما هنوز روحانی میتواند با انتخاب شایستهترین تیم ممکن برای این شرایط در میدان سیاست، بازیهای بهتری را صورت دهد.
✅ کیروش به روحانی آموخت که میتوان با بازیکن تیمت دوست بود و به او علاقه قلبی داشت، اما از آنرو که بار امیدهای یک ملت بر دوش توست و اعتبار خودت نیز برایت مهم است، اگر آن بازیکن، بنا به هر دلیلی از تواناییهای لازم برخوردار نباشد، همچنان او را دوستبداری اما از لیست تیمت او را حذف کنی تا جایش را به بازیکن دیگری دهی که به او علاقه کمتری داری؛ اما توانمندتر بودنش هم برای تو، هم برای تیمت و هم برای ملتی که بار امیدهای او را بر دوش میکشی مفیدتر است.
✅ کیروش و تیم ملی در نهایت از عرصه رقابتهای جام جهانی حذف شدند؛ اما او و تیمش به حسن روحانی آموخت که میتوان باخت و حذف شد اما در عین حال، مردم این سرزمین برای تو و تیمت بایستند و حتی بعد از حذف در حمایت از آن تیم و شادی برای نحوه بازی کردن آن به خیابانها بیایند و پایکوبی کنند. روحانی باید باور کند که برای این ملت، بیش از برد و باخت در میدان سیاست، نحوه بازی سیاستمداران مهم است. انتقادات کنونی مردم و فعالین سیاسی و مدنی به روحانی و کاهش امید آنها به او هیچ ارتباطی به نتیجه بازی روحانی و تیمش ندارد، بلکه بیش از هر چیز معطوف به نحوه بازیگری اوست؛ که البته نتیجه را نیز تعیین میکند.
✅ کیروش به روحانی آموخت که علیرغم ناراحتی برخی، باید با مردم و با رسانهها شفاف از موانع پیشروی موفقیت تیم ملی سخن گفت؛ تا در فردای شکست، تو به تنهایی مسئول موانعی نباشی که دیگران در پس پرده ایجاد کردهاند؛ اما در عین حال مسئولیت نهایی ناکامیهای تیم ملی از آنرو که او مربیگری آن را پذیرفته است بر عهده اوست و باید برای حذف از رقابتهای جام جهانی از مردم عذرخواهی کند؛ گرچه مردم دیگر او را مسئول این ناکامی ندانند. این را مقایسه کنید با نحوه عملکرد دولت در موضوع فیلتر تلگرام، در نهایت هنوز برای بخش قابل توجهی از مردم مشخص نیست که این دولت با فیلتر تلگرام موافق بود؟ مخالف بود؟ یا اهمیتی برایش نداشت. در حالی که روحانی و دولت میتوانست با بازیگری بهتر و شفافتری نشان دهد که با فیلتر تلگرام مخالف است، برای عدم فیلتر آن جنگیده است، اما در نهایت در برابر رقبا شکست خورد و البته باید برای این شکست از مردمی که بار امیدهای آنها را بر دوش میکشد عذرخواهی کند.
✅کیروش احتمالا درسهایی نیز در آینده به روحانی خواهد آموخت و آن این است که اکنون که موانع پیشروی تیم ملی را برای ایجاد تیمی قویتر شناخته است، دیگر بدون گرفتن تضمینهای لازم برای رفع آن موانع، در منصب مربیگری تیم ملی ایران باقی نخواهد ماند.
✅ تمامی این موارد و بسیاری موارد دیگر است که کیروش را علیرغم پرتغالی بودن، دست کم در شرایط کنونی تبدیل به قهرمانی ملی برای ایرانیان کرده است. او با نحوه بازیگری خود، علیرغم شکست، حس غرور ملی را در مردم این سرزمین برانگیخت و شایسته تبدیل شدن به قهرمانی ملی در عرصه ورزش این کشور است.
تصور میکنم روحانی اگر به این درسها و درسهای بسیار دیگر توجه کند، هنوز میتواند سرمایه اجتماعی از دست رفته را ترمیم کرده و آینده بهتری را برای ایران و ایرانیانی که بار سنگین امیدهای آنها را بر دوش میکشد رقم زند.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ میدان فوتبال با میدان سیاست، مشابهتهای ساختاری فراوانی دارد؛ که همین مشابهتها میتواند نحوه کنشگری کیروش در میدان فوتبال را تبدیل به آموزههایی ارزشمند برای سیاستمداران عالیرتبه ایرانی و در شرایط کنونی مهمتر از همه حسن روحانی کند. اینکه در این نوشتار از درسهای او برای حسن روحانی سخن میگویم صرفا از اینروست که تغییر نحوه بازی روحانی در شرایط موجود، میتواند سبب تغییر نحوه بازی سایر سیاستمداران اثرگذار کشور شده و پیامدهای مثبت فراوانی در پی داشته باشد.
✅ کیروش پیش از هر چیز به روحانی آموخت که برگزیدن تیمی شایسته، فارغ از روابط و سابقه آشنایی بازیکنان با مربی تیم، نه تنها دستیابی به نتایج بزرگ را امکانپذیر میکند، بلکه بواسطه عملکرد مناسب آن تیم، بر اعتبار مربی نیز می افزاید.
✅ کیروش میتواند با اطمینان بالای 90 % به ما بگوید که تیمش، از بهترین بازیکنان کنونی ایران تشکیل شده است و از آن دفاع کند؛ اما آیا روحانی نیز میتواند با چنین اطمینانی بگوید که تیم دولت او نیز از بهترین بازیکنان ممکن تشکیل شده است؟ گرچه ممکن است تصور کنیم که اندکی دیر شده است اما هنوز روحانی میتواند با انتخاب شایستهترین تیم ممکن برای این شرایط در میدان سیاست، بازیهای بهتری را صورت دهد.
✅ کیروش به روحانی آموخت که میتوان با بازیکن تیمت دوست بود و به او علاقه قلبی داشت، اما از آنرو که بار امیدهای یک ملت بر دوش توست و اعتبار خودت نیز برایت مهم است، اگر آن بازیکن، بنا به هر دلیلی از تواناییهای لازم برخوردار نباشد، همچنان او را دوستبداری اما از لیست تیمت او را حذف کنی تا جایش را به بازیکن دیگری دهی که به او علاقه کمتری داری؛ اما توانمندتر بودنش هم برای تو، هم برای تیمت و هم برای ملتی که بار امیدهای او را بر دوش میکشی مفیدتر است.
✅ کیروش و تیم ملی در نهایت از عرصه رقابتهای جام جهانی حذف شدند؛ اما او و تیمش به حسن روحانی آموخت که میتوان باخت و حذف شد اما در عین حال، مردم این سرزمین برای تو و تیمت بایستند و حتی بعد از حذف در حمایت از آن تیم و شادی برای نحوه بازی کردن آن به خیابانها بیایند و پایکوبی کنند. روحانی باید باور کند که برای این ملت، بیش از برد و باخت در میدان سیاست، نحوه بازی سیاستمداران مهم است. انتقادات کنونی مردم و فعالین سیاسی و مدنی به روحانی و کاهش امید آنها به او هیچ ارتباطی به نتیجه بازی روحانی و تیمش ندارد، بلکه بیش از هر چیز معطوف به نحوه بازیگری اوست؛ که البته نتیجه را نیز تعیین میکند.
✅ کیروش به روحانی آموخت که علیرغم ناراحتی برخی، باید با مردم و با رسانهها شفاف از موانع پیشروی موفقیت تیم ملی سخن گفت؛ تا در فردای شکست، تو به تنهایی مسئول موانعی نباشی که دیگران در پس پرده ایجاد کردهاند؛ اما در عین حال مسئولیت نهایی ناکامیهای تیم ملی از آنرو که او مربیگری آن را پذیرفته است بر عهده اوست و باید برای حذف از رقابتهای جام جهانی از مردم عذرخواهی کند؛ گرچه مردم دیگر او را مسئول این ناکامی ندانند. این را مقایسه کنید با نحوه عملکرد دولت در موضوع فیلتر تلگرام، در نهایت هنوز برای بخش قابل توجهی از مردم مشخص نیست که این دولت با فیلتر تلگرام موافق بود؟ مخالف بود؟ یا اهمیتی برایش نداشت. در حالی که روحانی و دولت میتوانست با بازیگری بهتر و شفافتری نشان دهد که با فیلتر تلگرام مخالف است، برای عدم فیلتر آن جنگیده است، اما در نهایت در برابر رقبا شکست خورد و البته باید برای این شکست از مردمی که بار امیدهای آنها را بر دوش میکشد عذرخواهی کند.
✅کیروش احتمالا درسهایی نیز در آینده به روحانی خواهد آموخت و آن این است که اکنون که موانع پیشروی تیم ملی را برای ایجاد تیمی قویتر شناخته است، دیگر بدون گرفتن تضمینهای لازم برای رفع آن موانع، در منصب مربیگری تیم ملی ایران باقی نخواهد ماند.
✅ تمامی این موارد و بسیاری موارد دیگر است که کیروش را علیرغم پرتغالی بودن، دست کم در شرایط کنونی تبدیل به قهرمانی ملی برای ایرانیان کرده است. او با نحوه بازیگری خود، علیرغم شکست، حس غرور ملی را در مردم این سرزمین برانگیخت و شایسته تبدیل شدن به قهرمانی ملی در عرصه ورزش این کشور است.
تصور میکنم روحانی اگر به این درسها و درسهای بسیار دیگر توجه کند، هنوز میتواند سرمایه اجتماعی از دست رفته را ترمیم کرده و آینده بهتری را برای ایران و ایرانیانی که بار سنگین امیدهای آنها را بر دوش میکشد رقم زند.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
Forwarded from شمس - NPPS.IR
✅ ایران و مساله پایداری
🔸 سجاد فتاحی، محدثه جلیلی، روحالله قاسمی و محمد فکری
⏰ چهارشنبه 1397.4.13 ساعت 12-10
ثبتنام از لینک زیر
yon.ir/HMV3Y
پخش لایو از اینستاگرام
https://www.instagram.com/css.ir/
🔸 سجاد فتاحی، محدثه جلیلی، روحالله قاسمی و محمد فکری
⏰ چهارشنبه 1397.4.13 ساعت 12-10
ثبتنام از لینک زیر
yon.ir/HMV3Y
پخش لایو از اینستاگرام
https://www.instagram.com/css.ir/
✳️ایران و مساله پایداری✳️
✅ پنجاهمین نشست از سلسله نشست های گفتگوهای راهبردی به ارائه گزارشی درباره نتایج اولیه پروژهای پژوهشی با عنوان «پایداری ملی و سیستمهای حکمرانی» اختصاص داشت که در یک سال و نیم گذشته در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری توسط چهار تن از پژوهشگران این مرکز (سجاد فتاحی، محدثه جلیلی، روحالله قاسمی و محمد فکری) دنبال شده و اکنون به مراحل نهایی رسیده است.
✅ در این نشست، نتایج این پروژه، ذیل چهار بخش کلی «پایداری ملی، ابعاد و شاخصها»، «جایگاه ایران در فضای حالت پایداری»، «پایداری ایران و کیفیت حکمرانی» و «کیفیت حکمرانی و سیستم حکمرانی» توسط یکی از پژوهشگران ارائه شد.
گزارشی از این نشست را می توانید در لینک زیر مطالعه کنید.
http://css.ir/fa/content/112898/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87_%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
✅ پنجاهمین نشست از سلسله نشست های گفتگوهای راهبردی به ارائه گزارشی درباره نتایج اولیه پروژهای پژوهشی با عنوان «پایداری ملی و سیستمهای حکمرانی» اختصاص داشت که در یک سال و نیم گذشته در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری توسط چهار تن از پژوهشگران این مرکز (سجاد فتاحی، محدثه جلیلی، روحالله قاسمی و محمد فکری) دنبال شده و اکنون به مراحل نهایی رسیده است.
✅ در این نشست، نتایج این پروژه، ذیل چهار بخش کلی «پایداری ملی، ابعاد و شاخصها»، «جایگاه ایران در فضای حالت پایداری»، «پایداری ایران و کیفیت حکمرانی» و «کیفیت حکمرانی و سیستم حکمرانی» توسط یکی از پژوهشگران ارائه شد.
گزارشی از این نشست را می توانید در لینک زیر مطالعه کنید.
http://css.ir/fa/content/112898/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87_%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
✳️آزاد سازی نرخ ارز، ضربهی آخر فروپاشی ✳️
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ اخیرا به صورت مکرر از طرف برخی اقتصاددانان و اقتصادخواندهها، سیاست آزادسازی نرخ ارز به عنوان راهکار و در برخی موارد نوشدارویی برای برون رفت از شرایط کنونی کشور تجویز میشود. این افراد با پیش فرض گرفتن اینکه نرخ دلار آزاد در شرایط کنونی در ایران در محدوده 8500 تومان است، دولت را ترغیب میکنند که با پذیرش این نرخ، اقدام به آزادسازی نرخ ارز نموده و مهار تعیین نرخ ارز را از این پس به دست بازار بسپارد.
✅ من مطالعات چندانی در اقتصاد نداشتهام و تنها مبانی این علم را میدانم؛ اما تصور میکنم بخش قابل توجهی از افرادی که چنین پیشنهادی را طرح میکنند به کلی با علوم اجتماعی و سیاسی بیگانهاند. این افراد بواسطه تاکید و تمرکز صرف بر حوزه تخصصی خود که از قضا واقعیت پیچیده کنونی در ایران را برایشان سادهسازی کرده و تبدیل به چند متغیر دمدستی قابل فهم و کنترل میکند، یک واقعیت را از نظر دور میدارند و آن واقعیت آن است که نرخ دلار 8500 تومانی در بازار آزاد کنونی، نرخ دلار در شرایطی است که هنوز جامعه ایرانی تصور میکند دولت و نظام سیاسی اندکی از اقتدار برخوردار است و دولت نیز حداقلی از سرمایه اجتماعی خود را حفظ کرده است. به محض آنکه دولت، نرخ ارز را آزاد اعلام کند، شرایط تغییر خواهد کرد و با از بین رفتن تصور اقتدار دولت و کاهش هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی آن، وارد فضای جدیدی میشویم که اصولا دیگر نرخ دلار آزاد در آن فضا، 8500 تومان نیست؛ چرا که دو فاکتور کلیدی تصور از اقتدار و سرمایه اجتماعی دولت که عموما از محاسبات اقتصاددانان بیرون گذاشته میشود، تغییر کرده و با اثرگذاری تغییر این دو متغیر بر نرخ دلار آزاد، تصور میکنم باید انتظار نرخ دلار را در کانالهایی بالاتر از 15000 تومان داشته باشیم.
✅ اگرچه سیاستمداران این سخن را خوش ندارند و از قضا تاکید بر آن سبب به حاشیه رانده شدن جامعهشناسان و متخصصان علوم سیاسی شده و میدان را برای اقتصاددانانی که صرفا از لنز رشته تخصصیشان به شرایط ایران مینگرند باز نموده است، اما باور کنیم که خروج از شرایط کنونی جز با اصلاحات سیاسی و اجتماعی امکانپذیر نیست؛ در چنین شرایطی هرگونه اصلاح اقتصادی (از آزادسازی نرخ ارز تا اصلاح نرخ بنزین) به هر میزان که اجرای آن از دقت برخوردار باشد که البته آن هم با سیستم اجرایی ناکارآمد کنونی محل بحث و تردید است، بواسطه ایجاد نوسانات و ناپایداریهای شدید در شرایط آشوبناک کنونی، پیامدها و نتایج غیر قابل پیشبینیای را به بار خواهد آورد.
✅ از این روست که تصور میکنم آزادسازی نرخ ارز توسط دولت، آخرین ضربه برای فروپاشی است.
✅ شروع اصلاحات از حوزه اقتصاد، در حالی که مشکلات این بخش ریشه در حوزههای سیاسی و اجتماعی دارد، تنها به بی ثباتی و ناپایداری دامن میزند؛ برای پایدارتر کردن شرایط کشور و حتی شرایط اقتصادی آن اصلاحات باید از حوزههای اجتماعی و سیاسی آغاز شده و پس از مدتی به حوزه اقتصادی وارد شود.
✅ عموما نظامهای سیاسی هنگامی که در شرایط دشوار قرار میگیرند، مشاوران تلخ سخن و پیچیدهگو را به حاشیه رانده و میدان را برای مشاورانی که با سادهسازی واقعیت پیچیده، راهکارهایی ساده برای برون رفت از آن ارائه میدهند باز میکنند و این عموما آخرین اشتباه این نظامهاست.
✅ سیاستمداران ایرانی باید مواظب باشند و به راهحلهای ساده در شرایط کنونی با دیده تردید بنگرند، هیچ راه حل ساده و بی دردی در شرایط موجود وجود ندارد و مطمئنترین راه برای حفظ پایداری کشور و نظام، آغاز اصلاحات از حوزههای اجتماعی و سیاسی است.
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ اخیرا به صورت مکرر از طرف برخی اقتصاددانان و اقتصادخواندهها، سیاست آزادسازی نرخ ارز به عنوان راهکار و در برخی موارد نوشدارویی برای برون رفت از شرایط کنونی کشور تجویز میشود. این افراد با پیش فرض گرفتن اینکه نرخ دلار آزاد در شرایط کنونی در ایران در محدوده 8500 تومان است، دولت را ترغیب میکنند که با پذیرش این نرخ، اقدام به آزادسازی نرخ ارز نموده و مهار تعیین نرخ ارز را از این پس به دست بازار بسپارد.
✅ من مطالعات چندانی در اقتصاد نداشتهام و تنها مبانی این علم را میدانم؛ اما تصور میکنم بخش قابل توجهی از افرادی که چنین پیشنهادی را طرح میکنند به کلی با علوم اجتماعی و سیاسی بیگانهاند. این افراد بواسطه تاکید و تمرکز صرف بر حوزه تخصصی خود که از قضا واقعیت پیچیده کنونی در ایران را برایشان سادهسازی کرده و تبدیل به چند متغیر دمدستی قابل فهم و کنترل میکند، یک واقعیت را از نظر دور میدارند و آن واقعیت آن است که نرخ دلار 8500 تومانی در بازار آزاد کنونی، نرخ دلار در شرایطی است که هنوز جامعه ایرانی تصور میکند دولت و نظام سیاسی اندکی از اقتدار برخوردار است و دولت نیز حداقلی از سرمایه اجتماعی خود را حفظ کرده است. به محض آنکه دولت، نرخ ارز را آزاد اعلام کند، شرایط تغییر خواهد کرد و با از بین رفتن تصور اقتدار دولت و کاهش هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی آن، وارد فضای جدیدی میشویم که اصولا دیگر نرخ دلار آزاد در آن فضا، 8500 تومان نیست؛ چرا که دو فاکتور کلیدی تصور از اقتدار و سرمایه اجتماعی دولت که عموما از محاسبات اقتصاددانان بیرون گذاشته میشود، تغییر کرده و با اثرگذاری تغییر این دو متغیر بر نرخ دلار آزاد، تصور میکنم باید انتظار نرخ دلار را در کانالهایی بالاتر از 15000 تومان داشته باشیم.
✅ اگرچه سیاستمداران این سخن را خوش ندارند و از قضا تاکید بر آن سبب به حاشیه رانده شدن جامعهشناسان و متخصصان علوم سیاسی شده و میدان را برای اقتصاددانانی که صرفا از لنز رشته تخصصیشان به شرایط ایران مینگرند باز نموده است، اما باور کنیم که خروج از شرایط کنونی جز با اصلاحات سیاسی و اجتماعی امکانپذیر نیست؛ در چنین شرایطی هرگونه اصلاح اقتصادی (از آزادسازی نرخ ارز تا اصلاح نرخ بنزین) به هر میزان که اجرای آن از دقت برخوردار باشد که البته آن هم با سیستم اجرایی ناکارآمد کنونی محل بحث و تردید است، بواسطه ایجاد نوسانات و ناپایداریهای شدید در شرایط آشوبناک کنونی، پیامدها و نتایج غیر قابل پیشبینیای را به بار خواهد آورد.
✅ از این روست که تصور میکنم آزادسازی نرخ ارز توسط دولت، آخرین ضربه برای فروپاشی است.
✅ شروع اصلاحات از حوزه اقتصاد، در حالی که مشکلات این بخش ریشه در حوزههای سیاسی و اجتماعی دارد، تنها به بی ثباتی و ناپایداری دامن میزند؛ برای پایدارتر کردن شرایط کشور و حتی شرایط اقتصادی آن اصلاحات باید از حوزههای اجتماعی و سیاسی آغاز شده و پس از مدتی به حوزه اقتصادی وارد شود.
✅ عموما نظامهای سیاسی هنگامی که در شرایط دشوار قرار میگیرند، مشاوران تلخ سخن و پیچیدهگو را به حاشیه رانده و میدان را برای مشاورانی که با سادهسازی واقعیت پیچیده، راهکارهایی ساده برای برون رفت از آن ارائه میدهند باز میکنند و این عموما آخرین اشتباه این نظامهاست.
✅ سیاستمداران ایرانی باید مواظب باشند و به راهحلهای ساده در شرایط کنونی با دیده تردید بنگرند، هیچ راه حل ساده و بی دردی در شرایط موجود وجود ندارد و مطمئنترین راه برای حفظ پایداری کشور و نظام، آغاز اصلاحات از حوزههای اجتماعی و سیاسی است.
@governancesystems
Forwarded from دغدغه ایران
اعداد مهم برای کسانی که میخواهند کمک کنند
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی شهید بهشتی)
✅ قطعی برق این روزها رنجآفرین است. هر قطعی برق یعنی کودکانی که بر اثر گرما رنج میکشند، کارگرانی که ساعاتی بیکار میشوند و دستمزدی را از دست میدهند، بیمارانی که در مراکز درمانی معرض تهدید قرار میگیرند، و خلاصه هموطنانی که آزار میبینند. برخی به هر دلیلی در «آگاهی انکار» فرو رفتهاند و بر اثر ناامیدی یا هر دلیل دیگری قصدی برای کمک کردن به بهبود شرایط ندارند. نظر این گروه هم محترم است، اما دسته دومی هستند که فکر میکنند در این شرایط باید به فکر ایران بود و کوشید تا مردم کمترین رنج و ناراحتی را تحمل کنند. دانستن اعداد میزان مصرف برق مصرفی وسایل برقی به این عده کمک میکند تا تصمیم بهتری درباره مصرفشان بگیرند. اعداد زیر را از سایت شرکتهای توزیع برق استخراج کردهام و به ترتیب از پرمصرفترین به کممصرفترین وسایل مرتب شدهاند.
1. سرمایش مرکزی: 5000 وات
2. ماشین لباسشویی: 2500 وات
3. کولر گازی: 2400 وات
4. ماشین ظرفشویی: 2000 وات
5. اتو بخار: 1800 وات
6. سشوار: 1200 وات
7. اتو: 1100 وات
8. جاروبرقی: 1000 وات
9. ماشین خشککن لباس: 1000 وات
10. اتو: 1000 وات
11. سماور برقی: 1000 وات
12. پلوپز: 800 وات
13. مایکروفر: 900 وات
14. کولر آبی: 600 وات
15. چرخ گوشت: 500 وات
16. غذاساز: 500 وات
17. کامپیوتر شخصی: 250 وات
18. تلویزیون پلاسما 42 اینچ: 280 وات
19. تلویزیون معمولی: 180 وات
20. چرخ خیاطی: 100 وات
21. پنکه: 80 وات
22. لامپ مهتابی: 40 وات
23. لامپ کممصرف: 20 وات
✅ ساعات اوج مصرف بین 12 ظهر تا ساعت 16 و همچنین از غروب آفتاب تا حدود ساعت 22 شب است. اگر میخواهیم سهمی در کاهش احتمال قطعی برق و کاستن از رنج هموطنان خود داشته باشیم، سعی کنیم:
🖌 وسایل ردیف 1 تا 13 را در ساعات اوج مصرف روشن نکنیم.
🖌 عمدهترین مصارف تابستان ناشی از کولرهای گازی است. هموطنان استانهای شمالی و جنوبی ما واقعاً به استفاده از کولرهای گازی نیاز دارند، اما در سایر استانها واقعاً میتوانیم با یک پنکه 80 واتی، گرمای هوا را تعدیل کرده و از روشن کردن کولر گازی 2400 واتی خودداری کنیم.
⭕️ اگر به هر دلیلی مایلید کولر گازی روشن کنید، لطفاً کولر را روی دمای 26 درجه تنظیم کنید.
⭕️ صنعت برق کشور، سرزمین ایران و هموطنانمان به این همراهی نیاز دارند. لطفاً به کودکان، بیماران، کارگران، سالمندان و همه هموطنانی فکر کنید که بر اثر ناهمراهی ما در رنج و سختی قرار خواهند گرفت.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.)
https://news.1rj.ru/str/fazeli_mohammad
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی شهید بهشتی)
✅ قطعی برق این روزها رنجآفرین است. هر قطعی برق یعنی کودکانی که بر اثر گرما رنج میکشند، کارگرانی که ساعاتی بیکار میشوند و دستمزدی را از دست میدهند، بیمارانی که در مراکز درمانی معرض تهدید قرار میگیرند، و خلاصه هموطنانی که آزار میبینند. برخی به هر دلیلی در «آگاهی انکار» فرو رفتهاند و بر اثر ناامیدی یا هر دلیل دیگری قصدی برای کمک کردن به بهبود شرایط ندارند. نظر این گروه هم محترم است، اما دسته دومی هستند که فکر میکنند در این شرایط باید به فکر ایران بود و کوشید تا مردم کمترین رنج و ناراحتی را تحمل کنند. دانستن اعداد میزان مصرف برق مصرفی وسایل برقی به این عده کمک میکند تا تصمیم بهتری درباره مصرفشان بگیرند. اعداد زیر را از سایت شرکتهای توزیع برق استخراج کردهام و به ترتیب از پرمصرفترین به کممصرفترین وسایل مرتب شدهاند.
1. سرمایش مرکزی: 5000 وات
2. ماشین لباسشویی: 2500 وات
3. کولر گازی: 2400 وات
4. ماشین ظرفشویی: 2000 وات
5. اتو بخار: 1800 وات
6. سشوار: 1200 وات
7. اتو: 1100 وات
8. جاروبرقی: 1000 وات
9. ماشین خشککن لباس: 1000 وات
10. اتو: 1000 وات
11. سماور برقی: 1000 وات
12. پلوپز: 800 وات
13. مایکروفر: 900 وات
14. کولر آبی: 600 وات
15. چرخ گوشت: 500 وات
16. غذاساز: 500 وات
17. کامپیوتر شخصی: 250 وات
18. تلویزیون پلاسما 42 اینچ: 280 وات
19. تلویزیون معمولی: 180 وات
20. چرخ خیاطی: 100 وات
21. پنکه: 80 وات
22. لامپ مهتابی: 40 وات
23. لامپ کممصرف: 20 وات
✅ ساعات اوج مصرف بین 12 ظهر تا ساعت 16 و همچنین از غروب آفتاب تا حدود ساعت 22 شب است. اگر میخواهیم سهمی در کاهش احتمال قطعی برق و کاستن از رنج هموطنان خود داشته باشیم، سعی کنیم:
🖌 وسایل ردیف 1 تا 13 را در ساعات اوج مصرف روشن نکنیم.
🖌 عمدهترین مصارف تابستان ناشی از کولرهای گازی است. هموطنان استانهای شمالی و جنوبی ما واقعاً به استفاده از کولرهای گازی نیاز دارند، اما در سایر استانها واقعاً میتوانیم با یک پنکه 80 واتی، گرمای هوا را تعدیل کرده و از روشن کردن کولر گازی 2400 واتی خودداری کنیم.
⭕️ اگر به هر دلیلی مایلید کولر گازی روشن کنید، لطفاً کولر را روی دمای 26 درجه تنظیم کنید.
⭕️ صنعت برق کشور، سرزمین ایران و هموطنانمان به این همراهی نیاز دارند. لطفاً به کودکان، بیماران، کارگران، سالمندان و همه هموطنانی فکر کنید که بر اثر ناهمراهی ما در رنج و سختی قرار خواهند گرفت.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.)
https://news.1rj.ru/str/fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
این تنها رسانه ویژه انتشار نوشتههای محمد فاضلی در تلگرام است. هیچ کانال دیگری برای نشر نوشتههایم ندارم.
✳️آیا رئیسجمهور رویایی در سر دارد؟✳️
(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
📣خبر آمده است که رئیسجمهور قرار است روز سهشنبه با مردم گفتگو کند.
در مورد چه نمیدانم.
اما میدانم که یکی از آخرین فرصتهای حسن روحانی برای برقراری ارتباطی ثمربخش با مردم است.
⭕️ به نظرم روحانی باید در این گفتگو تکلیف مردم را با 4 پرسش کلیدی مشخص کند:
✅ نخست آنکه او باید مشخص کند که آیا اصولا برای آینده ایران رویایی شفاف و بدون تناقض در سر دارد و یا خیر؛ اگر دارد آن رویا چیست؟
✅ دوم آنکه باید مشخص کند که اگر رویایی برای آینده ایران در سر دارد، آیا حاضر است برای تحقق آن رویا مبارزه کند و یا خیر؟
✅ سوم آنکه باید نشان دهد که اگر رویایی برای آینده ایران در سر دارد و اگر قصد مبارزه برای تحقق آن رویا را نیز دارد، میخواهد از این پس با مردم در مورد تلاشهایش برای تحقق این رویا و موانع پیشروی تحقق این رویا بی پرده و شفاف سخن بگوید و یا خیر؟
و
✅ چهارم آنکه باید نشان دهد که آیا حاضر است برای تحقق آن رویا حتی از اعتبار و منافع خودش نیز بگذرد و یا خیر؟
⭕️ مجموع پاسخهای مثبت و یا منفی ما به پرسشهای چهارگانه فوق تعیین کننده میزان امیدواری ما به نقشی است که حسن روحانی میتواند در تحقق رویاهای یک ملت داشته باشد.
⭕️ من نیز چون شما نمیدانم که آیا حسن روحانی برای آینده ایران رویایی در سر دارد و یا خیر
شاید برای یافتن پاسخ این پرسش باید منتظر ماند و به نظاره یکی از آخرین فرصتهای او نشست.
@governancesystems
(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
📣خبر آمده است که رئیسجمهور قرار است روز سهشنبه با مردم گفتگو کند.
در مورد چه نمیدانم.
اما میدانم که یکی از آخرین فرصتهای حسن روحانی برای برقراری ارتباطی ثمربخش با مردم است.
⭕️ به نظرم روحانی باید در این گفتگو تکلیف مردم را با 4 پرسش کلیدی مشخص کند:
✅ نخست آنکه او باید مشخص کند که آیا اصولا برای آینده ایران رویایی شفاف و بدون تناقض در سر دارد و یا خیر؛ اگر دارد آن رویا چیست؟
✅ دوم آنکه باید مشخص کند که اگر رویایی برای آینده ایران در سر دارد، آیا حاضر است برای تحقق آن رویا مبارزه کند و یا خیر؟
✅ سوم آنکه باید نشان دهد که اگر رویایی برای آینده ایران در سر دارد و اگر قصد مبارزه برای تحقق آن رویا را نیز دارد، میخواهد از این پس با مردم در مورد تلاشهایش برای تحقق این رویا و موانع پیشروی تحقق این رویا بی پرده و شفاف سخن بگوید و یا خیر؟
و
✅ چهارم آنکه باید نشان دهد که آیا حاضر است برای تحقق آن رویا حتی از اعتبار و منافع خودش نیز بگذرد و یا خیر؟
⭕️ مجموع پاسخهای مثبت و یا منفی ما به پرسشهای چهارگانه فوق تعیین کننده میزان امیدواری ما به نقشی است که حسن روحانی میتواند در تحقق رویاهای یک ملت داشته باشد.
⭕️ من نیز چون شما نمیدانم که آیا حسن روحانی برای آینده ایران رویایی در سر دارد و یا خیر
شاید برای یافتن پاسخ این پرسش باید منتظر ماند و به نظاره یکی از آخرین فرصتهای او نشست.
@governancesystems
✳️ بحران روش در اصلاح طلبی✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ آنچه که سبب ائتلاف بین جریانها و گروههای سیاسی میشود اشتراک در هدف و روش تحقق هدف است. به هر اندازه که اشتراک در این دو سطح بیشتر باشد ائتلافی قویتر نیز شکل خواهد گرفت.
✅ با نگرشی واقعگرایانه اصلاحطلبی در ایران به بنبست رسیده است؛ و این بنبست، بیش از هر چیز نتیجه بحران روش در اصلاحطلبی است. بحرانی که اصلاحطلبان، علیرغم انذارهای مکرر به آن توجه نکرده و اکنون پیامدهای آن را به نظاره نشستهاند.
✅ مقایسه سخنان اصلاحطلبان و براندازان ایرانی از نظر آرزوها و آرمانهایی که برای فردای ایران دارند، نشان دهنده آن است که اصولا اکثریت قابل توجهی از آنها در این سطح، از تفاوت چندانی با یکدیگر برخوردار نیستند. به عبارتی هدفها یکی است.
✅ آنچه که سبب تمایز بین بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان و براندازان شده است روش آنها برای رسیدن به آن تصویر آرمانی است؛ و از قضا تصور میکنم آنچه که در چند صباح اخیر سبب کاهش مقبولیت اصلاحطلبی و اقبال بیشتر به روش ایجاد تغییرات اساسی شده است بحران روش در اصلاحطلبی است.
✅ روش براندازان را دوست داشته باشیم و یا خیر در نهایت آنها خلأ روشی را که بواسطه بحران روش در اصلاحطلبی ایجاد شده بود پر کردهاند؛ اما روش اصلاحطلبان در دو دهه اخیر علیرغم تمامی تلاشهای قابل تقدیرشان به سرانجامی نرسیده و نتوانسته است از تعمیق بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ایران جلوگیری کند.
✅ آنچه که جامعه ایرانی، تشنه شنیدن آن از دهان اصلاحطلبان است نه تشویق مکرر جامعه به امیدواری در شرایط تعمیق بحرانهای گوناگون، که نقد روش گذشته و ارایه روشی جدید برای تحقق تصویری زیبا از آینده ایران است؛ روشی که بتوان آن را در برابر سایر روشها قرار داد و به انتخابی مشخص رسید.
✅ بزرگترین خطری که میتواند تیر آخر به مقبولیت اصلاحطلبان ایرانی باشد، ایجاد این تصویر در ذهن جامعه و مخاطبانشان است که آنها برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خود با جریانها و گروههایی هم پیمان شدهاند که نه تنها در روش، بلکه در سطح آن تصویر آرمانی از آینده ایران نیز با آنها در تعارضاند.
✅ نکتهای که اصلاحطلبان در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری باید رعایت کنند حفظ مرزبندی با جریانهایی است که اساساً تصویر آنها از آینده ایران در تعارض با تصویر اصلاحطلبان قرار دارد.
✅ ایران در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری به گفتگو بین جریانها و گروههای سیاسیای نیاز دارد که در سطح روش با یکدیگر اختلاف دارند اما تصویری نسبتا مشترک از آیندهای دارند که ایران باید از آن برخوردار باشد.
✅ ایرانگرایان اگر بتوانند جدا از ائتلاف در سطح هدف در سطح روش نیز به الگویی نسبتا مشترک دست یابند آنگاه زمینه برای حرکتی منسجم به سوی آیندهای روشن برای ایران فراهم خواهد شد.
⚠️ مراقب باشیم اختلافهای سطح روش منجر به شکافهایی عمیق بین ایرانگرایانی نشود که رویایی مشترک برای آینده ایران در سر دارند.
@governancesystems
🖌 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ آنچه که سبب ائتلاف بین جریانها و گروههای سیاسی میشود اشتراک در هدف و روش تحقق هدف است. به هر اندازه که اشتراک در این دو سطح بیشتر باشد ائتلافی قویتر نیز شکل خواهد گرفت.
✅ با نگرشی واقعگرایانه اصلاحطلبی در ایران به بنبست رسیده است؛ و این بنبست، بیش از هر چیز نتیجه بحران روش در اصلاحطلبی است. بحرانی که اصلاحطلبان، علیرغم انذارهای مکرر به آن توجه نکرده و اکنون پیامدهای آن را به نظاره نشستهاند.
✅ مقایسه سخنان اصلاحطلبان و براندازان ایرانی از نظر آرزوها و آرمانهایی که برای فردای ایران دارند، نشان دهنده آن است که اصولا اکثریت قابل توجهی از آنها در این سطح، از تفاوت چندانی با یکدیگر برخوردار نیستند. به عبارتی هدفها یکی است.
✅ آنچه که سبب تمایز بین بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان و براندازان شده است روش آنها برای رسیدن به آن تصویر آرمانی است؛ و از قضا تصور میکنم آنچه که در چند صباح اخیر سبب کاهش مقبولیت اصلاحطلبی و اقبال بیشتر به روش ایجاد تغییرات اساسی شده است بحران روش در اصلاحطلبی است.
✅ روش براندازان را دوست داشته باشیم و یا خیر در نهایت آنها خلأ روشی را که بواسطه بحران روش در اصلاحطلبی ایجاد شده بود پر کردهاند؛ اما روش اصلاحطلبان در دو دهه اخیر علیرغم تمامی تلاشهای قابل تقدیرشان به سرانجامی نرسیده و نتوانسته است از تعمیق بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ایران جلوگیری کند.
✅ آنچه که جامعه ایرانی، تشنه شنیدن آن از دهان اصلاحطلبان است نه تشویق مکرر جامعه به امیدواری در شرایط تعمیق بحرانهای گوناگون، که نقد روش گذشته و ارایه روشی جدید برای تحقق تصویری زیبا از آینده ایران است؛ روشی که بتوان آن را در برابر سایر روشها قرار داد و به انتخابی مشخص رسید.
✅ بزرگترین خطری که میتواند تیر آخر به مقبولیت اصلاحطلبان ایرانی باشد، ایجاد این تصویر در ذهن جامعه و مخاطبانشان است که آنها برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خود با جریانها و گروههایی هم پیمان شدهاند که نه تنها در روش، بلکه در سطح آن تصویر آرمانی از آینده ایران نیز با آنها در تعارضاند.
✅ نکتهای که اصلاحطلبان در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری باید رعایت کنند حفظ مرزبندی با جریانهایی است که اساساً تصویر آنها از آینده ایران در تعارض با تصویر اصلاحطلبان قرار دارد.
✅ ایران در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری به گفتگو بین جریانها و گروههای سیاسیای نیاز دارد که در سطح روش با یکدیگر اختلاف دارند اما تصویری نسبتا مشترک از آیندهای دارند که ایران باید از آن برخوردار باشد.
✅ ایرانگرایان اگر بتوانند جدا از ائتلاف در سطح هدف در سطح روش نیز به الگویی نسبتا مشترک دست یابند آنگاه زمینه برای حرکتی منسجم به سوی آیندهای روشن برای ایران فراهم خواهد شد.
⚠️ مراقب باشیم اختلافهای سطح روش منجر به شکافهایی عمیق بین ایرانگرایانی نشود که رویایی مشترک برای آینده ایران در سر دارند.
@governancesystems
✳️تقسیمکار ملی بین موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی ✳️
🖌(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ روی سخن این یادداشت با ایرانیانی است که مهر ایران در دل دارند؛ اما بنا به استدلالهای مختلف، گروهی از آنها با تاکید بر شرایط مخاطرهآمیز داخلی، منطقهای و جهانی معتقدند که حفظ تمامیت ارضی ایران در شرایط استقرار جمهوری اسلامی و جلوگیری از فروپاشی آن امکانپذیر است (که آنها را اصلاحجویان مینامیم) و گروهی دیگر معتقدند که رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران جز در سایه تغییر نظام سیاسی کنونی امکانپذیر نیست (که آنها را براندازان میخوانیم).
✅ به نظرم این ایرانیان اگر چند نکته را در نظر گرفته و علیرغم اختلافهای بنیادینی که در روش با یکدیگر دارند اقداماتی را انجام دهند، هر دو در مجموع میتوانند مخاطرات پیشروی ایران را کاهش داده و بازی برد -بردی را سامان دهند که در انتهای آن فارغ از سرنوشت نظام سیاسی کنونی، ایران و ایرانیان برنده خواهند بود.
⭕️ نخست آنکه از نگرش خصمآلود نسبت به یکدیگر بپرهیزند و اینگونه به موضوع نگاه کنند که هدفشان یکی است (ایجاد آیندهای بهتر برای ایران و ایرانیان)؛ اما بنا به تبیینهای متفاوتشان از وضعیت کنونی و یا برآوردهایشان از میزان در خطر قرار گرفتن تمامیت ارضی ایران، در شرایط فروپاشی نظام سیاسی، روشهای متفاوتی را برگزیدهاند. نگاه خصمآلود به یکدیگر توسط این دو جریان، که شوربختانه رسانهها و گفتارهای حامیان هر یک، این روزها سرشار از آن است، بر خلاف هدف اصلیشان یعنی رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران است و تصور میکنم چون بر خلاف آن هدف است باید هر دو در آن تجدیدنظر کنند.
⭕️ دوم آنکه ایرانیان برانداز، باید در پی مرتفع کردن یکی از مهمترین دغدغههای اصلاحجویان ایرانی و البته تمامی ایراندوستان برآیند و آن دغدغه آن است که در شرایط فروپاشی نظام سیاسی کنونی، ممکن است تمامیت ارضی کشور با مخاطراتی جدی روبرو شود؛ از این رو این گروهها باید با افراد، گروهها و کشورهایی که بنا به دلایل گوناگون منافعشان در تغییر مرزهای کنونی ایران تعریف شده است یا منافعشان در تغییر مرزهای ایران نیست و طبیعتا نه نظام سیاسی کنونی و نه اصلاحجویان ایرانی نمیتوانند با آنها گفتگو کنند، وارد گفتگو و مذاکره شده و فرایند و ائتلافی جهانی را شکل دهند که در مجموع، احتمال به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران در شرایط فروپاشی نظام سیاسی را کاهش داده و در بهترین حالت به صفر برساند.
⭕️سوم آنکه اصلاحجویان ایرانی نیز باید تمام هم و غم خود را معطوف به بهبود وضعیت کشور و تدوین روشی برای برون رفت از شرایط کنونی کنند؛ آنها باید باور کنند که بزرگترین رقیبشان، خودشان هستند و نه براندازان. به راستی اگر آنها روشی را مشخص کنند که در شرایط استقرار نظام سیاسی کنونی، میتوان با اتکا به آن روش، به آیندهای زیبا برای ایران دست یافت و این روش، با در نظر داشتن تجارب دهههای گذشته معقول و عملی باشد و در کوتاه مدت نیز نتایج خود را نشان دهد، بی گمان بخشهای قابل توجهی از براندازان ایرانی نیز از آن حمایت کرده و به آنها خواهند پیوست.
✅ به این ترتیب بازی باخت- باخت کنونی بین اصلاحجویان و براندازان ایرانی که بیگمان اکثریتی از آنها دل در گرو آیندهای بهتر برای ایران دارند، به بازی برد- بردی تبدیل خواهد شد که فارغ از سرنوشت نظام سیاسی، هدف مشترک هر دو یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران و تحقق آیندهای زیبا برای این کشور و ساکنانش محقق میشود.
⚠️ ایران در شرایط حساسی قرار گرفته است که تمامی ایرانگرایان باید دعواهای کودکانه را به کناری گذارده و یک گام در جهت تحقق آیندهای زیبا برای این کشور به پیش بردارند، اصلاح جویان و براندازان ایرانی باید باور کنند که تنها رقیبشان در این عرصه خودشان هستند و نه دیگری، اختلاف بین این دو جریان و دامن زدن به آن تنها آب به آسیاب جریانها و گروههایی خواهد ریخت که آنچه براشان اهمیتی ندارد سرنوشت ایران است.
@governancesystems
🖌(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ روی سخن این یادداشت با ایرانیانی است که مهر ایران در دل دارند؛ اما بنا به استدلالهای مختلف، گروهی از آنها با تاکید بر شرایط مخاطرهآمیز داخلی، منطقهای و جهانی معتقدند که حفظ تمامیت ارضی ایران در شرایط استقرار جمهوری اسلامی و جلوگیری از فروپاشی آن امکانپذیر است (که آنها را اصلاحجویان مینامیم) و گروهی دیگر معتقدند که رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران جز در سایه تغییر نظام سیاسی کنونی امکانپذیر نیست (که آنها را براندازان میخوانیم).
✅ به نظرم این ایرانیان اگر چند نکته را در نظر گرفته و علیرغم اختلافهای بنیادینی که در روش با یکدیگر دارند اقداماتی را انجام دهند، هر دو در مجموع میتوانند مخاطرات پیشروی ایران را کاهش داده و بازی برد -بردی را سامان دهند که در انتهای آن فارغ از سرنوشت نظام سیاسی کنونی، ایران و ایرانیان برنده خواهند بود.
⭕️ نخست آنکه از نگرش خصمآلود نسبت به یکدیگر بپرهیزند و اینگونه به موضوع نگاه کنند که هدفشان یکی است (ایجاد آیندهای بهتر برای ایران و ایرانیان)؛ اما بنا به تبیینهای متفاوتشان از وضعیت کنونی و یا برآوردهایشان از میزان در خطر قرار گرفتن تمامیت ارضی ایران، در شرایط فروپاشی نظام سیاسی، روشهای متفاوتی را برگزیدهاند. نگاه خصمآلود به یکدیگر توسط این دو جریان، که شوربختانه رسانهها و گفتارهای حامیان هر یک، این روزها سرشار از آن است، بر خلاف هدف اصلیشان یعنی رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران است و تصور میکنم چون بر خلاف آن هدف است باید هر دو در آن تجدیدنظر کنند.
⭕️ دوم آنکه ایرانیان برانداز، باید در پی مرتفع کردن یکی از مهمترین دغدغههای اصلاحجویان ایرانی و البته تمامی ایراندوستان برآیند و آن دغدغه آن است که در شرایط فروپاشی نظام سیاسی کنونی، ممکن است تمامیت ارضی کشور با مخاطراتی جدی روبرو شود؛ از این رو این گروهها باید با افراد، گروهها و کشورهایی که بنا به دلایل گوناگون منافعشان در تغییر مرزهای کنونی ایران تعریف شده است یا منافعشان در تغییر مرزهای ایران نیست و طبیعتا نه نظام سیاسی کنونی و نه اصلاحجویان ایرانی نمیتوانند با آنها گفتگو کنند، وارد گفتگو و مذاکره شده و فرایند و ائتلافی جهانی را شکل دهند که در مجموع، احتمال به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران در شرایط فروپاشی نظام سیاسی را کاهش داده و در بهترین حالت به صفر برساند.
⭕️سوم آنکه اصلاحجویان ایرانی نیز باید تمام هم و غم خود را معطوف به بهبود وضعیت کشور و تدوین روشی برای برون رفت از شرایط کنونی کنند؛ آنها باید باور کنند که بزرگترین رقیبشان، خودشان هستند و نه براندازان. به راستی اگر آنها روشی را مشخص کنند که در شرایط استقرار نظام سیاسی کنونی، میتوان با اتکا به آن روش، به آیندهای زیبا برای ایران دست یافت و این روش، با در نظر داشتن تجارب دهههای گذشته معقول و عملی باشد و در کوتاه مدت نیز نتایج خود را نشان دهد، بی گمان بخشهای قابل توجهی از براندازان ایرانی نیز از آن حمایت کرده و به آنها خواهند پیوست.
✅ به این ترتیب بازی باخت- باخت کنونی بین اصلاحجویان و براندازان ایرانی که بیگمان اکثریتی از آنها دل در گرو آیندهای بهتر برای ایران دارند، به بازی برد- بردی تبدیل خواهد شد که فارغ از سرنوشت نظام سیاسی، هدف مشترک هر دو یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران و تحقق آیندهای زیبا برای این کشور و ساکنانش محقق میشود.
⚠️ ایران در شرایط حساسی قرار گرفته است که تمامی ایرانگرایان باید دعواهای کودکانه را به کناری گذارده و یک گام در جهت تحقق آیندهای زیبا برای این کشور به پیش بردارند، اصلاح جویان و براندازان ایرانی باید باور کنند که تنها رقیبشان در این عرصه خودشان هستند و نه دیگری، اختلاف بین این دو جریان و دامن زدن به آن تنها آب به آسیاب جریانها و گروههایی خواهد ریخت که آنچه براشان اهمیتی ندارد سرنوشت ایران است.
@governancesystems
توضیح: پس از انتشار دو مطلب آخر در کانال درباره بحران روش در اصلاح طلبی و تقسیم کار ملی بین موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی، از دوستان مختلف بازخورد های گوناگونی دریافت کردم؛ یکی از این بازخوردها متن زیر از دوست گرامی ل. خ بود که تصور می کنم می تواند به اصلاح طلبان در شناخت برخی انتقادهای وارد بر آنها از سوی حامیان دیروز و منتقدان امروز کمک کند. امیدوارم برای گوش سپردن به این انتقادها و پاسخگویی به آنها دیر نشده باشد.
________________________
با سلام.
در این سالها ،انقدر دایره جریان اصلاح طلبی ،گسترش یافته و از جریان های اصولگرایی ،اعتدال تا حتی مذهبیان افراطی به این دایره ورود کردند و توانستند به هسته های اولیه جریان نزدیک شوند که به نظر میرسد به جای انکه جریان اصلاحطلب بر اعضای خود تاثیر بگذارد، این اعضای جدید هستند که بر جریان تاثیر گذار بودند.
به گونه ای که جریانی که باید شجاعانه از اصلاح و تغییر و نقد جامعه پشتیبانی کند و راهکار بدهد،خود دست به سانسور خود و گاه واقعیت جامعه می زند.
در بسیاری موارد اخیر ،جریان ،منتظر عکس العمل عمومی نشسته و بعد از به راه افتادن موج احساسات مردمی به اعلام نظر خود می پردازد.
در جامعه بیش از انکه در خصوص روش جریان اصلاحطلبی ،در باب مسایل و بحران های کشور، سوال باشد،نگرش و عدم اعلام شفاف نظر و عقاید این جریان مورد پرسش مردم است.
در سالهای اخیر جریان اصلاح طلبی به ندرت اجازه داد مورد نقد تخصصی قرار بگیرد و هیچگاه شفاف و روشن به پرسش های مطرح شده پاسخ نگفت.
این پرسش ها از تسخیر سفارت امریکا / تا تصمیمات حوزه انتقال اب و احداث کارخانه های صنعتی اب بر در دل کویر در دولت اصلاحات ....را شامل می شود.
حتی این جریان هیچ گاه اظهار نظر شفاف و عملی برای موضوعات مورد نظر عموم نداشته، (تاکید می کنم اظهار نظر عملی و قبل از موج جریان احساسی مردمی،)
این جریان نظر شفاف خود را در باره مطالبات زنان در حال حاضر (از حجاب اجباری تا قوانین ارث ، حق ولایت فرزند ...)تامطالبات اقلیتهای مذهبی و قومی و حتی اعدام های اول انقلاب ،اعلام نکرده است.
این پرسش عمومی مطرح است که اگر به جریان اصلاح طلبی اعتماد دوباره کنیم، ایا با حرفهای تکراری (دست ما بسته است، گروه های خودسر نمیگذارند و ما تنها هستیم و... )از کنار موضوعات نخواهند گذشت.
یا انکه اگر فرض کنیم همه اختیارات حکومتی از آن دولت باشد ،یک دولت اصلاحطلب ،شجاعت شروع تغییرات را دارد؟؟؟
جریان اصلاح طلبی باید بپذیرد که اگر اصلاح را از خود اغاز نکند نباید انتظار اعتماد دوباره مردمی را داشته باشد.
جریان اصلاح طلبی با یک( ببخشید بزرگ) باید شروع کند.
درست است که در بر شمردن اشکالات و اشتباهات ،شاید سهم اصلاح طلب ها کمتر از دیگر جریانهای سیاسی باشد، امااز جریانی که ادعای اصلاح طلبی دارد ، توقع است که این ببخشید گفتن را اغاز کند.
اری با (ببخشید گفتن) هیچ مرده ای زنده نمیشود و هیچ عمر رفته ای باز نمیگردد ، و هیچ تضمینی نیست که بعد از آن بخشیده شوند ،اما شنیدن کلمه ببخشید سبب آرامش میشود و این حس منتقل میشود که، پس ما را میبینند و میدانند ما در چه شرایطی هستیم . این آرامش و این حس درک شدن آن چیزی است ، که جامعه به آن نیاز دارد.
آنچه امروز در وجود شهروندان ایرانیست، خشم دیده نشدن و درک نشدن است.
و این درد بیشتر می شود ،وقتی بزرگان جریان اصلاح طلبی هم در صف افرادی هستند که نمی بینند و نمی شنوند.
________________________
با سلام.
در این سالها ،انقدر دایره جریان اصلاح طلبی ،گسترش یافته و از جریان های اصولگرایی ،اعتدال تا حتی مذهبیان افراطی به این دایره ورود کردند و توانستند به هسته های اولیه جریان نزدیک شوند که به نظر میرسد به جای انکه جریان اصلاحطلب بر اعضای خود تاثیر بگذارد، این اعضای جدید هستند که بر جریان تاثیر گذار بودند.
به گونه ای که جریانی که باید شجاعانه از اصلاح و تغییر و نقد جامعه پشتیبانی کند و راهکار بدهد،خود دست به سانسور خود و گاه واقعیت جامعه می زند.
در بسیاری موارد اخیر ،جریان ،منتظر عکس العمل عمومی نشسته و بعد از به راه افتادن موج احساسات مردمی به اعلام نظر خود می پردازد.
در جامعه بیش از انکه در خصوص روش جریان اصلاحطلبی ،در باب مسایل و بحران های کشور، سوال باشد،نگرش و عدم اعلام شفاف نظر و عقاید این جریان مورد پرسش مردم است.
در سالهای اخیر جریان اصلاح طلبی به ندرت اجازه داد مورد نقد تخصصی قرار بگیرد و هیچگاه شفاف و روشن به پرسش های مطرح شده پاسخ نگفت.
این پرسش ها از تسخیر سفارت امریکا / تا تصمیمات حوزه انتقال اب و احداث کارخانه های صنعتی اب بر در دل کویر در دولت اصلاحات ....را شامل می شود.
حتی این جریان هیچ گاه اظهار نظر شفاف و عملی برای موضوعات مورد نظر عموم نداشته، (تاکید می کنم اظهار نظر عملی و قبل از موج جریان احساسی مردمی،)
این جریان نظر شفاف خود را در باره مطالبات زنان در حال حاضر (از حجاب اجباری تا قوانین ارث ، حق ولایت فرزند ...)تامطالبات اقلیتهای مذهبی و قومی و حتی اعدام های اول انقلاب ،اعلام نکرده است.
این پرسش عمومی مطرح است که اگر به جریان اصلاح طلبی اعتماد دوباره کنیم، ایا با حرفهای تکراری (دست ما بسته است، گروه های خودسر نمیگذارند و ما تنها هستیم و... )از کنار موضوعات نخواهند گذشت.
یا انکه اگر فرض کنیم همه اختیارات حکومتی از آن دولت باشد ،یک دولت اصلاحطلب ،شجاعت شروع تغییرات را دارد؟؟؟
جریان اصلاح طلبی باید بپذیرد که اگر اصلاح را از خود اغاز نکند نباید انتظار اعتماد دوباره مردمی را داشته باشد.
جریان اصلاح طلبی با یک( ببخشید بزرگ) باید شروع کند.
درست است که در بر شمردن اشکالات و اشتباهات ،شاید سهم اصلاح طلب ها کمتر از دیگر جریانهای سیاسی باشد، امااز جریانی که ادعای اصلاح طلبی دارد ، توقع است که این ببخشید گفتن را اغاز کند.
اری با (ببخشید گفتن) هیچ مرده ای زنده نمیشود و هیچ عمر رفته ای باز نمیگردد ، و هیچ تضمینی نیست که بعد از آن بخشیده شوند ،اما شنیدن کلمه ببخشید سبب آرامش میشود و این حس منتقل میشود که، پس ما را میبینند و میدانند ما در چه شرایطی هستیم . این آرامش و این حس درک شدن آن چیزی است ، که جامعه به آن نیاز دارد.
آنچه امروز در وجود شهروندان ایرانیست، خشم دیده نشدن و درک نشدن است.
و این درد بیشتر می شود ،وقتی بزرگان جریان اصلاح طلبی هم در صف افرادی هستند که نمی بینند و نمی شنوند.
✳️خاتمی، مانعی بر سر راه اصلاح اصلاحطلبی!
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ مطالعه تاریخ جنبشها و جریانهای سیاسی و اجتماعی نشان دهنده آن است که ویژگیهای شخصیتی رهبران این جنبشها یکی از عوامل کلیدی در شکست و یا پیروزی آنها بوده است. به عبارتی پیروزی یک جنبش نیازمند رهبرانی با ویژگیهای شخصیتی خاص است؛ و این البته انکار سایر عوامل اثرگذار بر موفقیت یا شکست یک جنبش و یا جریان سیاسی نیست. از این منظر تصور میکنم که یکی از مهمترین علل عدم موفقیت جریان اصلاحطلبی در 20 سال گذشته را باید در ویژگیهای شخصیتی رهبر اصلی این جریان سیاسی جستجو کرد.
✅ اولین تصاویری که از سید محمد خاتمی در ذهن دارم متعلق به اردیبهشت و خرداد 1376 است؛ زمانی که هنوز به سن رای نرسیده بودم، اما برای رای آوردن او در انتخابات آن سال تلاش میکردم؛ در کل شخصیتی دوستداشتنی و قابل احترام بود و هست؛ اما به نظرم از ویژگیهای شخصیتی لازم برای جایگاهی که تاریخ به او داده است برخوردار نیست؛ به عبارتی
خاتمی در جایگاهی نامناسب در تاریخ ایران نشسته است.
✅ او بارها و بارها در بزنگاههای گوناگون نشان داده است که از ویژگیهای شخصیتی لازم برای ایفای بهینه نقش خود در این جایگاه برخوردار نیست؛ اما اطرافیان و حامیان سیاسیاش به جای دیدن این نشانهها و چارهاندیشی برای آنها، در صدد توجیه آنها برآمدهاند و به جای آنکه به او یاری رسانند که در جایگاهی مناسب و شایسته ویژگیهای شخصیتیاش قرار گیرد او را ترغیب به ادامه مسیر و انجام موضعگیریها و بر عهده گرفتن نقشی میکنند که اصولا توانایی بر عهده گرفتن آن را ندارد.
✅ به نظرم نخستین گام بزرگ خاتمی و نخستین گام بزرگ اصلاحطلبان برای برون رفت از شرایط کنونی و اصلاح اصلاحطلبی، کنارهگیری خاتمی از رهبری این جریان و باز کردن مسیر برای ظهور رهبرانی برخوردار از ویژگیهای شخصیتی مناسب در این جریان است. با کنارهگیری او، این جریان رهبران شایسته و مناسب شرایط کنونی را خواهد پروراند؛ تعلل در این زمینه و به فردا انداختن کاری که باید برای آن امروز تصمیمگیری کرد تنها و تنها سرمایه اجتماعی باقی مانده اصلاحطلبی و خاتمی را بر باد خواهد داد.
✅ باور کنیم که از منظر دوستی با خاتمی و تعلق خاطر به اصلاحطلبی، اصرار و پافشاری بر برعهده گرفتن نقشی که متناسب با ویژگیهای شخصیتی این مرد بزرگ نیست نه خدمتی به خاتمی است، نه به اصلاحطلبی و نه به آینده ایران.
✅ خاتمی در شرایط کنونی خود تبدیل به مانعی بر سر راه رشد و معرفی رهبرانی در جریان اصلاحطلبی شده است که در شرایط کنارهگیری او خود را نشان خواهند داد؛ رهبرانی که پروژه اصلاح اصلاحطلبی بدون ظهور آنها ناکام خواهد ماند.
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی - جامعهشناس)
@governancesystems
✅ مطالعه تاریخ جنبشها و جریانهای سیاسی و اجتماعی نشان دهنده آن است که ویژگیهای شخصیتی رهبران این جنبشها یکی از عوامل کلیدی در شکست و یا پیروزی آنها بوده است. به عبارتی پیروزی یک جنبش نیازمند رهبرانی با ویژگیهای شخصیتی خاص است؛ و این البته انکار سایر عوامل اثرگذار بر موفقیت یا شکست یک جنبش و یا جریان سیاسی نیست. از این منظر تصور میکنم که یکی از مهمترین علل عدم موفقیت جریان اصلاحطلبی در 20 سال گذشته را باید در ویژگیهای شخصیتی رهبر اصلی این جریان سیاسی جستجو کرد.
✅ اولین تصاویری که از سید محمد خاتمی در ذهن دارم متعلق به اردیبهشت و خرداد 1376 است؛ زمانی که هنوز به سن رای نرسیده بودم، اما برای رای آوردن او در انتخابات آن سال تلاش میکردم؛ در کل شخصیتی دوستداشتنی و قابل احترام بود و هست؛ اما به نظرم از ویژگیهای شخصیتی لازم برای جایگاهی که تاریخ به او داده است برخوردار نیست؛ به عبارتی
خاتمی در جایگاهی نامناسب در تاریخ ایران نشسته است.
✅ او بارها و بارها در بزنگاههای گوناگون نشان داده است که از ویژگیهای شخصیتی لازم برای ایفای بهینه نقش خود در این جایگاه برخوردار نیست؛ اما اطرافیان و حامیان سیاسیاش به جای دیدن این نشانهها و چارهاندیشی برای آنها، در صدد توجیه آنها برآمدهاند و به جای آنکه به او یاری رسانند که در جایگاهی مناسب و شایسته ویژگیهای شخصیتیاش قرار گیرد او را ترغیب به ادامه مسیر و انجام موضعگیریها و بر عهده گرفتن نقشی میکنند که اصولا توانایی بر عهده گرفتن آن را ندارد.
✅ به نظرم نخستین گام بزرگ خاتمی و نخستین گام بزرگ اصلاحطلبان برای برون رفت از شرایط کنونی و اصلاح اصلاحطلبی، کنارهگیری خاتمی از رهبری این جریان و باز کردن مسیر برای ظهور رهبرانی برخوردار از ویژگیهای شخصیتی مناسب در این جریان است. با کنارهگیری او، این جریان رهبران شایسته و مناسب شرایط کنونی را خواهد پروراند؛ تعلل در این زمینه و به فردا انداختن کاری که باید برای آن امروز تصمیمگیری کرد تنها و تنها سرمایه اجتماعی باقی مانده اصلاحطلبی و خاتمی را بر باد خواهد داد.
✅ باور کنیم که از منظر دوستی با خاتمی و تعلق خاطر به اصلاحطلبی، اصرار و پافشاری بر برعهده گرفتن نقشی که متناسب با ویژگیهای شخصیتی این مرد بزرگ نیست نه خدمتی به خاتمی است، نه به اصلاحطلبی و نه به آینده ایران.
✅ خاتمی در شرایط کنونی خود تبدیل به مانعی بر سر راه رشد و معرفی رهبرانی در جریان اصلاحطلبی شده است که در شرایط کنارهگیری او خود را نشان خواهند داد؛ رهبرانی که پروژه اصلاح اصلاحطلبی بدون ظهور آنها ناکام خواهد ماند.
@governancesystems
✳️و دوباره گتوند!✳️
🖋(سجاد فتاحی-جامعهشناس)
@governancesystems
⭕️ توضیح: تهیه و انتشار گزارشهایی شفاف درباره فجایع و بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی که در آنها به صورت دقیق، فرایند شکلگیری بحران تشریح شده و سهم هر یک از کنشگران فردی و نهادی در پیدایش بحران مشخص شده باشد، یکی از مکانیزمهای مهم برای افزایش کارآمدی سیستمهای حکمرانی است.
در تاریخ 19 بهمن 1395 و در زمانی که مهندس چیتچیان مسئولیت وزارت نیرو را بر عهده داشتند، پس از درج مصاحبهای از ایشان در خبرگزاری ایسنا به تاریخ11 بهمن 1395، نامهای را خطاب به ایشان در ضرورت تهیه گزارشی درباره سد گتوند نوشتم و از طریق یکی از دوستان به دستشان رساندم. چون در آن زمان تصور میشد که عدم انتشار علنی نامه ممکن است احتمال موافقت وزیر نیرو با درخواست طرح شده در آن را افزایش دهد، نامه به صورت علنی منتشر نشد؛ اما در نهایت به نتیجهای نیز نرسید. اکنون پس از گذشت بیش از 1 سال و 6 ماه از ارسال آن نامه، آن را منتشر میکنم و این بار مخاطب آن وزیر محترم نیرو جناب آقای دکتر اردکانیان است.
تصور میکنم در دوره جدید وزارت نیرو اگر چند پروژه مهم که بیانگر تغییر پارادایم وزارت نیرو و گویای شعارهای طرح شده از سوی وزیر محترم کنونی باشد طراحی شده و به سرانجام برسد، دکتر اردکانیان، به مسئولیت ملی خود عمل کردهاند؛ بدیهی است در این مسیر، ارائه گزارشی دقیق و شفاف درباره فرایند منتج به پیدایش بحران سد گتوند که در آن نواقص ساختاری و قصورهای فردی اثرگذار در پیدایش این بحران معرفی شده باشد، یکی از مهمترین این پروژهها خواهد بود.
جناب آقای مهندس چیت چیان
وزیر محترم نیرو
با سلام و تقدیم احترام
پیرو مصاحبه منتشر شده از جنابعالی در خبرگزاری ایسنا در تاریخ 11 بهمن 1395، درباره تعیین تکلیف سد گتوند، نکاتی به نظر میرسد که در ادامه تقدیم شده است.
شما در این مصاحبه فرمودهاید که «طبق آخرین تصمیمگیریها قرار شده که دو تصمیم آخر مبنی بر مدیریت مصرف و انتقال آب به حوضچههای تبخیری برای حل مشکلات گتوند به اجرا دربیاید که در حال حاضر نیز عملیات این دو طرح در مرحله اجرا قرار گرفته است.» (به نقل از خبرگزاری ایسنا)
اظهارات فوق به این معناست که وزارت نیرو و بلندپایهترین مقام این وزارتخانه، وجود نواقصی در فرایند مطالعه و اجرای سد گتوند را که منتهی به تحمیل هزینههای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به کشور شده است را پذیرفتهاند. این امر انتظارهایی را بر انگیخته و مسئولیتهایی را بر عهده شما مینهد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
نخست آنکه وزارت نیرو جدا از یافتن راهحلهایی بهینه برای حل این بحران، شایسته است با تشکیل تیمی مستقل و متشکل از کارشناسانی در حوزههای گوناگون، گزارشی شفاف درباره فرایند شکلگیری بحران کنونی سد گتوند ارائه نماید؛ گزارشی که در آن به مجموعه عواملی که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، سبب ساز شکلگیری تجربه ناخوشایند سد گتوند و تحمیل هزینههای گوناگون اقتصادی و زیست محیطی بر کشور شده و سرمایه اجتماعی وزارت نیرو و در سطحی کلانتر، کل نظام سیاسی را کاهش داده است، پرداخته شود؛ تا از این طریق زمینه برای برطرف نمودن این نقاط ضعف و جلوگیری از وقوع رخدادهایی مشابه فراهم گردد.
دوم آنکه جنابعالی بواسطه مسئولیتی که پذیرا شدهاید، شایسته است زمینه شناسایی و پیگرد قانونی افرادی که با قصور در مسئولیت خود، سبب ساز پیدایش تجربه تلخ گتوند شده و هزینههای فراوانی را بر کشور، وزارت نیرو و نظام سیاسی تحمیل کردهاند فراهم نمایید.
شاید اگر این دو انتظار توسط وزاری محترم پیشین که در زمان آنها نیز کشور شاهد تجربیاتی تلخ در مقیاسهایی کوچکتر و یا بزرگتر از سد گتوند بوده است محقق میشد، امروز شاهد تجربه ناخوشایند گتوند نبودیم. عدم پاسخگویی جنابعالی به این دو انتظار، میتواند از منظر آیندهگان به عنوان کوتاهی وزیر محترم کنونی در انجام وظایف محوله تعبیر گردیده و منتهی به تکرار تجربههایی به مراتب تلختر و ویرانگرتر از تجربه ناخوشایند گتوند شود؛ امری که مسئولیت شما را نیز در ارتباط با آن موارد افزایش خواهد داد.
در صورت مقبول افتادن پیشنهادهای فوق، آمادگی ارائه مباحث، به گونهای مبسوطتر و با ذکر جزئیاتی دقیقتر وجود دارد.
@governancesystems
🖋(سجاد فتاحی-جامعهشناس)
@governancesystems
⭕️ توضیح: تهیه و انتشار گزارشهایی شفاف درباره فجایع و بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی که در آنها به صورت دقیق، فرایند شکلگیری بحران تشریح شده و سهم هر یک از کنشگران فردی و نهادی در پیدایش بحران مشخص شده باشد، یکی از مکانیزمهای مهم برای افزایش کارآمدی سیستمهای حکمرانی است.
در تاریخ 19 بهمن 1395 و در زمانی که مهندس چیتچیان مسئولیت وزارت نیرو را بر عهده داشتند، پس از درج مصاحبهای از ایشان در خبرگزاری ایسنا به تاریخ11 بهمن 1395، نامهای را خطاب به ایشان در ضرورت تهیه گزارشی درباره سد گتوند نوشتم و از طریق یکی از دوستان به دستشان رساندم. چون در آن زمان تصور میشد که عدم انتشار علنی نامه ممکن است احتمال موافقت وزیر نیرو با درخواست طرح شده در آن را افزایش دهد، نامه به صورت علنی منتشر نشد؛ اما در نهایت به نتیجهای نیز نرسید. اکنون پس از گذشت بیش از 1 سال و 6 ماه از ارسال آن نامه، آن را منتشر میکنم و این بار مخاطب آن وزیر محترم نیرو جناب آقای دکتر اردکانیان است.
تصور میکنم در دوره جدید وزارت نیرو اگر چند پروژه مهم که بیانگر تغییر پارادایم وزارت نیرو و گویای شعارهای طرح شده از سوی وزیر محترم کنونی باشد طراحی شده و به سرانجام برسد، دکتر اردکانیان، به مسئولیت ملی خود عمل کردهاند؛ بدیهی است در این مسیر، ارائه گزارشی دقیق و شفاف درباره فرایند منتج به پیدایش بحران سد گتوند که در آن نواقص ساختاری و قصورهای فردی اثرگذار در پیدایش این بحران معرفی شده باشد، یکی از مهمترین این پروژهها خواهد بود.
جناب آقای مهندس چیت چیان
وزیر محترم نیرو
با سلام و تقدیم احترام
پیرو مصاحبه منتشر شده از جنابعالی در خبرگزاری ایسنا در تاریخ 11 بهمن 1395، درباره تعیین تکلیف سد گتوند، نکاتی به نظر میرسد که در ادامه تقدیم شده است.
شما در این مصاحبه فرمودهاید که «طبق آخرین تصمیمگیریها قرار شده که دو تصمیم آخر مبنی بر مدیریت مصرف و انتقال آب به حوضچههای تبخیری برای حل مشکلات گتوند به اجرا دربیاید که در حال حاضر نیز عملیات این دو طرح در مرحله اجرا قرار گرفته است.» (به نقل از خبرگزاری ایسنا)
اظهارات فوق به این معناست که وزارت نیرو و بلندپایهترین مقام این وزارتخانه، وجود نواقصی در فرایند مطالعه و اجرای سد گتوند را که منتهی به تحمیل هزینههای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به کشور شده است را پذیرفتهاند. این امر انتظارهایی را بر انگیخته و مسئولیتهایی را بر عهده شما مینهد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
نخست آنکه وزارت نیرو جدا از یافتن راهحلهایی بهینه برای حل این بحران، شایسته است با تشکیل تیمی مستقل و متشکل از کارشناسانی در حوزههای گوناگون، گزارشی شفاف درباره فرایند شکلگیری بحران کنونی سد گتوند ارائه نماید؛ گزارشی که در آن به مجموعه عواملی که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، سبب ساز شکلگیری تجربه ناخوشایند سد گتوند و تحمیل هزینههای گوناگون اقتصادی و زیست محیطی بر کشور شده و سرمایه اجتماعی وزارت نیرو و در سطحی کلانتر، کل نظام سیاسی را کاهش داده است، پرداخته شود؛ تا از این طریق زمینه برای برطرف نمودن این نقاط ضعف و جلوگیری از وقوع رخدادهایی مشابه فراهم گردد.
دوم آنکه جنابعالی بواسطه مسئولیتی که پذیرا شدهاید، شایسته است زمینه شناسایی و پیگرد قانونی افرادی که با قصور در مسئولیت خود، سبب ساز پیدایش تجربه تلخ گتوند شده و هزینههای فراوانی را بر کشور، وزارت نیرو و نظام سیاسی تحمیل کردهاند فراهم نمایید.
شاید اگر این دو انتظار توسط وزاری محترم پیشین که در زمان آنها نیز کشور شاهد تجربیاتی تلخ در مقیاسهایی کوچکتر و یا بزرگتر از سد گتوند بوده است محقق میشد، امروز شاهد تجربه ناخوشایند گتوند نبودیم. عدم پاسخگویی جنابعالی به این دو انتظار، میتواند از منظر آیندهگان به عنوان کوتاهی وزیر محترم کنونی در انجام وظایف محوله تعبیر گردیده و منتهی به تکرار تجربههایی به مراتب تلختر و ویرانگرتر از تجربه ناخوشایند گتوند شود؛ امری که مسئولیت شما را نیز در ارتباط با آن موارد افزایش خواهد داد.
در صورت مقبول افتادن پیشنهادهای فوق، آمادگی ارائه مباحث، به گونهای مبسوطتر و با ذکر جزئیاتی دقیقتر وجود دارد.
@governancesystems
📌 کتاب 《پایداری ملی و سیستمهای حکمرانی》 منتشر شد.
⭕️ در شرایط موجود با هر فردی از هر گروه و جریان سیاسی یا با هر سطحی از سواد و دانش در حوزههای مختلف که سخن میگویی بر سر یک جمله با یکدیگر اشتراک نظر دارند:
⚠️ «وضعیت کنونی ایران ناپایدار است.»
⭕️ و از قضا بخش قابل توجهی از آنها در یک جمله دیگر نیز توافق دارند:
✅ «ایران باید پایدار باشد».
⭕️ اگر بخواهیم تمامی مطالب کتاب پیشرو را در دو جمله خلاصه کنیم، میتوان این کار را در جملههای فوق انجام داد؛ بر این اساس، مساله اصلی این کتاب، ناپایداری ایران است و در حد توان در آن تلاش شده است تا چارچوبی برای فهم وضعیت موجود و شناسایی علت ریشهای پیدایش شرایط کنونی ارائه شود؛ امری که به نظر میرسد برای آغاز گفتگوی ملی بین ایرانیانی با ارزشها و نگرشهای گوناگون و تجمیع توان آنها برای رهانیدن ایران از ناپایداری و آغاز حرکت به سوی پایداری لازم و ضروری است.
⭕️ کتاب از ۵ فصل تشکیل شده است:
1⃣ در فصل نخست با معرفی مفهوم پایداری و بررسی ادبیات موجود در این زمینه تلاش شده است، سنجههایی برای سنجش این سازهِ نظری ذیل سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی ارائه شود.
2⃣ در فصل دوم با اتکا به شاخص کامیابی لگاتوم این پرسش طرح شد که با در نظر داشتن دادههای موجود، وضعیت نسبتاً ناپایدار کنونی در ایران، که میتوان آن را با مفهوم «شکست پایداری» توصیف کرد، نتیجه چه عواملی است.
3⃣ در فصل سوم این نتیجه حاصل شد که شکستهای رخ داده در عرصه حکمرانی کشور، سبب اُفت کیفیت حکمرانی و در نتیجه پیدایش شرایط ناپایدار کنونی در این واحد جغرافیایی – سیاسی شده است.
4⃣ در فصل چهارم به شکل مستدل نشان داده شده است که کیفیت حکمرانی، تحت تاثیر نوع و طراحی سیستم حکمرانی است.
5⃣ در فصل پنجم کتاب نیز جمعبندیای از مطالب طرح شده در آن ارائه شده است.
⭕️ در ادبیات مربوط به نظریه سیستمها، مفهومی وجود دارد تحت عنوان نقطه بیبازگشت، در این نقطه، سیستم به جایی میرسد که مسیری متفاوت از گذشته را در پیش خواهد گرفت؛ وضعیت کنونی ایران به منزله یک سیستم پیچیده جغرافیایی- اجتماعی اگر نگوییم به نقطه بیبازگشت رسیده؛ اما میتوان گفت که به میزان بسیار زیادی به آن نزدیک شده است؛ امید است که در این نقطه، ایران در مسیری قرار گیرد که پایداری آن در تاریخ استمرار یابد.
✍ این کتاب توسط دکتر سجاد فتاحی، روحالله قاسمی، محمد فکری و محدثه جلیلی در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به نگارش درآمده است.
🔻دریافت متن کامل کتاب:
🔗 yon.ir/RCv2l
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
⭕️ در شرایط موجود با هر فردی از هر گروه و جریان سیاسی یا با هر سطحی از سواد و دانش در حوزههای مختلف که سخن میگویی بر سر یک جمله با یکدیگر اشتراک نظر دارند:
⚠️ «وضعیت کنونی ایران ناپایدار است.»
⭕️ و از قضا بخش قابل توجهی از آنها در یک جمله دیگر نیز توافق دارند:
✅ «ایران باید پایدار باشد».
⭕️ اگر بخواهیم تمامی مطالب کتاب پیشرو را در دو جمله خلاصه کنیم، میتوان این کار را در جملههای فوق انجام داد؛ بر این اساس، مساله اصلی این کتاب، ناپایداری ایران است و در حد توان در آن تلاش شده است تا چارچوبی برای فهم وضعیت موجود و شناسایی علت ریشهای پیدایش شرایط کنونی ارائه شود؛ امری که به نظر میرسد برای آغاز گفتگوی ملی بین ایرانیانی با ارزشها و نگرشهای گوناگون و تجمیع توان آنها برای رهانیدن ایران از ناپایداری و آغاز حرکت به سوی پایداری لازم و ضروری است.
⭕️ کتاب از ۵ فصل تشکیل شده است:
1⃣ در فصل نخست با معرفی مفهوم پایداری و بررسی ادبیات موجود در این زمینه تلاش شده است، سنجههایی برای سنجش این سازهِ نظری ذیل سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی ارائه شود.
2⃣ در فصل دوم با اتکا به شاخص کامیابی لگاتوم این پرسش طرح شد که با در نظر داشتن دادههای موجود، وضعیت نسبتاً ناپایدار کنونی در ایران، که میتوان آن را با مفهوم «شکست پایداری» توصیف کرد، نتیجه چه عواملی است.
3⃣ در فصل سوم این نتیجه حاصل شد که شکستهای رخ داده در عرصه حکمرانی کشور، سبب اُفت کیفیت حکمرانی و در نتیجه پیدایش شرایط ناپایدار کنونی در این واحد جغرافیایی – سیاسی شده است.
4⃣ در فصل چهارم به شکل مستدل نشان داده شده است که کیفیت حکمرانی، تحت تاثیر نوع و طراحی سیستم حکمرانی است.
5⃣ در فصل پنجم کتاب نیز جمعبندیای از مطالب طرح شده در آن ارائه شده است.
⭕️ در ادبیات مربوط به نظریه سیستمها، مفهومی وجود دارد تحت عنوان نقطه بیبازگشت، در این نقطه، سیستم به جایی میرسد که مسیری متفاوت از گذشته را در پیش خواهد گرفت؛ وضعیت کنونی ایران به منزله یک سیستم پیچیده جغرافیایی- اجتماعی اگر نگوییم به نقطه بیبازگشت رسیده؛ اما میتوان گفت که به میزان بسیار زیادی به آن نزدیک شده است؛ امید است که در این نقطه، ایران در مسیری قرار گیرد که پایداری آن در تاریخ استمرار یابد.
✍ این کتاب توسط دکتر سجاد فتاحی، روحالله قاسمی، محمد فکری و محدثه جلیلی در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به نگارش درآمده است.
🔻دریافت متن کامل کتاب:
🔗 yon.ir/RCv2l
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
636703721999427674.pdf
1.9 MB
📎 فایل PDF متن کامل کتاب 《پایداری ملی و سیستمهای حکمرانی(مسئله پایداری ایران)》
📌 مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
📌 مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir