ایران‌نامه – Telegram
ایران‌نامه
1.6K subscribers
58 photos
70 videos
8 files
376 links
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعه‌شناسی هستم. ایران‌نامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
اصلاً قرار نبود کتاب باشد
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

راستش اگر تحمل ندارید با شمار زیادی از مسائل ایران روبه‌رو شوید و امیدوار و باحوصله به پیشنهادات آخرین فصل این کتاب برای رسیدن به «آزادی، امنیت و توسعه پایدار» نظر کنید، این کتاب شما را می‌رنجاند، از خیر خواندنش بگذرید.

بخشی از این کتاب که اصلاً قرار نبود کتاب باشد، در فضای مجازی متولد شد؛ و هر برگ‌اش بر شاخه‌های درختی تنومند، تاریخی، پرشکوه اما پرمسأله، بر درخت عظیم «ایران» روییده و طرح پرسشی درباره مسأله‌ای از مسائل پرشمار آن است.

این کتاب با یک دیباچه و هفت بخش به شرح زیر عرضه شده است:

🔹بخش اول، درباره سیاست‌گذاری عمومی و عقلانیت توسعه

🔹بخش دوم، درباره اصلاحات اداری و حکمرانی

🔹بخش سوم، درباره محیط‌زیست و آب
بخش چهارم، درباره سیاست

🔹بخش پنجم، درباره سیاست اجتماعی

🔹بخش ششم، نقد اجتماعی و فرهنگی

🔹بخش هفتم، ایران: مسائل و راهکارها

هفتمین بخش این کتاب، در شصت صفحه، وضع فعلی ایران، چرایی پیدایش این وضعیت، و راه‌های اصلاح‌گری و گذار به وضع بهتر را تشریح می‌کند.

«دغدغه ایران: راه‌هایی به سوی آزادی، امنیت و توسعه پایدار» از امروز در چهارشنبه، چهارم اردیبهشت 1398 در نمایشگاه کتاب تهران (مصلی تهران، سالن ناشران عمومی – شبستان – راهروی 14، انتشارات کویر) در دسترس علاقمندان است.

(اگر می‌پسندید، با دیگران به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad
🗞 منتخب مقالات روز
(برای دیدن هر مقاله لینک مربوطه را لمس نمایید.)

پدیده‌ی «کافی» (بازنشر مقدمه‌ی «کتاب کافی» به‌بهانه‌ی سالروز درگذشت شیخ احمد کافی)
✍🏻 محسن حسام مظاهری

منبع اصلی تولید بی‌اخلاقی و فساد چیست؟
✍🏻 محسن جلال‌پور

یک بیلبورد بزرگ برِ اتوبان 75 هست که سال‌هاست در قرق یک موسسه‌ی کاشت مو است. دو روز پیش هم یک عکس جدید گذاشتند. ادامه
✍🏻 فهیم عطار

در تاریخ، مصراعها تکرار نمی‌شوند اما وزن و قافیه اغلب یکی است.مارک تواین
✍🏻 ایمان فانی

معامله قرن یا هدیه قرن!

تسامح و عدالت در آرمانشهر ایرانی
✍🏻 سجاد فتاحی

رویای ملی شفافیت و کارآمدی در انتصاب‌های دولتی
✍🏻 سجاد فتاحی

بابا دیگر نان ندارد! تمام!
✍🏻 مجتبی لشکربلوکی

عشق در وهله نخست، ارتباط یک شخص خاص نیست، بلکه نگرش و جهت‌گیری منش انسان است که رابطه‌ی او را با کل جهان، و نه با یک معشوق خاص، تعیین می‌کند.
✍🏻 ادامه

گزارشگران بدون مرز: 84 کشته فعال رسانه‌ای در سال2018/ ایران در رتبه ۱۶۴ لیست آزادی رسانه

نگاه چپ و آرمان های چپ ایران درست بود یا غلط؟

تشابهات اوضاع کنونی ما با اوضاع شوروی سابق
✍🏻 كاظم نادر علي

نقش مشارکت‌های مردمی و جامعه مدنی در بحران سیل گلستان
✍🏻 محدثه جلیلی

همان‌ها که پدر همت را درآوردند امروز از او می گویند و اشک از ملت در می‌آورند!
✍🏻 حمید داودآبادی

انتقاد از اصلاح طلبی و درنگ‌های فراموش شده: اصلاحات؛ در منگنه تقلیلگرایی
✍🏻 امیدعبدالوهابی

چرا صدا و سيما محبوبيت ندارد.
✍🏻 اسماعيل گرامي‌مقدم

تفاوت پاپ با علمای اسلامی

واکنش جمعیت امام علی(ع) به حاشیه ها علیه خود

بوسه‌ی پاپ:
✍🏻 مهراب صادق‌نیا

لاتاری و ترومای ایرانی ـ شیعی (شعوبی‌گری با اسانس انقلابی)
✍🏻 محسن حسام مظاهری

آمار بازماندگی از تحصیل در ایران

تحریم سپاه، فاز درگیری ایران و آمریکا
✍🏻 حمید آصفی

سقوط دیکتاتور خارطوم در یک روز بهاری!

علیزاده دقیقا از چه‌ چیزی دفاع میکند؟

نظر آیات‌عظام « سیستانی» و« خویی» به هم نزدیک است/ به تفکیک بین علما از اشتغالات حکومتی معتقدند.

صحبت‌های خوان مانوئل سانتوس، رئیس‌جمهور سابق کلمبیا و امضاکننده صلح با فارک
✍🏻 روح‌اله نخعی

کشف فساد جدید در پرونده جنجالی دکل گمشده

نیلوفر اردلان از ناکامی تیم‌ملی فوتبال زنان می‌گوید:گاهی در بغل پا زدن هم مشکل داریم.

دهه توسعه اجتماعی ایران

سرکوب مسلمانان در چین. قفل و زنجیر بر در مساجد

نوستالژی روحانیت مردم‌مدار (درحاشیه‌ی کتاب «حاج‌آخوند»)
✍🏻 محسن حسام مظاهری

پیرامون کتابِ «ساکن خیابان ایران»
✍🏻 امیرمحمد نیرومند

شته توییتی درباره عادل فردوسی پور و میثاقی: استعدادهای میثاقی پشت میز نابود می‌شوند و صدا وسیمای بی عادل ریزش بیننده ثابت ۲۰ساله دارد. ادامه
✍🏻 مهدی شادمانی


🆔 @MostafaTajzadeh
Forwarded from تبادل
«جامعه‌شناسان و امید»

🌀🌀🌀 «مجمع نویسندگان علوم اجتماعی در تلگرام»، ویژه‌نامه‌ای را با عنوان «جامعه‌شناسان و امید» تدارک دیده است. در این ویژه‌نامه، جامعه‌شناسان عضو مجمع، از چشم‌اندازهای مختلف به مسئله امید در جامعه پرداخته‌اند که قاعدتا بسیاری از این مطالب هم‌سو نیستند. شما را به خواندن این ویژه‌نامه دعوت می‌کنیم:

🖋 آرزو رضایی مُجاز
چالش‌های امید و اعتماد در فرم معیوب!

🖋 مسعود زالی زاده
وقتی جامعه از خود نیز ناامید می شود.

🖋 سجاد فتاحی
«رویایِ ملّی» و «راهبردِ نوروز»
به زودی آخرین درب اصلاح نیز بسته خواهد شد!
اصلاح‌طلبان و سیاستِ امید به ماشینِ قراضه!

🖋 سعید کشاورزی
«رادیکال مثل گفت‌وگو»
«چرا جامعه‌شناسان از امید نمی‌گویند؟»

🖋 مهتا بذرافکن
امید به رونق تولید روستایی در هیاهوی سازهای ناکوک

🖋 حمیدرضا تلخابی
چراغ #امید در ایران نباید خاموش شود.

با انتشار این ویژه‌نامه، به ترویج نگاه جامعه‌شناسانه در جامعه کمک کنیم.
✳️ رویایِ ملّی، ایرانِ پایدار و راهبردِ نوروز ✳️
(بخش دوم: در تالار ایران‌زمین)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
⭕️ توضیح: در بخش نخست این نوشتار (بنگرید به https://news.1rj.ru/str/royayemelli/100) تلاش شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که اگر ایران‌زمین، زبان به گفتگو با ما می‌گشود چه رویایی در سر داشت؟ در پایان آن بخش به تالاری بزرگ به نام ایران زمین وارد شدیم و اکنون ادامه نوشتار ...

... به تالار وارد می‌شویم همه هستند.
برای آنکه ایران، ایران شود همه باید باشند؛ باید مرزهایِ کاذب فرو بریزد؛ باید خطوطِ بین آنان که دغدغه پایداری و مانایی ایران را دارند سیال شود؛ باید حلاج در بیان اندیشه‌ و احساسش آنقدر آزادی و امنیت داشته باشد که شیخ در مسجد؛ باید اندیشه‌ی خیام و حافظ و مولوی بر صدر بنشیند چرا که اگر بر صدر نشست تساهلِ نهفته در آن مجال زندگی، اندیشه‌ورزی و سخن‌گویی به همه می‌دهد و ایران برای شکوفایی تشنه این است.
این است که در گوشه‌ای از تالار، سعدی در باب مدحِ فروتنی، خدمت به خلق، انسان‌دوستی و عدالت سخن می‌گوید ...
در گوشه‌ای دیگر حافظ در مزمتِ ریاکاری و دورویی داد سخن می‌دهد.
در گوشه‌ای دیگر سهروردی و مولوی با یکدیگر گفتگو می‌کنند ...
و در گوشه‌ای دیگر ...
چون اصل در تالار بر تساهل است مخالفان آنها نیز نظرات خود را آزادانه بیان می‌کنند اما این‌بار دیگر در تالار ایران‌زمین قواعد به گونه‌ای چیده شده است که کسی تعرضی به آنها نمی‌تواند بکند ... حلاج شمع‌آجین نمی‌شود ... سهروردی را نمی‌آزارند و به زندانش نمی‌افکنند و فرهنگِ ایران فیلسوفِ جوان خود را از دست نمی‌دهد ... گویی تاریخ ایران زمین عزم آن دارد که به گونه‌ای دیگر نوشته شود و نوشته خواهد شد.
در تالار که جلوتر می‌روی می‌بینی که مرزبندی‌هایِ تاریخیِ کاذب نیز فروریخته است ...
برای آنکه ایران، ایران شود باید مرزبندی‌هایِ تاریخی کاذب نیز کنار گذاشته شود؛ ایران کشوری است با هزاران سال تاریخ و نمی‌توان با کج‌سلیقگی، تاریخ آن را از 40 سال پیش یا 100 سال پیش نوشت.
بیماریِ کوررنگیِ اجتماعی باعث شده است به شخصیت‌های تاریخی‌ و نظام‌هایِ سیاسی این سرزمین نگاهی سیاه و سفید داشته باشیم؛ وقتی که کوررنگی اجتماعی داشته باشی همه چیز را یا سیاه می‌بینی یا سفید. نمی‌توانی بین اقدامات مثبت و منفی رضا شاه و محمد رضا پهلوی با اقدامات مثبت و منفی آیت‌الله خمینی و ... تفکیک و تمایزی قائل شوی. نظام پهلوی برای آدمی که دچار کوررنگیِ اجتماعی شده است یا سفید است یا سیاه به همان اندازه که جمهوری اسلامی برای عده‌ای یا سیاه است یا سفید. این نظام‌های سیاسی و شخصیت‌های تاریخی همگی بخش‌هایی از تاریخ این سرزمین‌اند که البته قطعا کفه ترازوی خدمت‌هایِ آنها به ایران زمین برابر نیست آنگونه که کفه ترازوی اشتباهات آنها نیز برابر نخواهد بود...
کوررنگی اجتماعی که داشته باشی اصلاح‌طلبان، اصول‌گرایان و تحول‌خواهان را یا سیاه می‌بینی یا سفید؛ در حالی که اگر نیک بنگری تمامی آنانی که دغدغه پایداری و مانایی ایران دارند و در هر یک از این جریان‌های سیاسی یا در جریانی دیگر جای گرفته‌اند تشابهات‌شان بسیار بیشتر از تفاوت‌هایشان است.
این است که اگر در رویا وارد تالاری بزرگ به نام ایران‌زمین شدی همه هستند ... چه آنها که تو دوست‌داری و چه آنها که نمی‌پسندی ... رازِ این حضور همگانی نیز تساهلی است که باید اصلی اساسی در طراحی سامانه حکمرانی این سرزمین باشد؛ اصلی که اگرچه در تاریخ فراوان ستایشش کرده‌ایم اما در عرصه عمل نتوانسته‌ایم اصول و قواعد خود را به‌گونه‌ای سامان دهیم که رعایت آن تضمین شده و کسی نتواند به بهانه‌هایی واهی آن را نقض کند.
همین‌طور که در تالار گام بر می‌دارم با خود می‌اندیشم که رویای مشترک همه آنهایی که در این تالار حضور دارند چیست؟ رویایی که اگر توصیفش کردی همه آن را از آن خود بدانند و برای تحققش هم‌گام و هم‌پیمان شوند.
ادامه دارد ...
منبع:
https://news.1rj.ru/str/royayemelli
⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️اصلاح مصرف سرمایه اجتماعی مقدم بر اصلاح مصرف انرژی ✳️
✍️ سجاد فتاحی- جامعه‌شناس
t.me/SIAGS

دیروز خبر افزایش قیمت بنزین، موضوع اصلی گفتگوها در مترو بود و شاید در اکثریتی از فضاهای عمومی ایران. گفتگوهایی که نارضایتی، بی اعتمادی و در پدیده‌ای جدید خشونت عریان کلامی نسبت به دیگری یعنی دولت و در سطحی کلان تر سامانه سیاسی در آنها موج می زد.

از منظر جامعه‌شناسی یکی از مهمترین سرمایه های جوامع، سرمایه اجتماعی است. اگر بخواهیم سرمایه اجتماعی را به سادگی تعریف کنیم می توان گفت که اعتماد افراد به یکدیگر، اعتماد افراد به نهادهای اجتماعی و در وجهی دیگر اعتماد نهادهای اجتماعی به یکدیگر در یک جامعه، در مجموع سرمایه ای را پدید می آورد که در کنار سرمایه های اقتصادی،طبیعی، انسانی و فرهنگی یکی از بنیان های لازم برای آبادانی و پایداری جوامع است.

دولت ها و سامانه های سیاسی یکی از مهمترین بازیگران در عرصه تولید سرمایه اجتماعی اند و می توانند با نحوه سیاست گذاری خود اعتماد بین مردم، اعتماد مردم به نهادهای سیاسی و اعتماد نهادهای سیاسی به یکدیگر را کاهش یا افزایش داده و اقدام به خلق یا مصرف سرمایه اجتماعی کنند.

در کنار سرمایه های طبیعی، اقتصادی و فرهنگی، سرمایه اجتماعی یکی از مهمترین سرمایه هایی است که سامانه سیاسی در ایران در چند دهه گذشته مسرفانه در مصرف آن کوشیده است. اگر بپرسید چرا؟  خواهم گفت که اصولاً طراحی این سامانه، همانگونه که دوست دار محیط‌زیست و دوست دار فرهنگ نیست، طراحی ای دوست دار سرمایه اجتماعی هم نیست؛ شرح و بسط بیشتر این موضوع مجالی دیگر می خواهد.

در ایران، نظام سیاسی پیش از تلاش برای اصلاح مصرف انرژی، باید در اصلاح رفتار خود در مصرف سرمایه اجتماعی بکوشد، که آن نیز نیازمند اصلاحاتی در طراحی این سامانه است تا آن را تبدیل به سامانه ای دوست دار سرمایه اجتماعی کند. نظام سیاسی و دولتی که به بیماری اسراف در سرمایه اجتماعی روبروست و با هر بار سیاست گذاری بخشی از سرمایه اجتماعی خود را تلف می کند ناتوان تر از آن است که بتواند رفتار جامعه در زمینه مصرف انرژی را سامان دهد. آنهم در شرایطی که انگیزه اصلی این سیاست گذاری نه نگرانی برای مصرف مسرفانه انرژی در ایران، که فشارهایی است که سامانه سیاسی بواسطه سیاست گذاری های نامناسب خود در عرصه سیاست خارجی پدید آورده است.

در شرایطی که دولت و نظام سیاسی دچار ورشکستگی در زمینه سرمایه اجتماعی شده است اصلاح رفتار در زمینه مصرف سرمایه اجتماعی مقدم بر هرگونه اصلاح دیگری است و بدون آن با هر حرکت به ظاهر اصلاحی در سایر حوزه ها، بحران ورشکستگی سرمایه اجتماعی سامانه سیاسی تعمیق خواهد شد؛ بحرانی که در مراحل نهایی می تواند جامعه را از بی اعتمادی و بی تفاوتی به دولت و سامانه سیاسی به سمت نفرت از این سامانه سوق دهد و رسیدن به آن نقطه‌ برای همه خطرناک خواهد بود.

#بحران_ورشکستگی_سرمایه_اجتماعی

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️ رویای ملی تبدیل ایران به سرزمین همه ایرانیان ✳️

t.me/SIAGS

ایران کنونی سرزمین همه آنانی است که روزگاری دور یا نزدیک در چارچوب این قلمرو جغرافیایی زیسته‌اند. تنها کوته نگری است که می‌تواند حکم به آن دهد که هموطنان افغان بواسطه شرایطی که کوته نگری، جهل و بی کفایتی بر این سرزمین حاکم کرده است باید خاک وطن خود را ترک کنند.

اگر سامانه ای پاسدار منافع ملی در این سرزمین حاکم بود می توانست جدا ماندگان از سرزمین مادری را به آغوش پر مهر مادر بخواند؛ نه چنین کوته نظرانه آنها را تهدید به اخراج از سرزمینی کند که آنها همان‌قدر به آن تعلق دارند که یک کرد در کردستان، یک فارس در شیراز و اصفهان، یک عرب در خوزستان و بوشهر یا هر ایرانی دیگری در هر نقطه‌ای از این سرزمین.
دور نیست تحقق رویای تبدیل ایران به سرزمین همه ایرانیان.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️بیایید آخر کوچه بن‌بست با هم برقصیم! ✳️
✍️ سجاد فتاحی- جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
تصور کنید جمعی در انتهای کوچه بن‌بستی قرار گرفته‌اند و سیلی مخوف در حال نزدیک شدن به آنهاست؛ در انتهای کوچه دو درب وجود دارد که تنها راه نجات آن جمع است؛ اما بنا به دلایل گوناگون تمایلی به استفاده از آنها ندارند. حال برای اینکه زدن زنگ آن دو درب بر خلاف موانع ذهنی یا منافع کوتاه مدت آن جمع است و از طرف دیگر جمع باید نشان دهد که برای رهایی از خطر سیل کاری می‌کند تا متهم به بی عملی در برابر خطری بزرگ نشود؛ تصمیم می‌گیرند به جای نواختن درب‌ها و تلاش برای باز کردن آنها در انتهای کوچه دور هم بچرخند و با هم برقصند؛ بالاخره چرخیدن و رقصیدن هم نوعی فعالیت است و به تماشاچیان القا می‌کند که این جمع نیز در حال انجام کاری هستند؛ بماند که گاهی چرخیدن و رقصیدن دارای منافع اقتصادی است؛ اما رقصیدن در شرایطی که در خطر سیل هستید شبیه دیوانگی است.
شرایط کنونی نظام سیاسی در ایران نیز به نظرم همین‌گونه است؛ نظام در کوچه بن‌بست خودساخته‌ای قرار گرفته است که دو درب دارد یکی درب مذاکره خارجی و دیگری درب مصالحه داخلی با تمامی جریان‌های اجتماعی و سیاسی. طراحی و ساخت نظام سیاسی نیز موانع ذهنی و منافع کوتاه مدت اقتصادی و سیاسی‌ای را برای بازیگران اصلی آن در شرایط کنونی شکل داده است که ترجیح می‌دهند به سراغ هیچ‌یک از این دو درب نروند ... حال در این فضا، عده‌ای چون نتوانسته‌اند کلیت نظام را به ضرورت توجه به این دو درب به عنوان تنها راه رهایی از این وضعیت جلب کنند، تصمیم گرفته‌اند در انتهای کوچه بن‌بست دور هم بگردند و شاید با هم برقصند؛ و سایرینی را که با آنها نمی‌رقصند و تکرار می‌کنند که خطر نزدیک است و تنها راه نجات توجه به این دو درب، به بی عملی و ناامیدی متهم می‌کنند.
اگر ناامیدی به معنای ناامیدی از رقص به عنوان راهی برای رهایی از خطر سیل پیش‌روست آری ما ناامیدیم.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️صدای طبل‌های جنگ به گوش می‌رسد! ✳️
✍️ سجاد فتاحی- جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
این روزها پرسشی ذهن بسیاری از ایرانیان و البته تمامی آنانی که بنا به دلایل گوناگون به ایران می‌اندیشند را به خود مشغول کرده است، پرسشی که به نظرم پاسخ اشتباه به آن در ماه‌های گذشته از سوی سیاست‌مداران ایرانی آنها را به مسیری وارد کرد که اگر نگوییم بازگشت از آن غیر ممکن اما به دشواری امکان‌پذیر است. آن پرسش تکرارشونده این است:
آیا بین ایران و آمریکا جنگ خواهد شد؟
در فضای اجتماعی و سیاسی به دلیل پیچیدگی‌های موجود در این فضا نمی‌توان به هیچ پرسشی پاسخی قطعی داد اما می‌توان با توجه به روند پیموده شده و عوامل و شرایط موثر بر وقوع یک رخداد وقوع آن را پیش‌بینی کرد؛ بر این اساس با توجه به گزاره‌های زیر به نظرم مسیر کنونی مسیری است که اگر تغییری در آن ایجاد نشود به احتمالِ فراوان پایان آن جنگ است. اینکه این جنگ در چه سطحی بوده و چه ابعادی می‌یابد بدلیل آنکه با وقوع آن از مرز پیچیدگی به آشوب گام می‌گذاریم پیش‌بینی‌ناپذیر است.
⭕️ گزاره نخست آن است که
ترامپ برای پیروزی قطعی در انتخابات دور بعد به تعیین تکلیف مساله ایران نیاز دارد و به میزان زیادی سرنوشت پیروزی یا شکست خود را در عرصه سیاست خارجی به این موضوع پیوند زده است. تعیین تکلیف این موضوع نیز تنها از دو طریق ممکن است یا مذاکره یا جنگ.
⭕️ گزاره دوم آن است که
نظام سیاسی در ایران با تصمیم خود مبنی بر کاهش تعهدات در برجام که طبیعتا یا به خروج از آن یا توقفی مضحک در مرزهای برجام منتهی خواهد شد نه تنها کمکی به خود نکرده بلکه به ترامپ کمک کرده است که مساله ایران هرچه سریعتر تعیین تکلیف شود. بر این اساس با این تصمیمِ ایران سرعت گذر زمان برای رسیدن به مرحله نهایی تعیین تکلیف مساله ایران افزایش یافته است. اگر تا پیش از این تصمیم، امیدی بود که بتوان تا رسیدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زمان خرید با این تصمیم این امید نیز کمرنگ شده است.
⭕️ گزاره سوم آن است که
منافع رقبای سیاسی دولت حسن روحانی و اصلاح‌طلبان با عدم مذاکره و حل مساله رابطه ایران با آمریکا دست کم در شرایط استقرار این دولت پیوند خورده است؛ مذاکره و حل مساله ایران بواسطه اثر قابل توجهی که دست‌کم در کوتاه مدت بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور برجا می‌گذارد بردی بزرگ برای حسن روحانی و اصلاح‌طلبان است؛ از این رو منافع رقبای سیاسی دولت با عدم مذاکره پیوند خورده است و در عرصه واقعی نیز به نظر نمی‌رسد دولت توانی برای تغییر تصمیم آنها داشته باشد. این موضوع زمانی سخت‌تر می‌شود که اخیرا بلند پایه‌ترین مقام نظام نیز موضوع مذاکره را در دوره ترامپ منتفی دانسته‌ است.
حال گزاره‌های فوق را که در کنار هم می‌گذاریم. نتیجه پاسخ پرسش مشخص می‌شود:
از آنرو که ترامپ برای افزایش شانس خود جهت پیروزی در انتخابات آینده به حل مساله ایران نیاز دارد و از آنرو که احتمال وقوع گزینه مذاکره در شرایط استقرار دولت حسن روحانی بسیار کم است؛ چینش ساختار منافع به گونه‌ای است که بازیگران حتی اگر خود ندانند به سوی جنگ رانده می‌شوند و تصمیم ایران مبنی بر کاهش تدریجی تعهدات خود در برجام سرعت این فرایند را افزایش داده است.
آیا می‌توان از جنگ جلوگیری کرد؟
با توجه به گزاره‌های طرح شده به نظرم این پرسش یک پاسخ دارد: بله به شرط کناره‌گیری یا برکناری دولت حسن روحانی و مذاکره با آمریکا.
قربانی کردن حسن روحانی و دولت او برای جلوگیری از ورود نظام سیاسی به جنگ، وسوسه بزرگی است که بر شدت آن هرچه پیشتر برویم افزوده می‌شود بویژه آنکه شرایط نامناسب اقتصادی کشور در ماه‌های آینده و بازیگری نامناسب حسن روحانی در سیاست داخلی شرایط را برای تحقق این شرط بیش از پیش فراهم کرده است.
در جهان پیچیده کنونی هیچ چیز قطعی نیست اما در کنار هم قرار دادن گزاره‌های فوق بیانگر آن است که:
صدای طبل‌های جنگ بیش از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
نظام تقسیمات کشوری، پارادایم تفکیک یا ترکیب
✍️ سجاد فتاحی- جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
ایران برای آنکه در فردایِ امروزِ بحران‌زده مجالی برای دست‌یابی به جایگاهی که شایستگی آن را دارد بیابد نیازمند پاسخ‌گویی به پرسش‌های بنیادینی است که درگیری نخبگان با امور روزمره مجال پرداختن دقیق به این پرسش‌ها را به آنها نداده است. پرسش‌هایی که عدم پاسخ‌گویی دقیق به آنها در چند دهه گذشته سبب شده است به هنگام فراهم شدن شرایط اثرگذاری، چون نمی‌دانسته‌ایم که چه می‌خواهیم یا اگر می‌دانستیم نمی‌دانستیم که چگونه باید به آنچه که می‌خواهیم دست یابیم، دوری تاریخی را در تاریخ این سرزمین پدید آورده است؛ دوری که امروزمان را بسیار شبیه سال‌های منتهی به 1304، سال‌های منتهی به 1320، سال‌های منتهی به 1357 و ... کرده است؛ سال‌هایی که اگر فیلمی در ارتباط با یکی از آنها ساخته شود تو گویی داستان مقاطع تاریخی دیگر نیز هست.
یکی از این پرسش‌های مهم چگونگی نظام تقسیمات کشوری در ایران است. به‌راستی تقسیمات کشوری صورت گرفته در ایران در چند دهه گذشته سبب افزایش پایداری این سرزمین شده است یا اثرات مخربی را بر پایداری این قلمرو جغرافیایی – سیاسی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و محیط‌زیستی برجای گذاشته است؟
اگر نظام تقسیمات کشوری در چند دهه گذشته نظامی بیمار بوده است که پایداری ملی را در معرض خطر قرار داده است الگوی مناسب تقسیمات کشوری در ایران با در نظر داشتن پیشینه‌های تاریخی و فرهنگی و منابع اقتصادی و طبیعی چگونه باید باشد تا بر پایداری ایران بیافزاید؟
آنچه که به نظر می‌رسد آن است که پارادایم حاکم بر نظام تقسیمات کشوری که می‌توان آن را «پارادایم تفکیک» نامید در چند دهه گذشته پارادایمی آشفته و بی‌سامان بوده است که نه تنها موجب اتلاف منابع اقتصادی و محیط‌زیستی شده بلکه به نظر می‌رسد موجب تضعیف انسجام و همبستگی ملی نیز شده است. رخدادهایی از قبیل آنچه که در کازرون و بعدها در اندیشمک و دزفول رخ داد و بستر وقوع آن در بسیاری از شهرستان‌ها و استان‌های کشور وجود دارد به نظر همگی از پیامدهای این نظام تقسیمات کشور بیمار است.
شاید زمان آن فرا رسیده است که از پارادایم تفکیک و تکه تکه کردن ایران‌زمین مبتنی بر یک نظام اندیشه‌ای مشوش و بی سامان گذر کرده و بر اساس مطالعه‌ای بنیادین به «پارادایم ترکیب» اجزای متکثر ایران‌زمین جهت تقویت انسجام و همبستگی ملی و بهره‌گیری بهینه از منابع اقتصادی و طبیعی این سرزمین بیاندیشیم.
یادمان باشد که هیاهوی این روزها سپری خواهد شد و زمانی برای نقش‌آفرینی اثربخش نخبگان در آینده این سرزمین فرا خواهد رسید؛ تنها نگرانی این است که شاید برای آن روز نیز آماده نباشیم؛ و همچنان در دور تاریخی این سرزمین گرفتار شویم. پاسخ‌گویی به پرسش‌های بزرگ و اندیشیدن به چگونگی دست‌یابی به موفقیت‌های بزرگ تنها راه رهایی ایران‌زمین از دوری است که در آن گرفتار شده است.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️حجاب اجباری و تضعیف همبستگی ملی ✳️
سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS

یکی از نشانه های سامانه‌های سیاسی کارآمد آن است که اختلاف های فرهنگی و مذهبی موجود در جامعه بین گروه های اجتماعی گوناگون را به گونه‌ای مدیریت می‌کنند که به تضادهای خشونت آمیز منتهی نشود؛ انجام بهینه این وظیفه از سوی سامانه های سیاسی یکی از عوامل مهم حفظ همبستگی ملی علیرغم وجود اختلاف های فرهنگی در جوامع است.

موضوع رعایت یا عدم رعایت حجاب در جامعه کنونی ایران اختلافی فرهنگی است که جانبداری نظام سیاسی از حامیان حجاب و فرو گذاردن وظیفه مدیریت اختلاف ها و تفاوت های فرهنگی از سوی این نظام رفته رفته آن را به عاملی برای ایجاد تضادهای اجتماعی خشونت بار تبدیل نموده و می تواند سبب تضعیف بنیان های همبستگی ملی از طریق تشدید اختلاف و تنش بین ایرانیان حامی و مخالف حجاب اجباری شود.

اگر متخصصین علوم سیاسی و اجتماعی بر لزوم بی طرفی نظام های سیاسی در برابر تفاوت ها و اختلاف های فرهنگی و مذهبی موجود در جوامع تاکید می‌کنند از همین منظر و برای حفظ کارکرد دولت و نظام سیاسی به منزله حافظ همبستگی ملی است.

حمایت نظام سیاسی از حجاب و اجباری نمودن آن از این منظر تبدیل به عاملی برای تضعیف همبستگی ملی شده است که در صورت ادامه مسیر کنونی با افزایش طبیعی تعداد ایرانیان مخالف حجاب، با تعریف مدنظر نظام سیاسی، می‌تواند سبب استهلاک هر چه بیشتر سرمایه اجتماعی نظام سیاسی شده و به تضادهای اجتماعی خشونت بار منجر شود.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️سهمیه عین بی‌عدالتی است! ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
سال‌هاست به بهانه برقراری عدالت گروهی از سهمیه‌بندی‌های گوناگون حمایت نموده و در رقابت‌های مختلف آن را اعمال می‌کنند.؛ از سهیمه‌بندی در کنکور گرفته تا سهیمه‌بندی در استخدام‌ها.
اصولا سهمیه برای گروه‌های گوناگون در رقابت‌های مختلف عین بی‌عدالتی است چه این سهمیه برای طبقات فرودست جامعه و ساکنان استان‌های محروم باشد؛ چه برای ساکنین استان‌ها و شهرستان‌های سیل‌زده و زلزله‌زده، چه برای زنان و چه برای آنان که در جنگ مجروح شده یا عزیزی را از دست داده‌اند.
سخن بر سر آن نیست که باید این گروه‌ها را به فراموشی سپرد؛ بلکه بحث بر سر آن است که باید دولت‌ها در زمینه توانمند‌سازی این گروه‌ها برای ورود آنها به رقابتی عادلانه سرمایه‌گذاری کنند؛ ایجاد زمینه در رقابت برای برتری یافتن فردی که از نظر توانایی از دیگری بنا به هر دلیل فروتر است از آن‌رو که در جامعه سبب می‌شود فردی تواناتر رقابت را به فردی ضعیف‌تر واگذار کند در نهایت به ضرر تمامی ساکنان آن جامعه خواهد بود؛ حتی آنان که با سهمیه در رقابتی پیروز شده‌اند.
دولت‌ها اگر به راستی در اندیشه عدالت‌اند باید آنان را که در سازوکارهای اجتماعی دچار ضعف و ناتوانی شده‌اند پیش از ورود به رقابت توانمند نموده و رقابت را بدون هرگونه سهمیه‌ای برگزار کنند.
سهمیه برای پیروزی در رقابت از آنرو که به منافع کل جامعه ضربه وارد می‌کند عین بی‌عدالتی است.
⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️تعطیلی مدارس طبیعت و ضرورت برکناری کلانتری✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
وضعیت ناگوار کنونی محیط‌زیست در ایران نتیجه دو عامل اساسی است که البته عامل دوم را می‌توان ذیل عامل اول قرار داد: نخست طراحی بدریخت سازمان محیط‌زیست و جایگاه نامناسب آن در سامانه حکمرانی کشور از نظر ارتباط با سایر بخش‌ها و دیگری انتخاب روسایی برای این سازمان در 4 دهه گذشته که ابتدایی‌ترین معیارهای تصدی مسند ریاست این سازمان را نداشته‌‌اند. مساله تعطیلی مدارس طبیعت در ایران در همین چارچوب قابل تحلیل و بررسی است.
تعطیلی مدارس طبیعت در شرایط کنونی تنها یک علت داشت و آن بی کفایتی رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست و نگریستن ایشان به پروژه‌ای ملی از نظرگاهی شخصی بود. اگر روزگاری تاریخچه تاسیس تا تعطیلی این مدارس نوشته شود نقش عدم کفایت و لجاجت‌های کلانتری به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست آشکار خواهد بود.
عیسی کلانتری این عدم کفایت و لجاجت کودکانه را پشت کلماتی چون «مخالفت مراجع» و «نظرهای خاص دستگاه‌های امنیتی» پنهان کرده است؛ تا در حرکتی پیش دستانه هرگونه انتقادی در این زمینه را غیر ممکن و هزینه‌زا نماید و مسئولیت این اقدام را از شانه‌های خود بردارد.
فکر می‌کنم دیگر زمان آن فرا رسیده است که روحانی از بین دو گزینه موجود دست به انتخاب بزند:
ادامه حمایت از افراد بی کفایتی چون عیسی کلانتری و طبیعتا از دست دادن هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی خود
یا برکناری او و انتخاب گزینه‌ای مناسب برای ریاست سازمان حفاظت از محیط‌زیست که طبیعتا موجب تقویت سرمایه اجتماعی او خواهد شد.
کلانتری اگر در جایگاه ریاست سازمان حفاظت از محیط‌زیست هیچ اشتباهی نکرده باشد، که صدها اشتباه کرده است، قصور و برخورد کودکانه او در تعطیلی مدارس طبیعت برای برکناری او کافی است.
فعالان محیط‌زیست کشور باید بیش از پیش بر خواست منطقی خود برای برکناری کلانتری پافشاری کنند و اسیر بازی مبتذل او در پنهان شدن پشت مراجع و دستگاه‌های امنیتی نشوند؛ مراجع و دستگاه‌های امنیتی نیز باید بدانند که در این مورد خاص عیسی کلانتری اعتبار و قدرت آنها را در خدمت توجیه اقدام ناشایست خود قرار داده است.
⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️نکاتی در ارتباط با پروژه جداسازی بحرین از ایران✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
در ۲۲ مرداد سال ۱۳۵۰، بحرین که تا آن زمان بخشی از ایران بود به عنوان کشوری جدید اعلام استقلال کرد.
در ارتباط با این موضوع نکاتی مطرح است که باید به آن توجه کنیم.

تا پیش از این تاریخ هیچگونه سند معتبر و قابل اتکایی مبنی بر اینکه بحرین در طول تاریخ خود پاره ای جدا از ایران بوده است در دست نیست و کلیه اسناد و مدارک موجود بر این واقعیت تاکید می‌کنند که بحرین همواره بخشی از سرزمین ایران بوده است.

بخش های گوناگون یک کشور، آن هم کشوری کهن چون ایران که مهاجرت از بخشی به بخش دیگری از این سرزمین یکی از پویایی های اساسی آن است، صرفا متعلق به ساکنان آن بخش نیست و متعلق به تمامی ایرانیان است؛ چه بسا ساکنان کنونی یک نقطه، تنها چند نسل قبل از نقطه‌ای دیگر از ایران به این بخش آمده باشند و ساکنانی که نسل ها در آن بخش از سرزمین بوده اند تنها چند نسل است که به نقطه‌ای دیگر مهاجرت کرده‌اند. در حال حاضر میتوان ایرانیانی را یافت که چند نسل پیش از آنها در بحرین متولد شده‌اند. از این رو تصمیم گیری در مورد سرنوشت استقلال یک بخش صرفا از طریق رجوع به آرای تمام ایرانیان ممکن است.

حتی اگر آرای عمومی ساکنان یک بخش از کشور را معیاری برای پذیرش استقلال آن بخش بدانیم، این مورد نیز در مورد بحرین رعایت نشده است و استقلال بحرین صرفا از طریق یک نظرسنجی پر ابهام صورت گرفته است و همه می‌دانند که تفاوت بین نظرسنجی و رفراندوم از زمین تا آسمان است.

ما که سال هاست اسرائیل را به رسمیت نشناخته و هزینه های سنگینی برای این موضوع داده ایم چگونه است که در برابر جداسازی بحرین از ایران که فرایند آن و استدلال های مطرح برای آن بسیار پر ابهام تر از تشکیل اسرائیل و متاخرتر از آن است سکوت کرده ایم.

پرونده سیاست مداران در ایران پر است از خدمت ها و خیانت هایی که باید در کنار هم دیده شوند تا دچار بیماری کوررنگی اجتماعی و سیاه و سفید دیدن آنها نشویم. محمد رضا پهلوی در کنار خدماتی که در کارنامه او ثبت است دارای نقاط ضعف و خطاهایی است که باید حتماً به آنها توجه کنیم؛ به نظر می‌رسد موضوع جداسازی بحرین از ایران یکی از نقاط پر ابهام و خطاهای بزرگ او در عرصه سیاست بود که همانطور که خود نیز نگران بود به احتمال فراوان ایرانیان قضاوت مثبتی نسبت به آن نخواهند داشت.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
گیلان و وارونه‌سازی هرم مدیریت پسماند
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
یکی از بحران‌‌هایی که به شدت پایداری محیط‌زیستی ایران را در معرض مخاطراتی جدی قرار داده است بحران پسماند در ایران است؛ بحرانی که در عموم کلان‌شهرها ابعاد نگران‌کننده‌ای یافته و در برخی استان‌های ساحلی مانند مازندران و گیلان پیچیده و بدخیم شده و اثرات مخرب بی‌بازگشتی را بر منابع آب و خاک بر جا گذاشته است؛ ناتوانی سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران در مواجهه بهینه با این بحران آن را تبدیل به موضوعی برای اعتراضات اجتماعی کرده است و مساله از مساله‌ای صرفا محیط‌زیستی تبدیل به مساله‌ای محیط‌زیستی-اجتماعی و سیاسی شده است.
در هفته‌های گذشته فرصتی فراهم شد تا با پیشنهاد دوست عزیزم نرگس آذری تجربه‌ای ارزشمند در مورد آسیب‌شناسی نظام مدیریت پسماند در استان گیلان را آغاز کنیم. تجربه‌ای که دو خروجی عمده خواهد داشت:
✳️ خروجی اول تهیه گزارشی با عنوان «وارونه سازی هرم مدیریت پسماند» در مورد وضعیت پسماند در استان گیلان است که تلاش می‌کند به سه پرسش اساسی زیر پاسخ دهد:
1- وضعیت کنونی بحران پسماند در استان گیلان که خود را به بارزترین وجه در مناطقی چون سراوان، بندر انزلی، رودسر، لنگرود و ... نشان می‌دهد چگونه است و برای رسیدن به این وضعیت بحرانی چه روندی را طی کرده‌ایم؟
2- چه علل و عواملی منجر به شکل‌گیری بحران کنونی پسماند در استان گیلان شده است؟
3- چه راهکارهایی برای مواجهه بهینه با این بحران وجود دارد؟
✳️ خروجی دوم تهیه مستندی کوتاه، هم‌نام با عنوان گزارش خواهد بود که به صورت خلاصه نکات طرح شده در گزارش را به شیوه‌ای مناسب به تصویر آورد.
در مورد این گزارش گفتگویی با علی درستکار در سه قسمت داشته‌ایم که قسمت اول آن را می‌توانید در پیام بعدی مشاهده کنید. در بخشی از گفتگو علی درستکار به اشتباه دوست عزیزم نرگس آذری را دستیار من در این پروژه معرفی می‌کند که جدا از آنکه چنین مناسباتی اصولا در مرکز بررسی‌های استراتژیک در بین همکاران وجود ندارد؛ در واقعیت نیز چنین رابطه‌ای بین من و نرگس آذری نیست و او دوست و همکاری گرامی است که من مطالب فراوانی را از او می‌آموزم.
⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Forwarded from سار مديا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ویدئو

📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند؛

🔴 ارتفاع ۱۰۰ متری زباله در میان جنگل

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، گفتگویی را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است که اخیراً گزارشی میدانی را از این منطقه تهیه کرده‌اند.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/W3OhV

🆔 @saarmedia_ir
✳️ایران گرایان و مساله کردها در خاورمیانه ✳️

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS

کردها یکی از کهن ترین تیره های ایرانی هستند؛ تیره ای که از آغاز پایه گذاری سرزمینی به نام ایران پیوندی ناگسستنی با این سرزمین داشته است. از این منظر کردها در هر کجای جغرافیای سیاسی که در گذشته ایران زمین و اکنون خاورمیانه می خوانندش باشند تیره ای جدایی‌ناپذیر از تیره های ایرانی اند و از این رو ایران گرایان باید به سرنوشت آنها و آنچه بر آنها می گذرد حساس باشند.
ایران و ایران گرایان باید به گونه‌ای نسبت به سرنوشت این هموطنان کهن، حساس بوده و نسبت به آنها احساس مسئولیت کنند که حتی گروه هایی از این تیره کهن ایرانی که بواسطه ترسیم مرزهای سیاسی جدید اکنون جدا افتاده اند ایران را پناهگاه و پشتیبان ابدی خود بدانند.
از این منظر به نظرم در مجموع سیاست های اتخاذ شده نسبت به کردها در دوران پیش و پس از انقلاب از آنرو که تقویت کننده احساس وابستگی و پیوستگی تاریخی به ایران در بین آنها نبوده است به شدت قابل نقد است و باید در آنها تجدیدنظر کرد.
در شرایط کنونی که نظام سیاسی بواسطه مبانی پارادایمی خاص اهدافی متفاوت از اهداف ملی را دنبال می‌کند وظیفه ایران گرایان در تلاش برای تعمیق پیوندهای ایران و هموطنان کرد بیش از هر زمان دیگری است.

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
قسمت دوم گفتگو با علی درستکار در مورد گزارش هرم وارونه پسماند در گیلان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند(۲)؛

🔴 بحران پسماند زباله در گیلان

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، دومین گفتگو را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/Oti0M

🆔 @saarmedia_ir
✳️انتقال آب خزر به سمنان، زباله سوزهای استانهای شمالی و طبقه کاسب بحران✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
https://bit.ly/2J14y6H
توضیح: این یادداشت در روزنامه شرق روز یکشنبه 98/7/28 با عنوان «ناکارآمدی در حل بحران آب و آلودگی» منتشر شده است.
تحلیل و بررسی دو موضوع «پروژه انتقال آب خزر به سمنان» و «وضعیت بحرانی پسماند در استانهای شمالی کشور» واقعیتی را آشکار میکند که عدم توجه به آن میتواند در آینده به شدت بر پایداری اجتماعی و محیطزیستی ایران اثرگذار باشد.
ایران بواسطه ضعف نظام حکمرانی در ابعاد گوناگون در چند دهه گذشته در شرایط کنونی با بحرانهای پیچیده و بدخیمی مواجه شده است که مواجهه نادرست با آنها میتواند موجب اتلاف گسترده منابع اقتصادی و گسترش قابل توجه این بحرانها به حوزه های اجتماعی و محیط زیستی باشد. دو مصداق از مواجهه نادرست ما با بحرانهای پیشروی ایران «پروژه انتقال آب خزر به سمنان» و «پروژه های احداث نیروگاه های زباله سوز» در برخی استانهای شمالی کشور است.
نظام حکمرانی ناکارآمد آب در کل ایران و به صورت خاص در استان سمنان وضعیتی را در ارتباط با منابع آبی این استان بوجود آورده است که مصارف این استان از منابع آبی آن پیشی گرفته است؛ در رابطه با این بحران پیش از هرگونه تصمیم برای انتخاب یک راه حل باید تکلیف چند پرسش کلیدی مشخص شود:
⭕️ نخست آنکه به چه دلیل یا دلایلی توازن بین منابع و مصارف آبی در این استان به هم خورده است؟
⭕️ دوم آنکه چه راهکارهایی برای بازگرداندن توازن و تعادل بین منابع و مصارف آبی در درون استان وجود دارد؟
⭕️ سوم آنکه از نظر اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و سیاسی کدام یک از این راه حل ها بر راه حل های دیگر ارجحیت می یابند و باید در دستور کار سیاستمداران و سیاستگذاران قرار گیرند؟
پیش از هرگونه پاسخ به سه پرسش کلیدی فوق هرگونه تصمیمی برای انتخاب یک راه حل برای مساله آب در سمنان تصمیمی است که در بهترین حالت اشتباه است و در بدترین حالت مغرضانه و منفعت طلبانه خواهد بود.
حتی اگر ساده انگارانه بپذیریم که اصولا پژوهشها یا تلاشهایی برای پاسخگویی به پرسشهای کلیدی فوق صورت گرفته است، که شواهد گویای عدم انجام آنهاست، تا کنون هیچ توضیحی در رابطه با پرسشهای کلیدی فوق از سوی مراجع رسمی به کارشناسان و جامعه در ارتباط با آنها داده نشده است.
در چنین فضایی هرگونه تصمیم گیری در مورد اجرای یک راه حل آن هم راه حل پرهزینه ای چون انتقال آب خزر به سمنان که اصولا ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و سیاسی پیچیده و نامشخصی دارد؛ می تواند اثرات مخربی را بر پایداری ایران بر جا گذارد. از این منظر این تصمیم، تصمیمی است که مراجع رسمی باید از آن پرهیز نموده و حتی در صورت اصرار بر اجرا مراجع نظارتی و قضایی بواسطه دفاع از حق عمومی به آن ورود کنند.
جالب است که در ارتباط با بحران پسماند در استانهای شمالی کشور نیز رویکرد مشابهی اتخاذ شده است که ما را به این نکته کلیدی میرساند که دولت و نظام سیاسی با سازوکارهایی اشتباه در پی یافتن راه حل برای بحرانهای پیشروی کشور است؛ راه حلهایی که نه تنها بحران ها را حل نمی کنند بلکه بر عمق و پیچیدگی آنها می افزایند.
در استانهای شمالی نیز که وضعیت پسماند به مرحله نگران کننده ای رسیده و بخش قابل توجهی از منابع آب و خاک کشور را آلوده است و بیم آن میرود که اثرات مخربی را بر سلامت ایرانیان بر جا گذارد، بدون انجام بررسی های دقیق و کارشناسی و اصولا بر خلاف نظر کارشناسان و در غیاب توجه به ضرورت اتخاذ سیاستها و روشهایی برای کاهش تولید و افزایش تفکیک پسماند در مبدا، راه حل پر هزینه و مبهمی به نام زباله سوز در دستور کار قرار گرفته بدون آنکه مشخص شود نسبت اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی این راه حل با سایر راه حلهای دیگر برای مواجهه بهینه با بحران پسماند چیست؟
ادامه مطلب در INSTANT VIEW
⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Forwarded from سار مديا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ویدئو

چغاگاوانه؛ روایت و ضرورت تکثیر یک موفقیت

⭕️ دهه‌ها بی‌توجهی به میراث فرهنگی در کشور سبب شده است که بسیاری از محوطه‌های تاریخی به بهانه‌های پروژه‌های عمرانی و توسعه‌ای، #تخریب و نابود شوند.

⭕️ #تپه_تاریخی_چغاگاوانه نیز می‌رفت که به سرنوشت تمامی آن محوطه‌های تخریب شده بپیوندد و ۹۰۰۰ سال تاریخ، قربانی یک #روگذر شود؛ اما #هم‌افزایی بخش‌های گوناگون #مدنی و #دولتی در ایران تجربه خوشایندی را رقم زد؛ تجربه‌ای که می‌تواند الگویی برای محافظت از سایر محوطه‌های تاریخی در کشور باشد.

🎥 در این ویدئو #علی_درستکار با دکتر #سجاد_فتاحی در خصوص این موفقیت مدنی-دولتی گفتگو می‌کند.

📎 برای #دانلود این ویدئو با کیفیت دلخواه از لینک‌های زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/9LoZK

🌐 saarmedia.ir/?p=642

🆔 @saarmedia_ir