با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشی ها
با تو کنون چه فراموشیهاست
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
من اگر ما نشوم ، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد ؟
چه کسی با دشمن بستیزد ؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آویزد
دشتها نام تو را می گویند
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه ؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
سینه ام اینه ای ست
با غباری از غم
تو به لبخندی از این اینه بزدای غبار
آشیان تهی دست مرا
مرغ دستان تو پر می سازند
آه مگذار ، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
من چه می گویم ، آه
با تو کنون چه فراموشیها
با من کنون چه نشستها ، خاموشیهاست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
#حمید_مصدق
https://echolalia.ir/if-i-do-not-be-together-im-alone/
#شعر
@Singular_Thinker
با تو کنون چه فراموشیهاست
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
من اگر ما نشوم ، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد ؟
چه کسی با دشمن بستیزد ؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آویزد
دشتها نام تو را می گویند
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه ؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
سینه ام اینه ای ست
با غباری از غم
تو به لبخندی از این اینه بزدای غبار
آشیان تهی دست مرا
مرغ دستان تو پر می سازند
آه مگذار ، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
من چه می گویم ، آه
با تو کنون چه فراموشیها
با من کنون چه نشستها ، خاموشیهاست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
#حمید_مصدق
https://echolalia.ir/if-i-do-not-be-together-im-alone/
#شعر
@Singular_Thinker
اِکولالیا - آرشیو شعر جهان
حمید مصدق - من اگر ما نشوم ، تنهایم | اِکولالیا - آرشیو شعر جهان
اکولالیا | #حمید_مصدق
❤7
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ،
سرها در گریبان است .
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست ِ محبت سوی کس یازی ،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛
که سرما سخت سوزان است .
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم .
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور .
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور .
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم .
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم .
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .
تگرگی نیست ، مرگی نیست .
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است.
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم .
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است .
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده .
به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است .
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است .
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت .
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین .
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است .
#مهدی_اخوان_ثالث
اجرای زنده و کامل:
https://youtu.be/EqmKfBO93vM?t=575
#شعر
@SingularThinker
سرها در گریبان است .
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست ِ محبت سوی کس یازی ،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛
که سرما سخت سوزان است .
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم .
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور .
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور .
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم .
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم .
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .
تگرگی نیست ، مرگی نیست .
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است.
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم .
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است .
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده .
به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است .
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است .
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت .
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین .
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است .
#مهدی_اخوان_ثالث
اجرای زنده و کامل:
https://youtu.be/EqmKfBO93vM?t=575
#شعر
@SingularThinker
YouTube
زمستان است/ کنسرت آمریکا، ۱۳۷۹/ محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان/ اخوانثالث
Enjoy the videos and music you love, upload original content, and share it all with friends, family, and the world on YouTube.
❤4
خانم آنیتا کشمیریان در کانال زیر موقعیتهای تحصیلی در زمینه علوماعصاب و روانشناسی قرار میدهند.
https://news.1rj.ru/str/applyPN
#phd_position
@SingularThinker
https://news.1rj.ru/str/applyPN
#phd_position
@SingularThinker
❤5👍3
Forwarded from کلینیک دکتر شکیب
این درد مشترک آیا جدا جدا درمان میشود؟
محمدرضا رجبی شکیب @drmrshakib
کوتاه مینویسم که کمحوصلهها هم بخوانند:
۱- اعتصاب و دست از کار کشیدن حق هر شهروندی است. هیچکس نمیتواند اسمش را اغتشاش و خشونتگرایی بگذارد و با شما برخورد کند که چرا نخواستید سه روز کار کنید یا خرید نکنید. حکومتی که به اعتراض انگ اغتشاش میزند، اینجا خلع سلاح میشود.
۲- فراگیری اعتصاب یعنی نمایش اتحاد. یعنی قدرتنمایی ملت. حاکمیت با سه روز اعتصاب زمینگیر نمیشود. اما همراهی ما، به حاکمیتی که مدام معترضان را تحقیر میکند، این پیام را میرساند که ناراضیان زیادند، هرچند غالبشان کف خیابان نیستند. اگر انتخاب شما در این سه روز این است که به کار عادیتان ادامه دهید، نظرتان محترم است اما بدانید که به تثبیت وضع موجود کمک کردهاید.
۳- تغییر همیشه بها دارد. تا امروز، خیلیها هزینههای سنگین پرداخت کردهاند برای آینده بهتر این ملت. ما نمیخواهیم حتی به اندازه سه روز از درآمدمان را هزینه کنیم، نه حتی برای تغییر، که برای نشان دادن همدلی با آنها که جانشان را در این راه گذاشتهاند؟
اگر موافقید، این متن کوتاه را با دیگران به اشتراک بگذارید.
@drshakibclinic
محمدرضا رجبی شکیب @drmrshakib
کوتاه مینویسم که کمحوصلهها هم بخوانند:
۱- اعتصاب و دست از کار کشیدن حق هر شهروندی است. هیچکس نمیتواند اسمش را اغتشاش و خشونتگرایی بگذارد و با شما برخورد کند که چرا نخواستید سه روز کار کنید یا خرید نکنید. حکومتی که به اعتراض انگ اغتشاش میزند، اینجا خلع سلاح میشود.
۲- فراگیری اعتصاب یعنی نمایش اتحاد. یعنی قدرتنمایی ملت. حاکمیت با سه روز اعتصاب زمینگیر نمیشود. اما همراهی ما، به حاکمیتی که مدام معترضان را تحقیر میکند، این پیام را میرساند که ناراضیان زیادند، هرچند غالبشان کف خیابان نیستند. اگر انتخاب شما در این سه روز این است که به کار عادیتان ادامه دهید، نظرتان محترم است اما بدانید که به تثبیت وضع موجود کمک کردهاید.
۳- تغییر همیشه بها دارد. تا امروز، خیلیها هزینههای سنگین پرداخت کردهاند برای آینده بهتر این ملت. ما نمیخواهیم حتی به اندازه سه روز از درآمدمان را هزینه کنیم، نه حتی برای تغییر، که برای نشان دادن همدلی با آنها که جانشان را در این راه گذاشتهاند؟
اگر موافقید، این متن کوتاه را با دیگران به اشتراک بگذارید.
@drshakibclinic
👍5💩2
با توجه به طرح پیشرویی که قرار است طی هفتههای آتی در مجلس بررسی بشه و همچنین صحبتهایی که اخیرا داره صورت میگیره(مثال) برای من شکی باقی نمونده که استفاده از تکنولوژیهای تشخیص چهره به شدت در سطح جامعه افزایش پیدا میکنه و خب بیشک این کمک میکنه به خفقان بیشتر و کاهش آزادیهای فردی و جمعی.
نمیدونم که چطوری میشه جلوگیری کرد ازش یا ازین چیزا ولی فکر میکنم آگاه بودن به شیوههای پیشین و اجراشده این ماجرا و توضیحش برای بقیهی افراد میتونه مفید باشه. منم سعی میکنم در روزهای آتی، بیشتر اخبار مربوط به این زمینه رو یا خودم یا از بقیه جاها نشر کنم.
دو متن زیر نمونهای از این اتفاق است در چین رخ داده است رو بررسی میکنه.
@SingularThinker
نمیدونم که چطوری میشه جلوگیری کرد ازش یا ازین چیزا ولی فکر میکنم آگاه بودن به شیوههای پیشین و اجراشده این ماجرا و توضیحش برای بقیهی افراد میتونه مفید باشه. منم سعی میکنم در روزهای آتی، بیشتر اخبار مربوط به این زمینه رو یا خودم یا از بقیه جاها نشر کنم.
دو متن زیر نمونهای از این اتفاق است در چین رخ داده است رو بررسی میکنه.
@SingularThinker
😢4💩1
Forwarded from تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی (هزارتو)
«برادر بزرگ نظارهگر توست!»
به سوی نخستین توتالیتاریسمِ سایبری
وینستون اسمیت را میشناسید؟ او قهرمان بیچارهای بود. قهرمان یکی از معروفترین رمانهای جهان بود اما در نظامی توتالیتر گیر افتاده بود: رمان «1984»، اثر جورج اورول. نه فقط وینستون، که همۀ آدمها در نظامهای توتالیتر بیچارهاند. حکومتهای توتالیتر بر تمام شئون زندگی شهروندان نظارت کامل دارند. نظام آموزشی، فضای عمومی، رسانهها و حتا روابط خصوصی افراد زیر نظارت هولناک حکومتی تکحزبی است. در رمانِ 1984 تجسم عینیِ این حکومت نظارتگر شخصیتی غیرواقعی، معروف «برادر بزرگ» بود: «برادر بزرگ نظارهگر توست!»
تصور میشد با گسترش فناوری اطلاعات عصر نظامهای توتالیتر سپری شده است. فضای مجازی حد بالا و غیرقابل تصوری از آزادی را برای شهروندان نظامهای پلیسی ایجاد کرد تا دستکم خارج از نظارتهای خفهکنندۀ حکومت گوشۀ خلوت و امنی داشته باشند تا به فردیت خود جولان دهند. اما اینطور که به نظر میرسد بعید نیست مهیبترین و دقیقترین نوع نظارت توتالیتاریستی از درون فناوریهای نوین سر برآورد، و این همان هدفی است که به نظر چین با بهانهها و عناوینی خوشآبورنگ دنبال میکند.
از سال 2020 قرار است نوعی «نظام اعتبار اجتماعی» (Social Credit System) در چین به اجرا درآید که تمام شهروندان در آن امتیازبندی میشوند. هر شهروندی هر اقدامی انجام دهد امتیاز مثبت یا منفی میگیرد، تمام خریدها، پرداختها، نظرها، رفتارها، روابط و دوستیهای شهروندان در این سامانۀ عظیم ثبت میشود و بر امتیاز نهایی فرد تأثیر میگذارد. اما مشخص است که کسانی این نظام امتیازدهی را تعریف میکنند: حزب کمونیست.
نتیجۀ این امتیازدهی این میشود که فرد هر چه امتیاز بالاتری داشته باشد امکانات اجتماعی بیشتری دارد و هر چه امتیاز کمتر، زندگی محرومانهتری خواهد داشت. ممکن است بخواهد با هواپیما سفر کند و به دلیل امتیاز پایین «پرواز ممنوع» شود، یعنی اجازۀ سفر با هواپیما نیابد؛ ممکن است اجازۀ سفر با قطار نیابد، زیرا قطار و هواپیما برای شهروندان «لایقتر» است. ممکن است فرد از برخی خدمات اجتماعی محروم شود، برخی مشاغل برای او ممنوع شود و حتا میزان دسترسیاش به اینترنت نیز محدود شود!
این سیستم هماکنون به طور آزمایشی در شهر «رونگچِنگِ» چین در حال اجراست. سایتهای بزرگ چین (مانند علیبابا، تِنسِنت و بایدو) باید دیتابِیس خود را در اختیار دولت بگذارند تا این سیستم امتیازدهی را راه اندازد، ضمن اینکه همهجا دوربینها با توانایی تشخیص هویت افراد را زیر نظر دارد. برای عموم مردم چین که با تربیت شخصستیزِ حزب کمونیست فقط به تولید و مصرف عادت داده شدهاند چنین سیستمی اصلاً نگرانکننده نیست، و اتفاقاً بسیاری هم از آن راضیاند، چون هر کسی فکر میکند در این سیستم امتیازدهی میتواند خوبیهای خود را اثبات کند و حق بیشتری از بازار تولید و مصرف داشته باشد. اما اقلیت دگراندیش چین خوب میداند چه مطامع سیاسی هولناکی در پس این سیستم هیولاسان نهفته است. برای مثال، برادران گائو ژِن که از سرشناسترین هنرمندان چینیاند، تردیدی ندارند که این طرح تحقق همان کابوس جورج اورول است: «برادر بزرگ نظارهگر توست!»
حال فرض کنید تمام زندگی شما زیر نظر است: هر جا میروید، با هر کسی حرف میزنید، هر خریدی میکنید، از هر خیابانی گذر میکنید، وارد هر سایتی در فضای مجازی میشوید، هر «لایکی» پای هر مطلبی میزنید، هر کامنتی میگذارید... فرض کنید همۀ اینها جمع میشود و بابت آن امتیاز میگیرید. اگر امتیاز هم مهم نباشد، آیا تهوعآور نیست که اَبَررایانههای دولتی دمبهدم زندگی شما را ثبت و آنالیز میکنند؟ و چقدر هولناک است وقتی میدانید دولت هیچ امانتدار خوبی نیست و سر بزنگاه همۀ آن دادهها را علیه شما استفاده خواهد کرد.
چین شتابان به سوی برپایی نخستین «دیکتاتوری آی.تی» در حرکت است و بعید است اکثر چینیها از این واقعیت ناراحت باشند. اما احتمالاً به زودی برخی کشورهای توسعهنیافته برای وارد کردن این فناوری دست به دامان اژدهای زرد شوند. چینیها هم که از آب کره میگیرند! پس بعید نیست در آیندهای نزدیک برای بخشی از مردم جهان فضای مجازی که اقیانوس آزادی بود به باتلاق اسارت تبدیل شود.
راستی، ترکیب ساختار سیاسی کمونیستی و اقتصاد بازار آزاد، از آدمها چه میسازد؟ فرد در این جامعه به ابزار تولید ثروت تبدیل میشود، بدون ارادۀ سیاسی! اجازه دارد تا میتواند پول درآورد، تا میتواند فربه شود، سوار بهترین ماشین شود و آخرین گوشی آیفون را بخرد و در ساعات بیکاری در پاساژها پول خرج کند، فقط به سیاست کاری نداشته باشد!
مهدی تدینی
#چین، #توتالیتاریسم، #نظام_اعتبار_اجتماعی، #برادر_بزرگ
@tarikhandishi
به سوی نخستین توتالیتاریسمِ سایبری
وینستون اسمیت را میشناسید؟ او قهرمان بیچارهای بود. قهرمان یکی از معروفترین رمانهای جهان بود اما در نظامی توتالیتر گیر افتاده بود: رمان «1984»، اثر جورج اورول. نه فقط وینستون، که همۀ آدمها در نظامهای توتالیتر بیچارهاند. حکومتهای توتالیتر بر تمام شئون زندگی شهروندان نظارت کامل دارند. نظام آموزشی، فضای عمومی، رسانهها و حتا روابط خصوصی افراد زیر نظارت هولناک حکومتی تکحزبی است. در رمانِ 1984 تجسم عینیِ این حکومت نظارتگر شخصیتی غیرواقعی، معروف «برادر بزرگ» بود: «برادر بزرگ نظارهگر توست!»
تصور میشد با گسترش فناوری اطلاعات عصر نظامهای توتالیتر سپری شده است. فضای مجازی حد بالا و غیرقابل تصوری از آزادی را برای شهروندان نظامهای پلیسی ایجاد کرد تا دستکم خارج از نظارتهای خفهکنندۀ حکومت گوشۀ خلوت و امنی داشته باشند تا به فردیت خود جولان دهند. اما اینطور که به نظر میرسد بعید نیست مهیبترین و دقیقترین نوع نظارت توتالیتاریستی از درون فناوریهای نوین سر برآورد، و این همان هدفی است که به نظر چین با بهانهها و عناوینی خوشآبورنگ دنبال میکند.
از سال 2020 قرار است نوعی «نظام اعتبار اجتماعی» (Social Credit System) در چین به اجرا درآید که تمام شهروندان در آن امتیازبندی میشوند. هر شهروندی هر اقدامی انجام دهد امتیاز مثبت یا منفی میگیرد، تمام خریدها، پرداختها، نظرها، رفتارها، روابط و دوستیهای شهروندان در این سامانۀ عظیم ثبت میشود و بر امتیاز نهایی فرد تأثیر میگذارد. اما مشخص است که کسانی این نظام امتیازدهی را تعریف میکنند: حزب کمونیست.
نتیجۀ این امتیازدهی این میشود که فرد هر چه امتیاز بالاتری داشته باشد امکانات اجتماعی بیشتری دارد و هر چه امتیاز کمتر، زندگی محرومانهتری خواهد داشت. ممکن است بخواهد با هواپیما سفر کند و به دلیل امتیاز پایین «پرواز ممنوع» شود، یعنی اجازۀ سفر با هواپیما نیابد؛ ممکن است اجازۀ سفر با قطار نیابد، زیرا قطار و هواپیما برای شهروندان «لایقتر» است. ممکن است فرد از برخی خدمات اجتماعی محروم شود، برخی مشاغل برای او ممنوع شود و حتا میزان دسترسیاش به اینترنت نیز محدود شود!
این سیستم هماکنون به طور آزمایشی در شهر «رونگچِنگِ» چین در حال اجراست. سایتهای بزرگ چین (مانند علیبابا، تِنسِنت و بایدو) باید دیتابِیس خود را در اختیار دولت بگذارند تا این سیستم امتیازدهی را راه اندازد، ضمن اینکه همهجا دوربینها با توانایی تشخیص هویت افراد را زیر نظر دارد. برای عموم مردم چین که با تربیت شخصستیزِ حزب کمونیست فقط به تولید و مصرف عادت داده شدهاند چنین سیستمی اصلاً نگرانکننده نیست، و اتفاقاً بسیاری هم از آن راضیاند، چون هر کسی فکر میکند در این سیستم امتیازدهی میتواند خوبیهای خود را اثبات کند و حق بیشتری از بازار تولید و مصرف داشته باشد. اما اقلیت دگراندیش چین خوب میداند چه مطامع سیاسی هولناکی در پس این سیستم هیولاسان نهفته است. برای مثال، برادران گائو ژِن که از سرشناسترین هنرمندان چینیاند، تردیدی ندارند که این طرح تحقق همان کابوس جورج اورول است: «برادر بزرگ نظارهگر توست!»
حال فرض کنید تمام زندگی شما زیر نظر است: هر جا میروید، با هر کسی حرف میزنید، هر خریدی میکنید، از هر خیابانی گذر میکنید، وارد هر سایتی در فضای مجازی میشوید، هر «لایکی» پای هر مطلبی میزنید، هر کامنتی میگذارید... فرض کنید همۀ اینها جمع میشود و بابت آن امتیاز میگیرید. اگر امتیاز هم مهم نباشد، آیا تهوعآور نیست که اَبَررایانههای دولتی دمبهدم زندگی شما را ثبت و آنالیز میکنند؟ و چقدر هولناک است وقتی میدانید دولت هیچ امانتدار خوبی نیست و سر بزنگاه همۀ آن دادهها را علیه شما استفاده خواهد کرد.
چین شتابان به سوی برپایی نخستین «دیکتاتوری آی.تی» در حرکت است و بعید است اکثر چینیها از این واقعیت ناراحت باشند. اما احتمالاً به زودی برخی کشورهای توسعهنیافته برای وارد کردن این فناوری دست به دامان اژدهای زرد شوند. چینیها هم که از آب کره میگیرند! پس بعید نیست در آیندهای نزدیک برای بخشی از مردم جهان فضای مجازی که اقیانوس آزادی بود به باتلاق اسارت تبدیل شود.
راستی، ترکیب ساختار سیاسی کمونیستی و اقتصاد بازار آزاد، از آدمها چه میسازد؟ فرد در این جامعه به ابزار تولید ثروت تبدیل میشود، بدون ارادۀ سیاسی! اجازه دارد تا میتواند پول درآورد، تا میتواند فربه شود، سوار بهترین ماشین شود و آخرین گوشی آیفون را بخرد و در ساعات بیکاری در پاساژها پول خرج کند، فقط به سیاست کاری نداشته باشد!
مهدی تدینی
#چین، #توتالیتاریسم، #نظام_اعتبار_اجتماعی، #برادر_بزرگ
@tarikhandishi
Telegram
attach 📎
Forwarded from تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
«یادآوری»: مسئلۀ نظام اعتبار اجتماعی و توتالیتاریسم سایبری
در یاد دارید چند ماه پیش در مطلبی با عنوان «برادر بزرگ نظارهگر توست!» دربارۀ سیستم «اعتبار اجتماعی» که در چین در مرحلۀ آزمایش است، توضیح دادم؟ در پستی که ریپِلی کردهام میتوانید آن مطلب را بخوانید. و اما...
امروز در خبری آمد در سال گذشتۀ میلادی بیش از 20 میلیون چینی از خرید بلیت هواپیما و قطار، از سفر خارجی و داخلی به دلیل همین سیستم اعتبار اجتماعی منع شدهاند. دولت چین توجیهات دهانپرکن و خوشسیمایی برای این سیستم میتراشد، اما این چیزی از ابعاد تاریک و هولناک چنین طرحهایی نمیکاهد.
اما آن بُعد هولناک چیست؟ همین است که تمام شئون، لحظات و رفتار یک شهروند زیر نظر باشد، ثبت شود، ارزیابی شود و بر اساس آن به فرد امتیازدهی شود. این از آنچه در رمان جورج اورول شرح داده شده بود به مراتب ترسناکتر است.
خبر امروز را در این لینک بخوانید، از «دویچه وِله»
https://news.1rj.ru/str/dw_farsi/27328
و مطلب پیشین بنده، در بارۀ «توتالیتاریسم سایبری» را هم در این لینک بخوانید:
https://news.1rj.ru/str/tarikhandishi/605
مهدی تدینی
#چین، #توتالیتاریسم، #نظام_اعتبار_اجتماعی، #برادر_بزرگ
@tarikhandishi
در یاد دارید چند ماه پیش در مطلبی با عنوان «برادر بزرگ نظارهگر توست!» دربارۀ سیستم «اعتبار اجتماعی» که در چین در مرحلۀ آزمایش است، توضیح دادم؟ در پستی که ریپِلی کردهام میتوانید آن مطلب را بخوانید. و اما...
امروز در خبری آمد در سال گذشتۀ میلادی بیش از 20 میلیون چینی از خرید بلیت هواپیما و قطار، از سفر خارجی و داخلی به دلیل همین سیستم اعتبار اجتماعی منع شدهاند. دولت چین توجیهات دهانپرکن و خوشسیمایی برای این سیستم میتراشد، اما این چیزی از ابعاد تاریک و هولناک چنین طرحهایی نمیکاهد.
اما آن بُعد هولناک چیست؟ همین است که تمام شئون، لحظات و رفتار یک شهروند زیر نظر باشد، ثبت شود، ارزیابی شود و بر اساس آن به فرد امتیازدهی شود. این از آنچه در رمان جورج اورول شرح داده شده بود به مراتب ترسناکتر است.
خبر امروز را در این لینک بخوانید، از «دویچه وِله»
https://news.1rj.ru/str/dw_farsi/27328
و مطلب پیشین بنده، در بارۀ «توتالیتاریسم سایبری» را هم در این لینک بخوانید:
https://news.1rj.ru/str/tarikhandishi/605
مهدی تدینی
#چین، #توتالیتاریسم، #نظام_اعتبار_اجتماعی، #برادر_بزرگ
@tarikhandishi
رویای هستی | استاد بنان
@radiop0l
هستی چه بود؟، قصهٔ پر رنج و ملالی کابوس پر از وحشتی، آشفته خیالی
ای هستی من و مستی تو، افسانهای غم افزا
کو فرصتی که تا لذتی بریم از شب وصالی؟
@SingularThinker
ای هستی من و مستی تو، افسانهای غم افزا
کو فرصتی که تا لذتی بریم از شب وصالی؟
@SingularThinker
👍4
من جادی(@jadinet) رو به عنوان ستاره گیتهاب انتخاب کردم، با دلایل بسیار مختلف که شاید فرصت توضیحش اینجا نباشه، اما اگر میخواید میتونید ویدیوی علی بندری رو در همین مورد ببینید.(لینک)
شما هم میتونید از این لینک (https://stars.github.com/) به جادی رای بدید. وارد لینک بشید، دکمهی Nominate a Star رو بزنید و اکانت گیتهاب جادی (jadijadi) رو سرچ و انتخاب کنید.
پ.ن: ممکنه حتی در حد یه لبخند، قدردانی ما نسبت به جادی رو نشون بده و اینکه فراموشش نکردیم.
@SingularThinker
شما هم میتونید از این لینک (https://stars.github.com/) به جادی رای بدید. وارد لینک بشید، دکمهی Nominate a Star رو بزنید و اکانت گیتهاب جادی (jadijadi) رو سرچ و انتخاب کنید.
پ.ن: ممکنه حتی در حد یه لبخند، قدردانی ما نسبت به جادی رو نشون بده و اینکه فراموشش نکردیم.
@SingularThinker
YouTube
دربارهی جادی میرمیرانی
خب فعالیت ما اینجا در یوتیوب فعلا متوقفه به همون دلایلی که تو پادکستها هم توضیح دادیم و اینجا دیگه تکرار نمیکنم لینکش این پایین هست میتونین بشنوین. اما دوست داشتم امروز چند کلمه اینجا درباره جادی صحبت کنم. جادی یک شخصیت شناخته شده و فعال در اینترنت فارسی…
👍8
شرایط اجتماعی باعث تغییر نحوهی زندگی آدمها میشه، این به نظرم یکی از پیامدهای بدیهی زندگی اجتماعیه. مثلا احتمالا همهی ما در روزهای اخیر شاهد این تغییرات توی جنبههای مختلف زندگیمون بودیم از سبک آهنگها و پادکستهایی که حتی گوش میکنیم تا احساسات و رفتار و بقیه چیزها.
یه چیزی که اما من تو این روزا برام پررنگتر شده نسبت به قبل اینه که نسبت به اخباری که حتی نسبت به کشورهای دیگه میشنوم ساده نگذرم مخصوصا کشورهای خاورمیانهای و آفریقا و بی صداها. یعنی در وهله اول به نظرم اینه که خودم اخبارشونو تا جایی که میتونم پیگیری کنم از منابع معتبر (همراه با شک فراوان البته) و بعدشم با اطرافیانم در موردش حرف بزنم و اگه جای درستی زندگی میکردم احتمالا این بود که در مرحلهی بعدی از نمایندگانم بخوام که پیگیر باشن که خب :).
امروز وسط این همه هیاهو اساتید عمارت اسلامی در افغانستان اعلام کردن که علاوه بر مدارس بانوان اجازهی حضور در دانشگاهها رو هم برای تحصیل ندارند که تا کنون با تحصن دانشجویان مرد و استعفای اساتید منجر شده، من فعلا از طریق توییتر دارم قضیه رو پیگیری میکنم لینک چندتا توییت رو باهاتون به اشتراک میذارم:
توییت ۱، توییت ۲، توییت ۳
@SingularThinker
یه چیزی که اما من تو این روزا برام پررنگتر شده نسبت به قبل اینه که نسبت به اخباری که حتی نسبت به کشورهای دیگه میشنوم ساده نگذرم مخصوصا کشورهای خاورمیانهای و آفریقا و بی صداها. یعنی در وهله اول به نظرم اینه که خودم اخبارشونو تا جایی که میتونم پیگیری کنم از منابع معتبر (همراه با شک فراوان البته) و بعدشم با اطرافیانم در موردش حرف بزنم و اگه جای درستی زندگی میکردم احتمالا این بود که در مرحلهی بعدی از نمایندگانم بخوام که پیگیر باشن که خب :).
امروز وسط این همه هیاهو اساتید عمارت اسلامی در افغانستان اعلام کردن که علاوه بر مدارس بانوان اجازهی حضور در دانشگاهها رو هم برای تحصیل ندارند که تا کنون با تحصن دانشجویان مرد و استعفای اساتید منجر شده، من فعلا از طریق توییتر دارم قضیه رو پیگیری میکنم لینک چندتا توییت رو باهاتون به اشتراک میذارم:
توییت ۱، توییت ۲، توییت ۳
@SingularThinker
👍4
فاطمه برغانی قزوینی با تخلص طاهره و قرهالعین یکی از شاعرای زن ایرانی است که خیلی آدم عجیبیه که بحث در موردش در این مقال نگنجد.
یکی از شعرهای زیباش رو پایین میذارم که هم نامجو و هم شجریان به زیبایی اجراش کردن و هم اقبال لاهوری تضمین کرده کل شعرو در دیوان جاویدنامه شعر نوای طاهره.
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام
خانه به خانه، در به در، کوچه به کوچه، کو به کو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام
دجله به دجله، یم به یم، چشمه به چشمه، جو به جو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو
در دل خویش طاهره، گشت و ندید جز تو را
صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو
#شعر
اجرای نامجو، اجرای شجریان
@SingularThinker
یکی از شعرهای زیباش رو پایین میذارم که هم نامجو و هم شجریان به زیبایی اجراش کردن و هم اقبال لاهوری تضمین کرده کل شعرو در دیوان جاویدنامه شعر نوای طاهره.
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام
خانه به خانه، در به در، کوچه به کوچه، کو به کو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام
دجله به دجله، یم به یم، چشمه به چشمه، جو به جو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو
در دل خویش طاهره، گشت و ندید جز تو را
صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو
#شعر
اجرای نامجو، اجرای شجریان
@SingularThinker
Wikipedia
طاهره قرةالعین
شاعر ایرانی و از رهبران جنبش باب
👍6👎1
Tanabe Daar
Toomaj & Bilaghab
طناب دار رو میبوسم تا تو تنها نباشی...
روزی نبوده و نیست که صدای توماج صالحی و کلماتش را فراموش کنم، کلماتی که برای بیداری و زیست انسانی ما از زبان او جاری میشدند. توماج صدایِ «زن»، نوایِ «زندگی» و خواهان «آزادی» بود.
داش توماج، کنار هم درد کشیدیم، بغض کردیم، اشک ریختیم و در روزهای پیش رو لبخند خواهیم زد.
به یادت و منتظرت هستیم رفیق و یار روزهای سخت مردم ایران.
@Hosseinronaghi
امروز #محمد_مرادی در فرانسه جانش را فدای آزادی بقیه کرد تا بلکه شاید خبر مرگش توجه دیگران را به ایران جلب کند.(لینک خبر)
حقیقتا با ویژگیهای دیگری از آدمی آشنا میشیم در شرایط بحرانی.مسائلی مثل مرز بین فردگرایی و اجتماع، ارزش افراد در جامعه، نقشهایی که دارند، نقش ترس در رفتار، نقش فریب دادن خود، کلماتی مثل ایثار، فداشدن، مقاومت، اعتراض، وسطبازی و ...
اینها در همهی شرایط شاید وجود داشته باشه ولی در شرایط بحرانی(خیلی وقته تو این وضع هستیم فک کنم) بیشتر خودشو نشون میده. در کل همهی اینها کنار هم شاید جنبههای مختلف از زندگی و معنای اون رو به ما نشون بده.
روزی نبوده و نیست که صدای توماج صالحی و کلماتش را فراموش کنم، کلماتی که برای بیداری و زیست انسانی ما از زبان او جاری میشدند. توماج صدایِ «زن»، نوایِ «زندگی» و خواهان «آزادی» بود.
داش توماج، کنار هم درد کشیدیم، بغض کردیم، اشک ریختیم و در روزهای پیش رو لبخند خواهیم زد.
به یادت و منتظرت هستیم رفیق و یار روزهای سخت مردم ایران.
@Hosseinronaghi
امروز #محمد_مرادی در فرانسه جانش را فدای آزادی بقیه کرد تا بلکه شاید خبر مرگش توجه دیگران را به ایران جلب کند.(لینک خبر)
حقیقتا با ویژگیهای دیگری از آدمی آشنا میشیم در شرایط بحرانی.مسائلی مثل مرز بین فردگرایی و اجتماع، ارزش افراد در جامعه، نقشهایی که دارند، نقش ترس در رفتار، نقش فریب دادن خود، کلماتی مثل ایثار، فداشدن، مقاومت، اعتراض، وسطبازی و ...
اینها در همهی شرایط شاید وجود داشته باشه ولی در شرایط بحرانی(خیلی وقته تو این وضع هستیم فک کنم) بیشتر خودشو نشون میده. در کل همهی اینها کنار هم شاید جنبههای مختلف از زندگی و معنای اون رو به ما نشون بده.
👍3👎1
Forwarded from نگار میگوید که
فروغ از انسانهای موردعلاقهی منه.
من هیچوقت از آدمها بت نمیسازم و نمیپرستمشون چون مسلما همه "آدمیم" و عاجز! ولی فاکتورهای تحسینبرانگیز آدمها خیلی به چشمم میاد و وقتی اسم فروغ رو میشنوم فقط و فقط صفت جسارت توی ذهنم میاد.
جسارت انتخاب کردن و جسارت زندگی کردن!
به مناسبت زادروز فروغ، پیشنهاد میکنم اپیزود پری کوچک غمگین از پادکست رخ رو بشنوید.
من هیچوقت از آدمها بت نمیسازم و نمیپرستمشون چون مسلما همه "آدمیم" و عاجز! ولی فاکتورهای تحسینبرانگیز آدمها خیلی به چشمم میاد و وقتی اسم فروغ رو میشنوم فقط و فقط صفت جسارت توی ذهنم میاد.
جسارت انتخاب کردن و جسارت زندگی کردن!
به مناسبت زادروز فروغ، پیشنهاد میکنم اپیزود پری کوچک غمگین از پادکست رخ رو بشنوید.
d.castbox.fm
Best free podcast app for Apple iOS and Android | Let words move you
Millions of podcasts for all topics. Listen to the best free podcast on Android, Apple iOS, Amazon Alexa, Google Home, Carplay, Android Auto, PC. Create...
👍3
khodanoor ~Pinkmusic.ir
Ardavan hatami & Babak amini
خدا فریاد این نسله که از تزویر بیزاره
خدا وجدان و آگاهیست، خدا هر لحظه بیداره
صدایی تو سرم میگه، خدا اینجاست تو آیینه
پاشو امروز خدایی کن که راز زندگی اینه
@SingularThinker
خدا وجدان و آگاهیست، خدا هر لحظه بیداره
صدایی تو سرم میگه، خدا اینجاست تو آیینه
پاشو امروز خدایی کن که راز زندگی اینه
@SingularThinker
👍2
Forwarded from موسسه ریاضی نقطه
در باب ابتذال در دانشکده ریاضی دانشگاه تهران (۳)
نویسنده: پویا لایقی
یکی از این اساتید که با آنها چنین برخوردی شده است، مجتبی مجتهدی است. مجتبی دکترای خود را زیر نظر محمد اردشیر گرفته است و از جمله معدود منطقکارهای کار درست ایرانی است.
من در اینجا میخواهم از خاطرات خودم با او بگویم. ترم یک کارشناسیام یعنی سال ۹۴، با او درس مبانی ریاضی داشتم. این درس درواقع نظریه مجموعههای مقدماتی است. کلاس تدریس او برای اکثر ورودیهای ۹۴ بسیار لذتبخش بود و او سعی میکرد با بیان کردن داستان نظریه مجموعهها از جمله تلاشهای ریاضیدانان برای حل فرض پیوستار و بیان نام افراد شاخص این گرایش در ریاضی از جمل گئورگ کانتور، کورت گودل و پاول کوهن توجه دانشجویان رو به زوایای مختلف نظریه مجموعهها جلب کند و کنجکاوی را در آنها زنده کند.
من در آن زمان در حال خواندن کتاب “نامگذاری بر بینهایتها”، ترجمه رحیم زارعنهندی بودم و بعد اتصال این کتاب به مباحث این درس بسیار لذتبخش بود. خواندن این کتاب و کتاب “شاگردی یک ریاضیدان” اثر ریاضیدان معروف فرانسوی، آندره ویل، و تعدادی مصاحبه و مقاله از سایر ریاضیدانان سبب شد که من و دوستانم به این فکر کنیم که چیزی در دانشکده کم است. بدین منظور به فکر برگزاری سلسله جلسات ریاضی توسط دانشجویان کارشناسی و برای دانشجویان کارشناسی به منظور گسترش دانش عمومی ریاضی در بین دانشجویان و الگوسازی از آنها برای یکدیگر که یکی از آنها توانسته است چنین مطالب سنگینی را بفهمد و برای عموم توضیح دهد، افتادیم. تنها استاد دانشکده در آن زمان که به حمایت از ما پرداخت و خود نیز ارائهای در باب قضیه ناتمامیت گودل برای دانشجویان داد، مجتبی بود. خوب به یاد دارم که این ارائه چه هیجانی در بین ما دانشجویان ایجاد کرد. من در ترم پاییز سال ۹۶ حل تمرین درس مبانی ریاضی مجتبی برای دانشجویان ورودی سال ۹۶ بودم. خوب به یاد دارم که چه انگیزهای در بین تعدادی از دانشجویان آن ورودی ایجاد کرده بود. یکی از آنها که بعدا از دوستان نزدیک من شد، بسیار علاقهمند شده بود که اثبات کوهن از فرض پیوستار، که کوهن به دلیل این اثبات، مدال فیلدز را دریافت کرد، را بفهمد ولی خب دانشجوی ترم یک بود و فهمیدن اثبات فرض پیوستار برای اساتید هم کار راحتی نیست. این مجتبی بود که دوست من را هدایت کرد و به یاد دارم روزهایی که در تابستان باهم پشت دانشکده مینشستیم و او با کلی هیجان از آموختههایش و ارائههایش برای مجبتی برای من صحبت میکرد. یک سال بعد این دوست من که آن زمان سال دوم دوره کارشناسی بود، عصرانهای بسیار زیبا در مورد روش فورسینگ ارائه داد. خوب آن روز را به یاد دارم. بزرگترین کلاس دانشکده ریاضی دانشگاه تهران مملو از جمعیت شده بود. دانشجویان از همه ورودبها آمده بودند و تعدادی از اساتید هم دیده میشدند. اون روز دوست من به واسطه هدایت مجتبی، جلوی حدود دویست نفر اثباتی را بیان کرد که کوهن به خاطر آن فیلدز گرفته بود. به منظور حل این فرض، کوهن روش فورسینگ را ابداع کرد و آن روز وقتی دوستم را میدیدم که قهرمانگونه و با تسلط کامل در مورد روش فورسینگ حرف میزد، اشک در چشمانم حلقه زده بود و حال هم که این متن را مینویسم و خاطرات را به یاد میآورم، اشک در چشمانم جمع شده است. این دوست من همچنان راهش را در نظریه مجموعهها ادامه میدهد و یحتمل به زودی از معدود ایرانیهایی خواهد شد که این بخش بزرگ ریاضی را میفهمد. ولی آیا اگر مجتبی نبود، چنین فردی هدایت میشد؟
لطفا نشر دهید.
@PointInstituteMath
نویسنده: پویا لایقی
یکی از این اساتید که با آنها چنین برخوردی شده است، مجتبی مجتهدی است. مجتبی دکترای خود را زیر نظر محمد اردشیر گرفته است و از جمله معدود منطقکارهای کار درست ایرانی است.
من در اینجا میخواهم از خاطرات خودم با او بگویم. ترم یک کارشناسیام یعنی سال ۹۴، با او درس مبانی ریاضی داشتم. این درس درواقع نظریه مجموعههای مقدماتی است. کلاس تدریس او برای اکثر ورودیهای ۹۴ بسیار لذتبخش بود و او سعی میکرد با بیان کردن داستان نظریه مجموعهها از جمله تلاشهای ریاضیدانان برای حل فرض پیوستار و بیان نام افراد شاخص این گرایش در ریاضی از جمل گئورگ کانتور، کورت گودل و پاول کوهن توجه دانشجویان رو به زوایای مختلف نظریه مجموعهها جلب کند و کنجکاوی را در آنها زنده کند.
من در آن زمان در حال خواندن کتاب “نامگذاری بر بینهایتها”، ترجمه رحیم زارعنهندی بودم و بعد اتصال این کتاب به مباحث این درس بسیار لذتبخش بود. خواندن این کتاب و کتاب “شاگردی یک ریاضیدان” اثر ریاضیدان معروف فرانسوی، آندره ویل، و تعدادی مصاحبه و مقاله از سایر ریاضیدانان سبب شد که من و دوستانم به این فکر کنیم که چیزی در دانشکده کم است. بدین منظور به فکر برگزاری سلسله جلسات ریاضی توسط دانشجویان کارشناسی و برای دانشجویان کارشناسی به منظور گسترش دانش عمومی ریاضی در بین دانشجویان و الگوسازی از آنها برای یکدیگر که یکی از آنها توانسته است چنین مطالب سنگینی را بفهمد و برای عموم توضیح دهد، افتادیم. تنها استاد دانشکده در آن زمان که به حمایت از ما پرداخت و خود نیز ارائهای در باب قضیه ناتمامیت گودل برای دانشجویان داد، مجتبی بود. خوب به یاد دارم که این ارائه چه هیجانی در بین ما دانشجویان ایجاد کرد. من در ترم پاییز سال ۹۶ حل تمرین درس مبانی ریاضی مجتبی برای دانشجویان ورودی سال ۹۶ بودم. خوب به یاد دارم که چه انگیزهای در بین تعدادی از دانشجویان آن ورودی ایجاد کرده بود. یکی از آنها که بعدا از دوستان نزدیک من شد، بسیار علاقهمند شده بود که اثبات کوهن از فرض پیوستار، که کوهن به دلیل این اثبات، مدال فیلدز را دریافت کرد، را بفهمد ولی خب دانشجوی ترم یک بود و فهمیدن اثبات فرض پیوستار برای اساتید هم کار راحتی نیست. این مجتبی بود که دوست من را هدایت کرد و به یاد دارم روزهایی که در تابستان باهم پشت دانشکده مینشستیم و او با کلی هیجان از آموختههایش و ارائههایش برای مجبتی برای من صحبت میکرد. یک سال بعد این دوست من که آن زمان سال دوم دوره کارشناسی بود، عصرانهای بسیار زیبا در مورد روش فورسینگ ارائه داد. خوب آن روز را به یاد دارم. بزرگترین کلاس دانشکده ریاضی دانشگاه تهران مملو از جمعیت شده بود. دانشجویان از همه ورودبها آمده بودند و تعدادی از اساتید هم دیده میشدند. اون روز دوست من به واسطه هدایت مجتبی، جلوی حدود دویست نفر اثباتی را بیان کرد که کوهن به خاطر آن فیلدز گرفته بود. به منظور حل این فرض، کوهن روش فورسینگ را ابداع کرد و آن روز وقتی دوستم را میدیدم که قهرمانگونه و با تسلط کامل در مورد روش فورسینگ حرف میزد، اشک در چشمانم حلقه زده بود و حال هم که این متن را مینویسم و خاطرات را به یاد میآورم، اشک در چشمانم جمع شده است. این دوست من همچنان راهش را در نظریه مجموعهها ادامه میدهد و یحتمل به زودی از معدود ایرانیهایی خواهد شد که این بخش بزرگ ریاضی را میفهمد. ولی آیا اگر مجتبی نبود، چنین فردی هدایت میشد؟
لطفا نشر دهید.
@PointInstituteMath
Wikipedia
Continuum hypothesis
hypothesis that no set has a cardinality between that of the integers and that of the real numbers
❤2
Forwarded from موسسه ریاضی نقطه
در باب ابتذال در دانشکده ریاضی دانشگاه تهران (۵)
پتیشن زیر برای حمایت از سه استاد دانشکده ریاضی دانشگاه تهران در فضای مجازی منتشر شده است. در صورت تمایل میتوانید آن را امضا کنید. در صورتی که خارج از ایران هستید یا با دوستانی از سایر کشورها در ارتباط هستید، انتشار این پتیشن در بین آنها توصیه میشود.
https://www.change.org/p/against-the-mistreatment-of-faculty-members-in-university-of-tehran?redirect=false
@PointInstituteMath
پتیشن زیر برای حمایت از سه استاد دانشکده ریاضی دانشگاه تهران در فضای مجازی منتشر شده است. در صورت تمایل میتوانید آن را امضا کنید. در صورتی که خارج از ایران هستید یا با دوستانی از سایر کشورها در ارتباط هستید، انتشار این پتیشن در بین آنها توصیه میشود.
https://www.change.org/p/against-the-mistreatment-of-faculty-members-in-university-of-tehran?redirect=false
@PointInstituteMath
Change.org
Sign the Petition
Against the Mistreatment of Faculty Members in University of Tehran
Forwarded from Nil
دوستان عزیز،
یه پتیشن درست کردیم که اگر خوب حمایت بشه میتونیم ازش استفاده کنیم تا دانشگاهای خارجی تشویق شن و بعضی الزامات اپلای رو سهل بگیرن... ایدهآلمون اینه که بشه از راههای جایگزین برای اثبات فارغالتحصیلی استفاده کرد تا بچههای ایران مجبور نباشن مدرکشون رو با این هزینههای گزاف آزاد کنن یا حداقل برای این کار فرصت بیشتری داشته باشن.
بیش از ۱۰۰۰ نفر امضا کردن و داریم میریم که به ۵۰۰۰ برسیم. به حمایت شما نیاز داریم.
لطفا امضا و تا جایی که میتونید همرسانی کنید. دمتون گرم
https://chng.it/5NZg9scMB2
یه پتیشن درست کردیم که اگر خوب حمایت بشه میتونیم ازش استفاده کنیم تا دانشگاهای خارجی تشویق شن و بعضی الزامات اپلای رو سهل بگیرن... ایدهآلمون اینه که بشه از راههای جایگزین برای اثبات فارغالتحصیلی استفاده کرد تا بچههای ایران مجبور نباشن مدرکشون رو با این هزینههای گزاف آزاد کنن یا حداقل برای این کار فرصت بیشتری داشته باشن.
بیش از ۱۰۰۰ نفر امضا کردن و داریم میریم که به ۵۰۰۰ برسیم. به حمایت شما نیاز داریم.
لطفا امضا و تا جایی که میتونید همرسانی کنید. دمتون گرم
https://chng.it/5NZg9scMB2
Change.org
This campaign needs you now
Universities of the world: facilitate the admission process for Iranian students
👍3
علی رغم اینکه دانشکدهی ریاضی دانشگاه تهران متاسفانه اساتید و درسهای خیلی خوبی ارائه نمیکنه. امیر قادرمرزی از جمله معدود استادای خوبی هست که در زمینه جبر فعالیت میکنه. این ترم قرار بود منم برم سر کلاسش بشینم اما اینم رفت جز همون کارایی که نشد که انجام بشه.
در راستای همین سیاست کثافتی که رئیس دانشکدگان علوم نیکنام داره اجرا میکنه حقوق آقای قادرمرزی رو هم قطع کردن و بچهها هم این طوری پشت این استاد وایستادن، با حضور حداکثری تو کلاس.
خلاصه که سر جنگ دارن با کار درستا در هر زمینهای گویا. اون شعر گلچین روزگار رو سرلوحه کار خودشون قرار دادن انگار.
@SingularThinker
پ.ن: شروع این سیاست کثیف رو هم در مطلب پایین میتونید مشاهده کنید و اگه خواستید برای حمایت از این اساتید پتیشن رو امضا کنید.
در راستای همین سیاست کثافتی که رئیس دانشکدگان علوم نیکنام داره اجرا میکنه حقوق آقای قادرمرزی رو هم قطع کردن و بچهها هم این طوری پشت این استاد وایستادن، با حضور حداکثری تو کلاس.
خلاصه که سر جنگ دارن با کار درستا در هر زمینهای گویا. اون شعر گلچین روزگار رو سرلوحه کار خودشون قرار دادن انگار.
@SingularThinker
پ.ن: شروع این سیاست کثیف رو هم در مطلب پایین میتونید مشاهده کنید و اگه خواستید برای حمایت از این اساتید پتیشن رو امضا کنید.