Forwarded from Deleted Account
مهمترین فایل حسابداری sap.pdf
532 KB
Forwarded from Batis Ab
جزوه ای در خصوص تجزیه و تحلیل سیستم ها برای دوستانی که در این رشته نیازمند آشنایی با برخی از مفاهیم هستند . برگرفته از سایت http://www.prozhe.com :
نمونه هایی دیگر از تجزیه و تحلیل سیستم ها . برگرفته از سایت www.filekadeh.ir :
فایلکده : دهکده فایلهای الکترونیک مهندسی صنایع و مدیریت
Home
مقالات ترجمه شده مدیریت, مقالات ترجمه شده مهندسی صنایع, مقالات ترجمه شده ISI, جزوات مهندسی صنایع, ایبوک های مهندسی صنایع, پاورپوینت های صنایع, مجلات مدیریت
Forwarded from Deleted Account
تحلیل SWOT چیست ؟ (SWOT Analysis)
تحلیل SWOT ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است. پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی، شناخت محیط پیرامونی سازمان است. حروف SWOT که آن را به شکل های دیگر مثل TOWS هم می نویسند، ابتدای کلمات Strength به معنای قوت ، Weakness به معنای ضعف، Opportunity به معنای فرصت و Threat به معنای تهدید است.
ماهیت قوت و ضعف به درون سازمان مربوط می شود و فرصت و تهدید معمولاً محیطی است.در اینجا به معرفی آنالیز SWOT پرداخته شده است و نحوه ی اجرای آن شرح داده نشده است.
قوت ها :
قوت های سازمان همان منابع و توانایی هایی است که در اختیار دارد و می تواند از آنها به منظور ایجاد یک مزیت رقابتی استفاده کند. موارد زیر می توانند از قوت های شرکت به حساب آیند :
اختراعات ثبت شده شرکت.
نام تجاری و برند شناخته شده.
شهرت در بین مشتریان.
مزیت در قیمت تمام شده.
دسترسی اختصاصی به منابع طبیعی.
دسترسی به شبکه های توزیع مناسب.
نیروی انسانی کارآمد و آموزش دیده.
ضعف ها :
نبودن بعضی از توانایی های کلیدی در سازمان می تواند به عنوان یک ضعف در سازمان تلقی شود. موارد زیر می توانند از ضعفهای شرکتها باشند :
عدم پشتیبانی و حفاظت از اختراعات.
نام تجاری و برند ضعیف.
ناشناخته بودن در بین مشتریان.
ساختار پر هزینه در شرکت.
عدم دسترسی به منایع.
عدم دسترسی به شبکه های توزیع.
نیروی انسانی ناکارآمد.
نکته ی حائز اهمیت در اینجا امکان تبدیل شدن ضعفها و قوت ها به یکدیگر در شرایط گوناگون است. برای مثال ظرفیت تولید بالا می تواند یک مزیت و قوت برای شرکت محسوب شود اما همین ظرفیت بالا در شرایط رکود و تغییرات تکنولوژیکی می تواند باعث کاهش چابکی شرکت گردد و به آن لطمه وارد کند.
فرصتها :
شناسایی و بررسی دقیق محیط خارجی می تواند فرصتهای جدیدی را برای مدیران شرکت نمایان سازد و همین فرصتها می توانند آغازگر مسیر جدیدی برای توسعه و رشد باشند، فرصتهای می توانند شامل موارد زیر باشند :
نیاز برطرف نشده مشتری.
ظهور تکنولوژی های جدید.
کم شدن محدودیت های قانونی.
حذف موانع تجارت جهانی.
تهدیدها :
تغییر در متغیرهای خارجی و محیطی می تواند تهدید هایی را برای شرکت در پی داشته باشد. مواردی چون :
تغییر در سلیقه ی مشتری که باعث فاصله گرفتن او از محصولات ما می شود.
ظهور محصولات جایگزین پر قدرت.
افزایش محدودیت های تجاری.
ماتریس SWOT
به هر حال شرکت نباید منتظر به وجود آمدن فرصتهایی استثنایی در محیط خارجی باشد، بلکه باید تلاش کند تا با تقویت قوت های درونی اش مزیت رقابتی جدیدی را برای شرکت یا سازمان خلق کند. خلق این مزیت های رقابتی از طریق هماهنگی بین قوت ها و توانایی های درون سازمانی و فرصتهای کوچک یا بزرگ خارجی است. حتی در برخی مواقع، اهمیت فرصت خارجی به قدری است که سازمان انگیزه ی لازم برای غلبه بر یک ضعف داخلی را نیز پیدا خواهد کرد.
برای توسعه ی این استراتژیها، یعنی همان استراتژیهایی که باعث هماهنگی قوت های درون سازمانی با فرصتهای محیط خارجی است، می توان از ماتریس SWOT بهره برد. به اعتقاد نگارنده ی این مطلب ماتریس SWOT می تواند ابزاری توانمد در شناسایی و اتخاذ استراتژیهای مناسب در انواع کسب و کارها باشد. این متد (روش) در صورت شناخت دقیق و به کارگیری صحیح برای کسب و کارهای کوچک و متوسط بسیار کارآمد خواهد بود. شاید حتی بتوان از این ابزار برای تعیین استراتژیهای شخصی و زندگی افراد نیز بهره برد. به هر حال در اینجا تنها به معرفی این ابزار پرداخته شده است، اما می توانید در سایر مطالب پایگاه اطلاع رسانی صنعت چگونگی پیاده سازی و اجرای عملی آن را نیز مطالعه فرمایید.
http://www.myindustry.ir/strategic
تحلیل SWOT ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است. پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی، شناخت محیط پیرامونی سازمان است. حروف SWOT که آن را به شکل های دیگر مثل TOWS هم می نویسند، ابتدای کلمات Strength به معنای قوت ، Weakness به معنای ضعف، Opportunity به معنای فرصت و Threat به معنای تهدید است.
ماهیت قوت و ضعف به درون سازمان مربوط می شود و فرصت و تهدید معمولاً محیطی است.در اینجا به معرفی آنالیز SWOT پرداخته شده است و نحوه ی اجرای آن شرح داده نشده است.
قوت ها :
قوت های سازمان همان منابع و توانایی هایی است که در اختیار دارد و می تواند از آنها به منظور ایجاد یک مزیت رقابتی استفاده کند. موارد زیر می توانند از قوت های شرکت به حساب آیند :
اختراعات ثبت شده شرکت.
نام تجاری و برند شناخته شده.
شهرت در بین مشتریان.
مزیت در قیمت تمام شده.
دسترسی اختصاصی به منابع طبیعی.
دسترسی به شبکه های توزیع مناسب.
نیروی انسانی کارآمد و آموزش دیده.
ضعف ها :
نبودن بعضی از توانایی های کلیدی در سازمان می تواند به عنوان یک ضعف در سازمان تلقی شود. موارد زیر می توانند از ضعفهای شرکتها باشند :
عدم پشتیبانی و حفاظت از اختراعات.
نام تجاری و برند ضعیف.
ناشناخته بودن در بین مشتریان.
ساختار پر هزینه در شرکت.
عدم دسترسی به منایع.
عدم دسترسی به شبکه های توزیع.
نیروی انسانی ناکارآمد.
نکته ی حائز اهمیت در اینجا امکان تبدیل شدن ضعفها و قوت ها به یکدیگر در شرایط گوناگون است. برای مثال ظرفیت تولید بالا می تواند یک مزیت و قوت برای شرکت محسوب شود اما همین ظرفیت بالا در شرایط رکود و تغییرات تکنولوژیکی می تواند باعث کاهش چابکی شرکت گردد و به آن لطمه وارد کند.
فرصتها :
شناسایی و بررسی دقیق محیط خارجی می تواند فرصتهای جدیدی را برای مدیران شرکت نمایان سازد و همین فرصتها می توانند آغازگر مسیر جدیدی برای توسعه و رشد باشند، فرصتهای می توانند شامل موارد زیر باشند :
نیاز برطرف نشده مشتری.
ظهور تکنولوژی های جدید.
کم شدن محدودیت های قانونی.
حذف موانع تجارت جهانی.
تهدیدها :
تغییر در متغیرهای خارجی و محیطی می تواند تهدید هایی را برای شرکت در پی داشته باشد. مواردی چون :
تغییر در سلیقه ی مشتری که باعث فاصله گرفتن او از محصولات ما می شود.
ظهور محصولات جایگزین پر قدرت.
افزایش محدودیت های تجاری.
ماتریس SWOT
به هر حال شرکت نباید منتظر به وجود آمدن فرصتهایی استثنایی در محیط خارجی باشد، بلکه باید تلاش کند تا با تقویت قوت های درونی اش مزیت رقابتی جدیدی را برای شرکت یا سازمان خلق کند. خلق این مزیت های رقابتی از طریق هماهنگی بین قوت ها و توانایی های درون سازمانی و فرصتهای کوچک یا بزرگ خارجی است. حتی در برخی مواقع، اهمیت فرصت خارجی به قدری است که سازمان انگیزه ی لازم برای غلبه بر یک ضعف داخلی را نیز پیدا خواهد کرد.
برای توسعه ی این استراتژیها، یعنی همان استراتژیهایی که باعث هماهنگی قوت های درون سازمانی با فرصتهای محیط خارجی است، می توان از ماتریس SWOT بهره برد. به اعتقاد نگارنده ی این مطلب ماتریس SWOT می تواند ابزاری توانمد در شناسایی و اتخاذ استراتژیهای مناسب در انواع کسب و کارها باشد. این متد (روش) در صورت شناخت دقیق و به کارگیری صحیح برای کسب و کارهای کوچک و متوسط بسیار کارآمد خواهد بود. شاید حتی بتوان از این ابزار برای تعیین استراتژیهای شخصی و زندگی افراد نیز بهره برد. به هر حال در اینجا تنها به معرفی این ابزار پرداخته شده است، اما می توانید در سایر مطالب پایگاه اطلاع رسانی صنعت چگونگی پیاده سازی و اجرای عملی آن را نیز مطالعه فرمایید.
http://www.myindustry.ir/strategic
Forwarded from Hamid
روند اجرای پروژه ERP در ذوب آهن اصفهان🖕🖕🖕🖕🖕
Forwarded from ⭕️ @panachannel
دانلود مستند چرخه حیات تولید نرمافزار
(Software Development Life Cycle)
-
-
(Software Development Life Cycle)
-
-
Forwarded from ⭕️ @panachannel
چرخه حیات تولید نرمافزار روندی است که تحلیلگران فنآوری اطلاعات با استفاده از آن اقدام به تولید و طراحی سیستمهای نرمافزاری و انطباق آنها با نیازهای مشتریان نموده و در تحلیل خود نیازمندیهای دنیای واقعی را مدنظر قرار میدهند. تحلیلگران فنآوری اطلاعات در تمامی روند تولید یعنی آزمایش، تجزیهوتحلیل و نگهداری، کلیه جنبههای مثبت و منفی را ثبت و موردتوجه قرار میدهند. SDLC حروف اختصاری Software Development Life Cycle است که به معنی چرخه حیات تولید نرمافزار یا سیستم است و برخی از تحلیلگران آن را روند تولید نرمافزار مینامند. چرخه حیات نرمافزار چارچوبی است که کلیه عملیاتی را که در هر مرحله از تولید نرمافزار انجام میگیرد تعریف مینماید. استاندارد ۱۳۳۰۷ یک استاندارد و معیار بینالمللی جهت روند تولید نرمافزارها به شمار میرود. هدف از تدوین این استاندارد تعریف کلیه وظایف مرتبط با چرخه حیات تولید نرمافزارها است.
چرخه حیات تولید نرمافزار چیست؟
چرخه حیات تولید نرمافزار (SDLC) روندی است که در تولید و یا پروژه و یا تجدید طراحی یک نرمافزار در یک سازمان دنبال میگردد. این روند کلیه عملیات ازجمله نحوه تولید، نگهداری، جایگزینی و یا تغییر و یا بهبود کیفی نرمافزار را در برمیگیرد. چرخه حیات معرف شناسایی روش اصلاح و بهبود کیفی نرمافزار و روند تولید همهجانبه آن است.
این راهنمای آموزشی حاوی مدلهای گوناگون چرخه حیات تولید نرمافزار و سناریوهایی است که مدلهای مختلف را مورداستفاده قرار میدهند. اطلاعات این راهنمای آموزشی مدیران پروژه را در انتخاب مدل مناسب پروژه یاری رسانده و همچنین برنامه نویسان و تستکنندگان را کمک مینماید که از اصول اساسی مدلهای تولید آگاهی یابند. در این راهنما کلیه مدلهای چرخه حیات تولید و یا تولید نرمافزار اعم از مدلهای سنتی و یا مدرن بررسی گردیده و در پایان هر مرحله نظرات موافق و مخالف و راههای کاربرد عملی مدلهای چرخه حیات تولید نرمافزار نیز مورد ارزیابی قرارگرفته است. مدل آبشاری و مدل V مدلهای سنتی و از نوع افزایشی هستند. منظور از افزایشی این است که مرحله بعدی صرفاً میتواند پس از تکمیل مرحله قبلی آغاز گردد. این مدلها برای پروژههایی مطلوب هستند که نیازمندیهای محصول روشن و آشکار بوده و این نیازها در طول دوره و تا تکمیل پروژه تغییر نخواهد کرد. مدلهای تکراری یا حلزونی با تغییرات سازگار بوده و برای پروژههایی که نیازمندیها به نحوی تعریف و مشخص نشدهاند و یا نیازمندیهای بازار غالباً دچار تغییر میگردند مناسب میباشند. مدل بیگ بنگ از زمره روشهای نادر در تولید نرمافزار بوده و صرفاً جهت پروژههای کوچک و یا دانشگاهی مطلوب است.
مدل چابک معروفترین مدل در صنعت محسوب میگردد. مدل چابک با استفاده از شیوه مدلسازی توان تحویل سریع محصول به مشتری را دارا است. مدل چابک پروژه را به بخشهای تکراری کوچک که هر یک دارای ویژگی خاصی است تقسیم مینماید. تعامل مشتری، در این مدل ستون فقرات متدولوژی را تشکیل داده و ارتباط باز با حداقل مستندات از مشخصات بارز محیط تولید چابک محسوب میگردد.
مدل تولید سریع و نمونهسازی نرمافزار، تکنیکی نوین در جهت شناخت نیازمندیها در مراحل اولیه چرخه پروژه بشمار میرود. در این مدل و تکنیک، یک مدل نمونه و کاری جهت مشاهده و ارائه نظریات به مشتریان و ذینفعان ارائه میگردد. بازخورد مشتریان با شیوهای منظم و متشکل جهت اصلاح و تکمیل محصول مورداستفاده قرار میگیرد.
چرخه حیات تولید نرمافزار چیست؟
چرخه حیات تولید نرمافزار (SDLC) روندی است که در تولید و یا پروژه و یا تجدید طراحی یک نرمافزار در یک سازمان دنبال میگردد. این روند کلیه عملیات ازجمله نحوه تولید، نگهداری، جایگزینی و یا تغییر و یا بهبود کیفی نرمافزار را در برمیگیرد. چرخه حیات معرف شناسایی روش اصلاح و بهبود کیفی نرمافزار و روند تولید همهجانبه آن است.
این راهنمای آموزشی حاوی مدلهای گوناگون چرخه حیات تولید نرمافزار و سناریوهایی است که مدلهای مختلف را مورداستفاده قرار میدهند. اطلاعات این راهنمای آموزشی مدیران پروژه را در انتخاب مدل مناسب پروژه یاری رسانده و همچنین برنامه نویسان و تستکنندگان را کمک مینماید که از اصول اساسی مدلهای تولید آگاهی یابند. در این راهنما کلیه مدلهای چرخه حیات تولید و یا تولید نرمافزار اعم از مدلهای سنتی و یا مدرن بررسی گردیده و در پایان هر مرحله نظرات موافق و مخالف و راههای کاربرد عملی مدلهای چرخه حیات تولید نرمافزار نیز مورد ارزیابی قرارگرفته است. مدل آبشاری و مدل V مدلهای سنتی و از نوع افزایشی هستند. منظور از افزایشی این است که مرحله بعدی صرفاً میتواند پس از تکمیل مرحله قبلی آغاز گردد. این مدلها برای پروژههایی مطلوب هستند که نیازمندیهای محصول روشن و آشکار بوده و این نیازها در طول دوره و تا تکمیل پروژه تغییر نخواهد کرد. مدلهای تکراری یا حلزونی با تغییرات سازگار بوده و برای پروژههایی که نیازمندیها به نحوی تعریف و مشخص نشدهاند و یا نیازمندیهای بازار غالباً دچار تغییر میگردند مناسب میباشند. مدل بیگ بنگ از زمره روشهای نادر در تولید نرمافزار بوده و صرفاً جهت پروژههای کوچک و یا دانشگاهی مطلوب است.
مدل چابک معروفترین مدل در صنعت محسوب میگردد. مدل چابک با استفاده از شیوه مدلسازی توان تحویل سریع محصول به مشتری را دارا است. مدل چابک پروژه را به بخشهای تکراری کوچک که هر یک دارای ویژگی خاصی است تقسیم مینماید. تعامل مشتری، در این مدل ستون فقرات متدولوژی را تشکیل داده و ارتباط باز با حداقل مستندات از مشخصات بارز محیط تولید چابک محسوب میگردد.
مدل تولید سریع و نمونهسازی نرمافزار، تکنیکی نوین در جهت شناخت نیازمندیها در مراحل اولیه چرخه پروژه بشمار میرود. در این مدل و تکنیک، یک مدل نمونه و کاری جهت مشاهده و ارائه نظریات به مشتریان و ذینفعان ارائه میگردد. بازخورد مشتریان با شیوهای منظم و متشکل جهت اصلاح و تکمیل محصول مورداستفاده قرار میگیرد.
Forwarded from ⭕️ @panachannel
Software-Development-Life-Cycle.pdf
1 MB
Forwarded from Batis Ab
ضمن تشکر از آقای مهرداد تاجیک بابت مقاله خوبشون در سایت DeveloperCenter.Ir که عینا برای شما نقل میکنم :
اههای زیادی وجود دارد تا فرآیند طراحی و توسعهی پروژه به موفقیت بیشتری برسد. برای اینکه این پروژه به درستی پیش رود، لازم است تا از دید خیلی بالاتری نسبت به یک طراح به آن نگاه کنیم. در این مقاله میخواهیم به 7 کلید موفقیت برای ایجاد یک پروژه توسط طراح بپردازیم تا هر چه بیشتر توسط کاربر مورد قبول واقع شود.
1. گاهشمار واقعی
طراحی و توسعهی یک پروژه موثر زمان به خصوص به خودش را میبرد. این زمان نسبت به انعطاف و تاثیرگذاریای که بر روی مخاطبش باید داشته باشد متغیر است. اما برخی از مشتریان این زمان را در نظر نگرفته و به این باورند که فرآیند طراحی میتواند سریعتر و بدون در نظر گرفتن تاثیرش انجام پذیرد. موضوعی که در بین مشتریان علی الخصوص ایرانی به وفور قابل مشاهده است.
این موضوع نیز غیر معمول نیست که زمان شروع تا پایان پروژه توسط طراح مشخص نگردد. یعنی مشتری باید بالقوه نسبت به تعیین زمان یک طراح اطلاعاتی را داشته باشد یا به اصطلاح طراح یک زمان غیر واقعی را به مشتری عرضه نکند. این زمان توسط طراح باید با استدلال کامل مطرح شود تا مشتری ضمن اطمینان متقابل در وهلهی اول، از برداشت نا مناسب در مراحل آینده نیز دور گردد. این زمان با صحبت در مورد اینکه چه مواردی میتوانند به سرعت انجام گیرند و عواقب احتمالی خود را دارند و یا اینکه چه مواردی میتوانند زمان بیشتری را به خود اختصاص دهند تا نتیجهی بهتری داشته باشند میتواند تعیین گردد. در بسیاری از موارد مشتری از انعطاف در این زمینه خودداری میکند و چارچوب زمانی خود را ملاک برای انجام پروژه قرار میدهد. بنابراین مهمترین رمز در موفقیت طراحی یک پروژه داشتن وقت مناسب و در عین حال بی دغدغه در انجام آن پروژه است.
2. نیازهای حقیقی مشتری
خدمات سفارشی طراحی وب نیاز مبرم به داشتن نیازهای خاص مشتری و کاربران آن دارد. هیچ طراحی نمیتواند هدف مشتری را به اندازهی خود او بررسی نماید، پس نیاز دارد تا اطلاعات موثر در زمینههای مختلف کاری او را برای درک بهتر وضعیت داشته باشد. رفتن به سمت طراحی بدون بررسی این نیازها چه از نظر یک طراح و چه از نظر مشتریان وسوسه انگیز است و شاید مهمترین مساله ای که یک طراح تازه کار را در شروع یک پروژه به فکر فرو میبرد، اتمام کار و دریافت وجهی است که در قبال طراحی قرار است دریافت نماید. همچنین مشتری نیز به هر چه سریعتر رسیدن به نتیجه فکر میکند اما با این کار از بررسی روند دریافت نیازهای حقیقی مشتری دور میشویم و در نتیجه، پروژه در انتها قالب سفارشیِ خود را از دست میدهد. این یعنی همان از دست دادن اعتماد اولیهی به طراح از جانب مشتری!
برای بهتر شناختن این موضوع به روند طراحی یک ساختمان فکر کنید. آیا برای ساختن یک برج به اندازهی یک ساختمان 2 طبقه مصالح لازم است؟ آیا این مصالح همان نیازهای حقیقی این ساختمان نیستند؟ آیا نمیتوان ارسال 140 کاراکتر از حالت فعلی هر شخص در توئیتر را نیاز او برای بیان آن حالت بیان کرد؟ اما چرا 140 کاراکتر انتخاب شده است؟!
هر طراح باید به این موضوع برسد که بررسی نیازهای هر پروژه با پروژههای دیگر متفاوت است. نیازهای بالقوه در هر مشتری شرایط بخصوص به خود را دربردارد که شاید همین موضوع باشد که طراحان بزرگ را در بررسی نیازها با طراحان دیگر جدا میسازد. همین موضوع است که طراح و مشتری را در همان شروع پروژه با هم همکار میسازد و نه جدا از هم.
3. درگیر شدن مشتری با روند طراحی
بعضی (نه همه) از مشتریان خواستار این هستند که مبانی کار و نیازها را به طراحان عرضه کنند و خود از روند انجام پروژه دور بمانند. یک پروژه موفق پروژهای است که در حین طراحی توسط طراحان، مشتریان نیز دخیل باشند تا از بازخوردهای پروژه در هر زمان اطلاع یابند. طبق تجربهای که شخص بنده در این زمینه داشتهام، حضور و اطلاع مشتریان در روند طراحی، میتواند بیش از پیش به طراح کمک نماید. البته لازم به ذکر است که این موضوع نباید به دخالت تغییر کند. به عبارت دیگر دشوار است تا بدون در نظر گرفتن همراهی مشتری در روند طراحی، به نتایج دلخواه رسید.
اگر شما نسبت به این موضوع خوشبین هستید و بر این باورید که حضور مشتریان میتواند به هر چه بهتر شدن نتایج کمک نماید در حالی که مشتریان شما بر نظر دیگری هستند، حتما وقتی را برای توضیح دادن این موضوع در نظر گیرید. مشتری اگر در روند سختی کار قرار گیرد خیلی بهتر میتواند با نتایج کنار آید.
اههای زیادی وجود دارد تا فرآیند طراحی و توسعهی پروژه به موفقیت بیشتری برسد. برای اینکه این پروژه به درستی پیش رود، لازم است تا از دید خیلی بالاتری نسبت به یک طراح به آن نگاه کنیم. در این مقاله میخواهیم به 7 کلید موفقیت برای ایجاد یک پروژه توسط طراح بپردازیم تا هر چه بیشتر توسط کاربر مورد قبول واقع شود.
1. گاهشمار واقعی
طراحی و توسعهی یک پروژه موثر زمان به خصوص به خودش را میبرد. این زمان نسبت به انعطاف و تاثیرگذاریای که بر روی مخاطبش باید داشته باشد متغیر است. اما برخی از مشتریان این زمان را در نظر نگرفته و به این باورند که فرآیند طراحی میتواند سریعتر و بدون در نظر گرفتن تاثیرش انجام پذیرد. موضوعی که در بین مشتریان علی الخصوص ایرانی به وفور قابل مشاهده است.
این موضوع نیز غیر معمول نیست که زمان شروع تا پایان پروژه توسط طراح مشخص نگردد. یعنی مشتری باید بالقوه نسبت به تعیین زمان یک طراح اطلاعاتی را داشته باشد یا به اصطلاح طراح یک زمان غیر واقعی را به مشتری عرضه نکند. این زمان توسط طراح باید با استدلال کامل مطرح شود تا مشتری ضمن اطمینان متقابل در وهلهی اول، از برداشت نا مناسب در مراحل آینده نیز دور گردد. این زمان با صحبت در مورد اینکه چه مواردی میتوانند به سرعت انجام گیرند و عواقب احتمالی خود را دارند و یا اینکه چه مواردی میتوانند زمان بیشتری را به خود اختصاص دهند تا نتیجهی بهتری داشته باشند میتواند تعیین گردد. در بسیاری از موارد مشتری از انعطاف در این زمینه خودداری میکند و چارچوب زمانی خود را ملاک برای انجام پروژه قرار میدهد. بنابراین مهمترین رمز در موفقیت طراحی یک پروژه داشتن وقت مناسب و در عین حال بی دغدغه در انجام آن پروژه است.
2. نیازهای حقیقی مشتری
خدمات سفارشی طراحی وب نیاز مبرم به داشتن نیازهای خاص مشتری و کاربران آن دارد. هیچ طراحی نمیتواند هدف مشتری را به اندازهی خود او بررسی نماید، پس نیاز دارد تا اطلاعات موثر در زمینههای مختلف کاری او را برای درک بهتر وضعیت داشته باشد. رفتن به سمت طراحی بدون بررسی این نیازها چه از نظر یک طراح و چه از نظر مشتریان وسوسه انگیز است و شاید مهمترین مساله ای که یک طراح تازه کار را در شروع یک پروژه به فکر فرو میبرد، اتمام کار و دریافت وجهی است که در قبال طراحی قرار است دریافت نماید. همچنین مشتری نیز به هر چه سریعتر رسیدن به نتیجه فکر میکند اما با این کار از بررسی روند دریافت نیازهای حقیقی مشتری دور میشویم و در نتیجه، پروژه در انتها قالب سفارشیِ خود را از دست میدهد. این یعنی همان از دست دادن اعتماد اولیهی به طراح از جانب مشتری!
برای بهتر شناختن این موضوع به روند طراحی یک ساختمان فکر کنید. آیا برای ساختن یک برج به اندازهی یک ساختمان 2 طبقه مصالح لازم است؟ آیا این مصالح همان نیازهای حقیقی این ساختمان نیستند؟ آیا نمیتوان ارسال 140 کاراکتر از حالت فعلی هر شخص در توئیتر را نیاز او برای بیان آن حالت بیان کرد؟ اما چرا 140 کاراکتر انتخاب شده است؟!
هر طراح باید به این موضوع برسد که بررسی نیازهای هر پروژه با پروژههای دیگر متفاوت است. نیازهای بالقوه در هر مشتری شرایط بخصوص به خود را دربردارد که شاید همین موضوع باشد که طراحان بزرگ را در بررسی نیازها با طراحان دیگر جدا میسازد. همین موضوع است که طراح و مشتری را در همان شروع پروژه با هم همکار میسازد و نه جدا از هم.
3. درگیر شدن مشتری با روند طراحی
بعضی (نه همه) از مشتریان خواستار این هستند که مبانی کار و نیازها را به طراحان عرضه کنند و خود از روند انجام پروژه دور بمانند. یک پروژه موفق پروژهای است که در حین طراحی توسط طراحان، مشتریان نیز دخیل باشند تا از بازخوردهای پروژه در هر زمان اطلاع یابند. طبق تجربهای که شخص بنده در این زمینه داشتهام، حضور و اطلاع مشتریان در روند طراحی، میتواند بیش از پیش به طراح کمک نماید. البته لازم به ذکر است که این موضوع نباید به دخالت تغییر کند. به عبارت دیگر دشوار است تا بدون در نظر گرفتن همراهی مشتری در روند طراحی، به نتایج دلخواه رسید.
اگر شما نسبت به این موضوع خوشبین هستید و بر این باورید که حضور مشتریان میتواند به هر چه بهتر شدن نتایج کمک نماید در حالی که مشتریان شما بر نظر دیگری هستند، حتما وقتی را برای توضیح دادن این موضوع در نظر گیرید. مشتری اگر در روند سختی کار قرار گیرد خیلی بهتر میتواند با نتایج کنار آید.
Forwarded from Batis Ab
4. تمرکز بر کاربران
یک پروژهی موفق، قبل از هر چیزی به بر طرف کردن نیازهای مشتریان میپردازد و میتواند از عهدهی این کار به خوبی برآید. یک طراح به راحتی میتواند به صورتی طراحی کند که حالت ویژه گیرد و بابت رضایت مشتری گردد، اما اگر او در این زمینه به برطرف کردن نیازهای کاربران توجهی نداشته باشد، مسلما به موفقیت نخواهد رسید. به عبارت دیگر یک طراح خوب، طراحی است که علاوه بر مشتری خود، به کاربران مشتری خود نیز فکر میکند.
در هنگام طراحی، طراح باید از روند بازدید و درک کاربران پروژه به خوبی اطلاع یابد یا به اصطلاح هدف مشتریِ خود از برخورد با کاربرانش را بداند. بدون دانستن این موارد مطمئن باشید که مشتری در طولانی مدت به این موضوع پی میبرد و بر این باور میگردد که طراح نتوانسته به درستی طراحی کند ( که حق هم دارد ). به عبارت دیگر این وظیفهی طراح است که تمام نیازها را در نظر بگیرد و در روند طراحی بررسی کند و مشتری تنها هر چیزی که طراح بخواهد را باید در اختیارش قرار دهد.
5. دریافت بازخوردهای خاص از مشتریان
به صورت کلی شاید راضی کردن مشتری در نظر طراح یک موفقیت حساب گردد اما چیزی که بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد هدفهای خاص مشتری از پروژه است. بسیاری از مشتریان با دادن یک هدف کلی و بدون پرداخت به جزئیات میخواهند به نتیجهی دلخواه خود برسند. از منظر مشتریان میتوان به این نتیجه رسید که فرهنگی باید در مشتریان ایجاد گردد که این باور را داشته باشند که بدون در اختیار دادن اهداف دقیق و کلی خود، نمیتوانند به نتیجهی دلخواه خود برسند. با این حال اگر این مورد را بخواهیم از دید طراح بررسی کنیم به این نتیجه برسیم که طراح خوب برای اینکه نتیجهی خوبی را در اختیار مشتری قرار دهد باید این توانایی را داشته باشد تا تمام نیازهای او را دریافت نماید. این کار میتواند با ارائه پرسشهایی از جانب طراح انجام شود. طراح باید طوری رفتار کند که مشتری به این نتیجه برسد که در اختیار قرار دادن این اطلاعات نه تنها ضرری برایش ندارد بلکه میتواند نتایج را به کلی تغییر دهد.
6. انتقادات و پیشنهادات
یک طرح هر چقدر هم که از نظر طراح ایدهآل به نظر برسد، زمانی برچسب موفقیت بر آن قرار میگیرد که مشتری نیز رضایت کامل را داشته باشد. اما آیا همیشه مشتریان رضایت را از دید حرفهای مبنا قرار میدهند؟ مسلما خیلی هم کم پیش میآید. بسیاری از مشتریان حتی در انتخاب ابزاری که برای کاربرانشان در نظر گرفته شده رضایت نشان نمیدهند حتی اگر این ابزار با آخرین متد طراحی ساخته شده باشد. اما راحتترین راه برای ترغیب اینگونه مشتریان به سمت رضایت چیست؟ شاید تنها راه دریافت انتقادات و پیشنهادات مشتریان باشد. با این کار شما به مشتریان خود این اطمینان را میدهید که حضور آنها بیشترین تاثیر را در روند طراحی داشته است! با دریافت این موارد طراح میتواند دلایلی را عرضه نماید که به عنوان مثال تاثیر بهتر و بیشتری دارد و مشتری را راضی کند. ( امری که سازمانهای عزیز ایرانی بیشتر از هر چیزی به آن توانمندند. دریافت انتقادات و پیشنهادات و راضی بودن کاربر در هر صورت! )
7. تست موثر
قبل از اینکه هر پروژهای به روی کار بیاید باید توسط کاربران فرضی مورد آزمایش قرار گیرد. به عنوان مثال، پروژههای طراحی وب سایت را در نظر بگیرید. آزمایش مواردی چون: سازگار بودن با مرورگرهای مختلف، بالا بودن رابط کاربری و از این قبیل موارد، از جمله آزمایشهایی است که برای پروژههای طراحی وب سایت مورد نظر قرار میگیرد.
اما شما چطور؟ آیا تجربهای دارید که توانسته باشد در موفقیت طراحیتان، تاثیر زیادی داشته باشد؟
یک پروژهی موفق، قبل از هر چیزی به بر طرف کردن نیازهای مشتریان میپردازد و میتواند از عهدهی این کار به خوبی برآید. یک طراح به راحتی میتواند به صورتی طراحی کند که حالت ویژه گیرد و بابت رضایت مشتری گردد، اما اگر او در این زمینه به برطرف کردن نیازهای کاربران توجهی نداشته باشد، مسلما به موفقیت نخواهد رسید. به عبارت دیگر یک طراح خوب، طراحی است که علاوه بر مشتری خود، به کاربران مشتری خود نیز فکر میکند.
در هنگام طراحی، طراح باید از روند بازدید و درک کاربران پروژه به خوبی اطلاع یابد یا به اصطلاح هدف مشتریِ خود از برخورد با کاربرانش را بداند. بدون دانستن این موارد مطمئن باشید که مشتری در طولانی مدت به این موضوع پی میبرد و بر این باور میگردد که طراح نتوانسته به درستی طراحی کند ( که حق هم دارد ). به عبارت دیگر این وظیفهی طراح است که تمام نیازها را در نظر بگیرد و در روند طراحی بررسی کند و مشتری تنها هر چیزی که طراح بخواهد را باید در اختیارش قرار دهد.
5. دریافت بازخوردهای خاص از مشتریان
به صورت کلی شاید راضی کردن مشتری در نظر طراح یک موفقیت حساب گردد اما چیزی که بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد هدفهای خاص مشتری از پروژه است. بسیاری از مشتریان با دادن یک هدف کلی و بدون پرداخت به جزئیات میخواهند به نتیجهی دلخواه خود برسند. از منظر مشتریان میتوان به این نتیجه رسید که فرهنگی باید در مشتریان ایجاد گردد که این باور را داشته باشند که بدون در اختیار دادن اهداف دقیق و کلی خود، نمیتوانند به نتیجهی دلخواه خود برسند. با این حال اگر این مورد را بخواهیم از دید طراح بررسی کنیم به این نتیجه برسیم که طراح خوب برای اینکه نتیجهی خوبی را در اختیار مشتری قرار دهد باید این توانایی را داشته باشد تا تمام نیازهای او را دریافت نماید. این کار میتواند با ارائه پرسشهایی از جانب طراح انجام شود. طراح باید طوری رفتار کند که مشتری به این نتیجه برسد که در اختیار قرار دادن این اطلاعات نه تنها ضرری برایش ندارد بلکه میتواند نتایج را به کلی تغییر دهد.
6. انتقادات و پیشنهادات
یک طرح هر چقدر هم که از نظر طراح ایدهآل به نظر برسد، زمانی برچسب موفقیت بر آن قرار میگیرد که مشتری نیز رضایت کامل را داشته باشد. اما آیا همیشه مشتریان رضایت را از دید حرفهای مبنا قرار میدهند؟ مسلما خیلی هم کم پیش میآید. بسیاری از مشتریان حتی در انتخاب ابزاری که برای کاربرانشان در نظر گرفته شده رضایت نشان نمیدهند حتی اگر این ابزار با آخرین متد طراحی ساخته شده باشد. اما راحتترین راه برای ترغیب اینگونه مشتریان به سمت رضایت چیست؟ شاید تنها راه دریافت انتقادات و پیشنهادات مشتریان باشد. با این کار شما به مشتریان خود این اطمینان را میدهید که حضور آنها بیشترین تاثیر را در روند طراحی داشته است! با دریافت این موارد طراح میتواند دلایلی را عرضه نماید که به عنوان مثال تاثیر بهتر و بیشتری دارد و مشتری را راضی کند. ( امری که سازمانهای عزیز ایرانی بیشتر از هر چیزی به آن توانمندند. دریافت انتقادات و پیشنهادات و راضی بودن کاربر در هر صورت! )
7. تست موثر
قبل از اینکه هر پروژهای به روی کار بیاید باید توسط کاربران فرضی مورد آزمایش قرار گیرد. به عنوان مثال، پروژههای طراحی وب سایت را در نظر بگیرید. آزمایش مواردی چون: سازگار بودن با مرورگرهای مختلف، بالا بودن رابط کاربری و از این قبیل موارد، از جمله آزمایشهایی است که برای پروژههای طراحی وب سایت مورد نظر قرار میگیرد.
اما شما چطور؟ آیا تجربهای دارید که توانسته باشد در موفقیت طراحیتان، تاثیر زیادی داشته باشد؟
سلام به همه دوستان خوبم .
همانطور که قول داده بودم و برخی از دوستان از بنده خواسته بودند برای آنکه بتوانیم به مباحث دیگری نیز بخصوص در مورد سیستمهای قیمت گذاری کالا و روشهای محاسبه موجودی ریالی کالا در انبار بپردازیم ، لذا خواستم تنها برای حسن ختام بحث های قبلی نمونه ای از نمودارها و گردش کارهای مربوط به سیستم سفارشات و تدارکات خرید را برایتان به اشتراک بگذارم . به امید آنکه پاسخگوی بخش کوچکی از نیازهای دوستان در خصوص این سیستم بوده باشم .
با سپاس از همراهی شما .
همانطور که قول داده بودم و برخی از دوستان از بنده خواسته بودند برای آنکه بتوانیم به مباحث دیگری نیز بخصوص در مورد سیستمهای قیمت گذاری کالا و روشهای محاسبه موجودی ریالی کالا در انبار بپردازیم ، لذا خواستم تنها برای حسن ختام بحث های قبلی نمونه ای از نمودارها و گردش کارهای مربوط به سیستم سفارشات و تدارکات خرید را برایتان به اشتراک بگذارم . به امید آنکه پاسخگوی بخش کوچکی از نیازهای دوستان در خصوص این سیستم بوده باشم .
با سپاس از همراهی شما .