♤اندیشه‌ی میهن♡ – Telegram
♤اندیشه‌ی میهن♡
1.66K subscribers
1.45K photos
834 videos
65 files
1.27K links
با هم بیندیشیم و آینده‌ای بهتر برای ایرانمان بیافرینیم🇮🇷❤️
Download Telegram
#فرهنگ
@ThinkTogether
در جوامعی که مردم از داشتنِ حداقلی برای یک زندگی شرافتمندانه محرومند و قانونی نیز از حقوق مظلومان دفاع نمی کند، سلطه‏ گرى و سلطه ‏پذیرى هر دو زمینه مناسبى براى رشد پیدا مى‏ كنند.

مطلوب و محبوب سلطه‏ گران كسانى هستند كه ضعف خویش را بپذیرند و با سلطه‏ گر به مقابله بر نخیزند و در پى تغییر شرایط بر نیایند.

در این جوامع بدلیل بی پناهی مردم، هر كس مى ‏تواند در عین اِعمال قدرت به مظلوم‏تر از خویش، تحت سلطه مافوق یا قدرتمندتر از خود قرار گیرد. بعبارت دیگر رابطه سلطه‏ گرى و سلطه ‏پذیرى یا همان ارباب -رعیتی در تمامى سطوح اجتماع برقرار است، چه در وزارتخانه ها، سازمانها، ادارات و كارخانه ها، و چه در دانشگاهها و مدارس، این رابطه دردناک و مخرب را حتی می توان بین زوجها، بین والدین و فرزندان و بین فرزندان بزرگتر و کوچکتر در یک خانواده مشاهده نمود.

تعریف و مفهوم "خوبى" در چنین جوامعی همانا "اطاعت مطلق" است و بس؛

سلطه‏ گران معمولا باعنوان خیر و صلاح زیردستان و در لواى عشق و علاقه به آنان اعمال زور و ظلم مى‏ كنند و بدین ترتیب، حق انتخاب و امكان رشد را از افراد تحت سلطه خویش مى‏ گیرند.

سلطه ‏پذیران نیز با گذشت و فدا كردن خود این خیرخواهى را ارج مى ‏نهند و این علاقه را مي ‏پذیرند و با این کار از احساس بدِ سلطه پذیری خود را رها می کنند اما حقیقت این است:
"در هر نوع رابطه كه یكى از طرفین با هر دلیل و بهانه‏ اى مانع از رشد دیگرى در به ثمر رساندن استعدادهاى بالقوه ‏اش شده و باعث گردد كه در او احساس حقارت، ناچیزى و ناتوانى به‏ وجود آید نوعى سلطه ‏گرى یا خود برتر بینی بیمارگونه حاكم است".

عوارض اولیه این رابطه نابرابر، بوجود آمدن ویژگیهایی چون دروغگویی، چاپلوسی، زبان بازی، بت سازی و بت پرستی، خفقان و سکوت در برابر ظلم، منفعت طلبی، حسادت و تنگ نظری و عوارض ثانویه آن ویژگیهایی چون شكسته ‏نفسى، نپذیرفتن مسوولیت، نپذیرفتن خطا، نپذیرفتن انتقاد، جلب ترحم، ناله و شِكوه و شكایت، نفرین و غیره است. ویژگیهایی که هر یک بر مبنای هنجارهای روانشناختی جهان مدرن نوعی ناهنجاری روانی تلقی می شود.
طبیعتا تا زمانی که از بالاترین تا پایینترین مسوولان کشورمان نسبت به زیر دست خود حالت سلطه گری یا اربابی و نسبت به افراد بالادست خود حالت سلطه پذیری یا رعیتی دارند ما نخواهیم توانست در هیچ زمینه ای پیشرفت کنیم کما آنکه تاکنون نکرده ایم.

@ThinkTogether
🌐👈
#تلنگر
#فرهنگ

‏سالهاست که خواسته و ناخواسته، بجا یا نابجا خودمان را سرزنش می‌کنیم؛ با سنجشهای نابجا جامعه‌مان را خوار می‌شماریم؛ هیچگاه داشته‌ها و خوبیهایمان را ندیده‌ایم؛ هر که بیشتر بد گفته، روشنفکرترش خوانده‌ایم...

آنچه که امروز ملت ما پیش از هر چیز بدان نیاز دارد، اعتماد به نفس و خود و یکدیگر را دوست داشتن است.

@ThinkTogether🌱
#یادداشت

🌎 لاتاری گرین‌کارت آمریکا ثبت‌نام کن. ضرر نداره!

🗓 هر سال، از کاغذ سفید A4ی که عکاسی محل به پشت شیشه‌اش می‌چسباند و می‌نویسد: "ثبت نام لاتاری" می‌فهمم باز یکسال گذشته و ثبت‌نام لاتاری شروع شده‌است. دانشجویم به جای فرستادن کار کلاسیش، به اشتباه برگه‌ی ثبت نام لاتاریش را برایم ایمیل کرده‌است. چند نفر از اقوام به همسرم گفته‌اند: "چرا شما ثبت نام نمی‌کنید؟ فوقش اگر اسمتان درآمد، نمی‌روید!" فصل، فصل لاتاری است.

🌿 لاتاری اما یک "نشانه" است. نشانه‌ای از جامعه‌ای که احساسش این است: "به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا سرایم". جامعه‌ای که خودش را دوست ندارد! جامعه‌ای که می‌خواهد مرتب "شانس"ش را برای رفتن به جای دیگری امتحان کند. هر سال. هر بار. جامعه‌ای که از جایی که هست، راضی نیست. از دیدن خودش در آینه لذت نمی‌برد. خودش را آن‌قدر که باید، دوست ندارد. جامعه‌ی سر راهی. جامعه‌ای که انگار همه مثل مسافرخانه‌ای موقت به آن نگاه می‌کنند: جایی که امروز مقیمش هستند اما فردا، شاید نه. امیدوار به رفتن.

🌿 بدون شک بوجود آورنده‌ی بخش قابل‌توجهی از این وضعیت، عملکرد حکومت بوده و هست. شکی نیست. مسیرهای غلط، ایجاد حس ناامیدی و عدم تعلق، دلزده کردن بخش عمده‌ای از جامعه، فشارهای شدید اقتصادی، بی‌عدالتی، [ قطع ارتباط با گذشته‌ی تاریخی، بمباران جامعه با مفاهیم منفی از رسانه ها، ترویج بیوطنی و امت‌گرایی] و ...
در این بحران، سهم سیاست پررنگ است. بخش دیگرش هم سهم مهارت آمریکا در نشان دادن تصویری رویایی از خویشتن است. رویای امریکایی. تصویر جامعه‌ی همه‌چیز تمام. ساخته‌شدن تصویری که همین "لاتاری" هم وسیله‌ای برای تقویت آن در سطح دنیاست: بهشتی که فقط نصیب معدود افرادی در جهان می‌شود. مرغ سعادتی که روی دوش چند تشنه‌ی مشتاقِ در جستجوی خوشبختی می‌نشیند. ساختنِ آرزو. مدیریتِ امید. تصویری که اعداد و ارقام و بازگشته‌ها و کارشناسان، می‌دانند که واقعی نیست. اما چه فایده که عاشق، کر است و کور.

🌿 تقصیر حکومت و سیاست به کنار. اما همه‌ی ماجرا همین است؟ مقصر تمام این میل به رفتن، قمارِ نخواستن اینجا و عطشِ کنده شدن، تنها سیاست و حکومت است؟ نه، نیست. ما اگر خودمان را امروز، این سالها، چندان که باید دوست نداریم، بخش مهمی از آن به دلیلی دیگر است: چون خودمان را چنان که باید، نمی‌شناسیم. چون خودمان را به ما نشناسانده‌اند. معلوم است که تکلیفِ کسی که حس می‌کند خودش هیچ در دست ندارد و تمام چیزهایش را از دست داده‌است و آن خانه‌ی دوردست که همه چیز دارد، اشک ریختن و حسرت و قمار برای رفتن به آن خانه‌ی دوردست است.

🌿 اگر ایران را می‌شناختیم، اگر هنرهای بی‌زبان و نانوشته‌ی ما زبان پیدا می‌کردند، اگر ادبیاتمان را می‌کاویدیم و در ذهن کودکان و بزرگسالانمان می‌نشاندیم، اگر معماری ایرانی‌ِ حیرت‌انگیزمان امروز در شهرها، چشمهایمان را نوازش می‌داد، اگر دارالفنون امروز نه یک ساختمان رها شده که یک محل گعده و آموزش بود، اگر شخصیتهایمان، از رشدیه تا هدایت و از ستارخان تا فروغی، در مستندهایی درخشان و فیلمهایی جذاب، قهرمانانِ زندگی کودکان ما بودند، اگر پوشش ما، نه خاکستریها و کِرِمهای بی‌هویت امروز، که لباس کردی و بلوچی و ترکمنی بود، اگر در خانه‌هایمان بجای IKEA و فلان، حصیر بوشهر و چاقوی زنجان و قالیچه عشایری نشانده‌شده‌بود، آن وقت بیشتر خودمان را دوست داشتیم. آن وقت اینجا، مسافرخانه نبود؛ «خانه» بود.

🌿 راه، همان است که بزرگان رفته‌اند: از محمدعلی فروغی و کسروی و هدایت و رشدیه تا شفیعی کدکنی و ژاله آموزگار و احسان یارشاطر: مای معمار، مای پژوهشگر هنر، مای آموزگار، مای نقاش، مای طراح لباس، مای حوزوی. مای دانشجو. مای روشنفکر، باید خودمان را کشف کنیم. باید خودمان را به میانه‌ی میدان بیاوریم. باید به خودمان، دوباره حس افتخار پیدا کنیم. باید به خودمان ببالیم. این دیگر فقط تقصیر سیاست نیست. این، ماموریتِ ماست. هر کجا که ایستاده‌ایم. شاید فردا، خودمان را دوست‌تر داشته‌باشیم. شاید برای رفتن، "قمار" نکنیم.

مهدی سلیمانیه (با کمی ویرایش)

@ThinkTogether🌱
#بهبود شخصی

رویای شما
هر روز
باید در ذهنتان باشد.

@ThinkTogether
💓🏵
#دیدگاه

شما تنها زمانی به قدرت نیاز دارید که قصد انجام کار زیان آوری را داشته باشید،
در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافیست!🤔

👤 چارلی چاپلین

@ThinkTogether
💗♒️
#نکته

عدالت، رعایتِ حق است، چه صاحبِ حق از حقّ خود آگاه باشد و چه نباشد.

@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دیدنی

لِگوی آپادانا، ساختۀ جیسون سیلور من
Lego Apadana, by Jason Silverman

@ThinkTogether
🏛
#دیدگاه

نفع در این است که لقمه ای خوردی،
چندانی صبر کنی که آن لقمه نفع خود بکند،
آنگاه لقمه ی دیگر بخوری؛
حکمت این است.
و همچنین در استماع و حکمت
امّا اگر کسی را سوزشی و رنجی باشد
که زود زود می خورد
آن خود کاری دیگر است، او داند؛
اما بر طعام ما با آن آزمایش نکند.

👤 شمس تبریزی

@ThinkTogether
🏵🚶‍♂
#بخشی از یک کتاب

بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است، اما یک چیز نابود شده اساسی بود که هر کسی نمی فهمید،
و آن، خیانت هیتلر به کلمات بود؛
خیلی از کلمات شریف، دیگر معنی خود را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند، عوض شده بودند، کلماتی مانند آزادی ، آگاهی، پیشرفت و عدالت.

📖 آدم کجا بودی؟
هاینریش بل / 1951
🔄 ناتالی چوبینه

@ThinkTogether
🔡
#دیدگاه

تصمیم مثل ماهی می ماند، گرفتنش آسان ولی نگه داشتنش سخت است.

👤 الکساندر دوما

@ThinkTogether
🛐🤝
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دیدگاه
#فرهنگ

🔆 اگر مردم در حال شادی و لذت بردن از زندگی باشند، هیچ نیرویی نمی تواند آنها را به خشونت و جنگ بکشد.


تاثیر ناشادمانی و افسردگی در گسترش روحیه‌ی خشونت در یک ملت از زبان اشو


@ThinkTogether🌱
#چکامه
#وطن

چو از این کویر وحشت،
به سلامتی گذشتی،
به شکوفه‌ها به باران،
برسان سلام ما را...

👤 محمدرضا شفیعی کدکنی

@ThinkTogether
🇮🇷
#تلنگر

در سکوت صدایی است!
دلی باید
که دریابد ...

👤 شمس تبریزی

@ThinkTogether
#بخشی از یک کتاب

... می خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یک قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چندبار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و از مسیر اصلی خودم غافل کرده است، و وقتی به آن رسیده ام دیده ام که چقدر بیهوده بوده است،
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعن می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را می خوردم؟؟!!

📖 دومین مکتوب
پائولوکوئیلو

@ThinkTogether🌱
#چکامه

موجها خوابیده‌اند آرام و رام
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشمه‌های شعله‌ور خشکیده‌اند
آبها از آسیا افتاده است.

در مزارآبادِ شهر بی‌تپش
وایِ جغدی هم نمی‌آید به گوش
دردمندان بی‌خروش و بی‌فغان
خشمناکان بی‌فغان و بی‌خروش

آهها در سینه‌ها گم کرده راه
مرغکان سر٘شان به زیر بالها
در سکوتِ جاودان مدفون شده‌ست
هر چه غوغا بود و قیل و قالها

آبها از آسیا افتاده‌ است
دارها برچیده، خونها شسته‌اند
جای رنج و خشم و عصیان٘ بوته ها
خشکبُنهایِ پلیدی رُسته‌اند...

باز ما ماندیم و شهر بی‌تپش
و آنچه کفتار است و گرگ و روبه است
گاه می‌گویم فغانی برکشم
باز می‌بینم صدایم کوته است...

👤 مهدی اخوان ثالث

@ThinkTogether🌱
#دیدگاه

زن با لطافت ذاتی، با حسّاسیّت بیشتر و با عواطف سرشارتری که دارد (و این امر بیشتر ناشی از خاصیّتِ مادرشدنِ اوست) و نیز از لحاظ قدرتِ بی‌انتهایی که برای رام کردنِ مردان در خود نهفته است، می‌تواند نقش بسیار مهمّی در بهتر کردنِ دنیا ایفا کند.

👤 دکتر محمد علی اسلامی ندوشن

@ThinkTogether🌱
#نکته

در گرما گرم جنبش مشروطه، یکی از روزنامه های آن دوران، از نبود مدرسه هایی که کودکان میهنمان را پرورش و آموزش صحیح دهند، اظهار نگرانی کرده و نوشت که مجلس قوی در نبود مدارس باکیفیت ناممکن است: «در هر کاری باید اول، پایه را محکم کرد و مضبوط ساخت تا عمارتی که روی آن ساخته میشود در اندک زمانی متزلزل نگردد...»*
این سخن هنوز معتبر و این رنج همچنان بر تن میهن تازه است! بی هدفی و به درد نخور بودنِ سامانه‌ی آموزش و پرورش و بیسوادی و بی هویتیِ دانش آموختگان آن، یکی از بزرگترین آسیبهای ریشه ای به مام میهن بوده است.

* روزنامه‌ی چهره نما، سال سوم، شماره ۲۹ مورخه ۲۱ آبان ۱۲۸۵ ص۴

#وطنپرستم

@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینما

- دشمن تو این سپاه نیست پادشاه!
دشمن را تو خود پروردی.
دشمن تو پریشانی مردمان است،
ورنه از یک مشت ایشان چه می‌آمد؟

📽 بهرام بیضایی
🎬 مرگ یزدگرد

@ThinkTogether🌱
#یادداشت

هفته ی پیش نشستم به دیدن فیلم "پیانیست" و حالا دقیقن یک هفته است که این فیلم از توی مغزم جُم نمی‌خورد.

فیلم مربوط می شود به جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان توسط نازیها. از اول تا آخر فیلم، سربازهای نازی مثل آبِ خوردن این لهستانیها را می کشتند. هرکسی هرسوالی که می پرسید، به جای آری یا خیر یک گلوله توی مغزش خالی می شد و بنده خدا هم مثل برگ درخت می افتاد روی زمین. توی این گیر و دار، قهرمان قصه که یک پیانیست لهستانی ست از معرکه جان سالم به در می برد و به مدت دو سال در نقاط مختلف شهر خودش را قایم می کند. آخرهای داستان، وقتی که دیگر برای پیانیستِ آواره رمقی هم باقی نمانده بود، یک فرمانده‌ی نازی محل پنهان شدنش را کشف می کند. فرمانده اما به جای اینکه مثل رفقایش ماشه را توی شقیقه ی پیانیست بچکاند، از او می‌خواهد برایش پیانو بزند و البته بعد هم جانش را نجات می‌دهد و باقی ماجراها.

▫️فیلم که تمام شد، پریدم روی اینترنت تا ببینم این داستان چه قدرش واقعی بود و چه قدرش تخیل. همه‌اش واقعیت محض بود. پیانیست لهستانی، فرمانده‌ی نازی، و حتی خانه‌ی خرابه‌ای که صدای پیانویش دل فرمانده را به رحم آورده بود، همه‌شان صفحه‌ی ویکیپدیا داشتند. خیلی جدی و واقعی یک روزی وجود داشته که میان هیاهو و کشت و کشتار، فرمانده‌ای از پیانو نواختن دشمنِ اسیر و درمانده‌اش لذت برده!

▫️زندگینامه‌ی فرمانده را می خوانم و به این فکر می‌کنم که "دل‌رحم" بودن نعمتی است که خیلیها از آن محروم هستند. هشتاد سال از آن جنگ گذشته و از بین آنهمه فرمانده که مثل نقل و نبات آدم می‌کشتند، مردمِ دنیا قصه‌ی این یکی را برای هم تعریف می‌کنند.

کسی از فردایش خبر ندارد، ولی همین امروز عهد کنیم که اگر یک روزی آنقدر در زندگی بالا رفتیم که کار کسی از انسانهای روی زمین به تصمیم ما بند بود، با "دل رحمی" برایش تصمیم بگیریم.

از بین فرمانده‌ها، فرمانده‌ای باشیم که دل داد به نوای پیانو❤️

مهدی معارف

@ThinkTogether🌱
#دیدگاه

اختلال فرهنگی یعنی چیزی شبیه به بهم ریختگیِ نُسجهای بدن، که مسبّب بیماری بدخیم می‌شود. هر کشور باید یک روال فرهنگی داشته باشد که با مزاجِ او سازگاری داشته باشد.
در اقتصاد پیش آمده است که پولِ بد، پولِ خوب را از میدان بدر کند، زیرا پولِ بد آسانتر و ارزانتر به دست می‌آید. فرهنگ مهاجم هم همین حالت را دارد، راهش این است که جا را برای بهترش [فرهنگ فاخر و اصالتدار خودمان] باز کنیم، آنگاه او خود به خود از تعرّضش می‌کاهد.

👤 دکتراسلامی‌نُدوشن

@ThinkTogether
📚🏛
Forwarded from اتچ بات
#خواندنی

این کتاب با کاوش در گیرودارهای فعلیِ سیاسی و فناوری دنیایمان آغاز می‌شود. در پایان قرن بیستم، به‌نظر می‌رسید که نبردِ همه‌گیرِ ایدئولوژیکی بین فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، با پیروزی قاطعِ لیبرالیسم به سرانجام خود رسیده است. نشانه‌های از فتحِ جهان به‌بواسطه‌ی سیاستِ دموکراتیک، حقوق بشر و سرمایه‌داری لیبرال در سراسر گیتی به‌چشم می‌خورد. اما طبق روال معمول دنیا، تغییرِ جهتی غیرمنتظره‌ای شامل حال تاریخ شد، و پس از فروپاشی فاشیسم و کمونیسم، اکنون حال‌ و روزِ لیبرالیسم پُرآشوب و متلاطم است. پس آهنگِ سفرِمان کجاست؟

بشر هرچه بیشتر در قلمروهای ناشناخته در دنیای تکنولوژی و ارتباطات اجتماعی فر روفته و این کتاب راهنمایی است برای بشر. برای اینکه انسان بتواند در این قرن سرتاسر تغییر زندگی خود را تحت کنترل داشته باشد. یووال نوح هراری، نویسنده‌ی کتاب محبوب و پرفروش انسان خردمند بار دیگر در شاهکاری جدید با نمونه‌هایی ملموس به کمک انسان در عصر جدید آمده است.
در این کتابچه خواهید خواند:
•   چگونه اختلالات تکنولوژیکی سبب خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا شد؛
•   چرا باید بیشتر از خودروها بترسیم تا از تروریستها؛ و
•  چرا باید کودکان را کمتر تحت آموزش قرار دهیم.

@ThinkTogether🌱