#ژئوپولتیک
🇬🇧 ذهنیت سیاسی انگلستان
🎙 ایمان فانی
💬 در این پادکست پژوهشگر ارجمند به ذهنیت سیاسی انگلستان در جایگاه یک قدرت دریایی میپردازد و به این پرسش پاسخ میدهد که چرا انگلستان هرگز هویت خود را سراسر در درون اروپا و اتحادیه اروپا تعریف نکرده است؟ گذشته از کشمکشهای زبانی، نگاه درازمدت دیپلماتیک انگلستان به روسیه، چین، آلمان و دیگر قدرتهای ابرقارهی اوراسیا چگونه است؟ و این نگاه در عملکرد سیاستمدارانی چون چرچیل، تاچر و دولتمردان امروز انگستان چگونه بازتاب یافته است؟ در پایان، چکیدهای از نظریهی جغرافیای سیاسی هالفورد مکیندر و ویرایش دیگر آن نظریه، از نیکولاس اسپایکمن گفته میشود.
@ThinkTogether🌱
🇬🇧 ذهنیت سیاسی انگلستان
🎙 ایمان فانی
💬 در این پادکست پژوهشگر ارجمند به ذهنیت سیاسی انگلستان در جایگاه یک قدرت دریایی میپردازد و به این پرسش پاسخ میدهد که چرا انگلستان هرگز هویت خود را سراسر در درون اروپا و اتحادیه اروپا تعریف نکرده است؟ گذشته از کشمکشهای زبانی، نگاه درازمدت دیپلماتیک انگلستان به روسیه، چین، آلمان و دیگر قدرتهای ابرقارهی اوراسیا چگونه است؟ و این نگاه در عملکرد سیاستمدارانی چون چرچیل، تاچر و دولتمردان امروز انگستان چگونه بازتاب یافته است؟ در پایان، چکیدهای از نظریهی جغرافیای سیاسی هالفورد مکیندر و ویرایش دیگر آن نظریه، از نیکولاس اسپایکمن گفته میشود.
@ThinkTogether🌱
#دیدگاه
#تاریخ ایران
⚫️ ترکمانچای چرا رخ داد؟
فاجعهی ترکمانچای اینگونه آغاز شد که کمی پس از پیمان گلستان، با انگیزش سید محمد مجاهد (سید محسن امین، اعیانالشیعه، ج ۹، ص ۴۴۳) کسانی چون سيد عبدالله بهبهانی (با بهبهانی دوران مشروطیت یکی نیست)، آيتالله استرآبادی، ملاهادی نراقی، ملا محمدتقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملا احمد نراقی، سید عزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملا محمد ممقانی به سوی تبریز راه میافتند تا چنین وانمود شود که همهی علما خواهان جهاد هستند و به شاه اولتیماتوم داده میشود که اگر خواست آنها را نپذیرد، خود وارد عمل خواهند شد! تا به ملت نیز وانمود شود که اگر شاه عرضهی حفظ عزت کشور و رویارویی با روسیه را ندارد، علما ولی دارند! (عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ص ۲۲۳).
🔸تردیدی نیست که اگر چنین رویارویی در توان حاکمیت وقت ایران بود، در بایستگی بازپسگیری سرزمینهای اشغالی تردیدی نبود، ولی سید محمد مجاهد نه تنها برداشت درستی از اوضاع جهان نداشت، بلکه دریافت دقیقی از ناتوانی حکومت وقت هم نداشت. ناگزیر، بجای پرداختن به پایههای اصلی توسعه نیافتگی، توجهش روی به فراهم کردن زمینهی جهاد بود.
🔸فضای جنگ با روسیه در حالی فراهم میشد که فرمانده شجاعی چون عباسمیرزا و دولتمرد خردمندی چون قائم مقام، با درک محدودیتها و نیز شناخت بازیگران نظام بینالملل، خواهان گفتگو با روسیهی اشغالگر، برای مدارا با مردم بخشهای اشغالی بودند (تا پیش از ترکمانچای، بخشهای از دست رفته در پیمان گلستان، اشغالی نامیده میشد و پس از ترکمانچای، ایران ناگزیر شد از این ادعا دست بکشد). در برگه ۴۲ كتاب "كشتگان بر سر قدرت" آمده است:
عباس ميرزا (نايب السلطنه) و قائم مقام (صدراعظم) دل خون و خاموش بودند. تا شاه رای قائم مقام را پرسيد، او بهانه آورد كه: ”كار جنگ و لشكرآرايی را بايد از لشكريان خواست كه من مرد قلمم“.
شاه پافشاری کرد. قائم مقام پاسخ خود را با اين پرسش بيان كرد:
”شاهنشاها! ماليات مملکت شاهنشاهی چقدر تواند بود؟“
شاه روی در هم كشيده پاسخ داد:
”شش كرور“
البته، شاه می دانست كه قائم مقام خود اين را بهتر میداند. آنگاه قائم مقام پرسيد:
”آيا ماليات مملکت روس به عرض مبارك رسيده است؟“
شاه با كمی تندی پاسخ داد:
”آری! ششصد كرور است، میدانيم“
و قائم مقام پاسخی را كه آماده كرده بود باز گفت:
”جنگ شش كرور و ششصد كرور، نه شرط عقل است“
علما ولی پافشاری بر جنگ داشتند و شاه خواست که طالعی گرفته شود ... پايان اين جنگ برای قائم مقام روشن بود، پس دم دركشيد و ساكت شد! چرا كه ميدان در دست رمالان بود"
🔸فرجام هم این بود که فتحعلیشاه از سید محمد مجاهد، دستنوشتهای برای آغاز جنگ با روسیه درخواست کرد، که در شب اول قبر آن را به نکیر و منکر نشان دهد تا ثابت شود به دستور روحانیون به جنگ پرداختهاست! و این درحالی بود که مخالفان جنگ به درستی باور داشتند که با توجه به گرایش الکساندر اول، تزار جدید برای بهبود روابط با ایران و کنار زدن اختلافات، میتوان با گفتگو به سازش رسید (نقش روحانیت در تاریخ معاصر ایران- نوشته دکتر یاوری، ص ۲۱).
🔸سرانجام و با پافشاری علما، جنگ در گرفت و شوربختانه سپاه ایران چنان شکستی خورد که ایوان پاسکویچ فرمانده سپاه روس ادعا کرد که به آسانی میتواند تهران، آذربایجان، قزوین و دیگر بخشهای ایران را بگشاید و از اینجا به بعد بود که شاه و علما دوباره دست به دامان همانهایی شدند که از آغاز مخالف ورود به چنین عرصهای بودند.
🔸از اینجا دیگر این هنر قائم مقام و هیات مذاکرهکنندهی ایرانی بود که با دست خالی و ارتشی فرسوده، در حالی به از دست دادن دربند، باکو، شیروان و قراباغ گردن نهاد که گشودن تهران برای سپاه روس کاری شدنی بود. سرانجام با گفتگو، روسیهی پیروز با اینکه برتری نظامی داشت، پذیرفت نیروهایش را به آن سوی ارس ببرد.
🔸بنابراین در اینکه نکبتی پیش آمد کرد، تردیدی نیست، ولی دست کم در ترکمانچای، مسوولیت ننگ و فلاکت بر گردن آنهایی است که زمینه و هیجان رفتن به راهی هزینهزا را پدید آوردند و سپس بدون پذیرش مسوولیت، کنار نشستند و مذاکرهکنندگان را به خیانت و کوتاهی در بروز نکبتی متهم کردند که خود پدید آورده بودند.
ترکمانچای قراردادی است که تنها از دیدگاه ناکاردانی شاه بدان نگریسته شده و کمتر به یاد آمده که این کوچک شدن ملت ما، برخاسته از رویکرد بیخردانه و هیجانی و پافشاری روحانیت برای جنگی نابرابر بود و این قرارداد، از سقوط آذربایجان و گیلان و قزوین و تهران پیشگیری کرد. آن هم در شرایطی که طرف مذاکره روسیهای بود که با اینکه میتوانست همچنان پیشروی کند و موقعیت خود را بهبود بخشد، در پیامد این سازش، در اوج قدرت و پیروزی به مرز ارس عقبنشینی کرد.
✍ سهند ایرانمهر (ویرایش شده)
@ThinkTogether🌱
#تاریخ ایران
⚫️ ترکمانچای چرا رخ داد؟
فاجعهی ترکمانچای اینگونه آغاز شد که کمی پس از پیمان گلستان، با انگیزش سید محمد مجاهد (سید محسن امین، اعیانالشیعه، ج ۹، ص ۴۴۳) کسانی چون سيد عبدالله بهبهانی (با بهبهانی دوران مشروطیت یکی نیست)، آيتالله استرآبادی، ملاهادی نراقی، ملا محمدتقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملا احمد نراقی، سید عزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملا محمد ممقانی به سوی تبریز راه میافتند تا چنین وانمود شود که همهی علما خواهان جهاد هستند و به شاه اولتیماتوم داده میشود که اگر خواست آنها را نپذیرد، خود وارد عمل خواهند شد! تا به ملت نیز وانمود شود که اگر شاه عرضهی حفظ عزت کشور و رویارویی با روسیه را ندارد، علما ولی دارند! (عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ص ۲۲۳).
🔸تردیدی نیست که اگر چنین رویارویی در توان حاکمیت وقت ایران بود، در بایستگی بازپسگیری سرزمینهای اشغالی تردیدی نبود، ولی سید محمد مجاهد نه تنها برداشت درستی از اوضاع جهان نداشت، بلکه دریافت دقیقی از ناتوانی حکومت وقت هم نداشت. ناگزیر، بجای پرداختن به پایههای اصلی توسعه نیافتگی، توجهش روی به فراهم کردن زمینهی جهاد بود.
🔸فضای جنگ با روسیه در حالی فراهم میشد که فرمانده شجاعی چون عباسمیرزا و دولتمرد خردمندی چون قائم مقام، با درک محدودیتها و نیز شناخت بازیگران نظام بینالملل، خواهان گفتگو با روسیهی اشغالگر، برای مدارا با مردم بخشهای اشغالی بودند (تا پیش از ترکمانچای، بخشهای از دست رفته در پیمان گلستان، اشغالی نامیده میشد و پس از ترکمانچای، ایران ناگزیر شد از این ادعا دست بکشد). در برگه ۴۲ كتاب "كشتگان بر سر قدرت" آمده است:
عباس ميرزا (نايب السلطنه) و قائم مقام (صدراعظم) دل خون و خاموش بودند. تا شاه رای قائم مقام را پرسيد، او بهانه آورد كه: ”كار جنگ و لشكرآرايی را بايد از لشكريان خواست كه من مرد قلمم“.
شاه پافشاری کرد. قائم مقام پاسخ خود را با اين پرسش بيان كرد:
”شاهنشاها! ماليات مملکت شاهنشاهی چقدر تواند بود؟“
شاه روی در هم كشيده پاسخ داد:
”شش كرور“
البته، شاه می دانست كه قائم مقام خود اين را بهتر میداند. آنگاه قائم مقام پرسيد:
”آيا ماليات مملکت روس به عرض مبارك رسيده است؟“
شاه با كمی تندی پاسخ داد:
”آری! ششصد كرور است، میدانيم“
و قائم مقام پاسخی را كه آماده كرده بود باز گفت:
”جنگ شش كرور و ششصد كرور، نه شرط عقل است“
علما ولی پافشاری بر جنگ داشتند و شاه خواست که طالعی گرفته شود ... پايان اين جنگ برای قائم مقام روشن بود، پس دم دركشيد و ساكت شد! چرا كه ميدان در دست رمالان بود"
🔸فرجام هم این بود که فتحعلیشاه از سید محمد مجاهد، دستنوشتهای برای آغاز جنگ با روسیه درخواست کرد، که در شب اول قبر آن را به نکیر و منکر نشان دهد تا ثابت شود به دستور روحانیون به جنگ پرداختهاست! و این درحالی بود که مخالفان جنگ به درستی باور داشتند که با توجه به گرایش الکساندر اول، تزار جدید برای بهبود روابط با ایران و کنار زدن اختلافات، میتوان با گفتگو به سازش رسید (نقش روحانیت در تاریخ معاصر ایران- نوشته دکتر یاوری، ص ۲۱).
🔸سرانجام و با پافشاری علما، جنگ در گرفت و شوربختانه سپاه ایران چنان شکستی خورد که ایوان پاسکویچ فرمانده سپاه روس ادعا کرد که به آسانی میتواند تهران، آذربایجان، قزوین و دیگر بخشهای ایران را بگشاید و از اینجا به بعد بود که شاه و علما دوباره دست به دامان همانهایی شدند که از آغاز مخالف ورود به چنین عرصهای بودند.
🔸از اینجا دیگر این هنر قائم مقام و هیات مذاکرهکنندهی ایرانی بود که با دست خالی و ارتشی فرسوده، در حالی به از دست دادن دربند، باکو، شیروان و قراباغ گردن نهاد که گشودن تهران برای سپاه روس کاری شدنی بود. سرانجام با گفتگو، روسیهی پیروز با اینکه برتری نظامی داشت، پذیرفت نیروهایش را به آن سوی ارس ببرد.
🔸بنابراین در اینکه نکبتی پیش آمد کرد، تردیدی نیست، ولی دست کم در ترکمانچای، مسوولیت ننگ و فلاکت بر گردن آنهایی است که زمینه و هیجان رفتن به راهی هزینهزا را پدید آوردند و سپس بدون پذیرش مسوولیت، کنار نشستند و مذاکرهکنندگان را به خیانت و کوتاهی در بروز نکبتی متهم کردند که خود پدید آورده بودند.
ترکمانچای قراردادی است که تنها از دیدگاه ناکاردانی شاه بدان نگریسته شده و کمتر به یاد آمده که این کوچک شدن ملت ما، برخاسته از رویکرد بیخردانه و هیجانی و پافشاری روحانیت برای جنگی نابرابر بود و این قرارداد، از سقوط آذربایجان و گیلان و قزوین و تهران پیشگیری کرد. آن هم در شرایطی که طرف مذاکره روسیهای بود که با اینکه میتوانست همچنان پیشروی کند و موقعیت خود را بهبود بخشد، در پیامد این سازش، در اوج قدرت و پیروزی به مرز ارس عقبنشینی کرد.
✍ سهند ایرانمهر (ویرایش شده)
@ThinkTogether🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دانستنی
#فرهنگ
📘 خلاصه کتاب روانشناسی تودهها نوشتهی گوستاو لوبون / بخش نخست
🎙 دکتر ایمان فانی
💬 در این فرسته آقای دکتر ایمان فانی به معرفی متنی ارزشمند در مطالعات سیاسی، یعنی اثر کلاسیک گوستاو لوبون، روانشناسی تودهها پرداختهاست.
بعضی از آرا و دیدگاههای لوبون بسیار جالب و حتا تکان دهنده هستند و به خواننده بینش تازهای از تفسیر رفتارهای اجتماعی و گروهی میدهند.
🏮 بسیار جالب و شنیدنی است. با هم بشنویم.
🙏 با سپاس و قدردانی از آقای دکتر ایمان فانی و رسانهی ارزشمندشان مدرسهی زندگی فارسی
#ژئوپولتیک
@ThinkTogether🌱
#فرهنگ
📘 خلاصه کتاب روانشناسی تودهها نوشتهی گوستاو لوبون / بخش نخست
🎙 دکتر ایمان فانی
💬 در این فرسته آقای دکتر ایمان فانی به معرفی متنی ارزشمند در مطالعات سیاسی، یعنی اثر کلاسیک گوستاو لوبون، روانشناسی تودهها پرداختهاست.
بعضی از آرا و دیدگاههای لوبون بسیار جالب و حتا تکان دهنده هستند و به خواننده بینش تازهای از تفسیر رفتارهای اجتماعی و گروهی میدهند.
🏮 بسیار جالب و شنیدنی است. با هم بشنویم.
🙏 با سپاس و قدردانی از آقای دکتر ایمان فانی و رسانهی ارزشمندشان مدرسهی زندگی فارسی
#ژئوپولتیک
@ThinkTogether🌱
#یادداشت
در شاهنامهی فردوسی روایت عجیبی وجود دارد؛
وقتی زال میخواست از سیمرغ خداحافظی کند ، سیمرغ سه پَر از پَرهای خود را به زال میدهد و میگوید: هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پرها را به آتش بکش تا من به یاریت بشتابم.
سالها میگذرد...
رودابه، همسرِ زال، رستم را آبستن میشود و ناتوان از وضعحمل در بستر مرگ میافتد.
زال هراسان اولین پر سیمرغ را به آتش می کشد. سیمرغ به یاری همسر و فرزندش میآید و از مرگ میرهاندشان.
زال در اواخر عمر و قبل از مرگش، دو پر دیگر را به رستم می دهد تا در تنگنا، آنها را به آتش بکشد...
سالها می گذرد و رستم در جنگ با پهلوانی به نام اسفندیار دچار زخمهای فراوان میشود و مستاصل از شکست او...
رستم پر دوم را به آتش میکشد.
سیمرغ آشکار میگردد.
رستم را درمان میکند و راز شکست اسفندیار را برملا مینماید.
رستم پیروز میشود...
ولی راز سر به مُهری که فردوسی قرنهاست آن را پنهان کرده، اینجاست.
فردوسی تکلیف پر سوم را مشخص نکرده!!
در هیچ جای شاهنامه نشان و خبری از پر سوم نیست.
سرنوشت پر سوم در پردهی معماست.
حتی هنگامی که رستم در هفتخوان، در نبرد دیو سیاه و سپید گرفتار میگردد،
و یا در رزم اول از سهراب شکست میخورد، پر سوم را به آتش نمیکشد.
یا هنگامی که در چاه شغاد نابرادر به تیرهای زهرگون گرفتار میآید، کشته میشود، ولی پر سوم را به آتش نمیکشد.
چه چیز با ارزشتر از جانش که مرگ را میپذیرد، ولی پر سوم را نگاه می دارد؟
چرا؟
رستم پر سوم را به چه کسی سپردهاست؟
پر سوم باید به دست چه کسی برسد؟
و در چه زمانی به آتش کشیده شود؟
ادبیات اساطیری ایران شعلهگاهِ کنایهها و نشانههای ژرف و رازآلود است.
اشاراتی که خاستگاهش، همان تجسمِ آمال و آرزوهای ساکنان فلات ایران میباشد.
فردوسی با هوشِ تاریخی و جامعهشناسش، پیشبینی روزهای تیرگون میهنش را نمودهبود.
او نیک میدانست گردش گردون بر ایرانیان روزهای همدیسِ حاکمیتِ ضحاک را بازمیآورد؛
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت آیین فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
ندانست جز کژی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن
فردوسی در تعبیری عاشقانه و رازآلود، صبح امیدِ رهاییبخش از تیرهبختی ایرانیان در هر دورهای از این تاریخ را، درصدفی مکتوم قرار داده است.
باور این که هنوز راهی بر سعادتمندی ایرانیان وجود دارد.
تاریخ گواه این مدعاست.
ایران خانهی سیمرغ است و ما نوادگان رستم و زالیم...
سومین پر سیمرغ را به آتش خواهیمکشید، تا سیمرغ خِرد و شادی و سعادتمندی، از پس این ظلام وحشت و تیرهروزی بر فلات ایران لبخند بزند.
ما وارثان پر سوم سیمرغیم.
#وطن
@ThinkTogether🌱
در شاهنامهی فردوسی روایت عجیبی وجود دارد؛
وقتی زال میخواست از سیمرغ خداحافظی کند ، سیمرغ سه پَر از پَرهای خود را به زال میدهد و میگوید: هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پرها را به آتش بکش تا من به یاریت بشتابم.
سالها میگذرد...
رودابه، همسرِ زال، رستم را آبستن میشود و ناتوان از وضعحمل در بستر مرگ میافتد.
زال هراسان اولین پر سیمرغ را به آتش می کشد. سیمرغ به یاری همسر و فرزندش میآید و از مرگ میرهاندشان.
زال در اواخر عمر و قبل از مرگش، دو پر دیگر را به رستم می دهد تا در تنگنا، آنها را به آتش بکشد...
سالها می گذرد و رستم در جنگ با پهلوانی به نام اسفندیار دچار زخمهای فراوان میشود و مستاصل از شکست او...
رستم پر دوم را به آتش میکشد.
سیمرغ آشکار میگردد.
رستم را درمان میکند و راز شکست اسفندیار را برملا مینماید.
رستم پیروز میشود...
ولی راز سر به مُهری که فردوسی قرنهاست آن را پنهان کرده، اینجاست.
فردوسی تکلیف پر سوم را مشخص نکرده!!
در هیچ جای شاهنامه نشان و خبری از پر سوم نیست.
سرنوشت پر سوم در پردهی معماست.
حتی هنگامی که رستم در هفتخوان، در نبرد دیو سیاه و سپید گرفتار میگردد،
و یا در رزم اول از سهراب شکست میخورد، پر سوم را به آتش نمیکشد.
یا هنگامی که در چاه شغاد نابرادر به تیرهای زهرگون گرفتار میآید، کشته میشود، ولی پر سوم را به آتش نمیکشد.
چه چیز با ارزشتر از جانش که مرگ را میپذیرد، ولی پر سوم را نگاه می دارد؟
چرا؟
رستم پر سوم را به چه کسی سپردهاست؟
پر سوم باید به دست چه کسی برسد؟
و در چه زمانی به آتش کشیده شود؟
ادبیات اساطیری ایران شعلهگاهِ کنایهها و نشانههای ژرف و رازآلود است.
اشاراتی که خاستگاهش، همان تجسمِ آمال و آرزوهای ساکنان فلات ایران میباشد.
فردوسی با هوشِ تاریخی و جامعهشناسش، پیشبینی روزهای تیرگون میهنش را نمودهبود.
او نیک میدانست گردش گردون بر ایرانیان روزهای همدیسِ حاکمیتِ ضحاک را بازمیآورد؛
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت آیین فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
ندانست جز کژی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن
فردوسی در تعبیری عاشقانه و رازآلود، صبح امیدِ رهاییبخش از تیرهبختی ایرانیان در هر دورهای از این تاریخ را، درصدفی مکتوم قرار داده است.
باور این که هنوز راهی بر سعادتمندی ایرانیان وجود دارد.
تاریخ گواه این مدعاست.
ایران خانهی سیمرغ است و ما نوادگان رستم و زالیم...
سومین پر سیمرغ را به آتش خواهیمکشید، تا سیمرغ خِرد و شادی و سعادتمندی، از پس این ظلام وحشت و تیرهروزی بر فلات ایران لبخند بزند.
ما وارثان پر سوم سیمرغیم.
#وطن
@ThinkTogether🌱
Americas Strategy In World Politics - Nicholas Spykman.pdf
44.5 MB
#کتاب
#ژئوپولتیک
📖 American Strategy in World Politics
✍ Nicholas Spykman
💬 نیکلاس اسپایکمن، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، در این کتاب که یکی از مهمترین نوشتارهای ژئوپولتیک صد سال گذشته است، یک راهبرد را برای دوران جنگ و صلح بر مبنای جایگاه جغرافیایی آمریکا ارایه نمود. از دید اسپایکمن، کلید برتری سیاسی جهانی، منطقه ای ساحلی نامیده شده به خط کناره یا rimland است: «هر کسی خط کناره را کنترل کند، بر اوراسیا حکمرانی خواهد کرد؛ هر کسی بر اوراسیا حکمرانی کند، سرنوشت جهان را در کنترل خواهد داشت.»
اسپایکمن در سال ۱۹۴۳ درگذشت، ولی تفکرات او چهار سال بعد در دکترین هری ترومن، رییسجمهور وقت ایالات متحده، تکرار شد. جورج فراستکنان، دیپلمات آمریکایی، هم بعدتر همین نگرش را به صورت «استراتژی مهار» پرورش داد. در عمل به این راهبرد، نگهداری خط کناره از نروژ تا اروپای مرکزی و از یونان و ترکیه به سمت خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی و بخشهای شرق دور خط کنارهی آسیایی، پایه و اساس راهبرد آمریکا در جنگ سرد را تشکیل میداد و منطق پشت ایجاد سازمان ناتو در ۱۹۴۹ نیز همین بود.
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
📖 American Strategy in World Politics
✍ Nicholas Spykman
💬 نیکلاس اسپایکمن، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، در این کتاب که یکی از مهمترین نوشتارهای ژئوپولتیک صد سال گذشته است، یک راهبرد را برای دوران جنگ و صلح بر مبنای جایگاه جغرافیایی آمریکا ارایه نمود. از دید اسپایکمن، کلید برتری سیاسی جهانی، منطقه ای ساحلی نامیده شده به خط کناره یا rimland است: «هر کسی خط کناره را کنترل کند، بر اوراسیا حکمرانی خواهد کرد؛ هر کسی بر اوراسیا حکمرانی کند، سرنوشت جهان را در کنترل خواهد داشت.»
اسپایکمن در سال ۱۹۴۳ درگذشت، ولی تفکرات او چهار سال بعد در دکترین هری ترومن، رییسجمهور وقت ایالات متحده، تکرار شد. جورج فراستکنان، دیپلمات آمریکایی، هم بعدتر همین نگرش را به صورت «استراتژی مهار» پرورش داد. در عمل به این راهبرد، نگهداری خط کناره از نروژ تا اروپای مرکزی و از یونان و ترکیه به سمت خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی و بخشهای شرق دور خط کنارهی آسیایی، پایه و اساس راهبرد آمریکا در جنگ سرد را تشکیل میداد و منطق پشت ایجاد سازمان ناتو در ۱۹۴۹ نیز همین بود.
@ThinkTogether🌱
عقب انداختن کارها
دکتر هلاکویی
#روانشناسی
#دانستنی
مردم بسیاری از مشکل "عقب انداختن کارها" رنج میبرند. این ناتوانی را به معنای واقعی میتوان یک مصیبت دانست. سالهای زندگی کسی که درگیر این رنج و ناتوانی است، به بیهودگی و سردرگمی تلف میشود و آنگاه چشم باز میکند که عمرش گذشته و همه یا بیشتر آرزوهایش را از دست داده است.
در این مشاورهی تلفنی، دکتر هلاکویی ریشههای تربیتی و روانی این رنج را بیان میکند. باشد که هشیار شویم و با تربیت آگاهانهی فرزندانمان، یاریگر خوشبختی و رشد آنها باشیم.
@ThinkTogether🌱
#دانستنی
مردم بسیاری از مشکل "عقب انداختن کارها" رنج میبرند. این ناتوانی را به معنای واقعی میتوان یک مصیبت دانست. سالهای زندگی کسی که درگیر این رنج و ناتوانی است، به بیهودگی و سردرگمی تلف میشود و آنگاه چشم باز میکند که عمرش گذشته و همه یا بیشتر آرزوهایش را از دست داده است.
در این مشاورهی تلفنی، دکتر هلاکویی ریشههای تربیتی و روانی این رنج را بیان میکند. باشد که هشیار شویم و با تربیت آگاهانهی فرزندانمان، یاریگر خوشبختی و رشد آنها باشیم.
@ThinkTogether🌱
#یادداشت
#دیدگاه
🇮🇷 کردها و حوثیها
اگر در جنگ سوریه، گروههای مسلح کرد کمی هوشمندی بیشتری از خود نشان میدادند، میتوانستند باعث تحریم و انزوای ترکیه شوند ولی به دلیل تشخیص نادرست واقعیتها، جنگشان به سود ترکیه تمام شد.
آشکار است که کردها از نظر شمار، جنگ افزار و زمین، وضع بهتری نسبت به حوثیهای یمن داشتند، ولی نتوانستند گوشهای از کامیابی حوثیها را تجربه کنند. چرا که بجای تکیه بر سرزمین مادری، به قدرتهای بیرونی مانند آمریکا و اسراییل تکیه کردند و همانگونه که از آغاز بر آگاهان روشن بود، سرانجام ترامپ آنها را مانند کالا معامله کرد. امروز کردها فقط با خفت و خواری آمریکاییها را دشنام میدهند و کار دیگری از ایشان ساخته نیست. و البته اسراییل همچنان مشغول سواری است.
در سوی دیگر، حوثیها هستند که از پوشش سادهای مانند دامن بجای لباس استفاده میکنند، پابرهنه هستند، کفش ندارند، با نیم بطری آب و یک موز ساعتها در کوههای یمن راهپیمایی میکنند و غذا و بهداشت و تبلیغات ویرانگر پانکردها را هم ندارند و از مظلومنمایی و پشتیبانی رسانهای هم برخوردار نیستند، ولی فقط با چند مدل سلاح ایرانی مانند کلاشینکف و آرپیجی وموشکهای قدیمی اسکاد روسی، پوزهی عربستان و ۱۷ کشور متحد سعودی را چنان به خاک مالیدهاند که حکام سعودی (که برای فتح دو هفتهای یمن رفته بودند) اکنون پس از نزدیک به شش سال جنگ، به هر روشی میخواهند خود را نجات دهند ولی نمیتوانند. تا آنجا که امارات ۷۰۰ میلیون دلار به ایران باج داد و اجازه یافت خود را از قتلگاه یمن بیرون بکشد!
کردها از حوثیها امکانات بهتری داشتند ولی به مانند همیشه باختند. پانکردها همیشه قربانی بیریشگی، دورافتادگی از وطن، فریبخوردگی و اعتماد به نفس کاذبشان میشوند. و باید از برج عاج خود پایین بیایند و ببینند که نه جنگجویان بزرگی هستند و نه سیاستمداران خوبی. دلاوری و شجاعت و کارزار واقعی با ژستهای جلوی دوربین و حرفهای قومگرایانه متفاوت است. کردها هم میتوانستند با حمایت مام میهن سرنوشت عزتمندانهای بیابند. هنگامی که در جریان اشغال عفرین ارتش ترکیه به انبارهای مهمات (ی پ گ) دست یافت، از شمار و میزان سلاحهای ایرانی که در اختیار این گروه بود شگفتزده شد، ولی این گروهها (که شوربختانه اختیار سرنوشت مردم عادی را هم در اختیار خود گرفتهاند)، سوراخ دعا را گم کردهاند، و از سر بیهویتی و سردرگمی، هر کسی را که اندکی برایشان شخصیت مستقلی در برابر ایران قایل میشود، به عنوان دوست در آغوش میکشند. و سواری دادن رهبران کرد را پایانی نیست.
رهبران خودخوانده کُرد اگر به راستی برای کردها آیندهی با ثبات و روشنی را میخواهند، اکنون باید با ساز و کاری خردمندانه، در چارچوب دولتهای خود پیگیر حقوق شهروندیشان باشند و در دراز مدت بهتر است به پیوستگی به میهن باستانی و ستون جاودانی ثبات منطقه بیندیشند. اشتباه این گروهها همهی منطقه را دچار بحران کرده است و باعث فقر و آوارگی و خفت مردم شریف کرد زبان شده است.
رهبران قدرتطلب گروههای کرد، بهانهی نوعثمانیگری و حمله به سوریه را به اردوغان دادند و وقتی هم که جنگ شد حاضر به ایستادگی نشدند و با گفتن اینکه ترکیه ارتش دوم ناتو است، خطا و بزدلی خود را توجیه کردند.
در یمن حوثیها و ارتش مردمی، چندین سال است که تحت محاصره دارویی و غذایی و بمبارانهای عربستان، تسلیم نشده و با حمایت ایران اکنون دست بالا را در جنگ با عربستان در اختیار دارند و در هر عملیات، شکست و رسوایی تازهای برای ائتلاف درست میکنند. یمنیها اگرچه کفش و لباس نداشتند، ولی هوشمند و عاقبتنگر بودند و تاریخ را به یاد داشتند و آن را تکرار کردند. (در تاریخ، ماجرای پشتیبانی ایران ساسانی از یمنیها در برابر حملهی اعراب حجاز را بخوانید)
گروههای کرد ولی بجای تکیه به میهن باستانی و آبا اجدادی خود، بر روی کسانی سرمایهگذاری میکنند که ابتدا اندک شخصیتی برایشان قایل شده ولی در نهایت به آنها خیانت میکنند.
آیا پس از دههها در به دری و رفتن به بیراهه، هوش و تدبیری نباید در کار بیاید؟
👤 بابک مهرآیین
@ThinkTogether🌱
#دیدگاه
🇮🇷 کردها و حوثیها
اگر در جنگ سوریه، گروههای مسلح کرد کمی هوشمندی بیشتری از خود نشان میدادند، میتوانستند باعث تحریم و انزوای ترکیه شوند ولی به دلیل تشخیص نادرست واقعیتها، جنگشان به سود ترکیه تمام شد.
آشکار است که کردها از نظر شمار، جنگ افزار و زمین، وضع بهتری نسبت به حوثیهای یمن داشتند، ولی نتوانستند گوشهای از کامیابی حوثیها را تجربه کنند. چرا که بجای تکیه بر سرزمین مادری، به قدرتهای بیرونی مانند آمریکا و اسراییل تکیه کردند و همانگونه که از آغاز بر آگاهان روشن بود، سرانجام ترامپ آنها را مانند کالا معامله کرد. امروز کردها فقط با خفت و خواری آمریکاییها را دشنام میدهند و کار دیگری از ایشان ساخته نیست. و البته اسراییل همچنان مشغول سواری است.
در سوی دیگر، حوثیها هستند که از پوشش سادهای مانند دامن بجای لباس استفاده میکنند، پابرهنه هستند، کفش ندارند، با نیم بطری آب و یک موز ساعتها در کوههای یمن راهپیمایی میکنند و غذا و بهداشت و تبلیغات ویرانگر پانکردها را هم ندارند و از مظلومنمایی و پشتیبانی رسانهای هم برخوردار نیستند، ولی فقط با چند مدل سلاح ایرانی مانند کلاشینکف و آرپیجی وموشکهای قدیمی اسکاد روسی، پوزهی عربستان و ۱۷ کشور متحد سعودی را چنان به خاک مالیدهاند که حکام سعودی (که برای فتح دو هفتهای یمن رفته بودند) اکنون پس از نزدیک به شش سال جنگ، به هر روشی میخواهند خود را نجات دهند ولی نمیتوانند. تا آنجا که امارات ۷۰۰ میلیون دلار به ایران باج داد و اجازه یافت خود را از قتلگاه یمن بیرون بکشد!
کردها از حوثیها امکانات بهتری داشتند ولی به مانند همیشه باختند. پانکردها همیشه قربانی بیریشگی، دورافتادگی از وطن، فریبخوردگی و اعتماد به نفس کاذبشان میشوند. و باید از برج عاج خود پایین بیایند و ببینند که نه جنگجویان بزرگی هستند و نه سیاستمداران خوبی. دلاوری و شجاعت و کارزار واقعی با ژستهای جلوی دوربین و حرفهای قومگرایانه متفاوت است. کردها هم میتوانستند با حمایت مام میهن سرنوشت عزتمندانهای بیابند. هنگامی که در جریان اشغال عفرین ارتش ترکیه به انبارهای مهمات (ی پ گ) دست یافت، از شمار و میزان سلاحهای ایرانی که در اختیار این گروه بود شگفتزده شد، ولی این گروهها (که شوربختانه اختیار سرنوشت مردم عادی را هم در اختیار خود گرفتهاند)، سوراخ دعا را گم کردهاند، و از سر بیهویتی و سردرگمی، هر کسی را که اندکی برایشان شخصیت مستقلی در برابر ایران قایل میشود، به عنوان دوست در آغوش میکشند. و سواری دادن رهبران کرد را پایانی نیست.
رهبران خودخوانده کُرد اگر به راستی برای کردها آیندهی با ثبات و روشنی را میخواهند، اکنون باید با ساز و کاری خردمندانه، در چارچوب دولتهای خود پیگیر حقوق شهروندیشان باشند و در دراز مدت بهتر است به پیوستگی به میهن باستانی و ستون جاودانی ثبات منطقه بیندیشند. اشتباه این گروهها همهی منطقه را دچار بحران کرده است و باعث فقر و آوارگی و خفت مردم شریف کرد زبان شده است.
رهبران قدرتطلب گروههای کرد، بهانهی نوعثمانیگری و حمله به سوریه را به اردوغان دادند و وقتی هم که جنگ شد حاضر به ایستادگی نشدند و با گفتن اینکه ترکیه ارتش دوم ناتو است، خطا و بزدلی خود را توجیه کردند.
در یمن حوثیها و ارتش مردمی، چندین سال است که تحت محاصره دارویی و غذایی و بمبارانهای عربستان، تسلیم نشده و با حمایت ایران اکنون دست بالا را در جنگ با عربستان در اختیار دارند و در هر عملیات، شکست و رسوایی تازهای برای ائتلاف درست میکنند. یمنیها اگرچه کفش و لباس نداشتند، ولی هوشمند و عاقبتنگر بودند و تاریخ را به یاد داشتند و آن را تکرار کردند. (در تاریخ، ماجرای پشتیبانی ایران ساسانی از یمنیها در برابر حملهی اعراب حجاز را بخوانید)
گروههای کرد ولی بجای تکیه به میهن باستانی و آبا اجدادی خود، بر روی کسانی سرمایهگذاری میکنند که ابتدا اندک شخصیتی برایشان قایل شده ولی در نهایت به آنها خیانت میکنند.
آیا پس از دههها در به دری و رفتن به بیراهه، هوش و تدبیری نباید در کار بیاید؟
👤 بابک مهرآیین
@ThinkTogether🌱
#چکامه
چو خواهم ز تو روز و شب یاوری
مکن شرمسارم در این داوری
چنان دارم ای داور کارساز
کزین بانیازان شوم بینیاز
👤 عالیجناب نظامی گنجوی / سدهی ششم خورشیدی / کتاب شرفنامه
@ThinkTogether🌱
چو خواهم ز تو روز و شب یاوری
مکن شرمسارم در این داوری
چنان دارم ای داور کارساز
کزین بانیازان شوم بینیاز
👤 عالیجناب نظامی گنجوی / سدهی ششم خورشیدی / کتاب شرفنامه
@ThinkTogether🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دانستنی
#فرهنگ
📘 خلاصه کتاب روانشناسی تودهها نوشتهی گوستاو لوبون / بخش دوم
🎙 دکتر ایمان فانی
💬 در این فرسته آقای دکتر ایمان فانی به معرفی متنی ارزشمند در مطالعات سیاسی، یعنی اثر کلاسیک گوستاو لوبون، روانشناسی تودهها پرداختهاست.
بعضی از آرا و دیدگاههای لوبون بسیار جالب و حتا تکان دهنده هستند و به خواننده بینش تازهای از تفسیر رفتارهای اجتماعی و گروهی میدهند.
🏮 بسیار جالب و شنیدنی است. با هم بشنویم.
🙏 با سپاس و قدردانی از آقای دکتر ایمان فانی و رسانهی ارزشمندشان مدرسهی زندگی فارسی
#ژئوپولتیک
@ThinkTogether🌱
#فرهنگ
📘 خلاصه کتاب روانشناسی تودهها نوشتهی گوستاو لوبون / بخش دوم
🎙 دکتر ایمان فانی
💬 در این فرسته آقای دکتر ایمان فانی به معرفی متنی ارزشمند در مطالعات سیاسی، یعنی اثر کلاسیک گوستاو لوبون، روانشناسی تودهها پرداختهاست.
بعضی از آرا و دیدگاههای لوبون بسیار جالب و حتا تکان دهنده هستند و به خواننده بینش تازهای از تفسیر رفتارهای اجتماعی و گروهی میدهند.
🏮 بسیار جالب و شنیدنی است. با هم بشنویم.
🙏 با سپاس و قدردانی از آقای دکتر ایمان فانی و رسانهی ارزشمندشان مدرسهی زندگی فارسی
#ژئوپولتیک
@ThinkTogether🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
#پندک
اگر دوست دارین بچهتون کتابخون بشه، باید خود شما هم کتاب بخونید،
اگه مامان و بابا، اهل سیگار وقلیون
هستن،
نمیتونن انتظار داشته باشن که
بچهشون شاهنامهی فردوسی و هملت شکسپیر دوست داشته باشه!
@ThinkTogether
📚🌺🍃
اگر دوست دارین بچهتون کتابخون بشه، باید خود شما هم کتاب بخونید،
اگه مامان و بابا، اهل سیگار وقلیون
هستن،
نمیتونن انتظار داشته باشن که
بچهشون شاهنامهی فردوسی و هملت شکسپیر دوست داشته باشه!
@ThinkTogether
📚🌺🍃
#دیدگاه
♦️ اولین ترکشهای تفاهمنامه ایران و چین به هند خورد!
✍ عماد آبشناس
هنوز تفاهمنامه همکاری طولانی مدت ایران و چین به امضا نرسیده که آمریکاییها و وابستگانشان، زمین و زمان را بهم دوختهاند تا جلوی انجام این تفاهمنامه را بگیرند!
همین یک قلم ناراحتی آمریکاییها کافی است تا همه متوجه شوند اهمیت و ارزش این تفاهمنامه تا چه حد است و در عمل چه ضربهای به آمریکا و سیاستهایش بر علیه ایران، وارد می کند.
کمترین نتیجهی این تفاهمنامه، شکسته شدن تحریمهای آمریکا بر علیه ایران میباشد. همکاریهای دیگر ایران و چین به کنار.
تا به کنون هم، همه متوجه شدهاند که چیزی در این تفاهمنامه وجود ندارد که منافع ملی ایران را به خطر بیاندازند و همهی پروپاگانداهای تبلیغاتی که آمریکا و وابستگانش بر علیه این تفاهمنامه راه انداختهاند طبل تو خالی است.
میتوان گفت روز گذشته اولین ترکشهای این تفاهمنامه به هند اصابت کرد، کشوری که چندین سال است توافق ساخت و مدیریت بندر چابهار را با ایران امضا نموده، ولی به بهانهی تحریمهای آمریکا از اجرای تعهدات خود سر باز میزند و اظهار میدارد چون نمیتواند پول به ایران منتقل کند، پس پروژه را هم فعلا نمیتواند اجرا کند.
تا هندیها متوجه شدند که ایرانیها ممکن است بخواهند این پروژه را به چین واگذار کنند، دست به کار شدند و به دولت ما اعلام کردهاند که تصمیم دارند هیاتی برای گفتگو با ایران و رخصت گرفتن مجدد، اعزام کنند و بودجه پروژه را هم حاضر هستند بطور نقد به ایران منتقل کنند.
کرهایها هم پیام فرستادهاند که هفت ملیارد دلار پول ایران امانت پیش آنها است و می خواهند با ایرانیها گفتگوهایی را شروع کنند تا راه و چارهای برای انتقال این پول به ایران بیابند.
توجه داشته باشید تا پیش از مطرح شدن بحث تفاهمنامهی ایران و چین، کرهایها پولهای ایران را بلوکه کرده بودند و حاضر نبودند در مورد آن حتی صحبت کنند!
اروپاییها هم به دست و پا افتادهاند تا پروژههایی را که چند سال است نیمه رها کردهاند، دوباره اجرا کنند و اظهار میدارند راه و چارهای برای انتقال پول به ایران از طریق ساز و کار اینستکس پیدا کردهاند!
برخی کشورها هم با کشور ما ارتباط برقرار کردهاند و اظهار داشتهاند که آمریکاییها بر اساس شرایطی به آنها اجازه دادهاند تا مقداری از منابع ایران را آزاد کنند.
بدیهی است همه این اقدامات بدون هماهنگی آمریکا نبوده و نمیباشد و هیچ کدام از سیاستمداران این کشورها در شرایطی نیستند که بدون اجازه آمریکا حتی آب بخورند.
کاملا مشخص است حالا که آمریکاییها احساس کردهاند احتمال دارد سیاستهایشان علیه ایران شکست بخورد، به تب و تاب افتادهاند تا هر جور که شده دوباره دولتمردان ایران را با وعدههای توخالی، خام کنند.
همین رویکرد ایالات متحده و متحدین آن ثابت می کند که راه انتخاب شده توسط ایران برای همکاری با شرق، خوب جواب داده و باید ایرانیها همین راه را پیش بگیرند و حتی اگر بنا باشد که راه همکاریها با دیگر کشورها هم باز شود، باید چانهزنی کنند تا این بار شرایط محکمتری برای آنها ایجاد شود و وسط کار دست ایرانیها را در پوست گردو نگذارند.
@ThinkTogether🌱
♦️ اولین ترکشهای تفاهمنامه ایران و چین به هند خورد!
✍ عماد آبشناس
هنوز تفاهمنامه همکاری طولانی مدت ایران و چین به امضا نرسیده که آمریکاییها و وابستگانشان، زمین و زمان را بهم دوختهاند تا جلوی انجام این تفاهمنامه را بگیرند!
همین یک قلم ناراحتی آمریکاییها کافی است تا همه متوجه شوند اهمیت و ارزش این تفاهمنامه تا چه حد است و در عمل چه ضربهای به آمریکا و سیاستهایش بر علیه ایران، وارد می کند.
کمترین نتیجهی این تفاهمنامه، شکسته شدن تحریمهای آمریکا بر علیه ایران میباشد. همکاریهای دیگر ایران و چین به کنار.
تا به کنون هم، همه متوجه شدهاند که چیزی در این تفاهمنامه وجود ندارد که منافع ملی ایران را به خطر بیاندازند و همهی پروپاگانداهای تبلیغاتی که آمریکا و وابستگانش بر علیه این تفاهمنامه راه انداختهاند طبل تو خالی است.
میتوان گفت روز گذشته اولین ترکشهای این تفاهمنامه به هند اصابت کرد، کشوری که چندین سال است توافق ساخت و مدیریت بندر چابهار را با ایران امضا نموده، ولی به بهانهی تحریمهای آمریکا از اجرای تعهدات خود سر باز میزند و اظهار میدارد چون نمیتواند پول به ایران منتقل کند، پس پروژه را هم فعلا نمیتواند اجرا کند.
تا هندیها متوجه شدند که ایرانیها ممکن است بخواهند این پروژه را به چین واگذار کنند، دست به کار شدند و به دولت ما اعلام کردهاند که تصمیم دارند هیاتی برای گفتگو با ایران و رخصت گرفتن مجدد، اعزام کنند و بودجه پروژه را هم حاضر هستند بطور نقد به ایران منتقل کنند.
کرهایها هم پیام فرستادهاند که هفت ملیارد دلار پول ایران امانت پیش آنها است و می خواهند با ایرانیها گفتگوهایی را شروع کنند تا راه و چارهای برای انتقال این پول به ایران بیابند.
توجه داشته باشید تا پیش از مطرح شدن بحث تفاهمنامهی ایران و چین، کرهایها پولهای ایران را بلوکه کرده بودند و حاضر نبودند در مورد آن حتی صحبت کنند!
اروپاییها هم به دست و پا افتادهاند تا پروژههایی را که چند سال است نیمه رها کردهاند، دوباره اجرا کنند و اظهار میدارند راه و چارهای برای انتقال پول به ایران از طریق ساز و کار اینستکس پیدا کردهاند!
برخی کشورها هم با کشور ما ارتباط برقرار کردهاند و اظهار داشتهاند که آمریکاییها بر اساس شرایطی به آنها اجازه دادهاند تا مقداری از منابع ایران را آزاد کنند.
بدیهی است همه این اقدامات بدون هماهنگی آمریکا نبوده و نمیباشد و هیچ کدام از سیاستمداران این کشورها در شرایطی نیستند که بدون اجازه آمریکا حتی آب بخورند.
کاملا مشخص است حالا که آمریکاییها احساس کردهاند احتمال دارد سیاستهایشان علیه ایران شکست بخورد، به تب و تاب افتادهاند تا هر جور که شده دوباره دولتمردان ایران را با وعدههای توخالی، خام کنند.
همین رویکرد ایالات متحده و متحدین آن ثابت می کند که راه انتخاب شده توسط ایران برای همکاری با شرق، خوب جواب داده و باید ایرانیها همین راه را پیش بگیرند و حتی اگر بنا باشد که راه همکاریها با دیگر کشورها هم باز شود، باید چانهزنی کنند تا این بار شرایط محکمتری برای آنها ایجاد شود و وسط کار دست ایرانیها را در پوست گردو نگذارند.
@ThinkTogether🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
#دیدگاه
چیزی که سبب شده است زنده بودن را باارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستنش میارزد،
بعد از موسیقی،
دیدار با قدیسان است،
قدیسانی که همه جا حضور دارند.
مقصودم از قدیسان، مردمانی است که در جامعهای که به شکل تکاندهندهای بیآبروست، آبرومندانه رفتار میکنند.
👤 کورت ونه گات / نویسندهی آمریکایی
#سرباز_وطن
#کرونا_را_شکست_میدهیم
@ThinkTogether🌱
چیزی که سبب شده است زنده بودن را باارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستنش میارزد،
بعد از موسیقی،
دیدار با قدیسان است،
قدیسانی که همه جا حضور دارند.
مقصودم از قدیسان، مردمانی است که در جامعهای که به شکل تکاندهندهای بیآبروست، آبرومندانه رفتار میکنند.
👤 کورت ونه گات / نویسندهی آمریکایی
#سرباز_وطن
#کرونا_را_شکست_میدهیم
@ThinkTogether🌱
#سرباز_وطن
🎶 حسین گلگلاب (زادهی ۲۷ امرداد ۱۲۷۴ تهران - درگذشتهی ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ تهران) ادیب، ترانهسرا و استاد دانشگاه
حسین گلگلاب سرایندهی سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» است. او دبستان و دبیرستان را در علمیه و دارالفنون به انجام رساند و با هوش و آمادگی که داشت، دیری نپایید که همراه با آموختن به آموزاندن هم پرداخت.
وی در موسیقی شاگرد کلنل علینقی وزیری بود و پیش ایشان آموزش تار میدید. گلگلاب نخستین نویسندهی کتاب آموشی تاریخ طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده کتاب برای آموزش جغرافی و تاریخ طبیعی فراهم نمود.
ایشان از نخستین اعضای پیوستهی فرهنگستان ایران بود و واژههای زیادی همچون گلبرگ، كاسبرگ، گلسنگ، نهاندانه، بازدانه و پرچم را در زمينهی گياهشناسى جایگزین برابرهای بیگانهی آنها کرد که همگی در فرهنگستان زبان پذیرفته شدند و سالها است که جای خود را در کتابهای درسی یافتهاند.
ایشان در ۸۶ سالگی ساماندهی فرهنگنامهی زیستشناسی و گیاهان ایران را آغاز نمود ولی شوربختانه عمرش بسنده نبود تا آن را به پایان رساند.
گلگلاب گرچه در زمینهی پیشنهاد واژگان برای فرهنگستان در میان اهل فرهنگ و ادبیات شناخته شده است، ولی شناختگی ایشان، بیشتر برای سرایش ترانهی تصنیف "ای ایران" است. اثری جاودان که مردم ایران در جایگاه سرود میهنپرستانه در همایشها میخوانند. سرودی که در روز بزرگداشت فردوسی بزرگ در شمار آثار ملی، به ثبت رسید. این تصنیف دستاورد همکاری حسین گلگلاب (ترانه سرا)، روحالله خالقی (آهنگساز) و غلامحسین بنان (خواننده) است و سه سال پس از اشغال اندوهبار ایران به دست متفقین و در سال ۱۳۲۳ ساخته شد.
دکتر حسین گل گلاب سرانجام در ۸۹ سالگی پس از عمری خدمت به میهن درگذشت.
📎 داستان سرایش سرود میهنی "ای ایران ای مرز پرگهر" را اینجا بخوانید:
https://news.1rj.ru/str/thinktogether/2850
@ThinkTogether🌱
🎶 حسین گلگلاب (زادهی ۲۷ امرداد ۱۲۷۴ تهران - درگذشتهی ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ تهران) ادیب، ترانهسرا و استاد دانشگاه
حسین گلگلاب سرایندهی سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» است. او دبستان و دبیرستان را در علمیه و دارالفنون به انجام رساند و با هوش و آمادگی که داشت، دیری نپایید که همراه با آموختن به آموزاندن هم پرداخت.
وی در موسیقی شاگرد کلنل علینقی وزیری بود و پیش ایشان آموزش تار میدید. گلگلاب نخستین نویسندهی کتاب آموشی تاریخ طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده کتاب برای آموزش جغرافی و تاریخ طبیعی فراهم نمود.
ایشان از نخستین اعضای پیوستهی فرهنگستان ایران بود و واژههای زیادی همچون گلبرگ، كاسبرگ، گلسنگ، نهاندانه، بازدانه و پرچم را در زمينهی گياهشناسى جایگزین برابرهای بیگانهی آنها کرد که همگی در فرهنگستان زبان پذیرفته شدند و سالها است که جای خود را در کتابهای درسی یافتهاند.
ایشان در ۸۶ سالگی ساماندهی فرهنگنامهی زیستشناسی و گیاهان ایران را آغاز نمود ولی شوربختانه عمرش بسنده نبود تا آن را به پایان رساند.
گلگلاب گرچه در زمینهی پیشنهاد واژگان برای فرهنگستان در میان اهل فرهنگ و ادبیات شناخته شده است، ولی شناختگی ایشان، بیشتر برای سرایش ترانهی تصنیف "ای ایران" است. اثری جاودان که مردم ایران در جایگاه سرود میهنپرستانه در همایشها میخوانند. سرودی که در روز بزرگداشت فردوسی بزرگ در شمار آثار ملی، به ثبت رسید. این تصنیف دستاورد همکاری حسین گلگلاب (ترانه سرا)، روحالله خالقی (آهنگساز) و غلامحسین بنان (خواننده) است و سه سال پس از اشغال اندوهبار ایران به دست متفقین و در سال ۱۳۲۳ ساخته شد.
دکتر حسین گل گلاب سرانجام در ۸۹ سالگی پس از عمری خدمت به میهن درگذشت.
📎 داستان سرایش سرود میهنی "ای ایران ای مرز پرگهر" را اینجا بخوانید:
https://news.1rj.ru/str/thinktogether/2850
@ThinkTogether🌱
Telegram
♤اندیشهی میهن♡
#موسیقی
#وطن
📻 "ای ایران، ای مرز پرگهر"
هر ایرانی خواسته یا ناخواسته در عمر خود بارها و بارها این ترانه را با صدای استاد غلامحسین بنان یا زندهیاد اسفندیار قرهباغی شنیده است. این اثر را میتوان جدا از سرود رسمی حکومتها، سرود ملی غیررسمی ایران دانست.…
#وطن
📻 "ای ایران، ای مرز پرگهر"
هر ایرانی خواسته یا ناخواسته در عمر خود بارها و بارها این ترانه را با صدای استاد غلامحسین بنان یا زندهیاد اسفندیار قرهباغی شنیده است. این اثر را میتوان جدا از سرود رسمی حکومتها، سرود ملی غیررسمی ایران دانست.…
#موسیقی
🎼 تنیده یاد تو
🎤 استاد محمدرضا شجریان
تنیده یاد تو
در تار و پودم
بود لبریز از عشقت وجودم
تو بودم کردی از نابودی
و با مهر پروردی
فدای نام تو،
فدای نام تو،
بود و نبودم
میهن ای میهن 🇮🇷❤️🇮🇷❤️🇮🇷
@ThinkTogether🌱
🎼 تنیده یاد تو
🎤 استاد محمدرضا شجریان
تنیده یاد تو
در تار و پودم
بود لبریز از عشقت وجودم
تو بودم کردی از نابودی
و با مهر پروردی
فدای نام تو،
فدای نام تو،
بود و نبودم
میهن ای میهن 🇮🇷❤️🇮🇷❤️🇮🇷
@ThinkTogether🌱
#دانستنی
👳♀ ناصر پورپیرار که بود؟
ناصر بناکننده (متولد ۱۳۲۰ در تهران) معروف به ناصر پورپیرار و با نام مستعار ناریا؛
بر اساس خاطرات نورالدین کیانوری، پورپیرار کار خود را به عنوان حروفچین در یک چاپخانه وابسته به حزب توده آغاز کرد و بعدها با شراکت با دو نفر دیگر، یک بنگاه انتشاراتی تاسیس نمود.
وی یک سال پیش از انقلاب با کیانوری در برلین ملاقات نمود و طرح ترور محمدرضا پهلوی را از طریق حفر تونل و منفجر کردن خودروی شاه در هنگام عبور، به کیانوری ارایه داد. کیانوری در خاطراتش مینویسد «این شخص دیوانه به نظر میرسد». به گفتهی کیانوری پورپیرار در سال ۱۳۵۸ از حزب توده اخراج شد. دلیل این امر «خوردن پول حزب و کلاهبرداری از شرکایش در انتشارات نیل و بالا کشیدن حقالتالیف آقای محمود اعتمادزاده (م بهآذین)» بودهاست. پورپیرار پس از آن مدتی با نام مستعار ناریا به انتشار جزواتی علیه حزب توده و بدگویی به شخص کیانوری -که دستور اخراجش را داده بود- میپرداخت.
کمی بعدتر وی به دلیل ارتباط با ماموران کشور بلغارستان، دستگیر و روانهی زندان اوین شد. پورپیرار در زندان تواب شد و به گفتهی علیرضا نوریزاده، پس از تواب شدن، به عنوان بازجو مورد استفاده قرار گرفته و از تهیهکنندگان و نویسندگان برنامهی معروف تلویزیونی هویت نیز بود. نخستین ورود وی به حوزهی تاریخ ایران، به واسطهی کتاب "از زبان داریوش" (نوشتهی هایدماری کخ، ترجمهی دکتر پرویز رجبی، انتشارات کارنگ، ۱۳۷۶) بود که خود را ویراستار آن معرفی کردهاست. پورپیرار که همواره شیفتهی ابراز وجود بود، در مقدمهای دو صفحهای که بر این کتاب نوشته، عصر هخامنشی را مبشر راستی و برابری و آزادی و عدالت معرفی کرده و آن را باعث غرور ایرانیان دانسته است... و این در تضاد کامل بود با آنچه یکی دو سال بعد شروع به بیان نمود.
پورپیرار تحصیلات دانشگاهی نداشت. او در حالی همهی مورخان شناختهشده را بیسواد میدانست که در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا که پرسید: «لطف میکنید مدارک تحصیلی و سوابق علمی خود را برای ما بیان کنید؟» پاسخ داد: «من جدی گفتم که سوادی ندارم و اتفاقاً هر چه بیسوادتر باشم، بیشتر اسباب سرشکستگی مورخانی که قادر به پاسخ دادن به گفتههای من نیستند، خواهم بود.»
مجموعه تلاشهای پورپیرار را میتوان در سه عنوان جای داد:
۱. تحسین و تقدیس اعراب
۲. وحشی و پلید توصیف کردن ایرانیان و تحریف شده دانستن تاریخ و تمدن ایران باستان (اعم از دین زرتشت، و دودمانهای هخامنشی تا ساسانی)
۳. بدنام کردن بزرگان ایران از فردوسی بزرگ تا میهنپرستان معاصر.
🈚️ نمونههایی از گفتههای پورپیرار:
- ایران ساختهی دست یهودیان است.
- هخامنشیان قومی اسلاو و وحشی بودند که «به دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده و آنچنان نسلکشی کردند که تا ۱۲ سده پیش از ظهور اسلام، جنبندهای در جغرافیای ایران نمیزیسته است.
- آیین زرتشتی وجود نداشتهاست. ایرانیان تا پیش از اسلام به هیچ دینی معتقد نبوده و کتاب اوستا در همین اواخر در هند نوشته شدهاست.
- حملهی اعراب به ایران سرآغاز تاریخ ایران است.
- سلمان فارسی زاییدهی توطئه یهودیان است.
- زبان ترکی، زبانی فاقد واژگان پایهای و انتزاعی است.
- من از مورخان میخواهم تا یک شی منقول متعلق به مادها را در طول تاریخ نشان دهند و مطمئنم که هیچیک نمیتوانند این کار را انجام دهند.
- هنوز حتی یک عکس و سند دست نبرده و سالم نیافتهام که به نحوی حضور سلسله قاجار در تاریخ معاصر ایران را ثابت کند.
این شخص تحقیرشده و بیمار، پس از حدود دو دهه مهملبافی، سال ۱۳۹۴ در تهران درگذشت.
@ThinkTogether🌱
👳♀ ناصر پورپیرار که بود؟
ناصر بناکننده (متولد ۱۳۲۰ در تهران) معروف به ناصر پورپیرار و با نام مستعار ناریا؛
بر اساس خاطرات نورالدین کیانوری، پورپیرار کار خود را به عنوان حروفچین در یک چاپخانه وابسته به حزب توده آغاز کرد و بعدها با شراکت با دو نفر دیگر، یک بنگاه انتشاراتی تاسیس نمود.
وی یک سال پیش از انقلاب با کیانوری در برلین ملاقات نمود و طرح ترور محمدرضا پهلوی را از طریق حفر تونل و منفجر کردن خودروی شاه در هنگام عبور، به کیانوری ارایه داد. کیانوری در خاطراتش مینویسد «این شخص دیوانه به نظر میرسد». به گفتهی کیانوری پورپیرار در سال ۱۳۵۸ از حزب توده اخراج شد. دلیل این امر «خوردن پول حزب و کلاهبرداری از شرکایش در انتشارات نیل و بالا کشیدن حقالتالیف آقای محمود اعتمادزاده (م بهآذین)» بودهاست. پورپیرار پس از آن مدتی با نام مستعار ناریا به انتشار جزواتی علیه حزب توده و بدگویی به شخص کیانوری -که دستور اخراجش را داده بود- میپرداخت.
کمی بعدتر وی به دلیل ارتباط با ماموران کشور بلغارستان، دستگیر و روانهی زندان اوین شد. پورپیرار در زندان تواب شد و به گفتهی علیرضا نوریزاده، پس از تواب شدن، به عنوان بازجو مورد استفاده قرار گرفته و از تهیهکنندگان و نویسندگان برنامهی معروف تلویزیونی هویت نیز بود. نخستین ورود وی به حوزهی تاریخ ایران، به واسطهی کتاب "از زبان داریوش" (نوشتهی هایدماری کخ، ترجمهی دکتر پرویز رجبی، انتشارات کارنگ، ۱۳۷۶) بود که خود را ویراستار آن معرفی کردهاست. پورپیرار که همواره شیفتهی ابراز وجود بود، در مقدمهای دو صفحهای که بر این کتاب نوشته، عصر هخامنشی را مبشر راستی و برابری و آزادی و عدالت معرفی کرده و آن را باعث غرور ایرانیان دانسته است... و این در تضاد کامل بود با آنچه یکی دو سال بعد شروع به بیان نمود.
پورپیرار تحصیلات دانشگاهی نداشت. او در حالی همهی مورخان شناختهشده را بیسواد میدانست که در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا که پرسید: «لطف میکنید مدارک تحصیلی و سوابق علمی خود را برای ما بیان کنید؟» پاسخ داد: «من جدی گفتم که سوادی ندارم و اتفاقاً هر چه بیسوادتر باشم، بیشتر اسباب سرشکستگی مورخانی که قادر به پاسخ دادن به گفتههای من نیستند، خواهم بود.»
مجموعه تلاشهای پورپیرار را میتوان در سه عنوان جای داد:
۱. تحسین و تقدیس اعراب
۲. وحشی و پلید توصیف کردن ایرانیان و تحریف شده دانستن تاریخ و تمدن ایران باستان (اعم از دین زرتشت، و دودمانهای هخامنشی تا ساسانی)
۳. بدنام کردن بزرگان ایران از فردوسی بزرگ تا میهنپرستان معاصر.
🈚️ نمونههایی از گفتههای پورپیرار:
- ایران ساختهی دست یهودیان است.
- هخامنشیان قومی اسلاو و وحشی بودند که «به دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده و آنچنان نسلکشی کردند که تا ۱۲ سده پیش از ظهور اسلام، جنبندهای در جغرافیای ایران نمیزیسته است.
- آیین زرتشتی وجود نداشتهاست. ایرانیان تا پیش از اسلام به هیچ دینی معتقد نبوده و کتاب اوستا در همین اواخر در هند نوشته شدهاست.
- حملهی اعراب به ایران سرآغاز تاریخ ایران است.
- سلمان فارسی زاییدهی توطئه یهودیان است.
- زبان ترکی، زبانی فاقد واژگان پایهای و انتزاعی است.
- من از مورخان میخواهم تا یک شی منقول متعلق به مادها را در طول تاریخ نشان دهند و مطمئنم که هیچیک نمیتوانند این کار را انجام دهند.
- هنوز حتی یک عکس و سند دست نبرده و سالم نیافتهام که به نحوی حضور سلسله قاجار در تاریخ معاصر ایران را ثابت کند.
این شخص تحقیرشده و بیمار، پس از حدود دو دهه مهملبافی، سال ۱۳۹۴ در تهران درگذشت.
@ThinkTogether🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخ
🗺 خاورمیانه و عثمانی
🎙 دکتر مایکل راینولد / استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه پرینستون
💬 ... پیروان [حضرت] محمد بسیار سریع سرزمینهای بزرگی را فتح کردند، ولی آنها هیچ تجربهای در مدیریت سرزمینهایی با آن گستردگی نداشتند. پس ایرانیها را که تجربه مدیریت امپراتوری بزرگ ساسانی را داشتند، پس از اشغال ایران، به سمت ادارهی فتوحات خود گماشتند و اینگونه تمدن اسلامی آغاز شد. تمدن اسلامی، سنتزی از المانهای عربی و امپراتوری کهن ایرانیان بود.
تا سال ۷۵۰م نه تنها در ایران بلکه در سراسر خاورمیانه نشانی از ترکها وجود نداشت. ترکها را در تاریخ جهان میتوان متاخر دانست. نخستین بار در میانههای قرن ۷م کسانی که ترک نامیده میشوند در سرزمینهای شمال مغولستان گزارش شدهاند.
زبان ترکی با زبانهای هندواروپایی نسبتی ندارد، بلکه از خانواده زبانهای آلتایی است و با چینی و مغولی و کرهای همخانواده است [...] ترکها مردمی اسب سوار و بیابانگرد بودند که به سوی آسیای مرکزی و ایران و آناتولی سرازیر شدند. آنها اسلام و فرهنگ فاخر را از ایرانها آموختند [...]
ویدیوی کامل این سخنرانی ۷۰ دقیقهای
@ThinkTogether🌱
🗺 خاورمیانه و عثمانی
🎙 دکتر مایکل راینولد / استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه پرینستون
💬 ... پیروان [حضرت] محمد بسیار سریع سرزمینهای بزرگی را فتح کردند، ولی آنها هیچ تجربهای در مدیریت سرزمینهایی با آن گستردگی نداشتند. پس ایرانیها را که تجربه مدیریت امپراتوری بزرگ ساسانی را داشتند، پس از اشغال ایران، به سمت ادارهی فتوحات خود گماشتند و اینگونه تمدن اسلامی آغاز شد. تمدن اسلامی، سنتزی از المانهای عربی و امپراتوری کهن ایرانیان بود.
تا سال ۷۵۰م نه تنها در ایران بلکه در سراسر خاورمیانه نشانی از ترکها وجود نداشت. ترکها را در تاریخ جهان میتوان متاخر دانست. نخستین بار در میانههای قرن ۷م کسانی که ترک نامیده میشوند در سرزمینهای شمال مغولستان گزارش شدهاند.
زبان ترکی با زبانهای هندواروپایی نسبتی ندارد، بلکه از خانواده زبانهای آلتایی است و با چینی و مغولی و کرهای همخانواده است [...] ترکها مردمی اسب سوار و بیابانگرد بودند که به سوی آسیای مرکزی و ایران و آناتولی سرازیر شدند. آنها اسلام و فرهنگ فاخر را از ایرانها آموختند [...]
ویدیوی کامل این سخنرانی ۷۰ دقیقهای
@ThinkTogether🌱
#سرباز_وطن
این عکس واقعی است.
این پنج سرباز، آخرین کسانی هستند که زمان تازش ارتش بعث، به سوی پل خرمشهر رفتند که با متجاوزان درگیر شوند. تا هموطنان بیشتری فرصت بیابند شهر را تخلیه کنند و به سلامت از دشمن دور شوند. این پنج سرباز میدانستند که زنده باز نخواهندگشت.
پنج نفری که نه نامشان را میدانیم، نه چهرهشان را دیدهایم 💕❤️
ما اگر این چنین بزرگ و سلحشور نیستیم، کاش روسیاهان تاریخ هم نشویم. که نمیشویم ... به حق تمام چیزهای ارزشمند، آمین.
#وطنپرستم
@ThinkTogether🇮🇷🌱
این عکس واقعی است.
این پنج سرباز، آخرین کسانی هستند که زمان تازش ارتش بعث، به سوی پل خرمشهر رفتند که با متجاوزان درگیر شوند. تا هموطنان بیشتری فرصت بیابند شهر را تخلیه کنند و به سلامت از دشمن دور شوند. این پنج سرباز میدانستند که زنده باز نخواهندگشت.
پنج نفری که نه نامشان را میدانیم، نه چهرهشان را دیدهایم 💕❤️
ما اگر این چنین بزرگ و سلحشور نیستیم، کاش روسیاهان تاریخ هم نشویم. که نمیشویم ... به حق تمام چیزهای ارزشمند، آمین.
#وطنپرستم
@ThinkTogether🇮🇷🌱
#یادداشت
🤦♀ ملوانان زن چرا حامله می شوند؟
چندی پیش در خبرها آمده بود که در یکی از کشتیهای نظامی پیشرفتهی اروپایی، چندین ملوان زن باردار شدند و با هلیکوپتر به خشکی و سپس به کشورشان باز گردانده شدند. موارد مشابه از این دست که افشا شده است به ۳۵ مورد از سال ۲۰۰۵ می رسد. این در حالی است که هرگونه رابطه بین زن و مرد در این ناوها مطلقا ممنوع است، حتی برای زوجهای رسمی. خب چرا چنین اتفاقی می افتد؟ مطمئنا این را نمیشود به گردن دزدان دریایی یا عوامل ناشناخته فضایی انداخت. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهم، سه سوال دیگر هم میپرسم و جواب این سه سوال هم مانند جواب سوال اول است.
چرا میلیاردها دلار ارز صادراتی به ایران برنگشته است؟ چرا تخصیص ارز با نرخ ترجیحی(دلار ۴۲۰۰ تومانی) را رانت خواران یقه سفید محترم خوردند و یک لیوان آب هم رویش؟ چرا برخی سر جلسه امتحان تقلب می کنند؟ چرا برخی رشوه می گیرند؟ نقطه مشترک ملوانان باردار، رانت خواران، متقلبان و رشوهبگیران چیست؟
⬅️ تحلیل و تجویز راهبردی:
فساد و هر گونه رفتار غیرقانونی ریشه در چهار متغیر دارد: امکان، وسوسه، فشار و توجیه.
▫️امکان: یعنی آنکه عملا امکان یک رفتار دیگر، غیر از رفتار مورد انتظار وجود داشته باشد؟ مثلا شما نمیتوانید به یک دستگاه خودپرداز رشوه بدهید و از او بخواهید که به جای ۲۰۰ هزار تومان پول، به شما سیصد هزار تومان پول بدهد. ماشین است و نفهم و غیرقابل مذاکره. پس شما عملا امکان لابی و رشوه ندارید.
▫️وسوسه: یک فکر موذی و اغواکننده است که وارد ذهن میشود و ما را به کاری یا استفاده از موقعیتی یا تجربه کردن چیزی دعوت میکند و گاهی اوقات این دعوت را ادامه میدهد تا در برابرش تسلیم شویم. وقتی شما میبینید که با استفاده از ارز دولتی ارزان میتوانید یک ماهه، معادل ۳۰ سال حقوق یک کارمند درآمد داشته باشید، حداقل یک بار وسوسه میشوید.
▫️فشار: فرض کنید که کالای شما پشت گمرک گیر کرده است و اگر تا هفتهی بعد ترخیص نشود یک ضرر ده میلیاردی میکنید و نتایج یک عمر زحمت شما بر باد میرود. در چنین موقعیتی شما تحت فشار هستید. یا فرض کنید که فرزند شما بیمار است و تا هفته دیگر اگر عمل نشود میمیرد، شما هم پول ندارید، کسی به شما پیشنهاد رشوه می کند. فشار فضا را مساعد میکند برای رشوه، تبانی، تقلب، رابطه غیراخلاقی و ...
▫️توجیه: یعنی اینکه وجدان خود را با یک سری دلایل قانع کنیم. به عبارت دیگر شستشوی اخلاقی دهیم. مثلا به این جملات دقت کنید: همه تقلب میکنند من چرا نکنم؟ همه رشوه میدهند حالا من بچه پیغمبر که نیستم. بابا همه دارند میخورند و میبرند، فقط سر ما بیکلاه مانده بود.
حتی گاهی اوقات فساد و رفتار غیرقانونی با اتکا به دلایل اخلاقی و اهداف متعالی شستشو داده میشود.
حالا فکر میکنم جواب سوال معلوم شد: کافیست فضای کشتی جنگی را تصور کنید! در آن کشتی هم امکان خطا وجود دارد، هم وسوسه و هم فشار و در نهایت همهی اینها با توجیه، شستشوی اخلاقی میشود و میشود آنچه نباید بشود.
رانت خواران، متقلبان و رشوه بگیران دقیقا شبیه ملوانان باردار هستند منتها از نوع ملوان زبل! وقتی هم امکان فساد هست (رانت دولتی)، هم وسوسه (هر روز در اخبار تبلیغ میشود)، هم فشار (فشار برای یک شبه پولدار شدن و به باقی ثروتمندان پیوستن) و در نهایت توجیه (وقتی هر کسی دستش به هر جایی می رسد می خورد چرا من نخورم)، شما هم باردار (رانتخوار/متقلب/رشوه بگیر/دزد) میشوید.
حذف ارتباطات انسانی، کنترل متقاطع اطلاعات، قاعدهی ثروتت را از کجا آوردهای، عقوبتهای بسیار دردناک، انتشار شفاف نتایج پروندههای مفسدین در مهار فساد موثر است. متاسفانه در کشتی ما (کشور ما) هر چهار رکن مربع فساد فراهم است. برای توسعه نیازمند آن هستیم که طراحیهای هوشمند انجام دهیم تا مربع فساد در هم شکسته شود.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی / استاد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف
@ThinkTogether🌱
🤦♀ ملوانان زن چرا حامله می شوند؟
چندی پیش در خبرها آمده بود که در یکی از کشتیهای نظامی پیشرفتهی اروپایی، چندین ملوان زن باردار شدند و با هلیکوپتر به خشکی و سپس به کشورشان باز گردانده شدند. موارد مشابه از این دست که افشا شده است به ۳۵ مورد از سال ۲۰۰۵ می رسد. این در حالی است که هرگونه رابطه بین زن و مرد در این ناوها مطلقا ممنوع است، حتی برای زوجهای رسمی. خب چرا چنین اتفاقی می افتد؟ مطمئنا این را نمیشود به گردن دزدان دریایی یا عوامل ناشناخته فضایی انداخت. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهم، سه سوال دیگر هم میپرسم و جواب این سه سوال هم مانند جواب سوال اول است.
چرا میلیاردها دلار ارز صادراتی به ایران برنگشته است؟ چرا تخصیص ارز با نرخ ترجیحی(دلار ۴۲۰۰ تومانی) را رانت خواران یقه سفید محترم خوردند و یک لیوان آب هم رویش؟ چرا برخی سر جلسه امتحان تقلب می کنند؟ چرا برخی رشوه می گیرند؟ نقطه مشترک ملوانان باردار، رانت خواران، متقلبان و رشوهبگیران چیست؟
⬅️ تحلیل و تجویز راهبردی:
فساد و هر گونه رفتار غیرقانونی ریشه در چهار متغیر دارد: امکان، وسوسه، فشار و توجیه.
▫️امکان: یعنی آنکه عملا امکان یک رفتار دیگر، غیر از رفتار مورد انتظار وجود داشته باشد؟ مثلا شما نمیتوانید به یک دستگاه خودپرداز رشوه بدهید و از او بخواهید که به جای ۲۰۰ هزار تومان پول، به شما سیصد هزار تومان پول بدهد. ماشین است و نفهم و غیرقابل مذاکره. پس شما عملا امکان لابی و رشوه ندارید.
▫️وسوسه: یک فکر موذی و اغواکننده است که وارد ذهن میشود و ما را به کاری یا استفاده از موقعیتی یا تجربه کردن چیزی دعوت میکند و گاهی اوقات این دعوت را ادامه میدهد تا در برابرش تسلیم شویم. وقتی شما میبینید که با استفاده از ارز دولتی ارزان میتوانید یک ماهه، معادل ۳۰ سال حقوق یک کارمند درآمد داشته باشید، حداقل یک بار وسوسه میشوید.
▫️فشار: فرض کنید که کالای شما پشت گمرک گیر کرده است و اگر تا هفتهی بعد ترخیص نشود یک ضرر ده میلیاردی میکنید و نتایج یک عمر زحمت شما بر باد میرود. در چنین موقعیتی شما تحت فشار هستید. یا فرض کنید که فرزند شما بیمار است و تا هفته دیگر اگر عمل نشود میمیرد، شما هم پول ندارید، کسی به شما پیشنهاد رشوه می کند. فشار فضا را مساعد میکند برای رشوه، تبانی، تقلب، رابطه غیراخلاقی و ...
▫️توجیه: یعنی اینکه وجدان خود را با یک سری دلایل قانع کنیم. به عبارت دیگر شستشوی اخلاقی دهیم. مثلا به این جملات دقت کنید: همه تقلب میکنند من چرا نکنم؟ همه رشوه میدهند حالا من بچه پیغمبر که نیستم. بابا همه دارند میخورند و میبرند، فقط سر ما بیکلاه مانده بود.
حتی گاهی اوقات فساد و رفتار غیرقانونی با اتکا به دلایل اخلاقی و اهداف متعالی شستشو داده میشود.
حالا فکر میکنم جواب سوال معلوم شد: کافیست فضای کشتی جنگی را تصور کنید! در آن کشتی هم امکان خطا وجود دارد، هم وسوسه و هم فشار و در نهایت همهی اینها با توجیه، شستشوی اخلاقی میشود و میشود آنچه نباید بشود.
رانت خواران، متقلبان و رشوه بگیران دقیقا شبیه ملوانان باردار هستند منتها از نوع ملوان زبل! وقتی هم امکان فساد هست (رانت دولتی)، هم وسوسه (هر روز در اخبار تبلیغ میشود)، هم فشار (فشار برای یک شبه پولدار شدن و به باقی ثروتمندان پیوستن) و در نهایت توجیه (وقتی هر کسی دستش به هر جایی می رسد می خورد چرا من نخورم)، شما هم باردار (رانتخوار/متقلب/رشوه بگیر/دزد) میشوید.
حذف ارتباطات انسانی، کنترل متقاطع اطلاعات، قاعدهی ثروتت را از کجا آوردهای، عقوبتهای بسیار دردناک، انتشار شفاف نتایج پروندههای مفسدین در مهار فساد موثر است. متاسفانه در کشتی ما (کشور ما) هر چهار رکن مربع فساد فراهم است. برای توسعه نیازمند آن هستیم که طراحیهای هوشمند انجام دهیم تا مربع فساد در هم شکسته شود.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی / استاد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف
@ThinkTogether🌱
#تلنگر
یک سلبریتی چی میفهمه؟ واقعا یک فوتبالیست، یک هنرپیشه، یک مجری تلویزیون، یک خواننده، چی میفهمه؟؟ چرا ما باید بیش از کارآفرینان و ادیبان و دانشمندان و سربازان و آموزگارانمان به اینها توجه کنیم؟
جایگاه درست برای سلبریتیها،
در تبلیغات سس و پفک و آبمیوه است. نه اظهار نظر در مسایل ملی.
⬅️ آدمها را در جایگاه مناسب بنشانیم.
@ThinkTogether🌱
یک سلبریتی چی میفهمه؟ واقعا یک فوتبالیست، یک هنرپیشه، یک مجری تلویزیون، یک خواننده، چی میفهمه؟؟ چرا ما باید بیش از کارآفرینان و ادیبان و دانشمندان و سربازان و آموزگارانمان به اینها توجه کنیم؟
جایگاه درست برای سلبریتیها،
در تبلیغات سس و پفک و آبمیوه است. نه اظهار نظر در مسایل ملی.
⬅️ آدمها را در جایگاه مناسب بنشانیم.
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
🗺 رویهی فراز و فرود تمدنها چگونه است؟
حکومتها می آیند و می روند، ولی تمدنهایی که بر سر راهِ جادهها نشستهاند باقی خواهند ماند.
دورههایی که طی آن ملتها از بستر خود خارج میشوند و به پیشرفتهای بزرگ یا فجایع غمبار میرسند، کوتاه است و سرانجام همه چیز به میانگین باز خواهد گشت. فناوری، در انحصار یک ملت نمیماند. در طول تاریخ همیشه فناوریها از ملتی به ملت دیگر سرایت کردهاند. وقتی برتری موقتی حذف شد، آخر کار، این جمعیت، جادهها و جغرافیا است که حکم میکند.
همهی ابرقدرتها کارشان را با کپی کردن فناوری شروع می کنند. در کره زمین هیچ چیز بدیع نیست و کسی نمی تواند ادعای مالکیت و انحصار فکری و معنوی داشته باشد.
🌐 روند کار به صورت خیلی کلی و کلان، اغلب چنین است:
۱- اقوام ساده و بدوی جادهها و مسیرهای تجاری را در اختیار میگیرند ( به زور و با راهزنی، دزدی دریایی و جنگ تمام عیار) نمونه: مقدونیه، اعراب، مغولها، هونها، وایکینگها، عثمانی، انگلستان و آمریکا (که کار خود را با دزدی دریایی و گاوچرانی شروع کردند)
این قدرت نظامی معمولا این چنین تولید شده: سادهزیستی و شعارهای ساده و وحدتبخش، نظامیگری و نظام فرماندهی کارآمد، جمعگرایی (در مقابل فردگرایی)،
سپس ناگهان یک عامل بیرونی انگیزه فتح و جهانگشایی ایجاد میکند. این عامل معمولا یک بیثباتی اقلیمی مثل سیل یا خشکسالی است که ایجاب میکند قبایل بدوی برای جستجوی منابع جدید از زیستگاه طبیعی خود خارج شوند و یا در مورد آمریکا جنگ دوم جهانی که در خاک تمدن مستقر (اورااسیا) باعث ویرانی و ضعف شد.
۲- پیروزی اقوام بدوی، بر تمدنی فرسوده و سپس امن کردن جادهها و مسیرهای بازرگانی با حذف تمام رقبا (راهزنان و دزدان دریایی دیگر)
۳- استقرار یک نظام مالی و پولی واحد (ضرب سکه، جهانی سازی شبکه بانکی، تحمیل ارز خود به دیگر ملتها)
۴- تولید و مصادرهی ثروت که در آن ملت شما بطور نامتناسب سود بیشتری از ممالک شکستخورده میبرد.
۵- تولید فرهنگ، فلسفه، هنر و وضع قوانین روادارانه و متمدنانه (دربار پادشاهی شما محل رفت و آمد شعرا و فلاسفه و هنرمندان میشود، سینمای کشور شما عالمگیر میشود، دانشگاههای شما مقصد همه استادان و شاگردان میشود. زبان ملت شما تبدیل به زبان بینالمللی می شود و ...) به تدریج به پشتوانه قدرت ملی، فردگرایی شکل میگیرد. فردگرایی تنها با حذف تهدیدهای تمدنی وایجاد ثروت و امنیت ممکن است.
۶- بازنویسی تاریخ به نحوی که آیندگان تصور کنند شما با فلسفه، دستور زبان، فرهنگ، هنر و قانونگذاریِ خوب، به قدرت رسیدهاید! پولدارها، سرانجام کار، برای خود شجرهنامه و اصل و نسب میخرند!
تاریخ رسمی و غیرانتقادی که توسط ملت پیروز نوشته شده باشد، تقریبا همیشه غیرقابل اعتماد و حتی برای خود تمدن پیروز گمراهکننده و سستیآور است.
۷- نسلهای بعدیِ ملت خودِ شما که یادشان رفته برای عظمت به قدرت فیزیکی نیاز است، فریفتهی فرهنگ، فلسفه، هنر و دستور زبان میشوند و کمکم خودِ ملت پیروز دچار این توهم میشود که با فلسفه، فرهنگ و هنر ابرقدرت شده و یا سرنوشت تاریخیش برتری و پیروزی بوده! در این مرحله به مرام ساده و خشونتبار پدران خود پشت میکنند. نیاکانِ ملتساز، دیگر زیادی زمخت و بیفرهنگ به نظر میرسند. (در عثمانی، نهضت ترکان جوان شکل میگیرد در آمریکا مجسمههای بردهداران و پدران ملت را به آب میاندازند، در انگلستان به مجسمه چرچیل حمله میکنند، در فرانسه روشنفکران و مردم به نفع استقلال مستعمرات تظاهرات میکنند و ...)
۸- فروپاشی و فرسایش آغاز میشود. مستعمرات مستقل میشوند، راهها از کنترل خارج میشود. رقبا با راهزنی و دزدی دریایی کار خود را دوباره آغاز میکنند. قوانین، نفوذ خود را در سرحدات از دست میدهند... سیاستمداران تمدن مستقر، اینها را جدی نمیگیرند. تمدن رقیب را دزد، وحشی، نوکیسه و کپی کار تلقی میکنند.
۹- تمدن رقیب که اشتهای رشد و شکوفایی و فروتنی بیشتری دارد و دچار توهم فلسفه، فرهنگ و هنر نیست و برای کپی کردن عواملِ اصلی و واقعیِ قدرت، عذاب وجدان ندارد، حاکم میشود و این چرخه تا قیامت ادامه پیدا می کند.
پایههای تمدن همیشه قدرت فیزیکی (جمعیت، سرزمین پهناور و یکپارچه، قدرت نظامی، مزیت ژئوپولتیک و مساعدت اقلیم) بوده و هست و خواهد بود. قدرت اقتصادی، فرهنگ، فلسفه، روشنفکری و هنر، همه به تبع حاصل شده و خود طی زمان زمینهساز واگذار کردن زمینِ بازی به تمدنهای رقیب میشوند، زیرا اراده و انگیزهی کاربرد مستقیم قوای فیزیکی را کاهش میدهند.
✍ دکتر ایمان فانی
@ThinkTogether🌱
🗺 رویهی فراز و فرود تمدنها چگونه است؟
حکومتها می آیند و می روند، ولی تمدنهایی که بر سر راهِ جادهها نشستهاند باقی خواهند ماند.
دورههایی که طی آن ملتها از بستر خود خارج میشوند و به پیشرفتهای بزرگ یا فجایع غمبار میرسند، کوتاه است و سرانجام همه چیز به میانگین باز خواهد گشت. فناوری، در انحصار یک ملت نمیماند. در طول تاریخ همیشه فناوریها از ملتی به ملت دیگر سرایت کردهاند. وقتی برتری موقتی حذف شد، آخر کار، این جمعیت، جادهها و جغرافیا است که حکم میکند.
همهی ابرقدرتها کارشان را با کپی کردن فناوری شروع می کنند. در کره زمین هیچ چیز بدیع نیست و کسی نمی تواند ادعای مالکیت و انحصار فکری و معنوی داشته باشد.
🌐 روند کار به صورت خیلی کلی و کلان، اغلب چنین است:
۱- اقوام ساده و بدوی جادهها و مسیرهای تجاری را در اختیار میگیرند ( به زور و با راهزنی، دزدی دریایی و جنگ تمام عیار) نمونه: مقدونیه، اعراب، مغولها، هونها، وایکینگها، عثمانی، انگلستان و آمریکا (که کار خود را با دزدی دریایی و گاوچرانی شروع کردند)
این قدرت نظامی معمولا این چنین تولید شده: سادهزیستی و شعارهای ساده و وحدتبخش، نظامیگری و نظام فرماندهی کارآمد، جمعگرایی (در مقابل فردگرایی)،
سپس ناگهان یک عامل بیرونی انگیزه فتح و جهانگشایی ایجاد میکند. این عامل معمولا یک بیثباتی اقلیمی مثل سیل یا خشکسالی است که ایجاب میکند قبایل بدوی برای جستجوی منابع جدید از زیستگاه طبیعی خود خارج شوند و یا در مورد آمریکا جنگ دوم جهانی که در خاک تمدن مستقر (اورااسیا) باعث ویرانی و ضعف شد.
۲- پیروزی اقوام بدوی، بر تمدنی فرسوده و سپس امن کردن جادهها و مسیرهای بازرگانی با حذف تمام رقبا (راهزنان و دزدان دریایی دیگر)
۳- استقرار یک نظام مالی و پولی واحد (ضرب سکه، جهانی سازی شبکه بانکی، تحمیل ارز خود به دیگر ملتها)
۴- تولید و مصادرهی ثروت که در آن ملت شما بطور نامتناسب سود بیشتری از ممالک شکستخورده میبرد.
۵- تولید فرهنگ، فلسفه، هنر و وضع قوانین روادارانه و متمدنانه (دربار پادشاهی شما محل رفت و آمد شعرا و فلاسفه و هنرمندان میشود، سینمای کشور شما عالمگیر میشود، دانشگاههای شما مقصد همه استادان و شاگردان میشود. زبان ملت شما تبدیل به زبان بینالمللی می شود و ...) به تدریج به پشتوانه قدرت ملی، فردگرایی شکل میگیرد. فردگرایی تنها با حذف تهدیدهای تمدنی وایجاد ثروت و امنیت ممکن است.
۶- بازنویسی تاریخ به نحوی که آیندگان تصور کنند شما با فلسفه، دستور زبان، فرهنگ، هنر و قانونگذاریِ خوب، به قدرت رسیدهاید! پولدارها، سرانجام کار، برای خود شجرهنامه و اصل و نسب میخرند!
تاریخ رسمی و غیرانتقادی که توسط ملت پیروز نوشته شده باشد، تقریبا همیشه غیرقابل اعتماد و حتی برای خود تمدن پیروز گمراهکننده و سستیآور است.
۷- نسلهای بعدیِ ملت خودِ شما که یادشان رفته برای عظمت به قدرت فیزیکی نیاز است، فریفتهی فرهنگ، فلسفه، هنر و دستور زبان میشوند و کمکم خودِ ملت پیروز دچار این توهم میشود که با فلسفه، فرهنگ و هنر ابرقدرت شده و یا سرنوشت تاریخیش برتری و پیروزی بوده! در این مرحله به مرام ساده و خشونتبار پدران خود پشت میکنند. نیاکانِ ملتساز، دیگر زیادی زمخت و بیفرهنگ به نظر میرسند. (در عثمانی، نهضت ترکان جوان شکل میگیرد در آمریکا مجسمههای بردهداران و پدران ملت را به آب میاندازند، در انگلستان به مجسمه چرچیل حمله میکنند، در فرانسه روشنفکران و مردم به نفع استقلال مستعمرات تظاهرات میکنند و ...)
۸- فروپاشی و فرسایش آغاز میشود. مستعمرات مستقل میشوند، راهها از کنترل خارج میشود. رقبا با راهزنی و دزدی دریایی کار خود را دوباره آغاز میکنند. قوانین، نفوذ خود را در سرحدات از دست میدهند... سیاستمداران تمدن مستقر، اینها را جدی نمیگیرند. تمدن رقیب را دزد، وحشی، نوکیسه و کپی کار تلقی میکنند.
۹- تمدن رقیب که اشتهای رشد و شکوفایی و فروتنی بیشتری دارد و دچار توهم فلسفه، فرهنگ و هنر نیست و برای کپی کردن عواملِ اصلی و واقعیِ قدرت، عذاب وجدان ندارد، حاکم میشود و این چرخه تا قیامت ادامه پیدا می کند.
پایههای تمدن همیشه قدرت فیزیکی (جمعیت، سرزمین پهناور و یکپارچه، قدرت نظامی، مزیت ژئوپولتیک و مساعدت اقلیم) بوده و هست و خواهد بود. قدرت اقتصادی، فرهنگ، فلسفه، روشنفکری و هنر، همه به تبع حاصل شده و خود طی زمان زمینهساز واگذار کردن زمینِ بازی به تمدنهای رقیب میشوند، زیرا اراده و انگیزهی کاربرد مستقیم قوای فیزیکی را کاهش میدهند.
✍ دکتر ایمان فانی
@ThinkTogether🌱
#تاریخ ایران
🔆 گذری به تاریخ و تمدن ایران باستان
🔢 بخش هفت: از خشایارشاه تا داریوش سوم
🎙 تورج دریایی، استاد تاریخ باستان در دانشگاه اروین کالیفرنیا
🛅 واژگان کلیدی: خشایارشاه / ناخشنودی ساتراپی مصر / اختلافات مذهبی / کتیبهی دیوان / سرکوب ساتراپی بابل و ویرانی اساگیلا، معبد بزرگ بابل / جنگ ایران و یونان / مکابز / آتش زدن آکروپولیس / ساخت کاخ آپادانا / ساخت دروازهی ملل در تخت جمشید / قتل خشایارشاه / داریوش دوم / شورش مصریان / کتاب آناباسیس / پیشدستی یونانیان در جنگ / صلح آنتلاگیداس / قدرتگیری ساتراپیها و آغاز افول امپراتوری هخامنشی / میترا، مهر، اهورامزدا / اردشیر دوم و ساخت معابد آناهیتا در سراسر فلات ایران / باهوکا یا اردشیر سوم / اصلاحات درونی / تسخیر دوبارهی فنیقیه و مصر / داریوش سوم / لشکرکشی اسکندر مقدونی و شکست داریوش سوم
📎 بخشهای پیشین را اینجا ببینید:
بخش یک / بخش دو / بخش سه / بخش چهار / بخش پنج / بخش شش
@ThinkTogether🌱
🔆 گذری به تاریخ و تمدن ایران باستان
🔢 بخش هفت: از خشایارشاه تا داریوش سوم
🎙 تورج دریایی، استاد تاریخ باستان در دانشگاه اروین کالیفرنیا
🛅 واژگان کلیدی: خشایارشاه / ناخشنودی ساتراپی مصر / اختلافات مذهبی / کتیبهی دیوان / سرکوب ساتراپی بابل و ویرانی اساگیلا، معبد بزرگ بابل / جنگ ایران و یونان / مکابز / آتش زدن آکروپولیس / ساخت کاخ آپادانا / ساخت دروازهی ملل در تخت جمشید / قتل خشایارشاه / داریوش دوم / شورش مصریان / کتاب آناباسیس / پیشدستی یونانیان در جنگ / صلح آنتلاگیداس / قدرتگیری ساتراپیها و آغاز افول امپراتوری هخامنشی / میترا، مهر، اهورامزدا / اردشیر دوم و ساخت معابد آناهیتا در سراسر فلات ایران / باهوکا یا اردشیر سوم / اصلاحات درونی / تسخیر دوبارهی فنیقیه و مصر / داریوش سوم / لشکرکشی اسکندر مقدونی و شکست داریوش سوم
📎 بخشهای پیشین را اینجا ببینید:
بخش یک / بخش دو / بخش سه / بخش چهار / بخش پنج / بخش شش
@ThinkTogether🌱