کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
احمد منزوی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۱ آذر ۱۳۹۷
۳ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۴، استاد احمد منزوی ـ کتابشناس، نسخهپژوه و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
احمد منزوی در سال ۱۳۰۲ در شهر سامره در عراق به دنیا آمد. پدرش شیخ آقا بزرگ تهرانی، از علمایی بود که افزون بر استادی در فقه و اصول، در علوم حدیث و نیز تاریخ شیعه تسلطی کمنظیر داشت و ارجمندترین دائرهالمعارف کتابشناسی شیعه ـ الذریعه ـ فراورد ۷۰ سال کوششهای پیگیر اوست. برادر بزرگش ـ دکتر علینقی منزوی ـ نیز افزون بر استادی در فلسفه و ادبیات و تألیف و ترجمهی دهها کتاب و مقاله در رشتههای گوناگون، برای نخستین بار در ایران فهرستی از نسخ خطی تألیف کرد که در آن، شیوهی فهرستنویسی سنتی را با شیوههای جدید تلفیق کرد.
احمد منزوی در دوازدهسالگی همراه خانواده به نجف اشرف رفت و تحصیلات مقدماتی را در مدرسهی ایرانیان و در محضر عمویش آقامحمدابراهیم و شاگردان پدر به انجام رساند و زیر نظر پدر و برادر آموزشهای نخستین را در رشتهی کتابشناسی ـ به شیوهی عملی ـ فراگرفت. در اوائل دههی ۲۰ به تهران آمد و پس از دریافت گواهینامهی دیپلم از دارالفنون، در دانشکدهی معقول و منقول (الهیات کنونی) به ادامهی تحصیل پرداخت و مدرک لیسانس را که به دست آورد، به عنوان دبیر به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) درآمد. در سال ۱۳۲۹ در تهران ضمن ادامهی کار تدریس در دبیرستان، در کار فهرستنویسی و نیز آمادهسازی «ذریعه» (کتاب عظیم شیخ آقابزرگ) برای چاپ و انتشار، به پدر و برادرش کمک میکرد.
احمد منزوی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، به دلیل همکاری با گروههای چپ دستگیر گردید و راهی زندان قصر شد. نزدیک یک سال از عمر خود را در حبس گذراند و سرانجام با وساطت آقا شیخ بهاءالدین نوری ـ از علمای متنفذ تهران ـ آزاد شد. منزوی پس از رهایی از حبس، در کنار کار دبیری، در تألیف ۶ مجلد از فهرست کتابخانهی مجلس شورا و ۹ مجلد از فهرست کتابخانه و موزهی ملک مشارکت داشت. در سال ۱۳۵۶، با رنجشی که از اوضاع اجتماعی داشت، بار سفر بربست و به افغانستان و سپس پاکستان رفت. در اسلامآباد پاکستان از سوی مرکز تحقیقات فارسی دعوت به کار شد و طی ۱۴ سال همکاری با آن مرکز، کارهای سترگی را به انجام رسانید؛ همچون: «تألیف کتاب فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی»، در معرفی بیش از ۵۲ هزار نسخهی خطی فارسی در رشتههای گوناگون در کتابخانههای دولتی و خصوصی و خانقاهی پاکستان، «آموزش علاقهمندان به فهرستنویسی و اعزام آنان برای تهیهی شناسنامهی نسخههای خطی». از میان اینان «سید عارف نوشاهی» اکنون خود در عرصهی کتابشناسی از نامداران است. همچنین تألیف «فهرست نسخههای خطی کتابخانهی گنجبخش» در ۴ مجلد بزرگ و «فهرست نسخههای خطی سعدی در پاکستان»، و «نظارت بر تألیف و تصحیح کتب متعدد».
استاد احمد منزوی در سال ۱۳۶۹ به ایران بازگشت و در «مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی» به کار مشغول شد و تا پایان عمر کتابهای ارزشمند دیگری تألیف کرد؛ از آن میان: «فهرسالفهارس» یا «فهرستِ فهرستها» یا «فهرستوارهی کلیهی کتابهای فارسی» که با استفاده از میلیونها برگه تدوین شد. استاد منزوی در سه دههی آخر عمر بارها مورد تقدیر قرار گرفت و برایش مراسم بزرگداشت برگزار کردند و جوائزی به وی اعطا شد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استاد احمد منزوی را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایران معرفی کرده است.
استاد احمد منزوی در ۲۱ آذر ۱۳۹۴ در ۹۲سالگی در تهران شمع وجودش خاموش گشت و در قطعهی نامآوران آرامگاه بهشت زهرا در خاک آرمید.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
۳ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۴، استاد احمد منزوی ـ کتابشناس، نسخهپژوه و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
احمد منزوی در سال ۱۳۰۲ در شهر سامره در عراق به دنیا آمد. پدرش شیخ آقا بزرگ تهرانی، از علمایی بود که افزون بر استادی در فقه و اصول، در علوم حدیث و نیز تاریخ شیعه تسلطی کمنظیر داشت و ارجمندترین دائرهالمعارف کتابشناسی شیعه ـ الذریعه ـ فراورد ۷۰ سال کوششهای پیگیر اوست. برادر بزرگش ـ دکتر علینقی منزوی ـ نیز افزون بر استادی در فلسفه و ادبیات و تألیف و ترجمهی دهها کتاب و مقاله در رشتههای گوناگون، برای نخستین بار در ایران فهرستی از نسخ خطی تألیف کرد که در آن، شیوهی فهرستنویسی سنتی را با شیوههای جدید تلفیق کرد.
احمد منزوی در دوازدهسالگی همراه خانواده به نجف اشرف رفت و تحصیلات مقدماتی را در مدرسهی ایرانیان و در محضر عمویش آقامحمدابراهیم و شاگردان پدر به انجام رساند و زیر نظر پدر و برادر آموزشهای نخستین را در رشتهی کتابشناسی ـ به شیوهی عملی ـ فراگرفت. در اوائل دههی ۲۰ به تهران آمد و پس از دریافت گواهینامهی دیپلم از دارالفنون، در دانشکدهی معقول و منقول (الهیات کنونی) به ادامهی تحصیل پرداخت و مدرک لیسانس را که به دست آورد، به عنوان دبیر به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) درآمد. در سال ۱۳۲۹ در تهران ضمن ادامهی کار تدریس در دبیرستان، در کار فهرستنویسی و نیز آمادهسازی «ذریعه» (کتاب عظیم شیخ آقابزرگ) برای چاپ و انتشار، به پدر و برادرش کمک میکرد.
احمد منزوی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، به دلیل همکاری با گروههای چپ دستگیر گردید و راهی زندان قصر شد. نزدیک یک سال از عمر خود را در حبس گذراند و سرانجام با وساطت آقا شیخ بهاءالدین نوری ـ از علمای متنفذ تهران ـ آزاد شد. منزوی پس از رهایی از حبس، در کنار کار دبیری، در تألیف ۶ مجلد از فهرست کتابخانهی مجلس شورا و ۹ مجلد از فهرست کتابخانه و موزهی ملک مشارکت داشت. در سال ۱۳۵۶، با رنجشی که از اوضاع اجتماعی داشت، بار سفر بربست و به افغانستان و سپس پاکستان رفت. در اسلامآباد پاکستان از سوی مرکز تحقیقات فارسی دعوت به کار شد و طی ۱۴ سال همکاری با آن مرکز، کارهای سترگی را به انجام رسانید؛ همچون: «تألیف کتاب فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی»، در معرفی بیش از ۵۲ هزار نسخهی خطی فارسی در رشتههای گوناگون در کتابخانههای دولتی و خصوصی و خانقاهی پاکستان، «آموزش علاقهمندان به فهرستنویسی و اعزام آنان برای تهیهی شناسنامهی نسخههای خطی». از میان اینان «سید عارف نوشاهی» اکنون خود در عرصهی کتابشناسی از نامداران است. همچنین تألیف «فهرست نسخههای خطی کتابخانهی گنجبخش» در ۴ مجلد بزرگ و «فهرست نسخههای خطی سعدی در پاکستان»، و «نظارت بر تألیف و تصحیح کتب متعدد».
استاد احمد منزوی در سال ۱۳۶۹ به ایران بازگشت و در «مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی» به کار مشغول شد و تا پایان عمر کتابهای ارزشمند دیگری تألیف کرد؛ از آن میان: «فهرسالفهارس» یا «فهرستِ فهرستها» یا «فهرستوارهی کلیهی کتابهای فارسی» که با استفاده از میلیونها برگه تدوین شد. استاد منزوی در سه دههی آخر عمر بارها مورد تقدیر قرار گرفت و برایش مراسم بزرگداشت برگزار کردند و جوائزی به وی اعطا شد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استاد احمد منزوی را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایران معرفی کرده است.
استاد احمد منزوی در ۲۱ آذر ۱۳۹۴ در ۹۲سالگی در تهران شمع وجودش خاموش گشت و در قطعهی نامآوران آرامگاه بهشت زهرا در خاک آرمید.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
کتاب حاضر در پنج گفتار تنظیم گردیده است . اولین گفتار: مارا به سخت جانی خود این گمان نبود بدین جهت تحریر شده است تا خواننده کم خبر از تاریخ قرن چهارم هجری را با حوادث ایران شرقی از سال ولادت حکیم طوس (329) تا آغازیدن وی به نظم شاهنامه آشنا تر سازد . دومین گفتار :مهتر حامیان فردوسی: به معرفی اولین حامی شاعر که خود فردوسی او را "مهتر گردن فراز" نامیده است می پردازد . گفتار سوم : فردوسی وسلطان محمود : به رابطه شاعر طوس وسلطان محمود غزنوی می پردازد .گفتار چهارم : با عنوان دلاور سپهدار طوس به شرح حال ورابطه ارسلن جاذب، والی وسپهدارزادگاه شاعر در زمان سلطنت محمود، با فردوسی اختصاص دارد که بعضی مسائل فرعی اما مهم، مثل رخنه ترکمانان به ایران وجدالارسلان ومحمود بر سر آن را هم شرح می دهد .آخرین گفتارهم با عنوان گرگ پیر(میمندی)که شرح حال احمد حسن میمندی وزیر مشهور سلطان محمود ورابطه او با فردوسی را شامل است .
@UT_Central_Library
@UT_Central_Library
به اطلاع دانشجویان محترم می رساند محتوای کارگاه آموزشی پایگاه استنادی clarivate(Wos,Jcr,Esi) در آدرس زیر قرار گرفت:
https://utecmedia.ut.ac.ir/course/view.php?id=85
کارگاه های کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
@UT_Central_Library
https://utecmedia.ut.ac.ir/course/view.php?id=85
کارگاه های کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
@UT_Central_Library
فصلنامه "خاطرات سیاسی" با مروری بر تاریخ سیاسی معاصر ایران، فصلنامهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که شماره اول آن در تابستان 1397 توسط مؤسسه انتشارات فروزش پا به عرصه مطبوعات گذاشت. صاحب امتیاز و مدیر مسئول آن احمد حکیمی پور و سردبیر آن حسن اکبری بیرق است. مقالات شماره اول شامل: مبانی نظری خاطره نگاری/ چیستی خاطره نگاری/ یادمان آیت الله خاطره نویس/ تازه های خاطره نگاری دفاع مقدس و نگاهی به تاریخ شفاهی می شود. شماره دوم این مجله که به تازگی منتشر شده است به بیان مقالاتی با این عناوین می پردازد: از خاطره تا تاریخ/ خاطرات سیاسی پاییز در تقویم تاریخ/بازخوانی انقلاب دوم:تسخیر سفارت آمریکا با آثار و گفتاری از سید محمد خوئینی ها، ابراهیم اصغر زاده، محمد توسلی، یوسف مولایی و عبدالحسین روح الامینی/ ابوالفضل بیهقی پیشرو خاطره نویسی سیاسی در ایران/ نیم نگاهی به خاطرات آیت الله خلخالی، عزت الله سحابی و عباس امیر انتظام.
دو شماره این مجله در بخش نشریات کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در دسترس مراجعین محترم است.
@UT_Central_Library
دو شماره این مجله در بخش نشریات کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در دسترس مراجعین محترم است.
@UT_Central_Library
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
Photo
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۲ آذر ۱۳۹۷
۱۲۴ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۲۷۳، مرجع تقلید بزرگ شیعه ـ میرزا حبیبالله رشتی ـ رحلت کرد.
میرزا حبیبالله رشتی در سال ۱۱۹۸ در املش گیلان به دنیا آمد. در جوانی به قزوین رفت و نزد شیخ عبدالکریم ایروانی به فراگیری علوم دینی پرداخت، تا اینکه در ۲۵سالگی به درجهی اجتهاد رسید.
میرزا حبیبالله رشتی سپس برای تکمیل معارف دینی به نجف اشرف رفت و از محضر فقیه بزرگ شیخ محمدحسن نجفی ـ صاحب جواهر ـ و شیخ مرتضی انصاری بهرهمند شد. ایشان پس از ارتحال شیخ انصاری، از جمله ارکان مرجعیت بود، ولی هیچگاه خود را برای ریاست حوزه معرفی نکرد و وجوه شرعی را قبول ننمود. در حلقهی درس میرزای رشتی شاگردان بسیاری شرکت میکردند که شماری از آنان به مراتب والایی در علم و معرفت دست یافتند. حضرات آیات: علامه سید محمدکاظم یزدی، آقا ضیاءُالدین عراقی، میرزا حسین نائینی، شیخ عبدالله مازندرانی، شیخ فضلالله نوری و سید ابوالحسن اصفهانی از شاگردان این مرجع شیعه بودند.
ایشان همچنین آثار متعددی در علوم دینی و معارف اسلامی از خود برجای گذاشته، مانند: «بدایعُالافکار» و «الالتقاط».
آیتالله میرزا حبیبالله رشتی در ۲۲ آذر ۱۲۷۳ در ۷۵سالگی در نجف اشرف بدرود زندگی گفت و در صحن مطهر علوی به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
۱۲۴ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۲۷۳، مرجع تقلید بزرگ شیعه ـ میرزا حبیبالله رشتی ـ رحلت کرد.
میرزا حبیبالله رشتی در سال ۱۱۹۸ در املش گیلان به دنیا آمد. در جوانی به قزوین رفت و نزد شیخ عبدالکریم ایروانی به فراگیری علوم دینی پرداخت، تا اینکه در ۲۵سالگی به درجهی اجتهاد رسید.
میرزا حبیبالله رشتی سپس برای تکمیل معارف دینی به نجف اشرف رفت و از محضر فقیه بزرگ شیخ محمدحسن نجفی ـ صاحب جواهر ـ و شیخ مرتضی انصاری بهرهمند شد. ایشان پس از ارتحال شیخ انصاری، از جمله ارکان مرجعیت بود، ولی هیچگاه خود را برای ریاست حوزه معرفی نکرد و وجوه شرعی را قبول ننمود. در حلقهی درس میرزای رشتی شاگردان بسیاری شرکت میکردند که شماری از آنان به مراتب والایی در علم و معرفت دست یافتند. حضرات آیات: علامه سید محمدکاظم یزدی، آقا ضیاءُالدین عراقی، میرزا حسین نائینی، شیخ عبدالله مازندرانی، شیخ فضلالله نوری و سید ابوالحسن اصفهانی از شاگردان این مرجع شیعه بودند.
ایشان همچنین آثار متعددی در علوم دینی و معارف اسلامی از خود برجای گذاشته، مانند: «بدایعُالافکار» و «الالتقاط».
آیتالله میرزا حبیبالله رشتی در ۲۲ آذر ۱۲۷۳ در ۷۵سالگی در نجف اشرف بدرود زندگی گفت و در صحن مطهر علوی به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
دستگاه فیدیباکس کتابخانه مرکزی نصب و راه اندازی شد.
فیدیباکس در حقیقت یک کتابخانه دیجیتال بزرگ در تلفن همراه شماست.این دستگاه به کاربران اجازه می دهد که با استفاده از نشان دادن کد اختصاصی که اپلیکیشن فیدیبو در اختیار آنها قرار می دهد، به مدت محدود به کتابخانه شخصی سازی شده فیدیبو برای آن موسسه دسترسی داشته باشند و کتابها را در مدت زمان مشخص مطالعه نمایند.
این دستگاه هم اکنون جهت استفاده دانشجویان عزیز در طبقه اول کتابخانه مرکزی نصب و قابل استفاده بصورت رایگان می باشد.
@UT_Central_Library
فیدیباکس در حقیقت یک کتابخانه دیجیتال بزرگ در تلفن همراه شماست.این دستگاه به کاربران اجازه می دهد که با استفاده از نشان دادن کد اختصاصی که اپلیکیشن فیدیبو در اختیار آنها قرار می دهد، به مدت محدود به کتابخانه شخصی سازی شده فیدیبو برای آن موسسه دسترسی داشته باشند و کتابها را در مدت زمان مشخص مطالعه نمایند.
این دستگاه هم اکنون جهت استفاده دانشجویان عزیز در طبقه اول کتابخانه مرکزی نصب و قابل استفاده بصورت رایگان می باشد.
@UT_Central_Library
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
ذبیح بهروز
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۲ آذر ۱۳۹۷
۴۷ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۵۰، ذبیح بهروز ـ نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران ـ درگذشت.
ذبیح بهروز در سال ۱۲۶۹ در نیشابور زاده شد. پدرش میرزا ابوالفضل ساوجی، از پزشکان و نیز خوشنویسان زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. بهروز تحصیلات خود را در مدارس قدیمه آغاز کرد. سپس به ادامهی تحصیل در مدرسهی آمریکایی پرداخت. پس از آن، برای تکمیل علوم ادبی و عربی به قاهره رفت و ۱۰ سال در آن جا ماند. بعد به انگلستان رفت و در آن جا همکار و دستیار ادوارد براون و رینولد نیکلسن شد.
ذبیح بهروز ۵ سال در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. آنگاه به آلمان رفت و از آن جا به ایتالیا و سپس به ایران بازگشت. او از سال ۱۳۰۲ تا زمان بازنشستگی، در دارالفنون، دانشکدهی افسری و مدرسهی عالی بازرگانی تدریس میکرد.
بهروز نویسندهای پژوهشگر و زبانشناسی آشنا به فرهنگ پیش از اسلامِ ایران بود. او از نخستین کسانی بود که در شیوهی تحقیق ایرانشناسان غربی به دیدهی تردید نگریست و برخی اشتباهات و شاید غرضورزیهای آنان را بارها یادآور شد.
بهروز در «ستارهشناسی» و «گاهشماری در ایران باستان» نیز مطالعات گستردهای کرد و نظرهای علمی جدیدی مطرح نمود. نمایشنامه هم مینوشت و در شیوهی آموزش ریاضی به کودکان نیز روشی نوین داشت. «تقویم نوروزی شهریاری»، «فرهنگ کوچک تازی به فارسی» و «تقویم و تاریخ در ایران»، از تألیفات پژوهشی وی است. او و دکتر محمد مقدم و دکتر صادق کیا، مجلهی فرهنگی «ایرانکوده» را در زمینهی مطالعات ایرانی منتشر میکردند.
ذبیح بهروز در ۲۲ آذر ۱۳۵۰ در ۸۱سالگی درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
۴۷ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۵۰، ذبیح بهروز ـ نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران ـ درگذشت.
ذبیح بهروز در سال ۱۲۶۹ در نیشابور زاده شد. پدرش میرزا ابوالفضل ساوجی، از پزشکان و نیز خوشنویسان زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. بهروز تحصیلات خود را در مدارس قدیمه آغاز کرد. سپس به ادامهی تحصیل در مدرسهی آمریکایی پرداخت. پس از آن، برای تکمیل علوم ادبی و عربی به قاهره رفت و ۱۰ سال در آن جا ماند. بعد به انگلستان رفت و در آن جا همکار و دستیار ادوارد براون و رینولد نیکلسن شد.
ذبیح بهروز ۵ سال در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. آنگاه به آلمان رفت و از آن جا به ایتالیا و سپس به ایران بازگشت. او از سال ۱۳۰۲ تا زمان بازنشستگی، در دارالفنون، دانشکدهی افسری و مدرسهی عالی بازرگانی تدریس میکرد.
بهروز نویسندهای پژوهشگر و زبانشناسی آشنا به فرهنگ پیش از اسلامِ ایران بود. او از نخستین کسانی بود که در شیوهی تحقیق ایرانشناسان غربی به دیدهی تردید نگریست و برخی اشتباهات و شاید غرضورزیهای آنان را بارها یادآور شد.
بهروز در «ستارهشناسی» و «گاهشماری در ایران باستان» نیز مطالعات گستردهای کرد و نظرهای علمی جدیدی مطرح نمود. نمایشنامه هم مینوشت و در شیوهی آموزش ریاضی به کودکان نیز روشی نوین داشت. «تقویم نوروزی شهریاری»، «فرهنگ کوچک تازی به فارسی» و «تقویم و تاریخ در ایران»، از تألیفات پژوهشی وی است. او و دکتر محمد مقدم و دکتر صادق کیا، مجلهی فرهنگی «ایرانکوده» را در زمینهی مطالعات ایرانی منتشر میکردند.
ذبیح بهروز در ۲۲ آذر ۱۳۵۰ در ۸۱سالگی درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
فصل اول: نگاهی به تحولات تاریخی نهاد علم
فصل دوم: دوره معاصر ایرانی و تکاپوهای علم آموزی
فصل سوم: تشکیلات اداری دانشگاه تحت فشار جنبش نوسازی
فصل چهارم دانشگاه و مدرنیزاسیون دولتی
فصل پنجم: دانشگاه در دوره انقلاب
تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، 1397
@UT_Central_Library
فصل دوم: دوره معاصر ایرانی و تکاپوهای علم آموزی
فصل سوم: تشکیلات اداری دانشگاه تحت فشار جنبش نوسازی
فصل چهارم دانشگاه و مدرنیزاسیون دولتی
فصل پنجم: دانشگاه در دوره انقلاب
تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، 1397
@UT_Central_Library
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۳ آذر ۱۳۹۷
۷۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۲۱، آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی ـ فقیه شیعی، عارف، حکیم، شاعر و فیلسوف ـ درگذشت.
شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به «کمپانی» بود و این اضافه نام را از پدرش حاج محمدحسن معینُالتجّار مشهور به «کمپانی» گرفته بود.
شیخ محمدحسین در سال ۱۲۵۷ در کاظمین به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند زندگی میکرد و از این موقعیت در راه تحصیل علم استفاده کرد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش در محضر شیخ محمدحسین توسرکانی آغاز نمود و برای ادامهی آن، در نجف اشرف به تحصیل فقه و اصول پرداخت.
شیخ محمدحسین غروی اصفهانی مکتب آیات عظامی چون: سید محمد طباطبایی فشارکی، حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی و شیخ محمدکاظم خراسانی معروف به آخوندِ خراسانی را درک کرد. آخوند خراسانی صاحب کتاب «کفایةُالاصول» بود که کمپانی از برجستهترین شاگردان ایشان در طول ۱۳ سال بود و پس از رحلت آخوند، تدریس را آغاز کرد و چندین بار دورههای «اصول» و «فقهِ مکاسب» را درس داد و بسیاری از علمای منقول را تربیت کرد که هر یک در جایگاه خود منشأ خدمات و اثرات ماندگاری شدند؛ از آن میان، آیات عظام: سید ابوالقاسم خویی، شیخ محمدتقی بَهجَت فومنی و سید محمدهادی میلانی. علامه سید محمدحسین طباطبایی نیز از شاگردان برگزیدهی ایشان در عرفان بود.
آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به «کمپانی»، در ۲۳ آذر ۱۳۲۱ در ۶۴سالگی در نجف اشرف بدرود زندگی گفت و در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولای متقیان، در مقبرهی کوچکی در کنار آرامگاه علّامه حلّی به خاک سپرده شد.
آیتالله سید محمدهادی میلانی از شاگردان برجستهی ایشان و از عالمان نامدار عصر خود، گفته است: «شیعه، در دویست سال اخیر، فردی به جامعیت مرحوم اصفهانی به خود ندیده است».
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
۷۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۲۱، آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی ـ فقیه شیعی، عارف، حکیم، شاعر و فیلسوف ـ درگذشت.
شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به «کمپانی» بود و این اضافه نام را از پدرش حاج محمدحسن معینُالتجّار مشهور به «کمپانی» گرفته بود.
شیخ محمدحسین در سال ۱۲۵۷ در کاظمین به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند زندگی میکرد و از این موقعیت در راه تحصیل علم استفاده کرد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش در محضر شیخ محمدحسین توسرکانی آغاز نمود و برای ادامهی آن، در نجف اشرف به تحصیل فقه و اصول پرداخت.
شیخ محمدحسین غروی اصفهانی مکتب آیات عظامی چون: سید محمد طباطبایی فشارکی، حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی و شیخ محمدکاظم خراسانی معروف به آخوندِ خراسانی را درک کرد. آخوند خراسانی صاحب کتاب «کفایةُالاصول» بود که کمپانی از برجستهترین شاگردان ایشان در طول ۱۳ سال بود و پس از رحلت آخوند، تدریس را آغاز کرد و چندین بار دورههای «اصول» و «فقهِ مکاسب» را درس داد و بسیاری از علمای منقول را تربیت کرد که هر یک در جایگاه خود منشأ خدمات و اثرات ماندگاری شدند؛ از آن میان، آیات عظام: سید ابوالقاسم خویی، شیخ محمدتقی بَهجَت فومنی و سید محمدهادی میلانی. علامه سید محمدحسین طباطبایی نیز از شاگردان برگزیدهی ایشان در عرفان بود.
آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به «کمپانی»، در ۲۳ آذر ۱۳۲۱ در ۶۴سالگی در نجف اشرف بدرود زندگی گفت و در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولای متقیان، در مقبرهی کوچکی در کنار آرامگاه علّامه حلّی به خاک سپرده شد.
آیتالله سید محمدهادی میلانی از شاگردان برجستهی ایشان و از عالمان نامدار عصر خود، گفته است: «شیعه، در دویست سال اخیر، فردی به جامعیت مرحوم اصفهانی به خود ندیده است».
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
سید حسین میرشمسی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۳ آذر ۱۳۹۷
۱۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۷، استاد دکتر سید حسین میرشمسی ـ چهرهی ماندگار دامپزشکی و پدر واکسن ایران ـ درگذشت.
دکتر میرشمسی به دلیل تلاش برای تولید واکسنهای دامی، واکسن و سرم دیفتری، کزاز، سیاه سرفه و همچنین تولید واکسن برای بیماریهای ویروسی سرخک، فلج اطفال، سرخجه و اوریون و انتقال دانش فنی ساخت این واکسنها به ایران، «پدر واکسن ایران» خوانده میشود. او همچنین بنیانگذار تولید واکسنهای انسانی در مؤسسهی تحقیقات و سرمسازی رازی بود.
سید حسین میرشمسی در سال ۱۲۹۳ زاده شد. گواهینامهی دیپلم را در ۱۳۱۴ گرفت و تحصیلات دانشگاهی را در دانشکدهی دامپزشکی دانشگاه تهران تا دریافت گواهینامهی دکتری دامپزشکی در ۱۳۲۰ ادامه داد. پس از آن به مدت ۹ سال در مؤسسهی سرم و واکسنسازی رازی در حصارک مشغول به کار شد و در پی آن برای گرفتن تخصص به فرانسه رفت.
دکتر میرشمسی سالیانی در دانشگاههای کشورهای مختلف به تحقیق پرداخت. در سال ۱۳۷۴ لوح تقدیر و نشان درجهی اول پژوهشی را دریافت کرد. ۷ سال نیز به عنوان استاد مدعو در دانشکدههای پزشکی، دامپزشکی و کشاورزی دانشگاه تهران تدریس کرد و به عنوان چهرهی ماندگار در رشتهی دامپزشکی نیز برگزیده شد.
استاد دکتر سید حسین میرشمسی ـ پدر واکسن ایران ـ در ۲۳ آذر ۱۳۸۷ در ۹۴ درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
۱۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۷، استاد دکتر سید حسین میرشمسی ـ چهرهی ماندگار دامپزشکی و پدر واکسن ایران ـ درگذشت.
دکتر میرشمسی به دلیل تلاش برای تولید واکسنهای دامی، واکسن و سرم دیفتری، کزاز، سیاه سرفه و همچنین تولید واکسن برای بیماریهای ویروسی سرخک، فلج اطفال، سرخجه و اوریون و انتقال دانش فنی ساخت این واکسنها به ایران، «پدر واکسن ایران» خوانده میشود. او همچنین بنیانگذار تولید واکسنهای انسانی در مؤسسهی تحقیقات و سرمسازی رازی بود.
سید حسین میرشمسی در سال ۱۲۹۳ زاده شد. گواهینامهی دیپلم را در ۱۳۱۴ گرفت و تحصیلات دانشگاهی را در دانشکدهی دامپزشکی دانشگاه تهران تا دریافت گواهینامهی دکتری دامپزشکی در ۱۳۲۰ ادامه داد. پس از آن به مدت ۹ سال در مؤسسهی سرم و واکسنسازی رازی در حصارک مشغول به کار شد و در پی آن برای گرفتن تخصص به فرانسه رفت.
دکتر میرشمسی سالیانی در دانشگاههای کشورهای مختلف به تحقیق پرداخت. در سال ۱۳۷۴ لوح تقدیر و نشان درجهی اول پژوهشی را دریافت کرد. ۷ سال نیز به عنوان استاد مدعو در دانشکدههای پزشکی، دامپزشکی و کشاورزی دانشگاه تهران تدریس کرد و به عنوان چهرهی ماندگار در رشتهی دامپزشکی نیز برگزیده شد.
استاد دکتر سید حسین میرشمسی ـ پدر واکسن ایران ـ در ۲۳ آذر ۱۳۸۷ در ۹۴ درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
جاهد جهانشاهی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۳ آذر ۱۳۹۷
۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۱، جاهد جهانشاهی ـ نویسنده، مترجم و منتقد تئاتر ایرانی ـ درگذشت.
جاهد جهانشاهی در سال ۱۳۲۵ به دنیا آمد. او در طول سالها فعالیت هنری آثار قابل توجهی از نویسندگان نامدار جهان را به فارسی برگرداند، نویسندگانی چون: «گونتر گراس، گابریل گارسیا مارکز، هاینریش بُل، برتولت برشت، توماس برنهارد». جهانشاهی همچنین برخی سرودههای محمود درویش ـ شاعر و نویسندهی عرب ـ را به فارسی برگرداند. این مترجم در مقطعی از فعالیتهای فرهنگی خود، رئیس «انجمن منتقدان و نویسندگان خانهی تئاتر» بود. «نان سالهای سپریشده»، نوشتهی هاینریش بُل، «مادر» اثر برتولت برشت و «گزارش یک آدمربایی» از گابریل گارسیا مارکز، از کتابهای معروفی است که جهانشاهی به فارسی برگردانده است.
جاهد جهانشاهی در ۲۳ آذر ۱۳۹۱، در ۶۶سالگی، به هنگام کوهنوردی دچار ایست قلبی شد و بدرود زندگی گفت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۱، جاهد جهانشاهی ـ نویسنده، مترجم و منتقد تئاتر ایرانی ـ درگذشت.
جاهد جهانشاهی در سال ۱۳۲۵ به دنیا آمد. او در طول سالها فعالیت هنری آثار قابل توجهی از نویسندگان نامدار جهان را به فارسی برگرداند، نویسندگانی چون: «گونتر گراس، گابریل گارسیا مارکز، هاینریش بُل، برتولت برشت، توماس برنهارد». جهانشاهی همچنین برخی سرودههای محمود درویش ـ شاعر و نویسندهی عرب ـ را به فارسی برگرداند. این مترجم در مقطعی از فعالیتهای فرهنگی خود، رئیس «انجمن منتقدان و نویسندگان خانهی تئاتر» بود. «نان سالهای سپریشده»، نوشتهی هاینریش بُل، «مادر» اثر برتولت برشت و «گزارش یک آدمربایی» از گابریل گارسیا مارکز، از کتابهای معروفی است که جهانشاهی به فارسی برگردانده است.
جاهد جهانشاهی در ۲۳ آذر ۱۳۹۱، در ۶۶سالگی، به هنگام کوهنوردی دچار ایست قلبی شد و بدرود زندگی گفت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
📝 سلسله یادداشت های دکتر رضا منصوری درباره علم نوین
What is Science?
علم چیست؟
🔸بخش دوم: علم در جامعه های بدون اجتماع علمی
II. Science in the societies without scientific community
🔸یادداشت دوازدهم:
جامعهء تکزمان یا همگن زمانی
Monochronic or time homogeneous society
جامعهاي كه خود مولد مفاهيم انتزاعي در علوم و فناوري و مولد محصولات ملموس فناوري است فرهنگ استفاده از همين مفاهيم و محصولات را هم به وجود آورده و همين فرهنگ رفتارِ مردم آن جامعه را نیز شكل داده است. به اين معني، جامعه در زمان خودش است و همزمان با ابداعهاي مفهومي، محصولات فناوري، و فرهنگ مرتبط با آنها رشد ميكند؛ رشدی که مقیاس زمانی آن قرن است نه سال و دهه. اروپا در شش قرن گذشته چنین بوده است. چنين جامعهاي را مايلم جامعة تك-زمان، يا جامعة همگن زماني بنامم. این مفهوم تکزمانی کمی متفاوت است از معنی رایج آن در معادل انگلیسی که در عنوان به کار برده ام. در چنين جامعهاي نزاعي ناشي از دوگانگي و چند گانگي نظام مفهومی، چندگانگي فرهنگي به معني سنتي يا نوين، و چندگانگي اقتصادي وجود ندارد، مگر گفتمان درون اجتماع علمی. كشورهاي غربي پا به پای ظهور یا «برامدن» علم نوين مدنیّتِ خود را با دستاوردهاي علم و فناوري تطبيق دادهاند و نزاعهاي مفهومي و نزاعهاي ناشي از ظهور مفاهيم و بينشهاي جديد و به تبع آن قدرتهاي اجتماعي جديد را پشت سر گذاشتهاند، زايندة دنياي جديدي اند كه ريشه در سنت خودشان دارد. گرچه اين دنياي جديد دگرشكل است و با دنياي سنتي خودش متفاوت است، هر آنچه هست زاييدة جديدي است از بطن گذشته و تکامل گذشته است، وارداتي نيست، و گذشته را و هر
آنچه هم وارداتی بوده در اكنون خود حل كرده و دینامیک رشد منحصر به فردی را ایجاد کرده است. فرهنگ جديد زاييدة فرهنگ گذشته آن جامعه است. تغيير فرهنگي پيوسته در طول چند سده اتفاق افتاده است. حتي اگر به مفهوم توماس كوهن انقلاب علمي هم اتفاق افتاده است، و به تبع آن انقلاب مفهومي و رفتاری، باز هم وجود معتقدان به فرهنگ قبلي را در جامعة جديد نميتوان به عنوان حضوري ناهمزمان از دو فرهنگ تلقي كرد. با توجه به پيوستگي تغييرات فرهنگي، و درونزا بودن، آن را جامعهاي با فرهنگِ تك-زمان یا همگن فرهنگی می نامم. برامدن اجتماع علمی و روال های آن در چنین جامعه هایی فرایندی تکاملی و درونزاد است.
🔹 این سلسله یادداشتها هرهفته عصر جمعه در همین صفحه منتشر می شود.
@UT_Central_Library
yon.ir/oYrou
What is Science?
علم چیست؟
🔸بخش دوم: علم در جامعه های بدون اجتماع علمی
II. Science in the societies without scientific community
🔸یادداشت دوازدهم:
جامعهء تکزمان یا همگن زمانی
Monochronic or time homogeneous society
جامعهاي كه خود مولد مفاهيم انتزاعي در علوم و فناوري و مولد محصولات ملموس فناوري است فرهنگ استفاده از همين مفاهيم و محصولات را هم به وجود آورده و همين فرهنگ رفتارِ مردم آن جامعه را نیز شكل داده است. به اين معني، جامعه در زمان خودش است و همزمان با ابداعهاي مفهومي، محصولات فناوري، و فرهنگ مرتبط با آنها رشد ميكند؛ رشدی که مقیاس زمانی آن قرن است نه سال و دهه. اروپا در شش قرن گذشته چنین بوده است. چنين جامعهاي را مايلم جامعة تك-زمان، يا جامعة همگن زماني بنامم. این مفهوم تکزمانی کمی متفاوت است از معنی رایج آن در معادل انگلیسی که در عنوان به کار برده ام. در چنين جامعهاي نزاعي ناشي از دوگانگي و چند گانگي نظام مفهومی، چندگانگي فرهنگي به معني سنتي يا نوين، و چندگانگي اقتصادي وجود ندارد، مگر گفتمان درون اجتماع علمی. كشورهاي غربي پا به پای ظهور یا «برامدن» علم نوين مدنیّتِ خود را با دستاوردهاي علم و فناوري تطبيق دادهاند و نزاعهاي مفهومي و نزاعهاي ناشي از ظهور مفاهيم و بينشهاي جديد و به تبع آن قدرتهاي اجتماعي جديد را پشت سر گذاشتهاند، زايندة دنياي جديدي اند كه ريشه در سنت خودشان دارد. گرچه اين دنياي جديد دگرشكل است و با دنياي سنتي خودش متفاوت است، هر آنچه هست زاييدة جديدي است از بطن گذشته و تکامل گذشته است، وارداتي نيست، و گذشته را و هر
آنچه هم وارداتی بوده در اكنون خود حل كرده و دینامیک رشد منحصر به فردی را ایجاد کرده است. فرهنگ جديد زاييدة فرهنگ گذشته آن جامعه است. تغيير فرهنگي پيوسته در طول چند سده اتفاق افتاده است. حتي اگر به مفهوم توماس كوهن انقلاب علمي هم اتفاق افتاده است، و به تبع آن انقلاب مفهومي و رفتاری، باز هم وجود معتقدان به فرهنگ قبلي را در جامعة جديد نميتوان به عنوان حضوري ناهمزمان از دو فرهنگ تلقي كرد. با توجه به پيوستگي تغييرات فرهنگي، و درونزا بودن، آن را جامعهاي با فرهنگِ تك-زمان یا همگن فرهنگی می نامم. برامدن اجتماع علمی و روال های آن در چنین جامعه هایی فرایندی تکاملی و درونزاد است.
🔹 این سلسله یادداشتها هرهفته عصر جمعه در همین صفحه منتشر می شود.
@UT_Central_Library
yon.ir/oYrou