Forwarded from «سهشنبهها با دایانودو🦕.» (﮼دایان؛)
اگه این جنگ تموم شد که من برم سراغ جنگهای داخلیِ زندگی خودم.
👍1
Yousof Azizam
Mehryadk
ای عاقبت رقیبم زد بوسه بر لبِ جانان.
﮼سهشنبهها با دایان.
﮼سهشنبهها با دایان.
Forwarded from The Parody of Them
واقعا به جایی از زندگیم رسیدم که بعد از آخرین نقطهی خوشحالیای که یادم میاد هیچی دیگه از ته قلبم خوشحالم نکرده و از اون نقطه زمانی هزار ساله داره میگذره اگر چه همین دیروز بود که گوجی بوجی شدم و از ته قلبم خوشحال بودم.
👍1
Forwarded from هُبوط
من، به درمانگرم:
«ولی اونها آدمهای بدی نبودن. فقط شکسته بودن.
خودشون هم تروما داشتن.»
درمانگرم:
«و این قابل قبوله. ولی بذار یه چیزی ازت بپرسم...
آیا تروماشون بهشون این حق رو میده
که درون تو یه ترومای جدید بسازن؟»
و من فقط نشستم.
ساکت.
چون جوابی نداشتم.
«ولی اونها آدمهای بدی نبودن. فقط شکسته بودن.
خودشون هم تروما داشتن.»
درمانگرم:
«و این قابل قبوله. ولی بذار یه چیزی ازت بپرسم...
آیا تروماشون بهشون این حق رو میده
که درون تو یه ترومای جدید بسازن؟»
و من فقط نشستم.
ساکت.
چون جوابی نداشتم.
👍1
خب خداروشکر روزای بد تموم شد. ( داریم وارد روزای بدتر میشیم )
👍1
Forwarded from مَرد سانفرانسیسکویی
آدمی که ذوقش کور شده، هیچوقت به زبون نمیاره: "خوشحال باش چون ذوقمو کور کردی"، سکوتش خودش گویای همهچیزه.
👍1
Forwarded from My creations😀 (𝙱𝚕𝚊𝚌𝚔 𝙷𝚢𝚍𝚛𝚊🇯🇵)
از من، منی ماند که دیگر شوق ماندن ندارد..
بچههای پدر و مادرای تروما زدهی جنگیم.
از لحظهی تولد، تو این جغرافیا، با پکیج کامل تروما و اختلال روانی به دنیا اومدیم.
از ما چی انتظار دارین؟
از لحظهی تولد، تو این جغرافیا، با پکیج کامل تروما و اختلال روانی به دنیا اومدیم.
از ما چی انتظار دارین؟
👍1
من الان باید یه جوون بی دغدغه میبودم که لاشه کامپیوتر جمع میکرد و چنتا روتر و هاب میگرفت باهاش هوم سرور درست میکرد
و اخر دغدغهش ستاپ کردن سرور ماینکرفت روشون برای پلی دادن با دوستاش میبود
و اخر دغدغهش ستاپ کردن سرور ماینکرفت روشون برای پلی دادن با دوستاش میبود