توی یه مرحله از زندگیمم که هر کلمه‌ای به زبون خودم باشه، ازش فرار می‌کنم. فقط یه حس خالی میاره، یه تداعی از بی‌معنایی. پلی‌لیستم رو انداختم ته دره، دارم فقط به زبونایی گوش میدم که نمی‌فهمم. عجیب اینه که همین ندانستن، همین بی‌خبری، یه جور آرامشه.
انگار زندگی می‌خواد یادم بده همیشه فهمیدن لازم نیست؛ بعضی وقتا کافیه فقط حس کنی.
شاید معنا درست همون‌جایی باشه که کلمه‌ها از معنا تهی می‌شن.

به این نسبت پی بردم که
هرچی خوابم کمتر -> اخلاقم سگ تر

اگر دیدین خون جلو چشمامو گرفته، چیز خاصی نیست. صرفا بخاطر کمخوابی، میخوام زمین و زمانو پاره کنم

Put headphones on
@averagebpdguy

می‌دونی داستان اصلی در مورد این نیست که نترسی. داستان در مورد اینه که بترسی و با این حال انجامش بدی.

اگه برات ترسناک نیست، یعنی کوچیک‌تر از ظرفت رو انتخاب کردی.

روز حیوان رو به نژاد آدمیزاد تبریک میگم
(بلانسبت عزیزان)

زیاد فکر کردن، جلوی عمل کردنت رو می‌گیره.

چرخه بی‌انتهای کمال‌گرایی

لعنت به گلابی
صد هزار درود به خوج

بزرگتر که می‌شی می‌فهمی، به دست‌آوردن بعضی چیزا واقعا به این که تو چقدر تلاش کردی، بستگی نداره.

دارای الفاظ رکیک🌚
@averagebpdguy

برو بیرون و یک کاری بکن
تو زندانی اتاقت نیستی
زندانی خودتی

• سیلویا پلات

ذهنت دنبال قطعیت می‌گرده، اما زندگی پر از ابهام و احتماله. شروع خیلی از مشکلات همینجاست.

زیاد به خودت سخت نگیر. تو هم یه انسانی با کلی اشتباه و کلی زیبایی؛ همین ترکیب، تو رو منحصر به فرد کرده.

اشتباهات و بخش های تاریکمونه که ماها رو «انسان» میکنه

اخجون بیننده جدید
خوش اومدی

از مغزتون استفاده کنید
هیچ کاری بهتر از مسأله و چالش حل کردن مغزو سر حال نمیاره

علنا مثل وزنه زدن بهتون دوپامین راش میده

ریدوم به سیستم آموزشی
که گند زد تو سیستم مغزمون
خیلی وقته از دورانی که مدام از مغزم خرکی کار میکشیدم گذشته، دلم برای فسفر سوزوندن تنگ شده