Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
تحقیقی که در دانشگاه خرونینگن هلند انجام شده و مقالهاش در ژورنال International Journal of Environmental Research and Public Health به چاپ رسیده:
«نگهداری از گربهها میتواند به کاهش انزوای اجتماعی و بهبود روابط شخصی کمک کند!»
«نگهداری از گربهها میتواند به کاهش انزوای اجتماعی و بهبود روابط شخصی کمک کند!»
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
یا مقالهی دیگهای که توی ژورنال تحقیقات روانپزشکی منتشر شده، تاثیر سگهای خدماتی رو بر PTSD بررسی کرده و دیدن که باعث کاهش چشمگیر علائم اضطرابی و افسردگی میشه و روابط اجتماعی رو ارتقا میده.
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
بنابراین، یکی از انتخابهای درمانی، در کنار دارو و رواندرمانی، میتونه حیوانات خانگی باشه. فقط سه تا نکته رو بگم، اگر خواستید حیوون خونگی بگیرید:
۱. خواهش میکنم نخرید، به سرپرستی بگیرید. چه سگها چه گربهها، و باز خصوصا گربهها که تعدادشون خیلی بیشتره.
۲. نگهداری از سگ به مراتب دشوارتر از گربه هست. من تجربهی هر دو رو داشتم و دارم. سگ توجه و مراقبت خیلی بیشتری میطلبه. اگر شرایطش رو ندارید لطفا به هیچ عنوان انتخابتون سگ نباشه.
۳. مسئولیتپذیر باشین. یه موجود زنده رو میارید که به محیط و شرایط خونگی بودن، عادت میکنه. این بیچاره رو بعداً نمیشه مثل حیوونای بیابونی و خیابونی باهاش رفتار کرد. تولید رنج نکنید. اگر نمیتونید و شرایطش رو ندارید، تسلیم خودخواهی انسانیتون نشید.
۱. خواهش میکنم نخرید، به سرپرستی بگیرید. چه سگها چه گربهها، و باز خصوصا گربهها که تعدادشون خیلی بیشتره.
۲. نگهداری از سگ به مراتب دشوارتر از گربه هست. من تجربهی هر دو رو داشتم و دارم. سگ توجه و مراقبت خیلی بیشتری میطلبه. اگر شرایطش رو ندارید لطفا به هیچ عنوان انتخابتون سگ نباشه.
۳. مسئولیتپذیر باشین. یه موجود زنده رو میارید که به محیط و شرایط خونگی بودن، عادت میکنه. این بیچاره رو بعداً نمیشه مثل حیوونای بیابونی و خیابونی باهاش رفتار کرد. تولید رنج نکنید. اگر نمیتونید و شرایطش رو ندارید، تسلیم خودخواهی انسانیتون نشید.
Forwarded from [ــخطخطیسمــ]
درد بعضی زخمها واسه اینه که تا سالها دنبال اینی به بقیه ثابت کنی که هی! نگاه کنید! من زخم دارم!
فکر کنم دردش جایی کم میشه که دست برداری از این تلاش حقیرانه برای اثبات رنج خودت به دیگرانی که قرار نیست هیچوقت همدلی کنن.
فکر کنم دردش جایی کم میشه که دست برداری از این تلاش حقیرانه برای اثبات رنج خودت به دیگرانی که قرار نیست هیچوقت همدلی کنن.
❤1
Forwarded from صدای آخر
درد بعضی زخم ها واسه اینه که، کسی رو نداری که نوازشت کنه.
Forwarded from دُری گمشده
درد بعضی زخمها واسه اینه که هیچوقت جواب چراهایی که پرسیدی رو نگرفتی و حرفهای ناگفته تا همیشه درونت باقی میمونن.
Forwarded from دنیـــا؛
روزمرگیهای یک رواندرمانگر
درد بعضی زخمها واسه اینه که، کسی نمیفهمه داری باهاشون میجنگی.
صادقانه درد بعضی زخمها هم برای اینه که خودت زیادی کش میدی ماجرا رو. از یه جایی به بعد دیگه "سوگواری" معنایی نداره، فقط گریه و زاریِ اضافهست. پاشو و خودت رو جمع کن دیگه اه
Forwarded from امید در لب مرز
روزمرگیهای یک رواندرمانگر
درد بعضی زخمها واسه اینه که، کسی نمیفهمه داری باهاشون میجنگی.
درد بعضی زخم ها واسه اینه که، خیلی وقته به زخمت سر نزدی و حالا عفونی شده.
اتفاقاً سختگیر باشید. واسه کتاباییکه میخونید، فیلمایی که میبینید، آدمایی که باهاشون معاشرت میکنید. هر چقدرم فکر کنید تحت تاثیر قرار نمیگیرید، شخصیتِ اصلی شمارو دقیقاً همین موارد شکل میدن...
@averagebpdguy
@averagebpdguy
توی شب زنده داری زنده ترم
اینکه طول شب همه کارامو بهش میرسم و در پایان، شروع روز که همچی روشن میشه و حس قشنگ و شروع تازه رو میده، بهترین حالو داره....
اینکه طول شب همه کارامو بهش میرسم و در پایان، شروع روز که همچی روشن میشه و حس قشنگ و شروع تازه رو میده، بهترین حالو داره....
* دانشجویی پرسید:
+آیا شبکههای عصبی که بر اثر تجربیات مختلف در مغز ایجاد میشوند، میتوانند پاک شوند؟
-نه
+دارو یا روشی هست که آنها را پاک کند یا تغییر بدهد؟
-نه
+پس راه حل چیست؟
-در انتخاب تجربهای که میخواهی بکنی دقت کن، در مغز راه برگشتی نیست.
@averagebpdguy
+آیا شبکههای عصبی که بر اثر تجربیات مختلف در مغز ایجاد میشوند، میتوانند پاک شوند؟
-نه
+دارو یا روشی هست که آنها را پاک کند یا تغییر بدهد؟
-نه
+پس راه حل چیست؟
-در انتخاب تجربهای که میخواهی بکنی دقت کن، در مغز راه برگشتی نیست.
@averagebpdguy
🔥1
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
لطفا قوی نباشین، لطفا ادای قوی بودن در نیارین. احساساتتون رو بروز بدین و خودتون رو با «ضعیف بودن» بپذیرید و دوست داشته باشین. وقتی نقش «قویبودن» رو میگیرین، مجبور میشین خودتون و احساساتتون رو سرکوب کنین، مجبور میشین بگین «نه اصلاً درد نداشت». ولی درد داشت، اونجا تو تنها بودی، نیاز به آغوش امنی داشتی، نیاز داشتی خیلی راحت گریه کنی و بگی دردم اومد. ولی نگفتی، خودت رو سفت گرفتی و گفتی من قویام. این ادای قوی بودن، یه روزی از یه جا میزنه بیرون، یه روزی که شاید خیلی دیر باشه.