باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
Gigi Perez – Chemistry
Oh, chemistry is rare
Fucked me on the stairs
For once in my life, I didn't care that I was scared
Who would see the beast livin' inside me?
It's creepin' up, I'm sweepin' up
All of these things that I have done
Things that I have done
Things that I have done, oh
Oh, I am well aware
With that burnin' stare
If this ends like all things do, I have come prepared
They have clipped a leash and left it by the tree
And in the yard, you're keepin' guard
You're right where you need to be, oh
But don't you feel a little stuck
Every time we're out of touch?
I will dig up what you hide
Crying doesn't suit you well
Don't you know? I'll never tell a soul about our secret life
Secret life
Secret life
Secret life
Oh, inside of the house
The cat chases the mouse
Your mother looks and says
"Some things we just don't talk about"
You better watch your mouth
Don't let yourself get proud
Don't let yourself forget the message left inside the ground
(One, two, three, four)
But don't you feel a little stuck
Every time we're out of touch?
I will dig up what you hide
Crying doesn't suit you well
Don't you know? I'll never tell a soul about our secret life
Secret life
Secret life
Secret life
Oh, down the drain you go
You poor, unfortunate soul
You got yourself involved with someone you really didn't know
What I'd like to do
Is make a deal with you
Make a deal with you
Make a deal with you
Make a deal with you
Make a deal with you
Make a deal with you
With you, with you, with you, with you, oh
Ooh, whoa
Whoa,
whoa
Whoa, whoa
Whoa, whoa
Chemistry is rare
Chemistry is rare, oh yes, it is
Chemistry is rare, oh
Oh
@averagebpdguy
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
خواستن توانستن نیست و چیزهایی هست که نمیدانی.
Forwarded from Honeymoon (Asal)
اولین قدم برای ساختن، گاهی خراب کردن چیزاییه که جای درستشون نیستن.
ریدوم به زندگی
فصل دو severance تموم شد
و فصل فاکینگ بعدیش ۲ سال دیگه میاد!
لامصبا مردکزن کوفتیشو آزاد میکنه بعد بر میگرده وسط بچخی میره پیش کراش داخلیش؟ ای ریدوم به این داستان سرایی تون😭
فصل دو severance تموم شد
و فصل فاکینگ بعدیش ۲ سال دیگه میاد!
لامصبا مردک
Forwarded from مثلاً روانشناسم!
تلاش برای درست کردن تمام مشکلها خودش بزرگترین مشکله.
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
- چرا وقتی یه روزم که حالم خوبه، ذهنم یه خاطرهی بد رو یادم میاره که خرابش کنه؟
+ چون ذهنت عادت کرده به درد. خوشحالی براش یه چیز ناآشنا و حتی خطرناکه.
+ چون ذهنت عادت کرده به درد. خوشحالی براش یه چیز ناآشنا و حتی خطرناکه.
آقا قبول نیست این جمعه حس چهارشنبه داشت
منو هنوز جمعگی نکردم فردا باید برم دانشگاه 😭😭
منو هنوز جمعگی نکردم فردا باید برم دانشگاه 😭😭
Forwarded from «سهشنبهها با دایانودو🦕.» (﮼دایان؛)
کاش دوتا بودم اون یکیو میفرستادم
درس بخونه تا این یکی بخوابه.
درس بخونه تا این یکی بخوابه.
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
بدترین بدهکاری، بدهکاری آدم به خودشه. اونجا که میتونستی بیشتر تلاش کنی و بهتر باشی، اما انتخابت چیز دیگهای بود.
👍2
Forwarded from «سهشنبهها با دایانودو🦕.» (﮼دایان؛)
بعضی از غمها انقد با ما بودن که دیگه مثل یک احساس زودگذر نیستن، بلکه بخشی از هویتمون شدن. وقتی غم تبدیل به آشناترین حس میشه، نبودنش میتونه ناآرامی به وجود بیاره، چون مغز ما اون رو به عنوان یک الگوی پایدار قبول کرده.
Forwarded from «سهشنبهها با دایانودو🦕.» (﮼دایان؛)
اخیرا فهمیدم که گذشت و چشمپوشی کردن از اشتباهات بقیه به امید اینکه خودشون متوجه اشتباهشون میشن نه تنها اونها رو متوجه اشتباهشون نمیکنه بلکه روز به روز توقعشون رو بیشتر میکنه.
نمیدونم منم یا یسری دیگ هم اینجورین
ولی مرگ آدما دیگ روم تاثیری نداره، آره یکم راجبش ناراحت میشم خصوصا اگر سر دلیل آزاردهنده ای باشه، ولی اهمیتی نمیدم
همچیز برام اینجوریه که بلاخره دیر یا زود زمانش تموم میشه و به نیستی
همونطور که به مرگ بقیه بی احساسم به مال خودمم همینطور
آره، فکر اینکه وای چقدر کار ناتموم دارم هست، ولی در همون گوشه سایه این موضوع که خب دیگ بلاخره وقتت رسیده دیگ پس مهم نیست هرکاری تا الان کردی و نکردی
ولی مرگ آدما دیگ روم تاثیری نداره، آره یکم راجبش ناراحت میشم خصوصا اگر سر دلیل آزاردهنده ای باشه، ولی اهمیتی نمیدم
همچیز برام اینجوریه که بلاخره دیر یا زود زمانش تموم میشه و به نیستی
همونطور که به مرگ بقیه بی احساسم به مال خودمم همینطور
آره، فکر اینکه وای چقدر کار ناتموم دارم هست، ولی در همون گوشه سایه این موضوع که خب دیگ بلاخره وقتت رسیده دیگ پس مهم نیست هرکاری تا الان کردی و نکردی
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
نمیدونم منم یا یسری دیگ هم اینجورین ولی مرگ آدما دیگ روم تاثیری نداره، آره یکم راجبش ناراحت میشم خصوصا اگر سر دلیل آزاردهنده ای باشه، ولی اهمیتی نمیدم همچیز برام اینجوریه که بلاخره دیر یا زود زمانش تموم میشه و به نیستی همونطور که به مرگ بقیه بی احساسم به…
و حالا که نگاه میکنم
دلیل اینکه خیلی اینکه بچه یا خونواده شونو ازدست میدن و نمیتونن خودشونو جمع کنن، میتونه این باشه که برای خودشون زندگی نکردن و انگار همچیزشونو بزارن وسط که اون فرد بجاشون اون کار "زندگی" رو انجام بده
و همین میشه که تا از دستش میدن اینجورین که بدبخت شدم تموم دارو ندارم رفت و...
دلیل اینکه خیلی اینکه بچه یا خونواده شونو ازدست میدن و نمیتونن خودشونو جمع کنن، میتونه این باشه که برای خودشون زندگی نکردن و انگار همچیزشونو بزارن وسط که اون فرد بجاشون اون کار "زندگی" رو انجام بده
و همین میشه که تا از دستش میدن اینجورین که بدبخت شدم تموم دارو ندارم رفت و...