پژوهشگران دانشگاه نورثوسترن، امآیتی و اداره آمار ابالات متحده آمریکا شرکتهای فناوری را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند میانگین سنی بنیانگذاران استارتاپهایی که بیشترین رشد را داشتهاند، هنگام تاسیس شرکت، چهلوپنج سال بوده است.
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
لئون در دنباله حرفش گفت: _ آدم هیچ دغدغهای ندارد، ساعتها میگذرد. بیحرکت در سرزمینهایی که جلوی چشمت ظاهر میشوند میگردی، فکرت با خیال آمیخته میشود و ماجراها را دنبال میکنی یا حتی وارد جزئیاتشان میشوی. فکرت حتی با شخصیتهای ماجراها هم یکی میشود. انگار تویی که لباس آنها را به تن داری.
#مادام_بوواری
#مادام_بوواری
لئون گفت: _ تا حال برایتان پیش آمده که در کتابی به چیزی بربخورید که فکرش به طور گنگی در ذهن خودتان هم بوده، تصویر محوشدهای که از دور دورها میآید و درست بیانکننده ظریفترین احساسی است که دارید؟
#مادام_بوواری
#مادام_بوواری
_ برای همین است که من از همه بیشتر شاعرها را دوست دارم. به نظرم شعر از نثر عاطفیتر است، بهتر آدم را به گریه میاندازد.
#مادام_بوواری
#مادام_بوواری
با همه سرخوردگیهایی که در زندگی هست، خیلی لذتبخش است که آدم بتواند فکرش را روی شخصیتهایی والا، احساسهایی پاک و چشماندازهای پر از خوشبختی متمرکز کند.
#مادام_بوواری
#مادام_بوواری
هرچه یک کار بیشتر وارد جهان باز استراتژیهای کلینگر شود، نیاز به حضور انسان در آن بیشتر میشود.
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس
دولت وصل تو از هر دو جهان ما را بس
در اسیری شکن زلف تو ما را دلدار
درغریبی غم تو، مونس جان ما را بس
هوس بوسه ز لعل لب او بی شرمی ست
گل پیغامی از آن غنچه دهان ما را بس
نه دل سیر چمن، نه سر صحرا داریم
در جهان کنج خرابات مغان ما را بس
روح حافظ بود از کلک تو خشنود حزین
از تو این تازه غزل، ورد زبان ما را بس
#حزین_لاهیجی
دولت وصل تو از هر دو جهان ما را بس
در اسیری شکن زلف تو ما را دلدار
درغریبی غم تو، مونس جان ما را بس
هوس بوسه ز لعل لب او بی شرمی ست
گل پیغامی از آن غنچه دهان ما را بس
نه دل سیر چمن، نه سر صحرا داریم
در جهان کنج خرابات مغان ما را بس
روح حافظ بود از کلک تو خشنود حزین
از تو این تازه غزل، ورد زبان ما را بس
#حزین_لاهیجی
👍4
برترین توانایی ما نقطهی مقابل تخصصگرایی محدود است، توانایی ادغام گسترده. به گفتهی گری مارکوس، استاد روانشناسی و علم اعصاب که شرکت ماشین یادگیریاش را به شرکت اوبر فروخت، "در دنیایی که به قدر کافی تخصصی شده باشد، انسان دیگر مشارکت چندانی نخواهد داشت. اما قطعا در بازیهای پایانباز بیشتری مشارکت خواهند داشت. ما نه تنها در بازیها، بلکه در مسائل پایانباز دنیای واقعی، هنوز که هنوز است، ماشینها را شکست میدهیم".
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
👎1
در دنیای بسته و منظم شطرنج که با بازخورد فوری و دادههای بیپایان مواجهیم، پیشرفت هوش مصنوعی بسیار سریع بوده است. در دنیای رانندگی که قانونمند اما آشفتهتر از شطرنج است، هوش مصنوعی پیشرفت چشمگیری داشته اما هنوز با چالشهایی مواجه است. در دنیایی بهواقع آزاد و عاری از قوانین سفت و سخت و یک خروار اطلاعات تاریخی و فرهنگی، هوش مصنوعی فاجعهبار عمل میکند.
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
👎1
شوارتز در پایین صفحه یادداشتش نوشت "چگونه به افراد کشفنکردن قوانین را یاد بدهیم". پاسخش این است: با ارائه پاداش برای موفقیتهای کوتاهمدت تکراری که به وسیلهی طیف محدودی از راهحلها به دست آمده است.
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
👍1
در مطالعهای دیگر، از حسابداران باتجربه خواسته شد تا قانون مالیاتی جدیدی را جایگزین قانون قبلی کنند و بر اساس آن کسر مالیات را احتساب نمایند، نتیجه این بود که حسابداران باتجربه از تازهکارها بسیار ضعیفتر عمل کردند. اریک دین، استاد دانشگاه رایس که روی رفتار سازمانی مطالعه میکند، این پدیده را "جبههگیری شناختی" مینامد.
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
پیشنهادات وی برای اجتناب از جبههگیری شناختی درست مخالف نسخهی سختگیرانهی موفقیت در دههزار ساعت است: چالشهای موجود در یک حوزه را به شدت تغییر دهید و همانطور که محقق دیگری میگوید، حتما "یک پایتان را خارج از جهان خود قرار دهید".
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
👍1
دانشمندان شناخته شده در سطح ملی بسیار بیشتر از سایر دانشمندان احتمال دارد موسیقیدان، مجسمهساز، نقاش، چاپگر، نجار، مکانیک، تعمیرکار وسایل برقی، شیشهگر، شاعر یا نویسندهی متون داستانی و غیرداستانی باشند و این احتمال برای برندگان جوایز نوبل باز هم بسیار بیشتر است.
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
👍1
به گفتهی سانتیاگو رامون کاخال، برندهی اسپانیایی جایزه نوبل و پدر علوم اعصاب مدرن، "به دیدهی کسی که آنها را از دور تماشا میکند، آنها درحال پراکندهکردن و هدردادن انرژی خود هستند، درحالیکه درواقع دارند انرژی خود را کانالسازی و تقویت میکنند".
#وسعت_یا_عمق
#وسعت_یا_عمق
آیا چنین به نظر نمیآمد که در حال عبور از زندگی باشد بیآنکه تقریبا چیزی از آن را لمس کند، و بر پیشانیاش نقش گنگ تقدیری متعال رقم خورده باشد؟
#مادام_بوواری
#مادام_بوواری
گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا
ویران اگر نمی کنی، آباد کن مرا
ز افتادگی مباد شوم بار خاطرت
تا هست پای رفتنی آزاد کن مرا
خواری کشیدگان به عزیزی رسند زود
زان پیشتر که یاد کنی یاد کن مرا
گر داد من نمی دهی ای پادشاه حسن
یکباره پایمال ز بیداد کن مرا
حیف است اگر چه کذب رود بر زبان تو
از وعده دروغ، دلی شاد کن مرا
پیوسته است سلسله خاکیان به هم
بر هر زمین که سایه کنی، یاد کن مرا
شاید به گرد قافله بیخودان رسم
ای پیر دیر، همتی امداد کن مرا
پر کن ز باده تا خط بغداد جام من
فرمانروای خطه بغداد کن مرا
درمانده ام به دست دل همچو سنگ خود
سرپنجه تصرف فرهاد کن مرا
گشته است خون مرده جهان ز آرمیدگی
دیوانه قلمرو ایجاد کن مرا
بی حاصلی ز سنگ ملامت بود حصار
چون سرو و بید از ثمر آزاد کن مرا
دارد به فکر صائب من گوش، عالمی
یک ره تو نیز گوش به فریاد کن مرا
#صائب_تبریزی
ویران اگر نمی کنی، آباد کن مرا
ز افتادگی مباد شوم بار خاطرت
تا هست پای رفتنی آزاد کن مرا
خواری کشیدگان به عزیزی رسند زود
زان پیشتر که یاد کنی یاد کن مرا
گر داد من نمی دهی ای پادشاه حسن
یکباره پایمال ز بیداد کن مرا
حیف است اگر چه کذب رود بر زبان تو
از وعده دروغ، دلی شاد کن مرا
پیوسته است سلسله خاکیان به هم
بر هر زمین که سایه کنی، یاد کن مرا
شاید به گرد قافله بیخودان رسم
ای پیر دیر، همتی امداد کن مرا
پر کن ز باده تا خط بغداد جام من
فرمانروای خطه بغداد کن مرا
درمانده ام به دست دل همچو سنگ خود
سرپنجه تصرف فرهاد کن مرا
گشته است خون مرده جهان ز آرمیدگی
دیوانه قلمرو ایجاد کن مرا
بی حاصلی ز سنگ ملامت بود حصار
چون سرو و بید از ثمر آزاد کن مرا
دارد به فکر صائب من گوش، عالمی
یک ره تو نیز گوش به فریاد کن مرا
#صائب_تبریزی
می کند پامال، تن آخر دل آسوده را
می شود دامن کفن این پای خواب آلوده را
جز پشیمانی ندارد حاصلی طول امل
چند پیمایی مکرر این ره پیموده را؟
آن که دارد آرزوی راه بی پایان عشق
کاش می دید این دل و دست و قدم فرسوده را
می کشد در حلقه فرمان به اندک فرصتی
گوشمال آسمان، گوش سخن نشنوده را
از دل شب می کند در یوزه روز سیاه
دید تا ماه تمام آن روی مشک اندوده را
دل چو غافل شد ز حق، فرمان پذیر تن شود
می برد هر جا که خواهد اسب، خواب آلوده را
کی برابر می کنم صائب به ماه و آفتاب؟
چهره بر آستان خاکساری سوده را
#صائب_تبریزی
می شود دامن کفن این پای خواب آلوده را
جز پشیمانی ندارد حاصلی طول امل
چند پیمایی مکرر این ره پیموده را؟
آن که دارد آرزوی راه بی پایان عشق
کاش می دید این دل و دست و قدم فرسوده را
می کشد در حلقه فرمان به اندک فرصتی
گوشمال آسمان، گوش سخن نشنوده را
از دل شب می کند در یوزه روز سیاه
دید تا ماه تمام آن روی مشک اندوده را
دل چو غافل شد ز حق، فرمان پذیر تن شود
می برد هر جا که خواهد اسب، خواب آلوده را
کی برابر می کنم صائب به ماه و آفتاب؟
چهره بر آستان خاکساری سوده را
#صائب_تبریزی
...
از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا
بنده را گستاخ می سازد حضور دایمی
مرحمت کن، گاه گاه از خویش غافل کن مرا
...
#صائب_تبریزی
از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا
بنده را گستاخ می سازد حضور دایمی
مرحمت کن، گاه گاه از خویش غافل کن مرا
...
#صائب_تبریزی
👍1