جمع مدیران نامدار ایران – Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
28.2K subscribers
776 photos
253 videos
10 files
2.38K links
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید







حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Download Telegram
🔴چه‌ کسانی باران را در ایران به قتل رساندند؟

حسن ظهوری

ــ چرا باران در ایران نمی‌بارد؟ عده ای می‌گویند خشک‌سالی است و آن را به گردن تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین می‌اندازند  عده‌ای هم  می‌گویند علت بی‌بارانی، حجاب و فساد اخلاقی است. اما واقعیت چیز دیگری است: باران در ایران کشته شده


اگر می‌خواهیم باران به ایران برگردد، باید نخستین گام را برداشت. آن‌هایی که در سالهای گذشته درباره مدیریت آب تصمیم گرفته‌اند، و آن‌هایی که این تصمیم‌ها را تأیید کرده‌اند، باید اعتراف کنند که اشتباه کرده‌اند. راهی که رفته‌اند غلط بوده و باید مسیر را برگردانند. مدیریت آب در ایران از اساس نادرست طراحی شده است

ایران در گذشته چرخه‌ای کامل و خودکفا برای تولید باران داشت؛ چرخه‌ای که به آن چرخه آب می‌گویند و بخش عمده‌ای از بارش ایران را از درون خود تأمین می‌کرد. در گذشته حدود هفتاد درصد باران ایران از رطوبت محلی ایجاد می‌شد. تالاب‌ها، جنگل‌های زاگرس، جنگل‌های هیرکانی و مراتع سبز مهم‌ترین منابع این رطوبت بودند. سامانه‌های مدیترانه‌ای هم حدود سی درصد از بارش زمستانی و سامانه‌های سودانی ده درصد از بارش‌های بهاری را تأمین می‌کردند. هرچند بارش‌های سودانی که از جنوب ایران وارد می‌شدند با رسیدن به بالای سر دشت لوت ناپدید می‌شدند. این سامانه‌ها وقتی به دریاچه‌ها و تالاب‌ها می‌رسیدند، با رطوبت محلی ترکیب شده و بارش‌های سنگین به‌وجود می‌آوردند. اما اکنون این چرخه به‌طور کامل از هم پاشیده است.

مطالعه‌ای دقیق در دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۴ نتایجی ارائه داده است. این پژوهش نشان می‌دهد در سال ۱۳۵۵ میانگین بارندگی ایران حدود ۵۰۰ میلی‌متر بوده است. از این مقدار، ۴۸ درصد ناشی از رطوبت محلی، ۳۵ درصد از سامانه‌های مدیترانه‌ای و ۱۷ درصد از سامانه‌های سودانی بوده است. اما در سال ۱۴۰۴ این رقم به ۲۱۵ میلی‌متر کاهش یافته و سهم رطوبت محلی تنها ۱۲ درصد است؛ ۵۵ درصد بارش‌ها از سامانه‌های مدیترانه‌ای ضعیف شده و ۳۳ درصد از سامانه‌های سودانی تأمین می‌شود که بیشترشان هم در اثر گرما و تبخیر از بین می‌روند.

تخریب محیط‌زیست، مهم‌ترین عامل نابودی چرخه آب در ایران است. جنگل‌زدایی گسترده طی سالهای گذشته تأثیری عمیق بر مرگ باران داشته است. هر هکتار جنگل سالانه بین پانصد تا هزار میلی‌متر بخار آب به جو بازمی‌گرداند، اما با نابودی جنگل‌ها این پمپ طبیعی خاموش شده است. تخریب مراتع و فرسایش خاک هم تأثیری مشابه دارد. خاک بدون پوشش گیاهی توان نگهداری رطوبت را ندارد و در نتیجه ابرهای کمتری شکل می‌گیرند.

ایران بیش از صد میلیارد مترمکعب کسری مخزن آب دارد؛ یعنی هر سال حدود بیست میلیارد مترمکعب بیش از توان طبیعی خود برداشت آب انجام می‌دهد. از ۶۱۰ دشت کشور، ۴۲۸ دشت ممنوعه اعلام شده‌اند؛ یعنی آبخوان‌ها در آن مناطق از بین رفته‌اند. با پایین رفتن سطح آب زیرزمینی، خاک فشرده می‌شود، فرونشست رخ می‌دهد و زمین دیگر مانند اسفنج نمی‌تواند آب را در خود نگه دارد. در نتیجه حتی اگر باران ببارد، آب در زمین نفوذ نمی‌کند و سریع تبخیر می‌شود.

خشکیدن تالاب‌ها هم از اصلی‌ترین دلایل مرگ باران در ایران است. تالاب‌هایی مانند هورالعظیم، گاوخونی، بختگان، پریشان، گمیشان و از همه مهم‌تر دریاچه ارومیه زمانی کولرهای طبیعی طبیعت بودند. تبخیر آب در آن‌ها رطوبت محلی ایجاد و بارش‌های همرفتی را تقویت می‌کرد. با خشک شدن آن‌ها، این چرخه متوقف شد. تخمین‌ها نشان می‌دهد خشکی تالاب‌ها تا هشتاد درصد از رطوبت محلی کشور را از بین برده است.

مطالعه‌ای در دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۲ نشان داد کاهش چهل‌و‌پنج درصدی پوشش جنگلی زاگرس باعث کاهش سی‌و‌پنج درصدی بارندگی در فلات مرکزی ایران طی چهل سال گذشته شده است. همچنین سازمان هواشناسی در سال ۱۴۰۳ اعلام کرد خشک شدن هورالعظیم به‌تنهایی موجب کاهش شصت درصدی بارندگی در خوزستان و ایلام شده است. این اعداد نشان می‌دهد حفظ محیط‌زیست، اصلی‌ترین عامل تداوم چرخه آب و باران بوده که در ایران با تصمیم‌های نادرست مدیران و فساد برخی از آن‌ها، از بین رفته است.
یکی از مهم‌ترین عوامل کاهش باران در ایران، خشک شدن دریاچه ارومیه است. این دریاچه با وسعتی حدود ۵۷۰۰ کیلومترمربع، زمانی منبع عظیمی از رطوبت برای شمال‌غرب کشور بود. تبخیر سالانه‌ی آن نزدیک به شش میلیارد مترمکعب آب بود و جبهه‌های هوای سرد مدیترانه‌ای را هنگام ورود به ایران پرباران می‌کرد. اما اکنون بیش از نود درصد سطح آن خشک شده و رطوبت ورودی به جو هشتاد‌و‌پنج درصد کاهش یافته است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
چرا شاهنامه این‌قدر خاص است؟

فردوسی در شاهنامه دو خط قرمز دارد؛ دو ستونی که در آن خفقانِ سنگین، با تمام
وجود فریاد می‌زند: ایران‌دوستی و خردگرایی. کمتر کتابی در تاریخ این‌چنین پی‌درپی در ستایش خرد سخن گفته. شاهنامه با این ابیات آغاز می‌شود: 
به نام خداوند جان و خرد 
کزین برتر اندیشه برنگذرد 

از نظر فردوسی خدا یکتاست، اما راهِ رسیدن به او خرد است. خرد، خط قرمز فردوسی است؛ و اگر دیو و اژدها و جادو در نگاه نخست با خرد ناسازگار می‌نمایند، او از همان آغاز می‌گوید: 
تو این را دروغ و فسانه مدان 
به رنگ فسون و بهانه مدان 
از او هرچه اندرخورد با خرد 
دگر بر ره رمز معنی بَرَد 

در شاهنامه، هیچ چیز سفید مطلق نیست؛ نه قهرمان بی‌عیب داریم نه شرور مطلق! پادشاهان و پهلوانان، ترکیبی از سفیدی و سیاهی‌اند و با سنجش عشق به ایران و خرد، در ذهن مخاطب ستودنی یا ناپسند جلوه می‌کنند. از این جهت شاهنامه، آینهٔ زندگی واقعی مردمان این سرزمین است. 

معیار فردوسی از شخصیت‌های شاهنامه فعل آنهاست نه نژادشان. از اغریرث ترک‌زبان، پیران ویسهٔ وزیر توران، مرداس پدر ضحاک و مهراب کابلی عرب به نیکی یاد می‌کند، اما بی‌خردی کیکاووس و گشتاسپ ایرانی او را به خشم می‌آورد. 

فردوسی حتی در میدان جنگ، خردگراست؛ دشمن را کوچک نمی‌شمارد و بارها درایت و مردانگی پهلوانان تورانی را ستایش می‌کند. 

در سال‌های سرودن شاهنامه، ایرانِ بعد از ورود تازیان، نه زبان دارد، نه تاریخ، نه اسطوره. هرچه می‌گویند این‌هاست: «موسی از نیل نجات یافت»، «نوح کشتی ساخت»، «ابراهیم در آتش نسوخت»، «یوسف و زلیخا عاشق شدند». 

در همان شرایط، حکیمی از طوس برخاست که با زیرکیِ دیوانه‌وار برای هر روایتِ غیرایرانی، نسخه‌ای ایرانیِ اصیل‌تر را به شعر درآورد؛ روایت‌هایی که قلب را به لرزه و روح را به پرواز درمی‌آورند. 

او به ایرانیان یادآور می‌شود پیش از داستان فرعون و موسی، داستان ضحاک و فریدون وجود داشت: ضحاک همه نوزادان پسر را می‌کشد، فریدون در جنگل با شیر گاو بزرگ می‌شود و به جادو و ظلم ضحاک پایان می‌دهد. 

در برابر قالیچهٔ سلیمان، جمشید با جام جادویی‌اش به آسمان پرواز می‌کند؛ و به فرمان ایزد در برابر طوفان برف سهمگین جفتی از هر حیوان را به بهشت زیرزمینی می‌برد، داستانی مشابه کشتی نوح و جالب اینکه عمر جمشید هم ۹۰۰ سال است! 

جمشید در نهایت ادعای خدایی می‌کند (مانند نمرود) و در درختی توسط ضحاک به دو نیم می‌شود، شبیه زکریا نبی (دو نیم شدن با اره توسط ابلیس). 

انتخاب ایرج، پسر کوچکتر فریدون، به پادشاهی ایران‌زمین؛ سپس کشته‌شدن او به دست برادران حسود؛ 
و نابینایی فریدون از شدت اندوه مرگ پسر؛ 
این رویدادها، آینه‌ای تمام‌نما از داستان یوسف و یعقوب است، همان برادركشیِ پنهان در سایه حسد، همان نابینایی پدر از غم جدایی، برادركشیِ ایرج به دستِ سلم و تور، تراژدیِ خونینی که مرزهای خانوادگی را به آتش می‌کشد، در برابر هابیل و قابیل؛ پسرکشیِ رستم و سهراب، در برابر ابراهیم و اسماعیل؛ سزارینِ رستم در برابر سزارین سزار؛ زنده بودن کیخسرو، شاهِ عارفی که عدالت را اجرا خواهد کرد، در برابر یحیی؛ و قدرتِ پهلوانیِ رستم و قارن در مقابل قدرت اسطوره‌های اقوام دیگر!

از همه گیراتر، داستان سیاوش: شاهزاده‌ای پاک‌تر از برف و معصوم‌تر از صبح. در برابر عشق حرام سودابه می‌ایستد و می‌گوید: «من پسر کیکاووسم، اما پیش از آن، پسر ایرانم.» برای اثبات پاکی، از آتش می‌گذرد؛ شعله‌ها می‌رقصند، اما دودی نمی‌گیرد؛ همان آتش ابراهیم! 

فردوسی با زیرکیِ بی‌همتا، بی‌آنکه روایت‌های دیگر را رد کند، نسخه‌های ایرانی را کهن‌تر و اصیل‌تر می‌داند؛ شاهکاری که روح پارسی را جاودانه ساخت. در شاهنامه می‌گوید: «این‌ها را فسانه مدان»؛ این‌ها روایت‌های حقیقی یک ملت‌اند که به شعر درآمدند. اگر تقلیدی هست، دیگران تقلید کرده‌اند! 

علاوه بر این شاهنامه پراست از داستان‌های جذاب و پندآموز: عشق ممنوعهٔ زال و رودابه از دو نژاد دشمن؛ ضحاک ماردوش، نماد پلیدی با مارهایی که مغز جوانان ایرانی را می‌بلعند و هوش ملت را می‌مکند؛ هفت‌خوان رستم، قیام کاوه آهنگر که با پیش‌بند چرمین زنجیر ظلم را پاره می‌کند؛ نبرد هاماوران؛ رویین‌تنی اسفندیار و... 

فردوسی مسلمانِ شیعه بود، اما ایران برایش از هر چیز گران‌قدرتر بود. 
با شاهنامه ثابت کرد: 
ایران نه فقط یک سرزمین، بلکه مادرِ همهٔ اسطوره‌های جهان است. 

این است شاهنامه. 
نه یک کتاب، 
بلکه سندِ هویتِ یک تمدن. 

اگر در تمام عمر فقط یک کتاب بخوانید، 
بگذارید همین باشد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
خلاصه طرح جدید ترامپ برای صلح در اوکراین:

♦️ اوکراین به طور کامل از مناطق باقیمانده لوهانسک و دونتسک خارج می‌شود و آن را به روسیه واگذار می‌کند.

♦️ کریمه، لوهانسک و دونتسک از طرف جامعه جهانی از جمله آمریکا به عنوان خاک روسیه به رسمیت شناخته می‌شود.

♦️ درگیری در خط تماس استان‌های خرسون و زاپروژیا متوقف می‌شود و مناطق اشغالی روسیه به صورت غیر رسمی برای این کشور به رسمیت شناخته می‌شود.

♦️ اوکراین در قانون اساسی خود بندی مبنی بر عدم تمایل به پیوستن به ناتو قید خواهد کرد. ناتو هم در اساسنامه خود عدم پذیرش اوکراین را قید خواهد کرد.

♦️ناتو به تضمین می‌دهد که دیگر بیش از این گسترش نیابد نه در اوکراین نه دیگر کشورهای متقاضی

♦️ کشورهای ناتو تضمین می‌دهند که در اوکراین نیرو مستقر نکنند (حتی به صورت مستقل از ناتو)

♦️اوکراین تضمین می‌دهد که ارتشش را کوچک کند.

♦️ ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی‌های مسدود شده روسیه در اروپا تحت رهبری آمریکا برای بازسازی اوکراین سرمایه‌گذاری خواهد شد. نیمی از سود این سرمایه‌گذاری به آمریکا خواهد رسید. بقیه دارایی‌های مسدود شده روسیه در اروپا هم صرف پروژه‌های مشترک روسیه و آمریکا خواهد شد. (املاکی بچه زرنگ)

♦️همه تحریم‌های روسیه رفع خواهد شد.

♦️روسیه دوباره به گروه G-8 می‌پیوندد.

♦️زبان روسی در اوکراین به رسمیت شناخته می‌شود.

♦️ایدئولوژی و فعالیتهای گروه‌های نازی ممنوع خواهد شد. (اتهام روسیه به اوکراین و بهانه‌اش برای دخالت در اوکراین)

♦️ظرف ۱۰۰ روز در اوکراین انتخابات برگزار خواهد شد. (زلنسکی برکنار می‌شود و یک نفر به نمایندگی از پوتین به قدرت می‌رسد)

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
طرح صلح ترامپ؛ پایان یک جنگ اوکراین، آغاز فصل تنهایی و شروع یک بحران تازه برای جمهوری اسلامی
حمید آصفی

✍️ طرح صلح پیشنهادی دونالد ترامپ برای پایان‌دادن به جنگ اوکراین، اگر چه هنوز در واشنگتن و مسکو به‌طور رسمی باز نشده، اما به‌اندازه‌ی کافی نشانه‌گذاری شده تا بتوان فهمید: آمریکا در حال جابه‌جایی اولویت‌های ژئوپلیتیکی خود است؛ و هر جابه‌جایی اولویت در واشنگتن یعنی لرزش در تهران.

✍️ ایده روشن است: پایان‌دادن به جنگی که آمریکا حاضر نیست یک روز دیگر برایش هزینه بدهد. تهدید صریح کاخ سفید به اوکراین مبنی بر قطع کمک‌ها ظرف چند روز آینده، عملاً حکم ابلاغی بود که زلنسکی مجبور است آن را بخواند حتی اگر امضا نکند.
پیام آمریکا بی‌پرده است: جنگ باید تمام شود؛ حتی اگر پایانش شبیه یک معامله‌ی سرد باشد.

✍️ در قلب این بسته صلح، یک جمله کلیدی وجود دارد: به رسمیت شناختن کنترل روسیه بر حداقل دو استان اشغالی.
این همان خط قرمزی است که اروپا سه سال برایش هزینه داد، اما واشنگتن امروز با بی‌اعتنایی از رویش رد می‌شود.

کریمه که از ابتدا موضوع بحث نبود؛ اما دو استان شرقی، یعنی همان مناطقی که هنوز هم صدای انفجار در آن‌ها شنیده می‌شود، قرار است برای همیشه از نقشه‌ی رؤیایی «اوکراین واحد» حذف شوند.

✍️ در کنار این، فریز سیاسی وضعیت چند منطقه دیگر، عدم عضویت اوکراین در ناتو، آزادسازی مرحله‌ای تحریم‌های روسیه، و استفاده از حدود صد میلیارد دلار اموال بلوکه‌شده روسیه برای بازسازی اوکراین قرار دارد.
این طرح نه طرح صلح، بلکه طرح بازتنظیم نظم قدرت است؛ بازتنظیمی که یک پیام مستقیم به تهران دارد: روسیه معامله می‌کند، حتی اگر شما را زیر میز جا بگذارد.

✍️ روسیه اگر به این توافق تن دهد، یعنی پذیرفته با آمریکا به یک «توافق مادر» وارد شود؛ توافقی که ارزش ژئوپلیتیکی‌اش بسیار بزرگ‌تر از جنگ اوکراین است.

چنین معامله‌ای یک الزام بدیهی دارد: روسیه دیگر نمی‌تواند در هیچ درگیری احتمالی ایران–اسرائیل در کنار تهران بایستد.

نه از نظر سیاسی، نه از نظر نظامی، و نه از نظر مقیاس منافع.
مسکو اگر امتیاز ارضی بگیرد و تحریم‌هایش باز شود، ایران را رها می‌کند بدون حتی یک لحظه تردید.

✍️ کرملین در چنین لحظه‌ای نه شریک است، نه متحد، نه حتی حامی موقت.

روسیه بعد از توافق، یک کشور نرمال‌سازی‌شده خواهد بود و تهران یک کشور گرفتار.

ایران در تمام سال‌های گذشته روی «روسیه تحریم‌شده» حساب باز کرد؛ اما طرح ترامپ در حال خلق «روسیه دوباره متصل‌شده» است. این یعنی معادله‌ی تهران از کف می‌رود.

✍️ اگر توافق عملی شود، دومینو ادامه خواهد داشت: بازگشت کامل نفت روسیه به بازار جهانی؛ باز شدن مسیر ونزوئلا برای فروش تمام‌عیار نفت به آمریکا و اروپا؛ و رقابت سنگین تولیدکنندگان برای کاهش قیمت.
ایران اولین قربانی این معادله خواهد بود. وقتی نفت ۱۲۰ دلاری سقوط کند و به بازه‌ی کم‌سود برسد، دیگر هیچ تخفیفی برای چین جذاب نیست.
چینی‌ها می‌توانند با یک «بازی تعرفه‌ای» خرید نفت ایران را کاهش بدهند و تهران هیچ ابزاری برای جلوگیری از آن نخواهد داشت.

✍️ فساد داخلی نیست که نفت ایران را زمین می‌زند. قراردادهای پنهانی هم نیست. بازگشت روسیه و ونزوئلا به بازار جهانی است که خون اقتصاد ایران را می‌مکد.

✍️ طرح صلح ترامپ برای اوکراین، برخلاف ظاهر ساده‌اش، در حال تنظیم مجدد کل نقشه قدرت اوراسیاست: آمریکا از اروپا فاصله می‌گیرد، روسیه از ایران فاصله می‌گیرد، چین زیر فشار تعرفه‌ای آمریکا قرار می‌گیرد، و ایران می‌ماند با انزوایی که خودش ساخته، اما این بار بدون روسیه.

جمهوری اسلامی تا امروز تصور می‌کرد که «ائتلاف شرق» یک ستون مطمئن است. اما این طرح نشان می‌دهد که شرق نیز معامله می‌کند، امتیاز می‌دهد، و متحدان را خرج بقای خود می‌کند.

✍️ تهران اگر این پیام را نگیرد، اتفاقی خواهد افتاد که همیشه از آن می‌ترسید: تنهایی ژئوپلیتیکی در لحظه‌ای که بیشترین تهدیدها از اسرائیل، آمریکا و بازار جهانی انرژی هم‌زمان فعال می‌شوند.

✍️ طرح صلح ترامپ فقط پایان یک جنگ نیست؛ آغاز یک عصر جدید است: عصر بازگشت روسیه، بازسازی اروپا، و تنها ماندن ایران.
جمهوری اسلامی اگر فکر می‌کند روسیه برایش هزینه خواهد داد، باید این حقیقت را بپذیرد: کشوری که برای گرفتن دو استان حاضر است میز اروپا را بشکند، هرگز برای حفظ رابطه با ایران حتی یک لیوان آب هم زمین نمی‌گذارد.

طرح صلح ترامپ یک پیام دارد: بازی بزرگ در حال تغییر است؛ و تهران در این بازی نه مهره است، نه شریک، صرفاً یک هزینه اضافی است که هیچ قدرتی حاضر نیست آن را بپردازد
.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🟥 اكبر سعیدی سیرجانی و اكبر هاشمی رفسنجانی

✍️قاسم خرمي

هاشمی رفسنجانی با پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال 1368 مجموعه برنامه هایی در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد و جامعه اعلام کرد که تا آن روز، نظیر نداشت. مخاطب اصلی او البته جامعه جهانی بود که ده سال ایران را زیر ضرب تحریم و تهدید قرار داده بود و او می خواست بگوید که اكنون وقت تنش زدایی و پیوند با اقتصاد جهانی فرا رسيده است

روشنفکران ايراني داخل و خارج کشور، بر سبيل عادت، در خصوص ماهیت این سیاست ها و احتمال پيگيري آن دچار تردید بودند اما از این میان، یک نفر آشکارا بي محابا به تعریف و تمجید هاشمی و برنامه هاي او برخاست.

اکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و لغت نامه نویس، در روز دوشنبه 30 مرداد 1368 با انتشار مقاله ای با عنوان «آینده، تصمیمات مهم و بالاخره آنچه باید بدانیم» در روزنامه اطلاعات به ازریابی سیاست های رئیس جمهور منتخب پرداخت و نوشت:

«نطق دیروز آقای هاشمی مرا تکان داد. طنین سخن از «صفا» برخاسته این «مرد هوشمند کویری» در گوش ریازده من آن چنان تاثیری کرد که خاموشی را گناه دانستم… واقعیت تلخی است. این ملت پس از سالها تجربه های زیان خیز با این «واقعیت» آشنا شده که راه مبارزه با سلطه آمریکا «مشت گره کرده» و «شعار دادن» نيست

او در استقبال از سیاست خارجی هاشمی، افزود : «در جنگ با آمریکا بی‌اثر‌ترین سلاح‌ها، حرکات احساساتی و نمایش‌های عاطفی است. ملتی می‌تواند شدید‌ترین لطمه‌ها را به نظام سرمایه‌داری آمریکا وارد کند که با طرح نقشه‌ای سنجیده و برنامه‌ای بخردانه خود را از خرید محصولات و مصنوعاتش بی‌نیاز کند»

سيرجاني همچنین در فقره‌ای کوتاه تصویری روشن از نيروهاي مخالفان بازگشت سرمایه‌های علمی و مادی به کشور ارائه کرد . به زعم او نطق های هاشمی، عده ای را امیدوار و عده ای را نا امید کرد

او نوشت « و اما در راس این ناامیدان، شیادانی هستند که سال‌هاست به برکت بازار آشفته به نوایی رسیده‌اند و بی‌هیچ صلاحیت و فضلی بر مناصب علمی و تخصصی کشور پنجه انداخته‌اند … سخنان هاشمی داغ ناامیدی اینها را تازه‌تر کرده است. اینها قطعا آرام نخواهند نشست… »

مقاله سعیدی سیرجانی با واکنش‌های سختی مواجه شد؛ مخالفان فرصت را غنیمت دانستند و تا فحوای مقاله او و سیاست خارجی هاشمی را معادل یکدیگر بگیرند و با توبیخ نویسنده، موضع سخت خود را به کابینة هاشمی نشان دهند.

مرتضی آوینی که در جبهه مخالف سياست هاي فرهنگي دولت قرار داشت، در پاسخی به مقاله سعیدی سیرجانی نوشت :«پندهای نویسنده مقاله، ظاهراً به قصد خیر خواهی و برای «قطع نفوذ و سلطه آمریکا» انجام می گیرد، اما در نهایت، همه استدلال ها منجر به آن می‌شود که «راه مبارزه با آمریکا در رها کردن خط امام (ره) و روی آوردن به توسعه اقتصادی به مفهوم مصطلح جهانی است»

بحث مقاله سيرجاني به مجلس کشیده شد و مهدی کروبی، رئیس مجلس، ضمن سخنانی نسبتاً ملایم اعلام کرد که «نویسنده، سخنان ارزشمند و اصولی آقای هاشمی را که من هم آن‌ها را قبول دارم، بهانه قرار داده و مسایل خودش را گفته است».

باری، علی اکبر سعیدی سیرجانی که اولین چراغ روشنفکری در حمایت از رئیس جمهور مورد اقبال نظام را روشن کرده بود، توسط وزارت اطلاع دولت هاشمی رفسنجانی در۲۳ اسفند ۱۳۷۲، به اتهامات متنوع اخلاقی و امنیتی دستگیر و زندانی شد.

دستگیری او کافی نبود و تیم هویت سازان صدا و سيما از او « غلط کردم!» می خواستند . بالاخره این نویسنده پیر و پرسابقه را مقابل تلویزیون نشاندند تا بگوید :

« آنچه که باعث شد من امشب از خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد. می‌خواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگه‌هایی از لجبازی شدید دارد و شدیداً پشیمانم از این کار».

9ماه بعد خبری از دستگيري،روزنامه ها نوشتند« علی اکبر سعیدی سیرجانی به دلیل سکته قلبی در زندان در گذشت». هاشمی رفسنجانی هم در خاطرات روز 7 دی 1373 خود نوشت « آقای [محمد] یزدی، [رییس قوه قضاییه]، گزارش پزشکی قانونی در مورد مرگ آقای سعیدی سیرجانی [در زندان] را گفت که مرگ طبیعی بوده ».و به این ترتیب، در كمتر از يكسال، پايان روشنفکری که می خواست سياه نمايي نكند و نيمه پر ليوان را ببيند، رقم خورد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
افزایش چشمگیر تولید «#بنزین_پتروشیمی»؛ هدیه سرطان‌زا به ایرانیان

ریفرمیت پتروشیمی‌ها معمولا ۴ تا ۵ برابر حد مجاز
#بنزن دارد که در گروه ۱ سرطان‌زایی سازمان بهداشت جهانی است و با سرطان خون، آسیب به مغزاستخوان، اختلال ایمنی و ناباروری مستقیم ارتباط دارد

#آلودگی_هوا در ده‌ها شهر ایران طی روزهای اخیر به میزان «سمی و خطرناک» برای همه افراد و گروه‌های سنی رسیده است و مردم از تهران و کرج و اراک گرفته تا مشهد، تبریز، اصفهان، اهواز، همدان یا ساری، با انتشار تصاویر و ویدیوهایی از تجربه «شدید‌ترین میزان آلودگی طی دهه‌های اخیر» سخن می‌گویند.


در برخی از این کلان‌شهرها مانند تهران یا تبریز، وب‌سایت‌های کنترل کیفیت هوا به دستور مقام‌ها، از ارائه آخرین داده‌ها یا نمایش اعداد صحیح درباره شدت آلودگی‌ها منع شده‌اند.

با این حال، وب‌سایت‌های جهانی معتبر در روز سه‌شنبه ۴ آذر، شاخص آلودگی هوای تهران را با وجود تعطیلی ادارات و مدارس، حدود عدد ۱۸۱ نشان می‌دهند که آن را در سطح خطرناک قرار می‌دهد.


سوزاندن
#مازوت و #گازوئیل پرگوگرد، #بنزین بی‌کیفیت، خودروهای فرسوده، استقرار صنایع سنگین در نزدیکی شهرها و همچنین نابودی جنگل‌ها و دریاچه‌ها، از اصلی‌ترین دلایل گسترش چشمگیر آلودگی هوا در سراسر ایران محسوب می‌شوند که بحران کمبود آب نیز طی سال‌های اخیر، بر شدت آن افزوده است.


در این میان، به نظر می‌رسد افزایش حجم تولید «
#ریفورمیت»، ملقب به بنزین #پتروشیمی، که به دلیل فرسودگی زیرساخت‌های حوزه انرژی انجام می‌شود، حالا در بستری شدن هزاران نفر در بیمارستان‌ها به دلیل تنگی نفس و بیماری قلبی و عروقی ناشی از آلودگی هوا، بیشترین نقش را ایفا می‌کند.


جهت اطلاع «طی هشت ماه گذشته، ۲.۷ میلیارد لیتر بنزین پتروشیمی تولید شده است.» بنزین پتروشیمی یعنی بنزینی که ماده اصلی اکتان‌افزای آن (
#ریفرمیت) نه در #پالایشگاه، بلکه در پتروشیمی‌ها تولید می‌شود؛ تفاوتی کوچک که باعث یک فاجعه بزرگ می‌شود، زیرا ریفرمیت پتروشیمی‌ها برای سوزاندن در خودرو طراحی نشده است و هیچ‌یک از استانداردهای لازم برای کیفیت بنزین را ندارد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
نقشه احتمالی اسرائیل از پرواز جنگنده‌ها در امتداد مرزهای ایران

‏ورود شب گذشته جنگنده های اسرائیلی به خاک #عراق و پرواز در امتداد مرزهای ایران، برای اولین بار نیست و به نظرم در دو سه هفته اخیر چند بار جنگنده های #اسرائیل دست به چنین اقدامی زده‌اند.

اسرائیل با این پروازها در امتداد مرز کشورمان چند کار را هم‌زمان انجام می‌دهد و همه‌اش را باید در راستای ادامه جنگ ۱۲روزه فهمید.

‏اول، تمرین و شبیه‌سازی عملیات بعدی است؛ یعنی حفظ آسمان عراق به‌عنوان کریدور اصلی حمله، تست مسیر، زمان واکنش رادارها و دفاع هوایی ایران و جمع‌آوری داده برای هرسناریوی احتمالی. این همان فاز «شکل‌دهی میدان» قبل از هر درگیری بزرگ است.

‏دوم، بازدارندگی روانی و فشار سیاسی بر تهران است. پیام تل‌آویو این است که: «دست بالا در آسمان با ماست و فاصله بین گشت‌زنی و حمله واقعی خیلی می‌تواند کوتاه باشد.» یعنی یادآوری می‌کند که جنگ ۱۲روزه تمام نشده، فقط از فاز درگیری مستقیم به فاز تهدید دائمی منتقل شده‌ایم.

‏سوم، هماهنگی میدانی با امریکا برای فشار دیپلماتیک است؛ هم روی پرونده هسته‌ای ایران، هم روی کل معادله ایران–غرب. پیام ضمنی این است: یا در میز مذاکره امتیاز بده، یا ریسک بازگشت حملات را بپذیر! به ویژه اینکه تحرکات جدید دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن آغاز شده است.

‏چهارم، این پروازها نمایش قدرت برای افکارعمومی داخلی اسرائیل و برای بازیگران عربی منطقه هم هست؛ تل‌آویو می‌خواهد نشان دهد بعد از جنگ ۱۲روزه هنوز ابتکار عمل را از دست نداده، می‌تواند تا کنار مرز ایران پرواز کند و در معادلات امنیتی منطقه تعیین‌کننده باقی بماند.

‏در کنار همه اینها، یک هدف مهم دیگر هم هست؛ عادی‌سازی تدریجی این حضور برای مقامات نظامی ایران. وقتی این پروازها مدام تکرار شود و به رفتار روتین تبدیل شود، سطح حساسیت و آماده‌باش به‌تدریج پایین می‌آید.

در چنین شرایطی، اسرائیل می‌تواند در یک لحظه‌ی انتخاب‌شده، از دل همین الگوی به ظاهر تکراری، حمله‌ای واقعی انجام دهد و عنصر غافلگیری را حداکثر کند.

‏به طورکلی، هدف، تثبیت برتری هوایی و روانی پس از جنگ ۱۲روزه، تمرین عملی مسیر حمله، آزمون خطوط قرمز، فراهم کردن امکان یک غافلگیری حساب‌شده و افزودن وزن واقعی به تهدیدهای دیپلماتیک علیه ایران است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
خط های سفید برای آدم های سیاه !

جعفر بخشی

🌐 پیش‌از این نمی دانستم معنای از ما بهتران چیست. یعنی چه کسانی می توانند از ما بهتر باشند. بر این باور بودم و گمان داشتم صالحین ؛ پاکان ؛ علماء ؛ دانشمندان ؛ فرهیختگان و آدم های حسابی ؛ همان از ما بهتران باشند که به اخلاق و مرام و منش زیبنده اند و چراغی به دست دارند تا چشم های کم سو و یا بی سو در مسیر زندگی با سر درون چاه نیفتند و متلاشی نشوند. می گفتم از ما بهتران به اخلاق و آیین نیک انسانی شهره اند و سری سوا از دیگران دارند. دروغ نمی گویند. بد ذات نیستند و انسان اند. سیرت نیکویی دارند حتی اگر صورت هایشان از جمال خالی باشد. تصویری داشتم خیالی اما واقعی از آدمهای از ما بهتر که وامیداشت تمام قد به احترام شان بایستم ؛ کلاه از سر بردارم و تکریم شان کنم. چون فکر می کردم جامعه را همین از ما بهتران می سازند. چون عقل دارند. چون شعورشان زیاد است و چون بیشتر از ما می فهمند. همان هایی که پشت و رو ندارند و زیر و رویشان صاف و هموار است. و این خیال با من و با ما و حتی با شما همراه بود تا این که دیدیم از ما بهتران شاید صورت های نیکو را با بزک و آرایش به نمایش گذاشته باشند اما در سیرت آلوده ترین آدمهایند.

🌐 همان هایی که در ادعا برای انسان بودن و حفظ حرمت ها و خط قرمزها اساتیدِ دغل بازی اند و واژه ها را چنان برایمان درو می کنند که گویی زبان و ادبیات فارسی از اینهاست که زاییده شده. همان هایی که خون شان خیلی خیلی رنگین تر از خون مردم است و در رانت و فساد مجوز دارند و به راحتی می توانند خون مردم را توی شیشه بریزند. حتی در توزیع اینترنت. مثل سعید جلیلی که مخالف سرسخت و جدی رفع فیلترینگ بود اما خود اینترنت بدون فیلتر دارد. یا رسایی رئیس کمیته طرح صیانت ( مخالف رفع فیلترینگ ) که او هم از اینترنت بدون فیلتر استفاده می کند. امیر حسین ثابتی مخالف قسم خورده ی رفع فیلترینگ هم گوشی آیفون دارد و اینترنت سفید. خانم سخنگوی دولت هم گفته من هم فیلتر شکن می خرم و پسرم و عروسم زحمت میکشند و آن را نصب می کنند. سخنگویی که مثل از ما بهتران خط سفید دارد. یا شهبازی مجری سوپر انقلابی صدا و سیمای ملی و حامی فیلترینگ هم از خط سفید استفاده می کند. اقلیتی پر مدعا که با سیم‌ کارت های سفید برای هشتاد میلیون ایرانیِ در بند و اسیر نسخه فیلترینگ می‌پیچند. همان هایی که خودشان در این دهکده آزاد و رها می‌چرخند و درست در همان‌ جا برای مردم به در این دهکده قفل زده اند.

🌐 البته فقط در بحثِ خط های سفید ما با چهره هایی متزور و منافق در این کشور آشنا نشده ایم. سالهاست این جماعت ما را به رخت و چوب شبانی فریفته اند و این گرگها سال‌هاست که با گله آشنا و رفیق اند. کنار سفره با ما نان می خورند و در صف اول نماز راه نمی روند که می دوند اما در خفا راهزنانِ قافله اند. در دیانت و تقوا نقش آفرینانی ماهر و توانمندند که می توانند به ساده گی ملتی را بفریبند و هشتاد میلیون ایرانی را سر کار بگذارند. از خوانِ انقلاب سهم های درشت بر دارند و خانه های خوب ؛ ماشین های لوکس ؛ موقعیت های خاص ؛ وام های بالا ؛ و کلی مزایا را برای خودشان بالا و پایین کنند و در نهایت استخوانی را به معترضین و آنهایی که سهم می خواهند بدهند. ماجرای خط های سفید یک از هزاران رسوایی از ما بهتران است که نمی گذارند پرده ها کنار بروند و رسوایی شان در کوچه و خیابان عیان شود. مگر می شود مخالفِ رفع فیلتر باشی و خود این قاعده را به شرم بشکنی و از اینترنت آزاد با خط سفید استفاده کنی. این تزویر و دورویی را چگونه باید معنا کرد و آن را پذیرفت. ظاهری ساده و شاید معمولی در استفاده و دور زدن از فیلترینگ اما دقیقا رد تمامِ ادعاهایی که دارید. حرف آخر این که خط هایتان سفید است‌. دم تان گرم. با روی سیاهتان چه می کنید
؟

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
گاو نر و چینی فروشی

گاو نری در یکی از کوچه های شهر رها بود. قوی و مست غرور و نادانی. در بین گاوهای هم طویله اش البته که گاوهای قوی و مست فراوانی بودند، ولی ماجرا جویی و جسارت او آنچنان زیاد بود که شب توانست حصار بهار بند طویله را با شاخ از جای خویش بدر کند و بیرون بیاید.

بوی یونجه و جو تازه از انبار او را مست کرده بود. سری در گوشه خالی پنجره انبار برد و کمی یونجه خشک نوش جان کرد.
به فشار سر که هر بار برای خوردن جلوتر میرفت، پنجره باز شد و توانست که تا کمر وارد انبار شود و هرچه می‌خواهد بخورد.

سیر نمی‌شد، ولی کنجکاوی و روح سرکش گاوی او عاملی بود که بوی گاوهای ماده را جستجو کند و به همین خیال از طویله بیرون رفت و به یکباره خود را در جاده بیرون گاوداری دید.
گاوداری در کنار یک شهر کوچک توریستی بود. بازارچه‌های شهر همه از مغازه های بزرگ و کوچکی تشکیل شده بودند که چینی آلات، سفال، مجسمه، وسایل تزئینی و البته خوراکی و تنقلات و سوغات می‌فروختند.

گاو سرمست غرور و نادانی، در ابتدای جاده‌ای ایستاده بود که ورودی یکی از مهمترین بازارهای شهر بود.
مردم شهر و گردشگران در حال گردش و بازدید و امور روزانه خود بودند که به یکباره گاو را دیدند. سیاه، بزرگ، عضلانی، با شاخهایی به مانند کمان و نوکهایی تیز.

تعدادی جوان ماجرا جو با دیدن گاو به سمتش آمدند. مردم از ترس کناری را گزیدند و یا به درون مغازه ها پناه بردند. همه مغازه داران که با این مساله آشنا بودند، درب مغازه های خود را بستند. اما چینی فروشی بزرگ تازه رونق که صاحبش تازه فوت کرده بود و فرزند جوانش مدیریت مغازه را در دست گرفته بود، از حضور گاو و فعالیت‌های او در یک بازار گردشگری چیزی نمی‌دانست. این بود که درب مغازه اش را همچنان باز گذاشت. لذا تعداد زیادی از توریست‌ها به مغازه او پناه آورده بودند.

گاو با تحریک جوانان نادان‌تر از خود شروع به دویدن و حمله به آنها کرد. جوانان فرار کردند. یکی از آنها که لباس قرمزی پوشیده بود بیشتر به چشم گاو آمد و او را دنبال کرد. جوان هراسان فرار می‌کرد. هیچ جایی برای پناه آوردن نبود. ناگاه درب مغازه چینی فروش را باز دید. به آنجا پناه برد و در میان جمعیت قرار گرفت. گاو به درب مغازه رسیده بود. خشمگین، سرمست از جو بسیار که خورده بود، قدرتمند و نادان.

جمعیت با دیدن گاو هراسان به هر سو فرار کردند. قفسه های چینی بود که توسط جمعیت فرو می افتاد و بار چینی بود که بر زمین ریخته و خرد می‌شد.
گاو از این تحرک شدید جمعیت و صدای فرو افتادن قفسه ها و خرد شدن چینی ها بیشتر هراسان شد. بی هدف به سمت جمعیت دوید. به قفسه های چسبیده به دیوار و یا ایستاده برخورد می‌کرد و تقریبا همه چیز را نابود و خرد و ناکارآمد کرد.
مردم از چینی فروشی بیرون رفته و هر کدام سویی را برای فرار انتخاب کرده بودند. اما گاو نمی‌توانست راه بیرون رفتن را پیدا کند.

لذا بیشترین هراسان شد و به هر چیزی و حتی دیوارها شاخ می‌زد و آنها را خراب می‌کرد. صاحب مغازه هم هیچ تجربه نداشت که چکار می‌تواند انجام دهد تا گاو را بیرون آورد.
یکی از مغازه دارهای با تجربه سریع دوید و درب مغازه را که گاو در آنجا گیر کرده بود بست. حالا گاو به تنهایی در مغازه مانده و هیچ راه بیرون رفتی هم نداشت.

نکات مهم یاد گرفتنی:
1. وقتی گاوی مست در شهر رها شده است، درب مغازه ات را ببند.
2. وقتی مردم را در مغازه ات به پناه میگیری، باید بپذیری که اگر هراسان شوند، قبل از گاو، این آنها هستند که عامل تخریب اموال تو خواهند شد.
3. اگر مردم هراسان شوند، ممکن است از گاو هم بیشتر خسارت ببار آورند. این خسارت ناشی از ترس است که از خسارات ناشی از نادانی بیشتر است.
4. مدیران پیر فقط درب مغازه خود را بستند که گاو وارد مغازه نشود ولی در عمل مساله خودشان را از مساله مردم جدا کردند. لذا کسی نمی‌تواند به آنها تهمت بزند که با مردم رفتار زشتی داشته اند ولی اگر مغازه دار جوان از مردم برای خسارت به اموالش شکایت کند، هم شکایت او مسموع نیست و هم به رفتار زشت و خودخواهانه محکوم خواهد شد.
5. حضور یک گاو نر قوی و خشمگین و جوان در یک چینی فروشی می‌تواند بلایی بزرگ باشد که صاحب مغازه را کامل از هستی ساقط کند.
6. هرچند مغازه بیمه دزدی و آتش سوزی داشت، ولی بیمه خرابکاری توسط گاو را نداشت و حق بیمه ای به او تعلق نگرفت.
7. سیاستمداران نادان و مست جویای نام وقتی به جایگاه سیاست می‌رسند، کم از گاو مستی که در چینی فروشی قرار گرفته‌اند نخواهند بود.
8. پیدا کردن مقصر اصلی حادثه بسیار سخت است و هرکسی به سهم خودش در حادثه و خسارات آن شریک است، ولی قاضی احتمالا صاحب گاو را مقصر اصلی و مکلف به جبران خسارات معرفی خواهد کرد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
طنزی تلخ و تاسف بار


در جلسه ای که صبح امروز با حضور ۳۷ نفر از مسؤولان و مدیران کشور در حوزه های مختلف که همگی سنی بالای ۷۵ سال داشتند در تهران برگزار شد.

🔺 *ابتدا آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس هیات مدیره متخصصان بیماری های عفونی و گرمسیری به حاضران خوشامد گفت.*

*🔺 پس از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس گروه طب اسلامی و سنتی به ایراد سخنرانی پرداخت.*

*🔺 سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان سخنرانی نمود.*

*🔺 بعد از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس گروه اسلامی معاصر بنیاد دایره المعارف اسلامی*

*🔺و سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس کنگره دوسالانه بین المللی بیماری های ریوی و مراقبت ویژه سل مطلبی را عنوان کرد.*

🔺بعد از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس انجمن حمایت از بیماران عفونی
و نیز آقای علی اکبر ولایتی رئیس کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران در شورای عالی انقلاب فرهنگی
🔺و بعد از آن نیز آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس مرکز پژوهشی و درمانی سل و بیماری های ریوی
🔺 و نیز آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس بیمارستان مسیح دانشوری
🔺 و نیز آقای دکتر علی اکبر ولایتی دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی
🔺و همچنین آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک
🔺و نیز آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد
🔺و همچنین آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو هیات ممیزه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
🔺و سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام،

🔺 سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل
🔺و بعد از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی نماینده فرهنگستان علوم پزشکی در هیات امنای فرهنگستان

🔺و نفر یعدی آقای دکتر علی اکبر ولایتی مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله بیماری های عفونی و گرمسیری
🔺و نفر بعدی آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
🔺و سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو شورای عالی تحقیقات سل
🔺و بعد از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو هیات ممتحنه رشته فوق تخصص عفونی اطفال
🔺و بعد از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو هیات امنای سازمان حمایت از محرومان آسیب پذیر،
🔺سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو گروه طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
🔺 و در ادامه آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو هیات امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
🔺و بعد از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو شورای عالی شعبه بين المللی دانشگاه شهید بهشتی
🔺و پس از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو هیات تحریریه فصلنامه تخصصی شیعه شناسی
🔺و پس از آن آقای دکتر علی اکبر ولایتی نایب رئیس شورای راهبردی روابط خارجی
🔺و در ادامه آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو کمیسیون رسیدگی به صلاحیت کادر های آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔺 و نیز آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو شورای سیاستگذاری تاریخ علم در پژوهشگاه علوم انسانی
🔺و همچنین آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو شورای ام بی اچ دانشگاه شهید بهشتی
🔺 و سپس آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو شورای عالی پیوند اعضاء در دانشگاه شهید بهشتی
🔺 و نیز آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو گروه اخلاق و حقوق پزشکی
🔺و در ادامه آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
🔺 و همچنین آقای دکتر علی اکبر ولایتی عضو کمیته دانشنامه فوق تخصصی رشته عفونی اطفال در وزارت بهداشت

🔺 و آقای دکتر علی اکبر ولایتی........... بیانات مهمی ایراد نموده و به اتفاق آرا تصمیمات مهمی برای فرهنگیان و بازنشستگان کشوری و لشکری اتخاذ کردند که متعاقبا مشروح آن به اطلاع خواهد رسید.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴 آقازادگان عیاش کمونیست ونزوئلا

بیژن اشتری

🔸 قدمت آقازادگان کمونیست به دوران استالین باز می گردد. طبقه جدید یا "نومن کلاتورا"،به قول میلوان جیلاس،درهمه کشورهای کمونیستی از امتیازات ویژه برخوردار بوده و هستند.

🔸اما در دوران معاصر این آقازادگان مرزهای تجمل و فساد را جا به جا کرده اند. یک نمونه بارزش در ونزوئلای امروز، کشوری که مردمش در فقر مطلق غوطه می‌ خورند و تورم وتحریمها امانشان را بریده. اما نیکولاس ارنستو مادورو، پسر سی و چهار ساله نیکولاس مـادورو رئیـس جمهور کمونیست ونـزوئلا، بی توجه به مصـائب مـردم کشورش حسابی خوش می گذراند.

🔸 مـردم اسـم این آقا را گذاشته اند "نیکولاسیتو" کـه معـنایش می شود "نیکـولاس کوچولو".ایشان که خودش را کمونیستی مومن ومتعـهد می نامد، رئیس بخش فلزات گرانبهای ونزوئلاست و کارش خرید طلا به قیمت ارزان از معدنکاران مستقل و فروش آن به قیمت های تورمی به بانک مرکزی ونزوئلا است.

🔸 نیکولاس کوچـولو مشاغـل دیگری هم دارد از جمـله مسئول امـور سینمایی کشور و معـاون پارلمـانِ خود ساخـته  مادورو است و تازگی‌ ها هـم شده رئیس امـور بازرسی دفتر ریاست جمهوری. اما نیکولاسیتو شهـرت اصلی اش را به خاطر عیاشی های عنان گسیخـته اش کسب کـرده اسـت. چند سال پیش فیلـمی از او منـتشر شد کـه در یک مهمانی درهتلی مجلل در کاراکاس دخترهای زیبابه پایش اسکناسهای دلار میریختند. البته نیکولاسیتو از آن زمان حواسش را کاملا جمع کرد کـه دیگر هیـچ عکس و فیلمی از عـیاشی هایش گرفته و پخش نشود. چندی پیش یکی از دوست دخـترهایش به اسم ریتا مورالس چند تا عکس از خوشگـذرانی های نیکولاسیتو گرفت اما بادیگارد های نیکولاسیتو بلافاصله به خانه ریتا ریختند، گوشی و لپ تاپش را مصادره کردند و خودش را هم به زندان مخوف "ال هلیوکوئیدا" بردند.

🔸"مادورو" دو پسرخوانده هم دارد به اسامی اوسوال و گاویدیا کـه باخرج کردن پول های نجومی درسواحل زیبای اروپا وآمریکا به شهرت رسیده اند‌.پولی که این دو ظرف هجده روز در پاریس خرج کردند معادل با حقوق ماهیانه دو هزار کارگر ونزوئلایی بود.. تعـداد بچه پولدارهای کمونیست ونزوئلایی البته پرشمار است. در راس آنها دختر چهل و چهار ساله هوگو چاوز قرار دارد که با دزدیدن ۴ میلیارد دلار پول در زمان پدرش تبدیل به ثروتمندترین زن ونزوئلا شده است. خواهر کوچکش،روسینس،هم دست کمی از او ندارد.اینها بچه های همان پدری هستند که زمانی گفته بود: "ثروتمند شدن کار بدی است؛ یک کمونیست خوب هرگز ثروتمند نمی شود."

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
علل تاریخی شکست ایرانیان

🔸۵۰۰ سال قبل ایرانیان که گمان می‌کردند شاه اسماعیل صفوی«ظل‌الله» و شکست‌ ناپذیر است و داشتن رشادت برای پیروزی کافیست با چهل هزار سرباز در برابر لشکر دویست هزار نفری عثمانی صف‌آرائی کردند. پیشنهاد «استاجلو» مبنی بر عقب‌ نشینی و یا حمله پیش‌ دستانه قبل از استقرار توپ‌ های پر شمار دشمن پذیرفته نشد.«دورمش‌ خان» مغرورانه به شاه پیشنهاد کرد که اجازه دهد دشمن آرایش نظامی‌ را کامل کند تا قزلباش صفوی جوانمردانه ترکان عثمانی را شکست دهند.در آخر ایرانیان نبرد چالدران را به عرّاده‌های توپ‌‌ عثمانی و باورهای خرافی و غرور واهی خودشان باختند و ۲۵هزار نفر را به کشتن دادند و دشمن تا همدان آمد.شاه اسماعیل که همسرش هم اسیر دشمن شده بود دیگر آن مرشدِ کاملِ سابق نبود و حکومتش که الهی پنداشته می‌شد به دیوان‌ داری سلطنتی تنزل یافت.

🔹۲۲۰ سال قبل در جنگ«عباس میرزا» با «سیسیانوف» روس،مردم قفقاز سپاه ایران را یاری نکردند زیرا به خاطر داشتند که ۱۰ سال قبل«آغامحمدخان قاجار» سرمست از غرور پیروزی در جنگی نابرابر از سرهای بریده مردم تفلیس مناره‌ها ساخته بود. اعتماد نابجا به پیمان«فینکنشتاین» با فرانسه، نفوذ عمّال بریتانیا و ناتوانی تکنولوژی نظامی نوپای ایران در برابر سلاح‌‌های مدرن روس مزید بر علت شد تا مناطق وسیعی از ارمنستان و آذربایجان و گرجستان طی عهدنامه گلستان از ایران جدا گردد.

🔸۲۰۰ سال قبل، پندارِ ترمیمِ غرورِ ملیِ بر باد رفته ایرانیان را وارد جنگ دوم با روس کرد. قاجار تلاش نمود که آن را جنگ اسلام و کفر جلوه دهد. رساله جهادیّه مرحوم «کاشف‌ الغطاء» و فتوای جهاد افرادی مثل «سید محمد مجاهد» و «ملا احمد نراقی» کارگر شد.وقتی «قائم مقام فراهانی» خطاب به شیفتگان جنگ گفت: «عقل حکم می‌کند کشوری که ۶ کرور مالیات دارد با کشوری که ۶۰۰ کرور مالیات دارد در نیاویزد»فی‌المجلس به او فحاشی کردند. فردای آن روز بر منابر تکفیرش کردند و به جرم اهانت به شاه و خیانت به کشور،خانه‌اش را غارت و خودش را تبعید کردند.همگان سرمست از باده غرور پا در رکاب یکدیگر جنگ را آغازیدند و پیروزی‌هائی هم به دست آوردند اما در پایان باز هم شکست خوردند و سپاه روس پس از فتح قفقاز تا تبریز هم آمد«میرفتاح» به استقبال دشمن رفت و حقیرانه زبان به مدح روس گشود و عهدنامه «ترکمنچای» منعقد گشت و سه ایالت دیگر قفقاز از جمله ایروان و نخجوان از ایران جدا شد.بخت یارمان بود که روس‌ها تبریز را هم پشت قباله‌ خود نینداختند و به ساحل رود اَرَس بسنده کردند.

🔹 ۱۵۰ سال قبل، افغانستان پرچم جدائی از ایران را برافراشت.هرات دو بار به دست ناصرالدین‌شاه و محمدشاه قاجار تصرف و شاه در قامت یک قهرمان ظاهر شد.اما انگلستان که افغانستان را دروازه هند می‌دانست جنوب ایران را در ازای آن تصرف کرد و به دربار ایران التیماتوم داد.کار به استخاره شاه کشید و لشکر ایران که توان مقابله با نیروی دریائی مدرن بریتانیا را نداشت دست از پا درازتر عقب‌نشینی کرد و به جدائی افغانستان از ایران رضایت داد و بعدها از روی غرور توأم با ضعف پیشنهاد استرداد امانی افغانستان را هم نپذیرفت.

🔸۱۴۰ سال قبل،ایرانیان که پس از شکست‌ های پی در پی دیگر توان مقابله با شورش‌ های مداوم ترکمن‌ ها و قدرت روزافزون روس‌ها را نداشتند و نمی‌خواستند دوباره غرور ملی را بر باد دهند ننگین‌ترین معاهده تاریخ ایران یعنی عهدنامه«آخال» را امضاء کردند و بخش‌هائی از ترکمنستان و تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی«مساحتی تقریباً به وسعت ایران کنونی»را بدون جنگ به روس‌ها واگذار نمودند و خوارزم،سمرقند و بخارای عزیز برای همیشه از مام خویش جدا افتادند.از خیل مدعیان و وطن‌ پرستان هم جز چند بیت شعر اعتراضی و چند گلایه بی‌اثر خماری برنخاست.خاک جدا شده از ایران در گلستان هفت برابر و در آخال چهل برابرِ ترکمنچای بود.اما داغِ ترکمنچای بسیار سوزناک تر بود و ضرب‌ المثل شد.چرا؟ چون این جنگ با هدف ترمیم غرور ملی ایرانیان آغاز شده بود اما در پایان غرور ملی بیش از هر زمان دیگری زیر چکمه اجنبی لِه شد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
سکانسی از چشم انداز ونزوئلای آتی
یدالله کریمی پور

در اینجا می خواهم چشم اندار جمهوری ونزوئلا بولیواری را با دوربین آینده بین م به تصویر کشم.

خب هنوز هم نیکلاس مادورو از کشورش بهشتی ترسیم می کند که مردم با عشق پشتیبان حکومتش بوده و در کمال خشنودی از آن دفاع می کنند. مخالفین مشتی فریب خورده و جاسوس امپریالیسم معرفی می شوند که در اقلیت محض قرار داشته و از سوی لشگر توده ها و ارتش خلقی به گوشه رانده شده اند و قس علیهذا.

با وجود این ادعا، دوربین آینده بین من، چند دقیقه از زندگی در کاراکاس را درست در ساعت فروپاشی حکومت خلقی نیکلاس چنین نشان می دهد:

۱- مردم کاراکاس همانند بقیه شهرها و روستاهای ونزوئلا به خیابان ها ریخته و با شور وشعف، آواز خوانان و دست در دست هم در حال پایکوبی هستند. جشن بزرگ‌و سراسری بی انقطاع در سراسر شب ادامه دارد.

…اما دوربین من، درست در لحظه‌ای که مادورو و گارد کوچکش از صحنه کنار رفته‌اند، چند دقیقه دیگر از زندگی کاراکاس را چنین ثبت می‌کند:

۲- تپه‌های اطراف شهر(باریوهای خاکستری و فرسوده)برای نخستین‌بار پس از سال‌ها نورانی شده‌اند. برق پایدار نیست، ولی همان چند چراغی که روشن شده‌اند با فریادها و بوق‌ها و آوازهای مردم درهم می‌آمیزد. حسِ «بازپس‌گیری شهر» موج می‌زند؛ همان حسی که در لحظات نادرِ فروپاشی یک نظم پوسیده نمایان می‌شود.

۳- سربازان جوانِ پادگان “فورت تیونا” سردرگم‌اند. نه فرمان حمله می‌رسد، نه فرمان دفاع. اغلب آن‌ها موبایل به دست، تصاویر شادی مردم را بالا پایین می‌کنند. فرماندهان می‌دانند که «جنگ شهری» هرگز قرار نبود شروع شود؛ آنها، برخلاف تهدیدهای ماه‌های آخر، انگیزه‌ای برای کشتن هم‌وطنان ندارند.

۴- در کاخ میرعفیلورس، سکوت سنگینی موج می‌زند. چند مشاور باقی‌مانده، شتاب‌زده اسناد را جمع می‌کنند، ولی اصلاً معلوم نیست برای چه. همه آگاه‌اند که بازی اصلی جای دیگری تعیین شده: در واشنگتن و پکن، نه در اتاق‌های تاریک کاخ.

۵- در صف‌های طولانی بنزین، برای نخستین‌بار کسی فریاد نمی‌زند. مردم می‌دانند که هنوز هیچ چیز درست نشده، اما «ترس بزرگ» فرو ریخته؛ همان ترسِ بیهوده‌ای که دو دهه تمام میان دولت و جامعه فاصله انداخته بود. حالا همه درباره «روز بعد» حرف می‌زنند: درباره دولت موقت، انتخابات، دسترسی به دارو، بازگشت مهاجران، و مهم‌تر از همه: پایان سال‌ها عزتِ دروغین و فقرِ واقعی.

۶- اقتصاد هنوز نفس نمی‌کشد، ولی هوا عوض شده است. بازار سیاه دلار بی‌ثبات است، اما فروشنده‌ها دیگر پچ‌پچ نمی‌کنند؛ با صدای بلند معامله می‌کنند، انگار که قرارداد نانوشته «امروز همه آزادند» را امضا کرده باشند.

۷- در فرودگاه سیمون بولیوار، نخستین پرواز حامل تبعیدی‌ها فرود می‌آید. نه سیاستمداران، بلکه پزشکان، مهندسان، معلمان؛ همان‌هایی که طی سال‌ها گریخته بودند. اشک، خستگی و حیرت در چهره‌شان موج می‌زند: «واقعاً برگشته‌ایم؟»

۸- و بالاخره، در میان این هیاهو، دوربین لحظه‌ای روی یکی از پوسترهای پاره‌شده مادورو مکث می‌کند. بر پیشانی‌اش خطی افتاده؛ انگار تاریخ دست برده و او را از «پدر انقلاب» به «آخرین نماد یک رؤیای ناموفق» تبدیل کرده است. پوستر زیر پاها له می‌شود، اما هیچ‌کس با نفرت لگد نمی‌زند؛ مردم کاراکاس از خشونت خسته‌اند. آنها فقط می‌خواهند «دوره‌ای تمام شود».

این چشم‌انداز، نه وعده بهشت است و نه نسخه‌برداری از انقلاب‌های گذشته؛ تنها تصویری است از لحظه‌ای که یک ساختار فرسوده فرو می‌ریزد و جامعه، پیش از آن‌که دولت جدیدی بنا شود، برای دقایقی کوتاه فضای خالی قدرت را تنفس می‌کند
دمی شبیه آزادی.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔻 «بنزین و خندیدن دنیا به ما»

*جناب آقای رئیس‌جمهور، شما در سخنرانی خود فرمودید دنیا به ما می‌خندد که چرا بنزین را می‌خریم ۵۰ تومان و مثلا می‌فروشیم ۱۰ تومان*

بله بسیار درست می‌فرمائید دنیا به همه رفتار و کردار و مملکت‌داری شماها  می‌خندد.

چرا که جای دکتر، توی بیمارستان است نه در سیاست!
برای اینکه ورزش‌کار، کارش در ورزشگاه است نه در شورای شهر...
برای اینکه آخوند کارش در حوزه تبلیغ دین است نه در سیاست...
حکمرانی نیاز به دانش و فهم سیاسی دارد، مملکت‌داری سیاستمداری نیاز دارد که  زبان و سیاست دنیا را بفهمد و با سیاست دنیا تعامل داشته باشد...

*دنیا به ما می‌خندد* برای اینکه یک درصد جمعیت کل جهان را داریم و ده درصد منابع کل دنیا  که تاکنون کشف شده اما مردم ما برای زنده ماندن ناچارند کلیه‌های‌شان را بفروشند!

*دنیا به ما می‌خندد* چون طبق آمار بانک جهانی ۱۲ هزار درصد تورم  در طول ۳۴ سال گذشته داشته‌ایم...

*دنیا به ما می‌خندد* چون برق و نفت‌مان را صادر می‌کنیم  اما پول آنرا دریافت نمی‌کنیم  و کارخانه و صنعت‌مان را تعطیل و ورشکسته می.کنیم و بنزین به قول شما لیتر ۵۰ هزار تومان وارد می‌کنیم و در روز بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون لیتر بیشترش را «توسط مقامات ارشد دولتی قاچاق» می‌کنیم...

*دنیا به ما می‌خندد* وقتی یک ناظر در بازار نداریم و با تورم ۲۰۰ درصدی جیب مردم را خالی می‌کنیم یعنی کسری بودجه دولت را با تورم و گران‌فروشی دلار یارانه از مردم می‌گیریم.

*دنیا به سیاست مداران ما و به مردم ما می‌خندد* وقتی در عرض ۲۰ سال نیمی از مردم ثروتمند‌ترین کشور جهان را به زیر خط فقر کشاندیم...

*دنیا به ما می‌خندد* وقتی برای فلان سازمان که هیچ خاصیتی  برای کشور ندارد ردیف بودجه تامین می‌شود ولی برای اموزش وپرورش کمترین بودجه ا در ردیف برنامه و بودجه پیش بینی شده است...

*دنیا به ما می‌خندد* وقتی می‌بیند که اعضای هیئت دولت شما همان افراد پیر و فرسوده‌ای هستند که مملکت را در طول چهل سال به فقیرترین کشور دنیا تبدیل کردند...

*آقای رئیس‌جمهور دنیا به ما می‌خندد* وقتی می‌بیند اولین کسی که در جمهوری اسلامی ژن خوب و ژن بد را بر زبان آورد و مردم قهرمان ایران را تحقیر می‌کند  معاون اول رئیس‌جمهور  شده است، چون در ایران قحط الرجال بوده و هست...

*آقای رئیس‌جمهور دنیا به ما می‌خندد* وقتی ما بیشترین حمایت را از دو کارخانه دولتی  بلای جان مردم (( ایران خودرو و سایپا )) می‌کنیم و فرسوده‌ترین ناوگان حمل و نقل و پر مصرف‌ترین بنزین جهان و پر خطرترین تولیدات این دو کار خانه را داریم که در روز حدود ۲۵ میلیون لیتر بنزین بیشتر مصرف می‌کنیم، بدلیل بی‌کیفیتی تولیدات این دو کارخانه...

*دنیا با صدای بلند به ما می‌خندد* چون پول چهار خودرو با کیفیت و کم مصرف را می‌دهیم و یک پراید یا  پژو بی‌کیفیت می‌خریم.
*آقاي رئیس‌جمهور  ما ملت خنده داری هستیم که  دنیا حق دارد به ما  بخندد!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔵تحریم !


لیبی در زمان #قذافی برای ده سال تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار داشت.قذافی این تحریم‌ها را «نعمت» نامید و دستور داد که از همه ظرفیت‌های داخلی برای دور زدن تحریم‌ها استفاده شود.صنعت نفت بیشترین آسیب را دید.سرمایه‌گذاری در صنعت نفت متوقف شد و ادامه کار بسیاری از صنایع با مشکلات اساسی روبرو شد.حمودا الاسودا وزیر نفت لیبی در دوران قذافی بعدها درباره تحریم ها گفت:

"آمریکایی‌ها شناخت کاملی از تجهیزات و دستگاه های ما داشتند و هر قطعه و وسیله ای را که ما نیاز داشتیم در فهرست کالاهای تحریمی گذاشته بودند. مشکلات ما پیچیده‌تر شد چون نمی‌توانستیم این قطعات را حتی از بازار آزاد بخریم.بعد مجبور شدیم به اوراق‌فروشی‌ها رو بیاوریم و دستگاه‌های خرابمان را تعمیر و بازسازی کنیم و حتی در مواردی سعی کردیم قطعات یدکی مورد نیازمان را خودمان بسازیم اما در این کار ناموفق بودیم."

آلیسون پارچتر نویسنده کتاب «قذافی؛ظهور تا سقوط» می‌نویسد:

تحریم‌ها زندگی را بر مردم لیبی مشکل‌تر از پیش ساخت.قیمت‌ها رو به افزایش گذاشت...تورم سالیانه حدود سی و پنج درصد بود که نفس مردم را گرفت....گرچه دولت نظام کوپنی را برقرار کرد تا مردم گرسنه نمانند اما ادامه معیشت برای اکثریت مردم دشوارتر شد.علاوه بر این، برای بسیاری از خانواده‌ها ، متکی شدن به کوپن تجربه حقارت‌باری بود.آنچه کار را بدتر می‌کرد فساد موجود در نظام کوپنی بود.مقامات فقط بخشی از کالاهای کوپنی را بین مردم توزیع می‌کردند و بقیه کالاها سر از بازار سیاه در می‌آورد.تحریم ها موجب سربرآوردن طبقه‌ای از نوکیسگان شد. این طبقه جدید نه فقط شامل مقاماتی می‌شد که از راه دور زدن تحریم ها به سودهای آنچنانی رسیده بودند بلکه تجار بخش خصوصی را که پارتی‌های دم کلفت حکومتی داشتند را نیز شامل می‌شد.این تجار به لطف دسترسی به ارزهای خارجی کالا وارد کشور می‌کردند و این کالاهای وارداتی را با قیمت های گزاف تورم زده می‌فروختند.نرخ تورم به قدری بالا بود که مردم قادر به خرید این کالاها نبودند.هر گوشی تلفن همراه معادل پنج برابر حقوق ماهیانه یک استاد دانشگاه بود.همزمان ویلاهای شیک که متعلق به کاسبان تحریم و اقوام و نزدیکان سران حکومت بود در طرابلس و بنغازی ساخته می‌شد تا بر زخم مردم لیبی نمک بپاشد.شکاف رو به گسترش میان اغنیا و فقرا موجب بروز نفرت تلخی در بین آن‌هایی شده بود که در نبرد برای یکی کردن خرج و دخلشان به حال خود وانهاده شده بودند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴 معجزه سنگاپور

✍️ محمود سریع‌ القلم



👈 نرخ تورم سنگاپور ۱.۲ درصد است و حاصل ساختاری است که بهترین‌های بانکداری، صنعت، IT، سیاستگذاری، محیط ‌زیست، سیاست خارجی، آموزش و مدیریت را پرورش داده است.

این ساختار کشوری با GDP برابر ۵۵۰ میلیارد دلار، مساحت ۷۳۵ کیلومترمربع و جمعیت ۶ میلیون نفر ساخته و در شاخص سرمایه انسانی با امتیاز ۰.۸۸ اول جهان است.

۴۰ درصد تولید در تراشه، ۵ درصد بهترین فارغ‌التحصیلان مدیر می‌شوند، رتبه چهارم شفافیت را دارد و از ۲۰۰۲ توسعه‌یافته شناخته می‌شود. حدود ۱.۶ میلیون نفر از بهترین متخصصان خارجی را استخدام کرده و به آنها حقوق بالا می‌دهد.

درآمد سرانه از ۳۲۰ دلار دهه ۱۹۶۰ به ۶۶ هزار دلار رسیده؛ زمانی حتی آب کافی نداشت اما اکنون ۳۰۰۰ شرکت خارجی فعال‌اند، امید به زندگی ۸۷.۳ سال است و بندر آن پرترددترین جهان.

برنامه Skillsfuture ارتقای مهارت را الزامی کرده و مهم‌ترین موضوع، تسهیل ورود بهترین‌ها به آموزش عالی است. تدریس و تحقیق با ضوابط سخت انجام می‌شود و رقابت مبنای رشد است.

مطابق نظر رابرت لوکاس اقتصاددان، دانش و مهارت اثر جانبی مثبت دارند و سنگاپور با شفافیت اقتصادی و بانکداری مورد اعتماد بزرگ‌ترین بنگاه‌هاست و در ۲۰۲۵ حدود ۵۶ میلیارد دلار FDI جذب کرده است.

ژاپن، چین، آمریکا و هلند سرمایه‌گذاران مهم‌اند. گردشگری از ۹۹ هزار نفر در ۱۹۶۵ به ۱۶.۵ میلیون نفر در ۲۰۲۴ رسیده و ۲۲.۴ میلیارد دلار درآمد داشته؛ GDP در ۲۰۲۶ به ۵۷۳ میلیارد دلار می‌رسد. پاسپورت سنگاپور در ۲۰۲۵ رتبه اول جهانی دارد.

ریشه تحول سنگاپور دو متغیر دارد: پایگاه اجتماعی حکومت و ماهیت تصمیم‌گیری. پایگاه اجتماعی بر افراد توانمند و متخصص استوار است و وفاداری به تخصص نه افراد. حکومت افراد توانمند خارجی را جذب می‌کند و سیستم افراد فاسد و ناکارآمد را نمی‌پذیرد. از مدیران خروجی شفاف می‌خواهد و پول مردم باید برای بهبود زندگی همان مردم مصرف شود.

بن‌مایه حکمرانی Meritocracy است و بهترین افراد در مدیریت اقتصادی و سیاست خارجی به کار گرفته می‌شوند. طبقه متوسط پایگاه حکومت است و وابستگی‌اش به ساختار موجب کارآمدی می‌شود.

متغیر دوم، کیفیت تصمیم‌سازی است: تصمیم‌گیران با تحصیلات و تجربه بالا. حکومت از دهه ۱۹۷۰ جذب سرمایه‌گذاری را تشخیص داد، ساختار عمرانی و مدیریتی مناسب ایجاد کرد و به محیط ‌زیست، انرژی، بنادر، آب، برق و آموزش توجه کرد.

در سنگاپور، منافع کشور مبناست. تورم پایین حاصل فکر، تخصص و اتصال جهانی است. توانمندان می‌توانند روندهای جهانی را تبیین کنند و در کانون‌های بین‌المللی فعال باشند.

تورم یک درصدی نتیجه مراقبت از فرآیندهای تخصصی تصمیم‌سازی است. متغیر کانونی سرنوشت کشورها، ویژگی‌های فکری و مهارت‌های تصمیم‌گیران است؛ جوامعی که هوش را برابر فرض کنند و ساختار مهارت‌محور نسازند به ونزوئلا تبدیل می‌شوند.

رضایت مردم مطابق نظریه مزلو امنیت مدنی و ملی ایجاد می‌کند. اگر افراد ناتوان متحد شوند، کشور نابود می‌شود و اگر توانمندان به اجماع برسند، کشور سنگاپور می‌شود.

مبنای اجماع، تولید ثروت از طریق فناوری و اتصال به اقتصاد جهانی است و با عبور مردم از مراحل اولیه هرم مزلو، مشارکت مدنی و جامعه توسعه‌یافته شکل می‌گیرد.

همه انسان‌ها به لحاظ حقوقی مساوی هستند ولی در توانمندی و استعداد مساوی نیستند و جوامعی که به لحاظ پوپولیسم و توهمات تصور می‌کنند هوش انسان‌ها مساوی است و عدالت را در ذهنیت و سخنرانی می‌دانند و نه در ساختارسازی برای بهره‌برداری به تناسب ظرفیت افراد، در نهایت به ونزوئلا تبدیل می‌شوند که آمریکا می‌تواند به‌راحتی حکومت آن را تهدید کند، چون پایگاه اجتماعی ندارد و انبوهی از رانت‌خواران و متملقین و افراد فاسد، حکومت را احاطه کرده‌اند.

افراد توانا در سنگاپور نمی‌گذارند حکومت سنگاپور اشتباه کند چون به خاک آن کشور تعلق دارند. حکومت سنگاپور برای عامه مردم تصمیم می‌گیرد و نه برای عده‌ای خاص.

این کشور خود به خود امنیت مدنی و امنیت ملی دارد. با آنکه جزیره است و کشورهای قدرتمندی اطراف سنگاپور هستند، ولی همه جز احترام و تقدیر نگاه دیگری به آن ندارند.

اگر در یک کشور افراد ناتوان با هم متحد شوند، آن کشور را نابود می‌کنند و اگر افراد توانمند با هم همکاری کنند و به اجماع برسند، آن کشور سنگاپور می‌شود. مبنای اجماع در جهان فعلی، تولید ثروت از طریق فن‌آوری، تولید و اتصال به اقتصاد جهانی از طریق کشورهای دارای فناوری و سرمایه و دانشگاه‌های برتر است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
سطح فساد در کشور

سال‌هاست از پی فساد و اختلاس‌های گسترده‌ و بزرگی که در کشور رخ داده، یک بحث و چالشی در بین مردم و مسئولان ایجاد شده که آیا فساد در کشور فردی هست یا سیستماتیک و حتی سیستمی؟

در پاسخ، مسئولان رده بالای کشور اصرار دارند که ادعای فساد سیستماتیک یا سیستمی القای ذهنیت غربی‌ها و دشمنان بوده و فساد در ایران گسترده نبوده و فردی است!

برخی از کارشناسان و مسئولان اما فساد با زمینه فردی را قبول نداشته و با توجه به گستره نفوذ مافیا در بخش‌های مختلف کشور و با در نظر گرفتن الگوی فساد امثال بابک زنجانی که در آن شبکه‌‌ای از افراد در سازمان‌های مختلف به صورت هماهنگ با هم عمل و تخلف می‌کردند، فساد در کشور را شبکه‌‌ای و سیستماتیک تاکید می‌کنند!

در آن سو اما، گروهی دیگر و از جمله افکار عمومی جامعه بر این باور هستند که سطح فساد گسترده و عمیق‌تر از فساد شبکه‌‌ای بوده و عملا ساختار حکمرانی کشور به سمتی کشیده شده که چارچوب و محتوای آن بسترساز فساد است و در نتیجه کلیت حکمرانی به فساد آلوده شده و فساد سیستمی شده است.

در پاسخ به این سوال و ادعاها، بایستی تاکید کرد که به دلیل عدم شفافیت در ساختار حکمرانی و اقتصادی کشور که مواردی چون تحریم نیز آن را تشدید کرده، شاید رسیدن به پاسخ درست کمی سخت باشد، ولی به تجربه اختلاس و فسادهای گسترده، چون «چای دبش» که در آن پای دو وزیر و کلی مسئولان رده بالا، آن هم با هماهنگی گسترده و همکاری چند ساله در میان بود، به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که فساد در سطح کشور فردی نبوده و حداقل سیستماتیک هست. منتها برای پاسخ گرفتن بین دو گزینه باقی مانده؛ فساد سیستماتیک (شبکه‌‌ای) و سیستمی، شاید بتوان با ارزیابی چهار نمونه اخیر، به یک تحلیل و نتیجه درستی رسید.

۱. در مصاحبه اخیر علی‌ضیا با دکتر محمد ابراهیم یاوری، این اقتصاددان و عصو هیئت علمی دانشکده اقتصاد شهید بهشتی تهران، تاکید می‌کند که رییس و سیاست‌های بانک مرکزی در ایران را مافیا تعیین می‌کند که برای اثبات ادعای خود، می‌گوید آقای رییسی برای ریاست بانک مرکزی، شب به یک گزینه مطلوب در مشاوره با کارشناسان رسیده بود، ولی صبح فرد دیگری معرفی شد که این نشان می‌دهد حتی رییس جمهور هم توان ایستادگی مقابل مافیا را ندارد!

۲. در تقابل اخیر بابک زنجانی با بانک مرکزی در ارتباط با توقیف محموله طلای او، زنجانی عملا برای رییس بانک مرکزی تعیین و تکلیف کرده و او را به برکناری تهدید می‌کند!

۳. در ارتباط با آشفتگی بازار نهاده‌های دامی، وحید اشتری، فعال رسانه‌ای، مدعی شده که آقای مدلل، صاحب امتیاز و انحصار واردات نهاده‌های دامی، به دلیل اختلاف با وزیر جهاد کشاورزی، کشتی‌های خود را روی دریا نگه داشته و تخلیه نمی‌کند تا وزیر مجبور به عذرخواهی از او شود. همچنین او مدعی است که پشت استیضاح وزیر جهاد کشاورزی آقای مدلل و جریان مرتبط با او قرار دارد.

۴. امروز وزیر آموزش و پرورش، با گلایه از سیستم آموزش کشور و کنکور گفته: «مافیای کنکور پدر نظام آموزشی را درآورده است» که خود گویاست بعد از چند دهه آزمون و‌ خطا برای حذف کنکور، نهایت زورشان به این مافیا نرسیده و مجبور به امتداد همین مشی و اعتراف تلخ به این شکست شده‌اند!

می‌توان موارد و تاکیدات این‌چنینی فراوانی را برشمرد. ولی همین ۴ مورد اخیر خود می‌تواند ما را در رسیدن به یک دورنما و چارچوب ذهنی خوب برای رسیدن به پاسخ درست‌تر یاری دهد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
جزایر ایرانی. قربانی تجارت عربی

چین بار دیگر دیگر با حمایت از ادعای امارات، از مذاکره در باره جزایر ایرانی استقبال کرد.

​تکرار موضع‌گیری چین درباره جزایر سه‌گانه ایرانی، بیش از آنکه یک لغزش دیپلماتیک باشد، بازتاب‌دهنده واقعیت عریان «رئالیسم سیاسی»در پکن است. چین به عنوان یک قدرت عملگرا، منافع ملی خود را بر مبنای «اقتصاد» تعریف می‌کند، نه «ایدئولوژی». حجم تجارت عظیم چین با کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در مقایسه با ایران، پکن را به این محاسبه رسانده که هزینه سیاسی عبور از خطوط قرمز تهران، کمتر از منافع اقتصادی همراهی با اعراب است.

​این رویکرد نشان می‌دهد که تصور «اتحاد استراتژیک» بدون پشتوانه قدرت اقتصادی و تنوع در گزینه‌های دیپلماتیک، توهمی بیش نیست. چین دریافته است که ایران به دلیل تحریم‌ها و انزوا، فاقد اهرم فشار مؤثر یا جایگزین استراتژیک است؛ از این‌رو با اطمینان خاطر، کارت ایران را در بازی با اعراب هزینه می‌کند. این رخداد هشداری جدی برای سیاست خارجی ایران است:

امنیت ملی و تمامیت سرزمینی تنها زمانی تضمین می‌شود که با ایجاد «توازن» در روابط شرق و غرب، هزینه نادیده گرفتن منافع ایران برای شرکای خارجی بالا رود.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کوچک تر از تهران، ثروتمند تر از اروپا


داستان شگفت‌انگیز سنگاپور، جزیره‌ای کوچک که از فقر و آشوب به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل شد! در این ویدیو، سفری به قلب معجزه آسیایی داریم؛ از باتلاق‌های قرن نوزدهم تا آسمان‌خراش‌های مدرن. چگونه لی کوان یو با چشم‌اندازی بلندمدت، سیاست‌های هوشمندانه و عزمی آهنین، سنگاپور را به مرکز تجارت، فناوری و مالی جهانی بدل کرد؟ از بندر آزاد سر توماس رافلز تا ریشه‌کنی فساد و ساخت شهرهایی بدون خودرو، این ویدیو رازهای موفقیت سنگاپور را فاش می‌کند

با ما همراه شوید تا داستان امید، جاه‌طلبی و پیروزی این جزیره کوچک را کشف کنید!

جمع مدیران نامدار ایران
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
تفاوت مدیران در #ایران_و_اروپا

اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت
مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود
ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود
خود مدیر بودن نشانه موفقیت است

  اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند
  ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود

اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع
میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
ایران: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است

اروپا: برای یک پست مدیریت
دنبال مدیر میگردند
ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود

اروپا: یک کارمند ساده ممکن است
سه سال بعد مدیر شود
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده

اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند

اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود
ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد

اروپا: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار میشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار میکنند
ایران: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار میکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار میشوند

اروپا: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی میدهند و با برخی مصاحبه میکنند
ایران: برای استخدام مدیر، به فرد
مورد نظر تلفن میکنند

اروپا: زمان پایان کار یک مدیر و شروع
کار مدیر بعدی از قبل مشخص است
ایران: مدیران در همان روز حکم
مدیریت یا برکناریشان را میگیرند

اروپا: همه میدانند درآمد قانونی
یک مدیر زیاد است
ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی
هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد

اروپا: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید
ایران: شما مدیرتان را صدا نمیزنید
چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمیدهد

اروپا: برای مدیریت، سابقه کار مفید
و لیاقت لازم است
ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد
بودن کفایت میکند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o