تصاویر و فیلم هایی از عزیزانمان در پرواز #ps752 که روزگاری دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان بودند.🖤🥀
🔅اسامی و سابقه، در کنار هر تصویر قرار داده شده است.
📮 | رسانه دانشجویی دوربین صنعتی اصفهان
🎥@iutcamera
🔅اسامی و سابقه، در کنار هر تصویر قرار داده شده است.
📮 | رسانه دانشجویی دوربین صنعتی اصفهان
🎥@iutcamera
💔74👎3
امکان اختلال بروزرسانی سیستم حسابرسی کاربران
سلام
بدینوسیله به اطلاع کاربران محترم شبکه می رساند، به دلیل بروزرسانی سیستم حسابرسی کاربران، فردا سه شنبه 1401/10/20 از ساعت 11:00 الی 14:00 ممکن است دچار اختلال در اتصال به شبکه باشید.
مرکز فناوری اطلاعات
#اطلاعیه
@iutcamera
سلام
بدینوسیله به اطلاع کاربران محترم شبکه می رساند، به دلیل بروزرسانی سیستم حسابرسی کاربران، فردا سه شنبه 1401/10/20 از ساعت 11:00 الی 14:00 ممکن است دچار اختلال در اتصال به شبکه باشید.
مرکز فناوری اطلاعات
#اطلاعیه
@iutcamera
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞#کلیپ بسیار زیبا از #برف❄️ در صنعتی
ببینید و لذت ببرید😍
#iut_dorehami
📮 | رسانه دانشجویی دوربین صنعتی اصفهان
📣@iutcamera
ببینید و لذت ببرید😍
#iut_dorehami
📮 | رسانه دانشجویی دوربین صنعتی اصفهان
📣@iutcamera
😍17❤🔥2
داشتم برگه های دانشجو هامو تصحیح میکردم....
یکی از برگه ها خیلی حواسمو به خودش جلب کرد...
به هیچکدام از سوالها جواب نداده بود...
فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود، گفتم سنگ تموم بذارم، بعد از ظهر با بچه ها یه دورهمی گرفتیم ، بزن و برقص شام هم کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم خواجو؟ پوست دستمون از سرما ترک برداشت ولی میارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخ های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم امامزاده سید ممد دعا کنیم به هم برسیم. رفتیم. دیگه تا رفتیم دم خوابگاه و خودم برگردم، ساعت شده بود یک شب. راست و حسینی حالش رو نداشتم درس بخونم. یعنی لای جزوتم باز کردما، اما همش یاد چهره اش میافتادم وقتی لبو رو مالیده بود رو پک و پوزش. خندهام میگرفت و حواسم پرت میشد. یهویی هم خوابم برد. بیهوش شدم انگار. حالا نمره هم ندادی، نده. فدا سرت. یه ترم دیگه آوارت میشم نهایتش. فقط خواستم بدونی که بی اهمیتی و این چیزا نبوده. یه وقت ناراحت نشی.»
چند سال بعد همین دانشجو، تو یک دانشگاه دیگر از پشت زد روی شانهام، گفت: «اون بیستی که دادی خیلی چسبید» گفتم: «اگه لای برگهات یه تیکه لبو میپیچیدی برام بهت صد میدادم بچه.» خندید و دست انداخت دور گردنم، گفت: «بچمون هفت ماهشه استاد. باورت میشه؟» عکسش را از روی گوشیش نشانم داد. خندیدم. گفت: «این موهات رو کی سفید کردی؟ این شکلی نبودی که.» نشستم روی نیمکت فلزی و سرد حیاط. نشست کنارم. دلم میخواست براش بگویم که یک شبی هم تولد عشق من بود که خودش نبود، دورهمی نبود، نایب نبود، خواجو نبود و... فقط سرد بود.»
شما هم از #خاطرات نامه نویسی تان برای ما بگویید😍💫
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
📮 | رسانه دانشجویی دوربین صنعتی اصفهان
@iutcamera
یکی از برگه ها خیلی حواسمو به خودش جلب کرد...
به هیچکدام از سوالها جواب نداده بود...
فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود، گفتم سنگ تموم بذارم، بعد از ظهر با بچه ها یه دورهمی گرفتیم ، بزن و برقص شام هم کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم خواجو؟ پوست دستمون از سرما ترک برداشت ولی میارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخ های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم امامزاده سید ممد دعا کنیم به هم برسیم. رفتیم. دیگه تا رفتیم دم خوابگاه و خودم برگردم، ساعت شده بود یک شب. راست و حسینی حالش رو نداشتم درس بخونم. یعنی لای جزوتم باز کردما، اما همش یاد چهره اش میافتادم وقتی لبو رو مالیده بود رو پک و پوزش. خندهام میگرفت و حواسم پرت میشد. یهویی هم خوابم برد. بیهوش شدم انگار. حالا نمره هم ندادی، نده. فدا سرت. یه ترم دیگه آوارت میشم نهایتش. فقط خواستم بدونی که بی اهمیتی و این چیزا نبوده. یه وقت ناراحت نشی.»
چند سال بعد همین دانشجو، تو یک دانشگاه دیگر از پشت زد روی شانهام، گفت: «اون بیستی که دادی خیلی چسبید» گفتم: «اگه لای برگهات یه تیکه لبو میپیچیدی برام بهت صد میدادم بچه.» خندید و دست انداخت دور گردنم، گفت: «بچمون هفت ماهشه استاد. باورت میشه؟» عکسش را از روی گوشیش نشانم داد. خندیدم. گفت: «این موهات رو کی سفید کردی؟ این شکلی نبودی که.» نشستم روی نیمکت فلزی و سرد حیاط. نشست کنارم. دلم میخواست براش بگویم که یک شبی هم تولد عشق من بود که خودش نبود، دورهمی نبود، نایب نبود، خواجو نبود و... فقط سرد بود.»
شما هم از #خاطرات نامه نویسی تان برای ما بگویید😍💫
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
📮 | رسانه دانشجویی دوربین صنعتی اصفهان
@iutcamera
👌22❤🔥10🤣5👎4❤3👍3👏2☃1😍1💔1🎄1
آقا فکر کنم #قدیمی ترین عکس دانشجویی صنعتی رو یافتیم🤍😍
اینطور که گفتند این عکس مربوط به سال 56 شاید هم 57 باشه که در حال رفتن به اردو هستند.
@iutcamera
اینطور که گفتند این عکس مربوط به سال 56 شاید هم 57 باشه که در حال رفتن به اردو هستند.
@iutcamera
😍73🤣10❤🔥4👍2❤1☃1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی هم ببینید از آشپز رستوران آسمان، علی آقای دوست داشتنی😎🌭
فکر میکنم حداقل یه بار هممون بندری های تندش رو تجربه کرده باشیم😋
#رستوران_آسمان #غذا #سلف #آبادان #برزیل
@iutcamera
فکر میکنم حداقل یه بار هممون بندری های تندش رو تجربه کرده باشیم😋
#رستوران_آسمان #غذا #سلف #آبادان #برزیل
@iutcamera
❤🔥50🤣10
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✨ نوستالژیهای دانشگاهی همیشه حس و حال خاصی دارند! ✨
از خوابگاه بالا، سلف غذا و سرسبزی صنعتی
تا پوشش حراستی ها
تا پارک سنگی و حوض های پر از آب
برگردیم به روزهایی که صدای شور و شوق دانشجویی در بین دانشجویان صنعتی اصفهان طنینانداز میشد. 🎤🎶 این ویدیو یک خاطره دوستداشتنی از اجرای پرانرژی و صمیمانه بچههاست که هنوز هم حال و هوای آن روزها را زنده نگه میدارد. ❤️
اگر شما هم بخشی از این لحظات بودید، کامنت بگذارید و خاطراتتان را با ما به اشتراک بگذارید! 📽️✨
#دانشگاه_صنعتی_اصفهان #نوستالژی_دانشجویی #خاطرهبازی #طنز #قدیمی
@iutcamera
از خوابگاه بالا، سلف غذا و سرسبزی صنعتی
تا پوشش حراستی ها
تا پارک سنگی و حوض های پر از آب
برگردیم به روزهایی که صدای شور و شوق دانشجویی در بین دانشجویان صنعتی اصفهان طنینانداز میشد. 🎤🎶 این ویدیو یک خاطره دوستداشتنی از اجرای پرانرژی و صمیمانه بچههاست که هنوز هم حال و هوای آن روزها را زنده نگه میدارد. ❤️
اگر شما هم بخشی از این لحظات بودید، کامنت بگذارید و خاطراتتان را با ما به اشتراک بگذارید! 📽️✨
#دانشگاه_صنعتی_اصفهان #نوستالژی_دانشجویی #خاطرهبازی #طنز #قدیمی
@iutcamera
💔14🤣6❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬به مناسبت نزدیک شدن به #هفته_خوابگاه ها
🕺ببینم ویدئویی از رقص لری و کردی دانشجویان خوابگاهی
این موسیقی الان هم ارزش دانلود کردن داره😅
تاریخ ضبط فیلم: ۱۳۹۲
مکان: پشت خوابگاه بالا
# روزهایی_که_گذشت
#کلیپ #قدیمی #طنز
📸 @iutcamera
🕺ببینم ویدئویی از رقص لری و کردی دانشجویان خوابگاهی
این موسیقی الان هم ارزش دانلود کردن داره😅
تاریخ ضبط فیلم: ۱۳۹۲
مکان: پشت خوابگاه بالا
# روزهایی_که_گذشت
#کلیپ #قدیمی #طنز
📸 @iutcamera
😍6🤣3
سلام به همهی رفقای خوب و همراهای قدیمی! ❤️
بالاخره یه هوای تازه داره میوزه توی فضای دانشگاه!
با خوشحالی و امید، کامبک مجدد دکتر ابطحی رو به عنوان رئیس جدید دانشگاه تبریک میگیم 🎉
امیدواریم با حضور ایشون، شاهد فضای بازتر، صمیمیتر و پُر از شور و انرژی باشیم — مخصوصاً برای بچههای خوشذوق، فعال و پرانرژی دانشگاه! ✨
#دانشگاه_رو_زندگی_کن
#شروع_جدید
#با_امید_و_انرژی
@iutcamera
بالاخره یه هوای تازه داره میوزه توی فضای دانشگاه!
با خوشحالی و امید، کامبک مجدد دکتر ابطحی رو به عنوان رئیس جدید دانشگاه تبریک میگیم 🎉
امیدواریم با حضور ایشون، شاهد فضای بازتر، صمیمیتر و پُر از شور و انرژی باشیم — مخصوصاً برای بچههای خوشذوق، فعال و پرانرژی دانشگاه! ✨
#دانشگاه_رو_زندگی_کن
#شروع_جدید
#با_امید_و_انرژی
@iutcamera
❤16❤🔥2🤣2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوربینه یا DJ؟
پخش زنده از احمدآباد با رقص اصلی 😄
دوربین صنعتی رو گذاشتیم روی حالت "تشخیص حرکات رقصآلود"
پاسخ: 100٪ تشخیص داده شد ✅
ببینیم رقص دانشجوی وردی 89 دانشگاه صنعتی
#خوابگاه
#رقص
@iutcamera
پخش زنده از احمدآباد با رقص اصلی 😄
دوربین صنعتی رو گذاشتیم روی حالت "تشخیص حرکات رقصآلود"
پاسخ: 100٪ تشخیص داده شد ✅
ببینیم رقص دانشجوی وردی 89 دانشگاه صنعتی
#خوابگاه
#رقص
@iutcamera
🤣12❤2😍2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی دوربین صنعتی یه روز مرخصی میگیره و میخواد بازیگر شه! 🎬
😂 این دابسمش رو از دست ندید، چون قراره از خنده لنزتون بخاره!
دوربینی که دیگه فقط دنبال تصویر نیست، دنبال نقش اول فیلمه! 🤖🎭
پ ن: دانشجویان ورودی 1392
#خوابگاه_الغدیر
#طنز #کلیپ
#دوربین_صنعتی #طنز_مهندسی #دابسمش_خفن
@iutcamera
😂 این دابسمش رو از دست ندید، چون قراره از خنده لنزتون بخاره!
دوربینی که دیگه فقط دنبال تصویر نیست، دنبال نقش اول فیلمه! 🤖🎭
پ ن: دانشجویان ورودی 1392
#خوابگاه_الغدیر
#طنز #کلیپ
#دوربین_صنعتی #طنز_مهندسی #دابسمش_خفن
@iutcamera
🤣19
این موضوع وام دانشجویی:"
> ❝قول بیعمل، مثل ابر بیبارونه... فقط دلخوش میکنی به یه قطره که هیچوقت نمیباره!❞
داستان ما از یه نیاز ساده شروع شد...
یه لپتاپ معمولی برای کارهای دانشجویی؛
نه دنبال مک بودیم، نه دنبال برند!
فقط یه چیزی که بشه باهاش پروژه زد، کلاس آنلاین رفت، و قفل درس باز کرد.
رفتیم سراغ وام ضروری دانشجویی...
اسمش "ضروری" بود، ولی ظاهراً برای خیلیا اصلاً "ضرورتی" نداشت!
صف شلوغ...
یکی دنبال ضامن، یکی ضامنش از فلان شهرستان با هزار منت کشیده بود اومده بود اصفهان،
یکی دیگه خودش برگشته بود شهرش که فقط یه مهر خشک و خالی از یه اداره بگیره.
فرما؟ وای از اون فرما...
امضا، تعهد، دفترخونه، بانک تجارت،
یهبار گفتن فرمت ناقصه، یهبار گفتن این ضامن قبول نیست،
یهبار گفتن باید حقوقبگیر دولت باشه،
انگار داریم وام میلیاردی میگیریم، نه یه وامِ دو، سه میلیونی که تهش هم معلوم نیست کی واریز میشه!
خلاصه با خوندل و کلی مکافات، درخواست ثبت شد.
حالا نوبت صبر بود...
یه ماه، دو ماه، سه ماه...
حساب بانک تجارت رو هر روز چک میکردیم مثل کسی که منتظر پیام عاشقانهست!
ولی خبری نبود.
از اون طرف دلار با گاز به قله میدوید،
و ما؟
همچنان دست خالی، چشمبهراه وام!
یه روز گفتن منابع نداریم، ترم پاییز وامی نیست.
باشه...
ترم بهمن؟
دوباره ثبتنام، دوباره امید، دوباره سکوت...
روزها اومدن و رفتن، لپتاپ گرونتر شد، دلمون خستهتر شد.
تا همین چند روز پیش که گفتن: "وامهای ضروری رد شده!"
نه پیام دادن، نه تماس، نه دلجویی، نه عذرخواهی...
فقط با یه جمله ساده،
تمام امیدمون رو گذاشتن لای بایگانی و رفتن دنبال وعده بعدی...
ما موندیم با یه دنیا خستگی و یه حساب بانک تجارت که هیچوقت پر نشد...
حال اما فارغ التحصیل شدند و میشویم
#وام #دانشگاه_صنعتی_اصفهان #امید #پیشرفت #درس #وام_ضروری #جوانی #دکتر_جان_بشنو
> ❝قول بیعمل، مثل ابر بیبارونه... فقط دلخوش میکنی به یه قطره که هیچوقت نمیباره!❞
داستان ما از یه نیاز ساده شروع شد...
یه لپتاپ معمولی برای کارهای دانشجویی؛
نه دنبال مک بودیم، نه دنبال برند!
فقط یه چیزی که بشه باهاش پروژه زد، کلاس آنلاین رفت، و قفل درس باز کرد.
رفتیم سراغ وام ضروری دانشجویی...
اسمش "ضروری" بود، ولی ظاهراً برای خیلیا اصلاً "ضرورتی" نداشت!
صف شلوغ...
یکی دنبال ضامن، یکی ضامنش از فلان شهرستان با هزار منت کشیده بود اومده بود اصفهان،
یکی دیگه خودش برگشته بود شهرش که فقط یه مهر خشک و خالی از یه اداره بگیره.
فرما؟ وای از اون فرما...
امضا، تعهد، دفترخونه، بانک تجارت،
یهبار گفتن فرمت ناقصه، یهبار گفتن این ضامن قبول نیست،
یهبار گفتن باید حقوقبگیر دولت باشه،
انگار داریم وام میلیاردی میگیریم، نه یه وامِ دو، سه میلیونی که تهش هم معلوم نیست کی واریز میشه!
خلاصه با خوندل و کلی مکافات، درخواست ثبت شد.
حالا نوبت صبر بود...
یه ماه، دو ماه، سه ماه...
حساب بانک تجارت رو هر روز چک میکردیم مثل کسی که منتظر پیام عاشقانهست!
ولی خبری نبود.
از اون طرف دلار با گاز به قله میدوید،
و ما؟
همچنان دست خالی، چشمبهراه وام!
یه روز گفتن منابع نداریم، ترم پاییز وامی نیست.
باشه...
ترم بهمن؟
دوباره ثبتنام، دوباره امید، دوباره سکوت...
روزها اومدن و رفتن، لپتاپ گرونتر شد، دلمون خستهتر شد.
تا همین چند روز پیش که گفتن: "وامهای ضروری رد شده!"
نه پیام دادن، نه تماس، نه دلجویی، نه عذرخواهی...
فقط با یه جمله ساده،
تمام امیدمون رو گذاشتن لای بایگانی و رفتن دنبال وعده بعدی...
ما موندیم با یه دنیا خستگی و یه حساب بانک تجارت که هیچوقت پر نشد...
حال اما فارغ التحصیل شدند و میشویم
#وام #دانشگاه_صنعتی_اصفهان #امید #پیشرفت #درس #وام_ضروری #جوانی #دکتر_جان_بشنو
Telegram
دوربین صنعتی اصفهان 📸
💠 یک دوربین با نگاهی نو
🎞 آرشیو فیلم و عکس صنعتی اصفهان
🔆 گفتگو با فارغ التحصیلان موفق صنعتی اصفهان
🔅روزمرگی
🔅 اطلاع رسانی
🔅 سخن در مورد کانون ها، صنف ها، تشکلات دانشجویی
⚠️ این کانال وابسته به هیچ نهاد یا تشکلی نیست
📬راه ارتباطی
@ADM_IR
🎞 آرشیو فیلم و عکس صنعتی اصفهان
🔆 گفتگو با فارغ التحصیلان موفق صنعتی اصفهان
🔅روزمرگی
🔅 اطلاع رسانی
🔅 سخن در مورد کانون ها، صنف ها، تشکلات دانشجویی
⚠️ این کانال وابسته به هیچ نهاد یا تشکلی نیست
📬راه ارتباطی
@ADM_IR
💔12👌2