مشکات اندیشه – Telegram
مشکات اندیشه
305 subscribers
5 photos
14 videos
126 links
راه اندیشه بی‌همراهان، ره به جایی نمی‌برد. ما مشتاق شنیدن دیدگاه‌ها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایه‌ای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
Download Telegram
🔻 بیانیه اخیر وزارت خارجه عربستان در محکومیت سخنان نخست‌وزیر اسرائیل را می‌توان بر اساس چارچوب «هجینگ» در روابط بین‌الملل تجزیه و تحلیل کرد. بر اساس توضیح جان دی. سیورچیاری و یورگن هاکه، هجینگ راهبردی است که در آن دولت‌ها ترکیبی از رویکردهای همکاری و تقابل را برای مدیریت ریسک در شرایط عدم قطعیت به کار می‌گیرند.

🔻این رویکرد با موازنه‌سازی (balancing) یا هم‌سو شدن (bandwagoning) تفاوت دارد، زیرا هدف اصلی آن حفظ حداکثر انعطاف‌پذیری برای واکنش به تغییرات آینده در موازنه قدرت است.

🔻در این چارچوب، هجینگ سه هدف محوری دارد:

‏-جانبداری نکردن کامل،

‏- پیگیری اقدامات متضاد برای خنثی‌سازی ریسک‌ها،

‏-و تنوع‌بخشی و ایجاد موقعیت جایگزین.

🔻با این نگاه، بیانیه عربستان را می‌توان دارای هر سه هدف دانست:

‏- نخست، جانبداری نکردن کامل: بیانیه به‌صراحت اظهارات و طرح‌های توسعه‌طلبانه اسرائیل را محکوم می‌کند، اما هیچ اشاره‌ای به قطع روابط یا توقف تلاش های بین المللی برای عادی سازی و‌به عبارتی توقف مسیرهای دیپلماتیک ندارد، این امر انعطاف در آینده را حفظ می‌کند.

‏- دوم، پیگیری اقدامات متضاد: عربستان از یک سو موضعی تند و هشداردهنده علیه اسرائیل اتخاذ می‌کند تا حمایت داخلی و منطقه‌ای را جلب کند‌ و از سوی دیگر همچنان کانال‌های تعامل و همکاری با بازیگران اصلی بین‌المللی را باز نگه می‌دارد.

‏- سوم، تنوع‌بخشی و ایجاد موقعیت جایگزین: بیانیه با ارجاع به قوانین و قطعنامه‌های بین‌المللی، مشروعیت چندجانبه‌ای ایجاد می‌کند که می‌تواند در هر سناریوی سیاسی آینده به کار آید.

🔻در مجموع، این بیانیه نمونه‌ای از هجینگ نرم است که عربستان از آن برای مدیریت هم‌زمان فشارهای داخلی، نیاز به حفظ اعتبار منطقه‌ای و ضرورت تعامل با قدرت‌های بزرگ بهره می‌گیرد. چنین رویکردی به آن کشور امکان می‌دهد بدون بستن راه‌های مذاکره، پیام بازدارنده‌ای به اسرائیل و حامیان آن ارسال کند و در عین حال موقعیت خود را در هر دو سوی معادله منطقه‌ای و جهانی تقویت نماید./حسن حمزه

https://x.com/hamzeh_ir/status/1955720634824052952?s=46

@meshkatanalysis
👍1
Channel photo updated
🔻 معیشت و امنیت در محاصره جنگ؛ سرزمین‌های اشغالی با موج تازه نارضایتی روبه‌رو است

🔹روزنامه «معاریو» در گزارشی تازه با استناد به نظرسنجی مؤسسه «لازار»، اعلام کرده است که در میانه جنگ فرسایشی غزه و همزمان با اختلافات میان سطوح سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، نگرانی‌های اجتماعی و اقتصادی ساکنان سرزمین‌های اشغالی به بالاترین حد خود رسیده است.

🔹طبق نتایج این نظرسنجی، ۶۹ درصد از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که بیم دارند تداوم جنگ به انسجام اجتماعی داخلی این رژیم آسیب بزند. همچنین، ۶۶ درصد نسبت به تأثیر منفی جنگ بر وضعیت معیشتی شخصی خود ابراز نگرانی کرده‌اند. پس از آن، تهدیدهای امنیتی در داخل یا خارج سرزمین‌های اشغالی در رتبه سوم نگرانی‌ها قرار دارد و ۶۳ درصد نسبت به آن ابراز دغدغه کرده‌اند.

🔹این گزارش می‌افزاید که میزان نگرانی در میان حامیان جریان‌های مخالف بسیار شدیدتر است؛ به طوری که ۸۵ درصد از آنان نگران فروپاشی بافت اجتماعی و ۷۷ درصد نگران پیامدهای اقتصادی هستند. در مقابل، اکثریت حامیان جریان‌های نزدیک به حاکمیت رژیم صهیونیستی، خطرات جنگ برای زندگی خانوادگی یا شخصی خود را جدی نمی‌دانند. این شکاف در برداشت‌ها و تجربه‌های مردم، بازتابی از قطب‌بندی عمیق سیاسی و اجتماعی در سرزمین‌های اشغالی است که می‌تواند به تشدید بحران مشروعیت و نارضایتی عمومی منجر شود.

🔹این نتایج در حالی علنی می‌شود که ارتش رژیم صهیونیستی طرحی را برای اعزام ده‌ها هزار نیروی ذخیره و انجام حملات گسترده به مناطق جنوبی شهر غزه آماده کرده است؛ اقدامی که با هشدارها و انتقادهای بین‌المللی همراه بوده و بیم تشدید فاجعه انسانی را افزایش داده است.


https://www.maariv.co.il/news/politics/article-1224152 @meshkatanalysis
👍1
🔻پشت پرده طرح آمریکا و اسرائیل برای تجزیه غرب سوریه؛ از لابی‌گری واشنگتن تا نشست‌های محرمانه تل‌آویو

🔹وب‌سایت خبری–تحلیلی «کریدل» در گزارشی تازه به بررسی طرحی مشترک میان ایالات متحده و اسرائیل پرداخته که هدف آن تجزیه بخش‌های غربی سوریه و بازطراحی نقشه ژئوپلیتیک منطقه است. بر پایه این گزارش، ریشه این طرح به اظهارات غیرمستقیم سناتور آمریکایی جیمز ریش، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، بازمی‌گردد؛ اظهاراتی که بر ضرورت تمرکز بر مناطق ساحلی سوریه پیش از مدیریت کل کشور تأکید داشت. نویسنده توضیح می‌دهد که این دیدگاه به‌تدریج به یک پروژه چندلایه تبدیل شده که با محوریت اسرائیل، مهندسی فرقه‌ای و هماهنگی نظامی خارجی، و بهانه «حمایت از اقلیت‌ها» پیش می‌رود. از جمله ابزارهای آن، حملات هدفمند به اماکن مذهبی مسیحیان – مانند کلیساهای مارالیاس – برای ایجاد شکاف‌های فرقه‌ای و مشروعیت‌بخشی به مداخله خارجی است.

🔹گزارش همچنین اشاره می‌کند که دامنه این طرح از سوریه فراتر رفته و به لبنان کشیده شده است؛ جایی که هدف اصلی، تضعیف و خلع سلاح حزب‌الله و جابه‌جایی گروه‌های مسلح سوری به مناطق ساحلی عنوان می‌شود.

🔹در این چارچوب، نقش شرکت لابی‌گری آمریکایی تایگر هیل پارتنرز، نشست‌های محرمانه میان شخصیت‌های علوی و دروزی از جمله شیخ موفق طریف، رهبر دروزیان اسرائیل و فعالیت افرادی چون ادی کوهن، روزنامه‌نگار اسرائیلی برجسته شده است. تشکیل گروه‌های تازه‌تأسیس مانند سریه‌الجوّاد و گزارش‌ها درباره اعزام ۲۵۰۰ جنگجوی خارجی به حمص و سواحل سوریه، به‌عنوان مصادیق عملیاتی این پروژه مطرح شده‌اند.

🔹 در سطح راهبردی، «کریدل» توضیح می‌دهد که هدف نهایی این طرح، ایجاد دو کریدور استراتژیک است: کریدور شرقی از سویدا تا حسکه و کریدور غربی از ساحل تا عفرین. این دو مسیر قرار است نفوذ چندجانبه اسرائیل را تثبیت کرده و محور ترکیه را از درون محاصره کنند.

🔹به گفته کریدل با وجود آن‌که بخشی از اقدامات عملیاتی این پروژه پیش رفته است، ضدعملیات‌های امنیتی در داخل و همکاری‌های اطلاعاتی با بازیگران خارجی که نمونه بارز آن ناکام‌گذاشتن بمب‌گذاری‌های برنامه‌ریزی‌شده در صافیتا و دمشق بود مانع تحقق کامل اهداف شده‌اند. نویسنده تأکید می‌کند که این طرح، نه یک سناریوی فرضی، بلکه تهدیدی فعال و جاری است که هم‌اکنون در حال بازطراحی ژئوپلیتیک شام به سود قدرت‌های خارجی است.

https://thecradle.co/articles/exclusive-the-us-israeli-plot-to-partition-syrias-west

@meshkatanalysis
2👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کلینتون در این مصاحبه که یک ماه پیش انجام شده، تأکید می‌کند که مذاکرات صلح خاورمیانه عملاً متوقف شده است؛ زیرا به گفته او، دولت نتانیاهو هیچ قصدی برای ایجاد دولت فلسطینی ندارد و جامعه فلسطین نیز به دلیل تفرقه و ضعف سیاسی توانایی سازماندهی لازم را از دست داده است. او یادآور می‌شود که حتی دونالد ترامپ نیز با این دیدگاه همراه بوده و همین امر سبب شده امکان گفت‌وگوی واقعی بر سر صلح از میان برود.

او همچنین هشدار می‌دهد که نخست‌وزیر اسرائیل برای بقای سیاسی خود همواره به دنبال دامن‌زدن به تنش با ایران بوده است و این خطر وجود دارد که چنین سیاستی به جنگی تازه در منطقه منجر شود. کلینتون در این باره خاطرنشان می‌کند که نتانیاهو از سال‌ها پیش این راهبرد را دنبال کرده و همین امر، خاورمیانه را در معرض بحران‌های تازه قرار داده است.

در عین حال، کلینتون به‌صراحت بیان می‌کند که نباید مهار برنامه هسته‌ای ایران از مسیر جنگ و کشتار غیرنظامیان پیگیری شود. او با انتقاد از «جنگ‌های اعلام‌نشده» تأکید دارد که قربانیان اصلی این روند، شهروندان عادی هستند که تنها خواستار یک زندگی شرافتمندانه‌اند.

@meshkatanalysis
👍1
🔻 نارضایتی اکثریت ساکنان سرزمین‌های اشغالی از عملکرد نتانیاهو در جنگ غزه

🔹روزنامه معاریو‌ در گزارشی نوشت که بر اساس یک نظرسنجی تازه، حدود ۵۹ درصد از ساکنان سرزمین‌های اشغالی نسبت به عملکرد بنیامین نتانیاهو ابراز نارضایتی کرده‌اند.

🔹این بررسی که توسط مؤسسه لازار و با همکاری «بانل فور آل» انجام شده، نشان می‌دهد که سطح اعتماد عمومی به نخست‌وزیر و وزیر جنگ اسرائیل به شدت کاهش یافته است.

🔹در مقابل، ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش، با ۵۰ درصد بیشترین میزان رضایت را در میان پاسخ‌دهندگان به خود اختصاص داده است. به اعتقاد ناظران، این داده‌ها نشانه‌ای از افزایش شکاف میان دستگاه سیاسی و نظامی اسرائیل در بحبوحه ادامه جنگ غزه است.

‏به گزارش همین روزنامه، بسیاری از تحلیلگران نتایج نظرسنجی را بازتابی از تمایل عمومی برای توقف گسترش جنگ و جلوگیری از اجرای تصمیم دولت در خصوص اشغال کامل غزه ارزیابی کرده‌اند.

🔹زامیر این طرح را «دام راهبردی» توصیف کرده و بخشی از افکار عمومی نیز بر این باورند که منافع سیاسی دولت بر منافع ملی ارجح شمرده شده است. در همین زمینه، شمار زیادی از اسرائیلی‌ها خواهان حرکت به سمت توافق با حماس برای بازگرداندن اسرا پس از ۲۲ ماه درگیری هستند.

🔹همچنین معاریو گزارش داده است که در واکنش به تصمیم دولت برای ادامه جنگ و اشغال غزه، بیش از یک میلیون اسرائیلی قصد دارند در یک اعتصاب سراسری یک‌روزه شرکت کنند. این اقدام با هدف اعمال فشار برای لغو تصمیم جنگ و سوق دادن دولت به سمت مذاکرات انجام خواهد شد. در همین حال، دولت نتانیاهو با انتقادات جدی درباره ناکامی در بازگرداندن اسرای اسرائیلی از غزه مواجه است. بر پایه داده‌های رسمی، تلفات انسانی ناشی از جنگ از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون به بیش از ۶۱ هزار شهید و ۱۵۵ هزار مجروح در غزه رسیده است؛ همچنین سیاست محاصره و قحطی موجب مرگ صدها غیرنظامی از جمله کودکان شده است.

https://x.com/hamzeh_ir/status/1956716625803059657?s=46

@meshkatanalysis
👍1
🔻تحریم فرهنگی و لغو رقابت جهانی: تزلزل جایگاه اسرائیل در عرصه هنر

🔹روزنامه یدیعوت آحرونوت در گزارشی به قلم ایتمار آیشنر اعلام کرده است که مسابقه بین‌المللی و معتبر نَبَل، که قرار بود در ماه دسامبر در قدس اشغالی برگزار شود، به دلیل کاهش شدید مشارکت و فشارهای بین‌المللی لغو شد.

🔹بر اساس این گزارش، تنها دو نوازنده از سراسر جهان برای این رقابت ثبت‌نام کردند؛ در حالی‌که در دوره قبلی شمار شرکت‌کنندگان به ۶۸ نفر می‌رسید. همچنین کلاودیا لوچیا لامانا، نوازنده ایتالیایی و داور بین‌المللی، تحت فشارها از حضور در مسابقه صرف‌نظر کرد و به این ترتیب، رقابت عملاً امکان برگزاری خود را از دست داد.

🔹به گفته نویسنده، لغو این مسابقه نمادی از تشدید روند تحریم فرهنگی علیه اسرائیل است که پس از جنگ «شمشیرهای آهنین» ابعاد گسترده‌تری یافته است.

🔹وی با اشاره به سخنان کولت اویتل، رئیس پیشین کنست و مسئول برگزاری مسابقات، یادآور شد که اسرائیل در عرصه جهانی به «عنصری مطرود» بدل شده و جامعه صهیونیست بهای سنگینی در حوزه فرهنگ و هنر می‌پردازد. گزارش همچنین با یادآوری تهدیدهای مشابه در جریان یوروویژن ۲۰۲۴، این رخداد را نشانه‌ای از هم‌پیوندی سیاست و هنر و نشانه‌ای روشن از انزوای فزاینده فرهنگی اسرائیل در عرصه بین‌الملل دانست.

https://x.com/hamzeh_ir/status/1956747992607731979?s=46

@meshkatanalysis

https://www.ynet.co.il/news/article/b16pw11roxe
👍1
🔻سیاست بی‌طرفی جانبدارانه چین در خاورمیانه: از گفتار ضداسرائیلی تا عملگرایی اقتصادی

🔹اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در گزارشی به قلم روی بن تسور (۱۴ اوت ۲۰۲۵) توضیح می‌دهد که سیاست چین در خاورمیانه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ «شمشیرهای آهنین» را می‌توان نمونه‌ای از ترکیبی از جانبداری آشکار در گفتار و عملگرایی محتاطانه در رفتار دانست.

🔹به روایت گزارش، پکن در عرصه بین‌المللی با بیانیه‌های مکرر در سازمان ملل، همواره بر مظلومیت فلسطینیان و ضرورت تشکیل دولت مستقل تأکید کرده و اسرائیل را عامل اصلی خشونت‌ها معرفی نموده است. همزمان، چین از نام بردن و محکوم کردن گروه‌هایی چون حماس، حزب‌الله یا انصارالله خودداری کرده و حتی حملات موشکی ایران و عملیات انصارالله در دریای سرخ را نتیجه مستقیم حل‌نشده مناقشه فلسطین–اسرائیل قلمداد کرده است.

🔹با وجود این مواضع سیاسی صریح، گزارش تأکید می‌کند که چین در سطح روابط دوجانبه با اسرائیل رویکردی کاملاً متفاوت در پیش گرفته است. بر اساس داده‌های رسمی، حجم تجارت میان دو طرف در نیمه نخست ۲۰۲۵ به ۹/۷۸ میلیارد دلار رسید که نسبت به سال قبل ۱۱/۵ درصد رشد داشته است. علاوه بر این، چین به دومین صادرکننده بزرگ خودروهای برقی به اسرائیل بدل شده و شمار کارگران چینی در صنعت ساخت‌وساز به بیش از ۲۳ هزار نفر افزایش یافته است.

🔹نویسنده خاطرنشان می‌سازد که با وجود کاهش سرمایه‌گذاری‌های مستقیم نسبت به اوج سال ۲۰۱۸، حضور اقتصادی چین همچنان پررنگ است. همزمان، سفیر جدید چین در تل‌آویو با دیپلماسی عمومی فعال و لحن دوستانه کوشیده است تصویر نرم‌تری از پکن در جامعه اسرائیلی ارائه دهد.

🔹در پایان گزارش تصریح می‌شود که این دوگانگی رفتاری تأثیر مستقیمی بر افکار عمومی ساکنان سرزمین‌های اشغالی گذاشته است.

🔹داده‌های مرکز پیو و نظرسنجی‌های اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل نشان می‌دهد که نگاه مثبت به چین از ۶۶ درصد در ۲۰۱۹ به حدود ۳۳ درصد در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ سقوط کرده و نیمی از ساکنان سرزمین‌های اشغالی این کشور را «خصمانه یا غیر دوستانه» تلقی می‌کنند.

🔹به باور نویسنده، این وضعیت نشان‌دهنده شکاف عمیق میان گفتار و رفتار چین است؛ شکافی که سیاست‌گذاران اسرائیلی را وادار می‌سازد میان حفظ منافع اقتصادی با پکن و مقابله با گفتمان ضداسرائیلی آن در مجامع جهانی، راهبردی تازه و متوازن طراحی کنند.

🔹نویسنده در پایان گزارش تأکید می‌کند که اسرائیل نباید تنها به منافع اقتصادی با چین دل ببندد، بلکه باید پیام روشنی ارسال کند که شراکت پایدار مستلزم مسئولیت متقابل در گفتار و رفتار است. او خاطرنشان می‌سازد که تل‌آویو می‌تواند با گوشزد کردن محدودیت‌های صبر خود هزینه‌های جانبداری یک‌جانبه چین را افزایش دهد. در عین حال، اگر پکن به سمت مواضع متوازن‌تر حرکت کند و پیچیدگی تهدیدهای امنیتی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، می‌تواند نقشی سازنده در حل‌وفصل بحران‌های منطقه‌ای ایفا نماید.


https://x.com/hamzeh_ir/status/1956805759456456869?s=46

https://www.inss.org.il/publication/china-middle-east-2025/

@meshkatanalysis
👍2
🔻 ترکی الفیصل؛ اپوزیسیون نیمه‌رسمی و ابزار نرم دیپلماسی عربستان

🔹جایگاه ترکی الفیصل در سیاست خارجی و داخلی عربستان را نمی‌توان در چارچوبی محدود تعریف کرد. او در واقع در سه سطح به‌طور هم‌زمان عمل می‌کند و همین چندلایگی، اهمیت و اثرگذاری او را دوچندان ساخته است:

۱. در سطح داخلی، ترکی الفیصل به‌سان «اپوزیسیون نیمه‌رسمی» خاندان سعودی عمل می‌کند؛ صدایی که می‌تواند تندتر، صریح‌تر و بی‌پرواتر از مقامات رسمی سخن بگوید، بی‌آنکه هزینه‌ای مستقیم بر دولت تحمیل کند. او همچون سوپاپ اطمینانی است برای جامعه‌ای که در حال تجربه تغییرات سریع اقتصادی، فرهنگی و آموزشی ذیل چشم‌انداز ۲۰۳۰ است. در شرایطی که متون درسی تغییر می‌کنند، اصلاحات اجتماعی در حال پیشروی است و مشروعیت سنتی حکومت در معرض آزمون قرار دارد، سخنان ترکی الفیصل به مردم و نخبگان عربستان این پیام را می‌دهد که اصول بنیادین به‌ویژه تعهد به مسئله فلسطین هنوز زنده است و به فراموشی سپرده نشده است. به این معنا، او نقش «حافظ هویت» را در میان امواج نوسازی ایفا می‌کند.

۲. در سطح منطقه‌ای، ترکی الفیصل پژواک تحولی بزرگ‌تر در جهان عرب است: دگرگونی در محاسبات راهبردی نسبت به ایران و اسرائیل. او به روشنی هشدار می‌دهد که اسرائیل «قدرتی افسارگسیخته و بی‌پروا» است که اگر مهار نشود، دامنه توسعه‌طلبی‌اش از فلسطین فراتر رفته و سوریه، لبنان و حتی اردن و عراق را تهدید خواهد کرد. این مواضع با تحلیل‌های نوینی همسوست که نشان می‌دهد بقای ایران هرچند رقیب به‌مراتب بهتر از پیروزی کامل اسرائیل برای کشورهای عربی است. در این سطح، ترکی الفیصل را می‌توان زبانِ بی‌پرده همان دغدغه‌ای دانست که بسیاری از رهبران عرب تنها در خلوت بر زبان می‌آورند: ترس از اسرائیلی که بدون مانع، به‌سوی بلعیدن منطقه پیش می‌رود.

۳. در سطح بین‌المللی، او نقشی متفاوت اما مکمل ایفا می‌کند. سخنانش در رسانه‌های جهانی پژواک می‌یابد و به‌عنوان پیام‌های غیررسمی اما جدی از سوی عربستان تلقی می‌شود. زمانی که او معیارهای دوگانه غرب را در قبال اسرائیل افشا می‌کند یا از مسئولیت آمریکا برای مهار تل‌آویو سخن می‌گوید، در واقع خطوط قرمز ریاض را بدون نیاز به مواجهه مستقیم آشکار می‌سازد. او کانالی است برای انتقال پیام‌هایی که دولت سعودی مایل است به گوش واشنگتن یا بروکسل برسد، اما ترجیح می‌دهد از زبان یک دیپلمات بازنشسته بیان شود تا راه بازگشت دیپلماتیک همواره باز بماند.

🔹بدین‌ترتیب، ترکی الفیصل را باید نه صرفاً یک چهره بازنشسته یا یک منتقد فردی، بلکه بخشی از «معماری نرم دیپلماسی عربستان» دانست. او همان ابزاری است که می‌تواند همزمان سیگنال‌های متناقض اما مکمل ارسال کند: آرام‌بخشی به افکار عمومی داخلی، هشدار به بازیگران منطقه‌ای و اعلام غیررسمی خط‌مشی به قدرت‌های جهانی. چنین نقشی نشان می‌دهد که در سیاست پیچیده عربستان، حتی سکوت و سخن افراد بازنشسته نیز حساب‌شده و بخشی از معادله کلان است.

https://x.com/hamzeh_ir/status/1957131503730589808?s=46

@meshkatanalysis
👍3
🔻جنگ پنهان اسرائیل در بلوچستان؛ همگرایی کم‌سابقه تهران و اسلام‌آباد

🔹گزارشی که به قلم اف. ام. شکیل در پایگاه تحلیلی كریدل منتشر شد، به بررسی ابعاد پیچیده جنگ پنهانی اسرائیل در بلوچستان و پیامدهای آن برای امنیت منطقه‌ای می‌پردازد. نویسنده با اتکا به داده‌های امنیتی، مواضع مقامات رسمی و تحلیل اندیشکده‌های ایرانی و پاکستانی، نشان می‌دهد که چگونه بلوچستان از یک مناقشه محلی به صحنه تقابل قدرت‌های فرامنطقه‌ای بدل شده است.

🔹اهمیت این گزارش در آن است که روابط ایران و پاکستان که تا همین یک سال پیش مملو از بی‌اعتمادی و اتهام‌زنی متقابل بود، اکنون در نتیجه فشارهای مشترک خارجی به‌ویژه از سوی اسرائیل و هند، به سوی همکاری امنیتی تازه‌ای سوق داده شده است. گزارش یادشده آشکار می‌سازد که سرنوشت بحران بلوچستان نه صرفاً در گرو سیاست‌های داخلی، بلکه در چارچوب رقابت‌های گسترده ژئوپلیتیک قابل تحلیل است.

‏- تهدیدات فزاینده و نقش بازیگران خارجی

🔹نویسنده تأکید می‌کند که در ماه‌های اخیر، مقام‌های ایرانی و پاکستانی به این نتیجه رسیده‌اند که بحران بلوچستان از سطح یک شورش محلی فراتر رفته و به صحنه‌ای چندلایه از رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی بدل شده است. در این میان، به‌ویژه اسرائیل به عنوان بازیگری که می‌کوشد از شکاف‌های قومی و اجتماعی بلوچ‌ها بهره‌برداری کن به طور مستقیم متهم شده است. به گفته مقام‌های امنیتی ایران، تل‌آویو با جذب و آموزش مزدوران در قالب گروهی موسوم به «جبهه متحد آزادی بلوچستان» به دنبال اجرای عملیات برون‌مرزی علیه منافع ایران بوده است.

🔹از نگاه تحلیلگران، این سطح از مداخله خارجی نشان می‌دهد که بلوچستان به تدریج به حلقه‌ای کلیدی در زنجیره رقابت‌های منطقه‌ای بدل شده است. مقامات ایرانی حتی در جریان درگیری‌های دوازده‌روزه با اسرائیل، شواهدی از همکاری گروه‌های تجزیه طلب بلوچ با تل‌آویو یافتند؛ همکاری‌ای که منجر به تلفات انسانی و خسارات زیرساختی قابل توجه برای ایران شد. بدین ترتیب، بحران بلوچستان در حال پیوند خوردن با نزاع‌های گسترده‌تر خاورمیانه است.

‏- پیوند گروه‌های بلوچ با اسرائیل و هند

🔹در گزارش آمده است که پیوند گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ با اسرائیل و هند اکنون از حالت غیررسمی خارج شده و به مرحله‌ای علنی و ساختاری رسیده است. تحلیلگران پاکستانی تصریح می‌کنند که گروه‌هایی چون «ارتش آزادی‌بخش بلوچستان» و «جبهه آزادی‌بخش بلوچستان» از حمایت مالی، لجستیکی و اطلاعاتی دو بازیگر اصلی یعنی هند و اسرائیل برخوردارند. این حمایت از طریق کانال‌های واسط و عمدتاً با میانجی‌گری سرویس‌های اطلاعاتی هند انجام می‌شود.

🔹به گفته کارشناسان، هند با توجه به روابط راهبردی خود با اسرائیل، زمینه‌ساز پیوند این گروه‌ها با تل‌آویو شده است. همین مسئله سبب شده است که بلوچ‌ها در قالب پروژه‌های مشترک به تبادل اطلاعات با اسرائیل بپردازند. نتیجه این روند، افزایش چشمگیر حملات مرزی علیه نیروهای امنیتی ایران و پاکستان و نیز تقویت ادبیات جدایی‌طلبی در منطقه بوده است. بدین‌ترتیب، بحران بلوچستان در حال تبدیل شدن به ابزاری برای فشار همزمان بر تهران و اسلام‌آباد است.

‏- نقش اندیشکده‌ها و جنگ نرم

🔹از دیگر ابعاد مهم این بحران، بُعد نرم و رسانه‌ای آن است. نویسنده گزارش به طرحی اشاره می‌کند که از سوی اندیشکده مؤسسه پژوهش‌های رسانه‌ای خاورمیانه (MEMRI) وابسته به جریان‌های صهیونیستی در واشنگتن با عنوان «طرح مطالعات بلوچستان» به اجرا درآمده است. هدف این پروژه، مشروعیت‌بخشی به گفتمان جدایی‌طلبی و ارائه چارچوب نظری برای استقلال بلوچستان است.

🔹چنان‌که تحلیلگران پاکستانی یادآور شده‌اند، حضور چهره‌هایی مانند «میر یار بلوچ» در این پروژه نشان می‌دهد که جریان‌های فکری و عملیاتی جدایی‌طلب در حال پیوند با محافل فکری غربی و صهیونیستی‌اند. این سطح از پیوند نشان می‌دهد که بحران بلوچستان صرفاً یک نزاع مسلحانه نیست، بلکه در میدان جنگ ادراکی و رسانه‌ای نیز بازتولید می‌شود. ایران و پاکستان این پروژه را بخشی از راهبرد هماهنگ هند و اسرائیل برای بی‌ثبات‌سازی منطقه تلقی می‌کنند.

‏- بلوچستان؛ صحنه جنگ نیابتی

🔹بخش قابل توجهی از گزارش بر این نکته تأکید دارد که بلوچستان اکنون به صحنه جنگ نیابتی قدرت‌های فرامنطقه‌ای بدل شده است. حضور فزاینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) در مرزهای جنوب شرقی ایران و پیوند آن با گروه‌های مسلح بلوچ به باور مقامات ایرانی و پاکستانی، می‌تواند بنیان‌های امنیتی و اقتصادی این منطقه را به شدت متزلزل کند.

🔹نویسنده خاطرنشان می‌کند که هند نیز با استفاده از سازمان اطلاعات خارجی خود، موسوم به «راو»، نقش مستقیم در هدایت این بحران ایفا می‌کند.

@meshkatanalysis

https://x.com/hamzeh_ir/status/1957450564775653631?s=46
👍1
🔻چرا ریاض می‌ترسد، چه می‌خواهد و چگونه بازی می‌کند؟

🔹صورت‌بندی مسئله محیط راهبردی از نگاه ریاض را می توان امروز، بر سه گزاره استوار دانست:

🔹یکم، روندهای میدانی و سیاسی به ویژه از سال گذشته (از جنگ غزه، شامات تا جنگ ۱۲روزه ایران–اسرائیل) نشانه واقعی «برتری‌جویی قاعده‌گذار» اسرائیل است؛

🔹دوم، هم‌پوشانی ساختاری اسرائیل با آمریکا، خطر تک‌قطبی‌شدن نظم منطقه‌ای را افزایش داده و ابتکار عمل عربی را می‌سوزاند؛

🔹سوم، این مسیر با منطق چشم‌انداز ۲۰۳۰ لزوم نیاز به ثبات دیرپا، جذب سرمایه و کاهش ریسک کشور ناسازگار است. بنابراین «مسئله» برای ریاض صرفاً اخلاقی یا حیثیتی نیست؛ مسئله‌ای وجودی است؛ یعنی اگر نظم تک‌قطبی جا بیفتد، عربستان از «کارگزار تعادل» به «پیرو قواعد تحمیلی» فروکاسته می‌شود.

🔹هدف کلان ریاض در این قاعده حفظ «گنجایش موازنه‌سازی»، یعنی توان بازی همزمان با قطب غربی و شرکای شرقی، بدون گرفتار شدن در تابعیت راهبردی است.

🔹این هدف، دو پیامد عملی دارد:

‏۱- جلوگیری از هژمونی اسرائیل به‌مثابه قدرت بلامنازع و

‏۲- تبدیل امنیت یک‌جانبه به امنیت دسته‌جمعی منطقه‌ای تا سقف انتخاب‌های ریاض حفظ شود.

🔻 بازی روی دو طناب: منطق، ابعاد و روش اجرا

🔹«بازی روی دو طناب» ترجمان عملی راهبرد احتیاط فعال سعودی است؛ راهبردی که به‌جای قفل‌شدن بر یک قطب، ترکیبی هوشمند از همگرایی گزینشی و فاصله‌گذاری سنجیده را در سه بُعد پی می‌گیرد:

‏1- بُعد امنیتی–نظامی: تداوم تکیه بر تضمین‌های بازدارنده آمریکا (پدافند، اطلاعات، اتصال‌پذیری عملیاتی) در عین پرهیز از انقیاد کامل؛ توسعه توان دفاعی لایه‌به‌لایه، رزمایش‌های دفاع از زیرساخت‌های حیاتی و تأکید بر سازوکارهای «عدم برخورد» با همسایگان برای کاستن از میدان مانور اسرائیل. پیام راهبردی این بُعد نیز چنین است که امنیتِ ریاض، نه با پیروی که با بازدارندگی دفاعی و قواعد جمعی پایدار می‌شود.

‏2- بُعد اقتصادی–فناورانه: جذب فناوری و سرمایه غربی برای پروژه‌های پرچم‌دار چشم‌انداز ۲۰۳۰ و هم‌زمان تنوع‌بخشی شرقی در حوزه‌های کم‌حساس (زیرساخت، انرژی‌های نو، لجستیک). کارکرد این بُعد نیز این گونه است که کاستن از «ریسک قفل‌شدن»، حفظ اهرم چانه‌زنی در برابر غرب و کاهش حق‌بیمه ریسک کشور است. پیام این راهبرد نیز به ضوح روشن است: وابستگی تک‌کاناله، نقطه‌ضعف راهبردی است.

‏3- بُعد اعتباری–گفتمانی: تصاحب نقش «کارگزار صلح» و «معمار امنیت دسته‌جمعی» از طریق ابتکارهای سیاسی (صلح عربی ۲۰۰۲، طرح‌های بازسازی) و روایت‌سازی عمومی (مخالفت با کوچ اجباری، تأکید بر حقوق مشروع فلسطینیان). خروجی مطلوب این راهبرد نیز این گونه مصداق می یابد که باید جاگیاه نمادین ریاض در جهان عرب و اسلامی ارتقا یابد و مشروعیت روایت امنیت‌محور اسرائیل محدود شود.

https://x.com/hamzeh_ir/status/1957783878980235583?s=46

@meshkatanalysis
👍1
🔻بحران امت و مسئله قدرت؛ خوانشی از سخنرانی وضاح خنفر

🔹وضاح خنفر، مدیر پیشین شبکه الجزیره، در سخنرانی اخیر خود بر این نکته تأکید کرده است که مسئله اصلی جهان اسلام نه در کمبود اندیشه و فلسفه، بلکه در ضعف مدیریت قدرت و ناتوانی در بازسازی مفهوم «امت» نهفته است. به گفته او، بسیاری از تحلیل‌های رایج که عقب‌ماندگی مسلمانان را ناشی از نبود نظریه‌پردازان بزرگ می‌دانند، فاقد دقت است. وی با اشاره به قرون چهارم و پنجم هجری خاطرنشان می‌سازد که مسلمانان در آن دوران نه‌تنها در حوزه‌های علم و فناوری پیشتاز بودند، بلکه به پرسش‌های بنیادین هستی‌شناسانه و اخلاقی نیز پاسخی روشن و منسجم داده بودند؛ پرسش‌هایی که غرب قرن‌ها بعد همچنان درگیر آن بود.

🔹خنفر در ادامه با نگاهی انتقادی به تجربه استعمار و سلطه غرب یادآور می‌شود که هرگاه یک قدرت جهانی در جایگاه «سرپرست» مطلق ظاهر شده است – از اسپانیا و فرانسه گرفته تا بریتانیا و ایالات متحده – نتیجه برای مسلمانان چیزی جز ویرانی و وابستگی نبوده است. او تأکید می‌کند که برخلاف تصور عمومی، جهان اسلام نیازی به یک «ابرقدرت جایگزین» ندارد، بلکه باید به سمت روابط متوازن با دیگر کشورها، همچون چین، حرکت کند؛ روابطی که بر مبنای تجارت و تعامل برابر است و نه سلطه و هژمونی فرهنگی.

🔹از منظر خنفر، آنچه در سده اخیر بیش از همه ضربه زده، فروپاشی مفهوم «امت» پس از توافق سایکس–پیکو و ظهور دولت‌های ملی تجزیه‌شده بوده است. او خاطرنشان می‌کند که در تاریخ اسلام، هرگاه امپراتوری یا دولتی سقوط می‌کرد، قدرت دیگری از دل همان تمدن برمی‌خاست؛ اما در قرن بیستم این چرخه گسسته شد زیرا مسلمانان به واحدهای سیاسی پراکنده‌ای بدل شدند که دیگر خود را بخشی از یک کل نمی‌دیدند. به تعبیر او، «احساس همبستگی صرفاً عاطفی و بدون ترجمان عملی، به یک ضعف و وهم بدل شده است» و این همان خطری است که آینده مسلمانان را تهدید می‌کند.

🔹در جمع‌بندی، سخنان وضاح خنفر حامل این پیام محوری است که بازخیز جهان اسلام در گرو احیای مفهوم امت، بازتعریف امنیت مشترک و مهم‌تر از همه، بازیابی توان مدیریت قدرت است. از نگاه او، تاریخ نشان داده است که هرگاه مسلمانان به همبستگی و انسجام راهبردی دست یافته‌اند، توانسته‌اند بر بحران‌های بزرگ فائق آیند؛ و تنها با بازگشت به این بنیان‌هاست که می‌توان از وضعیت ضعف کنونی عبور کرد.

@meshkatanalysis
👍1
🔻عربستان و کاهش اشتهای نفتی: چرخشی راهبردی در سیاست انرژی

🔹دیوید فیکلینگ در گزارشی در وب‌سایت Sydney Morning Herald توضیح می‌دهد که تهدید اصلی برای صنعت نفت عربستان نه از بیرون، بلکه از درون کشور شکل گرفته است. او می‌نویسد که عربستان به‌عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان، با سرعت فزاینده‌ای به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت می‌کند تا وابستگی داخلی خود به نفت را کاهش دهد. آمارهای رسمی نشان می‌دهد که از آغاز قرن بیست‌ویکم، مصرف نفت این کشور بیش از دو برابر شده و به روزانه ۲.۳ میلیون بشکه رسیده است؛ رقمی که از رشد تقاضا در آفریقا و آمریکای لاتین بیشتر بوده است. نزدیک به یک‌سوم این مصرف برای تولید برق در تابستان‌های داغ صرف می‌شود و دولت سعودی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ تمام این ظرفیت را با ۱۳۰ گیگاوات انرژی خورشیدی و بادی جایگزین کند. به‌گفته آژانس بین‌المللی انرژی، تحقق این هدف می‌تواند به بزرگ‌ترین کاهش تقاضای نفت در پنج سال آینده منجر شود.

🔹در بخش دیگری از گزارش، نویسنده به فاصله میان وعده‌ها و واقعیت در پروژه‌های کلان عربستان اشاره می‌کند. او یادآور می‌شود که تجربه‌هایی مانند آسمان‌خراش یک کیلومتری یا شهر خیالی «لاین» نشان داده است که بسیاری از طرح‌ها نیمه‌کاره باقی مانده‌اند. بر اساس داده‌های شرکت «کپلر»، تا سال ۲۰۳۰ تنها ۱۱.۶ گیگاوات از ۱۳۰ گیگاوات برنامه‌ریزی‌شده وارد مدار خواهد شد. با این حال، نشانه‌های تازه حاکی از تغییر روند است. شرکت اکوپاور از ابتدای ۲۰۲۴ تاکنون چهار نیروگاه خورشیدی با ظرفیت ۴.۹ گیگاوات به بهره‌برداری رسانده است و قرار است تا پایان ۲۰۲۵ ظرفیت مشابهی راه‌اندازی شود. این شرکت همچنین با جذب ۷.۱۲۵ میلیارد ریال سرمایه، قرارداد ساخت ۱۵ گیگاوات دیگر تا سال ۲۰۲۸ را امضا کرده است و هدف نهایی آن دستیابی به ۷۸ گیگاوات تا سال ۲۰۳۰ خواهد بود؛ ظرفیتی که می‌تواند کل برق تولیدی از نفت در کشور را جایگزین کند.

🔹در جمع‌بندی، فیکلینگ تأکید می‌کند که این تحول صرفاً به حوزه انرژی محدود نمی‌شود، بلکه جایگاه راهبردی عربستان در بازار جهانی نفت را نیز دگرگون می‌سازد.

🔹او به نقل از امین ناصر، رئیس آرامکو، اشاره می‌کند که حذف نفت از شبکه برق داخلی همان تأثیری را دارد که افزایش ظرفیت تولید از طریق حفاری چاه‌های جدید بر صادرات خواهد داشت.

🔹به باور او، اگر عربستان این مسیر را ادامه دهد، تا پایان دهه بخش عمده‌ای از مصرف داخلی نفت خود را حذف خواهد کرد و این امر می‌تواند مازاد عرضه جهانی را تشدید کند و بر قیمت‌ها فشار نزولی وارد آورد. بنابراین، کاهش وابستگی داخلی به نفت نه‌تنها بخشی از چشم‌انداز ۲۰۳۰، بلکه عاملی تعیین‌کننده در آینده بازار انرژی و توازن قوا در اقتصاد جهانی به شمار می‌رود.

@meshkatanalysis

https://x.com/hamzeh_ir/status/1957888285709349089?s=46
👍21
🔹 در پادکست «محفوف» با حضور محمد أون المش، موضوع جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل به‌عنوان نقطه عطفی در معادلات راهبردی منطقه مورد بررسی قرار گرفت.

🔹وی در آغاز گفتگو تأکید می‌کند که این جنگ بدون اعلان رسمی آغاز شد و اسرائیل با غافلگیری، نه تنها رهبران نظامی ایران را هدف قرار داد بلکه توانست به منطقه القا کند که قادر است هر لحظه جنگ را آغاز کرده و هر زمان بخواهد آن را پایان دهد.

🔹به تعبیر او، این تجربه نشان داد که اسرائیل از سه ضلع قدرت سخت‌افزاری، شبکه‌های اطلاعاتی و ائتلاف‌های دیپلماتیک بهره برده تا ابتکار عمل را در دست گیرد. در مقابل، ایران تنها با اتکا به توان موشکی و خطوط دفاعی نیابتی توانست نوعی بازدارندگی نسبی ایجاد کند.

🔹مهمان برنامه در بخش دوم، بر ضعف ایران در حوزه دیپلماسی و ائتلاف‌سازی تأکید می‌گذارد. او توضیح می‌دهد که اسرائیل سال‌ها سیاست «خنثی‌سازی دشمن پیرامونی» را دنبال کرده و توانسته است بسیاری از دولت‌های عربی را یا به همراهی ضمنی بکشاند یا به سکوت و بی‌عملی وادار کند.

🔹به گفته وی، ایران به دلیل مداخلات پرهزینه در سوریه و عراق و نیز اختلافات فرقه‌ای، نتوانست جایگاهی برای خود در میان دولت‌های عربی بسازد و در نتیجه در لحظه جنگ، بدون پشتوانه رسمی منطقه‌ای باقی ماند. او این وضعیت را نتیجه سیاستی دانست که ایران را از فرصت ساخت شبکه‌ای از اتحادهای پایدار محروم کرده است.

🔹در جمع‌بندی، أون المش به نقش تعیین‌کننده جنگ اطلاعاتی و روانی اشاره می‌کند. به باور او، اسرائیل توانست با عملیات سایبری، نفوذ امنیتی و استفاده هوشمندانه از رسانه‌ها، توان تصمیم‌گیری ایران را مختل سازد.

🔹وی اضافه می‌کند که تجربه این جنگ ثابت کرد آینده منازعه تنها با موشک و تانک تعیین نمی‌شود، بلکه ترکیب پیچیده‌ای از دیپلماسی فعال، ائتلاف‌های استراتژیک و جنگ اطلاعاتی هوشمندانه خواهد بود. نتیجه نهایی این بود که اسرائیل توانست با اتکا بر سه ضلع یادشده دست بالا را به‌دست آورد، در حالی که ایران همچنان در تنگنای دیپلماسی و ضعف شبکه‌ای باقی مانده است.

🔹محمد أون المش در عین نقد جدی به ضعف‌های ایران، به برخی نقاط قوت آن نیز اشاره می‌کند.

🔹او معتقد است ایران با سرمایه‌گذاری راهبردی بر موشک‌های بالستیک توانسته نوعی توازن بازدارندگی ایجاد کند؛ سلاحی که به دلیل سرعت بالا، دقت نسبی و توان تغییر مسیر، اسرائیل را از حمله یک‌جانبه بازمی‌دارد.

🔹همچنین به گفته او، راهبرد انتقال جنگ به خارج از مرزها از طریق حزب‌الله، حماس و گروه‌های نیابتی، گرچه آسیب‌پذیر بوده، اما نشان‌دهنده سیاستی هوشمندانه برای جلوگیری از درگیری مستقیم در خاک ایران است.

🔹افزون بر این، تهران در میدان جنگ اطلاعاتی نیز توانست با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و انتشار پیام‌های تبلیغاتی، نوعی جنگ روانی معکوس علیه اسرائیل به راه اندازد.

🔹مهمان برنامه تأکید می‌کند که پایداری ایران در ادامه جنگ، علیرغم تحریم‌ها و فشارهای چندلایه، بیانگر تاب‌آوری استراتژیک این کشور است؛ عاملی که مانع شکست کامل شد و همچنان برای ایران برگ برنده‌ای مهم محسوب می‌شود.

@meshkatanalysis

‏⁦ youtu.be/23QPQv9UXgU?si…⁩
👍21
🔻طلای سیاه و جاه‌طلبی سبز؛ شرق‌گرایی انرژی عربستان

🔹محمد حسن سویدان در گزارشی در پایگاه کریدل تأکید می‌کند که عربستان سعودی دیگر تنها «چاه نفت جهان» نیست، بلکه در چارچوب چشم‌انداز ۲۰۳۰ در حال بازتعریف بنیادین ساختار اقتصادی خود است.

🔹او توضیح می‌دهد که درآمد دولت در سال ۲۰۲۴ به ۱.۲۶ تریلیون ریال (حدود ۳۳۶ میلیارد دلار) رسید که برای نخستین بار ۴۰ درصد آن از منابع غیرنفتی حاصل شد.

🔹به گفته این تحلیلگر، بیش از ۵۷.۵ درصد این درآمدهای غیرنفتی از محل مالیات کالا و خدمات تأمین شده که بستر لازم را برای پروژه‌های عظیم انرژی‌های تجدیدپذیر فراهم کرده است. نمونه بارز آن، نیروگاه خورشیدی نیوم با ظرفیت ۲.۶ گیگاوات و نیروگاه بادی دومه‌الجندل با توان ۴۰۰ مگاوات است؛ پروژه‌هایی که به تعبیر نویسنده با هدف «کاهش اعتیاد به نفت» و تبدیل عربستان به یک ابرقدرت انرژی پاک پیگیری می‌شوند.

🔹در ادامه گزارش خاطرنشان می‌شود که ریاض به‌طور حساب‌شده سیاست شرق‌گرایی در حوزه انرژی را در پیش گرفته است. داده‌های رسمی نشان می‌دهد که در پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵، چین مقصد ۲۴.۳ درصد از صادرات نفت عربستان بوده، در حالی‌که سهم ایالات متحده تنها ۳.۳ درصد و اتحادیه اروپا ۰.۲ درصد گزارش شده است.

🔹نویسنده توضیح می‌دهد که این تغییر جهت با قراردادهای بلندمدت تضمین می‌شود؛ از جمله توافق آرامکو با شرکت رونگ‌شنگ چین که بر اساس آن ۱۰ درصد سهام این شرکت به ارزش ۳.۶ میلیارد دلار خریداری شد و عرضه ۴۸۰ هزار بشکه نفت در روز برای بیست سال تضمین گردید. علاوه بر نفت، عربستان از طریق یادداشت‌های تفاهم با ژاپن و کره جنوبی به دنبال صادرات آمونیاک آبی و سبز است تا جایگاه خود را در اقتصاد نوین هیدروژنی تثبیت کند.

🔹در بخش پایانی، گزارش تصریح می‌کند که عربستان با ترکیب «طلای سیاه» و «جاه‌طلبی سبز» عملاً نقشه جدیدی از قدرت در اوراسیا ترسیم می‌کند. نویسنده یادآور می‌شود که این کشور به تنهایی بیش از ۴۰ درصد رشد انرژی‌های تجدیدپذیر خاورمیانه تا سال ۲۰۳۰ را در اختیار دارد و به بازیگر پیشتاز منطقه‌ای بدل شده است. به باور سویدان، این تحول نه تنها چالشی مستقیم برای هژمونی غرب بر بازار انرژی محسوب می‌شود، بلکه نشانه‌ای از افزایش نفوذ چین در خلیج فارس و آسیای غربی است.

@meshkatanalysis

https://x.com/hamzeh_ir/status/1958797150231351403?s=46
1👍1👌1
🔻از خصومت تا همگرایی؛ چشم‌انداز آشتی هند و چین و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن

🔹ام.ک. بادره‌کومار در گزارشی در پایگاه کریدل (۲۲ اوت ۲۰۲۵) تأکید می‌کند که دیدار قریب‌الوقوع نارندرا مودی نخست‌وزیر هند و شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین در حاشیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای در بندر تیانجین، می‌تواند نقطه عطفی در روابط دو کشور و حتی در سیاست جهانی باشد. او یادآور می‌شود که این روند حاصل سفر تاریخی وانگ یی وزیر خارجه چین به دهلی در ۱۸ اوت است؛ سفری که به گفته وی «لحظه‌ای تعیین‌کننده» در عادی‌سازی مناسبات بود. در این دیدار، دو طرف توافق کردند پروازهای مستقیم از سر گرفته شود، تجارت مرزی از گذرگاه‌های هیمالیا باز شود، محدودیت‌های صادرات چین در حوزه خاک‌های کمیاب و تجهیزات عمرانی برداشته شود و زائران هندی امکان سفر به اماکن مقدس مانند کوه کایلاش–ماناساروار را پیدا کنند. به تعبیر گزارش، این توافق‌ها نشان‌دهنده اراده دو کشور برای خروج از خصومت‌های دیرینه و حرکت به سمت همکاری پایدار است.

🔹در ادامه گزارش توضیح داده می‌شود که مسأله مرزی به‌عنوان حساس‌ترین پرونده، اکنون وارد مرحله‌ای تازه شده است. نویسنده خاطرنشان می‌سازد که مودی «تنها رهبر صاحب اعتبار و جسارت» است که می‌تواند یک توافق واقعی با چین را به سرانجام برساند. او یادآور می‌شود که در دیدار ۱۹ اوت با وانگ یی، نخست‌وزیر هند بر لزوم رسیدن به یک راه‌حل «منصفانه، معقول و قابل قبول برای هر دو طرف» تأکید کرد و صراحتاً از اهمیت حفظ آرامش و پیش‌بینی‌پذیری در مرزها سخن گفت. این تغییر رویکرد در حالی رخ می‌دهد که هند طی دهه‌های گذشته روابط خود با آمریکا را به‌عنوان یک سپر در برابر چین تعریف کرده بود، اما به گفته نویسنده، سیاست‌های بی‌ثبات و فشارهای تعرفه‌ای دولت ترامپ باعث شد دهلی به ضرورت بازنگری در دکترین «خودمختاری راهبردی» خود پی ببرد.

🔹نویسنده در پایان خاطرنشان می‌کند که نزدیکی چین و هند می‌تواند پیامدهایی فراتر از روابط دوجانبه داشته باشد. او تصریح می‌کند که همکاری راهبردی میان دو کشور «معجزه‌ای برای بریکس» خواهد بود و حتی می‌تواند فرایند راکد «روسـیه–هند–چین» (RIC) را که نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط یوگنی پریماکوف پیشنهاد شده بود، احیا کند. در مقابل، وی به وجود لابی قدرتمند طرفدار آمریکا در هند اشاره می‌کند که همچنان روابط با واشنگتن را «شراکت تعیین‌کننده قرن بیست‌ویکم» می‌خواند و تلاش دارد مسیر آشتی با چین را کند سازد. به باور بادره‌کومار، اگرچه موانع همچنان جدی است، اما در صورت پیشرفت روند فعلی، نه تنها واشنگتن با «کابوس از دست دادن دهلی» مواجه خواهد شد، بلکه توازن قوا در آسیا نیز به شکلی بنیادین بازترسیم می‌شود.

https://thecradle.co/articles/washingtons-nightmare-modi-and-xi-break-the-ice

@meshkatanalysis
👍2👌1
🔻فلسطین در ترازوی نفت و امنیت: بازی دوگانه عربستان، قطر و امارات

🔹اندیشکده ایتالیایی «تحلیل روابط بین‌الملل» در گزارشی تازه نشان می‌دهد که پادشاهی‌های عرب حوزه خلیج فارس در قبال مسئله فلسطین وارد مرحله‌ای تازه شده‌اند؛ مرحله‌ای که بیش از همبستگی ایدئولوژیک، بر منافع راهبردی استوار است.

🔹در این گزارش توضیح داده می‌شود که از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، کشورهایی چون عربستان، قطر و امارات به جای بازتولید شعارهای پان‌عربی‌به عمل‌گرایی روی آورده‌اند.

🔹نویسنده یادآور می‌شود که «تجربه بحران‌های داخلی و رقابت‌های اقتصادی»، این کشورها را به سمت همکاری بیشتر در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس سوق داده و همین عامل موجب شده تا سیاست خارجی آنان به ترکیبی از حفظ ثبات داخلی، مدیریت بازار انرژی و ایفای نقش میانجی در غزه تبدیل شود.

🔹به باور گزارش، نقطه عطف این تغییر، موضع مشترک عربستان، قطر و مصر در کنفرانس نیویورک (ژوئیه ۲۰۲۵) است؛ جایی که برای نخستین بار این سه بازیگر خواستار خلع سلاح حماس شدند.

🔹نویسنده تأکید می‌کند که این موضع به‌ویژه از سوی قطر غیرمنتظره بوده، زیرا دوحه سال‌ها از حماس حمایت مالی و سیاسی کرده بود. در عین حال، گزارش نشان می‌دهد که امارات و بحرین، به دلیل امضای توافق‌های عادی‌سازی، جایگاه متفاوتی یافته‌اند و بیشتر بر نقش «پل ارتباطی با اسرائیل» تأکید دارند. به بیان دیگر، خلیج فارس امروز صحنه تقاطع سه هدف است:

‏- مهار نفوذ ایران،

‏- تداوم روابط با آمریکا

‏-و هموارسازی مسیر برای نزدیکی بیشتر به تل‌آویو.

🔹 در بخش پایانی، گزارش با ارائه سه سناریو، آینده این روند را ترسیم می‌کند.

‏- بر اساس سناریوی خوش‌بینانه، خلع سلاح مقاومت می‌تواند به تشکیل دولت فلسطینی تحت کنترل تشکیلات خودگردان و تمرکز پادشاهی‌ها بر توسعه اقتصادی بینجامد.

‏- سناریوی بدبینانه اما از خطر تداوم اشغال غزه و گسترش اعتراضات داخلی در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس سخن می‌گوید؛ وضعیتی که مشروعیت حاکمان را تهدید خواهد کرد.

‏- در سناریوی میانه، نقش میانجی‌گرانه عربستان و قطر تثبیت می‌شود، هرچند مسئله فلسطین همچنان لاینحل باقی می‌ماند. بدین ترتیب، گزارش نتیجه می‌گیرد که سیاست کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به فلسطین دیگر نه یک «وظیفه تاریخی»، بلکه ابزاری برای بازتعریف جایگاه ژئوپولیتیک و مدیریت آینده داخلی این کشورهاست.

@meshkatanalysis

https://iari.site/2025/08/22/le-monarchie-del-golfo-e-la-questione-palestinese-coesione-o-interesse-strategico/#google_vignette
👍1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻 اسرائیل بار دیگر واقعیت را پنهان می‌کند؛ همان‌طور که سه دهه حقیقت موشک‌های اسکاد را فاش نکرد.

🔻 امروز هم آمار واقعی خسارات ضربه ایران، در سکوت و سانسور نگه داشته می‌شود.


🔻 آیا باید تا سال ۲۰۵۵ صبر کنیم تا ابعاد واقعی آشکار شود؟

محمد مختار الشنقیطی
پاسخ می دهد.
@meshkatanalysis
👍1👌1🤣1
🔻 لبنان در آینه رسانه‌های سعودی: تمرکز تبلیغاتی، فشار سیاسی و اهداف پنهان

🔹علی حسن مراد در گزارشی در روزنامه الاخبار نشان می‌دهد که رسانه‌های سعودی طی ماه‌های اخیر تمرکز‌ رسانه‌ای بی‌سابقه‌‌ای بر لبنان قرار داده‌اند.

🔹او با استناد به بررسی ۵۶۰ مقاله منتشرشده در شش روزنامه اصلی عربستان بین آوریل و اوت ۲۰۲۵ توضیح می‌دهد که بیش از ۲۳۰ مقاله به لبنان و مقاومت اختصاص یافته است؛ یعنی حدود ۴۱ درصد از کل مقالات مربوط به مسائل منطقه‌ای بوده است. این رقم در مقایسه با موضوع ایران (حدود ۱۵ درصد)، جنگ غزه (۱۱ درصد) و یمن (۷ درصد) اهمیت ویژه‌ای دارد و نشان می‌دهد که لبنان در صدر اولویت تبلیغاتی ریاض قرار گرفته است.

🔹در ادامه گزارش تأکید می‌کند که مقالات سعودی نه حالت توصیه دوستانه داشته‌اند و نه تحلیلی بی‌طرفانه، بلکه لحنی آمرانه و تحمیلی در پیش گرفته‌اند.

🔹نویسندگان این مقالات مکرراً از «ضرورت اقدام قاطع»، «خلع سلاح مقاومت» و «مشروط‌سازی کمک‌های اقتصادی» سخن گفته و لبنان را کشوری ناتوان یا گروگان مقاومت معرفی کرده‌اند.

🔹در مقابل، عربستان به عنوان منجی و مرجع اصلاح به تصویر کشیده شده است. مراد توضیح می‌دهد که تکرار هماهنگ چنین روایت‌هایی نشان می‌دهد این‌ها دیدگاه‌های فردی نویسندگان نیست، بلکه بیانگر خط مشی رسمی و خواست حاکمیت سعودی است.

🔹در بخش پایانی، نویسنده خاطرنشان می‌کند که این الگو شباهت زیادی به تجربه محاصره قطر دارد؛ جایی که رسانه‌های سعودی نیز به شکل یکدست روایت‌های مشابه را تکرار می‌کردند. حتی زمانی که برخی هشدار داده‌اند فشار بیش از حد ممکن است لبنان را به سمت درگیری داخلی بکشاند، نماینده سعودی پاسخ داده که چنین سناریویی نیز مانعی ندارد. بدین‌ترتیب، گزارش نتیجه می‌گیرد که هدف این هجمه رسانه‌ای نه همبستگی با لبنان بلکه تحمیل اراده سیاسی ریاض و فراهم کردن زمینه فشار همه‌جانبه علیه مقاومت است.

@meshkatanalysis

https://www.al-akhbar.com/lebanon/855424
👍1🤔1👌1