بسم الله الرحمن الرحیم
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
درود بر جویندگان حقیقت و رهروان طریق معرفت
کانال خبری- تحلیلی تحلیلی «مشکات اندیشه» طلیعه حضورش را اعلام می دارد.
در عصری که هجوم اخبار و اطلاعات، ذهنها را مشوش و دلها را پریشان میسازد، بر آن شدیم تا چراغی برافروزیم در ظلمات ابهام و مشکاتی بسازیم از نور اندیشه.
این کانال، منزلگاهی است برای:
• تعمق در ژرفای رویدادهای عصر حاضر
• تبیین حکیمانهی مسائل پیچیدهی جهان معاصر
• ارائهی تحلیلهای ژرف و دور از هیاهوهای سطحی
• گشودن افقهای نو در عرصهی فهم و ادراک
از شما فرهیختگان و اندیشمندان گرامی دعوت میکنیم تا در این محفل معرفت حضور یابید و با بصیرت خویش، بر غنای این مجمع بیفزایید.
باشد که این تلاش ناچیز، گامی باشد در مسیر روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه.
مشکات اندیشه؛ فروزندهی چراغ خرد در تاریکستان جهل
@meshkatanalysis
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
درود بر جویندگان حقیقت و رهروان طریق معرفت
کانال خبری- تحلیلی تحلیلی «مشکات اندیشه» طلیعه حضورش را اعلام می دارد.
در عصری که هجوم اخبار و اطلاعات، ذهنها را مشوش و دلها را پریشان میسازد، بر آن شدیم تا چراغی برافروزیم در ظلمات ابهام و مشکاتی بسازیم از نور اندیشه.
این کانال، منزلگاهی است برای:
• تعمق در ژرفای رویدادهای عصر حاضر
• تبیین حکیمانهی مسائل پیچیدهی جهان معاصر
• ارائهی تحلیلهای ژرف و دور از هیاهوهای سطحی
• گشودن افقهای نو در عرصهی فهم و ادراک
از شما فرهیختگان و اندیشمندان گرامی دعوت میکنیم تا در این محفل معرفت حضور یابید و با بصیرت خویش، بر غنای این مجمع بیفزایید.
باشد که این تلاش ناچیز، گامی باشد در مسیر روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه.
مشکات اندیشه؛ فروزندهی چراغ خرد در تاریکستان جهل
@meshkatanalysis
❤2👍1
در مقالهای که اخیراً در وبسایت «دیپلماسی مدرن» منتشر شده، پروفسور لوئیس رنه برس به بررسی دقیق سناریوهای احتمالی یک درگیری نظامی بین اسرائیل و ایران میپردازد. این تحلیل جامع که در تاریخ 18 آگوست 2024 منتشر شده، نه تنها به ارزیابی توانمندیهای نظامی دو بازیگر میپردازد، بلکه پیامدهای استراتژیک و ژئوپلیتیک چنین درگیری احتمالی را نیز مورد بررسی قرار میدهد.
پروفسور برس، با تکیه بر تخصص خود در زمینه استراتژیهای هستهای و روابط بینالملل، تصویری دقیق و چندبعدی از وضعیت پیچیده خاورمیانه ارائه میدهد. او با در نظر گرفتن عوامل متعددی چون سیاستهای هستهای، استراتژیهای بازدارندگی، و پویاییهای منطقهای، چشماندازی جامع از احتمالات و خطرات پیش رو ترسیم میکند.
در این گزارش، پروفسور لوئیس رنه برس به بررسی دقیق سناریوهای احتمالی درگیری بین اسرائیل و ایران پرداخته است. تحلیلهای ارائه شده نشان میدهد که وضعیت کنونی در خاورمیانه پیچیده و چند بعدی است، و هرگونه درگیری احتمالی میتواند پیامدهای گستردهای برای منطقه و جهان داشته باشد.
یکی از نکات کلیدی که در این گزارش مورد تأکید قرار گرفته، عدم تطابق بین تهدیدهای لفظی و توانمندیهای واقعی است. نویسنده استدلال میکند که تهدیدهای ایران علیه اسرائیل، علیرغم شدت ظاهری، فاقد پایه استراتژیک قوی هستند. این امر به ویژه با توجه به تفاوت در توانمندیهای نظامی دو کشور، به خصوص در زمینه سلاحهای هستهای، قابل توجه است.
گزارش همچنین به اهمیت استراتژیهای بازدارندگی اشاره میکند. نویسنده معتقد است که سیاست "ابهام هستهای" اسرائیل، که از دهه 1950 دنبال شده، نیاز به بازنگری و بهروزرسانی دارد. پیشنهاد میشود که برخی جنبههای این استراتژی باید شفافتر شود تا بازدارندگی مؤثرتری ایجاد کند.
یکی از نگرانیهای اصلی مطرح شده در گزارش، احتمال تشدید درگیریها از طریق نیروهای نیابتی است. این امر میتواند منجر به درگیریهای غیرمستقیم شود که پتانسیل تبدیل شدن به یک مناقشه مستقیم را دارند. نویسنده هشدار میدهد که چنین سناریویی میتواند به سرعت از کنترل خارج شود و پیامدهای غیرقابل پیشبینی داشته باشد.
گزارش همچنین به چهار سناریوی اصلی درگیری اشاره میکند که شامل تلافی هستهای، ضد تلافی هستهای، پیشگیری هستهای و جنگ هستهای است. اگرچه برخی از این سناریوها بسیار نامحتمل تلقی میشوند، اما نویسنده معتقد است که بررسی آنها برای درک کامل خطرات احتمالی ضروری است.
یکی از نکات قابل توجه در این گزارش، تأکید بر اهمیت عقلانیت در تصمیمگیریهای استراتژیک است. با این حال، نویسنده هشدار میدهد که احتمال رفتارهای غیرعقلانی یا اتحادهای غیرمنتظره نیز باید در نظر گرفته شود. این امر به ویژه در مورد احتمال دخالت کشورهای ثالث، مانند کره شمالی، در یک درگیری احتمالی صادق است.
در نهایت، گزارش به این نتیجه میرسد که وضعیت کنونی در خاورمیانه بسیار حساس است و نیاز به مدیریت دقیق دارد. نویسنده تأکید میکند که تلاش برای تحقق تهدیدها میتواند برای همه طرفها زیانبار باشد و بنابراین، تلاشهای دیپلماتیک و گفتگوهای سازنده باید در اولویت قرار گیرند.
به طور کلی، این گزارش تصویری جامع از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه ارائه میدهد و بر ضرورت رویکردی محتاطانه و چند جانبه در مدیریت تنشهای منطقهای تأکید میکند. نویسنده معتقد است که درک عمیق از دینامیکهای منطقهای و جهانی، همراه با استراتژیهای بازدارندگی مؤثر و دیپلماسی فعال، میتواند به کاهش خطر درگیریهای گسترده کمک کند.
در پایان، گزارش بر اهمیت تداوم مطالعات و تحلیلهای استراتژیک در این زمینه تأکید میکند، زیرا وضعیت منطقه همواره در حال تغییر است و نیاز به ارزیابیهای مداوم و بهروز دارد.
https://moderndiplomacy.eu/2024/08/18/clarifying-strategic-risks-scenarios-of-an-israel-iran-war/
@meshkatanalysis
پروفسور برس، با تکیه بر تخصص خود در زمینه استراتژیهای هستهای و روابط بینالملل، تصویری دقیق و چندبعدی از وضعیت پیچیده خاورمیانه ارائه میدهد. او با در نظر گرفتن عوامل متعددی چون سیاستهای هستهای، استراتژیهای بازدارندگی، و پویاییهای منطقهای، چشماندازی جامع از احتمالات و خطرات پیش رو ترسیم میکند.
در این گزارش، پروفسور لوئیس رنه برس به بررسی دقیق سناریوهای احتمالی درگیری بین اسرائیل و ایران پرداخته است. تحلیلهای ارائه شده نشان میدهد که وضعیت کنونی در خاورمیانه پیچیده و چند بعدی است، و هرگونه درگیری احتمالی میتواند پیامدهای گستردهای برای منطقه و جهان داشته باشد.
یکی از نکات کلیدی که در این گزارش مورد تأکید قرار گرفته، عدم تطابق بین تهدیدهای لفظی و توانمندیهای واقعی است. نویسنده استدلال میکند که تهدیدهای ایران علیه اسرائیل، علیرغم شدت ظاهری، فاقد پایه استراتژیک قوی هستند. این امر به ویژه با توجه به تفاوت در توانمندیهای نظامی دو کشور، به خصوص در زمینه سلاحهای هستهای، قابل توجه است.
گزارش همچنین به اهمیت استراتژیهای بازدارندگی اشاره میکند. نویسنده معتقد است که سیاست "ابهام هستهای" اسرائیل، که از دهه 1950 دنبال شده، نیاز به بازنگری و بهروزرسانی دارد. پیشنهاد میشود که برخی جنبههای این استراتژی باید شفافتر شود تا بازدارندگی مؤثرتری ایجاد کند.
یکی از نگرانیهای اصلی مطرح شده در گزارش، احتمال تشدید درگیریها از طریق نیروهای نیابتی است. این امر میتواند منجر به درگیریهای غیرمستقیم شود که پتانسیل تبدیل شدن به یک مناقشه مستقیم را دارند. نویسنده هشدار میدهد که چنین سناریویی میتواند به سرعت از کنترل خارج شود و پیامدهای غیرقابل پیشبینی داشته باشد.
گزارش همچنین به چهار سناریوی اصلی درگیری اشاره میکند که شامل تلافی هستهای، ضد تلافی هستهای، پیشگیری هستهای و جنگ هستهای است. اگرچه برخی از این سناریوها بسیار نامحتمل تلقی میشوند، اما نویسنده معتقد است که بررسی آنها برای درک کامل خطرات احتمالی ضروری است.
یکی از نکات قابل توجه در این گزارش، تأکید بر اهمیت عقلانیت در تصمیمگیریهای استراتژیک است. با این حال، نویسنده هشدار میدهد که احتمال رفتارهای غیرعقلانی یا اتحادهای غیرمنتظره نیز باید در نظر گرفته شود. این امر به ویژه در مورد احتمال دخالت کشورهای ثالث، مانند کره شمالی، در یک درگیری احتمالی صادق است.
در نهایت، گزارش به این نتیجه میرسد که وضعیت کنونی در خاورمیانه بسیار حساس است و نیاز به مدیریت دقیق دارد. نویسنده تأکید میکند که تلاش برای تحقق تهدیدها میتواند برای همه طرفها زیانبار باشد و بنابراین، تلاشهای دیپلماتیک و گفتگوهای سازنده باید در اولویت قرار گیرند.
به طور کلی، این گزارش تصویری جامع از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه ارائه میدهد و بر ضرورت رویکردی محتاطانه و چند جانبه در مدیریت تنشهای منطقهای تأکید میکند. نویسنده معتقد است که درک عمیق از دینامیکهای منطقهای و جهانی، همراه با استراتژیهای بازدارندگی مؤثر و دیپلماسی فعال، میتواند به کاهش خطر درگیریهای گسترده کمک کند.
در پایان، گزارش بر اهمیت تداوم مطالعات و تحلیلهای استراتژیک در این زمینه تأکید میکند، زیرا وضعیت منطقه همواره در حال تغییر است و نیاز به ارزیابیهای مداوم و بهروز دارد.
https://moderndiplomacy.eu/2024/08/18/clarifying-strategic-risks-scenarios-of-an-israel-iran-war/
@meshkatanalysis
Modern Diplomacy
Clarifying Strategic Risks: Scenarios of an Israel-Iran War
Iran continues to taunt Israel with threats of annihilation. But such threats have no tangible strategic foundation.
👍1
مشکات اندیشه pinned «بسم الله الرحمن الرحیم به نام آنکه جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت درود بر جویندگان حقیقت و رهروان طریق معرفت کانال خبری- تحلیلی تحلیلی «مشکات اندیشه» طلیعه حضورش را اعلام می دارد. در عصری که هجوم اخبار و اطلاعات، ذهنها را مشوش و دلها را…»
🔻 دیپلمات کهنهکار سعودی: نتانیاهو هم تروریست است و هم مانع صلح
🔹 ترکی الفیصل، شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه اطلاعات خارجی عربستان در مصاحبه با کریستین امانپور با لحنی کمسابقه و صریح به بنیامین نتانیاهو تاخت و بحران جاری در غزه را «نسلکشی به دست یک روانپریش» توصیف کرد. او در پاسخ به پرسشی درباره امکان هرگونه پیشرفت سیاسی بدون توقف فوری فاجعه انسانی، تأکید کرد که تنها فشار قاطع ایالات متحده میتواند این روند را متوقف کند.
🔹وی با یادآوری نمونههای تاریخی از نقش واشنگتن در بحرانهای پیشین، از کانال سوئز تا کنفرانس مادرید، گفت که آمریکا باید برای پایان دادن به این کشتار وارد عمل شود. به گفته او، تلاش کشورهای عربی از جمله عربستان، برای شناسایی کشور فلسطین بر اساس قطعنامههای شورای امنیت، موجب انزوای آمریکا و اسرائیل شده و این اقدام نه «اظهاری توخالی» بلکه ابزاری برای واداشتن اروپا و آمریکا به اقدامات عملی از جمله تحریم تسلیحاتی اسرائیل، است.
🔹در بخش میانی، امانپور به یکی از امتیازاتی که اسرائیل بهدنبال آن است اشاره کرد و گفت: «یکی از جوایزی که اسرائیل چشم به آن دوخته، عادیسازی روابط با عربستان است؛ میبینم که سرتان را تکان میدهید…». الفیصل در واکنش، با رد هرگونه احتمال چنین توافقی در شرایط فعلی گفت: «واقعاً چطور میتوان انتظار داشت عربستان با جنایتکاری که دست به نسلکشی زده، عادیسازی کند؟» او یادآور شد که عربستان بانی ابتکار صلح عربی بوده که بر پایه قطعنامههای شورای امنیت استوار است و تا زمانی که راهحل جامع و صلح پایدار حاصل نشود، عادی سازی ممکن نیست.
🔹او همچنین به ادعای نتانیاهو که شناسایی فلسطین را «پاداش به حماس» میخواند پاسخ داد و توضیح داد که طرح مشترک عربستان، فرانسه و دیگر کشورها صراحتاً خلع سلاح حماس، محکومیت عملیات ۷ اکتبر و بازگرداندن اداره غزه به تشکیلات خودگردان را پیشبینی کرده است.
🔹او حماس را «سازمان تروریستی» دانست اما نتانیاهو را نیز «تروریستی که باید از قدرت برکنار شود» توصیف کرد. همچنین پیشنهاد نخستوزیر اسرائیل برای خروج مردم غزه را «نسلکشی و پاکسازی قومی» خواند و گفت هرگونه تصمیم باید بر اساس نظر مستقیم مردم غزه باشد.
🔻وقتی امانپور یادآور شد که این نخستین بار است چنین سخنان تندی از او میشنود، الفیصل تأکید کرد که پیشتر نیز چنین مواضعی داشته، اما تمجید نتانیاهو در غرب بهعنوان «قهرمان» خشم او را برانگیخته است.
🔹در بخش پایانی، الفیصل راهکار «روز بعد» جنگ را در طرح مشترک فرانسه و عربستان دانست که شامل بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه، بازسازی و احیای زندگی مدنی است.
🔹او هشدار داد که نتانیاهو به دنبال تحقق «تصویر کتاب مقدسی» از اسرائیل، از نیل تا فرات، است که به اشغال سرزمینهای کشورهای همسایه منجر میشود. الفیصل با اشاره به تغییرات افکار عمومی در اسرائیل و کاهش حمایت از دولت این رژیم در میان جوانان آمریکایی، سیاستهای نتانیاهو را عامل کشتار دهها هزار فلسطینی و آوارگی میلیونها نفر دانست و این مسیر را نه موفقیتی برای اسرائیل بلکه نتیجه مستقیم «رفتار فردی برای ماندن در قدرت و فرار از محاکمه» توصیف کرد.
لینک کامل گفتگو:
youtu.be/1rPhajNZ8Hk?si…
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956094064958595158?s=46
@meshkatanalysis
🔹 ترکی الفیصل، شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه اطلاعات خارجی عربستان در مصاحبه با کریستین امانپور با لحنی کمسابقه و صریح به بنیامین نتانیاهو تاخت و بحران جاری در غزه را «نسلکشی به دست یک روانپریش» توصیف کرد. او در پاسخ به پرسشی درباره امکان هرگونه پیشرفت سیاسی بدون توقف فوری فاجعه انسانی، تأکید کرد که تنها فشار قاطع ایالات متحده میتواند این روند را متوقف کند.
🔹وی با یادآوری نمونههای تاریخی از نقش واشنگتن در بحرانهای پیشین، از کانال سوئز تا کنفرانس مادرید، گفت که آمریکا باید برای پایان دادن به این کشتار وارد عمل شود. به گفته او، تلاش کشورهای عربی از جمله عربستان، برای شناسایی کشور فلسطین بر اساس قطعنامههای شورای امنیت، موجب انزوای آمریکا و اسرائیل شده و این اقدام نه «اظهاری توخالی» بلکه ابزاری برای واداشتن اروپا و آمریکا به اقدامات عملی از جمله تحریم تسلیحاتی اسرائیل، است.
🔹در بخش میانی، امانپور به یکی از امتیازاتی که اسرائیل بهدنبال آن است اشاره کرد و گفت: «یکی از جوایزی که اسرائیل چشم به آن دوخته، عادیسازی روابط با عربستان است؛ میبینم که سرتان را تکان میدهید…». الفیصل در واکنش، با رد هرگونه احتمال چنین توافقی در شرایط فعلی گفت: «واقعاً چطور میتوان انتظار داشت عربستان با جنایتکاری که دست به نسلکشی زده، عادیسازی کند؟» او یادآور شد که عربستان بانی ابتکار صلح عربی بوده که بر پایه قطعنامههای شورای امنیت استوار است و تا زمانی که راهحل جامع و صلح پایدار حاصل نشود، عادی سازی ممکن نیست.
🔹او همچنین به ادعای نتانیاهو که شناسایی فلسطین را «پاداش به حماس» میخواند پاسخ داد و توضیح داد که طرح مشترک عربستان، فرانسه و دیگر کشورها صراحتاً خلع سلاح حماس، محکومیت عملیات ۷ اکتبر و بازگرداندن اداره غزه به تشکیلات خودگردان را پیشبینی کرده است.
🔹او حماس را «سازمان تروریستی» دانست اما نتانیاهو را نیز «تروریستی که باید از قدرت برکنار شود» توصیف کرد. همچنین پیشنهاد نخستوزیر اسرائیل برای خروج مردم غزه را «نسلکشی و پاکسازی قومی» خواند و گفت هرگونه تصمیم باید بر اساس نظر مستقیم مردم غزه باشد.
🔻وقتی امانپور یادآور شد که این نخستین بار است چنین سخنان تندی از او میشنود، الفیصل تأکید کرد که پیشتر نیز چنین مواضعی داشته، اما تمجید نتانیاهو در غرب بهعنوان «قهرمان» خشم او را برانگیخته است.
🔹در بخش پایانی، الفیصل راهکار «روز بعد» جنگ را در طرح مشترک فرانسه و عربستان دانست که شامل بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه، بازسازی و احیای زندگی مدنی است.
🔹او هشدار داد که نتانیاهو به دنبال تحقق «تصویر کتاب مقدسی» از اسرائیل، از نیل تا فرات، است که به اشغال سرزمینهای کشورهای همسایه منجر میشود. الفیصل با اشاره به تغییرات افکار عمومی در اسرائیل و کاهش حمایت از دولت این رژیم در میان جوانان آمریکایی، سیاستهای نتانیاهو را عامل کشتار دهها هزار فلسطینی و آوارگی میلیونها نفر دانست و این مسیر را نه موفقیتی برای اسرائیل بلکه نتیجه مستقیم «رفتار فردی برای ماندن در قدرت و فرار از محاکمه» توصیف کرد.
لینک کامل گفتگو:
youtu.be/1rPhajNZ8Hk?si…
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956094064958595158?s=46
@meshkatanalysis
YouTube
"نتنياهو مهووس بالإبادة ولا سبيل للتطبيع".. مقابلة تركي الفيصل الكاملة مع كريستيان أمانبور
ناقش الرئيس الأسبق للاستخبارات السعودية، الأمير تركي الفيصل، في مقابلة مع مذيعة CNN كريستيان أمانبور الصورة التوراتية لإسرائيل التي قدمها رئيس الوزراء بنيامين نتنياهو، مؤكدًا أنه لا يوجد "سبيل أن تُطبّع السعودية علاقاتها مع إسرائيل في الوضع الراهن"، ومشيرًا…
👍1
🔻ایران پس از بحران: تداوم قدرت و گزینههای محدود واشنگتن
🔹نشریه «نشنال اینترست» در گزارشی با عنوان «محدودیتهای سیاست آمریکا در قبال ایران» یادآور میشود که با وجود حملات اسرائیل و آمریکا به برنامه هستهای ایران و گمانهزنیها درباره احتمال تغییرات سیاسی بنیادین، ساختار جمهوری اسلامی همچنان پایدار مانده است.
🔹نویسنده با اشاره به پیشینه تاریخی ایران از هویت دیرپای فارسی و مذهب شیعه بهعنوان عواملی یاد میکند که این کشور را در موقعیتی خاص و در تعارض با اکثریت عرب و سنی منطقه قرار داده است. این زمینه تاریخی، بهویژه تجربه جنگ ایران و عراق، همواره باعث همبستگی داخلی در برابر تهدیدات خارجی شده و در بحران اخیر نیز به جای تضعیف، انسجام حکومت را تقویت کرده است.
🔹در ادامه، گزارش توضیح میدهد که امید برخی مقامهای آمریکایی و اسرائیلی برای شکلگیری انقلاب دموکراتیک در ایران در جریان «جنگ دوازدهروزه» محقق نشد و حکومت با بهرهگیری از نمادهای ملیگرایانه و جانشینی سریع رهبران ترورشده، کنترل اوضاع را حفظ کرد.
🔹نویسنده استدلال میکند که ریشههای بیاعتمادی ایران به جهان خارج و وابستگی بقای نظام به صدور ایدئولوژی انقلاب اسلامی، مانع از پذیرش صلح با اسرائیل یا کاهش حمایت از گروههای نیابتی میشود. به باور او، در چنین شرایطی، دیپلماسی بهتنهایی کارساز نیست و سیاست مهار بلندمدت باید جایگزین نوسان میان تعامل و تقابل شود.
🔹در بخش پایانی، نویسنده از «مهار هوشمندانه» سخن میگوید؛ رویکردی که بهزعم او باید بر سه پایه استوار باشد:
- نخست، ترکیب بازدارندگی نظامی با ائتلافسازی منطقهای برای ایجاد یک «معماری امنیتی» که هم نگرانی متحدان آمریکا را رفع کند و هم قدرت شبکههای نیابتی ایران را کاهش دهد؛
- دوم، بهکارگیری همزمان مشوقهای دیپلماتیک و فشارهای اقتصادی برای کشاندن ایران به توافقی جامعتر و پایدارتر از برجام ۲۰۱۵؛
- و سوم، تمرکز بر تضعیف توان برونمرزی ایران از طریق فشار مالی، قطع مسیرهای لجستیکی و همکاری اطلاعاتی با دولتهای محلی.
🔹نویسنده تأکید میکند که هرچند احتمال تغییر سیاسی در ایران در آینده وجود دارد، اما این تحول تنها زمانی رخ میدهد که از درون جامعه شکل گیرد و نه بر اساس جدول زمانی واشنگتن؛ تا آن زمان، آمریکا باید تهدیدات جمهوری اسلامی علیه همسایگان و غرب را مهار کند.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956084084591263744?s=46
@meshkatanalysis
🔹نشریه «نشنال اینترست» در گزارشی با عنوان «محدودیتهای سیاست آمریکا در قبال ایران» یادآور میشود که با وجود حملات اسرائیل و آمریکا به برنامه هستهای ایران و گمانهزنیها درباره احتمال تغییرات سیاسی بنیادین، ساختار جمهوری اسلامی همچنان پایدار مانده است.
🔹نویسنده با اشاره به پیشینه تاریخی ایران از هویت دیرپای فارسی و مذهب شیعه بهعنوان عواملی یاد میکند که این کشور را در موقعیتی خاص و در تعارض با اکثریت عرب و سنی منطقه قرار داده است. این زمینه تاریخی، بهویژه تجربه جنگ ایران و عراق، همواره باعث همبستگی داخلی در برابر تهدیدات خارجی شده و در بحران اخیر نیز به جای تضعیف، انسجام حکومت را تقویت کرده است.
🔹در ادامه، گزارش توضیح میدهد که امید برخی مقامهای آمریکایی و اسرائیلی برای شکلگیری انقلاب دموکراتیک در ایران در جریان «جنگ دوازدهروزه» محقق نشد و حکومت با بهرهگیری از نمادهای ملیگرایانه و جانشینی سریع رهبران ترورشده، کنترل اوضاع را حفظ کرد.
🔹نویسنده استدلال میکند که ریشههای بیاعتمادی ایران به جهان خارج و وابستگی بقای نظام به صدور ایدئولوژی انقلاب اسلامی، مانع از پذیرش صلح با اسرائیل یا کاهش حمایت از گروههای نیابتی میشود. به باور او، در چنین شرایطی، دیپلماسی بهتنهایی کارساز نیست و سیاست مهار بلندمدت باید جایگزین نوسان میان تعامل و تقابل شود.
🔹در بخش پایانی، نویسنده از «مهار هوشمندانه» سخن میگوید؛ رویکردی که بهزعم او باید بر سه پایه استوار باشد:
- نخست، ترکیب بازدارندگی نظامی با ائتلافسازی منطقهای برای ایجاد یک «معماری امنیتی» که هم نگرانی متحدان آمریکا را رفع کند و هم قدرت شبکههای نیابتی ایران را کاهش دهد؛
- دوم، بهکارگیری همزمان مشوقهای دیپلماتیک و فشارهای اقتصادی برای کشاندن ایران به توافقی جامعتر و پایدارتر از برجام ۲۰۱۵؛
- و سوم، تمرکز بر تضعیف توان برونمرزی ایران از طریق فشار مالی، قطع مسیرهای لجستیکی و همکاری اطلاعاتی با دولتهای محلی.
🔹نویسنده تأکید میکند که هرچند احتمال تغییر سیاسی در ایران در آینده وجود دارد، اما این تحول تنها زمانی رخ میدهد که از درون جامعه شکل گیرد و نه بر اساس جدول زمانی واشنگتن؛ تا آن زمان، آمریکا باید تهدیدات جمهوری اسلامی علیه همسایگان و غرب را مهار کند.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956084084591263744?s=46
@meshkatanalysis
👍1
🔻 بیانیه اخیر وزارت خارجه عربستان در محکومیت سخنان نخستوزیر اسرائیل را میتوان بر اساس چارچوب «هجینگ» در روابط بینالملل تجزیه و تحلیل کرد. بر اساس توضیح جان دی. سیورچیاری و یورگن هاکه، هجینگ راهبردی است که در آن دولتها ترکیبی از رویکردهای همکاری و تقابل را برای مدیریت ریسک در شرایط عدم قطعیت به کار میگیرند.
🔻این رویکرد با موازنهسازی (balancing) یا همسو شدن (bandwagoning) تفاوت دارد، زیرا هدف اصلی آن حفظ حداکثر انعطافپذیری برای واکنش به تغییرات آینده در موازنه قدرت است.
🔻در این چارچوب، هجینگ سه هدف محوری دارد:
-جانبداری نکردن کامل،
- پیگیری اقدامات متضاد برای خنثیسازی ریسکها،
-و تنوعبخشی و ایجاد موقعیت جایگزین.
🔻با این نگاه، بیانیه عربستان را میتوان دارای هر سه هدف دانست:
- نخست، جانبداری نکردن کامل: بیانیه بهصراحت اظهارات و طرحهای توسعهطلبانه اسرائیل را محکوم میکند، اما هیچ اشارهای به قطع روابط یا توقف تلاش های بین المللی برای عادی سازی وبه عبارتی توقف مسیرهای دیپلماتیک ندارد، این امر انعطاف در آینده را حفظ میکند.
- دوم، پیگیری اقدامات متضاد: عربستان از یک سو موضعی تند و هشداردهنده علیه اسرائیل اتخاذ میکند تا حمایت داخلی و منطقهای را جلب کند و از سوی دیگر همچنان کانالهای تعامل و همکاری با بازیگران اصلی بینالمللی را باز نگه میدارد.
- سوم، تنوعبخشی و ایجاد موقعیت جایگزین: بیانیه با ارجاع به قوانین و قطعنامههای بینالمللی، مشروعیت چندجانبهای ایجاد میکند که میتواند در هر سناریوی سیاسی آینده به کار آید.
🔻در مجموع، این بیانیه نمونهای از هجینگ نرم است که عربستان از آن برای مدیریت همزمان فشارهای داخلی، نیاز به حفظ اعتبار منطقهای و ضرورت تعامل با قدرتهای بزرگ بهره میگیرد. چنین رویکردی به آن کشور امکان میدهد بدون بستن راههای مذاکره، پیام بازدارندهای به اسرائیل و حامیان آن ارسال کند و در عین حال موقعیت خود را در هر دو سوی معادله منطقهای و جهانی تقویت نماید./حسن حمزه
https://x.com/hamzeh_ir/status/1955720634824052952?s=46
@meshkatanalysis
🔻این رویکرد با موازنهسازی (balancing) یا همسو شدن (bandwagoning) تفاوت دارد، زیرا هدف اصلی آن حفظ حداکثر انعطافپذیری برای واکنش به تغییرات آینده در موازنه قدرت است.
🔻در این چارچوب، هجینگ سه هدف محوری دارد:
-جانبداری نکردن کامل،
- پیگیری اقدامات متضاد برای خنثیسازی ریسکها،
-و تنوعبخشی و ایجاد موقعیت جایگزین.
🔻با این نگاه، بیانیه عربستان را میتوان دارای هر سه هدف دانست:
- نخست، جانبداری نکردن کامل: بیانیه بهصراحت اظهارات و طرحهای توسعهطلبانه اسرائیل را محکوم میکند، اما هیچ اشارهای به قطع روابط یا توقف تلاش های بین المللی برای عادی سازی وبه عبارتی توقف مسیرهای دیپلماتیک ندارد، این امر انعطاف در آینده را حفظ میکند.
- دوم، پیگیری اقدامات متضاد: عربستان از یک سو موضعی تند و هشداردهنده علیه اسرائیل اتخاذ میکند تا حمایت داخلی و منطقهای را جلب کند و از سوی دیگر همچنان کانالهای تعامل و همکاری با بازیگران اصلی بینالمللی را باز نگه میدارد.
- سوم، تنوعبخشی و ایجاد موقعیت جایگزین: بیانیه با ارجاع به قوانین و قطعنامههای بینالمللی، مشروعیت چندجانبهای ایجاد میکند که میتواند در هر سناریوی سیاسی آینده به کار آید.
🔻در مجموع، این بیانیه نمونهای از هجینگ نرم است که عربستان از آن برای مدیریت همزمان فشارهای داخلی، نیاز به حفظ اعتبار منطقهای و ضرورت تعامل با قدرتهای بزرگ بهره میگیرد. چنین رویکردی به آن کشور امکان میدهد بدون بستن راههای مذاکره، پیام بازدارندهای به اسرائیل و حامیان آن ارسال کند و در عین حال موقعیت خود را در هر دو سوی معادله منطقهای و جهانی تقویت نماید./حسن حمزه
https://x.com/hamzeh_ir/status/1955720634824052952?s=46
@meshkatanalysis
👍1
🔻 معیشت و امنیت در محاصره جنگ؛ سرزمینهای اشغالی با موج تازه نارضایتی روبهرو است
🔹روزنامه «معاریو» در گزارشی تازه با استناد به نظرسنجی مؤسسه «لازار»، اعلام کرده است که در میانه جنگ فرسایشی غزه و همزمان با اختلافات میان سطوح سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، نگرانیهای اجتماعی و اقتصادی ساکنان سرزمینهای اشغالی به بالاترین حد خود رسیده است.
🔹طبق نتایج این نظرسنجی، ۶۹ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که بیم دارند تداوم جنگ به انسجام اجتماعی داخلی این رژیم آسیب بزند. همچنین، ۶۶ درصد نسبت به تأثیر منفی جنگ بر وضعیت معیشتی شخصی خود ابراز نگرانی کردهاند. پس از آن، تهدیدهای امنیتی در داخل یا خارج سرزمینهای اشغالی در رتبه سوم نگرانیها قرار دارد و ۶۳ درصد نسبت به آن ابراز دغدغه کردهاند.
🔹این گزارش میافزاید که میزان نگرانی در میان حامیان جریانهای مخالف بسیار شدیدتر است؛ به طوری که ۸۵ درصد از آنان نگران فروپاشی بافت اجتماعی و ۷۷ درصد نگران پیامدهای اقتصادی هستند. در مقابل، اکثریت حامیان جریانهای نزدیک به حاکمیت رژیم صهیونیستی، خطرات جنگ برای زندگی خانوادگی یا شخصی خود را جدی نمیدانند. این شکاف در برداشتها و تجربههای مردم، بازتابی از قطببندی عمیق سیاسی و اجتماعی در سرزمینهای اشغالی است که میتواند به تشدید بحران مشروعیت و نارضایتی عمومی منجر شود.
🔹این نتایج در حالی علنی میشود که ارتش رژیم صهیونیستی طرحی را برای اعزام دهها هزار نیروی ذخیره و انجام حملات گسترده به مناطق جنوبی شهر غزه آماده کرده است؛ اقدامی که با هشدارها و انتقادهای بینالمللی همراه بوده و بیم تشدید فاجعه انسانی را افزایش داده است.
https://www.maariv.co.il/news/politics/article-1224152 @meshkatanalysis
🔹روزنامه «معاریو» در گزارشی تازه با استناد به نظرسنجی مؤسسه «لازار»، اعلام کرده است که در میانه جنگ فرسایشی غزه و همزمان با اختلافات میان سطوح سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، نگرانیهای اجتماعی و اقتصادی ساکنان سرزمینهای اشغالی به بالاترین حد خود رسیده است.
🔹طبق نتایج این نظرسنجی، ۶۹ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که بیم دارند تداوم جنگ به انسجام اجتماعی داخلی این رژیم آسیب بزند. همچنین، ۶۶ درصد نسبت به تأثیر منفی جنگ بر وضعیت معیشتی شخصی خود ابراز نگرانی کردهاند. پس از آن، تهدیدهای امنیتی در داخل یا خارج سرزمینهای اشغالی در رتبه سوم نگرانیها قرار دارد و ۶۳ درصد نسبت به آن ابراز دغدغه کردهاند.
🔹این گزارش میافزاید که میزان نگرانی در میان حامیان جریانهای مخالف بسیار شدیدتر است؛ به طوری که ۸۵ درصد از آنان نگران فروپاشی بافت اجتماعی و ۷۷ درصد نگران پیامدهای اقتصادی هستند. در مقابل، اکثریت حامیان جریانهای نزدیک به حاکمیت رژیم صهیونیستی، خطرات جنگ برای زندگی خانوادگی یا شخصی خود را جدی نمیدانند. این شکاف در برداشتها و تجربههای مردم، بازتابی از قطببندی عمیق سیاسی و اجتماعی در سرزمینهای اشغالی است که میتواند به تشدید بحران مشروعیت و نارضایتی عمومی منجر شود.
🔹این نتایج در حالی علنی میشود که ارتش رژیم صهیونیستی طرحی را برای اعزام دهها هزار نیروی ذخیره و انجام حملات گسترده به مناطق جنوبی شهر غزه آماده کرده است؛ اقدامی که با هشدارها و انتقادهای بینالمللی همراه بوده و بیم تشدید فاجعه انسانی را افزایش داده است.
https://www.maariv.co.il/news/politics/article-1224152 @meshkatanalysis
www.maariv.co.il
לאחר תקופה קשה: יאיר לפיד מתחיל להתחזק; ומה עם איזנקוט ובנט? | סקר מעריב
<<<
👍1
🔻پشت پرده طرح آمریکا و اسرائیل برای تجزیه غرب سوریه؛ از لابیگری واشنگتن تا نشستهای محرمانه تلآویو
🔹وبسایت خبری–تحلیلی «کریدل» در گزارشی تازه به بررسی طرحی مشترک میان ایالات متحده و اسرائیل پرداخته که هدف آن تجزیه بخشهای غربی سوریه و بازطراحی نقشه ژئوپلیتیک منطقه است. بر پایه این گزارش، ریشه این طرح به اظهارات غیرمستقیم سناتور آمریکایی جیمز ریش، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، بازمیگردد؛ اظهاراتی که بر ضرورت تمرکز بر مناطق ساحلی سوریه پیش از مدیریت کل کشور تأکید داشت. نویسنده توضیح میدهد که این دیدگاه بهتدریج به یک پروژه چندلایه تبدیل شده که با محوریت اسرائیل، مهندسی فرقهای و هماهنگی نظامی خارجی، و بهانه «حمایت از اقلیتها» پیش میرود. از جمله ابزارهای آن، حملات هدفمند به اماکن مذهبی مسیحیان – مانند کلیساهای مارالیاس – برای ایجاد شکافهای فرقهای و مشروعیتبخشی به مداخله خارجی است.
🔹گزارش همچنین اشاره میکند که دامنه این طرح از سوریه فراتر رفته و به لبنان کشیده شده است؛ جایی که هدف اصلی، تضعیف و خلع سلاح حزبالله و جابهجایی گروههای مسلح سوری به مناطق ساحلی عنوان میشود.
🔹در این چارچوب، نقش شرکت لابیگری آمریکایی تایگر هیل پارتنرز، نشستهای محرمانه میان شخصیتهای علوی و دروزی از جمله شیخ موفق طریف، رهبر دروزیان اسرائیل و فعالیت افرادی چون ادی کوهن، روزنامهنگار اسرائیلی برجسته شده است. تشکیل گروههای تازهتأسیس مانند سریهالجوّاد و گزارشها درباره اعزام ۲۵۰۰ جنگجوی خارجی به حمص و سواحل سوریه، بهعنوان مصادیق عملیاتی این پروژه مطرح شدهاند.
🔹 در سطح راهبردی، «کریدل» توضیح میدهد که هدف نهایی این طرح، ایجاد دو کریدور استراتژیک است: کریدور شرقی از سویدا تا حسکه و کریدور غربی از ساحل تا عفرین. این دو مسیر قرار است نفوذ چندجانبه اسرائیل را تثبیت کرده و محور ترکیه را از درون محاصره کنند.
🔹به گفته کریدل با وجود آنکه بخشی از اقدامات عملیاتی این پروژه پیش رفته است، ضدعملیاتهای امنیتی در داخل و همکاریهای اطلاعاتی با بازیگران خارجی که نمونه بارز آن ناکامگذاشتن بمبگذاریهای برنامهریزیشده در صافیتا و دمشق بود مانع تحقق کامل اهداف شدهاند. نویسنده تأکید میکند که این طرح، نه یک سناریوی فرضی، بلکه تهدیدی فعال و جاری است که هماکنون در حال بازطراحی ژئوپلیتیک شام به سود قدرتهای خارجی است.
https://thecradle.co/articles/exclusive-the-us-israeli-plot-to-partition-syrias-west
@meshkatanalysis
🔹وبسایت خبری–تحلیلی «کریدل» در گزارشی تازه به بررسی طرحی مشترک میان ایالات متحده و اسرائیل پرداخته که هدف آن تجزیه بخشهای غربی سوریه و بازطراحی نقشه ژئوپلیتیک منطقه است. بر پایه این گزارش، ریشه این طرح به اظهارات غیرمستقیم سناتور آمریکایی جیمز ریش، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، بازمیگردد؛ اظهاراتی که بر ضرورت تمرکز بر مناطق ساحلی سوریه پیش از مدیریت کل کشور تأکید داشت. نویسنده توضیح میدهد که این دیدگاه بهتدریج به یک پروژه چندلایه تبدیل شده که با محوریت اسرائیل، مهندسی فرقهای و هماهنگی نظامی خارجی، و بهانه «حمایت از اقلیتها» پیش میرود. از جمله ابزارهای آن، حملات هدفمند به اماکن مذهبی مسیحیان – مانند کلیساهای مارالیاس – برای ایجاد شکافهای فرقهای و مشروعیتبخشی به مداخله خارجی است.
🔹گزارش همچنین اشاره میکند که دامنه این طرح از سوریه فراتر رفته و به لبنان کشیده شده است؛ جایی که هدف اصلی، تضعیف و خلع سلاح حزبالله و جابهجایی گروههای مسلح سوری به مناطق ساحلی عنوان میشود.
🔹در این چارچوب، نقش شرکت لابیگری آمریکایی تایگر هیل پارتنرز، نشستهای محرمانه میان شخصیتهای علوی و دروزی از جمله شیخ موفق طریف، رهبر دروزیان اسرائیل و فعالیت افرادی چون ادی کوهن، روزنامهنگار اسرائیلی برجسته شده است. تشکیل گروههای تازهتأسیس مانند سریهالجوّاد و گزارشها درباره اعزام ۲۵۰۰ جنگجوی خارجی به حمص و سواحل سوریه، بهعنوان مصادیق عملیاتی این پروژه مطرح شدهاند.
🔹 در سطح راهبردی، «کریدل» توضیح میدهد که هدف نهایی این طرح، ایجاد دو کریدور استراتژیک است: کریدور شرقی از سویدا تا حسکه و کریدور غربی از ساحل تا عفرین. این دو مسیر قرار است نفوذ چندجانبه اسرائیل را تثبیت کرده و محور ترکیه را از درون محاصره کنند.
🔹به گفته کریدل با وجود آنکه بخشی از اقدامات عملیاتی این پروژه پیش رفته است، ضدعملیاتهای امنیتی در داخل و همکاریهای اطلاعاتی با بازیگران خارجی که نمونه بارز آن ناکامگذاشتن بمبگذاریهای برنامهریزیشده در صافیتا و دمشق بود مانع تحقق کامل اهداف شدهاند. نویسنده تأکید میکند که این طرح، نه یک سناریوی فرضی، بلکه تهدیدی فعال و جاری است که هماکنون در حال بازطراحی ژئوپلیتیک شام به سود قدرتهای خارجی است.
https://thecradle.co/articles/exclusive-the-us-israeli-plot-to-partition-syrias-west
@meshkatanalysis
The Cradle
EXCLUSIVE: The US-Israeli plot to partition Syria's West
Tel Aviv and Washington have birthed a dangerous geopolitical project uniting Israel, sectarian Salafist militias, and foreign lobbying networks to reshape Syria and Lebanon under the guise of 'minority protection.' Will the Levant fall for it?
❤2👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کلینتون در این مصاحبه که یک ماه پیش انجام شده، تأکید میکند که مذاکرات صلح خاورمیانه عملاً متوقف شده است؛ زیرا به گفته او، دولت نتانیاهو هیچ قصدی برای ایجاد دولت فلسطینی ندارد و جامعه فلسطین نیز به دلیل تفرقه و ضعف سیاسی توانایی سازماندهی لازم را از دست داده است. او یادآور میشود که حتی دونالد ترامپ نیز با این دیدگاه همراه بوده و همین امر سبب شده امکان گفتوگوی واقعی بر سر صلح از میان برود.
او همچنین هشدار میدهد که نخستوزیر اسرائیل برای بقای سیاسی خود همواره به دنبال دامنزدن به تنش با ایران بوده است و این خطر وجود دارد که چنین سیاستی به جنگی تازه در منطقه منجر شود. کلینتون در این باره خاطرنشان میکند که نتانیاهو از سالها پیش این راهبرد را دنبال کرده و همین امر، خاورمیانه را در معرض بحرانهای تازه قرار داده است.
در عین حال، کلینتون بهصراحت بیان میکند که نباید مهار برنامه هستهای ایران از مسیر جنگ و کشتار غیرنظامیان پیگیری شود. او با انتقاد از «جنگهای اعلامنشده» تأکید دارد که قربانیان اصلی این روند، شهروندان عادی هستند که تنها خواستار یک زندگی شرافتمندانهاند.
@meshkatanalysis
او همچنین هشدار میدهد که نخستوزیر اسرائیل برای بقای سیاسی خود همواره به دنبال دامنزدن به تنش با ایران بوده است و این خطر وجود دارد که چنین سیاستی به جنگی تازه در منطقه منجر شود. کلینتون در این باره خاطرنشان میکند که نتانیاهو از سالها پیش این راهبرد را دنبال کرده و همین امر، خاورمیانه را در معرض بحرانهای تازه قرار داده است.
در عین حال، کلینتون بهصراحت بیان میکند که نباید مهار برنامه هستهای ایران از مسیر جنگ و کشتار غیرنظامیان پیگیری شود. او با انتقاد از «جنگهای اعلامنشده» تأکید دارد که قربانیان اصلی این روند، شهروندان عادی هستند که تنها خواستار یک زندگی شرافتمندانهاند.
@meshkatanalysis
👍1
🔻 نارضایتی اکثریت ساکنان سرزمینهای اشغالی از عملکرد نتانیاهو در جنگ غزه
🔹روزنامه معاریو در گزارشی نوشت که بر اساس یک نظرسنجی تازه، حدود ۵۹ درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی نسبت به عملکرد بنیامین نتانیاهو ابراز نارضایتی کردهاند.
🔹این بررسی که توسط مؤسسه لازار و با همکاری «بانل فور آل» انجام شده، نشان میدهد که سطح اعتماد عمومی به نخستوزیر و وزیر جنگ اسرائیل به شدت کاهش یافته است.
🔹در مقابل، ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش، با ۵۰ درصد بیشترین میزان رضایت را در میان پاسخدهندگان به خود اختصاص داده است. به اعتقاد ناظران، این دادهها نشانهای از افزایش شکاف میان دستگاه سیاسی و نظامی اسرائیل در بحبوحه ادامه جنگ غزه است.
به گزارش همین روزنامه، بسیاری از تحلیلگران نتایج نظرسنجی را بازتابی از تمایل عمومی برای توقف گسترش جنگ و جلوگیری از اجرای تصمیم دولت در خصوص اشغال کامل غزه ارزیابی کردهاند.
🔹زامیر این طرح را «دام راهبردی» توصیف کرده و بخشی از افکار عمومی نیز بر این باورند که منافع سیاسی دولت بر منافع ملی ارجح شمرده شده است. در همین زمینه، شمار زیادی از اسرائیلیها خواهان حرکت به سمت توافق با حماس برای بازگرداندن اسرا پس از ۲۲ ماه درگیری هستند.
🔹همچنین معاریو گزارش داده است که در واکنش به تصمیم دولت برای ادامه جنگ و اشغال غزه، بیش از یک میلیون اسرائیلی قصد دارند در یک اعتصاب سراسری یکروزه شرکت کنند. این اقدام با هدف اعمال فشار برای لغو تصمیم جنگ و سوق دادن دولت به سمت مذاکرات انجام خواهد شد. در همین حال، دولت نتانیاهو با انتقادات جدی درباره ناکامی در بازگرداندن اسرای اسرائیلی از غزه مواجه است. بر پایه دادههای رسمی، تلفات انسانی ناشی از جنگ از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون به بیش از ۶۱ هزار شهید و ۱۵۵ هزار مجروح در غزه رسیده است؛ همچنین سیاست محاصره و قحطی موجب مرگ صدها غیرنظامی از جمله کودکان شده است.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956716625803059657?s=46
@meshkatanalysis
🔹روزنامه معاریو در گزارشی نوشت که بر اساس یک نظرسنجی تازه، حدود ۵۹ درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی نسبت به عملکرد بنیامین نتانیاهو ابراز نارضایتی کردهاند.
🔹این بررسی که توسط مؤسسه لازار و با همکاری «بانل فور آل» انجام شده، نشان میدهد که سطح اعتماد عمومی به نخستوزیر و وزیر جنگ اسرائیل به شدت کاهش یافته است.
🔹در مقابل، ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش، با ۵۰ درصد بیشترین میزان رضایت را در میان پاسخدهندگان به خود اختصاص داده است. به اعتقاد ناظران، این دادهها نشانهای از افزایش شکاف میان دستگاه سیاسی و نظامی اسرائیل در بحبوحه ادامه جنگ غزه است.
به گزارش همین روزنامه، بسیاری از تحلیلگران نتایج نظرسنجی را بازتابی از تمایل عمومی برای توقف گسترش جنگ و جلوگیری از اجرای تصمیم دولت در خصوص اشغال کامل غزه ارزیابی کردهاند.
🔹زامیر این طرح را «دام راهبردی» توصیف کرده و بخشی از افکار عمومی نیز بر این باورند که منافع سیاسی دولت بر منافع ملی ارجح شمرده شده است. در همین زمینه، شمار زیادی از اسرائیلیها خواهان حرکت به سمت توافق با حماس برای بازگرداندن اسرا پس از ۲۲ ماه درگیری هستند.
🔹همچنین معاریو گزارش داده است که در واکنش به تصمیم دولت برای ادامه جنگ و اشغال غزه، بیش از یک میلیون اسرائیلی قصد دارند در یک اعتصاب سراسری یکروزه شرکت کنند. این اقدام با هدف اعمال فشار برای لغو تصمیم جنگ و سوق دادن دولت به سمت مذاکرات انجام خواهد شد. در همین حال، دولت نتانیاهو با انتقادات جدی درباره ناکامی در بازگرداندن اسرای اسرائیلی از غزه مواجه است. بر پایه دادههای رسمی، تلفات انسانی ناشی از جنگ از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون به بیش از ۶۱ هزار شهید و ۱۵۵ هزار مجروح در غزه رسیده است؛ همچنین سیاست محاصره و قحطی موجب مرگ صدها غیرنظامی از جمله کودکان شده است.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956716625803059657?s=46
@meshkatanalysis
👍1
🔻تحریم فرهنگی و لغو رقابت جهانی: تزلزل جایگاه اسرائیل در عرصه هنر
🔹روزنامه یدیعوت آحرونوت در گزارشی به قلم ایتمار آیشنر اعلام کرده است که مسابقه بینالمللی و معتبر نَبَل، که قرار بود در ماه دسامبر در قدس اشغالی برگزار شود، به دلیل کاهش شدید مشارکت و فشارهای بینالمللی لغو شد.
🔹بر اساس این گزارش، تنها دو نوازنده از سراسر جهان برای این رقابت ثبتنام کردند؛ در حالیکه در دوره قبلی شمار شرکتکنندگان به ۶۸ نفر میرسید. همچنین کلاودیا لوچیا لامانا، نوازنده ایتالیایی و داور بینالمللی، تحت فشارها از حضور در مسابقه صرفنظر کرد و به این ترتیب، رقابت عملاً امکان برگزاری خود را از دست داد.
🔹به گفته نویسنده، لغو این مسابقه نمادی از تشدید روند تحریم فرهنگی علیه اسرائیل است که پس از جنگ «شمشیرهای آهنین» ابعاد گستردهتری یافته است.
🔹وی با اشاره به سخنان کولت اویتل، رئیس پیشین کنست و مسئول برگزاری مسابقات، یادآور شد که اسرائیل در عرصه جهانی به «عنصری مطرود» بدل شده و جامعه صهیونیست بهای سنگینی در حوزه فرهنگ و هنر میپردازد. گزارش همچنین با یادآوری تهدیدهای مشابه در جریان یوروویژن ۲۰۲۴، این رخداد را نشانهای از همپیوندی سیاست و هنر و نشانهای روشن از انزوای فزاینده فرهنگی اسرائیل در عرصه بینالملل دانست.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956747992607731979?s=46
@meshkatanalysis
https://www.ynet.co.il/news/article/b16pw11roxe
🔹روزنامه یدیعوت آحرونوت در گزارشی به قلم ایتمار آیشنر اعلام کرده است که مسابقه بینالمللی و معتبر نَبَل، که قرار بود در ماه دسامبر در قدس اشغالی برگزار شود، به دلیل کاهش شدید مشارکت و فشارهای بینالمللی لغو شد.
🔹بر اساس این گزارش، تنها دو نوازنده از سراسر جهان برای این رقابت ثبتنام کردند؛ در حالیکه در دوره قبلی شمار شرکتکنندگان به ۶۸ نفر میرسید. همچنین کلاودیا لوچیا لامانا، نوازنده ایتالیایی و داور بینالمللی، تحت فشارها از حضور در مسابقه صرفنظر کرد و به این ترتیب، رقابت عملاً امکان برگزاری خود را از دست داد.
🔹به گفته نویسنده، لغو این مسابقه نمادی از تشدید روند تحریم فرهنگی علیه اسرائیل است که پس از جنگ «شمشیرهای آهنین» ابعاد گستردهتری یافته است.
🔹وی با اشاره به سخنان کولت اویتل، رئیس پیشین کنست و مسئول برگزاری مسابقات، یادآور شد که اسرائیل در عرصه جهانی به «عنصری مطرود» بدل شده و جامعه صهیونیست بهای سنگینی در حوزه فرهنگ و هنر میپردازد. گزارش همچنین با یادآوری تهدیدهای مشابه در جریان یوروویژن ۲۰۲۴، این رخداد را نشانهای از همپیوندی سیاست و هنر و نشانهای روشن از انزوای فزاینده فرهنگی اسرائیل در عرصه بینالملل دانست.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956747992607731979?s=46
@meshkatanalysis
https://www.ynet.co.il/news/article/b16pw11roxe
ynet
חרם על התרבות הישראלית: בוטלה תחרות הנבל הבינלאומית היוקרתית בעולם
תחרות הנבל הבינלאומית היוקרתית בעולם הייתה אמורה להתקיים בדצמבר, ונותרה כמעט מיותמת - עם 2 נרשמים בלבד. השופטת האיטלקייה שהוזמנה במיוחד ביטלה את הגעתה בעקבות לחץ בינלאומי. חברת הכנסת לשעבר הזהירה: "ישראל והאמנות הישראלית משלמות את מחיר החרם התרבותי"
👍1
🔻سیاست بیطرفی جانبدارانه چین در خاورمیانه: از گفتار ضداسرائیلی تا عملگرایی اقتصادی
🔹اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در گزارشی به قلم روی بن تسور (۱۴ اوت ۲۰۲۵) توضیح میدهد که سیاست چین در خاورمیانه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ «شمشیرهای آهنین» را میتوان نمونهای از ترکیبی از جانبداری آشکار در گفتار و عملگرایی محتاطانه در رفتار دانست.
🔹به روایت گزارش، پکن در عرصه بینالمللی با بیانیههای مکرر در سازمان ملل، همواره بر مظلومیت فلسطینیان و ضرورت تشکیل دولت مستقل تأکید کرده و اسرائیل را عامل اصلی خشونتها معرفی نموده است. همزمان، چین از نام بردن و محکوم کردن گروههایی چون حماس، حزبالله یا انصارالله خودداری کرده و حتی حملات موشکی ایران و عملیات انصارالله در دریای سرخ را نتیجه مستقیم حلنشده مناقشه فلسطین–اسرائیل قلمداد کرده است.
🔹با وجود این مواضع سیاسی صریح، گزارش تأکید میکند که چین در سطح روابط دوجانبه با اسرائیل رویکردی کاملاً متفاوت در پیش گرفته است. بر اساس دادههای رسمی، حجم تجارت میان دو طرف در نیمه نخست ۲۰۲۵ به ۹/۷۸ میلیارد دلار رسید که نسبت به سال قبل ۱۱/۵ درصد رشد داشته است. علاوه بر این، چین به دومین صادرکننده بزرگ خودروهای برقی به اسرائیل بدل شده و شمار کارگران چینی در صنعت ساختوساز به بیش از ۲۳ هزار نفر افزایش یافته است.
🔹نویسنده خاطرنشان میسازد که با وجود کاهش سرمایهگذاریهای مستقیم نسبت به اوج سال ۲۰۱۸، حضور اقتصادی چین همچنان پررنگ است. همزمان، سفیر جدید چین در تلآویو با دیپلماسی عمومی فعال و لحن دوستانه کوشیده است تصویر نرمتری از پکن در جامعه اسرائیلی ارائه دهد.
🔹در پایان گزارش تصریح میشود که این دوگانگی رفتاری تأثیر مستقیمی بر افکار عمومی ساکنان سرزمینهای اشغالی گذاشته است.
🔹دادههای مرکز پیو و نظرسنجیهای اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل نشان میدهد که نگاه مثبت به چین از ۶۶ درصد در ۲۰۱۹ به حدود ۳۳ درصد در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ سقوط کرده و نیمی از ساکنان سرزمینهای اشغالی این کشور را «خصمانه یا غیر دوستانه» تلقی میکنند.
🔹به باور نویسنده، این وضعیت نشاندهنده شکاف عمیق میان گفتار و رفتار چین است؛ شکافی که سیاستگذاران اسرائیلی را وادار میسازد میان حفظ منافع اقتصادی با پکن و مقابله با گفتمان ضداسرائیلی آن در مجامع جهانی، راهبردی تازه و متوازن طراحی کنند.
🔹نویسنده در پایان گزارش تأکید میکند که اسرائیل نباید تنها به منافع اقتصادی با چین دل ببندد، بلکه باید پیام روشنی ارسال کند که شراکت پایدار مستلزم مسئولیت متقابل در گفتار و رفتار است. او خاطرنشان میسازد که تلآویو میتواند با گوشزد کردن محدودیتهای صبر خود هزینههای جانبداری یکجانبه چین را افزایش دهد. در عین حال، اگر پکن به سمت مواضع متوازنتر حرکت کند و پیچیدگی تهدیدهای امنیتی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، میتواند نقشی سازنده در حلوفصل بحرانهای منطقهای ایفا نماید.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956805759456456869?s=46
https://www.inss.org.il/publication/china-middle-east-2025/
@meshkatanalysis
🔹اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در گزارشی به قلم روی بن تسور (۱۴ اوت ۲۰۲۵) توضیح میدهد که سیاست چین در خاورمیانه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ «شمشیرهای آهنین» را میتوان نمونهای از ترکیبی از جانبداری آشکار در گفتار و عملگرایی محتاطانه در رفتار دانست.
🔹به روایت گزارش، پکن در عرصه بینالمللی با بیانیههای مکرر در سازمان ملل، همواره بر مظلومیت فلسطینیان و ضرورت تشکیل دولت مستقل تأکید کرده و اسرائیل را عامل اصلی خشونتها معرفی نموده است. همزمان، چین از نام بردن و محکوم کردن گروههایی چون حماس، حزبالله یا انصارالله خودداری کرده و حتی حملات موشکی ایران و عملیات انصارالله در دریای سرخ را نتیجه مستقیم حلنشده مناقشه فلسطین–اسرائیل قلمداد کرده است.
🔹با وجود این مواضع سیاسی صریح، گزارش تأکید میکند که چین در سطح روابط دوجانبه با اسرائیل رویکردی کاملاً متفاوت در پیش گرفته است. بر اساس دادههای رسمی، حجم تجارت میان دو طرف در نیمه نخست ۲۰۲۵ به ۹/۷۸ میلیارد دلار رسید که نسبت به سال قبل ۱۱/۵ درصد رشد داشته است. علاوه بر این، چین به دومین صادرکننده بزرگ خودروهای برقی به اسرائیل بدل شده و شمار کارگران چینی در صنعت ساختوساز به بیش از ۲۳ هزار نفر افزایش یافته است.
🔹نویسنده خاطرنشان میسازد که با وجود کاهش سرمایهگذاریهای مستقیم نسبت به اوج سال ۲۰۱۸، حضور اقتصادی چین همچنان پررنگ است. همزمان، سفیر جدید چین در تلآویو با دیپلماسی عمومی فعال و لحن دوستانه کوشیده است تصویر نرمتری از پکن در جامعه اسرائیلی ارائه دهد.
🔹در پایان گزارش تصریح میشود که این دوگانگی رفتاری تأثیر مستقیمی بر افکار عمومی ساکنان سرزمینهای اشغالی گذاشته است.
🔹دادههای مرکز پیو و نظرسنجیهای اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل نشان میدهد که نگاه مثبت به چین از ۶۶ درصد در ۲۰۱۹ به حدود ۳۳ درصد در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ سقوط کرده و نیمی از ساکنان سرزمینهای اشغالی این کشور را «خصمانه یا غیر دوستانه» تلقی میکنند.
🔹به باور نویسنده، این وضعیت نشاندهنده شکاف عمیق میان گفتار و رفتار چین است؛ شکافی که سیاستگذاران اسرائیلی را وادار میسازد میان حفظ منافع اقتصادی با پکن و مقابله با گفتمان ضداسرائیلی آن در مجامع جهانی، راهبردی تازه و متوازن طراحی کنند.
🔹نویسنده در پایان گزارش تأکید میکند که اسرائیل نباید تنها به منافع اقتصادی با چین دل ببندد، بلکه باید پیام روشنی ارسال کند که شراکت پایدار مستلزم مسئولیت متقابل در گفتار و رفتار است. او خاطرنشان میسازد که تلآویو میتواند با گوشزد کردن محدودیتهای صبر خود هزینههای جانبداری یکجانبه چین را افزایش دهد. در عین حال، اگر پکن به سمت مواضع متوازنتر حرکت کند و پیچیدگی تهدیدهای امنیتی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، میتواند نقشی سازنده در حلوفصل بحرانهای منطقهای ایفا نماید.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1956805759456456869?s=46
https://www.inss.org.il/publication/china-middle-east-2025/
@meshkatanalysis
X (formerly Twitter)
hassan hamzeh (@hamzeh_ir) on X
🔻سیاست بیطرفی جانبدارانه چین در خاورمیانه: از گفتار ضداسرائیلی تا عملگرایی اقتصادی
🔹اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در گزارشی به قلم روی بن تسور (۱۴ اوت ۲۰۲۵) توضیح میدهد که سیاست چین در خاورمیانه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ «شمشیرهای آهنین»…
🔹اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در گزارشی به قلم روی بن تسور (۱۴ اوت ۲۰۲۵) توضیح میدهد که سیاست چین در خاورمیانه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ «شمشیرهای آهنین»…
👍2
🔻 ترکی الفیصل؛ اپوزیسیون نیمهرسمی و ابزار نرم دیپلماسی عربستان
🔹جایگاه ترکی الفیصل در سیاست خارجی و داخلی عربستان را نمیتوان در چارچوبی محدود تعریف کرد. او در واقع در سه سطح بهطور همزمان عمل میکند و همین چندلایگی، اهمیت و اثرگذاری او را دوچندان ساخته است:
۱. در سطح داخلی، ترکی الفیصل بهسان «اپوزیسیون نیمهرسمی» خاندان سعودی عمل میکند؛ صدایی که میتواند تندتر، صریحتر و بیپرواتر از مقامات رسمی سخن بگوید، بیآنکه هزینهای مستقیم بر دولت تحمیل کند. او همچون سوپاپ اطمینانی است برای جامعهای که در حال تجربه تغییرات سریع اقتصادی، فرهنگی و آموزشی ذیل چشمانداز ۲۰۳۰ است. در شرایطی که متون درسی تغییر میکنند، اصلاحات اجتماعی در حال پیشروی است و مشروعیت سنتی حکومت در معرض آزمون قرار دارد، سخنان ترکی الفیصل به مردم و نخبگان عربستان این پیام را میدهد که اصول بنیادین بهویژه تعهد به مسئله فلسطین هنوز زنده است و به فراموشی سپرده نشده است. به این معنا، او نقش «حافظ هویت» را در میان امواج نوسازی ایفا میکند.
۲. در سطح منطقهای، ترکی الفیصل پژواک تحولی بزرگتر در جهان عرب است: دگرگونی در محاسبات راهبردی نسبت به ایران و اسرائیل. او به روشنی هشدار میدهد که اسرائیل «قدرتی افسارگسیخته و بیپروا» است که اگر مهار نشود، دامنه توسعهطلبیاش از فلسطین فراتر رفته و سوریه، لبنان و حتی اردن و عراق را تهدید خواهد کرد. این مواضع با تحلیلهای نوینی همسوست که نشان میدهد بقای ایران هرچند رقیب بهمراتب بهتر از پیروزی کامل اسرائیل برای کشورهای عربی است. در این سطح، ترکی الفیصل را میتوان زبانِ بیپرده همان دغدغهای دانست که بسیاری از رهبران عرب تنها در خلوت بر زبان میآورند: ترس از اسرائیلی که بدون مانع، بهسوی بلعیدن منطقه پیش میرود.
۳. در سطح بینالمللی، او نقشی متفاوت اما مکمل ایفا میکند. سخنانش در رسانههای جهانی پژواک مییابد و بهعنوان پیامهای غیررسمی اما جدی از سوی عربستان تلقی میشود. زمانی که او معیارهای دوگانه غرب را در قبال اسرائیل افشا میکند یا از مسئولیت آمریکا برای مهار تلآویو سخن میگوید، در واقع خطوط قرمز ریاض را بدون نیاز به مواجهه مستقیم آشکار میسازد. او کانالی است برای انتقال پیامهایی که دولت سعودی مایل است به گوش واشنگتن یا بروکسل برسد، اما ترجیح میدهد از زبان یک دیپلمات بازنشسته بیان شود تا راه بازگشت دیپلماتیک همواره باز بماند.
🔹بدینترتیب، ترکی الفیصل را باید نه صرفاً یک چهره بازنشسته یا یک منتقد فردی، بلکه بخشی از «معماری نرم دیپلماسی عربستان» دانست. او همان ابزاری است که میتواند همزمان سیگنالهای متناقض اما مکمل ارسال کند: آرامبخشی به افکار عمومی داخلی، هشدار به بازیگران منطقهای و اعلام غیررسمی خطمشی به قدرتهای جهانی. چنین نقشی نشان میدهد که در سیاست پیچیده عربستان، حتی سکوت و سخن افراد بازنشسته نیز حسابشده و بخشی از معادله کلان است.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957131503730589808?s=46
@meshkatanalysis
🔹جایگاه ترکی الفیصل در سیاست خارجی و داخلی عربستان را نمیتوان در چارچوبی محدود تعریف کرد. او در واقع در سه سطح بهطور همزمان عمل میکند و همین چندلایگی، اهمیت و اثرگذاری او را دوچندان ساخته است:
۱. در سطح داخلی، ترکی الفیصل بهسان «اپوزیسیون نیمهرسمی» خاندان سعودی عمل میکند؛ صدایی که میتواند تندتر، صریحتر و بیپرواتر از مقامات رسمی سخن بگوید، بیآنکه هزینهای مستقیم بر دولت تحمیل کند. او همچون سوپاپ اطمینانی است برای جامعهای که در حال تجربه تغییرات سریع اقتصادی، فرهنگی و آموزشی ذیل چشمانداز ۲۰۳۰ است. در شرایطی که متون درسی تغییر میکنند، اصلاحات اجتماعی در حال پیشروی است و مشروعیت سنتی حکومت در معرض آزمون قرار دارد، سخنان ترکی الفیصل به مردم و نخبگان عربستان این پیام را میدهد که اصول بنیادین بهویژه تعهد به مسئله فلسطین هنوز زنده است و به فراموشی سپرده نشده است. به این معنا، او نقش «حافظ هویت» را در میان امواج نوسازی ایفا میکند.
۲. در سطح منطقهای، ترکی الفیصل پژواک تحولی بزرگتر در جهان عرب است: دگرگونی در محاسبات راهبردی نسبت به ایران و اسرائیل. او به روشنی هشدار میدهد که اسرائیل «قدرتی افسارگسیخته و بیپروا» است که اگر مهار نشود، دامنه توسعهطلبیاش از فلسطین فراتر رفته و سوریه، لبنان و حتی اردن و عراق را تهدید خواهد کرد. این مواضع با تحلیلهای نوینی همسوست که نشان میدهد بقای ایران هرچند رقیب بهمراتب بهتر از پیروزی کامل اسرائیل برای کشورهای عربی است. در این سطح، ترکی الفیصل را میتوان زبانِ بیپرده همان دغدغهای دانست که بسیاری از رهبران عرب تنها در خلوت بر زبان میآورند: ترس از اسرائیلی که بدون مانع، بهسوی بلعیدن منطقه پیش میرود.
۳. در سطح بینالمللی، او نقشی متفاوت اما مکمل ایفا میکند. سخنانش در رسانههای جهانی پژواک مییابد و بهعنوان پیامهای غیررسمی اما جدی از سوی عربستان تلقی میشود. زمانی که او معیارهای دوگانه غرب را در قبال اسرائیل افشا میکند یا از مسئولیت آمریکا برای مهار تلآویو سخن میگوید، در واقع خطوط قرمز ریاض را بدون نیاز به مواجهه مستقیم آشکار میسازد. او کانالی است برای انتقال پیامهایی که دولت سعودی مایل است به گوش واشنگتن یا بروکسل برسد، اما ترجیح میدهد از زبان یک دیپلمات بازنشسته بیان شود تا راه بازگشت دیپلماتیک همواره باز بماند.
🔹بدینترتیب، ترکی الفیصل را باید نه صرفاً یک چهره بازنشسته یا یک منتقد فردی، بلکه بخشی از «معماری نرم دیپلماسی عربستان» دانست. او همان ابزاری است که میتواند همزمان سیگنالهای متناقض اما مکمل ارسال کند: آرامبخشی به افکار عمومی داخلی، هشدار به بازیگران منطقهای و اعلام غیررسمی خطمشی به قدرتهای جهانی. چنین نقشی نشان میدهد که در سیاست پیچیده عربستان، حتی سکوت و سخن افراد بازنشسته نیز حسابشده و بخشی از معادله کلان است.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957131503730589808?s=46
@meshkatanalysis
X (formerly Twitter)
hassan hamzeh (@hamzeh_ir) on X
🔻 ترکی الفیصل؛ اپوزیسیون نیمهرسمی و ابزار نرم دیپلماسی عربستان
🔹جایگاه ترکی الفیصل در سیاست خارجی و داخلی عربستان را نمیتوان در چارچوبی محدود تعریف کرد. او در واقع در سه سطح بهطور همزمان عمل میکند و همین چندلایگی، اهمیت و اثرگذاری او را دوچندان ساخته…
🔹جایگاه ترکی الفیصل در سیاست خارجی و داخلی عربستان را نمیتوان در چارچوبی محدود تعریف کرد. او در واقع در سه سطح بهطور همزمان عمل میکند و همین چندلایگی، اهمیت و اثرگذاری او را دوچندان ساخته…
👍3
🔻جنگ پنهان اسرائیل در بلوچستان؛ همگرایی کمسابقه تهران و اسلامآباد
🔹گزارشی که به قلم اف. ام. شکیل در پایگاه تحلیلی كریدل منتشر شد، به بررسی ابعاد پیچیده جنگ پنهانی اسرائیل در بلوچستان و پیامدهای آن برای امنیت منطقهای میپردازد. نویسنده با اتکا به دادههای امنیتی، مواضع مقامات رسمی و تحلیل اندیشکدههای ایرانی و پاکستانی، نشان میدهد که چگونه بلوچستان از یک مناقشه محلی به صحنه تقابل قدرتهای فرامنطقهای بدل شده است.
🔹اهمیت این گزارش در آن است که روابط ایران و پاکستان که تا همین یک سال پیش مملو از بیاعتمادی و اتهامزنی متقابل بود، اکنون در نتیجه فشارهای مشترک خارجی بهویژه از سوی اسرائیل و هند، به سوی همکاری امنیتی تازهای سوق داده شده است. گزارش یادشده آشکار میسازد که سرنوشت بحران بلوچستان نه صرفاً در گرو سیاستهای داخلی، بلکه در چارچوب رقابتهای گسترده ژئوپلیتیک قابل تحلیل است.
- تهدیدات فزاینده و نقش بازیگران خارجی
🔹نویسنده تأکید میکند که در ماههای اخیر، مقامهای ایرانی و پاکستانی به این نتیجه رسیدهاند که بحران بلوچستان از سطح یک شورش محلی فراتر رفته و به صحنهای چندلایه از رقابتهای منطقهای و جهانی بدل شده است. در این میان، بهویژه اسرائیل به عنوان بازیگری که میکوشد از شکافهای قومی و اجتماعی بلوچها بهرهبرداری کن به طور مستقیم متهم شده است. به گفته مقامهای امنیتی ایران، تلآویو با جذب و آموزش مزدوران در قالب گروهی موسوم به «جبهه متحد آزادی بلوچستان» به دنبال اجرای عملیات برونمرزی علیه منافع ایران بوده است.
🔹از نگاه تحلیلگران، این سطح از مداخله خارجی نشان میدهد که بلوچستان به تدریج به حلقهای کلیدی در زنجیره رقابتهای منطقهای بدل شده است. مقامات ایرانی حتی در جریان درگیریهای دوازدهروزه با اسرائیل، شواهدی از همکاری گروههای تجزیه طلب بلوچ با تلآویو یافتند؛ همکاریای که منجر به تلفات انسانی و خسارات زیرساختی قابل توجه برای ایران شد. بدین ترتیب، بحران بلوچستان در حال پیوند خوردن با نزاعهای گستردهتر خاورمیانه است.
- پیوند گروههای بلوچ با اسرائیل و هند
🔹در گزارش آمده است که پیوند گروههای جداییطلب بلوچ با اسرائیل و هند اکنون از حالت غیررسمی خارج شده و به مرحلهای علنی و ساختاری رسیده است. تحلیلگران پاکستانی تصریح میکنند که گروههایی چون «ارتش آزادیبخش بلوچستان» و «جبهه آزادیبخش بلوچستان» از حمایت مالی، لجستیکی و اطلاعاتی دو بازیگر اصلی یعنی هند و اسرائیل برخوردارند. این حمایت از طریق کانالهای واسط و عمدتاً با میانجیگری سرویسهای اطلاعاتی هند انجام میشود.
🔹به گفته کارشناسان، هند با توجه به روابط راهبردی خود با اسرائیل، زمینهساز پیوند این گروهها با تلآویو شده است. همین مسئله سبب شده است که بلوچها در قالب پروژههای مشترک به تبادل اطلاعات با اسرائیل بپردازند. نتیجه این روند، افزایش چشمگیر حملات مرزی علیه نیروهای امنیتی ایران و پاکستان و نیز تقویت ادبیات جداییطلبی در منطقه بوده است. بدینترتیب، بحران بلوچستان در حال تبدیل شدن به ابزاری برای فشار همزمان بر تهران و اسلامآباد است.
- نقش اندیشکدهها و جنگ نرم
🔹از دیگر ابعاد مهم این بحران، بُعد نرم و رسانهای آن است. نویسنده گزارش به طرحی اشاره میکند که از سوی اندیشکده مؤسسه پژوهشهای رسانهای خاورمیانه (MEMRI) وابسته به جریانهای صهیونیستی در واشنگتن با عنوان «طرح مطالعات بلوچستان» به اجرا درآمده است. هدف این پروژه، مشروعیتبخشی به گفتمان جداییطلبی و ارائه چارچوب نظری برای استقلال بلوچستان است.
🔹چنانکه تحلیلگران پاکستانی یادآور شدهاند، حضور چهرههایی مانند «میر یار بلوچ» در این پروژه نشان میدهد که جریانهای فکری و عملیاتی جداییطلب در حال پیوند با محافل فکری غربی و صهیونیستیاند. این سطح از پیوند نشان میدهد که بحران بلوچستان صرفاً یک نزاع مسلحانه نیست، بلکه در میدان جنگ ادراکی و رسانهای نیز بازتولید میشود. ایران و پاکستان این پروژه را بخشی از راهبرد هماهنگ هند و اسرائیل برای بیثباتسازی منطقه تلقی میکنند.
- بلوچستان؛ صحنه جنگ نیابتی
🔹بخش قابل توجهی از گزارش بر این نکته تأکید دارد که بلوچستان اکنون به صحنه جنگ نیابتی قدرتهای فرامنطقهای بدل شده است. حضور فزاینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) در مرزهای جنوب شرقی ایران و پیوند آن با گروههای مسلح بلوچ به باور مقامات ایرانی و پاکستانی، میتواند بنیانهای امنیتی و اقتصادی این منطقه را به شدت متزلزل کند.
🔹نویسنده خاطرنشان میکند که هند نیز با استفاده از سازمان اطلاعات خارجی خود، موسوم به «راو»، نقش مستقیم در هدایت این بحران ایفا میکند.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957450564775653631?s=46
🔹گزارشی که به قلم اف. ام. شکیل در پایگاه تحلیلی كریدل منتشر شد، به بررسی ابعاد پیچیده جنگ پنهانی اسرائیل در بلوچستان و پیامدهای آن برای امنیت منطقهای میپردازد. نویسنده با اتکا به دادههای امنیتی، مواضع مقامات رسمی و تحلیل اندیشکدههای ایرانی و پاکستانی، نشان میدهد که چگونه بلوچستان از یک مناقشه محلی به صحنه تقابل قدرتهای فرامنطقهای بدل شده است.
🔹اهمیت این گزارش در آن است که روابط ایران و پاکستان که تا همین یک سال پیش مملو از بیاعتمادی و اتهامزنی متقابل بود، اکنون در نتیجه فشارهای مشترک خارجی بهویژه از سوی اسرائیل و هند، به سوی همکاری امنیتی تازهای سوق داده شده است. گزارش یادشده آشکار میسازد که سرنوشت بحران بلوچستان نه صرفاً در گرو سیاستهای داخلی، بلکه در چارچوب رقابتهای گسترده ژئوپلیتیک قابل تحلیل است.
- تهدیدات فزاینده و نقش بازیگران خارجی
🔹نویسنده تأکید میکند که در ماههای اخیر، مقامهای ایرانی و پاکستانی به این نتیجه رسیدهاند که بحران بلوچستان از سطح یک شورش محلی فراتر رفته و به صحنهای چندلایه از رقابتهای منطقهای و جهانی بدل شده است. در این میان، بهویژه اسرائیل به عنوان بازیگری که میکوشد از شکافهای قومی و اجتماعی بلوچها بهرهبرداری کن به طور مستقیم متهم شده است. به گفته مقامهای امنیتی ایران، تلآویو با جذب و آموزش مزدوران در قالب گروهی موسوم به «جبهه متحد آزادی بلوچستان» به دنبال اجرای عملیات برونمرزی علیه منافع ایران بوده است.
🔹از نگاه تحلیلگران، این سطح از مداخله خارجی نشان میدهد که بلوچستان به تدریج به حلقهای کلیدی در زنجیره رقابتهای منطقهای بدل شده است. مقامات ایرانی حتی در جریان درگیریهای دوازدهروزه با اسرائیل، شواهدی از همکاری گروههای تجزیه طلب بلوچ با تلآویو یافتند؛ همکاریای که منجر به تلفات انسانی و خسارات زیرساختی قابل توجه برای ایران شد. بدین ترتیب، بحران بلوچستان در حال پیوند خوردن با نزاعهای گستردهتر خاورمیانه است.
- پیوند گروههای بلوچ با اسرائیل و هند
🔹در گزارش آمده است که پیوند گروههای جداییطلب بلوچ با اسرائیل و هند اکنون از حالت غیررسمی خارج شده و به مرحلهای علنی و ساختاری رسیده است. تحلیلگران پاکستانی تصریح میکنند که گروههایی چون «ارتش آزادیبخش بلوچستان» و «جبهه آزادیبخش بلوچستان» از حمایت مالی، لجستیکی و اطلاعاتی دو بازیگر اصلی یعنی هند و اسرائیل برخوردارند. این حمایت از طریق کانالهای واسط و عمدتاً با میانجیگری سرویسهای اطلاعاتی هند انجام میشود.
🔹به گفته کارشناسان، هند با توجه به روابط راهبردی خود با اسرائیل، زمینهساز پیوند این گروهها با تلآویو شده است. همین مسئله سبب شده است که بلوچها در قالب پروژههای مشترک به تبادل اطلاعات با اسرائیل بپردازند. نتیجه این روند، افزایش چشمگیر حملات مرزی علیه نیروهای امنیتی ایران و پاکستان و نیز تقویت ادبیات جداییطلبی در منطقه بوده است. بدینترتیب، بحران بلوچستان در حال تبدیل شدن به ابزاری برای فشار همزمان بر تهران و اسلامآباد است.
- نقش اندیشکدهها و جنگ نرم
🔹از دیگر ابعاد مهم این بحران، بُعد نرم و رسانهای آن است. نویسنده گزارش به طرحی اشاره میکند که از سوی اندیشکده مؤسسه پژوهشهای رسانهای خاورمیانه (MEMRI) وابسته به جریانهای صهیونیستی در واشنگتن با عنوان «طرح مطالعات بلوچستان» به اجرا درآمده است. هدف این پروژه، مشروعیتبخشی به گفتمان جداییطلبی و ارائه چارچوب نظری برای استقلال بلوچستان است.
🔹چنانکه تحلیلگران پاکستانی یادآور شدهاند، حضور چهرههایی مانند «میر یار بلوچ» در این پروژه نشان میدهد که جریانهای فکری و عملیاتی جداییطلب در حال پیوند با محافل فکری غربی و صهیونیستیاند. این سطح از پیوند نشان میدهد که بحران بلوچستان صرفاً یک نزاع مسلحانه نیست، بلکه در میدان جنگ ادراکی و رسانهای نیز بازتولید میشود. ایران و پاکستان این پروژه را بخشی از راهبرد هماهنگ هند و اسرائیل برای بیثباتسازی منطقه تلقی میکنند.
- بلوچستان؛ صحنه جنگ نیابتی
🔹بخش قابل توجهی از گزارش بر این نکته تأکید دارد که بلوچستان اکنون به صحنه جنگ نیابتی قدرتهای فرامنطقهای بدل شده است. حضور فزاینده سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) در مرزهای جنوب شرقی ایران و پیوند آن با گروههای مسلح بلوچ به باور مقامات ایرانی و پاکستانی، میتواند بنیانهای امنیتی و اقتصادی این منطقه را به شدت متزلزل کند.
🔹نویسنده خاطرنشان میکند که هند نیز با استفاده از سازمان اطلاعات خارجی خود، موسوم به «راو»، نقش مستقیم در هدایت این بحران ایفا میکند.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957450564775653631?s=46
👍1
🔻چرا ریاض میترسد، چه میخواهد و چگونه بازی میکند؟
🔹صورتبندی مسئله محیط راهبردی از نگاه ریاض را می توان امروز، بر سه گزاره استوار دانست:
🔹یکم، روندهای میدانی و سیاسی به ویژه از سال گذشته (از جنگ غزه، شامات تا جنگ ۱۲روزه ایران–اسرائیل) نشانه واقعی «برتریجویی قاعدهگذار» اسرائیل است؛
🔹دوم، همپوشانی ساختاری اسرائیل با آمریکا، خطر تکقطبیشدن نظم منطقهای را افزایش داده و ابتکار عمل عربی را میسوزاند؛
🔹سوم، این مسیر با منطق چشمانداز ۲۰۳۰ لزوم نیاز به ثبات دیرپا، جذب سرمایه و کاهش ریسک کشور ناسازگار است. بنابراین «مسئله» برای ریاض صرفاً اخلاقی یا حیثیتی نیست؛ مسئلهای وجودی است؛ یعنی اگر نظم تکقطبی جا بیفتد، عربستان از «کارگزار تعادل» به «پیرو قواعد تحمیلی» فروکاسته میشود.
🔹هدف کلان ریاض در این قاعده حفظ «گنجایش موازنهسازی»، یعنی توان بازی همزمان با قطب غربی و شرکای شرقی، بدون گرفتار شدن در تابعیت راهبردی است.
🔹این هدف، دو پیامد عملی دارد:
۱- جلوگیری از هژمونی اسرائیل بهمثابه قدرت بلامنازع و
۲- تبدیل امنیت یکجانبه به امنیت دستهجمعی منطقهای تا سقف انتخابهای ریاض حفظ شود.
🔻 بازی روی دو طناب: منطق، ابعاد و روش اجرا
🔹«بازی روی دو طناب» ترجمان عملی راهبرد احتیاط فعال سعودی است؛ راهبردی که بهجای قفلشدن بر یک قطب، ترکیبی هوشمند از همگرایی گزینشی و فاصلهگذاری سنجیده را در سه بُعد پی میگیرد:
1- بُعد امنیتی–نظامی: تداوم تکیه بر تضمینهای بازدارنده آمریکا (پدافند، اطلاعات، اتصالپذیری عملیاتی) در عین پرهیز از انقیاد کامل؛ توسعه توان دفاعی لایهبهلایه، رزمایشهای دفاع از زیرساختهای حیاتی و تأکید بر سازوکارهای «عدم برخورد» با همسایگان برای کاستن از میدان مانور اسرائیل. پیام راهبردی این بُعد نیز چنین است که امنیتِ ریاض، نه با پیروی که با بازدارندگی دفاعی و قواعد جمعی پایدار میشود.
2- بُعد اقتصادی–فناورانه: جذب فناوری و سرمایه غربی برای پروژههای پرچمدار چشمانداز ۲۰۳۰ و همزمان تنوعبخشی شرقی در حوزههای کمحساس (زیرساخت، انرژیهای نو، لجستیک). کارکرد این بُعد نیز این گونه است که کاستن از «ریسک قفلشدن»، حفظ اهرم چانهزنی در برابر غرب و کاهش حقبیمه ریسک کشور است. پیام این راهبرد نیز به ضوح روشن است: وابستگی تککاناله، نقطهضعف راهبردی است.
3- بُعد اعتباری–گفتمانی: تصاحب نقش «کارگزار صلح» و «معمار امنیت دستهجمعی» از طریق ابتکارهای سیاسی (صلح عربی ۲۰۰۲، طرحهای بازسازی) و روایتسازی عمومی (مخالفت با کوچ اجباری، تأکید بر حقوق مشروع فلسطینیان). خروجی مطلوب این راهبرد نیز این گونه مصداق می یابد که باید جاگیاه نمادین ریاض در جهان عرب و اسلامی ارتقا یابد و مشروعیت روایت امنیتمحور اسرائیل محدود شود.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957783878980235583?s=46
@meshkatanalysis
🔹صورتبندی مسئله محیط راهبردی از نگاه ریاض را می توان امروز، بر سه گزاره استوار دانست:
🔹یکم، روندهای میدانی و سیاسی به ویژه از سال گذشته (از جنگ غزه، شامات تا جنگ ۱۲روزه ایران–اسرائیل) نشانه واقعی «برتریجویی قاعدهگذار» اسرائیل است؛
🔹دوم، همپوشانی ساختاری اسرائیل با آمریکا، خطر تکقطبیشدن نظم منطقهای را افزایش داده و ابتکار عمل عربی را میسوزاند؛
🔹سوم، این مسیر با منطق چشمانداز ۲۰۳۰ لزوم نیاز به ثبات دیرپا، جذب سرمایه و کاهش ریسک کشور ناسازگار است. بنابراین «مسئله» برای ریاض صرفاً اخلاقی یا حیثیتی نیست؛ مسئلهای وجودی است؛ یعنی اگر نظم تکقطبی جا بیفتد، عربستان از «کارگزار تعادل» به «پیرو قواعد تحمیلی» فروکاسته میشود.
🔹هدف کلان ریاض در این قاعده حفظ «گنجایش موازنهسازی»، یعنی توان بازی همزمان با قطب غربی و شرکای شرقی، بدون گرفتار شدن در تابعیت راهبردی است.
🔹این هدف، دو پیامد عملی دارد:
۱- جلوگیری از هژمونی اسرائیل بهمثابه قدرت بلامنازع و
۲- تبدیل امنیت یکجانبه به امنیت دستهجمعی منطقهای تا سقف انتخابهای ریاض حفظ شود.
🔻 بازی روی دو طناب: منطق، ابعاد و روش اجرا
🔹«بازی روی دو طناب» ترجمان عملی راهبرد احتیاط فعال سعودی است؛ راهبردی که بهجای قفلشدن بر یک قطب، ترکیبی هوشمند از همگرایی گزینشی و فاصلهگذاری سنجیده را در سه بُعد پی میگیرد:
1- بُعد امنیتی–نظامی: تداوم تکیه بر تضمینهای بازدارنده آمریکا (پدافند، اطلاعات، اتصالپذیری عملیاتی) در عین پرهیز از انقیاد کامل؛ توسعه توان دفاعی لایهبهلایه، رزمایشهای دفاع از زیرساختهای حیاتی و تأکید بر سازوکارهای «عدم برخورد» با همسایگان برای کاستن از میدان مانور اسرائیل. پیام راهبردی این بُعد نیز چنین است که امنیتِ ریاض، نه با پیروی که با بازدارندگی دفاعی و قواعد جمعی پایدار میشود.
2- بُعد اقتصادی–فناورانه: جذب فناوری و سرمایه غربی برای پروژههای پرچمدار چشمانداز ۲۰۳۰ و همزمان تنوعبخشی شرقی در حوزههای کمحساس (زیرساخت، انرژیهای نو، لجستیک). کارکرد این بُعد نیز این گونه است که کاستن از «ریسک قفلشدن»، حفظ اهرم چانهزنی در برابر غرب و کاهش حقبیمه ریسک کشور است. پیام این راهبرد نیز به ضوح روشن است: وابستگی تککاناله، نقطهضعف راهبردی است.
3- بُعد اعتباری–گفتمانی: تصاحب نقش «کارگزار صلح» و «معمار امنیت دستهجمعی» از طریق ابتکارهای سیاسی (صلح عربی ۲۰۰۲، طرحهای بازسازی) و روایتسازی عمومی (مخالفت با کوچ اجباری، تأکید بر حقوق مشروع فلسطینیان). خروجی مطلوب این راهبرد نیز این گونه مصداق می یابد که باید جاگیاه نمادین ریاض در جهان عرب و اسلامی ارتقا یابد و مشروعیت روایت امنیتمحور اسرائیل محدود شود.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957783878980235583?s=46
@meshkatanalysis
👍1
🔻بحران امت و مسئله قدرت؛ خوانشی از سخنرانی وضاح خنفر
🔹وضاح خنفر، مدیر پیشین شبکه الجزیره، در سخنرانی اخیر خود بر این نکته تأکید کرده است که مسئله اصلی جهان اسلام نه در کمبود اندیشه و فلسفه، بلکه در ضعف مدیریت قدرت و ناتوانی در بازسازی مفهوم «امت» نهفته است. به گفته او، بسیاری از تحلیلهای رایج که عقبماندگی مسلمانان را ناشی از نبود نظریهپردازان بزرگ میدانند، فاقد دقت است. وی با اشاره به قرون چهارم و پنجم هجری خاطرنشان میسازد که مسلمانان در آن دوران نهتنها در حوزههای علم و فناوری پیشتاز بودند، بلکه به پرسشهای بنیادین هستیشناسانه و اخلاقی نیز پاسخی روشن و منسجم داده بودند؛ پرسشهایی که غرب قرنها بعد همچنان درگیر آن بود.
🔹خنفر در ادامه با نگاهی انتقادی به تجربه استعمار و سلطه غرب یادآور میشود که هرگاه یک قدرت جهانی در جایگاه «سرپرست» مطلق ظاهر شده است – از اسپانیا و فرانسه گرفته تا بریتانیا و ایالات متحده – نتیجه برای مسلمانان چیزی جز ویرانی و وابستگی نبوده است. او تأکید میکند که برخلاف تصور عمومی، جهان اسلام نیازی به یک «ابرقدرت جایگزین» ندارد، بلکه باید به سمت روابط متوازن با دیگر کشورها، همچون چین، حرکت کند؛ روابطی که بر مبنای تجارت و تعامل برابر است و نه سلطه و هژمونی فرهنگی.
🔹از منظر خنفر، آنچه در سده اخیر بیش از همه ضربه زده، فروپاشی مفهوم «امت» پس از توافق سایکس–پیکو و ظهور دولتهای ملی تجزیهشده بوده است. او خاطرنشان میکند که در تاریخ اسلام، هرگاه امپراتوری یا دولتی سقوط میکرد، قدرت دیگری از دل همان تمدن برمیخاست؛ اما در قرن بیستم این چرخه گسسته شد زیرا مسلمانان به واحدهای سیاسی پراکندهای بدل شدند که دیگر خود را بخشی از یک کل نمیدیدند. به تعبیر او، «احساس همبستگی صرفاً عاطفی و بدون ترجمان عملی، به یک ضعف و وهم بدل شده است» و این همان خطری است که آینده مسلمانان را تهدید میکند.
🔹در جمعبندی، سخنان وضاح خنفر حامل این پیام محوری است که بازخیز جهان اسلام در گرو احیای مفهوم امت، بازتعریف امنیت مشترک و مهمتر از همه، بازیابی توان مدیریت قدرت است. از نگاه او، تاریخ نشان داده است که هرگاه مسلمانان به همبستگی و انسجام راهبردی دست یافتهاند، توانستهاند بر بحرانهای بزرگ فائق آیند؛ و تنها با بازگشت به این بنیانهاست که میتوان از وضعیت ضعف کنونی عبور کرد.
@meshkatanalysis
🔹وضاح خنفر، مدیر پیشین شبکه الجزیره، در سخنرانی اخیر خود بر این نکته تأکید کرده است که مسئله اصلی جهان اسلام نه در کمبود اندیشه و فلسفه، بلکه در ضعف مدیریت قدرت و ناتوانی در بازسازی مفهوم «امت» نهفته است. به گفته او، بسیاری از تحلیلهای رایج که عقبماندگی مسلمانان را ناشی از نبود نظریهپردازان بزرگ میدانند، فاقد دقت است. وی با اشاره به قرون چهارم و پنجم هجری خاطرنشان میسازد که مسلمانان در آن دوران نهتنها در حوزههای علم و فناوری پیشتاز بودند، بلکه به پرسشهای بنیادین هستیشناسانه و اخلاقی نیز پاسخی روشن و منسجم داده بودند؛ پرسشهایی که غرب قرنها بعد همچنان درگیر آن بود.
🔹خنفر در ادامه با نگاهی انتقادی به تجربه استعمار و سلطه غرب یادآور میشود که هرگاه یک قدرت جهانی در جایگاه «سرپرست» مطلق ظاهر شده است – از اسپانیا و فرانسه گرفته تا بریتانیا و ایالات متحده – نتیجه برای مسلمانان چیزی جز ویرانی و وابستگی نبوده است. او تأکید میکند که برخلاف تصور عمومی، جهان اسلام نیازی به یک «ابرقدرت جایگزین» ندارد، بلکه باید به سمت روابط متوازن با دیگر کشورها، همچون چین، حرکت کند؛ روابطی که بر مبنای تجارت و تعامل برابر است و نه سلطه و هژمونی فرهنگی.
🔹از منظر خنفر، آنچه در سده اخیر بیش از همه ضربه زده، فروپاشی مفهوم «امت» پس از توافق سایکس–پیکو و ظهور دولتهای ملی تجزیهشده بوده است. او خاطرنشان میکند که در تاریخ اسلام، هرگاه امپراتوری یا دولتی سقوط میکرد، قدرت دیگری از دل همان تمدن برمیخاست؛ اما در قرن بیستم این چرخه گسسته شد زیرا مسلمانان به واحدهای سیاسی پراکندهای بدل شدند که دیگر خود را بخشی از یک کل نمیدیدند. به تعبیر او، «احساس همبستگی صرفاً عاطفی و بدون ترجمان عملی، به یک ضعف و وهم بدل شده است» و این همان خطری است که آینده مسلمانان را تهدید میکند.
🔹در جمعبندی، سخنان وضاح خنفر حامل این پیام محوری است که بازخیز جهان اسلام در گرو احیای مفهوم امت، بازتعریف امنیت مشترک و مهمتر از همه، بازیابی توان مدیریت قدرت است. از نگاه او، تاریخ نشان داده است که هرگاه مسلمانان به همبستگی و انسجام راهبردی دست یافتهاند، توانستهاند بر بحرانهای بزرگ فائق آیند؛ و تنها با بازگشت به این بنیانهاست که میتوان از وضعیت ضعف کنونی عبور کرد.
@meshkatanalysis
👍1

