🔻عربستان و کاهش اشتهای نفتی: چرخشی راهبردی در سیاست انرژی
🔹دیوید فیکلینگ در گزارشی در وبسایت Sydney Morning Herald توضیح میدهد که تهدید اصلی برای صنعت نفت عربستان نه از بیرون، بلکه از درون کشور شکل گرفته است. او مینویسد که عربستان بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان، با سرعت فزایندهای به سمت انرژیهای تجدیدپذیر حرکت میکند تا وابستگی داخلی خود به نفت را کاهش دهد. آمارهای رسمی نشان میدهد که از آغاز قرن بیستویکم، مصرف نفت این کشور بیش از دو برابر شده و به روزانه ۲.۳ میلیون بشکه رسیده است؛ رقمی که از رشد تقاضا در آفریقا و آمریکای لاتین بیشتر بوده است. نزدیک به یکسوم این مصرف برای تولید برق در تابستانهای داغ صرف میشود و دولت سعودی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ تمام این ظرفیت را با ۱۳۰ گیگاوات انرژی خورشیدی و بادی جایگزین کند. بهگفته آژانس بینالمللی انرژی، تحقق این هدف میتواند به بزرگترین کاهش تقاضای نفت در پنج سال آینده منجر شود.
🔹در بخش دیگری از گزارش، نویسنده به فاصله میان وعدهها و واقعیت در پروژههای کلان عربستان اشاره میکند. او یادآور میشود که تجربههایی مانند آسمانخراش یک کیلومتری یا شهر خیالی «لاین» نشان داده است که بسیاری از طرحها نیمهکاره باقی ماندهاند. بر اساس دادههای شرکت «کپلر»، تا سال ۲۰۳۰ تنها ۱۱.۶ گیگاوات از ۱۳۰ گیگاوات برنامهریزیشده وارد مدار خواهد شد. با این حال، نشانههای تازه حاکی از تغییر روند است. شرکت اکوپاور از ابتدای ۲۰۲۴ تاکنون چهار نیروگاه خورشیدی با ظرفیت ۴.۹ گیگاوات به بهرهبرداری رسانده است و قرار است تا پایان ۲۰۲۵ ظرفیت مشابهی راهاندازی شود. این شرکت همچنین با جذب ۷.۱۲۵ میلیارد ریال سرمایه، قرارداد ساخت ۱۵ گیگاوات دیگر تا سال ۲۰۲۸ را امضا کرده است و هدف نهایی آن دستیابی به ۷۸ گیگاوات تا سال ۲۰۳۰ خواهد بود؛ ظرفیتی که میتواند کل برق تولیدی از نفت در کشور را جایگزین کند.
🔹در جمعبندی، فیکلینگ تأکید میکند که این تحول صرفاً به حوزه انرژی محدود نمیشود، بلکه جایگاه راهبردی عربستان در بازار جهانی نفت را نیز دگرگون میسازد.
🔹او به نقل از امین ناصر، رئیس آرامکو، اشاره میکند که حذف نفت از شبکه برق داخلی همان تأثیری را دارد که افزایش ظرفیت تولید از طریق حفاری چاههای جدید بر صادرات خواهد داشت.
🔹به باور او، اگر عربستان این مسیر را ادامه دهد، تا پایان دهه بخش عمدهای از مصرف داخلی نفت خود را حذف خواهد کرد و این امر میتواند مازاد عرضه جهانی را تشدید کند و بر قیمتها فشار نزولی وارد آورد. بنابراین، کاهش وابستگی داخلی به نفت نهتنها بخشی از چشمانداز ۲۰۳۰، بلکه عاملی تعیینکننده در آینده بازار انرژی و توازن قوا در اقتصاد جهانی به شمار میرود.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957888285709349089?s=46
🔹دیوید فیکلینگ در گزارشی در وبسایت Sydney Morning Herald توضیح میدهد که تهدید اصلی برای صنعت نفت عربستان نه از بیرون، بلکه از درون کشور شکل گرفته است. او مینویسد که عربستان بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان، با سرعت فزایندهای به سمت انرژیهای تجدیدپذیر حرکت میکند تا وابستگی داخلی خود به نفت را کاهش دهد. آمارهای رسمی نشان میدهد که از آغاز قرن بیستویکم، مصرف نفت این کشور بیش از دو برابر شده و به روزانه ۲.۳ میلیون بشکه رسیده است؛ رقمی که از رشد تقاضا در آفریقا و آمریکای لاتین بیشتر بوده است. نزدیک به یکسوم این مصرف برای تولید برق در تابستانهای داغ صرف میشود و دولت سعودی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ تمام این ظرفیت را با ۱۳۰ گیگاوات انرژی خورشیدی و بادی جایگزین کند. بهگفته آژانس بینالمللی انرژی، تحقق این هدف میتواند به بزرگترین کاهش تقاضای نفت در پنج سال آینده منجر شود.
🔹در بخش دیگری از گزارش، نویسنده به فاصله میان وعدهها و واقعیت در پروژههای کلان عربستان اشاره میکند. او یادآور میشود که تجربههایی مانند آسمانخراش یک کیلومتری یا شهر خیالی «لاین» نشان داده است که بسیاری از طرحها نیمهکاره باقی ماندهاند. بر اساس دادههای شرکت «کپلر»، تا سال ۲۰۳۰ تنها ۱۱.۶ گیگاوات از ۱۳۰ گیگاوات برنامهریزیشده وارد مدار خواهد شد. با این حال، نشانههای تازه حاکی از تغییر روند است. شرکت اکوپاور از ابتدای ۲۰۲۴ تاکنون چهار نیروگاه خورشیدی با ظرفیت ۴.۹ گیگاوات به بهرهبرداری رسانده است و قرار است تا پایان ۲۰۲۵ ظرفیت مشابهی راهاندازی شود. این شرکت همچنین با جذب ۷.۱۲۵ میلیارد ریال سرمایه، قرارداد ساخت ۱۵ گیگاوات دیگر تا سال ۲۰۲۸ را امضا کرده است و هدف نهایی آن دستیابی به ۷۸ گیگاوات تا سال ۲۰۳۰ خواهد بود؛ ظرفیتی که میتواند کل برق تولیدی از نفت در کشور را جایگزین کند.
🔹در جمعبندی، فیکلینگ تأکید میکند که این تحول صرفاً به حوزه انرژی محدود نمیشود، بلکه جایگاه راهبردی عربستان در بازار جهانی نفت را نیز دگرگون میسازد.
🔹او به نقل از امین ناصر، رئیس آرامکو، اشاره میکند که حذف نفت از شبکه برق داخلی همان تأثیری را دارد که افزایش ظرفیت تولید از طریق حفاری چاههای جدید بر صادرات خواهد داشت.
🔹به باور او، اگر عربستان این مسیر را ادامه دهد، تا پایان دهه بخش عمدهای از مصرف داخلی نفت خود را حذف خواهد کرد و این امر میتواند مازاد عرضه جهانی را تشدید کند و بر قیمتها فشار نزولی وارد آورد. بنابراین، کاهش وابستگی داخلی به نفت نهتنها بخشی از چشمانداز ۲۰۳۰، بلکه عاملی تعیینکننده در آینده بازار انرژی و توازن قوا در اقتصاد جهانی به شمار میرود.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1957888285709349089?s=46
👍2❤1
🔹 در پادکست «محفوف» با حضور محمد أون المش، موضوع جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل بهعنوان نقطه عطفی در معادلات راهبردی منطقه مورد بررسی قرار گرفت.
🔹وی در آغاز گفتگو تأکید میکند که این جنگ بدون اعلان رسمی آغاز شد و اسرائیل با غافلگیری، نه تنها رهبران نظامی ایران را هدف قرار داد بلکه توانست به منطقه القا کند که قادر است هر لحظه جنگ را آغاز کرده و هر زمان بخواهد آن را پایان دهد.
🔹به تعبیر او، این تجربه نشان داد که اسرائیل از سه ضلع قدرت سختافزاری، شبکههای اطلاعاتی و ائتلافهای دیپلماتیک بهره برده تا ابتکار عمل را در دست گیرد. در مقابل، ایران تنها با اتکا به توان موشکی و خطوط دفاعی نیابتی توانست نوعی بازدارندگی نسبی ایجاد کند.
🔹مهمان برنامه در بخش دوم، بر ضعف ایران در حوزه دیپلماسی و ائتلافسازی تأکید میگذارد. او توضیح میدهد که اسرائیل سالها سیاست «خنثیسازی دشمن پیرامونی» را دنبال کرده و توانسته است بسیاری از دولتهای عربی را یا به همراهی ضمنی بکشاند یا به سکوت و بیعملی وادار کند.
🔹به گفته وی، ایران به دلیل مداخلات پرهزینه در سوریه و عراق و نیز اختلافات فرقهای، نتوانست جایگاهی برای خود در میان دولتهای عربی بسازد و در نتیجه در لحظه جنگ، بدون پشتوانه رسمی منطقهای باقی ماند. او این وضعیت را نتیجه سیاستی دانست که ایران را از فرصت ساخت شبکهای از اتحادهای پایدار محروم کرده است.
🔹در جمعبندی، أون المش به نقش تعیینکننده جنگ اطلاعاتی و روانی اشاره میکند. به باور او، اسرائیل توانست با عملیات سایبری، نفوذ امنیتی و استفاده هوشمندانه از رسانهها، توان تصمیمگیری ایران را مختل سازد.
🔹وی اضافه میکند که تجربه این جنگ ثابت کرد آینده منازعه تنها با موشک و تانک تعیین نمیشود، بلکه ترکیب پیچیدهای از دیپلماسی فعال، ائتلافهای استراتژیک و جنگ اطلاعاتی هوشمندانه خواهد بود. نتیجه نهایی این بود که اسرائیل توانست با اتکا بر سه ضلع یادشده دست بالا را بهدست آورد، در حالی که ایران همچنان در تنگنای دیپلماسی و ضعف شبکهای باقی مانده است.
🔹محمد أون المش در عین نقد جدی به ضعفهای ایران، به برخی نقاط قوت آن نیز اشاره میکند.
🔹او معتقد است ایران با سرمایهگذاری راهبردی بر موشکهای بالستیک توانسته نوعی توازن بازدارندگی ایجاد کند؛ سلاحی که به دلیل سرعت بالا، دقت نسبی و توان تغییر مسیر، اسرائیل را از حمله یکجانبه بازمیدارد.
🔹همچنین به گفته او، راهبرد انتقال جنگ به خارج از مرزها از طریق حزبالله، حماس و گروههای نیابتی، گرچه آسیبپذیر بوده، اما نشاندهنده سیاستی هوشمندانه برای جلوگیری از درگیری مستقیم در خاک ایران است.
🔹افزون بر این، تهران در میدان جنگ اطلاعاتی نیز توانست با استفاده از شبکههای اجتماعی و انتشار پیامهای تبلیغاتی، نوعی جنگ روانی معکوس علیه اسرائیل به راه اندازد.
🔹مهمان برنامه تأکید میکند که پایداری ایران در ادامه جنگ، علیرغم تحریمها و فشارهای چندلایه، بیانگر تابآوری استراتژیک این کشور است؛ عاملی که مانع شکست کامل شد و همچنان برای ایران برگ برندهای مهم محسوب میشود.
@meshkatanalysis
youtu.be/23QPQv9UXgU?si…
🔹وی در آغاز گفتگو تأکید میکند که این جنگ بدون اعلان رسمی آغاز شد و اسرائیل با غافلگیری، نه تنها رهبران نظامی ایران را هدف قرار داد بلکه توانست به منطقه القا کند که قادر است هر لحظه جنگ را آغاز کرده و هر زمان بخواهد آن را پایان دهد.
🔹به تعبیر او، این تجربه نشان داد که اسرائیل از سه ضلع قدرت سختافزاری، شبکههای اطلاعاتی و ائتلافهای دیپلماتیک بهره برده تا ابتکار عمل را در دست گیرد. در مقابل، ایران تنها با اتکا به توان موشکی و خطوط دفاعی نیابتی توانست نوعی بازدارندگی نسبی ایجاد کند.
🔹مهمان برنامه در بخش دوم، بر ضعف ایران در حوزه دیپلماسی و ائتلافسازی تأکید میگذارد. او توضیح میدهد که اسرائیل سالها سیاست «خنثیسازی دشمن پیرامونی» را دنبال کرده و توانسته است بسیاری از دولتهای عربی را یا به همراهی ضمنی بکشاند یا به سکوت و بیعملی وادار کند.
🔹به گفته وی، ایران به دلیل مداخلات پرهزینه در سوریه و عراق و نیز اختلافات فرقهای، نتوانست جایگاهی برای خود در میان دولتهای عربی بسازد و در نتیجه در لحظه جنگ، بدون پشتوانه رسمی منطقهای باقی ماند. او این وضعیت را نتیجه سیاستی دانست که ایران را از فرصت ساخت شبکهای از اتحادهای پایدار محروم کرده است.
🔹در جمعبندی، أون المش به نقش تعیینکننده جنگ اطلاعاتی و روانی اشاره میکند. به باور او، اسرائیل توانست با عملیات سایبری، نفوذ امنیتی و استفاده هوشمندانه از رسانهها، توان تصمیمگیری ایران را مختل سازد.
🔹وی اضافه میکند که تجربه این جنگ ثابت کرد آینده منازعه تنها با موشک و تانک تعیین نمیشود، بلکه ترکیب پیچیدهای از دیپلماسی فعال، ائتلافهای استراتژیک و جنگ اطلاعاتی هوشمندانه خواهد بود. نتیجه نهایی این بود که اسرائیل توانست با اتکا بر سه ضلع یادشده دست بالا را بهدست آورد، در حالی که ایران همچنان در تنگنای دیپلماسی و ضعف شبکهای باقی مانده است.
🔹محمد أون المش در عین نقد جدی به ضعفهای ایران، به برخی نقاط قوت آن نیز اشاره میکند.
🔹او معتقد است ایران با سرمایهگذاری راهبردی بر موشکهای بالستیک توانسته نوعی توازن بازدارندگی ایجاد کند؛ سلاحی که به دلیل سرعت بالا، دقت نسبی و توان تغییر مسیر، اسرائیل را از حمله یکجانبه بازمیدارد.
🔹همچنین به گفته او، راهبرد انتقال جنگ به خارج از مرزها از طریق حزبالله، حماس و گروههای نیابتی، گرچه آسیبپذیر بوده، اما نشاندهنده سیاستی هوشمندانه برای جلوگیری از درگیری مستقیم در خاک ایران است.
🔹افزون بر این، تهران در میدان جنگ اطلاعاتی نیز توانست با استفاده از شبکههای اجتماعی و انتشار پیامهای تبلیغاتی، نوعی جنگ روانی معکوس علیه اسرائیل به راه اندازد.
🔹مهمان برنامه تأکید میکند که پایداری ایران در ادامه جنگ، علیرغم تحریمها و فشارهای چندلایه، بیانگر تابآوری استراتژیک این کشور است؛ عاملی که مانع شکست کامل شد و همچنان برای ایران برگ برندهای مهم محسوب میشود.
@meshkatanalysis
youtu.be/23QPQv9UXgU?si…
YouTube
حرب ايران والكيان الصهيوني | محمد أون المش
الصحفي المتخصص في الشؤون الدفاعية محمد أون المش
نتناول “حرب الـ12 يومًا” من الصراع العسكري والدبلوماسي بين ايران والكيان الصهيوني، مستعرضين أسرار التفوق الجوي للكيان الصهيوني، استراتيجيات ايران بالصواريخ الباليستية فرط الصوتية، وحرب المعلومات. من خلال قصص…
نتناول “حرب الـ12 يومًا” من الصراع العسكري والدبلوماسي بين ايران والكيان الصهيوني، مستعرضين أسرار التفوق الجوي للكيان الصهيوني، استراتيجيات ايران بالصواريخ الباليستية فرط الصوتية، وحرب المعلومات. من خلال قصص…
👍2❤1
🔻طلای سیاه و جاهطلبی سبز؛ شرقگرایی انرژی عربستان
🔹محمد حسن سویدان در گزارشی در پایگاه کریدل تأکید میکند که عربستان سعودی دیگر تنها «چاه نفت جهان» نیست، بلکه در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰ در حال بازتعریف بنیادین ساختار اقتصادی خود است.
🔹او توضیح میدهد که درآمد دولت در سال ۲۰۲۴ به ۱.۲۶ تریلیون ریال (حدود ۳۳۶ میلیارد دلار) رسید که برای نخستین بار ۴۰ درصد آن از منابع غیرنفتی حاصل شد.
🔹به گفته این تحلیلگر، بیش از ۵۷.۵ درصد این درآمدهای غیرنفتی از محل مالیات کالا و خدمات تأمین شده که بستر لازم را برای پروژههای عظیم انرژیهای تجدیدپذیر فراهم کرده است. نمونه بارز آن، نیروگاه خورشیدی نیوم با ظرفیت ۲.۶ گیگاوات و نیروگاه بادی دومهالجندل با توان ۴۰۰ مگاوات است؛ پروژههایی که به تعبیر نویسنده با هدف «کاهش اعتیاد به نفت» و تبدیل عربستان به یک ابرقدرت انرژی پاک پیگیری میشوند.
🔹در ادامه گزارش خاطرنشان میشود که ریاض بهطور حسابشده سیاست شرقگرایی در حوزه انرژی را در پیش گرفته است. دادههای رسمی نشان میدهد که در پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵، چین مقصد ۲۴.۳ درصد از صادرات نفت عربستان بوده، در حالیکه سهم ایالات متحده تنها ۳.۳ درصد و اتحادیه اروپا ۰.۲ درصد گزارش شده است.
🔹نویسنده توضیح میدهد که این تغییر جهت با قراردادهای بلندمدت تضمین میشود؛ از جمله توافق آرامکو با شرکت رونگشنگ چین که بر اساس آن ۱۰ درصد سهام این شرکت به ارزش ۳.۶ میلیارد دلار خریداری شد و عرضه ۴۸۰ هزار بشکه نفت در روز برای بیست سال تضمین گردید. علاوه بر نفت، عربستان از طریق یادداشتهای تفاهم با ژاپن و کره جنوبی به دنبال صادرات آمونیاک آبی و سبز است تا جایگاه خود را در اقتصاد نوین هیدروژنی تثبیت کند.
🔹در بخش پایانی، گزارش تصریح میکند که عربستان با ترکیب «طلای سیاه» و «جاهطلبی سبز» عملاً نقشه جدیدی از قدرت در اوراسیا ترسیم میکند. نویسنده یادآور میشود که این کشور به تنهایی بیش از ۴۰ درصد رشد انرژیهای تجدیدپذیر خاورمیانه تا سال ۲۰۳۰ را در اختیار دارد و به بازیگر پیشتاز منطقهای بدل شده است. به باور سویدان، این تحول نه تنها چالشی مستقیم برای هژمونی غرب بر بازار انرژی محسوب میشود، بلکه نشانهای از افزایش نفوذ چین در خلیج فارس و آسیای غربی است.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1958797150231351403?s=46
🔹محمد حسن سویدان در گزارشی در پایگاه کریدل تأکید میکند که عربستان سعودی دیگر تنها «چاه نفت جهان» نیست، بلکه در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰ در حال بازتعریف بنیادین ساختار اقتصادی خود است.
🔹او توضیح میدهد که درآمد دولت در سال ۲۰۲۴ به ۱.۲۶ تریلیون ریال (حدود ۳۳۶ میلیارد دلار) رسید که برای نخستین بار ۴۰ درصد آن از منابع غیرنفتی حاصل شد.
🔹به گفته این تحلیلگر، بیش از ۵۷.۵ درصد این درآمدهای غیرنفتی از محل مالیات کالا و خدمات تأمین شده که بستر لازم را برای پروژههای عظیم انرژیهای تجدیدپذیر فراهم کرده است. نمونه بارز آن، نیروگاه خورشیدی نیوم با ظرفیت ۲.۶ گیگاوات و نیروگاه بادی دومهالجندل با توان ۴۰۰ مگاوات است؛ پروژههایی که به تعبیر نویسنده با هدف «کاهش اعتیاد به نفت» و تبدیل عربستان به یک ابرقدرت انرژی پاک پیگیری میشوند.
🔹در ادامه گزارش خاطرنشان میشود که ریاض بهطور حسابشده سیاست شرقگرایی در حوزه انرژی را در پیش گرفته است. دادههای رسمی نشان میدهد که در پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵، چین مقصد ۲۴.۳ درصد از صادرات نفت عربستان بوده، در حالیکه سهم ایالات متحده تنها ۳.۳ درصد و اتحادیه اروپا ۰.۲ درصد گزارش شده است.
🔹نویسنده توضیح میدهد که این تغییر جهت با قراردادهای بلندمدت تضمین میشود؛ از جمله توافق آرامکو با شرکت رونگشنگ چین که بر اساس آن ۱۰ درصد سهام این شرکت به ارزش ۳.۶ میلیارد دلار خریداری شد و عرضه ۴۸۰ هزار بشکه نفت در روز برای بیست سال تضمین گردید. علاوه بر نفت، عربستان از طریق یادداشتهای تفاهم با ژاپن و کره جنوبی به دنبال صادرات آمونیاک آبی و سبز است تا جایگاه خود را در اقتصاد نوین هیدروژنی تثبیت کند.
🔹در بخش پایانی، گزارش تصریح میکند که عربستان با ترکیب «طلای سیاه» و «جاهطلبی سبز» عملاً نقشه جدیدی از قدرت در اوراسیا ترسیم میکند. نویسنده یادآور میشود که این کشور به تنهایی بیش از ۴۰ درصد رشد انرژیهای تجدیدپذیر خاورمیانه تا سال ۲۰۳۰ را در اختیار دارد و به بازیگر پیشتاز منطقهای بدل شده است. به باور سویدان، این تحول نه تنها چالشی مستقیم برای هژمونی غرب بر بازار انرژی محسوب میشود، بلکه نشانهای از افزایش نفوذ چین در خلیج فارس و آسیای غربی است.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1958797150231351403?s=46
X (formerly Twitter)
hassan hamzeh (@hamzeh_ir) on X
🔻طلای سیاه و جاهطلبی سبز؛ شرقگرایی انرژی عربستان
🔹محمد حسن سویدان در گزارشی در پایگاه کریدل تأکید میکند که عربستان سعودی دیگر تنها «چاه نفت جهان» نیست، بلکه در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰ در حال بازتعریف بنیادین ساختار اقتصادی خود است.
🔹او توضیح میدهد که…
🔹محمد حسن سویدان در گزارشی در پایگاه کریدل تأکید میکند که عربستان سعودی دیگر تنها «چاه نفت جهان» نیست، بلکه در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰ در حال بازتعریف بنیادین ساختار اقتصادی خود است.
🔹او توضیح میدهد که…
❤1👍1👌1
🔻از خصومت تا همگرایی؛ چشمانداز آشتی هند و چین و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن
🔹ام.ک. بادرهکومار در گزارشی در پایگاه کریدل (۲۲ اوت ۲۰۲۵) تأکید میکند که دیدار قریبالوقوع نارندرا مودی نخستوزیر هند و شی جینپینگ رئیسجمهور چین در حاشیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای در بندر تیانجین، میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور و حتی در سیاست جهانی باشد. او یادآور میشود که این روند حاصل سفر تاریخی وانگ یی وزیر خارجه چین به دهلی در ۱۸ اوت است؛ سفری که به گفته وی «لحظهای تعیینکننده» در عادیسازی مناسبات بود. در این دیدار، دو طرف توافق کردند پروازهای مستقیم از سر گرفته شود، تجارت مرزی از گذرگاههای هیمالیا باز شود، محدودیتهای صادرات چین در حوزه خاکهای کمیاب و تجهیزات عمرانی برداشته شود و زائران هندی امکان سفر به اماکن مقدس مانند کوه کایلاش–ماناساروار را پیدا کنند. به تعبیر گزارش، این توافقها نشاندهنده اراده دو کشور برای خروج از خصومتهای دیرینه و حرکت به سمت همکاری پایدار است.
🔹در ادامه گزارش توضیح داده میشود که مسأله مرزی بهعنوان حساسترین پرونده، اکنون وارد مرحلهای تازه شده است. نویسنده خاطرنشان میسازد که مودی «تنها رهبر صاحب اعتبار و جسارت» است که میتواند یک توافق واقعی با چین را به سرانجام برساند. او یادآور میشود که در دیدار ۱۹ اوت با وانگ یی، نخستوزیر هند بر لزوم رسیدن به یک راهحل «منصفانه، معقول و قابل قبول برای هر دو طرف» تأکید کرد و صراحتاً از اهمیت حفظ آرامش و پیشبینیپذیری در مرزها سخن گفت. این تغییر رویکرد در حالی رخ میدهد که هند طی دهههای گذشته روابط خود با آمریکا را بهعنوان یک سپر در برابر چین تعریف کرده بود، اما به گفته نویسنده، سیاستهای بیثبات و فشارهای تعرفهای دولت ترامپ باعث شد دهلی به ضرورت بازنگری در دکترین «خودمختاری راهبردی» خود پی ببرد.
🔹نویسنده در پایان خاطرنشان میکند که نزدیکی چین و هند میتواند پیامدهایی فراتر از روابط دوجانبه داشته باشد. او تصریح میکند که همکاری راهبردی میان دو کشور «معجزهای برای بریکس» خواهد بود و حتی میتواند فرایند راکد «روسـیه–هند–چین» (RIC) را که نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط یوگنی پریماکوف پیشنهاد شده بود، احیا کند. در مقابل، وی به وجود لابی قدرتمند طرفدار آمریکا در هند اشاره میکند که همچنان روابط با واشنگتن را «شراکت تعیینکننده قرن بیستویکم» میخواند و تلاش دارد مسیر آشتی با چین را کند سازد. به باور بادرهکومار، اگرچه موانع همچنان جدی است، اما در صورت پیشرفت روند فعلی، نه تنها واشنگتن با «کابوس از دست دادن دهلی» مواجه خواهد شد، بلکه توازن قوا در آسیا نیز به شکلی بنیادین بازترسیم میشود.
https://thecradle.co/articles/washingtons-nightmare-modi-and-xi-break-the-ice
@meshkatanalysis
🔹ام.ک. بادرهکومار در گزارشی در پایگاه کریدل (۲۲ اوت ۲۰۲۵) تأکید میکند که دیدار قریبالوقوع نارندرا مودی نخستوزیر هند و شی جینپینگ رئیسجمهور چین در حاشیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای در بندر تیانجین، میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور و حتی در سیاست جهانی باشد. او یادآور میشود که این روند حاصل سفر تاریخی وانگ یی وزیر خارجه چین به دهلی در ۱۸ اوت است؛ سفری که به گفته وی «لحظهای تعیینکننده» در عادیسازی مناسبات بود. در این دیدار، دو طرف توافق کردند پروازهای مستقیم از سر گرفته شود، تجارت مرزی از گذرگاههای هیمالیا باز شود، محدودیتهای صادرات چین در حوزه خاکهای کمیاب و تجهیزات عمرانی برداشته شود و زائران هندی امکان سفر به اماکن مقدس مانند کوه کایلاش–ماناساروار را پیدا کنند. به تعبیر گزارش، این توافقها نشاندهنده اراده دو کشور برای خروج از خصومتهای دیرینه و حرکت به سمت همکاری پایدار است.
🔹در ادامه گزارش توضیح داده میشود که مسأله مرزی بهعنوان حساسترین پرونده، اکنون وارد مرحلهای تازه شده است. نویسنده خاطرنشان میسازد که مودی «تنها رهبر صاحب اعتبار و جسارت» است که میتواند یک توافق واقعی با چین را به سرانجام برساند. او یادآور میشود که در دیدار ۱۹ اوت با وانگ یی، نخستوزیر هند بر لزوم رسیدن به یک راهحل «منصفانه، معقول و قابل قبول برای هر دو طرف» تأکید کرد و صراحتاً از اهمیت حفظ آرامش و پیشبینیپذیری در مرزها سخن گفت. این تغییر رویکرد در حالی رخ میدهد که هند طی دهههای گذشته روابط خود با آمریکا را بهعنوان یک سپر در برابر چین تعریف کرده بود، اما به گفته نویسنده، سیاستهای بیثبات و فشارهای تعرفهای دولت ترامپ باعث شد دهلی به ضرورت بازنگری در دکترین «خودمختاری راهبردی» خود پی ببرد.
🔹نویسنده در پایان خاطرنشان میکند که نزدیکی چین و هند میتواند پیامدهایی فراتر از روابط دوجانبه داشته باشد. او تصریح میکند که همکاری راهبردی میان دو کشور «معجزهای برای بریکس» خواهد بود و حتی میتواند فرایند راکد «روسـیه–هند–چین» (RIC) را که نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط یوگنی پریماکوف پیشنهاد شده بود، احیا کند. در مقابل، وی به وجود لابی قدرتمند طرفدار آمریکا در هند اشاره میکند که همچنان روابط با واشنگتن را «شراکت تعیینکننده قرن بیستویکم» میخواند و تلاش دارد مسیر آشتی با چین را کند سازد. به باور بادرهکومار، اگرچه موانع همچنان جدی است، اما در صورت پیشرفت روند فعلی، نه تنها واشنگتن با «کابوس از دست دادن دهلی» مواجه خواهد شد، بلکه توازن قوا در آسیا نیز به شکلی بنیادین بازترسیم میشود.
https://thecradle.co/articles/washingtons-nightmare-modi-and-xi-break-the-ice
@meshkatanalysis
The Cradle
Washington's nightmare: Modi and Xi break the ice
A potential India–China border breakthrough could mark a turning point in Asia, easing decades of hostility while undermining Washington’s grip on New Delhi.
👍2👌1
🔻فلسطین در ترازوی نفت و امنیت: بازی دوگانه عربستان، قطر و امارات
🔹اندیشکده ایتالیایی «تحلیل روابط بینالملل» در گزارشی تازه نشان میدهد که پادشاهیهای عرب حوزه خلیج فارس در قبال مسئله فلسطین وارد مرحلهای تازه شدهاند؛ مرحلهای که بیش از همبستگی ایدئولوژیک، بر منافع راهبردی استوار است.
🔹در این گزارش توضیح داده میشود که از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، کشورهایی چون عربستان، قطر و امارات به جای بازتولید شعارهای پانعربیبه عملگرایی روی آوردهاند.
🔹نویسنده یادآور میشود که «تجربه بحرانهای داخلی و رقابتهای اقتصادی»، این کشورها را به سمت همکاری بیشتر در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس سوق داده و همین عامل موجب شده تا سیاست خارجی آنان به ترکیبی از حفظ ثبات داخلی، مدیریت بازار انرژی و ایفای نقش میانجی در غزه تبدیل شود.
🔹به باور گزارش، نقطه عطف این تغییر، موضع مشترک عربستان، قطر و مصر در کنفرانس نیویورک (ژوئیه ۲۰۲۵) است؛ جایی که برای نخستین بار این سه بازیگر خواستار خلع سلاح حماس شدند.
🔹نویسنده تأکید میکند که این موضع بهویژه از سوی قطر غیرمنتظره بوده، زیرا دوحه سالها از حماس حمایت مالی و سیاسی کرده بود. در عین حال، گزارش نشان میدهد که امارات و بحرین، به دلیل امضای توافقهای عادیسازی، جایگاه متفاوتی یافتهاند و بیشتر بر نقش «پل ارتباطی با اسرائیل» تأکید دارند. به بیان دیگر، خلیج فارس امروز صحنه تقاطع سه هدف است:
- مهار نفوذ ایران،
- تداوم روابط با آمریکا
-و هموارسازی مسیر برای نزدیکی بیشتر به تلآویو.
🔹 در بخش پایانی، گزارش با ارائه سه سناریو، آینده این روند را ترسیم میکند.
- بر اساس سناریوی خوشبینانه، خلع سلاح مقاومت میتواند به تشکیل دولت فلسطینی تحت کنترل تشکیلات خودگردان و تمرکز پادشاهیها بر توسعه اقتصادی بینجامد.
- سناریوی بدبینانه اما از خطر تداوم اشغال غزه و گسترش اعتراضات داخلی در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس سخن میگوید؛ وضعیتی که مشروعیت حاکمان را تهدید خواهد کرد.
- در سناریوی میانه، نقش میانجیگرانه عربستان و قطر تثبیت میشود، هرچند مسئله فلسطین همچنان لاینحل باقی میماند. بدین ترتیب، گزارش نتیجه میگیرد که سیاست کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به فلسطین دیگر نه یک «وظیفه تاریخی»، بلکه ابزاری برای بازتعریف جایگاه ژئوپولیتیک و مدیریت آینده داخلی این کشورهاست.
@meshkatanalysis
https://iari.site/2025/08/22/le-monarchie-del-golfo-e-la-questione-palestinese-coesione-o-interesse-strategico/#google_vignette
🔹اندیشکده ایتالیایی «تحلیل روابط بینالملل» در گزارشی تازه نشان میدهد که پادشاهیهای عرب حوزه خلیج فارس در قبال مسئله فلسطین وارد مرحلهای تازه شدهاند؛ مرحلهای که بیش از همبستگی ایدئولوژیک، بر منافع راهبردی استوار است.
🔹در این گزارش توضیح داده میشود که از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، کشورهایی چون عربستان، قطر و امارات به جای بازتولید شعارهای پانعربیبه عملگرایی روی آوردهاند.
🔹نویسنده یادآور میشود که «تجربه بحرانهای داخلی و رقابتهای اقتصادی»، این کشورها را به سمت همکاری بیشتر در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس سوق داده و همین عامل موجب شده تا سیاست خارجی آنان به ترکیبی از حفظ ثبات داخلی، مدیریت بازار انرژی و ایفای نقش میانجی در غزه تبدیل شود.
🔹به باور گزارش، نقطه عطف این تغییر، موضع مشترک عربستان، قطر و مصر در کنفرانس نیویورک (ژوئیه ۲۰۲۵) است؛ جایی که برای نخستین بار این سه بازیگر خواستار خلع سلاح حماس شدند.
🔹نویسنده تأکید میکند که این موضع بهویژه از سوی قطر غیرمنتظره بوده، زیرا دوحه سالها از حماس حمایت مالی و سیاسی کرده بود. در عین حال، گزارش نشان میدهد که امارات و بحرین، به دلیل امضای توافقهای عادیسازی، جایگاه متفاوتی یافتهاند و بیشتر بر نقش «پل ارتباطی با اسرائیل» تأکید دارند. به بیان دیگر، خلیج فارس امروز صحنه تقاطع سه هدف است:
- مهار نفوذ ایران،
- تداوم روابط با آمریکا
-و هموارسازی مسیر برای نزدیکی بیشتر به تلآویو.
🔹 در بخش پایانی، گزارش با ارائه سه سناریو، آینده این روند را ترسیم میکند.
- بر اساس سناریوی خوشبینانه، خلع سلاح مقاومت میتواند به تشکیل دولت فلسطینی تحت کنترل تشکیلات خودگردان و تمرکز پادشاهیها بر توسعه اقتصادی بینجامد.
- سناریوی بدبینانه اما از خطر تداوم اشغال غزه و گسترش اعتراضات داخلی در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس سخن میگوید؛ وضعیتی که مشروعیت حاکمان را تهدید خواهد کرد.
- در سناریوی میانه، نقش میانجیگرانه عربستان و قطر تثبیت میشود، هرچند مسئله فلسطین همچنان لاینحل باقی میماند. بدین ترتیب، گزارش نتیجه میگیرد که سیاست کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به فلسطین دیگر نه یک «وظیفه تاریخی»، بلکه ابزاری برای بازتعریف جایگاه ژئوپولیتیک و مدیریت آینده داخلی این کشورهاست.
@meshkatanalysis
https://iari.site/2025/08/22/le-monarchie-del-golfo-e-la-questione-palestinese-coesione-o-interesse-strategico/#google_vignette
iari.site
Le Monarchie del Golfo e la questione palestinese: coesione o interesse strategico? -
L’innaturale posizione assunta dalle Monarchie del Golfo, in particolare dal Qatar e l’Arabia Saudita, appoggiando il disarmo di Hamas potrebbe rappresentare una svolta per consolidare il proprio ruolo di attori rilevanti nella questione palestinese
👍1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻 اسرائیل بار دیگر واقعیت را پنهان میکند؛ همانطور که سه دهه حقیقت موشکهای اسکاد را فاش نکرد.
🔻 امروز هم آمار واقعی خسارات ضربه ایران، در سکوت و سانسور نگه داشته میشود.
🔻 آیا باید تا سال ۲۰۵۵ صبر کنیم تا ابعاد واقعی آشکار شود؟
محمد مختار الشنقیطی پاسخ می دهد.
@meshkatanalysis
🔻 امروز هم آمار واقعی خسارات ضربه ایران، در سکوت و سانسور نگه داشته میشود.
🔻 آیا باید تا سال ۲۰۵۵ صبر کنیم تا ابعاد واقعی آشکار شود؟
محمد مختار الشنقیطی پاسخ می دهد.
@meshkatanalysis
👍1👌1🤣1
🔻 لبنان در آینه رسانههای سعودی: تمرکز تبلیغاتی، فشار سیاسی و اهداف پنهان
🔹علی حسن مراد در گزارشی در روزنامه الاخبار نشان میدهد که رسانههای سعودی طی ماههای اخیر تمرکز رسانهای بیسابقهای بر لبنان قرار دادهاند.
🔹او با استناد به بررسی ۵۶۰ مقاله منتشرشده در شش روزنامه اصلی عربستان بین آوریل و اوت ۲۰۲۵ توضیح میدهد که بیش از ۲۳۰ مقاله به لبنان و مقاومت اختصاص یافته است؛ یعنی حدود ۴۱ درصد از کل مقالات مربوط به مسائل منطقهای بوده است. این رقم در مقایسه با موضوع ایران (حدود ۱۵ درصد)، جنگ غزه (۱۱ درصد) و یمن (۷ درصد) اهمیت ویژهای دارد و نشان میدهد که لبنان در صدر اولویت تبلیغاتی ریاض قرار گرفته است.
🔹در ادامه گزارش تأکید میکند که مقالات سعودی نه حالت توصیه دوستانه داشتهاند و نه تحلیلی بیطرفانه، بلکه لحنی آمرانه و تحمیلی در پیش گرفتهاند.
🔹نویسندگان این مقالات مکرراً از «ضرورت اقدام قاطع»، «خلع سلاح مقاومت» و «مشروطسازی کمکهای اقتصادی» سخن گفته و لبنان را کشوری ناتوان یا گروگان مقاومت معرفی کردهاند.
🔹در مقابل، عربستان به عنوان منجی و مرجع اصلاح به تصویر کشیده شده است. مراد توضیح میدهد که تکرار هماهنگ چنین روایتهایی نشان میدهد اینها دیدگاههای فردی نویسندگان نیست، بلکه بیانگر خط مشی رسمی و خواست حاکمیت سعودی است.
🔹در بخش پایانی، نویسنده خاطرنشان میکند که این الگو شباهت زیادی به تجربه محاصره قطر دارد؛ جایی که رسانههای سعودی نیز به شکل یکدست روایتهای مشابه را تکرار میکردند. حتی زمانی که برخی هشدار دادهاند فشار بیش از حد ممکن است لبنان را به سمت درگیری داخلی بکشاند، نماینده سعودی پاسخ داده که چنین سناریویی نیز مانعی ندارد. بدینترتیب، گزارش نتیجه میگیرد که هدف این هجمه رسانهای نه همبستگی با لبنان بلکه تحمیل اراده سیاسی ریاض و فراهم کردن زمینه فشار همهجانبه علیه مقاومت است.
@meshkatanalysis
https://www.al-akhbar.com/lebanon/855424
🔹علی حسن مراد در گزارشی در روزنامه الاخبار نشان میدهد که رسانههای سعودی طی ماههای اخیر تمرکز رسانهای بیسابقهای بر لبنان قرار دادهاند.
🔹او با استناد به بررسی ۵۶۰ مقاله منتشرشده در شش روزنامه اصلی عربستان بین آوریل و اوت ۲۰۲۵ توضیح میدهد که بیش از ۲۳۰ مقاله به لبنان و مقاومت اختصاص یافته است؛ یعنی حدود ۴۱ درصد از کل مقالات مربوط به مسائل منطقهای بوده است. این رقم در مقایسه با موضوع ایران (حدود ۱۵ درصد)، جنگ غزه (۱۱ درصد) و یمن (۷ درصد) اهمیت ویژهای دارد و نشان میدهد که لبنان در صدر اولویت تبلیغاتی ریاض قرار گرفته است.
🔹در ادامه گزارش تأکید میکند که مقالات سعودی نه حالت توصیه دوستانه داشتهاند و نه تحلیلی بیطرفانه، بلکه لحنی آمرانه و تحمیلی در پیش گرفتهاند.
🔹نویسندگان این مقالات مکرراً از «ضرورت اقدام قاطع»، «خلع سلاح مقاومت» و «مشروطسازی کمکهای اقتصادی» سخن گفته و لبنان را کشوری ناتوان یا گروگان مقاومت معرفی کردهاند.
🔹در مقابل، عربستان به عنوان منجی و مرجع اصلاح به تصویر کشیده شده است. مراد توضیح میدهد که تکرار هماهنگ چنین روایتهایی نشان میدهد اینها دیدگاههای فردی نویسندگان نیست، بلکه بیانگر خط مشی رسمی و خواست حاکمیت سعودی است.
🔹در بخش پایانی، نویسنده خاطرنشان میکند که این الگو شباهت زیادی به تجربه محاصره قطر دارد؛ جایی که رسانههای سعودی نیز به شکل یکدست روایتهای مشابه را تکرار میکردند. حتی زمانی که برخی هشدار دادهاند فشار بیش از حد ممکن است لبنان را به سمت درگیری داخلی بکشاند، نماینده سعودی پاسخ داده که چنین سناریویی نیز مانعی ندارد. بدینترتیب، گزارش نتیجه میگیرد که هدف این هجمه رسانهای نه همبستگی با لبنان بلکه تحمیل اراده سیاسی ریاض و فراهم کردن زمینه فشار همهجانبه علیه مقاومت است.
@meshkatanalysis
https://www.al-akhbar.com/lebanon/855424
Al-Akhbar
الوصاية السعودية في صحف «مملكة الخير»: إملاءات وتلفيقات وتطاول على لبنان
ربما لم يحصل أن سخّرت صحافة بلد ما تركيزها على الشؤون الداخلية لبلد آخر، كما يحصل منذ مدّة مع الصحافة السعودية، التي لا يشغلها منذ أشهر إلا لبنان.
👍1🤔1👌1
🔻در گفتوگویی با شبکه 103FM تلآویو، که بازتاب آن در رسانههای عبری و عربی منتشر شد، ژاک نریا، سرهنگ بازنشسته و مقام پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل، وضعیت کنونی جبهههای منطقهای را مورد ارزیابی قرار داد. او تصریح کرده است که مجموعهای از نشانههای میدانی حاکی از آن است که جمهوری اسلامی ایران قادر نخواهد بود در بلندمدت با وضعیت تحقیر ناشی از ضربات اخیر کنار بیاید. به گفته نریا، این شرایط منجر به فرآیندی تدریجی از آمادگی و شکلگیری انتقام خواهد شد که نمودهای اولیه آن در حوزه نظامی و امنیتی قابل مشاهده است.
🔻نریا در بخش دیگری از اظهارات خود بر تغییر رفتار دمشق و حزبالله تأکید کرده و آن را نشانهای از بازترسیم معادلات میداند.
🔻او اشاره کرده است که سوریه در تلاش است تا از شدت تنش با اسرائیل بکاهد و حتی برخی محمولههای تسلیحاتی حزبالله را توقیف کرده است. در مقابل، حزبالله به نیروهای خود دستور داده از ابزارهای ارتباطی اجتناب کنند؛ امری که به تعبیر نریا میتواند به منزلهی آمادهسازی برای رویارویی جدید باشد. این همزمانی رفتار متضاد دمشق و حزبالله، از نگاه او، بازتابی از پیچیدگی معادله امنیتی در مرزهای شمالی اسرائیل است.
🔻در کنار این تحولات، نریا به رزمایش اخیر ایران در خلیج عمان و شمال اقیانوس هند پرداخته است. این مانور دریایی، که نخستین رزمایش گسترده پس از جنگ اخیر با اسرائیل محسوب میشود، شامل ناوهای جنگی، زیردریاییها، پهپادها، موشکها و واحدهای جنگ الکترونیک بوده است. از منظر نریا، این اقدام نشانگر تلاش تهران برای بازسازی بازدارندگی و ارسال پیام آشکار مبنی بر عزم و توانایی پاسخگویی است. در نتیجه، جمعبندی این تحلیل آن است که اسرائیل خود را در برابر دو روند همزمان میبیند: آرامسازی نسبی در جبهه سوریه و تشدید تدریجی آمادگی ایران برای انتقام که میتواند موازنه امنیتی منطقه را به شکلی بنیادین تغییر دهد.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1959709283383390563?s=46
🔻نریا در بخش دیگری از اظهارات خود بر تغییر رفتار دمشق و حزبالله تأکید کرده و آن را نشانهای از بازترسیم معادلات میداند.
🔻او اشاره کرده است که سوریه در تلاش است تا از شدت تنش با اسرائیل بکاهد و حتی برخی محمولههای تسلیحاتی حزبالله را توقیف کرده است. در مقابل، حزبالله به نیروهای خود دستور داده از ابزارهای ارتباطی اجتناب کنند؛ امری که به تعبیر نریا میتواند به منزلهی آمادهسازی برای رویارویی جدید باشد. این همزمانی رفتار متضاد دمشق و حزبالله، از نگاه او، بازتابی از پیچیدگی معادله امنیتی در مرزهای شمالی اسرائیل است.
🔻در کنار این تحولات، نریا به رزمایش اخیر ایران در خلیج عمان و شمال اقیانوس هند پرداخته است. این مانور دریایی، که نخستین رزمایش گسترده پس از جنگ اخیر با اسرائیل محسوب میشود، شامل ناوهای جنگی، زیردریاییها، پهپادها، موشکها و واحدهای جنگ الکترونیک بوده است. از منظر نریا، این اقدام نشانگر تلاش تهران برای بازسازی بازدارندگی و ارسال پیام آشکار مبنی بر عزم و توانایی پاسخگویی است. در نتیجه، جمعبندی این تحلیل آن است که اسرائیل خود را در برابر دو روند همزمان میبیند: آرامسازی نسبی در جبهه سوریه و تشدید تدریجی آمادگی ایران برای انتقام که میتواند موازنه امنیتی منطقه را به شکلی بنیادین تغییر دهد.
@meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1959709283383390563?s=46
👍1👌1
🔻 پنج خیزش در مسیر قدرتیابی چین؛ از اصلاحات دنگ تا تمرکز قدرت شی
🔹پایگاه تحلیلی Asan Forum در گزارشی به قلم ژائو سوییشن مسیر قدرتیابی چین را در قالب پنج مرحله توضیح داده است؛ مسیری که از دوران دنگ شیائوپینگ آغاز و با شی جینپینگ به نقطه اوج خود رسیده است. نویسنده نشان میدهد که چین در هر مرحله با اتخاذ راهبردی تازه، هم بنیانهای داخلی قدرت را تقویت کرده و هم جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا داده است.
🔹در این روایت، مرحله نخست به اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز دنگ اختصاص دارد که چین را وارد اقتصاد جهانی کرد. مرحله دوم در دوران جیانگ زمین، با نهادینهسازی رشد و پیوستن به سازمان تجارت جهانی تعریف شد. مرحله سوم در عصر هو جینتائو، بر توسعه هماهنگ و عدالت اجتماعی برای کاهش شکافهای داخلی متمرکز بود. مرحله چهارم در دوران شی جینپینگ، با تمرکز قدرت در حزب، تقویت ملیگرایی و ابتکار کمربند و جاده همراه شد. سرانجام، مرحله پنجم جایگاه کنونی چین را به عنوان قدرتی جهانی توضیح میدهد که با ترکیب رشد اقتصادی، قدرت نظامی و دیپلماسی فعال، قواعد نظم بینالملل را به چالش میکشد.
🔹گزارش در جمعبندی تأکید میکند که این پنج خیزش در پیوستگی با یکدیگر، چین را از کشوری فقیر و منزوی به بازیگری جهانی بدل کردهاند. درک این روند نه تنها برای شناخت تحولات داخلی چین بلکه برای تحلیل آینده روابط بینالملل و رقابتهای ژئوپلیتیک ضروری است.
@meshkatanalysis
https://theasanforum.org/five-upsurges-in-the-build-up-of-sinocentrism-connecting-shifts-in-chinese-foreign-policy-under-mao-deng-jiang-hu-and-xi/
🔹پایگاه تحلیلی Asan Forum در گزارشی به قلم ژائو سوییشن مسیر قدرتیابی چین را در قالب پنج مرحله توضیح داده است؛ مسیری که از دوران دنگ شیائوپینگ آغاز و با شی جینپینگ به نقطه اوج خود رسیده است. نویسنده نشان میدهد که چین در هر مرحله با اتخاذ راهبردی تازه، هم بنیانهای داخلی قدرت را تقویت کرده و هم جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا داده است.
🔹در این روایت، مرحله نخست به اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز دنگ اختصاص دارد که چین را وارد اقتصاد جهانی کرد. مرحله دوم در دوران جیانگ زمین، با نهادینهسازی رشد و پیوستن به سازمان تجارت جهانی تعریف شد. مرحله سوم در عصر هو جینتائو، بر توسعه هماهنگ و عدالت اجتماعی برای کاهش شکافهای داخلی متمرکز بود. مرحله چهارم در دوران شی جینپینگ، با تمرکز قدرت در حزب، تقویت ملیگرایی و ابتکار کمربند و جاده همراه شد. سرانجام، مرحله پنجم جایگاه کنونی چین را به عنوان قدرتی جهانی توضیح میدهد که با ترکیب رشد اقتصادی، قدرت نظامی و دیپلماسی فعال، قواعد نظم بینالملل را به چالش میکشد.
🔹گزارش در جمعبندی تأکید میکند که این پنج خیزش در پیوستگی با یکدیگر، چین را از کشوری فقیر و منزوی به بازیگری جهانی بدل کردهاند. درک این روند نه تنها برای شناخت تحولات داخلی چین بلکه برای تحلیل آینده روابط بینالملل و رقابتهای ژئوپلیتیک ضروری است.
@meshkatanalysis
https://theasanforum.org/five-upsurges-in-the-build-up-of-sinocentrism-connecting-shifts-in-chinese-foreign-policy-under-mao-deng-jiang-hu-and-xi/
The Asan Forum
Five Upsurges in the Build-up of Sinocentrism: Connecting Shifts in Chinese Foreign Policy under Mao, Deng, Jiang, Hu, and Xi …
This article focuses on five upsurges in Sinocentrism, the essence of Chinese strategic thinking toward Asia,1 since the founding of the People’s Republic of China. The first in […]
👍2👌1
🔻 اسرائیل بهمثابه جالوت جدید؛ بازتابهای منطقهای و پیامدهای آن در نگاه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس
🔹اندیشکده مطالعات خاورمیانه در گزارشی به قلم «محمد بحرون» و «الکس وتانکا» توضیح داده است که برداشت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از جایگاه اسرائیل دستخوش تغییر بنیادین شده است.
🔹به تعبیر نویسندگان، اسرائیل که زمانی بهعنوان نیرویی کوچک در برابر «جهان عرب جالوتگونه» دیده میشد، اکنون با اتکا به حمایت بیقید و شرط آمریکا و قدرت نظامی بیمهار، خود به «جالوت منطقهای» بدل شده است.
🔹در گزارش اشاره شده که از جنگ غزه تا حمله مستقیم به خاک ایران، این تصور قوت گرفته که اسرائیل دیگر در پی بازدارندگی نیست بلکه میخواهد نظم منطقه را به سود خود بازنویسی کند؛ و همین امر موجب شده توافق ابراهیم از چارچوبی برای صلح، به ابزاری برای مشروعیتبخشی به سلطه اسرائیل تبدیل شود.
🔹در ادامه گزارش تأکید شده که سیاست موسوم به «دکترین دست بلند اسرائیل» در نگاه رهبران عرب حوزه خلیج فارس دیگر بهعنوان رویکردی دفاعی فهم نمیشود، بلکه همچون راهبردی برای تضعیف و حتی تجزیه منطقه ارزیابی میگردد.
🔹در گزارش آمده است که حملات اسرائیل در ایران تنها به تأسیسات نظامی محدود نبوده بلکه مناطق حساس قومی چون خوزستان، بلوچستان و کردستان را هم نشانه گرفته است. همچنین توضیح داده شده که در سوریه نیز مداخله اسرائیل در مناطق دروزی با شعار «حمایت از اقلیتها» توجیه شده است. از دید نویسندگان، این الگو هشداری برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به شمار میآید، چرا که رهبران این کشورها بیم دارند در آینده همین راهبرد به عراق یا حتی عربستان تسری یابد.
🔹بخش دیگری از گزارش خاطرنشان کرده که «جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل» برداشت رهبران عرب از بازدارندگی آمریکا را بهشدت متزلزل ساخت.
🔹در این تحلیل بیان شده که حمله اسرائیل به خاک ایران و پاسخ متقابل تهران، همراه با حملات ایران به پایگاههای آمریکا در قطر، این نتیجه را به همراه داشت که هیچ تضمین امنیتی قطعی برای کشورهای عربی منطقه وجود ندارد.
🔹در همین چارچوب، به بازسازی نهادی در ایران پس از جنگ اشاره شده است؛ از جمله تشکیل شورای دفاع ملی با محوریت رئیسجمهور و چهرههایی چون علی لاریجانی.
🔹گزارش توضیح میدهد که ایران پس از این جنگ پیامهای دیپلماتیک تازهای مخابره کرده و کوشیده است تعامل با کشورهایی مانند پاکستان و اعضای بریکس را در اولویت قرار دهد. همین روند، به تعبیر نویسندگان، موجب شده برخی رهبران عرب ایران را بیش از گذشته شبیه «داوود» ببینند تا «جالوت». در جمعبندی تأکید شده که صلح و ثبات در منطقه تنها در صورتی حاصل میشود که بر پایه موازنه، همکاری و بازشناسی متقابل کشورها بنا گردد و نه بر سلطه یک قدرت.
@meshkatanalysis
https://www.mei.edu/publications/gulf-arabs-fear-israel-becoming-goliath
🔹اندیشکده مطالعات خاورمیانه در گزارشی به قلم «محمد بحرون» و «الکس وتانکا» توضیح داده است که برداشت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از جایگاه اسرائیل دستخوش تغییر بنیادین شده است.
🔹به تعبیر نویسندگان، اسرائیل که زمانی بهعنوان نیرویی کوچک در برابر «جهان عرب جالوتگونه» دیده میشد، اکنون با اتکا به حمایت بیقید و شرط آمریکا و قدرت نظامی بیمهار، خود به «جالوت منطقهای» بدل شده است.
🔹در گزارش اشاره شده که از جنگ غزه تا حمله مستقیم به خاک ایران، این تصور قوت گرفته که اسرائیل دیگر در پی بازدارندگی نیست بلکه میخواهد نظم منطقه را به سود خود بازنویسی کند؛ و همین امر موجب شده توافق ابراهیم از چارچوبی برای صلح، به ابزاری برای مشروعیتبخشی به سلطه اسرائیل تبدیل شود.
🔹در ادامه گزارش تأکید شده که سیاست موسوم به «دکترین دست بلند اسرائیل» در نگاه رهبران عرب حوزه خلیج فارس دیگر بهعنوان رویکردی دفاعی فهم نمیشود، بلکه همچون راهبردی برای تضعیف و حتی تجزیه منطقه ارزیابی میگردد.
🔹در گزارش آمده است که حملات اسرائیل در ایران تنها به تأسیسات نظامی محدود نبوده بلکه مناطق حساس قومی چون خوزستان، بلوچستان و کردستان را هم نشانه گرفته است. همچنین توضیح داده شده که در سوریه نیز مداخله اسرائیل در مناطق دروزی با شعار «حمایت از اقلیتها» توجیه شده است. از دید نویسندگان، این الگو هشداری برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به شمار میآید، چرا که رهبران این کشورها بیم دارند در آینده همین راهبرد به عراق یا حتی عربستان تسری یابد.
🔹بخش دیگری از گزارش خاطرنشان کرده که «جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل» برداشت رهبران عرب از بازدارندگی آمریکا را بهشدت متزلزل ساخت.
🔹در این تحلیل بیان شده که حمله اسرائیل به خاک ایران و پاسخ متقابل تهران، همراه با حملات ایران به پایگاههای آمریکا در قطر، این نتیجه را به همراه داشت که هیچ تضمین امنیتی قطعی برای کشورهای عربی منطقه وجود ندارد.
🔹در همین چارچوب، به بازسازی نهادی در ایران پس از جنگ اشاره شده است؛ از جمله تشکیل شورای دفاع ملی با محوریت رئیسجمهور و چهرههایی چون علی لاریجانی.
🔹گزارش توضیح میدهد که ایران پس از این جنگ پیامهای دیپلماتیک تازهای مخابره کرده و کوشیده است تعامل با کشورهایی مانند پاکستان و اعضای بریکس را در اولویت قرار دهد. همین روند، به تعبیر نویسندگان، موجب شده برخی رهبران عرب ایران را بیش از گذشته شبیه «داوود» ببینند تا «جالوت». در جمعبندی تأکید شده که صلح و ثبات در منطقه تنها در صورتی حاصل میشود که بر پایه موازنه، همکاری و بازشناسی متقابل کشورها بنا گردد و نه بر سلطه یک قدرت.
@meshkatanalysis
https://www.mei.edu/publications/gulf-arabs-fear-israel-becoming-goliath
Middle East Institute
Gulf Arabs fear Israel is becoming Goliath
As the Trump administration pushes to expand the Abraham Accords in the Middle East and into the Caucasus and Central Asia, it overlooks a dramatic shift in perception across the Arab and Muslim world. Where once Israel might have been viewed as David battling…
👍1👌1
🔹ژنرال بازنشسته اسحاق بریک در گزارشی در وبسایت عبریزبان معاریو، هشدار داده است که رژیم اسرائیل در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. او با بیان اینکه «بسیاری هنوز درنیافتهاند چه بحرانی در اطرافشان شکل گرفته»، تأکید کرده که روند انزوای بینالمللی، تحریمهای اقتصادی و فرهنگی و فروپاشی روابط خارجی، حتی پس از پایان جنگ نیز برگشتناپذیر خواهد بود و این عوامل میتوانند بهتنهایی موجودیت رژیم را متزلزل سازند.
🔹به باور او، ساختار داخلی این رژیم نیز در آستانه انفجار اجتماعی است؛ شکافهای عمیق میان جریانهای سیاسی، مذهبی و قومی انسجام را از درون تهدید میکند. افزون بر این، در بُعد امنیتی، ارتش که پیشتر ستون اصلی قدرت بود، با فرسایش جدی روبهرو شده است. بریک تصریح میکند که «ارتشی که قادر به مدیریت یک جبهه محدود نیست، چگونه میتواند همزمان با چندین جبهه مواجه شود؟» این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که تهدیدهای پیرامونی در حال گسترشاند و هیچ آمادگی واقعی برای آن دیده نمیشود.
🔹تهدیدهای محوری که نویسنده برمیشمرد عبارتاند از:
۱- مصر: ارتشی با ابعاد گسترده و تجهیزات سنگین که تمرکز رزمایشهایش را علیه اسرائیل قرار داده و ظرفیت ورود به یک جنگ منطقهای را دارد.
۲- حزبالله: با هزاران موشک و تونلهای زیرزمینی در شمال، نیرویی که هرگز خلع سلاح نشده و آماده ورود به رویارویی جدید است.
۳- اردن: بهگفته او، گروههای فلسطینی در مرز شرقی در حال سازمانیابیاند و ظرف چند سال قدرتی بهمراتب فراتر از حماس خواهند داشت.
۴- سوریه و ترکیه: با ورود مستقیم نیروهای ترکیه به خاک سوریه و شکلگیری جبههای جهادی، خطری تازه و همسنگ محور ایران پدید آمده است.
۵- ایران: تولید هزاران موشک و پهپاد پیشرفته، ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده و بازسازی سریع تأسیسات هستهای، بهعنوان تهدید راهبردی مداوم معرفی شده است.
🔹در جمعبندی، بریک نتیجه میگیرد که بحران مالی ناشی از ادامه جنگ، توان بازسازی ساختارهای حیاتی و امنیتی را از میان برده و تنها راه برونرفت، توقف فوری درگیریها و ایجاد ائتلافهای منطقهای با حمایت غرب است. او تأکید میکند که بدون همگرایی داخلی و تمرکز بر منافع مشترک مانند اقتصاد و روابط خارجی، «گذرگاه نجات بسته خواهد شد و هرچه زمان میگذرد، فشار تنگنا بیشتر خواهد شد».
@meshkatanalysis
https://m.maariv.co.il/news/opinions/article-1227560
🔹به باور او، ساختار داخلی این رژیم نیز در آستانه انفجار اجتماعی است؛ شکافهای عمیق میان جریانهای سیاسی، مذهبی و قومی انسجام را از درون تهدید میکند. افزون بر این، در بُعد امنیتی، ارتش که پیشتر ستون اصلی قدرت بود، با فرسایش جدی روبهرو شده است. بریک تصریح میکند که «ارتشی که قادر به مدیریت یک جبهه محدود نیست، چگونه میتواند همزمان با چندین جبهه مواجه شود؟» این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که تهدیدهای پیرامونی در حال گسترشاند و هیچ آمادگی واقعی برای آن دیده نمیشود.
🔹تهدیدهای محوری که نویسنده برمیشمرد عبارتاند از:
۱- مصر: ارتشی با ابعاد گسترده و تجهیزات سنگین که تمرکز رزمایشهایش را علیه اسرائیل قرار داده و ظرفیت ورود به یک جنگ منطقهای را دارد.
۲- حزبالله: با هزاران موشک و تونلهای زیرزمینی در شمال، نیرویی که هرگز خلع سلاح نشده و آماده ورود به رویارویی جدید است.
۳- اردن: بهگفته او، گروههای فلسطینی در مرز شرقی در حال سازمانیابیاند و ظرف چند سال قدرتی بهمراتب فراتر از حماس خواهند داشت.
۴- سوریه و ترکیه: با ورود مستقیم نیروهای ترکیه به خاک سوریه و شکلگیری جبههای جهادی، خطری تازه و همسنگ محور ایران پدید آمده است.
۵- ایران: تولید هزاران موشک و پهپاد پیشرفته، ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده و بازسازی سریع تأسیسات هستهای، بهعنوان تهدید راهبردی مداوم معرفی شده است.
🔹در جمعبندی، بریک نتیجه میگیرد که بحران مالی ناشی از ادامه جنگ، توان بازسازی ساختارهای حیاتی و امنیتی را از میان برده و تنها راه برونرفت، توقف فوری درگیریها و ایجاد ائتلافهای منطقهای با حمایت غرب است. او تأکید میکند که بدون همگرایی داخلی و تمرکز بر منافع مشترک مانند اقتصاد و روابط خارجی، «گذرگاه نجات بسته خواهد شد و هرچه زمان میگذرد، فشار تنگنا بیشتر خواهد شد».
@meshkatanalysis
https://m.maariv.co.il/news/opinions/article-1227560
www.maariv.co.il
אזהרה חריגה: נוצר מולנו איום לא פחות גדול מהאיום מאיראני | אלוף (מיל') יצחק בריק
<<<
👍1👌1
🔻 از دل شهرهای موشکی تا موازنه تازه قدرت؛ ایران چگونه بازی را تغییر داد؟
🔹نشریه نشنال اینترست در گزارشی به قلم براندون جی. ویکرت (۲۷ اوت ۲۰۲۵) به بررسی جایگاه ایران در رقابت تسلیحات مافوقصوت پرداخته است. نویسنده اهمیت این موضوع را در تغییر موازنه قوا در خاورمیانه و ایجاد تهدیدی همزمان برای اسرائیل و پایگاههای آمریکا برجسته میکند و آن را تحولی استراتژیک در معادلات بازدارندگی منطقهای میداند.
🔹در این گزارش بیان میشود که جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل پایان رویارویی نبود، بلکه سرآغازی برای مسابقه تسلیحاتی تازه بود. ایران با رونمایی از موشک موسوم به «آخرالزمان» و نیز آزمایش عملیاتی سامانههای «فتح» در تابستان ۲۰۲۵، نشان داد که قادر است از سد سامانههای پدافندی چندلایه عبور کند. نویسنده با لحنی تحلیلی توضیح میدهد که اگر ادعاهای تهران درباره سرعت و قدرت این موشکها درست باشد، اسرائیل و آمریکا با تهدیدی روبهرو هستند که راهحل دفاعی مطمئنی در برابر آن ندارند.
🔹به نوشته گزارش، این موشک توان حمل چندین کلاهک و دستیابی به سرعتی بیش از ۱۲ ماخ را دارد و به دلیل مانورپذیری بالا میتواند سامانههایی مانند گنبد آهنین و پاتریوت را پشت سر بگذارد. همچنین تأکید میشود که شهرهای موشکی زیرزمینی ایران در بمبارانها عمدتاً سالم مانده و همین امر ظرفیت حملات متقابل را تقویت کرده است.
🔹در ادامه هشدار داده میشود که این تهدید تنها متوجه اسرائیل نیست؛ زیرا پایگاههای ایالات متحده در عراق، سوریه، اردن و حاشیه خلیج فارس نیز در تیررس این موشکها قرار دارند. هرچند برخی تحلیلگران در توان واقعی ایران تردید دارند و توسعه کامل فناوری چندکلاهکی را دور از دسترس میدانند، با این حال، نشنال اینترست هشدار میدهد که نادیده گرفتن دستاوردهای موشکی ایران اشتباهی راهبردی خواهد بود، زیرا همین سطح از توانایی نیز برای تغییر معادلات منطقهای کافی است.
🔹 در برابر این تهدید، اسرائیل و آمریکا به سمت توسعه سامانههای لیزری موسوم به «پرتو آهنین» و «گنبد طلایی» حرکت کردهاند. اما گزارش تأکید میکند که این پروژهها هنوز در مرحله آزمایش باقی مانده و تا عملیاتی شدن فاصله زیادی دارند. بنابراین، برتری موقتی در میدان عمل در اختیار ایران قرار گرفته است. نویسنده نتیجه میگیرد که در چنین شرایطی، موازنه قدرت در منطقه به سود تهران تغییر کرده و ضرورت دیپلماسی برای جلوگیری از جنگی بزرگتر بیش از پیش احساس میشود.
@meshkatanalysis
https://nationalinterest.org/blog/buzz/iran-beaten-america-israel-race-hypersonic-weapons-bw-082725
🔹نشریه نشنال اینترست در گزارشی به قلم براندون جی. ویکرت (۲۷ اوت ۲۰۲۵) به بررسی جایگاه ایران در رقابت تسلیحات مافوقصوت پرداخته است. نویسنده اهمیت این موضوع را در تغییر موازنه قوا در خاورمیانه و ایجاد تهدیدی همزمان برای اسرائیل و پایگاههای آمریکا برجسته میکند و آن را تحولی استراتژیک در معادلات بازدارندگی منطقهای میداند.
🔹در این گزارش بیان میشود که جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل پایان رویارویی نبود، بلکه سرآغازی برای مسابقه تسلیحاتی تازه بود. ایران با رونمایی از موشک موسوم به «آخرالزمان» و نیز آزمایش عملیاتی سامانههای «فتح» در تابستان ۲۰۲۵، نشان داد که قادر است از سد سامانههای پدافندی چندلایه عبور کند. نویسنده با لحنی تحلیلی توضیح میدهد که اگر ادعاهای تهران درباره سرعت و قدرت این موشکها درست باشد، اسرائیل و آمریکا با تهدیدی روبهرو هستند که راهحل دفاعی مطمئنی در برابر آن ندارند.
🔹به نوشته گزارش، این موشک توان حمل چندین کلاهک و دستیابی به سرعتی بیش از ۱۲ ماخ را دارد و به دلیل مانورپذیری بالا میتواند سامانههایی مانند گنبد آهنین و پاتریوت را پشت سر بگذارد. همچنین تأکید میشود که شهرهای موشکی زیرزمینی ایران در بمبارانها عمدتاً سالم مانده و همین امر ظرفیت حملات متقابل را تقویت کرده است.
🔹در ادامه هشدار داده میشود که این تهدید تنها متوجه اسرائیل نیست؛ زیرا پایگاههای ایالات متحده در عراق، سوریه، اردن و حاشیه خلیج فارس نیز در تیررس این موشکها قرار دارند. هرچند برخی تحلیلگران در توان واقعی ایران تردید دارند و توسعه کامل فناوری چندکلاهکی را دور از دسترس میدانند، با این حال، نشنال اینترست هشدار میدهد که نادیده گرفتن دستاوردهای موشکی ایران اشتباهی راهبردی خواهد بود، زیرا همین سطح از توانایی نیز برای تغییر معادلات منطقهای کافی است.
🔹 در برابر این تهدید، اسرائیل و آمریکا به سمت توسعه سامانههای لیزری موسوم به «پرتو آهنین» و «گنبد طلایی» حرکت کردهاند. اما گزارش تأکید میکند که این پروژهها هنوز در مرحله آزمایش باقی مانده و تا عملیاتی شدن فاصله زیادی دارند. بنابراین، برتری موقتی در میدان عمل در اختیار ایران قرار گرفته است. نویسنده نتیجه میگیرد که در چنین شرایطی، موازنه قدرت در منطقه به سود تهران تغییر کرده و ضرورت دیپلماسی برای جلوگیری از جنگی بزرگتر بیش از پیش احساس میشود.
@meshkatanalysis
https://nationalinterest.org/blog/buzz/iran-beaten-america-israel-race-hypersonic-weapons-bw-082725
The National Interest
Has Iran Beaten America and Israel in the Race for Hypersonic Weapons?
The United States and Israel are working on high-powered lasers to counter the missile threat, but these weapons are still a long way off. Meanwhile, Iran has hypersonic missiles now.
👍1👌1
🔻 راهبرد ابوظبی در یمن: از مهار رقبا تا ساخت «امپراتوری بنادر»
🔹مرکز «هُنا عدن برای مطالعات راهبردی» در گزارشی که در ۲۷ اوت ۲۰۲۵ منتشر کرد، تصرف و نظامیسازی بنادر یمن از سوی امارات متحده عربی را بخشی از یک راهبرد کلان برای بازتعریف نقش این کشور در معادلات منطقهای دانست. در این گزارش آمده است که ابوظبی با بهرهگیری از ضعف دولت مرکزی و خلأ حاکمیتی در یمن، سیاستی هدفمند را دنبال کرده تا بنادر کلیدی را از شریانهای اقتصادی به پایگاههای نفوذ امنیتی و ژئوپلیتیک تبدیل کند.
🔹به روایت این پژوهش، نخستین هدف امارات مهار رقبای تجاری است. بندر عدن که ظرفیت رقابت با بندر جبلعلی را داشت، از سال ۲۰۰۸ بهوسیلهی قرارداد با شرکت «بنادر دبی» عملاً متوقف شد و پس از آغاز جنگ در ۲۰۱۵، بهطور کامل تحت کنترل نظامی و نیروهای وابسته قرار گرفت. دومین هدف، تسلط بر مسیرهای حیاتی کشتیرانی جهانی عنوان شده است. گزارش تأکید میکند که نظامیسازی بندر المخا، تعطیلی تأسیسات گاز بلحاف و ایجاد باندهای هوایی در جزیره میون بخشی از طرحی برای تسلط بر بابالمندب و دریای عرب است؛ اقدامی که امکان مدیریت جریان نفت و کالا را به ابوظبی میدهد و مسیرهای جایگزین برای صادرات انرژی منطقه را فراهم میسازد.
🔹هدف سوم که گزارش به آن اشاره دارد، ایجاد شبکهای از نیروهای محلی و قراردادهای بلندمدت اقتصادی است. امارات با حمایت از شورای انتقالی جنوب، نیروهای نخبه حضرموت و قراردادهایی نظیر واگذاری ۵۰ ساله بندر قشن در المهرة، ساختاری ایجاد کرده است که تداوم نفوذ را حتی در صورت کاهش حضور مستقیم تضمین میکند. به تعبیر گزارش، این اقدامات در مجموع بخشی از پروژهی «امپراتوری بنادر» ابوظبی است؛ پروژهای که ابعاد امنیتی و اقتصادی را در هم تنیده و یمن را از بازیگر مستقل به حلقهای در زنجیرهی نفوذ امارات بدل کرده است.
@meshkatanalysis
https://huna-aden.com/news86536.html
🔹مرکز «هُنا عدن برای مطالعات راهبردی» در گزارشی که در ۲۷ اوت ۲۰۲۵ منتشر کرد، تصرف و نظامیسازی بنادر یمن از سوی امارات متحده عربی را بخشی از یک راهبرد کلان برای بازتعریف نقش این کشور در معادلات منطقهای دانست. در این گزارش آمده است که ابوظبی با بهرهگیری از ضعف دولت مرکزی و خلأ حاکمیتی در یمن، سیاستی هدفمند را دنبال کرده تا بنادر کلیدی را از شریانهای اقتصادی به پایگاههای نفوذ امنیتی و ژئوپلیتیک تبدیل کند.
🔹به روایت این پژوهش، نخستین هدف امارات مهار رقبای تجاری است. بندر عدن که ظرفیت رقابت با بندر جبلعلی را داشت، از سال ۲۰۰۸ بهوسیلهی قرارداد با شرکت «بنادر دبی» عملاً متوقف شد و پس از آغاز جنگ در ۲۰۱۵، بهطور کامل تحت کنترل نظامی و نیروهای وابسته قرار گرفت. دومین هدف، تسلط بر مسیرهای حیاتی کشتیرانی جهانی عنوان شده است. گزارش تأکید میکند که نظامیسازی بندر المخا، تعطیلی تأسیسات گاز بلحاف و ایجاد باندهای هوایی در جزیره میون بخشی از طرحی برای تسلط بر بابالمندب و دریای عرب است؛ اقدامی که امکان مدیریت جریان نفت و کالا را به ابوظبی میدهد و مسیرهای جایگزین برای صادرات انرژی منطقه را فراهم میسازد.
🔹هدف سوم که گزارش به آن اشاره دارد، ایجاد شبکهای از نیروهای محلی و قراردادهای بلندمدت اقتصادی است. امارات با حمایت از شورای انتقالی جنوب، نیروهای نخبه حضرموت و قراردادهایی نظیر واگذاری ۵۰ ساله بندر قشن در المهرة، ساختاری ایجاد کرده است که تداوم نفوذ را حتی در صورت کاهش حضور مستقیم تضمین میکند. به تعبیر گزارش، این اقدامات در مجموع بخشی از پروژهی «امپراتوری بنادر» ابوظبی است؛ پروژهای که ابعاد امنیتی و اقتصادی را در هم تنیده و یمن را از بازیگر مستقل به حلقهای در زنجیرهی نفوذ امارات بدل کرده است.
@meshkatanalysis
https://huna-aden.com/news86536.html
Huna-Aden
دراسة وتقرير عن الاحتلال الاماراتي للموانئ اليمنية وتعطيل الاقتصاد .
اصدر مركز هنا عدن للدراسات الاستراتيجية اليوم دراسة حديثة تحت عنوان دراسة تحليلية : الموانئ اليمنية تحت النفوذ الإماراتي: عسكرة المرافئ وتعطيل الاقتصاد
👍1👌1
🔻تعرفههای ترامپ و شکلگیری هندسهای نوین در نظم بینالملل: خوانشی از «نشست تیانجین»
🔹مجله «المجلة» در گزارشی به قلم ناش واسراسيكا با عنوان «لحظه تیانجین… چگونه تعرفههای ترامپ نظامی جهانی تازه میسازند» توضیح میدهد که نشست سازمان همکاری شانگهای در تیانجین صرفاً یک اجلاس عادی نبود، بلکه نشانهای از دگرگونی عمیق در موازنه قدرت جهانی است. نویسنده یادآور میشود که همزمانی این نشست با تهدید واشنگتن برای اعمال تعرفههای تا پنجاه درصدی بر صادرات هند و فشار برای محدود کردن واردات نفت روسیه، واکنشی گسترده را در میان قدرتهای آسیایی برانگیخت.
🔹به روایت گزارش، حضور رهبران چین، روسیه و هند در کنار سران دیگر کشورهای در حال توسعه نشان داد که بلوک جنوب جهانی دیگر حاضر نیست منافع حیاتی خود را تابع الزامات آمریکا کند و به دنبال طراحی شراکتهای مستقل است.
🔹در ادامه گزارش آمده است که تهدیدهای تعرفهای ترامپ علیه کشورهای بریکس از تعرفههای صددرصدی بر کالاهای کلیدی تا محدودیتهای مالی و تجاری عملاً موجب شد این کشورها برای یافتن بدیلهای نهادی و مالی شتاب بگیرند. واسراسيكا با نقل دادههای دقیق تأکید میکند که تجارت چین و هند از سال ۲۰۲۰ تاکنون ۵۵ درصد رشد کرده و به ۱۲۷.۷ میلیارد دلار رسیده است، هرچند هند ده برابر بیشتر از چین واردات دارد.
🔹 او چهار روند محوری را عامل بازآرایی نظم جهانی میداند:
- نخست، صعود چین در فناوریهای پیشرفته و هوش مصنوعی با پلتفرمهای متنباز که بدیلی برای سلطه شرکتهای آمریکایی چون گوگل و اوپنایآی ایجاد کرده است.
- دوم، تلاش جمعی برای کاهش وابستگی به دلار با طرحهایی مانند «بریکسپی» و ارز دیجیتال مشترک.
- سوم، ایجاد ساختارهای امنیتی موازی از رهگذر همکاریهای نظامی در چارچوب سازمان همکاری شانگهای.
-و چهارم، بازچینش مسیرهای انرژی بر پایه معاملات با یوان، روبل و روپیه همراه با سرمایهگذاری چین در انرژیهای نو.
🔹در جمعبندی، گزارش تأکید میکند که نشست تیانجین نماد گذار از نظم تکقطبی به سوی چندقطبیگری است. نویسنده خاطرنشان میسازد که سیاستهای ترامپ، گرچه نشانهای از اراده قدرت آمریکا بود، اما عملاً به ظهور ساختارهای موازی شتاب داد. سفر نارندرا مودی به چین و اصرار او بر استقلال در حوزههای انرژی و کشاورزی نشان داد که قدرتهای نوظهور حاضر نیستند منافع بنیادین خود را قربانی رضایت واشنگتن کنند. پرسش اصلی که واسراسيكا پیش میکشد این است که آیا آمریکا قادر به انطباق با این جهان تازه خواهد بود یا با تداوم ابزارهای قهری، تنها فرآیند انتقال قدرت را پرهزینهتر خواهد ساخت.
@meshkatanalysis
https://www.majalla.com/node/327140/اقتصاد-وأعمال/لحظة-تيانجين-كيف-تصوغ-تعريفات-ترمب-نظاما-عالميا-جديدا
🔹مجله «المجلة» در گزارشی به قلم ناش واسراسيكا با عنوان «لحظه تیانجین… چگونه تعرفههای ترامپ نظامی جهانی تازه میسازند» توضیح میدهد که نشست سازمان همکاری شانگهای در تیانجین صرفاً یک اجلاس عادی نبود، بلکه نشانهای از دگرگونی عمیق در موازنه قدرت جهانی است. نویسنده یادآور میشود که همزمانی این نشست با تهدید واشنگتن برای اعمال تعرفههای تا پنجاه درصدی بر صادرات هند و فشار برای محدود کردن واردات نفت روسیه، واکنشی گسترده را در میان قدرتهای آسیایی برانگیخت.
🔹به روایت گزارش، حضور رهبران چین، روسیه و هند در کنار سران دیگر کشورهای در حال توسعه نشان داد که بلوک جنوب جهانی دیگر حاضر نیست منافع حیاتی خود را تابع الزامات آمریکا کند و به دنبال طراحی شراکتهای مستقل است.
🔹در ادامه گزارش آمده است که تهدیدهای تعرفهای ترامپ علیه کشورهای بریکس از تعرفههای صددرصدی بر کالاهای کلیدی تا محدودیتهای مالی و تجاری عملاً موجب شد این کشورها برای یافتن بدیلهای نهادی و مالی شتاب بگیرند. واسراسيكا با نقل دادههای دقیق تأکید میکند که تجارت چین و هند از سال ۲۰۲۰ تاکنون ۵۵ درصد رشد کرده و به ۱۲۷.۷ میلیارد دلار رسیده است، هرچند هند ده برابر بیشتر از چین واردات دارد.
🔹 او چهار روند محوری را عامل بازآرایی نظم جهانی میداند:
- نخست، صعود چین در فناوریهای پیشرفته و هوش مصنوعی با پلتفرمهای متنباز که بدیلی برای سلطه شرکتهای آمریکایی چون گوگل و اوپنایآی ایجاد کرده است.
- دوم، تلاش جمعی برای کاهش وابستگی به دلار با طرحهایی مانند «بریکسپی» و ارز دیجیتال مشترک.
- سوم، ایجاد ساختارهای امنیتی موازی از رهگذر همکاریهای نظامی در چارچوب سازمان همکاری شانگهای.
-و چهارم، بازچینش مسیرهای انرژی بر پایه معاملات با یوان، روبل و روپیه همراه با سرمایهگذاری چین در انرژیهای نو.
🔹در جمعبندی، گزارش تأکید میکند که نشست تیانجین نماد گذار از نظم تکقطبی به سوی چندقطبیگری است. نویسنده خاطرنشان میسازد که سیاستهای ترامپ، گرچه نشانهای از اراده قدرت آمریکا بود، اما عملاً به ظهور ساختارهای موازی شتاب داد. سفر نارندرا مودی به چین و اصرار او بر استقلال در حوزههای انرژی و کشاورزی نشان داد که قدرتهای نوظهور حاضر نیستند منافع بنیادین خود را قربانی رضایت واشنگتن کنند. پرسش اصلی که واسراسيكا پیش میکشد این است که آیا آمریکا قادر به انطباق با این جهان تازه خواهد بود یا با تداوم ابزارهای قهری، تنها فرآیند انتقال قدرت را پرهزینهتر خواهد ساخت.
@meshkatanalysis
https://www.majalla.com/node/327140/اقتصاد-وأعمال/لحظة-تيانجين-كيف-تصوغ-تعريفات-ترمب-نظاما-عالميا-جديدا
Majalla
"لحظة تيانجين"... كيف تصوغ تعريفات ترمب نظاما عالميا جديدا
تضيء استضافة رئيس الصين، رئيس وزراء الهند ورئيس روسيا وقادة آخرين، احتمال قيام نظام متعدد الأقطاب جديد لم يعد الغرب هو مهندسه. هل ينشأ هذا النظام عبر التعاون أم المواجهة؟ "لحظة تيانجين" تستحق التأمل
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرهنگ بازنشسته داگلاس مکگرگور در این گفتوگو توضیح میدهد که پروژهی «اسرائیل بزرگ» عملاً به بنبست رسیده و تنها راه بقای تلآویو، تلاش برای تجزیه و نابودی ایران است. او میگوید آمریکا با ارسال سامانههای پدافندی و مهمات نامحدود در حال پشتیبانی از اسرائیل است، در حالی که روسیه سامانههای دفاعی ایران را بازسازی و تقویت میکند. از نگاه او، ادامهی جنگ اجتنابناپذیر است، هرچند زمان دقیق آن روشن نیست.
مکگرگور سپس به جنگ اوکراین پرداخت و گفت وعدهی ترامپ برای پایان سریع جنگ محقق نشد و ارسال انبوه تسلیحات غربی تنها روسیه را به تشدید عملیات سوق داد. او اوکراین را کشوری شکستخورده با تلفات سنگین و فساد گسترده توصیف کرد و ناتو و اتحادیه اروپا را در حال فروپاشی دانست. در پایان هشدار داد که آمریکا و اسرائیل به دنبال کشاندن ایران به درگیری تازهاند، اما حمایت روسیه و چین موازنهی قدرت را تغییر داده است؛ و جنگی دیگر، قمار پرهزینهای خواهد بود که کنترل پیامدهای آن از دست طراحان خارج میشود.
@meshkatanalysis
مکگرگور سپس به جنگ اوکراین پرداخت و گفت وعدهی ترامپ برای پایان سریع جنگ محقق نشد و ارسال انبوه تسلیحات غربی تنها روسیه را به تشدید عملیات سوق داد. او اوکراین را کشوری شکستخورده با تلفات سنگین و فساد گسترده توصیف کرد و ناتو و اتحادیه اروپا را در حال فروپاشی دانست. در پایان هشدار داد که آمریکا و اسرائیل به دنبال کشاندن ایران به درگیری تازهاند، اما حمایت روسیه و چین موازنهی قدرت را تغییر داده است؛ و جنگی دیگر، قمار پرهزینهای خواهد بود که کنترل پیامدهای آن از دست طراحان خارج میشود.
@meshkatanalysis
👍1👎1
🔻 از بمب اتم تا هوش مصنوعی؛ وقتی پکن درسهای منهتن را بهتر از واشنگتن آموخت
🔹نشریه نشنال اینترست در گزارشی به قلم جک برنهام و انی فیکسلر تأکید میکند که چین برخلاف ایالات متحده توانسته درسهای واقعی پروژه منهتن را در حوزه هوش مصنوعی بهکار گیرد.
🔹نویسندگان توضیح میدهند که پروژه منهتن صرفاً نتیجهی یک تلاش سهساله نبود، بلکه محصول دههها سرمایهگذاری در علوم پایه، آزادی علمی و جذب استعدادهای جهانی بود. به بیان آنان، همین عناصر یعنی سرمایهگذاری پایدار، فضای آزاد پژوهشی و بهرهگیری از نخبگان بینالمللی بود که آمریکا را در میانه قرن بیستم به قدرت علمی بیرقیب تبدیل کرد، اما امروز چین همان مسیر را برای پیشتازی در عرصه هوش مصنوعی دنبال میکند.
🔹گزارش یادآور میشود که آمریکا زمانی بزرگترین آهنربای استعدادهای علمی جهان بود؛ از فرار مغزهای اروپایی در دهه ۱۹۳۰ تا جذب دانشمندان شوروی در جنگ سرد. اما اکنون شرایط تغییر کرده است. به گفته نویسندگان، پکن نهتنها مانع خروج دانشجویان و پژوهشگرانش میشود، بلکه فعالانه در پی جذب متخصصان بینالمللی از راه اعطای ویزاهای ویژه گرفته تا تأمین منابع مالی کلان است. به گفته نویسندگام گزارش، این در حالی است که واشنگتن بودجه تحقیقات را کاهش داده، چین سرمایهگذاری در دانشگاهها، پژوهشهای پایه و صنایع داخلی هوش مصنوعی را بهطور چشمگیر افزایش داده است و شبکهای منسجم از دانشگاهیان، مهندسان و کارآفرینان پدید آورده که آن کشور را به مقصدی جذاب برای نوآوری بدل ساخته است.
🔹نویسندگان سپس هشدار میدهند که آمریکا در حال فراموش کردن نسخهی موفقیت خود است. آنان با نقل قول غیرمستقیم یادآور میشوند که همانگونه که توسعه فیزیک هستهای بدون جذب نخبگان مهاجر ممکن نبود، تسلط در هوش مصنوعی نیز نیازمند تداوم این سیاست است.
🔹گزارش تأکید میکند که واشنگتن باید با تأمین مالی پایدار نهادهایی چون بنیاد ملی علوم و همکاری با متحدان در پروژههای مشترک، زیرساختهای دادهای و پژوهشی خود را تقویت کند. نتیجهگیری این است که سلطه در عرصه فناوری نیازمند تعهد بلندمدت به آزادی اندیشه و سرمایهگذاری مستمر است؛ عاملی که امروز چین از آن بهره میبرد و اگر آمریکا آن را نادیده بگیرد، جایگاه پیشتاز علمی خود را از دست خواهد داد.
@meshkatanalysis
https://nationalinterest.org/blog/techland/china-is-winning-the-ai-race-with-americas-own-manhattan-project-lessons
🔹نشریه نشنال اینترست در گزارشی به قلم جک برنهام و انی فیکسلر تأکید میکند که چین برخلاف ایالات متحده توانسته درسهای واقعی پروژه منهتن را در حوزه هوش مصنوعی بهکار گیرد.
🔹نویسندگان توضیح میدهند که پروژه منهتن صرفاً نتیجهی یک تلاش سهساله نبود، بلکه محصول دههها سرمایهگذاری در علوم پایه، آزادی علمی و جذب استعدادهای جهانی بود. به بیان آنان، همین عناصر یعنی سرمایهگذاری پایدار، فضای آزاد پژوهشی و بهرهگیری از نخبگان بینالمللی بود که آمریکا را در میانه قرن بیستم به قدرت علمی بیرقیب تبدیل کرد، اما امروز چین همان مسیر را برای پیشتازی در عرصه هوش مصنوعی دنبال میکند.
🔹گزارش یادآور میشود که آمریکا زمانی بزرگترین آهنربای استعدادهای علمی جهان بود؛ از فرار مغزهای اروپایی در دهه ۱۹۳۰ تا جذب دانشمندان شوروی در جنگ سرد. اما اکنون شرایط تغییر کرده است. به گفته نویسندگان، پکن نهتنها مانع خروج دانشجویان و پژوهشگرانش میشود، بلکه فعالانه در پی جذب متخصصان بینالمللی از راه اعطای ویزاهای ویژه گرفته تا تأمین منابع مالی کلان است. به گفته نویسندگام گزارش، این در حالی است که واشنگتن بودجه تحقیقات را کاهش داده، چین سرمایهگذاری در دانشگاهها، پژوهشهای پایه و صنایع داخلی هوش مصنوعی را بهطور چشمگیر افزایش داده است و شبکهای منسجم از دانشگاهیان، مهندسان و کارآفرینان پدید آورده که آن کشور را به مقصدی جذاب برای نوآوری بدل ساخته است.
🔹نویسندگان سپس هشدار میدهند که آمریکا در حال فراموش کردن نسخهی موفقیت خود است. آنان با نقل قول غیرمستقیم یادآور میشوند که همانگونه که توسعه فیزیک هستهای بدون جذب نخبگان مهاجر ممکن نبود، تسلط در هوش مصنوعی نیز نیازمند تداوم این سیاست است.
🔹گزارش تأکید میکند که واشنگتن باید با تأمین مالی پایدار نهادهایی چون بنیاد ملی علوم و همکاری با متحدان در پروژههای مشترک، زیرساختهای دادهای و پژوهشی خود را تقویت کند. نتیجهگیری این است که سلطه در عرصه فناوری نیازمند تعهد بلندمدت به آزادی اندیشه و سرمایهگذاری مستمر است؛ عاملی که امروز چین از آن بهره میبرد و اگر آمریکا آن را نادیده بگیرد، جایگاه پیشتاز علمی خود را از دست خواهد داد.
@meshkatanalysis
https://nationalinterest.org/blog/techland/china-is-winning-the-ai-race-with-americas-own-manhattan-project-lessons
The National Interest
China Is Winning the AI Race With America’s Own Manhattan Project Lessons
China is applying the real lessons of the Manhattan Project to AI—talent and steady research funding—while America risks forgetting its own blueprint.
👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وضاح خنفر در این گفتوگو با صراحت از بحران اندیشه در جهان اسلام سخن میگوید؛ او تأکید میکند که طی سه دههٔ گذشته به ندرت اثری عمیق و الهامبخش پدید آمده و همین ضعف، مسلمانان را از میراث فکری دوران طلاییشان دور کرده است. خنفر راه برونرفت را در بازگشت به تفکر، تولید دانش و طراحی برنامههای راهبردی میداند تا جامعه بتواند عمل امروز خود را بر پایهٔ نقشهای روشن و هدفمند بنا کند.
@meshkatanalysis
@meshkatanalysis
👍1👌1
🔻سرمایه گذاری همگفت قطر در پروژه های هوش مصنوعی
🔹روزنامه کالکالیست در گزارشی عنوان کرده که صندوق سرمایهگذاری قطر (QIA) برای نخستین بار وارد حوزه سرمایهگذاری در هوش مصنوعی شده و در آخرین دور تأمین مالی شرکت آنتروپیک مشارکت کرده است.
🔹به گفته منابع مالی، این شرکت آمریکایی که توسعهدهنده سامانه هوش مصنوعی «Claude» است، موفق به جذب ۱۳ میلیارد دلار سرمایه بر مبنای ارزشی معادل ۱۸۳ میلیارد دلار شد. بدین ترتیب، قطر در کنار سرمایهگذاران پیشین همچون آمازون و گلدمن ساکس قرار گرفت.
🔹این گزارش تأکید میکند که ورود قطر نقطه عطفی برای آنتروپیک نیز محسوب میشود. مدیران شرکت در گذشته نسبت به پذیرش سرمایه از دولتهای اقتدارگرا ابراز نگرانی داشتند، اما در دور اخیر، تغییر رویکردی مشاهده شد. به نقل از تحلیل کالکالیست، داریو امودئی، مدیرعامل آنتروپیک، بر ضرورت استفاده از منابع مالی گسترده كشورهاي عرب حوزه خلیج فارس برای رقابت جهانی تأکید کرده است.
🔹کالکالیست در ادامه مینویسد که صندوق سرمایهگذاری قطر برنامهای برای سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری در آمریکا طی یک دهه آینده دارد و قصد دارد در سالهای ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ تا ۲۵ معامله فناوری در سال انجام دهد. چنین روندی از دید تحلیلگران به منزله گسترش نقشآفرینی مالی خلیج فارس در سیلیکونولی است؛ روندی که میتواند توازن قدرت در اقتصاد دیجیتال جهانی را دگرگون ساخته و وابستگی میان «سرمایه انرژیمحور» و «فناوریهای نوین» را بیش از پیش برجسته کند.
https://www.calcalist.co.il/calcalistech/article/rjuaejr9ex
@meshkatanalysis
🔹روزنامه کالکالیست در گزارشی عنوان کرده که صندوق سرمایهگذاری قطر (QIA) برای نخستین بار وارد حوزه سرمایهگذاری در هوش مصنوعی شده و در آخرین دور تأمین مالی شرکت آنتروپیک مشارکت کرده است.
🔹به گفته منابع مالی، این شرکت آمریکایی که توسعهدهنده سامانه هوش مصنوعی «Claude» است، موفق به جذب ۱۳ میلیارد دلار سرمایه بر مبنای ارزشی معادل ۱۸۳ میلیارد دلار شد. بدین ترتیب، قطر در کنار سرمایهگذاران پیشین همچون آمازون و گلدمن ساکس قرار گرفت.
🔹این گزارش تأکید میکند که ورود قطر نقطه عطفی برای آنتروپیک نیز محسوب میشود. مدیران شرکت در گذشته نسبت به پذیرش سرمایه از دولتهای اقتدارگرا ابراز نگرانی داشتند، اما در دور اخیر، تغییر رویکردی مشاهده شد. به نقل از تحلیل کالکالیست، داریو امودئی، مدیرعامل آنتروپیک، بر ضرورت استفاده از منابع مالی گسترده كشورهاي عرب حوزه خلیج فارس برای رقابت جهانی تأکید کرده است.
🔹کالکالیست در ادامه مینویسد که صندوق سرمایهگذاری قطر برنامهای برای سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری در آمریکا طی یک دهه آینده دارد و قصد دارد در سالهای ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ تا ۲۵ معامله فناوری در سال انجام دهد. چنین روندی از دید تحلیلگران به منزله گسترش نقشآفرینی مالی خلیج فارس در سیلیکونولی است؛ روندی که میتواند توازن قدرت در اقتصاد دیجیتال جهانی را دگرگون ساخته و وابستگی میان «سرمایه انرژیمحور» و «فناوریهای نوین» را بیش از پیش برجسته کند.
https://www.calcalist.co.il/calcalistech/article/rjuaejr9ex
@meshkatanalysis
calcalist
קטאר נכנסה לאירוע: הפכה למשקיעה משמעותית של אנתרופיק | כלכליסט
קטאר הצטרפה למשקיעות קיימות כמו אמזון וגולדמן זאקס והשתתפה בסבב גיוס ההון האחרון של המפתחת של קלוד, במסגרתו גייסה החברה 13 מיליארד דולר לפי שווי של 183 מיליארד דולר. זו הכניסה הראשונה של קטאר לתחום ה-AI, אך בכוונתה להמשיך ולהתרחב ולהשקיע חצי טריליון דולר…
❤1👌1
🔻غزه؛ میدان فروپاشی اسرائیل و خیزش چین در خاورمیانه
جان مرشایمر اخیرا در اظهاراتی حول نقش چین، وضعیت اسرائیل و بحران خاورمیانه در چارچوب نظم بینالملل به تحلیل وضعیت موجود پرداخت.
🔹مرشایمر توضیح میدهد که چین بهدلیل وابستگی شدید به نفت خلیج فارس و گسترش تواناییهای نظامی خود، بهویژه با ساخت نیروی دریایی آبهای آزاد، علاقهمند به ایفای نقشی پررنگتر در خاورمیانه شده است. چین از تیرهگی روابط آمریکا با ایران و عربستان بهره برده و جایگاهی تازه در مناسبات منطقهای یافته است. هرچند روسیه به دلیل حضور طولانیمدت در سوریه هنوز بازیگر بزرگتری محسوب میشود، اما چین در حال آمادهسازی ابزارهای راهبردی برای اثرگذاری است.
🔹او سپس به همگرایی چهار کشور چین، روسیه، ایران و کره شمالی اشاره میکند که ایالات متحده را «دشمن مرگبار» تلقی کرده و برای مهار آن همکاری نزدیکتری آغاز کردهاند. از نظر مرشایمر، این روند توازن جهانی را تغییر میدهد. در این میان اسرائیل موقعیت خود را بیش از پیش وابسته به حمایت آمریکا میبیند؛ چرا که بدون کمک نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک واشنگتن قادر به تداوم جنگ در غزه و مقابله با دشمنان منطقهای خود نیست.
🔹 مرشایمر معتقد است که اسرائیل با وجود نمایش پیروزیهای تاکتیکی، از نظر راهبردی در موقعیت شکنندهای قرار دارد. حملات موشکی ایران، تداوم قدرت حماس و حزبالله و فشارهای یمنیها همگی نشانههای ضعف ساختاریاند. او همچنین تأکید میکند که اسرائیل برخلاف گذشته دیگر توانایی دفاع مستقل ندارد و بدون سپر حمایتی آمریکا در معرض تهدید جدی قرار خواهد گرفت.
🔹در بُعد اخلاقی و سیاسی، مرشایمر غرب را به «ورشکستگی اخلاقی» متهم میکند؛ زیرا در حالی که مدعی ارزشهای جهانی است، آشکارا از «نسلکشی در غزه» حمایت میکند. او میگوید بیرون از غرب، این تناقض بهروشنی دیده میشود و حتی در درون جوامع غربی نیز امید به صداقت اخلاقی دولتها رو به افول است. به باور او، این بحران مشروعیت نهتنها اسرائیل، بلکه موقعیت ایالات متحده و متحدان اروپاییاش را نیز تضعیف میکند و بستر را برای نقشآفرینی قدرتهای نوظهوری چون چین و ائتلاف روسیه–ایران–ترکیه در آینده منطقه فراهم میسازد.
@meshkatanalysis
youtu.be/3U_69DyZcxc?si…
جان مرشایمر اخیرا در اظهاراتی حول نقش چین، وضعیت اسرائیل و بحران خاورمیانه در چارچوب نظم بینالملل به تحلیل وضعیت موجود پرداخت.
🔹مرشایمر توضیح میدهد که چین بهدلیل وابستگی شدید به نفت خلیج فارس و گسترش تواناییهای نظامی خود، بهویژه با ساخت نیروی دریایی آبهای آزاد، علاقهمند به ایفای نقشی پررنگتر در خاورمیانه شده است. چین از تیرهگی روابط آمریکا با ایران و عربستان بهره برده و جایگاهی تازه در مناسبات منطقهای یافته است. هرچند روسیه به دلیل حضور طولانیمدت در سوریه هنوز بازیگر بزرگتری محسوب میشود، اما چین در حال آمادهسازی ابزارهای راهبردی برای اثرگذاری است.
🔹او سپس به همگرایی چهار کشور چین، روسیه، ایران و کره شمالی اشاره میکند که ایالات متحده را «دشمن مرگبار» تلقی کرده و برای مهار آن همکاری نزدیکتری آغاز کردهاند. از نظر مرشایمر، این روند توازن جهانی را تغییر میدهد. در این میان اسرائیل موقعیت خود را بیش از پیش وابسته به حمایت آمریکا میبیند؛ چرا که بدون کمک نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک واشنگتن قادر به تداوم جنگ در غزه و مقابله با دشمنان منطقهای خود نیست.
🔹 مرشایمر معتقد است که اسرائیل با وجود نمایش پیروزیهای تاکتیکی، از نظر راهبردی در موقعیت شکنندهای قرار دارد. حملات موشکی ایران، تداوم قدرت حماس و حزبالله و فشارهای یمنیها همگی نشانههای ضعف ساختاریاند. او همچنین تأکید میکند که اسرائیل برخلاف گذشته دیگر توانایی دفاع مستقل ندارد و بدون سپر حمایتی آمریکا در معرض تهدید جدی قرار خواهد گرفت.
🔹در بُعد اخلاقی و سیاسی، مرشایمر غرب را به «ورشکستگی اخلاقی» متهم میکند؛ زیرا در حالی که مدعی ارزشهای جهانی است، آشکارا از «نسلکشی در غزه» حمایت میکند. او میگوید بیرون از غرب، این تناقض بهروشنی دیده میشود و حتی در درون جوامع غربی نیز امید به صداقت اخلاقی دولتها رو به افول است. به باور او، این بحران مشروعیت نهتنها اسرائیل، بلکه موقعیت ایالات متحده و متحدان اروپاییاش را نیز تضعیف میکند و بستر را برای نقشآفرینی قدرتهای نوظهوری چون چین و ائتلاف روسیه–ایران–ترکیه در آینده منطقه فراهم میسازد.
@meshkatanalysis
youtu.be/3U_69DyZcxc?si…
YouTube
Professor John Mearsheimer: China could bring peace to Gaza |John Mearsheimer LATEST SCO Summit 2025
John Mearsheimer is an international relations scholar at University of Chicago. He is one of the most influential and controversial thinkers in the world on the topics of war and power.
#johnmearsheimer #israel #iran #china #chinese #chinanews #usa #usarmy…
#johnmearsheimer #israel #iran #china #chinese #chinanews #usa #usarmy…
👍3👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صلح از راه قدرت یا بازگشت به جنگ؟»
سخنان جنجالی وزیر دفاع آمریکا در حضور ترامپ بار دیگر پرسشی قدیمی را زنده کرده است: آیا واشنگتن به دنبال صلح پایدار است یا بازتولید جنگهای بیپایان؟
این تغییر درست پس از نشست تیانجین و نمایش قدرت شرق رخ میدهد؛ جایی که چین و متحدانش بر چندجانبهگرایی و استقلال حاکمیتی تأکید کردند. همزمان، در سوی دیگر، استفاده بیمحابای نتانیاهو از زور و کشتار برای رسیدن به اهداف سیاسی، تصویری از جهان دوگانه امروز را ترسیم میکند: نظمی که یا بر پایه همکاری و برابری بنا میشود، یا بر مدار جنگ و هژمونی.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1964426800378831233?s=46
@meshkatanalysis
سخنان جنجالی وزیر دفاع آمریکا در حضور ترامپ بار دیگر پرسشی قدیمی را زنده کرده است: آیا واشنگتن به دنبال صلح پایدار است یا بازتولید جنگهای بیپایان؟
این تغییر درست پس از نشست تیانجین و نمایش قدرت شرق رخ میدهد؛ جایی که چین و متحدانش بر چندجانبهگرایی و استقلال حاکمیتی تأکید کردند. همزمان، در سوی دیگر، استفاده بیمحابای نتانیاهو از زور و کشتار برای رسیدن به اهداف سیاسی، تصویری از جهان دوگانه امروز را ترسیم میکند: نظمی که یا بر پایه همکاری و برابری بنا میشود، یا بر مدار جنگ و هژمونی.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1964426800378831233?s=46
@meshkatanalysis
👍4👎1