مشکات اندیشه – Telegram
مشکات اندیشه
305 subscribers
5 photos
14 videos
126 links
راه اندیشه بی‌همراهان، ره به جایی نمی‌برد. ما مشتاق شنیدن دیدگاه‌ها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایه‌ای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
Download Telegram
🔻ایران و اسرائیل؛ از نزاع دوجانبه تا دومینوی جنگ‌های خاورمیانه

🔹 امنا زمان در گزارشی در وب‌سایت «مدرن دیپلماسی» توضیح می‌دهد که منازعه ایران و اسرائیل از سطح یک درگیری دوجانبه فراتر رفته و به معضل امنیتی گسترده‌ای برای کل خاورمیانه بدل شده است.

🔹او می‌نویسد که حملات متقابل از آوریل ۲۰۲۴ تا ژوئن ۲۰۲۵ نه تنها ضعف‌های دفاعی و اطلاعاتی دو طرف را آشکار کرد، بلکه خطر «دومینوی جنگ‌های منطقه‌ای» را افزایش داد.

🔹به روایت گزارش، مذهب و ایدئولوژی به موتور محرک اصلی تنش‌ها بدل شده‌اند؛ ایران به‌عنوان کشوری با اکثریت شیعه خود را حامی فلسطین معرفی می‌کند و در برابر برتری‌طلبی صهیونیسم ایستاده است، در حالی که اسرائیل با تکیه بر سیاست حمله پیش‌دستانه و پشتیبانی ایالات متحده می‌کوشد جایگاه هژمونیک خود را حفظ کند.

🔹به گفته نویسنده، ورود بازیگران ثالث بحران را پیچیده‌تر کرده است. عادی‌سازی روابط جهان عرب با اسرائیل باعث شد منازعه از «جنگ ایران و اسرائیل» به تقابل «عالم عرب – غیرعرب» تغییر ماهیت دهد. هم‌زمان، ناکامی سازمان همکاری اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس در ارائه راه‌حل مؤثر، زمینه‌ساز بلوک‌بندی‌های جدید شد.

🔹در این میان، رقابت هسته‌ای و موشکی به‌همراه بهره‌گیری از نیروهای نیابتی، ستون اصلی بحران را تشکیل داده است. گزارش توضیح می‌دهد که اسرائیل از زرادخانه هسته‌ای مورد حمایت غرب برخوردار است و ایران بر توانمندی موشکی، پهپادها و گروه‌های نیابتی چون حماس، حزب‌الله و انصارالله تکیه دارد. در کنار این، نسل‌کشی فلسطینیان و سکوت جهان عرب، ایران را به تنها مدافع جدی فلسطینیان در برابر اسرائیل تبدیل کرده است.

🔹در بخش دیگری از گزارش آمده است که پیامدهای جهانی این منازعه کمتر از ابعاد منطقه‌ای آن نیست. افزایش بهای انرژی، اختلال در مسیرهای تجاری خلیج فارس و دریای سرخ و ورود قدرت‌های بزرگ همچون چین و آمریکا به عرصه بحران، بعدی بین‌المللی به منازعه داده است.

🔹به باور نویسنده، اگرچه آتش‌بس موقتی با میانجی‌گری آمریکا برقرار شد، اما بدون یک چارچوب راهبردی جامع برای مهار رقابت‌های تسلیحاتی، مدیریت اختلافات مذهبی و رسیدگی به مسئله فلسطین، خاورمیانه همچنان در معرض چرخه‌ای پایان‌ناپذیر از خشونت و بی‌ثباتی باقی خواهد ماند.

https://moderndiplomacy.eu/2025/09/27/iran-israel-conflict-expanding-security-dilemma-in-middle-east/

@meshkatanalysis
🔻 غزه، لبنان و راه‌حل دو‌دولتی؛ گفت‌وگوی تام فلچر با نشنال امارات

🔹 این گفت‌وگو در قالب پادکست On the Record از نشریه نشنال امارات با اجرای «هدلی گمبل» و با حضور «تام فِلِچِر»، هماهنگ‌کننده امور بشردوستانه سازمان ملل، انجام شده است.

🔹فلچر در این گفتگو به بررسی جنگ غزه، بحران‌های انسانی منطقه و نقش قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای از ایران تا خلیج فارس می‌پردازد و تلاش دارد تصویری از مسیرهای صلح و همبستگی بین‌المللی ارائه دهد.

🔹در آغاز گفتگو، فِلِچِر تأکید کرد که هفته‌ای پرتنش در عرصه دیپلماسی جهانی مشاهده کرده و نقش نهادهای چندجانبه همچنان حیاتی است.

🔹او توضیح داد که برخلاف تصور رایج مبنی بر بی‌اهمیت شدن دیپلماسی، دیدارهای رهبران از جمله رئیس‌جمهور آمریکا و دبیرکل سازمان ملل انرژی تازه‌ای به تلاش‌های صلح‌ساز وارد کرده است.

🔹به گفته او، این تحرکات نه تنها بر پرونده‌هایی چون اوکراین و سودان اثر گذاشته بلکه زمینه‌های گفت‌وگو درباره غزه را نیز دگرگون کرده است.

🔹در بخش دیگری از بحث، فلچر بحران غزه را «فاجعه‌ای انسانی» توصیف کرد و گفت تنها راه تغییر معادله، برقراری آتش‌بس فوری است.

🔹او افزود که بدون توقف درگیری‌ها، ارسال کمک‌های گسترده و بازسازی زیرساخت‌ها ممکن نیست.

🔹فلچر با اشاره به سطح بالای نابودی و قحطی در غزه، تصریح کرد که تنها چشم‌انداز پایدار، بازگشت به مسیر «راه‌حل دو دولتی» است؛ هرچند دولت فعلی اسرائیل آشکارا آن را رد کرده است. او یادآور شد که جهان ایده بهتری از دو دولت ارائه نکرده و هنوز این طرح تنها گزینه برای صلح است.

🔹او سپس به نقش بازیگران منطقه‌ای پرداخت و توضیح داد که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از عربستان گرفته تا قطر و اردن حمایت سیاسی و مالی ارزشمندی ارائه داده‌اند، اما ابعاد نیازها بسیار بزرگ‌تر است.

🔹فلچر تأکید کرد که بازسازی غزه هزینه‌ای عظیم خواهد داشت و اگر جامعه جهانی در این مسیر کوتاهی کند، تنها مشکلات آینده انباشته می‌شود.

🔹او خواستار تخصیص حتی یک درصد از هزینه‌های جهانی تسلیحات به کمک‌های بشردوستانه شد تا «میلیون‌ها زندگی نجات پیدا کند».

🔹در ادامه، فلچر به گستره بحران‌ها در منطقه پرداخت: از سوریه که به گفته او در مسیر بازگشت تدریجی به ثبات است، تا لبنان که همچنان گرفتار دخالت‌های خارجی و فشارهای امنیتی است.

🔹او ضمن اذعان به دشواری شرایط، بر امید به بازگشت آوارگان سوری و ضرورت تقویت نهادهای دولتی لبنان تأکید کرد.

🔹در پایان، فلچر با اشاره به ایران و دیگر تحولات خاورمیانه گفت آینده صلح در منطقه تنها در صورتی تضمین می‌شود که اسلحه‌ها خاموش شوند، دسترسی بشردوستانه برقرار گردد و منابع مالی کافی فراهم آید؛ چرا که «صلح بهترین داروست» و بدون آن هیچ تلاشی برای بازسازی و توسعه به ثمر نمی‌رسد.

@meshkatanalysis

https://youtu.be/hZVCSrz8nSQ?si=2igsdSyUVY0WCgs0
🤔1🕊1
🔻عبدالله النفیسی: حزب‌الله بازوی راهبردی ایران و سدّ بازدارنده در برابر اسرائیل

🔹پادکست «محفوف» در یکی از تازه‌ترین قسمت‌های خود میزبان عبدالله النفیسی، اندیشمند و تحلیلگر برجستۀ عرب بود. وی در گفت‌وگوی خود با پادکست «محفوف» ابتدا به جایگاه حزب‌الله در لبنان پرداخت و یادآور شد که این جنبش از سال ۱۹۸۲ تاکنون چهل سال تجربه و انباشت تسلیحاتی در اختیار دارد و به هیچ وجه با یک تصمیم یا فشار خارجی از صحنه حذف نمی‌شود. او تأکید کرد که هرچند حزب‌الله در سال‌های اخیر بخشی از هیبت معنوی خود را به دلیل ترور فرماندهان و فشارهای داخلی از دست داده، اما توان نظامی و سازمانی خود را حفظ کرده و همچنان بازیگر اصلی موازنه قوا در لبنان است.

🔹در این میان، النفیسی جایگاه شهید سید حسن نصرالله را در ساختار حزب‌الله به طوری کلی و در منطقه به طور خاص برجسته دانست. به گفته او، نصرالله طی سه دهه رهبری حزب‌الله توانست با شفافیت و قدرت بیان، افکار عمومی لبنان و جهان عرب را تحت تأثیر قرار دهد. او توضیح داد که ویژگی نصرالله در این بود که «آنچه می‌گفت انجام می‌داد»، از این رو اعتماد و کاریزمایی ویژه پیدا کرده بود. با وجود این، النفیسی باور دارد که نبود نصرالله تغییری بنیادین در مسیر حزب‌الله ایجاد نمی‌کند، چرا که این جنبش اساساً «بازوی منطقه‌ای ایران» است و راهبردهای کلان آن در تهران تعیین می‌شود.

🔹النفیسی در ادامه بر سه سناریوی آینده حزب‌الله تأکید کرد: نخست، توافق مشروط با دولت لبنان و اسرائیل که از نظر او بعید است؛ دوم، خطر واقعی جنگ داخلی در صورت اصرار بر خلع سلاح فوری؛ و سوم، گسترش بحران به سطح منطقه‌ای با ورود ایران و متحدانش در عراق و یمن.

🔹او هشدار داد که خلع سلاح حزب‌الله می‌تواند لبنان را بی‌دفاع کرده و اسرائیل را به تجاوزات گسترده‌تر تشویق کند، در حالی‌که تداوم حمایت ایران از این گروه، ابزار بازدارندگی حیاتی برای لبنان و محور مقاومت باقی مانده است.

🔹در بخش مربوط به ایران، النفیسی تأکید کرد که جنگ مستقیم با اسرائیل هنوز پایان نیافته و تهران توانایی بالایی برای استمرار درگیری دارد. به گفته او، ایران برخلاف اسرائیل که به جنگ‌های سریع و کوتاه تمایل دارد، قادر است نزاع را به یک جنگ فرسایشی طولانی بدل کند.

🔹او همچنین یادآور شد که ایران از انعطاف لازم برای مذاکره حتی با دشمنان ایدئولوژیک برخوردار است، اما در عین حال خطوط قرمز خود در موضوع هسته‌ای را ترک نخواهد کرد. بدین ترتیب، ایران و حزب‌الله در کنار دیگر متحدان منطقه‌ای، همچنان محور اصلی تحولات امنیتی خاورمیانه باقی خواهند ماند.

@meshkatanalysis

https://www.youtube.com/watch?v=wM7gED8bfno&t=6139s ‏⁦
🔻روایت‌سازی رسانه‌ای سعودی علیه ایران: مطالعه موردی توییت‌های حسین الغاوی

‏⁧ #تحلیل_گفتمان
‏⁧ #حسن_حمزه

🔹این مطالعه به تحلیل گفتمان توییتری حسین الغاوی ⁦ @halgawi⁩ روزنامه‌نگار سعودی و مجری برنامه «جمره»، درباره ایران می‌پردازد. بررسی بیش از سی توییت او در بازه زمانی ژوئیه تا سپتامبر ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که الغاوی با بهره‌گیری از زبان کنایه، طنز و جدل سیاسی، روایتی دوگانه از ایران ارائه می‌دهد: از یک سو ایران را بازیگری بی‌ثبات‌کننده در منطقه و مانع اصلی صلح فلسطین معرفی می‌کند و از سوی دیگر آن را کشوری گرفتار بحران‌های ساختاری داخلی توصیف می‌نماید. این در حالی است که پس از توافق پکن میان تهران و ریاض با میانجی‌گری چین، ایران کوشیده است استراتژی پیشین خود را تغییر داده و بر تعمیق روابط بر مبنای حسن نیت تأکید کند، اما الغاوی این چرخش را نه دستاوردی دیپلماتیک، بلکه نشانه‌ای از ضعف ساختاری ایران در برابر فشارهای ژئوپلیتیک و تغییر موازنه قدرت منطقه‌ای بازنمایی می‌کند.

🔹در محور سیاست خارجی، الغاوی ایران را در کنار آمریکا و اسرائیل تنها مخالف راه‌حل دو دولت برای فلسطین معرفی کرده و مدعی است که تهران با حمایت از گروه‌های نظامی همچون انصارالله و حزب‌الله، به سیاست بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای متوسل می‌شود.

🔹وی در ادعایی بی‌اساس، بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را نتیجه نقض تعهدات هسته‌ای دانسته و حملات نظامی ایران را مغایر با قوانین بین‌المللی ارزیابی می‌کند. در نگاه او، روابط ایران با سعودی و غرب همواره در نوسان بوده و روابط تهران-واشنگتن را «دوستی امروز و دشمنی فردا» توصیف می‌کند، در حالی که هرگونه نزدیکی احتمالی ایران به پیمان‌های دفاعی منطقه‌ای را دستمایه تمسخر قرار می‌دهد.

🔹در بُعد داخلی نیز الغاوی تلاش دارد با برجسته‌سازی برخی حوزه‌های داخلی ایران از آن ها برای پیشبرد و مستند سازی روایت رسانه‌ای خود بهره ببرد. در این راستا الغاوی بر بحران‌های اقتصادی و اجتماعی ایران تأکید می‌ورزد و از اعتراضات ایرانیان خارج از کشور، تمایل گسترده جوانان به مهاجرت، اختلافات سپاه و دولت و اخراج مهاجران افغانستانی به‌عنوان نشانه‌های فرسایش اجتماعی و سوءمدیریت اقتصادی یاد می‌کند.

🔹وی حتی پا را فراتر از این مسائل نهاده و از اظهارات بدون پشتوانه برخی سیاسیون داخلی در مورد کاترین پرز-شکدم نیز مستند برای روایت رسانه ای خود ساخته است. او ماجرای کاترین پرز-شکدم، زن یهودی-فرانسوی و دیدارش با مقامات ایرانی را دلیلی بر ضعف دستگاه امنیتی می‌داند و از ویدئوهای طنزآلود زندگی روزمره کودکان ایرانی به‌عنوان نشانه ناامیدی عمومی یاد می‌کند. این روایت که با زبان طعنه‌آمیز و طنزآلود بیان می‌شود، هدف آن تأثیرگذاری بر افکار عمومی عربی و تقویت تصویر ایران به‌عنوان کشوری در حال فروپاشی است.

📌در نهایت، الغاوی بر ضرورت شکل‌گیری وحدت عربی-اسلامی با محوریت سعودی برای مهار نفوذ ایران تأکید دارد و تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای سیاسی را ابزارهای مؤثر در این مسیر می‌داند. روایت او که ترکیبی از «تهدید خارجی» و «ضعف داخلی» است، بازتاب‌دهنده بخشی از دستگاه روایت‌سازی سعودی-عربی علیه ایران بوده و در چارچوب جنگ روایت‌ها و رقابت‌های رسانه‌ای غرب آسیا قابل فهم است. این مطالعه موردی می‌تواند به درک خطوط اصلی گفتمان‌های رقیب در محیط رسانه‌ای غرب آسیا و نحوه بازنمایی چرخش‌های دیپلماتیک در روایت‌های رسانه‌ای منطقه‌ای کمک نماید.

@meshkatanalysis
👌1
🔻ترامپ: از «پایان جنگ غزه» تا «نقشه صلح جدید برای خاورمیانه»

🔹در دیدار رسمی دونالد ترامپ با بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید، رئیس‌جمهور آمریکا جزئیات طرحی تازه برای پایان جنگ غزه و ایجاد «صلحی پایدار» در منطقه را تشریح کرد.

🔹او گفته است که این ابتکار تنها به آتش‌بس محدود نمی‌شود، بلکه شامل آزادی گروگان‌ها، ورود کمک‌های انسانی به غزه و ترسیم افق سیاسی برای روابط فلسطینی – اسرائیلی است.

🔹در همین راستا، وی از تشکیل نهادی بین‌المللی به نام «شورای صلح» خبر داد که خود به همراه تونی بلر آن را هدایت خواهد کرد.

🔹ترامپ با اشاره به سوابق دوره ریاست‌جمهوری‌اش یادآور شد که «هیچ رئیس‌جمهوری در تاریخ آمریکا به اندازه او به اسرائیل خدمت نکرده است».

🔹او گفت که تصمیم به شناسایی حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان، قطع کمک مالی به آنچه «آنروای فاسد» خواند و همچنین خروج از «توافق هسته‌ای هولناک ایران» بخشی از سیاست‌هایش برای تضمین امنیت اسرائیل بوده است.

🔹وی تأکید کرد که در نتیجه اقدماتش، توان هسته‌ای ایران «به کلی نابود شده» و اسرائیل بیش از گذشته در موقعیت امن‌تری قرار گرفته است.

🔹ترامپ همچنین بار دیگر به توافقات ابراهیم اشاره کرد و گفت که این ابتکار نشان داده «هر کشوری که با اسرائیل همکاری کند به شکوفایی می‌رسد، و برعکس، کشورهایی که خواهان حذف آن از نقشه بوده‌اند جز عقب‌ماندگی چیزی به دست نیاورده‌اند».

🔹او افزود که چشم‌انداز «خاورمیانه‌ای جدید» اکنون از هر زمان دیگری نزدیک‌تر شده و همکاری کشورهای عربی و اسلامی برای اجرای طرح تازه، به‌ویژه در قبال غزه، اجتناب‌ناپذیر است.

🔹در بخش دیگری از سخنانش، ترامپ به تماس اخیر خود و نتانیاهو با نخست‌وزیر قطر اشاره کرد و آن را «تاریخی و سازنده» توصیف کرد.

🔹او ضمن تمجید از امیر قطر به عنوان «شخصیتی شگفت‌انگیز که خواهان صلح است»، بر نقش دوحه به عنوان واسطه‌ای محوری تأکید کرد و یادآور شد که «شریکان عرب و مسلمان آماده‌اند مسئولیت خود را در قبال آینده غزه بر عهده گیرند». چنین مواضعی نشان می‌دهد که ابتکار ترامپ نه تنها اسرائیل و فلسطین، بلکه کل معادلات منطقه‌ای را در بر می‌گیرد و ایران نیز به صورت مستقیم در محور انتقادهای او قرار دارد.

@meshkatanalysis
🕊1
🔻تحلیل گفتمانی دیدگاه‌های کنشگران رسانه‌ای اسلام‌گرا نسبت به طرح ترامپ درباره غزه

‏⁧ #تحلیل_گفتمان
‏⁧ #حسن_حمزه

🔹طرح ۲۰ ماده‌ای دونالد ترامپ درباره غزه که در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵ با حضور نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام شد، واکنش گسترده‌ای را میان کنشگران رسانه‌ای اسلام‌گرا برانگیخت.

🔹این طرح بر سه محور اصلی شامل آزادی گروگان‌ها، خلع سلاح کامل گروه‌های مقاومت و بازسازی اقتصادی تحت نظارت نهادی به نام «شورای صلح» استوار بود. با این حال، این ابتکار در گفتمان اسلام‌گرایان نه به عنوان گامی برای صلح، بلکه ابزاری برای تقویت سلطه اسرائیل، تحمیل قیمومیت بین‌المللی و حذف هویت مقاومت بازنمایی شد.

🔹در شبکه اجتماعی ایکس، روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گران اسلام‌گرای اخوانی با بهره‌گیری از گفتمان‌های مقاومت، هویت‌محوری و افشای توطئه به نقد این طرح پرداختند.

🔹معرفی سه بند اصلی طرح یعنی مبادله گروگان‌ها و زندانیان، نابودی زیرساخت‌های نظامی مقاومت و استقرار نیروی بین‌المللی و بازسازی اقتصادی بدون نقش حماس یا تشکیلات خودگردان از دید آنان مصداقی از استعمار نوین و پروژه‌ای مبهم و بی‌ضمانت بود. آنان معتقد بودند که ابهام در جدول زمانی و شرط‌گذاری‌های سخت‌گیرانه می‌تواند به حذف تدریجی فلسطین از معادلات سیاسی منجر شود.

🔹بررسی مواضع ۱۰ کنشگر شاخص جریان اخوانی نشان داد که همگی در کلیت امر با طرح مخالفت داشتند. برخی همچون محمد الأخرس و خالد صافی آن را مصادره حق تعیین سرنوشت و توطئه علیه مقاومت دانستند. تامر از استعمار نیابتی سخن گفت و فایض أبوشماله آن را ادامه روند تسلیم‌سازی خواند. منى عمری هشدار داد که ابهامات طرح می‌تواند به کوچ اجباری غیرمستقیم منجر شود و مامون فندی آن را طنابی برای نجات نتانیاهو معرفی کرد. در مقابل، تنها تعداد معدودی مانند محمد المختار الشنقیطی با رویکردی عمل‌گرایانه بر استفاده تاکتیکی از فرصت‌ها تأکید کردند.

🔹در تحلیل گفتمانی این جریان سه الگو برجسته شد:

‏- نخست، بازنمایی مقاومت و هویت جمعی با تأکید بر غزه به‌عنوان نماد مقاومت؛

‏-دوم، نقد استعماری و توطئه‌محور که طرح را بخشی از هژمونی غربی-عربی دانست؛

‏- و سوم، عمل‌گرایی استراتژیک که هرچند محدود، بر بهره‌گیری تاکتیکی از شرایط متمرکز بود.

📌داده‌ها نشان می‌دهد حدود ۹۰ درصد محتوای تولیدشده در این فضا ماهیتی انتقادی داشته و به بسیج دیجیتال علیه طرح انجامید. در جمع‌بندی، گفتمان اسلام‌گرایان اخوانی طرح ترامپ را نه راه‌حل، بلکه «بدعتی سیاسی» برای تحکیم اشغال ارزیابی کرده و آن را نشانه‌ای از شکست استراتژیک اسرائیل تلقی کردند.

@meshkatanalysis
1👍1
🔻 طرح صلح یا تله سیاسی؟ هشدار مرشایمر درباره سناریوی اسرائیل در غزه

🔹جان مرشایمر استاد برجسته روابط بین‌الملل و نظریه‌پرداز واقع‌گرایی تهاجمی، در گفت‌وگو با پادکست The Spectator Show به بررسی «طرح صلح» دونالد ترامپ برای غزه پرداخت؛ طرحی که همراه با بنیامین نتانیاهو رونمایی شد و به تعبیر ترامپ می‌توانست «روز تاریخی برای تمدن بشری» باشد. مرشایمر اما با نگاهی انتقادی توضیح داد که این طرح نه تنها قابلیت اجرایی ندارد، بلکه در عمل بازتابی از منافع اسرائیل است و هیچ جایی برای خواسته‌های فلسطینیان باقی نمی‌گذارد.

🔹به گفته مرشایمر، در وهله نخست باید در نظر داشت که این طرح اساساً یک «پیشنهاد اسرائیلی-آمریکایی» است. او تأکید کرد که نتانیاهو و مشاوران نزدیک ترامپ از جمله جرد کوشنر، تغییرات نهایی را به نفع اسرائیل رقم زدند و همه امتیازات کلیدی در متن توافق به تل‌آویو رسید.

🔹مرشایمر تصریح کرد: در حالی که اسرائیل خروج کامل از غزه را نمی‌پذیرد و حتی بخشی از حضور نظامی را حفظ می‌کند، از حماس خواسته شده است تا در همان ۷۲ ساعت نخست همه گروگان‌ها را آزاد کرده و دست از سلاح و تونل‌های دفاعی خود بکشد. از منظر او، این به معنای خلع سلاح کامل فلسطینیان و بی‌دفاع ماندن آنان است، موضوعی که «هیچ عقل سلیمی در حماس حاضر به پذیرش آن نیست».

🔹مرشایمر در ادامه با اشاره به پیامدهای «راه سخت» که اسرائیل در پیش گرفته است، هشدار داد که راهبرد تل‌آویو بر پایه فشار نظامی و رانده‌شدن فلسطینیان به جنوب غزه و حتی مصر بنا شده است.

🔹او این مسیر را ادامه «نسل‌کشی» توصیف کرد و یادآور شد که علی‌رغم تبلیغات ارتش اسرائیل، نشانه‌ای از شکست قطعی حماس وجود ندارد. به باور وی، حماس با شبکه گسترده‌ای از تونل‌ها و امکان جذب نیروهای جوان، همچنان توان ادامه مبارزه را دارد و جنگ جاری بیش از هر چیز به حیثیت و موقعیت بین‌المللی اسرائیل آسیب زده است.

🔹او حتی یادآور شد که بسیاری از نهادهای حقوق بشری جهانی و اسرائیلی، اقدامات اخیر را مصداق آشکار «جنایت علیه بشریت» و «نسل‌کشی» دانسته‌اند، هرچند استفاده از این واژه همچنان محل مناقشه سیاسی است.

🔹در نهایت، مرشایمر تحلیل خود را با اشاره به اهداف بلندمدت ترامپ جمع‌بندی کرد. او گفت که ترامپ برخلاف بایدن «جنگ‌طلب» نیست و تمایل دارد توافق‌های اقتصادی و سیاسی بزرگی همچون «پیمان ابراهیم» میان اسرائیل و عربستان سعودی یا حتی توافقی با ایران را به نام خود ثبت کند.

🔹اما از نگاه مرشایمر، تا زمانی که بحران غزه و روند فعلی ادامه داشته باشد، تحقق چنین توافق‌هایی غیرممکن خواهد بود. او نتیجه گرفت که طرح ترامپ فاقد چشم‌انداز واقعی برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی است و بدون این عنصر بنیادین، نه تنها شانسی برای موفقیت ندارد بلکه به تعمیق بحران منجر خواهد شد.

@meshkatanalysis

‏⁦ youtu.be/63u6Si4NLDk?si…⁩
1👍1
‏در نشستی تخصصی با حضور سه کارشناس ایرانی و عرب، سازوکارهای تصمیم‌گیری در سیاست خارجی ایران، تأثیرات تحریم‌ها بر جامعه و اقتصاد و چشم‌انداز امنیت منطقه‌ای مورد بحث قرار گرفت. این گزارش به جمع‌بندی دیدگاه‌های دکتر حسن احمدیان (استاد مطالعات خاورمیانه، دانشگاه تهران)، دکتر فاطمه الصمادی (پژوهشگر ارشد، مرکز مطالعات الجزیره) و دکتر عبدالله الشایجی (استاد علوم سیاسی، دانشگاه کویت) می‌پردازد.

‏۱.دکتر حسن احمدیان (استاد مطالعات خاورمیانه، دانشگاه تهران)

‏درباره ساختار تصمیم‌گیری، احمدیان توضیح داد که سیاست خارجی ایران به‌شکل فراگروهی تصمیم‌گیری می‌شود؛ بازیگران و نهادهای مختلف در شورای عالی امنیت ملی گرد هم می‌آیند، رئیس‌جمهور منتخب ریاست شورا را بر عهده دارد، وزیران و فرماندهان ارشد عضو هستند و پس از بحث با متخصصان، رأی‌گیری انجام می‌شود. به گفته او، رهبری معمولاً از توافق درون‌نظام حمایت می‌کند و تنها در موارد نادر از حق وتو استفاده می‌شود، تنها نمونه شناخته‌شده آن، جلوگیری از جنگ با افغانستان پس از حادثه هرات در سال ۱۳۷۷ بود.

‏در پاسخ به دوگانه اصلاح‌طلب/اصول‌گرا، او تأکید کرد که این تقسیم‌بندی برای فهم سیاست خارجی ایران کافی نیست؛ در پرونده‌های میدانی مانند سوریه، هر دو جریان در هر دو سوی تصمیم حضور دارند، زیرا سازوکار تصمیم‌گیری از مرزهای جناحی فراتر می‌رود.

‏در بخش منطقه‌ای، احمدیان از ایده‌های امنیت جمعی/دفاع مشترک و ابتکارهای ایرانی برای نظم امنیتی خلیج فارس از جمله طرح امید و پیشنهاد عدم تعرض سخن گفت و اظهار داشت اکنون گوش‌های شنواتری در منطقه برای این طرح‌ها وجود دارد، هرچند این دیدگاه با تردید میهمان عربی روبه‌رو شد.

‏درباره پرونده هسته‌ای، او یادآور شد که پیش از حملات اخیر، ایران شفاف‌ترین کشور تحت بازرسی آژانس بود، اما اکنون فضا به سمت «ابهام هسته‌ای» پیش رفته است. از نظر او، تهدیدهای وجودی می‌توانند رویکرد هسته‌ای را تغییر دهند، هرچند این الزاماً به معنای ساخت سلاح هسته‌ای نیست.

‏به‌گفته او، افکار عمومی داخل ایران پس از جنگ اخیر «سخت‌گیرتر» از حاکمیت شده و در نظرسنجی‌ها گرایش بیشتری به بازدارندگی هسته‌ای دیده می‌شود؛ با این حال، خود نظام سقفی برای این سخت‌گیری قائل است.

‏۲. دکتر فاطمه الصمادی (پژوهشگر ارشد، مرکز مطالعات الجزیره)

‏در تحلیل اثرات تحریم‌ها، الصمادی مجموعه تحریم‌ها را پنج تا شش دوره اصلی توصیف کرد و توضیح داد که از دوران اوباما، با هدف قرار دادن نفت و انرژی، آثار تحریم از حاشیه به متن جامعه و به‌ویژه طبقه متوسط رسیده است. او تحریم‌ها را به بیماری دیابت تشبیه کرد که به‌مرور قلب و کلیه اقتصاد و جامعه را می‌زند.

‏درباره ماهیت اعتراضات، او جامعه ایران را اعتراض‌محور خواند، اما تصریح کرد که بیشتر اعتراض‌ها معطوف به مطالبات اقتصادی و اجتماعی بوده و لزوماً سرنگونی‌طلب نیست. در عین حال به تغییرات اجتماعی ملموس از جمله عقب‌نشینی حکومت در موضوع حجاب زیر فشار جامعه اشاره کرد.

‏در بررسی تحولات هویتی، الصمادی روند قومی-ملی شدن بخشی از افکار عمومی را پررنگ دانست و اظهار داشت که ایران آینده احتمالاً آمیزه‌ای از گرایش‌های دینی و ملی خواهد بود؛ به باور او جامعه و حتی خود نظام قابلیت انعطاف و دگرگونی دارند.

‏درباره برنامه موشکی، او گفت که توافقی در داخل بر عدم واگذاری این برنامه شکل گرفته و سپاه بافت سیاسی-تصمیمی را طوری چیده که گشودن بحث موشکی روی میز مذاکره، هزینه برکناری تصمیم‌گیر را در پی داشته باشد.

‏در تحلیل پرونده هسته‌ای الصمادی افزود که در پیمایش‌های اخیر، برنامه هسته‌ای به‌مثابه دستاورد ملی تلقی می‌شود و گرایش به دستیابی به سلاح در افکار عمومی رشد کرده، در نتیجه امکان امتیازدهی در این حوزه برای دولت بسیار محدود است.

‏۳. دکتر عبدالله الشایجی (استاد علوم سیاسی، دانشگاه کویت)

‏در تحلیل وضعیت کنونی،الشایجی اوضاع را «تقاطع» خواند و گفت که اروپایی‌ها میان بازگشت به همکاری با آژانس و مذاکره با آمریکا از یک سو و فعال‌سازی تحریم‌ها از سوی دیگر، ایران را به انتخابی سخت سوق داده‌اند؛ او خروج آمریکا از برجام به فشار نتانیاهو را یادآور شد.

‏از منظر امنیت خلیج فارس، او ایران را تهدیدی مستمر دانست و ابتکارهای تهران برای امنیت منطقه نظیر طرح امید را غیرقابل‌اعتماد توصیف کرد؛ همچنین به پرونده‌های عملیاتی مانند کشف شبکه‌های مرتبط با ایران در کویت استناد کرد و پرسید چگونه می‌توان به تهران اعتماد کرد./۱

@meshkatanalysis
1
‏درباره ساختار قدرت در ایران، الشایجی چندین بار تأکید کرد که در ساختار ایران کلام آخر با رهبر است و این جایگاه بالاتر از قانون اساسی قرار می‌گیرد؛ در عین حال کمبود مراکز تخصصی شناخت ایران، ترکیه و اسرائیل در جهان عرب را نقد کرد.

‏در سطح راهبردی، او گفت که فشار بر ایران ترکیبی از تحریم‌های دردآور و تهدیدهای دیگر است؛ به زعم وی مذاکره با ترامپ و نتانیاهو بی‌حاصل خواهد بود و تجربه صبر راهبردی هم برای ایران هزینه‌زا بوده است.

‏در نگاه منطقه‌ای، الشایجی منطقه را منطقه خطر توصیف کرد، از نیاز به سازوکارهای امنیت و دفاع جمعی در شورای همکاری گفت و بر ضرورت اقدامات اعتمادساز دوجانبه بین ایران و همسایگان تأکید کرد هرچند مسئولیت بیشتری را متوجه تهران دانست.

@meshkatanalysis

https://youtu.be/-mzoTW_iqQI?si=_8dqtzCQ7cTRXo7N
1
🔻تیر خلاص مک‌گرگور به کاخ سفید: ایران هرگز تهدید نبود، اما شما جنگ می‌خواهید

🔹سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا، داگلاس مک‌گرگور، در گفت‌وگو با برنامه Judging Freedom هشدار داد که تحرکات اخیر نظامی ایالات متحده و اسرائیل نشان‌دهنده نزدیک بودن حمله به ایران است.

🔹او تأکید کرد ایران هیچ تهدید مستقیمی علیه امنیت ملی آمریکا ندارد، اما واشنگتن تحت نفوذ تل‌آویو در حال سوق دادن واشنگتن به جنگی پرهزینه است؛ جنگی که می‌تواند با بسته شدن تنگه هرمز، اقتصاد جهانی و به‌ویژه جیب مردم آمریکا را به شدت متلاشی کند.

🔹سرهنگ مک‌گرگور در تحلیل خود توضیح داد که آنچه به عنوان طرح‌های سیاسی یا صلح برای فلسطین مطرح می‌شود مانند برنامه کوشنر و ترامپ عملاً چیزی جز تسلیم کامل فلسطینی‌ها در برابر اسرائیل نیست. او یادآور شد که نتانیاهو نیز آشکار یا تلویحاً این برنامه‌ها را بی‌فرجام دانسته و اسرائیل صرفاً به دنبال تحکیم موقعیت برتر خود است.


🔹وی سپس به سخنرانی اخیر وزیر دفاع آمریکا اشاره کرد که در برابر صدها ژنرال و افسر ارشد ارتش، رویکردی تهاجمی و ضد کنوانسیون ژنو را ترویج کرده بود.

🔹به گفته مک‌گرگور، تأکید بر «حمله» به جای «دفاع» و نادیده گرفتن قواعد حقوقی جنگ خطرناک است و می‌تواند ارتش آمریکا را به سمت رویکردهایی مشابه غزه یا بمباران شهرهای ژاپن سوق دهد. او اضافه کرد که این نگاه در عین حال نشان می‌دهد دولت کنونی بیش از حد بر جنگ‌طلبی و حضور نظامی در همه‌جا تکیه دارد.

🔹در بخش دیگری از مصاحبه، مک‌گرگور به تحرکات نظامی آمریکا و اسرائیل در قبال ایران پرداخت. او تأکید کرد که انتقال تجهیزات، استقرار ناوها و جابه‌جایی مهمات در منطقه بیانگر آمادگی برای یک حمله قریب‌الوقوع است.

🔹از نگاه او، هدف اصلی تل‌آویو «قطع سر» رهبری ایران و ایجاد آشوب داخلی است، هرچند چنین راهبردی محکوم به شکست خواهد بود زیرا ایران توان دفاعی خود را به شکل گسترده در سراسر کشور توزیع کرده است.

🔹به گفته وی، برخلاف گذشته این بار حمله می‌تواند تلفات سنگینی برای آمریکا به همراه داشته باشد، چون ایران این نبرد را موجودیتی و حیاتی تلقی می‌کند.

🔹مک‌گرگور بارها تصریح کرد که ایران هیچ تهدید مستقیمی علیه امنیت ملی آمریکا ندارد و در این زمینه همانند ونزوئلا است.

🔹او هشدار داد که تداوم مسیر کنونی واشنگتن نتیجه‌ای جز گرفتار شدن در جنگی پرهزینه ندارد؛ جنگی که پیامدهای اقتصادی و انرژی آن، از جمله بسته شدن تنگه هرمز و جهش قیمت نفت، می‌تواند اقتصاد جهانی را متلاشی کند. در پایان، او از غیبت کامل نقش کنگره در تصمیم‌گیری‌ها و تبعیت بی‌چون‌وچرای دولت آمریکا از خواسته‌های اسرائیل انتقاد کرد و هشدار داد که این روند می‌تواند آمریکا را به سرعت به ورطه جنگ با ایران بکشاند.

@meshkatanalysis

https://www.youtube.com/live/ksKl9F9eslk?si=8h7sqgozK2bR0NU3
1
🔻 خط رسانه‌ای العربیة فارسی در پوشش جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل

‏- جایگاه العربیة فارسی و هدف‌گذاری مخاطب

🔹العربیة فارسی، شاخه فارسی‌زبان شبکه العربیة سعودی از آغاز درگیری (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵) تا پایان آتش‌بس (۲۴ ژوئن) بیش از ۷۰ پست در پلتفرم X و چندین مقاله تفصیلی منتشر کرد. این رسانه که عمدتاً جامعه فارسی‌زبان خارج از ایران و بخشی از کاربران معترض داخل کشور را هدف قرار می‌دهد، نقش فعالی در بازنمایی جنگ ایفا کرد. بررسی محتوایی نشان می‌دهد هدف اصلی آن نه صرفاً اطلاع‌رسانی، بلکه شکل‌دهی به درکی خاص از «قدرت و ضعف» دو طرف بود؛ به‌گونه‌ای که ایران را بازیگری ناتوان، پرخطر و منزوی و اسرائیل و آمریکا را نیروهای کنترل‌کننده بحران نشان دهد.

‏- چارچوب خبری و لحن روایی

🔹لحن العربیة فارسی آشکارا خنثی–مثبت به سمت آمریکا و اسرائیل بود. در گزارش‌ها، حملات اسرائیل به‌عنوان «ضربه استراتژیک به برنامه هسته‌ای ایران» توصیف شد و از اصطلاحاتی نظیر «جراحی دقیق نظامی» و «بازدارندگی کامل» استفاده گردید. در مقابل، پاسخ‌های موشکی ایران با عبارات «نمادین»، «ناموفق» و «فاقد توان هدف‌گیری» بازتاب یافت. این رسانه در پست‌های مکرر خود به نقل از مقامات آمریکایی و اسرائیلی از جمله ترامپ و نتانیاهوتأکید کرد که «خطر بمب اتمی ایران از میان رفته» و «ماشین جنگی تهران فلج شده است». استنادهای العربیة فارسی به منابع غربی (CNN، WSJ، و مراکز امنیتی اسرائیلی) نشان می‌دهد که روایت آن بر پایه داده‌های غرب‌محور و تحلیل‌های امنیتی همسو با تل‌آویو ساخته شده است.

‏- پیام پنهان برای مخاطب فارسی‌زبان

🔹 تحلیل محتوایی پست‌ها نشان می‌دهد خط رسانه‌ای العربیة فارسی در سه محور اصلی حرکت کرده است:

‏1- القای «ضعف ساختاری» جمهوری اسلامی از رهگذر نمایش ناتوانی دفاعی و ناکارآمدی مدیریتی.

‏2- مشروع‌سازی اقدام اسرائیل از طریق تأکید بر «حق دفاع مشروع» و «ضرورت مهار ایران».

‏3- بازنمایی عربستان به‌عنوان میانجی منطقی و متوازن که به ثبات منطقه‌ای می‌اندیشد.

🔹 به‌ویژه در روزهای پس از آتش‌بس، پست‌هایی با مضمون «پیروزی عقلانیت دیپلماتیک سعودی» و «شکست محور مقاومت» منتشر شد. این پیام ضمنی به‌گونه‌ای طراحی شده بود که در ذهن مخاطب فارسی‌زبان، عربستان به‌عنوان قدرتی نوین و مسئول در برابر ایران پرخطر و بی‌ثبات جلوه کند.

📌 جمع‌بندی

‏بررسی ساختاری محتوای العربیة فارسی نشان می‌دهد که این رسانه در جنگ ۱۲ روزه، کارکردی دوگانه داشته است: از یک‌سو در چارچوب سیاست رسانه‌ای ریاض، روایت رسمی سعودی‌ها درباره‌ی «تهدید ایران و ثبات منطقه‌ای» را بازتاب داده و از سوی دیگر، با استفاده از زبان و ادبیات فارسی، تلاش کرده تا افکار عمومی ایران را به سمت نوعی درک غرب‌گرایانه از امنیت و قدرت منطقه‌ای سوق دهد. اتکای مکرر به داده‌های ماهواره‌ای غربی، حذف روایت‌های ایرانی و استفاده از لحن تحقیرآمیز نسبت به نهادهای دفاعی ایران نشان می‌دهد هدف اصلی نه اطلاع‌رسانی بی‌طرف، بلکه شکل‌دهی به افکار عمومی فارسی‌زبان در راستای استراتژی رسانه‌ای عربستان بوده است؛ استراتژی‌ای که بر «ناتوان‌نمایی ایران» و «عقلانیت‌نمایی سعودی» استوار است.

@meshkatanalysis
👍1
🔻 چرا جهان عرب با وجود بی‌اعتمادی به غرب از همکاری مستقیم با ایران پرهیز می‌کند؟

‏⁧ #فراسوی_گفتمان
‏⁧ #حسن_حمزه

🔹 در سال‌های اخیر، افکار عمومی جهان عرب نسبت به ایران دچار تحولات تدریجی اما معناداری شده است. بر پایه‌ی یافته‌های «شاخص افکار عمومی عربی ۲۰۲۴» و در پرتو گفت‌وگوهای اخیر کارشناسان منطقه‌ای از جمله دکتر فاطمه صمادی و دکتر عبدالله شایجی، می‌توان دریافت که برداشت اعراب از ایران از مرحله‌ی «تهدید مطلق» به مرحله‌ی «تردید محتاطانه» رسیده است. با این حال، این تغییر نگرش هنوز به شکل‌گیری همکاری عملی و مستقیم میان ایران و دولت‌های عربی منجر نشده است. درک چرایی این مسئله، نیازمند تطبیق داده‌های نظرسنجی با تحلیل‌های سیاسی و امنیتی نخبگان عربی است.

‏۱. کاهش ذهنیت تهدید، بدون افزایش اعتماد

🔹داده‌های پیمایش ۲۰۲۴ نشان می‌دهد که سهم کسانی که ایران را «قطعاً تهدید» می‌دانند، از ۵۲ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۳۶ درصد در ۲۰۲۲ کاهش یافته است. با این حال، بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان همچنان ایران را عامل بی‌ثباتی منطقه می‌دانند. در این میان، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بیش از سایر جوامع عربی از نفوذ تهران بیمناک‌اند. به‌زعم تحلیلگران، افکار عمومی عربی در مرحله‌ای قرار دارد که هم‌زمان از اسرائیل نگران است و از ایران بی‌اعتماد؛ بدین معنا که کاهش ادراک تهدید الزاماً به معنای افزایش تمایل به همکاری نیست.

‏۲. سایه‌ی بی‌اعتمادی تاریخی و تجربه‌ی مداخله

🔹 فاطمه صمادی که تابعیت قطری و فارغ التحصیل دانشگاه تهران است و تجربه زیسته در ایران دارد، اخیرا در گفتگویی با برنامه «محاولة فهم» الجزیره بر این باور است، یکی از عوامل اصلی تداوم فاصله‌ی میان تهران و پایتخت‌های عربی، میراث سیاسی مداخلات ایران در سوریه و یمن است. او تأکید می‌کند که سیاست منطقه‌ای ایران در دهه‌ی گذشته «اعتماد متقابل» را از میان برده و موجب شده پیشنهادهای تهران برای ایجاد نظم امنیتی منطقه‌ای با تردید روبه‌رو شود. داده‌های نظرسنجی نیز همین نکته را تأیید می‌کند: اکثریت اعراب طرح‌های ایران درباره‌ی همکاری امنیتی را غیرقابل اعتماد می‌دانند و آن را تلاشی برای تحکیم نفوذ سیاسی قلمداد می‌کنند.

‏۳. میان دو بی‌اعتمادی: غرب غیرقابل اتکا و ایران غیرقابل پیش‌بینی

🔹کشورهای عربی در وضعیت پیچیده‌ای گرفتارند. از یک سو، تجربه‌ی چند دهه وابستگی امنیتی به غرب و رفتار دوگانه‌ی قدرت‌های غربی در قبال بحران‌های فلسطین و غزه، موجب شده است که اعتماد به ایالات متحده و متحدانش به‌شدت کاهش یابد. از سوی دیگر، همان دولت‌ها به ایران نیز اعتماد کامل ندارند، زیرا از نظر اعراب، سیاست‌های تهران در قبال دولت‌های عربی غالباً بر اساس ملاحظات فرقه‌ای و ایدئولوژیک تفسیر می‌شود. نتیجه این ادراک، شکل‌گیری نوعی «توازن میان دو تهدید» است: اسرائیل به‌عنوان دشمن آشکار و ایران به‌عنوان بازیگر غیرقابل پیش‌بینی.

‏۴. مانع ساختاری اعتماد: تمرکز تصمیم‌گیری در تهران

🔹یکی از محورهای کلیدی در گفت‌وگوهای صمادی و شایجی، مسئله‌ی ساختار تصمیم‌گیری در ایران است. از دید نخبگان عربی، روند سیاست‌گذاری در تهران فاقد شفافیت نهادی است و تمرکز قدرت در سطح عالی، امکان پیش‌بینی‌پذیری رفتار ایران را کاهش می‌دهد. به تعبیر کارشناسان، کشورهای عربی می‌دانند که مذاکره با تهران معادل مذاکره با فرد یا نهاد واحدی نیست، بلکه با شبکه‌ای پیچیده از نهادهای نظامی و ایدئولوژیک روبه‌رو هستند. این برداشت، در داده‌های افکار عمومی نیز بازتاب یافته و عامل مهمی در بی‌میلی به همکاری مستقیم با ایران تلقی می‌شود.

‏۵. جمع‌بندی: همکاری معلق میان شناخت و هراس

📌در نهایت، می‌توان گفت مشکل اصلی نه در نیت همکاری، بلکه در نبود «اعتماد راهبردی» نهفته است. اعراب به‌خوبی می‌دانند که اسرائیل تهدید فوری‌تر است و غرب شریک غیرقابل اعتماد، اما در عین حال ایران را نیز بازیگری می‌دانند که منافع خود را بر منافع جمعی منطقه ترجیح می‌دهد. از همین رو، راهبرد غالب در جهان عرب نه خصومت مطلق، بلکه «همزیستی محتاطانه» با تهران است؛ رویکردی که تا زمانی که ایران نتواند مشروعیت منطقه‌ای خود را از قالب ایدئولوژیک به چارچوب همکاری مبتنی بر منافع مشترک منتقل کند، همچنان تداوم خواهد یافت.

@meshkatanalysis

https://x.com/hamzeh_ir/status/1974530423121223786?s=46
👍3🕊1
🔻 از تل‌آویو تا واشنگتن؛ چگونه جنگ با ایران پایه‌های نظم آمریکایی را لرزاند؟

🔹 مکس بلومنتال (Max Blumenthal)، روزنامه‌نگار و تحلیلگر آمریکایی در گفتگویی پا کستی درباره پیامدهای جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل و بازتاب‌های ژئوپلیتیکی آن بر نظم جهانی سخن گفته است.
‏ این گفت‌وگو تلاش دارد تا درک دقیق‌تری از برداشت بلومنتال نسبت به موقعیت ایران، واکنش ایالات متحده و تأثیر آن بر رقابت واشنگتن و پکن به دست آورد. گفت‌وگو از خلال مشاهدات میدانی او در ایران، تحلیل او از عملکرد محور مقاومت، و نگاهش به راهبردهای نظامی و امپراتوری آمریکا شکل گرفته است.

🔹بلومنتال در آغاز با اشاره به سفرش به ایران تصریح می‌کند که ایرانیان از طیف‌های مختلف سیاسی، جنگ اخیر را نوعی «پیروزی فرسایشی» برای ایران می‌دانند و از پایان زودهنگام آن ابراز نارضایتی کرده‌اند.

🔹به گفته او، اسرائیل خسارت‌های اقتصادی و زیرساختی گسترده‌تری متحمل شده که سانسور داخلی مانع از افشای کامل آن شده است. او تأکید می‌کند که این جنگ بیش از آنکه به ضرر ایران باشد، توازن راهبردی آمریکا و اسرائیل را برهم زد و ضعف ساختاری «امپراتوری آمریکا» را در درگیری‌های منطقه‌ای آشکار ساخت.

🔹او می‌گوید جنگ با ایران نه‌تنها به لحاظ نظامی، بلکه به لحاظ راهبردی و تمدنی برای واشنگتن زیان‌بار بود و نشان داد که ایالات متحده دیگر توان اداره همزمان چند جبهه (خاورمیانه، اوکراین و شرق آسیا) را ندارد.

🔹در ادامه، بلومنتال به اختلافات درون دولت ترامپ درباره جنگ با ایران اشاره کرده و می‌گوید جناحی که مخالف حمله به ایران بود، نه از موضع اخلاقی، بلکه از منظر «حفظ ظرفیت نظامی برای مقابله با چین» با این جنگ مخالفت کرد.

🔹او با انتقاد از سیاست خارجی واشنگتن، یادآور می‌شود که ایالات متحده با مصرف بخش قابل توجهی از سامانه‌های دفاعی پیشرفته خود در این نبرد، توان دفاع از متحدان آسیایی خود در برابر چین را کاهش داده است. از دید او، این امر به تضعیف طرح‌های جهانی آمریکا و به تأخیر افتادن راهبرد مهار چین انجامیده است.

🔹بلومنتال سپس با اشاره به عملیات‌های موسوم به «وعده صادق» (True Promise) از سوی ایران، این حملات را نشانه‌ای از تحول در توانمندی نظامی تهران می‌داند. به تعبیر او، ایران در مراحل نخست این عملیات‌ها، اهداف محدودی را با موشک‌های قدیمی‌تر هدف قرار داد تا سطح درگیری را مدیریت کند، اما در مراحل بعدی با نفوذ به همه لایه‌های سامانه پدافندی اسرائیل و انهدام مراکز حساس مانند مؤسسه وایزمن، برتری تکنولوژیک اسرائیل را به چالش کشید. او این روند را نشانه «تغییر موازنه بازدارندگی» در خاورمیانه می‌خواند.

🔹در جمع‌بندی، بلومنتال هشدار می‌دهد که احتمال درگیری مجدد میان ایران و اسرائیل بالا است و این‌بار ابعاد آن به‌مراتب خشونت‌آمیزتر خواهد بود. وی به اقدامات ایران برای شناسایی و پاکسازی شبکه‌های موساد در داخل کشور و اخراج مهاجران افغان اشاره می‌کند و آن را بخشی از جنگ اطلاعاتی می‌داند.

🔹او نتیجه می‌گیرد که بسته شدن احتمالی تنگه هرمز می‌تواند اقتصاد جهانی را فلج کند و مسئولیت این بحران بر دوش اسرائیل و در نهایت دولت ترامپ خواهد بود. از نظر بلومنتال، این روند می‌تواند نه‌تنها جایگاه آمریکا را در خاورمیانه، بلکه اعتبار ژئوپلیتیکی آن در برابر چین و سایر قدرت‌های نوظهور را نیز تضعیف کند.

@meshkatanalysis

‏⁦ youtu.be/DEONEroc4iY?si…⁩
1👍1🕊1
🔻پیو: اعتماد آمریکایی‌ها به تل‌آویو فرو ریخته است

🔹مرکز افکارسنجی پیو در تازه‌ترین گزارش خود اعلام کرده است که دو سال پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل، نگاه افکار عمومی آمریکا نسبت به عملیات نظامی اسرائیل در غزه و دولت تل‌آویو منفی‌تر شده است.

🔹بنا بر نتایج این پژوهش، حدود ۳۹ درصد از شهروندان معتقدند اسرائیل در اقدامات نظامی خود «بیش از حد پیش رفته»، در حالی‌ که این رقم در پایان ۲۰۲۳ تنها ۲۷ درصد بود.

🔹همچنین ۵۹ درصد از پاسخ‌دهندگان، دیدگاهی نامطلوب نسبت به دولت اسرائیل دارند که نسبت به اوایل ۲۰۲۴ افزایش یافته است. پژوهشگران پیو این تغییر را نشانه‌ای از رشد تردید عمومی نسبت به سیاست‌های تل‌آویو و هزینه انسانی جنگ دانسته‌اند.

🔹در گزارش آمده است که تنها ۱۶ درصد از آمریکایی‌ها رویکرد اسرائیل را «متناسب» ارزیابی کرده و ۱۰ درصد نیز گفته‌اند این رژیم «کافی اقدام نکرده است».

🔹هم‌زمان، میزان نارضایتی از واکنش دولت ترامپ به درگیری نیز افزایش یافته؛ ۴۲ درصد از شهروندان عملکرد او را رد کرده‌اند، در حالی که تنها ۳۰ درصد موافق بوده‌اند.

🔹سهم افرادی که باور دارند ترامپ بیش از اندازه جانب اسرائیل را گرفته، از ۳۱ به ۳۶ درصد رسیده است. پژوهش تأکید می‌کند این تغییرات در هر دو حزب اصلی آمریکا دیده می‌شود، هرچند جمهوری‌خواهان همچنان حمایت بیشتری از سیاست‌های اسرائیل دارند.

🔹به گفته پیو، حدود یک‌سوم آمریکایی‌ها (۳۳ درصد) بر این باورند که ایالات متحده «بیش از اندازه» به اسرائیل کمک نظامی می‌کند، در حالی‌ که تنها ۸ درصد کمک‌ها را ناکافی می‌دانند.

🔹در مقابل، ۳۵ درصد از مردم اعتقاد دارند کمک‌های انسان‌دوستانه واشنگتن به غیرنظامیان فلسطینی «کافی نیست». این ارقام بیانگر تمایل روزافزون افکار عمومی برای تفکیک میان حمایت سیاسی از اسرائیل و نگرانی نسبت به پیامدهای انسانی جنگ است. افزون بر این، حدود ۸۰ درصد از آمریکایی‌ها نسبت به «گرسنگی در غزه، تلفات غیرنظامیان و سرنوشت گروگان‌های اسرائیلی» ابراز نگرانی کرده‌اند.

🔹در بخش نهایی، گزارش یادآور می‌شود که مردم آمریکا همچنان نسبت به ملت‌های اسرائیل و فلسطین دیدگاه مثبت‌تری دارند تا نسبت به رهبرانشان.

🔹با این حال محبوبیت دولت اسرائیل نسبت به سال گذشته کاهش یافته و تنها ۳۵ درصد نگاه مثبتی به آن دارند.

🔹 ۵۶ درصد از مردم دیدگاهی مثبت نسبت به اسرائیلی‌ها و ۵۲ درصد نسبت به فلسطینی‌ها دارند، اما ۸۴ درصد حماس را منفی ارزیابی کرده‌اند.

🔹فاصله حزبی در این زمینه چشمگیر است: ۷۰ درصد دموکرات‌ها از مردم فلسطین تصویری مثبت دارند در حالی‌ که فقط ۳۷ درصد جمهوری‌خواهان چنین نظری دارند. پژوهشگران پیو نتیجه می‌گیرند که قطب‌بندی سیاسی در آمریکا، برداشت از این جنگ را به‌طور فزاینده‌ای دوپاره کرده است.

@meshkatanalysis

‏⁦ pewresearch.org/politics/2025/…⁩
👍4🕊1
🔻 تحلیل رسانه‌ای از روایت «نه جنگ، نه صلح»

#خط_روایت
#حسن_حمزه

در ماه‌های اخیر، از ژوئن تا اکتبر ۲۰۲۵، بسیاری از رسانه‌های اسرائیلی و غربی با بهره‌گیری از زبان هشدار و ناامنی، تصویری از منطقه ساخته‌اند که در آن «صلح» صرفاً یک وقفه کوتاه میان دو جنگ است. بررسی بیش از ۵۰ منبع و ده‌ها پست در شبکه اجتماعی ایکس نشان می‌دهد این رسانه‌ها با تمرکز بر «شکنندگی آتش‌بس» و تکرار تهدیدها، وضعیتی از «تعلیق دائمی» را در افکار عمومی بازتولید می‌کنند؛ همان چیزی که نظریه‌پردازان آن را «صلح منفی» می‌نامند.

🔹 چهار خط خبری اصلی

رسانه‌ها در روایت خود از آتش‌بس، چهار محور تکرارشونده را دنبال می‌کنند: نخست، تأکید بر شکنندگی آتش‌بس و احتمال نقض آن؛ دوم، تمرکز بر تهدید هسته‌ای و نیروهای نظامی متحد ایران؛ سوم، برجسته‌سازی اتهامات درباره پروپاگاندای داخلی و سرکوب؛ و در نهایت، دعوت به فشار بیشتر از سوی آمریکا و غرب. در مجموع، این خطوط خبری با هم تصویری می‌سازند که در آن «جنگ همیشه در راه است» و هیچ صلح پایداری وجود ندارد.

🔹 مهندسی روایت و القای اضطراب

رسانه‌ها با گزینش هدفمند گفتارها این حس را می‌سازند: هشدارهای نتانیاهو درباره «هوشیاری دائمی» و جلوگیری از بازسازی ظرفیت‌های هسته‌ای و موشکی ایران پس از آتش‌بس به عنوان پاسخی منطقی بازتاب می‌یابد؛ اظهارات ترامپ درباره «پایان هفت جنگ» (از جمله درگیری ایران-اسرائیل) در کنار تأکید بر «شکنندگی آتش‌بس» و ادعای نقش کلیدی خود در آن، تکرار می‌شود و سخنان رهبر انقلاب درباره تحمیل وضعیت «نه جنگ، نه صلح» توسط دشمنان به‌عنوان اعتراف به ضعف تفسیر می‌گردد. هم‌زمان، مصاحبه تام باراک با نشنال امارات، جایی که وی آتش‌بس‌ها را بی‌فایده می‌خواند و می‌گوید اسرائیل به دنبال «حل مسئله با بریدن سر افعی» (قطع کامل تهدید ایران) است، اضطراب را تشدید می‌کند و مفهوم «صلح منفی» را تثبیت می‌سازد.

🔹 تحول روایت از پیروزی تا تعلیق

در سه ماه گذشته، روایت رسانه‌ای از «پیروزی» به «بحران» و سپس به «تعلیق» تغییر کرده است. ابتدا سخن از پیروزی نظامی بود، اما به‌تدریج تیترها به سمت «خطر بازگشت درگیری» رفتند. با بازداشت‌های داخلی و تنش‌های نیابتی، تصویر تازه‌ای از ایران ساخته شد: کشوری در آستانه بحران مداوم. نتیجه آن، تثبیت روایت «نه جنگ، نه صلح» به‌عنوان وضعیت طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است.

📌 نتیجه‌گیری و راهکار

این الگوی خبری، بخشی از جنگ ترکیبی رسانه‌ای است که هدف آن، حفظ برتری اسرائیل و غرب بدون درگیری مستقیم است. پیامد کوتاه‌مدت آن افزایش اضطراب اجتماعی و کاهش تحرک اقتصادی است؛ در بلندمدت، خطر فروغلتیدن جامعه به انتظار منفعلانه را در پی دارد. راه مقابله، ساخت روایت بومی و امیدآفرین است: بازنمایی دستاوردهای واقعی، تقویت دیپلماسی فعال و نشان دادن توان بازسازی مستقل. تنها در این صورت می‌توان چرخه تعلیق را به مسیر حرکت و بازسازی بدل کرد.

@InstituteRastak
👍2🔥1🕊1
🔻یمن؛ خط مقدم تازه در رقابت‌های ایالات متحده و اسرائیل برای مهار غرب آسیا

🔹 در گزارشی تحلیلی به قلم موده اسکندر که در پایگاه خبری کریدل منتشر شده تحولات یمن به‌عنوان یکی از حساس‌ترین جبهه‌های ژئوپلیتیک منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده تأکید می‌کند که از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در اکتبر ۲۰۲۳، نیروهای انصارالله با گسترش دامنه عملیات دریایی و نظامی، دریای سرخ را به نقطه فشاری علیه تل‌آویو و واشنگتن تبدیل کرده‌اند. این روند نه‌تنها مسیرهای کشتیرانی بین‌المللی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه باعث تغییر در معادلات قدرت در غرب آسیا شده است.

🔹 در وهله نخست، گزارش روشن می‌سازد که امارات متحده عربی «معمار اصلی» پروژه اسرائیلی در جنوب یمن است. این کشور با تکیه بر شورای انتقالی جنوبی و شخص عیدروس الزبیدی، فرآیند نفوذ سیاسی و امنیتی تل‌آویو را به پیش می‌برد. الزبیدی در برابر حمایت از جدایی جنوب، آشکارا از عادی‌سازی سخن گفته و این موضع با سفر هیئت‌های خارجی به عدن و نشست‌های مستقیم با مقام‌های شورا به سطح عملیاتی رسیده است. بدین‌ترتیب، روند عادی‌سازی دیگر یک شعار نیست بلکه به‌عنوان «پوشش نفوذ» و «ابزار تغییر موازنه در یمن» عمل می‌کند.

🔹در سطح میدانی، گزارش نشان می‌دهد که جزایر و سواحل جنوبی یمن به سکوهای یکپارچه نظامی - اطلاعاتی تبدیل شده‌اند. در جزیره مَیون، باند پروازی بازسازی شده و زیرساخت‌های راداری و پهپادی تحت مدیریت اسرائیل مستقر است؛ مَیون عملاً به ایستگاه محرمانه عبور و نگه‌داری کشتی‌های جنگی و تجاری بدل شده است. در جزیره ذُقر، مرکز فرماندهی مشترک اسرائیلی-آمریکایی-اماراتی شکل گرفته و فرماندهی مرکزی آمریکا نیز در آن ادغام شده است. این پایگاه‌ها عملاً شاه‌رگ باب‌المندب و ورودی دریای سرخ را در کنترل محور ابوظبی - تل‌آویو- واشنگتن قرار می‌دهند.

🔹مجمع‌الجزایر سقطری و جزایر عبد‌الکوری و سَمحه نیز نقشی اساسی یافته‌اند. این نقاط به پرتابگاه پهپاد و سامانه‌های دریایی تبدیل شده و با پوشش فعالیت‌های به‌ظاهر «بشردوستانه» هلال‌احمر امارات، زیرساخت‌های بازداشتگاهی و اطلاعاتی ایجاد شده است. در استان نفت‌خیز شبوه نیز فرودگاه‌ها، شبکه‌های تونلی و مراکز آموزش پهپاد در حال بهره‌برداری است و حتی نیروهای پیمانی از آمریکای لاتین برای آموزش گروه‌های محلی به‌کار گرفته شده‌اند. این آرایش نظامی - اطلاعاتی نشان می‌دهد که نفوذ ابوظبی تنها به سواحل محدود نیست، بلکه عمق سرزمینی یمن را هم هدف گرفته است.

🔹در سطح نرم‌افزاری، رسانه‌های همسو با شورای انتقالی جنوبی، همچون برخی چهره‌های فعال در شبکه‌های عبری‌زبان و عربی، هم‌زمان کارزار تبلیغاتی برای عادی‌سازی و تشدید حملات علیه انصارالله به راه انداخته‌اند. همچنین، رسانه‌های اسرائیلی دخالت ابوظبی در ترور مقامات بلندپایه صنعا مانند احمد الرحاوی نخست‌وزیر یمن و تلاش برای ترور رئیس ستاد کل محمد الغماری را برجسته کرده‌اند. این الگو نشان می‌دهد که ابوظبی در کنار نفوذ سیاسی و نظامی، «جنگ روانی و ترور هدفمند» را هم به‌عنوان ابزار فرسایش بازدارندگی صنعا دنبال می‌کند.

📌در نهایت، گزارش به ابتکار دریایی تازه عربستان و بریتانیا با مشارکت بیش از سی کشور اشاره می‌کند که هدفش «حفاظت از کشتیرانی» عنوان شده اما در واقع برای خنثی‌سازی محاصره یمن بر کشتی‌های اسرائیلی طراحی شده است. واکنش صریح رهبری انصارالله در برابر این ائتلاف نشان می‌دهد که هرگونه حمایت از کشتی‌های اسرائیلی، یمن را در موضع پاسخ مستقیم قرار می‌دهد. در جمع‌بندی، داده‌های گزارش برای تصمیم‌سازان مقاومت نشان می‌دهد که نبرد باب‌المندب به قلب رقابت‌های منطقه‌ای تبدیل شده و راهبرد مقابله، باید هم بُعد میدانی و هم بُعد رسانه‌ای–سیاسی را در نظر گیرد تا از شکاف‌های درون‌ائتلافی ریاض و ابوظبی بهره برده و هزینه‌های نفوذ اسرائیل را افزایش دهد.

@InstituteRastak

‏⁦ thecradle.co/articles/yemen…⁩
👍1🔥1🕊1🫡1
🔻الجریده کویت مدعی شد: تماس‌های محرمانه ایران و آمریکا برای احیای مذاکرات هسته‌ای و حمایت از طرح صلح غزه

🔹روزنامه «الجريدة» کویت مدعی شد که تماس‌های محرمانه‌ای بین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا به منطقه در روزهای اخیر با هدف ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای انجام شده است.

🔹الجریده به نقل از یک منبع آگاه در وزارت خارجه ایران مدعی شده که آخرین تماس در شامگاه شنبه گذشته (۴ اکتبر ۲۰۲۵) صورت گرفته و دو طرف بر لزوم بازگشت به میز مذاکره توافق کرده‌اند.

🔹این روزنامه کویتی افزود: این منبع همچنین از احتمال برگزاری جلسات محرمانه در عمان یا قطر طی هفته آینده برای هماهنگی‌های اولیه خبر داده است.

🔹بر اساس این گزارش، آمریکا از ایران خواسته تا از طرح پیشنهادی دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ غزه حمایت کند؛ طرحی که مورد توافق اولیه اسرائیل و حماس قرار گرفته و حمایت گسترده بین‌المللی را جلب کرده است.

@meshkatanalysis

https://www.aljarida.com/article/111169
1👍1🕊1
🔻روایت فضای توییتری عبدالخالق عبدالله در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل

🔹عبدالخالق عبدالله، استاد علوم سیاسی اهل امارات و از تحلیلگران شناخته‌شده خاورمیانه، در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل (۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴) حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس را به میدان تحلیل و اظهار نظر بدل کرد. بررسی پست‌های او در این بازه زمانی نشان می‌دهد بیش از ۳۰ یادداشت و توییت منتشر کرده که حدود ۲۰ مورد آن به‌طور مستقیم به جنگ مربوط می‌شود.
‏لحن او در این دوره تند، احساسی و آشکارا جانبدارانه است؛ همواره در موضعی ضدایرانی، حامی اسرائیل و آمریکا و در عین حال مدافع انسجام کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس ظاهر شده است. او با استفاده از تصاویر پرچم‌ها و رهبران عربی، بار ملی‌گرایانه و احساسی پیام‌هایش را پررنگ‌تر کرده و به وضوح قصد دارد نوعی همبستگی سیاسی و مردمی در حوزه خلیج‌فارس ایجاد کند.

🔹محتوای محوری پست‌ها
‏موضوعات مطرح‌شده در حساب او را می‌توان در چند محور اصلی دسته‌بندی کرد:

‏ • ایران به‌عنوان بازنده جنگ: عبدالله بارها تأکید می‌کند که ایران در این نبرد شکست خورده است؛ از نابودی توان موشکی و هسته‌ای‌اش تا فروپاشی شبکه حامیانش سخن می‌گوید. او این جنگ را «درو کردن» ایران می‌داند.

‏ • آمریکا و اسرائیل به‌عنوان برندگان: ترامپ را معمار پایان سریع جنگ معرفی می‌کند و سلاح‌های آمریکایی را عامل ضربه قاطع می‌خواند. هرچند نتانیاهو را «مجرم جنگی» توصیف می‌کند، اما همزمان از آغاز «عصر امپراتوری اسرائیل» سخن می‌گوید.

‏ • اتحاد عربی: در نوشته‌هایش بارها به همبستگی میان امارات، عربستان، قطر، کویت، بحرین و عمان اشاره دارد؛ او بر اتحاد کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس می‌کند و خواستار اقدامات مشترک از جمله قطع رابطه با ایران و شکایت رسمی در سازمان ملل به‌دلیل حمله موشکی ایران به پایگاه العدید قطر است.

‏ • نقد تحلیلگران عرب ضدعربی: عبدالله به صراحت به عبدالباری عطوان و دیگران تاخته و تحلیل‌هایشان درباره پیروزی ایران را «ساده‌لوحانه» دانسته است.

‏ • شراکت استراتژیک با آمریکا: او تأکید می‌کند که کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس مستقل از واشنگتن تصمیم می‌گیرند، اما در عین حال این شراکت را «ریشه‌دار و بدون جایگزین» توصیف می‌کند و یادآور می‌شود چین و روسیه ایران را تنها گذاشته‌اند.

🔹چارچوب فکری عبدالله
‏در یک جمع‌بندی، تصویری که از نگاه او بیرون می‌آید چنین است:

‏ • ایران «مهاجمی نابخرد» است که با نقض حاکمیت همسایگان، مرتکب اشتباهی استراتژیک و جبران‌ناپذیر شده.
‏ • آمریکا و اسرائیل «برندگان قطعی» این جنگ‌اند؛ ترامپ قهرمان صلح و اسرائیل وارد دوره تازه‌ای از اقتدار شده است.
‏ • اتحاد عربی، به باور او، ستون امنیت و آینده منطقه است؛ وحدتی که باید در برابر ایران تثبیت شود و پشتوانه‌اش همکاری پایدار با واشنگتن خواهد بود.

📌جمع‌بندی
‏مرور توییت‌های عبدالخالق عبدالله در طول جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نشان می‌دهد او بیش از آنکه یک تحلیلگر باشد در قامت یک سخنگوی غیررسمی برای سیاست‌های رسمی امارات و هم‌پیمانانش ظاهر شده است. در نوشته‌های او، جنگ به مسابقه‌ای صفر و صدی تقلیل پیدا می‌کند: ایران همیشه «بازنده مطلق»، آمریکا و اسرائیل «برندگان قطعی» و خلیج فارس «یک‌دست و پیروز».

‏این تصویرسازی بیش از آنکه مبتنی بر داده‌های دقیق و واقعیت‌های میدانی باشد، بازتابی از گفتمان رسمی ضدایرانی در بخشی از حاکمیت امارات است. عبدالله عامدانه چشم بر تلفات انسانی جنگ، موج انتقاد جهانی علیه اسرائیل و حتی پیامدهای اقتصادی و امنیتی بلندمدت برای خود منطقه می‌بندد. او در حالی از «اتحاد اعراب حوزه خلیج‌فارس» می‌نویسد که اختلافات درون شورای همکاری از بحران‌های مکرر با قطر تا رقابت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی همچنان پابرجاست.

@meshkatanalysis
🥱2👍1👏1
🔻ایران و اسرائیل در لبه آتش؛ آیا جنگ موشکی به انفجار هسته‌ای می‌رسد؟

🔹 در گفت‌وگوی اخیر قاضی اندرو ناپولیتانو با سرهنگ بازنشسته داگلاس مک‌گرگور، طیفی از موضوعات جهانی روی میز قرار گرفت؛ از بحران اوکراین و خطر درگیری ناتو با روسیه گرفته تا آینده غزه و حتی احتمال جنگ آمریکا با ونزوئلا. با این حال، یکی از محوری‌ترین و حساس‌ترین بخش‌های بحث، به ایران اختصاص داشت؛ جایی که مک‌گرگور به‌طور مفصل درباره توان موشکی و دفاعی تهران، میزان آمادگی اسرائیل و سناریوهای خطرناک پیش‌روی منطقه سخن گفت.

در بخش مربوط به ایران، سرهنگ مک‌گرگور توضیح داد که اسرائیل احتمالا قصد حمله زمینی به ایران را ندارد، اما از هم‌اکنون نیروهای ویژه و عوامل اطلاعاتی را در داخل این کشور فعال کرده است.

🔹او افزود آمریکا نیز حجم بزرگی از مهمات و سامانه‌های پدافندی را به مدیترانه شرقی و دریای سرخ منتقل کرده و دو واحد سامانه «تاد» (THAAD) در منطقه مستقر کرده است.

🔹به گفته او، این تدارکات نشان می‌دهد واشنگتن خود را برای حمایت مستقیم از اسرائیل آماده می‌کند، هرچند هنوز وارد مرحله حمله فوری نشده است. با این حال، مک‌گرگور هشدار داد اگر اوضاع برای اسرائیل وخیم شود، دخالت آمریکا «تقریبا قطعی» خواهد بود و این می‌تواند پای روسیه، چین و حتی پاکستان را به درگیری باز کند.

🔹او سپس به پرسش اصلی پرداخت:

—آیا ایران می‌تواند سامانه‌های دفاعی اسرائیل را خنثی کند؟

🔹پاسخ او روشن بود: بله.

🔹به گفته مک‌گرگور، زرادخانه موشکی و پهپادی ایران در صورت استفاده کامل، توانایی عبور از سپر دفاعی اسرائیل را دارد و حتی بخش مهمی از دفاع‌های آمریکایی را هم می‌تواند بشکند. او یادآور شد که در حملات قبلی ایران، خسارتی معادل ۵۰ میلیارد دلار به اسرائیل وارد شد و این بار ممکن است میزان خسارت به ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار برسد.

🔹مک‌گرگور تاکید کرد که ایران طی سال‌های اخیر سامانه‌های دفاع هوایی خود را بهبود داده و اکنون در سطحی حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از توان مطلوب خود قرار دارد. به باور او، این سطح از آمادگی در کنار توان تهاجمی گسترده تهران باعث می‌شود اسرائیل نتواند به هدف «قطع سر» یا تغییر رژیم در ایران دست پیدا کند. مقامات ایرانی هم از پیش اعلام کرده‌اند که حتی در صورت کشته شدن رهبران ارشد، جانشینان آماده‌اند و این جنگ بی‌نتیجه خواهد بود.

🔹از دید مک‌گرگور، بزرگ‌ترین خطر در اینجاست که اگر اسرائیل دریابد تلاش‌هایش برای نابودی رهبری ایران شکست خورده، به گزینه هسته‌ای روی بیاورد.

🔹او توضیح داد اسرائیل زیردریایی‌های کلاس دلفین ساخت آلمان را در اختیار دارد که قادر به شلیک سلاح هسته‌ای از دریا هستند، بدون آنکه نیازی به عبور از فضای هوایی باشد. این امکان، سناریوی استفاده از بمب هسته‌ای علیه ایران را به تهدیدی واقعی تبدیل می‌کند.

🔹او در پایان گفت، منطق راهبردی اسرائیل بر چیزی بنا شده که آن را «جنگ ابدی برای امنیت کامل» می‌داند.

🔹به باور مک‌گرگور، رهبران اسرائیل خود را محق می‌دانند برای دفع هر تهدید احتمالی در هر زمان و هر مکان به زور متوسل شوند، حتی اگر این به معنای درگیری دائمی با ایران و همسایگانش باشد. او هشدار داد چنین طرز فکری نه تنها صلح را غیرممکن می‌کند، بلکه خطر کشیده شدن جهان به جنگی هسته‌ای را نیز بالا می‌برد.

@meshkatanalysis

https://www.youtube.com/live/4rdNKv4-qjg?si=3xDcabqiPI1g-QNt
1👍1
🔻پرده‌برداری از همدستی پنهان: همکاری روزنامه‌نگاران غربی با اسرائیل در جنگ غزه

🔹وب‌گاه «دروب‌سایت» در گزارشی تازه که بر پایه مجموعه‌ای از ایمیل‌های افشاشده تهیه شده، پرده از روابط پنهان میان شماری از روزنامه‌نگاران غربی و دستگاه دیپلماسی اسرائیل برداشت. در این گزارش تأکید شده است که برخی چهره‌های رسانه‌ای نه‌تنها به پوشش خبری جنگ ۲۰۱۴ غزه بسنده نکردند، بلکه با نگارش متن‌های تبلیغاتی و حتی کمک به جمع‌آوری منابع مالی به طور مستقیم در تقویت مواضع اسرائیل نقش‌آفرینی کردند. بر اساس این افشاگری، دیوید فروم، داگلاس مورای و بامیلا گروس از برجسته‌ترین نمونه‌های این همکاری‌ها بوده‌اند.

🔹گزارش توضیح می‌دهد که دیوید فروم، نویسنده آمریکایی و دبیر پیشین سخنرانی‌های جورج بوش در بحبوحه جنگ غزه پیش‌نویس سخنرانی برای «رون بروسور» سفیر وقت اسرائیل در سازمان ملل تهیه کرد.

🔹بنا بر اسناد، فروم در این متن جنگ علیه مردم غزه را به نبردی تاریخی برای دفاع از «جهان آزاد» تشبیه کرده و با ارجاع به خاطره شکست نازیسم و تشکیل پیمان‌های بین‌المللی، تلاش کرده بود جنگ اسرائیل را در قالبی اخلاقی و جهانی مشروعیت بخشد.

🔹به گفته‌ی افشاگری‌ها، داگلاس مورای، روزنامه‌نگار بریتانیایی و دبیر نشریه اسپکتیتور، نیز در همان دوره متنی از سخنرانی برای سفیر اسرائیل آماده کرده بود. در این متن که در مکاتبات او به چشم می‌خورد، عباراتی وجود داشت که ضمن تمجید از استقامت اسرائیل به انتقاد از مسلمانان اروپایی و محکومیت جنبش‌های تحریم کالاهای اسرائیلی می‌پرداخت.

🔹علاوه بر این، مورای پا را فراتر نهاده و در فعالیتی آشکار، مراسمی برای جمع‌آوری بیش از یک میلیون پوند به سود سربازان اسرائیلی سازمان‌دهی کرد؛ اقدامی که مرز میان روزنامه‌نگاری و کنشگری سیاسی را کاملاً مخدوش ساخت.

🔹بر پایه‌ی این گزارش، بامیلا گروس، تهیه‌کننده پیشین شبکه سی‌ان‌ان، نیز طی سال‌ها رابطه نزدیکی با بروسور داشت. همان‌گونه که در ایمیل‌ها نشان داده شده، او علاوه بر هماهنگی مصاحبه‌ها و حضور رسانه‌ای در زمینه جمع‌آوری منابع مالی برای پروژه دفاعی «گنبد آهنین» نیز نقش ایفا کرد. ارتباط او با سفیر اسرائیل صرفاً محدود به عرصه حرفه‌ای نبود، بلکه در بستر رویدادهای اجتماعی و دیدارهای خانوادگی نیز استمرار داشت و بدین ترتیب مرز میان عرصه شخصی و فعالیت رسانه‌ای کاملاً درهم‌تنیده شده بود.

🔹در پایان، گزارش خاطرنشان می‌کند که این ایمیل‌ها توسط گروه «حنظله» هک و از طریق سازمان «دیستربیوته دینایل آو سیکرتس» منتشر شده است. هرچند متادیتا برای تأیید نهایی اصالت در دسترس نیست، اما بررسی محتوای پیام‌ها و انطباق آن با داده‌های عمومی، اعتبار بخش زیادی از اسناد را تقویت کرده است.

🔹به روایت این افشاگری، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نشان دادن این واقعیت است که رسانه‌گرانی با نفوذ به جای ایفای نقش ناظر مستقل، به تقویت‌کنندگان دیپلماسی اسرائیل بدل شدند و همین امر پرسش‌های جدی درباره تعارض منافع و فروپاشی مرزهای اخلاقی روزنامه‌نگاری برانگیخته است.

@meshkatanalysis

https://www.dropsitenews.com/p/david-frum-douglas-murray-secretly ‏⁦
1
🔻چین و «حق وتوی معدنی»؛ اهرم‌سازی عناصر نادر خاکی در جنگ تراشه‌ها

🔹 ارنو برتران، تحلیلگر شناخته‌شده، در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: چین در اقدامی تازه مقررات سخت‌گیرانه‌ای برای صادرات عناصر نادر خاکی وضع کرده است که می‌تواند به‌طور جدی زنجیره جهانی تولید نیمه‌رساناهای پیشرفته را تحت تأثیر قرار دهد.

به‌راستی چرا چین مبادرت به‌چنین اقدامی کرده؟

🔹چین با این تصمیم عملاً تلاش کرده جایگاه خود در زنجیره جهانی نیمه‌رساناها را به یک ابزار اهرم‌سازی ژئوپلیتیک تبدیل کند. ابزار انتخابی‌اش هم عناصری هستند که تقریباً انحصار پردازششان در دست پکن است: عناصر نادر خاکی.

🔹ممنوعیت صادرات فناوری‌های استخراج و پالایش به‌همراه شرط صدور مجوز موردی برای استفاده از این مواد در تولید تراشه‌های پیشرفته، به چین نوعی «حق وتوی غیررسمی» می‌دهد. این یعنی حتی اگر تراشه در تایوان یا اروپا ساخته شود، اگر ردّی هرچند کوچک (بیش از ۰.۱ درصد) از عناصر نادر خاکی چینی در آن باشد، باز هم بدون چراغ سبز پکن نمی‌تواند به بازار جهانی صادر شود.

🔹در واقع این حرکت یک پاسخ متقارن به تحریم‌های صادراتی ایالات متحده است: همان‌طور که واشنگتن با کنترل فناوری‌های ساخت تراشه دست پکن را بسته، چین هم اکنون با استفاده از تسلطش بر منابع حیاتی، فشار را به طرف مقابل برمی‌گرداند.

🔹اعلام این مقررات دقیقاً پیش از دیدار احتمالی شی جین‌پینگ و ترامپ نیز نشان می‌دهد این اقدام نه فقط اقتصادی، بلکه تاکتیکی و سیاسی است؛ نوعی هشدار عملی که اگر واشنگتن به ابزار کنترل دسترسی به فناوری متوسل شود، پکن هم می‌تواند قواعد بازی را سخت‌تر کند.

🔹در پس ماجرا، چین دارد سیگنال می‌دهد که دوران وابستگی یک‌طرفه گذشته است. حالا هر دو قطب بزرگ فناوری می‌خواهند نشان دهند بدون همکاری و تعامل، هزینه‌ها برای کل جهان سرسام‌آور خواهد شد.

🔹این پست برتران بحث‌های گسترده‌ای را در X برانگیخته از جمله اشاره به نقل قول مائو تسه‌تونگ در مورد «یادگیری جنگ از طریق جنگ»: به این معنا که بهترین راه برای یادگیری تاکتیک‌های جنگی، شرکت در خود جنگ و کسب تجربه از طریق آزمون و خطا در میدان نبرد است.

@meshkatanalysis

https://x.com/rnaudbertrand/status/1976143949216764234?s=46
👍1