پارینه/پالئوگرام
در سال ۲۰۰۶ مسیحی خلقتگرایی به نام D. Swift کتابی نوشت به نام Secrets of the Ica Stones and Nazca Lines که در آن چنین برداشتی از حکاکی پل کاچینا تصویر شده بود. سوئیفت از مخالفان علوم تجربی است.
اما بررسی سنگنگاره مذکور در سال ۲۰۱۰ از سوی P. Senter (دیرینهشناس دانشگاه Fayetteville) و S.J. Cole (باستانشناس) نشان داد این کندهکاری گرچه اصیل است، اما دایناسوری در آن دیده نمیشود.
پارینه/پالئوگرام
اما بررسی سنگنگاره مذکور در سال ۲۰۱۰ از سوی P. Senter (دیرینهشناس دانشگاه Fayetteville) و S.J. Cole (باستانشناس) نشان داد این کندهکاری گرچه اصیل است، اما دایناسوری در آن دیده نمیشود.
قسمتهای خاکستری تیره در تصویر بالا نشاندهنده سنگنگاره اصلی است. قسمتهای خاکستری روشن نیز رسوباتی اند که بهطور طبیعی در قسمتهای مختلف صخرهها از جمله کنار کندهکاری باستانی جمعشدهاند و ترکیب هر دو عنصر (سنگنگاره باستانی و رسوبات طبیعی) باعث شده تصویر به شکل دایناسور به نظر برسد. بهعلاوه قسمت «دم» این «دایناسور» خیالی، جدا از «تنه و گردن» آن حکاکی شده است و قسمت «۸» مانندی نیز پشت «تنه» این موجود موهومی کنده شده که سوئیفت و هواداران حقانیت کتاب مقدس، آن را نادیده میگیرند تا آسیبی به دایناسور خیالی ایشان وارد نشود. مشخص نیست که سرخپوستان باستان چه قصدی از ترسیم چنین نقشی داشتهاند، ولی جز این تصویر، تصویرهای حکاکیشده دیگری نیز در همین منطقه دیده میشوند که مفهوم هیچکدام برای باستانشناسان مشخص نشده است*.
به جز این حکاکی که از سال ۲۰۰۶ به عنوان تصویر دایناسور معرفی شدهاست، حکاکیها و سنگنگارههای باستانی دیگری نیز از «دایناسورها» در مناطق دیگر جهان معرفی شدهاند که امروز میدانیم خیلی از آنها تقلبی بودهاند و افرادی مشهور با عقاید عجیب و نامتعارف چنین تصاویری را برای فریب افکار عمومی و جلب نظر به سوی فرضیات شبهعلمی خود، ترسیم کردهاند. تقلب این افراد بعدها با کمک روشهای پیشرفته در باستانشناسی مشخص شد و برخی از آنها که زمانی شهرتی عالمگیر داشتند، اعتماد عمومی را از دست دادند و بهاینصورت همه مدعیات دیگر آنها نیز از سوی افکار عمومی نادیده گرفته شد.
* برای مطالعه بیشتر:
Senter, P.; Cole, S.J. (2011). "Dinosaur" petroglyphs at Kachina Bridge site, Natural Bridges National Monument, southeastern Utah: not dinosaurs after all, Palaeontologia Electronica, 14 (1), 1-5
چکیده: https://goo.gl/7BJanV
متن کامل: https://goo.gl/XesRlx
به جز این حکاکی که از سال ۲۰۰۶ به عنوان تصویر دایناسور معرفی شدهاست، حکاکیها و سنگنگارههای باستانی دیگری نیز از «دایناسورها» در مناطق دیگر جهان معرفی شدهاند که امروز میدانیم خیلی از آنها تقلبی بودهاند و افرادی مشهور با عقاید عجیب و نامتعارف چنین تصاویری را برای فریب افکار عمومی و جلب نظر به سوی فرضیات شبهعلمی خود، ترسیم کردهاند. تقلب این افراد بعدها با کمک روشهای پیشرفته در باستانشناسی مشخص شد و برخی از آنها که زمانی شهرتی عالمگیر داشتند، اعتماد عمومی را از دست دادند و بهاینصورت همه مدعیات دیگر آنها نیز از سوی افکار عمومی نادیده گرفته شد.
* برای مطالعه بیشتر:
Senter, P.; Cole, S.J. (2011). "Dinosaur" petroglyphs at Kachina Bridge site, Natural Bridges National Monument, southeastern Utah: not dinosaurs after all, Palaeontologia Electronica, 14 (1), 1-5
چکیده: https://goo.gl/7BJanV
متن کامل: https://goo.gl/XesRlx
خرچنگی منزوی به نام Palaeopagurus که ۱۳۰ میلیون سال پیش درون صدف آمونیتی لانهگزید و آنجا ماند تا سنگوارهاش در یورکشیر کشف شد
طول بازو: ۱۵ میلیمتر
منبع:
bit.ly/1spvbrb
و کاور فیسبوک
Rene Fraaije
طول بازو: ۱۵ میلیمتر
منبع:
bit.ly/1spvbrb
و کاور فیسبوک
Rene Fraaije
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی درس میدهم، دانشآموزان به چه چیزی فکر میکنند؟
خوشبختانه فناوریهای مدرن توانسته تا حد زیادی میان من و شاگردانم تفاهم ایجاد کند تا منظور همدیگر را متوجه شویم.
خاطرهای از آذر ماه ۱۳۹۳
خوشبختانه فناوریهای مدرن توانسته تا حد زیادی میان من و شاگردانم تفاهم ایجاد کند تا منظور همدیگر را متوجه شویم.
خاطرهای از آذر ماه ۱۳۹۳
پارینه/پالئوگرام
وقتی درس میدهم، دانشآموزان به چه چیزی فکر میکنند؟ خوشبختانه فناوریهای مدرن توانسته تا حد زیادی میان من و شاگردانم تفاهم ایجاد کند تا منظور همدیگر را متوجه شویم. خاطرهای از آذر ماه ۱۳۹۳
بیچاره ارسطو، بیچاره نیوتون
۱ - برای بچهها درباره سیر تکامل پرواز در پرندگان صحبت میکنم. از یکی از بچهها سؤالی ساده میپرسم: «به نظرت اگر قرار باشد ماهیچهای مسئول بالاکشیدن استخوان ران باشد و از بالا به لگن وصل شده باشد، بهتر است سر دیگرش به زانو وصل باشد یا به قسمت بالای ران در نزدیکی مفصل ران و لگن؟» معصومانه پاسخ میدهد نزدیکی لگن بهتر است. میپرسم چرا؟ میگوید نیروی کمتری برای این کار مصرف میکند. پرسش بعدی من از این دانشآموزان که کلاس دوم دبیرستان هستند این است که «مبحث اهرمها را خواندهاید یا نه؟» میگویند نخواندهایم، یا لااقل به من اینطور میگویند. برایشان یکی دو مثال از اهرمها روی تخته ترسیم میکنم. سریع جزوه برمیدارند و میفهمم که فایدهای نداشته است. انگشت حیرت را مثل ایکییوسان از گوشه لبم تف میزنم و بالا میبرم و تفها را به کلهام میمالم. در بیابان خاکآلوده ذهنی که میکوشد بادخیز [همچون آب و هوای خوزستان] نباشد، دنبال آزمایشی عملی میگردم. در ورودی کلاس قیژی صدا میکند و چراغی از آن سوی راهرو در مغزم میدرخشد. میروم، با دو انگشت از نزدیکی لولا، در را فشار میدهم، در با فشار باز میشود. دوباره در را میبندم. با دو انگشت، این بار نزدیکی دستگیره را فشار میدهم و به آسانی باز میشود. از بچهها میپرسم متوجه شدید؟ همه با چشمانی گرد و لبانی دوخته به علامت تأیید سر تکان میدهند.
۲ - از بچهها میپرسم «فکر میکنید چرا استخوان ران پرندهها در وضعیت استراحت با زاویه ۴۵ درجه نسبت به افق و رو به جلو قرار میگیرد؟» نمیدانند، هرچند که این سؤال اصلاً دانستنی نیست، بلکه «مسئلهای» است که باید پاسخش را کشف کنند. پاسخ هم ساده است: این وضعیت اجباری به این دلیل پیدا شده که مرکز ثقل بدن پرندگان پس از کوتاهشدن دم اجدادی آنها، به پیش آمده ولی لگن همچنان سر جایش مانده و پرندهها باید پایشان را جایی زیر مرکز ثقل جدید به زمین بگذارند. دست به کار میشوم برایشان مسئله را مطرح کنم و جوابش را توضیح دهم.
یکی را میآورم پای تخته. میگویم یک بیضی بکش و فرض کن تنه یک پرنده است. میکشد. میگویم حالا سر و گردنش را اضافه کن. اضافه میکند. میگویم مرکز ثقلاش کجاست؟ نمیداند مرکز ثقل چیست. برای بچهها توضیح میدهم. با خطکش برایشان آزمایشی درباره مرکز ثقل انجام میدهم. همگی تصور میکنیم که فهمیدهایم. دانشآموز دیگری پای تخته میآید و یک نقطه را به عنوان مرکز ثقل علامت میزند. میگویم حالا دمی بلند هم به آن بیافزا. میافزاید. میگویم حالا مرکز ثقلش را نشان بده، دوباره همان نقطه اول را نشان میدهد. میپرسم اضافهکردن دم مرکز ثقل را جابهجا نمیکند؟ با اطمینان میگوید نه.
برای بچهها توضیح میدهم که اضافهکردن دم، مرکز ثقل را به عقب میبرد.
۳ - تصویری از کمربند شانهای پرندهای امروزی را با تصویر همین اندام در آرکیوپْتریکس مقایسه میکنم. از یکی از بهترین دانشآموزان کلاس میپرسم: «به نظرت چرا طول این استخوان [... و استخوان غرابی را نشان میدهم] در پرندگان امروزی بیشتر شده است؟»
میگوید نمیدانم. انتظار داشتم با آن توضیحی که درباره اهرمها و ماهیچهها دادم، بتواند حدس بزند که طولانیشدن استخوان غرابی متضمن طولانیشدن ماهیچه پرواز است.
از دانشآموز دیگری میپرسم: «به نظرت چرا استخوان سینه یا جناغ پرندهها چنین تیغه عمیق و بزرگی دارد؟» میگوید برای شکافتن هوا در هنگام پرواز.
میپرسم تا به حال پرندهای را دیدهاست که چنین تیغهای از میانه سینهاش بیرون زده باشد و هوا را بشکافد؟ میگوید نه، اما حتما هست که در این تصویر کشیدهاند. میگویم این تصویر کبوتر است، کبوتر معمولی.
سعی میکنم برای بچهها توضیح دهم که توسعه و گسترش چنین تیغه عمیقی زیر استخوان جناغ برای اتصال ماهیچههای پرواز قویتر و بزرگتر بوده است و انتظار دارم این بار فهمیده باشند، بنابراین دوباره با لحنی شمرده [و شمارنده] از بچهها میپرسم: «اگر این تیغه محل اتصال ماهیچههای پرواز باشد، از این که تیغه جناغ پرندههای امروزی بزرگتر از پرندگان ۱۴۰ میلیون سال پیش شده، چه نتیجهای میگیرید؟» اغلبشان برّ و برّ من را نگاه میکنند. یکی دست بلند میکند و میگوید: «۱۴۰ میلیون سال پیش اصطکاک کمتر بوده و پرندهها برای شکافتن هوا احتیاجی به این تیغه بزرگ نداشتهاند».
۱ - برای بچهها درباره سیر تکامل پرواز در پرندگان صحبت میکنم. از یکی از بچهها سؤالی ساده میپرسم: «به نظرت اگر قرار باشد ماهیچهای مسئول بالاکشیدن استخوان ران باشد و از بالا به لگن وصل شده باشد، بهتر است سر دیگرش به زانو وصل باشد یا به قسمت بالای ران در نزدیکی مفصل ران و لگن؟» معصومانه پاسخ میدهد نزدیکی لگن بهتر است. میپرسم چرا؟ میگوید نیروی کمتری برای این کار مصرف میکند. پرسش بعدی من از این دانشآموزان که کلاس دوم دبیرستان هستند این است که «مبحث اهرمها را خواندهاید یا نه؟» میگویند نخواندهایم، یا لااقل به من اینطور میگویند. برایشان یکی دو مثال از اهرمها روی تخته ترسیم میکنم. سریع جزوه برمیدارند و میفهمم که فایدهای نداشته است. انگشت حیرت را مثل ایکییوسان از گوشه لبم تف میزنم و بالا میبرم و تفها را به کلهام میمالم. در بیابان خاکآلوده ذهنی که میکوشد بادخیز [همچون آب و هوای خوزستان] نباشد، دنبال آزمایشی عملی میگردم. در ورودی کلاس قیژی صدا میکند و چراغی از آن سوی راهرو در مغزم میدرخشد. میروم، با دو انگشت از نزدیکی لولا، در را فشار میدهم، در با فشار باز میشود. دوباره در را میبندم. با دو انگشت، این بار نزدیکی دستگیره را فشار میدهم و به آسانی باز میشود. از بچهها میپرسم متوجه شدید؟ همه با چشمانی گرد و لبانی دوخته به علامت تأیید سر تکان میدهند.
۲ - از بچهها میپرسم «فکر میکنید چرا استخوان ران پرندهها در وضعیت استراحت با زاویه ۴۵ درجه نسبت به افق و رو به جلو قرار میگیرد؟» نمیدانند، هرچند که این سؤال اصلاً دانستنی نیست، بلکه «مسئلهای» است که باید پاسخش را کشف کنند. پاسخ هم ساده است: این وضعیت اجباری به این دلیل پیدا شده که مرکز ثقل بدن پرندگان پس از کوتاهشدن دم اجدادی آنها، به پیش آمده ولی لگن همچنان سر جایش مانده و پرندهها باید پایشان را جایی زیر مرکز ثقل جدید به زمین بگذارند. دست به کار میشوم برایشان مسئله را مطرح کنم و جوابش را توضیح دهم.
یکی را میآورم پای تخته. میگویم یک بیضی بکش و فرض کن تنه یک پرنده است. میکشد. میگویم حالا سر و گردنش را اضافه کن. اضافه میکند. میگویم مرکز ثقلاش کجاست؟ نمیداند مرکز ثقل چیست. برای بچهها توضیح میدهم. با خطکش برایشان آزمایشی درباره مرکز ثقل انجام میدهم. همگی تصور میکنیم که فهمیدهایم. دانشآموز دیگری پای تخته میآید و یک نقطه را به عنوان مرکز ثقل علامت میزند. میگویم حالا دمی بلند هم به آن بیافزا. میافزاید. میگویم حالا مرکز ثقلش را نشان بده، دوباره همان نقطه اول را نشان میدهد. میپرسم اضافهکردن دم مرکز ثقل را جابهجا نمیکند؟ با اطمینان میگوید نه.
برای بچهها توضیح میدهم که اضافهکردن دم، مرکز ثقل را به عقب میبرد.
۳ - تصویری از کمربند شانهای پرندهای امروزی را با تصویر همین اندام در آرکیوپْتریکس مقایسه میکنم. از یکی از بهترین دانشآموزان کلاس میپرسم: «به نظرت چرا طول این استخوان [... و استخوان غرابی را نشان میدهم] در پرندگان امروزی بیشتر شده است؟»
میگوید نمیدانم. انتظار داشتم با آن توضیحی که درباره اهرمها و ماهیچهها دادم، بتواند حدس بزند که طولانیشدن استخوان غرابی متضمن طولانیشدن ماهیچه پرواز است.
از دانشآموز دیگری میپرسم: «به نظرت چرا استخوان سینه یا جناغ پرندهها چنین تیغه عمیق و بزرگی دارد؟» میگوید برای شکافتن هوا در هنگام پرواز.
میپرسم تا به حال پرندهای را دیدهاست که چنین تیغهای از میانه سینهاش بیرون زده باشد و هوا را بشکافد؟ میگوید نه، اما حتما هست که در این تصویر کشیدهاند. میگویم این تصویر کبوتر است، کبوتر معمولی.
سعی میکنم برای بچهها توضیح دهم که توسعه و گسترش چنین تیغه عمیقی زیر استخوان جناغ برای اتصال ماهیچههای پرواز قویتر و بزرگتر بوده است و انتظار دارم این بار فهمیده باشند، بنابراین دوباره با لحنی شمرده [و شمارنده] از بچهها میپرسم: «اگر این تیغه محل اتصال ماهیچههای پرواز باشد، از این که تیغه جناغ پرندههای امروزی بزرگتر از پرندگان ۱۴۰ میلیون سال پیش شده، چه نتیجهای میگیرید؟» اغلبشان برّ و برّ من را نگاه میکنند. یکی دست بلند میکند و میگوید: «۱۴۰ میلیون سال پیش اصطکاک کمتر بوده و پرندهها برای شکافتن هوا احتیاجی به این تیغه بزرگ نداشتهاند».
پارینه/پالئوگرام
وقتی درس میدهم، دانشآموزان به چه چیزی فکر میکنند؟ خوشبختانه فناوریهای مدرن توانسته تا حد زیادی میان من و شاگردانم تفاهم ایجاد کند تا منظور همدیگر را متوجه شویم. خاطرهای از آذر ماه ۱۳۹۳
۴ - چند لحظه سکوت کلاس را فرا میگیرد. یکی که مثل بقیه تازه سال دوم دبیرستان است، دست بلند میکند و میگوید «آقا اجازه، خب ما صبح آزمون شبیهسازی کنکور [...] داشتیم». میآیم جواب بدهم، اما سکوت میکنم. بچهها هم سکوت میکنند؛ صُمّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ سکوت میکنند. صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ سکوت میکنند. سکوت میکنند و صدای تبلیغات تلویزیونی با موسیقی فیلمهای فارسی در ذهنم طنینانداز میشود؛ صدای کلفت مردی که [حتماً لپهای گلانداخته و چاق و عرقکردهای دارد و] میگوید: «با خرید جنسهای بنجل ما، پدر اقتصاد خانواده خود باشید...».
۵ - من صبر میکنم تا دوباره به خودم مسلط شوم. اما تسلط من چه فایدهای دارد، وقتی چند هزار سال زحمت بشر در این لحظه یکسره به خاک و خون کشیده میشود. تبلیغات تلویزیونی همین بچهها را نشان میدهد که چند سال بعد، سرافکنده و مفلوک پیش روی دوربین ایستادهاند و سعی میکنند به این افتخار کنند که از ده سالگی با مربیگری پشتیبانهای مؤسسه [...] با کنکور به روی تشک رفتهاند. تبلیغات تلویزیونی دانشآموزانی بیشمار را نشان میدهد که سوار خر مراد مؤسسه [...] مانند دنکیشوت به نبرد آسیاب بادی بزرگی میروند که کنکور نام دارد، اما کنکور حتی آسیاب بادی هم نیست، که دیو سپیدی بادکنکی است، هواکرده بر تارک افسرده دماوند. مغزم صدا میکند، نور چراغ از خلال درز در توی چشمم میتوفد و من صدای دیوی سپید را میشنوم که پیش از نواختن زنگ تفریح مثل بادکنک میترکد و مدیر مدرسه که در کلاس را به سرانگشت طرب میکوبد و به آوازی حزین میخواند: «بیچاره ارسطو، بیچاره نیوتون».
۵ - من صبر میکنم تا دوباره به خودم مسلط شوم. اما تسلط من چه فایدهای دارد، وقتی چند هزار سال زحمت بشر در این لحظه یکسره به خاک و خون کشیده میشود. تبلیغات تلویزیونی همین بچهها را نشان میدهد که چند سال بعد، سرافکنده و مفلوک پیش روی دوربین ایستادهاند و سعی میکنند به این افتخار کنند که از ده سالگی با مربیگری پشتیبانهای مؤسسه [...] با کنکور به روی تشک رفتهاند. تبلیغات تلویزیونی دانشآموزانی بیشمار را نشان میدهد که سوار خر مراد مؤسسه [...] مانند دنکیشوت به نبرد آسیاب بادی بزرگی میروند که کنکور نام دارد، اما کنکور حتی آسیاب بادی هم نیست، که دیو سپیدی بادکنکی است، هواکرده بر تارک افسرده دماوند. مغزم صدا میکند، نور چراغ از خلال درز در توی چشمم میتوفد و من صدای دیوی سپید را میشنوم که پیش از نواختن زنگ تفریح مثل بادکنک میترکد و مدیر مدرسه که در کلاس را به سرانگشت طرب میکوبد و به آوازی حزین میخواند: «بیچاره ارسطو، بیچاره نیوتون».
پارینه/پالئوگرام
چهار سطح مختلف از توانایی پرواز در پرندگان امروزی: A کبوتر: پروازگر B خروس: پروازگر کوتاه C رودرانر: پروازگر ضعیف D کیوی: بیپرواز به تفاوت اندازه استخوان سینه (Sternum) و طول بال در آنها توجه کنید!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هواداران محیط زیست و مخالفان گوشتخواری در این فیلم یادآوری میکنند که بال مرغها برای پرواز است، نه برای خوردن؛ حتی اگر گیاهخوار نیستیم، سعی کنیم #مهربان_باشیم
#کمتر_گوشت_بخوریم
#حیوانات_را_میازاریم
#کمتر_گوشت_بخوریم
#حیوانات_را_میازاریم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پال سرینو، استاد دانشگاه شیکاگو، از کشف سنگواره دایناسورهایی میگوید که ۹۰ میلیون سال پیش در حالیکه از حاشیه گلآلود دریاچهای عبور میکردند، در تله مرگ افتادند.
پارینه/پالئوگرام
دایناسورها در تله مرگ ۹۰ میلیون سال پیش، گلهای از دایناسورهای شترمرغمانند، درون باتلاقی از گلهای چسبناک مرگآور فرورفتند و همانجا ماندند تا سنگواره آنها چند سال پیش در صحرای گوبی مغولستان کشف شود
sereno2014.pdf
12.4 MB
مقاله سرینو در مجله ساینتیفیکامریکن که با زبانی سادهوجذاب درباره کشف سنگواره این دایناسورها در گوبی توضیح میدهد. تصویرسازی جیمز گرنی از دایناسورهای درگلمانده لذت مطالعه این مقاله را دوچندان میکند
جیمز گرنی درباره نقاشی «داینوسورها در تله مرگ» که برای ساینتیفیکامریکن کشیده است، توضیح میدهد
پست وبلاگ گرنی: goo.gl/Ptak7b
پست وبلاگ گرنی: goo.gl/Ptak7b
Blogspot
Mud Trap
A couple of months ago, Scientific American magazine asked me to illustrate a feature for the upcoming March issue about an amazing discover...
Forwarded from Deleted Account [SCAM]
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Illustrating 'Dinosaur Death Trap' - by Scientific American
Deleted Account
Illustrating 'Dinosaur Death Trap' - by Scientific American
در این ویدیو جیمز گرنی درباره نقاشی «داینوسورها در تله مرگ» که برای ساینتیفیکامریکن کشیده است، توضیح میدهد. خلاصه همین ویدیو را در اینستاگرام گرنی ببینید:
goo.gl/EfvlhP
goo.gl/EfvlhP
Instagram
How I painted the mud-trapped dinosaurs for Scientific American. #dinosaur #paleoart #scientificamerican #illustration #oilpainting #maquette
پارینه/پالئوگرام
قدیمیترین نیای شناختهشده انسان؟ دقیقا نه! ساکورایتس (Saccorhytus) نام موجوی است که سنگواره آن دیروز در nature توصیف شد و در سایتهای علمی مختلف با عبارت کاملا نادرست «قدیمیترین نیای انسان» معرفی شد
درخت فایلوژنتیک جانوران (بالا سمت راست) نشان میدهد ساکورایتس عموزاده مهرهداران و خارپوستان است، نه نیای آنها.
خط زمان مستقل از درخت ترسیم شده است.
خط زمان مستقل از درخت ترسیم شده است.
Saccorhytus.pdf
18.2 MB
توصیف اصلی ساکورایتس به همراه اطلاعات ضمیمهای آن که دیروز در نیچر منتشر شده است
Meiofaunal deuterostomes from the basal Cambrian of Shaanxi (China)
Han, Conway Morris, Ou, Shu and Huang
Nature, 2017
Meiofaunal deuterostomes from the basal Cambrian of Shaanxi (China)
Han, Conway Morris, Ou, Shu and Huang
Nature, 2017
پارینه/پالئوگرام
درخت فایلوژنتیک جانوران (بالا سمت راست) نشان میدهد ساکورایتس عموزاده مهرهداران و خارپوستان است، نه نیای آنها. خط زمان مستقل از درخت ترسیم شده است.
چرا ساکورایتس قدیمیترین نیای انسان نیست؟
این موجود بههیچوجه نیای انسان یا حتی نیای مهرهداران نیست؛ بلکه قدیمیترین سنگواره از تبار دوتروستومها (Deuterostomia) است. خب؛ دوتروستومها چه هستند؟
بیایید قصه را از تکامل نخستین جانوران شروع کنیم!
جانوران از بدو پیدایش به سرعت به چند تبار بزرگ تکامل یافتند. اسفنجها (فاقد ریختشناسی و بافت متمایز)، کیسهتنان و شانهداران (ریختشناسی با تقارن مرکزی و تمایز میان دو بافت اصلی) و دوطرفیها (ریختشناسی عمدتا دوطرفی و اغلب بندبندی و تمایز سه بافت اصلی) مهمترین این تبارها بودند.
جانوران دوطرفی
در این میان تبار دوطرفیها بیشترین تنوع و گستردگی و موفقیت را بهدست آورد. دوطرفیها به لطف بنیان ریختی دوطرفی و الگوی بندبندی، امکانات زیادی برای تنوع داشتند. اغلب جانوران امروزی (به جز اسفنجها، کیسهتنان و شانهداران) جزء تبار دوطرفیها هستند، حتی اگر طی تکامل الگوی دوطرفی آغازین و ساختار بندبندی بدن آنها ناپدید شده باشد. خارپوستان مثال خوبی از شاخههای دوطرفیها هستند که بهطور ثانویه و پس از پایان مرحله لاروی، ساختار تقارن دوطرفی بدنشان را از دست میدهند و تقارن مرکزی پنجطرفی پیدا میکنند. خود تبار دوطرفیها به دو زیرگروه بزرگ تقسیم میشوند: پروتوستومها و دوتروستومها.
پروتوستومها
بیشتر دوطرفیها از قبیل کرمهای پهن، کرمهای حلقوی، کرمهای نواری، بندپایان، نرمتنان، بازوپایان و خویشاوندان دور و نزدیک این شاخههای نسبتا مشهور، جزء تبار پروتوستومها هستند.
دوتروستومها
تنوع شاخههای دوتروستومها بسیار کمتر از پروتوستومهاست. مهمترین گروههای دوتروستومها شاخههای مازهداران (شامل مهرهداران و خویشاوندان نزدیک آنها)، نیممازهداران و خارپوستان هستند. جالب است که از میان همه جانوران، نزدیکترین خویشاوندان شاخه ما، یعنی شاخه مازهداران، ستارهها و لالههای دریایی هستند که حتی تقارن دوطرفی نیاکان خود را نیز از دست دادهاند.
دوتروستومها نام گروهی است که مازهداران، نیممازهداران و خارپوستان و چند گروه سنگوارهای را در بر میگیرد. ساکورایتس، قدیمیترین نماینده دوتروستومها است، ولی بههیچوجه نیای دوتروستومهای امروزی (از قبیل خارپوستان یا مهرهداران، بهویژه انسان) نیست.
این موجود بههیچوجه نیای انسان یا حتی نیای مهرهداران نیست؛ بلکه قدیمیترین سنگواره از تبار دوتروستومها (Deuterostomia) است. خب؛ دوتروستومها چه هستند؟
بیایید قصه را از تکامل نخستین جانوران شروع کنیم!
جانوران از بدو پیدایش به سرعت به چند تبار بزرگ تکامل یافتند. اسفنجها (فاقد ریختشناسی و بافت متمایز)، کیسهتنان و شانهداران (ریختشناسی با تقارن مرکزی و تمایز میان دو بافت اصلی) و دوطرفیها (ریختشناسی عمدتا دوطرفی و اغلب بندبندی و تمایز سه بافت اصلی) مهمترین این تبارها بودند.
جانوران دوطرفی
در این میان تبار دوطرفیها بیشترین تنوع و گستردگی و موفقیت را بهدست آورد. دوطرفیها به لطف بنیان ریختی دوطرفی و الگوی بندبندی، امکانات زیادی برای تنوع داشتند. اغلب جانوران امروزی (به جز اسفنجها، کیسهتنان و شانهداران) جزء تبار دوطرفیها هستند، حتی اگر طی تکامل الگوی دوطرفی آغازین و ساختار بندبندی بدن آنها ناپدید شده باشد. خارپوستان مثال خوبی از شاخههای دوطرفیها هستند که بهطور ثانویه و پس از پایان مرحله لاروی، ساختار تقارن دوطرفی بدنشان را از دست میدهند و تقارن مرکزی پنجطرفی پیدا میکنند. خود تبار دوطرفیها به دو زیرگروه بزرگ تقسیم میشوند: پروتوستومها و دوتروستومها.
پروتوستومها
بیشتر دوطرفیها از قبیل کرمهای پهن، کرمهای حلقوی، کرمهای نواری، بندپایان، نرمتنان، بازوپایان و خویشاوندان دور و نزدیک این شاخههای نسبتا مشهور، جزء تبار پروتوستومها هستند.
دوتروستومها
تنوع شاخههای دوتروستومها بسیار کمتر از پروتوستومهاست. مهمترین گروههای دوتروستومها شاخههای مازهداران (شامل مهرهداران و خویشاوندان نزدیک آنها)، نیممازهداران و خارپوستان هستند. جالب است که از میان همه جانوران، نزدیکترین خویشاوندان شاخه ما، یعنی شاخه مازهداران، ستارهها و لالههای دریایی هستند که حتی تقارن دوطرفی نیاکان خود را نیز از دست دادهاند.
دوتروستومها نام گروهی است که مازهداران، نیممازهداران و خارپوستان و چند گروه سنگوارهای را در بر میگیرد. ساکورایتس، قدیمیترین نماینده دوتروستومها است، ولی بههیچوجه نیای دوتروستومهای امروزی (از قبیل خارپوستان یا مهرهداران، بهویژه انسان) نیست.
پارینه/پالئوگرام
قدیمیترین نیای شناختهشده انسان؟ دقیقا نه! ساکورایتس (Saccorhytus) نام موجوی است که سنگواره آن دیروز در nature توصیف شد و در سایتهای علمی مختلف با عبارت کاملا نادرست «قدیمیترین نیای انسان» معرفی شد
سنگواره ساکورایتس چهقدر قدیمی است؟
سنگواره ساکورایتس در منطقه ژانگجیاگو، شهرستان شیشیانگ از استان شاآنشی کشور چین کشف شده است. رسوباتی که سنگوارههای این موجود در آن قرار دارد، مربوط به عصر ترّهنوویَن (Terreneuvian)، یعنی قدیمیترین نهشتههای دوره کامبرین هستند. قدمت این رسوبات میان ۵۴۱ تا ۵۲۱ میلیون سال است. نخستین تریلوبیتها پس از پایان این عصر در دریاها ظاهر شدند.
ساکورایتس چهجور جانوری بوده است؟
چهل و پنج نمونه فسفاتیشده از این موجود کشف شده و تعداد بیشتری نمونه در رسوبات مشابه همعصر وجود دارد. بدن این موجودات تقریبا بیضوی است و حداکثر ۱۳۰۰ میکرون طول دارد، تقارن دوطرفی دارد، دهان (با ۳۰۰ تا ۵۰۰ میکرون قطر) با دو ردیف چینخوردگی مدور احاطه شده و در سمت مقابل بدن، چهار چین ورمکرده و هشت سوراخ با چینهای مخروطی دیده میشود. خارهای کوچکی به سمت جلو رشدکردهاند. در زمان زندهبودن، پوشش بدن بسیار نرم و ظریف بوده است. در هیچکدام از نمونهها حفره گوارشی دیگری به جز دهان دیده نشده، بنابراین احتمالا این جانوران فاقد سوراخ مقعد بودهاند. بنابراین حفرههای جانبی محل خروج مواد دفعی و آب بودهاند. وجود این حفرههای جانبی که در گروههای دیگری از دوتروستومهای سنگواره نیز دیده میشوند، یکی از مهمترین مراحل تکامل دوتروستومها را نشان میدهد.
سنگواره ساکورایتس در منطقه ژانگجیاگو، شهرستان شیشیانگ از استان شاآنشی کشور چین کشف شده است. رسوباتی که سنگوارههای این موجود در آن قرار دارد، مربوط به عصر ترّهنوویَن (Terreneuvian)، یعنی قدیمیترین نهشتههای دوره کامبرین هستند. قدمت این رسوبات میان ۵۴۱ تا ۵۲۱ میلیون سال است. نخستین تریلوبیتها پس از پایان این عصر در دریاها ظاهر شدند.
ساکورایتس چهجور جانوری بوده است؟
چهل و پنج نمونه فسفاتیشده از این موجود کشف شده و تعداد بیشتری نمونه در رسوبات مشابه همعصر وجود دارد. بدن این موجودات تقریبا بیضوی است و حداکثر ۱۳۰۰ میکرون طول دارد، تقارن دوطرفی دارد، دهان (با ۳۰۰ تا ۵۰۰ میکرون قطر) با دو ردیف چینخوردگی مدور احاطه شده و در سمت مقابل بدن، چهار چین ورمکرده و هشت سوراخ با چینهای مخروطی دیده میشود. خارهای کوچکی به سمت جلو رشدکردهاند. در زمان زندهبودن، پوشش بدن بسیار نرم و ظریف بوده است. در هیچکدام از نمونهها حفره گوارشی دیگری به جز دهان دیده نشده، بنابراین احتمالا این جانوران فاقد سوراخ مقعد بودهاند. بنابراین حفرههای جانبی محل خروج مواد دفعی و آب بودهاند. وجود این حفرههای جانبی که در گروههای دیگری از دوتروستومهای سنگواره نیز دیده میشوند، یکی از مهمترین مراحل تکامل دوتروستومها را نشان میدهد.