اشتباه اومد؛

ولی از طرف یکی از دوستان رفتم یک شرکتی واسه همکاری صحبت کنم.
از جلسه که داشتم میومدم بیرون (هنوز داشت خدافظی می‌کرد طرف)؛ اینو فرستادم واسه رفیقم، چون بهم گفت نظرت رو به اون نگو به خودم بگو.

لُب کلام رو رسوندم، دیگه ؟ مطمئن باشم!

داشت از درون تکه تکه می‌شد، مطمئن بود.

اینو می‌بینید ؟
تو لینکدین مد شده؛ می‌دونید چرا ؟

چون یک مشت بچه ننه دنبال بهونه می‌گردن بگایی‌‌هاشون رو بندازن گردن هرچیز دیگه‌ای.

انقدر خوابم میاد که نمی‌تونم بخوابم؛ کدهم نمی‌شه زد چون قطعاً بیشتر باگ تحویل میدم تا فیچر.

واسه همین گفتم بیام بگم، ی زمانی ما کار می‌کردیم و خیلی مردونه اشتباهاتمون رو گردن می‌گرفتیم و بابتش عذرخواهی هم می‌کردیم.

احتمالا خبر جدیدتر راجب؛ شکستن RSA توسط چین رو شنیدید؛ چون خیلی پیام دیدم راجبش:

خبر شیطنت زیادی داره؛ اول اینکه توی خبرها یک سری رفرنس درست و یک سری رفرنس غلط دادند؛ مثلا:
بله این درست هست که اگر RSA رو بتونند Decrypt کنند برای امنیت BitCoin هم مسئله خواهد بود (همینم باعث ریزش اخیر شد)
دوم؛ تحقیقات زیادی راجب Post Quantum Encryption داره انجام میشه و راهکارهایی هم معرفی شده (یعنی شخصا نگران آینده نیستم) ولی نگرانی برای گذشته درست هست؛ خیلی از کشورها و بخش‌ها دیتاهای Encrypt شده رو به همین امید می‌خرند یا خریدند که در آینده بتونند ازش استفاده کنند.

درنهایت؛ برای این خبر از Quantum Computer خاصی استفاده شده و فقط هم برای special integers استفاده شده؛ خبر دیگری که گفته شده RSA 80 bit رو شکستن هم همین هست ۸۰ بیت رو روی سیستم‌های الان توی چند ثانیه میشه شکست و استفاده‌ای هم نداره.
یادتون نره که تعداد بیت توان ۲ رو مشخص می‌کنه پس برای 2048 که استاندارد پر استفاده هست خیلی خیلی جا داره هنوز.

در نهایت هنوز معتقدم این موضوع خطرناک هست و باید هرچه زودتر به فکر الگوریتم‌های بهتر یا ۲-۴ برابر کردن تعداد بیت‌ها بود اما برای ssh-key که روی سرور میذارید و ۳ ماه یکبار تغییر میدید مشکلی نیست.
هروقت توجه‌ها به موضوعی زیاد میشه؛ سرمایه برای تحقیق هم بیشتر میشه و اون موضوع سرعت می‌گیره (شخصا برای این نگران هستم) مثل سفر به ماه یا .... همه می‌خوان ثابت کنند اولین هستن.

البته بعضی از متخصص‌های امنیت معتقد هستند که این موضوع می‌تونی ضد خبر چین باشه برای حواس‌پرتی راجب AI, Chip های نسل جدید و ...

در نهایت :
من متخصص امنیت نیستم و پا توی کفش دوستان هم نمی‌کنم پس اگر این دوستان به نکات دیگری اشاره کردند؛ به احتمال ۹۰٪ حق با اون‌ عزیزان هست (من فقط مقاله چاپ شده رو خوندم)

ی پسره react کار داریم تو تیم؛ هیچکس ازش راضی نیست ولی چون نیرو دیگه‌ای نیست مجبوریم نگهش داریم.

۱- سوادش برای کار تیم خوبه ولی به هیچ‌‌وجه در دسته با سواد‌ها قرار نمی‌گیره
۲- کدهاش انقدر بد هست که هیچکس قبول نمی‌کنه کارش رو گردن بگیره
۳- یک وقتایی رفتارهای بیشعورانه داره (خودش شروع کننده هست) ولی خیلی وقتا رفتار مناسب داره
۴- تمرکزش خیلی پایین هست و کار رو باید چندبار براش فرستاد یا خروجیش رو باید چندبار بررسی کرد
و ...

من باهاش مشکلی ندارم (هیچکدوم از موارد بالا رو جلوی من نداره) برای همین بهم پیشنهاد دادن با من کار کنه (مثل اعضای بکند) و کد ریویو و تحویل کارهاش با خودم باشه؛ یا اینکه براش جایگزین پیدا کنم.

بنظرتون توی ۱ ماه - ۱ ماه و نیم؛ میشه دوباره React رو یاد گرفت ؟ سلامت تیمم برام خیلی مهم هست.

پ.ن : نیاز دارم مروری بر جاوا جیبی (کوچیک شده جاوا) داشته باشم

یک ساعته؛ مغزم درگیر یک آهنگ شده.
نه متن یادمه؛ نه ملودی
ولی مغزم داره دنبالش می‌گرده.

خیلی حس مزخرفیه؛ پس پیری این شکلیه ؟
🆒

#نکته_مصاحبه

اگر دارید دیتابیس یاد میگیرید؛ یا جنگو می‌خونید

مبحثی که اصلاً ندیدم توی آموزش‌ها بهش اشاره کنند؛ Table Partitioning هست.
درصورتی که خیلی از کارهایی که دیتای زیادی دارند کاملاً بهش وابسته هست؛ بخصوص اگر می‌خواید یک Postgresql اپتیمایز داشته باشید.

برای من خیلی پیش میاد که وارد تیم بشم برای optimization و ببینم مشکل اصلی این مورد هست.

نکته بعدی اینه که چون افراد با این موضوع آشنایی ندارند، دیزاین دیتابیس خوبی هم انجام نمی‌دهند و برای اپتیمایز شدن بعضی وقتا مجبوریم شکل تیبل‌ها و ریلیشن‌ها رو تغییر بدیم.


خلاصه که؛ این مورد رو یاد بگیرید باعث میشه توی چندین بحث (بخصوص بکند دولوپ) چند لول از باقی جلوتر باشید و توی مصاحبه می‌تونه نشون بده تجربه کار با دیتاهای زیاد یا یوزربیس بزرگ رو هم دارید.

داشتم از یکی مشورت می‌گرفتم که خیلی آدم موفقی نیست؛ حقیقتش اصلا موفق نیست ولی بسیار با دانش و تلاشگر هست.

یکی از بچه‌ها، همین که طرف رفت گفت:

اگر پورشه می‌خوای، از کسی که پورشه داره مشورت بگیر

گفتم:
این حرف خیلی درسته‌ها ولی ی چیزایی توش کم داره؛ اونی که موفقیت مالی داره به تو می‌تونه ۱ مسیر نشون بده که مالی تأمین بشی؛ ولی اونی که تلاشگر هست و به اون موفقیت مالی نرسیده می‌تونه ۱۰۰۰ تا راه بهت نشون بده که به موفقیت مالی نمی‌رسه.

منم داشتم همین رو ازش مشورت؛ که بفهمم چه کارهایی رو توی مسیر نباید انجام بدم.
بنظرت کدومش ارزشمند تر هست ؟!

یک مصاحبه داشتم خیلی عجیب بود (شرکت آمریکایی)

طرف اومده بود، پست‌های آخر همه‌ی کانال‌های تلگرام من رو خونده بود. (توضیح داد با AI ترجمه کرده)

تقریباً ۴-۵ هفته پیش؛ دائماً هم پیگیر که آقا یک میت بذاریم، یک جلسه بذاریم و ....
حقوق پیشنهادی هم بالای ۷۰۰۰ دلار (امشب متوجه شدم)

رفتم مصاحبه؛ ۱۵ دقیقه بعد، گفتم وقتی سواد ارزیابی ندارید نباید وقت من رو می گرفتی، که حالا می‌خوای تسک بفرستی (بدون حقوق) و تازه میگی فیلم بگیرم و ...

بعد تهش فهمیدم این کثافت کاری رو یک خانوم ایرانی که براش کار میکرده بهش یاد داده.
بعضی‌ها واقعاً لجن هستن؟ چرا اون خانوم اینکارو میکرده؟

چون خانوم بهش پیشنهاد داده بوده بابت هر ۱۰٪ ایی که از دستمزد ایرانی‌ها کم کنه یک مقداری خودش دریافت بکنه، تا زمانی که اون نیرو با اینا کار میکرد.

اینا مواردی هست که مدیرعامل شرکت گفت؛ به فارسی بهش گفتم فرار کن (عصبی شده بودم از این صحبت‌ها چون نوعی توهین هست 😂)

درنهایت برام، همه‌ی قوانین نحوه پرداخت NDA, ... قانونیش رو فرستاد.

الان دارم میرم بهش پیام بدم، همکاری درکار نیست (البته خیلی تند و تیزتر)
ولی یاد صحبتش راجب اون خانوم ایرانی افتادم، گفتم بیام ۴ تا فحش به اون خانوم بدم.

یعنی فرض کن ی آدم چقدر کثیف و وقیح می‌تونه باشه که مثلاً ساعتی ۵ دلار از آدمایی که می‌دونه زندگیشون چقدر سخت می‌گذره کم بکنه، که مثلاً خودش ساعتی ۱ دلار بیشتر بگیره (رقمی اون شخص گفت خیلی کمتر بود) فکر می‌کنم اگر خودش به افراد می‌گفت ساعتی ۵ دلار بیشتر برات می‌بندم، ولی تو ساعتی ۱.۵ دلار به من بده همه قبول میکردن.

تازه به این آدم پیشنهاد داده بدون ابزار مانیتورینگ هم نیرو نگیره، که به من گفت
منم درجا و شاید کمی بی‌اعصاب؛ گفتم وقتی می‌تونی منو فورس کنی ابزاری رو نصب کنم که خودت تجهیزات رو بهم بدی، دوس ندارم backdoor رو سیستم باشه.


حاجی هرچی بیشتر تایپ میکنم فحش‌های آبدارتری برای اون زن یادم میاد.
دیگه تایپ نمی‌کنم، بیخیال

بعد از رفت و برگشت زیاد با AI به اینجا رسیدیم که فحش ناموس بدم ولی متن اولیه رو نفرستم برای طرف.

اما بنظرم این خوبه.
کاش بیاد این ۲ تا پست آخر رو هم بخونه؛ چون من هنوز با این متن هم آروم نشدم.

و چقدر حیف که اون زنیکه، مثلاً ایرانی رو بهم معرفی نکرد (خدایی تلاشمو کردم)

#موقت

تو اون Best, Abbasi آخر فحش‌هایی هست که تو موفق باشید ته برگه امتحان نبود.

کاش فرهنگ آمریکایی هم همینطور باشه و بفهمه طرف.

مرتیکه غربی 😑

من واقعاً عصبیم، که چرا آدمای قبل من اجازه دادن بدتر ازین باهاشون رفتار بشه (زمان اون زنیکه واسط).

سعی می‌کنم خودم برم فحش بدم ولی دیگه پست نزنم تا موضوع عوض بشه یا یادم بره.


پ.ن :
ولی اون لحظه که گفت تسک میدم با مانیتورینگ و رایگان انجام بده.
باید به فارسی بهش ی #بی‌ناموس_دلقک می‌گفتم.
تو دلم مونده این قضیه

من سابقه همکاری با شرکت‌های آمریکایی رو دارم و این اولین بار بود همچین چیزی می‌شنیدم و می‌دیدن.

توی پیشنهادم هم بهش گفتم، سرویس cloud9 می‌تونه ارائه بده اگر به کار ریموت شک داره یا دیتاهاش خیلی مهم هست؛ اما حق نداره نیرو رو به نصب نرم افزار اجبار کنه.

چون دوس داشتید؛ اینم واسه خاطره بازی‌ 😁

به کمک LLMها یک ابزار بنویسید که کتاب و نوت‌ و ... بعنوان ورودی بگیره؛ بعد هر فصل رو بازنویسی کنه، اگر از کاربر پروفایل نداشت (تاریخچه و ...) فقط هر فصل رو تمیز کنه و مباحثی که هی نویسنده داره تکرار می‌کنه و کلی هست رو حذف کنه.

اگر از کاربر تاریخچه داره :
مباحث رو جوری بازنویسی کنه که با سطح کاربر بخونه؛ اگر لازمه بیشتر توضیح بده و مثال بزنه.

قبل پردازش کتاب جدید از کاربر راجب کتاب‌هایی که خونده تست بگیره؛ مباحثی که کاربر کامل بلد هست رو فصل‌هاش رو خلاصه کنه یا کلاً حذف کنه.

شخصاً یک کد زدم، یک تست اولیه گرفتم کتاب ۱۰۰۰ صفحه‌ای تبدیل شد به ۱۲۰ صفحه و خیلی هم عالی بود.


توجه کنید، این خلاصه سازی نیست؛ اگر کسی این پروژه رو کار کرد به خودم خبر بده.
شاید ایده‌ها و قدم‌های بعدی رو هم بهش دادم، بیزینس بشه اصلا.

۱۰-۱۵ تا فیچر دیگه هم میشه بهش اضافه کرد.

بیش از ۷۰۰۰ تا آهنگایی که روزمره گوش میدادم؛ اکثراً هم Flac یا کیفیت اصلی پاک شد.

چرا ؟
چون تلگرام؛ اجازه recover نمی‌ده توی
recent delete

شت

پ.ن : تنها خوبیش اینه که ۸۰٪ اش غمگین بود؛ ۲۰٪ خاطره.

اگر هر آهنگ رو ۵۰ مگ بگیریم (بعضی‌هاش بیشتر هم بود)، ۷۰۰۰ تا هم آهنگ در نظر بگیریم
۳۵۰ گیگ آهنگ بود.

تعدیل نیروی شرکت‌های ایرانی رو همه شنیدیم؛ منم روش،
اصلاً هم آدم مناسب برای نظر دادن راجب حس و حال این افراد نیستم، من همیشه با پافشاری و به سختی استعفا دادم.

قبلاً هم مدل قرارداد بستن‌هام رو گفتم؛ پروژهبا دستمزد ۱۰۰ دلاری باشه یا ۱۵,۰۰۰ دلاری برام فرقی نمی‌کنه؛ خیلی اینجوری هستم که اگر حس کنم کاری نمی‌کنم توی پروژه، چیزی به نیروهام اضافه نمی‌کنم یا ....

استعفا میدم.

چون خودم به git commit نگاه می‌کنم؛ به تعداد و حجم بهبودها؛ به اینکه چقدر از git commit ها چقدر change request گرفته و چقدرش git issue خورده.
بعد رفتارهای طرف با نیروهای پایین‌تر از خودش و ....

من اینجوری یاد گرفتم، هر تقریباً ۳ ماهه هم اینکار رو تکرار می‌کنم و نیرویی که بدردم نخوره رو خدافظی می‌کنم.

ازینا گذشته، ۸۰-۹۰٪ شرکت‌های داخلی رو وقتی وارد می‌شم پیشنهاد می‌دم ی ۳۰-۴۰٪ تعدیل کنند بخصوص بعد اینکه کدهاشون رو می‌خونم.

توی واحد‌های غیر برنامه نویسی هم خروجی‌ها رو می‌بینم؛ بیاید رک باشیم، ۹۰٪ ایرانی‌ها عادت کردند بعد استخدام یا قرارداد بستن فکر کنند تا ته عمر قراره همونجا باشند.
حتی پیشرفت رو می‌بندن به دل، ماه بعد سال بعد یا ....

یاد پست چند وقت قبل افتادم؛

۲-۳ هفته دیگه، اگر طاقت بیارم برای اولین بار یک قرارداد دارم که بدون وقفه یا جابجایی بین .
بیشتر از ۱ سال هست که یک جا کار می‌کنم، احتمالش هم زیاده که تمدید کنم چون بنظرم هنوز واسه تیم مفید هستم.

پرسیدید:
وقتی این شرکت‌های بزرگ اینجوری تعدیل می‌کنند کجا می‌شه امنیت شغلی داشت پس ؟

امنیت شغلی فقط پول بیشتره.

این حاصل تجربه منه، شرکت فکر کنه ارزون بدست اومدی به این نتیجه میرسه راحت جایگزین می‌شی.

شخصاً هرجا میرم و HR میگه ما امنیت شغلی بالایی داریم؛ میگم:

آرامش من نسبت مستقیم با؛ حجم پول زیر بالشتم داره و فقط همین.

اول صبح از خواب بیدار نشده؛ یکی از نیروهای تیمم می‌گه شما بین آقایون و خانوم‌ها فرق میذاری.
کاملاً هم قبول کردم، دستمزد، پاداش، رفتار خودم و ...

خیلی تاکید داشت که من نباید تبعیض جنسیتی بذارم و ... باید به همه یک دستمزد رو پیشنهاد بدم، یک پاداش رو بدم و ازین جور حرفا.

توافق کردیم مثل آقایون باهاش برخورد بشه؛ آخر ماه حقوقش رو افزایش بدم.


۱ ساعت بعد؛ تسک‌هاش از ۲ تا رسید به ۱۵ تا.
چون تسک‌هاش زیاد شد دیگه سر وقت نمیرسه و براش تا شب اجازه حضور در شرکت گرفتم تا ۲ هفته حداقل.
تسک‌های عقب افتاده رو هم باید ببره خونه بزنه.

هنوز ۱ ساعت نگذشته بود که گفت شوهرم و ...؛ گفتم آقای X بعضی وقتا مرخصی پشت هم میره و کارش می‌مونه بعد مرخصی اینجا تا ۱۰ شب می‌شینه کار رو میرسونه (درحالی که فقط تا ساعت ۸ شب رو حقوقش رو میگیره) بعدشم خانومش میاد دنبالش ببرتش خونه.

حالا شانس شما این اتفاق افتاده به آخر هفته؛ به شوهرت بگو بیاد جلو شرکت تو ماشین بشینه شب باهم برید خونه.

هرچی هم اسرار کرد برگرده به حالت قبلی که ۴ میرفت خونه، بهش اجازه ندادم.
گفتم حرف زدی، گفتی برابری جنسیتی می‌خوای، حالا باید پاش وایسی.

قبلاً ۷۰٪ تسک‌ها رو میدادم به همکار آقا و ۳۰٪ رو میدادم به ایشون.
الان شده ۵۰-۵۰، تازه موقع‌هایی که ایشون میرفت مرخصی اوت همکار آقا تسک‌هاش رو میزد که کار نخوابه (منم برای همین بهش پاداش میدادم)

به همکارش گفتم، حداقل ۱ بار مرخصی میری تو این ماه (حداقل هم ۳ روز) که تسک‌ها گردن خانوم باشه، تا برابری جنسیتی رو با تمام وجود احساس کنه.

بذارید آخر هفته بعد بیاد استعفا بده ولی زودتر از ۱ هفته دست از سرش بر نمیدارم.

۹۹٪ از برابری جنسیتی فقط حقوق و پاداش و .... رو می‌خواند ولی چشم و مغزشون روی سختی‌ها و ... بسته‌اس

الانم نامه افزایش حقوقش رو نوشتم به خودش نشون دادم.