📝 گزارش ۲۵
🦁 شیرپلا _ دختران 💁🏻‍♀
✏️ نویسنده: خانم تندرو

هر چه جلوتر می‌رفتیم تهران محوتر می‌شد و محل عبور نیز سخت‌تر🥵! اما چیزی که باعث می‌شد ما روحیه‌ی خود را حفظ کنیم و ادامه دهیم، افرادی بودند که از کنارمان می‌گذشتند و خدا قوت می‌گفتند؛ مثلا دختر خانم هفت7⃣ ساله‌ای که بار سوم به کوهنوردی آمده بود🏅 یا حاج خانم سالمندی👵🏼 که یک جورایی همه را متعجب کردند.

#گزارش ۲۵
🆔 @physmount

📝گزارش ۲۶
🦁شیرپلا _ پسران 🙋🏻‍♂
✏️نویسنده: آقای زارعی

بعنوان اولین تجربه ی جدی کوهنوردی شاید نباید شیرپلا رو انتخاب می‌کردم🥲. اصلا قیافه ی من به کوهنوردی نمیخوره.

ولی بعد از سه چهار باری که اراده کردم برم و تهش کنسل کردم❌، یه دفعه چشم به هم زدم و دیدم پیش فیزیکوهی ها تو میدون سربندم⛳️.

#گزارش ۲۶
🆔 @physmount

📝گزارش ۲۷
🏔بیجی کوه
✏️نویسنده: آقای رضوانی

🫷افتاب🌞 که پشتش به ما هستش داشت نزدیک میشد تو مسیر بچه ها گرمشون شده بود. از اون جایی که فیزیکوه با خدا خرده حساب داره، باد شروع به وزیدن🌬 کرد.
🫷قرار شد از یه مسیر دیگه برگردیم. در مسیر برگشت یه گله 🐑 با تعدادی اسب🐎 دیدیم.

🫷شهاب اصرار کرد بریم نزدیکشون.
با موافقت 🔰سرپرست رفتیم یه احوال پرسی با چوپان ها کردیم. جلوی ما ببعی ها رو کردند تو گونی😅 بعد کلشون رو از گونی بیرون آوردند که هوا بخورن🥲 .

#گزارش ۲۷
🆔 @physmount