Study with Brisa – Telegram
Study with Brisa
11.6K subscribers
214 photos
6 videos
17 files
37 links
Instagram : nasim_brisaa
Download Telegram
من هم خیلی وقتها با خودم فکر می‌کنم حالا که خیلی وقته نشده و انجام ندادم پس بعد از این هم نمیشه. انگار گذشته میخواد بار سنگین بشه و من رو با خودش به همون روزهای قبل ببره. انقدر که این فکرها سنگین‌تر از انگیزه‌ی من بشه. ولی امروز با خودم تمرکز کردم و گفتم تو تنها نیستی. الان این همه دوست جدید داری که قراره باهم پیش برین و قرار نیست هیچ چیز شبیه گذشته باشه. ما می‌خوایم کنار هم شروع کنیم و قبول کنیم که می‌تونیم. که کنار هم به گذشته نگاه کنیم و ببینیم همیشه هم اینطوری نبوده که نشده یا انجام ندادیم. پس این راه رو کی تا اینجا اومده؟ اگر الان مقاله دکترا رو ننوشتی ولی تو همونی هستی که این همه مقطع رو پشت سر گذاشتی... اگر زبانت خوب نیست ولی همونی هستی که به فارسی انقدر درس خوندی... فقط آدمیزاد اینطوریه که انگار موفقیت‌هاشو نمی‌بینه و دلش میخواد خودش رو سرزنش کنه برای اون یه کار خاصی که انجام نداده. کنار هم هستیم که باور کنیم اونی که تا اینجارو اومده بعد از این همه ادامه میده. این بار با تجربه بیشتر، انگیزه قوی‌تر و تلاش بیشتر

Together We Rise 🌟
@aworldundiscovered

Photo credit: Pinterest
👍125
I know I will get through this ❤️
Good Morning
7🍾1
Never too late ...
@studywithbrisa
5👍2
فکر می‌کنیم دیر شده و دیگه وقت نیست. فکر می‌کنیم اون روزی که باید، تصمیم درست رو نگرفتیم و حالا دیگه نمیشه چون جامعه به‌ما یاد داده که هر آرزویی یه زمانی داره و اگر توی اون زمانی که همه به دنبالش رفتن تو نری پس دیره و فراموشش کن. اونوقته که اون‌ آرزو میشه یه افسوس بزرگ و تمام روزهاتو درگیر میکنه، که زندگی به اندازه تمام زیبایی‌هاش با خودش درد هم داره و بعضی از این دردهای بزرگ رو خودمون باعث میشیم مثل همین افسوس‌ها


وقتی که صبح بلند میشی و با خودت فکر میکنی سال‌هاست قرار بوده چیکار کنی و وقتی که حتی یه صدای موزیک یا یه نور آفتاب با یه رنگ خاص یادت میاره که چی میخواستی و چه آرزوهایی داشتی و یه صدایی بلند توی ذهنت میگه دیگه دیر شده و فراموشش کن و تو لبخند میزنی تا واقعا فراموشش کنی ولی هیشکی نمیدونه فراموش نمیشه و درونت چه جنگی با خودت داری

هیچ وقت شده بشینی با خودت صحبت کنی و ببینی چه توانایی‌هایی داری. هیچ وقت شده نگاه کنی و ببینی اطرافیان از تو آدمی ساختن که تو نیستی چون بهت گفتن چه زمانی چی درسته و چیکار کنی. ولی تو چی؟ تویی که دنیای خودت رو داری با اهداف خودت و شک ندارم وقتی به اهدافت فکر میکنی اول از همه با خودت به سن فکر میکنی. به اینکه شاید وقت نیست و شاید برای هرکاری دیره

ولی هیچ وقت شده با خودت بگی پس خودم چی؟ من با تمام آرزوهام مگه چند بار توی این دنیا میام و میرم که یک بارش رو که تنها بار هم هست اجازه بدم زمان بندی‌های اطرافیان برام تصمیم بگیره. که اجازه بدم این دنیا بهم بگه چه سالی برای خوندن زبانه و چه سالی برای دانشگاه رفتن! یا که مادر بودن یا نبودن، وضعیت اقتصادی و هزارتا عامل دیگه میتونه مشخص کنه که چه مسیری رو انتخاب کنم

هیچ وقت شده با خودت بگی اگر دارم افسوس روزهای رفته رو میخورم پس چیکار کنم که ده سال بعد وقتی برمیگردم به عقب، بگم از یه جایی درست تصمیم گرفتم. از یه جایی بیشترین تلاشم رو کردم و از یه جایی اینو فهمیدم که اگر تلاش نکنم و نجنگم دنیا چیزی رو که میخوام بهم نمیده. سی سالگی نشد خب چهل سالگی و چهل نشد بذار پنجاه سالم که شد بگم درست اومدم

برای یک بار هم که شده خودت رو بیشتر از تمام اطرافیان قبول داشته باش و پا بذار به دنیایی که توی ذهنته. برو به دنبال اون چیزی که همیشه آرزوشو داشتی. برو به دنبال چیزی که باعث بشه روزهای آخر زندگیت بگی این «آدم» رو من ساختم. این آدمی که سختی زیاد کشید و تلاش کرد ولی به دنبال راهی رفت که آرزو داشت و به اون صدای درونیش گوش کرد نه اون هیاهوی دنیایی که اطرافش بود

@studywithbrisa
35👍3
Forwarded from Mind cafe with ManeliA
.
حقیقتش رو بخواین برنامه تشریحی و دقیق داشتن خیلی سخته، این که بدونی دقیقا هر ساعت از روز می‌خوای چه کاری انجام بدی خیلی محدودکننده و ربات‌وار هست؛ از سمت دیگه صرف داشتنش هم کافی نیست چون عمل به همچنین تیپ برنامه‌هایی انرژی خیلی زیادتری می‌گیره و نیاز هست دیسیپلین و تعهدبالایی داشته باشیم.
.
اما یه وقت‌هایی توی زندگی هست که ما یه دنیا کار واسه انجام دادن داریم، اینجور زمان‌ها تمام مدت درحال فکر کردن به اون‌ها هستیم مثل پیک نوروزی بچگی‌هامون که همیشه ته ذهن‌مون بود که باید انجام بدیم اما ما که تا شب ١٣ انجامش نمی‌دادیم و فقط دلهره و خیالش هر لحظه با ما بود! الانم بافکر کردن به کارهای انجام نشده فقط به خودمون استرس مضاعف میدیم و هی می گیم من که وقت ندارم و نمی‌رسم به همه‌شون! و به جای انجام دادن فقط فکر می‌کنیم!
.
اینجا همونجایی هست که برنامه‌های این مدلی کمک می‌کنه، وقتی به طور دقیق می‌نویسیم هر ساعت از روز قراره چه فعالیتی انجام بدیم، اینجوری هم یه بار روانی از روی ذهن‌مون برداشته میشه و هم واقعا یه کاری انجام می‌دیم.
.
این چند مدل برنامه که نوشتم کلی هستند، بیشتر می‌خواستم ایده بگیرید که چطوری روزتون رو تقسیم‌بندی کنید و زمان‌های به ظاهر پرت رو زنده کنین. یا روزهایی که نیاز دارید زمان بیشتری واسه هدف‌تون بذارید اون زمان اضافه رو از کجا بدست بیارید.
دلم می‌خواست این برنامه‌ها بهتون کمک کنه تا روزهای باکیفیت‌تری داشته باشین و حس رضایت بیشتری رو تجربه کنین.
.
البته این برنامه‌ها واسه افرادی هستند که شاغلند یا مدرسه و دانشگاه می‌رن، اگه شما خونه هستین پس ساعت‌های صبح‌تون رو هم می‌تونین مثل عصر مشخص کنین.
.
لازمه که هر کدوم از شما بنا به زندگی‌های فردی‌تون و ویژگی‌های ذهنی‌تون برنامه رو واسه خودتون شخصی‌سازیش کنین.شاید ساعتی که نوشتم موضوع ساده مطالعه کنید ساعتی باشه که شما بیشترین بهره‌وری ذهن رو دارین پس اون ساعت شما باید موضوعات پیچیده‌تری رو مطالعه کنین، یا شاید شما به جای صبح زود ترجیح میدین شب تا ساعت ٢ بیدار بمونین پس به همون نسبت برنامه‌تون تغییر می‌کنه.
.
درنهایت این انتخاب من و شما هست که روزهای عمرمون رو چطوری بگذرونیم، گاهی سخت و پرزحمت و گاهی هم لازمه آروم و درسکوت.
👍108👏2
نمونه فایل اکسلی که در استوری های اینستاگرام توضیح دادم‌:

(nasim_brisaa)
8👍1
هیچ‌وقت برای شروعِ سخت‌ترین کار، دیر نیست
40👍3
امروز رسما فارغ‌التحصیل شدم یا به عبارت بهتر امروز بیست و ششم خردادماه هزار و‌ چهارصد و یک، رسما دکتر شدم! بعد از یک سال و نیم، بالاخره یک ماه پیش تصمیم گرفتم دنبال مدرکم برم و کارهای فارغ التحصیلی رو انجام بدم. از منی که ساعت به ساعت زندگی هر روز و هر هفته رو می‌نویسم این کار بعید بود و هرکدوم از اطرافیانم می‌شنیدن که می‌گفتم دنبال کارهای مدرک نرفتم، با تعجب نگاه میکردن که مگه میشه تو نری!

نوشتم که بگم آره میشه. ما آدم‌ها یه وقت‌هایی یه سری کارهارو توی ذهنمون انقدر پیچیده و سنگین می‌کنیم که خودمون جرات نمی‌کنیم دیگه به دنبالش بریم. بارها از بچه‌ها شنیده بودم که کار سختیه و مگه به این راحتی‌ها میشه امضای داورهارو گرفت. شنیده بودم که فرآیند اداری سنگینی داره و کرونا و کار همزمان هم باعث شده بود که هر روز بگم باشه ماه بعد. انقدر گفتم ماه بعد که یه روز دیدم ذهن من تمام مدت داره به این قضیه فکر میکنه. هرکاری میکردم یه چیزی ته تمام افکارم بود که میگفت نسیم دنبال کارهای اداری مدرک‌ نرفتی

نمیگم مسیر راحتی بود. اتفاقا بسیار سخت بود، وقتی بین تاریخ دفاع و کارهای فارغ‌التحصیلی فاصله می‌افته خیلی قانون‌ها عوض میشه و خیلی موانع اداری پیش میاد که کارو سخت‌تر میکنه و برای اثبات اینکه یه دو واحدی درس ما بوده چقدر رفتم و اومدم و نامه از چندنفر گرفتم. ولی خب به هرحال انجام شد

اینو نوشتم اینجا که بگم از یه سری کارها می‌ترسیم و اصلا حواسمون نیست این ذهن ماست که این کار رو پیچیده کرده. می‌ترسیم و نمی‌دونیم چه راه پیچیده‌ای رو ناخودآگاه خلق کردیم. با اینکه در واقعیت این مسیر نه غیرممکنه و نه دشوار

از همه مهم‌تر، هر روزی که میگذره، انجام ندادنش‌بار ذهنی سنگین‌تری میشه که تمرکز برای کارهای دیگه رو مختل میکنه، مثل یه سنگی که انگار از بالای کوه میاد پایین و با هر چرخی که میزنه برف بیشتری رو دور خودش رو جمع میکنه و به جایی میرسه که تخریب‌کننده‌ی هر تصمیم درستی میشه! مثل من که با خودم میگفتم اصلا مگه میشه بعد یک سال ونیم فرم رو برای داورها بفرستم؟ اصلا منو یادشونه؟ آموزش چی‌ می‌گه؟

اینو نوشتم که بگم بذار امسال و اصلا همین تابستون همون زمانی باشه که به دنبال کاری میری که سال‌هاست عقب انداختی. مثل نوشتن مقاله یا فارغ‌التحصیلی یا هرچیزی که برات مهمه و از بس مهم بوده و می‌ترسیدی انجام ندادی

اینو نوشتم که بگم همیشه سخت‌ترین قسمت مسیر همون قدم اوله که واردش بشی. بقیه راه هرچی دشوار باشه، خودش پیش میره و هر روزی که میگذره همون سختی، انگیزه‌ی تو میشه تا این کار رو‌ تمومش کنی

@studywithbrisa
32👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش Endnote
قسمت اول
تهیه Library
دانلود فایل رفرنس از Google Scholar
و‌ insert کردن به فایل Word
@studywithbrisa
👍13
روی اولین قدم پیش روت تمرکز کن
نه تمام مسیر
که کل مسیر، هزاران بهانه بهت میده
برای نا امیدی
برای نتوانستن
و برای شکست

اما قدم به قدم که پیش بری
می‌بینی که چه توانمندی
و ده قدم که پیش بری
می‌بینی چه مسیری رو اومدی
70👍12👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
You could be way more than that🌟
👍1814👏2
https://docs.google.com/spreadsheets/d/1JnigwaNebRBaJ0mwiaFezOpo4pvfyNg5Zxusq_LClMs/edit?usp=sharing

اینم لینک گوگل شیت برنامه خوندن دورهمی
Collocation in Use - Intermediate
👍209👏3
چه اشتباهی بود اینکه فکر کردم درس سوم این کتاب چیز خاصی نداره و توی برنامه نیاوردم. اتفاقا این سه تا بخشی که مثل سه قسمت از دیکشنری اضافه کرده هر کدوم یه حرف جدید داشت. اگر با من همراه هستین، شما امروز با درس چهار، حتما ۳ رو هم بخونین
126👍29🥰2
Collocations in USE, unit 4
124👍24🥰5👏5
یه توضیح کوتاهی هم الان می نویسم در موردش
👍6341🍾6
من از هر درسی میخوام نهایت سه تاپنج ترکیب جدید یاد بگیرم نه بیشتر چون میدونم که فایده نداره اگر بیشتر بخونم. مگر دوره های بعدی که کتاب رو میخونم

اون ترکیب هایی که کلا قرمز می نویسم یعنی در روزمره استفاده نمیکنم حتی اگر بلد باشم یا وقتی میخونم و میشنوم متوجه میشم. اما مشکل اینجاست که میخوام خودم هم استفاده کنم مثل

a surge of anger
136👍44🍾7😭6🥰2👏1
وقتی که با مداد زیرش مثال جدید می نویسم یعنی مثال کتاب کافی نبوده و باید کانتکست های بیشتر بخونم تا بفهمم که دقیقا کجا استفاده کنم. دنبال مثال هایی میگردم که شبیه صحبت کردن خودم باشه

مثلا
a pang of nostalgia
توی این درس بود ولی من کی میتونم استفاده کنم؟

این دو تا مثال که برای من کاربردی بود:
👍9156🥰5