Forwarded from Mind cafe with ManeliA
.
حقیقتش رو بخواین برنامه تشریحی و دقیق داشتن خیلی سخته، این که بدونی دقیقا هر ساعت از روز میخوای چه کاری انجام بدی خیلی محدودکننده و رباتوار هست؛ از سمت دیگه صرف داشتنش هم کافی نیست چون عمل به همچنین تیپ برنامههایی انرژی خیلی زیادتری میگیره و نیاز هست دیسیپلین و تعهدبالایی داشته باشیم.
.
اما یه وقتهایی توی زندگی هست که ما یه دنیا کار واسه انجام دادن داریم، اینجور زمانها تمام مدت درحال فکر کردن به اونها هستیم مثل پیک نوروزی بچگیهامون که همیشه ته ذهنمون بود که باید انجام بدیم اما ما که تا شب ١٣ انجامش نمیدادیم و فقط دلهره و خیالش هر لحظه با ما بود! الانم بافکر کردن به کارهای انجام نشده فقط به خودمون استرس مضاعف میدیم و هی می گیم من که وقت ندارم و نمیرسم به همهشون! و به جای انجام دادن فقط فکر میکنیم!
.
اینجا همونجایی هست که برنامههای این مدلی کمک میکنه، وقتی به طور دقیق مینویسیم هر ساعت از روز قراره چه فعالیتی انجام بدیم، اینجوری هم یه بار روانی از روی ذهنمون برداشته میشه و هم واقعا یه کاری انجام میدیم.
.
این چند مدل برنامه که نوشتم کلی هستند، بیشتر میخواستم ایده بگیرید که چطوری روزتون رو تقسیمبندی کنید و زمانهای به ظاهر پرت رو زنده کنین. یا روزهایی که نیاز دارید زمان بیشتری واسه هدفتون بذارید اون زمان اضافه رو از کجا بدست بیارید.
دلم میخواست این برنامهها بهتون کمک کنه تا روزهای باکیفیتتری داشته باشین و حس رضایت بیشتری رو تجربه کنین.
.
البته این برنامهها واسه افرادی هستند که شاغلند یا مدرسه و دانشگاه میرن، اگه شما خونه هستین پس ساعتهای صبحتون رو هم میتونین مثل عصر مشخص کنین.
.
لازمه که هر کدوم از شما بنا به زندگیهای فردیتون و ویژگیهای ذهنیتون برنامه رو واسه خودتون شخصیسازیش کنین.شاید ساعتی که نوشتم موضوع ساده مطالعه کنید ساعتی باشه که شما بیشترین بهرهوری ذهن رو دارین پس اون ساعت شما باید موضوعات پیچیدهتری رو مطالعه کنین، یا شاید شما به جای صبح زود ترجیح میدین شب تا ساعت ٢ بیدار بمونین پس به همون نسبت برنامهتون تغییر میکنه.
.
درنهایت این انتخاب من و شما هست که روزهای عمرمون رو چطوری بگذرونیم، گاهی سخت و پرزحمت و گاهی هم لازمه آروم و درسکوت.
حقیقتش رو بخواین برنامه تشریحی و دقیق داشتن خیلی سخته، این که بدونی دقیقا هر ساعت از روز میخوای چه کاری انجام بدی خیلی محدودکننده و رباتوار هست؛ از سمت دیگه صرف داشتنش هم کافی نیست چون عمل به همچنین تیپ برنامههایی انرژی خیلی زیادتری میگیره و نیاز هست دیسیپلین و تعهدبالایی داشته باشیم.
.
اما یه وقتهایی توی زندگی هست که ما یه دنیا کار واسه انجام دادن داریم، اینجور زمانها تمام مدت درحال فکر کردن به اونها هستیم مثل پیک نوروزی بچگیهامون که همیشه ته ذهنمون بود که باید انجام بدیم اما ما که تا شب ١٣ انجامش نمیدادیم و فقط دلهره و خیالش هر لحظه با ما بود! الانم بافکر کردن به کارهای انجام نشده فقط به خودمون استرس مضاعف میدیم و هی می گیم من که وقت ندارم و نمیرسم به همهشون! و به جای انجام دادن فقط فکر میکنیم!
.
اینجا همونجایی هست که برنامههای این مدلی کمک میکنه، وقتی به طور دقیق مینویسیم هر ساعت از روز قراره چه فعالیتی انجام بدیم، اینجوری هم یه بار روانی از روی ذهنمون برداشته میشه و هم واقعا یه کاری انجام میدیم.
.
این چند مدل برنامه که نوشتم کلی هستند، بیشتر میخواستم ایده بگیرید که چطوری روزتون رو تقسیمبندی کنید و زمانهای به ظاهر پرت رو زنده کنین. یا روزهایی که نیاز دارید زمان بیشتری واسه هدفتون بذارید اون زمان اضافه رو از کجا بدست بیارید.
دلم میخواست این برنامهها بهتون کمک کنه تا روزهای باکیفیتتری داشته باشین و حس رضایت بیشتری رو تجربه کنین.
.
البته این برنامهها واسه افرادی هستند که شاغلند یا مدرسه و دانشگاه میرن، اگه شما خونه هستین پس ساعتهای صبحتون رو هم میتونین مثل عصر مشخص کنین.
.
لازمه که هر کدوم از شما بنا به زندگیهای فردیتون و ویژگیهای ذهنیتون برنامه رو واسه خودتون شخصیسازیش کنین.شاید ساعتی که نوشتم موضوع ساده مطالعه کنید ساعتی باشه که شما بیشترین بهرهوری ذهن رو دارین پس اون ساعت شما باید موضوعات پیچیدهتری رو مطالعه کنین، یا شاید شما به جای صبح زود ترجیح میدین شب تا ساعت ٢ بیدار بمونین پس به همون نسبت برنامهتون تغییر میکنه.
.
درنهایت این انتخاب من و شما هست که روزهای عمرمون رو چطوری بگذرونیم، گاهی سخت و پرزحمت و گاهی هم لازمه آروم و درسکوت.
👍10❤8👏2
نمونه فایل اکسلی که در استوری های اینستاگرام توضیح دادم:
(nasim_brisaa)
(nasim_brisaa)
❤8👍1
امروز رسما فارغالتحصیل شدم یا به عبارت بهتر امروز بیست و ششم خردادماه هزار و چهارصد و یک، رسما دکتر شدم! بعد از یک سال و نیم، بالاخره یک ماه پیش تصمیم گرفتم دنبال مدرکم برم و کارهای فارغ التحصیلی رو انجام بدم. از منی که ساعت به ساعت زندگی هر روز و هر هفته رو مینویسم این کار بعید بود و هرکدوم از اطرافیانم میشنیدن که میگفتم دنبال کارهای مدرک نرفتم، با تعجب نگاه میکردن که مگه میشه تو نری!
نوشتم که بگم آره میشه. ما آدمها یه وقتهایی یه سری کارهارو توی ذهنمون انقدر پیچیده و سنگین میکنیم که خودمون جرات نمیکنیم دیگه به دنبالش بریم. بارها از بچهها شنیده بودم که کار سختیه و مگه به این راحتیها میشه امضای داورهارو گرفت. شنیده بودم که فرآیند اداری سنگینی داره و کرونا و کار همزمان هم باعث شده بود که هر روز بگم باشه ماه بعد. انقدر گفتم ماه بعد که یه روز دیدم ذهن من تمام مدت داره به این قضیه فکر میکنه. هرکاری میکردم یه چیزی ته تمام افکارم بود که میگفت نسیم دنبال کارهای اداری مدرک نرفتی
نمیگم مسیر راحتی بود. اتفاقا بسیار سخت بود، وقتی بین تاریخ دفاع و کارهای فارغالتحصیلی فاصله میافته خیلی قانونها عوض میشه و خیلی موانع اداری پیش میاد که کارو سختتر میکنه و برای اثبات اینکه یه دو واحدی درس ما بوده چقدر رفتم و اومدم و نامه از چندنفر گرفتم. ولی خب به هرحال انجام شد
اینو نوشتم اینجا که بگم از یه سری کارها میترسیم و اصلا حواسمون نیست این ذهن ماست که این کار رو پیچیده کرده. میترسیم و نمیدونیم چه راه پیچیدهای رو ناخودآگاه خلق کردیم. با اینکه در واقعیت این مسیر نه غیرممکنه و نه دشوار
از همه مهمتر، هر روزی که میگذره، انجام ندادنشبار ذهنی سنگینتری میشه که تمرکز برای کارهای دیگه رو مختل میکنه، مثل یه سنگی که انگار از بالای کوه میاد پایین و با هر چرخی که میزنه برف بیشتری رو دور خودش رو جمع میکنه و به جایی میرسه که تخریبکنندهی هر تصمیم درستی میشه! مثل من که با خودم میگفتم اصلا مگه میشه بعد یک سال ونیم فرم رو برای داورها بفرستم؟ اصلا منو یادشونه؟ آموزش چی میگه؟
اینو نوشتم که بگم بذار امسال و اصلا همین تابستون همون زمانی باشه که به دنبال کاری میری که سالهاست عقب انداختی. مثل نوشتن مقاله یا فارغالتحصیلی یا هرچیزی که برات مهمه و از بس مهم بوده و میترسیدی انجام ندادی
اینو نوشتم که بگم همیشه سختترین قسمت مسیر همون قدم اوله که واردش بشی. بقیه راه هرچی دشوار باشه، خودش پیش میره و هر روزی که میگذره همون سختی، انگیزهی تو میشه تا این کار رو تمومش کنی
@studywithbrisa
نوشتم که بگم آره میشه. ما آدمها یه وقتهایی یه سری کارهارو توی ذهنمون انقدر پیچیده و سنگین میکنیم که خودمون جرات نمیکنیم دیگه به دنبالش بریم. بارها از بچهها شنیده بودم که کار سختیه و مگه به این راحتیها میشه امضای داورهارو گرفت. شنیده بودم که فرآیند اداری سنگینی داره و کرونا و کار همزمان هم باعث شده بود که هر روز بگم باشه ماه بعد. انقدر گفتم ماه بعد که یه روز دیدم ذهن من تمام مدت داره به این قضیه فکر میکنه. هرکاری میکردم یه چیزی ته تمام افکارم بود که میگفت نسیم دنبال کارهای اداری مدرک نرفتی
نمیگم مسیر راحتی بود. اتفاقا بسیار سخت بود، وقتی بین تاریخ دفاع و کارهای فارغالتحصیلی فاصله میافته خیلی قانونها عوض میشه و خیلی موانع اداری پیش میاد که کارو سختتر میکنه و برای اثبات اینکه یه دو واحدی درس ما بوده چقدر رفتم و اومدم و نامه از چندنفر گرفتم. ولی خب به هرحال انجام شد
اینو نوشتم اینجا که بگم از یه سری کارها میترسیم و اصلا حواسمون نیست این ذهن ماست که این کار رو پیچیده کرده. میترسیم و نمیدونیم چه راه پیچیدهای رو ناخودآگاه خلق کردیم. با اینکه در واقعیت این مسیر نه غیرممکنه و نه دشوار
از همه مهمتر، هر روزی که میگذره، انجام ندادنشبار ذهنی سنگینتری میشه که تمرکز برای کارهای دیگه رو مختل میکنه، مثل یه سنگی که انگار از بالای کوه میاد پایین و با هر چرخی که میزنه برف بیشتری رو دور خودش رو جمع میکنه و به جایی میرسه که تخریبکنندهی هر تصمیم درستی میشه! مثل من که با خودم میگفتم اصلا مگه میشه بعد یک سال ونیم فرم رو برای داورها بفرستم؟ اصلا منو یادشونه؟ آموزش چی میگه؟
اینو نوشتم که بگم بذار امسال و اصلا همین تابستون همون زمانی باشه که به دنبال کاری میری که سالهاست عقب انداختی. مثل نوشتن مقاله یا فارغالتحصیلی یا هرچیزی که برات مهمه و از بس مهم بوده و میترسیدی انجام ندادی
اینو نوشتم که بگم همیشه سختترین قسمت مسیر همون قدم اوله که واردش بشی. بقیه راه هرچی دشوار باشه، خودش پیش میره و هر روزی که میگذره همون سختی، انگیزهی تو میشه تا این کار رو تمومش کنی
@studywithbrisa
❤32👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش Endnote
قسمت اول
تهیه Library
دانلود فایل رفرنس از Google Scholar
و insert کردن به فایل Word
@studywithbrisa
قسمت اول
تهیه Library
دانلود فایل رفرنس از Google Scholar
و insert کردن به فایل Word
@studywithbrisa
👍13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
You could be way more than that🌟
👍18❤14👏2
https://docs.google.com/spreadsheets/d/1JnigwaNebRBaJ0mwiaFezOpo4pvfyNg5Zxusq_LClMs/edit?usp=sharing
اینم لینک گوگل شیت برنامه خوندن دورهمی
Collocation in Use - Intermediate
اینم لینک گوگل شیت برنامه خوندن دورهمی
Collocation in Use - Intermediate
Google Docs
Collocation in Use - First Part in July,2023
👍20❤9👏3
من از هر درسی میخوام نهایت سه تاپنج ترکیب جدید یاد بگیرم نه بیشتر چون میدونم که فایده نداره اگر بیشتر بخونم. مگر دوره های بعدی که کتاب رو میخونم
اون ترکیب هایی که کلا قرمز می نویسم یعنی در روزمره استفاده نمیکنم حتی اگر بلد باشم یا وقتی میخونم و میشنوم متوجه میشم. اما مشکل اینجاست که میخوام خودم هم استفاده کنم مثل
a surge of anger
اون ترکیب هایی که کلا قرمز می نویسم یعنی در روزمره استفاده نمیکنم حتی اگر بلد باشم یا وقتی میخونم و میشنوم متوجه میشم. اما مشکل اینجاست که میخوام خودم هم استفاده کنم مثل
a surge of anger
❤136👍44🍾7😭6🥰2👏1
وقتی که با مداد زیرش مثال جدید می نویسم یعنی مثال کتاب کافی نبوده و باید کانتکست های بیشتر بخونم تا بفهمم که دقیقا کجا استفاده کنم. دنبال مثال هایی میگردم که شبیه صحبت کردن خودم باشه
مثلا
a pang of nostalgia
توی این درس بود ولی من کی میتونم استفاده کنم؟
این دو تا مثال که برای من کاربردی بود:
مثلا
a pang of nostalgia
توی این درس بود ولی من کی میتونم استفاده کنم؟
این دو تا مثال که برای من کاربردی بود:
👍91❤56🥰5
I couldn't help but feel a pang of nostalgia for those times…
The familiar scent of my grandmother's homemade apple pie brought a sudden pang of nostalgia
The familiar scent of my grandmother's homemade apple pie brought a sudden pang of nostalgia
❤120👍29
و مهم ترین نکته اگر دقت کنین من خیلی حرف اضافه هارو می نویسم و قرمز میکنم. چون خیلی مهمه برای قشنگ صحبت کردن حرف اضافه ی درست رو به کار ببریم و گرنه کالوکیشن هرچقدر هم قوی بدون گرامر درست واقعا قشنگیشن رو از دست میده
برای مثال
Filled WITH horror
Pulling steadily ON the rope
برای مثال
Filled WITH horror
Pulling steadily ON the rope
👍148❤69🥰5
سلام
یکی از نکته های خیلی مهمی که این درس برای من داشت قسمت تمرین هاش بود. یعنی بیشتر چیزهایی که بلد نبودم رو از روی جواب های تمرین ها یاد گرفتم.
ولی از همه جالب تر این بود که تا همین امروز نشنیده بودم
I'm bored stiff by ...
و همچنین اصطلاحی که توی تمرین ها یاد گرفتم
... from the bus THROUGH the reader door !
یکی از نکته های خیلی مهمی که این درس برای من داشت قسمت تمرین هاش بود. یعنی بیشتر چیزهایی که بلد نبودم رو از روی جواب های تمرین ها یاد گرفتم.
ولی از همه جالب تر این بود که تا همین امروز نشنیده بودم
I'm bored stiff by ...
و همچنین اصطلاحی که توی تمرین ها یاد گرفتم
... from the bus THROUGH the reader door !
❤146👍42👏7🍾5