⭕️درِ دیزی یا حیایِ گربه؟
🔸هیات منصفه دادگاه کیفری نیویورک دونالد ترامپ را به اتهام جعل سوابق تجاری برای سرپوش گذاشتن بر پرداخت حقالسکوت به استورمی دنیلز، بازیگر فیلمهای پورن، در ۳۴ فقره مجرم شناخت. ترامپ اولین رییسجمهوری آمریکا است که در دادگاهی کیفری محاکمه و مجرم شناخته میشود.
سوالی که پیش میآید این است که با چه ساختار قضاییای میتوان چنین استقلالی برای یک دادگاه ایالتی ایجاد کرد که بتواند یک رییسجمهور سابق (و شاید آینده) را در چنین موضوعی محکوم کند. برای پاسخ به این سوالِ ساختاری بهتر است نگاهی به نحوه انتخاب قضات دیوان عالی به عنوان بالاترین نهاد قضایی آمریکا بیندازیم.
🔸دیوان عالی آمریکا شامل ۹ قاضی است. انتصاب این قضات به صورت مادامالعمر است مگر اینکه خود درخواست بازنشستگی بدهند و یا اینکه به دلیل انجام تخلف و از طریق استیضاح توسط مجلس سنای آمریکا برکنار شوند. بعد از فوت یا استعفای هر یک از این ۹ قاضی، قاضی جدید با پیشنهاد رییس جمهور وقت و تایید مجلس سنا تعیین میشود. بنابراین رییسجمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی و سیاسی کشور آمریکا، به هیچ عنوان حق برکناری یک قاضی را ندارد. ویلیام داگلاس با طول دوره ۳۶ سال و ۲۰۹ روز عنوان طولانیترین دوره مسئولیت به عنوان قاضی دیوان عالی را در تاریخ آمریکا دارد. تاکنون سابقه برکناری قاضی دیوان عالی در تاریخ آمریکا وجود ندارد. تنها یک مورد استیضاح رخ داده است که آن هم منجر به برکناری نشده است.
✅یادگیری سیستمی:
۱- ساختار سیستم نقش تعیین کنندهای در رفتار آن سیستم دارد. اگر عزل و نصب بالاترین مقامهای قضایی به سادگی امکانپذیر باشد، بین محاکمه خودی و غیرخودی تفاوت ایجاد خواهد شد. تفکر سیستمی به ما میآموزد که نباید به امید حیایِ گربه، درِ دیزی را باز گذاشت.
۲- با این نوع نگاه ساختاری، نباید به شعارهای انتخاباتی مبارزه با فسادِ کاندیداهای رییسجمهوری ایران خوشبین بود. اصلاح نقاط کلیدی مبارزه با فساد (شفافیت اطلاعاتی، نهادهای نظارتی و رسانههای آزاد و قوه قضاییه مستقل) اساسا در محدوده اختیارات رییسجمهور نیستند. به قول برتراند راسل هیچ چیز خستهکنندهتر و در بلندمدت زجرآورتر از تلاش روزانه برای باور چیزهایی نیست که هر روز غیرقابلباورتر میشوند.
فرزاد دهقانیان
هفدهم خرداد ۱۴۰۲
.
@systemdiary
🔸هیات منصفه دادگاه کیفری نیویورک دونالد ترامپ را به اتهام جعل سوابق تجاری برای سرپوش گذاشتن بر پرداخت حقالسکوت به استورمی دنیلز، بازیگر فیلمهای پورن، در ۳۴ فقره مجرم شناخت. ترامپ اولین رییسجمهوری آمریکا است که در دادگاهی کیفری محاکمه و مجرم شناخته میشود.
سوالی که پیش میآید این است که با چه ساختار قضاییای میتوان چنین استقلالی برای یک دادگاه ایالتی ایجاد کرد که بتواند یک رییسجمهور سابق (و شاید آینده) را در چنین موضوعی محکوم کند. برای پاسخ به این سوالِ ساختاری بهتر است نگاهی به نحوه انتخاب قضات دیوان عالی به عنوان بالاترین نهاد قضایی آمریکا بیندازیم.
🔸دیوان عالی آمریکا شامل ۹ قاضی است. انتصاب این قضات به صورت مادامالعمر است مگر اینکه خود درخواست بازنشستگی بدهند و یا اینکه به دلیل انجام تخلف و از طریق استیضاح توسط مجلس سنای آمریکا برکنار شوند. بعد از فوت یا استعفای هر یک از این ۹ قاضی، قاضی جدید با پیشنهاد رییس جمهور وقت و تایید مجلس سنا تعیین میشود. بنابراین رییسجمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی و سیاسی کشور آمریکا، به هیچ عنوان حق برکناری یک قاضی را ندارد. ویلیام داگلاس با طول دوره ۳۶ سال و ۲۰۹ روز عنوان طولانیترین دوره مسئولیت به عنوان قاضی دیوان عالی را در تاریخ آمریکا دارد. تاکنون سابقه برکناری قاضی دیوان عالی در تاریخ آمریکا وجود ندارد. تنها یک مورد استیضاح رخ داده است که آن هم منجر به برکناری نشده است.
✅یادگیری سیستمی:
۱- ساختار سیستم نقش تعیین کنندهای در رفتار آن سیستم دارد. اگر عزل و نصب بالاترین مقامهای قضایی به سادگی امکانپذیر باشد، بین محاکمه خودی و غیرخودی تفاوت ایجاد خواهد شد. تفکر سیستمی به ما میآموزد که نباید به امید حیایِ گربه، درِ دیزی را باز گذاشت.
۲- با این نوع نگاه ساختاری، نباید به شعارهای انتخاباتی مبارزه با فسادِ کاندیداهای رییسجمهوری ایران خوشبین بود. اصلاح نقاط کلیدی مبارزه با فساد (شفافیت اطلاعاتی، نهادهای نظارتی و رسانههای آزاد و قوه قضاییه مستقل) اساسا در محدوده اختیارات رییسجمهور نیستند. به قول برتراند راسل هیچ چیز خستهکنندهتر و در بلندمدت زجرآورتر از تلاش روزانه برای باور چیزهایی نیست که هر روز غیرقابلباورتر میشوند.
فرزاد دهقانیان
هفدهم خرداد ۱۴۰۲
.
@systemdiary
👍37
⭕️از همای سعادت تا همستر کامبت
۱- چندی پیش مشاهده «هما»، پرنده افسانهای و اساطیری ایران در ارتفاعات طالقان استان البرز خبرساز شد و موجی از شگفتی و شادمانی در شبکههای اجتماعی به راه انداخت. کاربری با انتشار ویدئوی وایرال شده نوشته بود: «چقدر باوقار و زیبایی همای سعادت. حالا که آمدهای بنشین بر شانه خستهی مردم ایران تا طعم خوشبختی را بچشند.»[+].
در اساطیر ایرانی، همای کمیاب نماد نیکبختی است. اعتقاد بر این بود که اگر سایهٔ هما روی یکی بیفتد، او به حاکمیت خواهد رسید.
۲- همستر کامبت (Hamster Kombat) نام بازیای بر بستر تلگرام است که در آن شما در نقش مدیرعامل (CEO) یک صرافی رمزارز باید سعی کنید استارتاپ خود را به اوج برسانید. این بازی توسعه یافته ناتکوین کلیکر (Notcoin clicker) است که در آن علاوه بر کلیک کردن شما با خرید کارتهای نمادین سرمایهگذاری و انجام کارهایی دیگر که عمدتا کمک به تبلیغ و دیده شدن همستر کامبت است، درآمد و سود در هر ساعت (Profit per hour) شرکت خود را افزایش میدهید. نماد این بازی یک همستر با کت و شلوار و کروات است.
همستر تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر دارد و در ایران نیز وایرال شده است. تعداد زیادی از لیست مخاطبان گوشیهای ما از صنوف مختلف بعد از وایرال شدن این بازی به تلگرام پیوستند.
خط اصلی تحلیلها هم متمرکز بر فقر ایرانیان و ناامیدی از اقتصاد ایران و دل بستن به همستر برای رسیدن به ثروت یکشبه است و به همین دلیل گمان میکنم ایرانیان با شرمندگی این بازی را انجام میدهند.
۳- لوری سانتوس استاد دانشگاه ییل میگوید در سال ۲۰۱۵ آمریکاییها بیش از ۷۰ میلیارد دلار صرف خرید بلیطهای بختآزمایی (Lottery ticket) کردهاند که این عدد بیش از مجموع هزینههای صرف شده برای خرید کتاب، موسیقی، بلیط سینما، بلیط بازیهای ورزشی و بازیهای ویدیویی است. تحلیل او البته این است که بسیاری فکر میکنند پول خوشبختی میآورد [+]. این عدد در سال ۲۰۲۲ به حدود ۱۰۸ میلیارد دلار رسیده است [+].
برای مقایسه، کل ارزش بازار ناتکوین امروز حدود ۱/۸ میلیارد دلار (کمتر از دو صدم بازار بلیطهای بختآزمایی آمریکا در ۲۰۲۲) است [+].
✅جمعبندی و پیشنهاد
دل بستن به بخت و اقبال از همای سعادت تا همستر کامبت و بلیط بختآزمایی موضوع رایجی در دنیا است. هر چقدر انسانها از ثروت و قدرت، بهره کمتری داشته باشند تمایل بیشتری برای پذیرش بخت و اقبال دارند.
شاید هما پرنده زیباتر و جذابتر و باکلاستری به نسبت همستر باشد، اما آنی که ممکن است اندکی عاید ما کند همین همستر کامبت است. بنابراین در اوقات فراغت خود بازی کنید و شرمنده نباشید (حداقل تا زمانی که دلیلی بر کلاهبرداری (scam) بودن آن نیافتهاید) و از دنیای جدید وب۳ و مینیاَپها لذت ببرید.
شرمندگی باید برای کسانی باشد که امید به آینده را در این کشور از بین بردهاند.
فرزاد دهقانیان
بیست و پنجم خرداد ۱۴۰۳
.
@systemdiary
۱- چندی پیش مشاهده «هما»، پرنده افسانهای و اساطیری ایران در ارتفاعات طالقان استان البرز خبرساز شد و موجی از شگفتی و شادمانی در شبکههای اجتماعی به راه انداخت. کاربری با انتشار ویدئوی وایرال شده نوشته بود: «چقدر باوقار و زیبایی همای سعادت. حالا که آمدهای بنشین بر شانه خستهی مردم ایران تا طعم خوشبختی را بچشند.»[+].
در اساطیر ایرانی، همای کمیاب نماد نیکبختی است. اعتقاد بر این بود که اگر سایهٔ هما روی یکی بیفتد، او به حاکمیت خواهد رسید.
۲- همستر کامبت (Hamster Kombat) نام بازیای بر بستر تلگرام است که در آن شما در نقش مدیرعامل (CEO) یک صرافی رمزارز باید سعی کنید استارتاپ خود را به اوج برسانید. این بازی توسعه یافته ناتکوین کلیکر (Notcoin clicker) است که در آن علاوه بر کلیک کردن شما با خرید کارتهای نمادین سرمایهگذاری و انجام کارهایی دیگر که عمدتا کمک به تبلیغ و دیده شدن همستر کامبت است، درآمد و سود در هر ساعت (Profit per hour) شرکت خود را افزایش میدهید. نماد این بازی یک همستر با کت و شلوار و کروات است.
همستر تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر دارد و در ایران نیز وایرال شده است. تعداد زیادی از لیست مخاطبان گوشیهای ما از صنوف مختلف بعد از وایرال شدن این بازی به تلگرام پیوستند.
خط اصلی تحلیلها هم متمرکز بر فقر ایرانیان و ناامیدی از اقتصاد ایران و دل بستن به همستر برای رسیدن به ثروت یکشبه است و به همین دلیل گمان میکنم ایرانیان با شرمندگی این بازی را انجام میدهند.
۳- لوری سانتوس استاد دانشگاه ییل میگوید در سال ۲۰۱۵ آمریکاییها بیش از ۷۰ میلیارد دلار صرف خرید بلیطهای بختآزمایی (Lottery ticket) کردهاند که این عدد بیش از مجموع هزینههای صرف شده برای خرید کتاب، موسیقی، بلیط سینما، بلیط بازیهای ورزشی و بازیهای ویدیویی است. تحلیل او البته این است که بسیاری فکر میکنند پول خوشبختی میآورد [+]. این عدد در سال ۲۰۲۲ به حدود ۱۰۸ میلیارد دلار رسیده است [+].
برای مقایسه، کل ارزش بازار ناتکوین امروز حدود ۱/۸ میلیارد دلار (کمتر از دو صدم بازار بلیطهای بختآزمایی آمریکا در ۲۰۲۲) است [+].
✅جمعبندی و پیشنهاد
دل بستن به بخت و اقبال از همای سعادت تا همستر کامبت و بلیط بختآزمایی موضوع رایجی در دنیا است. هر چقدر انسانها از ثروت و قدرت، بهره کمتری داشته باشند تمایل بیشتری برای پذیرش بخت و اقبال دارند.
شاید هما پرنده زیباتر و جذابتر و باکلاستری به نسبت همستر باشد، اما آنی که ممکن است اندکی عاید ما کند همین همستر کامبت است. بنابراین در اوقات فراغت خود بازی کنید و شرمنده نباشید (حداقل تا زمانی که دلیلی بر کلاهبرداری (scam) بودن آن نیافتهاید) و از دنیای جدید وب۳ و مینیاَپها لذت ببرید.
شرمندگی باید برای کسانی باشد که امید به آینده را در این کشور از بین بردهاند.
فرزاد دهقانیان
بیست و پنجم خرداد ۱۴۰۳
.
@systemdiary
👍49
⭕️من «موآی» نیستم
جزیره ایستر (راپانوی) یکی از دوردستترین نقاط روی کره زمین، جزیره کوچکی است در حدود 160 کیلومتر مربع که در قسمت شرقی اقیانوس آرام واقع شده است. جزیره ایستر به دلیل مجسمههای بزرگ سنگی معروف به موآی (Moai) [1] شناخته شده است.
برآوردها نشان میدهد که اولین مهاجران حدود سال 400 میلادی به این جزیره آمدهاند. جمعیت تا حدود سال 1100 باید به آرامی رشد کرده باشد و از آن موقع رشد، سرعت یافته و شاید تا سال 1400، هر قرن حدودا دوبرابر شده باشد. پیش از رسیدن اولین انسانها جزیره ایستر بسیار پردرخت بوده و جانداران گوناگونی، به ویژه پرندگان زیادی در آن زندگی میکردهاند.
اما با رشد جمعیت انسانی، جنگلها به طور تصاعدی برای فراهم کردن چوب و الیاف ساخت قایقها، ساختمانها، طنابها و ابزارها و همچنین برای تهیه هیزم از بین میرفتند.
در حدود سال 1400 تقریبا همه درختان جنگلی قطع شدند. مدارک لایهشناسی باستانی نشان میدهد که فرسایش خاک با قطع درختان جنگلی افزایش یافت زیرا باران خاکهای حفاظت نشده را شست و با خود برد.
بدون پوشش درختی، سرعت باد در سطح زمین افزایش مییابد و خاکهای ارزشمند بیشتری را با خود به دریا می برد. فرسایش چنان شدید بود که رسوبهای شسته شده از مناطق مرتفع در نهایت بسیاری از موآیها را پوشاند، به طوری که بازدیدکنندگان اروپایی فکر میکردند که مجسمههای بزرگ فقط تعدادی سر هستند در حالی که آنها بدنههای کاملی بودند که به طور متوسط 6 متر بلندی داشتند [2]. با ادامه مصرف بیرویه، نهرها خشک شدند، ماهیها از بین رفتند و بیشتر گونههای پرندگان در ایستر منقرض شدند. با کاهش منابع، نشانههایی از آدمخواری در این دوران وجود دارد. [پویایی شناسی کسب و کار، جان استرمن].
✅یادگیری سیستمی
۱- تراژدی منابع مشترک: کهنالگوی «تراژدی منابع مشترک» یک ساختار شناخته شده سیستمی است که طی آن، رقابت بر سر استفاده از منابع مشترک و محدود، باعث نابودی منابع در طول زمان می شود. رشد و افول جزیره ایستر به طور تقریبی ۱۰ قرن طول کشیده است. درک تاخیرها و سازوکارهای سیستمی به شناخت راهحلها و استفاده از روزنههایی برای تغییر در راستای جلوگیری از سقوط و نابودي کمک میکند.
۲- موآیِ نظارهگر: موآیها توان انجام هیچ کاری را نداشتند و تاوان این نظارهگری و انفعال، خروارها خاکی بود که در طی سالهای طولانی بر سر آنها ریخت. شاید اگر خداوند جانی به موآیهای باقیمانده ببخشد، اولین حرکتشان زار زار گریستن باشد. مثل گریههای شیندلر.
فرزاد دهقانیان
اول تیر 1403
🗿🗿🗿
@systemdiary
جزیره ایستر (راپانوی) یکی از دوردستترین نقاط روی کره زمین، جزیره کوچکی است در حدود 160 کیلومتر مربع که در قسمت شرقی اقیانوس آرام واقع شده است. جزیره ایستر به دلیل مجسمههای بزرگ سنگی معروف به موآی (Moai) [1] شناخته شده است.
برآوردها نشان میدهد که اولین مهاجران حدود سال 400 میلادی به این جزیره آمدهاند. جمعیت تا حدود سال 1100 باید به آرامی رشد کرده باشد و از آن موقع رشد، سرعت یافته و شاید تا سال 1400، هر قرن حدودا دوبرابر شده باشد. پیش از رسیدن اولین انسانها جزیره ایستر بسیار پردرخت بوده و جانداران گوناگونی، به ویژه پرندگان زیادی در آن زندگی میکردهاند.
اما با رشد جمعیت انسانی، جنگلها به طور تصاعدی برای فراهم کردن چوب و الیاف ساخت قایقها، ساختمانها، طنابها و ابزارها و همچنین برای تهیه هیزم از بین میرفتند.
در حدود سال 1400 تقریبا همه درختان جنگلی قطع شدند. مدارک لایهشناسی باستانی نشان میدهد که فرسایش خاک با قطع درختان جنگلی افزایش یافت زیرا باران خاکهای حفاظت نشده را شست و با خود برد.
بدون پوشش درختی، سرعت باد در سطح زمین افزایش مییابد و خاکهای ارزشمند بیشتری را با خود به دریا می برد. فرسایش چنان شدید بود که رسوبهای شسته شده از مناطق مرتفع در نهایت بسیاری از موآیها را پوشاند، به طوری که بازدیدکنندگان اروپایی فکر میکردند که مجسمههای بزرگ فقط تعدادی سر هستند در حالی که آنها بدنههای کاملی بودند که به طور متوسط 6 متر بلندی داشتند [2]. با ادامه مصرف بیرویه، نهرها خشک شدند، ماهیها از بین رفتند و بیشتر گونههای پرندگان در ایستر منقرض شدند. با کاهش منابع، نشانههایی از آدمخواری در این دوران وجود دارد. [پویایی شناسی کسب و کار، جان استرمن].
✅یادگیری سیستمی
۱- تراژدی منابع مشترک: کهنالگوی «تراژدی منابع مشترک» یک ساختار شناخته شده سیستمی است که طی آن، رقابت بر سر استفاده از منابع مشترک و محدود، باعث نابودی منابع در طول زمان می شود. رشد و افول جزیره ایستر به طور تقریبی ۱۰ قرن طول کشیده است. درک تاخیرها و سازوکارهای سیستمی به شناخت راهحلها و استفاده از روزنههایی برای تغییر در راستای جلوگیری از سقوط و نابودي کمک میکند.
۲- موآیِ نظارهگر: موآیها توان انجام هیچ کاری را نداشتند و تاوان این نظارهگری و انفعال، خروارها خاکی بود که در طی سالهای طولانی بر سر آنها ریخت. شاید اگر خداوند جانی به موآیهای باقیمانده ببخشد، اولین حرکتشان زار زار گریستن باشد. مثل گریههای شیندلر.
فرزاد دهقانیان
اول تیر 1403
🗿🗿🗿
@systemdiary
Telegram
Systemdiary files
👍31
⭕️رای دادن یا رای ندادن؟ مسئله این نیست!
در پروژهی کنترل موالید بنیاد فورد در هندوستان، راسل ایکاف تعدادی از آمریکاییان را ملاقات کرد که سعی داشتند روشهای تنظیم خانواده و کنترل موالید را به هندیها یاد دهند. آنها موفقیتی کسب نکرده و از نتیجهی کار بسیار مأیوس شده بودند. مدیر پروژه به راسل گفته بود هندیها غیرمنطقی هستند. میدانند که جمعیت، دشمن شمارهی یک آنهاست و ما آمدهایم کنترل جمعیت را به آنها یاد بدهیم و همه ابزارهای تنظیم خانواده به اضافهی یک رادیوی ترانزیستوری به عنوان پاداش هم به آنها میدهیم، اما ببینید چه روی میدهد. آنها به خانه میروند رادیو را روشن میکنند و با موسیقی یک بچهی دیگر درست میکنند.
راسل به آنها گفته بود که نباید به همین سادگی این رفتار را غیرمنطقی تلقی کنند، بلکه باید دلیل آن را پیدا کنند. مدیر پروژه در پاسخ، بریدهی یک روزنامه را نشان داده بود که نشان میداد یک زن هندی بیست و هفتمین فرزند خود را به دنیا آورده بود و گفته بود اگر این غیر منطقی نیست پس چیست؟
راسل با دیدن بریده روزنامه گفته بود روشن است که اشکال در جای دیگری است. اگر هر زنی میتواند ۲۷ بچه داشته باشد پس چرا هندیان به طور متوسط فقط ۴/۶ بچه دارند؟ این نشان میدهد که آنها راه جلوگیری را بلدند، اما به دلایلی نمیخواهند از آن استفاده کنند.
هنگامی که مسئله در بستر محیطی خود قرار داده شد، روشن شد که در آن زمان در محل، هیچ سازمان تأمین اجتماعی بازنشستگی یا حقوق دوران بیکاری وجود نداشت. بنابراین داشتن سه پسر، به خودی خود سیستم بازنشستگی تلقی میشد. نخستین اولویت هر زوج، تأمین بازنشستگی برای خودشان بود. از نظر آماری داشتن سه پسر به طور متوسط به ۴/۶ فرزند نیاز دارد. تعجبی ندارد آنهایی که سه پسر داشتند بچهدار شدن را متوقف کرده بودند. شاید زنی که در روزنامه گزارش شده بود هم، در صدد تأمین بازنشستگی برای خودش بود.
اکنون، چه کسی غیرمنطقی بود؟ زوجهای هندی که با شرکت در جلسهی راهنمایی یک رادیو ترانزیستوری مجانی میگرفتند؟ یا متخصص بنیاد فورد که فکر میکرد میتواند با دادن یک رادیوی ترانزیستوری آنها را قانع کند که دست از بازنشستگی خود بردارند؟
[از کتاب تفکر سیستمی، جمشید قراجهداغی]
✅یادگیری سیستمی
🔸رفتار سیستمها را فقط میتوان در بستر محیطشان درک کرد. برای تاثیرگذاری و نفوذ بر رفتار بازیگران محیط اجرایی، باید جواب چراها را دریابیم و بفهمیم که بازیگران کارهایی را که انجام میدهند، چرا انجام میدهند. انتخاب منطقی، قلمرو منافع شخصی یا منافع فرضی تصمیمگیرنده است نه مشاهدهکننده.
🔸به رای دادن یا رای ندادن افراد جامعه نیز باید در همین چارچوب نگریست. همه برای رای دادن (و به چه کسی رای دادن) یا رای ندادن، دلایل خود را دارند. غیرمنطقی خواندن رفتار دیگران بدون توجه به بستر محیطی و منافع شخصی یا فرضی آنها و همچنین عدم قطعیتها در سیستمهای اقتصادی-اجتماعی، خود غیرمنطقی است.
همه از درجهای از عقلانیت محدود (bounded rationality) رنج میبریم، مسئله اصلی شنیدن و احترام به نظرات یکدیگر، دوری از تعصب و یادگیری جمعی در طول زمان است. توسعه راه میانبر ندارد و این یادگیریهای جمعی و تدریجی بخشی از داستان توسعه ملتهاست.
🔸جمشید قراجهداغی میگوید: دختر من جیران وقتی پنج ساله بود یک روز روی تختخواب ما بالا و پایین میپرید. من به او گفتم جیران اگر من جای تو بودم این کار را نمیکردم. او نگاه معصومانهای به من کرد و پاسخ داد، نه، فکر نمیکنم اگر تو هم جای من بودی درست همین کار را میکردی تو الان نمیدانی این کار چه لذتی دارد.
فرزاد دهقانیان
هفتم تیرماه ۱۴۰۳
.
@systemdiary
در پروژهی کنترل موالید بنیاد فورد در هندوستان، راسل ایکاف تعدادی از آمریکاییان را ملاقات کرد که سعی داشتند روشهای تنظیم خانواده و کنترل موالید را به هندیها یاد دهند. آنها موفقیتی کسب نکرده و از نتیجهی کار بسیار مأیوس شده بودند. مدیر پروژه به راسل گفته بود هندیها غیرمنطقی هستند. میدانند که جمعیت، دشمن شمارهی یک آنهاست و ما آمدهایم کنترل جمعیت را به آنها یاد بدهیم و همه ابزارهای تنظیم خانواده به اضافهی یک رادیوی ترانزیستوری به عنوان پاداش هم به آنها میدهیم، اما ببینید چه روی میدهد. آنها به خانه میروند رادیو را روشن میکنند و با موسیقی یک بچهی دیگر درست میکنند.
راسل به آنها گفته بود که نباید به همین سادگی این رفتار را غیرمنطقی تلقی کنند، بلکه باید دلیل آن را پیدا کنند. مدیر پروژه در پاسخ، بریدهی یک روزنامه را نشان داده بود که نشان میداد یک زن هندی بیست و هفتمین فرزند خود را به دنیا آورده بود و گفته بود اگر این غیر منطقی نیست پس چیست؟
راسل با دیدن بریده روزنامه گفته بود روشن است که اشکال در جای دیگری است. اگر هر زنی میتواند ۲۷ بچه داشته باشد پس چرا هندیان به طور متوسط فقط ۴/۶ بچه دارند؟ این نشان میدهد که آنها راه جلوگیری را بلدند، اما به دلایلی نمیخواهند از آن استفاده کنند.
هنگامی که مسئله در بستر محیطی خود قرار داده شد، روشن شد که در آن زمان در محل، هیچ سازمان تأمین اجتماعی بازنشستگی یا حقوق دوران بیکاری وجود نداشت. بنابراین داشتن سه پسر، به خودی خود سیستم بازنشستگی تلقی میشد. نخستین اولویت هر زوج، تأمین بازنشستگی برای خودشان بود. از نظر آماری داشتن سه پسر به طور متوسط به ۴/۶ فرزند نیاز دارد. تعجبی ندارد آنهایی که سه پسر داشتند بچهدار شدن را متوقف کرده بودند. شاید زنی که در روزنامه گزارش شده بود هم، در صدد تأمین بازنشستگی برای خودش بود.
اکنون، چه کسی غیرمنطقی بود؟ زوجهای هندی که با شرکت در جلسهی راهنمایی یک رادیو ترانزیستوری مجانی میگرفتند؟ یا متخصص بنیاد فورد که فکر میکرد میتواند با دادن یک رادیوی ترانزیستوری آنها را قانع کند که دست از بازنشستگی خود بردارند؟
[از کتاب تفکر سیستمی، جمشید قراجهداغی]
✅یادگیری سیستمی
🔸رفتار سیستمها را فقط میتوان در بستر محیطشان درک کرد. برای تاثیرگذاری و نفوذ بر رفتار بازیگران محیط اجرایی، باید جواب چراها را دریابیم و بفهمیم که بازیگران کارهایی را که انجام میدهند، چرا انجام میدهند. انتخاب منطقی، قلمرو منافع شخصی یا منافع فرضی تصمیمگیرنده است نه مشاهدهکننده.
🔸به رای دادن یا رای ندادن افراد جامعه نیز باید در همین چارچوب نگریست. همه برای رای دادن (و به چه کسی رای دادن) یا رای ندادن، دلایل خود را دارند. غیرمنطقی خواندن رفتار دیگران بدون توجه به بستر محیطی و منافع شخصی یا فرضی آنها و همچنین عدم قطعیتها در سیستمهای اقتصادی-اجتماعی، خود غیرمنطقی است.
همه از درجهای از عقلانیت محدود (bounded rationality) رنج میبریم، مسئله اصلی شنیدن و احترام به نظرات یکدیگر، دوری از تعصب و یادگیری جمعی در طول زمان است. توسعه راه میانبر ندارد و این یادگیریهای جمعی و تدریجی بخشی از داستان توسعه ملتهاست.
🔸جمشید قراجهداغی میگوید: دختر من جیران وقتی پنج ساله بود یک روز روی تختخواب ما بالا و پایین میپرید. من به او گفتم جیران اگر من جای تو بودم این کار را نمیکردم. او نگاه معصومانهای به من کرد و پاسخ داد، نه، فکر نمیکنم اگر تو هم جای من بودی درست همین کار را میکردی تو الان نمیدانی این کار چه لذتی دارد.
فرزاد دهقانیان
هفتم تیرماه ۱۴۰۳
.
@systemdiary
👍69👎2
⭕️ ما و دکتر استرنجلاو
دارالفنون (پليتكنيك) در ایران پس از تاسیس نوع مشابه آن در عثمانی، از اولین مدارس جدیدی بود که در منطقه و حتي آسيا تشكيل شد. اميركبير تاسيس دارالفنون را در دوره حكومت ناصرالدين شاه، حكومتي كه آن را مليجكپرور و مليجكپسند ميخوانند، تاسيس كرد.
دانشآموختگان دارالفنون در کنار تحصیل دروس، با شرایط سیاسی کشور، ایدههای ملیگرایانه و تفکرات روشنفکرانه آشنا میشدند و نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران، نسبت به سایر اقشار وقوف بیشتری داشته و در بیداری فکری مردم موثر بودند. تعدادی هم به تدریج تبدیل به نسلی از منتقدین طبقه حاکم شده و با عقبماندگی فرهنگی و اجتماعی مبارزه میکردند. بسیاری از دانشآموختگان دارالفنون وارد فعالیتهای سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت تاثیرگذاری داشتند.
صنیعالدوله و احتشامالسلطنه اولین و دومین روسای مجلس شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامهنگار و مدیر روزنامه تاثیرگذار صور اسرافیل، علي اكبر دهخدا و بسیاری دیگر، از دانشآموختگان دارالفنون بودند که نقشهای بزرگی در تاریخ ایران ایفا نمودند [+].
دارالفنون، یکشنبه ششم دی ۱۲۳۰ هجري شمسي، سیزده روز پیش از کشتهشدن امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، میرزا آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و استادان ایرانی و اروپایی، با ۳۰ نفر شاگرد گشایش یافت [+].
✅ يادگيري سيستمي
🔸ارشمیدس گفته است: اهرمی به اندازه کافی بلند و نقطهاي براي قرار دادن آن به من بدهيد و من زمین را جابجا خواهم كرد. نقاط اهرمی محلهایی از یک سیستم هستند که یک تغییر کوچک در یک جزء میتواند تغییرات بزرگی را در همه اجزاء در طول زمان به همراه داشته باشد.
به باور من تاسيس دارالفنون يك نقطه اهرمي در تاريخ ايران بوده است. اميركبير در يك دوره استبدادي با يك انتخاب درست و استفاده از يك روزنه و يك تغيير توانسته است در تاريخ ايران تاثيرگذار باشد. تجربه دنیا نیز نشان میدهد که قطعات پازل توسعه کشورها به تدریج و در طول زمان در کنار هم چیده شدهاند.
هشداری که باید داد این است که استفاده از نقاط اهرمي در جهت معكوس هم ميتواند فاجعهبار باشد. نمونه معاصرش نعمت دانستن تحریمها است.
🔸در فیلم "دکتر استرنجلاو یا: چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم"، ژنرال ریپر، فرمانده روانپریش آمریکایی، که دچار بدبینی شدیدی نسبت به شوروی و پیروزی کمونیسم است، خودسرانه دستور مخابره کد R را به هواپیماهای جنگی میکند. کد R رمز حمله اتمی به شورویست. بعد از حمله اتمي ماشين روز قيامت شوروي فعال ميشود كه خطر نابودي دنيا را در پي خواهد داشت.
دکتر استرنجلاو به عنوان یکی از حضار جلسه پنتاگون، پیشنهاد میدهد که برای حفظ گونه بشر گروه اندکی از انسانها با ویژگیهایی خاص را به همراه سیاستمداران به زیر زمین بفرستند تا از گزند ماشین روز قیامت در امان باشند و بعد از گذشت صد سال که آثار رادیواکتیو از بین رفت به سطح زمین برگردند. اما سیاستمداران آمریکایی ترسی دارند مبنی بر اینکه نیروهای شوروی بعد از صد سال، زودتر از نیروهای آمریکایی بر زمین بازگردند و قدرتمندتر شوند. برای این ماجرا دکتر استرنجلاو پیشنهاد میدهد قبل رفتن به زیر زمین تمام مردم زمین به غیر از آمریکاییها را نابود کنند تا خیالشان راحت شود.
دكتر استرنجلاو، هجویهای از سیاستمداران بیفکر را به نمایش ميگذارد که چگونه به سادگی مقدمات جنگی اتمی را فراهم میکنند که با یک اشتباه فردی منجر به نابودی دنیا میشود.
دكتر استرنجلاو نمادي است براي قرار گرفتن اهرمهاي سيستمي در دست انسانهاي نادرست در زمان و مكان نادرست.
فرزاد دهقانيان
سیزدهم تيرماه 1403
.
@systemdiary
دارالفنون (پليتكنيك) در ایران پس از تاسیس نوع مشابه آن در عثمانی، از اولین مدارس جدیدی بود که در منطقه و حتي آسيا تشكيل شد. اميركبير تاسيس دارالفنون را در دوره حكومت ناصرالدين شاه، حكومتي كه آن را مليجكپرور و مليجكپسند ميخوانند، تاسيس كرد.
دانشآموختگان دارالفنون در کنار تحصیل دروس، با شرایط سیاسی کشور، ایدههای ملیگرایانه و تفکرات روشنفکرانه آشنا میشدند و نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران، نسبت به سایر اقشار وقوف بیشتری داشته و در بیداری فکری مردم موثر بودند. تعدادی هم به تدریج تبدیل به نسلی از منتقدین طبقه حاکم شده و با عقبماندگی فرهنگی و اجتماعی مبارزه میکردند. بسیاری از دانشآموختگان دارالفنون وارد فعالیتهای سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت تاثیرگذاری داشتند.
صنیعالدوله و احتشامالسلطنه اولین و دومین روسای مجلس شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامهنگار و مدیر روزنامه تاثیرگذار صور اسرافیل، علي اكبر دهخدا و بسیاری دیگر، از دانشآموختگان دارالفنون بودند که نقشهای بزرگی در تاریخ ایران ایفا نمودند [+].
دارالفنون، یکشنبه ششم دی ۱۲۳۰ هجري شمسي، سیزده روز پیش از کشتهشدن امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، میرزا آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و استادان ایرانی و اروپایی، با ۳۰ نفر شاگرد گشایش یافت [+].
✅ يادگيري سيستمي
🔸ارشمیدس گفته است: اهرمی به اندازه کافی بلند و نقطهاي براي قرار دادن آن به من بدهيد و من زمین را جابجا خواهم كرد. نقاط اهرمی محلهایی از یک سیستم هستند که یک تغییر کوچک در یک جزء میتواند تغییرات بزرگی را در همه اجزاء در طول زمان به همراه داشته باشد.
به باور من تاسيس دارالفنون يك نقطه اهرمي در تاريخ ايران بوده است. اميركبير در يك دوره استبدادي با يك انتخاب درست و استفاده از يك روزنه و يك تغيير توانسته است در تاريخ ايران تاثيرگذار باشد. تجربه دنیا نیز نشان میدهد که قطعات پازل توسعه کشورها به تدریج و در طول زمان در کنار هم چیده شدهاند.
هشداری که باید داد این است که استفاده از نقاط اهرمي در جهت معكوس هم ميتواند فاجعهبار باشد. نمونه معاصرش نعمت دانستن تحریمها است.
🔸در فیلم "دکتر استرنجلاو یا: چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم"، ژنرال ریپر، فرمانده روانپریش آمریکایی، که دچار بدبینی شدیدی نسبت به شوروی و پیروزی کمونیسم است، خودسرانه دستور مخابره کد R را به هواپیماهای جنگی میکند. کد R رمز حمله اتمی به شورویست. بعد از حمله اتمي ماشين روز قيامت شوروي فعال ميشود كه خطر نابودي دنيا را در پي خواهد داشت.
دکتر استرنجلاو به عنوان یکی از حضار جلسه پنتاگون، پیشنهاد میدهد که برای حفظ گونه بشر گروه اندکی از انسانها با ویژگیهایی خاص را به همراه سیاستمداران به زیر زمین بفرستند تا از گزند ماشین روز قیامت در امان باشند و بعد از گذشت صد سال که آثار رادیواکتیو از بین رفت به سطح زمین برگردند. اما سیاستمداران آمریکایی ترسی دارند مبنی بر اینکه نیروهای شوروی بعد از صد سال، زودتر از نیروهای آمریکایی بر زمین بازگردند و قدرتمندتر شوند. برای این ماجرا دکتر استرنجلاو پیشنهاد میدهد قبل رفتن به زیر زمین تمام مردم زمین به غیر از آمریکاییها را نابود کنند تا خیالشان راحت شود.
دكتر استرنجلاو، هجویهای از سیاستمداران بیفکر را به نمایش ميگذارد که چگونه به سادگی مقدمات جنگی اتمی را فراهم میکنند که با یک اشتباه فردی منجر به نابودی دنیا میشود.
دكتر استرنجلاو نمادي است براي قرار گرفتن اهرمهاي سيستمي در دست انسانهاي نادرست در زمان و مكان نادرست.
فرزاد دهقانيان
سیزدهم تيرماه 1403
.
@systemdiary
👍40👎3
⭕️صدای ملت ایران
🔸پروفسور آلن لیچمن استاد دانشگاه امریکن با ارائه یک مدل پیشبینی به نام The 13 Keys توانسته است از بین ۱۰ انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۲۰، در ۹ مورد رییسجمهور منتخب را به درستی پیشبینی کند[+]. یک مورد خطای او مربوط به انتخابات بسیار نزدیک سال ۲۰۰۰ بین جورج بوش و الگور بوده است که به دلیل شکایت الگور، رییس جمهور در نهایت با رای دیوان عالی آمریکا نهایی شد. نظرسنجی در آمریکا بسیار رایج بوده و از دقت قابل قبولی برخوردار است [+].
🔸نظرسنجی معتبر، دیدگاه افراد جامعه هدف را نسبت به یک پدیده نشان داده و بازخوری برای تصمیمگیری بهتر ایجاد میکند. اما در انتخابات نظرسنجی میتواند کارکرد مهم دیگری نیز داشته باشد. زمانی که افکار عمومی نظرسنجیها را معتبر بدانند، ریسک دستکاری در نتایج انتخابات برای برگزارکننده انتخابات بسیار بالا خواهد رفت. اگر نتیجه انتخابات بسیار خارج از محدوده خطاهای نظرسنجی باشد، پذیرش آن برای افکار عمومی بسیار سخت خواهد شد. بنابراین نظرسنجی معتبر در یک حلقه مثبت صحت انتخابات را افزایش میدهد و صحت انتخابات خود منجر به اعتبار بیشتر نظرسنجیها خواهد شد. در ادبیات پویاییشناسی سیستمها حلقههای مثبت، خودفزاینده خوانده میشوند به گونهای که مقدار متغیرهای درون حلقههای مثبت مانند یک گلوله برفی غلتان در یک سطح شیبدار، بزرگ و بزرگتر میشود (اثر گلوله برفی).
از طرفی، افزایش اعتبار نظرسنجیها، این انتظار را در جامعه ایجاد میکند که نظرسنجیها به حوزههای دیگر نیز گسترش یابند و این میتواند سرآغاز شنیدن سیستماتیک و علمی صدای مردم باشد.
🔸نظرسنجیهای انجام شده در مورد دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 1403 در ایران عملکرد قابل قبولی داشتند. در این جدول نتایج سه نظرسنجی پرسش، آرا و ایسپا در کنار نتایج واقعی آمده است. بخشی از خطای این نظرسنجیها مربوط به افرادی است که در هنگام پرسش، هنوز در انتخاب کاندید مورد علاقه خود تردید داشتهاند.
✅یادگیری سیستمی
همه ما جزیی از سیستمهای پیچیده و درهم تنیدهایم که هر عمل به ظاهر کوچک ما میتواند تاثیر جدی در عملکرد این سیستمها داشته باشد. مشارکت در نظرسنجیهای انتخاباتی و ارائه پاسخ درست و واقعی به آنها میتواند در کنار سایر سازوکارها به برگزاری انتخابات سالم کمک کند.
گسترش نظرسنجی به حوزههای دیگر، به تدریج مانع از این خواهد شد که اهالی شبهعلم، دوربینی به دست گرفته، سوار بر بالگرد شده و با گرفتن نمایی از حضور نجیبانه مردم در گردهماییهای مختلف، فریاد بزنند که این است صدای ملت ایران.
یادگیری جمعی و توسعه کشور با برداشتن همین گامهای کوچک شکل میگیرد. سهم ما در توسعه میتواند صداقتی باشد در گفتن یک بله یا خیر.
فرزاد دهقانیان
نوزدهم تیرماه 1403
.
@systemdiary
🔸پروفسور آلن لیچمن استاد دانشگاه امریکن با ارائه یک مدل پیشبینی به نام The 13 Keys توانسته است از بین ۱۰ انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۲۰، در ۹ مورد رییسجمهور منتخب را به درستی پیشبینی کند[+]. یک مورد خطای او مربوط به انتخابات بسیار نزدیک سال ۲۰۰۰ بین جورج بوش و الگور بوده است که به دلیل شکایت الگور، رییس جمهور در نهایت با رای دیوان عالی آمریکا نهایی شد. نظرسنجی در آمریکا بسیار رایج بوده و از دقت قابل قبولی برخوردار است [+].
🔸نظرسنجی معتبر، دیدگاه افراد جامعه هدف را نسبت به یک پدیده نشان داده و بازخوری برای تصمیمگیری بهتر ایجاد میکند. اما در انتخابات نظرسنجی میتواند کارکرد مهم دیگری نیز داشته باشد. زمانی که افکار عمومی نظرسنجیها را معتبر بدانند، ریسک دستکاری در نتایج انتخابات برای برگزارکننده انتخابات بسیار بالا خواهد رفت. اگر نتیجه انتخابات بسیار خارج از محدوده خطاهای نظرسنجی باشد، پذیرش آن برای افکار عمومی بسیار سخت خواهد شد. بنابراین نظرسنجی معتبر در یک حلقه مثبت صحت انتخابات را افزایش میدهد و صحت انتخابات خود منجر به اعتبار بیشتر نظرسنجیها خواهد شد. در ادبیات پویاییشناسی سیستمها حلقههای مثبت، خودفزاینده خوانده میشوند به گونهای که مقدار متغیرهای درون حلقههای مثبت مانند یک گلوله برفی غلتان در یک سطح شیبدار، بزرگ و بزرگتر میشود (اثر گلوله برفی).
از طرفی، افزایش اعتبار نظرسنجیها، این انتظار را در جامعه ایجاد میکند که نظرسنجیها به حوزههای دیگر نیز گسترش یابند و این میتواند سرآغاز شنیدن سیستماتیک و علمی صدای مردم باشد.
🔸نظرسنجیهای انجام شده در مورد دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 1403 در ایران عملکرد قابل قبولی داشتند. در این جدول نتایج سه نظرسنجی پرسش، آرا و ایسپا در کنار نتایج واقعی آمده است. بخشی از خطای این نظرسنجیها مربوط به افرادی است که در هنگام پرسش، هنوز در انتخاب کاندید مورد علاقه خود تردید داشتهاند.
✅یادگیری سیستمی
همه ما جزیی از سیستمهای پیچیده و درهم تنیدهایم که هر عمل به ظاهر کوچک ما میتواند تاثیر جدی در عملکرد این سیستمها داشته باشد. مشارکت در نظرسنجیهای انتخاباتی و ارائه پاسخ درست و واقعی به آنها میتواند در کنار سایر سازوکارها به برگزاری انتخابات سالم کمک کند.
گسترش نظرسنجی به حوزههای دیگر، به تدریج مانع از این خواهد شد که اهالی شبهعلم، دوربینی به دست گرفته، سوار بر بالگرد شده و با گرفتن نمایی از حضور نجیبانه مردم در گردهماییهای مختلف، فریاد بزنند که این است صدای ملت ایران.
یادگیری جمعی و توسعه کشور با برداشتن همین گامهای کوچک شکل میگیرد. سهم ما در توسعه میتواند صداقتی باشد در گفتن یک بله یا خیر.
فرزاد دهقانیان
نوزدهم تیرماه 1403
.
@systemdiary
Telegram
Systemdiary files
👍50
⭕️پذيرش تنوع و تكثر در كنار عزت و آزادگي
🔸شیوع عالمگیر طاعون، که دوران اوج آن بین سالهای 1346 تا 1353 میلادی بود، باعث کشته شدن انسانهای بیشماری شد. در اثر این بیماری حدود 50 میلیون نفر در اروپا و بین 30 تا 40 میلیون نفر در مناطق اطراف آن از بین رفتند.
در قرون وسطي به راه انداختن دستههاي زنجيرزني و شلاقزني براي توسل به قديسان و دفع بلايا و مصيبتها رايج بود [+].
عدهای از مسیحیان بسیار مومن، بعد از اینکه دیدند هیچ یک از راهحلهاي مقابله با طاعون موثر واقع نشدند، گروههای شلاقزن را تشکیل دادند، گروههایی که برای تنبیه، خودشان را شلاق میزدند. این گروههای چند صد نفری از شهری به شهر دیگر میرفتند و مراسمشان را به اجرا میگذاشتند. آنها مستقیم به کلیسای محلی یا مرکز شهر میرفتند و با شلاقهای مخصوص،خود را میزدند. این شلاقها، تازیانههایی سهشاخه بود که بر سر هر یک از آنها گرههای بزرگی وجود داشت، سر این گرهها میخهای آهنی فروکرده بودند، با چنین تازیانههایی چنان ضرباتی بر بدن خود وارد میکردند که متورم و کبود میشد [+].
🔸در حال حاضر نيز زنجیرزنی یکی از آیینهای مذهبی است که در برخی از جوامع مسیحی دیده میشود. این سنت بهویژه در میان پیروان مذهب کاتولیک در کشورهایی مانند فیلیپین و برخی مناطق در آمریکای لاتین مشاهده میشود. هزاران مسیحی کاتولیک در فیلیپین در مراسم مذهبی روز عید پاک به خیابان میآیند و زنجیر میزنند. در این مراسم که تنها مردان در آن حضور دارند بدون اینکه پیراهنی به تن داشته باشند، صورت خود را میپوشانند و به صورت دستهای در خیابانها زنجیر میزنند. این زنجیرزنی با خونریزی افراد هم همراه است. این گروه از مسیحیان فیلیپینی معتقدند این زنجیر زدن و دردی که در اثر آن احساس میکنند باعث بخشیده شدن گناهان آنها خواهد شد [+].
🔸دكتر بهروز مرادي، جامعه شناس، ريشه زنجيرزني در ايران را به دوران حکومت صفویان مرتبط ميداند و ميگويد که در آن زمان به پیشنهاد حاکمان وقت، مراسمی شبیه رفتار کاتولیکهای مسیحی در عزاداریِ سالگردِ به صلیب کشیده شدنِ حضرت عیسی (ع) در ایام محرم در ایران متداول گشت. عَلَم و کُتَل همان صلیبی است که به تقلید از عزاداران مسیحی به مراسم عزاداری محرم وارد گردید و دسته های خیابانی سینهزن به تقلید مسیحیان در همین دوره در خیابان به راه افتاد [+]. دکتر علی شریعتی نیز در کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» به رابطه مستقیم مسیحیت اروپایی با تشیع صفوی اشاره میکند که در رقابت با حکومت عثمانی سنیمذهب، شخصیتها و عناصر فرهنگی مذهبی مسیحیت وارد مبانی فکری - مذهبی حکومت شیعه وقت ایران میشود [+].
البته در مورد اينكه زنجیرزنی شیعیان از مسیحیان الگو گرفته شده است، قطعيتي وجود ندارد، اما شباهتهایی میان این دو مراسم وجود دارد که ممکن است به تاثیرات متقابل فرهنگی و مذهبی در طول تاریخ برگردد.
✅ درسآموزی براي يادگيری جمعی
در تفکر سیستمی بسط دادن بازه زمانی، درک ما را از پدیدهها تغییر میدهد. درس اصلي و جهانشمول امام حسين(ع)، عزت، آزادگي و پايبندی به اصول فكری است. از سويي ديگر، شباهتهای مراسم عزاداری شيعيان با مسيحيان كاتوليك، میتواند ناشی از مشترکات فرهنگی و روانشناختی انسانها در ابراز عزا و همدردی با رنجهای شخصیتهای مذهبی باشد. درسآموزي اين شباهتها، لزوم احترام گذاشتن انسانها به اعتقادات مذهبي و فرهنگي يكديگر، پذيرش تنوع و تكثر و دوری از تندروی مذهبي است.
فرزاد دهقانيان
بيست و پنجم تير ماه 1403
.
@systemdiary
🔸شیوع عالمگیر طاعون، که دوران اوج آن بین سالهای 1346 تا 1353 میلادی بود، باعث کشته شدن انسانهای بیشماری شد. در اثر این بیماری حدود 50 میلیون نفر در اروپا و بین 30 تا 40 میلیون نفر در مناطق اطراف آن از بین رفتند.
در قرون وسطي به راه انداختن دستههاي زنجيرزني و شلاقزني براي توسل به قديسان و دفع بلايا و مصيبتها رايج بود [+].
عدهای از مسیحیان بسیار مومن، بعد از اینکه دیدند هیچ یک از راهحلهاي مقابله با طاعون موثر واقع نشدند، گروههای شلاقزن را تشکیل دادند، گروههایی که برای تنبیه، خودشان را شلاق میزدند. این گروههای چند صد نفری از شهری به شهر دیگر میرفتند و مراسمشان را به اجرا میگذاشتند. آنها مستقیم به کلیسای محلی یا مرکز شهر میرفتند و با شلاقهای مخصوص،خود را میزدند. این شلاقها، تازیانههایی سهشاخه بود که بر سر هر یک از آنها گرههای بزرگی وجود داشت، سر این گرهها میخهای آهنی فروکرده بودند، با چنین تازیانههایی چنان ضرباتی بر بدن خود وارد میکردند که متورم و کبود میشد [+].
🔸در حال حاضر نيز زنجیرزنی یکی از آیینهای مذهبی است که در برخی از جوامع مسیحی دیده میشود. این سنت بهویژه در میان پیروان مذهب کاتولیک در کشورهایی مانند فیلیپین و برخی مناطق در آمریکای لاتین مشاهده میشود. هزاران مسیحی کاتولیک در فیلیپین در مراسم مذهبی روز عید پاک به خیابان میآیند و زنجیر میزنند. در این مراسم که تنها مردان در آن حضور دارند بدون اینکه پیراهنی به تن داشته باشند، صورت خود را میپوشانند و به صورت دستهای در خیابانها زنجیر میزنند. این زنجیرزنی با خونریزی افراد هم همراه است. این گروه از مسیحیان فیلیپینی معتقدند این زنجیر زدن و دردی که در اثر آن احساس میکنند باعث بخشیده شدن گناهان آنها خواهد شد [+].
🔸دكتر بهروز مرادي، جامعه شناس، ريشه زنجيرزني در ايران را به دوران حکومت صفویان مرتبط ميداند و ميگويد که در آن زمان به پیشنهاد حاکمان وقت، مراسمی شبیه رفتار کاتولیکهای مسیحی در عزاداریِ سالگردِ به صلیب کشیده شدنِ حضرت عیسی (ع) در ایام محرم در ایران متداول گشت. عَلَم و کُتَل همان صلیبی است که به تقلید از عزاداران مسیحی به مراسم عزاداری محرم وارد گردید و دسته های خیابانی سینهزن به تقلید مسیحیان در همین دوره در خیابان به راه افتاد [+]. دکتر علی شریعتی نیز در کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» به رابطه مستقیم مسیحیت اروپایی با تشیع صفوی اشاره میکند که در رقابت با حکومت عثمانی سنیمذهب، شخصیتها و عناصر فرهنگی مذهبی مسیحیت وارد مبانی فکری - مذهبی حکومت شیعه وقت ایران میشود [+].
البته در مورد اينكه زنجیرزنی شیعیان از مسیحیان الگو گرفته شده است، قطعيتي وجود ندارد، اما شباهتهایی میان این دو مراسم وجود دارد که ممکن است به تاثیرات متقابل فرهنگی و مذهبی در طول تاریخ برگردد.
✅ درسآموزی براي يادگيری جمعی
در تفکر سیستمی بسط دادن بازه زمانی، درک ما را از پدیدهها تغییر میدهد. درس اصلي و جهانشمول امام حسين(ع)، عزت، آزادگي و پايبندی به اصول فكری است. از سويي ديگر، شباهتهای مراسم عزاداری شيعيان با مسيحيان كاتوليك، میتواند ناشی از مشترکات فرهنگی و روانشناختی انسانها در ابراز عزا و همدردی با رنجهای شخصیتهای مذهبی باشد. درسآموزي اين شباهتها، لزوم احترام گذاشتن انسانها به اعتقادات مذهبي و فرهنگي يكديگر، پذيرش تنوع و تكثر و دوری از تندروی مذهبي است.
فرزاد دهقانيان
بيست و پنجم تير ماه 1403
.
@systemdiary
Telegram
Systemdiary files
كتاب تاريخ مذهبي اروپا، پاتریسیا بریِل، ص359
👍33
⭕️ بهرهوری یا مرگ: درسهایی از مرغها برای جوامع انسانی
✍ فرزاد دهقانیان
یک زیستشناس تکاملی به نام ویلیام میور در دانشگاه پردو، برای بررسی بهرهوری، مطالعهای روی مرغها انجام داد. او میخواست بداند چه چیزی میتواند مرغها را بهرهورتر کند. او بهرهوری مرغها را با تعداد تخمهایی که میگذارند اندازه میگرفت. او یک آزمایش جسورانه طراحی کرد. مرغها به شکل گروهی زندگی میکنند، بنابراین ابتدا او یک گروه معمولی (Average-flock) را انتخاب کرد و آنها را به مدت شش نسل به حال خود رها کرد. سپس او یک گروه دوم از مرغهای بسیار بهرهور (سوپرمرغها- Super-chickens) را ایجاد کرد و آنها را در یک سوپرگروه (Super-flock) قرار داد و در هر نسل، فقط مرغهای با بهرهوری بالا را برای تولیدمثل انتخاب کرد.
بعد از گذشت شش نسل، به چه نتیجهای رسید؟ گروه اول، گروه معمولی، به خوبی عمل میکرد. همه آنها چاق و کاملاً پُرپَر بودند و تولید تخممرغ بهطور چشمگیری افزایش یافته بود. اما گروه سوپرمرغها؟ همه به جز سه تا مرده بودند. آنها بقیه را تا حد مرگ نوک زده بودند. سوپرمرغهای بهرهور تنها با سرکوب بهرهوری بقیه به موفقیت دست یافته بودند.
اما مسئله در دنیای انسانها چگونه است؟ چه چیزی باعث میشود که در جوامع انسانی برخی گروهها بهطور واضح موفقتر و بهرهورتر از دیگران باشند؟ یک تیم در دانشگاه MIT صدها داوطلب را گرد آوردند، آنها را به گروههایی تقسیم کردند و به آنها مسائل بسیار دشواری برای حل کردن دادند. چیزی که واقعاً جالب بود این بود که گروههای با عملکرد بالا، آنهایی نبودند که یک یا دو نفر با ضریب هوشی بسیار بالا داشتند. همچنین، موفقترین گروهها آنهایی نبودند که بالاترین مجموع ضریب هوشی را داشتند. در عوض، تیمهای واقعاً موفق سه ویژگی داشتند. اول از همه، آنها درجات بالایی از حساسیت اجتماعی نسبت به یکدیگر نشان دادند. دوم، گروههای موفق به یکدیگر زمان تقریباً برابری میدادند، بهطوری که هیچ صدایی غالب نبود، اما هیچکس هم منفعل نبود. و سوم، گروههای موفقتر، زنان بیشتری در ترکیب خود داشتند.
چیزی که در این آزمایش برجسته است این است که نشان داد کلید عملکرد بهتر گروهها، ارتباط اجتماعی آنها با یکدیگر است [+]. در دنیای فوتبال هم این مسئله قابل بررسی است. آیا وجود مسی و رونالدو در یک تیم، تصمیم درستی است؟
✅راهکار عملی
🔸برای رسیدن به یک تیم با عملکرد بالا، هماهنگی و ارتباط اعضای تیم مهمترین موضوع است. در حوزه سیاسی، راهکار عملی برای ایجاد چنین تیم هایی احزاب هستند. یکی از کارکردهای احزاب وجود مکانیزمی است که در آن افراد شایسته، به فراخور ویژگیهایشان در یک حزب رشد پیدا میکنند و برای اجرای برنامههای بلند مدت حزب به یک نگاه مشترک و هماهنگ میرسند.
🔸در نبود احزاب قوی، تشکیل کارگروههایی برای انتخاب اعضای کابینه آقای دکتر پزشکیان در زمان کوتاه شاید تنها راه حل قابل قبول باشد. اما این راه حل میتواند به عنوان یک گام اولیه به درک اهمیت وجود احزاب برای جامعه نیز کمک کند. بسیاری از افراد نگران این هستند که خروجی این کارگروهها انتخاب افراد با بالاترین شایستگی نباشد. اما نگرانیای که به آن پرداخته نمیشود این است که انتخاب سوپرمنها، لزوما بهترین تصمیم نیست. سوپرمنهای ناهماهنگ برای حفظ جایگاه برتر خود، تمایل به این دارند که قوانین و بودجهها را به سمت سازمانهای مرتبط به خود هدایت کنند و این جز با ضعیف کردن سایر بخشها محقق نمیشود.
🔸حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا در سال ۱۸۲۸ بنیانگذاری شده و قدیمیترین حزب فعال در جهان است و هنوز با این قدمت در انتخاب کاندید خود برای انتخابات پیش رو در آمریکا، به جمعبندی نرسیده است.
یاد بگیریم که رشد و توسعه فرایند زمانبری است و داشتن حزب یعنی درک اهمیت ساختار و سیستم.
سوم مرداد 1403
.
@systemdiary
✍ فرزاد دهقانیان
یک زیستشناس تکاملی به نام ویلیام میور در دانشگاه پردو، برای بررسی بهرهوری، مطالعهای روی مرغها انجام داد. او میخواست بداند چه چیزی میتواند مرغها را بهرهورتر کند. او بهرهوری مرغها را با تعداد تخمهایی که میگذارند اندازه میگرفت. او یک آزمایش جسورانه طراحی کرد. مرغها به شکل گروهی زندگی میکنند، بنابراین ابتدا او یک گروه معمولی (Average-flock) را انتخاب کرد و آنها را به مدت شش نسل به حال خود رها کرد. سپس او یک گروه دوم از مرغهای بسیار بهرهور (سوپرمرغها- Super-chickens) را ایجاد کرد و آنها را در یک سوپرگروه (Super-flock) قرار داد و در هر نسل، فقط مرغهای با بهرهوری بالا را برای تولیدمثل انتخاب کرد.
بعد از گذشت شش نسل، به چه نتیجهای رسید؟ گروه اول، گروه معمولی، به خوبی عمل میکرد. همه آنها چاق و کاملاً پُرپَر بودند و تولید تخممرغ بهطور چشمگیری افزایش یافته بود. اما گروه سوپرمرغها؟ همه به جز سه تا مرده بودند. آنها بقیه را تا حد مرگ نوک زده بودند. سوپرمرغهای بهرهور تنها با سرکوب بهرهوری بقیه به موفقیت دست یافته بودند.
اما مسئله در دنیای انسانها چگونه است؟ چه چیزی باعث میشود که در جوامع انسانی برخی گروهها بهطور واضح موفقتر و بهرهورتر از دیگران باشند؟ یک تیم در دانشگاه MIT صدها داوطلب را گرد آوردند، آنها را به گروههایی تقسیم کردند و به آنها مسائل بسیار دشواری برای حل کردن دادند. چیزی که واقعاً جالب بود این بود که گروههای با عملکرد بالا، آنهایی نبودند که یک یا دو نفر با ضریب هوشی بسیار بالا داشتند. همچنین، موفقترین گروهها آنهایی نبودند که بالاترین مجموع ضریب هوشی را داشتند. در عوض، تیمهای واقعاً موفق سه ویژگی داشتند. اول از همه، آنها درجات بالایی از حساسیت اجتماعی نسبت به یکدیگر نشان دادند. دوم، گروههای موفق به یکدیگر زمان تقریباً برابری میدادند، بهطوری که هیچ صدایی غالب نبود، اما هیچکس هم منفعل نبود. و سوم، گروههای موفقتر، زنان بیشتری در ترکیب خود داشتند.
چیزی که در این آزمایش برجسته است این است که نشان داد کلید عملکرد بهتر گروهها، ارتباط اجتماعی آنها با یکدیگر است [+]. در دنیای فوتبال هم این مسئله قابل بررسی است. آیا وجود مسی و رونالدو در یک تیم، تصمیم درستی است؟
✅راهکار عملی
🔸برای رسیدن به یک تیم با عملکرد بالا، هماهنگی و ارتباط اعضای تیم مهمترین موضوع است. در حوزه سیاسی، راهکار عملی برای ایجاد چنین تیم هایی احزاب هستند. یکی از کارکردهای احزاب وجود مکانیزمی است که در آن افراد شایسته، به فراخور ویژگیهایشان در یک حزب رشد پیدا میکنند و برای اجرای برنامههای بلند مدت حزب به یک نگاه مشترک و هماهنگ میرسند.
🔸در نبود احزاب قوی، تشکیل کارگروههایی برای انتخاب اعضای کابینه آقای دکتر پزشکیان در زمان کوتاه شاید تنها راه حل قابل قبول باشد. اما این راه حل میتواند به عنوان یک گام اولیه به درک اهمیت وجود احزاب برای جامعه نیز کمک کند. بسیاری از افراد نگران این هستند که خروجی این کارگروهها انتخاب افراد با بالاترین شایستگی نباشد. اما نگرانیای که به آن پرداخته نمیشود این است که انتخاب سوپرمنها، لزوما بهترین تصمیم نیست. سوپرمنهای ناهماهنگ برای حفظ جایگاه برتر خود، تمایل به این دارند که قوانین و بودجهها را به سمت سازمانهای مرتبط به خود هدایت کنند و این جز با ضعیف کردن سایر بخشها محقق نمیشود.
🔸حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا در سال ۱۸۲۸ بنیانگذاری شده و قدیمیترین حزب فعال در جهان است و هنوز با این قدمت در انتخاب کاندید خود برای انتخابات پیش رو در آمریکا، به جمعبندی نرسیده است.
یاد بگیریم که رشد و توسعه فرایند زمانبری است و داشتن حزب یعنی درک اهمیت ساختار و سیستم.
سوم مرداد 1403
.
@systemdiary
👍46
⭕️چگونه از بوقلمون بیاموزیم!
✍ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۵/۹
بوقلمونی را در نظر بگیرید که هر روز به او خوراک داده میشود. او با هر وعده خوراک، بیشتر ایمان میآورد که خوراک گرفتن هر روزه از دستان مهربان نژاد بشر قانون عام زندگی است.
با افزایش دفعات تغذیه دوستانه اعتماد بوقلمون استوارتر میشود و با اینکه زمان سلاخی، نزدیک و نزدیکتر میگردد، او بیشتر و بیشتر احساس ایمنی میکند تا جایی که درست زمانی که خطر به اوج رسیده، احساس ایمنی او نیز به اوج میرسد. بوقلمون غذای محبوب آمریکاییها در روز شکرگزاری است. در بعدازظهر چهارشنبه پیش از روز شکرگزاری اتفاقی ناگوار برای بوقلمون میافتد...
این مطلب از کتاب قوی سیاه نسیم نیکلاس طالب نشان میدهد که مشکل نگاه بوقلمونی، داشتن نگاه ساده خطی و تکمتغیره به دنیای اطراف خود و نداشتن کلانتصویر (big picture) از سیستمی است که در آن زندگی میکند.
✅درسآموزی برای یادگیری جمعی
گروهی ممکن است با بررسی ساده روند دادههای گذشته در جابجایی دولتها، به این نتیجه برسند که اگر دولت فعلی شکست بخورد، دوباره فرصت خواهند یافت که به قدرت بازگردند. اما با در نظر گرفتن متغیرهای دیگری همچون نرخ مشارکت در انتخابات، وضعیت رشد اقتصادی، وضعیت محیط زیست و مطالبات نسلهای زد و آلفا، کلانتصویری به دست میآید که نتیجه عملی آن باید آرزوی موفقیت برای دولت فعلی باشد. نگاه تکمتغیره و خطی، ممکن است سنگاندازی در مقابل دولت فعلی به امید کسب قدرت در آینده را منطقی جلوه دهد، اما داستان بوقلمون یادآوری میکند که این بار پایان این روند شاید حادثهای پرهزینه برای همه باشد.
بنابراین، بهتر است با در نظر گرفتن تمامی جوانب و متغیرهای مؤثر، تلاش کنیم تا وضعیت فعلی را بهبود بخشیم و موفقیت دولت فعلی را برای منافع عمومی آرزو کنیم. این نوع نگاه، به دموکراسی و عدالت نزدیکتر است.
جملات زیر به ناخدا اسمیت، ناخدای کشتی تایتانیک نسبت داده شده است:
🔸اگر این مطلب برایتان مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۵/۹
بوقلمونی را در نظر بگیرید که هر روز به او خوراک داده میشود. او با هر وعده خوراک، بیشتر ایمان میآورد که خوراک گرفتن هر روزه از دستان مهربان نژاد بشر قانون عام زندگی است.
با افزایش دفعات تغذیه دوستانه اعتماد بوقلمون استوارتر میشود و با اینکه زمان سلاخی، نزدیک و نزدیکتر میگردد، او بیشتر و بیشتر احساس ایمنی میکند تا جایی که درست زمانی که خطر به اوج رسیده، احساس ایمنی او نیز به اوج میرسد. بوقلمون غذای محبوب آمریکاییها در روز شکرگزاری است. در بعدازظهر چهارشنبه پیش از روز شکرگزاری اتفاقی ناگوار برای بوقلمون میافتد...
این مطلب از کتاب قوی سیاه نسیم نیکلاس طالب نشان میدهد که مشکل نگاه بوقلمونی، داشتن نگاه ساده خطی و تکمتغیره به دنیای اطراف خود و نداشتن کلانتصویر (big picture) از سیستمی است که در آن زندگی میکند.
✅درسآموزی برای یادگیری جمعی
گروهی ممکن است با بررسی ساده روند دادههای گذشته در جابجایی دولتها، به این نتیجه برسند که اگر دولت فعلی شکست بخورد، دوباره فرصت خواهند یافت که به قدرت بازگردند. اما با در نظر گرفتن متغیرهای دیگری همچون نرخ مشارکت در انتخابات، وضعیت رشد اقتصادی، وضعیت محیط زیست و مطالبات نسلهای زد و آلفا، کلانتصویری به دست میآید که نتیجه عملی آن باید آرزوی موفقیت برای دولت فعلی باشد. نگاه تکمتغیره و خطی، ممکن است سنگاندازی در مقابل دولت فعلی به امید کسب قدرت در آینده را منطقی جلوه دهد، اما داستان بوقلمون یادآوری میکند که این بار پایان این روند شاید حادثهای پرهزینه برای همه باشد.
بنابراین، بهتر است با در نظر گرفتن تمامی جوانب و متغیرهای مؤثر، تلاش کنیم تا وضعیت فعلی را بهبود بخشیم و موفقیت دولت فعلی را برای منافع عمومی آرزو کنیم. این نوع نگاه، به دموکراسی و عدالت نزدیکتر است.
جملات زیر به ناخدا اسمیت، ناخدای کشتی تایتانیک نسبت داده شده است:
من در سراسر تجربیاتم هرگز حادثهای نداشتهام که ارزش گفتن داشته باشد؛ از هیچ نوعی. در تمام سالهایی که در دریا بودهام تنها یک شناور را درمانده دیدهام. من هرگز شکستن کشتیای را ندیدهام و هرگز کشتیام نشکسته و هرگز در وضعیتی گرفتار نشدهام که چنان تهدیدآمیز بوده باشد که بتواند به فاجعهای از هر نوعی بینجامد.کشتی ناخدا اسمیت در سال ۱۹۱۲ غرق شد.
🔸اگر این مطلب برایتان مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
👍42
⭕️در جستجوی مدال طلا
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۵/۱۶
جان بارگ روانشناس و همکارانش از دانشجویان دانشگاه نیویورک- که بیشترشان ۱۸ تا ۲۲ ساله بودند- خواستند با پنج کلمهای که به آنها داده میشود جملات چهار کلمهای بسازند. نیمی از کلمات بههمریختهای که به یکی از گروهها داده بودند حاوی واژگان مرتبط با افراد مسن بود؛ مثل فلوریدا، فراموشکار، طاس، خاکستری یا چین و چروک. پس از انجام این کار، شرکتکنندگان را برای انجام آزمایش دیگری به دفتری فرستادند که در آن سر سالن قرار داشت. این پیادهروی کوتاه همان موضوع اصلی آزمایش بود. محققان بدون جلب توجه، زمانی را اندازهگیری کردند که افراد برای رسیدن از این سر راهرو تا آن سر راهرو صرف میکردند. همانطور که بارگ پیشبینی کرده بود افرادی که جملاتی با واژههایی مرتبط با افراد مسن ساخته بودند به طور چشمگیری آهستهتر از بقیه در راهرو قدم زدند.
دانیل کانِمن در کتاب تفکر سریع و کند میگوید این پدیده قابل توجه در پیشزمینهسازی، به اثر فکری- حرکتی (ایدئوموتور) معروف است. جملهسازی با کلمات مربوط به افراد مسن، روی سرعت پیادهروی دانشجویان ۱۸ تا ۲۲ ساله تاثیر گذاشته بود!!
✅درسآموزی و راهکار عملی
بیایید به بررسی کلیدواژگان پرکاربرد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران در سالهای اخیر بپردازیم. آیا کلماتی مانند تحریم، تورم، دلار، صبر استراتژیک، انتقام سخت، تنبیه، جنگ، ترور و خونخواهی به طور مکرر در این فضا حضور نداشتهاند؟ اگر پاسخ بله است، باید پرسید چنین فضایی، جدا از تاثیرات اقتصادی ملموس، با توجه به اثر ایدئوموتور، چه تاثیری بر روح و روان جامعه ایران داشته است؟ چگونه این وضعیت میتواند به گسترش خُلقیات ضدتوسعهای منجر شود، مثل جامعه کوتاهمدت بودن که ناشی از احساس ناامنی دائمی است، یا قاعدهناپذیری و بیرویایی؟
تاثیر این کلمات و شرایط بر جامعه ایران میتواند بسیار گسترده و عمیق باشد. دوام چنین وضعیتی، نه تنها به ناامیدی و اضطراب روانی دامن میزند، بلکه به نهادینه شدن رفتارهایی منجر میشود که برای توسعه و پیشرفت جامعه زیانبار است. ناامنی اقتصادی و سیاسی باعث میشود افراد به جای برنامهریزی بلندمدت، به دنبال راهحلهای کوتاهمدت و موقتی باشند. این وضعیت، قاعدهناپذیری و عدم پیروی از قوانین را تشدید کرده و سبب میشود جامعه به جای حرکت به سمت اهداف بلندمدت و توسعهیافته، درگیر بحرانهای روزمره و کوتاهمدت باشد.
در چنین شرایطی، جامعه ایران تشنه شنیدن کلماتی همچون توافق، صلح، سرمایهگذاری، پیروزی و امید است. میتوان با موفقیتهای کوچک و تدریجی آغاز کرد: ایجاد توافق هایی با جامعه، تصویرسازی از یک رویای جدید و قابل دستیابی از ایران با توجه به تاریخ و فرهنگ ایران و دستیابی به پیروزیهای کوچک شاید حتی به اندازه کسب یک مدال طلای المپیک!
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۵/۱۶
جان بارگ روانشناس و همکارانش از دانشجویان دانشگاه نیویورک- که بیشترشان ۱۸ تا ۲۲ ساله بودند- خواستند با پنج کلمهای که به آنها داده میشود جملات چهار کلمهای بسازند. نیمی از کلمات بههمریختهای که به یکی از گروهها داده بودند حاوی واژگان مرتبط با افراد مسن بود؛ مثل فلوریدا، فراموشکار، طاس، خاکستری یا چین و چروک. پس از انجام این کار، شرکتکنندگان را برای انجام آزمایش دیگری به دفتری فرستادند که در آن سر سالن قرار داشت. این پیادهروی کوتاه همان موضوع اصلی آزمایش بود. محققان بدون جلب توجه، زمانی را اندازهگیری کردند که افراد برای رسیدن از این سر راهرو تا آن سر راهرو صرف میکردند. همانطور که بارگ پیشبینی کرده بود افرادی که جملاتی با واژههایی مرتبط با افراد مسن ساخته بودند به طور چشمگیری آهستهتر از بقیه در راهرو قدم زدند.
دانیل کانِمن در کتاب تفکر سریع و کند میگوید این پدیده قابل توجه در پیشزمینهسازی، به اثر فکری- حرکتی (ایدئوموتور) معروف است. جملهسازی با کلمات مربوط به افراد مسن، روی سرعت پیادهروی دانشجویان ۱۸ تا ۲۲ ساله تاثیر گذاشته بود!!
✅درسآموزی و راهکار عملی
بیایید به بررسی کلیدواژگان پرکاربرد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران در سالهای اخیر بپردازیم. آیا کلماتی مانند تحریم، تورم، دلار، صبر استراتژیک، انتقام سخت، تنبیه، جنگ، ترور و خونخواهی به طور مکرر در این فضا حضور نداشتهاند؟ اگر پاسخ بله است، باید پرسید چنین فضایی، جدا از تاثیرات اقتصادی ملموس، با توجه به اثر ایدئوموتور، چه تاثیری بر روح و روان جامعه ایران داشته است؟ چگونه این وضعیت میتواند به گسترش خُلقیات ضدتوسعهای منجر شود، مثل جامعه کوتاهمدت بودن که ناشی از احساس ناامنی دائمی است، یا قاعدهناپذیری و بیرویایی؟
تاثیر این کلمات و شرایط بر جامعه ایران میتواند بسیار گسترده و عمیق باشد. دوام چنین وضعیتی، نه تنها به ناامیدی و اضطراب روانی دامن میزند، بلکه به نهادینه شدن رفتارهایی منجر میشود که برای توسعه و پیشرفت جامعه زیانبار است. ناامنی اقتصادی و سیاسی باعث میشود افراد به جای برنامهریزی بلندمدت، به دنبال راهحلهای کوتاهمدت و موقتی باشند. این وضعیت، قاعدهناپذیری و عدم پیروی از قوانین را تشدید کرده و سبب میشود جامعه به جای حرکت به سمت اهداف بلندمدت و توسعهیافته، درگیر بحرانهای روزمره و کوتاهمدت باشد.
در چنین شرایطی، جامعه ایران تشنه شنیدن کلماتی همچون توافق، صلح، سرمایهگذاری، پیروزی و امید است. میتوان با موفقیتهای کوچک و تدریجی آغاز کرد: ایجاد توافق هایی با جامعه، تصویرسازی از یک رویای جدید و قابل دستیابی از ایران با توجه به تاریخ و فرهنگ ایران و دستیابی به پیروزیهای کوچک شاید حتی به اندازه کسب یک مدال طلای المپیک!
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
👍49
⭕️کار خودشونه!
✍فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۵/۲۹
دیمون سنتولا و همکارانش آزمایشی را طراحی کردند تا حداقل تعداد افراد لازم برای تغییر یک هنجار در جامعه را بررسی کنند. آنها ده انجمن آنلاین مستقل با تعداد اعضای بین ۲۰ تا ۳۰ نفر ایجاد کردند. در این آزمایش، به هر کدام از این انجمنها عکسی از یک مرد یا زن ناشناس نشان داده میشد و اعضای انجمن باید برای آن شخص ناشناس اسمی را حدس میزدند. در هر دور بازی، اعضای انجمن به گروههای دو نفره تقسیم میشدند و ۲۰ ثانیه فرصت داشتند تا نامی را پیشنهاد دهند. اعضای هر گروه نمیتوانستند یکدیگر را ببینند یا بدانند که همگروهیشان چه اسمی را نوشته است. اگر هر دو نفر نام یکسانی را مینوشتند، جایزه نقدی دریافت میکردند، اما اگر نامها متفاوت بود، هر دو پول از دست میدادند.
در چند دور نخست، اعضای یک انجمن ۲۴ نفره بیش از ۶۰ اسم مختلف پیشنهاد دادند، بدون اینکه به توافقی دست یابند. گاهی به طور اتفاقی، دو بازیکن نام مشابهی مثل «میا» را انتخاب میکردند و از این هماهنگی خوشحال میشدند. این بازیکنان سپس سعی میکردند «میا» را در دورهای بعدی نیز استفاده کنند. هرچه نام «میا» بیشتر تکرار میشد و در شبکه انجمن تقویت میگردید، احتمال انتخاب آن توسط دیگران نیز افزایش مییافت. به این ترتیب، در کمتر از ۵ دقیقه، تمامی اعضای آن انجمن، آن عکس ناشناس را «میا» نامیدند.
در ادامه آزمایش، گروهی از کنشگران که عضو تیم تحقیقاتی بودند، وارد انجمنها میشدند. اگر همه اعضای انجمن بر سر نام «میا» به توافق رسیده بودند، این کنشگران وارد عمل میشدند و در هر دور بازی از نام «انگرید» برای عکس ناشناس استفاده میکردند. این کنشگران، بهعنوان «اقلیت متعهد»، قصد داشتند تغییری اجتماعی ایجاد کنند. نتایج آزمایش نشان داد که برای تغییر نام «میا» به «انگرید»، حداقل ۲۵ درصد از اعضای انجمن باید کنشگرانی باشند که به نام جدید متعهدند. سنتولا در کتاب خود با عنوان تغییر، این تعداد را "بزنگاه ۲۵ درصدی" مینامد.
✅درسآموزی و راهکار عملی
کمی فکر کنید: چند درصد از اعتقادات، باورها و هنجارهای ما ممکن است «میاگونه» و به شکلی مشابه آزمایش بالا شکل گرفته باشند؟ در جامعه، ما اغلب در شبکهای از افرادی قرار داریم که ایدهها و نظرات خود را تکرار میکنند. این تکرار میتواند ما را به پذیرش آن ایدهها سوق دهد، حتی اگر این باورها هیچ ارزش ذاتی نداشته باشند و صرفاً بهدلیل پذیرش جمعی معتبر به نظر برسند.
برای جلوگیری از افتادن در دام چنین باورهایی، باید تفکر انتقادی را در خود تقویت کنیم. به جای پذیرش بیچونوچرای اطلاعات، سوال بپرسیم: چرا و چگونه این اطلاعات منتشر شدهاند؟ چه شواهدی برای حمایت از آنها وجود دارد؟ آیا منابع معتبر و قابل اعتماد هستند؟ تفکر نقادانه به ما کمک میکند تا ادعاها و اطلاعات را بهدرستی ارزیابی کنیم و از صحت آنها اطمینان حاصل نماییم.
راستی، آیا واقعا همه چی «کار خودشونه»؟ نمیتونه ناشی از بیبرنامگی، نداشتن اشراف اطلاعاتی و اتفاقات تصادفی دیگهای باشه؟
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۵/۲۹
دیمون سنتولا و همکارانش آزمایشی را طراحی کردند تا حداقل تعداد افراد لازم برای تغییر یک هنجار در جامعه را بررسی کنند. آنها ده انجمن آنلاین مستقل با تعداد اعضای بین ۲۰ تا ۳۰ نفر ایجاد کردند. در این آزمایش، به هر کدام از این انجمنها عکسی از یک مرد یا زن ناشناس نشان داده میشد و اعضای انجمن باید برای آن شخص ناشناس اسمی را حدس میزدند. در هر دور بازی، اعضای انجمن به گروههای دو نفره تقسیم میشدند و ۲۰ ثانیه فرصت داشتند تا نامی را پیشنهاد دهند. اعضای هر گروه نمیتوانستند یکدیگر را ببینند یا بدانند که همگروهیشان چه اسمی را نوشته است. اگر هر دو نفر نام یکسانی را مینوشتند، جایزه نقدی دریافت میکردند، اما اگر نامها متفاوت بود، هر دو پول از دست میدادند.
در چند دور نخست، اعضای یک انجمن ۲۴ نفره بیش از ۶۰ اسم مختلف پیشنهاد دادند، بدون اینکه به توافقی دست یابند. گاهی به طور اتفاقی، دو بازیکن نام مشابهی مثل «میا» را انتخاب میکردند و از این هماهنگی خوشحال میشدند. این بازیکنان سپس سعی میکردند «میا» را در دورهای بعدی نیز استفاده کنند. هرچه نام «میا» بیشتر تکرار میشد و در شبکه انجمن تقویت میگردید، احتمال انتخاب آن توسط دیگران نیز افزایش مییافت. به این ترتیب، در کمتر از ۵ دقیقه، تمامی اعضای آن انجمن، آن عکس ناشناس را «میا» نامیدند.
در ادامه آزمایش، گروهی از کنشگران که عضو تیم تحقیقاتی بودند، وارد انجمنها میشدند. اگر همه اعضای انجمن بر سر نام «میا» به توافق رسیده بودند، این کنشگران وارد عمل میشدند و در هر دور بازی از نام «انگرید» برای عکس ناشناس استفاده میکردند. این کنشگران، بهعنوان «اقلیت متعهد»، قصد داشتند تغییری اجتماعی ایجاد کنند. نتایج آزمایش نشان داد که برای تغییر نام «میا» به «انگرید»، حداقل ۲۵ درصد از اعضای انجمن باید کنشگرانی باشند که به نام جدید متعهدند. سنتولا در کتاب خود با عنوان تغییر، این تعداد را "بزنگاه ۲۵ درصدی" مینامد.
✅درسآموزی و راهکار عملی
کمی فکر کنید: چند درصد از اعتقادات، باورها و هنجارهای ما ممکن است «میاگونه» و به شکلی مشابه آزمایش بالا شکل گرفته باشند؟ در جامعه، ما اغلب در شبکهای از افرادی قرار داریم که ایدهها و نظرات خود را تکرار میکنند. این تکرار میتواند ما را به پذیرش آن ایدهها سوق دهد، حتی اگر این باورها هیچ ارزش ذاتی نداشته باشند و صرفاً بهدلیل پذیرش جمعی معتبر به نظر برسند.
برای جلوگیری از افتادن در دام چنین باورهایی، باید تفکر انتقادی را در خود تقویت کنیم. به جای پذیرش بیچونوچرای اطلاعات، سوال بپرسیم: چرا و چگونه این اطلاعات منتشر شدهاند؟ چه شواهدی برای حمایت از آنها وجود دارد؟ آیا منابع معتبر و قابل اعتماد هستند؟ تفکر نقادانه به ما کمک میکند تا ادعاها و اطلاعات را بهدرستی ارزیابی کنیم و از صحت آنها اطمینان حاصل نماییم.
راستی، آیا واقعا همه چی «کار خودشونه»؟ نمیتونه ناشی از بیبرنامگی، نداشتن اشراف اطلاعاتی و اتفاقات تصادفی دیگهای باشه؟
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
👍36
⭕️تأثیر تصمیمات کوچک: مسیر موفقیت نواک جوکوویچ
✍️فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۶/۱۰
در سال ۲۰۰۴، زمانی که نواک جوکوویچ برای اولین بار به عنوان یک بازیکن تنیس حرفهای شناخته شد، در رتبه ۶۸۰ جهان قرار داشت و ۴۹ درصد بازیهای خود را پیروز میشد. تا پایان سومین سال حرفهای خود، او به رتبه سوم جهان صعود کرد. در این سال، درصد پیروزیهای او به ۷۹ درصد و درآمد او از ۲۵۰ هزار دلار به ۵ میلیون دلار در سال افزایش یافت. در سال ۲۰۱۱، او به رتبه اول تنیس مردان جهان رسید و به طور میانگین سالانه ۱۴ میلیون دلار فقط از جوایز مسابقات کسب کرد و ۹۰ درصد از مسابقات خود را با پیروزی پشت سر گذاشت [+].
اما بررسی درصد امتیازاتی که جوکوویچ در هر مسابقه برنده شده، نکته جالبی را نشان میدهد. زمانی که نواک در رتبه ۶۸۰ جهان بود، ۴۹ درصد امتیازات هر بازی را به دست میآورد. وقتی به رتبه سوم جهان رسید، این درصد به ۵۲ درصد افزایش یافت. در حالی که در رتبه اول جهان، این درصد به ۵۵ درصد رسید.
استفان دانیر در یک سخنرانی TED، این موفقیتها را ناشی از تصمیمات کوچک جوکوویچ در هر لحظه میداند. در واقع، جوکوویچ با دو بهبود ۳ درصدی در تصمیمگیری و کسب امتیاز، خود را به شماره یک تنیس دنیا رساند. البته، این بهبودهای کوچک نیازمند تلاش فراوان و مداوم است.
✅درسآموزی و راهکار عملی
داستان موفقیت نواک جوکوویچ، نمونهای الهامبخش برای تصمیمگیری در حوزههای شخصی و اجتماعی است. مسیر رسیدن به موفقیت، بیشتر از طریق بهبودهای کوچک و پیوسته به دست میآید تا تغییرات بزرگ و ناگهانی. جوکوویچ با تنها چند درصد بهبود در عملکرد خود توانست به صدر جدول تنیس جهان برسد، که نشاندهنده اهمیت تصمیمات در هر لحظه از زندگی است.
در زمینه رشد فردی، بهبودهای کوچک اما مستمر میتوانند تفاوتهای بزرگی ایجاد کنند. به عنوان مثال، روزانه چند دقیقه بیشتر مطالعه کردن، یادگیری یک مهارت جدید یا ایجاد یک عادت سالم، با گذر زمان میتواند به موفقیتهای بزرگ منجر شود.
در سطح جامعه نیز با گامهای کوچک و استراتژیک میتوان تغییرات بزرگی ایجاد کرد. بهبود سطح رفاه یک جامعه، میتواند با سرمایهگذاریهای کوچک در آموزش افراد آغاز شود. تغییر کوچک در سیاستگذاری میتواند سرنوشت یک کشور را تغییر دهد. به عنوان مثال، اصلاح یک قانون، بهروزرسانی یک سیاست مدیریتی یا انجام یک حرکت استراتژیک در روابط بینالملل میتواند نتایج مهمی در سطح ملی و بینالمللی به همراه داشته باشد. این قانون سیستمها است که تغییرات کوچک در نقاط اهرمی میتواند دستاوردهای بسیار بزرگی را در طول زمان درپی داشته باشد.
بنابراین، مي توانيم تصمیماتي همچون بازگشت یک استاد یا دانشجو به دانشگاه، انتصاب یک مدیر شایسته یا عزل یک مدیر نالایق را دستکم نگیریم، ادامه چنين تصميماتي را مطالبه كنيم و به تأثیرات بزرگ آنها امیدوار باشیم.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍️فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۶/۱۰
در سال ۲۰۰۴، زمانی که نواک جوکوویچ برای اولین بار به عنوان یک بازیکن تنیس حرفهای شناخته شد، در رتبه ۶۸۰ جهان قرار داشت و ۴۹ درصد بازیهای خود را پیروز میشد. تا پایان سومین سال حرفهای خود، او به رتبه سوم جهان صعود کرد. در این سال، درصد پیروزیهای او به ۷۹ درصد و درآمد او از ۲۵۰ هزار دلار به ۵ میلیون دلار در سال افزایش یافت. در سال ۲۰۱۱، او به رتبه اول تنیس مردان جهان رسید و به طور میانگین سالانه ۱۴ میلیون دلار فقط از جوایز مسابقات کسب کرد و ۹۰ درصد از مسابقات خود را با پیروزی پشت سر گذاشت [+].
اما بررسی درصد امتیازاتی که جوکوویچ در هر مسابقه برنده شده، نکته جالبی را نشان میدهد. زمانی که نواک در رتبه ۶۸۰ جهان بود، ۴۹ درصد امتیازات هر بازی را به دست میآورد. وقتی به رتبه سوم جهان رسید، این درصد به ۵۲ درصد افزایش یافت. در حالی که در رتبه اول جهان، این درصد به ۵۵ درصد رسید.
استفان دانیر در یک سخنرانی TED، این موفقیتها را ناشی از تصمیمات کوچک جوکوویچ در هر لحظه میداند. در واقع، جوکوویچ با دو بهبود ۳ درصدی در تصمیمگیری و کسب امتیاز، خود را به شماره یک تنیس دنیا رساند. البته، این بهبودهای کوچک نیازمند تلاش فراوان و مداوم است.
✅درسآموزی و راهکار عملی
داستان موفقیت نواک جوکوویچ، نمونهای الهامبخش برای تصمیمگیری در حوزههای شخصی و اجتماعی است. مسیر رسیدن به موفقیت، بیشتر از طریق بهبودهای کوچک و پیوسته به دست میآید تا تغییرات بزرگ و ناگهانی. جوکوویچ با تنها چند درصد بهبود در عملکرد خود توانست به صدر جدول تنیس جهان برسد، که نشاندهنده اهمیت تصمیمات در هر لحظه از زندگی است.
در زمینه رشد فردی، بهبودهای کوچک اما مستمر میتوانند تفاوتهای بزرگی ایجاد کنند. به عنوان مثال، روزانه چند دقیقه بیشتر مطالعه کردن، یادگیری یک مهارت جدید یا ایجاد یک عادت سالم، با گذر زمان میتواند به موفقیتهای بزرگ منجر شود.
در سطح جامعه نیز با گامهای کوچک و استراتژیک میتوان تغییرات بزرگی ایجاد کرد. بهبود سطح رفاه یک جامعه، میتواند با سرمایهگذاریهای کوچک در آموزش افراد آغاز شود. تغییر کوچک در سیاستگذاری میتواند سرنوشت یک کشور را تغییر دهد. به عنوان مثال، اصلاح یک قانون، بهروزرسانی یک سیاست مدیریتی یا انجام یک حرکت استراتژیک در روابط بینالملل میتواند نتایج مهمی در سطح ملی و بینالمللی به همراه داشته باشد. این قانون سیستمها است که تغییرات کوچک در نقاط اهرمی میتواند دستاوردهای بسیار بزرگی را در طول زمان درپی داشته باشد.
بنابراین، مي توانيم تصمیماتي همچون بازگشت یک استاد یا دانشجو به دانشگاه، انتصاب یک مدیر شایسته یا عزل یک مدیر نالایق را دستکم نگیریم، ادامه چنين تصميماتي را مطالبه كنيم و به تأثیرات بزرگ آنها امیدوار باشیم.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
👍49👎1
⭕️بازنگری دروس عمومی دانشگاهها: گامی به سوی توانمندسازی جامعه
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۶/۲۲
دروس عمومی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، به جز دروس فارسی عمومی، زبان عمومی و تربیت بدنی (در مجموع ۸ واحد)، شامل ۱۴ واحد دیگر در چهار دسته مبانی نظری اسلام، اخلاق اسلامی، انقلاب اسلامی، تاریخ و تمدن اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی و یک درس دانش خانواده و تنظیم جمعیت است [+].
به عنوان نمونهای برای مقایسه با ایران، دروس عمومی (General Education) در دانشگاههای آمریکا تنوع بسیار زیادی دارد و هر دانشگاه بر اساس اهداف خود دروس مختلفی را ارائه میدهد که در طول زمان بهروزرسانی میشود. به طور مثال، دروس عمومی دانشگاه هاروارد که به صورت قبول/مردود (Pass/Fail) نمرهدهی میشوند، در چهار دسته زیر ارائه میشوند:
1- زیباییشناسی و فرهنگ - نمونه کلاسها: خودت باش (Act Natural)، فرهنگ غذا خوردن، خلاقیت
2- اخلاق و شهروندی - نمونه کلاسها: شادی/خوشبختی (Happiness)، آشنایی با جهل، دروغ، مزخرفات و فریب
3- تاریخ، جوامع و افراد - نمونه کلاسها: اسلحه در آمریکا، پروژه دموکراسی
4- علم و فناوری - نمونه کلاسها: هوش مصنوعی، محاسبات و تفکر [+].
همچنین، دروس عمومی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به صورت زیر دستهبندی شدهاند:
1- اهداف پایه - نمونه کلاسها: زبان، فرهنگ و تفکر انتقادی، اصول سخنرانی عمومی، علم و شبهعلم
2- جهان طبیعی و اشکال مختلف حیات - نمونه کلاسها: زمینشناسی، ریاضیات عمومی، شیمی عمومی
3- هنر و بشریت - نمونه کلاسها: تاریخچه هنرهای اسلامی، زنان خاورمیانه، سنتهای بصری اروپایی
4- فرد و جامعه - نمونه کلاسها: آزادی بیان، آسیا در جهان امروز، سیاست جهانی
5- فهم توسعه فردی - نمونه کلاسها: کودک در خانواده، تغذیه و سلامت، سبک زندگی سالم
6- مطالعات قومی - نمونه کلاسها: اقوام بومی کالیفرنیا، اقوام آسیایی-آمریکایی، مطالعه سرخپوستان [+].
✅تحلیل و تجویز راهبردی:
توانمندسازی جامعه به معنای تقویت قابلیتها و مهارتهای افراد و گروهها برای مشارکت فعال و مؤثر در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. در این زمینه، دروس عمومی دانشگاهی نقش مهمی در توانمندسازی جامعه ایفا میکنند. دروس عمومی با فراهم آوردن دانش، مهارتها، و ارزشهایی که برای مشارکت فعال و مؤثر در جامعه ضروری هستند، میتوانند نقش مهمی در توانمندسازی جامعه داشته باشند. این دروس به افراد کمک میکنند تا به عنوان شهروندانی آگاه و مسئول، در جهت توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه خود تلاش کنند.
بررسی دروس عمومی دانشگاههای ایران به وضوح نشان میدهد که دروس ارائه شده تناسبی با نیازهای امروز جامعه ایران ندارند. اصلاح و به روزرسانی این برنامهها نیازمند مطالعات جامع است، اما به عنوان پیشنهاد اولیه، دروسی همچون مبانی علم اقتصاد، آشنایی با هوش مصنوعی، اصول نگارش و ارائه، فلسفه علم، تفکر انتقادی، آشنایی با اقوام ایرانی، تاریخ معاصر ایران، تاریخچه هنر در ایران، تغذیه و سلامت، و شاد زیستن میتوانند به عنوان دروس عمومی انتخابی در برنامه درسی دانشگاهها اضافه شوند. ارائه این دروس متنوع در دانشگاههای جامع کشور بهسادگی قابل اجرا خواهد بود.
در نهایت، اگر وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش برنامه جامعی برای تأثیرگذاری در توسعه فرهنگ عمومی جامعه نداشته باشند، فرهنگ عمومی به افراد و رسانههای غیرمتخصص و سلبریتیها سپرده خواهد شد که میتواند موجب بروز آسیبهای جدی در بلندمدت شود.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۶/۲۲
دروس عمومی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، به جز دروس فارسی عمومی، زبان عمومی و تربیت بدنی (در مجموع ۸ واحد)، شامل ۱۴ واحد دیگر در چهار دسته مبانی نظری اسلام، اخلاق اسلامی، انقلاب اسلامی، تاریخ و تمدن اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی و یک درس دانش خانواده و تنظیم جمعیت است [+].
به عنوان نمونهای برای مقایسه با ایران، دروس عمومی (General Education) در دانشگاههای آمریکا تنوع بسیار زیادی دارد و هر دانشگاه بر اساس اهداف خود دروس مختلفی را ارائه میدهد که در طول زمان بهروزرسانی میشود. به طور مثال، دروس عمومی دانشگاه هاروارد که به صورت قبول/مردود (Pass/Fail) نمرهدهی میشوند، در چهار دسته زیر ارائه میشوند:
1- زیباییشناسی و فرهنگ - نمونه کلاسها: خودت باش (Act Natural)، فرهنگ غذا خوردن، خلاقیت
2- اخلاق و شهروندی - نمونه کلاسها: شادی/خوشبختی (Happiness)، آشنایی با جهل، دروغ، مزخرفات و فریب
3- تاریخ، جوامع و افراد - نمونه کلاسها: اسلحه در آمریکا، پروژه دموکراسی
4- علم و فناوری - نمونه کلاسها: هوش مصنوعی، محاسبات و تفکر [+].
همچنین، دروس عمومی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به صورت زیر دستهبندی شدهاند:
1- اهداف پایه - نمونه کلاسها: زبان، فرهنگ و تفکر انتقادی، اصول سخنرانی عمومی، علم و شبهعلم
2- جهان طبیعی و اشکال مختلف حیات - نمونه کلاسها: زمینشناسی، ریاضیات عمومی، شیمی عمومی
3- هنر و بشریت - نمونه کلاسها: تاریخچه هنرهای اسلامی، زنان خاورمیانه، سنتهای بصری اروپایی
4- فرد و جامعه - نمونه کلاسها: آزادی بیان، آسیا در جهان امروز، سیاست جهانی
5- فهم توسعه فردی - نمونه کلاسها: کودک در خانواده، تغذیه و سلامت، سبک زندگی سالم
6- مطالعات قومی - نمونه کلاسها: اقوام بومی کالیفرنیا، اقوام آسیایی-آمریکایی، مطالعه سرخپوستان [+].
✅تحلیل و تجویز راهبردی:
توانمندسازی جامعه به معنای تقویت قابلیتها و مهارتهای افراد و گروهها برای مشارکت فعال و مؤثر در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. در این زمینه، دروس عمومی دانشگاهی نقش مهمی در توانمندسازی جامعه ایفا میکنند. دروس عمومی با فراهم آوردن دانش، مهارتها، و ارزشهایی که برای مشارکت فعال و مؤثر در جامعه ضروری هستند، میتوانند نقش مهمی در توانمندسازی جامعه داشته باشند. این دروس به افراد کمک میکنند تا به عنوان شهروندانی آگاه و مسئول، در جهت توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه خود تلاش کنند.
بررسی دروس عمومی دانشگاههای ایران به وضوح نشان میدهد که دروس ارائه شده تناسبی با نیازهای امروز جامعه ایران ندارند. اصلاح و به روزرسانی این برنامهها نیازمند مطالعات جامع است، اما به عنوان پیشنهاد اولیه، دروسی همچون مبانی علم اقتصاد، آشنایی با هوش مصنوعی، اصول نگارش و ارائه، فلسفه علم، تفکر انتقادی، آشنایی با اقوام ایرانی، تاریخ معاصر ایران، تاریخچه هنر در ایران، تغذیه و سلامت، و شاد زیستن میتوانند به عنوان دروس عمومی انتخابی در برنامه درسی دانشگاهها اضافه شوند. ارائه این دروس متنوع در دانشگاههای جامع کشور بهسادگی قابل اجرا خواهد بود.
در نهایت، اگر وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش برنامه جامعی برای تأثیرگذاری در توسعه فرهنگ عمومی جامعه نداشته باشند، فرهنگ عمومی به افراد و رسانههای غیرمتخصص و سلبریتیها سپرده خواهد شد که میتواند موجب بروز آسیبهای جدی در بلندمدت شود.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
👍64
⭕️انتخاب مدیران به شیوه نایکی (Nike)
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۵
شرکت نایکی به تازگی اعلام کرده که «الیوت هیل» که از نیروهای باسابقه و باتجربه این شرکت است، به عنوان مدیرعامل آینده نایکی انتخاب شده است. تجربه کاری ۳۲ ساله الیوت هیل در نایکی، که در صفحه لینکدین او به ثبت رسیده، حاوی نکات قابل توجهی است. تجربه الیوت هیل در نایکی شامل بیش از سه دهه فعالیت در نقشهای مختلف مدیریتی و رهبری در این شرکت میشود. او کار خود را به عنوان کارآموز در فروش پوشاک (۱۹۸۸-۱۹۹۰) آغاز کرد و به تدریج در مسیر حرفهای خود، در موقعیتهای زیر در نایکی پیشرفت کرد:
۱- مدیر فروش تیمی (۱۹۹۱-۱۹۹۴)
۲- نماینده فروش (۱۹۹۴-۱۹۹۶)
۳- مدیر فروش (۱۹۹۶-۱۹۹۸)
۴-مدیر بخش ورزشهای تیمی (۱۹۹۸-۲۰۰۰)
۵- معاون رئیس، فروش و خردهفروشی اروپا، خاورمیانه و آفریقا (۲۰۰۰-۲۰۰۳)
۶- معاون رئیس و مدیر کل خردهفروشی ایالات متحده (۲۰۰۳-۲۰۰۴)
۷- معاون رئیس، تجارت ایالات متحده (۲۰۰۴-۲۰۰۵)
۸- معاون رئیس، خردهفروشی جهانی (۲۰۰۶-۲۰۱۰)
۹- معاون رئیس و مدیر کل آمریکای شمالی (۲۰۱۰-۲۰۱۳)
۱۰- رئیس، مناطق و فروش (۲۰۱۳-۲۰۱۶)
۱۱- رئیس، مناطق و بازار یکپارچه (۲۰۱۶-۲۰۱۸)
۱۲- رئیس، مصرفکننده و بازار (۲۰۱۸-۲۰۲۰) [+].
✅تحلیل و تجویز راهبردی
فیلیپ نایت، بنیانگذار نایکی در کتاب کفشباز که حاوی زندگینامه و خاطرات اوست، جملهای کلیدی را نقل میکند: "ترسوها هیچوقت شروع نکردند و ضعیفها در بین راه مردند و حالا فقط ما ماندهایم". شاید الیوت هیل نماد این جمله باشد.
در حوزه شخصی، تجربه کاری آقای هیل نشاندهنده اهمیت پشتکار و تلاش مستمر، یادگیری و رشد مداوم، انعطافپذیری، صبر و تحمل است.
در حوزه سیاسی و اجتماعی، میتوان از رویکرد نایکی برای انتخاب مدیران از بین افرادی که در سلسلهمراتب سازمانی به تدریج رشد کردهاند، بهره برد. افرادی که از سطوح پایین به جایگاههای بالا میرسند:
۱- بهتر میتوانند وضعیت و نیازهای سازمان و جامعه را درک کنند.
۲- اعتماد بیشتری از طرف اعضای سازمان و جامعه دریافت میکنند. سهام شرکت نایکی بعد از اعلام انتخاب مدیرعامل جدید در ۱۹ سپتامبر، ۸ درصد رشد کرد [+].
۳- این افراد به دلیل سابقه طولانی کار در سازمانها و تعامل با گروههای مختلف، مهارت بالایی در شبکهسازی و ایجاد روابط دارند.
۴- اغلب شفافتر و پاسخگوتر هستند. آنها اهمیت پاسخگویی به مسائل را از نزدیک تجربه کرده و میدانند که صداقت و شفافیت در مدیریت و سیاستگذاری چقدر حیاتی است.
فصل انتخاب مدیران است.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۵
شرکت نایکی به تازگی اعلام کرده که «الیوت هیل» که از نیروهای باسابقه و باتجربه این شرکت است، به عنوان مدیرعامل آینده نایکی انتخاب شده است. تجربه کاری ۳۲ ساله الیوت هیل در نایکی، که در صفحه لینکدین او به ثبت رسیده، حاوی نکات قابل توجهی است. تجربه الیوت هیل در نایکی شامل بیش از سه دهه فعالیت در نقشهای مختلف مدیریتی و رهبری در این شرکت میشود. او کار خود را به عنوان کارآموز در فروش پوشاک (۱۹۸۸-۱۹۹۰) آغاز کرد و به تدریج در مسیر حرفهای خود، در موقعیتهای زیر در نایکی پیشرفت کرد:
۱- مدیر فروش تیمی (۱۹۹۱-۱۹۹۴)
۲- نماینده فروش (۱۹۹۴-۱۹۹۶)
۳- مدیر فروش (۱۹۹۶-۱۹۹۸)
۴-مدیر بخش ورزشهای تیمی (۱۹۹۸-۲۰۰۰)
۵- معاون رئیس، فروش و خردهفروشی اروپا، خاورمیانه و آفریقا (۲۰۰۰-۲۰۰۳)
۶- معاون رئیس و مدیر کل خردهفروشی ایالات متحده (۲۰۰۳-۲۰۰۴)
۷- معاون رئیس، تجارت ایالات متحده (۲۰۰۴-۲۰۰۵)
۸- معاون رئیس، خردهفروشی جهانی (۲۰۰۶-۲۰۱۰)
۹- معاون رئیس و مدیر کل آمریکای شمالی (۲۰۱۰-۲۰۱۳)
۱۰- رئیس، مناطق و فروش (۲۰۱۳-۲۰۱۶)
۱۱- رئیس، مناطق و بازار یکپارچه (۲۰۱۶-۲۰۱۸)
۱۲- رئیس، مصرفکننده و بازار (۲۰۱۸-۲۰۲۰) [+].
✅تحلیل و تجویز راهبردی
فیلیپ نایت، بنیانگذار نایکی در کتاب کفشباز که حاوی زندگینامه و خاطرات اوست، جملهای کلیدی را نقل میکند: "ترسوها هیچوقت شروع نکردند و ضعیفها در بین راه مردند و حالا فقط ما ماندهایم". شاید الیوت هیل نماد این جمله باشد.
در حوزه شخصی، تجربه کاری آقای هیل نشاندهنده اهمیت پشتکار و تلاش مستمر، یادگیری و رشد مداوم، انعطافپذیری، صبر و تحمل است.
در حوزه سیاسی و اجتماعی، میتوان از رویکرد نایکی برای انتخاب مدیران از بین افرادی که در سلسلهمراتب سازمانی به تدریج رشد کردهاند، بهره برد. افرادی که از سطوح پایین به جایگاههای بالا میرسند:
۱- بهتر میتوانند وضعیت و نیازهای سازمان و جامعه را درک کنند.
۲- اعتماد بیشتری از طرف اعضای سازمان و جامعه دریافت میکنند. سهام شرکت نایکی بعد از اعلام انتخاب مدیرعامل جدید در ۱۹ سپتامبر، ۸ درصد رشد کرد [+].
۳- این افراد به دلیل سابقه طولانی کار در سازمانها و تعامل با گروههای مختلف، مهارت بالایی در شبکهسازی و ایجاد روابط دارند.
۴- اغلب شفافتر و پاسخگوتر هستند. آنها اهمیت پاسخگویی به مسائل را از نزدیک تجربه کرده و میدانند که صداقت و شفافیت در مدیریت و سیاستگذاری چقدر حیاتی است.
فصل انتخاب مدیران است.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
Telegram
Systemdiary files
👍44
⭕️جنگهای سیستمی
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۸
دکترین رسمی تفنگداران نیروی دریایی آمریکا تحت عنوان جنگیدن (۱۹۹۷) در دسترس عموم است و خواندنش میتواند جالب باشد. از نظر این جزوه، جنگ یک فرایند اجتماعی تعاملی است که در آن یک نیرو میکوشد اراده خود را بر نیرویی دیگر تحمیل کند. بدین ترتیب در دکترین کتاب جنگیدن تأکید اصلی بر نابود کردن نیروی مخالف از نظر فیزیکی و تحمیل تلفات جانی یا خسارات تجهیزاتی نیست، بلکه نابود کردن اراده جنگیدن در قوای دشمن است. هدف این است که انسجام سازمانی دشمن تا حد امکان از بین برود به طوری که یکایک عاملان نتوانند به صورت کالبدی منسجم و هدفمند عمل کنند و به جای آن منافع فوری خودشان را مد نظر بگیرند. با این کار قابلیت سازمانی قوای دشمن حتی با داشتن شمار زیاد و تجهیزات فراوان فرو میپاشد و در واقع ارتش دشمن یک سازمان اجتماعی که دارای قابلیت اقدام هدایت شده است به تودهای از افراد تبدیل میگردد [از کتاب توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت، ترجمه جعفر خیرخواهان و مسعود درودی، ص ۱۳۴].
✅تحلیل و تجویز راهبردی
یکی از جنبههای کلیدی دکترین جنگیدن، درک عمیق از این نکته است که سازمانها، از جمله نیروهای نظامی، به عنوان سیستمهایی از اجزا و عوامل عمل میکنند که برای رسیدن به هدفی مشترک با یکدیگر در تعاملاند. هر گونه تضعیف در تعامل و هماهنگی این اجزا منجر به فروپاشی کلی سیستم میشود. در سطح عملیاتی، این به معنای بهرهگیری از انواع ابزارها برای تخریب این تعاملات و هماهنگیها است.
تحریمهای اقتصادی به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای تضعیف سیستم رقیب، نقشی اساسی در نابودی اراده و توانایی آنها برای جنگیدن ایفا میکند. با کاهش توان اقتصادی، رقیب نه تنها قادر به نوسازی و بهروزرسانی تجهیزات نظامی خود نخواهد بود، بلکه نیروی انسانی آن نیز تحت فشارهای مالی و معیشتی انگیزهای برای جنگیدن نداشته و حتی ممکن است به سادگی با پیشنهاد مالی به نیروی نفوذ دشمن تبدیل شود.
علاوه بر این، تحریمها در کنار خطاهای سیاستهای اجتماعی داخلی دولتها، باعث کاهش سرمایه اجتماعی و تخریب رابطه بین دولت و ملت میشود. زمانی که این رابطه تضعیف شود، افراد دیگر حاضر به فداکاری برای اهداف کلان سیستم نخواهند بود و منافع فردی خود را بر منافع جمعی ترجیح میدهند. بنابراین انسجام و یکپارچگی مورد نیاز برای شکلگیری قابلیت دفاع و حمله به سادگی از بین میرود.
اما چه باید کرد؟ وقتی نقاط حمله مشخص است، عقلانی است که اولویت دفاعی هم باید معطوف به همان نقاط باشد:
۱- تقویت رشد اقتصادی از طریق رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، گسترش صنایع نوآور و تکنولوژیمحور، و توسعه زیرساختهای اقتصادی کلان، میتواند پایداری و توانایی جامعه را در مقابله با تهدیدات در بلندمدت افزایش دهد.
۲- برای افزایش سرمایه اجتماعی، باید اعتماد میان مردم و دولت تقویت شود. این هدف میتواند از طریق شفافسازی فرآیندهای حکومتی، مشارکت دادن نخبگان در تصمیمگیریهای کلان، افزایش پاسخگویی مسئولان، و بهبود خدمات عمومی حاصل شود.
بدیهی است که دادن شعارهای حماسی و ابراز احساسات عمومی، بسیار سادهتر از انجام دو گزینه بالاست.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۸
دکترین رسمی تفنگداران نیروی دریایی آمریکا تحت عنوان جنگیدن (۱۹۹۷) در دسترس عموم است و خواندنش میتواند جالب باشد. از نظر این جزوه، جنگ یک فرایند اجتماعی تعاملی است که در آن یک نیرو میکوشد اراده خود را بر نیرویی دیگر تحمیل کند. بدین ترتیب در دکترین کتاب جنگیدن تأکید اصلی بر نابود کردن نیروی مخالف از نظر فیزیکی و تحمیل تلفات جانی یا خسارات تجهیزاتی نیست، بلکه نابود کردن اراده جنگیدن در قوای دشمن است. هدف این است که انسجام سازمانی دشمن تا حد امکان از بین برود به طوری که یکایک عاملان نتوانند به صورت کالبدی منسجم و هدفمند عمل کنند و به جای آن منافع فوری خودشان را مد نظر بگیرند. با این کار قابلیت سازمانی قوای دشمن حتی با داشتن شمار زیاد و تجهیزات فراوان فرو میپاشد و در واقع ارتش دشمن یک سازمان اجتماعی که دارای قابلیت اقدام هدایت شده است به تودهای از افراد تبدیل میگردد [از کتاب توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت، ترجمه جعفر خیرخواهان و مسعود درودی، ص ۱۳۴].
✅تحلیل و تجویز راهبردی
یکی از جنبههای کلیدی دکترین جنگیدن، درک عمیق از این نکته است که سازمانها، از جمله نیروهای نظامی، به عنوان سیستمهایی از اجزا و عوامل عمل میکنند که برای رسیدن به هدفی مشترک با یکدیگر در تعاملاند. هر گونه تضعیف در تعامل و هماهنگی این اجزا منجر به فروپاشی کلی سیستم میشود. در سطح عملیاتی، این به معنای بهرهگیری از انواع ابزارها برای تخریب این تعاملات و هماهنگیها است.
تحریمهای اقتصادی به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای تضعیف سیستم رقیب، نقشی اساسی در نابودی اراده و توانایی آنها برای جنگیدن ایفا میکند. با کاهش توان اقتصادی، رقیب نه تنها قادر به نوسازی و بهروزرسانی تجهیزات نظامی خود نخواهد بود، بلکه نیروی انسانی آن نیز تحت فشارهای مالی و معیشتی انگیزهای برای جنگیدن نداشته و حتی ممکن است به سادگی با پیشنهاد مالی به نیروی نفوذ دشمن تبدیل شود.
علاوه بر این، تحریمها در کنار خطاهای سیاستهای اجتماعی داخلی دولتها، باعث کاهش سرمایه اجتماعی و تخریب رابطه بین دولت و ملت میشود. زمانی که این رابطه تضعیف شود، افراد دیگر حاضر به فداکاری برای اهداف کلان سیستم نخواهند بود و منافع فردی خود را بر منافع جمعی ترجیح میدهند. بنابراین انسجام و یکپارچگی مورد نیاز برای شکلگیری قابلیت دفاع و حمله به سادگی از بین میرود.
اما چه باید کرد؟ وقتی نقاط حمله مشخص است، عقلانی است که اولویت دفاعی هم باید معطوف به همان نقاط باشد:
۱- تقویت رشد اقتصادی از طریق رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، گسترش صنایع نوآور و تکنولوژیمحور، و توسعه زیرساختهای اقتصادی کلان، میتواند پایداری و توانایی جامعه را در مقابله با تهدیدات در بلندمدت افزایش دهد.
۲- برای افزایش سرمایه اجتماعی، باید اعتماد میان مردم و دولت تقویت شود. این هدف میتواند از طریق شفافسازی فرآیندهای حکومتی، مشارکت دادن نخبگان در تصمیمگیریهای کلان، افزایش پاسخگویی مسئولان، و بهبود خدمات عمومی حاصل شود.
بدیهی است که دادن شعارهای حماسی و ابراز احساسات عمومی، بسیار سادهتر از انجام دو گزینه بالاست.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
https://news.1rj.ru/str/systemdiary
👍53
⭕️جهاني شدن و توسعه: از مك دونالد تا كي-پاپ
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۲۰
خاندان مدیچی (Medici)، خانوادهای ایتالیایی بودند که در بازه سالهای ۱۴۳۴ تا ۱۷۳۷ به جز دو وقفه کوتاه، در فلورانس حکومت میکردند. خاندان مدیچی ابتدا توانست به وسیله موفقیت در تجارت و بانکداری به ثروت برسد و سپس قدرت سیاسی فلورانس را بهدست گرفت. حمایت این خاندان از هنرمندان و کارهای انسان دوستانه باعث شد فلورانس به مهد رنسانس بدل شود و میتوان آن را در زمینه شکوفایی فرهنگی رقیب یونان باستان دانست. آخرین حکمران مدیچی، جیان گاستونه بدون هیچ وارث پسر در سال ۱۷۳۷ درگذشت و پس از تقریبا سه قرن پایان سلسلهی خاندان مدیچی فرا رسید [+].
گروهی از محققان با استفاده از روابط ریاضی و استفاده از تئوری شبکه به بررسی راز قدرت خاندان مدیچی پرداخته اند. آنها شبکه وصلت خانوادگی بین خاندانهاي مهم فلورانس را ترسيم و بررسي كرده اند. تحلیل تنها مبتني بر تعداد ارتباطهايی که هر یک از این خانوادهها دارند، بینش خاصی ارائه نمیدهد. خانواده مدیچی بالاترین تعداد ارتباط را دارد، اما تفاوت آن با خانوادههایی مانند گوادانی چشمگیر نیست. اما در عوض، با بررسی معيار «مركزيت بينابيني» (Betweenness Centrality)، خانواده مدیچی با امتیاز 0.522 بالاترین ارزش را کسب میکند، که بسیار بالاتر از امتیاز 0.255 خانواده گوادانی است. مركزيت بينابيني نسبت تعداد دفعاتی را که یک راس در شبكه ارتباطي روی کوتاهترین مسیر بین تمامي جفت راسها قرار دارد حساب میکند. خانواده مدیچی در موقعیتی واسطهای بین جناحهای مختلف قرار داشتند و این ممکن است باعث تحکیم قدرت سیاسی آنها در طول زمان شده باشد. در واقع، خانواده مدیچی اغلب واسطه ای ضروری برای خانوادههای جناحهای مختلف بود که مایل به ارتباط و تبادل اطلاعات بودند. به بیانی دیگر مدیچی حداقل از 52 درصد اطلاعاتی که در این شبکه خانوادگی منتشر می شده است، به سرعت باخبر می شد [+].
✅تحليل و تجويز راهبردي
یکی از دلایل ماندگاری قدرت خاندان مدیچی، توانایی آنها در ایجاد و حفظ شبکههای ارتباطی گسترده با دیگر مراکز قدرت بود. اگر این اصل را به دنیای معاصر تعمیم دهیم، اهمیت ارتباطات بینالمللی کشورها و تعامل با سایر کشورهای جهان آشکار میشود. يكي از شاخصهاي معتبر براي سنجش اين موضوع، شاخص جهانی شدن KOF است که میزان جهانیشدن کشورها را بر اساس سه بعد اقتصادی (زيرشاخصهاي مهم: تجارت كالا و خدمات و سرمايه گذاري خارجي)، اجتماعی (زيرشاخصهاي مهم: گردشگران و دانشجويان بينالمللی، مهاجرت، پهنای باند اینترنت، تجارت کالای فرهنگی و تعداد شعبات مک دونالد و ایکیا) و سیاسی (زیرشاخصهای مهم: تعداد سفارتخانه و معاهدات بین المللی) ارزيابي میکند[+].
سوییس کشور رتبه اول در سال 2021 این شاخص است. ایران در سال 2021 در بین 196 کشور جایگاه 115 را از نظر شاخص جهانی شدن داشته است. برای مقایسه امارات متحده عربی رتبه 38، قطر رتبه 48، ترکیه رتبه 54 و عربستان رتبه 70 را در این شاخص دارند [+].
بين المللي شدن يكي از ملزومات توسعه كشورهاست. گام برداشتن در مسیر بهبود شاخصهایی که در مورد آنها توافق وجود دارد، می تواند در اولویتهای توسعه هر کشوری قرار بگیرد و شايد معناي واقعي عمق راهبردي همين باشد.
هیوندا، سامسونگ، سریالهای کره ای، کی-پاپ و نوبل ادبیات 2024 براي نويسنده اهل کره جنوبی را در ذهن خود مرور کنید.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۲۰
خاندان مدیچی (Medici)، خانوادهای ایتالیایی بودند که در بازه سالهای ۱۴۳۴ تا ۱۷۳۷ به جز دو وقفه کوتاه، در فلورانس حکومت میکردند. خاندان مدیچی ابتدا توانست به وسیله موفقیت در تجارت و بانکداری به ثروت برسد و سپس قدرت سیاسی فلورانس را بهدست گرفت. حمایت این خاندان از هنرمندان و کارهای انسان دوستانه باعث شد فلورانس به مهد رنسانس بدل شود و میتوان آن را در زمینه شکوفایی فرهنگی رقیب یونان باستان دانست. آخرین حکمران مدیچی، جیان گاستونه بدون هیچ وارث پسر در سال ۱۷۳۷ درگذشت و پس از تقریبا سه قرن پایان سلسلهی خاندان مدیچی فرا رسید [+].
گروهی از محققان با استفاده از روابط ریاضی و استفاده از تئوری شبکه به بررسی راز قدرت خاندان مدیچی پرداخته اند. آنها شبکه وصلت خانوادگی بین خاندانهاي مهم فلورانس را ترسيم و بررسي كرده اند. تحلیل تنها مبتني بر تعداد ارتباطهايی که هر یک از این خانوادهها دارند، بینش خاصی ارائه نمیدهد. خانواده مدیچی بالاترین تعداد ارتباط را دارد، اما تفاوت آن با خانوادههایی مانند گوادانی چشمگیر نیست. اما در عوض، با بررسی معيار «مركزيت بينابيني» (Betweenness Centrality)، خانواده مدیچی با امتیاز 0.522 بالاترین ارزش را کسب میکند، که بسیار بالاتر از امتیاز 0.255 خانواده گوادانی است. مركزيت بينابيني نسبت تعداد دفعاتی را که یک راس در شبكه ارتباطي روی کوتاهترین مسیر بین تمامي جفت راسها قرار دارد حساب میکند. خانواده مدیچی در موقعیتی واسطهای بین جناحهای مختلف قرار داشتند و این ممکن است باعث تحکیم قدرت سیاسی آنها در طول زمان شده باشد. در واقع، خانواده مدیچی اغلب واسطه ای ضروری برای خانوادههای جناحهای مختلف بود که مایل به ارتباط و تبادل اطلاعات بودند. به بیانی دیگر مدیچی حداقل از 52 درصد اطلاعاتی که در این شبکه خانوادگی منتشر می شده است، به سرعت باخبر می شد [+].
✅تحليل و تجويز راهبردي
یکی از دلایل ماندگاری قدرت خاندان مدیچی، توانایی آنها در ایجاد و حفظ شبکههای ارتباطی گسترده با دیگر مراکز قدرت بود. اگر این اصل را به دنیای معاصر تعمیم دهیم، اهمیت ارتباطات بینالمللی کشورها و تعامل با سایر کشورهای جهان آشکار میشود. يكي از شاخصهاي معتبر براي سنجش اين موضوع، شاخص جهانی شدن KOF است که میزان جهانیشدن کشورها را بر اساس سه بعد اقتصادی (زيرشاخصهاي مهم: تجارت كالا و خدمات و سرمايه گذاري خارجي)، اجتماعی (زيرشاخصهاي مهم: گردشگران و دانشجويان بينالمللی، مهاجرت، پهنای باند اینترنت، تجارت کالای فرهنگی و تعداد شعبات مک دونالد و ایکیا) و سیاسی (زیرشاخصهای مهم: تعداد سفارتخانه و معاهدات بین المللی) ارزيابي میکند[+].
سوییس کشور رتبه اول در سال 2021 این شاخص است. ایران در سال 2021 در بین 196 کشور جایگاه 115 را از نظر شاخص جهانی شدن داشته است. برای مقایسه امارات متحده عربی رتبه 38، قطر رتبه 48، ترکیه رتبه 54 و عربستان رتبه 70 را در این شاخص دارند [+].
بين المللي شدن يكي از ملزومات توسعه كشورهاست. گام برداشتن در مسیر بهبود شاخصهایی که در مورد آنها توافق وجود دارد، می تواند در اولویتهای توسعه هر کشوری قرار بگیرد و شايد معناي واقعي عمق راهبردي همين باشد.
هیوندا، سامسونگ، سریالهای کره ای، کی-پاپ و نوبل ادبیات 2024 براي نويسنده اهل کره جنوبی را در ذهن خود مرور کنید.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
Telegram
Systemdiary files
👍47
⭕️آشپزی: کلید مغز بزرگ و ذهن خلاق!
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۲۴
یکی از ویژگیهای عجیب انسانها این است که مغز و دستگاه گوارششان در صورت خالی بودن به یک اندازه هستند و هر کدام کمی بیشتر از یک کیلوگرم وزن دارند. اندازه مغز اکثر پستاندارانی که توده بدنی مشابهی با انسان دارند، تقریباً پنج برابر کوچکتر و اندازه رودهها دو برابر بزرگتر است. به عبارت دیگر انسانها روده نسبتاً کوچک و مغز بزرگی دارند. در یک مطالعه برجسته، لزلی آیلو و پیتر ویلر ابراز کردند که یک اندازه بودن منحصر به فرد مغز و روده انسان نتیجه یک تغییر انرژی ژرف است که در آن انسان اولیه، با بالا بردن کیفیت غذای خود اساساً رودههای بزرگ را با مغزهای بزرگ عوض کرد.
آشپزی احتمالاً تا کمتر از یک میلیون سال پیش ابداع نشده بود، اما سنگها و استخوانهای قدیمیترین مکانهای باستانی نشان میدهند که انسان اولیه شروع به بریدن و خرد کردن بسیاری از غذاها قبل از جویدن کرده است. چنین فرآوری اولیه مواد غذایی مزایایی را به همراه دارد. یکی کاهش زمان و صرف انرژی کمتر برای جویدن و هضم است. در واقع انسان با تکیه بیشتر بر فرآوری غذا، توانست انرژی بسیار کمتری را برای هضم غذای خود صرف کند و در نتیجه انرژی بیشتری را صرف رشد و پرداخت مغز بزرگتر کند [کتابِ داستان بدن انسان، دانیل لیبرمن].
✅تحلیل و توصیه راهبردی
مغز انسان راز برتری او بر دیگر موجودات است. این یک فرضیه حیرتانگیز است که غذا و فرآوری آن (آشپزی) در طی میلیونها سال باعث بزرگتر شدن مغز انسان و متعاقب آن انجام فعالیتهای پیچیدهتر شده است.
آشپزی یک هنر سیستمی است: ترکیب مواد غذایی و پخت آنها برای تامین یک غذای لذیذ و با انرژی کافی. این هنر به انسانها این امکان را داد تا مغزهای بزرگتر و پیچیدهتری داشته باشند و به این ترتیب قدرت تفکر، نوآوری و حل مسئلهشان را افزایش دهند.
بر اساس گزارش فائو، طی سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲، ۶.۱ درصد از جمعیت ایران با مشکل سوء تغذیه مواجه بودهاند. فائو ۱۶۷ کشور جهان را از نظر سوء تغذیه مقایسه کرده که رتبه ایران در این جدول با رشدی ۱۲ پلهای به نسبت دوره قبل، ۹۰ بوده است و این نشان میدهد که ۷۷ کشور نسبت به ایران سوء تغذیه بیشتری داشتهاند [+].
تغذیه بر رشد مغزی کودکان تاثیرگذار است. مغزهای سالم و تحصیلکرده جزء زیرساختهای توسعه جوامع به شمار میروند. جنگ، بیماری، فقر و البته عادات بد غذایی از دلایل اصلی سوء تغذیه در دنیا هستند. هر سیاستی برای اجتناب از این عوامل در توسعه بلندمدت جوامع تاثیرگذار است.
۲۵ مهرماه روز جهانی غذا است. غذا و آشپزها بخشی از داستان توسعه ملتها هستند.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۷/۲۴
یکی از ویژگیهای عجیب انسانها این است که مغز و دستگاه گوارششان در صورت خالی بودن به یک اندازه هستند و هر کدام کمی بیشتر از یک کیلوگرم وزن دارند. اندازه مغز اکثر پستاندارانی که توده بدنی مشابهی با انسان دارند، تقریباً پنج برابر کوچکتر و اندازه رودهها دو برابر بزرگتر است. به عبارت دیگر انسانها روده نسبتاً کوچک و مغز بزرگی دارند. در یک مطالعه برجسته، لزلی آیلو و پیتر ویلر ابراز کردند که یک اندازه بودن منحصر به فرد مغز و روده انسان نتیجه یک تغییر انرژی ژرف است که در آن انسان اولیه، با بالا بردن کیفیت غذای خود اساساً رودههای بزرگ را با مغزهای بزرگ عوض کرد.
آشپزی احتمالاً تا کمتر از یک میلیون سال پیش ابداع نشده بود، اما سنگها و استخوانهای قدیمیترین مکانهای باستانی نشان میدهند که انسان اولیه شروع به بریدن و خرد کردن بسیاری از غذاها قبل از جویدن کرده است. چنین فرآوری اولیه مواد غذایی مزایایی را به همراه دارد. یکی کاهش زمان و صرف انرژی کمتر برای جویدن و هضم است. در واقع انسان با تکیه بیشتر بر فرآوری غذا، توانست انرژی بسیار کمتری را برای هضم غذای خود صرف کند و در نتیجه انرژی بیشتری را صرف رشد و پرداخت مغز بزرگتر کند [کتابِ داستان بدن انسان، دانیل لیبرمن].
✅تحلیل و توصیه راهبردی
مغز انسان راز برتری او بر دیگر موجودات است. این یک فرضیه حیرتانگیز است که غذا و فرآوری آن (آشپزی) در طی میلیونها سال باعث بزرگتر شدن مغز انسان و متعاقب آن انجام فعالیتهای پیچیدهتر شده است.
آشپزی یک هنر سیستمی است: ترکیب مواد غذایی و پخت آنها برای تامین یک غذای لذیذ و با انرژی کافی. این هنر به انسانها این امکان را داد تا مغزهای بزرگتر و پیچیدهتری داشته باشند و به این ترتیب قدرت تفکر، نوآوری و حل مسئلهشان را افزایش دهند.
بر اساس گزارش فائو، طی سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲، ۶.۱ درصد از جمعیت ایران با مشکل سوء تغذیه مواجه بودهاند. فائو ۱۶۷ کشور جهان را از نظر سوء تغذیه مقایسه کرده که رتبه ایران در این جدول با رشدی ۱۲ پلهای به نسبت دوره قبل، ۹۰ بوده است و این نشان میدهد که ۷۷ کشور نسبت به ایران سوء تغذیه بیشتری داشتهاند [+].
تغذیه بر رشد مغزی کودکان تاثیرگذار است. مغزهای سالم و تحصیلکرده جزء زیرساختهای توسعه جوامع به شمار میروند. جنگ، بیماری، فقر و البته عادات بد غذایی از دلایل اصلی سوء تغذیه در دنیا هستند. هر سیاستی برای اجتناب از این عوامل در توسعه بلندمدت جوامع تاثیرگذار است.
۲۵ مهرماه روز جهانی غذا است. غذا و آشپزها بخشی از داستان توسعه ملتها هستند.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
👍52
⭕️برای قورباغههای پخته ایران
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۸/۳
سازمان ملل از فرسایش خاک و فرونشست زمین با عنوان «جذام زمین» یاد میکند، به این معنا که همچون جذام که به آرامی بدن انسان را نابود میکند، این پدیده نیز زمین را به صورت تدریجی و غیرقابل بازگشت تخریب میکند. نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد که ایران از نظر نرخ فرونشست دومین و از نظر مساحت فرونشست سومین کشور در جهان است. اتحادیه اروپا ۴ میلیمتر فرونشست زمین در سال را طبیعی اعلام کرده است؛ اما میانگین فرونشست در ایران ۱۵ برابر نرخ اعلامشده از سوی اتحادیه اروپاست [+]. برخی از شهرهای ایران، از جمله تهران، مشهد، اصفهان، کرمان و یزد، با خطر جدی فرونشست مواجه هستند. این مسئله میتواند زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار دهد. در شهر مشهد، فرونشست زمین به سمت شمال غربی شهر پیشروی کرده و با نرخ حدود ۲۰ سانتیمتر در سال به تدریج به مرکز شهر و اطراف حرم امام رضا (ع) گسترش مییابد [+]. یکی از اصلیترین دلایل فرونشست زمین در ایران، برداشت بیرویه و غیرمجاز از آبهای زیرزمینی است.
✅ تحلیل و توصیه راهبردی:
اگر یک قورباغه را در آب داغ بیندازید، فوراً از آن بیرون میپرد تا جان خود را نجات دهد. اما اگر قورباغه را در آب سرد بگذارید و سپس به آرامی آب را گرم کنید، قورباغه به تدریج به تغییرات دما عادت میکند و متوجه خطر نمیشود. در نهایت، وقتی آب به نقطه جوش میرسد، قورباغه قدرت یا ارادهای برای نجات خود ندارد و در آب پخته میشود. داستان "قورباغه پخته" یک استعاره مشهور در تفکر سیستمی است که اغلب برای توصیف خطرات تغییرات تدریجی استفاده میشود. فرونشست زمین همچون قورباغهای است که در حال پختن است؛ فرآیندی تدریجی و ناپیدا که بسیاری از مردم به دلیل کمبود آگاهی به آن بیتوجهاند. به همین دلیل، توجه عمومی و سیاسی لازم برای مقابله با این پدیده وجود ندارد.
فرونشست زمین نه تنها زیرساختهای حیاتی مانند ساختمانها و جادهها را تخریب میکند، بلکه بر کشاورزی نیز تأثیرات مخربی دارد. این پدیده باعث از بین رفتن لایههای خاکی میشود که برای کشاورزی ضروری هستند. بهویژه در مناطقی که به دلیل کمبود آب، زمینهای کشاورزی به آب زیرزمینی وابسته هستند، فرونشست میتواند زمینهای حاصلخیز را برای همیشه نابود کند و این خود به بحران اقتصادی و معیشتی بزرگی برای کشاورزان و جوامع روستایی منجر میشود.
اما ایران مسائل بحرانی دیگری هم دارد: کمآبی، بحران منابع طبیعی، فرسایش تدریجی سرمایه اجتماعی، مهاجرت نخبگان و نیروهای متخصص، آلودگی هوا، ناترازیهای انرژی و ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی مشابه قورباغهای هستند که در حال پختن در آب گرم است؛ زیرا ممکن است جامعه به دلیل تغییرات تدریجی متوجه وخامت کامل اوضاع نشود و زمانی که بحران به نقطه اوج برسد، تغییر و اصلاح آن بسیار دشوارتر خواهد شد.
ویل دورانت، تاریخنگار و فیلسوف مشهور گفته است: "تا زمانی که یک تمدن بزرگ خود را از درون نابود نکرده باشد، از بیرون تسخیر نمیشود". تا دیر نشده است نجات قورباغههای در حال پخت ایران را در اولویت قرار دهید.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۸/۳
سازمان ملل از فرسایش خاک و فرونشست زمین با عنوان «جذام زمین» یاد میکند، به این معنا که همچون جذام که به آرامی بدن انسان را نابود میکند، این پدیده نیز زمین را به صورت تدریجی و غیرقابل بازگشت تخریب میکند. نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد که ایران از نظر نرخ فرونشست دومین و از نظر مساحت فرونشست سومین کشور در جهان است. اتحادیه اروپا ۴ میلیمتر فرونشست زمین در سال را طبیعی اعلام کرده است؛ اما میانگین فرونشست در ایران ۱۵ برابر نرخ اعلامشده از سوی اتحادیه اروپاست [+]. برخی از شهرهای ایران، از جمله تهران، مشهد، اصفهان، کرمان و یزد، با خطر جدی فرونشست مواجه هستند. این مسئله میتواند زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار دهد. در شهر مشهد، فرونشست زمین به سمت شمال غربی شهر پیشروی کرده و با نرخ حدود ۲۰ سانتیمتر در سال به تدریج به مرکز شهر و اطراف حرم امام رضا (ع) گسترش مییابد [+]. یکی از اصلیترین دلایل فرونشست زمین در ایران، برداشت بیرویه و غیرمجاز از آبهای زیرزمینی است.
✅ تحلیل و توصیه راهبردی:
اگر یک قورباغه را در آب داغ بیندازید، فوراً از آن بیرون میپرد تا جان خود را نجات دهد. اما اگر قورباغه را در آب سرد بگذارید و سپس به آرامی آب را گرم کنید، قورباغه به تدریج به تغییرات دما عادت میکند و متوجه خطر نمیشود. در نهایت، وقتی آب به نقطه جوش میرسد، قورباغه قدرت یا ارادهای برای نجات خود ندارد و در آب پخته میشود. داستان "قورباغه پخته" یک استعاره مشهور در تفکر سیستمی است که اغلب برای توصیف خطرات تغییرات تدریجی استفاده میشود. فرونشست زمین همچون قورباغهای است که در حال پختن است؛ فرآیندی تدریجی و ناپیدا که بسیاری از مردم به دلیل کمبود آگاهی به آن بیتوجهاند. به همین دلیل، توجه عمومی و سیاسی لازم برای مقابله با این پدیده وجود ندارد.
فرونشست زمین نه تنها زیرساختهای حیاتی مانند ساختمانها و جادهها را تخریب میکند، بلکه بر کشاورزی نیز تأثیرات مخربی دارد. این پدیده باعث از بین رفتن لایههای خاکی میشود که برای کشاورزی ضروری هستند. بهویژه در مناطقی که به دلیل کمبود آب، زمینهای کشاورزی به آب زیرزمینی وابسته هستند، فرونشست میتواند زمینهای حاصلخیز را برای همیشه نابود کند و این خود به بحران اقتصادی و معیشتی بزرگی برای کشاورزان و جوامع روستایی منجر میشود.
اما ایران مسائل بحرانی دیگری هم دارد: کمآبی، بحران منابع طبیعی، فرسایش تدریجی سرمایه اجتماعی، مهاجرت نخبگان و نیروهای متخصص، آلودگی هوا، ناترازیهای انرژی و ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی مشابه قورباغهای هستند که در حال پختن در آب گرم است؛ زیرا ممکن است جامعه به دلیل تغییرات تدریجی متوجه وخامت کامل اوضاع نشود و زمانی که بحران به نقطه اوج برسد، تغییر و اصلاح آن بسیار دشوارتر خواهد شد.
ویل دورانت، تاریخنگار و فیلسوف مشهور گفته است: "تا زمانی که یک تمدن بزرگ خود را از درون نابود نکرده باشد، از بیرون تسخیر نمیشود". تا دیر نشده است نجات قورباغههای در حال پخت ایران را در اولویت قرار دهید.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
👍55
⭕️صدای مردم؛ کلید ثبات و وفاق ملی
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۸/۱۱
تاجالملوک همسر رضاشاه پهلوی در کتاب "خاطرات تاجالملوک" میگوید:
رضا[خان]، قزاقها را با وضع آبرومندانهای سامان میداد و خود نیز جلوتر از دسته، در حالتی که گل به سر و رویش مالیده بود و با پای برهنه راه میافتاد، سینه میزد. قزاقها نوحههای جالبی میخواندند؛ بهطور مثال، میگفتند اگر در کربلا قزاق بودی، حسین بییار و تنها نبودی.
حدود یک سال پیش از سلطنت رضا، احمد شاه به فرنگ رفته و در پاریس سکنی گزیده بود. در ایام عزاداری آن سال، شایعهای در تهران منتشر شد که وهابیها به مرقد مطهر حضرت محمد (ص) حمله کرده و آنجا را ویران کردهاند. در این شرایط، دستجات مردم از گوشه و کنار تهران به سمت میدان توپخانه، که محوطهای بزرگ و وسیع داشت، سرازیر شدند. دسته قزاقها نیز به جمعیت ملحق شده و به میدان توپخانه رسیدند.
مردم خشمگین و عصبانی مشتهای خود را به هوا تکان داده و مرتب فریاد میزدند: «یا محمدا! یا محمدا!» در این حین، عدهای متوجه حضور رضا، که در آن زمان فرمانده قزاقخانه بود، شدند و او را بر دوش خود بلند کردند. مردم همانطور که رضا را به آسمان بلند کرده بودند، به نفع قزاقها شعارهایی میدادند و تصور میکردند که قزاقها میتوانند به حجاز رفته و از حریم مرقد مبارک حضرت رسول (ص) دفاع کنند.
در آن زمان، وسایل فیلمبرداری و عکاسی پیشرفته و مجهز مانند امروز وجود نداشت و فیلمها نیز صامت بودند. یکی از افراد سفارت انگلستان از این مراسم فیلمبرداری کرده و آن را به پاریس برد و در برابر احمد شاه نمایش داد. احمد شاه مشاهده کرد که مردم مشتهایشان را به هوا تکان میدهند و صحبتهایی میکنند، اما از آنجا که فیلم صامت بود، محتوای کلام مردم برایش مشخص نبود. از افرادی که فیلم را برایش برده بودند میپرسد: «این مردم چه میگویند؟» و جواب میدهند که مردم علیه احمد شاه شعار داده و میگویند: «ما شاه را نمیخواهیم.» سپس در همان فیلم میبیند که مردم رضا را روی دست بلند کردهاند و دوباره میپرسد: «راجع به این بابا چه میگویند؟» پاسخ میدهند که مردم میگویند: «ما رضاخان را میخواهیم.»
راوی این داستان میگفت که وقتی احمد شاه این فیلم را دید، خشم مردم را متوجه خود دید و از آنجا که آدمی فوقالعاده ترسو و بزدلی بود، گفت: «من دیگر هرگز پا به ایران نخواهم گذاشت تا یک مشت رعیت وحشی جان مرا بگیرند.»
رضا این داستان را بسیار دوست داشت و معتقد بود این حادثه، که هیچ ارتباطی با او نداشت، نقطه شروع موفقیت و حرکت او به سمت سلطنت و دستیابی به تاج و تخت پادشاهی بود.
شاه شدن رضا برای ما اصلاً باور نکردنی بود...
✅تحلیل و تجویز راهبردی
نشنیدن صدای مردم یا اشتباه شنیدن آن، همواره معضلی جدی در تاریخ است که در کنار عوامل دیگر، بارها باعث ناپایداری و بیثباتی در حکومتها شده است. فیلم صامت زمان احمد شاه، به عنوان یک تمثیل قوی، نشان میدهد که چگونه فقدان سازوکار مناسب برای شنیدن صدای مردم میتواند به درک نادرست از واقعیتهای اجتماعی منجر شود. در این موقعیت، حاکمان به جای فهم عمیق از نیازها و خواستههای مردم، با تصورات غلط و درکهای سطحی مواجه میشوند.
برای جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی در نظامهای حکومتی، ایجاد سازوکارهای ارتباطی مؤثر، تقویت رسانههای مستقل، انجام تحقیقات و نظرسنجیهای اجتماعی منظم و پاسخگویی به نیازهای واقعی مردم میتواند در اولویتهای مسئولان قرار گیرد.
شاید اینها پیشنیاز وفاق ملی باشند.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
✍️ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۸/۱۱
تاجالملوک همسر رضاشاه پهلوی در کتاب "خاطرات تاجالملوک" میگوید:
رضا[خان]، قزاقها را با وضع آبرومندانهای سامان میداد و خود نیز جلوتر از دسته، در حالتی که گل به سر و رویش مالیده بود و با پای برهنه راه میافتاد، سینه میزد. قزاقها نوحههای جالبی میخواندند؛ بهطور مثال، میگفتند اگر در کربلا قزاق بودی، حسین بییار و تنها نبودی.
حدود یک سال پیش از سلطنت رضا، احمد شاه به فرنگ رفته و در پاریس سکنی گزیده بود. در ایام عزاداری آن سال، شایعهای در تهران منتشر شد که وهابیها به مرقد مطهر حضرت محمد (ص) حمله کرده و آنجا را ویران کردهاند. در این شرایط، دستجات مردم از گوشه و کنار تهران به سمت میدان توپخانه، که محوطهای بزرگ و وسیع داشت، سرازیر شدند. دسته قزاقها نیز به جمعیت ملحق شده و به میدان توپخانه رسیدند.
مردم خشمگین و عصبانی مشتهای خود را به هوا تکان داده و مرتب فریاد میزدند: «یا محمدا! یا محمدا!» در این حین، عدهای متوجه حضور رضا، که در آن زمان فرمانده قزاقخانه بود، شدند و او را بر دوش خود بلند کردند. مردم همانطور که رضا را به آسمان بلند کرده بودند، به نفع قزاقها شعارهایی میدادند و تصور میکردند که قزاقها میتوانند به حجاز رفته و از حریم مرقد مبارک حضرت رسول (ص) دفاع کنند.
در آن زمان، وسایل فیلمبرداری و عکاسی پیشرفته و مجهز مانند امروز وجود نداشت و فیلمها نیز صامت بودند. یکی از افراد سفارت انگلستان از این مراسم فیلمبرداری کرده و آن را به پاریس برد و در برابر احمد شاه نمایش داد. احمد شاه مشاهده کرد که مردم مشتهایشان را به هوا تکان میدهند و صحبتهایی میکنند، اما از آنجا که فیلم صامت بود، محتوای کلام مردم برایش مشخص نبود. از افرادی که فیلم را برایش برده بودند میپرسد: «این مردم چه میگویند؟» و جواب میدهند که مردم علیه احمد شاه شعار داده و میگویند: «ما شاه را نمیخواهیم.» سپس در همان فیلم میبیند که مردم رضا را روی دست بلند کردهاند و دوباره میپرسد: «راجع به این بابا چه میگویند؟» پاسخ میدهند که مردم میگویند: «ما رضاخان را میخواهیم.»
راوی این داستان میگفت که وقتی احمد شاه این فیلم را دید، خشم مردم را متوجه خود دید و از آنجا که آدمی فوقالعاده ترسو و بزدلی بود، گفت: «من دیگر هرگز پا به ایران نخواهم گذاشت تا یک مشت رعیت وحشی جان مرا بگیرند.»
رضا این داستان را بسیار دوست داشت و معتقد بود این حادثه، که هیچ ارتباطی با او نداشت، نقطه شروع موفقیت و حرکت او به سمت سلطنت و دستیابی به تاج و تخت پادشاهی بود.
شاه شدن رضا برای ما اصلاً باور نکردنی بود...
✅تحلیل و تجویز راهبردی
نشنیدن صدای مردم یا اشتباه شنیدن آن، همواره معضلی جدی در تاریخ است که در کنار عوامل دیگر، بارها باعث ناپایداری و بیثباتی در حکومتها شده است. فیلم صامت زمان احمد شاه، به عنوان یک تمثیل قوی، نشان میدهد که چگونه فقدان سازوکار مناسب برای شنیدن صدای مردم میتواند به درک نادرست از واقعیتهای اجتماعی منجر شود. در این موقعیت، حاکمان به جای فهم عمیق از نیازها و خواستههای مردم، با تصورات غلط و درکهای سطحی مواجه میشوند.
برای جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی در نظامهای حکومتی، ایجاد سازوکارهای ارتباطی مؤثر، تقویت رسانههای مستقل، انجام تحقیقات و نظرسنجیهای اجتماعی منظم و پاسخگویی به نیازهای واقعی مردم میتواند در اولویتهای مسئولان قرار گیرد.
شاید اینها پیشنیاز وفاق ملی باشند.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
👍55👎1
⭕️رد پای آیشمن در مازوتسوزی نیروگاهها
✍ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۸/۱۹
آدولف آیشمن مسئول سازماندهی و مدیریت حملونقل یهودیان و دیگر اقلیتهای مورد هدف رژیم نازی به اردوگاههای کار اجباری و مرگ بود. او برنامهریزیهای لجستیکی و عملیاتی برای دستگیری، انتقال، و تبعید دستهجمعی این افراد را مدیریت میکرد تا سیاستهای نژادپرستانه نازیها را در سطح گستردهتری اجرا کند. آیشمن با وسواس و دقت وظایفش را انجام میداد و با همین مدیریت اجرایی، میلیونها نفر قربانی برنامههای نابودسازی نازیها شدند.
آدولف آیشمن پس از دستگیری در آرژانتین، در محاکمهاش در اسرائیل مدعی شد که شخصاً نسبت به قربانیان احساس دشمنی یا نفرت نداشته و صرفاً "دستورات مافوق" را اجرا میکرده است. این ادعا در راستای ایجاد تصویری از او بهعنوان یک "کارمند وظیفهشناس" بود که خود را فقط مجری قوانین میدانست.
گفتهاند كه، آيشمن، چنان خود را اخلاقمدار میدانست كه كوچكترين فساد مالي در پرونده نداشت و در جريان دادگاه با افتخار میگفت: “من میتوانستم يك يهودی آشويتس را مجبور كنم مجانی به من عبری ياد بدهد اما من پول اين كار را به او میدادم” [+].
هانا آرنت، فیلسوف آلمانی-آمریکایی، درکتاب آیشمن در اورشلیم، از این ویژگی او بهعنوان "پیشپاافتادگی جنایت/ ابتذال شر" (banality of evil) یاد کرده است. آرنت بر این باور بود که آیشمن بهجای یک هیولای خونخوار، بیشتر یک بوروکرات مطیع و بیفکر بود که بدون تعهد اخلاقی و شخصی نسبت به اقداماتش، صرفاً در چارچوب سازمان عمل میکرد.
با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آیشمن دارای عقاید متعصبانه یهودستیزی بوده و از کار خود لذت برده و به آنها باور داشته است [+].
✅ تحلیل و تجویز راهبردی
هانا آرنت در توضیح ابتذال شر، فرایندی را که طی آن یک فرد عادی تبدیل به یک آیشمن میشود، توضیح داده است. (توضیح سادهای از این فرایند را اینجا میتوانید مطالعه کنید).
به عنوان نمونهای از عادی شدن انجام یک امر کشنده برای جامعه میتوان به نوشته سخنگوی دولت در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس اشاره کرد: "«شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند. از همین رو به دستور رئیس جمهور مازوت سوزی در سه نیروگاه اراک، کرج و اصفهان که شرایط ویژه ای دارند، متوقف میشود. میتوان برای مدت محدودی، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد [+].»
خواندن این خبر با یک نگاه سختگیرانه یادآور آیشمن است. پرسش این است که چگونه در این سالها با علم به سم بودن مازوتسوزی و تهدید جان شهروندان، یک مسئول وظیفهشناس دستور به انجام چنین کاری داده است؟! شاید توضیحش همان ابتذال شر باشد.
همه ما جزیی از سیستم هستیم که اعمالمان در خروجیهای سیستم تاثیرگذار است. ما میتوانیم با آگاهی و تفکر نقادانه، پرسشگری درباره پیامدها، مسئولیتپذیری فردی، پرهیز از سکوت در برابر بیعدالتی، در نظر داشتن وجدان و اخلاق در محیط کار و بهبود مستمر و یادگیری از گذشته، به شکلی موثر عمل کنیم تا محیطی عادلانهتر، انسانیتر و آگاهانهتر بسازیم.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
✍ فرزاد دهقانیان، ۱۴۰۳/۸/۱۹
آدولف آیشمن مسئول سازماندهی و مدیریت حملونقل یهودیان و دیگر اقلیتهای مورد هدف رژیم نازی به اردوگاههای کار اجباری و مرگ بود. او برنامهریزیهای لجستیکی و عملیاتی برای دستگیری، انتقال، و تبعید دستهجمعی این افراد را مدیریت میکرد تا سیاستهای نژادپرستانه نازیها را در سطح گستردهتری اجرا کند. آیشمن با وسواس و دقت وظایفش را انجام میداد و با همین مدیریت اجرایی، میلیونها نفر قربانی برنامههای نابودسازی نازیها شدند.
آدولف آیشمن پس از دستگیری در آرژانتین، در محاکمهاش در اسرائیل مدعی شد که شخصاً نسبت به قربانیان احساس دشمنی یا نفرت نداشته و صرفاً "دستورات مافوق" را اجرا میکرده است. این ادعا در راستای ایجاد تصویری از او بهعنوان یک "کارمند وظیفهشناس" بود که خود را فقط مجری قوانین میدانست.
گفتهاند كه، آيشمن، چنان خود را اخلاقمدار میدانست كه كوچكترين فساد مالي در پرونده نداشت و در جريان دادگاه با افتخار میگفت: “من میتوانستم يك يهودی آشويتس را مجبور كنم مجانی به من عبری ياد بدهد اما من پول اين كار را به او میدادم” [+].
هانا آرنت، فیلسوف آلمانی-آمریکایی، درکتاب آیشمن در اورشلیم، از این ویژگی او بهعنوان "پیشپاافتادگی جنایت/ ابتذال شر" (banality of evil) یاد کرده است. آرنت بر این باور بود که آیشمن بهجای یک هیولای خونخوار، بیشتر یک بوروکرات مطیع و بیفکر بود که بدون تعهد اخلاقی و شخصی نسبت به اقداماتش، صرفاً در چارچوب سازمان عمل میکرد.
با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آیشمن دارای عقاید متعصبانه یهودستیزی بوده و از کار خود لذت برده و به آنها باور داشته است [+].
✅ تحلیل و تجویز راهبردی
هانا آرنت در توضیح ابتذال شر، فرایندی را که طی آن یک فرد عادی تبدیل به یک آیشمن میشود، توضیح داده است. (توضیح سادهای از این فرایند را اینجا میتوانید مطالعه کنید).
به عنوان نمونهای از عادی شدن انجام یک امر کشنده برای جامعه میتوان به نوشته سخنگوی دولت در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس اشاره کرد: "«شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند. از همین رو به دستور رئیس جمهور مازوت سوزی در سه نیروگاه اراک، کرج و اصفهان که شرایط ویژه ای دارند، متوقف میشود. میتوان برای مدت محدودی، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد [+].»
خواندن این خبر با یک نگاه سختگیرانه یادآور آیشمن است. پرسش این است که چگونه در این سالها با علم به سم بودن مازوتسوزی و تهدید جان شهروندان، یک مسئول وظیفهشناس دستور به انجام چنین کاری داده است؟! شاید توضیحش همان ابتذال شر باشد.
همه ما جزیی از سیستم هستیم که اعمالمان در خروجیهای سیستم تاثیرگذار است. ما میتوانیم با آگاهی و تفکر نقادانه، پرسشگری درباره پیامدها، مسئولیتپذیری فردی، پرهیز از سکوت در برابر بیعدالتی، در نظر داشتن وجدان و اخلاق در محیط کار و بهبود مستمر و یادگیری از گذشته، به شکلی موثر عمل کنیم تا محیطی عادلانهتر، انسانیتر و آگاهانهتر بسازیم.
🔸اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@systemdiary
👍42