Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
۲۴ ساعت

گاهی شنیده می‌شود که حافظه جمعی ما ایرانیان نیازمند بهبود است.
می توان از ۲۴ ساعت‌های روزانه‌مان نکته‌هایی را یاد گرفت و به هم یادآوری کرد. برای مثال:
۲۴ ساعت پس از آخرین بازی تیم ملی فوتبال ما در گروه B جام جهانی
۲۴ ساعت پس از قرعه‌کشی و مشخص شدن هم‌گروهی‌های ما

شب گذشته ایران از جام جهانی حذف شد. عموم مردم ایران و بسیاری از کارشناسان فوتبال، از عملکرد تحسین برانگیز این تیم سخن می‌گویند. اسپانیا و پرتغال هر کدام با کسب پنج امتیاز به مرحله بعد صعود کردند. ایران با چهار امتیاز از جام خداحافظی کرد و مراکش هم با یک امتیاز.

تیم فوتبال ما چهار امتیاز کسب کرد و عملکرد تحسین برانگیزی داشت.

اما خود ما؛ آیا ما ایرانیان به یاد داریم که ۲۴ ساعت پس از قرعه‌کشی و مشخص شدن هم‌گروهی‌های تیم ملی، چه عملکردی داشتیم؟

برای یادآوری، یادداشتی را که روز پس از قرعه‌کشی نوشتم، در ادامه می‌خوانید:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/999

#مدل_ذهنی
#جام_جهانی_فوتبال
#تیم_ملی_ایران

اگر موفقیت به این معنی است که تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه به مراحل بعدی رقابتها راه پیدا کند؛ این یک تصمیم ملی است و تک تک ما می توانیم در این موفقیت سهیم باشیم.

میزان پیام های طنزآمیزی که پس از قرعه کشی شب گذشته در شبکه های اجتماعی منتشر شده است، نشان از مدل ذهنی جمعی ما ایرانیان دارد که رقابت با پرتغال، اسپانیا و مراکش را در مرحله اول مسابقات امری دشوار و بسیار سخت قلمداد می کنیم. و در همین چند ساعت ابتدایی پس از مشخص شدن رقبایمان، مدل ذهنی بازنده بودن را برای خودمان و ملی پوشان مان می سازیم.

سردار آزمون، بازیکن تیم ملی ما نوشته است:
"چقدر بد که مردم ما از همین الانش باختن و همش دنبال جوک ساختنن. اگر شماها به ما اعتماد کنین و انرژی مثبت بدین میتونیم جلوشون وایسیم. هیچ چیزی غیر ممکن نیست. ما با رستوف، بایرن مونیخ رو بردیم با اینکه فقط یدونه از بازیکنان اصلیشون نبود.
ان شا الله ما هم همه سعی خودمون رو می کنیم و بهترین نتیجه رو می گیریم."

#امید
#اینجا_ایران_است

@kashizad | سیدعلیرضا کاشی‌زاد
-------------------------------------------
کانال تفکر سیستمی
@systemsthinking
آیا شما از لحاظ عاطفی سالمید؟ (قسمت اول)

#کتاب_بخوانیم

#سلامت_عاطفی حس کردن رویدادها در لحظه است. تجربه کردن دنیا به شکل دست اول و بی‌واسطه است، نه آنکه وقتی بعدا درباره‌اش فکر کنید بفهمید که چه چیزهایی را تجربه کرده‌اید.

احساس می‌کنید واقعی هستید، نه کاذب. خودتان را دوست دارید، نمی‌خواهید کسی دیگر باشید و به دیگرانی هم که شبیه شما نیستند به دیده تحقیر نمی‌نگرید. می‌دانید چه احساس و فکری دارید، حتی گاهی هم می‌دانید که نمی‌دانید.

اصول اخلاقی منسجم خودتان را دارید که با آن می‌توانید خوب را از بد تشخیص دهید. در برابر سختی‌ها صبور هستید، عقایدتان واقعگرایانه و داوری هایتان هم اغلب معقول هستند.

گاهی پیش از آنکه مرتکب خطایی شوید شست‌تان خبردار می‌شود و سمتش نمی‌روید، یا می‌فهمید که دارید در موقعیتی خاص، غیرمنطقی رفتار می‌کنید و باید رفتارتان را اصلاح کنید_ یکبار که تصادف کنید، بعد از آن تلاش می‌کنید که تکرار نشود؛ هوشیار می‌شوید، می‌بینید که چراغ قرمز شده، یا روبه‌رویتان مانعی هست و فرمان را می‌گردانید.

همین #آگاهی ، عصاره روح شماست: توانایی #انتخاب و در نتیجه توانایی #تغییر. این نوع خودآگاهی، همان نقطۂ تمایز ما با دیگر جانداران است.

ادامه دارد...


🗂 #کتاب چگونه سلامت عاطفی داشته باشیم #نویسنده الیور جیمز #مترجم سما قرایی #نشر هنوز

@systemsthinking
آیا شما از لحاظ عاطفی سالمید؟ (قسمت دوم)

#کتاب_بخوانیم

سلامت عاطفی داشتن، هیچ ربطی به هوش و جذابیت و بلندپروازی ندارد، در واقع حتی ممکن است که افراد موفق و پردستاورد، کمتر از دیگران سلامت عاطفی داشته باشند.

بیشتر ما از لحاظ عاطفی سالم به دنیا می‌آییم. بچه دقیقا می‌داند که کیست. بیشتر کودکان نوپا وقتی احساس امنیت می‌کنند به شکلی خودجوش شاد و خوشحالند. چالش‌های سلامت عاطفی معمولا وقتی بچه‌ها مدرسه می‌روند، به ویژه بین هفت تا نه سالگی کم کم به چشم می‌آیند. آنها وقتی برای حضور در جمع و مقایسه خود با دیگران تحت فشار قرار می‌گیرند، دیگر می‌توان گفت که روز به روز عادی‌تر است که سلامت عاطفی نداشته باشند.

به طور کلی افرادی که از لحاظ عاطفی کاملا سالم باشند، به راستی خیلی نادرند، اما این را می‌توان تضمین کرد که هر آدمی با کسب دانش و اطلاعات درست از لحاظ عاطفی سالم‌تر شود.

عناصر کلیدی سلامت عاطفی در کتاب "چگونه سلامت عاطفی داشته باشیم" تحت پنج عنوان به شرح زیر دسته بندی شده و بررسی می‌شوند:

1⃣ بینش آفرینی: اینکه بتوانیم با نگاه به گذشته دریابیم که چرا به شیوه‌ای خاص فکر، احساس و عمل می‌کنیم.

2⃣ زندگی در زمان حال: اینکه بتوانیم حسی قدرتمند از خودمان داشته باشیم، هویت‌مان در مالکیت خودمان باشد و به جای نقش بازی کردن، واقعا در لحظه و در حال زندگی کنیم.

3⃣ روابط سیال و دوسویه: اینکه بتوانیم هوشمندانه و زیرکانه و به شکلی قاطع، آزادانه و راحت با دیگران تعامل داشته باشیم، نه اینکه سعی کنیم بر آنها تسلط یابیم یا منفعلانه رفتار کنیم.

4⃣ اصالت: اینکه بتوانیم با ارزش‌هایی زندگی کنیم که واقعا درکشان می‌کنیم و به آنها اعتقاد داریم، نه با ارزش‌هایی که چشم بسته پذیرفته‌ایم. زندگی با ارزش‌های واقعی اغلب در نگرش ما به کار و حرفه‌مان، نمود می‌یابد.

5⃣ بازیگوشی و سرزندگی: اینکه بتوانیم در زندگی شاد و بشاش باشیم و بدانیم باید از آن لذت ببریم.


🗂 #کتاب چگونه سلامت عاطفی داشته باشیم #نویسنده الیور جیمز #مترجم سما قرایی #نشر هنوز

@systemsthinking
#کتاب_بخوانیم

در صحنهٔ عمومی زندگی، وقایع خوب و بد همه رخ می‌دهند. ولی ما بیشتر، وقت خود را صرف تعریف ناکامی‌ها می‌کنیم تا لذات. به ندرت پیش می‌آید که به تفصیل ماجرایی خوشایند را تعریف کنیم. از موانع بهتر می‌شود با شوخ‌طبعی یا تأثر سخن گفت. آیا طبق آن ضرب‌المثل معروف که می‌گوید «خوشی که تعریف کردن ندارد» عمل نمی‌کنیم؟

منِ ما تا زمانی که خود را با یک بدبختی همسان می‌کند، تاریخچه و شخصیت دارد. این بدبختی موجب شده که او هدف داشته باشد، هدفِ خلاص شدن از آن. این امر مرا به یاد سخنان ایون دِشان (Yvon Deschamps) می‌اندازد که جوانی خودش را با بحران جوانان امروزی که به‌صورت اعتیاد و فرار از خانه و جدایی‌شان از جامعه و خودکشی تعریف می‌شود، مقایسه می‌کند و می‌گوید: «ما هیچ چیز نداشتیم و همه چیز در برنامه داشتیم؛ این جوانان همه چیز دارند و هیچ چیز در برنامه ندارند.» وقتی به آسایش مادی که پدران ما آرزویش را داشتند دست یافتیم، دیگر هدفی نداریم و راهمان را گم می‌کنیم و به دنبال غم و غصه می‌گردیم تا به زندگی‌مان معنی دهیم.

🗂 #کتاب قربانی دیگرانیم و جلاد خویش #نویسنده گی کورنو #مترجم زهرا وثوق #نشر مکتوب

@systemsthinking
رازهای موفقیت دبی (قسمت پنجم و آخر)
شیخ محمد

📗

مقدمه و بخش یکم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1202
بخش دوم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1212
بخش سوم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1248
بخش چهارم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1270

📗

مگر ممکن است کسب و کار، تیم ورزشی، کارخانه و ... به طور کلی سیستم موفقی داشته باشیم و از اهمیت مدیریت آن سیستم غافل بمانیم؟

افرادی که در دبی زندگی کرده باشند «شیخ محمد» را خیلی خوب می‌شناسند. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم فعلی امارت دبی و بدون تردید، خاص‌ترین چهره‌ی سیاسی-اجرایی کشور امارات است که از لحاظ شیوه‌ی رفتار و تفکر، فاصله‌ی زیادی با تمام هم‌رده‌های خود دارد. دبی فعلی بیش از هر چیز، تحقق رویاهای شیخ محمد است. تصاویری است که در ذهن او شکل گرفته و علیرغم ناباوری دیگران، رنگ واقعیت به خود گرفته است.

شیخ محمد از دوران جوانی، رویاهای بسیار بزرگی برای این شهر در سر داشته و دارد و حتی زمانی که بزرگترهای خانواده، حاکمان دبی بودند همه می‌دانستند که این اوست که برای دبی برنامه‌ریزی می‌کند.

مراکز خرید فراوان، ایجاد جاذبه‌های گردشگری، طرح‌های عظیم مانند جزیره‌های نخل، برج خلیفه، راه‌اندازی شهرک‌های علمی و تجاری و دانشگاهی، تاسیس یکی از بهترین خطوط هواپیمایی منطقه و ... همگی بخش کوچکی از بلندپروازی‌های تمام‌نشدنی این مرد برای دبی است.

اشتهای شیخ محمد برای پیشرفت دبی حد و مرزی نمی‌شناسد و بارها گفته که این همه پروژه و کار، تنها بخش کوچکی از رویاها و اهداف بزرگی است که دارد. موفقیت دبی برای او خط قرمزی است که حتی فرزندانش هم حق ندارند به آن بی‌توجه باشند.

شیخ محمد بیش از آن که سیاستمدار باشد، یک مدیر اجرایی موقعیت‌شناس است. شخصا پشت فرمان بنز شخصی معروف خود که پلاک 1 دبی است می‌نشیند و در شهر رانندگی می‌کند. به شکل سرزده به ادارات، مراکز خرید، مترو، محل اجتماع مردم ... وارد می‌شود. ناگهان در بیابان با سینی چای عربی به جهانگردان سر می‌زند و آنها را غافلگیر می‌کند، در جشن‌های فارغ‌التحصیلی دانشجویی شرکت می‌کند، شخصا در مسابقات اسب‌دوانی داخلی و خارجی شرکت می‌کند، ورزشکاران موفق را به کاخ خویش دعوت می‌نماید، در شبکه‌های اجتماعی حضور فعال دارد، نیروهای جوان اماراتی را وارد حوزه‌های اجرایی می‌کند، شعر می‌گوید و کتاب می‌نویسد. از سویی به سنت‌های عربی مانند سوارکاری و شعرگویی بسیار علاقه دارد و از سویی الزامات موفقیت در جهان مدرن را بسیار خوب می‌شناسد. آخرین همسر او هم که دختر پادشاه اردن است حضور بسیار فعالی در اجتماع دارد.

راستش نمی‌دانم روزی که #شیخ_محمد نباشد، دبی چه وضعیتی پیدا خواهد کرد، ولی می‌دانم که اگر شیخ محمد نیز مانند اغلب شیوخ سنتی کشورهای عربی، فردی راحت‌طلب با باورهای قدیمی و ذهنیتی زنگارگرفته می‌بود، دبی آنچنان نمی‌شد که اکنون می‌بینیم.

#رازهای_موفقیت_دبی #دبی
علی اکبر کاویانی

@systemsthinking
امیدوارم هرچه زودتر تمام نهادها و سازمان‌هایی که در حوزه اقتصادی فعال شده‌اند، حداقل، مالیات فعالیت‌های خود را بپردازند.
@systemsthinking
سمینار رایگان آشنایی با تفکر سیستمی
و معرفی دوره‌های آموزشی مرتبط

چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷
دانشگاه صنعتی شریف

اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام:
evand.com/org
evand.com/org
evand.com/org
#کتاب_بخوانیم

خانواده‌ها اهمیت دارند، اما باید تغذیه شوند. وجود ارتباط حیاتی است. بدگمانی و حسادت در سکوت رشد می‌کنند.
ما از همه‌ی فرصتها برای تجلیل خانواده استفاده می‌کنیم: در عروسی‌ها و در جشن‌ها، سالگرد و زادروزهای بزرگ، حتی در آیین خاکسپاری، در واقع هر بهانه‌ای که بتوان با آن سفره‌ای بزرگ انداخت سبب تقویت پیوندهای خانوادگی می‌گردد، دلیل این حرف هم اینست که خانواده‌ای که اعضای آن می‌توانند بخوبی با هم غذا بخورند لابد اعضای آن می‌توانند در بلندمدت هم به خوبی با هم زندگی کنند.


🗂 #کتاب خودم و مسائل مهم‌تر #نویسنده چارلز هندی #مترجم مترجمان: سیدسعید قاضی‌طباطبایی، فضل‌اله امینی #نشر سازمان مدیریت صنعتی

@systemsthinking
🔶 کارگاه من و جامعه
به تفکیک برای نوجوانان دختر و پسر ۱۲ تا ۱۸ سال
🔶 هفته دوم مرداد ۹۷

یادگیری و تمرین فرآیند خلق یک کسب‌وکار اجتماعی توسط نوجوانان

اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام:
evnd.co/58Wt1
نوجوانان بخشی از راه‌حل هستند
و نه صورت مسأله!

یک. کنکور، واژه‌ای است آشنا برای همه ما. ناکارآمدی نظام دانشگاهی نیز از موضوعات بحث‌برانگیز طی سال‌های اخیر بوده است. پیش‌تر می‌گفتند مهاجرت دانشجویان برای تحصیلات تکمیلی یک مسأله جدی است. به نظر می‌رسد در طول زمان، این مسأله عادی شد و در عمل فرآیند رو به رشد مهاجرت دانشجویان کاهش پیدا نکرد. بازار موسسات اعزام دانشجو به خارج داغ‌تر شد. از سوی دیگر، جهت‌گیری کلی سیاستگذاران به ویژه برای مسأله‌های جوانان، تغییر جدی نداشت. اگر هم در برخی حوزه‌ها شاهد سیاستگذاری‌های موثری بودیم، اما در عمل موانع اجرایی و ناتوانی‌های عملیاتی، واقعیت‎های دیگری را برایمان رقم زد.

دو. با یک جست‌وجوی ساده‌ درباره میانگین سنی مدیران ارشد در سازمان‌های دولتی در ایران، به آسانی متوجه می‌شویم جوان ایرانی در ایران امروز ما، سهم ناچیزی در تصدی جایگاه مدیریتی و تصمیم‌سازی دارد. شرایط در شرکت‌های بخش خصوصی قدری متفاوت است. اما باز هم با مشاهده‌ میدانی می‌توان نقش پر قدرت موی سپیدان را در همان شرکت‌های بخش خصوصی نیز مشاهده کرد.

سه. از چالش تحصیل دانشگاهی تا مهاجرت برای ادامه تحصیل، از چالش اشتغال تا آسیب‌های اجتماعی، از چالش ازدواج تا رواج صفات اخلاقی منفی در جامعه ایران نام جوانان پر رنگ است. جمعیت جوان در ایران زیاد بوده و همیشه در آمارها جلب توجه کرده است. بگذارید به برخی از آمارهای مختلف نگاهی داشته باشیم:

- بر اساس تازه‌ترین گزارش بازار بازی‌های دیجیتال در ایران، ایران ۲۸ میلیون گیمر با میانگین سنی ۱۹ سال دارد. سرانه مصرف بازی‌های دیجیتال در ایران ۳۱ دقیقه در روز به ازای هر ایرانی است. در میان بازی‌کنندگان ۳۱ درصد را کودکان زیر ۱۲ سال، ۳۶ درصد را نوجوانان ۱۲ تا ۱۹ سال، ۲۶ درصد را جوانان ۲۰ تا ۳۴ سال، ۶ درصد را میانسال‌های ۳۵ تا ۵۹ سال و یک درصد را کهنسال‌های بالای ۶۰ سال تشکیل می‌دهند.

- در مهرماه ۱۳۹۵ وزیر دادگستری ایران، آماری را ارائه داد و گفت هم اکنون نزدیک به سه برابر ظرفیت زندان‌های کشور، زندانی داریم که گروه سنی ۲۶ تا ۳۲ سال بیشترین فراوانی را به خود اختصاص می‌دهد.

- کسب‌وکارهای نوپا طی پنج سال گذشته در ایران رشد قابل توجهی داشته است. مطالعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد ایرانیان ۲۵ تا ۳۰ ساله جزو افراد فعال در این عرصه هستند.

- وقتی درباره وضعیت آسیب‌های اجتماعی در ایران مطالعه می‎کنیم، از یافته‌هایی با خبر می‌شویم که یا نگران‌کننده است یا تکان‌دهنده. برای اینکه خواننده را پریشان نکنم، از بیان جزییات خودداری کردم.

چهار. هر جوانی، یک دوره نوجوانی دارد. دوره نوجوانی پدرها و مادرهای ما، خود ما و فرزندان ما ویژگی‌های منحصر به فردی داشته است. اما به نظر می‎رسد یک مدل ذهنی گسترده در بین اکثر ما ایرانیان وجود دارد. نوجوانان را بخشی از صورت مسأله می‌بینیم و نه راه‌حل!

به یاد دارم که شش سال قبل در صنعت گاز کشور، مشاور یک پروژه حل مسأله بودم. به خوبی خاطرم هست که در جلسه‌ای که تعداد موی سپیدان جمع قابل توجه بود، جوانترین عضو آن جلسه بودم. تسهیلگری بخشی از جلسه بر عهده من بود. وقتی درباره مسأله‌ای یک ساعتی بحث و گفتگو شد؛ پیشنهادی دادم. گفتم برای جلسه روز بعد باید به ترکیب جلسه چند فرد نوجوان را اضافه کنیم. به تمسخر خندیدند و یکی از مدیران خواست جلسه را ترک کند. به هر حال اجازه ندادند. برخوردها را به خوبی به یاد دارم. کارگاه خلاقیت آن پروژه، بدترین کارگاهی بود که من تسهیلگری کردم. اساسا اجازه ایده‌پردازی هم نمی‌دادند.

بیست روز قبل به دعوت یکی از شرکت‌های نام‌آشنا در حوزه سرمایه‌گذاری خطرپذیر، برای چند تیم یک کارگاه آموزشی طراحی و اجرا کردم. در بین چهارده تیم، یک تیم توسط چند نفر نوجوان دانش‌آموز تشکیل شده بود که به نظرم جزو بهترین تیم‌های آن کارگاه بودند.

پنج. نوجوانان بخشی از راه‌حل هستند و نه صورت مسأله! نوجوانان می‌توانند در طراحی و ساخت راه‌حل‌هایی برای جامعه امروز ما نقش‌آفرینی کنند. باید کوچک شروع کرد. یاد گرفت. ادامه داد. تجربه کسب کرد. تأثیرگذار بود. این روزها با حمایت دوستانم در موسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران در آغاز یک راه تازه هستیم. در کارگاه من و جامعه، نوجوانان با هدف طراحی و خلق یک کسب‌وکار اجتماعی، حل مسأله در محله و شهر خود را یاد می‌گیرند. ما به تمرین‌های فراوان نیاز داریم. نوجوانان ما هم به تمرین‌های فراوان نیاز دارند. این مهم‌ترین راز خلاقیت است.

کارگاه من و جامعه
ویژه نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال
https://evnd.co/58Wt1

--------------
@kashizad | سیدعلیرضا کاشی‌زاد
چرا از زندگی رضایت نداریم؟

ابتدای مسیر زندگی که هستیم، ممکن است فکر کنیم برای موفقیت در زندگی، کافیست تحصیلات خوب و شغل پر درآمدی داشته باشیم و امکانات لازم برای زندگی را برای خودمان و خانواده‌مان فراهم کنیم.

با این حال، ممکن است در بهترین دانشگاه‌ها درس خوانده و شغل و درآمد خوبی داشته باشیم، اما هنوز از زندگی رضایت نداشته باشیم.

زندگی چیزی بیشتر از معلومات، توانمندی‌ها و داشته‌هاست. برای به دست آوردن رضایت از زندگی، باید بتوانیم از چارچوب‌های از پیش تعیین شده و از اسارت زندان ذهن‌مان خارج شویم و مسیری در زندگی‌مان بسازیم که به آن باور داریم و برایمان معنا ایجاد می‌کند.

سمینار «در جستجوی معنای زندگی» قرار است به ما کمک کند تاملی دوباره بر زندگی‌مان داشته باشیم و برای بازطراحی مسیر زندگی‌مان آماده شویم.

سمینار «در جستجوی معنای زندگی»
شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۷
evand.com/family

---------------------
محمدعلی اسماعیل‌زاده
@systemsthinker
#کتاب_بخوانیم

تمایزی هست میان #محبت و #احساساتی‌گری :

احساساتی‌گری (sentimentality) بیشتر فکر کردن دربارۂ احساسات است تا تجربۂ عینی و معتبر آن.

#تولستوی از بانوان روسی می‌گوید که در تئاتر می‌گریند ولی نسبت به کالسکه‌چی خودشان که بیرون دارد از سرما یخ می‌زند، بی اعتنا هستند.

احساساتی‌گری به این واقعیت می‌نازد که من این عاطفه را دارم؛ همه چیز به شکل ذهنی در همین جا آغاز و به همین جا ختم می‌شود.

ولی محبت همیشه مراقبت و توجه نسبت به چیزی را به همراه دارد. ما درگیر تجربۂ خود از یک چیز یا رویداد عینی که نسبت به آن توجه داریم، می‌شویم. در محبت، فرد باید با پرداخت به واقعیت عینی برای آن موقعیت خاص کاری بکند، باید تصمیمی بگیرد. این همان جایی است که محبت، عشق و اراده را در کنار هم قرار می‌دهد.

🗂 #کتاب عشق و اراده #نویسنده رولو می #مترجم سپیده حبیب #انتشارات دانژه

@systemsthinking
عکس یادگاری شرکت کنندگان دوره نهم «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» سطح یک
23 تا 25 تیرماه 1397 - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
ارزيابي تجربي اثرگذاري برنامه كمک هزينه مهدكودك در سيستان و بلوچستان

زمان: یکشنبه ۲۱ مرداد ساعت ۱۵ تا ۱۸
مکان: دانشكده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شريف

ثبت‌نام (رایگان):
bit.ly/edu4child
✍️ نامه یک اقتصاددان به روحانی؛
فریاد از بی‌اعتنایی به علم و تجربه

دکتر حسن درگاهی در نامه سرگشاده‌ای به رییس‌جمهور چارچوب پیشنهادی خود را برای برون‌رفت اقتصاد از وضعیت موجود ارائه کرد. در مقدمه این نامه آمده است:

⭕️ براساس حکم وجدان شرعی و علمی و همچنین الزام اخلاق حرفه‌ای بر آن شدم نکاتی را در باب وضعیت نابسامان کنونی اقتصاد کشور برایتان مستقیم بنویسم و چارچوب پیشنهادی برون‌رفت از وضعیت موجود را با جنابعالی مطرح کنم.

⭕️ از امیدهای ایجاد شده در دولت تدبیر و امید، توجه به مدیریت علمی اقتصاد در هماهنگی با نخبگان دانشگاهی و فعالان بخش خصوصی بود ولی عملا اداره اقتصاد به مدیریت ذهنی افرادی واگذار شد که نه اعتنایی به دانش اقتصاد کردند و نه از تجربه سیاست‌گذاری‌های گذشته اقتصاد ایران درس گرفتند...

🖌 متن کامل این نامه در در لینک زیر بخوانید👇🏻
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3420281

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
رفتارشناسی یادنگرفتن در نظام سیاستی ایران/ملانصرالدین های اقتصادی اجازه یادگیری نمی دهند

🔸️منبع: کانال صادق الحسینی
@Sadegh_Alhosseini

🔹️داستان نرخ ارز یکی از داستان های تکراری اقتصاد ایران است. این داستان حداقل 4 مرتبه از سال 1357 تاکنون تکرار شده اما نظام سیاستگذاری ما هر دفعه اشتباهاتی تکراری را مرتکب شده است. این یعنی از اشتباهاتمان یاد نگرفته ایم. یاد نگرفته ایم که متغیری مثل نرخ ارز را چگونه باید مدیریت کنیم. حتی یاد نگرفته ایم که چه اشتباهاتی را در سیاست گذاری ارزی نباید مرتکب شویم! این یادنگرفتن ها نه تنها غم انگیز است بلکه از همه ابرچالش های دیگرمان مهمتر و خطرناکترند.

🔹️ظریفی می گفت دو نفر فیلمی می دیدند و نظرات متفاوتی راجع به پایان فیلم و کشته شدن یا کشته نشدن قهرمان فیلم داشتند. خلاصه شرطی بستند و فیلم را تا آخر دیدند. آخر داستان قهرمان فیلم کشته شد و فردی که درست پیش بینی کرده بود شرط را برد اما عذاب وجدان گرفت و گفت من باید اعتراف کنم که این فیلم را قبلا دیده بودم و می دانستم آخرش چه می شود. فرد بازنده هم گفت که خب من هم این فیلم را دیده بودم! فرد برنده تعجب کرد و گفت پس چطور روی کشته نشدن قهرمان فیلم شرط بستی؟ فرد بازنده گفت فکر می کردم حتما این بار جا خالی می دهد و تیر به او نمی خورد!

🔹️حالا این داستان اقتصاد ایران و شرط هایی است که برای چندمین بار باخته ایم. با به هم ریختگی شدیدی که در سامان بودجه در کشور وجود دارد همه دولت ها همیشه مخارج خود را زیاد کرده اند. بخش غالب مخارج دولت همیشه شامل حقوق و دستمزد کارکنان دولت و یارانه های پیدا و پنهان بخش انرژی و البته طرح های عمرانی (که در سال های اخیر به شدت کاهش پیدا کرده) بوده است. این افزایش مخارج دولت سبب ماندگاری تورم دو رقمی در کشور ما شده بطوری که در 40 سال گذشته بجز چند سال معدود همواره تورم دو رقمی داشته ایم. در پاسخ به این تورم، همه دولت ها چه اصلاح طلب و چه اصولگرا و چه اعتدالی و چه مهرورز، همه با تثبیت نرخ ارزهای خارجی در قیمت هایی پایین سعی کرده اند اولا واردات را ارزان کنند و ثانیا حجم واردات را افزایش دهند تا تورم داخلی را کنترل کنند. این کار ادامه داشته تا زمانی که دیگر امکان ادامه دادن آن وجود نداشته و درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرده است. با این کار تولید داخلی را نابود کردیم و به تولید چینی و ترکی یارانه دادیم. بعبارت دیگر دولت ها تا جایی که توانسته اند فنر نرخ ارز را فشرده اند و هرگاه که دیگر نمی توانسته اند آن را نگه دارند رها کرده اند! با کاهش درآمدهای نفتی فنر آزاد شده و نرخ ارز به یکباره جهش کرده است. این اتفاق دست کم 4 بار در اقتصاد ایران در 25 سال اخیر افتاده است.

🔹️در دولت یازدهم هم همین اشتباه تکرار شد. با وجود تورم، نرخ ارز را بصورت تدریجی افزایش ندادیم چرا که دولت معتقد بود نرخ ارز مساله ای سیاسی است و نه اقتصادی! به همین جهت در 18 ماه منتهی به فروردین 97 حدود 36 میلیارد دلار بصورت فیزیکی در بازار تهران توزیع شد تا بتوانیم نرخ ارز را تثبیت کنیم! این بی تدبیری در تثبیت نرخ ارز در سال های گذشته با وجود نرخ نسبتا بالای تورم، علاوه بر هدر دادن منابع ارزشمند ارزی کشور، سبب شد تا از فروردین ماه با عدم ورود دلار فیزیکی از دبی ناگهان شاهد جهش 120 درصدی نرخ دلار باشیم. دشمن هم این افزایش نرخ را به اسم خودش نوشت در حالی که به خاطر بی تدبیری خودمان بود نه تدبیر دشمن.

🔹️تا اینجای داستان تکراری بود و بارها در سال های گذشته راجع به آن نوشته بودم. اما واکنش ها به این داستان تکراری آنقدر عجیب است که آدم نمی داند بخندد یا گریه کند!

🔹️دولتمردان عزیز بدون توجه به این همه تجربه سال های گذشته با تعجب می گویند نباید این اتفاق می افتاد! این غیرطبیعی است و منابع ارزی ما در وضعیت خوبی است!

🔹️اما رفتار برخی اقتصاددان[های] عزیزی که در بهمن و اسفند 96 یعنی همین 6 ماه پیش از تثبیت نرخ ارز دفاع می کردند و می گفتند نرخ ارز نه تنها نباید افزایش پیدا کند بلکه باید کاهش هم بیابد از همه خوشمزه تر است. واکنش آنها حتی از ماجرای قهرمان فیلم ابتدای یادداشت هم بدتر است! این دوستان انتظار داشتند که قهرمان فیلم اینبار جاخالی بدهد و حال که فیلم را دوباره دیده اند و قهرمان فیلم دوباره کشته شده و کشور از شرط بندی آنها دوباره متضرر شده ملانصرالدین وار با صدای بلند مدعی می شوند که کشته شدن قهرمان فیلم تقصیر بینندگانی است که می دانستند قهرمان فیلم می میرد و آن را اعلام کرده بودند! غافل از اینکه به این شکل فرصت یادگیری را از خود و جامعه سلب می کنند و این خیانت بزرگی است.

🔹️به این شکل و با این روش نه تنها هیچ یادگیری رخ نخواهد داد. بلکه کشور هیچگاه روی توسعه را نخواهد دید. از ماست که بر ماست!

@systemsthinking
شهوت #کنترل، تفکر کنترل‌گر، و توهم کنترل مهمترین موانع پیشرفت کشور (قسمت اول)

طراحی نظام #حکمرانی کشور بر مبنای #کنترل نتایج متعددی به وجود می‌آورد که ریشه بسیاری از بحران‌های کشور هستند.

نتیجه۱: گسترش مالکیت دولتی و شبه دولتی، مصادره اموال و تنگ کردن فضا برای فعالیت مردم

نظام حکمرانی «کنترل‌گر» می‌خواهد در مورد همه چیز تصمیم بگیرد و همه چیز را تحت سیطره خودش در آورد. نقطه ایده‌آل این نظام حکمرانی، این است که مالکیت همه چیز را در اختیار بگیرد تا در کنترل آنها بی‌رقیب باشد. برای همین است که بعد از ده‌ها سال تلاش برای خصوصی سازی، متوجه می‌شویم درصد مالکیت دولتی و شبه دولتی نه تنها کم نشده، بلکه افزایش هم پیدا کرده‌است.

در چنین فضایی نه تنها بنیادها و نهادهایی مثل «بنیاد مستضعفان» و «ستاد اجرایی فرمان امام» روز به روز بزرگتر و ثروتمندتر می‌شوند، بلکه نهادها و سازمان‌هایی مثل «بنیاد شهید» و «سازمان زندان‌ها» و حتی «کمیته امداد» هم به جای پرداختن به وظایف اصلی خود، به سراغ بنگاه‌داری و گسترش اموال خود می‌روند. کار به جایی می‌رسد که نیروهای مسلح هم به صحنه‌ی اقتصاد وارد می‌شوند و حتی بانک و صرافی تاسیس می‌کنند؛ دانشگاه آزاد هم بهانه‌ای برای تصاحب زمین‌های بزرگ می‌شود؛ تمایل به فعالیت اقتصادی و به خصوص بانکداری، حتی قوه قضاییه را هم رها نمی‌کند؛ هر جا ثروتی برای تصاحب و فرصتی برای کار وجود داشته باشد، حاکمیت به دنبال مصادره آن ثروت و بیرون راندن مردم از آن عرصه خواهد رفت؛ اگر مردم کسب و کار موفقی راه بیاندازند، حاکمیت بلافاصله احساس خطر می‌کند و به آنها فشار می‌آورد تا سهامشان را خیلی ارزان یا به رایگان در اختیار حاکمیت قرار دهند؛ نظام مالیاتی هم در خدمت همین تفکر قرار می‌گیرد: این بخش نحیف مردمی اقتصاد است که باید #مالیات بدهد و اربابان حکومتی اقتصاد، از پرداخت مالیات معاف می‌شوند.

نتیجه ۲: سوء استفاده صاحبان قدرت برای کسب انحصار

نهادهای قدرتمند حکومتی که به اقتصاد وارد شده‌اند، برای پوشش دغدغه‌های اقتصادی و مالکیتی خود، بر نظام تصمیم‌گیری کشور اثر می‌گذارند تا قوانین و بخشنامه‌هایی جاری شود که منافع اقتصادی آنها را تامین کند. اگر ساختمان‌هایی ساخته‌اند که فروش نرفته، وام مسکن افزایش پیدا خواهد کرد؛ اگر شکر وارد کرده‌اند، واردات شکر برای دیگران ممنوع خواهد شد و درنتیجه قیمت شکر بالا خواهد رفت؛ اگر وارد بازار دارو یا دانه‌های روغنی و خوراک دام شوند یا معادن سنگ را در اختیار بگیرند، قوانین سخت‌گیرانه‌ای برای فعالیت دیگران در این زمینه‌ها وضع خواهد شد. نقطه ایده‌آل آنها، حذف تمام رقبا و رسیدن به انحصار کامل است و اگر بتوانند از اقدامات خشن و حذف فیزیکی هم در این زمینه استفاده می‌کنند.

نتیجه ۳: جنگ قدرت و رقابت مخرب اقتصادی برای ضربه زدن به رقبای سیاسی

درون نظام حاکمیتی هیچ وقت کاملا یکدست نیست و این بنیادها، نهادها، و سازمان‌های عریض و طویل، دلبستگی‌ها و تعارض‌های سیاسی هم با یکدیگر دارند. نتیجه این است که تعارض‌های سیاسی به درگیری اقتصادی تبدیل می‌شود و گروه‌های مختلف سعی می‌کنند از قدرت سیاسی و اقتصادی خود برای تخریب قدرت اقتصادی رقیب استفاده کنند و منافع اقتصادی کشور، فدای تسویه حساب‌های گروه‌های سیاسی می‌شود. به این ترتیب، حتی بورس هم به محلی برای جنگ سیاسی تبدیل می‌شود و مبنای تغییر قیمت سهام، به جای متغیرهای اقتصادی، تمایلات سیاسی خواهد بود. درنتیجه حتی در بورس هم مردم نمی‌توانند در فضایی آرام و بر مبنای محاسبات اقتصادی سرمایه‌گذاری کنند...

#اقتصاد_ایران

@systemsthinking
شهوت #کنترل، تفکر کنترل‌گر، و توهم کنترل مهمترین موانع پیشرفت کشور (قسمت دوم)

طراحی نظام #حکمرانی کشور بر مبنای #کنترل نتایج متعددی به وجود می‌آورد که ریشه بسیاری از بحران‌های کشور هستند.

نتیجه ۴: بازی با متغیرهای اقتصادی

شهوت کنترل و تفکر کنترل‌گر به توهم کنترل منتهی می‌شود و حاکمیت فکر می‌کند که می‌تواند در مورد همه چیز تصمیم بگیرد. به این ترتیب از قیمت پیاز و سیب‌زمینی و خودرو و گوشی موبایل گرفته، تا نرخ #ارز و قیمت طلا و بنزین توسط حاکمیت اعلام می‌شود و وقتی مکانیزم‌های طبیعی بازار از توهمات حاکمیت تبعیت نمی‌کند، حاکمیت مانند «دن کیشوت» به جنگ «آسیاب‌های بادی» می‌رود، همه را دشمن خطاب می‌کند و تلاش می‌کند با بگیر و ببند و تهدید و ارعاب، به نتایجی که می‌خواهد برسد.

با این حال از یک طرف، این اقدام‌های کنترل‌گرانه، رانت‌های اقتصادی کلانی برای بخش‌های اقتصادی وابسته به حاکمیت به وجود می‌آورند و از طرف دیگر، «شهوت کنترل» چشم حاکمیت را می‌بندد و اجازه نمی‌دهد متوجه شود که همین بگیر و ببندها و همین نگاه کنترل‌گرانه است که در طی زمان زیرساخت‌های اقتصادی را تخریب کرده و اوضاع را به هم ریخته است و با تشدید این رفتار، اوضاع بدتر از قبل خواهد شد. به این ترتیب حاکمیت نمی‌خواهد و نمی‌تواند بپذیرد که این اقدامات خود اوست که مانع پیشرفت کشور شده و بحران در پی بحران به وجود آورده است و درنتیجه توان یادگیری و اصلاح پایه‌های فکری و رفتار خود را از دست می‌دهد.

نتیجه ۵: گسترش #فساد و نیاز به کنترل بیشتر
تمرکز قدرت و ثروت‌های افسانه‌ای در دستان مسوولین حکومتی، «قدرت‌طلبان، ثروت‌طلبان و رانت‌جویان» را به سمت پست‌های حکومتی جذب می‌کند. حکومت تلاش می‌کند با کنترل بیشتر و فرآیندهای پیچیده #گزینش، افرادی که صلاحیت بیشتری دارند را استخدام کند، اما حاصل این فرآیندهای پیچیده این می‌شود که اغلب افرادی که زندگی معمولی داشته‌اند و صداقت دارند در این گزینش‌ها پذیرفته نمی‌شوند و بیشتر ریاکاران وابسته به صاحبان قدرت صاحب صلاحیت تشخیص داده می‌شوند. کار به جایی می‌رسد که بسیاری از پست‌های حکومتی، قیمت پیدا می‌کنند و خرید و فروش می‌شوند و فرآیند گزینش هم به بازی خودش مشغول می‌شود.

کسی که صدها میلیون تومان برای تصدی یک پست حکومتی پرداخته، تمام فکر و ذهن و عملش به سوء استفاده از جایگاهش در حکومت برای کسب درآمد نامشروع در کوتاه‌ترین زمان ممکن معطوف می‌شود و تنها چیزی که برایش مهم نیست، وضعیت مردم و حتی آینده حکومت است. کار به جایی می‌رسد که مسوولین وزارت آموزش و پرورش هم برای دریافت بودجه برای پرداخت حقوق معلمان، مجبور به پرداخت #رشوه می‌شوند. به این ترتیب، نیاز به کنترل‌گری بیشتر در نظام حکمرانی حس می‌شود: از یک طرف، برای حفظ وجهه‌ی حکومت، وجود فساد انکار می‌شود، رسانه‌ها تحت فشار قرار می‌گیرند و شبکه‌های اجتماعی فیلتر می‌شوند، و از طرف دیگر، برای هر مسوولی یک واحد نظارتی گذاشته می‌شود و برای آن واحد نظارتی هم یک واحد نظارتی دیگر. نتیجه آن است که افرادی که قصد کار صادقانه داشته باشند، در این ساختار کنترل‌گر افراطی، امکان عمل ندارند و فقط زنجیره فساد است که گسترده‌تر و ریشه‌دار تر از قبل به فعالیت می‌پردازد.
-----------------

راه حل این مجموعه عظیم از مشکلات و بحران‌های ناشی از آنها، تغییر تدریجی پارادایم حکمرانی است. برای تغییر تفکر کنترل‌گر و مبارزه با شهوت کنترل و توهم کنترل اقدامات بسیاری باید انجام شود. در زیر به چند مورد اصلاحات اولیه اشاره می‌کنم:

۱- باید از مالکیت مردم به شدت محافظت شود و جلوی هرگونه مصادره و دست درازی به اموال مردم (به هر بهانه ای که باشد) گرفته شود.
۲- کلیه فعالیت‌های اقتصادی و مالکیت اموال غیر مرتبط برای تمام بنیادها، نهادها و سازمان‌های دولتی و شبه دولتی ممنوع شود.
۳- مالکیت کلیه اموال از بنیادها، نهادها و سازمان‌های غیر مرتبط به سازمان خصوصی سازی منتقل شده، و از آن طریق به مردم واگذار شود.
۴- از ظرفیت بورس برای تعیین قیمت و مبادله کالا استفاده شود و از ورود دولت به قیمت‌گذاری ممانعت به عمل آید.
۵- مجوزهای غیر ضروری حذف شوند و فرآیندهای بازرسی و اعطای مجوز به سازمان‌های خصوصی سپرده شوند.
۶- نظام گزینش استخدامی فعلی حذف شود و ساختاری معطوف به تعیین صلاحیت حرفه‌ای جایگزین شود.
۷- در تمام زمینه‌های ممکن، سیستم‌های مبتنی بر داده‌های مستند و اعتماد به مردم جایگزین اعتماد به کارگزاران حکومت شود و مداخله کارگزاران حکومت به حداقل برسد.

#اقتصاد_ایران

@systemsthinking
#اصالت
#هویت
#تفکر_سیستمی_در_مدرسه

به نام خدای یکتا

موضوع درس کلاس مطالعات اجتماعی مان «هویت» بود.
در کتاب درسی مفهوم هویت تعریف شده و به ابعاد هویت اعم از فردی و اجتماعی و ملی اشاره شده است.

تابستان امسال در دوره‌ «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» مهمان مبحث «اصالت» آقای دکتر سید بابک علوی بودیم.

پس از مطالعه کتاب و طراحی آموزشی درس متوجه شدم جای مفهوم « هویت اصیل» در درس خالی است و سعی کردم براساس مفاهیم اصالت طرح درسم را بنویسم. کلاس های ما معمولا بر اساس رویکرد سازاگرایی اجتماعی و با روش اکتشافی هدایت شده پیش می رود.
آنچه می‌خوانید گزارش کلاس درس است.

پس از سلام و احوالپرسی به بچه‌ها گفتم فرض کنید می‌خواهید خودتان را در یک جمع معرفی کنید، در یک برگه مطالبی را که برای معرفی خودتان می‌گویید بنویسید.

پس از حدود ده دقیقه به آنها گفتم حالا هر کدام‌تان که داوطلب هستید نوشته‌تان را بخوانید.
بچه‌ها شروع به خواندن کردند و من گفته‌های آنها را در ستون‌های مجزا پای تخته در قالب ابعاد هویت می‌نوشتم.
البته نامی برای ستون‌ها انتخاب نکرده بودم و این‌کار را در پایان با کمک بچه‌ها انجام دادیم.

پس از پایان این بخش از آنها پرسیدم اینها چیستند؟

بخشی از پاسخ ها از این قرار بود:
اینها کل زندگی ما هستند
اینها شخصیت ما هستند
اینها چیزهایی هستند که با آنها بزرگ می‌شویم و به آنها همیشه عمل می‌کنیم
اینها هویت ما هستند

پس از اشاره به مفهوم هویت توسط بچه ها، به آنها گفتم اینها ابعاد مختلف پاسخ به این پرسش است که: من چه کسی هستم؟ حالا بگویید اینها چگونه در ما ایجاد می‌شوند؟
پاسخ ها از این قرار بود:
-توسط جامعه
-توسط فرهنگ اعم از عقاید و باورها و آداب و رسوم و ارزش‌ها و قانون‌ها و هنجارها
-توسط خانواده
-توسط خودمان

بعد یکی از آنها گفت خانم در انتخاب بعضی از اینها ما نقشی نداریم اما بعضی را خودمان انتخاب می‌کنیم

از عبارت او استفاده کردم و از آنها پرسیدم که بر اساس چه شاخص‌هایی اینها را انتخاب کرده‌ایم؟

پاسخ ها از این قرار بود:
-تشویق خانواده
-جلوگیری از تذکرها و سرزنش‌های دیگران
-تنبیه خانواده
-امتیاز مثبت گرفتن در مدرسه
-طرد نشدن در جامعه
-مورد توجه و تایید بیشتر بودن
-بخاطر علاقه
-بخاطر لجبازی با دیگران
-بخاطر اینکه بگوییم من بهترم
-برای اینکه باید انتخا‌شان می‌کردیم
-برای اینکه مهم هستند
-بخاطر اینکه زندگی بهتری داشته باشیم

سپس گفتم پس در انتخاب‌ها دو سری معیار داریم: انتخاب‌هایی که بخاطر ترس از تنبیه و طرد شدن یا دریافت تایید و تشویق است و انتخاب‌هایی که آگاهانه برای ساختن زندگی بهتر است.
بعد از آنها خواستم مثال‌هایی در این زمینه بزنند:
-مثلا من به عنوان دانش آموز در مدرسه هستم اما دانش آموز بودن را خودم انتخاب نکردم و مدرسه را دوست ندارم
-مثلا بخاطر گرفتن امتیاز درس می‌خوانم اما از آنها استفاده ندارم
-مثلا مسلمانم اما به وظایف مسلمانی عمل نمی‌کنم
-مثلا بخاطر علاقه بسکتبال را انتخاب کردم و بلدم اما آن را ادامه ندادم

سپس پای تخته نوشتم:
نظم داشتن
منظم بودن

و از آنها پرسیدم چه تفاوتی میان اینها است؟
پاسخ دادند که:
-اولی ظاهری است و دومی عمیق
-اولی گاهی هست و گاهی نیست و دومی همیشگی است، مثلا من خودم نظم دارم و خیلی وقت‌ها از بی‌نظمی دیگران ایراد می‌گیرم اما همیشه منظم نیستم

بعد به آنها گفتم من کارشناسی فیزیک و کارشناسی ارشد علوم تربیتی دارم و از آنها پرسیدم، من مدرک لیسانس فیزیک دارم، آیا کارشناس فیزیک هستم؟
-بچه ها پاسخ دادند: نه
و دوباره پرسیدم من مدرک کارشناسی ارشد علوم تربیتی دارم، آیا کارشناس علوم تربیتی هستم؟
بله خیلی زیاد

بعد از آنها پرسیدم چه فرقی بین داشتن دو مدرکی که دارم هست؟
-اولی را فقط مدرکش را دارید و دومی را هم مدرکش را دارید و هم از مدرک تان استفاده می‌کنید

بخش اول
@systemsthinking