دیدگاههای یک متفکر سیستمی:
چگونه میتوانیم زخمهای عمیق اقتصادی کشور را درمان کنیم، #رونق اقتصادی و #شغل ایجاد کنیم، #نابرابری فقیر و غنی را کاهش دهیم و #پول_ملی را تقویت کنیم؟
قسمت اول:
۱- موثرترین راه حل: احترام به #مالکیت خصوصی و ممنوعیت ورود سازمانهای عمومی به فعالیتهای اقتصادی (و الزام به خروج کامل آنها از تمام فعالیتهای اقتصادی)
سالهاست که سازمانهای غیر مرتبط به فعالیتهای اقتصادی وارد شدهاند و آسیبهای بسیار بزرگی به #اقتصاد کشور وارد کردهاند.
شاید در نگاهی جزءنگرانه، ورود چنین سازمانهایی به فعالیتهای اقتصادی منافعی داشته باشد. اما یک نگاه کل نگر سیستمی نشان میدهد که آسیبها بسیار بزرگ است.
#مصادره بیرویه اموال خصوصی در ابتدای انقلاب، نهادهای عریض و طویلی مثل بنیاد مستضعفان را شکل داد که باید این اموال و کارخانجات و بنگاههای اقتصادی را اداره میکردند.
به رغم گذشت ۴۰ سال از انقلاب، نه تنها این نهادها اموالشان را به مردم واگذار نکردهاند، بلکه هنوز هم رو به گسترش هستند و هنوز هم بخش خصوصی امنیت کامل حس نمیکند و گزارش رقابتپذیری اقتصاد ایران نشان میدهد که فعالان اقتصادی نگران تصاحب اموالشان توسط سازمانهای پر قدرت هستند. سخنان سال گذشته وزیر اطلاعات در این مورد هم قابل تامل است.
از طرف دیگر، این تفکر غلط که هر سازمانی بدنه اقتصادیای داشته باشد که هزینههایش را از آن محل تامین کند، منجر به ورود سازمانهایی مثل بنیاد شهید، کمیته امداد امام خمینی و سازمان زندانها به فعالیتهای اقتصادی شد.
این تفکر غلط حتی نهادهای خیریه و نهادهای فرهنگی را هم درگیر کرد و مثلا معادن بسیاری را به چنین نهادهایی بخشیدند تا از محل درآمد آنها هزینههایشان را تامین کنند و حتی سازمان تبلیغات اسلامی هم وارد فعالیتهای اقتصادی شد.
یا این تفکر غلط که از توان نیروهای نظامی برای فعالیتهای اقتصادی استفاده شود، باعث ورود گسترده آنها به چنین فعالیتهایی شد، به طوری که تقریبا انحصار بعضی از بازارها به دست چنین سازمانهایی افتاد.
همین تفکر غلط موجب ورود تولیت آستانهای مقدسه مثل آستان قدس رضوی به فعالیتهای اقتصادی شد.
همین تفکر غلط حتی نهادهای وابسته به نهاد رهبری مانند ستاد اجرایی فرمان امام را هم وارد فعالیتهای اقتصادی کرد.
همین تفکر غلط اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی را هم به انحراف کشاند و به اسم خصوصی سازی، بدنه اقتصادی چنین نهادهایی را فربهتر کرد.
چنین سازمانها و نهادهایی که مبنایشان اقتصادی نیست و با اهداف و ماموریتهای دیگری تاسیس شدهاند، اگر چه بخش بزرگی از اقتصاد کشور را به دست گرفتهاند، اما هیچگاه نخواهند توانست فعالیت اقتصادی کارآمدی انجام دهند و منابع کشور را به هدر خواهند داد.
استفاده از قدرت سیاسی و اجتماعی این سازمانها و دخالت دادن مسایل سیاسی و مناسبات قدرت در تصمیمهای اقتصادیشان، آسیبهای بزرگی به بخش خصوصی کشور هم وارد میکند و مانع رشد آن میشود. استفاده از مناسبات قدرت و رایزنیها برای دریافت وامهای کم بهره، معافیت از مالیات و عوارض، ترک تشریفات مناقصات، دسترسی به منابع ارزی و بسیاری ویژهخواریهای دیگر، نه تنها در طی زمان این بخشهای اقتصادی وابسته به موسسات عمومی و نهادها را فربهتر و بخش خصوصی واقعی را ضعیفتر میکند، بلکه از مسیرهای متعددی بودجه کشور را هم تضعیف میکند و به نظام آموزشی، نظام سلامت و توسعه زیرساختهای کشور صدمه میزند.
اگر میخواهیم موثرترین اقدام را برای اصلاح اقتصاد کشور انجام دهیم، باید ضمن صیانت بدون قید و شرط از مالکیت خصوصی، در یک برنامه زمانبندی شده مشخص، تمام سازمانهای عمومی از فعالیتهای اقتصادی خارج شوند.
بدون چنین اتفاقی، هر اقدام دیگری صرفا روبنایی خواهد بود و آثار محدودی خواهد داشت.
(اگر این راهکار را مناسب میدانید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد).
@systemsthinking
چگونه میتوانیم زخمهای عمیق اقتصادی کشور را درمان کنیم، #رونق اقتصادی و #شغل ایجاد کنیم، #نابرابری فقیر و غنی را کاهش دهیم و #پول_ملی را تقویت کنیم؟
قسمت اول:
۱- موثرترین راه حل: احترام به #مالکیت خصوصی و ممنوعیت ورود سازمانهای عمومی به فعالیتهای اقتصادی (و الزام به خروج کامل آنها از تمام فعالیتهای اقتصادی)
سالهاست که سازمانهای غیر مرتبط به فعالیتهای اقتصادی وارد شدهاند و آسیبهای بسیار بزرگی به #اقتصاد کشور وارد کردهاند.
شاید در نگاهی جزءنگرانه، ورود چنین سازمانهایی به فعالیتهای اقتصادی منافعی داشته باشد. اما یک نگاه کل نگر سیستمی نشان میدهد که آسیبها بسیار بزرگ است.
#مصادره بیرویه اموال خصوصی در ابتدای انقلاب، نهادهای عریض و طویلی مثل بنیاد مستضعفان را شکل داد که باید این اموال و کارخانجات و بنگاههای اقتصادی را اداره میکردند.
به رغم گذشت ۴۰ سال از انقلاب، نه تنها این نهادها اموالشان را به مردم واگذار نکردهاند، بلکه هنوز هم رو به گسترش هستند و هنوز هم بخش خصوصی امنیت کامل حس نمیکند و گزارش رقابتپذیری اقتصاد ایران نشان میدهد که فعالان اقتصادی نگران تصاحب اموالشان توسط سازمانهای پر قدرت هستند. سخنان سال گذشته وزیر اطلاعات در این مورد هم قابل تامل است.
از طرف دیگر، این تفکر غلط که هر سازمانی بدنه اقتصادیای داشته باشد که هزینههایش را از آن محل تامین کند، منجر به ورود سازمانهایی مثل بنیاد شهید، کمیته امداد امام خمینی و سازمان زندانها به فعالیتهای اقتصادی شد.
این تفکر غلط حتی نهادهای خیریه و نهادهای فرهنگی را هم درگیر کرد و مثلا معادن بسیاری را به چنین نهادهایی بخشیدند تا از محل درآمد آنها هزینههایشان را تامین کنند و حتی سازمان تبلیغات اسلامی هم وارد فعالیتهای اقتصادی شد.
یا این تفکر غلط که از توان نیروهای نظامی برای فعالیتهای اقتصادی استفاده شود، باعث ورود گسترده آنها به چنین فعالیتهایی شد، به طوری که تقریبا انحصار بعضی از بازارها به دست چنین سازمانهایی افتاد.
همین تفکر غلط موجب ورود تولیت آستانهای مقدسه مثل آستان قدس رضوی به فعالیتهای اقتصادی شد.
همین تفکر غلط حتی نهادهای وابسته به نهاد رهبری مانند ستاد اجرایی فرمان امام را هم وارد فعالیتهای اقتصادی کرد.
همین تفکر غلط اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی را هم به انحراف کشاند و به اسم خصوصی سازی، بدنه اقتصادی چنین نهادهایی را فربهتر کرد.
چنین سازمانها و نهادهایی که مبنایشان اقتصادی نیست و با اهداف و ماموریتهای دیگری تاسیس شدهاند، اگر چه بخش بزرگی از اقتصاد کشور را به دست گرفتهاند، اما هیچگاه نخواهند توانست فعالیت اقتصادی کارآمدی انجام دهند و منابع کشور را به هدر خواهند داد.
استفاده از قدرت سیاسی و اجتماعی این سازمانها و دخالت دادن مسایل سیاسی و مناسبات قدرت در تصمیمهای اقتصادیشان، آسیبهای بزرگی به بخش خصوصی کشور هم وارد میکند و مانع رشد آن میشود. استفاده از مناسبات قدرت و رایزنیها برای دریافت وامهای کم بهره، معافیت از مالیات و عوارض، ترک تشریفات مناقصات، دسترسی به منابع ارزی و بسیاری ویژهخواریهای دیگر، نه تنها در طی زمان این بخشهای اقتصادی وابسته به موسسات عمومی و نهادها را فربهتر و بخش خصوصی واقعی را ضعیفتر میکند، بلکه از مسیرهای متعددی بودجه کشور را هم تضعیف میکند و به نظام آموزشی، نظام سلامت و توسعه زیرساختهای کشور صدمه میزند.
اگر میخواهیم موثرترین اقدام را برای اصلاح اقتصاد کشور انجام دهیم، باید ضمن صیانت بدون قید و شرط از مالکیت خصوصی، در یک برنامه زمانبندی شده مشخص، تمام سازمانهای عمومی از فعالیتهای اقتصادی خارج شوند.
بدون چنین اتفاقی، هر اقدام دیگری صرفا روبنایی خواهد بود و آثار محدودی خواهد داشت.
(اگر این راهکار را مناسب میدانید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد).
@systemsthinking
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
مجموعه وبینارهای تفکر سیستمی
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
محتوای آموزشی این وبینار در یک مجموعه فایل ارایه شده:
- فایل اسلایدهای وبینار با فرمت pdf
- فایل صوتی وبینار با فرمت mp3
- فیلم ضبط شده وبینار با فرمت m4v
@stlearning
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
محتوای آموزشی این وبینار در یک مجموعه فایل ارایه شده:
- فایل اسلایدهای وبینار با فرمت pdf
- فایل صوتی وبینار با فرمت mp3
- فیلم ضبط شده وبینار با فرمت m4v
@stlearning
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
13980226-Dialogue_in_Family-v3.pdf
1 MB
مجموعه وبینارهای تفکر سیستمی
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
این فایل: اسلایدهای وبینار با فرمت pdf
@stlearning
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
این فایل: اسلایدهای وبینار با فرمت pdf
@stlearning
Audio
مجموعه وبینارهای تفکر سیستمی
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
این فایل: فایل صوتی وبینار با فرمت mp3
@stlearning
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
این فایل: فایل صوتی وبینار با فرمت mp3
@stlearning
Forwarded from وبینارهای تفکر سیستمی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه وبینارهای تفکر سیستمی
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
این فایل: فیلم ضبط شده وبینار با فرمت m4v
@stlearning
موضوع این وبینار: گفتگو در خانواده
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
زمان ارایه: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد وبینار: ۱۳۹۸۰۲۲۶
این فایل: فیلم ضبط شده وبینار با فرمت m4v
@stlearning
Forwarded from SocialSystemsThinking
بازي در كلاس درس٩٨-٩٧.pdf
3.2 MB
امسال با تعدادی از معلمانی که دغدغه برگزاری کلاس درس شاد دارند، در مجله رشد معلم فعالیت های مرتبط با این موضوع را می نوشتیم
فایل بازی ها تقدیم همراهان خوب این کانال است
@SocialSystemsThinking
فایل بازی ها تقدیم همراهان خوب این کانال است
@SocialSystemsThinking
دیدگاههای یک متفکر سیستمی:
چگونه میتوانیم زخمهای عمیق اقتصادی کشور را درمان کنیم، #رونق اقتصادی و #شغل ایجاد کنیم، #نابرابری فقیر و غنی را کاهش دهیم و #پول_ملی را تقویت کنیم؟
قسمت دوم:
۲- حذف رانت #ارز و #انرژی
ارز چند نرخی و انرژی ارزان آبشخور اژدهای هفتسر فساد است.
ارز چند نرخی یعنی کسی که بتواند ارز با نرخ پایینتر بگیرد و آن را با نرخ بالاتر بفروشد، بدون انجام کار مولد اقتصادی، میتواند به ثروت افسانهای برسد.
به محض وجود چنین فرصتی در اقتصاد، بدون شک، گردن کلفتهایی پیدا خواهند شد که مانند بختک روی اقتصاد کشور بیافتند و خون اقتصاد را بمکند و گردن کلفتتر شوند.
هیچ خیری از ارز چند نرخی به مردم جامعه نخواهد رسید. با این حال، همان گردن کلفتها تمام توان خودشان را به کار میگیرند تا چنین سیاستهایی تصویب شود و اجرای آنها ادامه پیدا کند.
حکایت انرژی ارزان هم همین است.
از یک طرف زمینه قاچاق را فراهم میکند و قاچاقچیها را پروار میکند، از طرف دیگر بودجه دولت را ضعیف میکند، و در ضلع سوم به اقتصاد پیام غلط میدهد و موجب رشد صنایع و تجهیزات انرژیبر میشود.
تمام نمایندگان مجلس، رسانهها و مسوولینی که به هر طریقی به دنبال توجیه چند نرخی کردن ارز و ایجاد رانت انرژی هستند، دانسته یا ندانسته در خدمت اربابان فساد اقتصادی هستند.
سرمایه زمانی به سمت تولید خواهد رفت و تلاش برای ایجاد ارزش افزوده زمانی در کشور معنادار خواهد بود که چنین رانتهایی که یک شبه ثروتهای افسانهای به وجود میآورند، از اقتصاد کشور حذف شوند.
(اگر این راهکار را مناسب میدانید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد).
برای مشاهده راهکار شماره یک به این لینک مراجعه کنید:
t.me/systemsthinking/1670
@systemsthinking
چگونه میتوانیم زخمهای عمیق اقتصادی کشور را درمان کنیم، #رونق اقتصادی و #شغل ایجاد کنیم، #نابرابری فقیر و غنی را کاهش دهیم و #پول_ملی را تقویت کنیم؟
قسمت دوم:
۲- حذف رانت #ارز و #انرژی
ارز چند نرخی و انرژی ارزان آبشخور اژدهای هفتسر فساد است.
ارز چند نرخی یعنی کسی که بتواند ارز با نرخ پایینتر بگیرد و آن را با نرخ بالاتر بفروشد، بدون انجام کار مولد اقتصادی، میتواند به ثروت افسانهای برسد.
به محض وجود چنین فرصتی در اقتصاد، بدون شک، گردن کلفتهایی پیدا خواهند شد که مانند بختک روی اقتصاد کشور بیافتند و خون اقتصاد را بمکند و گردن کلفتتر شوند.
هیچ خیری از ارز چند نرخی به مردم جامعه نخواهد رسید. با این حال، همان گردن کلفتها تمام توان خودشان را به کار میگیرند تا چنین سیاستهایی تصویب شود و اجرای آنها ادامه پیدا کند.
حکایت انرژی ارزان هم همین است.
از یک طرف زمینه قاچاق را فراهم میکند و قاچاقچیها را پروار میکند، از طرف دیگر بودجه دولت را ضعیف میکند، و در ضلع سوم به اقتصاد پیام غلط میدهد و موجب رشد صنایع و تجهیزات انرژیبر میشود.
تمام نمایندگان مجلس، رسانهها و مسوولینی که به هر طریقی به دنبال توجیه چند نرخی کردن ارز و ایجاد رانت انرژی هستند، دانسته یا ندانسته در خدمت اربابان فساد اقتصادی هستند.
سرمایه زمانی به سمت تولید خواهد رفت و تلاش برای ایجاد ارزش افزوده زمانی در کشور معنادار خواهد بود که چنین رانتهایی که یک شبه ثروتهای افسانهای به وجود میآورند، از اقتصاد کشور حذف شوند.
(اگر این راهکار را مناسب میدانید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد).
برای مشاهده راهکار شماره یک به این لینک مراجعه کنید:
t.me/systemsthinking/1670
@systemsthinking
دیدگاههای یک متفکر سیستمی:
چگونه میتوانیم زخمهای عمیق اقتصادی کشور را درمان کنیم، #رونق اقتصادی و #شغل ایجاد کنیم، #نابرابری فقیر و غنی را کاهش دهیم و #پول_ملی را تقویت کنیم؟
قسمت سوم:
۳- حمایت حقوقی از استارتاپها و ورشکستهها
استارتاپها و ورشکستهها دو گروه بسیار مهم در اقتصاد هستند.
🔹استارتاپها در حال تغییر زمین بازی از طریق ایجاد بازارهای جدید و افزایش بهرهوری هستند.
در هر زمینهای که استارتاپها وارد میشوند، بازیگران اقتصادی فعلی آن حوزه که توان رقابت با استارتاپها را ندارند، تلاش میکنند با موانع حقوقی جلوی فعالیت استارتاپها را بگیرند و آنها را اسیر بوروکراسی اداری پیچیدهای کنند که توان خارج شدن از آن برایشان وجود نداشته باشد.
موارد متعددی در گذشته در این زمینه وجود داشته و این روزها هم استارتاپهای حوزه گردشگری و مالی با موانع متعدد اینچنینی مواجه شدهاند و این رویارویی و تلاش بازیگران فعلی برای محدود کردن استارتاپها ادامه خواهد داشت.
🔸ورشکستهها گروه دیگری هستند که زمین خوردهاند و بلند شدنشان میتواند به اقتصاد تحرک و اطمینان بدهد و البته این گروه هم نیاز به حمایت حقوقی دارند.
ورشکستگی اگر به تقصیر و تقلب نباشد، به عنوان یک پدیده کاملا طبیعی در اقتصاد کشور وجود دارد.
توان مدیریتی افراد ورشکسته و منابع شرکتهای ورشکسته باید بتواند به سرعت برای حرکتی دیگر به چرخه اقتصادی کشور برگردد.
متاسفانه وضعیت فعلی ورشکستگی در کشور اسفبار است:
- قاضیها با مسایل مالی و بنگاهداری آشنا نیستند و نمیتوانند حکم مناسبی بدهند (راه حل این مساله ایجاد دورههای تخصصی میان رشتهای «حقوق + کسب و کار» برای قضاتی است که رای ورشکستگی صادر میکنند. این دورهها در دانشگاههای کشورهای دیگر وجود دارد.)
- بانکها تلاش بسیاری میکنند تا جلوی اجرای درست احکام ورشکستگی را بگیرند و در این زمینه مدام مشغول لابی کردن هستند و البته خیلی هم به نظرات قاضی عمل نمیکنند. مستشاران قضایی اداره تسویه ورشکستگی هم ترجیحشان این است که خیلی خودشان را مقابل بانک قرار ندهند و نتیجه این است که خواسته یا ناخواسته، نسبت به آنچه قانون مشخص کرده، اموال بیشتری از ورشکسته در اختیار بانک قرار میگیرد.
- ادارات تسویه امور ورشکستگی که طبق قانون باید طی ۸ ماه اموال و حسابهای ورشکسته را تعیین تکلیف کنند، متاسفانه اموال ورشکسته را گوشت قربانی میبینند و برایشان جذاب است که پرونده ورشکستگی را ۸ سال و بیشتر طول بدهند و از اداره اموال ورشکسته منافعی پخش کنند.
نتیجه این است که ورشکستگی که در تمام دنیا به معنای آزاد شدن از محدودیتها برای حرکت دوباره است، در ایران به معنای فلج شدن ورشکسته و خروج او از چرخه اقتصادی است.
(اگر این راهکار را مناسب میدانید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد).
برای مشاهده راهکارهای دیگر به این لینکها مراجعه کنید:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1670
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1676
@systemsthinking
چگونه میتوانیم زخمهای عمیق اقتصادی کشور را درمان کنیم، #رونق اقتصادی و #شغل ایجاد کنیم، #نابرابری فقیر و غنی را کاهش دهیم و #پول_ملی را تقویت کنیم؟
قسمت سوم:
۳- حمایت حقوقی از استارتاپها و ورشکستهها
استارتاپها و ورشکستهها دو گروه بسیار مهم در اقتصاد هستند.
🔹استارتاپها در حال تغییر زمین بازی از طریق ایجاد بازارهای جدید و افزایش بهرهوری هستند.
در هر زمینهای که استارتاپها وارد میشوند، بازیگران اقتصادی فعلی آن حوزه که توان رقابت با استارتاپها را ندارند، تلاش میکنند با موانع حقوقی جلوی فعالیت استارتاپها را بگیرند و آنها را اسیر بوروکراسی اداری پیچیدهای کنند که توان خارج شدن از آن برایشان وجود نداشته باشد.
موارد متعددی در گذشته در این زمینه وجود داشته و این روزها هم استارتاپهای حوزه گردشگری و مالی با موانع متعدد اینچنینی مواجه شدهاند و این رویارویی و تلاش بازیگران فعلی برای محدود کردن استارتاپها ادامه خواهد داشت.
🔸ورشکستهها گروه دیگری هستند که زمین خوردهاند و بلند شدنشان میتواند به اقتصاد تحرک و اطمینان بدهد و البته این گروه هم نیاز به حمایت حقوقی دارند.
ورشکستگی اگر به تقصیر و تقلب نباشد، به عنوان یک پدیده کاملا طبیعی در اقتصاد کشور وجود دارد.
توان مدیریتی افراد ورشکسته و منابع شرکتهای ورشکسته باید بتواند به سرعت برای حرکتی دیگر به چرخه اقتصادی کشور برگردد.
متاسفانه وضعیت فعلی ورشکستگی در کشور اسفبار است:
- قاضیها با مسایل مالی و بنگاهداری آشنا نیستند و نمیتوانند حکم مناسبی بدهند (راه حل این مساله ایجاد دورههای تخصصی میان رشتهای «حقوق + کسب و کار» برای قضاتی است که رای ورشکستگی صادر میکنند. این دورهها در دانشگاههای کشورهای دیگر وجود دارد.)
- بانکها تلاش بسیاری میکنند تا جلوی اجرای درست احکام ورشکستگی را بگیرند و در این زمینه مدام مشغول لابی کردن هستند و البته خیلی هم به نظرات قاضی عمل نمیکنند. مستشاران قضایی اداره تسویه ورشکستگی هم ترجیحشان این است که خیلی خودشان را مقابل بانک قرار ندهند و نتیجه این است که خواسته یا ناخواسته، نسبت به آنچه قانون مشخص کرده، اموال بیشتری از ورشکسته در اختیار بانک قرار میگیرد.
- ادارات تسویه امور ورشکستگی که طبق قانون باید طی ۸ ماه اموال و حسابهای ورشکسته را تعیین تکلیف کنند، متاسفانه اموال ورشکسته را گوشت قربانی میبینند و برایشان جذاب است که پرونده ورشکستگی را ۸ سال و بیشتر طول بدهند و از اداره اموال ورشکسته منافعی پخش کنند.
نتیجه این است که ورشکستگی که در تمام دنیا به معنای آزاد شدن از محدودیتها برای حرکت دوباره است، در ایران به معنای فلج شدن ورشکسته و خروج او از چرخه اقتصادی است.
(اگر این راهکار را مناسب میدانید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد).
برای مشاهده راهکارهای دیگر به این لینکها مراجعه کنید:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1670
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1676
@systemsthinking
ایران در تمام زمینهها میتواند به چنین جایگاهی برسد.
کمتر از ۲۰ سال پیش، بردن یک دست در بازی والیبال مقابل چین، ژاپن و کره جنوبی آرزوی مربیان تیم والیبال ایران بود.
پس از سالها تلاش و کار حساب شده، حالا والیبال ایران در صدر جهان ایستاده و بهتر از بهترینهای دنیا به پیش میرود.
#ما_میتوانیم در تمام زمینهها به چنین جایگاهی دست پیدا کنیم.
@systemsthinking
کمتر از ۲۰ سال پیش، بردن یک دست در بازی والیبال مقابل چین، ژاپن و کره جنوبی آرزوی مربیان تیم والیبال ایران بود.
پس از سالها تلاش و کار حساب شده، حالا والیبال ایران در صدر جهان ایستاده و بهتر از بهترینهای دنیا به پیش میرود.
#ما_میتوانیم در تمام زمینهها به چنین جایگاهی دست پیدا کنیم.
@systemsthinking
تنش یا آرامش؟
امروز به کدام نیاز داریم؟
این روزها گروهی محاسباتی میکنند و پیشنهاد میدهند که ایران در منطقه تنشهای محدودی ایجاد کند تا هزینه سیاست تحریم اقتصادی را برای امریکا و همپیمانانش افزایش دهد.
این پیشنهاد به دو دلیل یک خطای راهبردی است و میتواند به فاجعه منجر شود.
۱- چیزی که از آن به عنوان تنش محدود یاد میشود، الزاما محدود باقی نمیماند.
اشتباهات ناشی از منطقی دیدن محاسبات و عدم توجه به عواملی که منجر به ماهیت غیر منطقی چنین تصمیماتی میشوند، ممکن است کشور را در معرض یک جنگ تمام عیار قرار دهد.
۲- پیشنهاد چنین سیاستی ناشی از اشتباه گرفتن جای علت و معلول است.
- مشکلات ریشهای که امروز کشورمان با آنها مواجه است، ناشی از تحریم امریکا نیست.
- تحریم امریکا ناشی از مشکلات ریشهای است که خودمان به وجود آوردهایم.
مشکلات ساختاری بودجه کشور، مشکلات ساختاری بانکها، مشکل صندوقهای بازنشستگی، مشکل اتلاف و اضافه برداشت منابع آب، مشکل اتلاف انرژی، مشکل رانتهای ایجاد شده توسط سیاستهای غلط دولت، و بسیاری از مشکلات دیگری که امروز کشورمان با آنها مواجه است، هیچکدام ناشی از تحریمهای امریکا نیستند، بلکه وجود این مشکلات دشمن را به طمع انداخت تا با تحریم، به این نقاط ضعف فشار بیاورد.
ایجاد التهاب در منطقه و حتی رفع تحریمها، ریشه مشکلات ما را حل نمیکند.
تحریمها دقیقا بهترین فرصت برای حل مشکلات ریشهای هستند.
از بین بردن ریشه مشکلات دست خودمان است و دقیقا نیاز به #صلح و آرامش در منطقه دارد.
این مشکلات را که رفع کنیم، تحریمها هم خود به خود بیاثر و لغو میشوند.
(اگر این تحلیل را میپسندید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد)
#اقتصاد_ایران
@systemsthinking
امروز به کدام نیاز داریم؟
این روزها گروهی محاسباتی میکنند و پیشنهاد میدهند که ایران در منطقه تنشهای محدودی ایجاد کند تا هزینه سیاست تحریم اقتصادی را برای امریکا و همپیمانانش افزایش دهد.
این پیشنهاد به دو دلیل یک خطای راهبردی است و میتواند به فاجعه منجر شود.
۱- چیزی که از آن به عنوان تنش محدود یاد میشود، الزاما محدود باقی نمیماند.
اشتباهات ناشی از منطقی دیدن محاسبات و عدم توجه به عواملی که منجر به ماهیت غیر منطقی چنین تصمیماتی میشوند، ممکن است کشور را در معرض یک جنگ تمام عیار قرار دهد.
۲- پیشنهاد چنین سیاستی ناشی از اشتباه گرفتن جای علت و معلول است.
- مشکلات ریشهای که امروز کشورمان با آنها مواجه است، ناشی از تحریم امریکا نیست.
- تحریم امریکا ناشی از مشکلات ریشهای است که خودمان به وجود آوردهایم.
مشکلات ساختاری بودجه کشور، مشکلات ساختاری بانکها، مشکل صندوقهای بازنشستگی، مشکل اتلاف و اضافه برداشت منابع آب، مشکل اتلاف انرژی، مشکل رانتهای ایجاد شده توسط سیاستهای غلط دولت، و بسیاری از مشکلات دیگری که امروز کشورمان با آنها مواجه است، هیچکدام ناشی از تحریمهای امریکا نیستند، بلکه وجود این مشکلات دشمن را به طمع انداخت تا با تحریم، به این نقاط ضعف فشار بیاورد.
ایجاد التهاب در منطقه و حتی رفع تحریمها، ریشه مشکلات ما را حل نمیکند.
تحریمها دقیقا بهترین فرصت برای حل مشکلات ریشهای هستند.
از بین بردن ریشه مشکلات دست خودمان است و دقیقا نیاز به #صلح و آرامش در منطقه دارد.
این مشکلات را که رفع کنیم، تحریمها هم خود به خود بیاثر و لغو میشوند.
(اگر این تحلیل را میپسندید، با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار گیرد)
#اقتصاد_ایران
@systemsthinking
☘️ پیش ثبت نام دورههای تابستانه تفکر سیستمی:
🔹 دورههای ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
🔸 دورههای ویژه مدیران و کارشناسان سازمانها
🔹 دورههای ویژه مدیران و کارکنان استارتاپها
🔸 اردوی یادگیری و تفکر سیستمی در روستا (ویژه خانوادهها)
🔹 دورههای اینترنتی
اگر علاقمند به شرکت در دورههای تابستانه تفکر سیستمی هستید، لطفا این فرم را پر کنید:
bit.ly/summer1398
🔹 دورههای ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
🔸 دورههای ویژه مدیران و کارشناسان سازمانها
🔹 دورههای ویژه مدیران و کارکنان استارتاپها
🔸 اردوی یادگیری و تفکر سیستمی در روستا (ویژه خانوادهها)
🔹 دورههای اینترنتی
اگر علاقمند به شرکت در دورههای تابستانه تفکر سیستمی هستید، لطفا این فرم را پر کنید:
bit.ly/summer1398
Forwarded from چهارمین کنفرانس بینالمللی تفکر سیستمی در عمل
در راستای گسترش و نهادینهسازی تفکر سیستمی و ابزارهای آن، اولین کنفرانس تفکر سیستمی در عمل برگزار میگردد.
برای اطلاع از آخرین رویدادهای کنفرانس به کانال مربوطه مراجعه نمایید👇:
@STinPConference
برای اطلاع از آخرین رویدادهای کنفرانس به کانال مربوطه مراجعه نمایید👇:
@STinPConference
Forwarded from SocialSystemsThinking
#الگوی_انتقال_فشار_به_مداخله_گر_بیرونی
#مسئولیت_پذیری
دیروز با دوستی ملاقات کردم که در کنکور انسانی ٩٨ شرکت کرده بود.
او قبلا لیسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده بود و این بار می خواست برای رشته دیگری اقدام کند.
لابلای صحبت هایش گفت: "من اگر جای وزیر علوم بودم یک دستور صادر می کردم"، پرسیدم که چه دستوری؟
گفت: "تمام سالن پر بود از زباله هایی که کنکور دهندگان در حین آزمون تولید کرده بودند ، واقعا صحنه ناپسندی بود. با خودم فکر کردم این بچه ها شش سال در خانه و دوازده سال در مدرسه چطور پرورش یافتند که خودشان را مسئول زباله شان نمی دانند، به علاوه واقعا چنین افرادی چقدر مناسب آموزش عالی هستند؟ من اگر جای وزیر بودم دستور می دادم هر فردی که زباله اش را پس از آزمون جمع نکند، پاسخنامه اش باطل است".
شیوه پرورش خانوادگی و مدرسه ای ما بر اساس #الگوی_انتقال_فشار_به_مداخله_گر_بیرونی است.
این الگو می گوید وقتی با مسأله ای مواجه می شویم برای حل آن دو راه پیش روی ما است، اول اینکه یک نفر دیگر به جز خودمان مسأله را حل کند و دوم اینکه با توان درونی خودمان مسأله را حل کنیم. در هر دو حالت مسأله حل می شود اما به دلیل اینکه حل مسأله با توان درونی خودمان به دانش و مهارت نیاز دارد و یادگیری دانش و ایجاد مهارت با تأخیر همراه است و ما دوست داریم مسائل زودتر حل شود، اتفاق معمولی که می افتد، حل مسأله توسط دیگران است.
علاوه بر این، برای انجام مسأله با توان فردی، به توانایی حل مسأله نیاز داریم و حل مسأله ها توسط دیگران به مرور زمان توانایی حل مسأله توسط خودمان را کاهش می دهد، زیرا باعث می شود توانایی مورد نظر را یاد نگیریم.
برای مثال در خانه اگر دلمان طاقت زمین خوردن های کودکمان را نداشته باشیم و همیشه او را بغل کنیم، فرصت یادگیری راه رفتن را از او می گیریم، اگر در دوران دانش آموزی وسایل مدرسه فرزندمان را هر شب خودمان حاضر کنیم و در کیفش بگذاریم تا مبادا در مدرسه توبیخ شود، فرصت یادگیری مسئولیت نسبت به خود را از می گیریم. در مدرسه اگر همیشه از سؤال هایی امتحان بگیریم که فقط یک جواب مشخص دارد، فرصت پرورش تفکر واگرا و خلاق را مسدود کردیم و یا اگر همیشه ناظم باید وجود داشته باشد تا دعوا نشود و اگر دعوا شد، آن را فیصله دهد، بچه ها یادنمی گیرند چگونه تعارض های بین خودشان را حل کنند.
درباره این الگو یک اتفاق بدتر وجود دارد و آن این است که اگر در مورد فرزند یا دانش آموزمان، پیش از اینکه او از مسأله ایجاد شده ناراحت شود، اقدام به رفع مسأله کنیم، کم کم او مسئولیت خودش را نسبت به مسائل اطرافش از دست می دهد زیرا اصلا از آنها آگاه نمی شود که بخواهد حلش کند و همیشه انتظار برآورده شدن نیازها و رفع مشکلاتش را از اطرافیانش دارد.
شاید بی توجهی نسل آینده ساز کشورمان به زباله های خودشان در کنکور، طی سالیان متمادی در این الگو شکل گرفته است. شاید انقدر زباله های بچه ها را سرایدار جمع آوری کرده است، که آنها خودشان را مسئول جمع آوری زباله ای که تولید کرده اند نمی دانند.
این شیوه در طول زمان، انگیزه و توان درونی افراد را برای یادگیری و اقدام از بین می برد و نسلی ایجاد می کند که مسئولیت زندگی اش را بر گرده دیگران می بیند.
امیدوارم راه های برون رفت از این الگو را بطور جدی تری پیاده کنیم.
@SocialSystemsThinking
#مسئولیت_پذیری
دیروز با دوستی ملاقات کردم که در کنکور انسانی ٩٨ شرکت کرده بود.
او قبلا لیسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده بود و این بار می خواست برای رشته دیگری اقدام کند.
لابلای صحبت هایش گفت: "من اگر جای وزیر علوم بودم یک دستور صادر می کردم"، پرسیدم که چه دستوری؟
گفت: "تمام سالن پر بود از زباله هایی که کنکور دهندگان در حین آزمون تولید کرده بودند ، واقعا صحنه ناپسندی بود. با خودم فکر کردم این بچه ها شش سال در خانه و دوازده سال در مدرسه چطور پرورش یافتند که خودشان را مسئول زباله شان نمی دانند، به علاوه واقعا چنین افرادی چقدر مناسب آموزش عالی هستند؟ من اگر جای وزیر بودم دستور می دادم هر فردی که زباله اش را پس از آزمون جمع نکند، پاسخنامه اش باطل است".
شیوه پرورش خانوادگی و مدرسه ای ما بر اساس #الگوی_انتقال_فشار_به_مداخله_گر_بیرونی است.
این الگو می گوید وقتی با مسأله ای مواجه می شویم برای حل آن دو راه پیش روی ما است، اول اینکه یک نفر دیگر به جز خودمان مسأله را حل کند و دوم اینکه با توان درونی خودمان مسأله را حل کنیم. در هر دو حالت مسأله حل می شود اما به دلیل اینکه حل مسأله با توان درونی خودمان به دانش و مهارت نیاز دارد و یادگیری دانش و ایجاد مهارت با تأخیر همراه است و ما دوست داریم مسائل زودتر حل شود، اتفاق معمولی که می افتد، حل مسأله توسط دیگران است.
علاوه بر این، برای انجام مسأله با توان فردی، به توانایی حل مسأله نیاز داریم و حل مسأله ها توسط دیگران به مرور زمان توانایی حل مسأله توسط خودمان را کاهش می دهد، زیرا باعث می شود توانایی مورد نظر را یاد نگیریم.
برای مثال در خانه اگر دلمان طاقت زمین خوردن های کودکمان را نداشته باشیم و همیشه او را بغل کنیم، فرصت یادگیری راه رفتن را از او می گیریم، اگر در دوران دانش آموزی وسایل مدرسه فرزندمان را هر شب خودمان حاضر کنیم و در کیفش بگذاریم تا مبادا در مدرسه توبیخ شود، فرصت یادگیری مسئولیت نسبت به خود را از می گیریم. در مدرسه اگر همیشه از سؤال هایی امتحان بگیریم که فقط یک جواب مشخص دارد، فرصت پرورش تفکر واگرا و خلاق را مسدود کردیم و یا اگر همیشه ناظم باید وجود داشته باشد تا دعوا نشود و اگر دعوا شد، آن را فیصله دهد، بچه ها یادنمی گیرند چگونه تعارض های بین خودشان را حل کنند.
درباره این الگو یک اتفاق بدتر وجود دارد و آن این است که اگر در مورد فرزند یا دانش آموزمان، پیش از اینکه او از مسأله ایجاد شده ناراحت شود، اقدام به رفع مسأله کنیم، کم کم او مسئولیت خودش را نسبت به مسائل اطرافش از دست می دهد زیرا اصلا از آنها آگاه نمی شود که بخواهد حلش کند و همیشه انتظار برآورده شدن نیازها و رفع مشکلاتش را از اطرافیانش دارد.
شاید بی توجهی نسل آینده ساز کشورمان به زباله های خودشان در کنکور، طی سالیان متمادی در این الگو شکل گرفته است. شاید انقدر زباله های بچه ها را سرایدار جمع آوری کرده است، که آنها خودشان را مسئول جمع آوری زباله ای که تولید کرده اند نمی دانند.
این شیوه در طول زمان، انگیزه و توان درونی افراد را برای یادگیری و اقدام از بین می برد و نسلی ایجاد می کند که مسئولیت زندگی اش را بر گرده دیگران می بیند.
امیدوارم راه های برون رفت از این الگو را بطور جدی تری پیاده کنیم.
@SocialSystemsThinking